جمع بندی رضای خدا یا رضای دلم ؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رضای خدا یا رضای دلم ؟

سلامبعضی اوقات که فکر می کنم که مثلا فلان کار رو انجام بدهم نمی تونم تشخیص بدهم که اون موقع رضای خدا در نظرم بوده یا گرفتاد احساسات شدم و برای رضای دلم هستالبته بعضی اوقات به خودم می گم اشکال نداره ان شاالله که برای خدا انجامش می دهم و سریع سعی می کنم از احساسات تبدیلش کنم به رضای خدا که البته این یه جور گول زدن به خود هستواقعا این که در آن واحد نمی تونم برای رضای خدا تصمیم بگیرم فکرش اذیتم می کنهبه خودم می گم خب این کار رو که خدا گفته انجام بده چرا برای خشنودی خدا این کار رو نکردی چرا برای دلت بود حالا سوالم اینه چه طور تشخیص بدم که رضای خدا در کارم بوده و مخلصانه بوده کارم ؟؟؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد سمیع

seyed saeed;790279 نوشت:
سلامبعضی اوقات که فکر می کنم که مثلا فلان کار رو انجام بدهم نمی تونم تشخیص بدهم که اون موقع رضای خدا در نظرم بوده یا گرفتاد احساسات شدم و برای رضای دلم هستالبته بعضی اوقات به خودم می گم اشکال نداره ان شاالله که برای خدا انجامش می دهم و سریع سعی می کنم از احساسات تبدیلش کنم به رضای خدا که البته این یه جور گول زدن به خود هستواقعا این که در آن واحد نمی تونم برای رضای خدا تصمیم بگیرم فکرش اذیتم می کنهبه خودم می گم خب این کار رو که خدا گفته انجام بده چرا برای خشنودی خدا این کار رو نکردی چرا برای دلت بود حالا سوالم اینه چه طور تشخیص بدم که رضای خدا در کارم بوده و مخلصانه بوده کارم ؟؟؟

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
ظاهرا شما بیشتر از حدّ، حساس شده اید. اجازه بدهید قبل از هر چیزی ریا و اخلاص را تعریف کنیم.
ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در پیش آنان اعتبار و منزلت کسب کند.[1] و اگر عبادتی انجام می دهد یا اقدام به کار خیری و عمل صالحی می کند، هدفش این است که مردم را از کار خود آگاه کند و مردم او را تمجید و ستایش کرده، انسان خوبی بدانند
در مقابل ریا اخلاص قرار دارد که عبارت است از خالص کردن قصد و نیت برای خداوند متعال و خالی کردن نیت از غیر خدا و این که همه کارها فقط و فقط برای اطاعت امر پروردگار و کسب رضای الاهی انجام شود.
............................
پی نوشت:
[1].نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص472و473.

[=WebRoya]بهترین محک برای شناخت اعمال ریائی از غیر ریائی همان معیارهائی است که در روایات اسلامی آمده است؛ از جمله:
[=WebRoya]1- در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می خوانیم که فرمود:
«اما علامة المرائی فاربعة: یحرص فی العمل لله اذا کان عنده احد و یکسل اذا کان وحده و یحرص فی کل امره علی المحمدة و یحسن سمته بجهده؛ [1]
اما علامت ریاکار چهار چیز است: هنگامی که کسی نزد اوست تلاش می کند اعمال الهی انجام دهد و هنگامی که تنها شد در انجام عمل کسل است! و در تمام کارهایش اصرار دارد مردم از او مدح و ستایش کنند، وسعی می کند ظاهرش را در نظر مردم خوب جلوه دهد».
[=WebRoya]2- در حدیث دیگری حضرت می فرمایند: «لِلْمُرَائِي ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَنْشَطُ إِذَا كَانَ‏ عِنْدَ النَّاسِوَ يَكْسَلُ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ وَ يُحِبُّ أَنْ يُحْمَدَ فِي جَمِيعِ الْأُمُور [2]
برای ریا کار سه علامت دارد: اگر در میان مردم باشد بانشاط (عبادتش) را انجام می دهد،اگر تنها باشد اعمال خود را با کسالت انجام می دهد و دوست دارد که در همه کارها از او تعریف شود».

