جمع بندی زنان صیغه ای ( سايت آنلاين ازدواج موقت در اهل تسنن= ازدواج مسيار) *هوسراني از نظر شيعه ممنوع است*

تب‌های اولیه

83 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مرسل;473833 نوشت:

سرور و استاد گرامی

اگر زنی دسترسی به همسر دائمی خود نداشته باشد ایا راهی هست که دنبال منکرات نرود ؟

یا اگر شوهرش سرد مزاج و او داغ باشد

مرد حق ندارد بیش از چهار ماه از همسر دایم خود دور باشد . راه مسله را اسلام معین نموده است .

صادق;473862 نوشت:
مرد حق ندارد بیش از چهار ماه از همسر دایم خود دور باشد . راه مسله را اسلام معین نموده است .

صادق;473862 نوشت:
مرد حق ندارد بیش از چهار ماه از همسر دایم خود دور باشد . راه مسله را اسلام معین نموده است .

خوب چرا این چهار ماه برای مرد دوری از همسر حساب شده و حق ازدواج موقت دارد
ولی برای زن دوری از همسر محسوب نمی شود ؟

صادق;473860 نوشت:
مثلا فکر کنید یک زن که به هردلیل همسرش را از دست داده ونیاز به همسر دارد چگونه با نیاز خود کنار بیاید . بالاخره او هم یک زن است ونیاز دارد وآیا انصاف است به هم نوعان تان این محرومیت تا اخر عمر تحمیل شود ؟؟

با مردی ازدواج کند که او هم به هر دلیلی زنش را از دست داده
این مردان کم نیستند
یا با پسر مجرد

سلام

تاجایی که امکان ازدواج دائم هست ازدواج مکجددضرورتی ندارد

این ازدواج معمولابرای ارضای غریزه هست

وامروزه مردان ازآن استفاده ابزاری میکنند

یعنی به نوعی تبدیل به هوس بازی شده

دسترسی آسان باهزینه کمتروبدون تلاش زیادوباتنوع بیشتر.

اگرزنان به حقوق خودواقف باشنداین ازدواج رانمی پذیرند

این ازدواج برای مواقع ضروری است مثل ایجادمحرمیت ویاترس ازافتادن به گناه

اماامروزه با این روش بعضی ازمردان زنان رابازیچه قرارمی دهند.

اگرمردبادوزن ازدواج دائم کندوخرج هردورامتقبل شودبسیاربهتراست تابه صورت موقت ازدواج کند

چون درازدواج دائم همسراول خبرنداردونوعی خیانت محسوب می شودوتکلیف همسردوم هم معلوم نیست چون موقت است.

آدم بايد تو جريان زندگي زناشويي قرار بگيره وبا چشم خودش ببينه كه چه وظايفي بدوشه خانم ها وآقايون هست به نظر من اگه يه خانم واقعا خانم خونه باشه وبه همسرش از راههاي متفاوت محبت كنه عمرا مردش بره زن ديگه اي بگيره وبلعكس اگه مرد كار ووظايفي كه بر عهدهاش هست بدرستي انجام بده واز نظر اخلاق چيزي كم نذاره برا خانمش مطمئنا مرد اگه بخواد زن ديگه اي اختيار كنه زن مومن با اين مشكلي نداره چون زن اگه مومن باشه حس حسادت نداره وتحت احساساتش قرار نميگيره پس خيلي راحت با اين قضيه كنار مياد. يا اينكه همسرش يه مدت دورش باشه .ميتونه بخاطر همسرش صبر كنه كه ثوابه زيادي داره. مشكل ما با اون مردايي كه وظايفشونو نسبت به زني كه مطيعه بدرستي انجام نميده تازه طلب كار هم هست كه ميتونه چند زن اختيار كنه دين اسلام براي اين قسم از آدما فكري كرده؟ من سراغ دارم مردي كه وظايفشو درست انجام نميده و خيلي راحت به صورت مخفيانه زن صيغه ميكنه آيا اونايي كه مسئوله ثبت ازدواج هستن به اين موضوع دقت ميكنن ؟اينجا واقعا حق زن زير پا گذاشته ميشه؟

شبـنم;473904 نوشت:
دوست عزیز منم میتونم به دیگر زنان چنین توصیه ای بکنم ولی واقعیت اینه در زندگی شخص باید چنین اتفاقی بیفته تا ببینه میتونه تحمل کنه یا نه ؟ هیچ زنی حضور زن دیگه ای رو تو زندگیش نمیتونه تحمل کنه این رو باور کن. اگر هم برای زنی چنین اتفاقی افتاده مطمئن باش همیشه اون رنج و ناراحتی رو کشیده اگر تحمل کرده چاره ایی نداشته

من ادعای مومنی ندارم ولی بخاطر هیچ ثوابی حاضر نیستم وجود زن دیگه ای رو تو زندگیم تحمل کنم و اگر طرفمم دنبال زن دیگه ایی بره به راحتی ازش جدا میشم تا ننگ چنین زندگی رو بپذیرم. من حاضر نیستم یه عمر رنج و عذاب ببینم چون که شوهرم نتونسته جلوی خودش رو بگیره و یه کم خویشتن داری و از خودگذشتگی کنه وقتی من میتونم برای دوام زندگیم از خودگذشتگی کنم و پایبند زندگی مشترک باشم چنین توقعی هم از طرف مقابلم دارم و اگر نتونه این توقع ناچیز من رو که حق طبیعی من هست برآورده کنه چنین شخصی اصلاً ارزش نداره و این زندگی هم تومنی نمی ارزه

دين اسلام پاسخ گوي فطرت پاكه انسانهاست نه پاسخگوي ببخشيد ميگم لج بازي و هر چي مادوست داريم باشه

پریا;473924 نوشت:
منظورم هر جایی هست که به زن به چشم یه کالا نگاه میکنن که میخوان کرایه ش کنن Fool

غرب و غیر غرب هم نداره.اینجور نگرشی،همه جا پیدا میشه

همه جا!:Moteajeb!:بخاطر همين اسلام ميگه مثل يه خانم باش تا كرايه اي نشي كه اگه خانماي سرزمين ما رعايت كنن اينجا مصداقي نداره

پریا;473942 نوشت:
همه جا هم مصداق داره؛چون زن هر چقدر هم که خوب رفتار کنه بالاخره آدمایی پیدا میشن که اینجوری رفتار کنن و با زن مثل یه کالا برخورد کنن.
تازن اجازه نده هيچ كس حق نداره مثل يه كالا باش برخورد كنه و منم ميگم اسلام اگه رعايت بشه دو طرفه هست يعني مردها هم اين اجازه رو پيدا نميكنن كه به زن به چشم كالا نگاه كنن.وشما كه يه خانم هستيد نبايد درمورد خانم ها اين طور فكر كنيد. خانمها ميتونن زنها ومردان هوشمندي را تربيت كنند كه هيچ مردي نميتونه .زن واقعا انساني شايسته هست كه ميتونه كارهاي شايسته نيز انجام بده .وخيلي از كارهايي كه مردا توان انجام دادن آن رو ندارن زن ميتونه انجام بده. پس از زن بودن بايد افتخار كرد .ولي متاسفانه برخي از زنها رعايت نميكنن واز انساني شايسته تبديل به يه كالا ميشن

پریا;473942 نوشت:
اصلا هر جور هم که رفتار کنه،کسی حق نداره بیاد اینجور حرفی بزنه
اونا كه نميگن خوده كالاست بلكه همانند كالا ميشه چون يه كالا قابل استفاده همه هست. يه كالا ميتونه در معرض ديد هاي زيادي قرار بگيره شما ميتونيد يه مثال بزنيدغير از كالا كه در معرض ديد باشه و قابل استفاده همه كه هر كس از راه برسه يه جور ازش بهره ببره .از اون طرف هم هست مرداني هستن كه از يك انسان تبديل به منفورترين چيز شده.

مرسل;473863 نوشت:

خوب چرا این چهار ماه برای مرد دوری از همسر حساب شده و حق ازدواج موقت دارد
ولی برای زن دوری از همسر محسوب نمی شود ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

اگر شما قصدتان دفاع از حقوق زنان متاهل است و میخواهید بگویید چرا در اینباره بین زن و مرد

رعایت مساوات نشده و به مردان اجازه تمتع اضافی داده شده،

باید بگویم برعکس نظر شما اگر زنان متاهل هم در اسلام حق ازدواج موقت داشتند این به معنای آن بود که اسلام خواسته است مردها به هر گونه ای ،

حتی رابطه با زنان شوهردار به تمتع و لذات برسند.

اما وقتی این ازدواج برای گروه خاصی که نیاز دارند تجویز شده است و فقط به زنان مجرد اجازه این ازدواج داده شده، معنایش در نظر گرفتن حقوق جنسی این خانمهاست.

اگر مسائل بارداری و بهداشتی و وراثت و ارث و میراث و تاثیر سوء رابطه با مردی غیر از پدر بچه و احتمالا مسائلی که از چشم ما دور مانده را هم

در نظر بگیریم میفهمیم زن چه از لحاظ جسمانی و چه از نظر روحی به گونه ای خلق شده که نباید با بیش از یک مرد در رابطه باشد.

نکته دیگر اینکه هر خانمی میتواند ضمن عقد ، شرط کند که همسرش به چنین مسافرتهایی حتی برای کار نرود و نیز میتواند با چنین مردی ازدواج نکند.

[=times new roman]
من متوجه نتیجه صحبت های سرکار مرسل و سامان نشدم

اگر تفاوت جنسیتی و خواسته های زن از ازدواج و مرد از ازدواج وجود نداشت بله این حرفها میتوانست درست باشد

اگر احکام اسلامی در مورد ازدواج موقت ودائم وجود نداشت و حقوقی برای ایشان مطابق با حکم و حکم الهی نبود بله هر زنی میتوانست زن باشدو در عین حال یک روسپی

چنانکه میبینیم در خارج از حدوداسلامی هر زنی میتواند همسر مردی باشد در عین حال همخوابه برادریا پسر یا پدر یا عمو یا مرد همسایه باشد و اگر از یکی از اینها باردار گردد هیچ مشکلی ندارد چون حقی را دین یا شوهر بر گردن او قرار نداده .

ولی اینکه کسی تفاوت عقد موقت و روسپی گری را نمیتواند یا نمیخواهد بفهمد مشکل از جای دیگری است. یعنی ازدواج های خارج از احکام و حلال و حرام آن است ازدواج میتواند نام بگیرد ولی زن متعه ای که بر او واجب است با یک مرد باشد و عده نگاه دارد روسپی گری ؟
معنای این صحبت ها چیست و چه اساسی میتواند داشته باشد نمیدانم.

بطور خلاصه
تفاوت روحی و جسمی مرد و زن و دلیل محرک ازدواج این دو جنسیت با هم و تفاوت ساختار دستگاه تناسلی این دو جنسیت , فرزند حلال زاده و حرام زاده , رابطه حلال و حرام زندگی سالم و ناسالم , مطابق امر الهی رفتار کردن یا رفتار نکردن و ... مواردی است که تعئین میکند که مرد به چه دلیل میتواند ازدواج متعدد داشته باشد ولی زن خیر.

[=times new roman]
اما در این مورد که آیا فرزند حلال زاده و حرام زاده با هم فرقی دارند یا خیر.

خب برای کسانی که به خداوند ایمان دارند و در مورد احکامش تحقیق کرده و نه تنها بر صدق آن بلکه به خیر بودن و سعادت بخش بودن آن ایمان آورده اند و ارزش زندگی سالم را فهمیده اند و خواهان آن هستند چنانکه در اسلام آمده , بله تفاوت دارد

برای آنها حلال خدا با حرامش تفاوت دارد پاک و نجس بودن غذا و لباس شان با حرام و نجس بودن تفاوت دارد . در روابط شان حقوق همسر شان را رعایت کردن ( چه مرد و چه زن ) با نداشتن حقوق تفاوتی واضح واشکار دارد لذا فرزند حلال زاده و حرام زاده هم میدانند چه تفاوتی با هم دارند .

ولی برای غیر اینها خیر چه بسا که با طاهر و سالم زیستن مشکل دارند .

نصیحتی از ائمه علیهم السلام ( هرچند که در اینطور مباحث , تمایلی به نقل سخن بزرگان نداشته و ندارم چون ارزش هر سخنی برای گوشی و قلب و چشمی خاص و مختص به خود است در هر حال من باب نصیحت نقل میکنم)

. چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‏ اند، از سهل بن زياد، از جعفر بن محمد اشعرى، از ابن‏قدّاح، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود: «اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود كه:
دوست‏ترين اعمال به سوى خداى- تعالى- در زمين دعا است، و بهترين عبادت‏ها عفّت است» (يعنى نگاه‏ داشتن‏ فرج و شكم از آن‏چه حرام باشد).
تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى)، ج‏4، ص: 303

[=times new roman]
. امام باقر عليه السّلام فرمود: عبادتى بهتر از نگاه‏ داشتن‏ شكم و دامن نيست.
. امام سجاد عليه السّلام فرمود: بهترين جهاد نگاه داشتن دامن و شكم است.
. امام صادق عليه السّلام فرمود: دورترين بنده از خداوند كسى است كه همش فقط شكم و يا دامنش باشد.

مشكاة الأنوار / ترجمه عطاردى، ص: 148

کسی که دین ندارد چنین احکامی هم در زندگی اش وجود ندارد . هوس ها هوش و عقل را از سرش میپراند و چنین فردی هم طبیعی است که نتواند خودش و اطرافش را ببیند و درست و غلط , پاک و ناپاک حق و باطل برایش فرقی نمیکند..
اگر
حریم حلال و حرام را نگاه داریم برای خودمان بهتر است اگر عقل انسانی ای هنوز هست و شهوات و رفتار حیوانی بر آن غالب نیست.[=times new roman]

در روايتى از اميرالمومنين عليه السلام در توصیف مراتب اذل از حیوان تا ملائک چنین آمده است که :
انَّ اللّه عزَّ وَ جَلّ ركَّب فى الملائكة عقلا بلا شهوة ، و ركَّب فى البهائم شهوة بلا عقل ، و ركَّب فى بنى آدم كلتيهما، فمن غلب عقله شهوته فهو خير من الملائكة ، و من غلب شهوته عقله فهو شرّ من البهائم

((خداوند، ملائكه را از نيروى عقل محض ، حيوانات را از غرائز و شهوات محض و انسان را تركيبى از هر دو آفريد. آن كس كه نيروى انديشه و فكرش ‍ بر شهوتش غلبه كند، از ملائكه برتر و آن كس كه نيروى شهوت و غريزه اش ‍ بر قوه عقل غالب شود از حيوانات پست تر است )).
[=times new roman]
بحارالانوار، ج 57، ص 299، حديث 5

بابا در مساله و حکم شرعی ملاک مسخره کردن نیست پس صحابه و دختر ابوبکر بی غیرت بودند دیگر ؟؟
در کتاب مسند ابی داود طیالیسی ج1ص227 ح1637 امده است:
حدثنا يونس قال حدثنا أبو داود قال حدثنا شعبة عن مسلم القرشي قال دخلنا على أسماء بنت أبى بكر فسألناها عن متعة النساء فقالت فعلناها على عهد رسول الله
روایت چنین است که اسماء بنت ابوبکر ازش در مورد متعه سوال پرسیدند گفت ما این عمل را انجام می دادیم در عهد رسول الله ص .
بررسی رجالی:
اولین روای شعبه بن الحجاج:
رتبته عند ابن حجر : ثقة حافظ متقن ، كان الثورى يقول : هو أمير المؤمنين فى الحديث
رتبته عند الذهبي : أمير المؤمنين فى الحديث ، ثبت حجة و يخطىء فى الأسماء قليلا
استاد چه کسی است مسلم قرشی یا قری
دومین روای:
رتبته عند ابن حجر : صدوق
رتبته عند الذهبي : وثق
نفر سوم اسماء است که صحابی است که ثقه هست
بریم در شاگردان شعبه ابو داوود را بگردیم :
رتبته عند ابن حجر : ثقة
رتبته عند الذهبي : الحافظ
نفر بعدی یونس بن حبیب که ثقه هست وحافط است.
در کتب اهل سنت امده است که از قول صحابه کنا یعنی مداوم داشت ما متعه می کردیم
گویا عده ای این احادیث را فراموش کردند در کتب خودشون:
خود ابو حنیفه می گوید:
رجل استأجر امرأة ليزني بها فزنى بها فلا حد عليهما في قول أبي حنيفة
معنی:
اقای ابو حنیفه فتوی داده است اگر یک زنی را اجاره کند برای زناحدی برای او نیست.
المبسوط سرخسی ج9ص58
اقای ابو حنیفه فتوی داده است اگر یک زنی را اجاره کند برای زناحدی برای او نیست.(((حداییش این عمل خاک بر سری است یا متعه))) بر فرض ما بی غیرت شما یک درجه بی غیرت تر هستید یعنی هر کس وقتی خواست راحت........
اگر فاحشه خانه ای باشد طبق فتوی ابو حنیفه بوده است
عبد الرزاق عن بن عيينة عن الوليد بن عبد الله عن أبي الطفيل أن امرأة أصابها جوع فأتت راعيا فسألته ( 1 ) الطعام فأبى عليها حتى تعطيه نفسها قالت فحثى لي ثلاث حثيات من تمر وذكرت أنها كانت جهدت من الجوع فأخبرت عمر فكبر وقال مهر مهر مهر كل حفنة مهر ودرأ عنها الحد
معنی: یک
زنی امد پیش یک چوپان گفت به من اب بده گفت نمی دهم مگر این که خودت را تمکین کنی رفتند پیش عمر، عمر گفت :این مهریه است
مصنف عبدالرزاق ج7ص407
ازدواج میسار نزد همه اهل سنت پذیرفته است ازدواج به نیت طلاق یعنی می گوید ازدواج ما تا چند ما است بعد طلاق اخه ماهیتش کجا تغییر کرد مثل اینکه من به عدد2 گم3 ماهیتش تغییر نکرد بلکه فقط اسمش تغییر کرد

فلسفه مهم ازدواج موقت دوری اززناوروسپی گری است

مردی که بازنی ازدواج موقت می کنداورا ناموس خودمی داندواجازه نمی دهدمردان دیگربه اوتعرض کنندامادرزنااین طورنیست

زنی هم که ازدواج موقت می کندبایدازارتباط بامردغریبه دوری کند

البته ازدواج موقت دلایل دیگری چون ایجادمحرمیت هم دارد

بسیاری اززنان نمی توانندازدواج دائم داشته باشندپس مجبورندتن به چنین ازدواجی دهند

اینکه آقایان ازچنین ازدواجی درامروزسوء استفاده میکننددلیل نمی شودکه این اصل رادرشیعه قبول نکنیم

درروایات داریم که مردان راازهوس بازی نهی کرده اند

بنده به عنوان یک خانم بااین ازدواج مخالفم

ولی نمی توانم مذهب رازیرسوال ببرم.امروزه که زنابیدادمی کنداین کارراه حل جلوگیری ازگناه است

یعنی ککسی که ممکن است به گناه بیفتدبایدخودرابه این وسیله حفظ کند.

جناب پاسخگوهم که فرمودندهمیشه این طورنیست که زن به عنوان کالااستفاده شودگاهی زن پیشنهادمی دهد.

اگردرجامعه ازدواج دائم مجددرواج داشت وبعضی مردان می توانستنددوهمسرداشته باشند

بسیاربهتربودتااین که بااین روش مخفیانه ازدواج کنند.

یکی ازدلایلرواج ازدواج موقت فرهنگ غلط ماایرانی هاست که مثلامردحق ندارددوزن داشته باشد

یازنی که یک بارازدواج کردحق ازدواج ندارد.

پس اینهامجبورمیشوندازدواج موقت داشته باشند.

خلاصه اینکه درازدواج موقت نوعی تعهدوجودداردکه درروسپی گری چنین تعهدی نیست.

درضمن اگردرازدواج موقت فرزندی به دنیابیایدحلال زاده است نه درروسپی گری که حرام زاده است.

زمانه;473925 نوشت:
دين اسلام پاسخ گوي فطرت پاكه انسانهاست نه پاسخگوي ببخشيد ميگم لج بازي و هر چي مادوست داريم باشه

همه حرفهای من حذف شد خوشایند نبود متاسفانه فقط این رو بگم و برم البته امیدوارم این یکی پست حذف نشه

شما میگید زن مومن با این مسئله مشکلی نداره؟ مگه میشه ؟ کدوم زنی از خداشه یکی دیگه وارد زندگیش بشه ؟شاید به روی خودش نیاره ولی چنین زنی از درون نابود میشه این رو مطمئن باش .

انسان خوشبخت و سعادتمند کسیه که هر دو دنیا رو داشته باشی نه یه دنیا رو فدای دنیای دیگه اش کنه من هیچ وقت بخاطر هیچ ثوابی چنین زندگی رو تحمل نمیکنم .

منم مثل شما راحت میگم طرف اگه مومنه، اگه خداشناسه باید چنین چیزی رو بپذیره ولی اگه خودمون جای اونا بودیم چی ؟؟؟؟؟؟ خود شما حاضر بودی با چنین وضعی کنار بیای ؟ لطفا اول ببین خودت میتونی تحمل کنی بعد برای دیگر زنان بدبخت نسخه بپیچ . مرد اونه تو اون شرایط باشه باز حرف خودش رو بزنه خیلی دوست دارم بدونم خانمهایی که اینقدر از این تاپیک ها حمایت میکنند اگر به چنین سرنوشتی دچار میشدند چه عکس العملی نشون میدادند.

