جمع بندی رزق و روزی ام بسته شده

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: جناب استاد

moosio5nd;671738 نوشت:
متنو کامل بخووونید؟؟

با سلام نمیدونم از کجا باید شروووع کنم ی جورایی توضیح این مسئله مشکل هست، من محمد 27 سالمه در یک خانواده معمولی به دنیا اوومدم معمولی از نظر اعتقادی میگم مادر من از نظر دینی عقاید محکم خودشو داره میشه گفت چون مطالعه زیاد داره همیشه بهترین راهنماییهارو بما کرده ولی در هیچ زمینه ای اجبار را حاکم نکرده ولی پدر من شخصی کاملا متفاوت با عقاید بسیار ضعیف تا این حد که نماز رو بلد نبوود بخونه اونم هیچ اجباری به ما نمیکرد که چرا نماز میخونیم یا نمیخونیم به همین رویه بزرگ شدم و پا به سن تکلیف گذاشتم مادرم منو آگاه میکرد که زمان خواندن نماز و به جا آوردن واجبات رسیده ولی من زیاد توجهی نمیکردم شاید 7 الی 8 سال پیش رفتم مشهد با عقایدی بسیار ضعیف در این حد که با تمام اون چیزایی که در اون فضای مقدس وجود داشت غریبه بودم خاله و مادربزرگ من همراه من بوودند که تو سفر قصد عوض کردن عقاید منو داشتن یک شب با کمال بیخیالی وارد حرم مطهر شدم و همینجور که به درودیوار نگاه میکردم به امام رضا گفتم یا امام رضا اگر تمام اینا واقعیت داره منو خودت آگاه کن و اگرم نه که بزار همین خ.. که اومدیم همینم بریم خلاصه من اومدم بیرون و پنجره فولاد نظرمو جلب کرد رفتمو اونجا دیدم تمام بیمارانو با طناب بستن اومدم به مادربزرگم گفتم اینا چیه گفت برا شفا خودشونو اینجا بستن خلاصه تو دلم گفتم چه خرافی... به تمام مقدسات قسم همون لحظه شاید 2 دیقه اینور اونور امام رضا 2 نفرو آنن شفا داد تازه 2 تا غیر ایرانی ی دختر بلژیکی نا بینا و یک پسر ارمنی فلج خلاصه روزگاریو گذروندم بعداز این ماجرا و علاقه شدیدی به امام علی و امام رضا پیداکردم ولی هرچی زمان گذشت فراموش کردم و عقایدم کمی ضعیف شدم دوباره، آدم بدی نیستم چون آزارم به کسی نمیرسه ولی رک و روشن بگم هروقت نمازمو بعد از زمانی دوباره میخوندم زندگیم خوب میشد خدا بم رو می آورد الان نه دیگه دست به هرکاری میزنم میخشکه حتی اگر کسی هم واسم کاری انجام میده میشه گفت گره به کارش میوفته رزقم نافرم بسته شده شرایط زندگی سخت و دشواریو دارم تجربه میکنم همین امروز برادرم و دوستش بهم طعنه نحضیمو میزدن نمیدونم چرا برای چی و به چه گناهی اینجور دارم میجزم انقدر با خدا هم صحبت کردم ولی انگار نه انگار حتی بهش گفتم تو خابم کسیو بفرست آگاهم کنه به چه گناهی آلوده شدم که اینجور زندگیم گره کووور خورده، دوستان اگر راهی میدونین برای خلاصی از این وضعیت تورو خدا کمکم کنید هر سوالی هم داشتید برای روشن شدن بیشتر در خدمتم


سلام علیکم
در رابطه با مشکل شما کاربر عزیز چند نکته تقدیم می کنم و امیدوارم در این نکات تأمل لازم را بفرمایید:
1-معمولا گرفتاریهای ما از گناهان است،چه حق الله و چه حق الناس،هر از چند گاهی لازم است مومن با خود خلوتی داشته باشد و بیشتر از مراقبه و محاسبه روزانه اعمال و رفتار خود را بررسی کند اصل در بررسی اش سوء ظن به خودش باشد مگر اینکه دلیلی خلافش باشد که بتواند خود را تبرئه کند.این کار برکات عجیبی دارد.
2-گاهی مشکلات مربوط به گناهان نیست و بحث صرفا امتحان الهی و ارتقاء درجه برای مومن می باشد.
3-سوء ظن به خدا بسیار بسیار می تواند در سرنوشت فرد دخیل باشد،بر اساس روایات خداوند با بندگان بر اساس گمان یا همان ظن ایشان به خدا رفتار می کند.
4-قربانی کردن و ریختن خون یک حیوان و تقدیم گوشت آن به فقرا در بسیاری از مشکلات موثر است.
ان شاء الله این نکات که با دقت برای جنابعالی بیان شد به کارتان بیاید.

سلام بستن رزق وروزی با باریک بودن رزق و روزی هرشخص فرق دارد! خیلی ها از روز ازل برایشان مقدار روزی مشخص شده است و می توانند با صدقه و دعا روزی شان را بیشترکنند ولی همان هم با دل خون به دست می آید به قول خواجه شیراز:

جام می و خون دل هریک به کسی دادند دردایره ی قسمت اوضاع چنین باشد!

گشایش باب رزق دروقت های خاص دعا مثل هنگام باران بین نماز و اقامه و دعاکردن درمکانهای مقدس می تواند به دست آید

والله اعلم:Mohabbat:

[="Tahoma"][="DarkGreen"]معرفي يك كتاب خوب
گره‌های زندگی: نگاهی به عوامل نهانی گره زندگی، همراه با راهکارهای گره‌گشا
پدیدآورندگان : نویسنده: رضا اخوی
موضوع : زندگی معنوی - اسلام , راه و رسم زندگی - اسلام
ناشر : زائر آستانه مقدسه
محل نشر : قم
قطع : رقعی
نوع کتاب : تالیف
زبان اصلی : فارسی
قیمت : 30000
نوع جلد : شومیز
قطع : رقعی
تیراژ : 2000
تعداد صفحات : 232
تاریخ نشر : 1390/11/24
رده دیویی : 0290704
شابک : 978-964-180-190-0
, "نگاهی به عوامل غیرمادی «مشکلات زندگی»، همراه با راهکارهایی برای رفع آن‌هاست. نویسنده در این کتاب بر آن است تا ضمن اثبات برتری و غلبه عوامل معنوی و باطنی در زندگی، عوامل پنهان گره افتادن در زندگی‌ها را تبیین نماید. همچنین درستی و نادرستی مواردی چون: شانس، سحر و جادو، چشم زخم و فال بد، که در باور برخی از مردم به‌عنوان عوامل گره افتادن در زندگی از آن‌ها یاد می‌شود و نیز نقد سه باور عمومی مردم در بحث نزول بلا و گرفتاری مورد واکاوی و دقت نگارنده قرار گرفته است. وی همچنین در لابه‌لای مباحث به بیان راهکارهایی به‌منظور گره‌گشایی نیز پرداخته است."
[/]

سلام عليكم

moosio5nd;671738 نوشت:
دوستان اگر راهی میدونین برای خلاصی از این وضعیت تورو خدا کمکم کنید

اميدوارم بزودي خداوند به بركت محمد و آل محمد -صلي الله عليه و آله- گره از مشكل شما باز كنه . اما يك توصيه اي مرحوم آيت الله بهجت عزيزمان فرمودند كه من در هر مساله اي - تاكيد ميكنم در هر مساله اي - بدان ملتزم شدم ابواب گشايش را ديدم و آن توصيه اين است :
[h=1]اگر میخواهید در کارتان گره نیفتد و موفق شوید تا میتوانید استغفار کنید "اگر اثر نکرد جوابگویش من هستم" [/h]اين قيد "تا ميتوانيد" را مد نظر قرار دهيد يعني نه اينكه يك تسبيح بگيريد و هفتاد بار استغفار كنيد بعد بگوييد نشد ، نخير فرمودند تا مي توانيد ، بنده اوقات خاليم را سعي كردم هر زمان به يادم مي آمد شروع به استغفار ميكردم حتي نيمه شب اگر يك لحظه بيدار مي شدم و يادم مي آمد حتي شده يك استغفار را مي كردم و دوباره مي خوابيدم . اميدوارم براي شما هم كار گشا شود .

