رمضــــــــــانیـــــــه 96 ❖❖❖ تا پایان ماه رمضان با این تاپیک همراه باشید

تب‌های اولیه

330 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

maryam;260277 نوشت:
سلام عليكم

به قول جناب استاد ، رمضان91 گذشت ولي من از حرفهاي سابق ايشون و باقي اساتيد بزرگ اخلاق و عرفان اينطور برداشت كردم كه يك سال باقي مانده تا رمضان بعدي رو بايد به مراقبت گذراند. اين همه حرف درباره محاسبه ي اعمال زديم.

شب هاي احيا براي خودم تعدادي پيامك آمد مبني بر طلب حلاليت براي دل شكستن و ضايع كردن حقوق. فرستنده ي اين پيام ها مانند آدمي هست كه لب پرتگاه قرار گرفته و در آخرين لحظات به ياد اين افتاده و طلب حلاليت مي كنه. واقعا بخشيدن بدي هاي چنين افرادي سخت هست. براي حرفم دليل دارم. زماني كه قدرت داشتند هر چه خواستند گفتند و انجام دادند براي دل خودشان و حالا هم چون مي خواهند اعمال شب قدرشون خيلي تميز و زيبا به محضر امام عصر عرضه بشه به يادشون آمده كه طلب حلاليت كنند. يعني در هر دو صورت باز به نفع خودشون كار انجام دادند. نهايتا به يكي شون گفتم خوب شد خدا اين شب هاي قدر رو قرار داد كه يادمون بي افته با دل و قلب مردم چه كرديم .

اول به خودم و بعدا به سايرين مي گم كه يكي از مراقبت هاي رفتاري مون تا رمضان آينده اين باشه كه دل نشكونيم كه لازم باشه دقيقه90(شب هاي قدر) با پيامك و امثالهم كسي رو مجبور به بخشش كنيم.

جناب استاد اگر حرفم ايراد داره تصحيح بفرماييد


سلام عليكم البته اين پست روجناب استادبزرگوارمون پاسخ ميفرمايند.اماميخواستم نظرخودم روبگم.درسته كه ماتوي زندگيمون خيلي سختي هاميكشيم وشايدخيلي وقتهاهم موردظلم واقع بشيم وگاهي بخشيدن اون افرادخيلي خيلي مشكله چون خودم تجربه كردم دارم عرض ميكنم .گاهي طلب حلاليت اون فرديه نشونه ميتونه باشه اونم يه نشونه خيلي خوب...
ماهم بندگان خوبي نيستيم اماچه قدزبارضايت بخشيده ميشيم فكرميكنم طلب حلاليت اون بعضيهايه تلنگريه به ماكه بله خداوندداره ميگه من بااين همه خطاهات بخشيدمت شماهم ببخش.يعني ميخواداين صفت زيباي بخشش درماهم ايجادبشه.

بسمه تعالی

ماه مبارک رمضان 92 نیز از راه رسید.
به علت اینکه پست های خوبی در این تاپیک از سال قبل وجود داشت،بهتر دانستم که برای امسال نیز همین تاپیک ادامه پیدا کند.

اللهم ربّ شهر رمضان . . . . . . . . .

بسمه تعالی

شروع ضیافت الله با اشاره ای به حضرت بقیة الله(ارواحنا فداه):

بخشی از وصیت نامه سیدابن طاووس(رحمة الله علیه):

وليّ كامل و فقيه عارف، سيد بن‌ طاووس اعلي‌الله‌مقامه‌الشريف، كه از ابدال و شيفتگان امام ‌مهدي سلام‌الله‌عليه بوده و آن قدر به شرف حضور امام نايل آمده است كه لهجه و تُن صداي حضرت را مي‌شناخته است، در وصيت نامه پندآموز خويش نوشته است:

اي فرزندم محمد! تو را و برادرت را و هر كس كه اين (نوشته) را بخواند به آشتي و درستي در معامله با خداي عزّوجلّ و رسول او صلي‌الله‌عليه‌و‌آله و حفظ و رعايت فرمان خدا و رسول، كه درباره ظهور مولاي ما مهدي عليه‌السلام بيان فرموده‌ و بشارت داده‌اند سفارش مي‌كنم.
چه، قول و عمل بسياري از مردم با عقيدة آنان مخالف است؛ مثلاً بارها ديده‌ام كه اگر بنده‌اي يا اسبي يا درهم و ديناري از آنان گم شود، سراپا متوجه آن مي‌شوند و براي يافتن آن نهايت كوشش را به عمل مي‌آورند؛ اما نديده‌ام كسي براي تأخير ظهور آن حضرت و عقب افتادن إصلاح اسلام و تقويت ايمان مسلمانان و قطع ريشة كافران و ستمكاران، به اندازة دلبستگي به اين امور ناچيز، دلبسته باشد و به اندازه‌اي كه براي از دست دادن اين اشياء متأثر مي‌گردد، متأثر باشد.
... روزي به مردي كه به ظاهر دلبسته ظهور شريف آن بزرگوار است و به او دعوي وفاداري مي‌كند و از غيبتش سوگوار و اندوهناك است، گفتم اگر آن حضرت عليه السلام به تو بگويد كه من از طريق پدران خود دانسته‌ام كه اگر ظهور كنم به محض اين كه چشم تو به من(صاحب الزمان روحی له الفدا) افتد، در دم جان خواهي سپرد، اما اگر ظهور من تأخير افتد،20 سال ديگر با كمال خوشي با زن و فرزند و اهل و عيال خواهي زيست، آيا چند روزة زندگاني اين جهان فاني را به تأخير ظهور ترجيح نخواهي داد؟


و این سوالی جدی است که همه ما باید از خود بپرسیم و پاسخی حقیقی به آن بدهیم!!!!

سلام خدمت تمام دوستان ...
یه زیرکی رو میخوام به همتون یاد بدم ... اگر براتون مفید بود یه صلوات هم برای من بفرستین ... شاید هم خیلی هاتون اینو بدونین و در حال اجرا کردنش باشین ...

1- روزی حضرت محمد در جمعی پرسید چه کسی هر روز قرآن را ختم میکند ... سلمان جواب داد من !!! عمر گفت دروغ میگوید من هر روز از جلوی خانه ایشون رد میشم ... خانه اش تاریک است چگونه این کار را انجام میدهد ؟؟؟ حضرت محمد از سلمان خواست که رمز کار را به ایشان بگوید ... سلمان هم گفت : من از پیامبر شنیدم که هر کس قبل از خواب 3 بار سوره قل هوالله را بخواند مانند آن است که یک بار قرآن را ختم کرده است ...

2- همچنین حدیثی داریم ... که هر کس یک آیه در ماه رمضان از هر جای قرآن که بخواند مانند آن است که یک بار قرآن را ختم کرده است ...

حالا این دو تا حدیث رو بزارین کنار هم و خودتون بگین اگر شخصی هر شب از ماه رمضان قبل از خوابیدن 3 بار سوره قل هوالله رو بخونه ... معادل چند بار ختم کردن قرآن کریم هست ... و چه ثوابی داره ...

بسمه تعالی

پیامبر اکرم صل الله علیه و آله در خطبه‌ای درباره ماه مبارک رمضان، ضمن توصیه‌های مفصّلی که به مسلمین داشتند، فرمودند: «إِنَّ الشَّقِیَّ حَقَّ الشَّقِیِّ مَنْ خَرَجَ عَنْهُ هَذَا الشَّهْرُ وَ لَمْ یُغْفَرْ ذُنُوبُهُ»‌[عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 293.] شقی‌ترین مردم کسی است که ماه مبارک رمضان بر او بگذرد و او سعادتمند و آمرزیده نشود. پیامبر اکرم«صل الله علیه و آله» با این بیان نورانی، از یک سو مژده و بشارت امکان دستیابی به رستگاری و حسن عاقبت در ماه مبارک رمضان را به مسلمین می‌دهند و از سوی دیگر، جمله ایشان یک تهدید جدّی برای افراد بی‌تفاوت نسبت به برکات ماه مبارک رمضان محسوب می‌شود. در واقع، افرادی که ماه مبارک رمضان را درک کنند و نتوانند از این فرصت معنوی گرانبها بهره‌مند شوند و غفران حق تعالی شامل حال آنان نشود و نیز کسانی که نتوانند در این فرصت بی‌نظیر، رشد معنوی بیابند و قدمی به سوی کمال و پیشرفت بردارند، در بیان پیامبر گرامی«صل الله علیه و آله» شقی‌ترین و بدبخت‌ترین مردم هستند.

همچنین آن حضرت در خطبه آخرین جمعه ماه شعبان درباره برکات این ماه فرمودند: نفس‌های شما در ماه مبارک رمضان تسبیح و خواب شما عبادت است و همه شیاطین در غل و زنجیرند. باید مراقب باشید در این ماه، خود شما غل و زنجیر شیاطین را باز نکنید. فرمودند ملائکه رحمت، مواظبت کامل نسبت به شما دارند و مراقب باشید خود را از حفظ و حراست آنها خارج نکنید و مواظبت ملائکه را از دست ندهید.
در حین خطبه ‌پیامبر«صل الله علیه و آله» امیرالمؤمنین«علیه السلام» از جابر خواستند و عرض کردند:‌ یا رسول الله! برترین و والاترین عمل در ماه مبارک رمضان چیست؟ پیامبر اکرم«صل الله علیه و آله» در پاسخ فرمودند: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» [امالی الصدوق، ص 95.] برترین عمل این است که انسان در ماه مبارک رمضان گناه نکند.

سلام ...
دستور العملی است منصوب به آیت الله قاضی که به طلابی که با ایشان مانوس بوده اند فرموده اند :

1-شب ها را به بیداری و روزها را به روزه گرفتن سر کن ... به لطفانه آنکه خداوند لطفش را شامل همه کرده است .
2- شب را به مقدار کمی استراحت کن . و نماز شب را به گونه تهجد به جای بیاور ... کمی نماز شب را بخوان ... سپس بخواب ... بیدار شو .... و دوباره چند رکهت دیگر از آن را بخوان
3- کتاب حق را بخوان . و آنرا با بهترین صوت و زیباترین آهنگ بخوان ... آرام آرام ...
4- سلام بفرست بر اصل قرآن و فصل آن ... (که مقصود حضرت محمد و آل محمد میباشد)
5- در معنای قرآن دقت کن ... و آن را از روی لهو و لعب نخوان ... و در معنای آن دقت کن .
6- در هر حال بر تو باد ذکر و یاد خداوند . (سجده یونسیه و ذکر یونسیه از پانصد تا هزار بار )
7- خواندن تسبیحات حضرت صدیقه بعد از هر نماز ... زیرا از انواع ذکر کبیر شمرده میشود .
8-دعا برای فرج حضرت حجت در قنوت وتر .
9- زیارت اهل قبور
10- دیدار برادران نیکوکار .

[="Tahoma"][="SeaGreen"]اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

اولین سحرتون بخیر[/]

سلام و تبریک ماه میهمانی خدا.
من امسال عضو این وب سایت شدم و الان این تاپیک رو از اول مرور کردم. وقتی به صفحات آخر رسیدم متوجه شدم تاپیک مال پارساله و وضعیت دوستان و ناراحتی از پایان ماه رمضان برام جالب بود و شگفت آور اینکه این حالت ناراحتی رو در اولین روز ماه مبارک جدید دیدم و تجربه کردم. شاید حالا بیشتر بتونم حواسم رو جمع کنم تا از این فرصت داده شده بهترین استفاده رو ببرم. از این بابت خدا رو شاکرم.
ماه و سال خوبی داشته باشید.

سلام
نمیدونم چه حکمتیه که روزهای اول ماه مبارک رمضان عجیب حس و حال معنوی داریم (دارم)،به اواسطش که میرسه حسش کمتر میشه و دوباره در شبهای قدر به اوج خود میرسه و در چند روز آخر (مثلا دو سه روز آخر) به خاطر استفاده درست نکردن و بهره نبردن از این ماه فقط حسرت و حسرت و حسرت میخوریم....
کسی میتونه راهنمایی کنه که علت این تغییرات چیه؟و کسی میتونه بگه چه کار کنیم که دچار این نوسانات نشیم؟و نیز کسی میتنونه بگه چه کار کنم که ماه رمضان امسالم با دیگر سالها متفاوت باشه؟!

سلام.روزه ی همتون قبول.میگن وقتی چشمت به آب می افته و مینوشی بگو یاحسین(ع) ولی وقتی چشمت به آب می افته و نمیتونی بنوشی بگو یاابالفضل(ع).
و اینکه ما آدم ها اگه عاشق خدا هستیم نباید بگوییم ما یا من.در دیار عاشقی مخصوصا در ماه رمضان کلمه ی من معنی نداره.
به قول سعدی علیه الرحمه: عاشقان، کشتگانِ معشوقند ، برنیاید زکشتگان آواز.
ان شاءالله که با یاری خودش بتونم به سوی او قدم برداریم تا او به سویمان دوان دوان بیاید.
یاعلی
:Gol:

بسمه تعالی

«أَلسَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ»

سلام بر تو! ماهى كه [مايه‏ ى‏] سلامتى و ايمنى از هر امرى مى ‏باشى.

حضرت آیة الله سعادت پرور(پهلوانی تهرانی)رحمة الله علیه در توضیح عبارت فوق می فرمایند:

امام سجاد- عليه ‏السّلام- قريب بيست سلام با ماه مبارك رمضان دارد و در هر كدام، به امورى اشاره مى ‏فرمايد كه از خاصيّت‏هاى اين ماه براى اهل ايمان است و از آن برخوردارند و مى‏ توانند به مشكلات سر راه معنويّتشان پايان دهند. و در بخش فوق- به طور سربسته- به آن‏ها اشاره شده؛ زيرا سلام به معناى امنيّت مطلق است و امنيّت مطلق وقتى براى كسى حاصل مى ‏شود، كه سر راه معنويّتش، خار و خاشاك گناه، غفلت‏ها، تعلّقات، هوا پرستى‏ ها و ... نباشد و بتواند به آسانى به سيرالى‏ اللَّه و يا دوام آن ادامه دهد. خاصيّت ماه رمضان آن است كه امر فوق را براى همه اهل ايمان فراهم مى‏ سازد، تا آن كه شب قدرشان از هزار ماه عمر آنان بهتر شود، كه:

لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر

شب قدر از هزار ماه بهتر است.

و به نتيجه و غرض غايى از خلقت نايل گردند و آن همه شب تا مطلع فجر، سلام باشد، كه:

سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْر

آن شب تا دميدن سپيده، سلامتى و ايمنى [مطلق‏] است.

و روز عيد ماه رمضان از جوايز آن برخوردار شوند. در حديث منقول از امام- عليه‏السّلام- آمده كه:

«قالَ النَّبِىُ‏- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم-: إِذا كانَ أَوَّلُ يَوْمٍ مِنْ شَوّالٍ نادى‏ مُنادٍ: أَيُها الْمُؤْمِنُونَ! أُغْدُوا إِلى‏ جَوآئِزِكُمْ. ثُمَّ قالَ: يا جابِرُ! جَوآئِزُ اللَّهِ لَيْسَتْ كَجَوآئِزِ هؤُلآءِ الْمُلُوكِ. ثُمَّ قالَ: هُوَ يَوْمُ الْجَوآئِزِ.»