انسانها با هم فرق میکنند هر زنی دوست داره اینجور زندگی کنه خوب زندگی کنه کسی جلوش رو نگرفته . ما هم بر طبق عقاید خودمون زندگی میکنیم . بهرحال هم انسان همفکر خودش رو جذب میکنه غیر از این نیست.

این آخرین پست من بود لطفا دیگه هم روی من نقل قول نزن . من و شما کلاً عقایدمون فرق میکنه دوست ندارم با هم حرف بزنیم .

سلام بر همه دوستان

چند بار اومدم این تاپیک رو خواندم و تصمیم داشتم سکوت کنم

ولی نشد که نشد !!!!!:khaneh:

ببینید دوستان زمانی که قران مساله چهار همسری مردان را مطرح کرد

خوب دقت کنید اوضاع چگونه بود

1)بیشتر مردان در جنگ ها کشته می شدند و زنان زیادی بدون سر پرست باقی می ماندند
این زنان توانایی مالی و نگهداری از فرزندان خود را نداشتند

2) مساله چند همسری رسم و فرهنگ زمانه بود
همه مردها چند همسری بودند
وقتی یک عملی در جامعه رواج داشته باشد می شود فرهنگ ان اجتماع
و فرهنگ مورد قبول یک اجتماع اعتراض و ناراحتی کسی را برانگیخته نمی کند

چه بسا در چنین جامعه ای زنی اگر ببیند شوهرش همسری دیگری ندارد
خودش برای شوهرش برود خواستگاری :ok: تا به رنگ و عرف اجتماع در بیاید

در چنین جامعه ای که قبح چند همسری وجود ندارد
و زن احساس مالکیت بر شوهرش ندارد و پذیرقته است به اینکه
شوهرش با زنان دیگر هم همبستر شود
ازدواج موقت هم قبحش ریخته می شود
زنی اگر بداند شوهرش با سه زن دیگر همبستر می شود
برایش مهم نیست که با ده نفر دیگر هم همبستر شود

دقت کنید احساس عشق و علاقه و مالکیت بین زن و شوهر دیگر وجود ندارد

چون مالکیتی نیست مردی است که به ده نفر زن تعلق دارد

و ان زنان فقط بعنوان کسی که از نظر مالی انها را تامین می کند به ان مرد نگاه می کنند نه شوهر و عشق زندگی

خوب حال اوضاع زمان ما را در نظر بگیرید

فرهنگ مورد قبول و پذیرش جامعه تک همسری است
حتی تمام عالمان بزرگ نظیر امام خمینی یا خامنه ای و ... من نشنیده ام همسر دوم یا زن صیغه ای داشته باشند

در جامعه اکنون ما چند همسری بقدری قبیح و زشت است که اگر مردی هم باشد ان را کتمان می کند
خوب این نشان از قبح چند همسری در اجتماع امروز و نپذیرفتن ان از طرف اجتماع و مخصوصا زنان است

در چنین جامعه ای به طبع ازدواج موقت مرد شوهر دار هم قبیح است و از طرف زنان و جامعه پذیرفته نمی شود

حال ممکن است سوال شود پس زنان شوهر از دست داده چکار کنند ؟
در پست بعدی ان را توضیح می دهم

مشکل زنان شوهر از دست داده چه می شود ؟

اگر بگوییم مشکل زنان شوهر از دست داده با ازدواج با مردان زن دار حل می شود اشتباه کرده و خود را گول زده ایم

اولا زن اول چنین مردی به احتمال زیاد از شوهرش جدا شده و خودش می شود زنی که شوهرش را از دست داده

و بازاگر با مردی ازدواج کند که زن دارد و باز زن اول ان مرد جدا شود باز دوباره مشکل زن بی شوهر ایجاد می شود

دقت کردید که چگونه با این روش نه تنها مشکل حل نمی شود بلکه تولید زنان بی شوهر را باعث می شود

این وسط بیچاره بچه هایی که باید طعم تلخ این جدایی ها را برای ارضا شدن شهوت پدر خود را تحمل کنند

ارضای شهوت به قیمت تباه شدن زندگی فرزندان !!!!!!!

پس راه حل این نیست که زنان بی شوهر بروند با مردان زن دار ازدواج کنند

اما راه حل : مردان زیادی هستند که در جامعه زنانشان را به هر دلیلی از دست می دهند

این زنان باید با چنین مردانی ازدواج کنند یا پسران مجرد

خوب این چه کاریه که برای ایجاد یک زندگی جدید
زندگی و اشیان یک زن و چند و بچه را خراب کرد ؟؟؟!!!

خداییش وجدان کدام انسان این را می تواند بپذیرد ؟

من اقعا درک نمی کنم کسانی را که از چند همسری و ازدواج موقت دفاع می کنند
جوابشان برای تخریب زندگی یک زن و چند کودک چیست ؟

بی نظیر;474369 نوشت:
مشکل زنان شوهر از دست داده چه می شود ؟

اگر بگوییم مشکل زنان شوهر از دست داده با ازدواج با مردان زن دار حل می شود اشتباه کرده و خود را گول زده ایم

اولا زن اول چنین مردی به احتمال زیاد از شوهرش جدا شده و خودش می شود زنی که شوهرش را از دست داده
همه موارد طلاقی نیست زنان شوهر مرده نیز فراوان اند .
و بازاگر با مردی ازدواج کند که زن دارد و باز زن اول ان مرد جدا شود باز دوباره مشکل زن بی شوهر ایجاد می شود
نباید زن اول بدلیل تنگ نظری دست به کار بزنند .باید پا رو نفس بگذارد وکسی دیگر نیز در کنار خود جا دهد
دقت کردید که چگونه با این روش نه تنها مشکل حل نمی شود بلکه تولید زنان بی شوهر را باعث می شود

این وسط بیچاره بچه هایی که باید طعم تلخ این جدایی ها را برای ارضا شدن شهوت پدر خود را تحمل کنند

ارضای شهوت به قیمت تباه شدن زندگی فرزندان !!!!!!!
اگر فرهنگ دین در جامعه حاکم شود این مشکل بوجود نمی آید مشکل از آن جا بروز می کند که افراد با خواست خود وسلیقه ی عمل می کنند .
پس راه حل این نیست که زنان بی شوهر بروند با مردان زن دار ازدواج کنند

اما راه حل : مردان زیادی هستند که در جامعه زنانشان را به هر دلیلی از دست می دهند
در صورت عدم تساوی چه کنند ؟؟؟/
این زنان باید با چنین مردانی ازدواج کنند یا پسران مجرد
دختر های جوان چه کنند ؟؟؟
خوب این چه کاریه که برای ایجاد یک زندگی جدید
زندگی و اشیان یک زن و چند و بچه را خراب کرد ؟؟؟!!!
باید فرهنگ ودید جامعه اسلامی شود واز تنگ نظری فاصله بگپرند .
خداییش وجدان کدام انسان این را می تواند بپذیرد ؟
آن همه مشکلات برای زنان بیوه را هم در نظر داشته باشید .
من اقعا درک نمی کنم کسانی را که از چند همسری و ازدواج موقت دفاع می کنند
جوابشان برای تخریب زندگی یک زن و چند کودک چیست ؟



خدا وقران این را جایز دانسته چرا حرامش می کنند ؟؟؟ به گفته مولوی :
کرده ای تاویل حرف بکر را:Gol:خویش را تاویل کن نی ذکر را

در نتیجه باید توجه داشت بهترین راه حل همان است که خالق زن ومرد در قرا ن برای حل مشکلات بشر مطرح نموده

بی نظیر;474357 نوشت:
دقت کنید احساس عشق و علاقه و مالکیت بین زن و شوهر دیگر وجود ندارد

چون مالکیتی نیست مردی است که به ده نفر زن تعلق دارد

و ان زنان فقط بعنوان کسی که از نظر مالی انها را تامین می کند به ان مرد نگاه می کنند نه شوهر و عشق زندگی

وقتی مردی مثلا با ده زن همبستر شود
یقین و به طور قطع بدانید هیچ کدام از ان زنان عشقی به ان مرد ندارند
و ان مرد را فقط بعنوان تا مین کننده مالی زندگی خود نگاه می کنند

از طرفی زن بسیار احساساتی و نیازمند عشق است
نیازمند عاشق شدن است
نیازمند ان است که تمام وجود خود را به پای عشق یک مرد بریزد

ولی وقتی شوهرش چنین امکانی را برای او بوجود نیاورده

کم کم و خدای نکرده این زن ممکن است جذب محبت و توجه دیگر مردان شود

و اینجاست که زمینه خیانت زنان شوهر دار هم ممکن است ایجاد شود

همانطوری که بعضی کاربران مومن و معتقد می گویند شهوت ایمان سرش نمی شود

همانطور هم خلا عشق ایمان سرش نمی شود

خوب است دوستان گرامی
یک سوزن به خودمون بزنیم انگاه یک جوالدوز به دیگران :ok::khaneh:

سلام خدمت استاد صادق

فرمودید

صادق;474387 نوشت:
اگر فرهنگ دین در جامعه حاکم شود این مشکل بوجود نمی آید مشکل از آن جا بروز می کند که افراد با خواست خود وسلیقه ی عمل می کنند .

اگر فرهنگ دین در جامعه حاکم شود

اگر خواسته باشید فرهنگ دین یعنی فرهنگ زمان رسول خدا را در جامعه راه بیندازید
مثل خود رسول خدا از رهبران شروع کنید

ابتدا تمام اقایان و رهبران جامعه بروند چند همسری و ازدواج موقت کنند تا قبحش ریخته شود

همچنان که خود رسول خدا ان کار را کردند

بزرگوار گفتن اینکه اگر فرهنگ دین در جامعه اجرا شود
تا اجرا شدن فرهنگ بسیار فرق دارد

استاد گرامی فرهنگ با قانون ایجاد نمی شود
فرهنگ در طی سالیان دراز بر اثر تاثیر گذاری
از مدخلهای ورودی زیادی ایجاد می شود

در ضمن اینکه علم و روانشناسی ثابت کرده فطرت انسان بر تک همسریست

یعنی چند همسری خلاف فطرت انسان است چه برای مرد و چه زن

و اگر دین اسلام قانونی را وضع کرده
اگر دقت کنید گفته اگر مرد می تواند عدالت را رعایت کند ...
که بلافاصله بعد از ان می گوید نمی توانید رعایت کنید ...
پس بر یک همسر اکتفا کنید

به اعتقاد حقیر که فرهنگ قران هم بر تک همسریست با این بیانش ...

اسلام دین فطرت است و غیر ممکن است دستورات ان بر خلاف فطرت باشد

صادق;474387 نوشت:
خدا وقران این را جایز دانسته چرا حرامش می کنند ؟؟؟

بزرگوار خدا و قران ان را برای حل مشکلات جایز دانسته و کسی منکر ان نیست

نه برای ایجاد مشکل و شهوت رانی و ارضا شهوت

[h=1]سعوديات يطالبن الرجال بـ «الشرع حَلَّل أربع» لمواجهة العنوسة
[/h]
الرياض – الوئام : قامت مجموعة من الطالبات الجامعيات السعوديات بعمل “هاشتاق” على مواقع التواصل الإجتماعي “تويتر” تحت (وسم) حملة ” الشرع حَلَّل أربع” في خطوة من جانبهن لمواجهة العنوسة. وتفاعل المغرودون مع الهاشتاق ” الذي يطالبن فيه الطالبات من خلاله الرجال بتعدد الزوجات، الأمر الذي كما يرَيْنَه على حد وصفهن، أنه سيقضي على ظاهرة العنوسة في المجتمع.
ووضعت الطالبات صورة لمجموعةٍ منهن، وقد أشرن بأصابعهن الأربع إيحاءً منهن إلى جواز التعدد في الشرع الحنيف حتى أربع زوجات، وطالبت الفتيات الرجال ممن لديهم القدرة والاستعداد، بالتعدد، فيما واجهت تلك المطالبات سيلاً من الهجوم اللاذع من نساء وفتيات يرفضن التعدد رفضاً قاطعاً. رابط الخبر بصحيفة الوئام: سعوديات يطالبن الرجال بـ «الشرع حَلَّل أربع» لمواجهة العنوسة

(نگین);473437 نوشت:
جناب صادق یعنی این خیانت نیست ؟؟؟؟ :Moteajeb!:
والا فکر کنم خیانت در دین ما معنی اش رو از دست داده
کار این اشخاص نزد خدا چطور حساب میشود یعنی خداوند به خاطر اینکه طرف نمیتواند در مسافرت ها خویشتن داری کند بهشون اجازه داده است که ازدواج موقت کند؟

مردها دیگر احتیاجی به خویشتن داری ندارند چون هر زمان که بخواهند میتوانند بی نهایت صیغه کنند

اون وقت این همه آیه در باره خویشتن داری فقط واسه زن هاست دیگه

این مطلب در پاسخ یکی از کاربران ارسال شد خواندن آن برای شما نیز مفید است
پاسخ ::Hedye:
باسلام وتشکر از شما .
کمی آهسته تر باید سخن گفت:Gol:زانصاف وهنر باید سخن گفت
چو قران خوب بها داده به زنها :Gol:به آن پس خوب تر بایدسخن گفت

