روحانیت و مبارزه با استبداد پهلوی

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با این حال حكومت تا سالهای پایانی حیات خود از كوشش برای حكومتی كردن نهاد روحانیت باز نایستاد و حتی به فكر ایجاد تغییراتی درمواد درسی حوزه‎های علمیه نیز افتاد یا آن گونه كه در یكی از اسناد ساواك در سال 1354 آمده است: «نكته دیگری كه در وضعیت و فعالیتهای جامعه روحانیت ایران از اهمیت ویژه‎ای برخوردار است نبودن ضوابط و مقرراتی است كه برنامه تحصیلی طلاب علوم دینی و جهت این نیروها را با مصالح و منافع مملكتی تطبیق دهد[2]»

و در ادامه مبارزه شیوه‎های مبارزه منفی به خصوص در واپسین سالهای حكومت پهلوی به یكی از مؤثرترین شیوه‎های مبارزاتی تبدیل شد كه حاكمیت سیاسی موجود را به شدت گرفتار بحران و سردرگمی كرد. به ویژه آن كه پس از تثبیت رهبری امام خمینی و آغاز مبارزه براندازانه، انتقال فرامین ایشان به عنوان یك مرجع تقلید پرنفوذ، مبارزه منفی را به جایی رساند كه می‎گفت باید: «1ـ روابط خود را با مؤسسات دولتی آنها (یعنی حكومت) قطع كنیم 2ـ با آنها همكاری نكنیم 3ـ از هر گونه كاری كه كمك به آنها محسوب می‎شود بپرهیزیم 4ـ مؤسسات قضایی، مالی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جدیدی به وجود آوریم.»[3] یعنی ساز و كاری كه با تكیه بر جامعه مذهبی ایران راه خود را به سوی براندازی حكومت باز كرد.

این گونه بود كه روحانیون با آن كه از آغاز نهضت، خود را رودرروی تبلیغات یك جانبه حكومت، در نبردی نابرابر می‎دیدند و نگران بودند كه «تمام وسایل تبلیغاتی در دست دولت است و روزنامه‎ها سانسور است و هیچ كس حق اظهار نظر ندارد.»[4] همچنین «برای طبع یك ورق مشتمل بر نصیحت و راهنمایی یا پخش آن، اشخاص را به حبس كشیده و مورد اهانت و شكنجه واقع می‎شوند»[5] توانستند با نشان دادن سیمای یك مبارزه ریشه‎دار از طریق پایگاههای سنتی خود افكار عمومی را به سمت یك مبارزه مذهبی كشانده و از كارایی دستگاه تبلیغاتی حكومت بكاهند. توفیق روحانیون در این مرحله به گونه‎ای بود كه شخص شاه با وجود تبلیغات گسترده و بی‎رقیبش پس از سرنگون شدن گفت: «باید قبول كنم كه برای دفاع از كشور خود و نظام سیاسی آن در مقابل دروغ پردازیها و تبلیغات سوء كار مهمی انجام ندادیم.»[6]

واقعیتی كه شاه بدان توجه نداشت این بود كه عمر تبلیغات یك سویه چندان طولانی نیست و سرانجام كوچكترین ندای مخالف را قادر خواهد ساخت كه پژواكی در خور یابد، چه رسد به نهضت بزرگی كه روحانیون مبلغین آن بودند. به قولی «یك پیرمردی نصف شب می‎نویسد جمع شوید دعا كنیم، تهران حركت می‎كند»[7] و چنین شد كه ایران حركت كرد.

مجموعه آن چه در این جا پیرامون چگونگی مبارزه روحانیون با حكومت پهلوی بدان پرداخته شد نشان می‎دهد كه در مرحله نخست حاكمیت سیاسی موجود در برقراری ارتباط پایدار با جامعه مذهبی تحت حاكمیت خود ناتوان شد. از این رو به تدریج چنین جامعه‎ای را نادیده گرفت و از پی آن واكنش طبیعی دست اندركاران نهاد مذهب، یعنی روحانیون ایرانی را برانگیخت. روحانیون نیز در راه مبارزه با حكومت توانستند با پشت سرگذاشتن دشواریها،‌ در راه اصل مبارزه، دست به مجموعه حركتهایی هماهنگ بزنند كه سرانجام آنها را به صورت منسجم‎ترین و اصیل‎ترین جریانی در‎آورد كه رو در روی نظام سیاسی حاكم ایستاده بود. روحانیون در مسیر حركت هماهنگ خود گذشته از برقراری ارتباطی منطقی با بیشتر جریانهای سیاسی مخالف حكومت توانستند با تكیه بر توده‎های مذهبی و انتقال شیوه‎های علنی مبارزه خود به جامعه ایران، مخالفتهایی زیر‎زمینی را به سطح جامعه بكشانند و حكومت وقت را رو در روی یك انقلاب قرار دهند.



[/HR][1] . ر.ك سید حسین طباطبایی قمی:«متن اعلامیه آیت‎ا... آقای حاج سید حسن طباطبایی قمی از تبعیدگاه درباره‌ مظالم دستگاه جبار پهلوی»، 7/4/1351، مجموعه «اسناد انقلاب اسلامی»، ج 5، ص 141.
[2] . ر. ك «بولتن نوبه‎ای شش ماهه سازمان اطلاعات و امنیت كشور» (بدون شماره )، درباره روحانیون، از تاریخ 19/12/54، مجموعه «ساواك و روحانیت»، ج 1، ص 147.
[3] . ر. ك روح‎ا... خمینی: نامه‎ای از امام موسوی....، ص 204.
[4] . ر. ك سید محمد كاظم شریعتمداری: «متن اعلامیه (آیت‎ا...) آقای سید كاظم شریعتمداری درباره برگزاری رفراندوم از سوی رژیم شاه » 1/11/1341، مجموعه «اسناد انقلاب اسلامی»، ج 5،‌ ص 32.
[5] . ر. ك جمعی از مراجع تقلید (آیات عظام مرتضی لنگرودی،‌احمد زنجانی، محمد حسین طباطبایی، سید محمد یزدی، محمد رضا گلپایگانی، محمد كاظم شریعتمداری، روح‎ا... خمینی، هاشم آملی، مرتضی حائری) «متن اعلامیه مراجع تقلید و آیات عظام حوزه علمیه قم درباره قانون شكنی‎های رژیم شاه»، اسفند 1341، ج 1،‌ ص 66.
[6] . ر. ك محمد رضا پهلوی: پاسخ به ....ص، 320 و 321.
[7] . و. ر. ك روح‎ا.... خمینی:« بیانات در مورد شیوه مبارزاتی مسلمین»، 11/9/1341، صحیفه نور، ج 1 ص 48.
موضوع قفل شده است