روايت شده كه امام باقر- عليه‏السّلام- به نقل از پيامبر اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- فرمود: هنگامى كه روز اوّل ماه شوّال فرا مى‏ رسد، مناديى ندا بر مى‏ آورد: اى مؤمنان! صبح كنيد و به سوى جايزه ‏هايتان بشتابيد. سپس فرمود: اى جابر! جايزه‏ هاى خداوند همانند جايزه‏ هاى اين پادشاهان [دنيا] نيست. سپس فرمود:

آن روز، روز جايزه‏ هاست.

از اين رو در دعاى ديگر وداع آمده است:

«وَ أَنْ تَجْعَلَنِى بِرَحْمَتِكَ مِمَّنْ خُزْتَ لَهُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَها لَهُ خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ فِى أَعْظَمِ الْأَجْرِ وَ كَرآئِمِ الذُّخْرِ.»

و اين كه مرا به رحمت خويش از كسانى قرار دهى كه شب قدر را براى آنان جمع نمودى [و او را حايز و درك كننده‏ ى آن قرار داده ‏اى‏] و آن را براى او بهتر از هزار شب در بهترين پاداش و گرامى‏ ترين توشه و اندوخته قرار داده‏ اى.


بسمه تعالی

«أَللَّهُمَّ اغْسِلْنِى فِيهِ [فِى هذَا الْيَوْمِ‏] مِنَ الذُّنُوبِ، وَ طَهِّرْنِى فِيهِ مِنَ الْعُيُوبِ، وَامْتَحِنْ فِيهِ قَلْبِى بِتَقْوَى الْقُلُوبِ. يا مُقِيلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبِينَ! بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ!»

خداوندا! در اين [روز] مرا از گناهان شستشو ده و از عيب‏ها پاكيزه گردان.

و دلم را براى [پذيرش‏] تقواى دل‏ها بگشاى، اى در گذرنده از لغزش‏هاى گناهكاران! به رحمتت، اى مهربان‏ترين مهربان‏ها!

شرح دعا از آیت الله سعادت پرور(پهلوانی تهرانی)رحمة الله علیه:

در اين دعا، سه حاجت بسيار بزرگ از خداوند تقاضا شده است: 1. شستشو از گناهان؛ 2. پاكيزگى از تمام عيوب؛ 3. پس از دو امر گذشته تقواى دل و قلب.

تمام ابتلائات ظاهرى و باطنى بشر در مرحله‏ ى اوّل، با گناهان او ربط دارد. و پس از آن، عيب‏هاى ظاهر ايشان مؤثرند كه تمام گناهان و عيوب، در واقع برخاسته از طبيعت خاكى بشرى مى‏ باشد و در آخر تقوا نداشتن دل و قلب. اگر خداوند بنده‏ اى را به عنايات خويش از استجابت حوايج سه‏ گانه برخوردار نمايد، وى را در زمره‏ ى عبّاد صالح خويش قرار داده و از قرب و انس با خود بهره‏ مند ساخته است. و اگر در ابتلاى آن سه امر بماند، همواره از قرب او سبحانه بى‏ بهره خواهد بود، بلكه به ابتلائات دنيوى و اخروى نيز گرفتار مى ‏گردد. ماه رمضان وقت پاك شدن از ابتلائات و به قرب او سبحانه راه يافتن است، از اين رو فرموده شده: «أَللَّهُمَّ اغْسِلْنِى ...»

اوّلًا: بايد ديد آمرزش الهى چه اثرى و عدم آمرزش چه نتايج سويى دارد كه فرموده شده:
«اغْسِلْنِى فِيهِ مِنَ الذُّنُوبِ». مراد از گناهان در اين فراز، تمام گناهان ظاهرى كبيره و صغيره است؛ زيرا همه آن‏ها، مانع از رسيدن انسان به كمال انسانيّت مى ‏باشند خداوند مى‏ فرمايد:

- قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

بگو: اى بندگان من- كه بر نفس خويش اسراف نموده و از اندازه گذشته ‏ايد!- از رحمت خدا نوميد نشويد، مسلّماً خداوند همه‏ ى گناهان را مى‏ آمرزد، به راستى كه او بسيار آمرزنده و مهربان است.

- وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏

و دسته ‏ى ديگر كه به گناهانشان اعتراف نمودند، در حالى كه عمل شايسته را با عمل بد درآميخته‏ اند، اميد است كه خداوند توبه‏ ى آنان را بپذيرد، به راستى كه خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است.

- كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ كُلٌّ كانُوا ظالِمِينَ‏

همانند شيوه‏ ى خاندان فرعون و كسانى كه پيش از آن‏ها بودند، آيات پروردگارشان را تكذيب نمودند، پس ما آنان را به واسطه‏ ى گناهانشان نابود ساختيم و خاندان فرعون را غرق نموديم و همه آن‏ها، ستمكار بودند.

و در حديث آمده است:

- «أَما! إِنَّهُ لَيْسَ عِرْقٌ يَضْرِبُ وَ لا نِكْبَةٌ وَ لا صداعٌ وَ لا مَرَضٌ، إِلّا بِذَنْبٍ وَ ذلِكَ قَوْلُ اللَّهِ- عَزَّوَجَلَّ- فِى كِتابِهِ‏: وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ.»
آگاه باشيد! كه هيچ رگى [در بدن‏] نمى ‏زند و هيچ گرفتارى و سردرد و بيماريى پيش نمى‏ آيد، مگر به واسطه ‏ى گناه. و اين [مفهوم‏] همان فرمايش خداوند- عزّوجلّ- در كتابش است كه: «و هر مصيبتى كه به شما مى ‏رسد، به واسطه‏ ى دست‏ آورد و اعمال خود شماست و خداوند از بسيارى [از آن‏ها] عفو و گذشت مى‏ كند.»

- «ما مِنْ نِكْبَةٍ تُصِيبُ الْعَبْدَ إِلّا بِذَنْبٍ، وَ ما يَعْفُو عَنْهُ أَكْثَرُ.»

هيچ گرفتارى و مصيبتى به بنده نمى‏ رسد، مگر به واسطه‏ ى گناه و آن چه خداوند عفو مى‏ فرمايد، بيشتر است.

ثانياً معلوم شود پاكيزه شدن از عيب‏ها، چه اثراتى را براى مؤمن، از جهت كمالات معنوى دارد كه فرموده شده: «وَ طَهِّرْنى فِيهِ مِنَ الْعُيُوبِ.»

[=Traditional Arabic]مراد از عيوب در اين فراز، تنها عيب‏هاى باطنى و اخلاق و صفات ناپسنديده است؛ زيرا آن‏ها با مقام خلافة اللّهى و مزيّن بودن بشر به تمام اسامى خداوند، تنافى و تضادّ دارد و بلكه با جهل و شرور و فساد عالم خاكى سازگار مى‏باشد و اما برعكس، تمام اخلاق حسنه‏ اى كه با خُلق الهى توافق داشته باشد را مى‏ توان «اخلاق حسنه» ناميد و در واقع خواسته دعا: [=Traditional Arabic]«وَ طَهِّرْنِى فِيهِ مِنَ الْعُيُوبِ»[=Traditional Arabic] تقاضاى اخلاق الهى و فطرى مى‏ باشد و
[=Traditional Arabic]آن هم از قوّه به فعل و از حجاب به ظهور نخواهد پيوست، مگر به طهارت باطن و ظاهر، از خُلق‏هاى ناپسنديده و البته به عنايت الهى‏.

[=Traditional Arabic]




بسمه تعالی

خواجه حافظ شیرازی رحمة الله علیه:

ز آن مِىِ صاف كز او پخته شود هر خامى‏/گرچه ماه رمضان است، بياور جامى‏

شرح بیت از علامه طباطبائی رحمة الله علیه،به قلم آیت الله سعادت پرور رحمة الله علیه:
معشوقا! اگرچه ماه‏ رمضان‏ است و بايد امساك از طعام و شراب نمود؛ ولى آشاميدن شراب صاف مشاهداتت، نه تنها روزه داران را از صيام باز نمى دارد، كه خامان و اهل قشر را هم پخته مى سازد و دعوت به لبّ مى نمايد؛ لذا بندگانت را دعوت به ضيافت نموده‏ اى؛ كه:
«شَهْرٌ دُعيتُم فيهِ إلى‏ ضِيافَةِ اللَّهِ، وَ جُعِلْتُمْ فيهِ مِنْ أهْلِ كَرامَةِ اللَّهِ.»: ( [ماه مبارك رمضان‏] ماهى است كه در آن به ميهمانى خداوند خوانده شده، و از كسانى كه مورد كرامت الهى قرار مى گيرند، گرديده ‏ايد.- مى ‏خواهى آنان را از تجلّياتت برخوردار نمايى، كه فرموده‏ اى: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»: (شب قدر، از هزار ماه بهتر است.- نظر دارى كه بى‏ حجابت ببينند، كه «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»: (آن شب تا دميدن سپيده دم، سلامتى است.) مرا هم از آن عناياتت بهره‏ مند ساز و مگذار به هجران و ناكامى بسر برم‏.
آرى، به يك نظر بندگان الهى مهمان روزه مى باشند؛ و به نظر ديگر، روزه مهمان آنان است. چنانچه ايشان از روزه پذيرايى كامل نمايند، و به وظائف آن عمل كنند، روزه آنها را مهمان ضيافتهاى خود و انعامهايش خواهد كرد؛ كه:
«وَالحَمْدُللَّهِ الَّذى ..سَبَّلَنا فى سُبُلِ إحْسانِهِ، لِنَسْلُكَها بِمَنِّهِ إلى‏ رِضوانِهِ ... وَالحَمْدُللَّهِ الَّذى جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ الصِّيامِ شَهْرَ رَمَضانَ وَشَهْرَ الطَّهُورَ وَشَهْرَ الإسْلامِ وَشَهْرَ التَّمحيصِ ... وَأعِنّا عَلى صِيامِهِ بِكَفِّ الجَوارِحِ عَنْ مَعاصيكَ وَاسْتِعْمالِها فيهِ بِما يُرْضيكَ ... أللّهُمَّ! أهِّلْنا فيهِ لِما وَعَدْتَ أوْلِيآئكَ مِنْ.كَرامَتِكَ، وَأوْجِبْ لَنا ما تُوجِبُ لِأهْلِ الإسْتِقْصآءِ لِطاعَتِكَ، وَاجْعَلْنا فى نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الدَّرَجَةَ العُلْيا [الرَّفيعَ الأعْلى‏] مِنْ جَنَّتِكَ [بِرَحْمَتِكَ‏]، وَاسْتَوْجَبَ مُرافَقَةَ الرَّفيعِ الأعْلى‏ مِنْ أهْلِ كَرامَتِكَ، بِفَضْلِكَ وَجُودِكَ وَرَأفَتِكَ.»

(و حمد و سپاس خدايى را كه ... ما را در راههاى احسان و نيكوكارى خويش روانه ساخته، تا به نيكى و نوازش او آن راهها را به رضا و خشنودى‏ اش بپيماييم ... و سپاس خدايى را كه ماه خويش، ماه روزه، ماه رمضان و ماه پاك كننده، و ماه اسلام و تسليم شدن، و ماه آزمايش را از اين راهها قرار داد ... و ما را با بازداشتن اعضا و جوارح از نافرمانيها و بكار زدن آنها در آنچه تو را خشنود مى نمايد، بر روزه گرفتن در اين ماه يارى فرما ... بار خدايا! ما را در اين ماه سزاوار آنچه كه از كرامت و بزرگوارى‏ ات به اوليا و دوستان خويش وعده دادى، بفرما، و ما را مستوجب و برازنده آنچه كه به آنان كه تمام كوشش خود را در طاعت و عبادتت بكار مى بندند [و يا: ريز ريز عبادتها را بجا مى آورند] عنايت مى فرمايى، بگردان، و در رشته و رده كسانى كه [به مهر و رحمت تو] زيبنده پايه بلند از بهشتت گشته، و به فضل و بخشش و رأفتت شايسته همدمى با بلندپايگان از اهل كرامت و بزرگوارى‏ ات شده ‏اند، قرار ده.)




چی میشه که وقتی بچه ای بدون اینکه بدونی ماه رمضون چه ماه بزرگیه، کلی شوق داری واسه روزه گرفتم
ولی وقتی بزرگ میشی با اینکه می دونی، ولی ... . اه

بسمه تعالی

«اى احمد! كاش شيرينى گرسنگى، سكوت (انديشمندانه از لغو) و تنهايى و نتايج آن‏ها را مى‏ چشيدى. پيامبر عرض كرد: پروردگارا! ثمره گرسنگى چيست؟ خداوند فرمود: «حكمت، حفظ قلب، تقرّب به خداوند متعال، اندوه هميشگى، سبك‏بارى، حق‏گويى و بى‏ پروايى از سخت و آسان زندگى.»

آثار گرسنگی :

1-حکمت:
«كاش شيرينى گرسنگى، سكوت (انديشمندانه از لغو و بيهودگى) تنهايى ونتايج و آثار آن‏ها را مى‏ چشيدى. پيامبر پرسيد: پروردگارا! ثمره گرسنگى چيست؟ خداوند فرمود: حكمت.»


قرآن كريم‏


«به هر كس بخواهد حكمت مى‏ دهد و به هر كس حكمت بدهد، قطعاً، خيرى بى‏ شمار عنايت كرده است و جز خردمندان بدين امر متوجه و متذكر نمى‏ شوند.»

« (مردم را) با حكمت و كلام نيكو به راه پروردگارت فراخوان.»


«اوست (آن خدايى) كه در ميان درس ناخواندگان، پيامبرى از ميان خودشان برانگيخت تا آياتش را بر آنان بخواند و آن‏ها را پاك گرداند و كتاب و حكمت را به ايشان بياموزد، اگرچه پيش از آن در گمراهى آشكار بودند.»


حديث‏


در حديث معراج آمده است:

«... نتيجه سكوت انديشمندانه، دانش و حكمت است و حاصل حكمت، شناخت است و حاصل شناخت، يقين و اگر بنده به يقين برسد، برايش فرقى نمى‏ كند كه به سختى بگذراند يا به آسانى.»
«اى احمد! بنده وقتى گرسنه باشد و زبانش را حفظ كند، حكمت را به او مى‏ آموزم؛ اگر كافر باشد، حكمت بر او حجّت و برايش وبال است و اگر مؤمن باشد، برايش نور و برهان و شفا و رحمت خواهد بود؛ پس به آن‏چه نمى‏ داند دانا و به‏ آن‏چه نمى‏ ديده بينا خواهد شد و اوّل چيزى كه به او بنمايانم عيبها و كاستيهاى خودش است تا با مشغول شدن به آن‏ها از پرداختن به عيوب ديگران بازماند و ريزه‏ كاريهاى دانش و گوشه‏ هاى ناپيداى آن را به او نشان دهم تا شيطان از هيچ راهى بر او داخل نشود و او را به فريبهاى شيطان و نفسش بينا سازم تا نفسش، راهى براى غلبه بر او پيدا نكند.»

در حديث ابى‏ ذر آمده است: «اى ابوذر! هيچ بنده ‏اى در دنيا زهد نورزيد و به آن بى‏ رغبتى نشان نداده؛ مگر آن‏كه خداوند، حكمت را در قلبش رويانده و زبانش را به آن گويا كرده است. عيوب دنيا و درد و درمان آن را به او مى‏ نماياند و او را در حالى از دنيا به سوى دارالسلام (و بهشت) مى‏ برد كه سالم (و از عيوب و نواقص دنيا بركنار) مانده است.»