[=WebRoya]خلاصه، هرکاری که با انگیزه بهتر نشان دادن عمل در انظار مردم صورت گیرد، سبب نفوذ ریا در عمل است و این انگیزه را هر چند مرموز باشد از دوگانگی برخورد انسان به اعمالی که در خلوت و جلوت انجام می دهد می توان دریافت.
لذا با توجه به اینکه «انما الاعمال بالنیات» قبل از اقدام به انجام دادن هر کاری، اگر به آن رنگ خدایی زدیم، مشخص است که کار برای خدا بوده. یعنی راه تشخیص یک عمل که آیا برای خداست یا خواسته دل یا مردم، رجوع به نیت خودتان است که قبل از آن عمل، چه نیتی داشتید، اگر نیت خدایی داشتید معلوم است که برای رضایت خدا بوده است. پس برای تشخیص اینکه عمل برای رضایت خدا بوده یا خیرف به نیت خود قبل از عمل باید مراجعه نمایید. چون نیت است که به عمل جهت می دهد و آن را رنگ می زند.
........................................

پی نوشت:
[1].
ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول‏،ص19، جامعه مدرسين‏، قم‏، 1404 / 1363 ق‏
[2]. همان، ص10

راه درمانی از حضرت آیت الله العظمی بهجت (رحمة الله علیه)
«خودِ ریا می‌تواند چاره و علاج ریا باشد به این صورت که با تأملات صحیح، ریا را بالا ببرد مثلا انسان می‌خواهد پیش رئیس شهربانی احترام کند و توجه او را به خویش جلب کند؛ از این رو نزد پاسبان می‌رود و سعی می‌کند نظر او را جلب کند و سپس او را بین خود و رئیس پاسبانی واسطه قرار می‌دهد .

در اینجا خوب است انسان با خود بگوید: این پاسبان که تنها واسطه است و اگر هم کاغذی بنویسد و وساطتی کند باز دست آخر رئیس شهربانی باید پای ورقه او را امضاء کند پس خوب است مستقیماً نظر خود رئیس شهربانی را جلب کنم که مقام بالاتری دارد و اصلاً کار خوب و عمل نیک را به خود رئیس شهربانی نشان دهم. یعنی برای مقام بالاتر ریا کنم!

همچنین اگر انسان عاقل باشد و توجه پیدا کند که مقامی بالاتر از رئیس شهربانی مانند وزیر، رئیس جمهور وجود دارد، می‌گوید خوب است کار خیر و عمل نیک خود را به وزیر یا رئیس جمهور و بالاخره به مقام بالاتر نشان دهم! یعنی همیشه انسان باید ریا را برای مرتبه بالاتر انجام دهد. اگر چنین باشد در واقع می‌توان گفت ریا علاج ریا می‌شود.

بنابراین اگر در عبادات نیز نسبت به اقوای و بالاترین موجود یعنی خداوند متعال ریا کنیم اشکالی ندارد و علاج ریا می‌شود».[1]
..............................
پی نوشت:
[1].http://www.farhangnews.ir/content/104813[=farhangnewsfont]

با سلام

مقام رضایت به آنچه خدا می‌خواهد از مقامات بسیار رفیع اخلاقی و عرفانی است و خوشا به سعادت آنانی که در این مسیر حرکت می‌کنند و شوق پروردگار در وجودشان زبانه می‌کشد .موضوع رضایت انسان با مبحث اطمینان نفس رابطه عمیقی دارد. در قرآن کریم می خوانیم:

« یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِیوَادْخُلِی جَنَّتِی» (30-27- سوره فجر) ؛ ای نفس مطمئنه به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که تو از او راضی و او از تو راضی است پس داخل بندگان من شو و به بهشت من درآی. بنابراین وصول به رضایت دوطرفه میان خدا و انسان معلول بدست آوردن نفس مطمئنه است و آنگاه انسان به مقام رضا می رسد که از مرتبه نفس اماره و لوامه به مرتبه نفس مطمئنه ارتقا یابد. این اطمینان وقتی حاصل می شود که آدمی در مسیر تکامل خویش چه در شناخت های نظری و چه از نظر عملی به اطمینان برسد یعنی مطمئن شود که اعتقاداتش یقینی و شناخت هایش حقیقی و اخلاق و رفتار و شخصیت اش کاملا مطابق خواست و رضایت خداوند شکل گرفته است. این اطمینان زمینه وصول به مقام رضا است.معنای راضی بودن، خشنودی به خواست خداست و اینکه فرد از قضا و تقدیر الهی بدش نمی‌آید
یکی از نشانه‌های رفتاری فرد راضی برضای خدا استفاده و بهره مندی از نعمت های خدا به انگیزه رضای اوست. اهمیت این مورد بسیار زیاد است زیرا انسان نباید خود را به بهانه زهد، از نعمت‌های الهی محروم نماید حال آنکه این نعمت‌ها برای مؤمنین آفریده شده است

