جمع بندی روایاتی که درباره انتخاب همسر آمده آیا صحیح است و چگونه توجیه شده اند؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روایاتی که درباره انتخاب همسر آمده آیا صحیح است و چگونه توجیه شده اند؟
سلام خسته نباشید مقاله ای خوندم روایاتش برا بنده قابل هضم نبود  مثل: اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود:"بپرهيز از ازدواج با قبيله زنج (يكي از قبايل سياه پوستان دز سودان است). پس به درستي كه آنها بد شكل مي باشند امام صادق(ع) فرمودند: دو كس هستند كه نجابت ندارند: الف)آنهايي كه داراي چشمان كج و كلاج هستند.  ب)آنهايي كه چشم سبز هستند ولي چشمشان از حدقه در آمده است و فرو رفته و معمولي نيست.   در روايتي كه پيامبر(ص) به شخصي كه مي خواست خواستگاري برود فرمود:گردنش را هم بو كند آنجا حضرت فرمود: در خواستگاري نگاه كن به استخوان لگن(يا قوزك پا ويا زانو)اگر اينها درشت بود او را پر گوشت خواهي يافت.   خواستم لطف کنید در مورد این روایات توضیح بدید مثلا به سیاه پوست ها توهین نمیشه و آیا با ایات قران در تعارض نیست؟ و این که از حیث سندی در چه وضعیتی هستش؟   ممنون از کارشناس یا علی  
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد میقات
روایاتش برا بنده قابل هضم نبود  مثل: اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود:"بپرهيز از ازدواج با قبيله زنج (يكي از قبايل سياه پوستان دز سودان است). پس به درستي كه آنها بد شكل مي باشند
  با سلام و درود عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: «إِيَّاكُمْ وَ نِكَاحَ الزِّنْجِ فَإِنَّهُ خَلْقٌ مُشَوَّهٌ»؛ از ازدواج با زنجی، پرهیز کن زیرا زشت قیافه هستند.(کلینی،کافی، اسلامیه، ج 5، ص 352، ح 1) این روایت از نظر سند صحیح است لذا باید دید مراد صحیح روایت چیست. البته لازم به ذکر است: 1. هیچ الزامی از نظر شرعی در عمل به این روایت نیست. یعنی اگر کسی چنین ازدواجی انجام داد، ازدواجش صحیح است و حرمتی ندارد. 2. توصیه به ازدواج با همسر زیبا، اشکالی ندارد و حضرت اصلا در مقام قضاوت در باره خوب یا بد بودن آن ها نیستند. 3. توصیه به ازدواج نکردن با کسانی که زشت هستند (خصوصا جایی که فضای صدور روایت را نمی دانیم و چه بسا سؤال کننده از امام، در خصوص زیبایی اولاد و نسلش سؤال کرده باشد) توصیه ای منطقی و معمولی است. لذا طبیعی است که امام بفرمایند با زنان زشت، ازدواج نکن. پس این می تواند یک معیار کلی باشد، بدون این که مختص به گروه خاصی شمرده شود. 4. این روایت به زنجی های آن زمان و واقعیت جامعه زمان معصوم اشاره دارد، لذا ما که نمی دانیم خصوصیات و واقعیت جامعه آن زمان چگونه بوده است، نمی توانیم به راحتی آن را به سایر زنجی ها سرایت دهیم. مثلا در روایت دیگری مشابه (گرچه ضعف سندی دارد ولی) تعلیلی آمده است که می تواند قرینه باشد بر این که بیش از مشخصه ظاهری، وصف افراد است که مهم است و روایت نیز به وصف اشاره دارد: «لَا تُنَاكِحُوا الزِّنْجَ وَ الْخَزَرَ فَإِنَّ لَهُمْ أَرْحَاماً تَدُلُّ عَلَى غَيْرِ الْوَفَاءِ»؛ با زنجی و خزری ازدواج نکنید، زیرا در اثر عِرق فامیلی، بی وفا هستند.(کافی، ج 5، ص 352، ح 3) همان طور که می بینید، در این روایت، نهی از ازدواج با این گروه را عِرق و تعصبات فامیلی دانسته که منجر به بی وفایی آن ها می شود. بنابر این: در آن زمان گروهی از زنجی ها بوده اند که قیافه های زشتی داشته اند، لذا امام به جهت رعایت مصالحی که ما از آن ها بی اطلاعیم، سفارش می کنند با این افراد ازدواج نکن؛ این دلیل نمی شود که امروزه نیز آن را به سایر زنجی ها سرایت دهیم.  
