جمع بندی روابط خارج از حد معمول در خواستگاری و حق الناس

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روابط خارج از حد معمول در خواستگاری و حق الناس

سلام
پسری مجرد هستم ۲۶ ساله.
تقریبا یک سال پیش برای امر ازدواج خواستگاری دختری رفتم که از خانواده ای مذهبی و متدین و موجه بودن.کاملا سنتی جلو رفتم و خواستگاری رسمی انجام شد.
قرار بر این شد که چند وقتی با هم صحبت کنیم و با هم به نتیجه برسیم.ایشون اوایل میگفتن که خیلی مایل به ازدواج نیستن ولی بعد از چندین جلسه صحبت تمایل پیدا کردن ولی هر چقدر به مسئله ازدواج نزدیک تر میشدیم این امر براشون استرس زا شد و به شدت دچار فشار عصبی شدن.ایشون نسبت به ازدواج یه ترس خیلی زیادی داشتن.
خب مسئله طوری شد که به خانواده ها اعلام کردیم که ما به نتیجه مثبت نرسیدیم اما من چون بهشون علاقه مند بودم برای ایشون از جانب خودم تموم نکردم. خب یه مدت فقط در ارتباط بودیم و به خاطر فشارها و ناراحتی های این مسئله بیماری روانی پانیک من دوباره عود کرد. ایشون چون حال بد من رو دیدن همش تو تکاپو بودن که حالم دوباره به شرایط عادی برگرده و حتی یه مدت خیلی حضورا همدیگه رو میدیدیم و دیدنشون واقعا حالم رو خوب می کرد و کلا شرایط بحرانیم خیلی بهبود پیدا کرد.
خب اصل مسئله که برای من دغدغه ایجاد کرده این طوریه که:
ایشون همش جوری صحبت می کردن که انگار به من تمایل ندارن ولی من از رفتاراشون این رو برداشت نمیکردم.گفتن ادامه صحبتام واقعا برای من شرم اوره...ایشون به شدت میل جنسی بالایی داشتن و خیلی در زندگی براشون مهم بود مسائل جنسی...البته من هم میل جنسی بالایی دارم ولی ایشون به شدت هیجانی هستن و خیلی روی هیجاناتشون کنترل ندارن.ایشون خیلی راحت در مورد مسائل جنسی صحبت می کردن و من اوایل واقعا حتی واسم سخت بود در موردش صحبت کنم ولی خب با این که خیلی خودم رو سرزتش می کردم ولی در مورد خیلی مسائل ریز هم صحبت کردیم.

کم کم کار به جایی رسید که ما در فضای مجازی خیلی راحت از این مسائل حرف می زدیم و حتی چند بار در فضای مجازی حرفهای ... انجام دادیم.
من همش با خودم فکر می کردم که ایشون به من تمایل دارن واسه ازدواج و من به همین خاطر تن به این عمل میدادم و همش واسه این که به خواسته قلبیم برسم این کارو می کردم با این که هر بار کلی خودم رو سرزنش می کردم.البته نمیتونم بگم که همش تقصیر ایشون بود چون منم همراهی کردم و من هم واقعا این مسائل واسم محرک بود...ایشون منو حتی لمس هم می کردن و من هر بار به خودم میگفتم که ایشون واقعا به ازدواج با من تمایل دارن و من همه این ها رو تو ذهنم توجیه میکردم که ما در نهایت قرار با هم ازدواج کنیم و حالا ایرادی نداره در حالی که سراسر اشکال بود و من به خاطر این که به خواسته قلبیم یعنی ازدواج با ایشون بود تن به گناه دادم...حتی من هم چندیدن بار با ایشون تماس داشتم...درسته تماسم از روی سو استفاده و یا لذت جنسی نبود ولی در هر صورت گناه محسوب میشه و من خیلی خودم رو واسه این چیزها سرزنش می کردم ولی همش به خودم میگفتم که در نهایت با هم ازدواج می کنین.