امام صادق- عليه‏ السّلام- از پدران بزرگوارش از پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- نقل مى‏ كند كه فرمود: «عيسى‏ بن مريم در ميان بنى‏ اسرائيل بپاخواست و گفت: اى بنى اسرائيل! با نادانان به حكمت سخن مگوييد كه (اگر چنين كنيد) به حكمت ستم كرده ‏ايد و اهل حكمت را از حكمت منع نكنيد كه (اگر چنين كنيد) به ايشان ستم كرده ‏ايد و ستمكار را بر انجام جور و جفا يارى مكنيد كه (اگر چنين كنيد) فضل خود را از بين مى‏ بريد.»
از امام كاظم- عليه ‏السّلام- نقل شده است كه فرمود: «خداوند دل‏هاى مؤمنان را در هم پيچيده، تاريك و آماده پذيرش ايمان آفريد و آن‏گاه كه اراده فرمود درون آن‏ها را روشن كند، با حكمت، آبيارى و با دانش، كشت نمود و كشاورز و سرپرست آن دل‏ها، پروردگار جهانيان است.»
از امام صادق- عليه ‏السّلام- نقل شده است كه فرمود: «حكمت، گمشده مؤمن است، هر يك از شما گمشده‏ اش را در هر جايى يافت، بايد آن را برگيرد.»
على- عليه‏ السّلام- مى‏فرمايد: «حكمت را در هر جا باشد به كف آريد؛ زيرا كه حكمت- هنگامى كه- در سينه منافق است، مضطرب و ناآرام مى ‏باشد تا اين‏كه از آن‏جا خارج شود و در كنار ديگر همگنانش در سينه مؤمن آرام گيرد.»

على- عليه ‏السّلام- مى‏ فرمايد: «حكمت، گمشده مؤمن است، پس هر جا كه باشد آن را به چنگ آريد؛ اگر چه از اهل نفاق باشد.»
على- عليه ‏السّلام- مى‏ فرمايد: «دل‏ها همچون بدن، گرفته و ناخوش مى‏ شوند؛ پس حكمت‏هاى لطيف و تازه را براى آن‏ها جست‏جو كنيد.»

ادامه دارد . . . . . .


2-نگهداری دل:

قرآن كريم‏

«و هر كس به خداوند ايمان بياورد، دلش را هدايت مى‏ نمايد و خداوند به هر چيز (و هر كار) داناست.»

«اوست كه آرامش را در دل‏هاى مؤمنين قرار مى‏ دهد تا بر ايمان ايشان بيفزايد.»

«پروردگارا، پس از آن‏كه ما را هدايت كردى، دل‏هايمان را منحرف و متزلزل مفرما و از نزد خويش رحمتى به ما عنايت فرما كه همانا تو بسيار بخشنده ‏اى.»

«كسانى كه ايمان آورده و دل‏هايشان به ياد خدا آرام مى‏ گيرد؛ بدانيد دل‏ها به ياد خدا آرام مى‏ گيرد.»

«هيچ گروهى را نمى ‏يابى كه به خدا و روز قيامت ايمان بياورند و (در همان حال) كسانى را كه با خدا و رسولش دشمنى مى‏ ورزند، دوست داشته باشند؛ هر چند آن افراد، پدران يا فرزندان يا خويش و قبيله آن‏ها باشند. آنان (كسانى هستند كه) خداوند در دل‏هايشان ايمان را ثبت فرموده و با روحى از ناحيه خويش تأييدشان كرده است و به بهشت‏هايى كه از زير آن‏ها نهرها جارى است، ايشان را داخل مى‏ كند، در حالى كه در آن بهشت‏ها جاودانه ‏اند و خدا از آن‏ها خشنود و آن‏ها هم از خدا خشنودند. آن‏ها حزب خدا هستند. بدانيد حزب خدا رستگارند.»

«و بدانيد كه خداوند بين انسان و دلش حائل مى‏ شود و همه به سوى او برگردانده و نزد او جمع مى‏ شويد.»

حديث‏

امام صادق- عليه‏ السّلام- مى‏ فرمايد: «هيچ دلى نيست مگر اين‏كه دو گوش دارد، بر يكى از آن‏ها فرشته ‏اى راهنما مسلّط است و بر ديگرى شيطانى فريبكار. يكى او را به كارى امر مى‏ كند و ديگرى از آن باز می ‏دارد. شيطان به انجام گناهان دستور مى‏ دهد و فرشته از انجام آن‏ها باز مى‏ دارد. اين‏ها مفهوم كلام الهى است كه مى‏ فرمايد: «در جانب راست و چپ انسان (شنونده‏ اى به گوش) نشسته است، انسان هيچ كلامى را بر زبان نمى ‏راند مگر اين‏كه مراقبى آماده نزد او (گمارده شده) هست.»

از امام باقر- عليه ‏السّلام- نقل شده است كه فرمود: «دل‏ها سه نوع هستند: دل بيمار و وارونه‏ اى كه بر هيچ خيرى راه نمى ‏يابد، كه آن قلب كافر است و دلى كه در آن لكّه ريز سياهى وجود دارد، خير و شر در آن با هم در مقابله و ستيز هستند؛ هر كدام قوى‏ تر بود چيره مى‏ شود و دلى كه گشاده است، در آن چراغى مى‏ درخشد و نورش تا روز قيامت خاموش نمى‏ شود و آن قلب مؤمن است.»

از اميرالمؤمنين- عليه ‏السّلام- نقل شده است كه فرمود: «عجيب‏ترين چيز در انسان، دل اوست كه در آن مايه‏ هايى از حكمت و زمينه‏ هاى متفاوت و ناسازگارى از خلاف حكمت در آن است؛ اگر به چيزى اميدوار شود، طمع، او را به خفّت و خوارى مى‏ كشاند و اگر طمع بر او حمله‏ ور شود، حرص او را نابود مى‏ سازد و اگر نااميدى بر او مسلّط شود، افسوس او را از پاى در مى‏ آورد. اگر خشم گيرد، آتش غضب در اندرونش شعله ‏ور مى‏ گردد: اگر با خشنودى (از وضع موجود) به نيك‏بختى برسد خويشتن‏دارى را به فراموشى مى‏ سپارد. اگر ترس بر او دست يابد، پرهيز و احتياط، او را به خود مشغول مى‏ سازد. اگر امنيت او را احاطه كند، غفلت او را در مى‏ يابد. اگر نعمت (يكى پس از ديگرى) بر او تازه شود، غرور او را فرا مى‏ گيرد. اگر مصيبتى به او برسد، بيتابى رسوايش‏ مى‏ كند. اگر به مال و منالى دست يابد، بى‏ نيازى او را گردنكش مى‏ كند. اگر فقر او را در تنگنا قرار دهد، بلا و آزمايش او را به خود گرفتار مى‏ سازد. اگر گرسنگى بر او شدّت پيدا كند، ناتوانى بر زمينش مى‏ زند. اگر در سيرى زياده ‏روى كند، پرى شكم خفه‏ اش مى‏ سازد؛ پس هر نوع كوتاهى براى او خسارت‏ بار و هر نوع زياده ‏روى ويرانگر است.»

در بخشى از حديثى طولانى از امام سجّاد- عليه‏ السّلام- آمده است: «بدانيد كه دل را چهار ديده است: با دو ديده امر دين و دنيايش را مى‏ بيند و با دو ديده امر آخرتش را مى‏ نگرد؛ پس هر گاه خداوند براى بنده ‏اى خير بخواهد، ديدگان دلش را مى‏ گشايد و با آن‏ها غيب و امور نهانى و آخرتش را مشاهده مى‏ نمايد و هرگاه چيز ديگرى برايش اراده كند، دل را در هر وضعى كه هست رها مى‏ كند.»

از فقه الرضا- عليه‏ السّلام- نقل شده است: «خداوند در ميان بندگانش ظرفى مخصوص به خود دارد كه همان قلب است و محبوب‏ترين قلب‏ها در نزد او پاك‏ترين، محكم‏ترين، شفاف‏ترين و مهربان‏ترين آن‏هاست. يعنى محكم‏ترين آن‏ها نسبت به دين خدا، پاك‏ترين آن‏ها از گناهان و شفاف‏ترين و مهربان‏ترين آن‏ها نسبت به برادران.»

سليمان بن خالد مى‏ گويد: از امام صادق- عليه‏ السّلام- شنيدم كه فرمود: «هرگاه خداوند خير بنده‏ اى را اراده كند، در قلبش نقطه‏ اى نورانى پديد مى‏ آورد و گوش دلش را باز مى‏ كند و فرشته‏ اى بر او مى‏ گمارد تا او را محكم و استوار نگه دارد و هرگاه بدى بنده‏ اى را اراده كند، درقلبش نقطه ‏اى تاريك پديد مى‏ آورد و گوش دلش‏ را مى‏ بندد و شيطانى بر او مى ‏گمارد تا او را از راه بيرون‏ برد. آن‏گاه اين‏ آيه را تلاوت فرمود: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ»؛ (هر كس كه خداوند اراده فرمايد هدايتش كند، سينه ‏اش را گشاده مى ‏سازد).»

از امام صادق- عليه ‏السّلام- در توضيح آيه‏ «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» نقل شده است كه فرمود: چشم، گوش، زبان و دست انسان به چيزى (يا انجام كارى) ميل مى‏ كند.

اگر به انجام آن‏چه ميل مى‏ كند رو بياورد آن كار را انجام نمى ‏دهد؛ مگر اين‏كه دلش از آن راضى نيست و آن را نمى‏ پذيرد و مى‏ داند آن كار درست نيست و خلاف حق است.» و در خبر هشام از امام صادق- عليه‏ السّلام- آمده است كه امام- عليه‏ السّلام- فرمود: «خداوند بين انسان و بين اين اشتباه كه باطل را حق بپندارد، حائل مى‏ شود.»

پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- مى‏ فرمايد: «داوود در مناجات با خداى خويش عرض كرد: «اى خداى من! هر پادشاهى را خزانه ‏اى است، خزانه تو كجاست؟ خداى بزرگ فرمود:
مرا خزانه‏ اى است كه از عرش بزرگتر، از كرسى فراتر، از بهشت پاكيزه ‏تر و از ملكوت آراسته ‏تر است، زمين آن معرفت، آسمانش ايمان، خورشيدش شوق، ماهش محبّت، ستارگانش انديشه ‏هاى برتر، ابرش عقل، بارانش رحمت، ميوه ‏اش طاعت و نتيجه ‏اش حكمت است. داراى چهار در است: علم، حلم، صبر و رضا. بدانيد آن خزانه، قلب است.»

پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- فرمود: «اگر شياطين بر دل‏هاى آدميزاد احاطه نداشتند، انسان‏ها ملكوت را نظاره مى‏ كردند.»

امام حسن عسكرى- عليه ‏السّلام- مى‏ فرمايد: «وقتى دل‏ها با نشاط است، (حكمت و معرفت و ...) را به آن‏ها عرضه كنيد و هرگاه دل‏ها فرارى بود، آن‏ها را رها كنيد.»

پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- مى‏ فرمايد: «بر هر دلى شيطانى آويخته و همراه است؛ پس هرگاه نام خدا را ياد كند، آن شيطان دور شده و ذوب مى ‏شود و هرگاه ياد خدا را ترك كند، شيطان او را به سوى خود مى‏ كشد، گمراه مى‏ گرداند، از راه مى‏ لغزاند و به سركشى وا مى ‏دارد.»

امام صادق- عليه ‏السّلام- مى‏ فرمايد: «پدرم امام باقر- عليه‏ السّلام- مى‏ فرمود: هيچ چيز براى دل تباه‏ كننده ‏تر از گناه نيست. دل، گناهى مى‏ كند و به آن مشغول است تا اين‏كه گناه بر او چيره مى‏ شود و زير و رويش مى‏ كند (بدى را برايش خوب و خوبى را بد و حق را باطل و باطل را (حق جلوه مى‏ دهد.).»

على ‏بن جعفر از برادرش از پدرش امام صادق- عليه ‏السّلام- نقل مى‏ كند كه فرمود:
«خداى بزرگ به موسى‏- عليه ‏السّلام- وحى فرمود: اى موسى! از مال زياد خوشحال مشو و ياد مرا در هيچ حالى ترك مكن؛ زيرا مال زياد، گناهان را به فراموشى مى‏ سپارد و ترك ياد من دل را تيره مى‏ سازد.»

توضیحاتی از حضرت آیة الله سعادت پرور(پهلوانی تهرانی)رحمة الله علیه:

از مجموع اين آيات و روايات استفاده مى‏ شود كه سالك جوينده كمال، بايد دلش را از هرچه شايسته دل‏ مشغولى نيست، حفظ كند. نيز با دقت در آيات و رواياتى كه ذكر شد و نظائر آن‏ها، تمام مواردى كه دل مشغولى به آن‏ها شايسته نيست، روشن خواهد شد. مطلب قابل توجه آن است كه حفظ قلب، جز با عنايت خداوند متعال ممكن نيست و عنايت الهى در واقع همان هدايت، ايمان، آرامش و حكمت است. هر گاه دل به زيور اين فضيلتها آراسته شد، از آثار هواى نفسانى، گناه، وسوسه ‏هاى شيطان، وابستگى به عالم طبيعت، محبت دنياى دون و هرچه كه موجب غفلت و بازماندن از ياد خداست، حفظ مى‏ شود. جز ياد خدا را برنمى‏ گزيند و جز عبادت او را نمى‏ پذيرد؛ زيرا به جايگاه اصلى خود بازگشته و حرم امن الهى شده است. چنان‏كه امام صادق- عليه ‏السّلام- مى‏ فرمايد: «دل، حرم پروردگار است؛ پس چيزى جز خدا را در حرم خدا راه نده.» دل در اين صورت مى ‏تواند ملكوت را نظاره كند. اما از اين بخش حديث كه ثمره گرسنگى را حكمت و حفظ قلب معرفى فرمود، معلوم مى‏ شود كه گرسنگى، اثر ويژه ‏اى در جلب عنايت الهى دارد.

ادامه دارد . . . . . .

3-تقرب به خداوند متعال

قرآن كريم‏

«بزودى نشانه‏ هاى خويش را در عالم طبيعت و در اندرونشان به آن‏ها مى‏ نمايانيم تا براى ايشان روشن شود كه همانا او حقّ است. آيا در استدلال بر پروردگارت همين كافى نيست كه او، بر هر چيزى گواه و حاضر است؟ بدانيد كه آن‏ها نسبت به لقاء پروردگارشان درترديد هستند. آگاه باشيد كه او بر هر چيز محيط و مسلّط است.»

«هرچه در آسمان‏ها و زمين است، از آن اوست و آنان‏كه در نزد او (مقرّب) هستند، از عبادت پروردگار تكبر نكرده و خسته نمى‏ شوند.»

«پس اگر ايشان تكبر كردند، (بدان) كسانى كه در نزد پروردگارت (مقرّب) هستند، شب و روز او را تسبيح مى‏ كنند و خسته نمى‏ شوند.»

«همانا كسانى كه در نزد پروردگارت (مقرّب) هستند، نسبت به عبادت او تكبر و گردن‏ فرازى نكرده و او را تسبيح و سجده مى‏ نمايند.»