امام على عليه السلام : از گناهان دورى كنيد ؛ زيرا هيچ بلایی رخ ندهد و هيچ رزقى كم نشود، مگر به سبب گناهى، حتى خراش برداشتن و به سر در آمدن و مصيبت. خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد : «و هر مصيبتى كه به شما رسد به خاطر كارهايى است كه مى كنيد».

امام على عليه السلام :
همانا تقوا و پروای از خدا، داروى درد قلوب شماست و بينا كننده كورى دلهايتان و شفابخش بيمارى جسمهايتان و درست كننده تباهى سينه هايتان و پاك كننده آلودگى جانهايتان و زداينده كورى [پرده] ديدگانتان.

وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا

و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : براى هر حاجتى كه داريد، حتى اگر بند كفش باشد، دست خواهش به سوى خداوند عزّ و جلّ دراز كنيد؛ زيرا تا او آن را آسان نگرداند آسان [برآورده] نشود .

امام باقر عليه السلام : حاجتهاى كوچك خود را خرد و كم اهميت مشماريد ؛ زيرا محبوبترين مؤمنان نزد خداوند متعال كسى است كه بيشترين درخواست را داشته باشد .

امام صادق عليه السلام : هر گاه يكى از شما بخواهد كه هر چه از خداوند طلب كند به او بدهد، بايد از همه مردم چشم اميد بركند و جز به خدا اميد نبندد. پس ، چون خداوند عزّ و جلّ دانست كه او براستى از ته قلب چنين است، هر چه از خدا بخواهد عطايش كند .

امام صادق عليه السلام : دلهاى خود را وارسى كنيد . اگر ديديد كه خداوند آنها را از خطور هر گونه ناخشنودى نسبت به كارهايى كه او مى كند پاك ساخته است (جز رضايت و خشنودى از خدا و كرده هاى او در دلتان نمى يابيد) در اين صورت هر چه مى خواهيد از او طلب كنيد .

امام على عليه السلام : گاه چيزى را [از خدا ]مى خواهى اما به تو داده نمى شود، و دير يا زود بهتر از آن به تو داده مى شود ، يا به خاطر آنچه خير و مصلحت تو در آن است، از برآورده شدن خواسته ات دريغ مى شود ؛ زيرا بسا خواسته اى كه اگر بر آورده شود به نابودى دين تو مى انجامد . پس ، چيزى بخواه كه زيبايى و نيكى اش برايت مى ماند و پيامد سوئى ندارد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : درآمدت را پاك كن تا دعايت مستجاب شود؛ زيرا هرگاه آدمى لقمه اى حرام به دهان خود ببرد تا چهل روز دعايى از او پذيرفته نمى شود .

روايت شده است كه موسى عليه السلام مردى را ديد كه به شدّت زارى مى كند و دستهايش را به سوى آسمان بالا برده، دعا و تضرّع مى كند. پس، خداوند به موسى عليه السلام وحى كرد : اگر او چنين و چنان هم مى كرد دعايش مستجاب نمى شد ؛ زيرا در شكمش [خوراك] حرام جاى دارد و بر پشتش حرام و در خانه اش حرام .

همیشه صبح، مغرب و قبل خواب، سه یا هفت بار سوره فلق و ناس را برای حفظ خود و خانواده تان بخوانید و بعد نماز صبح و عصر هم صدبار استغفار و صلوات بگویید!!!

بعد نماز صبح هم یکبار سوره یس قرائت کنید خوب است!

با سلام
گمونم کنم خوش اخلاقی رزق و روزی میاره
من در ماه شاید 5 هزار تومن هم درامد نداشته باشم
[SPOILER]
فقط 4 هزار تومن درامد دارم :Nishkhand:
[/SPOILER]
ولی با این حال اصلا رزق و روزی من بسته نیست!

شما نمی دونم چیکار میکنی که!

اخلاقت خوبه؟

moosio5nd;671738 نوشت:
دوستان اگر راهی میدونین برای خلاصی از این وضعیت تورو خدا کمکم کنید

سلام.
برادرم،باقیمانده ماه رجب را دریاب.
از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