امام صادق(ع) فرمودند: دو كس هستند كه نجابت ندارند: الف)آنهايي كه داراي چشمان كج و كلاج هستند.  ب)آنهايي كه چشم سبز هستند ولي چشمشان از حدقه در آمده است و فرو رفته و معمولي نيست.
روایت شما را نیافتم. اگر متن عربی آن را دارید بفرمایید. روایت مشابهی یافتم که خدمتتان عرض می کنم: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْهَمْدَانِيِّ يَرْفَعُهُ إِلَى دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَوْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «ثَلَاثَةٌ لَا يَنْجُبُونَ أَعْوَرُ يَمِينٍ [عَینٍ] وَ أَزْرَقُ كَالْفَصِّ وَ مُولَدُ السِّنْدِ» (الخصال، ج 1، ص 110، ح 80) ترجمه: سه نفر، نجيب نمی شوند، آن كه چشم راستش كور باشد، كبود چشمى كه مردمكش چون نگين انگشتر باشد و نژاد سِندى.   تحلیل و بررسی: 1. این روایت، مرفوعه است و سلسله سندش از «همدانی» به «داود بن فرقد» ذکر نشده است؛ لذا از نظر سند، ضعیف شمرده می شود. 2. این روایت در منابع مشهور و معرف نیامده است و تنها در کتاب «خصال» آمده و بقیه همه از ایشان نقل کرده اند. لذا سندش هم به فرض درست باشد، باز هم اعتبار لازم را ندارد؛ چه برسد الآن که سندش هم معتبر نیست و نمی توان آن را به معصوم نسبت داد. 3. از سندش هم صرف نظر کنیم، مضمونش با آیات قرآن ناسازگار است؛ لذا نمی توان آن را پذیرفت و به معصوم نسبت داد. 4. به این آیات توجه فرمایید؛ در آیات ذیل، بدون توجه به خصوصیات جسمانی، بطور مطلق، معیار ارزشمندی تقوا است و در روز قیامت هم انسان ها بر اساس اعمالشان، حسابرسی می شوند، نه بر اساس مشخصات جسمی و ظاهری. «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»؛ اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.(حجرات: 49/ 13) «وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُون»؛ و از روزى بپرهيزيد (و بترسيد) كه در آن روز، شما را به سوى خدا باز مى گردانند؛ سپس به هر كس، آنچه انجام داده، به طور كامل باز پس داده مى شود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه مى بينند، نتايج اعمال خودشان است.)(بقره: 2/ 281) «لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت»؛ (انسان،) هر كار (نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر كار (بدى) كند، به زيان خود كرده است.(بقره: 2/ 286) «لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِساب»؛ تا خداوند هر كس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به يقين، خداوند سريع الحساب است.(ابراهیم: 14/ 51) «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ»؛ (آرى) هر كس در گرو اعمال خويش است.(مدثر: 74/ 38)   بنابر این؛ این گونه روایات که علاوه بر ضعف سند، از نظر محتوا و مدلول نیز با آیات و سایر روایات، ناسازگار هستند، مورد پذیرش نبوده و نمی توان آن را به معصوم نسبت داد.  
