سؤال درباره اجابت دعا

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سؤال درباره اجابت دعا

با سلام،
چند وقت پیش مریضی داشتیم که مدتی در کما بود، همگی خیلی دعا کردیم، مجلس های زیارت عاشورا و ... . امّا فوت کردند. در حالی که بچه کوچکی هم داشتند. توسل به امامان علیهم السلام داشتیم، امّا جواب نداد، می خواهم بدانم چرا این طوری شد و دعا و توسلمان جواب نداد؟

ممنون.

سلام و درود:Gol:

عدم اجابت دعا دلایل گوناگونی دارد !


امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به گروهى كه از آن حضرت پرسيدند: چرا ما دعا مى‏ كنيم، امّا مستجاب نمى‏ شود؟ فرمودند: چون كسى را مى‏ خوانيد كه نمى ‏شناسيدش!

سلیمان بن عمرو به نقل از امام صادق (ع) می فرمایند: خدای عزوجل اجابت نکند دعایی که از روی دل غافل باشد!

خداوند خیر صلاح بندگانش را بهتر از بنده و شما می داند حتماً حکمتی در این عدم اجابت دعا نهفته است


یا علی


خیلی متاسفم خدا رحمتشان کند
مطمئنا هیچ کدام از دعا ها و توسلات هدر نرفته بلکه ذخیره ی قبر و آخرتش شده

ali akbar;48131 نوشت:
با سلام،
چند وقت پیش مریضی داشتیم که مدتی در کما بود، همگی خیلی دعا کردیم، مجلس های زیارت عاشورا و ... . امّا فوت کردند. در حالی که بچه کوچکی هم داشتند. توسل به امامان علیهم السلام داشتیم، امّا جواب نداد، می خواهم بدانم چرا این طوری شد و دعا و توسلمان جواب نداد؟

ممنون.


جناب قضاوت هم نکات خوبی را فرمودند اما گاهی اگر دعا برآورده نمیشود به خاطر این است که خداوند خیری را در این دعا نمیبیند که ظاهرا دارای خیر است اما در عوض برآورده نشدن حاجت خیر بیشتری را به شما اعطا میکند.مثلا در این مورد شاید اگر ایشان در دنیا میماند ممکن بود از گروهی شود که نافرمانی خداوند را انجام میداد یا اتفاقات دیگری که نمیتوان تصورشون رو کرد؟؟؟شما با دلداری وامید بخشی از طرف خداوند قلب خانواده مرحوم را تسکین دهید.ونکته دیگر به فرزندان یتیم ایشان باید توجه بیشتری داشته باشید تا خداوند وروح آن مرحوم از شما راضی باشند.بنده را نیز دعا کنید.

[=Arial Black]سلام به بنده خوب خداAli Akbar
جواب پر از حکمت در رابطه با این سوال زیاده و بالهای زیادی باید زد تا به اوج درکش رسید.
بال اول: دعا کردن یعنی اجابت: وقتی خدا توفیق دعا نمودن رو به کسی میده حتما اجابت هم خواهد کرد، چون در آیه قرآن کریم میفرماید: إنّي قریب أجیب دعوة الداع إذا دعان و.... به بندگان من بگو من نزدیکم و دعای بندگانم را میشنوم و جواب خواهم داد.
در حدیثی از مولایم امیر المومنین علیه السلام خوندم که : إذا دعوک فحاجتک بالباب؛ زمانی که دعا کردی حاجت تو پشت در است(پس کافیه که در باز بشه)ینابیع الحکمه باب دعا
اگر خدا توفیق دعا داد = مستجاب هم میکنه :Labkhand:

سلام مجدد
ممنون از هم دوستان، خدا امواتتان را بیامرزد و به شما هم خیر عطا کند.

[=Times New Roman]بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام

در مورد اینکه ما خیلی اوقات، وقتی دعائی می کنیم، نتیجه اش رو نمی بینیم، حتما خیلی شنیدیم. مثلا گفته می شه که خدا بهترش رو بهمون می ده، یا در دنیا یا در آخرت. یا گفته می شه که بندگان خدا در روز قیامت، حسرت می خورند و می گویند کاش همان دعاهائی هم که در دنیا مستجاب شد، مستجاب نمی شد، چون در عوض آن، پاداش اخروی عطا می شود...
...
از همه ی اینها بگذریم، بنده در مورد اینکه چرا نتیجه ی دعاهامون رو نمی بینیم (توجه: نمی گم دعا مستجاب نمی شه) چند تا نظر دارم، که امیدوارم به کمک دوستان و کارشناسان، تکمیل و اصلاح بشه...