روزى در خدمت حضرت على عليه ‏السلام نشسته بودم كه مرد عربى وارد شد و گفت: اى اميرالمؤمنين مردى هستم عيال وار و از مال دنيا چيزى ندارم.
امام عليه ‏السلام فرمود: اى برادر عرب چرا استغفار نمى‏ كنى تا حالت اصلاح شود، مرد عرب گفت: اى اميرالمؤمنين من بسيار استغفار مى‏كنم و حالم تغيير نمى‏كند، امام فرمود:
خداوند مى‏فرمايد :
«اِسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ اِنَّهُ كانَ غَفّارا يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْرارا وَ يُمْدِدْكُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ اَنْهارا»
از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او بسيار آمرزنده است باران هاى پربركت آسمان را پى‏ درپى بر شما فرو مى‏ فرستد و اموال وفرزندان شما را افزون مى ‏كند و براى شما باغهاى‏ خرم وسر سبز ونهرهاى آب جارى قرار مى‏ دهد.
اينك من استغفارى به تو ياد مى‏دهم كه هنگام خواب آن را بخوان تا خداوند روزيت را زياد گرداند. آنگاه حضرت امير عليه ‏السلام استغفارى را نوشت و به مرد عرب داد و فرمود: هنگامى كه خواستى بخوابى و به بستر بروى اين استغفار را با حالت گريه بخوان و اگر گريه‏ ات نيامدخود را به حالت گريه كنندگان در آور.
امام حسين عليه‏السلام مى ‏فرمايد: در سال بعد، مرد عرب نزد پدرم آمد و گفت: اى اميرالمؤمنين خداوند نعمتش را بر من تمام نموده تا آنجا كه جائى براى نگهدارى مال وحيوانات خود ندارم، امام عليه‏ السلام فرمود: اى برادر عرب، سوگند به خدائى كه محمد را به حق به رسالت برگزيد، هيچ بنده‏اى اين استعفار را نمى‏ خواند جز آنكه خداوند گناهانش را آمرزيده و حوائج مشروعش را بر آورده مى‏ سازد، و به بركت اين استغفار مال و فرزندانش را افزايش مى‏يابد. الصحيفة العلويّة الجامعة، ص 164 دعاى شماره 70 تأليف سيد محمد باقر ابطحى، چاپ: قم ـ مؤسّسة الإمام المهدى.
[SPOILER]بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلَّ ذَنْبٍ قَوِىَ عَلَيْهِ بَدَنى
پروردگارا ! طلب بخشش مى‏كنم از هرگناهى كه در اثر سلامتى كه به من دادى بر آن
بِعافِيَتِكَ، اَوْ نالَتْهُ قُدْرَتى بِفَضْلِ نِعْمَتِكَ، اَوْ بَسَطْتُ
گناه نيرو گرفتم و بوسيله نعمتهاى تو بر آن گناه، توانمند شدم و يا در اثر فراوانى
اِلَيْهِ يَدى بِسابِغِ رِزْقِكَ، اَوْ اِتَّكَلْتُ فيهِ عِنْدَ خَوْفى
روزى به گناهان جرأت يافتم و به هنگام ترس از گناه به مهلتى كه به من داده بودى
مِنْهُ عَلى اَناتِكَ اَوْ اِحْتَجَبْتُ فيهِ مِنَ النّاسِ بِسِتْرِكَ،
تكيه زدم و يا در سايه پرده پوشى تو، گناهم را از مردم مخفى كردم
اَوْ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِكَ عَلَىَّ فيهِ بِحِلْمِكَ، اَوْ عَوَّلْتُ
و از قهر و غضب تو، به حلم و بردبارى تو خاطرجمع شدم و بر كرم و بخشش تو
فيهِ عَلى'كَرَمِ عَفْوِكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ
دل بستم. پروردگارا ! طلب بخشش مى‏كنم از هر گناهى كه در امانت خويش
خُنْتُ فيهِ اَمانَتى، اَوْ بَخَّسْتُ بِفِعْلِهِ نَفْسى، اَوْ
خيانت كردم و يا خود را در برابر گناه به اندك لذت نفسانى فروختم
اِحْتَطَبْتُ بِهِ عَلى بَدَنى، اَوْ قَدَّمْتُ فيهِ لَذَّتى، اَوْ
و يا بدن خود را هيزم آتش دوزخ ساختم و يا لذتهاى نفسانى خود را بر اوامر مقدّم
اثَرْتُ فيهِ شَهْوَتى، اَوْ سَعَيْتُ فيهِ لِغَيْرى، اَوْ
داشتم يا شهوت خود را بر رضاى تو ترجيح دادم و يا بخاطر ديگران كوشيدم
اِسْتَغْوَيْتُ‏اِلَيْهِ مَنْ تَبَعَنى اَوْ كايَدْتُ فيهِ مَنْ مَنَعَنى،
و يا دنباله روندگان خود را گمراه ساختم يا آن ممانعت كنندگان خود را فريب دادم
اَوْ قَهَرْتُ عَلَيْهِ مَنْ عادانى، اَوْ غَلَبْتُ عَلَيْهِ بِفَضْلِ
و يا خوار كردم آنكه با من دشمنى كرد و با انواع مكر و حيله به دشمنانم چيره شدم
حيلَتى، اَوْ اَحَلْتُ عَلَيْكَ مَوْلاىَ، فَلَمْ تَغْلِبْنى عَلى
و با تو نيز از در مكر و حيله بر آمدم ولى مرا دچار غضب خود نساختى
فِعْلى، اِذْ كُنْتَ كارِهالِمَعْصِيَتى فَحَلُمْتَ عَنّى، لكِنْ
آنگاه كه از گناهانم ناراحت بودى، بردبارى نمودى. آرى!
سَبَقَ عِلْمُكَ فِىَّ بِفِعْلى ذلِكَ، لَمْ‏تُدْخِلْنى يارَبِّ فيهِ
از روز ازل از گناهانم آگاه بودى و اين آگاهى تو مرا به گناه مجبور نساخت
جبْرا، وَلَمْ‏تَحْمِلْنى عَلَيْهِ قَهْرا، وَلَمْ‏تَظْلِمْنى فيهِ شَيْئا
و به زور بر من اين گناهان را تحميل نكرد و بر من ستم روا نداشتى
فَاَستَغْفِرُكَ لَهُ وَلِجَميعِ ذُنُوبى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ
از آن گناه و تمام گناهانم، طلب مغفرت مى‏كنم. پروردگارا ! استغفار مى‏كنم
لِكُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ اِلَيْكَ مِنْهُ وَاَقْدَمْتُ عَلى فِعْلِهِ
از هر گناهى كه از آن توبه نمودم ولى دوباره مرتكب آن شدم
فَاسْتَحْيَيْتُ مِنْكَ وَاَنَا عَلَيْهِ، وَرَهِبْتُكَ وَاَنَا فيهِ
واز تو حيا نمودم ولى آلوده شدم واز تو مى‏ترسيدم، ولى اجتناب نمى‏كردم
تَعاطَيْتُهُ وَعُدْتُ اِلَيْهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ
و به تو قول ترك گناه دادم ولى دوباره برگشتم. پروردگارا ! استغفار مى‏كنم براى هر
كَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ خَيْرٍ اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَكَ فَخالَطَنى
گناهى‏كه بر من نوشته‏اى به سبب كار نيكى كه بخاطر تو آغاز كردم ولى با نيت غير تو
فيهِ سِواكَ وَشارَكَ فِعْلى ما لا يَخْلُصُ لَكَ اَوْ وَجَبَ
مخلوط گرديد و آميخته شد كار من با چيزى خالص براى تو نبود و يا با عملى كه بر من
عَلَىَّ ما اَرَدْتُ بِهِ سِواكَ، وَكَثيرٌ مِنْ فِعْلى مايَكُونُ
واجب بود، غير تو را اراده نمودم و اكثر كارهاى من اين چنين است.
كَذلِكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ تَوَرَّكَ عَلَىَّ
پروردگارا ! طلب مغفرت مى‏كنم بر هر گناهى كه بر من تحميل شده
بِسَبَبِ عَهْدٍ عاهَدْتُكَ عَلَيْهِ اَوْ عَقْدٍ عَقَدْتُهُ لَكَ، اَوْ
به سبب عهدى كه با تو بستم و يا قولى كه به تو دادم و يا
ذِمَّةٍ واثَقْتُ بِها مِنْ اَجْلِكَ لاَِحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ، ثُمَّ
پيمانى كه بخاطر تو با يكى از مخلوقات تو بستم ولى
نَقَضْتُ ذلِكَ مِنْ غَيْرِ ضَرُورَةٍ لَزِمْتَنى فيهِ، بَلْ
تمامى اين عهد و پيمانها را شكستم بدون آنكه مجبور بشوم بلكه
اِسْتَزَلَّنى اِلَيْهِ عَنِ الْوَفاءِ بِهِ الاَْشَرُ وَمَنَعَنى عَنْ
طغيان من باعث لغزش و بى‏وفايى من شد و كور دلى من مانع
رِعايَتِهِ الْبَصَرُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ رَهِبْتُ
وفادارى من شد. پروردگارا ! من طلب مغفرت و بخشش مى‏كنم براى هر گناهى كه از
فيهِ مِنْ عِبادِكَ وَخِفْتُ فيهِ غَيْرَكَ وَاسْتَحَيَيْتُ فيهِ مِنْ
بندگان تو واهمه داشتم و از غير تو مى‏ترسيدم و از مخلوقات تو حيا مى‏كردم