«پرهيزكاران را در (قرب) جوار پروردگارشان بهشتهايى سراسر نعمت، اختصاص يافته است.»

«پرهيزكاران در ميان باغها و نهرهاى بهشتى، در جايگاه صدق، در (قرب) جوار پادشاه مقتدر، آرام گرفته‏ اند.»

«ايشان را در (قرب) جوار پروردگارشان، خانه امن و آسودگى است و او در آن‏چه انجام مى‏ دهند، ايشان را سرپرست و دستگير است.»

«و آن‏هايى را كه در راه خدا كشته شدند، مرده مپنداريد؛ بلكه زنده‏ اند و در نزد (قرب) پروردگارشان روزى داده مى‏ شوند.»

حديث‏

در حديث معراج درباره صفات اهل خير و آخرت آمده است: «هيچ چيز، حتى به قدر چشم برهم زدنى، آنان را از خدا باز نمى‏ دارد.»

«در دلش توجّه به مخلوق نمى ‏يابم ... در برابر روحش تمام درهاى آسمان را مى‏ گشايم و تمام حجابهاى بين خود و او را بر مى ‏دارم ... و ميان من و روحش هيچ حجابى وجود ندارد.»

«و راز و نيازشان با پروردگارشان است كه برتر از هر چيز و مسلّط بر علم و قدرت آن‏هاست.»

نيز در خصوص آن‏چه در آخرت به اهل زهد داده مى‏ شود، آمده است: «و بر روى خود از ايشان پرده نپوشم و به اقسام لذّت‏ها، همچون هم‏ كلامى و همنشينى با خودم در مقعد صدق، بهره‏ مندشان سازم و با آنان از كارها و زحمات دنيايشان ياد كنم و چهار در به روى آن‏ها بگشايم ... درى كه هرگاه بخواهند، بى‏ هيچ سختى از آن در، مرا بنگرند.»

«اى احمد! ورع و پارسايى، درهاى عبادت را بر روى بنده مى‏ گشايد و بنده به سبب آن در نزد مردم، بزرگ داشته مى‏ شود و به واسطه آن به خداى بزرگ مى ‏رسد.»

و در خصوص آن‏چه به كسانى داده مى‏ شود كه براى خشنودى او كار كرده ‏اند، آمده است: «و چشم دلش را به روى جلال و عظمتم بگشايم، علم بندگان خاصّم را از او پنهان ندارم، در تاريكى شب و روشناى روز با او نجوا كنم تا از هم‏سخنى و همنشينى با مخلوق، يك‏سره دست كشد و كلام خود و فرشتگانم را به او مى‏ شنوانم و سرّى را كه از خلقم پنهان داشته‏ ام، بر او آشكار مى‏ سازم ... سپس كارنامه‏ اش را در دست راستش مى‏ گذارم، آن را گشوده مى‏ خواند و بين خودم و او واسطه‏اى در سخن گفتن قرار نخواهم داد، آن‏گاه او را به سوى خود برمى‏ كشم، پس گاه به طرفين متمايل مى‏ شود، گاه مى‏ ايستد، گاه مى‏ نشيند و گاه آرام مى‏ گيرد و سرانجام از صراط مى ‏گذرد ... سپس حجاب بين خود و او را برمى‏ دارم و او را از مكالمه با خودم بهره‏ مند ساخته و لذّت نظاره بر خودم را به او مى ‏چشانم ... و عقل و ادراكش را يكسره در شناخت خود، غرق و مشغول سازم و خود به جاى عقل او به حكومت و قضاوت بنشينم و مرگ و شدّت و تلخى و ترس آن را برايش آسان گردانم ... ملائكه و فرشتگان بالاى سرش به خدمت مى‏ ايستند، در دست هر فرشته‏ اى جامى از آب كوثر و جامى از شراب موجود است كه روحش را با آن سيراب مى‏ سازند تا شدّت و سختى مرگ از ميان برود و مژده بزرگى به او مى ‏دهند و به او مى ‏گويند: پاكيزه‏ اى و جايگاهت پاكيزه باد، تو بر خداى عزيز كريم و حبيب قريب، وارد خواهى شد. آن‏گاه روح او از ميان فرشتگان پرواز كرده و در كمتر از چشم بر هم زدنى به سوى خداوند بالا مى ‏رود و بين او و خداوند هيچ پرده و حجابى باقى نمى‏ ماند و خداوند عزّ و جل به او مشتاق است ... خداوند متعال مى‏ فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند هيچگاه بين خودم و تو حجابى قرار ندهم تا هر گاه اراده كنى بر من وارد شوى. اين رفتارى است كه با دوستانم مى ‏كنم.»

محمد بن عبداللَّه خراسانى، خادم حضرت رضا- عليه ‏السّلام- مى‏ گويد:
«يكى از زنادقه به امام رضا- عليه ‏السّلام- گفت: چرا خداوند در پرده و حجاب قرار گرفته است؟ امام- عليه‏ السّلام- پاسخ داد: حجاب به مردم و زيادى گناهانشان مربوط است؛ اما بر خداوند، هيچ ذرّه ناپيدايى در لحظات شب و روز پنهان نيست.»

از اميرالمؤمنين- عليه ‏السّلام- سؤال شد: «خدايت را به چه وسيله شناختى؟
حضرت فرمود: با آن‏چه او خود را به من شناساند. گفته شد: چگونه خود را به تو شناساند؟ فرمود: هيچ صورتى، به او مانند نيست. با حوّاس درك نمى ‏شود، با مردم مقايسه و سنجيده نمى‏ شود، در عين دورى نزديك و در عين نزديكى دور است ...»

زراره مى‏ گويد: «درباره آيه‏ «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏»؛ (آن‏گاه كه پروردگارت از پشت بنى آدم، فرزندانشان را بر گرفت و ايشان را بر خودشان گواه گرفت كه آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آرى، هستى.) از امام صادق- عليه‏ السّلام- سؤال كردم. امام- عليه‏ السّلام- فرمود:
معرفت در دل‏هايشان برقرار شده، ولى گاهى اقرار ازلى را فراموش كرده ‏اند و روزى آن را به خاطر خواهند آورد و اگر آن اقرار ازلى نمى ‏بود، هيچ كس نمى ‏دانست آفريننده و روزى دهنده ‏اش كيست.»

امام صادق- عليه ‏السّلام- مى‏ فرمايد: «دانشمندى خدمت اميرالمؤمنين- عليه ‏السّلام- رسيد و عرض كرد: اى اميرالمؤمنين! آيا آن‏گاه كه پروردگارت را پرستش كرده‏ اى، او را ديده ‏اى؟ امام- عليه‏ السّلام- فرمود: واى بر تو! من هرگز خدايى را كه نديده‏ ام، نپرستيده‏ ام. آن مرد گفت: چگونه او را ديده ‏اى؟ امام- عليه ‏السّلام- فرمود: واى بر تو! چشم‏ها به ديده ظاهرى او را نمى‏ بينند؛ امّا دل‏ها با حقيقت ايمان او را درمى‏ يابند.»

ابوبصير مى‏ گويد: «به امام صادق- عليه ‏السّلام- عرض كردم: آيا مؤمنان در روز قيامت، خدا را مى‏ بينند؟ امام- عليه‏ السّلام- فرمود: آرى قبل از روز قيامت نيز او را ديده ‏اند؛ عرض كردم: چه موقع؟ فرمود: آن‏گاه كه خداوند به ايشان فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: بله. آن‏گاه امام- عليه‏ السّلام- مكثى كرد و سپس فرمود: همانا در اين دنيا و قبل از روز قيامت، مؤمنان، او را مى‏ بينند. آيا تو هم اكنون او را نمى ‏بينى؟! ابوبصير مى‏ گويد:
گفتم: فدايت شوم، آيا اين سخن را از شما نقل كنم؟ امام- عليه ‏السّلام- فرمود: نه! زيرا اگر نقل كنى افراد جاهلى كه منكر اين مطلب هستند، آن را به معنى ديدنى كه مورد نظر شماست، انكار كرده و تشبيه و كفر مى ‏شمارند؛ در حالى كه ديدن به دل، مثل ديدن به چشم نيست. خداوند برتر از چيزى است كه اهل تشبيه و ملحدان، توصيف مى‏ نمايند.»

از امام كاظم- عليه ‏السّلام- نقل شده است كه فرمود: «خداوند تبارك و تعالى پيوسته بوده است، بدون اين‏كه بودنش، در زمان و مكان واقع شده باشد و هم اكنون نيز همان‏طور است كه بوده است. هيچ مكانى از او خالى نيست و هيچ جايى او را در خود نگرفته است و در هيچ مكانى وارد نشده است و هيچ سه نفرى به آهستگى در گوش هم زمزمه نمى ‏كنند؛ مگر اين‏كه او چهارم ‏ايشان است و نه هيچ پنج نفرى، مگر اين‏كه او ششم آن‏هاست و نه تعداد كمتر از اين‏ها ونه تعداد بيش‏تر، او با همه آن‏هاست، هرجا كه آن‏ها باشند. بين او و خلقش هيچ حجابى جز خود خلق‏ نيست. او بدون حجابى (از ناحيه خودش) در حجاب است و بدون پرده، در پرده است. خدايى جز او نيست و او بزرگ و برتر است.»

عيسى بن منصور مى‏ گويد: من، ابن ابى يعفور و عبداللَّه بن طلحه در خدمت امام صادق- عليه‏ السّلام- بوديم؛ ايشان، خود ابتدا به سخن كرده، فرمود: «اى ابن ابى يعفور! پيامبر خدا- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- فرمود: شش خصلت هست كه در هر كس باشد، در برابر خدا و جانب راست (قرب) او باشد ... و ديگرانى كه پايين‏تر از آن‏ها هستند، از نور آن‏ها روشنى گيرند و چنان‏چه آن‏ها را ببينند، به خاطر آن‏چه كه از برترى آن‏ها (مقربان) مشاهده مى‏ كنند، زندگى بر آنان گوارا نخواهد بود. ابن ابى يعفور گفت: آن‏ها چرا ديده نمى ‏شوند، در حالى كه در جانب راست (مقرّب) پروردگارند؟ امام- عليه ‏السّلام- فرمود:
آن‏ها در پرده نور الهى هستند ...»

در دعاى ابوحمزه ثمالى آمده است: «و كسى كه به قصد تو، به راه مى‏ افتد، راهش نزديك است و تو خود را از ديدگان خلقت در پرده پنهان ننموده ‏اى؛ بلكه اعمال آنان، حجاب ديدگانشان شده است.»

توضیحات حضرت آیة الله سعادت پرور(پهلوانی تهرانی)رحمة الله علیه:

تمام اين آيات و روايات به معنى قرب اشاره مى‏ كنند اگر چه در بيشتر آن‏ها تصريح به‏ اين لفظ وجود ندارد و از تمام آن‏ها فهميده مى‏ شود كه مقصود از تقرّب به خداوند، قرب زمانى و مكانى، به اين معنى كه خدا در سويى و بنده در سويى ديگر غير از آن باشد و با انجام عمل شايسته، دورى و كناره ‏گيرى از او به تقرّب تبديل شود، نيست- كه خداوند از اين گونه معانى برتر و منزّه است-، بلكه معنى حقيقى تقرّب به خداوند متعال اين است كه بنده آن‏گاه كه با انجام گناهان و توجّه به عالم خاكى و مادّى، از رؤيت و مشاهده حقيقت عالم- خداى متعال، كه هميشه با اوست و او را احاطه كرده، ذرّات وجودش را پر كرده و از رگ گردن به او نزديك‏تر است- در پرده منع و حجاب محروميت واقع مى‏ شود. اگر از غفلت اعمال بدى كه سبب پيدا شدن حجاب شده، دست بردارد؛ به طورى كه هيچ چيز او را از خدا باز ندارد و به انجام اعمال شايسته رو آورد؛ حجاب‏هاى مادّى از پيش چشمانش برداشته شده و به سبب آن به مرتبه شهود مى ‏رسد و خداى سبحان را به دل و ديده بصيرت، مشاهده مى‏ كند. بديهى است، برداشته شدن اين حجاب در مرحله اوّل به عنايت خداوند بستگى دارد؛ هر چند تهيه مقدمات براى جلب اين عنايت الهى، از راه عبادت صحيح و خالصانه و در دست خود بنده است. هرگاه عنايت پروردگار شامل حال بنده شد، خودبينى، خودخواهى و در يك كلام منيّتش در حق‏بينى، حق‏ خواهى و حق‏ پرستى، محو خواهد شد و براى خودش اراده، سود و زيان، مرگ و زندگى و برانگيختنى نمى‏ بيند

تا اين‏كه به مقام عبوديت حقيقى مى‏ رسد و بدون خودبينى خود را مى‏ بيند و بدون خودبينى خداى خود را مى‏ بيند و در اين هنگام است كه معنى تقرّب به خداوند متعال برايش مشهود خواهد شد و معانى آيات و روايات گذشته نيز همين است. اما سرّ اين‏كه اين امر بزرگ از آثار گرسنگى است، اين است كه، سرچشمه بسيارى از افكار و اعمال خلاف فطرت و مانع توجه به حضرت حق، شكم است. با پرى شكم، شهوات و در پى آن غفلت، انسان را در برمى‏ گيرد و غفلت، در زياد شدن حجاب‏ها، يكى پس از ديگرى و متراكم‏ تر شدن آن‏ها و محروميت از تقرّب به پروردگار عالم، نقش اساسى دارد.

ادامه دارد. . . . . .

4- اندوه همیشگی

قرآن كريم

«ديدگانت را به آن‏چه بهره گروهى از مردم كرده ‏ايم، مدوز و بر آنان اندوهناك مباش و بال تواضعت را براى مؤمنان بگستران.»


«آنان كه گفتند: پروردگار ما خداست و بر اين اعتقاد پايدارى ورزيدند، فرشتگان برايشان نازل شوند و گويند: نترسيد و اندوهگين مباشيد و شما را به بهشت موعود، مژده باد.»


«ناله بزرگ‏تر (مرگ يا قيامت)، آنان را اندوهگين نسازد و فرشتگان ايشان را پذيرا شوند، اين روزى است كه به آن وعده داده شديد.»


«آنان كه ايمان آوردند و آنان كه به دين يهود گرويدند، ستاره‏ پرستان و مسيحيان، هر كس (از ايشان) كه به خدا و روز قيامت ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد، پس ترس بر آنان (غالب) نيست و اندوهگين نمى‏ شوند.»


«همانا هيچ ترسى بر اولياى خدا نيست و اندوهگين نمى‏ شوند.»


« (يعقوب) گفت: اگر او را ببريد، مرا اندوه خواهد گرفت و گفت من شكايت غصه و اندوهم را فقط به خدا مى‏ برم.»

«تا بر آن‏چه از دست شما رفته است، اندوهگين نشويد و بر آن‏چه خدا به شما داده است، شادمان نگرديد و خداوند هيچ متكبر خودستايى را دوست ندارد.»


«و گفتار ايشان تو را اندوهناك نسازد، همانا برترى و شكست ناپذيرى تماماً از آن خداست و او شنواى داناست.»