به نظر بنده، چیزی به نام مستجاب نشدن وجود نداره. خداوند متعال (جلّ و علی) فرموده است که مرا بخوانید، اجابت می کنم. هرگز خدا وعده اش رو زیر پا نمیگذاره. مسئله ای که گاهی برای ما شبهه ایجاد می کنه اینه که چرا نتیجه ی دعاهامون رو نمی بینیم - یا گاهی دیر می بینیم؟

گاهی اونقدر انسان تحت تاثیر مشکلات زندگی قرار داره، نمی تونه عاقلانه فکر کنه، و ممکنه باعث حتی کفر بگه...

حرف های یکی از دوستان رو اینجا براتون می نویسم... من که جوابی برای حرفاش ندارم. شما اگه دارید، بسم الله...

"من کلا دعا نمی کنم؛ چون من می خوام خدا دقیقا اونی که من می خوام رو بهم بده، این رو هم که خدا انجام نمی ده. پس من دعا نمی کنم... از طرفی، وقتی آدم دعا می کنه، توقع داره نتیجه شو ببینه، از بس دعا کردم و نتیجه شو ندیدم، همین یه ذره ایمانی هم که به خدا دارم رو دارم از دست می دم...
حتما میگید خدا صلاح تو رو بهتر می دونه... خب این صلاح و مصلحت رو یک جوری به ما هم بفهمونه که حداقل نیمچه ایمانمون رو از دست ندیم! اصلا من اگر به این خواستم نرسم، می ترسم به گناه بیافتم. اینم که به خواستم اصرار دارم فقط برای همینه. خب، خدا راضیه من گناه کنم؟! خودش میبینه که نمی تونم از گناه دور بمونم."

؟:Sham:

bandeyekhoda;241623 نوشت:

"من کلا دعا نمی کنم؛ چون من می خوام خدا دقیقا اونی که من می خوام رو بهم بده، این رو هم که خدا انجام نمی ده. پس من دعا نمی کنم... از طرفی، وقتی آدم دعا می کنه، توقع داره نتیجه شو ببینه، از بس دعا کردم و نتیجه شو ندیدم، همین یه ذره ایمانی هم که به خدا دارم رو دارم از دست می دم...
حتما میگید خدا صلاح تو رو بهتر می دونه... خب این صلاح و مصلحت رو یک جوری به ما هم بفهمونه که حداقل نیمچه ایمانمون رو از دست ندیم! اصلا من اگر به این خواستم نرسم، می ترسم به گناه بیافتم. اینم که به خواستم اصرار دارم فقط برای همینه. خب، خدا راضیه من گناه کنم؟! خودش میبینه که نمی تونم از گناه دور بمونم."

هنوز منتظرم... کسی جوابی نداره؟

bandeyekhoda;241623 نوشت:
"من کلا دعا نمی کنم؛ چون من می خوام خدا دقیقا اونی که من می خوام رو بهم بده، این رو هم که خدا انجام نمی ده. پس من دعا نمی کنم... از طرفی، وقتی آدم دعا می کنه، توقع داره نتیجه شو ببینه، از بس دعا کردم و نتیجه شو ندیدم، همین یه ذره ایمانی هم که به خدا دارم رو دارم از دست می دم... حتما میگید خدا صلاح تو رو بهتر می دونه... خب این صلاح و مصلحت رو یک جوری به ما هم بفهمونه که حداقل نیمچه ایمانمون رو از دست ندیم! اصلا من اگر به این خواستم نرسم، می ترسم به گناه بیافتم. اینم که به خواستم اصرار دارم فقط برای همینه. خب، خدا راضیه من گناه کنم؟! خودش میبینه که نمی تونم از گناه دور بمونم."

با سلام
به این قسمت توجه کنید(چون من می خوام خدا دقیقا اونی که من می خوام رو بهم بده،)مفهوم این جمله چیست؟
مفهومش این است که خدایا من از تو بهتر می فهمم.
خدایا من کاری به تو ندارم، تو قدرت داری ولی علم من بیشتر است و تو باید حرف من را گوش کنی.
از این دست سوالات را زیاد شاهد بودیم و برگشت این سوالات به ایرادات اعتقادی است که مفهوم گیری آن عرض شد.
مشکل این افراد را باید با بحثهای اعتقادی مخصوصا بحث توحید حل کرد.
این امتحانی هم که خدا از آن فرد گرفته و خودش می گوید من نمی خواهم به گناه بیافتم، باید بداند که اگر ظرفیتش را نداشت ؛خدا او را امتحان نمی کرد .
چون خدا به کسی ظلم نمی کند.
ابهامی بود در خدمتم.