در روايتي كه پيامبر(ص) به شخصي كه مي خواست خواستگاري برود فرمود:گردنش را هم بو كند آنجا حضرت فرمود: در خواستگاري نگاه كن به استخوان لگن(يا قوزك پا ويا زانو)اگر اينها درشت بود او را پر گوشت خواهي يافت.
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَ الْحَدِيثَ قَالَ: «كَانَ النَّبِيُّ ص إِذَا أَرَادَ تَزْوِيجَ امْرَأَةٍ بَعَثَ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْهَا وَ يَقُولُ لِلْمَبْعُوثَةِ شَمِّي لِيتَهَا فَإِنْ طَابَ لِيتُهَا طَابَ عَرْفُهَا وَ انْظُرِي كَعْبَهَا فَإِنْ دَرِمَ كَعْبُهَا عَظُمَ كَعْثَبُهَا» يكى از اصحاب ما در روايت مرفوعه‌ اى گويد: هنگامى كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله) قصد داشت با زنى ازدواج كند، زنى را مى ‌فرستاد تا او را ببيند و به او مى ‌فرمود: گردنش را ببوى كه اگر آن خوشبو باشد، بدنش خوشبو خواهد بود، و به غوزك پايش بنگر كه اگر آن پرگوشت باشد فرجش پرگوشت خواهد بود.(الكافي (ط - الإسلامية)، ج 5، ص 335، ح 4)   بررسی و تحلیل: 1. این روایت مرفوعه است لذا از نظر سندی، جزء روایات مرسل و ضعیف شمرده می شود. 2. با فرض صحت سند، با علم و شناخت ما از پیامبر(صلی الله علیه و آله) که ایشان در مراتب عالی کمالات اخلاقی هستند، باید گفت قطعا توصیه به شهوت گرایی و برتری معیارهای جسمی و جنسی، مطرح نیست. 3. تاریخ و شواهد تاریخی، گواهی روشن بر این هستند که این روایت اصلا ناظر به جنبه های شهوانی و جنسی نیست زیرا خود پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جوانی و در 25 سالگی با حضرت خدیجه(سلام الله علیها) که چهل ساله بودند ازدواج کردند و پس از حدود 25 یا 26 سال زندگی مشترک و بعد از رحلت حضرت خدیجه، همه همسران ایشان، به غیر از عایشه، زنان بیوه و سالخورده بودند. پی چنین احتمال هایی در مورد آن حضرت، مردود است. 4. با مراجعه به روایات بسیاری که در خصوص ازدواج، از معصومین و از خود ایشان صادر شده و معیار صحیح و ارزشمند همسر را ایمان و تقوا و... شمرده اند؛ پی می بریم که مراد ایشان از این روایت، چیزی غیر از ظاهر الفاظ است. 5. «محقق شعرانی» در حاشیه کتاب «الوافی» و ذیل این روایت می گوید: این تعبیر اشاره به سلامتی و قوت رحم زن و توانایی و قدرت او بر حمل جنین و ولادت فرزند است؛ کما این که دست راست که از دست چپ بزرگتر است، قوی تر هم هست، هم چنین زیاد بودن موی سر، نشان از قوت مغز و زیاد بودن موی روی سینه، نشان از قوت قلب است. پس این اشاره به قوی بودن رحم زن است و اصلا ناظر به شهوت نیست.(الوافي، ج 21، ص 53، پاورقی شماره 3)   بنابر این: قسمت ابتدایی روایت که مشکلی ندارد زیرا خوش بو بودن یا عرق بد بو نداشتن، می تواند یکی از معیارها برای انتخاب همسر باشد تا مبادا بعدا باعث انزجار و بی علاقگی و سپس منجر به اختلاف و جدایی شود. می ماند قسمت آخر روایت که با توجه به شخصیت والای پیامبر(صلی الله علیه و آله) باید دید مراد اصلی روایت چیست و نباید در ظاهر الفاظ ماند. بنابر نظر برخی این تعبیر حاکی از قوت و قدرت زن در بارداری و فرزندآوری است. البته همه این ها در صورتی است که سند روایت را قبول کنیم؛ و الا در صورت نپذیرفتن سند روایت، نمی توان آن را به معصوم نسبت داد و لزومی هم ندارد از روایتی که از صدورش از معصوم، اطمینان نداریم، دفاع کنیم.  
