جمع بندی رنجاندن والدین

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رنجاندن والدین
سلام من خیلی دوست دارم خدا ازم راضی بشه و لیاقت شهادت در جوانی رو پیدا کنم... ولی من یه مشکلی دارم من همیشه سعی میکنم هرکاری که مامان و بابام میگن رو خوب انجام بدم و از اونها اطاعت کنم ولی مامان  من روی درس خیلی حساسن...بهم گفتن نباید کتاب غیر درسی بخونم نباید با دوستام (بجز موارد درسی)توی تلگرام باشم، باهاشون زیاد تلفنی حرف نزنم و .. منم گفتم باشه و با اینکه میتونم این کارو انجام بدم طوریکه مامانم متوجه نشن، ولی انجام نمیدم فقط برای اینکه یه وقت خدایی نکرده از دستم ناراحت نشن... اما ایشون همش ب من میگن کم درس میخونی من نمره هام خدارو شکر عالیه چون همیشه به امام زمان میگم برام دعا کنن و واقعا خوب نه، عالیه درسم ولی خب مثل بعضی بچه ها که یکسره سرشون تو کتابه نیستم...نمیگم از درس بدم میاد نه درسو دوست دارم اما کتاب خوندنم دوس دارم هرچی به اندازه؛ من میگم باید چیزی بخونم که ب درد اخرتمم بخوره مثل کتابای دینی یا زندگی شهدا که خیلی دوست دارم؛ درحالیکه درس چیزی زیادی درباره گناه و اخرت و .. بهم یاد نمیده. بخاطر مامانم نمیتونم هیچ کاری رو راحت انجام بدم...وقتی یکم زیاد میخوابم از دستم ناراحت میشن وقتی کتاب بخونم میگن ازت راضی نیستم (اگه همین کتاب و رسانه نبود من خیلی کارهای گناه رو نمیشناختم و انجام میدادم) وقتی کمتر درس بخونم هم میگن که من ازدستت راضی نیستم انقد منو عذاب میدی... ب جون خودم من انقد عذاب میکشم که  چرا این حرفا رو میزنن همش گریه میکنم از یه طرف ناراحتم که چرا بهم اینطوری میگن و ازم ناراضین و از یه طرف این حرفاشون ازارم میده  میزنه... من واقعا بیشتر ازین نمیتونم بخونم ... در این صورت موجب آزردن  مادرم میشم و از طرفی هم خودم از نظر روحی داغون دارم میشم...من ب خدا میگم اگ حق با منه من راضیم از کسی ک ناراحت میکنه منو ولی اگ حق با اونا باشه... دیگه نمیتونم شهید بشم ینی؟چکار کنم هم خودم به کارام برسم و عذاب نکشم هم مامانم عذاب نکشن...یا باید خودم داغون شم که مامانم ناراحت نشن یا ایشون رو ازار بدم و خودم راحت زندگی کنم نگین ک باهاشون حرف بزن نه حرف زدن فایده نداره من خیلی گفتم...حتی همش میگن روزه تورو از درس خوندن میندازه...خوب چیکار کنم روزه نگیرم؟!الکی که نیست نمیشه که بخاطر درس اخرت و فرمان خدارو روهم ول کرد             فقط میخام بدونم باید چکار کنم...هیچ راهی ندارم...یه راه حلی بدید و برام دعا کنید...هم خودم دارم نابود میشم هم دنیام و اگر والدینم رو ناراحت کنم اخرتم هم از دستم میره...
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد حنیف
سلام ...