بعد از چند روز باز هم تو صحبتاشون اثری از اینکه تمایل به ازدواج با من ندارن پیدا کردم و واقعا دچار سرخوردگی و هم احساس گناه شدید شدم.این بار دیگه واقعا حس کردم باید از این مسئله خارج شم و باید جلوی گناه بیشتر رو بگیرم.ازشون صراحتا سوال کردم که ایا میلی به من برای ازدواج دارین ایشون هم اعلام کردن که الان میلی به ازدواج کلا ندارن.من هم به ایشون گفتم که دیگه مزاحمشون نمیشم.بعد این مسئله همش به خودم گفتم که دیگه من با این اتفاقایی که افتاد دیگه رویی ندارم جلوی خدا و حتی دیگه شرمم میاد با دختری ازدواج کنم چون یه اعتقاد قلبی داشتم که ادم باید با یه نفر کلا در ارتباط باشه در حالی که من با یه نفر دیگه گناه کردم...رابطه جنسی نداشتیم ولی تمام اون حرفا و روابطمون گناه بود...
من از اون مسئله خودم رو اوردم بیرون که دیگه بیشتر از این به گناه نیفتم...
از خدا طلب بخشش کردم و خیلی شرمم اومد واقعا.به خدا گفتم گناه کردم ولی قبل گناهم یه اشتباه فکری باعث شد که اینجوری به گناه بیفتم...
بعد از چند روز افکاری تو ذهنم اومد و گفتم نباید ایندمو بزنم خراب کنم و باید در ادامه به فکر ازدواج باشم.یکی از افکاری که اخیرا تو ذهنم اومد اینه که با خودم گفتم اگه این دفعه ایشون هم منو بخواد من دیگه با ایشون ازدواج نمیکنم...
خیلی این مسئله واسم سوال شده که ایا اگه ایشون میل به ازدواج پیدا کرده باشن با من و من قبول نکنم با توجه به اتفافایی که بینمون افتاد ایا به لحاظ اخلاقی درسته؟ایشون زمانی که حالم بد بود خیلی برای بهبودی من تلاش کردن و حتی گاهی این فکر به ذهنم میاد که خیلی از چیزهایی که بینمون بود و گناه بود ایشون فقط چون فکر می کردن من دلم می خواد این کارارو کردن با این که خیلی خودم رو سرزنش می کردم...
حالا با این اوصاف این دغدغه برام به وجود اومده که ایا اگه زمانی ایشون تمایل به ازدواج با من داشته باشن و من دیگه تمایلی نداشته باشم با توجه به اینکه با هم گناه کردیم ایا ازدواج نکردن من با ایشون به لحاظ اخلاقی نادرسته و گناه محسوب میشه؟
ایا من هم مثل ادمایی میشم که از دخترها سو استفاده جنسی میکنن و اونها رو ول می کنن؟در حالی که من قصد سو استفاده نداشتم...

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حافظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سعید اقبالی;966646 نوشت:
حالا با این اوصاف این دغدغه برام به وجود اومده که ایا اگه زمانی ایشون تمایل به ازدواج با من داشته باشن و من دیگه تمایلی نداشته باشم با توجه به اینکه با هم گناه کردیم ایا ازدواج نکردن من با ایشون به لحاظ اخلاقی نادرسته و گناه محسوب میشه؟
ایا من هم مثل ادمایی میشم که از دخترها سو استفاده جنسی میکنن و اونها رو ول می کنن؟در حالی که من قصد سو استفاده نداشتم...

با سلام خدمت شما؛
بر اساس فرض مطرح شده، چون از ابتدا و در حین ملاقاتهای غیرشرعی‌تان قصد سوء استفاده و تلذذ محض نداشته‌اید ولی در نهایت به این نتیجه‌ رسیدید که ایشان با معیارها و ضوابط شما همخوانی ندارند، ازدواج نکردن با ایشان کاری غیر اخلاقی نیست.
به بیان دیگر، هر چند از راه و مسیر اشتباهی به این نتیجه رسیده‌اید که ایشان شایسته‌ی همسری شما را ندارند؛ اما پاسخ منفی در این مقطع، کاری برخلاف اخلاق و شرع نیست.

توجه داشته باشید :

نخست اینکه از تمامی مواردی که شما را ناراحت می‌کنند، دوری کنید. سعی کنید به سایت‌های خبری سر نزنید. این سایت‌ها بیشتر خبرهای ناراحت کننده و نا امیدکننده دارند. دنیای سیاست دنیای آرام بخشی نیست و بالعکس باعث بدتر شدن بیماری شما می‌شود. به سایت‌های تفریحی بروید، جُک بخوانید. باید محیط اطراف خود را شاد کنید. تا حد ممکن باید از غصه و ناراحتی به دور باشید.
از خوردن چای، قهوه و نوشیدنی‌های گازدار مثل نوشابه جداً خودداری کنید. این مواد باعث تشدید این بیماری می‌شوند.