جمع بندی   پرسش: مقاله ای خواندم روایاتش برای بنده قابل هضم نبود: روایت اول: اميرالمؤمنين(علیه السلام) فرمودند: بپرهيز از ازدواج با قبيله زنج (يكي از قبايل سياه پوستان در سودان است)، پس به درستی كه آن ها بد شكل می باشند. روایت دوم: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: دو كس هستند كه نجابت ندارند: الف) آن هايی كه داراي چشمان كج و كلاج هستند. ب) آن هايي كه چشم سبز هستند ولي چشمشان از حدقه در آمده است و فرو رفته و معمولي نيست. روایت سوم: پيامبر(صلی الله علیه و آله) به شخصی كه می خواست خواستگاری برود فرمودند: گردنش را هم بو كند. هم چنین حضرت فرمود: در خواستگاری نگاه كن به استخوان لگن(يا قوزك پا و يا زانو) اگر اين ها درشت بود مهبل را هم پر گوشت خواهی يافت. خواستم لطف کنید در مورد این روایات توضیح دهید؛ آیا این توهین به سیاه پوست ها نیست و آیا با آیات قرآن در تعارض نیست؟ و این که از حیث سندی در چه وضعیتی هستند؟   پاسخ: روایت اول: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) : «إِيَّاكُمْ وَ نِكَاحَ الزِّنْجِ فَإِنَّهُ خَلْقٌ مُشَوَّهٌ»؛ از ازدواج با زنجی، پرهیز کن زیرا زشت قیافه هستند.(1) این روایت از نظر سند صحیح است لذا باید دید مراد صحیح روایت چیست. البته لازم به ذکر است: 1. هیچ الزامی از نظر شرعی در عمل به این روایت نیست. یعنی اگر کسی چنین ازدواجی انجام داد، ازدواجش صحیح است و حرمتی ندارد. 2. توصیه به ازدواج با همسر زیبا، اشکالی ندارد و حضرت اصلا در مقام قضاوت در باره خوب یا بد بودن آن ها نیستند. 3. توصیه به ازدواج نکردن با کسانی که زشت هستند (خصوصا جایی که فضای صدور روایت را نمی دانیم و چه بسا سؤال کننده از امام، در خصوص زیبایی اولاد و نسلش سؤال کرده باشد) توصیه ای منطقی و معمولی است. لذا طبیعی است که امام بفرمایند با زنان زشت، ازدواج نکن. پس این می تواند یک معیار کلی باشد، بدون این که مختص به گروه خاصی شمرده شود. 4. این روایت به زنجی های آن زمان و واقعیت جامعه زمان معصوم اشاره دارد، لذا ما که نمی دانیم خصوصیات و واقعیت جامعه آن زمان چگونه بوده است، نمی توانیم به راحتی آن را به سایر زنجی ها سرایت دهیم. مثلا در روایت دیگری مشابه (گرچه ضعف سندی دارد ولی) تعلیلی آمده است که می تواند قرینه باشد بر این که بیش از مشخصه ظاهری، وصف افراد است که مهم است و روایت نیز به وصف اشاره دارد: «لَا تُنَاكِحُوا الزِّنْجَ وَ الْخَزَرَ فَإِنَّ لَهُمْ أَرْحَاماً تَدُلُّ عَلَى غَيْرِ الْوَفَاءِ»؛ با زنجی و خزری ازدواج نکنید، زیرا در اثر عِرق فامیلی، بی وفا هستند.(2) همان طور که می بینید، در این روایت، نهی از ازدواج با این گروه را عِرق و تعصبات فامیلی دانسته که منجر به بی وفایی آن ها می شود. بنابر این: در آن زمان گروهی از زنجی ها بوده اند که قیافه های زشتی داشته اند، لذا امام به جهت رعایت مصالحی که ما از آن ها بی اطلاعیم، سفارش می کنند با این افراد ازدواج نکن؛ این دلیل نمی شود که امروزه نیز آن را به سایر زنجی ها سرایت دهیم.   