اولا _بر خلاف تصور شما زندگی انسان در بندگی او ست در سوره ذاریات آمده است: «و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون؛ و ما جن و انسان را نیافریدیم مگر براى آن که عبادت خدا را به جاى آورند».(1)
هدف از خلقت انسان آن است که در فرصت محدود زندگى دنیوى از سرمایه‏ هاى وجودى خود بهره گیرد و بیشترین سودها را به دست آورد، زیرا انسان بیهوده آفریده نشده است.
ثانیا_نباید با سلام عزیز به این آسانی قهر نمود چون اسلام به همه به خصوص زن ها بشترین بها را داده که هیج آیین ومکتب فلسفی نتوانست به این اندازه به زن ارزش قایل شود .در این رابطه مطالعه کتاب گران سنگ (( زن در آینه عرفان)) را به دقت مطالعه نماید تا معلوم شود که زن چه جای گاهی در اسلام وآموزه های اسلامی دارد .
نکته دیگر این که اگر زنی غیرت بورزد و راضی نباشد که همسرش با زن نامحرم یا شوهرداری عمل نامشروع انجام دهد ، این بسیار خوب است ، بلکه ناشی از ایمان او ست.
اما انتخاب زن دوم خیانت محسوب نمی شود ، یا حداقل در تمام اشکال آن خیانت نیست. فرض کنید که زن دوم با اجازه زن اول به همسری شوهرش در آید. این جا خیانتی صورت نگرفته است. پس مورد خیانت متفاوت با این موضوع است ، حداقل در برخی موارد.غیرت صفتی است که مردها لازم است تحصیل کنند تا نسل ها حفظ شود. اما زنان بالفطره به حفظ نسل علاقه دارند . احتیاج به پاسبانی به نام غیرت ندارند
.
ثالثا _ مطمئین باشید که در هیج جای دیگر زن نمی تواند آن ارزش متعالی وانسانی خود را بیابد مگر در اسلام .پس سر این مسله با اسلام قهر نکنید این بیان را به دقت بخوانید تا بدانید :
با آن که زن نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل می‌دهد و در طول تاریخ دوشادوش مردان درساختار اجتماع ایفا نقش نموده، به عنوان مقهور ترین قشر اجتماع به سر برده و تاریخ پرماجرا و درد آلودی را پشت سرگذرانده است. در قسمت‌هایی از تاریخ، ارزش زن به مقدار کالای بوده که قابل معامله با دیگران باشد یا در حد یک حیوان چهارپا و یا یک برده بوده است که به کار های طاقت فرسا گماشته می شد.
زن در دوره بربریت، چنان زندگی مظلومانه داشته است که عنوان انسان بودن به هیچ وجه، برزن اطلاق نمی شده، درردیف چار پایان وغلامان قرارداشته است. کلیه حقوق بلکه کرامت زن پایمال و با منتهای خشونت باآن رفتار می شده است. فاقد هر نوع اراده واختیاراز خود بوده اند بلکه اختیار دختران وزنان در دست پدران وشوهران بوده است. آنان حق کشتن زنان را نیز برای خود محفوظ می دانستند. زن حق غذا خوردن و یا حتی حق سکونت با شوهران را در یک­جا یگاه نداشتند. با کوچک ترین بهانه زیر ضربات طاقت فرسای شلاق شوهران قرار می‌گرفتند. (1)
در یونان، شخصیت زن درحد یک حیوان تنزل یافته بود، به گونه‌ای که شوهر می­توانست زن خود را همچون حیوان، به عنوان قرض یا کرایه یا هبه، دراختیار دیگری قرار بدهد. (2) و یا همچون کالای بی ارزش دربازار برای خریدو فروش عرضه می‌کردند، گاهی به عنوان وصیّت به دیگران واگذار می‌کردند. (3)
در روم قدیم نیز زنان و دختران صاحب کرامت و شخصیت حقوقی به حساب نمی‌آمدند، بلکه زن موجود ناقص و بدون فضیلت دانسته می‌شد. پدران حق تام برای خود قایل بودند. در هنگام ازدواج، اختیارات خود را در قبال مبلغی با شوهر دخترش معامله می‌کردند. به همین جهت شوهر می­توانست او را به ‌دیگری بفروشد. (4)
در استرالیا، زنان همچون حیوانات اهلی محسوب می­شدند. فقط برای دفع شهوت و تولید نسل به کار گرفته می­شدند. (5) در هنگام قحطی آنان را می­کشتند. از گوشت آنان استفاده می­کردند.
در آفریقا، سنگین­ترین کارها از قبیل ساختن عمارات، پاشیدن بذر و کشاورزی وآبیاری آن به عهده زنان بوده است. مردان حاضر نبودند که حتی کو چک ترین کمک را به زنان نمایند. (6)
درهند، زندگی زن نیز تابع شوهر بوده، بعد از مردن شوهر با جسد شوهر سوزانده می شد یا خوار و زبون زند‌گی می‌کرد و دیگر نمی‌توانست شوهر کند. (7)
در قرن پنچم وششم میلادی میان پیشوایان مذهبی پیروان حضرت مسیح اختلاف بود که : آیا زن دارای نفس ناطقه وجزء انسان است؟ برای رفع این مشاجره درسال(576. م) درماکون، مجمعی مرکب از کشیشان بزرک تشکیل گردید. پس از مدت‌ها گفتگو و صحبت رأی انجمن بر این قرار گرفت که زنان، جزء انسان هستند. تنها برای خدمت به مردان آفریده شده اند. (8)
در دوره جاهلیت اعراب، منتها درجه مظلومیت زن مشاهده می شود، زیرا زنان، گرفتار ننگ آورترین بد بختی ها ودچار سخت ترین مصیبت ها گردیده بودند. کرامت و شخصیت زن به وحشتناک ترین صورت لگد مال می شد تاآن جا که دختران نوزاد را زنده زنده در زیر خروارهای خاک دفن می کردند. در بعضی قبائل دختران نوزاد را سر می بریدند؛ دربعضی دیگر از بالای قله کوه به پائین پرتاب می کردند. بعضی قبائل هم؛ آنان را در آب غرق وخفه می نمودند. عرب جاهلی به دنیا‌آمدن دختران را شوم ومایه ننگ می دانستند. آن را ازدوستان مخفی می نمودند، گویا خانواده دختر مرتکب جرمی شده است. (9)
با ظهور اسلام، زندگی زن وارد مرحله نوین گردید. در اثر تعلیمات احکام اسلام درجامعه، زن از کلیه حقوق فردی واجتماعی خود برخوردار گردید.
اسلام از آغاز ظهور در اثر مبارزه با بی عدالتی های اجتماعی انسانی نسبت به زنان، کرامت زن را حفظ و آن ها را از سوختن در آتش مرد سالاری مطلق جاهلیت نجات بخشید. در عین حال برای هریک از مرد و زن مطابق وظایف طبیعی شان در اجتماع حقوقی را معین نمود.
تفاوت وظائف هریک از زن و مرد در دستگاه خلقت آفرینش، در برخی از موارد منشأ تفاوت حقوق مرد و زن گردید. کسانی که از حکمت و مصالح تفاوت حقوقی در برخی موارد در اسلام بی اطلاع بودند و یا نسبت به اسلام دید مغرضانه داشته و دارند، تفاوت حقوقی را بلندگوی تبلیغات سوء علیه اسلام و نظام حقوقی آن قرار دادند.
نظام حقوقی اسلام بهترین کرامت را به زن بخشیده، بهترین دفاع را از شخصیت حقیقی وحقوقی زن نموده است.
کرامتی‌که اسلام برای زنان بخشیده، در هیچ تمدّن قبل از اسلام، وجود نداشته است. پس از پیدایش اسلام هم هیچ تمدن پدید نیامده که کرامتی بهتر از آن را برای زنان بیان کرده باشد. اسلام چنان کرامتی به زن بخشیده است که ستم‌و خطاهای دوران گذشته را که ازجانب مردان، نسبت به زنان سرزده، جبران نموده است.
اگر در پاره­ای از قوانین اسلام به خاطر تفاوت وظایف و خصوصیات روحی زن و مرد، تفاوت‌هایی در برخی از موارد حقوقی و نیز از نظر مسئولیت‌های اجتماعی دیده می شود، به هیچ وجه به ارزش معنوی و کرامت زن لطمه نمی­زند. از این لحاظ زن و مرد با یکدیگر تفاوتی ندارند. درهای سعادت به طور یک‌نواخت روی هر دو باز است.
اسلام در زمان در جزیرة العرب ظهور نمود که زنان حیثیت انسانی و اجتماعی خود را از دست داده بودند. درآتش ستم بی عدالتی و تبعیض می‌سوختند. اسلام با تبعیضات رایج در بین زن و مرد و تحقیر و توهین زنان توسط مردان، به مبارزه برخاست. زنجیرهای اسارت خرافات و جهل را از دست و پای زنان برداشت. زن را عملا به عنوان یک عنصر اصلی انسانی، برخوردار از همه نوع حقوق انسانی و اجتماعی قرارداد. قرآن کریم بهترین کرامت را برای زن بیان داشته، عالی­ترین دفاع را از حقوق آنان نموده است، به نحوی که هم موافق با مصالح اجتماعی و هم مطابق با طبیعت و وظائف که آنان عهده دار هستند، می­باشد، برای اثبات کرامت زن در اسلام بهترین دلیل آیات نورانی آن است که به طور فشرده نمونه­های از آن بیان می­گردد:
1- کرامت زن در تساوی با مردان در خطابات قرآنی:
قرآن کریم مرد و زن را از نظر ارزش انسانی و معنوی، در یک صف قرارداد. ”با خطاب­های یا ایها الناس” و”یا ایها الذین آمنوا“ مرد و زن را به صورت یک نواخت مورد خطاب قرارداده است. در هیچ یک از خطابات قرآن کوچک ترین تفاوت بین زن و مرد مشاهده نمی‌شود بلکه منظور اصلی این خطابات زن و مرد می باشد.
2- تثبیت هویت انسانی زن یا تساوی کرامت زن با مرد در اصل خلقت:
در شرائطی که بعضی از ملل قدیم، زن را جزء حیوانات و شیاطین به حساب می آوردند و انسان بودن اش را باور نمی­کردند، چنان که بعضی از یونانی­ها معتقد بودند که زن دارای روح انسانی نمی باشد، (10) اسلام با صراحت برابری زن را با مرد در اصل خلقت و هویت انسانی بیان فرمود. زن را یکی از دو عنصری که انسان ها از آن دو
عنصر پدیدار گشته اند، معرفی نمود.
از نظر قرآن حقیقت مرد و زن یک چیز است و آن انسانیت است. مرد و زن بودن از خصوصیات این حقیقت است که برای تکمیل آفرینش با دو خصوصیت ظهور نموده است. امتیاز هریک از دیگری با داشتن تقوای الهی روشن می­گردد. به برخی از آیات در این زمینه توجه نمایم:
« یاایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم» (11).
"ای مردم، شما را از دو جنس مرد و زن آفریدیم. شما را به صورت گروه و قبیله­ها قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. گرامی­ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست".
در آیه دیگر تصریح درتساوی خلقت مرد و زن دارد. به روشنی بیان می کند که زن و مرد از یک حقیقت به وجود آمدند و آن انسان بودن است :«یاایها الناس التقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها وبثّ منهما رجالا کثیرا و نساءاً… »(12)
" ای مردم از پروردگارتان بپرهیزید که همه شما را از یک انسان آفرید. همسر او را (نیز) از جنس او آفرید. از آن دو، مردان و زنان فراوانی ( در روی زمین) منتشر ساخت".
در آیه سوم علاوه براینکه حقیقت مرد و زن را واحد شمرده، زن ها را مایه آرامش مردان دانسته است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها(13)؛ از نشانه­های قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما قرارداد تا به وسیله آن ها آرامش بیابید".
3- برابری زن با مرد در کرامت ذاتی:
قرآن کریم در داشتن کرامت ذاتی، هیچ فرق بین مرد و زن نمی‌گذارد بلکه به طور مطلق می فرماید: و لقد کرمنا بنی آدم؛ (14) فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم". جمله بنی آدم نص در نوع انسان است که به مرد و زن به صورت تساوی اطلاق می‌گردد. هم چنین در آیه دیگر با اشاره به احسن التقویم بودن انسان، کرامت مرد و زن را به طور مساوی بیان می کند :«لقد خلقنا الانسان فی احسن التقویم (15) ؛ انسان را در بهترین صورت ممکن آفریدیم". انسان، چه زن و چه مرد در میان همه مخلوقات عالم در بهترین شکل از نظر صورت و سیرت آفریده شده است.
در مجموع آیات قرآنی که بیانگر کرامت ذاتی انسان هستند، هیچ فرق بین زن و مرد وجود ندارد. هر دو جنس را به طور یک نواخت شریک در کرامت ذاتی می‌دانند.
4- برابری زن بامرد درکرامت اکتسابی:
با آن که بسیاری از ملل پیشین، زن را شایسته دینداری نمی دانستند، و معتقد بودند که زن موجود خبیث است که عبادت­اش در پیشگاه خدا مقبول نیست، اسلام بیان فرمود که از نظر قبولی عبادات و طاعات بین زن و مرد فرقی وجود ندارد. راه پیمودن کمال و سعادت برای هردو به طور یک نواخت باز می‌باشد. قرآن کریم، در برنامه­های تربیتی، اخلاقی، علمی و. . .، زن را در ردیف مردان به حساب آورد. رسیدن به سعادت و کمال هر دو جنس را بدون تفاوت، در پرتو عمل صالح تضمین فرمود. به آیاتی چند در این زمینه توجه نمایم:
1- «من عمل صالحا من ذکر او انث و هو مؤمن فلنحیینه حیواة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون»(16)
این آیه ثابت می­کند که زندگی پاک که از درون این زندگی بر می­خیزد و باعث روشنائی قلب و نشانه کمال و قرب انسان است، به واسطه عمل صالح، هم برای مرد میسر است و هم برای زن. هیچ تفاوتی در بین نمی­باشد.
2- «و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب» (17)
” هرکس کارشایسته انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حال که مؤمن باشد، آن ها وارد بهشت می شوند. در آن، روزی بی حساب به آن ها داده خواهد شد. “
3- در آیه دیگر با صراحت خبر از عدم تضییع اجر عمل می‌دهد، چه عامل مرد باشد یا زن :« اِنّی لا اُضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض. . . »(18). "عمل هیچ کس را ضایع نمی نمایم، خواه مرد باشد یا زن، بعض شما از بعض دیگر هستید “ ( همگی از یگدیگر خلق شدید ؛ مرد مولود از زن و زن مولود از مرد و همه از آدم هستید).
ام سلمه یکی ازهمسران پیامبر به حضرت عرض نمود : چرا نام زن ها همرا ه با نام مهاجرین نیامده است؟ خداوند این آیه را نازل فرمود که در قبولی طاعت و دادن پاداش معنوی هیچ فرق بین زن و مرد وجود ندارد. (19)
بنا براین از نظر قرآن، زنان در ارزش های انسانی و معنوی و کرامت اکتسابی در پیشگاه خداوند، هیچ گونه فرقی
با مردان ندارند. ارزش­های اصلی تکامل انسانی مانند اعتقاد، اخلاق و عمل، برای زن و مرد یک سان ذکرشده است. هر دو جنس می­توانند با تکیه فکری و عملی به این اصول، به سوی کمال و هدف عالی خلقت پرواز نمایند.
از نظر اسلام، هر یک از زنان و مردان، در دنیا و آخرت، درگرو اعمال و رفتار خوب یابد خود می باشند. هرکس عمل خوب انجام بدهد پاداش می گیرد. عمل بد انجام بدهد مجازات می­شود، بدون فرق بین زن یا مرد. زن نیز در کرامت اکتسابی مثل مردان می‌توانند از راه تقوا، تلاش و کوشش معنوی و رفتار شایسته و انسانی به کرامت بسیار دست یابد. براین اساس قرآن کریم نمونه هایی از زنان مانند حضرت مریم، آسیه همسر فرعون و. . . را بیان می‌نماید که از راه تلاش و کرامت اکتسابی از بسیاری مردان جلو افتادند
5- برابری زن با مرد در کرامت حقوقی :
حق مالکیت:
از موضوعات مهم حقوقی، حق اداره اموال ودارای است. قبل ازاسلام، در بسیاری از ملل، برای زن مالکیت نسبت به مسائل اقتصادی و غیره قائل نبودند، برهمین اساس از ارث محروم بودند. اگر در بعضی ملل زن، دارای مال می­شد، نمی­توانست در اموالش تصرف کند. بخشیدن، معامله، معاوضه و موارد تصرف برای زن در اموالش ممنوع بود.
قرآن کریم دستور داد : زنان، نسبت به اموال و دارای خود، مثل مردان، حق هر نوع تصرف و مداخله را دارا می­باشند:
للرّجال نصیبٌ ممّا اکتسبوا و للنّساء نصیبٌ ممّا اکتسبن(20)” مردان را از آنچه کسب کرده اند، بهره ای است. زنان را نیز از آنچه به دست آورده‌اند، بهره­ای می­باشد“
حقوق خانوادگی:
در روزگاری که برخی ملل دنیا، به زن، حق غذاخوردن با شوهر و زندگی کردن با شوهر را در یک جایگاه نمی دادند، و زنان را هم چون حیوانات به صورت قرض، هبه، کرایه و معامله با دیگران دست به دست نموده، کرامت و شخصیت­اش را آلوده و خورد می­کردند، قرآن کریم این روش ظالمانه و افکار موهوم را محکوم نمود. زن را در حقوق خانوادگی نیز برابر با مردان دانست : « هنّ لباس لکم وانتم لباس لهنّ (21) ” زنان لباس شما و شما لباس زنان هستید“
یعنی همان گونه که لباس هم مایه زینت است و هم در برابر آفات گوناگون وسیله حفاظتی می باشد‌، زن و مرد نسبت به همدیگر، همین حالات را پیدا می‌کنند. نباید تبعیض در بین روا داشته شود.
اسلام برای زن‌ها حقوق خانوادگی حتی بالاتر از مردان را در نظر گرفته است که به طور فشرده عبارت انداز:
· حق انتخاب همسر:
· حق مهریه
· حق نفقه
· حق رفتار انسانی وشایسته شوهر با زن
· حق مسکن
3- برابری درکرامت در حقوق اجتماعی:
اسلام، زنان را مطابق با شرائط فطرت آفرینش بر برخی از امور اجتماعی، دوشادوش مردان، وارد اجتماع نموده است ازجمله:
1- بیعت
پیامبر اسلام(ص) بعد از فتح مکه، همان گونه که از مردان بیعت اخذ نمود، به زنان هم امر فرمود که با شیوه خاص با حضرت بیعت نمایند، به این ترتیب که حضرت دستش را در ظرف آبی قرار داد. زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف گذاشتند. بعضی گفته اند پیامبر از روی لباس با آن ها بیعت نمود. (22). این بیعت هم براساس دستور قرآن کریم بود:
«یاایُّهاالنّبیّ اذا جائک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرِکنَ بِاللهِ شیئًا و لا یسرقن و لا یز نین و لا یقتُلنَ او لادهُنَّ و لا یاْتین ببهتانٍ یفترینه بین ایدیهنّ و ارجلهنّ و لا یعصینک فی معروفٍ فبایعهنّ و استغفر لهنّ الله انّ الله غفور رحیم» (23)
”ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک قرار خدا ندهند، دزدی نکنند،
آلوده زنا نشوند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترائی پیش دست و پای خود نیاورند، درهیچ کار شایسته ای
مخالفت فرمان تو نکنند، با آن ها بیعت کن، برای آن ها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما که خدا آمرزنده و مهربان است.
2- امر به معروف ونهی ازمنکر
امر به معروف ونهی از منکر، در میدان عقل، دو واجب عقلی، در میدان فقه، دو واجب شرعی. در بعد اجتماعی دو واجب انسانی و اجتماعی اند، که تمام اصلاحات اجتماعی روی این دو اصل مهم استوار می باشند. در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر همین کافی است که امام علی(ع) می فرماید:
« وَ ما اَعْمالُ البِرِّ کُلَّها وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیْلِ اللهِ، عِنْدَ الْاَمْرِ بِالْمَعْرُوْفِ وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ إِ لاّ کَنَفْثَةٍ فِیْ بَحْرٍ لُجِّیٍّ. . . »(24)
” تمام اعمال نیک، حتی جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر(از نظر پاداش و ثواب) همچون قطره ای است در مقابل یک دریای پهناور. . . “.
دلیل این همه عظمت و فضیلت برای امر به معروف و نهی ازمنکر را، امام باقر(ع )چنین بیان می فرماید:
« إِنَّ الاَمْرَ بِالْمَعْرُوْفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیْلُ الاَنْبِیاَ ءِ وَ مِنْهاَجُ الصّالِحِیْنَ فَرِیْضَةٌ عَظِیْمَةٌ بِهاَ تُـقاَمُ الْفَراَئِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذاَ هِبُ وَ تَحِلُّ الْمَـکاَ سِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظاَلِمُ وَ تُعْمَرُ الاَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الاَعْداَ ء ِ وَ یَسْتَقِیْمُ الاَمْرُ. . » (25)” امر به معروف ونهی ازمنکر، روش وطریقه انبیاء و راه روشن صلحا است، دو فریضه بزرگ الهی است که بقیه فرائض، به واسطه این دو فریضه، برپا می شوند. به وسیله این دو، راه ها امن می گردد. کسب و کار مردم حلال می شود. حقوق افراد تأمین می­گردد. در سایه آن زمین­ها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته می­شود. در پرتو آن همه کارها روبراه می گردد“.
قرآن کریم، زنان را مثل مردان، در چنین فریضه مهم اجتماعی، شریک دانسته و می­فرماید:
«و المؤمِنُونَ والمؤُمِناَتُ بَعضُهُم أولِیاَءُ بَعْضٍ یأَمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الـمُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ ویُؤتونَ الزّکوةَ و یُطیعُون الله و رَسُو لَه أُولئِکَ سِیَرحَمَهُمُ الله ُ إِ نَّ اللهَ عزیزٌ حکیم. (26).
” مردان وزنان با ایمان ولی ( و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نماز رابر پا می دارند،
زکات را می­پردازند، خدا و رسولش را اطاعت می نمایند، خداوند به زودی آن­ها را مورد رحمت خویش قرار می­دهد. خداوند توانا و حکیم است“.
اسلام برای منقلب ساختن اوضاع تأسف بار جاهلیت که تولد دختر را شوم و مایه ننگ می دانستند و آنان را در اثر عواملی همچون ترس از فقر و اسارت دشمن، زنده به گور می کردند، ندای ملکوتی سر می دهد: ”واذ الموئودة سئلت بای ذنب قتلت” (27) و درآن هنگام که از دختران زنده به گورشده سؤال شود، به کدامین گناه کشته شدند؟
این جنایت بشری را ممنوع فرمود. عملا تشویق و تمجید از نگهداری و تربیت دختر را آغاز نمود.
پیامبر با گفتار و رفتار اش کرامت و حقوق زن را با زیبایی و کمال به صفحات تاریخ ثبت نمود که به نمونه هایی از آن توجه نماییم:
1- احترام گذاشتن به حضرت زهرا:
پیامبر اسلام برای اثبات کرامت زن عملا چنان به احترام دخترش زهرا(س) برخاست که مردم تعجب می‌کردند. (28)پیامبر دست زهرا را می­بوسید. به او احترام می گذاشت تا عملا ثابت کند که وجود دختر مایه ننگ وعیب نمی باشد. پیامبر تنها به احترام گذاشتن به زهرا( س) اکتفا نکرد بلکه در موارد مختلف، حفظ احترام به دختران و حفظ شخصیت آنان را گوشزد می­نمود.
2- دختر حسنه است:
پیامبر اسلام طبق حدیث شریف فرمود: البنات حسنات والبنون نعمة والحسنات یثاب علیها والنعمة یسأل عنه. (29)
دختران حسنات­ اند و پسران نعمت. بر حسنات پاداش و ثواب داده می­شود (اما) از نعمت سؤال می­شود.
تعبیر به حسنات، حکایت از یک ارزش بسیار عالی می­کند که آمدن دختر در خانواده، موجب ثواب و پاداش الهی است.
در بیان زیبایی دیگر فرمود:« نعم الولد البنات ملطفات مجهزات مؤنسات” … (30)دختر، فرزندی خوب و نیکو است هم با محبت است و هم کمک­کار و…
3- دختر ریحانه است:
روزی به پیامبر خبر دادند که خدا دختری به ایشان عنایت فرموده، در اثر بقایای رسوبات زنگار جاهلی، آثار ناخشنودی، در چهره یاران حضرت پدیدار گردید، فرمود:« مالکم؟ ریحانة أشـمّها و رزقها علی الله ؛ این چه حالتی است که در شما می بینم؟! خداوند گلی به من عنایت فرموده که آن را می­بویم. روزی او را خدا می دهد. (31). “ در این بیان حضرت، دختر را به عنوان گلی زیبای باغچه انسانیت معرفی نموده است.
4- بهشت در زیر پای مادران:
از وظایف مهم زن، مادر بودن و مادر شدن است. اسلام مقام بسیار والایی را برای مادر در نظر گرفته است، مقام که کرامت او را در حد اعلای از کمال به اثبات می رساند.
پیامبر اسلام فرمود:« الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ»(32) "یعنی با احترام به مادران و حفظ کرامت و حقوق شان، بهشت را به دست آورید".
5- دستور احترام به دختران :
پیامبر اسلام فرمود: کسی که تحفه برای خانواده خود می خرد، همچون کسی است که می خواهد به نیازمندانی کمک کند. هنگا می که می خواهد تحفه را تقسیم کند، نخست باید به دختر و بعد به پسران بدهد چرا که هر کس دخترش را شاد و مسرور کند، چنان است که گوئی کسی از فرزندان اسمعیل را آزاد کرده باشد.
(33) هم چنین فرمود: هر که سه دختر یا سه خواهر را سرپرستی کند، بهشت برایش واجب و حتمی است (34)
6- احترام به زن ها:
پیامبر فرمود:”انّ لنسائکم علیکم حقا و لکم علیهن حقا(35) ؛ بانوان شما بر شما حقوقی دارند و شما نیز برآنان حقوقی دارید ".
در مورد اکرام به زنان فرمود : ما اَکْرَمَ النساءَ الاّ کریمُ ولا أَهانَهُنَ الاّلئیمٌ (36). یعنی تکریم زنان شیوه بزرگواران و اهانت به آنان، کار فرومایگان است.
براستی کدام قانون و کدام مکتب غیر از اسلام این گونه برتثبیت کرامت، شخصیت و حفظ حقوق اجتماعی
و انسانی زنان پافشاری ومردم را تشویق نموده است. اسلام تمام تلاش اش را بکار برده است تا زنان عالم، کرامت و شخصیت پامال شده خود را بدست آورند و در نتیجه خانواده و اجتماع سالم به وجود آید.

پی نوشت ها :
1_الذاریات (51) آیه 56.
2. صدر، حقوق زن دراسلام و اروپا، ص 21.
3. همان، ص 14.
4. حاذقی، زن از نظر حقوق اسلامی، ص23-24.
5. همان، ص 7-1 و62- 25.
6. حقوق زن دراسلام و اروپا، ص 46.
7. همان، ص 49.
8. تفسیر المیزان، ج 2 ص 372.
9. همان، ص 26.
10. حقوق زن در اسلام و اروپا، ص34-35.
11. گوستاولبون فرانسوی، تمدن اسلام و غرب، به نقل از زنان مرد آفرین، ص 22.
12. حجرات(49)آیه 13
13. نساء (4)آیه 1.
14. روم(30)آیه 21.
15. اسرا(ا7آیه70
16. تین(95)آیه4
17. نحل(16)آیه 97.
18. غافر(40)آیه 40.
19. آل عمران(3)آیه195
20. تفسیر عاملی، ج 2، ص 304.
21. نساء (4)آیه 32.
22. تفسیر نمونه، ج24 ص45.
24. ممتحنه(60)ایه12.
25. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 374.
26. شیخ مفید، تهذیب الاحکام، ج 6، ص180، باب 80، باب امر به معروف ونهی ازمنکر.
27. توبه(9)آیه71.
28. تکویر (81)آیات8و9.
29. همان، ص362.
30. وسائل الشیعه، ج 21، ص 362.
31. همان، ص365.
32. ثقة الاسلام نوری، مستدرک الوسائل، ج15، ص 180.
33. مکارم الا خلاق، ص 54، به نقل از تفسیر نمونه، ج11، ص276.
34. وسائل، ج 21، ص362؛ کافی، ج6، ص6.
35. شیخ حر عاملی، وسائل ج 21، ص567. بحار، ج 73، ص 348.
36. کنز العمال ج، 16، ص 371.