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و احترام اینکه به فکر مادرتان بوده و نمی خواهید ایشان را ناراحت کنید، بسیار عالی و قابل تحسین است. اینکار را فرمانبرداری از پروردگار دانسته و توجه داشته باشید که ترجیح دادنِ‌ رضایت خدا بر رضایتِ نفس چیز کمی نیست و قطعا اجر و پاداش فراوانی خواهید داشت. در عین حال با توجه به چیزی که نوشته اید، به نظر می رسد که مادر شما در مورد درس حساسیت زیادی دارد و عکس العمل های غیر عادی نشان می دهد. خوب است با مشاور مدرسه تان صحبت کرده و از او بخواهید که به نحوی مادرتان را توجیه کند. مادر شما باید بداند که درست است که درس اهمیت دارد، اما همه ی زندگی و هدف را تشکیل نمی دهد و نباید چنین فشاری را به شما وارد کند.   اما در مورد شهادت، توجه بفرمایید که اجر شهادت صرفا مخصوصِ جهاد در راه خدا و کشته شدن در میدان جنگ نیست. بلکه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَن سَألَ اللّهَ الشهادَةَ بصِدقٍ بَلَّغَهُ اللّهُ مَنازِلَ الشُّهَداءِ و إن ماتَ على فِراشِهِ؛ هركه صادقانه از خداوند شهادت را مسألت كند ، خداوند او را به منزلتهاى شهيدان برساند ، هر چند در بستر خود بميرد.» (۱)   از اباعبدالله الحسین علیه السلام نقل شده که فرمودند: «ما مِن شِيعَتِنا إلاّ صِدِّيقٌ شَهيدٌ قلتُ : أنّى يكونُ ذلكَ و هُم يَمُوتُونَ على فُرُشِهِم ؟! فقالَ: أ ما تَتلُو كتابَ اللّهِ : «الذينَ آمَنُوا بِاللّهِ و رُسُلِهِ أُولئكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ و الشُّهَداءُ عِندَ رَبِّهِم» ؟! ثُمّ قالَ عليه السلام : لَو لَم تَكُنِ الشهادَةُ إلاّ لِمَن قُتِلَ بِالسَّيفِ لأَقَلَّ اللّهُ الشُّهَداءَ؛ هيچ يك از شيعيان ما نيست ، مگر اين كه صدّيق و شهيد است. سوال شد: چگونه چنين چيزى ممكن است، در حالى كه آنان در بسترهاى خود مى ميرند؟ حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نخوانده اى «كسانى كه به خدا و فرستادگان او ايمان آورده اند همانان صدّيقان و شهيدان در نزد پروردگارشان هستند»؟ سپس فرمود: اگر شهادت فقط اختصاص به كسانى داشت كه با شمشير كشته شوند، در آن صورت خداوند شهدا را تقليل داده بود.» (۲) و امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: «إنَّ المُجاهِدَ نَفسَهُ على طاعةِ اللّهِ و عَن مَعاصيهِ عندَ اللّهِ سبحانَهُ بمَنْزِلَةِ بَرٍّ شَهيدٍ؛ كسى كه در راه فرمانبرى از خدا، و دورى از نافرمانى او، با نفْس خويش مبارزه كند، نزد خداوند سبحان منزلت نيكو كارِ شهيد را دارد.»(۳)       پی نوشت: ۱. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۶؛ ص ۶۸ ۲. همان؛ ج ۶؛ ص ۷۱ ۳. همان؛ ج ۲؛ ص ۳۲۹  
با سلام همونطور که کارشناس عزیز راهنمایی کردند ، با اجازه من هم نکته ای در مورد روزه که سوال کرده بودید بگم    حدود اطاعت والدین در اینجا شاید پرسیده شود که جلب رضایت والدین، تا چه حد و تا کجا لازم است. در این مورد، باید متذکر شد که اگر چه ممکن است به نظر برسد که به طور نامحدود باید در جهت تأمین رضایت والدین عمل کرد؛ امّا این امر تا بدان جاست که اطاعت از والدین، تضادّی با اطاعت خداوند نداشته باشد. در حقیقت، احسان نسبت به والدین و تکریم آنان تا آنجا لازم است که اگر آنان بر دینی غیر از دین مبین اسلام بودند، بنابر نصّ صریح قرآن و روایات، باز مجاز نیستیم که ترک احسان کنیم و در امور دنیوی باید مطیع آنها باشیم و در مسائل دینی و مذهبی، اگر اطاعت و فرمان پدر و مادر، مخالف فرمان خدا و رسولش باشد، در این صورت، اطاعت از آنان لازم نیست. قرآن کریم در آیات زیادی در کنار توصیه به اطاعت از والدین، این نکته را نیز گوشزد می کند که متابعت از پدر و مادر، مشروط بر عدم تضاد با فرمان خداوند است و در صورتی که متابعت از والدین، سبب خروج از عبودیت شود، این اطاعت لازم نیست. البته این کار رو هم با حفظ حریم ها و بدون بی احترامی به والدین انجام بدیم منبع که میتونید بیشتر بخونید حدود اطاعت والدین