سلام در این مورد برای من هم سوالی پیش اومد
اگر کسی کمکی به دیگران انجام بده فقط برای حس انسان دوستی یا ترحم یا محبت تا مشکلش حل بشه چطور هست؟ چون اینجا رضایت خدا یا ریا نیست

سلام
دوستان اصلا نظر من روی ریا و این که کاری رو برای به دست اوردن خوشی مردم و این که خودمون رو بیش تر در مقابل چشم دیگران بزرگ کنیم نبود
من منظورم خود انسان بود
یعنی خب می دونیم که باید کارها رو برای رضای خدا انجام بدیم ولی هیچ حواسمون نیست یا این که برای این که دلم رو راضی نگه دارم این کار رو می کنم
مثلا اگر یه گدا یا فقیری رو می بینم برای این که خدا راضی بشه این کار رو نمی کنم برای این که وجدانم اسوده باشه این کار رو می کنم
و خیلی وقتا سخته که انسان واقعا نیت قربه الی الله کنه در آن واحد

روزنه;791256 نوشت:
سلام در این مورد برای من هم سوالی پیش اومد
اگر کسی کمکی به دیگران انجام بده فقط برای حس انسان دوستی یا ترحم یا محبت تا مشکلش حل بشه چطور هست؟ چون اینجا رضایت خدا یا ریا نیست

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
باید بین حسن فعلی و حسن فاعلی فرق بگذاریم. همان طور که عرض شد «انما الاعمال بالنیات»یکی از تفاوت های اساسی قوانین الهی و قوانین بشری در همین امر است.
یعنی هم به حسن عمل کار دارد و هم به حسن فاعل
درواقع هم کار باید کار خوبی باشد(حسن فعلی) و هم فاعل
و انجام دهنده آن، عمل را برای خدا و به انگیزه تقرب به خدا انجام دهد.(حسن فاعلی)

[=pasokhgoo]
«بر طبق آموزه‌های قرآنی به دست آوردن بهشت با دو شرط حسن فعلی وحسن فاعلی میسراست؛ بنابراین، هیچ یک به تنهایی کفایت نمی‌کند. در آیات قرآن به این مهم توجه داده شده که از جمله می‌توان به آیه 10 سوره فاطر اشاره کرد که خداوند می‌فرماید: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ ؛ کلام طیب به سوی او بالا می‌رود و عمل صالح آن کلام طیب را بالا می‌برد.
در آیه 40 سوره فاطرنیز بصراحت آمده:
وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ ؛ هر کسی از مذکر و مونث کار صالحی انجام دهد در حالی که مومن است، وارد بهشت می‌شوند و در آن، روزی بی‌حساب می‌خورند.
بر پایه آیات قرآن در کیفر کار بد همان «سيّئه» و «سوء» و «قبح» بودن فعلي براي عِقاب کافي است؛ پس اگر کسي کار بد کرد، چه مؤمن باشد يا کافر، کیفر مي‌بيند؛ ولي اگر کار خوب انجام داد، اينچنين نيست که حتما بهشت برود؛ چرا که در کنار حُسن فعلي، حُسن فاعلي لازم است؛ يعني شخص افزون بر کار خوب، باید مؤمن نیز باشد و برای رضایت خدا این کار را انجام دهد تا به بهشت برود.
خداوند در جایی دیگر می‌فرماید:
وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَه مِنَ الْخاسِرين؛[مائده/ آیه 5] و هر کسی کافر ایمانی بود، عملش را نابود کرده است و او در آخرت از زیانکاران است».
اگر کسي کافر بود و عمل صالحی انجام داد، با آنکه حُسن فعلي دارد؛ به سبب فقدان ایمان و حسن فاعلی به بهشت نمی‌رود؛ چون در این صورت حسن فعلی با قبح فاعلی همراه است و دو شرط تحقق نیافته است. البته به سبب حسن فعلی که داشته ممکن است تخفيف در عذاب برای او در آخرت یا در عالم برزخ و اعراف باشد و یا در دنيا برکاتي نصيب او ‌شود، ولي بهشتي نمی‌شود».[1]
الان در مورد سوال شما، حسن فعلی فقط وجود دارد، ولی چون جایی برای خدا باز نشده، و حسن فاعلی در میان نیست، این کار ثواب اخروی نخواهد داشت.