(نگین);473437 نوشت:
جناب صادق یعنی این خیانت نیست ؟؟؟؟ :Moteajeb!:
والا فکر کنم خیانت در دین ما معنی اش رو از دست داده
کار این اشخاص نزد خدا چطور حساب میشود یعنی خداوند به خاطر اینکه طرف نمیتواند در مسافرت ها خویشتن داری کند بهشون اجازه داده است که ازدواج موقت کند؟

مردها دیگر احتیاجی به خویشتن داری ندارند چون هر زمان که بخواهند میتوانند بی نهایت صیغه کنند

اون وقت این همه آیه در باره خویشتن داری فقط واسه زن هاست دیگه

این پاسخ برای یکی از کاربران ارسال شد خواندن آن برای شما نیز مفید است
پاسخ ::Hedye:
باسلام وتشکر از شما .
کمی آهسته تر باید سخن گفت:Gol:زانصاف وهنر باید سخن گفت
چو قران خوب بها داده به زنها :Gol:به آن پس خوب تر بایدسخن گفت

اولا _بر خلاف تصور شما زندگی انسان در بندگی او ست در سوره ذاریات آمده است: «و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون؛ و ما جن و انسان را نیافریدیم مگر براى آن که عبادت خدا را به جاى آورند».(3)
هدف از خلقت انسان آن است که در فرصت محدود زندگى دنیوى از سرمایه‏هاى وجودى خود بهره گیرد و بیشترین سودها را به دست آورد، زیرا انسان بیهوده آفریده نشده است.
ثانیا_نباید با سلام عزیز به این آسانی قهر نمود چون اسلام به همه به خصوص زن ها بشترین بها را داده که هیج آیین ومکتب فلسفی نتوانست به این اندازه به زن ارزش قایل شود .در این رابطه مطالعه کتاب گران سنگ (( زن در آینه عرفان)) را به دقت مطالعه نماید تا معلوم شود که زن چه جای گاهی در اسلام وآموزه های اسلامی دارد .
نکته دیگر این که اگر زنی غیرت بورزد و راضی نباشد که همسرش با زن نامحرم یا شوهرداری عمل نامشروع انجام دهد ، این بسیار خوب است ، بلکه ناشی از ایمان او ست.
اما انتخاب زن دوم خیانت محسوب نمی شود ، یا حداقل در تمام اشکال آن خیانت نیست. فرض کنید که زن دوم با اجازه زن اول به همسری شوهرش در آید. این جا خیانتی صورت نگرفته است. پس مورد خیانت متفاوت با این موضوع است ، حداقل در برخی موارد.غیرت صفتی است که مردها لازم است تحصیل کنند تا نسل ها حفظ شود. اما زنان بالفطره به حفظ نسل علاقه دارند . احتیاج به پاسبانی به نام غیرت ندارند
.
ثالثا _ مطمئین باشید که در هیج جای دیگر زن نمی تواند آن ارزش متعالی وانسانی خود را بیابد مگر در اسلام .پس سر این مسله با اسلام قهر نکنید این بیان را به دقت بخوانید تا بدانید :
با آن که زن نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل می‌دهد و در طول تاریخ دوشادوش مردان درساختار اجتماع ایفا نقش نموده، به عنوان مقهور ترین قشر اجتماع به سر برده و تاریخ پرماجرا و درد آلودی را پشت سرگذرانده است. در قسمت‌هایی از تاریخ، ارزش زن به مقدار کالای بوده که قابل معامله با دیگران باشد یا در حد یک حیوان چهارپا و یا یک برده بوده است که به کار های طاقت فرسا گماشته می شد.
زن در دوره بربریت، چنان زندگی مظلومانه داشته است که عنوان انسان بودن به هیچ وجه، برزن اطلاق نمی شده، درردیف چار پایان وغلامان قرارداشته است. کلیه حقوق بلکه کرامت زن پایمال و با منتهای خشونت باآن رفتار می شده است. فاقد هر نوع اراده واختیاراز خود بوده اند بلکه اختیار دختران وزنان در دست پدران وشوهران بوده است. آنان حق کشتن زنان را نیز برای خود محفوظ می دانستند. زن حق غذا خوردن و یا حتی حق سکونت با شوهران را در یک­جا یگاه نداشتند. با کوچک ترین بهانه زیر ضربات طاقت فرسای شلاق شوهران قرار می‌گرفتند. (1)
در یونان، شخصیت زن درحد یک حیوان تنزل یافته بود، به گونه‌ای که شوهر می­توانست زن خود را همچون حیوان، به عنوان قرض یا کرایه یا هبه، دراختیار دیگری قرار بدهد. (2) و یا همچون کالای بی ارزش دربازار برای خریدو فروش عرضه می‌کردند، گاهی به عنوان وصیّت به دیگران واگذار می‌کردند. (3)
در روم قدیم نیز زنان و دختران صاحب کرامت و شخصیت حقوقی به حساب نمی‌آمدند، بلکه زن موجود ناقص و بدون فضیلت دانسته می‌شد. پدران حق تام برای خود قایل بودند. در هنگام ازدواج، اختیارات خود را در قبال مبلغی با شوهر دخترش معامله می‌کردند. به همین جهت شوهر می­توانست او را به ‌دیگری بفروشد. (4)
در استرالیا، زنان همچون حیوانات اهلی محسوب می­شدند. فقط برای دفع شهوت و تولید نسل به کار گرفته می­شدند. (5) در هنگام قحطی آنان را می­کشتند. از گوشت آنان استفاده می­کردند.
در آفریقا، سنگین­ترین کارها از قبیل ساختن عمارات، پاشیدن بذر و کشاورزی وآبیاری آن به عهده زنان بوده است. مردان حاضر نبودند که حتی کو چک ترین کمک را به زنان نمایند. (6)
درهند، زندگی زن نیز تابع شوهر بوده، بعد از مردن شوهر با جسد شوهر سوزانده می شد یا خوار و زبون زند‌گی می‌کرد و دیگر نمی‌توانست شوهر کند. (7)
در قرن پنچم وششم میلادی میان پیشوایان مذهبی پیروان حضرت مسیح اختلاف بود که : آیا زن دارای نفس ناطقه وجزء انسان است؟ برای رفع این مشاجره درسال(576. م) درماکون، مجمعی مرکب از کشیشان بزرک تشکیل گردید. پس از مدت‌ها گفتگو و صحبت رأی انجمن بر این قرار گرفت که زنان، جزء انسان هستند. تنها برای خدمت به مردان آفریده شده اند. (8)
در دوره جاهلیت اعراب، منتها درجه مظلومیت زن مشاهده می شود، زیرا زنان، گرفتار ننگ آورترین بد بختی ها ودچار سخت ترین مصیبت ها گردیده بودند. کرامت و شخصیت زن به وحشتناک ترین صورت لگد مال می شد تاآن جا که دختران نوزاد را زنده زنده در زیر خروارهای خاک دفن می کردند. در بعضی قبائل دختران نوزاد را سر می بریدند؛ دربعضی دیگر از بالای قله کوه به پائین پرتاب می کردند. بعضی قبائل هم؛ آنان را در آب غرق وخفه می نمودند. عرب جاهلی به دنیا‌آمدن دختران را شوم ومایه ننگ می دانستند. آن را ازدوستان مخفی می نمودند، گویا خانواده دختر مرتکب جرمی شده است. (9)
با ظهور اسلام، زندگی زن وارد مرحله نوین گردید. در اثر تعلیمات احکام اسلام درجامعه، زن از کلیه حقوق فردی واجتماعی خود برخوردار گردید.
اسلام از آغاز ظهور در اثر مبارزه با بی عدالتی های اجتماعی انسانی نسبت به زنان، کرامت زن را حفظ و آن ها را از سوختن در آتش مرد سالاری مطلق جاهلیت نجات بخشید. در عین حال برای هریک از مرد و زن مطابق وظایف طبیعی شان در اجتماع حقوقی را معین نمود.
تفاوت وظائف هریک از زن و مرد در دستگاه خلقت آفرینش، در برخی از موارد منشأ تفاوت حقوق مرد و زن گردید. کسانی که از حکمت و مصالح تفاوت حقوقی در برخی موارد در اسلام بی اطلاع بودند و یا نسبت به اسلام دید مغرضانه داشته و دارند، تفاوت حقوقی را بلندگوی تبلیغات سوء علیه اسلام و نظام حقوقی آن قرار دادند.
نظام حقوقی اسلام بهترین کرامت را به زن بخشیده، بهترین دفاع را از شخصیت حقیقی وحقوقی زن نموده است.
کرامتی‌که اسلام برای زنان بخشیده، در هیچ تمدّن قبل از اسلام، وجود نداشته است. پس از پیدایش اسلام هم هیچ تمدن پدید نیامده که کرامتی بهتر از آن را برای زنان بیان کرده باشد. اسلام چنان کرامتی به زن بخشیده است که ستم‌و خطاهای دوران گذشته را که ازجانب مردان، نسبت به زنان سرزده، جبران نموده است.
اگر در پاره­ای از قوانین اسلام به خاطر تفاوت وظایف و خصوصیات روحی زن و مرد، تفاوت‌هایی در برخی از موارد حقوقی و نیز از نظر مسئولیت‌های اجتماعی دیده می شود، به هیچ وجه به ارزش معنوی و کرامت زن لطمه نمی­زند. از این لحاظ زن و مرد با یکدیگر تفاوتی ندارند. درهای سعادت به طور یک‌نواخت روی هر دو باز است.
اسلام در زمان در جزیرة العرب ظهور نمود که زنان حیثیت انسانی و اجتماعی خود را از دست داده بودند. درآتش ستم بی عدالتی و تبعیض می‌سوختند. اسلام با تبعیضات رایج در بین زن و مرد و تحقیر و توهین زنان توسط مردان، به مبارزه برخاست. زنجیرهای اسارت خرافات و جهل را از دست و پای زنان برداشت. زن را عملا به عنوان یک عنصر اصلی انسانی، برخوردار از همه نوع حقوق انسانی و اجتماعی قرارداد. قرآن کریم بهترین کرامت را برای زن بیان داشته، عالی­ترین دفاع را از حقوق آنان نموده است، به نحوی که هم موافق با مصالح اجتماعی و هم مطابق با طبیعت و وظائف که آنان عهده دار هستند، می­باشد، برای اثبات کرامت زن در اسلام بهترین دلیل آیات نورانی آن است که به طور فشرده نمونه­های از آن بیان می­گردد:
1- کرامت زن در تساوی با مردان در خطابات قرآنی:
قرآن کریم مرد و زن را از نظر ارزش انسانی و معنوی، در یک صف قرارداد. ”با خطاب­های یا ایها الناس” و”یا ایها الذین آمنوا“ مرد و زن را به صورت یک نواخت مورد خطاب قرارداده است. در هیچ یک از خطابات قرآن کوچک ترین تفاوت بین زن و مرد مشاهده نمی‌شود بلکه منظور اصلی این خطابات زن و مرد می باشد.
2- تثبیت هویت انسانی زن یا تساوی کرامت زن با مرد در اصل خلقت:
در شرائطی که بعضی از ملل قدیم، زن را جزء حیوانات و شیاطین به حساب می آوردند و انسان بودن اش را باور نمی­کردند، چنان که بعضی از یونانی­ها معتقد بودند که زن دارای روح انسانی نمی باشد، (10) اسلام با صراحت برابری زن را با مرد در اصل خلقت و هویت انسانی بیان فرمود. زن را یکی از دو عنصری که انسان ها از آن دو
عنصر پدیدار گشته اند، معرفی نمود.
از نظر قرآن حقیقت مرد و زن یک چیز است و آن انسانیت است. مرد و زن بودن از خصوصیات این حقیقت است که برای تکمیل آفرینش با دو خصوصیت ظهور نموده است. امتیاز هریک از دیگری با داشتن تقوای الهی روشن می­گردد. به برخی از آیات در این زمینه توجه نمایم:
« یاایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم» (11).
"ای مردم، شما را از دو جنس مرد و زن آفریدیم. شما را به صورت گروه و قبیله­ها قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. گرامی­ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست".
در آیه دیگر تصریح درتساوی خلقت مرد و زن دارد. به روشنی بیان می کند که زن و مرد از یک حقیقت به وجود آمدند و آن انسان بودن است :«یاایها الناس التقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها وبثّ منهما رجالا کثیرا و نساءاً… »(12)
" ای مردم از پروردگارتان بپرهیزید که همه شما را از یک انسان آفرید. همسر او را (نیز) از جنس او آفرید. از آن دو، مردان و زنان فراوانی ( در روی زمین) منتشر ساخت".
در آیه سوم علاوه براینکه حقیقت مرد و زن را واحد شمرده، زن ها را مایه آرامش مردان دانسته است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها(13)؛ از نشانه­های قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما قرارداد تا به وسیله آن ها آرامش بیابید".
3- برابری زن با مرد در کرامت ذاتی:
قرآن کریم در داشتن کرامت ذاتی، هیچ فرق بین مرد و زن نمی‌گذارد بلکه به طور مطلق می فرماید: و لقد کرمنا بنی آدم؛ (14) فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم". جمله بنی آدم نص در نوع انسان است که به مرد و زن به صورت تساوی اطلاق می‌گردد. هم چنین در آیه دیگر با اشاره به احسن التقویم بودن انسان، کرامت مرد و زن را به طور مساوی بیان می کند :«لقد خلقنا الانسان فی احسن التقویم (15) ؛ انسان را در بهترین صورت ممکن آفریدیم". انسان، چه زن و چه مرد در میان همه مخلوقات عالم در بهترین شکل از نظر صورت و سیرت آفریده شده است.
در مجموع آیات قرآنی که بیانگر کرامت ذاتی انسان هستند، هیچ فرق بین زن و مرد وجود ندارد. هر دو جنس را به طور یک نواخت شریک در کرامت ذاتی می‌دانند.
4- برابری زن بامرد درکرامت اکتسابی:
با آن که بسیاری از ملل پیشین، زن را شایسته دینداری نمی دانستند، و معتقد بودند که زن موجود خبیث است که عبادت­اش در پیشگاه خدا مقبول نیست، اسلام بیان فرمود که از نظر قبولی عبادات و طاعات بین زن و مرد فرقی وجود ندارد. راه پیمودن کمال و سعادت برای هردو به طور یک نواخت باز می‌باشد. قرآن کریم، در برنامه­های تربیتی، اخلاقی، علمی و. . .، زن را در ردیف مردان به حساب آورد. رسیدن به سعادت و کمال هر دو جنس را بدون تفاوت، در پرتو عمل صالح تضمین فرمود. به آیاتی چند در این زمینه توجه نمایم:
1- «من عمل صالحا من ذکر او انث و هو مؤمن فلنحیینه حیواة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون»(16)
این آیه ثابت می­کند که زندگی پاک که از درون این زندگی بر می­خیزد و باعث روشنائی قلب و نشانه کمال و قرب انسان است، به واسطه عمل صالح، هم برای مرد میسر است و هم برای زن. هیچ تفاوتی در بین نمی­باشد.
2- «و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب» (17)
” هرکس کارشایسته انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حال که مؤمن باشد، آن ها وارد بهشت می شوند. در آن، روزی بی حساب به آن ها داده خواهد شد. “
3- در آیه دیگر با صراحت خبر از عدم تضییع اجر عمل می‌دهد، چه عامل مرد باشد یا زن :« اِنّی لا اُضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض. . . »(18). "عمل هیچ کس را ضایع نمی نمایم، خواه مرد باشد یا زن، بعض شما از بعض دیگر هستید “ ( همگی از یگدیگر خلق شدید ؛ مرد مولود از زن و زن مولود از مرد و همه از آدم هستید).
ام سلمه یکی ازهمسران پیامبر به حضرت عرض نمود : چرا نام زن ها همرا ه با نام مهاجرین نیامده است؟ خداوند این آیه را نازل فرمود که در قبولی طاعت و دادن پاداش معنوی هیچ فرق بین زن و مرد وجود ندارد. (19)
بنا براین از نظر قرآن، زنان در ارزش های انسانی و معنوی و کرامت اکتسابی در پیشگاه خداوند، هیچ گونه فرقی
با مردان ندارند. ارزش­های اصلی تکامل انسانی مانند اعتقاد، اخلاق و عمل، برای زن و مرد یک سان ذکرشده است. هر دو جنس می­توانند با تکیه فکری و عملی به این اصول، به سوی کمال و هدف عالی خلقت پرواز نمایند.
از نظر اسلام، هر یک از زنان و مردان، در دنیا و آخرت، درگرو اعمال و رفتار خوب یابد خود می باشند. هرکس عمل خوب انجام بدهد پاداش می گیرد. عمل بد انجام بدهد مجازات می­شود، بدون فرق بین زن یا مرد. زن نیز در کرامت اکتسابی مثل مردان می‌توانند از راه تقوا، تلاش و کوشش معنوی و رفتار شایسته و انسانی به کرامت بسیار دست یابد. براین اساس قرآن کریم نمونه هایی از زنان مانند حضرت مریم، آسیه همسر فرعون و. . . را بیان می‌نماید که از راه تلاش و کرامت اکتسابی از بسیاری مردان جلو افتادند
5- برابری زن با مرد در کرامت حقوقی :
حق مالکیت:
از موضوعات مهم حقوقی، حق اداره اموال ودارای است. قبل ازاسلام، در بسیاری از ملل، برای زن مالکیت نسبت به مسائل اقتصادی و غیره قائل نبودند، برهمین اساس از ارث محروم بودند. اگر در بعضی ملل زن، دارای مال می­شد، نمی­توانست در اموالش تصرف کند. بخشیدن، معامله، معاوضه و موارد تصرف برای زن در اموالش ممنوع بود.
قرآن کریم دستور داد : زنان، نسبت به اموال و دارای خود، مثل مردان، حق هر نوع تصرف و مداخله را دارا می­باشند:
للرّجال نصیبٌ ممّا اکتسبوا و للنّساء نصیبٌ ممّا اکتسبن(20)” مردان را از آنچه کسب کرده اند، بهره ای است. زنان را نیز از آنچه به دست آورده‌اند، بهره­ای می­باشد“
حقوق خانوادگی:
در روزگاری که برخی ملل دنیا، به زن، حق غذاخوردن با شوهر و زندگی کردن با شوهر را در یک جایگاه نمی دادند، و زنان را هم چون حیوانات به صورت قرض، هبه، کرایه و معامله با دیگران دست به دست نموده، کرامت و شخصیت­اش را آلوده و خورد می­کردند، قرآن کریم این روش ظالمانه و افکار موهوم را محکوم نمود. زن را در حقوق خانوادگی نیز برابر با مردان دانست : « هنّ لباس لکم وانتم لباس لهنّ (21) ” زنان لباس شما و شما لباس زنان هستید“
یعنی همان گونه که لباس هم مایه زینت است و هم در برابر آفات گوناگون وسیله حفاظتی می باشد‌، زن و مرد نسبت به همدیگر، همین حالات را پیدا می‌کنند. نباید تبعیض در بین روا داشته شود.
اسلام برای زن‌ها حقوق خانوادگی حتی بالاتر از مردان را در نظر گرفته است که به طور فشرده عبارت انداز:
· حق انتخاب همسر:
· حق مهریه
· حق نفقه
· حق رفتار انسانی وشایسته شوهر با زن
· حق مسکن
3- برابری درکرامت در حقوق اجتماعی:
اسلام، زنان را مطابق با شرائط فطرت آفرینش بر برخی از امور اجتماعی، دوشادوش مردان، وارد اجتماع نموده است ازجمله:
1- بیعت
پیامبر اسلام(ص) بعد از فتح مکه، همان گونه که از مردان بیعت اخذ نمود، به زنان هم امر فرمود که با شیوه خاص با حضرت بیعت نمایند، به این ترتیب که حضرت دستش را در ظرف آبی قرار داد. زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف گذاشتند. بعضی گفته اند پیامبر از روی لباس با آن ها بیعت نمود. (22). این بیعت هم براساس دستور قرآن کریم بود:
«یاایُّهاالنّبیّ اذا جائک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرِکنَ بِاللهِ شیئًا و لا یسرقن و لا یز نین و لا یقتُلنَ او لادهُنَّ و لا یاْتین ببهتانٍ یفترینه بین ایدیهنّ و ارجلهنّ و لا یعصینک فی معروفٍ فبایعهنّ و استغفر لهنّ الله انّ الله غفور رحیم» (23)
”ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک قرار خدا ندهند، دزدی نکنند،
آلوده زنا نشوند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترائی پیش دست و پای خود نیاورند، درهیچ کار شایسته ای
مخالفت فرمان تو نکنند، با آن ها بیعت کن، برای آن ها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما که خدا آمرزنده و مهربان است.
2- امر به معروف ونهی ازمنکر
امر به معروف ونهی از منکر، در میدان عقل، دو واجب عقلی، در میدان فقه، دو واجب شرعی. در بعد اجتماعی دو واجب انسانی و اجتماعی اند، که تمام اصلاحات اجتماعی روی این دو اصل مهم استوار می باشند. در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر همین کافی است که امام علی(ع) می فرماید:
« وَ ما اَعْمالُ البِرِّ کُلَّها وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیْلِ اللهِ، عِنْدَ الْاَمْرِ بِالْمَعْرُوْفِ وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ إِ لاّ کَنَفْثَةٍ فِیْ بَحْرٍ لُجِّیٍّ. . . »(24)
” تمام اعمال نیک، حتی جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر(از نظر پاداش و ثواب) همچون قطره ای است در مقابل یک دریای پهناور. . . “.
دلیل این همه عظمت و فضیلت برای امر به معروف و نهی ازمنکر را، امام باقر(ع )چنین بیان می فرماید:
« إِنَّ الاَمْرَ بِالْمَعْرُوْفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیْلُ الاَنْبِیاَ ءِ وَ مِنْهاَجُ الصّالِحِیْنَ فَرِیْضَةٌ عَظِیْمَةٌ بِهاَ تُـقاَمُ الْفَراَئِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذاَ هِبُ وَ تَحِلُّ الْمَـکاَ سِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظاَلِمُ وَ تُعْمَرُ الاَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الاَعْداَ ء ِ وَ یَسْتَقِیْمُ الاَمْرُ. . » (25)” امر به معروف ونهی ازمنکر، روش وطریقه انبیاء و راه روشن صلحا است، دو فریضه بزرگ الهی است که بقیه فرائض، به واسطه این دو فریضه، برپا می شوند. به وسیله این دو، راه ها امن می گردد. کسب و کار مردم حلال می شود. حقوق افراد تأمین می­گردد. در سایه آن زمین­ها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته می­شود. در پرتو آن همه کارها روبراه می گردد“.
قرآن کریم، زنان را مثل مردان، در چنین فریضه مهم اجتماعی، شریک دانسته و می­فرماید:
«و المؤمِنُونَ والمؤُمِناَتُ بَعضُهُم أولِیاَءُ بَعْضٍ یأَمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الـمُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ ویُؤتونَ الزّکوةَ و یُطیعُون الله و رَسُو لَه أُولئِکَ سِیَرحَمَهُمُ الله ُ إِ نَّ اللهَ عزیزٌ حکیم. (26).
” مردان وزنان با ایمان ولی ( و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نماز رابر پا می دارند،
زکات را می­پردازند، خدا و رسولش را اطاعت می نمایند، خداوند به زودی آن­ها را مورد رحمت خویش قرار می­دهد. خداوند توانا و حکیم است“.
اسلام برای منقلب ساختن اوضاع تأسف بار جاهلیت که تولد دختر را شوم و مایه ننگ می دانستند و آنان را در اثر عواملی همچون ترس از فقر و اسارت دشمن، زنده به گور می کردند، ندای ملکوتی سر می دهد: ”واذ الموئودة سئلت بای ذنب قتلت” (27) و درآن هنگام که از دختران زنده به گورشده سؤال شود، به کدامین گناه کشته شدند؟
این جنایت بشری را ممنوع فرمود. عملا تشویق و تمجید از نگهداری و تربیت دختر را آغاز نمود.
پیامبر با گفتار و رفتار اش کرامت و حقوق زن را با زیبایی و کمال به صفحات تاریخ ثبت نمود که به نمونه هایی از آن توجه نماییم:
1- احترام گذاشتن به حضرت زهرا:
پیامبر اسلام برای اثبات کرامت زن عملا چنان به احترام دخترش زهرا(س) برخاست که مردم تعجب می‌کردند. (28)پیامبر دست زهرا را می­بوسید. به او احترام می گذاشت تا عملا ثابت کند که وجود دختر مایه ننگ وعیب نمی باشد. پیامبر تنها به احترام گذاشتن به زهرا( س) اکتفا نکرد بلکه در موارد مختلف، حفظ احترام به دختران و حفظ شخصیت آنان را گوشزد می­نمود.
2- دختر حسنه است:
پیامبر اسلام طبق حدیث شریف فرمود: البنات حسنات والبنون نعمة والحسنات یثاب علیها والنعمة یسأل عنه. (29)
دختران حسنات­ اند و پسران نعمت. بر حسنات پاداش و ثواب داده می­شود (اما) از نعمت سؤال می­شود.
تعبیر به حسنات، حکایت از یک ارزش بسیار عالی می­کند که آمدن دختر در خانواده، موجب ثواب و پاداش الهی است.
در بیان زیبایی دیگر فرمود:« نعم الولد البنات ملطفات مجهزات مؤنسات” … (30)دختر، فرزندی خوب و نیکو است هم با محبت است و هم کمک­کار و…
3- دختر ریحانه است:
روزی به پیامبر خبر دادند که خدا دختری به ایشان عنایت فرموده، در اثر بقایای رسوبات زنگار جاهلی، آثار ناخشنودی، در چهره یاران حضرت پدیدار گردید، فرمود:« مالکم؟ ریحانة أشـمّها و رزقها علی الله ؛ این چه حالتی است که در شما می بینم؟! خداوند گلی به من عنایت فرموده که آن را می­بویم. روزی او را خدا می دهد. (31). “ در این بیان حضرت، دختر را به عنوان گلی زیبای باغچه انسانیت معرفی نموده است.
4- بهشت در زیر پای مادران:
از وظایف مهم زن، مادر بودن و مادر شدن است. اسلام مقام بسیار والایی را برای مادر در نظر گرفته است، مقام که کرامت او را در حد اعلای از کمال به اثبات می رساند.
پیامبر اسلام فرمود:« الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ»(32) "یعنی با احترام به مادران و حفظ کرامت و حقوق شان، بهشت را به دست آورید".
5- دستور احترام به دختران :
پیامبر اسلام فرمود: کسی که تحفه برای خانواده خود می خرد، همچون کسی است که می خواهد به نیازمندانی کمک کند. هنگا می که می خواهد تحفه را تقسیم کند، نخست باید به دختر و بعد به پسران بدهد چرا که هر کس دخترش را شاد و مسرور کند، چنان است که گوئی کسی از فرزندان اسمعیل را آزاد کرده باشد.
(33) هم چنین فرمود: هر که سه دختر یا سه خواهر را سرپرستی کند، بهشت برایش واجب و حتمی است (34)
6- احترام به زن ها:
پیامبر فرمود:”انّ لنسائکم علیکم حقا و لکم علیهن حقا(35) ؛ بانوان شما بر شما حقوقی دارند و شما نیز برآنان حقوقی دارید ".
در مورد اکرام به زنان فرمود : ما اَکْرَمَ النساءَ الاّ کریمُ ولا أَهانَهُنَ الاّلئیمٌ (36). یعنی تکریم زنان شیوه بزرگواران و اهانت به آنان، کار فرومایگان است.
براستی کدام قانون و کدام مکتب غیر از اسلام این گونه برتثبیت کرامت، شخصیت و حفظ حقوق اجتماعی
و انسانی زنان پافشاری ومردم را تشویق نموده است. اسلام تمام تلاش اش را بکار برده است تا زنان عالم، کرامت و شخصیت پامال شده خود را بدست آورند و در نتیجه خانواده و اجتماع سالم به وجود آید.