خَلْقِكَ ثَمَّ اَفْضَيْتُ بِهِ فِعْلى اِلَيْكَ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ
ولى تمام آن كارها را در برابر تو مرتكب مى‏شدم، خداوندا ! طلب مغفرت مى‏كنم
لِكُلِّ ذَنْبٍ اَقْدَمْتُ عَلَيْهِ وَاَنَا مُسْتَيْقِنٌ اَنَّكَ تُعاقِبُ
از هر گناهى كه به آن اقدام كردم با اينكه يقين داشتم كه تو مرتكب آن گناه را
عَلَى ارْتِكابِهِ فَارْتَكَبْتُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ
كيفر خواهى داد ولى مرتكب شدم. پروردگارا ! استغفار مى كنم براى هر گناهى كه
ذَنْبٍ قَدَّمْتُ فيهِ شَهْوَتى عَلى طاعَتِكَ وَ اثَرْتُ
شهوت و خواسته‏هاى نفسانى خود را بر اطاعت تو مقدم داشتم و محبت
مَحَبَّتى عَلى اَمْرِكْ، وَاَرْضَيْتُ فيهِ نَفْسى بِسَخَطِكَ
خود را بر دستور تو ترجيح دادم و نفس خويش را با غضب تو راضى كردم
وَقَدْ نَهَيْتَنى عَنْهُ بِنَهْيِكَ، وَتَقَدَّمْتَ اِلَىَّ فيهِ بِاِعْذارِكَ
و حال آنكه از همه اينها مرا نهى نموده بودى و راه هرگونه عذر را بر من بسته بودى
وَاحْتَجَجْتَ عَلَىَّ فيهِ بِوَعيدِكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ
و با تهديدهاى خود، حجّت را بر من تمام كرده بودى، خدايا ! استغفار مى‏كنم
لِكُلِّ ذَنْبٍ عَلِمْتُهُ مِنْ نَفْسى، اَوْ ذَهَلْتُهُ اَوْ نَسيتُهُ اَوْ
از هر گناهى كه آگانه و يا ناخود آگاه و يا از روى فراموشى،
تَعَمَّدْتُهُ اَوْ اَخْطَأْتُهُ، مِمّا لا اَشُكُّ اَنَّكَ سائِلى عَنْهُ،
و يا عمدى و يا اشتباهى، مرتكب شدم و هيج شكى ندارم كه تو بازخواست مى‏كنى
وَاَنَّ نَفْسى مُرْتَهَنَةٌ بِهِ لَدَيْكَ، وَاِنْ كُنْتُ قَدْ نَسيتُهُ اَوْ
و جان من، در گرو اين گناهان است، اگرچه فراموش كرده‏ام و يا
غَفَلْتْ نَفْسى عَنْهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ
غفلت نموده‏ام. پروردگارا ! طلب بخشش مى‏كنم از هر گناهى كه
واجَهْتُكَ بِهِ وَقَدْ اَيْقَنْتُ اَنَّكَ تَرانى، وَاَغْفَلْتُ اَنْ
در برابر تو انجام داده‏ام و يقين دارم كه تو در حال گناه، مرا مى‏ديدى و غفلت كردم
اَتُوبَ اِلَيْكَ مِنْهُ، اَوْ نَسيتُ اَنْ اَتُوبَ اِلَيْكَ مِنْهُ، اَوْ
از اينكه توبه كنم و يا فراموش نمودم از آن گناه برگردم يا
نَسيتُ اَنْ اَسْتَغْفِرَكَ لَهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ
فراموش كردم كه از آن گناه استغفار نمايم. پروردگارا! استغفار مى‏كنم از هر گناهى
دَخَلْتُ فيهِ، وَاَحْسَنْتُ ظَنّى بِكَ اَنْ لاتُعَذِّبَنى عَلَيْهِ
كه داخل آن شدم و به تو خوش بين بودم كه مرا بخاطر آن، عذاب نخواهى كرد
وَاَنَّكَ تَكْفينى مِنْهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ
و مرا مورد عنايت خويش قرار خواهى داد. پروردگارا ! استغفار مى كنم از هرگناهى
اسْتَوْجَبْتُ بِهِ مِنْكَ رَدَّ الدُّعاءِ، وَحِرْمانَ الاِْجابِةِ،
كه بخاطر آن، مستحق شدم دعاهايم قبول نشود و از اجابت محروم گردم
وَخَيْبَةَ الطَّمَعِ، وَانْفِساخَ الرَّجاءِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ
و به آرزوهايم نرسم و اميدهايم گسسته شود. پروردگارا ! طلب بخشش مى‏كنم
لِكُلِّ ذَنْبٍ يُعَقِّبُ الْحَسْرَةَ، وَيُورِثُ النَّدامَةَ،
از هر گناهى كه باعث حسرت وافسوسى من شود و موجب پشيمانى‏ام گردد
وَيَحْبِسُ الرِّزْقَ، وَيَرُدُّ الدُّعاءَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ
وروزى مرا باز دارد و دعاهاى مرا ردّ كند. پروردگارا ! طلب مغفرت مى‏كنم
لِكُلِّ ذَنْبٍ يُورِثُ الاَْسْقامَ وَيُعَقِّبُ الضَّناءَ وَيُوجِبُ
از هر گناهى كه باعث بيمارى و مريضى طولانى من شود و موجب
النِّقَمَ وَيَكُونُ آخِرُهُ حَسْرَةً وَنِدامَةً اَللّهُمَّ اِنّى
مكافات من و عاقبت جز افسوس و پشيمانى نداشته باشد. پروردگارا !
اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ مَدَحْتُهُ بِلِسانى، اَوْهَشَّتْ اِلَيْهِ
طلب بخشش مى‏كنم از هر گناهى كه زبانم آن را ستود و نفسم از آن خوشنود
نَفْسى، اَوْ اِكْتَسَبْتُهُ بِيَدى وَهُوَ عِنْدَكَ قَبيحٌ تُعاقِبُ
گرديد و به دست خود آن را مرتكب شدم و حال آنكه آن گناه، نزد تو زشت بود و بر
عَلى مِثْلِهِ وَتَمْقُتُ مَنْ عَمِلَِهُ‏اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ
همانند آن كيفر مى‏دهى ومرتكب آن را دشمن مى‏دارى. پروردگارا ! استغفار مى‏كنم
ذَنْبٍ خَلَوْتُ بِهِ فى لَيْلٍ اَوْنَهارٍ، حَيْثُ لايَرانى اَحَدٌ
براى هر گناهى كه در شب يا روز ، در خلوت و در جائى كه كسى مرا نمى‏ديد
مِنْ خَلْقِكَ، فَمِلْتُ فيهِ مِنْ تَرْكِهِ بِخَوْفِكَ اِلى اِرْتِكابِهِ
بجاى ترك آن گناه، بسبب ترس از تو، آن را مرتكب شدم واين بخاطر خوش گمانى
بِحُسْنِ الظَّنِّ بِكَ، فَسَوَّلَتْ لى نَفْسِى الاِْقْدامَ عَلَيْهِ
من به تو بود آرى نفس من آن را برايم زينت داد و مرا وادار كرد به ارتكاب گناه
فَواقَعْتُهُ، وَاَنَا عارِفٌ بِمَعْصِيَتى لَكَ فيهِ اَللّهُمَّ اِنّى
در حاليكه مى‏دانستم آن عصيان، نافرمانى توست. خدايا! از تو
اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ اسْتَقْلَلْتُهُ اَوِاسْتَصْغَرْتُهُ، اَوِ
آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه آن را كوچك دانستم و يا سبك شمردم
اسْتَعْظَمْتُهُ وَتَوَرَّطْتُ فيهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ
يا بزرگ انگاشتم ، ولى مرتكب آن گرديدم، خدايا از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر
ذَنْبٍ ما لَئْتُ فيهِ عَلى اَحَدٍ مِنْ بَرِيَّتِكَ، اَوْ زَيَّنْتُهُ
گناهى كه در آن، به يكى از بندگانت يارى كردم ، يا براى خود آن را تزيين دادم،
لِنَفْسى، اوْ اَوْ مَأْتُ بِهِ اِلى غَيْرى، وَدَلَلْتُ عَلَيْهِ
يا آن را به ديگرى اشاره نموده و ديگران را به آن راهنمايى كردم ،
سِواىَ، اَوْ اَصْرَرْتُ عَلَيْهِ بِعَمْدى، اَوْ اَقَمْتُ عَلَيْهِ
يا عمدا بر آن اصرار ورزيدم، يا با حيله ومكر بر انجامش ادامه
بِحيلَتى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ اسْتَعَنْتُ عَلَيْهِ
دادم. خدايا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه با مكر وحيله يارى جستم
بِحيلَتى بِشَىْ‏ءٍ مِمّا يُرادُ بِهِ وَجْهُكَ، اَوْ يُسْتَظْهَرُ بِمِثْلِهِ
بوسيله كارى كه براى رضاى بايد انجام مى‏گرفت ، يا به مانند آن بر طاعت تو بايد
عَلى طاعَتِكَ، اَوْ يُتَقَرَّبُ بِمِثْلِهِ اِلَيْكَ، وَوارَيْتُ عَنِ
يارى جسته مى‏شد، يا به مانند آن به تو بايد نزديك مى‏شد، و آن گناه‏را از مردم پنهان
النّاسِ وَلَبَّسْتُ فيهِ، كَاَنّى اُريدُكَ بِحيلَتى، وَالْمُرادُ
داشتم و امر را بر آنان مشتبه گرداندم، گويا با حيله مى‏خواستم بنمايانم كه قصدم
بِهِ مَعْصِيَتُكَ وَاَلهَوى فيهِ مُتَصَرِّفٌ عَلى غَيْرِ طاعَتِكَ
رضاى توست، در حاليكه نافرمانى تو بود، هواى نفس آن كار رابراى نافرمانى‏تو انجام
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ كَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ
مى‏داد. خدايا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه آنرا برايم نوشته‏اى، به سبب
عُجْبِ كانَ بِنَفْسى اَوْ رِياءٍ اَوْ سُمْعَةٍ، اَوْ خُيَلاءَ اَوْ
خودپسندى نسبت به خود ، يا بخاطر رياء يا به خود نمايى يا تكبّر ،
فَرَحٍ اَوْ مَرَحٍ، اَوْ اَشَرٍ اَوْ بَطَرٍ، اَوْ حِقْدٍ اَوْ حَمِيَّةٍ، اَوْ
يا ناسپاسى، يا شادمانى بى مورد، يا طغيان در نعمت يا كينه ، يا تعصّب
غَضَبٍ اَوْ رِضًى، اَوْ شُحٍّ اَوْ بُخْلٍ، اَوْ ظُلْمٍ اَوْ خِيانَةٍ،
يا غضب ، يا از خود راضى شدن، ياتنگ نظرى، يا بخل ،يا ظلم ، يا خيانت،
اَوْ سِرْقَةٍ اَوْ كِذْبٍ، اَوْ لَهْوٍ اَوْ لَعْبٍ ، اَوْ نَوْعٍ مِنْ اَنْواعِ
يا دزدى ، يا دروغ، يا كارهاى بيهوده ، يا هوسرانى، يا به نوع از انواعى كه بمانند
ما يُكْتَسَبُ بِمِثْلِهِ الذُّنُوبُ، وَيَكُونُ بِاجْتِراحِهِ
آن گناه انجام مى‏گيرد و با ارتكاب آن، انسان به هلاكت مى‏رسد
الْعَطَبُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ سَبَقَ فى
خدايا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه در علمت مقدّر شده
عِلْمِكَ اَنّى فاعِلُهُ فَدَخَلْتُ فيهِ بِشَهْوَتى وَاجْتَرَحْتُهُ
كه من آن را مرتكب مى‏گردم، و با ميل نفسانى خودم بر آن گناه وارد شده و به اراده
بِاِرادَتى، وَقارَفْتُهُ بِمَحَبَّتى وَلَذَّتى وَمَشِيَّتى، وَشِئْتُهُ
خود آنرا مرتكب گرديدم، و با محبت و لذت آنرا انجام داده، و آن گناه را خواستم
اِذْ شِئْتَ اَنْ اَشاءَهُ، وَاَرَدْتُهُ اِذْ اَرَدْتَ اَنْ اُريدَهُ،
زيرا تو خواستى كه آنرا بخواهم، و اراده نمودم آنگاه كه اراده نمودى تا آنرا اراده
فَعَمِلْتُهُ اِذْ كانَ فى قَديمِ تَقْديرِكَ وَنافِذِ عِلْمِكَ اَنّى
نمايم، و آنرا مرتكب گرديدم زيرا در تقدير ازلى و علم نافذ تو مقدّر شده بود كه آنرا
فاعِلُهُ، لَمْ تُدْخِلْنى فيهِ جَبْرا، وَلَمْ تَحْمِلْنى عَلَيْهِ
انجام دهم، به اجبار مرا در آن گناه وارد نساختى، و به زور بر من تحميل ننمودى،
قَهْرا، وَلَمْ تَظْلِمْنى فيهِ شَيْئا، فَاَسْتَغْفِرُكَ لَهُ وَلِكُلِّ
و در ارتكار آن گناه بمن ستم روا نداشتى، پس براى آن گناه و هر گناهى كه علم تو به
ذَنْبٍ جَرى بِهِ عِلْمُكَ عَلَىَّ وَفِىَّ اِلى آخِرِ عُمْرى
آن تعلق گرفته كه تا آخر عمر آنرا مرتكب مى‏شوم از تو استغفار و طلب آمرزش دارم
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ مالَ بِسَخَطى فيهِ عَنْ
خدايا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه بوسيله غضبم مرا از خشنوديت دور
رِضاكَ، وَمالَتْ نَفْسى اِلى رِضاكَ فَسَخِطْتُهُ، اَوْ
ساخت، و قلبم به خشنوديت مايل گرديد ولى از آن بدم آمد ، يا
رَهِبْتُ فيهِ سِواكَ، اَوْ عادَيْتُ فيهِ‏اَوْلِياءَكَ، اَوْ والَيْتُ
از غير تو در آن هراس داشتم ، يا در آن با اولياى تو به دشمنى پرداخته، يا با دشمنانت
فيهِ اَعْداءَكَ، اَوِ اخْتَرْتُهُمْ عَلى اَصْفِياءِكَ، اَوْ خَذَلْتُ
دوستى برقرار نمودم، يا دشمنانت را بر برگزيدگانت ترجيح دادم، يا دوستانت را خوار
فيهِ اَحِبّاءَكَ اَوْ قَصَّرْتُ فيهِ عَنْ رِضاكَ يا خَيْرَ
گرداندم، يا در آن از بدست آوردن رضايت تو كوتاهى كردم، اى بهترين
الْغافِرينَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ اِلَيْكَ
آمرزندگان. خدايا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه از آن بسويت توبه
مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فيهِ، وَاَسْتَغْفِرُكَ لِما اَعْطَيْتُكَ مِنْ نَفْسى
نموده ولى دوباره آن را مرتكب شدم، از تو آمرزش مى‏خواهم براى پيمانهائى
ثُمَّ لَمْ اَفِ بِهِ، وَاَسْتَغْفِرُكَ لِلنِّعْمَةِ الَّتى اَنْعَمْتَ بِها
كه با تو بستم ولى وفا ننمودم، و از تو آمرزش مى‏خواهم براى نعمتهائى كه بمن عنايت
عَلَىَّ، فَقَوَّيْتُ بِها عَلى مَعْصِيَتِكَ، وَاَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ
نمودى و به وسيله آن نعمتها بر گناهت يارى جستم، و از تو آمرزش مى‏جويم براى
خَيْرٍ اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَكَ فَخالَطَنى ما لَيْسَ لَكَ وَ
كارهاى نيكى كه قصدم رضاى تو بود ولى غير تو در آن داخل شد.
اَسْتَغْفِرُكَ لِما دَعانى اِلَيْهِ الرُّخَصُ فيَما اشْتَبَهَ عَلَىَّ
و از تو آمرزش مى‏خواهم از آنچه مجوّزات تو در امور مشتبه مرا به كارهايى وا داشت
مِمّا هُوَ عِنْدَكَ حَرامٌ، وَاَسْتَغْفِرُكَ لِلذُّنُوبِ الَّتى
كه نزد تو حرام بود، و از تو آمرزش مى‏خواهم از آن گناهانى كه
لايَعْلَمُها غَيْرُكَ وَلايَطَّلِعُ عَلَيْها سِواكَ، وَلايَحْتَمِلُها
جز تو بدان آگاه نيست و از آن مطلّع نمى‏باشد، و جز بردبارى تو چيزى آن را تحمّل
اِلاّ حِلْمُكَ وَلايَسَعُها اِلاّ عَفْوُكَ وَاَسْتَغْفِرُكَ وَاَتُوبُ
نمى‏كند، و جز عفو گسترده تو چيزى آن را فرانمى‏گيرد، پروردگارا از تو آمرزش
اِلَيْكَ مِنْ مَظالِمَ كَثيرَةٍ لِعِبادِكَ قِبَلى، يا رَبِّ فَلَمْ
خواسته و به سويت توبه مى‏كنم از ظلمها وحقوق بسيارى كه از بندگانت نزد من هست
اَسْتَطِعْ رَدَّها عَلَيْهِمْ وَتَحْليلَها مِنْهُمْ، اَوْ شَهِدُوا
چون نيستند نمى‏توانم آن حقوق را به آنان بر گردانم و از خود راضى كنم ، يا هستند
فَاسْتَحْيَيْتُ مِنْ اِسْتِحْلالِهِمْ وَالطَّلَبِ اِلَيْهِمْ وَاِعْلامِهِمْ
ولى خجالت مى‏كشم از آنان حليّت بگيرم و از آنان طلب بخشش نمايم وآ نان را به
ذلِكَ، وَاَنْتَ الْقادِرُ عَلى اَنْ تَسْتَوْهِبَنى مِنْهُمْ
اين حقوق آگاهشان سازم و تو قادرى از آنان بخواهى كه مرا ببخشند
وَتُرْضِيَهُمْ عَنّى كَيْفَ شِئْتَ، وَبِما شِئْتَ يا اَرْحَمَ
از من راضى گردند، بهر گونه كه بخواهى و در مقابل هرچه كه بخواهى، اى
الرّاحِمينَ وَاَحْكَمَ الْحاكِمينَ وَخَيْرَ الْغافِرينَ اَللّهُمَّ
مهربانترين مهربانان ، و بهترين حكم كنندگان ، و بهترين بخشندگان خداوندا!
اِنَّ اسْتِغْفارى اِيّاكَ مَعَ الاِْصْرارِ لَوْمٌ، وَتَرْكِىَ
اين استغفار من با اصرار بر گناه، مايه سرزنش و توبيخ من است، و ترك استغفار
الاِْسْتِغْفارَ مَعَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ جُودِكَ وَرَحْمَتِكَ عَجْزٌ،
با شناختى كه از گستردگى جود و رحمتت دارم مايه ناتوانى من است، پروردگارا چه بسيار بمن
فَكَمْ تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ يا رَبِّ وَاَنْتَ الْغَنِىُّ عَنّى، وَكَمْ
محبت‏ها مى‏نمايى در حاليكه از من بى‏نيازى، و چه بسيار باتو دشمنى مى ورزم در حاليكه به تو
اَتَبَغَّضُ اِلَيْكَ وَاَنَا الْفَقيرُ اِلَيْكَ وَاِلى رَحْمَتِكَ، فَيامَنْ وَعَدَ فَوَفَي وَاَوْعَدَ فَعَفا،
و به رحمتت نيازمندم، پس اى آنكه وعده نمودى و وفا كردى ، و تهديد نمودى و از آن
اِغْفِرْلى خَطاياىَ وَاعْفُ وَارْحَمْ وَاَنْتَ خَيْرُ الرّاحِمينَ
گذشتى،خطاهايم را ببخش و از من در گذر و مرا مشمول رحمتت قرار ده، و تو بهترين مهربانانى.[/SPOILER]