................................................
پی نوشت:
[1]. http://kayhan.ir/fa/news/45801

بیان مرحوم شهید مطهری (رحمة الله علیه) در این زمینه راهگشاست:
«

حسن فعلى براى پاداش اخروى عمل کافى نیست، حسن فاعلى هم لازم است، حسن فعلى به منزله تن و حسن فاعلى به منزله روح و حیات است، و ایمان به خدا و روز رستاخیز، شرط اساسى و لازم حسن فاعلى است، و این شرطیت یک شرطیت قرار دادى نیست، یک شرطیت ذاتى و تکوینى است مانند شرطیت هر راه معین براى مقصد معین

.ممکن است کسى بگوید براى حسن فاعلى ضرورت ندارد که حتما قصد تقرب به خداوند در کار باشد، اگر کسى عمل خیرى را به انگیزه وجدان و به خاطر عطوفت و رحمتى که بر قلبش مستولى است انجام دهد، کافى است که عمل او حسن فاعلى پیدا کند. به عبارت دیگر انگیزه انسان دوستى براى حسن فاعلى کافى است، همین که انگیزه انسان " خود " نباشد حسن فاعلى پیدا مى کند اعم از اینکه انگیزه " خدا " باشد یا " انسانیت ".این نکته قابل تأمل است. در عین اینکه ما مطلب بالا را تأیید نمى کنیم که فرقى نیست میان اینکه انگیزه خدا باشد یا انسانیت. در عین حال جدا معتقدیم هر گاه عملى به منظور احسان و خدمت به خلق و به خاطر انسانیت انجام گیرد در ردیف عملى که انگیزه اش فقط " براى خود " است قرار نمی گیرد. البته خداوند چنین کسانى را بى اجر نمى گذارد. در برخى احادیث وارد شده است که مشرکانى نظیر " حاتم " با اینکه مشرکند، به خاطر کارهاى خیرى که در دنیا کرده اند معذب نخواهند بود و یا تخفیفى در عذاب آنها داده مى شود.

از روایات زیادى که در دست داریم کاملا مى توان این مطلب را استفاده کرد: به طور مثال مجلسى علیه الرحمه از " ثواب الاعمال " شیخ صدوق از على بن یقطین از امام کاظم علیه السلام نقل مى کند که آن حضرت فرمود:
در بنى اسرائیل مردى مۆمن همسایه اى کافر داشت. آن مرد کافر نسبت به همسایه مۆمن خود همواره نیکى و نیک رفتارى مى کرد، وقتى که مرد، خداوند براى او خانه اى از نوعى گل بنا کرد که مانع او از گرماى آتش بود و روزى او از خارج محیط او که محیط آتش بود به او مى رسید به او گفته شد: این به سبب نیکى و نیک رفتارى تو نسبت به همسایه مۆمنت مى باشد (بحار الانوار ، چاپ کمپانى ، ج 3 ص 377). مرحوم مجلسى پس از نقل این روایت مى گوید: این روایت و امثال آن دلیل است که عذاب برخى از جهنمیان از کفار به خاطر اعمال نیکشان برداشته مى شود و آیاتى که درباره کفار وارد شده که تخفیفى در عذابشان داده نمى شود در موردى است که چنین اعمال خیرى از آنها صادر نشده باشد.

ايضا از حضرت امام محمّد باقر (عليه السّلام) روايت مى‏كند كه فرمود:
مرد مؤمنى در كشور پادشاه ستمگرى مى‏زيست. آن ستمگر آهنگ آن مؤمن كرد و او فرار كرد و به برخى از بلاد غير اسلامى رفت و بر مردى مشرك فرود آمد. آن مرد مشرك او را در پهلوى خود جاى داد و پذيرايى نمود. همين كه آن مشرك مرد به او خطاب رسيد سوگند به عزّت و جلال خودم كه اگر در بهشت جايى براى مشرك بود تو را در آن، جا می دادم، اما اى آتش او را بترسان ولى آسيب نرسان
.[بحار، چاپ كمپانى، ج 3 ص 382، نقل از كافى]‏