پی نوشت ها :
1_الذاریات (51) آیه 56.
2. صدر، حقوق زن دراسلام و اروپا، ص 21.
3. همان، ص 14.
4. حاذقی، زن از نظر حقوق اسلامی، ص23-24.
5. همان، ص 7-1 و62- 25.
6. حقوق زن دراسلام و اروپا، ص 46.
7. همان، ص 49.
8. تفسیر المیزان، ج 2 ص 372.
9. همان، ص 26.
10. حقوق زن در اسلام و اروپا، ص34-35.
11. گوستاولبون فرانسوی، تمدن اسلام و غرب، به نقل از زنان مرد آفرین، ص 22.
12. حجرات(49)آیه 13
13. نساء (4)آیه 1.
14. روم(30)آیه 21.
15. اسرا(ا7آیه70
16. تین(95)آیه4
17. نحل(16)آیه 97.
18. غافر(40)آیه 40.
19. آل عمران(3)آیه195
20. تفسیر عاملی، ج 2، ص 304.
21. نساء (4)آیه 32.
22. تفسیر نمونه، ج24 ص45.
24. ممتحنه(60)ایه12.
25. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 374.
26. شیخ مفید، تهذیب الاحکام، ج 6، ص180، باب 80، باب امر به معروف ونهی ازمنکر.
27. توبه(9)آیه71.
28. تکویر (81)آیات8و9.
29. همان، ص362.
30. وسائل الشیعه، ج 21، ص 362.
31. همان، ص365.
32. ثقة الاسلام نوری، مستدرک الوسائل، ج15، ص 180.
33. مکارم الا خلاق، ص 54، به نقل از تفسیر نمونه، ج11، ص276.
34. وسائل، ج 21، ص362؛ کافی، ج6، ص6.
35. شیخ حر عاملی، وسائل ج 21، ص567. بحار، ج 73، ص 348.
36. کنز العمال ج، 16، ص 371.

(نگین);473437 نوشت:
جناب صادق یعنی این خیانت نیست ؟؟؟؟ :Moteajeb!:
والا فکر کنم خیانت در دین ما معنی اش رو از دست داده
کار این اشخاص نزد خدا چطور حساب میشود یعنی خداوند به خاطر اینکه طرف نمیتواند در مسافرت ها خویشتن داری کند بهشون اجازه داده است که ازدواج موقت کند؟

مردها دیگر احتیاجی به خویشتن داری ندارند چون هر زمان که بخواهند میتوانند بی نهایت صیغه کنند

اون وقت این همه آیه در باره خویشتن داری فقط واسه زن هاست دیگه

پاسخ ::Hedye:
باسلام وتشکر از شما .
کمی آهسته تر باید سخن گفت:Gol:زانصاف وهنر باید سخن گفت
چو قران خوب بها داده به زنها :Gol:به آن پس خوب تر بایدسخن گفت