bandeyekhoda;241623 نوشت:
بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام

در مورد اینکه ما خیلی اوقات، وقتی دعائی می کنیم، نتیجه اش رو نمی بینیم، حتما خیلی شنیدیم. مثلا گفته می شه که خدا بهترش رو بهمون می ده، یا در دنیا یا در آخرت. یا گفته می شه که بندگان خدا در روز قیامت، حسرت می خورند و می گویند کاش همان دعاهائی هم که در دنیا مستجاب شد، مستجاب نمی شد، چون در عوض آن، پاداش اخروی عطا می شود...
...
از همه ی اینها بگذریم، بنده در مورد اینکه چرا نتیجه ی دعاهامون رو نمی بینیم (توجه: نمی گم دعا مستجاب نمی شه) چند تا نظر دارم، که امیدوارم به کمک دوستان و کارشناسان، تکمیل و اصلاح بشه...

به نظر بنده، چیزی به نام مستجاب نشدن وجود نداره. خداوند متعال (جلّ و علی) فرموده است که مرا بخوانید، اجابت می کنم. هرگز خدا وعده اش رو زیر پا نمیگذاره. مسئله ای که گاهی برای ما شبهه ایجاد می کنه اینه که چرا نتیجه ی دعاهامون رو نمی بینیم - یا گاهی دیر می بینیم؟

گاهی اونقدر انسان تحت تاثیر مشکلات زندگی قرار داره، نمی تونه عاقلانه فکر کنه، و ممکنه باعث حتی کفر بگه...

حرف های یکی از دوستان رو اینجا براتون می نویسم... من که جوابی برای حرفاش ندارم. شما اگه دارید، بسم الله...

"من کلا دعا نمی کنم؛ چون من می خوام خدا دقیقا اونی که من می خوام رو بهم بده، این رو هم که خدا انجام نمی ده. پس من دعا نمی کنم... از طرفی، وقتی آدم دعا می کنه، توقع داره نتیجه شو ببینه، از بس دعا کردم و نتیجه شو ندیدم، همین یه ذره ایمانی هم که به خدا دارم رو دارم از دست می دم...
حتما میگید خدا صلاح تو رو بهتر می دونه... خب این صلاح و مصلحت رو یک جوری به ما هم بفهمونه که حداقل نیمچه ایمانمون رو از دست ندیم! اصلا من اگر به این خواستم نرسم، می ترسم به گناه بیافتم. اینم که به خواستم اصرار دارم فقط برای همینه. خب، خدا راضیه من گناه کنم؟! خودش میبینه که نمی تونم از گناه دور بمونم."

؟:sham:


باسمه تعالی
باسلام
اوقات خوش آن بود ک با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود (1)
در اینکه دعا ودرخواست ها از حق تعالی به اجابت می رسد شکی نیست در آیه شریفه آمده (ادعونی استجب لکم2) مرابخوانید تا شما را اجابت کنم
لکن باید دو مطلب را از هم تفکیک کرد یکی استجابت دعا و دیگر تحقق آنچه ما از خدا طلب می کنیم
استجابت دعا این است که وقتی ما می گوییم یا الله ،اللهم خداوند می فرماید لبیک ما وقتی ذکر او را بر زبان جاری می سازیم او هم متذکر ما باشد و توجه به ما نماید که بالاترین استجابت ادعیه و اذکار همین است و این مسلما با شرائط خاص ودعا وذکر محقق می شود که به آن اجابت لبیکی می گویندو اجابت لبیکی تاخیر ندارد و لذا در بیانات ائمه (ع)آمده هرگاه دست به دعا برداشتی در پایان دستت را روی سر و روی خود بکش اشاره به اینکه عطیه الهی را گرفتی و به علاوه با گرفتن این عطیه قابلیت بیشتر برای قرب الهی پیدا کردی (3)
لذا جناب مولوی در مثنوی شیرین فرموده است
آن یکی الله می گفتی شبی /تا که شیرین گردد از ذکرش لبی
گفت شیطانش خمش ای سخت رو/چند گوئی آخر ای بسیار گو
اینهمه الله گفتی ای عتو / خود یکی الله را لبیک گو
می نیاید یک جواب از پیش تخت /چند الله می زنی با روی سخت
او شکسته دل شد و بنهاد سر /دید در خواب او خضر را در خضر
گفت هین از ذکر چون وا مانده ای/چه پشیمانی از آن کش خوانده ای
گفت لبیکم نمی آید جواب /زان همی ترسم که باشم رد باب
گفت خضرش که خدا این گفت به من/که برو با بگو ای ممتحن
بلکه آن الله تو لبیک ماست /وان نیاز و درد وسوزت پیک ماست
نی تو را در کار من آورده ام /نه که من مشغول ذکرت کرده ام
خیله ها و چاره جوئی های تو /جذب ما بوده گشاده پای تو
درد عشق تو کمند لطف ماست / زیر هر یا رب تو لبیک ماست
پی نوشت
1- حافظ
2-سوره غافر آیه 60
3- کافی کتاب دعا ج2 ص342
ادامه دارد.....