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم درباره عبدالله بن جدعان که یکى از کفار معروف جاهلیت و از سران قریش است، فرمود:

سبک عذاب ترین اهل دوزخ ابن جدعان است. عرض شد: یا رسول الله چرا؟ فرمود: «انه کان یطعم الطعام؛ او مردم را سیر مى کرد»

(بحار ، چاپ کمپانی، ج 3 ص 382 نقل از کافی)
.[1]
....................................
پی نوشت:
[1].شهید مطهری، مجموعه آثار، ج1، صص307-308

seyed saeed;791364 نوشت:
سلام
دوستان اصلا نظر من روی ریا و این که کاری رو برای به دست اوردن خوشی مردم و این که خودمون رو بیش تر در مقابل چشم دیگران بزرگ کنیم نبود
من منظورم خود انسان بود
یعنی خب می دونیم که باید کارها رو برای رضای خدا انجام بدیم ولی هیچ حواسمون نیست یا این که برای این که دلم رو راضی نگه دارم این کار رو می کنم
مثلا اگر یه گدا یا فقیری رو می بینم برای این که خدا راضی بشه این کار رو نمی کنم برای این که وجدانم اسوده باشه این کار رو می کنم
و خیلی وقتا سخته که انسان واقعا نیت قربه الی الله کنه در آن واحد

باسمه تعالی
همان طور که توضیح عرض شد، برای کسب رضایت خدا، علاوه بر حسن فعلی، باید حسن فاعلی هم حتما داشته باشیم. و انجام اینکه کار خیری قربة الله انجام گردد، در ابتدای کار ممکن است سخت به نظر برسد. ولی با کمی تمرین و اینکه قبل از اقدام به هر کاری اول یه نهیبی به خود بزنیم و خدا را در نظر بگیریم، به مرور کار را برای ما سهل می کند و وقتی کار خیری مانند کمک به دیگران برای حق تعالی انجام گیرد، متعاقبا اموری مانند محبت به دیگران، عذاب وجدان و ... را هم در پی خواهد داشت.
«نام احمد نام جمله انبیاست/ چون که صد آمد نود هم پیش ماست»[1]
...............................
پی نوشت:
[1]. مولوی

سمیع;791412 نوشت:
باسمه تعالی
همان طور که توضیح عرض شد، برای کسب رضایت خدا، علاوه بر حسن فعلی، باید حسن فاعلی هم حتما داشته باشیم. و انجام اینکه کار خیری قربة الله انجام گردد، در ابتدای کار ممکن است سخت به نظر برسد. ولی با کمی تمرین و اینکه قبل از اقدام به هر کاری اول یه نهیبی به خود بزنیم و خدا را در نظر بگیریم، به مرور کار را برای ما سهل می کند و وقتی کار خیری مانند کمک به دیگران برای حق تعالی انجام گیرد، متعاقبا اموری مانند محبت به دیگران، عذاب وجدان و ... را هم در پی خواهد داشت.
«نام احمد نام جمله انبیاست/ چون که صد آمد نود هم پیش ماست»[1]
...............................
پی نوشت:
[1]. مولوی

سلام
پس با این اوضاع باید با تمرین به جایی رسید که در لحظه و آن واحد بتوانیم برای رضای خدا نیت کنیم و کار کنیم
با سپاس از همه همراهان

استاد از توضیحات کامل شما سپاسگزارم
خداوند هر دری رو برای بخشش بندگانش باز گذاشته امیدوارم رحمت خدا شامل همه ما باشد

seyed saeed;790279 نوشت:
سلامبعضی اوقات که فکر می کنم که مثلا فلان کار رو انجام بدهم نمی تونم تشخیص بدهم که اون موقع رضای خدا در نظرم بوده یا گرفتاد احساسات شدم و برای رضای دلم هستالبته بعضی اوقات به خودم می گم اشکال نداره ان شاالله که برای خدا انجامش می دهم و سریع سعی می کنم از احساسات تبدیلش کنم به رضای خدا که البته این یه جور گول زدن به خود هستواقعا این که در آن واحد نمی تونم برای رضای خدا تصمیم بگیرم فکرش اذیتم می کنهبه خودم می گم خب این کار رو که خدا گفته انجام بده چرا برای خشنودی خدا این کار رو نکردی چرا برای دلت بود حالا سوالم اینه چه طور تشخیص بدم که رضای خدا در کارم بوده و مخلصانه بوده کارم ؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و ادب و تشکر از توضیحات بسیار خوب استاد سمیع گرامی