اولا _بر خلاف تصور شما زندگی انسان در بندگی او ست در سوره ذاریات آمده است: «و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون؛ و ما جن و انسان را نیافریدیم مگر براى آن که عبادت خدا را به جاى آورند».(3)
هدف از خلقت انسان آن است که در فرصت محدود زندگى دنیوى از سرمایه‏هاى وجودى خود بهره گیرد و بیشترین سودها را به دست آورد، زیرا انسان بیهوده آفریده نشده است.
ثانیا_نباید با سلام عزیز به این آسانی قهر نمود چون اسلام به همه به خصوص زن ها بشترین بها را داده که هیج آیین ومکتب فلسفی نتوانست به این اندازه به زن ارزش قایل شود .در این رابطه مطالعه کتاب گران سنگ (( زن در آینه عرفان)) را به دقت مطالعه نماید تا معلوم شود که زن چه جای گاهی در اسلام وآموزه های اسلامی دارد .
نکته دیگر این که اگر زنی غیرت بورزد و راضی نباشد که همسرش با زن نامحرم یا شوهرداری عمل نامشروع انجام دهد ، این بسیار خوب است ، بلکه ناشی از ایمان او ست.
اما انتخاب زن دوم خیانت محسوب نمی شود ، یا حداقل در تمام اشکال آن خیانت نیست. فرض کنید که زن دوم با اجازه زن اول به همسری شوهرش در آید. این جا خیانتی صورت نگرفته است. پس مورد خیانت متفاوت با این موضوع است ، حداقل در برخی موارد.غیرت صفتی است که مردها لازم است تحصیل کنند تا نسل ها حفظ شود. اما زنان بالفطره به حفظ نسل علاقه دارند . احتیاج به پاسبانی به نام غیرت ندارند
.
ثالثا _ مطمئین باشید که در هیج جای دیگر زن نمی تواند آن ارزش متعالی وانسانی خود را بیابد مگر در اسلام .پس سر این مسله با اسلام قهر نکنید این بیان را به دقت بخوانید تا بدانید :
با آن که زن نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل می‌دهد و در طول تاریخ دوشادوش مردان درساختار اجتماع ایفا نقش نموده، به عنوان مقهور ترین قشر اجتماع به سر برده و تاریخ پرماجرا و درد آلودی را پشت سرگذرانده است. در قسمت‌هایی از تاریخ، ارزش زن به مقدار کالای بوده که قابل معامله با دیگران باشد یا در حد یک حیوان چهارپا و یا یک برده بوده است که به کار های طاقت فرسا گماشته می شد.
زن در دوره بربریت، چنان زندگی مظلومانه داشته است که عنوان انسان بودن به هیچ وجه، برزن اطلاق نمی شده، درردیف چار پایان وغلامان قرارداشته است. کلیه حقوق بلکه کرامت زن پایمال و با منتهای خشونت باآن رفتار می شده است. فاقد هر نوع اراده واختیاراز خود بوده اند بلکه اختیار دختران وزنان در دست پدران وشوهران بوده است. آنان حق کشتن زنان را نیز برای خود محفوظ می دانستند. زن حق غذا خوردن و یا حتی حق سکونت با شوهران را در یک­جا یگاه نداشتند. با کوچک ترین بهانه زیر ضربات طاقت فرسای شلاق شوهران قرار می‌گرفتند. (1)
در یونان، شخصیت زن درحد یک حیوان تنزل یافته بود، به گونه‌ای که شوهر می­توانست زن خود را همچون حیوان، به عنوان قرض یا کرایه یا هبه، دراختیار دیگری قرار بدهد. (2) و یا همچون کالای بی ارزش دربازار برای خریدو فروش عرضه می‌کردند، گاهی به عنوان وصیّت به دیگران واگذار می‌کردند. (3)
در روم قدیم نیز زنان و دختران صاحب کرامت و شخصیت حقوقی به حساب نمی‌آمدند، بلکه زن موجود ناقص و بدون فضیلت دانسته می‌شد. پدران حق تام برای خود قایل بودند. در هنگام ازدواج، اختیارات خود را در قبال مبلغی با شوهر دخترش معامله می‌کردند. به همین جهت شوهر می­توانست او را به ‌دیگری بفروشد. (4)
در استرالیا، زنان همچون حیوانات اهلی محسوب می­شدند. فقط برای دفع شهوت و تولید نسل به کار گرفته می­شدند. (5) در هنگام قحطی آنان را می­کشتند. از گوشت آنان استفاده می­کردند.
در آفریقا، سنگین­ترین کارها از قبیل ساختن عمارات، پاشیدن بذر و کشاورزی وآبیاری آن به عهده زنان بوده است. مردان حاضر نبودند که حتی کو چک ترین کمک را به زنان نمایند. (6)
درهند، زندگی زن نیز تابع شوهر بوده، بعد از مردن شوهر با جسد شوهر سوزانده می شد یا خوار و زبون زند‌گی می‌کرد و دیگر نمی‌توانست شوهر کند. (7)
در قرن پنچم وششم میلادی میان پیشوایان مذهبی پیروان حضرت مسیح اختلاف بود که : آیا زن دارای نفس ناطقه وجزء انسان است؟ برای رفع این مشاجره درسال(576. م) درماکون، مجمعی مرکب از کشیشان بزرک تشکیل گردید. پس از مدت‌ها گفتگو و صحبت رأی انجمن بر این قرار گرفت که زنان، جزء انسان هستند. تنها برای خدمت به مردان آفریده شده اند. (8)
در دوره جاهلیت اعراب، منتها درجه مظلومیت زن مشاهده می شود، زیرا زنان، گرفتار ننگ آورترین بد بختی ها ودچار سخت ترین مصیبت ها گردیده بودند. کرامت و شخصیت زن به وحشتناک ترین صورت لگد مال می شد تاآن جا که دختران نوزاد را زنده زنده در زیر خروارهای خاک دفن می کردند. در بعضی قبائل دختران نوزاد را سر می بریدند؛ دربعضی دیگر از بالای قله کوه به پائین پرتاب می کردند. بعضی قبائل هم؛ آنان را در آب غرق وخفه می نمودند. عرب جاهلی به دنیا‌آمدن دختران را شوم ومایه ننگ می دانستند. آن را ازدوستان مخفی می نمودند، گویا خانواده دختر مرتکب جرمی شده است. (9)
با ظهور اسلام، زندگی زن وارد مرحله نوین گردید. در اثر تعلیمات احکام اسلام درجامعه، زن از کلیه حقوق فردی واجتماعی خود برخوردار گردید.
اسلام از آغاز ظهور در اثر مبارزه با بی عدالتی های اجتماعی انسانی نسبت به زنان، کرامت زن را حفظ و آن ها را از سوختن در آتش مرد سالاری مطلق جاهلیت نجات بخشید. در عین حال برای هریک از مرد و زن مطابق وظایف طبیعی شان در اجتماع حقوقی را معین نمود.
تفاوت وظائف هریک از زن و مرد در دستگاه خلقت آفرینش، در برخی از موارد منشأ تفاوت حقوق مرد و زن گردید. کسانی که از حکمت و مصالح تفاوت حقوقی در برخی موارد در اسلام بی اطلاع بودند و یا نسبت به اسلام دید مغرضانه داشته و دارند، تفاوت حقوقی را بلندگوی تبلیغات سوء علیه اسلام و نظام حقوقی آن قرار دادند.
نظام حقوقی اسلام بهترین کرامت را به زن بخشیده، بهترین دفاع را از شخصیت حقیقی وحقوقی زن نموده است.
کرامتی‌که اسلام برای زنان بخشیده، در هیچ تمدّن قبل از اسلام، وجود نداشته است. پس از پیدایش اسلام هم هیچ تمدن پدید نیامده که کرامتی بهتر از آن را برای زنان بیان کرده باشد. اسلام چنان کرامتی به زن بخشیده است که ستم‌و خطاهای دوران گذشته را که ازجانب مردان، نسبت به زنان سرزده، جبران نموده است.
اگر در پاره­ای از قوانین اسلام به خاطر تفاوت وظایف و خصوصیات روحی زن و مرد، تفاوت‌هایی در برخی از موارد حقوقی و نیز از نظر مسئولیت‌های اجتماعی دیده می شود، به هیچ وجه به ارزش معنوی و کرامت زن لطمه نمی­زند. از این لحاظ زن و مرد با یکدیگر تفاوتی ندارند. درهای سعادت به طور یک‌نواخت روی هر دو باز است.
اسلام در زمان در جزیرة العرب ظهور نمود که زنان حیثیت انسانی و اجتماعی خود را از دست داده بودند. درآتش ستم بی عدالتی و تبعیض می‌سوختند. اسلام با تبعیضات رایج در بین زن و مرد و تحقیر و توهین زنان توسط مردان، به مبارزه برخاست. زنجیرهای اسارت خرافات و جهل را از دست و پای زنان برداشت. زن را عملا به عنوان یک عنصر اصلی انسانی، برخوردار از همه نوع حقوق انسانی و اجتماعی قرارداد. قرآن کریم بهترین کرامت را برای زن بیان داشته، عالی­ترین دفاع را از حقوق آنان نموده است، به نحوی که هم موافق با مصالح اجتماعی و هم مطابق با طبیعت و وظائف که آنان عهده دار هستند، می­باشد، برای اثبات کرامت زن در اسلام بهترین دلیل آیات نورانی آن است که به طور فشرده نمونه­های از آن بیان می­گردد:
1- کرامت زن در تساوی با مردان در خطابات قرآنی:
قرآن کریم مرد و زن را از نظر ارزش انسانی و معنوی، در یک صف قرارداد. ”با خطاب­های یا ایها الناس” و”یا ایها الذین آمنوا“ مرد و زن را به صورت یک نواخت مورد خطاب قرارداده است. در هیچ یک از خطابات قرآن کوچک ترین تفاوت بین زن و مرد مشاهده نمی‌شود بلکه منظور اصلی این خطابات زن و مرد می باشد.
2- تثبیت هویت انسانی زن یا تساوی کرامت زن با مرد در اصل خلقت:
در شرائطی که بعضی از ملل قدیم، زن را جزء حیوانات و شیاطین به حساب می آوردند و انسان بودن اش را باور نمی­کردند، چنان که بعضی از یونانی­ها معتقد بودند که زن دارای روح انسانی نمی باشد، (10) اسلام با صراحت برابری زن را با مرد در اصل خلقت و هویت انسانی بیان فرمود. زن را یکی از دو عنصری که انسان ها از آن دو
عنصر پدیدار گشته اند، معرفی نمود.
از نظر قرآن حقیقت مرد و زن یک چیز است و آن انسانیت است. مرد و زن بودن از خصوصیات این حقیقت است که برای تکمیل آفرینش با دو خصوصیت ظهور نموده است. امتیاز هریک از دیگری با داشتن تقوای الهی روشن می­گردد. به برخی از آیات در این زمینه توجه نمایم:
« یاایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم» (11).
"ای مردم، شما را از دو جنس مرد و زن آفریدیم. شما را به صورت گروه و قبیله­ها قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. گرامی­ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست".
در آیه دیگر تصریح درتساوی خلقت مرد و زن دارد. به روشنی بیان می کند که زن و مرد از یک حقیقت به وجود آمدند و آن انسان بودن است :«یاایها الناس التقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها وبثّ منهما رجالا کثیرا و نساءاً… »(12)
" ای مردم از پروردگارتان بپرهیزید که همه شما را از یک انسان آفرید. همسر او را (نیز) از جنس او آفرید. از آن دو، مردان و زنان فراوانی ( در روی زمین) منتشر ساخت".
در آیه سوم علاوه براینکه حقیقت مرد و زن را واحد شمرده، زن ها را مایه آرامش مردان دانسته است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها(13)؛ از نشانه­های قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما قرارداد تا به وسیله آن ها آرامش بیابید".
3- برابری زن با مرد در کرامت ذاتی:
قرآن کریم در داشتن کرامت ذاتی، هیچ فرق بین مرد و زن نمی‌گذارد بلکه به طور مطلق می فرماید: و لقد کرمنا بنی آدم؛ (14) فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم". جمله بنی آدم نص در نوع انسان است که به مرد و زن به صورت تساوی اطلاق می‌گردد. هم چنین در آیه دیگر با اشاره به احسن التقویم بودن انسان، کرامت مرد و زن را به طور مساوی بیان می کند :«لقد خلقنا الانسان فی احسن التقویم (15) ؛ انسان را در بهترین صورت ممکن آفریدیم". انسان، چه زن و چه مرد در میان همه مخلوقات عالم در بهترین شکل از نظر صورت و سیرت آفریده شده است.
در مجموع آیات قرآنی که بیانگر کرامت ذاتی انسان هستند، هیچ فرق بین زن و مرد وجود ندارد. هر دو جنس را به طور یک نواخت شریک در کرامت ذاتی می‌دانند.
4- برابری زن بامرد درکرامت اکتسابی:
با آن که بسیاری از ملل پیشین، زن را شایسته دینداری نمی دانستند، و معتقد بودند که زن موجود خبیث است که عبادت­اش در پیشگاه خدا مقبول نیست، اسلام بیان فرمود که از نظر قبولی عبادات و طاعات بین زن و مرد فرقی وجود ندارد. راه پیمودن کمال و سعادت برای هردو به طور یک نواخت باز می‌باشد. قرآن کریم، در برنامه­های تربیتی، اخلاقی، علمی و. . .، زن را در ردیف مردان به حساب آورد. رسیدن به سعادت و کمال هر دو جنس را بدون تفاوت، در پرتو عمل صالح تضمین فرمود. به آیاتی چند در این زمینه توجه نمایم:
1- «من عمل صالحا من ذکر او انث و هو مؤمن فلنحیینه حیواة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون»(16)
این آیه ثابت می­کند که زندگی پاک که از درون این زندگی بر می­خیزد و باعث روشنائی قلب و نشانه کمال و قرب انسان است، به واسطه عمل صالح، هم برای مرد میسر است و هم برای زن. هیچ تفاوتی در بین نمی­باشد.
2- «و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب» (17)
” هرکس کارشایسته انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حال که مؤمن باشد، آن ها وارد بهشت می شوند. در آن، روزی بی حساب به آن ها داده خواهد شد. “
3- در آیه دیگر با صراحت خبر از عدم تضییع اجر عمل می‌دهد، چه عامل مرد باشد یا زن :« اِنّی لا اُضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض. . . »(18). "عمل هیچ کس را ضایع نمی نمایم، خواه مرد باشد یا زن، بعض شما از بعض دیگر هستید “ ( همگی از یگدیگر خلق شدید ؛ مرد مولود از زن و زن مولود از مرد و همه از آدم هستید).
ام سلمه یکی ازهمسران پیامبر به حضرت عرض نمود : چرا نام زن ها همرا ه با نام مهاجرین نیامده است؟ خداوند این آیه را نازل فرمود که در قبولی طاعت و دادن پاداش معنوی هیچ فرق بین زن و مرد وجود ندارد. (19)
بنا براین از نظر قرآن، زنان در ارزش های انسانی و معنوی و کرامت اکتسابی در پیشگاه خداوند، هیچ گونه فرقی
با مردان ندارند. ارزش­های اصلی تکامل انسانی مانند اعتقاد، اخلاق و عمل، برای زن و مرد یک سان ذکرشده است. هر دو جنس می­توانند با تکیه فکری و عملی به این اصول، به سوی کمال و هدف عالی خلقت پرواز نمایند.
از نظر اسلام، هر یک از زنان و مردان، در دنیا و آخرت، درگرو اعمال و رفتار خوب یابد خود می باشند. هرکس عمل خوب انجام بدهد پاداش می گیرد. عمل بد انجام بدهد مجازات می­شود، بدون فرق بین زن یا مرد. زن نیز در کرامت اکتسابی مثل مردان می‌توانند از راه تقوا، تلاش و کوشش معنوی و رفتار شایسته و انسانی به کرامت بسیار دست یابد. براین اساس قرآن کریم نمونه هایی از زنان مانند حضرت مریم، آسیه همسر فرعون و. . . را بیان می‌نماید که از راه تلاش و کرامت اکتسابی از بسیاری مردان جلو افتادند
5- برابری زن با مرد در کرامت حقوقی :
حق مالکیت:
از موضوعات مهم حقوقی، حق اداره اموال ودارای است. قبل ازاسلام، در بسیاری از ملل، برای زن مالکیت نسبت به مسائل اقتصادی و غیره قائل نبودند، برهمین اساس از ارث محروم بودند. اگر در بعضی ملل زن، دارای مال می­شد، نمی­توانست در اموالش تصرف کند. بخشیدن، معامله، معاوضه و موارد تصرف برای زن در اموالش ممنوع بود.
قرآن کریم دستور داد : زنان، نسبت به اموال و دارای خود، مثل مردان، حق هر نوع تصرف و مداخله را دارا می­باشند:
للرّجال نصیبٌ ممّا اکتسبوا و للنّساء نصیبٌ ممّا اکتسبن(20)” مردان را از آنچه کسب کرده اند، بهره ای است. زنان را نیز از آنچه به دست آورده‌اند، بهره­ای می­باشد“
حقوق خانوادگی:
در روزگاری که برخی ملل دنیا، به زن، حق غذاخوردن با شوهر و زندگی کردن با شوهر را در یک جایگاه نمی دادند، و زنان را هم چون حیوانات به صورت قرض، هبه، کرایه و معامله با دیگران دست به دست نموده، کرامت و شخصیت­اش را آلوده و خورد می­کردند، قرآن کریم این روش ظالمانه و افکار موهوم را محکوم نمود. زن را در حقوق خانوادگی نیز برابر با مردان دانست : « هنّ لباس لکم وانتم لباس لهنّ (21) ” زنان لباس شما و شما لباس زنان هستید“
یعنی همان گونه که لباس هم مایه زینت است و هم در برابر آفات گوناگون وسیله حفاظتی می باشد‌، زن و مرد نسبت به همدیگر، همین حالات را پیدا می‌کنند. نباید تبعیض در بین روا داشته شود.
اسلام برای زن‌ها حقوق خانوادگی حتی بالاتر از مردان را در نظر گرفته است که به طور فشرده عبارت انداز:
· حق انتخاب همسر:
· حق مهریه
· حق نفقه
· حق رفتار انسانی وشایسته شوهر با زن
· حق مسکن
3- برابری درکرامت در حقوق اجتماعی:
اسلام، زنان را مطابق با شرائط فطرت آفرینش بر برخی از امور اجتماعی، دوشادوش مردان، وارد اجتماع نموده است ازجمله:
1- بیعت
پیامبر اسلام(ص) بعد از فتح مکه، همان گونه که از مردان بیعت اخذ نمود، به زنان هم امر فرمود که با شیوه خاص با حضرت بیعت نمایند، به این ترتیب که حضرت دستش را در ظرف آبی قرار داد. زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف گذاشتند. بعضی گفته اند پیامبر از روی لباس با آن ها بیعت نمود. (22). این بیعت هم براساس دستور قرآن کریم بود:
«یاایُّهاالنّبیّ اذا جائک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرِکنَ بِاللهِ شیئًا و لا یسرقن و لا یز نین و لا یقتُلنَ او لادهُنَّ و لا یاْتین ببهتانٍ یفترینه بین ایدیهنّ و ارجلهنّ و لا یعصینک فی معروفٍ فبایعهنّ و استغفر لهنّ الله انّ الله غفور رحیم» (23)
”ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک قرار خدا ندهند، دزدی نکنند،
آلوده زنا نشوند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترائی پیش دست و پای خود نیاورند، درهیچ کار شایسته ای
مخالفت فرمان تو نکنند، با آن ها بیعت کن، برای آن ها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما که خدا آمرزنده و مهربان است.
2- امر به معروف ونهی ازمنکر
امر به معروف ونهی از منکر، در میدان عقل، دو واجب عقلی، در میدان فقه، دو واجب شرعی. در بعد اجتماعی دو واجب انسانی و اجتماعی اند، که تمام اصلاحات اجتماعی روی این دو اصل مهم استوار می باشند. در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر همین کافی است که امام علی(ع) می فرماید:
« وَ ما اَعْمالُ البِرِّ کُلَّها وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیْلِ اللهِ، عِنْدَ الْاَمْرِ بِالْمَعْرُوْفِ وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ إِ لاّ کَنَفْثَةٍ فِیْ بَحْرٍ لُجِّیٍّ. . . »(24)
” تمام اعمال نیک، حتی جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر(از نظر پاداش و ثواب) همچون قطره ای است در مقابل یک دریای پهناور. . . “.
دلیل این همه عظمت و فضیلت برای امر به معروف و نهی ازمنکر را، امام باقر(ع )چنین بیان می فرماید:
« إِنَّ الاَمْرَ بِالْمَعْرُوْفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیْلُ الاَنْبِیاَ ءِ وَ مِنْهاَجُ الصّالِحِیْنَ فَرِیْضَةٌ عَظِیْمَةٌ بِهاَ تُـقاَمُ الْفَراَئِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذاَ هِبُ وَ تَحِلُّ الْمَـکاَ سِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظاَلِمُ وَ تُعْمَرُ الاَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الاَعْداَ ء ِ وَ یَسْتَقِیْمُ الاَمْرُ. . » (25)” امر به معروف ونهی ازمنکر، روش وطریقه انبیاء و راه روشن صلحا است، دو فریضه بزرگ الهی است که بقیه فرائض، به واسطه این دو فریضه، برپا می شوند. به وسیله این دو، راه ها امن می گردد. کسب و کار مردم حلال می شود. حقوق افراد تأمین می­گردد. در سایه آن زمین­ها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته می­شود. در پرتو آن همه کارها روبراه می گردد“.
قرآن کریم، زنان را مثل مردان، در چنین فریضه مهم اجتماعی، شریک دانسته و می­فرماید:
«و المؤمِنُونَ والمؤُمِناَتُ بَعضُهُم أولِیاَءُ بَعْضٍ یأَمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الـمُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ ویُؤتونَ الزّکوةَ و یُطیعُون الله و رَسُو لَه أُولئِکَ سِیَرحَمَهُمُ الله ُ إِ نَّ اللهَ عزیزٌ حکیم. (26).
” مردان وزنان با ایمان ولی ( و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نماز رابر پا می دارند،
زکات را می­پردازند، خدا و رسولش را اطاعت می نمایند، خداوند به زودی آن­ها را مورد رحمت خویش قرار می­دهد. خداوند توانا و حکیم است“.
اسلام برای منقلب ساختن اوضاع تأسف بار جاهلیت که تولد دختر را شوم و مایه ننگ می دانستند و آنان را در اثر عواملی همچون ترس از فقر و اسارت دشمن، زنده به گور می کردند، ندای ملکوتی سر می دهد: ”واذ الموئودة سئلت بای ذنب قتلت” (27) و درآن هنگام که از دختران زنده به گورشده سؤال شود، به کدامین گناه کشته شدند؟
این جنایت بشری را ممنوع فرمود. عملا تشویق و تمجید از نگهداری و تربیت دختر را آغاز نمود.
پیامبر با گفتار و رفتار اش کرامت و حقوق زن را با زیبایی و کمال به صفحات تاریخ ثبت نمود که به نمونه هایی از آن توجه نماییم:
1- احترام گذاشتن به حضرت زهرا:
پیامبر اسلام برای اثبات کرامت زن عملا چنان به احترام دخترش زهرا(س) برخاست که مردم تعجب می‌کردند. (28)پیامبر دست زهرا را می­بوسید. به او احترام می گذاشت تا عملا ثابت کند که وجود دختر مایه ننگ وعیب نمی باشد. پیامبر تنها به احترام گذاشتن به زهرا( س) اکتفا نکرد بلکه در موارد مختلف، حفظ احترام به دختران و حفظ شخصیت آنان را گوشزد می­نمود.
2- دختر حسنه است:
پیامبر اسلام طبق حدیث شریف فرمود: البنات حسنات والبنون نعمة والحسنات یثاب علیها والنعمة یسأل عنه. (29)
دختران حسنات­ اند و پسران نعمت. بر حسنات پاداش و ثواب داده می­شود (اما) از نعمت سؤال می­شود.
تعبیر به حسنات، حکایت از یک ارزش بسیار عالی می­کند که آمدن دختر در خانواده، موجب ثواب و پاداش الهی است.
در بیان زیبایی دیگر فرمود:« نعم الولد البنات ملطفات مجهزات مؤنسات” … (30)دختر، فرزندی خوب و نیکو است هم با محبت است و هم کمک­کار و…
3- دختر ریحانه است:
روزی به پیامبر خبر دادند که خدا دختری به ایشان عنایت فرموده، در اثر بقایای رسوبات زنگار جاهلی، آثار ناخشنودی، در چهره یاران حضرت پدیدار گردید، فرمود:« مالکم؟ ریحانة أشـمّها و رزقها علی الله ؛ این چه حالتی است که در شما می بینم؟! خداوند گلی به من عنایت فرموده که آن را می­بویم. روزی او را خدا می دهد. (31). “ در این بیان حضرت، دختر را به عنوان گلی زیبای باغچه انسانیت معرفی نموده است.
4- بهشت در زیر پای مادران:
از وظایف مهم زن، مادر بودن و مادر شدن است. اسلام مقام بسیار والایی را برای مادر در نظر گرفته است، مقام که کرامت او را در حد اعلای از کمال به اثبات می رساند.
پیامبر اسلام فرمود:« الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ»(32) "یعنی با احترام به مادران و حفظ کرامت و حقوق شان، بهشت را به دست آورید".
5- دستور احترام به دختران :
پیامبر اسلام فرمود: کسی که تحفه برای خانواده خود می خرد، همچون کسی است که می خواهد به نیازمندانی کمک کند. هنگا می که می خواهد تحفه را تقسیم کند، نخست باید به دختر و بعد به پسران بدهد چرا که هر کس دخترش را شاد و مسرور کند، چنان است که گوئی کسی از فرزندان اسمعیل را آزاد کرده باشد.
(33) هم چنین فرمود: هر که سه دختر یا سه خواهر را سرپرستی کند، بهشت برایش واجب و حتمی است (34)
6- احترام به زن ها:
پیامبر فرمود:”انّ لنسائکم علیکم حقا و لکم علیهن حقا(35) ؛ بانوان شما بر شما حقوقی دارند و شما نیز برآنان حقوقی دارید ".
در مورد اکرام به زنان فرمود : ما اَکْرَمَ النساءَ الاّ کریمُ ولا أَهانَهُنَ الاّلئیمٌ (36). یعنی تکریم زنان شیوه بزرگواران و اهانت به آنان، کار فرومایگان است.
براستی کدام قانون و کدام مکتب غیر از اسلام این گونه برتثبیت کرامت، شخصیت و حفظ حقوق اجتماعی
و انسانی زنان پافشاری ومردم را تشویق نموده است. اسلام تمام تلاش اش را بکار برده است تا زنان عالم، کرامت و شخصیت پامال شده خود را بدست آورند و در نتیجه خانواده و اجتماع سالم به وجود آید.

پی نوشت ها :
1_الذاریات (51) آیه 56.
2. صدر، حقوق زن دراسلام و اروپا، ص 21.
3. همان، ص 14.
4. حاذقی، زن از نظر حقوق اسلامی، ص23-24.
5. همان، ص 7-1 و62- 25.
6. حقوق زن دراسلام و اروپا، ص 46.
7. همان، ص 49.
8. تفسیر المیزان، ج 2 ص 372.
9. همان، ص 26.
10. حقوق زن در اسلام و اروپا، ص34-35.
11. گوستاولبون فرانسوی، تمدن اسلام و غرب، به نقل از زنان مرد آفرین، ص 22.
12. حجرات(49)آیه 13
13. نساء (4)آیه 1.
14. روم(30)آیه 21.
15. اسرا(ا7آیه70
16. تین(95)آیه4
17. نحل(16)آیه 97.
18. غافر(40)آیه 40.
19. آل عمران(3)آیه195
20. تفسیر عاملی، ج 2، ص 304.
21. نساء (4)آیه 32.
22. تفسیر نمونه، ج24 ص45.
24. ممتحنه(60)ایه12.
25. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 374.
26. شیخ مفید، تهذیب الاحکام، ج 6، ص180، باب 80، باب امر به معروف ونهی ازمنکر.
27. توبه(9)آیه71.
28. تکویر (81)آیات8و9.
29. همان، ص362.
30. وسائل الشیعه، ج 21، ص 362.
31. همان، ص365.
32. ثقة الاسلام نوری، مستدرک الوسائل، ج15، ص 180.
33. مکارم الا خلاق، ص 54، به نقل از تفسیر نمونه، ج11، ص276.
34. وسائل، ج 21، ص362؛ کافی، ج6، ص6.
35. شیخ حر عاملی، وسائل ج 21، ص567. بحار، ج 73، ص 348.
36. کنز العمال ج، 16، ص 371.

متاسفانه اگه جواب بدیم میشه کل کل اگر هم جواب ندی طرف فکر میکنه جوابی نداریم و در آخر هم این منم که بن میشم

زندگی من با ازدواج دوم نابود نمیشه من انسانم و مختارم و نمیتونم با پذیرفتن چنین چیزی ارزش خودم رو پایین بیارم من اینجور زندگی کردن رو دوست ندارم و تحمل نمیکنم .حتما جدا میشم و میرم دنبال زندگیم، پس زندگیم نابود نمیشه اینو مطمئن باش ولی حاضر هم نیستم یه عمر کنار کسی بشینم و زندگی کنم و هر چی هست رو تو خودم بریزم عقیده من اینطوریه .

نگفتم کسی ازدواج مجدد کند زندگی زن اولش نابود میشه من گفتم و میگم محاله زنی چنین شرایط رو بپذیره و از درون نابود نشه

من اینجور زندگی میکنم البته یقین پیدا کردم زنان مومن روش زندگیشون با من فرق میکنه اونا خیلی چیزها رو بخاطر خدا قبول میکنن و تحمل میکنند البته کارشون، کاری بس انسان دوستانه است منم برای موفقیت و رسیدن به خواسته هاشون براشون آرزو میکنم .

و من برای خودم واقعا متاسفم که تا الان با همه چیزهایی که درباره زنان میگفتند و همش هم واقعیت داشت مخالفت میکردم

و در آخر هر کس هر جور دوست داره زندگی میکنه نمیتونید عقاید خودتون رو به دیگران تحمیل کنید شما هر جور دوست دارید زندگی کن کسی مانعتان نشده. من دیگه جواب هیچ نقل قول شما رو نمیدم دوست ندارم بشینم دو ساعت هم با شما کل کل بیهوده کنم . تفکر منم به خودم ربط داره

سلام جناب صادق

ممنون از مطالب مفصلی که فرمودید
اما بحث این تاپیک درباره ازدواج موقت مردان زن دار است که ...

که یکی از موارد را دوری مرد از زن دانستید
فرض کنید مردی برای مدت شش ماه رفته مثلا شهری دیگر از محل سکونت زنش

این زن و شوهر زندگی خوب و خوش و عاشق و معشوق هم بودند

زن با عشق تمام به شوهرش زنگ می زند تا حال او را بپرسد

شوهرش می گوید
نگران من نباش عزیزم تو تنهایی را تحمل کن و به یاد من باش

من هم اینجا به یاد تو ازدواج موقت کرده ام

خداییش به عنوان یک انسان با وجدان
ایا احساس می کنید ایا این زن چه حالی بهش دست می دهد ؟
ایا همچنان نگران و عاشق شوهر خود خواهد بود ؟

درست است که می گویید این مرد کار خلاف شیعه نکرده است

و زن هم باید تحمل کند

ولی واقعا فکر می کنید احساسات انسان می تواند طبق قانون عمل کند ؟

و جریحه دار نشود ؟

ببینید استاد گرامی قانونی هست که می گوید عمل بهتر از حرف و نصیحت اثر بخش است

مثلا برای جلوگیری از رواج ادم کشی و قتل نمی شود ادم کشت

دقت کنید بزرگوار شما ادم بکشید برای جلوگیری از ادم کشتن

فهمیدید استاد چی شد !!

حال ما بیاییم شهوت رانی و ازدواج موقت را در جامعه رواج دهیم

برای جلوگیری از خیانت و عدم شهوت رانی

نمی دانم ایا واقعا با دروغ میشه جلوی دروغ را گرفت ؟!
با خیانت میشه جلوی خیانت را گرفت ؟!
با ادم کشی میشه جلوی ادم کشی رو گرفت ؟!

نمی دانم !!!!!!؟

با سلام و تشکر از همه شرکت کنندگان در گقتگو ها
این موضوع تا جمع بندی توسط کارشناس بسته خواهد بود

التماس دعا

!Shabnam!;475166 نوشت:
متاسفانه اگه جواب بدیم میشه کل کل اگر هم جواب ندی طرف فکر میکنه جوابی نداریم و در آخر هم این منم که بن میشم

زندگی من با ازدواج دوم نابود نمیشه من انسانم و مختارم و نمیتونم با پذیرفتن چنین چیزی ارزش خودم رو پایین بیارم من اینجور زندگی کردن رو دوست ندارم و تحمل نمیکنم .حتما جدا میشم و میرم دنبال زندگیم، پس زندگیم نابود نمیشه اینو مطمئن باش ولی حاضر هم نیستم یه عمر کنار کسی بشینم و زندگی کنم و هر چی هست رو تو خودم بریزم عقیده من اینطوریه .

نگفتم کسی ازدواج مجدد کند زندگی زن اولش نابود میشه من گفتم و میگم محاله زنی چنین شرایط رو بپذیره و از درون نابود نشه

من اینجور زندگی میکنم البته یقین پیدا کردم زنان مومن روش زندگیشون با من فرق میکنه اونا خیلی چیزها رو بخاطر خدا قبول میکنن و تحمل میکنند البته کارشون، کاری بس انسان دوستانه است منم برای موفقیت و رسیدن به خواسته هاشون براشون آرزو میکنم .