سلام خدا رحمت کنه
اما شاید حکمتی بوده باشه!



مثل این:


[spoiler]حضرت آية اللّه حسينى تهرانى در كتاب معادشناسى خود از قول يكى از اعاظم نجف نقل مى فرمايد:



ما از نجف اشرف عيال اختيار كرديم و سپس در فصل تابستان براى زيارت و ملاقات ارحام عازم ايران شديم و پس از زيارت حضرت ثامن الائمه عليه السلام عازم وطن خود كه شهرى است در نزديكيهاى مشهد گرديديم .


آب و هواى آنجا به عيال ما نساخت و مريض شد و روزبروز مرضش شدّت پيدا كرد و هر چه معالجه كرديم سودمند واقع نشد و در آستانه مرگ قرار گرفت .


من در بالين او بودم و بسيار پريشان شدم و ديدم عيالم در اين وقت فوت مى كند و من بايد تنها به نجف برگردم و در نزد پدر و مادرش خجل و شرمنده گردم و آنها بگويند:

دختر نوعروس ما را برد و در آنجا دفن كرد و خودش برگشت . حال اضطراب و تشويش عجيبى در من پيدا شد .


فوراً آمدم در اطاق مجاور ايستادم و دو ركعت نماز خواندم و توسّل به حضرت امام زمان (عج) پيدا كردم و عرض كردم : يا ولى اللّه ! همسر من را شفا دهيد كه اين امر از دست شما ساخته است و با نهايت تضرّع و التجاء متوسّل شدم .


سپس به اطاق عيالم آمدم . ديدم نشسته و مشغول گريه كردن است . تا چشمش به من افتاد گفت : چرا مانع شدى ؟ چرا نگذاشتى ؟ من متوجّه نشدم چه مى گويد و تصوّر كردم كه حالش بد است . بعد كه قدرى آب به او داديم و غذا به دهانش گذارديم قضيّه خود را براى من نقل كرد و گفت :
جناب عزرائيل (ع) براى قبض روح من با لباسى سفيد آمد و بسيار زيبا و آراسته بود. به من لبخندى زد و گفت :



حاضر به آمدن هستى ؟
گفتم : آرى !

بعداً اميرالمؤمنين (ع) تشريف آوردند و با من بسيار ملاطفت و مهربانى نمودند و به من فرمودند :
من مى خواهم بروم نجف . مى خواهى با هم به نجف برويم ؟

گفتم : بلى ! خيلى دوست دارم با شما به نجف بيايم .
من برخاستم . لباس خود را پوشيدم و آماده شدم كه با آن حضرت به نجف اشرف برويم .
همينكه خواستم با آن حضرت از اطاق خارج شوم ديدم كه آقا امام زمان (عج) آمدند و تو هم دامان امام زمان (عج) را گرفته اى .


حضرت امام زمان (عج) به آقا اميرالمؤمنان علی (ع) فرمودند:
اين بنده به ما متوسّل شده ، حاجتش را برآوريد !
حضرت اميرالمؤمنين (ع) سر مبارك را پايين انداخته و به جناب عزرائيل (ع) فرمودند:

به تقاضاى مرد مؤمن كه متوسّل به فرزند ما شده است برو تا موقع معيّن !

و آنگاه اميرالمؤمنين عليه السلام از من خداحافظى كردند و رفتند .


چرا نگذاشتى بروم ؟
[/spoiler]