روایت دوم: روایت شما را نیافتم؛ روایت مشابهی یافتم که خدمتتان عرض می کنم: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْهَمْدَانِيِّ يَرْفَعُهُ إِلَى دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَوْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: «ثَلَاثَةٌ لَا يَنْجُبُونَ أَعْوَرُ يَمِينٍ [عَینٍ] وَ أَزْرَقُ كَالْفَصِّ وَ مُولَدُ السِّنْدِ»(3) ترجمه: سه نفر، نجيب نمی شوند، آن كه چشم راستش كور باشد، كبود چشمى كه مردمكش چون نگين انگشتر باشد و نژاد سِندى. تحلیل و بررسی: 1. این روایت، مرفوعه است و سلسله سندش از «همدانی» به «داود بن فرقد» ذکر نشده است؛ لذا از نظر سند، ضعیف شمرده می شود. 2. این روایت در منابع مشهور و معروف نیامده است و تنها در کتاب «خصال» آمده و بقیه همه از ایشان نقل کرده اند. لذا سندش هم به فرض درست باشد، باز هم اعتبار لازم را ندارد؛ چه برسد الآن که سندش هم معتبر نیست و نمی توان آن را به معصوم نسبت داد. 3. از سندش هم صرف نظر کنیم، مضمونش با آیات قرآن ناسازگار است؛ لذا نمی توان آن را پذیرفت و به معصوم نسبت داد. به آیات ذیل، توجه فرمایید؛ در این آیات بدون توجه به خصوصیات جسمانی، بطور مطلق، معیار ارزشمندی تقوا است و در روز قیامت هم انسان ها بر اساس اعمالشان، حسابرسی می شوند، نه بر اساس مشخصات جسمی و ظاهری. «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»؛ اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.(4) «وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُون»؛ و از روزى بپرهيزيد (و بترسيد) كه در آن روز، شما را به سوى خدا باز مى گردانند؛ سپس به هر كس، آنچه انجام داده، به طور كامل باز پس داده مى شود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه مى بينند، نتايج اعمال خودشان است.)(5) «لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت»؛ (انسان،) هر كار (نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر كار (بدى) كند، به زيان خود كرده است.(6) «لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِساب»؛ تا خداوند هر كس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به يقين، خداوند سريع الحساب است.(7) «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ»؛ (آرى) هر كس در گرو اعمال خويش است.(8) بنابر این؛ این گونه روایات که علاوه بر ضعف سند، از نظر محتوا و مدلول نیز با آیات و سایر روایات، ناسازگار هستند، مورد پذیرش نبوده و نمی توان آن را به معصوم نسبت داد.   روایت سوم: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَ الْحَدِيثَ قَالَ: «كَانَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله) إِذَا أَرَادَ تَزْوِيجَ امْرَأَةٍ بَعَثَ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْهَا وَ يَقُولُ لِلْمَبْعُوثَةِ شَمِّي لِيتَهَا فَإِنْ طَابَ لِيتُهَا طَابَ عَرْفُهَا وَ انْظُرِي كَعْبَهَا فَإِنْ دَرِمَ كَعْبُهَا عَظُمَ كَعْثَبُهَا»؛ يكى از اصحاب ما در روايت مرفوعه‌ اى گويد: هنگامى كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله) قصد داشت با زنى ازدواج كند، زنى را مى ‌فرستاد تا او را ببيند و به او مى ‌فرمود: گردنش را ببوى كه اگر آن خوشبو باشد، بدنش خوشبو خواهد بود، و به غوزك پايش بنگر كه اگر آن پرگوشت باشد فرجش پرگوشت خواهد بود.