اخلاص مقامی رفیع است که تا انسان به آن مقام بار نیافته است،اعمالش منشأیی نفسانی دارد

به تعبیر حضرت امام خمینی رحمة الله علیه تا انسان مهاجر الی الله نشده، سیرش در زوایای نفس است.(نقل به مضمون)

به نظر می رسد برای کسب اخلاص انسان باید بینش توحیدیش را تقویت کند،این مراقبه مبادی نیّات انسان را به تدریج

از دو بینی و شرک پاک می کند و با عنایت حق تعالی ابتدا عمل(حسن فعلی) و سپس با مجاهدت بسیار، جان انسان را نیز برای

خداوند خالص می کند(حسن فاعلی) همان تعبیر "مخلصین له الدین" که در قران، مردم به آن فرا خوانده شده اند.

پرسش:
چگونه تشخیص بدهم که رضای خدا در کارم بوده و کارم مخلصانه بوده است؟
پاسخ:
قبل از هر چیزی ریا و اخلاص را باید تعریف کرد.
ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در پیش آنان اعتبار و منزلت کسب کندو اگر عبادتی انجام می دهد یا اقدام به کار خیری و عمل صالحی می کند، هدفش این است که مردم را از کار خود آگاه کند و مردم او را تمجید و ستایش کرده، انسان خوبی بدانند
در مقابل ریا اخلاص قرار دارد که عبارت است از خالص کردن قصد و نیت برای خداوند متعال و خالی کردن نیت از غیر خدا و این که همه کارها فقط و فقط برای اطاعت امر پروردگار و کسب رضای الاهی انجام شود.
[=WebRoya]بهترین محک برای شناخت اعمال ریائی از غیر ریائی همان معیارهائی است که در روایات اسلامی آمده است؛ از جمله:
1- در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می خوانیم که فرمود:
«اما علامة المرائی فاربعة: یحرص فی العمل لله اذا کان عنده احد و یکسل اذا کان وحده و یحرص فی کل امره علی المحمدة و یحسن سمته بجهده؛(1) اما علامت ریاکار چهار چیز است: هنگامی که کسی نزد اوست تلاش می کند اعمال الهی انجام دهد و هنگامی که تنها شد در انجام عمل کسل است! و در تمام کارهایش اصرار دارد مردم از او مدح و ستایش کنند، وسعی می کند ظاهرش را در نظر مردم خوب جلوه دهد.»
2- در حدیث دیگری حضرت می فرمایند: «لِلْمُرَائِي ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَنْشَطُ إِذَا كَانَ‏ عِنْدَ النَّاسِوَ يَكْسَلُ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ وَ يُحِبُّ أَنْ يُحْمَدَ فِي جَمِيعِ الْأُمُور (2) برای ریا کار سه علامت دارد: اگر در میان مردم باشد بانشاط (عبادتش) را انجام می دهد،اگر تنها باشد اعمال خود را با کسالت انجام می دهد و دوست دارد که در همه کارها از او تعریف شود.»

[=WebRoya]خلاصه، هرکاری که با انگیزه بهتر نشان دادن عمل در انظار مردم صورت گیرد، سبب نفوذ ریا در عمل است و این انگیزه را هر چند مرموز باشد از دوگانگی برخورد انسان به اعمالی که در خلوت و جلوت انجام می دهد می توان دریافت.
لذا با توجه به اینکه «انما الاعمال بالنیات» قبل از اقدام به انجام دادن هر کاری، اگر به آن رنگ خدایی زدیم، مشخص است که کار برای خدا بوده. یعنی راه تشخیص یک عمل که آیا برای خداست یا خواسته دل یا مردم، رجوع به نیت خودتان است که قبل از آن عمل، چه نیتی داشتید، اگر نیت خدایی داشتید معلوم است که برای رضایت خدا بوده است. پس برای تشخیص اینکه عمل برای رضایت خدا بوده یا خیرف به نیت خود قبل از عمل باید مراجعه نمایید. چون نیت است که به عمل جهت می دهد و آن را رنگ می زند.
پی نوشت:
1.
ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول‏،ص19، جامعه مدرسين‏، قم‏، 1404 / 1363 ق‏.
2. همان، ص10.

موضوع قفل شده است