عزرائیل;673826 نوشت:
اخلاقت خوبه؟

سلام عزرائیل جان قبض روحش نکن کا!!

حاجی زیاد صلوات بفرست به حرف فرشته مرگ هم گوش ندی ها این فقط ماموریت داره ببرتت اون دنیا تاتوانی می گریز از یاربد!!هاکاکو:Nishkhand:

استاد;673731 نوشت:
سلام علیکم
در رباطه با مشکل شما کاربر عزیز چند نکته تقدیم می کنم و امیدوارم در این نکات تأمل لازم را بفرمایید:
1-معمولا گرفتاریهای ما از گناهان است،چه حق الله و چه حق الناس،هر از چند گاهی لازم است مومن با خود خلوتی داشته باشد و بیشتر از مراقبه و محاسبه روزانه اعمال و رفتار خود را بررسی کند اصل در بررسی اش سوء ظن به خودش باشد مگر اینکه دلیلی خلافش باشد که بتواند خود را تبرئه کند.این کار برکات عجیبی دارد.
2-گاهی مشکلات مربوط به گناهان نیست و بحث صرفا امتحان الهی و ارتقاء درجه برای مومن می باشد.
3-سوء ظن به خدا بسیار بسیار می تواند در سرنوشت فرد دخیل باشد،بر اساس روایات خداوند با بندگان بر اساس گمان یا همان ظن ایشان به خدا رفتار می کند.
4-قربانی کردن و ریختن خون یک حیوان و تقدیم گوشت آن به فقرا در بسیاری از مشکلات موثر است.
ان شاء الله این نکات که با دقت برای جنابعالی بیان شد به کارتان بیاید.

سلام واقعا ممنون

شوخ;673824 نوشت:
امام على عليه السلام : از گناهان دورى كنيد ؛ زيرا هيچ بلایی رخ ندهد و هيچ رزقى كم نشود، مگر به سبب گناهى، حتى خراش برداشتن و به سر در آمدن و مصيبت. خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد : «و هر مصيبتى كه به شما رسد به خاطر كارهايى است كه مى كنيد».

امام على عليه السلام :
همانا تقوا و پروای از خدا، داروى درد قلوب شماست و بينا كننده كورى دلهايتان و شفابخش بيمارى جسمهايتان و درست كننده تباهى سينه هايتان و پاك كننده آلودگى جانهايتان و زداينده كورى [پرده] ديدگانتان.

وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا

و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : براى هر حاجتى كه داريد، حتى اگر بند كفش باشد، دست خواهش به سوى خداوند عزّ و جلّ دراز كنيد؛ زيرا تا او آن را آسان نگرداند آسان [برآورده] نشود .

امام باقر عليه السلام : حاجتهاى كوچك خود را خرد و كم اهميت مشماريد ؛ زيرا محبوبترين مؤمنان نزد خداوند متعال كسى است كه بيشترين درخواست را داشته باشد .

امام صادق عليه السلام : هر گاه يكى از شما بخواهد كه هر چه از خداوند طلب كند به او بدهد، بايد از همه مردم چشم اميد بركند و جز به خدا اميد نبندد. پس ، چون خداوند عزّ و جلّ دانست كه او براستى از ته قلب چنين است، هر چه از خدا بخواهد عطايش كند .

امام صادق عليه السلام : دلهاى خود را وارسى كنيد . اگر ديديد كه خداوند آنها را از خطور هر گونه ناخشنودى نسبت به كارهايى كه او مى كند پاك ساخته است (جز رضايت و خشنودى از خدا و كرده هاى او در دلتان نمى يابيد) در اين صورت هر چه مى خواهيد از او طلب كنيد .

امام على عليه السلام : گاه چيزى را [از خدا ]مى خواهى اما به تو داده نمى شود، و دير يا زود بهتر از آن به تو داده مى شود ، يا به خاطر آنچه خير و مصلحت تو در آن است، از برآورده شدن خواسته ات دريغ مى شود ؛ زيرا بسا خواسته اى كه اگر بر آورده شود به نابودى دين تو مى انجامد . پس ، چيزى بخواه كه زيبايى و نيكى اش برايت مى ماند و پيامد سوئى ندارد .


پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : درآمدت را پاك كن تا دعايت مستجاب شود؛ زيرا هرگاه آدمى لقمه اى حرام به دهان خود ببرد تا چهل روز دعايى از او پذيرفته نمى شود .

روايت شده است كه موسى عليه السلام مردى را ديد كه به شدّت زارى مى كند و دستهايش را به سوى آسمان بالا برده، دعا و تضرّع مى كند. پس، خداوند به موسى عليه السلام وحى كرد : اگر او چنين و چنان هم مى كرد دعايش مستجاب نمى شد ؛ زيرا در شكمش [خوراك] حرام جاى دارد و بر پشتش حرام و در خانه اش حرام .

همیشه صبح، مغرب و قبل خواب، سه یا هفت بار سوره فلق و ناس را برای حفظ خود و خانواده تان بخوانید و بعد نماز صبح و عصر هم صدبار استغفار و صلوات بگویید!!!

بعد نماز صبح هم یکبار سوره یس قرائت کنید خوب است!