و من برای خودم واقعا متاسفم که تا الان با همه چیزهایی که درباره زنان میگفتند و همش هم واقعیت داشت مخالفت میکردم

و در آخر هر کس هر جور دوست داره زندگی میکنه نمیتونید عقاید خودتون رو به دیگران تحمیل کنید شما هر جور دوست دارید زندگی کن کسی مانعتان نشده. من دیگه جواب هیچ نقل قول شما رو نمیدم دوست ندارم بشینم دو ساعت هم با شما کل کل بیهوده کنم . تفکر منم به خودم ربط داره


پاسخ مجدد ::Hedye:
و اسلام مجدد .:Gol:
توجه داشته باشید که مسله فرق می کند یک دفعه شخصی می خواهد هر گونه که دوست دارد زندگی کند این بستگی به خودش وخواست او دارد .
یک دفعه دیگر می خواهد فلان کار مثلا ازدواج مرد با زن دوم ویا ازدواج موقت را از دید گاه دین می خواهد بداند . آنچه به عنوان یک بحث علمی در باره اش ما بحث می کنیم طرح وتحلیل دیدگاه دین است .حال افراد خود شان چگونه می خواهند زندگی کنند آن مربوطه به خود آنها است وجای بحث ندارد .

بی نظیر;475238 نوشت:
سلام جناب صادق

ممنون از مطالب مفصلی که فرمودید
اما بحث این تاپیک درباره ازدواج موقت مردان زن دار است که ...

که یکی از موارد را دوری مرد از زن دانستید
فرض کنید مردی برای مدت شش ماه رفته مثلا شهری دیگر از محل سکونت زنش

این زن و شوهر زندگی خوب و خوش و عاشق و معشوق هم بودند

زن با عشق تمام به شوهرش زنگ می زند تا حال او را بپرسد

شوهرش می گوید
نگران من نباش عزیزم تو تنهایی را تحمل کن و به یاد من باش

من هم اینجا به یاد تو ازدواج موقت کرده ام

خداییش به عنوان یک انسان با وجدان
ایا احساس می کنید ایا این زن چه حالی بهش دست می دهد ؟
ایا همچنان نگران و عاشق شوهر خود خواهد بود ؟

درست است که می گویید این مرد کار خلاف شیعه نکرده است

و زن هم باید تحمل کند

ولی واقعا فکر می کنید احساسات انسان می تواند طبق قانون عمل کند ؟

و جریحه دار نشود ؟

ببینید استاد گرامی قانونی هست که می گوید عمل بهتر از حرف و نصیحت اثر بخش است

مثلا برای جلوگیری از رواج ادم کشی و قتل نمی شود ادم کشت

دقت کنید بزرگوار شما ادم بکشید برای جلوگیری از ادم کشتن

فهمیدید استاد چی شد !!

حال ما بیاییم شهوت رانی و ازدواج موقت را در جامعه رواج دهیم

برای جلوگیری از خیانت و عدم شهوت رانی

نمی دانم ایا واقعا با دروغ میشه جلوی دروغ را گرفت ؟!
با خیانت میشه جلوی خیانت را گرفت ؟!
با ادم کشی میشه جلوی ادم کشی رو گرفت ؟!

نمی دانم !!!!!!؟


پاسخ::Hedye:
باسلام وتشکر از شما .
:Gol:
در این مسله قرار است بحث از نگاه دین تحلیل گردد . اما جنبه های عاطفی وخواست شخصی وعمل کرد های افراد مسله ی دیگر است که ما نفیا واثباتا قرار نیست در باره آن بحث نمایم از آن دفاع ویا آن را رد کنیم . ولی ذکر این نکته لازم است که این نوع سخت گیری در این مسله بدلیل فرهنگ موجود در جامعه ایران است وگرنه همین مسله در بین مردم عرب وبسیاری از جوامع دیگر نه تنها مشکل ساز نیست بلکه عکس مسله سوال بر انگیز است. باید فرهنگ ها را دینی نمود .

http://www.askdin.com/thread34048.html
سوال :
زنان صغیه ی
جمع بندی اول :

پرسش : با استناد به روایات صحیح کتب شیعه ، متاسفانه باید بگوییم که :
در ازدواج موقت هیچ محدودیتی برای کرایه کردن ( صیغه کردن ) زنان وجود ندارد ، و بنابر سفارشات ائمه می توان هزاران زن را کرایه ( صیغه ) کرد !!! می دانید چرا ؟؟؟؟ لانهن مستاجرات !!! چرا که آنها زنان کرایه ای هستند !!!
سوال : با این اوصاف آیا کرایه کردن 1000 زن آنهم به منظور ارضای میل جنسی ، با روحیات انسانی می سازد ؟
پاسخ :
در ابتدا باید اشاره شود که ازدواج موقت کرایه نیست واگر مهریه برای دارد نظیر آن در ازدواج دایم نیز است و اجرت همان مهریه است که در هر دو نوع ازدواج وجود دارد چطور در یکی کرایه تلقی نمی شود اگرچه هم بسیار کمر شکن و هزاران سکه باشد ولی در دیگر کرایه محسوب می ؟؟؟؟

اما فارغ از این نکته در پاسخ به این مساله باید نگاهی جامع و کلان به حقیقت وجودی انسان و نیازهای او انداخت ؛ اما قبل از ورود در این بحث بد نیست اشاره ای به روح فرهنگ اسلامی و نگاه معرفتی اسلام به اصل ازدواج و ازدواج موقت بنماییم و این مساله را از این زاویه مورد بررسی قرار دهیم :
از منظر اسلام ازدواج قراردادی است که دو نفر زن و مرد با هم می‌بندند . متعهد می‌شوند که در کنار هم زندگی کرده ، نیازهای جنسی و روحی و روانی همدیگر را برآورده سازند . در این مسیر به تکامل و تعالی برسند ؛ در این قرارداد هر دو محتاج یکدیگرند و از همدیگر بهره می‌برند. در رفع نیازهای یکدیگر می کوشند ؛ به علاوه ازدواج بستر شکل گیری نسل جدید و تربیت انسان های آینده ساز جامعه و تشکیل کانون پراهمیت خانواده با همه کارکردهای گوناگونش است .
تعابیر متعدد قرآن به خوبی بیانگر نگاه عمیق اسلام به مساله ازدواج و زندگی زناشویی است : «ومِن آیاتهِ أنْ خلَقَ لکُم مِنْ أنفسکُم أزواجاً لتسکُنوا إلیها؛(1) از نشانه‌های خداوند این که از جنس شما برای تان همسران و جفت‌هایی آفرید تا در کنار آن ها آرامش بیابید».
«هُنّ لباسٌ لکُم وأنتُم لباسٌ لهنّ؛(2) زنان لباس شما و شما لباس آنانید».
یقینا حقیقت تشبیه زیبای همسر به لباس، یعنی پوشاننده عیب‌ها سبب زینت و آرامش انسان و مانع از متاثر شدن از گزندهای گوناگون، زمانی وجود پیدا خواهد کرد که زن و مرد به هم متعهد باشند . در بین خود تعاملی سازنده برقرار کرده ، مهر و محبت و علاقه خود را نثار یکدیگر کنند . برای آسایش و آرامش همدیگر فداکاری نمایند. علاوه بر این آیات ، تعابیر مختلف بزرگان دین در روایات گوناگون بیانگر نگاه خاص و متعالی اسلام به مساله رابطه زوجین وزندگی زناشویی است .
اما در این میان ازدواج موقت نیز مورد تجویز و تایید اسلام قرار گرفته ؛ چرا ؟
ازدواج موقت به عنوان راهکاری برای مواقع غیر عادی و ضروری قرار داده شده ، هم ‌چنان که طلاق حرام نشده و راهکاری برای مواقع خاص و اجتناب ناپذیر قرار داده شده است.
به همین خاطر در روایات ، ازدواج موقت و چند همسری تشویق نشده است. اگر در مواردی نسبت به متعه تشویق شده ،به جهت مبارزه با بدعتی بود که افرادی گذاردند و حلال خدا را حرام شمردند.(3) و گرنه ازدواج موقت به خودی خود مورد تشویق نیست، بلکه در روایاتی از ازدواج موقت بدون لزوم و ضرورت نهی شده است.
در برخی روایات آمده امامان معصوم در برابر سوال برخي از اصحاب خود در مورد ازدواج موقت فرمودند :
« تو را با نكاح متعه چه كار و حال انكه خداوند تو را از آن بي نياز كرده است ؟ » (4)
در روایت دیگر ضمن نهی از ازدواج موقت غیر ضروری می‌فرماید: «بر ازدواج موقت اصرار نداشته باشید. بر شما لازم است بر ازدواج دائم، به عنوان سنت رسول خدا؛ پس با مشغول شدن به ازدواج موقت، از همسران خود غافل نگردید که آنان کافر شوند و از این حلال و حکم خداوند بیزاری بجویند و اجازه دهنده آن (یعنی ما امامان) را نفرین کنند و دشنام دهند».(5)
نگاه کلی اسلام در این خصوص نگاهی خاص و در مقام اضطرار و ضرورت های خاص است ؛ اما آیا این مشکل راه حل دیگری نداشت ؟ چرا اسلام راهکار دیگری برای این امر را قرار نداد ؟
اسلام دینی است که دستور آن بر اساس فطرت انسان ها و ضرورت های جوامع دسته بندی و عرضه شده ، در تعالیم آن واقعیت ها و حقیقت های اجتماعی بر احساسات و نگاه های سطحی ترجیح داده شده است .
نمی‏توان انکار کرد که نیاز جنسی در مردان کاملا متفاوت از نیاز جنسی در زنان است، به گونه ای که در اغلب مردان انگیزه اصلی در ازدواج و ارتباط با جنس مخالف خواسته یا نا خواسته، ارضای نیاز جنسی است، در حالی که در اغلب زنان این انگیزه عاطفی و روحی است. حتی بخش نیاز جنسی در آن ها هم ماهیتی دوگانه یعنی عاطفی جنسی دارد؛ یعنی در ماهیت و حقیقت این نیاز هم تفاوت آشکاری بین زنان و مردان وجود دارد. اکثر آنچه برخی از زنان در دوران تجرد به عنوان نیاز جنسی احساس می کنند، بیش تر ماهیت تجربه جنسی دارد که با ارتباط با همسر برآورده می شود. پس از ازدواج کم رنگ می شود، در حالی که در مردان این نیاز، امری مداوم و کاملا مستقل و قدرتمند باقی می ماند.
در شدت و قدرت این نیاز بین زنان و مردان تفاوت آشکاری وجود دارد، به گونه ای که حتی در جوامع غربی که بیش ترین تحریکات و بیداری های جنسی وجود دارد و عدم تمایلات جنسی عامل اجتماعی ندارد، تفاوت بین زنان و مردان در نیاز جنسی امری کاملا آشکار است تا حدی که در اکثر این کشورها میزان سرد مزاجی جنسی زنان تا حدود 35 درصد جمعیت زنان را تشکیل می دهد، در حالی که این امر در مردان شاید به 10 درصد هم نرسد .
همچنین نمی‏توان انکار کرد که بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانی‏تر است، زیرا غالب زنان در سن معینی(یائسگی)، آمادگی جنسی خود را از دست می‏دهند، در حالی که در مردان چنین نیست، هم چنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً هم ممنوعیت آمیزش دارند و هم تمایل هورمونی به این امر ندارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت ها وجود ندارد.
همه این موارد نشان می دهد که نمی توان شرایط زن و مرد را در خصوص نیازهای جنسی یکسان دید و برای هردو جنس به یک گونه قضاوت کرد، از طرف دیگر مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند. در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آن‏ها تشکیل می‏دهند. در نتیجه همواره میزان زنان در جامعه بیش از مردان خواهد بود و زنان بسیاری در جامعه بدون همسر و سر پرست باقی می مانند.
بديهي است كه اين عدم توازن جمعيتي بين زنان و مردان به هيچ وجه منحصر در مساله جنگ ها و نبردها نبوده و حتي در جامعه امروز ايران هم از نظر آماري به وضوح اين عدم توازن ديده مي شود. آمارهاي رسمي كشور خودمان در همين سال ها هم در سايت هاي گوناگون موجود مي باشد (6). شهيد مطهري آمارهاي جهاني ميان زنان و مردان را از منابع رسمي سازمان ملل به طور مشروح نقل كرده و تفاوت آمار زنان و مردان آماده ازدواج را به روشني تبيين مي نمايد (7).
پس چه ما قبول کنیم و چه نکنیم غریزه جنسی یکی از نیرومندترین غرائز انسانی است، از سوی دیگر این یک قانون کلی است که اگر به غرایز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخ داده نشود، برای اشباع آن متوجه طریق انحرافی خواهد شد، زیرا غرایز طبیعی را نمی‌توان از بین برد.
بر فرض بتوان آن را به طور موقت سرکوب کرد، اما این به هیچ وجه پاسخی مناسب به یک نیاز اساسی و نیرومند نیست ، زمینه سرخوردگی و توقف در مسیر تعالی و کمال را به دنبال خواهد داشت ؛ بنابر این راه صحیح آن است که غرائز را از طریق معقولی اشباع کرده و از آن‏ها در مسیر زندگی بهره‌برداری نمود.
از جهت دیگر باید بپذیریم که چه در گذشته و چه در حال به دلایل گوناگون، امکان ازدواج دائم برای بسیاری از افراد فراهم نبوده و نیست ؛ در بسیاری از محیط ها و فرهنگ ها افراد در سنین خاصی قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت‏های طولانی و یا در مأموریت‏ها و یا به علل دیگری با مشکل عدم ارضای غریزه جنسی رو به رو می‏شوند؛ یا افراد متعدد به خصوص بانوان بعد از از دست دادن همسران شان به رغم نیاز شدید به همدم و همسر ، توان ورود در این عرصه را در خود نمی بینند و از برخوردهای بد جامعه هراس دارند .
در واقع زنانی که به هر دلیل ازدواج نکرده اند ، ولی نیاز جنسی و عاطفی دارند ، همچنین زنانی که همسر خود را از دست داده اند و امکان یا تمایل ازدواج مجدد و دائم ندارند و بخش عمده نیازهایشان با یک ازدواج درجه دو و کم مسئولیت برطرف می گردد، همچنین مردان یا جوانان مجردی که در موقعیت و وضعیت مالی و اجتماعی ازدواج نیستند و یا دسترسی به همسران خود ندارند و یا به هر دلیلی نیاز جنسی شان با همسر خودشان ارضا نمی شود ، ارتباط مستقیم و جدی با مساله ازدواج مجدد دارند که به نظرمی رسد ازدواج مجدد تنها راهکار منطقی در برابر این افراد است .
مثلا در خصوص مردانی که نیاز جنسی شان با همسرشان برآورده نمی شود ( که البته بر اساس سرد مزاجی طبیعی در بانوان این مردان در همه جای دنیا کم هم نیستند) با در نظر گرفتن همه آنچه گفته شد ، به علاوه این واقعیت که به دلایل گوناگون تعادل میان مرد و زن همواره به هم می‏خورد و زنان بدون همسر بیش تر از مردان در جامعه می مانند ، ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم :
أ) مردان تنها به یک همسر دائم در همه موارد قناعت کنند . زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند . تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل های گوناگون برقرار سازند.
ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آن‏ها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند یا ازدواج موقت داشته باشند .
حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود می‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم. اما این مبارزه‏ای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی بشود، جنبه‏های غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.
اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم . انواع مشکلات روحی و فرهنگی و اجتماعی که دامنگیر این گونه روابط آزاد می شود ، بر جامعه بپذیریم؛ تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار می‏گیرند، نه تأمین مالی و اجتماعی و... دارند و نه آینده‏ای در خور و سرنوشتی معین. چنان که شخصیت آن‏ها در این فرایند پایمال شده است . وجدانی سرخورده و احساسی سرشار از ملامت خود دارند . این‏ها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند.
بنابراین تنها راه سوم می‏ماند که هم به خواسته‏های فطری و نیازهای غریزی زنان در موقعیت های خاص پاسخ مثبت داده شده ، هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان جلوگیری شود و جامعه نیز از گرداب گناه در امان بماند.
پس در این میان دو ضرورت مهم اجتماعی وجود دارد :
یکی آن که وجود زنان بی سرپرست و بیوه در جامعه به دلایل گوناگون اقتصادی و روحی و غریزی می تواند موجب مفاسد و مشکلات فردی و اجتماعی هم برای خودشان و هم برای مردان جامعه و هم فرزندان شان گردد ، در حالی که با یک ازدواج موقت یا دائم اما کمرنگ تر از ازدواج اول ، بخش عمده این نیازها برطرف شده و خطرات بسیاری در این زمینه برطرف می گردد .
دیگر آن که انگیزه های موجه جنسی در مردان آن هم در شرایط خاصی که معمولا از طریق همسر خود توان برآورده ساختن آن را ندارند ، در پاره ای موارد تعدد زوجات را کاملا منطقی می‏کند . با ازدواجی مشروع از فشارهای ویرانگر روحی که ممکن است همه توان مفید اجتماعی یک مرد را گرفته و او را وادار به رفتارهای بسیار پر خطر و پر آسیب نماید، جلوگیری می شود .
اگر واقع بینانه بنگریم می بینیم در وضعیت احساس نیاز ، با توجه به قدرت این نیرو در مردان و تاثیرگذاری آن در تصمیمات و رفتارهای فردی و اجتماعی شان و توانایی مردان در برآورده ساختن تمایلات خود از طریق ابزارهای مالی و اجتماعی که دارند، در بسیاری از موارد این نیاز اگر از طریق مشروع ارضا نشود، مردان را وادار به اقدام از طریق نامشروع می‏کند. که تبعات منفی فردی و اجتماعی و خانوادگی آن بسیار بیش تر و خطرناک تر است .
به علاوه برای ارضای نیاز جنسی انواع و اقسام انحرافات و راهکارهای نامشروع هم وجود دارد ، اما اسلام ورود در حوزه های انحرافی برای ارضای نیازهای جنسی را بسیار خطرناک به حال فرد و جامعه دانسته، آن را خروج از مرز و نوعی عدوان و تعدی قلمداد نموده است ؛ تنها راهکارهای اسلام برای برخورد منطقی با این حقیقت وجودی ، طبیعی ترین وجامع ترین راهکار ممکن یعنی ازدواج است که علاوه بر برخورد منطقی با این نیاز درونی زمینه ارضای سایر نیازهای روحی و روانی انسان و رشد و تعالی فردی و اجتماعی او و ایجاد جامعه ای بالنده و پیشرو را نیز فراهم می نماید ؛
اما اگر زمینه ازدواج دائم با این همه نتایج مثبت وجود نداشت، آیا می توان نیازهای جنسی را با همه شدت و قدرتش به حال خود رها کرد و به آن توجه ننمود؟ تجربه انسان در طول تاریخ نشان داده که این امر به طغیان ها و خسارات وحشتناکی منتهی می گردد ؛ به همین خاطر اسلام راهکار دومی برای پاسخگویی به برخی از این نیازها معرفی کرده که ازدواج موقت باشد تا لااقل بستر ناقصی برای فروکش کردن این نیاز شدید فراهم شده ،زمینه تمرد و عصیان انسان در برابر دستور خداوند را سد نماید .
البته در منظر اسلام شروط و قیود خاصی برای این رابطه خاص در نظر گرفته شده ، چنانچه این شرایط و مقررات تعیین شده از سوی شرع رعایت گردد،علاوه بر پاسخگویی طبیعی به یکی از غرایز انسانی ، حقی هم از کسی پایمال نمی‏گردد . همچنین از فساد اخلاقی و رابطه بی حد و حصر و بدون ضابطه مردان و زنان جلوگیری می‌شود .
اگر مختصر ارتباطی با فضای مجموعه های فرهنگی و اجتماعی داشته باشید ،خواهید دانست که مشکل اصلی و پایه ای در بسیاری از مسایل و معضلات جامعه ما را عدم ارضای درست همین نیاز تشکیل می دهد . سرخوردگی از آن بحران های پیدا و پنهانی را به وجود آورده است .
البته قبول داریم ممکن است افراد متخلفی پیدا شوند که از این قانون سوء استفاده نمایند، و زمینه برخی ناهنجاری های خاص را درجامعه به وجود آورند ؛ ولی باید توجه داشت اولا در تمام یا اکثر قوانین،به نوعی تخلف و سوء استفاده وجود دارد ، اما این نشانه نقص قانون نیست،
چه ما بپذیریم و چه نپذیریم در طول تاریخ نیاز جنسی انسان زمینه ارتباطات گوناگون او با جنس مخالف را در شکل های گوناگون به وجود آورده است و خواهد آورد ، اما اگر در این مسئله با دقت بنگریم، متوجه می‌شویم ازدواج موقت، نه تنها عامل توسعه و تشدید این امر نبوده مسبب تجویز هوسرانی نیست، بلکه راهکاری برای محدود کردن، قانونمند کردن و جلوگیری از بی حد و حصر بودن آن است .
در انتها نباید این حقیقت اجتماعی را نیز از یاد برد که ازدواج موقت در بسیاری از موارد هم رابطه مستقیمی با روابط و نیازهای جنسی ندارد .واقعا راهکاری در خصوص رعایت حدود شرع در روابط با جنس مخالف است . در ابعاد گوناگون کارکردهای مختلف و بسیار مفیدی مانند آشنایی های پیش ازازدواج و محرمیت های خانوادگی و حل مشکلات فرزند خواندگی و مانند آن را دارد که از ذکر موارد و جزییات آن خوداری می کنیم . :Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Sham::Sham::Sham::Sham:

پی‌نوشت‌ها:
1. روم (31) آیه 30.
2. بقره (2) آیه 187.
3. نظام حقوق زن در اسلام شهيد مطهري مرتضي ص 82 ، مجموعه آثار ، انتشارات صدرا ، تهران 1374ش .
4. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة ج 21، ص 22، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 هجرى قمرى .
5. همان، ج 21، ص 23.
6. مانند پايگاه جامع زنان ايران : http://www. parswoman. com/view/2488. aspx
7. مجموعه آثار شهید مطهری ،انتشارات صدرا، تهران ، 1374 ش ، ج 19 ص 326.

http://www.askdin.com/thread34048.html
زنان صغیه ی
جمع بندی دوم .
پرسش : با استناد به روایات صحیح کتب شیعه ، متاسفانه باید بگوییم که :
در ازدواج موقت هیچ محدودیتی برای کرایه کردن ( صیغه کردن ) زنان وجود ندارد ، و بنابر سفارشات ائمه می توان هزاران زن را کرایه ( صیغه ) کرد !!! می دانید چرا ؟؟؟؟ لانهن مستاجرات !!! چرا که آنها زنان کرایه ای هستند !!!
سوال : با این اوصاف آیا کرایه کردن 1000 زن آنهم به منظور ارضای میل جنسی ، با روحیات انسانی می سازد ؟
با تشکر .
پاسخ ::Hedye:
باسلام وتشکر از شما
. لازم به یاد آوری است عین همین سوال یک بار ازکاری بری به نام دیگری آمده بود عجیب است این بار از سوی شما بدون ذره ی تغییر واصل گردید .!!!!! در هر حال در این باره باید گفت :
بر خلاف تصور شما صیغه یا ازدواج موقت يكي از منطقي ترين و مترقي ترين دستورات اسلام است كه اگر با اندك تعقل و انصاف و آزاد انديشي بدان نگريسته شود، عمق انطباق دستورات اسلام با واقعيت هاي بشر و نيازهاي او و ضرورت هاي گوناگون زندگي بشري آشكار مي شود ؛ هر چند در اين خصوص پیش داوری های نادرست بسیاری وجود دارد و زمينه توجيه و تفهيم مقصود اسلام براي همگان در این مجال کوتاه وجود ندارد ، و به علاوه سوء استفاده هایی از جانب برخی مردان انجام شده و می شود ، اما در این موارد باید اصل مساله و ضابطه و فلسفه آن مورد بررسی قرار بگیرد نه برخی تخلفات و سوء استفاده ها ؛ به همین جهت ما به طور مختصر در اين رابطه نكاتي مختصر ارائه مي شود و قضاوت را بر عهده خودتان می گذاریم :
ازدواج موقت هر چند تفاوت ماهوی با اصل ازدواج دائم ندارد و اصول روابط طرفین و ضرورت های طرفینی در آن هم لحاظ شده است. این امر در اسلام به عنوان امري خاص و مربوط به شرايط ويژه و ضروري است ؛ در واقع ازدواج موقت به عنوان راه کاری برای مواقع غیر عادی و ضروری قرار داده شده ، هم ‌چنان که طلاق حرام نشده و راه کاری برای مواقع خاص و اجتناب ناپذیر قرار داده شده است.
به همین خاطر در روایات، ازدواج موقت و چند همسری تشویق نشده است و اگر در مواردی نسبت به متعه تشویق شده ، به جهت مبارزه با بدعتی بود که افرادی گذاشتند و حلال خدا را حرام شمردند. (1) و گرنه ازدواج موقت به خودی خود مورد تشویق نیست، بلکه در روایاتی از ازدواج موقت بدون لزوم و ضرورت نهی شده است. مثلا در برخی روایات آمده امامان معصوم در برابر سئوال برخي از اصحاب خود در مورد ازدواج موقت فرمودند :
« تو را با نكاح متعه چه كار و حال آنكه خداوند تو را ( با داشتن همسر) از آن بي نياز كرده است ؟ ». (2)
در روایت دیگر ضمن نهی از ازدواج موقت غیر ضروری می‌فرماید: «بر ازدواج موقت اصرار نداشته باشید. بر شما لازم است بر ازدواج دائم، به عنوان سنت رسول خدا؛ پس با مشغول شدن به ازدواج موقت، از همسران خود غافل نگردید که آنان کافر شوند و از این حلال و حکم خداوند بیزاری بجویند و اجازه دهنده آن (یعنی ما امامان) را نفرین کنند و دشنام دهند». (3)
پس نگاه کلی اسلام در این خصوص نگاهی خاص و در مقام اضطرار و ضرورت های خاص است .
اما سوال این جاست که با وجود امکان ازدواج دائم چرا ازدواج موقت مطرح شده و آیا این مساله همان رویکرد روسپی گری را نداشته و نوعی نگاه نازل جنسی به روابط زن و مرد نیست ؟
در پاسخ باید گفت : اگر منظور این است که در ازدواج موقت همانند روسپی گری بهره مندی جنسی و مالی از دو طرف مبنا و معیار است، باید گفت که این امر در ازدواج دائم هم به شدت و قوت اما به شکلی کلی تر و مبنایی تر مطرح است و حتی می توان گفت معیار اصلی طرفین در اغلب ازدواج ها علی رغم تعابیر محترمانه ای که در این خصوص به کار می رود در واقع همان امر روشن و البته منطقی و غریزی است .
در واقع این که مردی بخواهد با ازدواج در کنار فردی از جنس مخالف نیازهای طبیعی و غریزی خود را برطرف نماید و برای این امر به دنبال بهترین مورد و گزینه باشد ، هیچ نامعقول و غیر منطق نیست ، چنان که زنان هم ممکن است بلکه غالبا در بین خواستگاران کسی را بر می گزینند که بیشترین توانایی برای برطرف کردن نیازهای مادی و روحی و عاطفی و جنسی او را داشته باشد .
اما اگر منظور آن است که در این نوع ازدواج ها به هیچ وجه به جنبه انسانی و روحی و عاطفی طرفین توجهی نمی شود و به تعبیر دیگر نوعی استثمار دو طرفه و حیوانی رخ می دهد که تبعات منفی بسیاری را به دنبال دارد و موجب اشاعه فحشا و دریدگی رفتاری می شود باید گفت که این ادعا به هیچ وجه صحیح نیست ، زیرا :
اولا :
در ماهیت ازدواج موقت در اسلام هیچ گاه ارتباط جنسی کوتاه و صرف لحاظ نشده بلکه ازدواج موقت راه کاری است برای بسیاری ازافراد که زمینه و تمکن و بستر تشکیل یک زندگی کامل و همه جانبه را به دلایل گوناگون ندارند ، اما در عین حال نیازهای طبیعی وغریزی و روحی شان با یک ازدواج درجه دو و با تعهدات کمتر قابل حل است و در نتیجه کم نیستند افرادی که ازدواج موقتی طولانی مدت و محترمانه و با همه ابعاد روابط زوجین حتی با تشکیل خانواده دارند و از آن هم راضی هستند .
ثانیا :
مساله ازدواج موقت نتایج و ثمرات متفاوتی دارد و تنها راه کاری برای بهره مندی جنسی نیست ، بلکه در بسیاری از موارد این راه کار تنها راه حل بر طرف نمودن مشکلاتی از قبیل محرمیت ها و مانند آن است ؛ در واقع در موارد بسیاری مانند فرزند خواندگی ها و پرستاری از افراد پیر و سالمند و یا ایجاد محرمیت های مصلحتی ، ازدواج موقت ، به دلیل پایین بودن حجم تعهدات و آسانی انجام و بی نیازی به طلاق ، تنها راه کار حل مشکل است .
ثالثا :
در مقوله ازدواج موقت سخن از انتخاب کاری ناشایست در برابر رفتار صحیح و مطلوب نیست ، یعنی انتخاب گزینه ازدواج موقت به معنای رها کردن گزینه صحیح و منطقی به حساب نمی آید بلکه در موقعیت لزوم انتخاب گزینه ای بین فحشا و روابط بی حد و حصر و یا روابط محدود و ضابطه مند ، اسلام گزینه دوم را برگریده است.
توضیح آن که :
چه ما قبول کنیم و چه نکنیم غریزه جنسی یکی از نیرومندترین غرائز انسانی است، تا آن جا که پاره‏ای از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان می‏دانند . تمام غرائز دیگر را به آن باز می‏گردانند. از سوی دیگر این یک قانون کلی است که اگر به غرایز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخ داده نشود، برای اشباع آن متوجه طریق انحرافی خواهد شد، زیرا غرایز طبیعی را نمی‌توان از بین برد.
بر فرض بتوان آن را به طور موقت سرکوب کرد، اما این به هیچ وجه پاسخی مناسب به یک نیاز اساسی و نیرومند نیست ، زمینه سرخوردگی و توقف در مسیر تعالی و کمال را به دنبال خواهد داشت ؛ بنا بر این راه صحیح آن است که غرائز را از طریق معقولی اشباع کرده و از آن‏ها در مسیر زندگی بهره‌برداری نمود.
باید بپذیریم که چه در گذشته و چه در حال به دلایل گوناگون، امکان ازدواج دائم برای بسیاری از افراد فراهم نبوده و نیست ؛ در بسیاری از محیط ها و فرهنگ ها افراد در سنین خاصی قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت‏های طولانی و یا در مأموریت‏ها و یا به علل دیگری با مشکل عدم ارضای غریزه جنسی رو به رو می‏شوند؛ یا افراد متعدد به خصوص بانوان بعد از از دست دادن همسرانشان به رغم نیاز شدید به همدم و همسر ، توان ورود در این عرصه را در خود نمی بینند و از برخوردهای بد جامعه هراس دارند .
در واقع زنانی که به هر دلیل ازدواج نکرده اند ، ولی نیاز جنسی و عاطفی دارند ، همچنین زنانی که همسر خود را از دست داده اند و امکان یا تمایل ازدواج مجدد و دائم ندارند ، همچنین مردان یا جوانان مجردی که در موقعیت و وضعیت مالی و اجتماعی ازدواج نیستند و یا دسترسی به همسران خود ندارند و یا به هر دلیلی نیاز جنسی شان با همسر خودشان ارضا نمی شود ، ارتباط مستقیم و جدی با مسئله ازدواج مجدد دارند که به نظر می رسد ازدواج مجدد تنها اره کار منطقی در برابر این افراد است .
مثلا در خصوص مردانی که نیاز جنسی شان با همسرشان برآورده نمی شود ( که البته بر اساس سرد مزاجی طبیعی در بانوان این مردان در همه جای دنیا کم هم نیستند) با در نظر گرفتن همه آنچه گفته شد ، به علاوه این واقعیت که به دلایل گوناگون تعادل میان مرد و زن همواره به هم می‏خورد و زنان بدون همسر بیش تر از مردان در جامعه می مانند ، ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم :
أ) مردان تنها به یک همسر دائم در همه موارد قناعت کنند . زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند . تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل های گوناگون برقرار سازند.
ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آن‏ها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند یا ازدواج موقت داشته باشند .
حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود می‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم. اما این مبارزه‏ای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی بشود، جنبه‏های غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.
اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم . انواع مشکلات روحی و فرهنگی و اجتماعی که دامنگیر این گونه روابط آزاد می شود ، بر جامعه بپذیریم؛ يعني همان چيزي كه در بدترين شكل در غرب رواج دارد و تجارت سكس را به دومين تجارت قاچاق در جهان بدل نموده است .
تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار می‏گیرند، نه تأمین مالی و اجتماعی و ... دارند و نه آینده‏ای در خور و سرنوشتی معین. چنان که شخصیت آن‏ها در این فرایند پایمال شده است . وجدانی سرخورده و احساسی سرشار از ملامت خود دارند . این‏ها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند.
بنا بر این تنها راه سوم می‏ماند که هم به خواسته‏های فطری و نیازهای غریزی زنان در موقعیت های خاص پاسخ مثبت داده شده ، هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان جلوگیری شود و جامعه نیز از گرداب گناه در امان بماند.
در این میان دو ضرورت مهم اجتماعی وجود دارد :
یکی آن که وجود زنان بی سرپرست و بیوه در جامعه به دلایل گوناگون اقتصادی و روحی و غریزی می تواند موجب مفاسد و مشکلات فردی و اجتماعی هم برای خودشان و هم برای مردان جامعه و هم فرزندان شان گردد ، در حالی که با یک ازدواج موقت یا دائم اما کمرنگ تر از ازدواج اول ، بخش عمده این نیازها برطرف شده و خطرات بسیاری در این زمینه برطرف می گردد .
دیگر آن که انگیزه های موجه جنسی در مردان آن هم در شرایط خاصی که معمولا از طریق همسر خود توان برآورده ساختن آن را ندارند ، در پاره ای موارد تعدد زوجات را کاملا منطقی می‏کند . با ازدواجی مشروع از فشارهای ویرانگر روحی که ممکن است همه توان مفید اجتماعی یک مرد را گرفته و او را وادار به رفتارهای بسیار پر خطر و پر آسیب نماید، جلوگیری می شود .
اگر واقع بینانه بنگریم می بینیم در وضعیت احساس نیاز ، با توجه به قدرت این نیرو در مردان و تاثیرگذاری آن در تصمیمات و رفتارهای فردی و اجتماعی شان و توانایی مردان در برآورده ساختن تمایلات خود از طریق ابزارهای مالی و اجتماعی که دارند، در بسیاری از موارد این نیاز اگر از طریق مشروع ارضا نشود، مردان را وادار به اقدام از طریق نامشروع می‏کند. که تبعات منفی فردی و اجتماعی و خانوادگی آن بسیار بیش تر و خطرناک تر است .
به علاوه برای ارضای نیاز جنسی انواع و اقسام انحرافات و راه کارهای نامشروع هم وجود دارد ، اما اسلام ورود در حوزه های انحرافی برای ارضای نیازهای جنسی را بسیار خطرناک به حال فرد و جامعه دانسته، آن را خروج از مرز و نوعی عدوان و تعدی قلمداد نموده است ؛ تنها راه کارهای اسلام برای برخورد منطقی با این حقیقت وجودی ، طبیعی ترین و جامع ترین راه کار ممکن یعنی ازدواج است که علاوه بر برخورد منطقی با این نیاز درونی زمینه ارضای سایر نیازهای روحی و روانی انسان و رشد و تعالی فردی و اجتماعی او و ایجاد جامعه ای بالنده و پیشرو را نیز فراهم می نماید.
البته در منظر اسلام شروط و قیود خاصی برای این رابطه خاص در نظر گرفته شده ، چنانچه این شرایط و مقررات تعیین شده از سوی شرع رعایت گردد، علاوه بر پاسخگویی طبیعی به یکی از غرایز انسانی ، حقی هم از کسی پایمال نمی‏گردد . همچنین از فساد اخلاقی و رابطه بی حد و حصر و بدون ضابطه مردان و زنان جلوگیری می‌شود .
در مجموع راه كار ازدواج موقت چه به جهت رفع نياز جنسي يا روحي و عاطفي انجام شود و چه به جهت برطرف نمودن نياز مالي از زن و يا مخلوطي از همه اين امور، در هر حال حتي در بدترين شرايط از جهت ضابطه مند بودن و قواعد دقيق و جدي كه براي آن و نتايج آن در شريعت لحاظ شده به مراتب بهتر از فحشا و بي بندوباري در روابط جنسي غربي و يا روسپي گري قانوني در اين كشورها است .
اما شرایط ازدواج موقت:
1- خواندن صیغه عقد، که به عربی صحیح خوانده می‏شود. اگر مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، به هر لفظی که صیغه را بخوانند صحیح است . لازم نیست وکیل بگیرند، اما باید لفظی بگویند که معنی «متعت» و «قبلت» را بفهماند، مثلا متعه کردم، قبول کردم.
2- کسی که صیغه را می‏خواند، بالغ و عاقل باشد.
3- زن و مرد به ازدواج راضی باشند.
4- زن اگر دختر باکره باشد، باید از پدر یا جد پدر خود اجازه بگیرد.
5- مدت زناشویی معین شود.
6- تعیین مهریه، زن و مرد به پول یا مال دیگری توافق کنند و در عقد ذکر نمایند. (4)
در این میان ذکر سه نکته لازم است:
1- چنانچه در عقد موقت فرزندی متولد شود، دارای حقوق فرزند متولد شده از زن دائمی است.(5)
2- زن می‏تواند در عقد موقت شرط کند شوهر با او نزدیکی نکند و فقط لذت‏های دیگر را ببرد.(6)
3- اگر در عقد موقت زن بالغ و غیر یائسه باشد و نزدیکی انجام گیرد، باید 45 روز (دو حیض) عده نگه دارد.(7)
با دقت در مطالب گذشته و شرایط مقرره برای عقد موقت روشن می‏شود فرزندي كه از طريق اين ازدواج به دنيا مي آيد ،هيچ فرقي با فرزندي كه از طريق ازدواج دائم به دنيا مي آيد ندارد .تمام احكام و حقوق آن دو يك سان است . چه اين كه صيغه ماهيتش با كامجویي جنسي از زنان خياباني و مانند آن متفاوت و در واقع يك نوع ازدواج زمان دار است و بعد از هر ازدواج فاصله ای معین باید لحاظ شود و این امر به روشنی جلوی رفتار تجارت گونه و تن فروشی مدرن را می گیرد و ماهیت این عمل را به ازدواج دائم نزدیک می کند .
در عین حال در این ازدواج هم وضعیت تعهدات طرفین در قابل هم روشن است ، هم جلوی سوء استفاده از دختران ناآگاه و بی اطلاع گرفته شده و هم برای تبعات احتمالی این امر مانند تولد فرزند راه کار و ضابطه معین تعریف شده است .

پی نوشت ها:
1. شهيد مطهري مرتضي ، نظام حقوق زن در اسلام ، انتشارات صدرا ، تهران 1374ش .ص 82
2. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة ، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 هجرى قمرىج 21، ص 22.
3. همان، ج 21، ص 23.
4. امام خمینی، توضیح المسائل، مسئله 2363، و 2370 و 2376؛
5. امام خمینی ، تحریر الوسیله ، نشر موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان ،قم1390 ق،، ج 2، ص 291، مسئله 13.
6. توضیح المسائل، مسئله 2423.
7. تحریر الوسیله، ج 2، ص 291، مسئله 16.

http://www.askdin.com/thread34048.html
زنان صغیه ی
جمع بندی سوم
پرسش : مرد که در تعداد زنانش هیچ محدودیتی ندارد و می تواند در نهایت شهوت رانی زندگی کنه و یک حرم سرا بسازد . کارشم از نظر اسلام عیبی ندارد
زن هم که میتواند با این حکم و گذاشتن شرط برای دخول مثل روسپی ها رفتار کنه و هر روز با ده دوازده نفر باشد!
ایا این حکم چیزی جز جواز روسپی گری و فاحشه گی است؟
نظر را نغز کن تا نغز بینی:Gol:بصیرت پیشه کن تا مغز بینی
اولا _برخلاف تصور شما درصیغه زن در یک روز با چند مرد نمی تواند جمع شود بلکه شرایط دارد که از آن میان گرفتن عده پس از زمان صیغه است .
ثانیا _بر خلاف تصور شما اسلام که قوانینش را خدای عالم بر تمام مصالح و مفاسد و نیازهای درونی و بیرونی بشر فرستاده است، برای پاسخ گویی صحیح و همه جانبه به این غریزه طبیعی، دو راه تعیین فرموده است:
یکی ازدواج دایم و دیگری موقت.خارج از این دو راه را مردود اعلام نموده است.
چنان چه این دو برنامه الهی با شرایط و مقررات تعیین شده از سوی شرع عملی گردد، هم به یکی از غرایز انسانی پاسخ طبیعی داده می‏شود، و هم حقی از کسی پایمال نمی‏گردد و کسی بد بخت نمی‏شود و هم از فساد اخلاقی و رابطه بی حد و حصر وبدون ضابطه مردان و زنان جلوگیری می شود.
البته ممکن است افراد متخلفی پیدا شوند که از این قانون سوء استفاده نمایند، ولی باید توجه داشت در تمام یا اکثر قوانین، افراد منحرف، تخلف و سوء استفاده می‏کنند، لیکن این نقض قانون نیست، بلکه عیب سوء استفاده کنندگان است که باید اصلاح گردند.
هم چنین هنگامی که در این مسئله با دقت نگاه می کنیم، متوجه می شویم ازدواج موقت، نه تنها برای تجویز هوسرانی نیست، بلکه برای محدود کردن، قانونمند کردن و جلوگیری از بی حد و حصر بودن آن است چون همان گونه که گفتیم نمی توان از غریزه جنسی جلوگیری کرد، زیرا به شکل های دیگر بروز می کند.
از طرف دیگر ازدواج موقت شرایطی دارد که باید فراهم شود و در چارچوب خاص صورت پذیرد. بهره وری جنسی آزاد بدون در نظر گرفتن حقوق زنان، نادیده گرفتن شخصیت زن و اهانت به او است، اما ازدواج موقت با توجه به این که زن با در نظر گرفتن شرایط زندگی و نیازهای خود، اقدام به چنین ازدواجی می کند، اهانت به او تلقی نمی شود.
آیا این که زن و مردی با هم ارتباط نامشروع داشته باشند و زن صرفاً به صورت کالای جنسی نگاه شود، بی آنکه از حقوق قانونی به عنوان یک همسر برخوردار باشد یا از مزایای همسر قانونی استفاده کند، توهین نیست، اما اگر شرایط مذکور رعایت شود، توهین خواهد بود؟

موضوع قفل شده است