حديث


از امام صادق- عليه ‏السّلام- نقل شده است كه فرمود: «خداوند به عيسى بن مريم وحى فرمود: اى عيسى‏! از چشمانت اشك و از دلت فروتنى و شكستگى به من هديه كن و آن‏گاه كه غافلان و بيكاران مى‏ خندند، تو چشمت را به ميل اندوه، سرمه كن و بر گور مردگان حاضر شو و با صداى بلند ايشان را ندا كن. باشد كه پند و موعظه ‏اى براى خود، از آنان دريافت كنى و بگو: من (هم) هم‏چون ديگران به آن‏ها مى‏ پيوندم.»


از امام باقر- عليه‏ السّلام- نقل شده است كه فرمود: در كتاب على- عليه‏ السّلام- خواندم كه نوشته بود: «مؤمن شب و روز، اندوهناك است و جز اين شايسته او نيست.»


پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- فرمود: «هرگاه گناهان بنده زياد شود و عملى نداشته باشد كه آن‏ها را بپوشاند، خداوند او را به اندوه مبتلا مى‏ كند تا آن‏ها را بپوشاند.»


امام صادق- عليه ‏السّلام- فرمود: «هر كس گناهانش بسيار شود و (در ميان اعمالش) چيزى كه آن‏ها را بپوشاند، نباشد، خداى بزرگ در دنيا او را به اندوه مبتلا مى‏ كند تا آن‏ها را بپوشاند. اگر چنين كارى با او كرد (كه كفّاره گناهانش داده شده است.) وگرنه او را در گور، عذاب مى ‏كند، تا در روز ملاقات با خدا، در حالى او را ملاقات مى‏ كند كه چيزى بر گناهانش گواهى نمى‏ دهد.»


پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- فرمود: «خداوند هر دل اندوهناك را دوست دارد.»


در حديث ابوذر آمده است: «اى ابوذر! خداوند با هيچ عملى مثل طولانى بودن و پيوستگى اندوه، عبادت نشده است.»


در همان حديث آمده است: «اى ابوذر! هر كس مى‏ تواند بگريد، بايد بگريد و هركس نمى ‏تواند، اندوه را شعار دلش قرار دهد و خود را به گريه وا دارد كه دل‏
تيره، از خدا دور است؛ هر چند شما اين را در نمى ‏يابيد.»


در ارشاد القلوب آمده است: «روايت شده است پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- پيوسته در انديشه و اندوه بود و (روايت شده كه) اندوه از ويژگيهاى صالحان است و خداوند هر دل اندوهناكى را دوست دارد.»


پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- فرمود: «هرگاه خداوند بنده ‏اى را دوست بدارد، در دلش نواى حزينى قرار مى‏ دهد؛ زيرا كه خداوند هر دل اندوهناكى را دوست دارد و هرگاه بنده‏ اى را دشمن بدارد، در دلش سازى از خنده و شادى مى‏ گمارد.»


در نهج‏ البلاغه درباره ويژگى‏هاى پرهيزكاران آمده است: «دل‏هاشان اندوه بار است و (مردم) از بدى آن‏ها در امان ... شب‏ هنگام (در پيشگاه خدا و به حالت خضوع و بى ‏خودى) گام‏هاشان منظّم و بى‏ حركت در قيام است. آيات قرآن را تلاوت مى‏ كنند و به صوت دلنشين مى‏ خوانند و خود را به سبب آن، در اندوه فرو مى‏ برند و داروى دردشان را از آن مى‏ طلبند.»


امام صادق- عليه‏ السّلام- مى‏ فرمايد: «هنگامى كه ابراهيم پسر پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- از دنيا رفت، پيامبر فرمود: اى ابراهيم (در فراق تو) اندوهناكيم و صبر پيشه مى ‏كنيم. دل، اندوهگين مى‏ شود و چشم مى‏ گريد: اما آن‏چه خدا را به خشم آورد، بر زبان نمى ‏آوريم.»


ابوبصير مى‏ گويد: از امام صادق- عليه السّلام- شنيدم كه فرمود: «در حالى كه حسين نزد پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- بود، جبرئيل آمد و گفت: اى محمد! آيا او را دوست مى‏ دارى؟ پيامبر فرمود: آرى. جبرئيل گفت: امّتت او را خواهند كشت. پس پيامبر بسيار اندوهگين شد ...»


توضیحاتی از حضرت آیت الله سعادت پرور(پهلوانی تهرانی)رحمة الله علیه:


از مجموع اين آيات و روايات ذكر شده، روشن مى‏ شود، اندوه بر سه نوع است:

1. اندوه بر مال و زيور دنيا يا اندوه به واسطه گفته كافران و بر فريب خوردگى آنان به دنيا و زرق و برق آن، كه اين اندوه ناپسند است.

2. اندوه به خاطر نعمت‏هاى خدايى از دست رفته، مثل اندوه بر دورى و مرگ فرزند صالح. از اين اندوه گريزى نيست؛ زيرا دل‏شكستگى و ظهور آثار اندوه، از ويژگى‏ هاى طبع انسان است و تا وقتى كه به انجام كارى يا اظهار- سخنى كه به خشم خداوند متعال و ناخشنودى از قضاى الهى منجر نشود- اشكالى ندارد.
3. اندوه انسان نسبت به بى‏ خبرى‏ها، غفلت‏ها و گناهان يا اعمال شايسته‏ اى كه از كف داده يا اخلاق نيكويى كه كسب نكرده و همچنين گرفتاريهاى آخرتى كه با آن‏ها روبرو خواهد شد؛ نظير: احتضار، جان دادن، اوضاع گور و بعد از آن، برزخ و ايستادن در پيشگاه خدا براى محاسبه اعمال و گذشتن از صراط.

اين اندوه پسنديده ‏اى است كه به دست آوردن آن، فراوان سفارش شده است؛ اگر چه با حضور بر گور مردگان و قرائت آيات الهى باشد. اين همان چيزى است كه خداوند متعال آن را دوست دارد و از ويژگيهاى صالحان شمرده مى ‏شود. شايد كلام پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- خطاب به ابوذر نيز به همين اندوه، اشاره مى‏ نمايد.

در حديث معراج نيز از نوع سوم اندوه، به «اندوه هميشگى» تعبير شده است، كه آثار معنوى والايى در پى دارد. آثارى هم‏چون: رشد معنوى انسان، برانگيختن او بر اصلاح خود، جبران فضيلت‏هاى از دست رفته و تلاش جهت پاك كردن نفس و به كمال رساندن آن. بديهى است اين آثار، با پيوستگى و دائمى بودن حزن و اندوه حاصل مى ‏شود؛ زيرا انسان به اقتضاى جنبه بشرى، اگر از اين اندوه خارج شود، به بى‏ خبرى، حجاب و غفلت‏هاى گوناگون دچار مى‏ شود.

روشن است كه اين اندوه هميشگى، خود از نتايج گرسنگى و خالى نگه داشتن شكم است؛ زيرا شكم هرگاه پر شود، مجالى براى اندوه دائمى باقى نمى‏ گذارد، بلكه سبب برانگيخته شدن شهوات و خواهشهاى نفسانى شده، صاحبش را به هر غفلتى مى‏ كشاند.

ادامه دارد . . . . . .

5-سبکباری و کم زحمتی برای مردم

حديث‏


امام صادق- عليه‏ السّلام- مى‏فرمايد: اميرالمؤمنين- عليه ‏السّلام- فرمود: «اهل دين نشانه ‏هايى دارند كه با آن‏ها شناخته مى‏ شوند ... مؤمن متوجه و مشغول به خويش است و مردم از او در آسايشند ...»


امام صادق- عليه‏ السّلام- مى‏ فرمايد: «مؤمن، يارى كردنش نيكو و زحمتش اندك است، در زندگانى با تدبير درست عمل مى‏ كند و از يك سوراخ دو بار گزيده نمى‏ شود.»


جابر مى‏ گويد: بر امام باقر- عليه‏ السّلام- وارد شدم، به من فرمود: «اى جابر! در ميان مردم دنيا، بار و زحمت متقين از همه كم‏تر و كمك و يارى رساندنشان از همه بيش‏تر است. اگر يادشان كنى، كمكت مى‏ كنند و وقتى فراموششان كنى، آن‏ها به ياد تو خواهند بود ...»


امام صادق- عليه‏ السّلام- مى‏ فرمايد: «فرد مؤمن بايستى هشت خصلت داشته باشد: ... به دشمنان ستم نكند، بار زحمت خويش بر دوستان نيفكند، جسمش از دست او در رنج و مردم از دست او آسوده باشند.»


در حديث معراج، در ويژگى‏ هاى اهل خير و آخرت آمده است: «مردم از ايشان آسوده‏ اند و خودشان از خويش در رنجند.»

امام باقر- عليه‏ السّلام- مى ‏فرمايد: «پيامبر خدا- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- فرمود: هرگاه با پنج خصلت روبرو شديد، از آنان به خداى بزرگ پناه بريد ...» تا اين كه فرمود: «و در پيمانه و ترازو كم نگذاشتند؛ مگر اين‏كه به قحطى، گرانى و ستم پادشاه، مبتلا شدند.»
توضیحات حضرت آیة الله سعادت پرور(پهلوانی تهرانی)رحمة الله علیه:


انسان به مقتضاى طبيعت بشرى، نيازمند امورى- همچون خوراك، پوشاك، مسكن و ...- است كه به واسطه آن‏ها احتياجاتش را بر طرف سازد و همين نيازمندى‏ هاى فردى، احتياج افراد بشر به يكديگر را موجب مى‏ شود. حال اگر مبناى انسان در رفع اين نيازها، اكتفا به قدر ضرورت باشد، قطعاً در ميان مردم كم هزينه و سبكبار بوده و در پيدا كردن اسباب زندگى به همين اندازه بسنده مى‏ كند. در نتيجه اين قناعت و سبكبارى، تعامل و اشتغالش با ديگران به حداقل رسيده، عمده اوقاتش صرف عبادت خداوند سبحان خواهد شد.

همان گونه كه از آيات و روايات مذكور بر مى‏ آيد، نگهدارى شكم از خوراك زيادى و اكتفا به حدّ ضرورت، تأثير زيادى در كم‏ خرجى، سبك‏بارى و توفيق بر انجام عبادات دارد.


ادامه دارد. . . . . . .

6-حق گویی و بی پروائی از سخت و آسان زندگی

قرآن كريم

«و قطعاً شما را به اندكى ترس و گرسنگى و ضرر و زيانى كه به اموال، جان‏ها و محصولات شما وارد مى‏ شود، مى‏ آزماييم و (در اين صورت) صبر پيشه‏ گان را بشارت ده، همان‏ها كه چون بلا و مصيبتى به ايشان رسد، (به زبان حال و قال) گويند: ما از خداييم و به سوى او بازگشت مى‏ كنيم. درود و رحمت خداوند بر ايشان باد؛ آن‏ها هدايت يافتگانند.»

«آنان كه گفتند: پروردگار ما خداست و بر اين اعتقاد پايدارى ورزيدند، فرشتگان بر ايشان نازل شوند و گويند: كه نترسيد و اندوهگين نباشيد و شما را به بهشتى كه به آن وعده داده شده ‏ايد، مژده باد.»

«آنان كه گفتند: پروردگار ما خداست و بر اين اعتقاد پايدارى ورزيدند، هيچ ترسى بر آنان (غالب) نيست و هرگز اندوهگين نشوند.»

«و به بندگان من بگو آن (سخنى) را بگويند كه بهتر است.»

«و بايد در ميان شما امتى باشند كه به خير فرا مى‏ خوانند، به نيكى فرمان مى‏ دهند و از زشتى باز مى‏ دارند و ايشان رستگارانند.»

«شما دو نفر (موسى و هارون) به سوى فرعون برويد، كه سركشى كرده، با او به نرمى سخن گوييد، شايد پند گيرد يا بترسد. (موسى و هارون) گفتند: ما مى‏ ترسيم كه بيش از حد (و به سرعت) بر ما خشم گيرد يا گردن فرازى كند. (خداوند) فرمود: نترسيد، من با شما هستم، مى‏ شنوم و مى‏ بينم.»

«اى فرزندم، نماز را بپادار، به نيكى فرمان ده، از زشتى باز بدار و بر آن‏چه به تو رسد، صبر پيشه كن، كه اين (صبر و استوارى) از امور مهم و پايه‏ هاى كار است.»

حديث‏

حمّاد بن عثمان گويد: «مردى خدمت امام صادق- عليه ‏السّلام- رسيد و عرض كرد: يابن رسول اللَّه! مكارم اخلاق چيست؟ امام- عليه ‏السّلام- فرمود: عفو و گذشت نسبت به كسى كه به تو ستم كرده، پيوستن به آن‏كه از تو بريده، بخشيدن به آن‏كه تو را محروم كرده و حق‏گويى، هر چند به ضرر خودت باشد.»

امام صادق- عليه‏ السّلام- مى‏ فرمايد: «در روز قيامت سه نفر نزديك‏ترين مردم به خدا هستند تا اين‏كه از حساب خلاص شوند.» تا آن‏جا كه در مورد سومين ايشان فرمود:«و مردى كه هميشه- به نفع او باشد يا ضررش- حق بگويد.»

امام باقر- عليه ‏السّلام- مى‏ فرمايد: «سليمان بن داوود- عليهم‏ا السّلام- فرمود: آن‏چه به ديگران داده شده و نشده يك جا به ما داده شده است و آن‏چه مردم مى ‏دانند و نمى ‏دانند به ما آموخته شده است و ما (در ميان همه اين‏ها) چيزى، برتر از ترس از خدا در نهان و آشكار، ميانه ‏روى در دارايى و نادارى، گفتار حق در خشنودى و خشم و ناله و زارى به درگاه خدا در هر حال، نيافتيم.»

ابوذر- رحمه ‏اللَّه- مى‏ گويد: «پيامبر مرا به هفت چيز توصيه فرمود ... و توصيه فرمود كه حق بگويم، اگر چه تلخ باشد.»

حسن (بصرى) مى‏ گويد: اميرالمؤمنين- عليه ‏السّلام- فرمود: «امّا بعد، آن‏ها كه پيش از شما بودند، هلاك شدند؛ زيرا مرتكب گناه مى‏ شدند و دانشمندان و دينداران، آن‏ها را از گناه باز نمى‏ داشتند و چون آن‏ها پيوسته در گناهان غوطه ور بودند و دانشمندان و علما آن‏ها را منع نمى‏ كردند، عذابها بر آن‏ها نازل شد؛ پس شما به نيكى فرمان دهيد و از زشتى باز داريد و بدانيد كه امر به معروف و نهى از منكر، نه اجلى را نزديك مى‏ كند و نه روزى و رزقى را از بين مى ‏برد ...»

امام صادق- عليه ‏السّلام- از قول پدران بزرگوارش نقل مى ‏فرمايد كه‏ پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- فرمود: «سوگند به آن‏كه جانم در دست اوست، هيچ انفاقى دوست داشتنى‏ تر از سخن خير نيست.»

امام صادق- عليه‏ السّلام- مى‏ فرمايد: اميرالمؤمنين- عليه ‏السّلام- فرمود: «سخن خوب بگوييد تا به خوبى مشهور شويد و عمل خير انجام دهيد تا از اهل خير باشيد.»

اميرالمؤمنين- عليه‏ السّلام- مى‏ فرمايد: «در شگفتم از كسى كه بندگان را با مال و ثروت مى‏ خرد، چگونه آزادگان را با كار نيك نمى‏ خرد تا به ملك خود در آورد.»