سپاس سپاس سپاس سپاس و هزاران سپاس بابت توضیح زیبا و کاملتون نمیدووونم چطور تشکر کنم از شما ولی امیدوارم هرچی از خدا میخاید بهتون بده میدونم مزاحمت ولی یک سوال اینجا باقی میمونه من کسیو میشناسم هم اهل الکل و مطمعنم یکی از اینکارارو انجام نداده و از همه بدتر نمازهم بلد نیست بخووونه هرچی بدیه تو زندگی این شخص هست چون بهم خیلی نزدیکه میدونم چقدر این آدم بد هست ولی همه درها بروووش بازه یعنی تو کارش چه حلال چه حرام نشد نیست دلیلش چیه؟؟؟

رحمت;673834 نوشت:

سلام.
برادرم،باقیمانده ماه رجب را دریاب.
از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

روزى در خدمت حضرت على عليه ‏السلام نشسته بودم كه مرد عربى وارد شد و گفت: اى اميرالمؤمنين مردى هستم عيال وار و از مال دنيا چيزى ندارم.
امام عليه ‏السلام فرمود: اى برادر عرب چرا استغفار نمى‏ كنى تا حالت اصلاح شود، مرد عرب گفت: اى اميرالمؤمنين من بسيار استغفار مى‏كنم و حالم تغيير نمى‏كند، امام فرمود:
خداوند مى‏فرمايد :
«اِسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ اِنَّهُ كانَ غَفّارا يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْرارا وَ يُمْدِدْكُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ اَنْهارا»
از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او بسيار آمرزنده است باران هاى پربركت آسمان را پى‏ درپى بر شما فرو مى‏ فرستد و اموال وفرزندان شما را افزون مى ‏كند و براى شما باغهاى‏ خرم وسر سبز ونهرهاى آب جارى قرار مى‏ دهد.
اينك من استغفارى به تو ياد مى‏دهم كه هنگام خواب آن را بخوان تا خداوند روزيت را زياد گرداند. آنگاه حضرت امير عليه ‏السلام استغفارى را نوشت و به مرد عرب داد و فرمود: هنگامى كه خواستى بخوابى و به بستر بروى اين استغفار را با حالت گريه بخوان و اگر گريه‏ ات نيامدخود را به حالت گريه كنندگان در آور.
امام حسين عليه‏السلام مى ‏فرمايد: در سال بعد، مرد عرب نزد پدرم آمد و گفت: اى اميرالمؤمنين خداوند نعمتش را بر من تمام نموده تا آنجا كه جائى براى نگهدارى مال وحيوانات خود ندارم، امام عليه‏ السلام فرمود: اى برادر عرب، سوگند به خدائى كه محمد را به حق به رسالت برگزيد، هيچ بنده‏اى اين استعفار را نمى‏ خواند جز آنكه خداوند گناهانش را آمرزيده و حوائج مشروعش را بر آورده مى‏ سازد، و به بركت اين استغفار مال و فرزندانش را افزايش مى‏يابد. الصحيفة العلويّة الجامعة، ص 164 دعاى شماره 70 تأليف سيد محمد باقر ابطحى، چاپ: قم ـ مؤسّسة الإمام المهدى.
[SPOILER]بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلَّ ذَنْبٍ قَوِىَ عَلَيْهِ بَدَنى
پروردگارا ! طلب بخشش مى‏كنم از هرگناهى كه در اثر سلامتى كه به من دادى بر آن
بِعافِيَتِكَ، اَوْ نالَتْهُ قُدْرَتى بِفَضْلِ نِعْمَتِكَ، اَوْ بَسَطْتُ
گناه نيرو گرفتم و بوسيله نعمتهاى تو بر آن گناه، توانمند شدم و يا در اثر فراوانى
اِلَيْهِ يَدى بِسابِغِ رِزْقِكَ، اَوْ اِتَّكَلْتُ فيهِ عِنْدَ خَوْفى
روزى به گناهان جرأت يافتم و به هنگام ترس از گناه به مهلتى كه به من داده بودى
مِنْهُ عَلى اَناتِكَ اَوْ اِحْتَجَبْتُ فيهِ مِنَ النّاسِ بِسِتْرِكَ،
تكيه زدم و يا در سايه پرده پوشى تو، گناهم را از مردم مخفى كردم
اَوْ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِكَ عَلَىَّ فيهِ بِحِلْمِكَ، اَوْ عَوَّلْتُ
و از قهر و غضب تو، به حلم و بردبارى تو خاطرجمع شدم و بر كرم و بخشش تو
فيهِ عَلى'كَرَمِ عَفْوِكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ
دل بستم. پروردگارا ! طلب بخشش مى‏كنم از هر گناهى كه در امانت خويش
خُنْتُ فيهِ اَمانَتى، اَوْ بَخَّسْتُ بِفِعْلِهِ نَفْسى، اَوْ
خيانت كردم و يا خود را در برابر گناه به اندك لذت نفسانى فروختم
اِحْتَطَبْتُ بِهِ عَلى بَدَنى، اَوْ قَدَّمْتُ فيهِ لَذَّتى، اَوْ
و يا بدن خود را هيزم آتش دوزخ ساختم و يا لذتهاى نفسانى خود را بر اوامر مقدّم
اثَرْتُ فيهِ شَهْوَتى، اَوْ سَعَيْتُ فيهِ لِغَيْرى، اَوْ
داشتم يا شهوت خود را بر رضاى تو ترجيح دادم و يا بخاطر ديگران كوشيدم
اِسْتَغْوَيْتُ‏اِلَيْهِ مَنْ تَبَعَنى اَوْ كايَدْتُ فيهِ مَنْ مَنَعَنى،
و يا دنباله روندگان خود را گمراه ساختم يا آن ممانعت كنندگان خود را فريب دادم
اَوْ قَهَرْتُ عَلَيْهِ مَنْ عادانى، اَوْ غَلَبْتُ عَلَيْهِ بِفَضْلِ
و يا خوار كردم آنكه با من دشمنى كرد و با انواع مكر و حيله به دشمنانم چيره شدم
حيلَتى، اَوْ اَحَلْتُ عَلَيْكَ مَوْلاىَ، فَلَمْ تَغْلِبْنى عَلى
و با تو نيز از در مكر و حيله بر آمدم ولى مرا دچار غضب خود نساختى
فِعْلى، اِذْ كُنْتَ كارِهالِمَعْصِيَتى فَحَلُمْتَ عَنّى، لكِنْ
آنگاه كه از گناهانم ناراحت بودى، بردبارى نمودى. آرى!
سَبَقَ عِلْمُكَ فِىَّ بِفِعْلى ذلِكَ، لَمْ‏تُدْخِلْنى يارَبِّ فيهِ
از روز ازل از گناهانم آگاه بودى و اين آگاهى تو مرا به گناه مجبور نساخت
جبْرا، وَلَمْ‏تَحْمِلْنى عَلَيْهِ قَهْرا، وَلَمْ‏تَظْلِمْنى فيهِ شَيْئا
و به زور بر من اين گناهان را تحميل نكرد و بر من ستم روا نداشتى
فَاَستَغْفِرُكَ لَهُ وَلِجَميعِ ذُنُوبى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ
از آن گناه و تمام گناهانم، طلب مغفرت مى‏كنم. پروردگارا ! استغفار مى‏كنم
لِكُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ اِلَيْكَ مِنْهُ وَاَقْدَمْتُ عَلى فِعْلِهِ
از هر گناهى كه از آن توبه نمودم ولى دوباره مرتكب آن شدم
فَاسْتَحْيَيْتُ مِنْكَ وَاَنَا عَلَيْهِ، وَرَهِبْتُكَ وَاَنَا فيهِ
واز تو حيا نمودم ولى آلوده شدم واز تو مى‏ترسيدم، ولى اجتناب نمى‏كردم
تَعاطَيْتُهُ وَعُدْتُ اِلَيْهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ
و به تو قول ترك گناه دادم ولى دوباره برگشتم. پروردگارا ! استغفار مى‏كنم براى هر
كَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ خَيْرٍ اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَكَ فَخالَطَنى
گناهى‏كه بر من نوشته‏اى به سبب كار نيكى كه بخاطر تو آغاز كردم ولى با نيت غير تو
فيهِ سِواكَ وَشارَكَ فِعْلى ما لا يَخْلُصُ لَكَ اَوْ وَجَبَ