یکی از مهمترین چیزهایی که می‌تواند شما را آرام کند راز و نیاز و سخن گفتن با خدای مهربان است. هر شب ابتدا دوش بگیرید و قبل از خواب قرآن بخوانید. در این برهه، خواندن معنی قرآن تاثیر بیشتری دارد. از خدا بخواهید که به شما آرامش دهد. مطمئن باشید که او این کار را خواهد کرد. اگر خالصانه بخواهید هرگز با پاسخ منفی او روبه‌رو نمی‌شوید.
8->

سؤال:
آيا تعلقات ایجاد شده در نتیجه‌ی ارتباطات نزدیک و تبادل احساسات میان دختر و پسر در پیش از عقد ازدواج، موجب پیدایش الزامات اخلاقی در تصمیم‌گیری‌ نهایی و پاسخ مثبت به ازدواج با طرف مقابل می‌شود؟

پاسخ:
ارتباط دختر و پسر به منظور آشنایی برای ازدواج به صورتی که احساسات و عواطف یکدیگر منفعل گردد، فی نفسه‌ کاری ناپسند و ناشایست است؛ زیرا، موجب غلبه‌ی احساسات و عواطف بر تعقل شده، زمینه‌‌ای برای اتخاذ تصمیمات غیرواقع‌بینانه می‌شود. در نتیجه موجب سلب اختیار و آزادی عمل می‌گردد.
و هر امری که موجب سلب اختیار صد در صدی انسان شود، امری ناشایست و نبایسته است؛ همچنانکه، مصرف مواد تخدیر کننده عقل، هم به لحاظ فقهی و هم به لحاظ اخلاقی مذموم است؛ زیرا موجب سلب اختیار و خارج ساختن انسان از وضعیت‌ عادی برای تفکر و تصمیم‌گیری می‌شود.
حال اگر شخصی چنین قاعده‌ی عقلانی و اخلاقی را زیر پا نهاد و به منظور آشنایی بیشتر با شریک آینده‌ی زندگی‌اش، مدتی با وی در ارتباط بود بطوری که طرف مقابل را وابسته‌ی صمیمت و عشق‌بازی خویش کرد؛ و در نهایت نیز به این نتیجه رسید که وی فرد مناسبی برای تشکیل یک زندگی مشترک با او نیست. در این صورت، انصراف از ازدواج با چنین شخصی و پاسخ منفی به وی، به لحاظ اخلاقی مذموم و ناشایسته نیست؛ زیرا اگر چه مسیری که منجر به شناخت او از طرف مقابل گشته، غیر عقلایی و غیر اخلاقی بوده است؛ اما این قدم نهادن در مسیر نادرست موجب آن نمی‌شود تا برخلاف آگاهی و شناخت خویش رفتار کرده، برای نرنجاندن طرف مقابل یا راضی نگه داشتن وی از خود، اقدام به ازدواج با وی کند؛ چون فرض مسئله آن است که وی بر اساس شناختی که طی این ارتباط از طرف مقابل پیدا کرده، اقدام به این ازدواج را به مصلحت زندگی خویش نمی‌داند. و از طرفی، هیچ تعهدی مبنی بر ادامه‌ی ارتباط با او به طرف مقابل نداده است؛ پس به لحاظ اخلاقی می‌تواند – و باید- از پاسخ مثبت به ازدواج با وی سرباز زند.
از همین رو، به کسانی که به منظور آشنایی بیشتر برای ازدواج، بدون هیچ عقد و تعهد شرعی با دختر یا پسری ارتباط برقرار می‌کنند توصیه می‌شود، این کار چون خالی از هر گونه پشتوانه‌ی اخلاقی و شرعی است، از آن حذر شود؛ تا گرفتار آثار مخرب آن – از قبیل شکست‌ عشقی و ابتلا به افسردگی‌های شدید و تخریب احساسات- نشوند.

نتیجه‌گیری:
حکم اخلاقی پایبندی بر تعهد زناشوئی شامل روابط قبل از عقد ازدواج به منظور آشنایی بیشتر برای ازدواج نمی‌شود. بر این اساس، اشخاصی که - مانند والدین و اساتید مشاوره و روانشناسان- زمینه‌ی چنین روابطی را باز می‌دانند، نباید در قبال عواقب سوء تعلقات دختر و پسر به یکدیگر و جریحه دار شدن احساسات طرفین در صورت تصمیم به عدم ازدواج یکی از طرفین با طرف دیگر، بی‌تفاوت باشند.

موضوع قفل شده است