از امام باقر- عليه‏ السّلام- نقل شده است كه فرمود: «امر به معروف و نهى از منكر، دو آفريده از آفريدگان خدايند، هر كس آن‏ها را يارى كند، خداوند عزيزش فرمايد و هر كس آن دو را خوار كند، خداوند خوارش سازد.»

امام صادق- عليه ‏السّلام- از پدران بزرگوارش از اميرالمؤمنين- عليهم‏ السّلام- نقل مى ‏فرمايد كه «پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- فرمود: هر كس امر به معروف يا نهى از منكر كند يا بر امر خيرى راهنمايى يا به آن اشاره كند، در آن شريك است و هر كس امر به بدى كند يا به آن راهبرى يا اشاره كند، در آن شريك است.»

از امام حسن عسكرى- عليه ‏السّلام- نقل شده است كه فرمود: «پدرم از پدرانش از پيامبر- صلّى اللَّه عليه وآله وسلم- برايم حديث فرمود: سخت‏تر از يتيم بودن كسى كه پدر از دست داده، يتيمى كسى است كه از امامش جدا افتاده و قدرت دسترسى به او را ندارد و نمى‏ داند در مشكلات دينى، حكم امامش چيست؟ آگاه باشيد كه هر يك از شيعيان ما كه عالم به علوم ماست، چنين فرد جاهل به شريعت را كه از ديدار ما جدا افتاده، به عنوان يتيمى تحت حمايت و سرپرستى بگيرد، رشد دهد و هدايت كند و دين ما را به او بياموزد، او در جوار خداوند بزرگ با ماست.»

امام صادق- عليه‏ السّلام- از پدران بزرگوارش از اميرالمؤمنين- عليه ‏السّلام- نقل مى‏ كند كه فرمود: «امر به معروف و نهى از منكر را رها مكنيد كه خداوند افراد بد از ميان شما را بر امورتان مسلّط مى‏ فرمايد، آن‏گاه هر چه دعا كنيد، دعايتان مستجاب نمى‏ شود.»

امام حسن عسكرى- عليه‏ السّلام- مى‏ فرمايد: «امام زين العابدين- عليه‏ السّلام- فرمود: خداوند متعال به موسى وحى فرمود: مرا نزد آفريدگانم محبوب ساز و آفريدگانم را نزد من محبوب كن. موسى عرض كرد: خداوندا چگونه چنين كنم؟ خداوند فرمود:
نعمت‏ها و عطاياى مرا به آن‏ها يادآورى كن تا مرا دوست بدارند كه اگر بنده فرارى از درگاه يا گم‏گشته از ساحت مرا بازگردانى، از عبادت صد ساله و روزه روزها و قيام شب‏هاى آن برايت بهتر است. موسى عرض كرد: اين بنده فرارى از تو، كيست؟ خداوند فرمود: گنهكار سركش. موسى عرض كرد: گم‏گشته از ساحت تو كيست؟ خداوند فرمود:
آن‏كه اصلًا از امامش شناختى ندارد، نسبت به امام آگاهش مى‏ كنى و آن را كه امام را مى‏ شناسد، اما با غيبت او، از او، دور افتاده و نسبت به احكام دينش نا آشناست؛ با احكام دينى، طريقه عبادت و راه جلب رضايت پروردگار، آشنايش سازى.آن‏گاه امام زين‏ العابدين- عليه‏ السّلام- فرمود: دانشمندان شيعه ما را ثواب بزرگ و پاداش فراوان مژده باد.»

توضیحات حضرت آیة الله سعادت پرور(پهلوانی تهرانی)رحمة الله علیه:

مقصود از ذكر فراوان آيات و روايات مختلف، در توضيح اين بخش از حديث كه مى‏ فرمايد: با گرسنگى براى بنده حالتى پيش مى ‏آيد كه در هر زمينه‏ اى، سخن حق متناسب با آن زمينه را بر زبان مى ‏راند؛ استفاده اطلاق و فراگيرى دامنه مفهوم اين جمله است.
با اين توضيح روشن مى‏ شود، استرجاع‏(مقصود به زبان راندن آيه‏ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» است) در هنگام مصيبت، ياد دادن دين و احكام به جاهلان و هدايت آن‏ها، امر به معروف و نهى از منكر و مطالبى از اين قبيل، همه، از مصاديق و نمونه ‏هاى حق‏گويى هستند.
امّا علّت مترتب بودن حق‏گويى بر گرسنگى اين است كه گرسنگى، به دليل تأثيرات معنوى كه در نفس مى‏ گذارد، انسان را، در تبيين و آشكار كردن حق بى‏ پروا مى‏ سازد تا جايى كه ديگر در راه خدا سرزنش سرزنش كنندگان، مانع كار او نخواهد بود؛ چنان‏كه اين گرسنگى، به واسطه آثار ظاهرى همچون: ترك طمع و چشم داشت به مال مردم، انسان را آزاده بار مى‏ آورد، لذا رغبتى به (رو آوردن به) مردم ندارد و از هر راهى براى سير كردن شكم، سر فرود نمى‏ آورد و تن به ذلّت نمى‏ دهد؛ بلكه به قدر كفاف و رفع نياز اكتفا مى‏ كند و در پى اين قناعت، به عزّت روحى رسيده، در هيچ حالى از بيان حقيقت كوتاهى نمى‏ كند.

پایان


بسمه تعالی

نمازهای مستحبی ماه مبارک رمضان برای سالکان روزه دار:

1. نماز شب اول ماه رمضان: دو ركعت است ؛ در هر ركعت ، حمد و سوره انعام خوانده مى شود.
2. نماز اول ماه:
دو ركعت است كه كيفيت آن در ماه رجب بيان شد.
3. نماز هر شب ماه رمضان:
دو ركعت مى باشد كه در هر ركعت آن ؛ پس از حمد، سه مرتبه سوره توحيد خوانده و بعد از سلام گفته مى شود: سبحان من هو حفيظ لايفعل ، سبحان من هو رحيم لايعجل ، سبحان من هو قائم لايسهو سبحان من هو دائم لايلهو پس از آن تسبيحات چهارگانه ، هفت مرتبه خوانده مى شود: سبحان اللّه و الحمدلله و لا اله الا اللّه اللّه اكبر و سپس گفته مى شود: سبحانك سبحانك سبحانك يا عظيم غفرلى الذنب العظيم . پس ده مرتبه بر پيغمبر صل الله عليه و آله و آل محمد صل الله عليه و آله صلوات فرستاده مى شود.
ثواب اين نماز، آمرزش هفتاد هزار گناه است.
4. نماز روز اول ماه:
دو ركعت است ؛ در ركعت اول ، سوره حمد و فتح و در ركعت دوم ، سوره حمد و يك سوره دلخواه خوانده مى شود.
5. نماز شب هاى قدر:
دو ركعت مى باشد، مانند نماز صبح . با اين تفاوت كه در هر ركعت ، بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحيد قرائت و پس از سلام نماز، هفتاد مرتبه ذكر مى شود: استغفر اللّه و اتوب اليه.
6. نماز ديگر شب هاى قدر:
صد ركعت است و مى توان به جاى اين صد ركعت ، شش روز از نمازهاى قضاى خود را به جا آورد؛ به اين ترتيب كه از ظهر روز اول شروع نموده و در عشاى روز ششم ختم كرد.
7. هزار ركعت در تمام شب هاى ماه رمضان:
به اين نحو كه از شب اول تا شب بيستم ، در هر شب بيست ركعت (ده تا دو ركعت مثل نماز صبح) هر دو ركعت به يك سلام . از شب بيست و يكم تا آخر ماه هر شب سى ركعت به همان روش خوانده شود. همچنين در هر يك از شب هاى احياء (نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم) صد ركعت به ترتيب مذكور به جا آورده شود.

بسمه تعالی

دستور توبه صحیح در بیان حضرت آیة الله سید حسین یعقوبی قائنی حفظه الله تعالی:

استغفار عمل بسیار پسندیده و خوبی در نزد خداوند است. همان طور که برخی از آیات قرآنی این مطلب را بیان نموده و موید آن می باشد.

وَ مَا کان اللّه لِیُعَذّبهم و انتَ فیهِم و ما کان اللّه مُعذّبهُم وَ هُم یَستَغفرون
( (ای پیامبر) تا تو در میان آنها هستی، خداوند آن ها را مجازات نخواهد کرد؛ و (نیز) تا استغفار می کنند، خدا عذابشان نمی کند )

متاسفانه مردم حتی متدینین و نیکان، از معصیت بودن بسیاری از اعمال خود غافل اند و به گناه بودن آن ها توجه ای ندارند، لذا خواندن دعا ها و دقت در مضامین استغفارات در این ارتباط بسیار مفید است.
و اما توبه ی صحیح و کامل، توبه ی عملی است. شخص تائب نخست باید با اندیشیدن به گذشته و به یاد آوردن خسران ها و گناهانی که مرتکب شده، به جبران آن ها پرداخته و هر دینی را که به گردن دارد بپردازد. یعنی تا آنجا که در خاطر دارد و ذهنش یاری می کند، اگر حق الناس به گردن دارد، جبران نموده و چنان چه مرتکب ظلمی شده است، حلالیت بطلبد. جبران حق الله نیز همین طور است، باید قضای نمازها و روزه های فوت شده ی خویش را به جای آورد.
در واقع شخص تائب باید یک ندامت و پشیمانی کامل و حقیقی به دست آورد و با خود عهد نماید که دیگر در پی اعمال ناشایست گذشته نرفته و واقعا ترک گناه کند.
بعد از این اعمال، به جای آوردن نماز توبه ی روز یک شنبه ذی القعده که منتسب به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده و برای مقبول شدن توبه و آمرزش معاصی مفید است، توصیه می گردد. البته خواندن این نماز فقط محدود به ماه ذی القعده نبوده و در هر یک شنبه ای از سال می توان از آن بهره جست، لیکن خواندن آن در ماه ذی القعده افضل است.
استاد ما مرحوم آقای انصاری رضوان الله علیه در باب آداب خواندن این نماز می فرمودند: اگر حال توبه دارید خوب است، اما اگر این حال را ندارید ابتدا آن را تحصیل نمایید. و برای تحصیل آن، هر روز در ساعتى معين و در جاى خلوت، افرادى را كه قبلاً مى‏ شناختيد و از دنيا رفته‏ اند به ياد آورده، فكر كنيد الآن كجا رفته ‏اند؟ و در آنجا به چه چيز احتياج دارند؟ همين طور فكر را ادامه دهید تا به تدریج حال انزجار از دنيا در درونتان پيدا شود، سپس نماز مذکور را بخوانید.
علاوه بر این، به سبب آنکه ممکن است خسران هایی را از یاد برده و در جهت رفع آن اقدامی ننموده باشیم، برای تکمیل توبه، خواندن دعای روز دوشنبه خوب است، زیرا مضمون آن به زبان آوردن معاصی گذشته و درخواست از اله بی نیاز برای ادای مظلمه هایی است که در حق بندگانش به گردن داریم.
در مجموع و در همه ی احوال خواندن مناجات خمس عشره که منتسب به حضرت زین العابدین علیه السلام می باشد توصیه می گردد. سالک به تناسب حال خویش می تواند هر کدام از آن مناجات ها را برگزیده و با آن مانوس گردد و در این مورد که هدف توبه است، می توان مناجات تائبین را ورد خود قرار داد.
استغفاری هم از امیر المومنین علیه السلام نقل شده که حاوی هفتاد بند می باشد و اگر کسی آن را با توجه بخواند، آثار عجیبی از آن خواهد دید. حضرت امیر علیه السلام این استغفار را بعد از نماز صبح می خوانده اند ولی اگر کسی موفق به خواندن آن در هنگام صبح نشد می تواند آن را بعد از نماز عصر بخواند.
این مطالبی که عرض شد اقل دستورات است تا باعث مأیوس شدنتان نگردد. در عین حال روایت شده حضرت امیرالمومنین علیه السلام از مردی شنیدند که می گوید: استغفرالله. در این هنگام خطاب به او فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند، آیا حد و اندازه ی استغفار را می دانی؟ سپس فرمودند: استغفار درجه و جایگاه علیین و بلند مرتبگان و مشتمل بر شش معنا است:
1 - پشیمانی از افعال و کردار گذشته.
2 - تصمیم برای برنگشتن به اعمال ناپسند.
3 - برگرداندن حقوق مردم به خودشان.
4 – به جای آوردن واجباتی که از تو فوت شده است.
5 – آب کردن گوشت هایی که از راه حرام و معصیت در تو روئیده است، از طریق عبادت.
6 – چشاندن الم و زحمت اطاعت به خویش همان گونه که لذت گناه و معصیت را چشیده است.
تا اینجا در مورد راه و روش توبه سخن گفته شد اما سوال اینجاست که چگونه می توان صحت توبه ی خویش را تشخیص داد؟
هرگاه انسان توبه نمود و پس از آن ، عمل ناپسند خود را به یاد آورد، اگر درونش حال ندامت پدیدار شد، علامت این است که توبه اش صحیح بوده، اما اگر هنگام یادآوری عمل گذشته ی خویش، به جای آن که ناراحت شود، لذت آن عمل را به یاد آورد، باید بداند توبه اش هنوز در درگاه حق تعالی مقبول واقع نشده است.
با این همه، به یاد داشتن این مطلب ضروری است که تا خداوند نخواهد، سعادت توبه ی کامل نصیب انسان نخواهد شد. هنگامی هم که نصیب می شود، باز اوست که باید ما را حفظ نماید تا به حال قبلی باز نگردیم.

منابع دسترسی به ادعیه:
نماز توبه ی روز یک شنبه ذی القعده: مفاتیح الجنان
دعای روز دو شنبه: مفاتیح الجنان، انیس الصادقین
مناجات خمس عشره: صحیفه ی سجادیه، مفاتیح الجنان
استغفار امیر المومنین (ع) : بحار الانوار جلد 87، البلدالامین، انیس الصادقین

بسمه تعالی

عزیز روزه دار چه فرصتی بهتر از این ماه عزیز،که از صاحب ماه بخواهی چیزی را حضرت روح الله می فرماید:

امام خمینی رحمة الله علیه در یکی از نامه های عرفانی خود چنین می فرمایند:

كوشش كن كلمه توحيد را كه بزرگترين كلمه است ، و والاترين جمله است ، از عقلت به قلبت برسانى ، كه حظ عقل همان اعتقاد جازم برهانى است ، و اين حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقين به قلب نرسد، فايده و اثرش ‍ ناچيز است .
چه بسا بعض از همين اصحاب برهان عقلى و استدلال فلسفى بيشتر از ديگران در دام ابليس و نفس خبيث مى باشند، (پاى استدلاليان چوبين بود)، و آنگاه اين قدم برهانى و عقلى تبديل به قدم روحانى و ايمانى مى شود كه از افق عقل به مقام قلب برسد، و قلب باور كند آنچه را استدلال اثبات عقلى كرده است .
پسرم ! مجاهده كن كه دل را به خدا بسپارى و موثرى جز او ندانى .