خیلی ممنون از پاسختون....خیلی خیلی ممنونم...من اینارو میدونستم ولی دوست دارم با کشته شدنم در راه خدا و ارزشهام زندگیم تموم شه....بازم حرفاتون دلگرمی بود و امیدواری...ممنون اما پیشنهادتون برای من جواب نمیده من ایشونو میشناسم حتی اگ پیش مشاورم برم و مشاور خانوادمو راهنمایی کنن ممکنه مادرم درظاهر چیزی نشون ندن ولی میفهمم ک ازدرون هنوز هم ناراحتن این میشه همونی که گفتم یا خودمو عذاب بدم ک مامانم راحت باشه و یا مامانمو عذاب بدم که خودم راحت زندگی کنم... فک کنم فقط از دست خدا برمیاد ک این اوضاعو درست کنه و امام زمان که دعا کنن... شماهم برام دعا کنید ک بشه بندگی کنم و از این وضع نجات پیدا کنم هم من و هم خانوادم نجات پیدا کنن...و زندگیم در دنیا هم بارضایت مادرو پدرم و باشهادت ب پایان برسه.... التماس دعای فرج یاعلی
جمع بندی: پرسش: من خیلی دوست دارم خداوند از من راضی باشد و لیاقت شهادت در جوانی را پیدا کنم. ولی مشکلی که وجود دارد، این است که والدین من روی درس بسیار حساس هستند و از من می خواهند که هیچ کتاب غیر درسی مطالعه نکنم و جز موارد درسی با دوستانم در فضای مجازی صحبت نکنم و … من دوست دارم هر کاری را به اندازه انجام داده و کتابهای دینی هم بخوانم و گاهی روزه بگیرم و کارهایی که به درد آخرتم بخورد؛ ولی به خاطر رضایت آنها همینکار را انجام می دهم؛ در عین حال باز هم از من ناراضی هستند و حس می کنند که در درس خواندن کم کاری می کنم و زیاد می خوابم و … آیا من به خاطر ناراضایتی والدین، دیگر توفیق شهادت را پیدا نخواهم کرد؟ چکار باید بکنم؟ لطفا راه حلی به من بدهید. پاسخ: اینکه به فکر مادرتان بوده و نمی خواهید ایشان را ناراحت کنید، بسیار عالی و قابل تحسین است. اینکار را فرمانبرداری از پروردگار دانسته و توجه داشته باشید که ترجیح دادنِ‌ رضایت خدا بر رضایتِ نفس چیز کمی نیست و قطعا اجر و پاداش فراوانی خواهید داشت. در عین حال با توجه به چیزی که نوشته اید، به نظر می رسد که مادر شما در مورد درس حساسیت زیادی دارد و عکس العمل های غیر عادی نشان می دهد. خوب است با مشاور مدرسه تان صحبت کرده و از او بخواهید که به نحوی مادرتان را توجیه کند. مادر شما باید بداند که درست است که درس اهمیت دارد، اما همه ی زندگی و هدف را تشکیل نمی دهد و نباید چنین فشاری را به شما وارد کند. اما در مورد شهادت، توجه بفرمایید که اجر شهادت صرفا مخصوصِ جهاد در راه خدا و کشته شدن در میدان جنگ نیست. بلکه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَن سَألَ اللّهَ الشهادَةَ بصِدقٍ بَلَّغَهُ اللّهُ مَنازِلَ الشُّهَداءِ و إن ماتَ على فِراشِهِ؛ هركه صادقانه از خداوند شهادت را مسألت كند ، خداوند او را به منزلتهاى شهيدان برساند ، هر چند در بستر خود بميرد.» (1) از اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «ما مِن شِيعَتِنا إلاّ صِدِّيقٌ شَهيدٌ قلتُ : أنّى يكونُ ذلكَ و هُم يَمُوتُونَ على فُرُشِهِم ؟! فقالَ: أ ما تَتلُو كتابَ اللّهِ : «الذينَ آمَنُوا بِاللّهِ و رُسُلِهِ أُولئكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ و الشُّهَداءُ عِندَ رَبِّهِم» ؟! ثُمّ قالَ (عليه السلام) : لَو لَم تَكُنِ الشهادَةُ إلاّ لِمَن قُتِلَ بِالسَّيفِ لأَقَلَّ اللّهُ الشُّهَداءَ؛ هيچ يك از شيعيان ما نيست ، مگر اين كه صدّيق و شهيد است. سوال شد: چگونه چنين چيزى ممكن است، در حالى كه آنان در بسترهاى خود مى ميرند؟ حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نخوانده اى «كسانى كه به خدا و فرستادگان او ايمان آورده اند همانان صدّيقان و شهيدان در نزد پروردگارشان هستند»؟ سپس فرمود: اگر شهادت فقط اختصاص به كسانى داشت كه با شمشير كشته شوند، در آن صورت خداوند شهدا را تقليل داده بود.» (2) و امیر المومنین علی (علیه السلام) فرمودند: «إنَّ المُجاهِدَ نَفسَهُ على طاعةِ اللّهِ و عَن مَعاصيهِ عندَ اللّهِ سبحانَهُ بمَنْزِلَةِ بَرٍّ شَهيدٍ؛ كسى كه در راه فرمانبرى از خدا، و دورى از نافرمانى او، با نفْس خويش مبارزه كند، نزد خداوند سبحان منزلت نيكو كارِ شهيد را دارد.»(3)   پی نوشتها: 1. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم 1389، ج 6؛ ص 68 . 2. همان؛ ج 6؛ ص 71. 3. همان؛ ج 2؛ ص 329.    
موضوع قفل شده است