سمیع;242118 نوشت:
باسمه تعالی
باسلام
اوقات خوش آن بود ک با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود (1)
در اینکه دعا ودرخواست ها از حق تعالی به اجابت می رسد شکی نیست در آیه شریفه آمده (ادعونی استجب لکم2) مرابخوانید تا شما را اجابت کنم
لکن بادی دو مطلب را از هم تفکیک کرد یکی استجابت دعا و دیگر تحقق آنچه ما از خدا طلب می کنیم
استجابت دعا این است که وقتی ما می گوییم یا الله ،اللهم خداوند می فرماید لبیک ما وقتی ذکر او را بر زبان جاری می سازیم او هم متذکر ما باشد و توجه به ما نماید که بالاترین استجابت ادعیه و اذکار همین است و این مسلما با شرائط خاص ودعا وذکر محقق می شود که به آن اجابت لبیکی می گویندو اجابت لبیکی تاخیر ندارد و لذا در بیانات ائمه (ع)آمده هرگاه دست به دعا برداشتی در پایان دستت را روی سر و روی خود بکش اشاره به اینکه عطیه الهی را گرفتی و به علاوه با گرفتن این عطیه قابلیت بیشتر برای قرب الهی پیدا کردی (3)
لذا جناب مولوی در مثنوی شیرین فرموده است
آن یکی الله می گفتی شبی /تا که شیرین گردد از ذکرش لبی
گفت شیطانش خمش ای سخت رو/چند گوئی آخر ای بسیار گو
اینهمه الله گفتی ای عتو / خود یکی الله را لبیک گو
می نیاید یک جواب از پیش تخت /چند الله می زنی با روی سخت
او شکسته دل شد و بنهاد سر /دید در خواب او خضر را در خضر
گفت هین از ذکر چون وا مانده ای/چه پشیمانی از آن کش خوانده ای
گفت لبیکم نمی آید جواب /زان همی ترسم که باشم رد باب
گفت خضرش که خدا این گفت به من/که برو با بگو ای ممتحن
بلکه آن الله تو لبیک ماست /وان نیاز و درد وسوزت پیک ماست
نی تو را در کار من آورده ام /نه که من مشغول ذکرت کرده ام
خیله ها و چاره جوئی های تو /جذب ما بوده گشاده پای تو
درد عشق تو کمند لطف ماست / زیر هر یا رب تو لبیک ماست
پی نوشت
1- حافظ
2-سوره غافر آیه 60
3- کافی کتاب دعا ج2 ص342

باسمه تعالی
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود صفت بنده پروری داند(1)
واما اینکه در دعاها حتما آنچه که می طلبیم محقق گردد معلوم نیست چون طبق بیان قران (عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون)2
ما از پشت پرده بی خبریم ماهمه مصالح و مفاسد را نمی شناسیم و در جای دیگر قرآن فرموده (فعسی ان تکرهوا شیئاًو یجعل الله فیه خیراًکثیراً)3
البته در همان مواردیکه ما درخواست امری را داریم چون در نهایت به مصلحت ما نیست خداوند رئوف و مهربان آن امر را برایمان مححق نمی سازد بجایش آنچه که به مصلحت ما است به ما می بخشد به عنوان مثال اگر در منقلی حبه های ذغال را قرار دهیم و آتش روشن کنیم بطوریکه حبه های سیاه ذغال بطور کامل قرمز و بر افروخته گردند کودکی که نگاه به آن حبه ها دارد به تصور آنکه شکلات است از مادرش مطالبه می کند و چه بسا گریه و ناله هم دارد لکن مادر مهربان و دلسوز هرگز ان ذغال سرخ شده را در اختیار کودک خود قرار نمی دهد تا مبادا آسیب ببیند لکن در عین حال بی توجه به خواست وناله او هم نخواهد بود او بجای آن ذغال سرخ شده شکلاتی واقعی ،شیرینی ،میوه ای که به حال کودکش مفید است به او می دهد
بنابراین اذکار و ادعیه اولاًاستجابت به معنی توجه حق تعالی را به دنبال دارد و ثانیا اگر مورد درخواست در ذکر ودعا به جهت رعایت مصلحت بنده و یا جامعه محقق نگردد جایگزین او و عوض او داده می شود و اگر این عوض در دنیا به جهاتی داده نشود مسلما در قیامت داده می شوددر همین زمینه جناب مولوی در مثنوی نقل کرده:
دزدکی از مارگیری مار برد /ز ابلهی آن راغنیمت می شمرد
وارهید آن مارگیر از زخم مار /کشت آن مار دزد خود را زاز زاز
مارگیرش دیدو پس بشناختش/گفت از جان مار من پرداختش
در دعا می خواستی جانم به او /کش بیابم مار بستانم از او
شکر حق را کان دعا مردود شد/من زیان پنداشتم آن سود شد
پس دعاها کان زیان است و هلاک/وز کرم می نشنود یزدان پاک
مصلح است و مصلحت را داند او /زان دعا را باز می گرداند او
وان دعا گوینده شاکی می شود /می برد ظن بد و آن بد بود
می ندانست کو بلای خویش خواست/وز کرم حق آن بد وناورد راست
پی نوشت
1- حافظ
2-بقره 216
3- نساء 19

موضوع قفل شده است