بسمه تعالی

حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:


اهل بيت عصمت و طهارت - عليهم السلام - بندگانى هستند كه علم و صوابشان مطرد است ، يعنى با داشتن مقام عصمت نه خطا مى كنند و نه خطيئه . و امام زمان - عجل الله تعالى فرجه الشريف -
عين الله الناظرة السامعة و لسانه الناطق ، و يده الباسطة؛ (چشم بينا، گوش شنوا، زبان گويا و دست گشاده خداوند) است و از اقوال ، افعال ، افكار و نيات ما اطلاع دارد؛ مع ذلك گويا ما ائمه - عليهم السلام - و به خصوص امام زمان - عجل الله تعالى فرجه الشريف - را حاضر و ناظر نمى دانيم ، بلكه گويا مانند عامه اصلا زنده نمى دانيم و به كلى از آن حضرت غافل هستيم .

در محضر آیت الله العظمی بهجت/محمد حسین رخشاد/نکته 23

بسمه تعالی


علامه در تفسیر سه آیه 183 تا 185 سوره بقره «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»، «أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ ...»و «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ...»

در «المیزان» مطرح کرده که این سه آیه با یکدیگر نازل شده و منظور همان شهر رمضان است. ایشان در بیان فایده روزه و اینکه نفع آن عاید خود انسان می‌شود می‌گوید: روزه اطاعتی است که فایده‌اش به خود انسان باز می‌گردد، فائده روزه تقوا است و آن خود سودی است که عایده خود انسان می‌شود و فائده داشتن تقوا مطلبى است که احدى در آن شک ندارد، چون هر انسانى به فطرت خود این معنا را درک مى‌کند که اگر بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقاء یابد، اولین چیزى که لازم است بدان ملتزم شود این است که از افسار گسیختگى خود جلوگیرى کند، و بدون هیچ قید و شرطى سرگرم لذت‌هاى جسمى و شهوات بدنى نباشد، و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگى مادى را هدف بپندارد و سخن کوتاه آنکه از هر چیزى که او را از پروردگار تبارک و تعالى مشغول سازد بپرهیزد.

به تعبیر ایشان، تقوا تنها از راه روزه و خوددارى از شهوات بدست مى‌آید، و نزدیک‌ترین راه و مؤثرترین رژیم معنوى و عمومى‌ترین آن بطوریکه همه مردم در همه اعصار بتوانند از آن بهره‌مند شوند و نیز هم اهل آخرت از آن رژیم سود ببرد، عبارت است از خوددارى از شهوتى که همه مردم در همه اعصار مبتلاى بدانند و این ورزش را تمرین نمایند، به تدریج نیروى خویشتن‌دارى از گناهان در آنان قوت مى‌گیرد و به تدریج بر اراده خود مسلط مى‌شوند، آن وقت در برابر هر گناهى عنان اختیار از کف نمى‌دهند، و نیز در تقرب به خداى سبحان دچار سستى نمى‌گردند، چون پر واضح است کسى که خدا را در دعوتش به اجتناب از خوردن و نوشیدن که امرى مباح است اجابت مى‌کند، قهرا در اجابت دعوت به اجتناب از گناهان و نافرمانى‌ها شنواتر و مطیع‌تر خواهد بود.

بنابراین به نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، روزه در اسلام معامله و مبادله نیست، براى اینکه خداى عزوجل بزرگتر از آن است که در حقش فقر و احتیاج و یا تأثر و اذیت تصور شود و خداى سبحان برى از هر نقص است ، پس هر اثر خوبى که عبادت‌ها داشته باشد، حال هر عبادتى که باشد تنها عاید خود عبد مى‌شود، نه خداى تعالى و تقدس، همچنانکه اثر سوء گناهان نیز هر چه باشد به خود بندگان برمى‌گردد.

[=Times New Roman]نخستين كارى كه بايد در ارتباط با ((ماه مبارك)) انجام گيرد, بدست آوردن نگاه صحيح نسبت به آن مى باشد,


[=Times New Roman]نگاهى برگرفته از آنچه كه كتاب خدا و پيشوايان راستين الهى به انسان ارايه كرده اند. بدين ترتيب انسان مومن, در آغاز و پيش از انجام هرگونه رفتار و برخورد با اين ماه, در تب و تاب به دست آوردن آگاهى از ((چيستى ماه رمضان)) و كسب معرفت لازم درباره مقام, موقعيت و جايگاه آن است.

[=Times New Roman] آن گونه كه امام زين العابدين (ع) اين آگاهى و معرفت را ملتمسانه از پروردگارش طلب مى كند:

[=Times New Roman] ((اللهم صل على محمد وآل محمد والهمنا معرفه فضله واجلال حرمته...))6خدايا بر محمد و آل او درود فرست و شناخت فضيلت ماه رمضان و بزرگداشت حرمتش را به ما الهام فرما.

و چه ساده به سحرگاه نهم رسیدیم...

شناخت ماه رمضان تعيين كننده نحوه برخورد با آن پى بردن به ماهيت و موقعيت ماه مبارك رمضان و آگاهى از چيستى آن, ضمن آنكه خود نعمتى بزرگ و موهبتى سترگ است, راه گشاى كيفيت برخورد و چگونگى رفتار با آن نيز مى باشد. در پرتو شناسايى موقعيت و شناخت جايگاه ماه خدا است كه انسان مومن هنگام حلول و تشريف فرمايى آن, مى تواند استقبال شايسته از آن به عمل آورد. در حقيقت با اين شناسايى و شناخت, راه چگونگى برخورد با اين ماه و نوع رفتار با آن هموار مى گردد. در اين باره اين گزارش ((انس بن مالك)) شنيدنى است: ((لما حضر شهر رمضان قال النبى (ص): سبحان الله, ماذا تستقبلون وماذا يستقبلكم قالها ثلاث مرات.))7 هنگامى كه ماه رمضان فرا مى رسيد پيامبر (ص) مى فرمود: منزه است خدا, بنگريد كه به استقبال چه مى رويد و چه به شما روى مىآورد و اين جمله را سه بار تكرار فرمود.

در سايه ى اين شناخت و شناسايى است كه نقش بى بديل, تاثير شگرف و آثار و فوايد ارجمند آن, هويدا مى گردد و تلاش و تقلا ى انسان مومن براى شرف يابى به محضر آن, رعايت وظايف و آداب, بهره مندى از بركات و كوشش براى نگهدارى و از دست نرفتن لحظات و ساعت آن را برمى انگيزد. چنانچه در روايت ((ابى مسعود انصارى)) از پيامبر اكرم (ص) مى خوانيم: ((لو يعلم العبد ما فى رمضان لود ان يكون رمضان السنه))8 اگر بنده, از آنچه كه در ماه رمضان قرار داده شده آگاهى داشت, با تمام وجود دوست مى داشت كه همه ى سال, ماه رمضان باشد.

[=Times New Roman]شناخت و درك ماه رمضان موجب شكر پروردگار

[=Times New Roman] برخوردارى از درك درست از ماه مبارك رمضان, زمينه و موجبات به دست آوردن مواهب و بركات الهى و هدايا و عطاياى ربانى در اين ماه را فراهم مى نمايد.

[=Times New Roman] نعمتى بسيار بزرگ و موهبتى بسيار عظيم است كه بى ترديد هر كس با بهره مندى از آن نيكبختى خود را رقم زده, قله سعادت و ظفرمندى را فتح كرده و مدال پر افتخار رستگارى را نصيب خود مى كند. نعمتى كه از شدت گرانقدرى و ارجمندى نمى توان براى آن قيمت و بهايى تعيين كرد. از اين رو سزاوار است, كسى كه از اين نعمت بزرگ بهره مند گرديد خداوند را شكر فراوان و سپاس بسيار گويد; ((لو علمتم ما لكم فى شهر رمضان لزدتم الله تعالى ذكره شكرا))9 اگر آنچه را كه در ماه رمضان براى شما قرار داد شده مى دانستيد فراوان شكر خدا مى گذاشتيد.

[=Times New Roman]گفت پيغمبر كه نفحت هاى حق اندر اين ايام مىآرد سبق گوش و هش داريد اين اوقات رادر رباييد اين چنين نفحات را پيامبر فرمود, بوهاى خوش الهى, عنايت و رحمت ها و دم مبارك خداوندى در اين ايام بيشتر است و پى درپى مىآيد. يعنى در تمام اوقات و در همه ساعات نفحات الهى درمى رسد و بر ديگر نفحات سبقت مى گيرد. اى كسانى كه نفحات الهى را طالب هستيد اين اوقات را كه نفحه حق به شما مى رسد با گوش هوش, غنيمت شمريد و اين ساعات لطيف و شريف را دريابيد.

[=Times New Roman] شناسايى و شناساندن ماه رمضان

[=Times New Roman] به مدد و توفيق الهى اين نوشتار بر آن است كه به منظور ارايه نگاه صحيح درباره ((چيستى ماه رمضان)), به بررسى و بيان ويژگيها, اوصاف و اسامى آن در آيات, روايات و ادعيه بپردازد. هرچند با توجه به فراوانى اين اوصاف وويژگى ها همه آن ها در اين مقاله نمى گنجد و ناگزير به بيان چند ويژگى اكتفا مى شود.

[=Times New Roman]ماه مبارك

[=Times New Roman] يكى از اوصاف ماه رمضان كه در برخى از روايات و ادعيه بدان تصريح شده است, صفت ((مبارك)) است, اينك تعدادى از آنها را با هم مرور مى كنيم:

[=Times New Roman] قال رسول الله (ص): ((قد جائكم شهر رمضان, شهر مبارك, شهر فرض الله عليكم صيامه...))10 رسول خدا (ص) فرمود: ماه رمضان به سوى شما آمد, ماه مبارك, ماهى كه خداوند روزه اش را بر شما واجب كرده است...

[=Times New Roman] عن الامام على (ع) قال: ان رسول الله (ص) خطبنا ذات يوم فقال: ((ايها الناس انه قد اقبل اليكم شهر الله بالبركه والرحمه والمغفره...))11 از امام على (ع) روايت شده كه فرمود: روزى رسول خدا (ص) چنين فرمود: مردم, ماه خدا همراه با بركت و رحمت و مغفرت به شما روى آورده است...))

[=Times New Roman] عن سلمان الفارسى قال: خطبنا رسول الله (ص) فى آخر يوم شعبان فقال: ((قد اظلكم شهر رمضان شهر مبارك, شهر فيه ليله القدر خير من الف شهر...))12 در گزارشى از سلمان فارسى آمده است: رسول خدا (ص) در آخرين روز ماه شعبان براى ما سخنرانى كرد و چنين فرمود:

[=Times New Roman]ماه رمضان, ماهى مبارك, ماهى كه در آن ماه, شب قدر كه از هزار شب برتر است, سايه خود را بر شما گسترده است...

[=Times New Roman] عن رسول الله (ص) انه كان يدعو اول ليله من شهر رمضان: ((الحمد الله الذى اكرمنا به ايها الشهر المبارك...))13 از رسول خدا (ص) روايت شده كه آن حضرت هميشه در شب اول ماه رمضان اين گونه دعا مى خواند: حمد و سپاس خدايى را كه ما را به تو اى ماه مبارك كرامت بخشيد...

[=Times New Roman] عن الصادق (ع) انه كان يقول فى آخر ليله من شعبان واول ليله من شهر رمضان: ((اللهم ان هذا الشهر المبارك الذى انزلت فيه القرآن وجعلته هدى للناس وبينات من الهدى والفرقان قد حضر...))14 از امام صادق (ع) روايت شده كه آن حضرت در آخرين شب ماه شعبان و در نخستين شب ماه رمضان اين دعا را مى خواند: بارالها! اين ماه مبارك را كه در آن قرآن, براى راهنمايى مردم, نشانه هدايت و جداكننده حق و باطل فرو فرستاده شد, فرا رسيد...

[=Times New Roman] فراوانى اطلاق عنوان ((مبارك)) بر ماه رمضان در متون دينى موجب شده است كه اين عنوان جزو مشهورترين اوصاف و عناوين اين ماه شناخته گردد.

[=Times New Roman]معنى بركت و مبارك

[=Times New Roman] علماى لغت واژه ((بركت)) را به فزونى و رشد15 همراه با ثبات و دوام معنى كرده اند.

[=Times New Roman] در كتاب لسان العرب به نقل از ابن عباس آمده است: ((معنى بركت فراوانى در هرچيز خير است)).16 راغب اصفهانى نيز آن را به معناى ثبوت و استقرار خير الهى در چيزى مى داند, چنانچه بركه ((چيزى شبيه حوض)) به جايى كه آب در آن مجتمع و مستقر مى گردد, گفته مى شود.17

[=Times New Roman] اما مبارك, به آنچه كه در آن خير فراوان وجود دارد و از او بروز و صدور مى يابد اطلاق مى گردد. زجاج مى گويد: ((مبارك آن چيزى است كه از آن خير فراوان برآيد))18 راغب نيز مى نويسد:)) به آنچه كه خير و فايده الهى در آن ثبوت و استقرار داشته باشد مبارك گفته مى شود)).19

[=Times New Roman]كاربرد واژه بركت و مبارك در قرآن

[=Times New Roman] بنابراين, آنچه كه در آن خير فراوان و نفع و فايده بسيار, ثبات و قرار داشته و از آن صادر گردد, مبارك ناميده مى شود. بدين ترتيب عنوان ((با بركت)) و ((مبارك)) در آيات قرآن كريم ودر اين موارد بكار رفته است:

[=Times New Roman] 1) ذات اقدس الهى كه خير محض و بركت ناب است; ((تباره الله رب العالمين)) (اعراف54/), ((فتباره الله احسن الخالقين)) (مومنون/ 14), ((تباره الذى نزل الفرقان على عبده...!)) (فرقان/ 1).

[=Times New Roman] 2) قرآن كريم; ((وهذا كتاب انزلناه مبارك)) (انعام/ 92), ((وهذا كتاب انزلنا مبارك فاتبعوه...))

[=Times New Roman] (انعام/ 155), ((كتاب انزلناه اليه مبارك ليدبروا آياته...)) (ص / 29)

[=Times New Roman] 3) خانه خدا (كعبه); ((ان اول بيت وضع للناس للذى ببكه مباركا وهدى للعالمين)).20

[=Times New Roman] 4) مسجد الاقصى; ((.. الى المسجد الاقصى الذى باركنا حوله...))21

[=Times New Roman] 5) شب قدر; ((انا انزلناه فى ليله مباركه...))22

[=Times New Roman] 6) پيامبران الهى; ((وجعلنى مباركا اينما كنت...))23, ((وباركنا عليه وعلى اسحاق...))24

[=Times New Roman] 7) باران; ((ونزلنا من السما ما مباركا...))25

[=Times New Roman]راز مباركى ماه رمضان

[=Times New Roman] بى ترديد مباركى و نامباركى و سودمندى و زيان بارى هرچيزى كه به انسان منتسب مى شود, با حيات آدمى و ابعاد وجودى او رابطه اى تنگاتنگ و گسست ناپذير داشته و با مصالح و مفاسد حيات و جنبه هاى مختلف وجود او ارتباط كامل دارد. به همين علت, براى پى بردن به ((مباركى)) ماه رمضان و بركت زايى آن براى انسان, توجه و تامل در نكات زير ضرورى است:

[=Times New Roman] 1ـ حقيقت حيات و گوهر وجود انسان روشن است كه آدمى علاوه بر جنبه هاى مادى و زندگى حيوانى از جنبه هاى معنوى و زندگى انسانى نيز برخوردار است اين جنبه معنوى و انسانى در پرتو اعطاى وجودى برتر به او بخشيده شده است.