(9) تحلیل و بررسی: 1. این روایت مرفوعه است لذا از نظر سندی، جزء روایات مرسل و ضعیف شمرده می شود. 2. با فرض صحت سند، با علم و شناخت ما از پیامبر(صلی الله علیه و آله) که ایشان در مراتب عالی کمالات اخلاقی هستند، باید گفت قطعا توصیه به شهوت گرایی و برتری معیارهای جسمی و جنسی، مطرح نیست. 3. تاریخ و شواهد تاریخی، گواهی روشن بر این هستند که این روایت اصلا ناظر به جنبه های شهوانی و جنسی نیست زیرا خود پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جوانی و در 25 سالگی با حضرت خدیجه(سلام الله علیها) که طبق نظر معروف، چهل ساله بودند ازدواج کردند و پس از حدود 25 یا 26 سال زندگی مشترک و بعد از رحلت حضرت خدیجه، همه همسران ایشان، به غیر از عایشه، زنان بیوه و سالخورده بودند. پس چنین احتمال هایی در مورد آن حضرت، مردود است. 4. با مراجعه به روایات بسیاری که در خصوص ازدواج، از معصومین و از خود ایشان صادر شده و معیار صحیح و ارزشمند همسر را ایمان و تقوا و... شمرده اند؛ پی می بریم که مراد ایشان از این روایت، چیزی غیر از ظاهر الفاظ است. 5. «محقق شعرانی» در حاشیه کتاب «الوافی» و ذیل این روایت می گوید: این تعبیر اشاره به سلامتی و قوت رحم زن و توانایی و قدرت او بر حمل جنین و ولادت فرزند است؛ کما این که دست راست که از دست چپ بزرگتر است، قوی تر هم هست، هم چنین زیاد بودن موی سر، نشان از قوت مغز و زیاد بودن موی روی سینه، نشان از قوت قلب است. پس این اشاره به قوی بودن رحم زن است و اصلا ناظر به شهوت نیست.(10) بنابر این: قسمت ابتدایی روایت که مشکلی ندارد زیرا خوش بو بودن یا عرق بد بو نداشتن، می تواند یکی از معیارها برای انتخاب همسر باشد تا مبادا بعدا باعث انزجار و بی علاقگی و سپس منجر به اختلاف و جدایی شود. می ماند قسمت آخر روایت که با توجه به شخصیت والای پیامبر(صلی الله علیه و آله) باید دید مراد اصلی روایت چیست و نباید در ظاهر الفاظ ماند. بنابر نظر برخی این تعبیر حاکی از قوت و قدرت زن در بارداری و فرزندآوری است. البته همه این ها در صورتی است که سند روایت را قبول کنیم؛ و الا در صورت نپذیرفتن سند روایت، نمی توان آن را به معصوم نسبت داد و لزومی هم ندارد از روایتی که از صدورش از معصوم، اطمینان نداریم، دفاع کنیم.   پی نوشت ها: 1. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 5، ص 352، ح 1. 2. همان، ج 5، ص 352، ح 3. 3. ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال‏، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين‏ ـ قم‏، 1362 ش‏، چاپ: اول‏، ج 1، ص 110، ح 80. 4. حجرات: 49/ 13. 5. بقره: 2/ 281. 6. بقره: 2/ 286. 7. براهیم: 14/ 51. 8. مدثر: 74/ 38. 9. الكافي، پیشین، ج 5، ص 335، ح 4. 10. فيض كاشانى، الوافي‏، ناشر: كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام‏ ـ اصفهان‏، 1406 ق‏، چاپ اول‏، ج 21، ص 53، پاورقی شماره 3.  
موضوع قفل شده است