[=Times New Roman] ((.. ثم انشاناه خلقا آخر فتباره الله احسن الخالقين))26 ((فاذا سويته ونفخت فيه من روحى فقعوا له ساجدين))27 اين وجود برتر و حقيقت فراتر كه اساس هستى و گوهر حيات انسان را تشكيل مى دهد همان روح آدمى و جان انسانى است كه ديگر موجودات از آن بهره اى ندارند; غير اين جانى كه در گاو و خر استآدمى را عقل و جانى ديگر است در صورت نبود اين گوهر ارجمند, آدمى ازحيات انسانى تهى شده و در رديف ديگر حيوانات قرار خواهد گرفت.

[=Times New Roman]

[=Times New Roman] 2ـ نيازمنديها و موجبات حيات انسانى همان گونه كه براى حيات حيوانى و جنبه مادى انسان نيازمندىها و خواسته هايى متناسب با آن وجود دارد و در صورت تامين نشدن و پاسخ ندادن به آنها حفظ و بقاى آن ناممكن است, براى حيات انسانى و معنوى نيز نيازها و تمايلاتى وجود دارد كه حفظ و بقاى آن تنها در پرتو تامين و برآورده كردن آنها امكان پذير خواهد بود.

[=Times New Roman] پيداست كه نيازمندىها و خواسته هاى اين دو جنبه ى وجود و دو بعد حيات انسانى متناسب با تفاوت و اختلاف آنها متفاوت و مختلف خواهد بود; تغذيه, رشد, بالندگى و نشاط بعد حيوانى و جنبه مادى انسان, به امور مادى و تامين خواسته هاى حيوانى وابسته است و از امور مورد نياز بعد انسانى بيگانه و بى خبر مى باشد; او نداند جز كه اصطبل و علف از سعادت غافل است و از شرف اما براى تغذيه, فربهى, شادابى و پرورش بعد انسانى و جنبه معنوى و روحى انسان موجبات و نيازمندىهاى ديگرى وجود دارد و اين گونه نيست كه با به دست آوردن عوامل و زمينه هاى شادابى, فربهى و آسايش تنى, زمينه تنومندى, رشد, نشاط و آرامش جان نيز فراهم گردد.

[=Times New Roman]

[=Times New Roman] 3ـ هدف و نقش ماه رمضان بنابراين, براى پرورش و رشد و بالندگى جان و تامين خواسته هاى آن بايد به سراغ امورى غير از عوامل تامين كننده نيازهاى تن شتافت. هدف اساسى و نتيجه نهايى و دستاورد اصلى ((روزه)) كه برجسته ترين, وظايف مسلمان در ماه مبارك رمضان است, تقوا مى باشد.

[=Times New Roman] ((يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون))28 اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما نوشته شده; آن گونه كه بر آنها كه پيش از شما بودند نوشته شد, تا پرهيزكار باشيد.

[=Times New Roman] تقوا كه همان نگهدارى, كنترل و مهار تمايلات حيوانى و خواسته هاى نفسانى است, يك امر واقعى و عينى مى باشد كه در سايه ى روزه و روزه دارى در وجود انسان محقق مى گردد. ماه رمضان با همه آنچه كه به همراه دارد (و برجسته ترين آن روزه است), در صدد كنترل انسان و مهار تمايلات تنى و ايجاد و تقويت روحيه ى مقاومت در برابر جاذبه هاى نفسانى است تا بتواند بعد حقيقى و گوهر اصلى وجود انسان را سرزنده, بالنده, با نشاط و فربه نمايد; تا تو تن را چرب و شيرين مى دهى گوهر جان را نيابى فربهى 4ـ ارتباط ماه رمضان با حيات حقيقى انسان انسان براى تامين حيات معنوى خود و تقويت, پرورش و فربهى روح خويش به اين ماه الهى نيازمند است.

[=Times New Roman]گرچه اين فريضه الهى مانند ديگر فرايض و تكاليف اسلامى تنها با يك بعد وجود انسان سروكار ندارد و فوايد و آثار آن به حيات روحى انسان محدود نمى گردد و ضمن تامين نيازهاى روحى و درپى داشتن آثار و نتايج معنوى, بهره ها و بركات مادى و دنيايى را هم براى انسان و جامعه به همراه دارد,29 ولى هدف اصلى ونقش اساسى و تاثير عمده ماه رمضان به حيات معنوى و روان انسانى مربوط مى شود و آدمى براى بالندگى, رشد و چالاكى به امساك, منع و محدوديتى كه ماه رمضان براى بعد حيوانى انسان ايجاد مى كند نيازمند است, اين امساك, هرگز به معناى محروميت و از دست دادن توانايى ها و گرفتار ضعف و ناتوانى شدن نيست. ((روزه)) براى پيشگيرى از محروميت انسان و ايجاد قدرت كنترل در برابر شهوات نفس و تمايلات تن و برخوردار ساختن جان انسان از گوهرها و كمالات انسانى بسيار لازم و ضرورى است. چه بسيار افرادى كه با رها نمودن نفس و تن دادن به شهوات آنى و هوس هاى زودگذر, در حسرت ازدست دادن گوهر انسانيت نشسته و گرفتار اندوهى هميشگى شده اند; ((كم من شهوه ساعه اورثت حزنا طويلا))30 امام على (ع) فرمود: و چه بسا شهوت يك لحظه كه مايه اندوه طولانى گردد.

[=Times New Roman]ماه رمضان يكپارچه خير و بركت

[=Times New Roman] با به خاطر سپردن نكات چهارگانه ى پيش, اكنون مى توان چهره مبارك و سيماى پر خير و بركت ماه رمضان را مشاهده نمود و به بركت آفرينى آن براى انسان پى برد.

[=Times New Roman] البته اين چهره زيبا و سيماى نورانى آنگاه قابل مشاهده است كه پرده از ديدگان آدمى برداشته شود و غبار تن, حجاب رخسار زيباى جان نگردد و خواهش هاى نفسانى, مانع رويت ارتباط ميان نيازهاى جان آدمى با حقيقت و ماهيت روح پرور ماه رمضان نباشد و نگاه صحيح نسبت به اين ماه و رابطه آن با جان انسانى و نيازهاى او بدست آيد. در اين صورت لحظه لحظه اين ماه و همه آنچه كه به همراه دارد, موجب خير, بركت و مباركى براى انسانى است كه آن را درك كرده و در آستانش بستر افكنده است. چقدر شنيدنى است اين گزارش محمد بن مسلم از امام باقر (ع): ((ان الله تعالى ملائكه موكلين بالصائمين يستغفرون لهم فى كل يوم من شهر رمضان الى آخره وينادون الصائمين كل ليله عند افطارهم: ابشروا عباد الله فقد جعتم قليلا وستشبعون كثيرا بوركتم و بوره فيكم...))31 خداوند داراى ملائكه اى است كه وظيفه آنان استغفار نمودن براى روزه داران در هر روز از ماه رمضان تا پايان اين ماه است و در هر شب هنگام افطار به روزه داران بشارت مى دهند: اى بندگان خداوند اندكى گرسنگى را چشيديد و بزودى سير مى گرديد. شما و آنچه كه در شماست مبارك گرديد.

[=Times New Roman]اى خجسته درد و بيمارى و تب

[=Times New Roman] اى مبارك درد و بيدارى شب رنج گنج آمد كه رحمت ها دروست مغز تازه شد چو بخراشيد پوست] آرى, اگر روح انسان را بشناسيم و نيازهاى حقيقى او را بدانيم و رابطه بنده با خدا و راز نيازمندى بشر به ارتباط با عالم ملكوت را به درستى بيابيم نه تنها ماه رمضان راموجب محروميت و محدوديت نمى دانيم, بلكه آن را موجب توسعه و پيشرفت وجودى و صعود و تكامل انسانى خواهيم دانست.. در اين صورت, براى تكامل و تعالى انسان و رسيدن به كوى حق, روزه و ماه رمضان (و امورى كه موجب بالندگى و نشاط و قوت جان مى گردد) را لازم و ضرورى خواهيم شمرد; چنان كه در اين روايت نبوى آمده است:

[=Times New Roman] ((من عرف الله وعظمه, منع فاه من الكلام و بطنه من الطعام وعنى نفسه بالصيام والقيام...))32 كسى كه خدا را به درستى شناخته و به عظمت او پى برده باشد, دهان خود را از سخن و شكمش را از غذا بازداشته و رنج روزه و عبادت (نماز و شب زنده دارى) را بر خود هموار مى كند.

[=Times New Roman] [چون كه در معده شود پاكت پليد

[=Times New Roman] قفل نه بر حلق و پنهان كن كليد

[=Times New Roman]يعنى ويژگى معده اين است كه پاكى ها را به پليدى تبديل مى كند پس بر حلق خود قفلى بزن و كليدش را پنهان كن و دائم مراقب شكم خود باش]. با اين نگاه و معرفت, انسان مومن هرگز به از دست دادن ماه رمضان راضى نمى شود و در صورت از دست رفتن آن سخت نگران و بسيار آزرده خاطر و ملول مى گردد. آن گونه كه در زمزمه هاى عارفانه آن روح آگاه و شيدا در واپسين ساعات ماه مبارك مى خوانيم:

[=Times New Roman] ((فنحن مودعوه وداع من عز فراقه علينا وغمنا و اوحشنا انصرافه عنا...))33 ما با اين ماه خدا حافظى مى كنيم, خدا حافظى كسى كه جدايى اش براى ما سخت است و اين جدايى ما را اندوهگين مى كند و با رفتنش تنها مى شويم.

[=Times New Roman]________________________________________
1ـ آل عمران, 178.
2ـ متن خطبه مقام معظم رهبرى در نماز جمعه تهران در تاريخ 77/10/18 بيستم ماه مبارك رمضان.
3ـ در مقاله اى تحت عنوان ((على (ع) و كارگزاران ناصالح)) به اين شخصيت پرداخته شده است.
4ـ اعراف, 33.
5ـ در اين گفتار متن عربى عباراتى كه معظم له از غير معصوم نقل كرده اند حذف و به ترجمه اكتفا شده است.
6ـ صحيفه جامعه سجاديه دعاى / 155.
7ـ بحار, ج 93, ص 347.
8ـ بحار, ج 93, ص 346.
9ـ وسايل الشيعه, ج 6, ص 174.
10ـ تهذيب الاحكام, ج 4, ص 152.
11ـ وسايل الشيعه, ج 7, ص 227.
12ـ مستدرك الوسايل, ج 7, ص 429.
13ـ همان, ص 446.
14ـ الاقبال بالاعمال الحسنه (اقبال سيد بن طاووس) باب 3 فصل 4.
15ـ لسان العرب, ج 1 و مفردات راغب واژه ((برك)) ومجمع البيان, ج 2, ص 477.
16ـ لسان العرب, ج 1.
17ـ مفردات راغب.
18- لسان العرب, ج 1.
19ـ مفردات راغب.
20ـ آل عمران, 96.
21ـ اسرا, 1.
22ـ دخان, 3.
23ـ مريم, 31.
24ـ صافات, 113.
25ـ ق, 9.
26ـ مومنون, 14.
27ـ حجر, 29.
28ـ بقره, 183.
29ـ واين حقيقيت با مدد و توفيق الهى پس از بيان همه ى ويژگيها و اوصاف ماه مبارك كاملا آشكار خواهد شد.
30ـ كافى ج 2, ص 451.
31ـ وسائل الشيعه, ج 6, ص 176.
32ـ امالى صدوق, ص 249.
33ـ صحيفه جامعه سجاديه, دعا 142 و اقبال سيد بن طاووس, باب 34.sibtayn.com

[h=2]همه نمازهاى لیالی ماه رمضان[/h]

رمضان ماه خدا، ماه اسلام و تسليم ، طهارت و پاكيزگى، آزمايش و تصفيه ناخالصيها و ماه قيام براى خداست.
اعمال ماه رمضان فراوان است . يكى از اعمال اين ماه نماز است . از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه هزار ركعت نماز در تمام ماه مبارك رمضان وارد شده است.
1. نماز شب اول ماه رمضان:
دو ركعت است ؛ در هر ركعت ، حمد و سوره انعام خوانده مى شود.

2. نماز اول ماه:
دو ركعت است كه كيفيت آن در ماه رجب بيان شد.
3. نماز هر شب ماه رمضان:
دو ركعت مى باشد كه در هر ركعت آن ؛ پس از حمد، سه مرتبه سوره توحيد خوانده و بعد از سلام گفته مى شود: سبحان من هو حفيظ لايفعل ، سبحان من هو رحيم لايعجل ، سبحان من هو قائم لايسهو سبحان من هو دائم لايلهو پس از آن تسبيحات چهارگانه ، هفت مرتبه خوانده مى شود: سبحان اللّه و الحمدلله و لا اله الا اللّه اللّه اكبر و سپس گفته مى شود: سبحانك سبحانك سبحانك يا عظيم غفرلى الذنب العظيم . پس ده مرتبه بر پيغمبر صل الله عليه و آله و آل محمد صل الله عليه و آله صلوات فرستاده مى شود.
ثواب اين نماز، آمرزش هفتاد هزار گناه است.

4. نماز روز اول ماه:
دو ركعت است ؛ در ركعت اول ، سوره حمد و فتح و در ركعت دوم ، سوره حمد و يك سوره دلخواه خوانده مى شود.
5. نماز شب هاى قدر:
دو ركعت مى باشد، مانند نماز صبح . با اين تفاوت كه در هر ركعت ، بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحيد قرائت و پس از سلام نماز، هفتاد مرتبه ذكر مى شود: استغفر اللّه و اتوب اليه.

6. نماز ديگر شب هاى قدر:
صد ركعت است و مى توان به جاى اين صد ركعت ، شش روز از نمازهاى قضاى خود را به جا آورد؛ به اين ترتيب كه از ظهر روز اول شروع نموده و در عشاى روز ششم ختم كرد.
7. هزار ركعت در تمام شب هاى ماه رمضان:
به اين نحو كه از شب اول تا شب بيستم ، در هر شب بيست ركعت (ده تا دو ركعت مثل نماز صبح) هر دو ركعت به يك سلام . از شب بيست و يكم تا آخر ماه هر شب سى ركعت به همان روش خوانده شود. همچنين در هر يك از شب هاى احياء (نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم) صد ركعت به ترتيب مذكور به جا آورده شود.

منبع : مشرق

[h=2]سفارش پيامبر(ص) به امام علی(ع) هنگام افطار[/h]


از مهمترين امور در افطار و سحرى ، قبل از شروع و بعد از گفتن بسم الله ...، خواندن سوره قدر است ؛ و بهترين چيزى كه قبل از افطار خوانده مى شود دعايى است كه در اقبال آمده و مفضل بن عمر، آن را روايت كرده است .
امام صادق فرمودند: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: اباالحسن ! ماه رمضان نزديك شده است ؛ قبل از افطار دعا كن ؛ جبرئيل پيش من آمد و گفت : يا محمد! كسى كه در ماه رمضان ، با اين دعا، قبل از افطار، دعا كند، خداوند دعاى او را مستجاب ، نماز و روزه او را قبول و ده دعاى او را مستجاب مى كند؛ گناه او را بخشيده ، غم و غصه او را از بين برده ، گرفتاريهايش را بر طرف كرده ، حاجات او را برآورده نموده ، او را به مقصودش رسانيده ، عمل او را با عمل پيامبران و صديقين بالا برده و در روز قيامت چهره او درخشانتر از ماه شب چهارده خواهد بود.