مخلوط گرديد و آميخته شد كار من با چيزى خالص براى تو نبود و يا با عملى كه بر من
عَلَىَّ ما اَرَدْتُ بِهِ سِواكَ، وَكَثيرٌ مِنْ فِعْلى مايَكُونُ
واجب بود، غير تو را اراده نمودم و اكثر كارهاى من اين چنين است.
كَذلِكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ تَوَرَّكَ عَلَىَّ
پروردگارا ! طلب مغفرت مى‏كنم بر هر گناهى كه بر من تحميل شده
بِسَبَبِ عَهْدٍ عاهَدْتُكَ عَلَيْهِ اَوْ عَقْدٍ عَقَدْتُهُ لَكَ، اَوْ
به سبب عهدى كه با تو بستم و يا قولى كه به تو دادم و يا
ذِمَّةٍ واثَقْتُ بِها مِنْ اَجْلِكَ لاَِحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ، ثُمَّ
پيمانى كه بخاطر تو با يكى از مخلوقات تو بستم ولى
نَقَضْتُ ذلِكَ مِنْ غَيْرِ ضَرُورَةٍ لَزِمْتَنى فيهِ، بَلْ
تمامى اين عهد و پيمانها را شكستم بدون آنكه مجبور بشوم بلكه
اِسْتَزَلَّنى اِلَيْهِ عَنِ الْوَفاءِ بِهِ الاَْشَرُ وَمَنَعَنى عَنْ
طغيان من باعث لغزش و بى‏وفايى من شد و كور دلى من مانع
رِعايَتِهِ الْبَصَرُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ رَهِبْتُ
وفادارى من شد. پروردگارا ! من طلب مغفرت و بخشش مى‏كنم براى هر گناهى كه از
فيهِ مِنْ عِبادِكَ وَخِفْتُ فيهِ غَيْرَكَ وَاسْتَحَيَيْتُ فيهِ مِنْ
بندگان تو واهمه داشتم و از غير تو مى‏ترسيدم و از مخلوقات تو حيا مى‏كردم
خَلْقِكَ ثَمَّ اَفْضَيْتُ بِهِ فِعْلى اِلَيْكَ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ
ولى تمام آن كارها را در برابر تو مرتكب مى‏شدم، خداوندا ! طلب مغفرت مى‏كنم
لِكُلِّ ذَنْبٍ اَقْدَمْتُ عَلَيْهِ وَاَنَا مُسْتَيْقِنٌ اَنَّكَ تُعاقِبُ
از هر گناهى كه به آن اقدام كردم با اينكه يقين داشتم كه تو مرتكب آن گناه را
عَلَى ارْتِكابِهِ فَارْتَكَبْتُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ
كيفر خواهى داد ولى مرتكب شدم. پروردگارا ! استغفار مى كنم براى هر گناهى كه
ذَنْبٍ قَدَّمْتُ فيهِ شَهْوَتى عَلى طاعَتِكَ وَ اثَرْتُ
شهوت و خواسته‏هاى نفسانى خود را بر اطاعت تو مقدم داشتم و محبت
مَحَبَّتى عَلى اَمْرِكْ، وَاَرْضَيْتُ فيهِ نَفْسى بِسَخَطِكَ
خود را بر دستور تو ترجيح دادم و نفس خويش را با غضب تو راضى كردم
وَقَدْ نَهَيْتَنى عَنْهُ بِنَهْيِكَ، وَتَقَدَّمْتَ اِلَىَّ فيهِ بِاِعْذارِكَ
و حال آنكه از همه اينها مرا نهى نموده بودى و راه هرگونه عذر را بر من بسته بودى
وَاحْتَجَجْتَ عَلَىَّ فيهِ بِوَعيدِكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ
و با تهديدهاى خود، حجّت را بر من تمام كرده بودى، خدايا ! استغفار مى‏كنم
لِكُلِّ ذَنْبٍ عَلِمْتُهُ مِنْ نَفْسى، اَوْ ذَهَلْتُهُ اَوْ نَسيتُهُ اَوْ
از هر گناهى كه آگانه و يا ناخود آگاه و يا از روى فراموشى،
تَعَمَّدْتُهُ اَوْ اَخْطَأْتُهُ، مِمّا لا اَشُكُّ اَنَّكَ سائِلى عَنْهُ،
و يا عمدى و يا اشتباهى، مرتكب شدم و هيج شكى ندارم كه تو بازخواست مى‏كنى
وَاَنَّ نَفْسى مُرْتَهَنَةٌ بِهِ لَدَيْكَ، وَاِنْ كُنْتُ قَدْ نَسيتُهُ اَوْ
و جان من، در گرو اين گناهان است، اگرچه فراموش كرده‏ام و يا
غَفَلْتْ نَفْسى عَنْهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ
غفلت نموده‏ام. پروردگارا ! طلب بخشش مى‏كنم از هر گناهى كه
واجَهْتُكَ بِهِ وَقَدْ اَيْقَنْتُ اَنَّكَ تَرانى، وَاَغْفَلْتُ اَنْ
در برابر تو انجام داده‏ام و يقين دارم كه تو در حال گناه، مرا مى‏ديدى و غفلت كردم
اَتُوبَ اِلَيْكَ مِنْهُ، اَوْ نَسيتُ اَنْ اَتُوبَ اِلَيْكَ مِنْهُ، اَوْ
از اينكه توبه كنم و يا فراموش نمودم از آن گناه برگردم يا
نَسيتُ اَنْ اَسْتَغْفِرَكَ لَهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ
فراموش كردم كه از آن گناه استغفار نمايم. پروردگارا! استغفار مى‏كنم از هر گناهى
دَخَلْتُ فيهِ، وَاَحْسَنْتُ ظَنّى بِكَ اَنْ لاتُعَذِّبَنى عَلَيْهِ
كه داخل آن شدم و به تو خوش بين بودم كه مرا بخاطر آن، عذاب نخواهى كرد
وَاَنَّكَ تَكْفينى مِنْهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ
و مرا مورد عنايت خويش قرار خواهى داد. پروردگارا ! استغفار مى كنم از هرگناهى
اسْتَوْجَبْتُ بِهِ مِنْكَ رَدَّ الدُّعاءِ، وَحِرْمانَ الاِْجابِةِ،
كه بخاطر آن، مستحق شدم دعاهايم قبول نشود و از اجابت محروم گردم
وَخَيْبَةَ الطَّمَعِ، وَانْفِساخَ الرَّجاءِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ
و به آرزوهايم نرسم و اميدهايم گسسته شود. پروردگارا ! طلب بخشش مى‏كنم
لِكُلِّ ذَنْبٍ يُعَقِّبُ الْحَسْرَةَ، وَيُورِثُ النَّدامَةَ،
از هر گناهى كه باعث حسرت وافسوسى من شود و موجب پشيمانى‏ام گردد
وَيَحْبِسُ الرِّزْقَ، وَيَرُدُّ الدُّعاءَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ
وروزى مرا باز دارد و دعاهاى مرا ردّ كند. پروردگارا ! طلب مغفرت مى‏كنم
لِكُلِّ ذَنْبٍ يُورِثُ الاَْسْقامَ وَيُعَقِّبُ الضَّناءَ وَيُوجِبُ
از هر گناهى كه باعث بيمارى و مريضى طولانى من شود و موجب
النِّقَمَ وَيَكُونُ آخِرُهُ حَسْرَةً وَنِدامَةً اَللّهُمَّ اِنّى
مكافات من و عاقبت جز افسوس و پشيمانى نداشته باشد. پروردگارا !
اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ مَدَحْتُهُ بِلِسانى، اَوْهَشَّتْ اِلَيْهِ
طلب بخشش مى‏كنم از هر گناهى كه زبانم آن را ستود و نفسم از آن خوشنود
نَفْسى، اَوْ اِكْتَسَبْتُهُ بِيَدى وَهُوَ عِنْدَكَ قَبيحٌ تُعاقِبُ
گرديد و به دست خود آن را مرتكب شدم و حال آنكه آن گناه، نزد تو زشت بود و بر
عَلى مِثْلِهِ وَتَمْقُتُ مَنْ عَمِلَِهُ‏اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ
همانند آن كيفر مى‏دهى ومرتكب آن را دشمن مى‏دارى. پروردگارا ! استغفار مى‏كنم
ذَنْبٍ خَلَوْتُ بِهِ فى لَيْلٍ اَوْنَهارٍ، حَيْثُ لايَرانى اَحَدٌ
براى هر گناهى كه در شب يا روز ، در خلوت و در جائى كه كسى مرا نمى‏ديد
مِنْ خَلْقِكَ، فَمِلْتُ فيهِ مِنْ تَرْكِهِ بِخَوْفِكَ اِلى اِرْتِكابِهِ
بجاى ترك آن گناه، بسبب ترس از تو، آن را مرتكب شدم واين بخاطر خوش گمانى
بِحُسْنِ الظَّنِّ بِكَ، فَسَوَّلَتْ لى نَفْسِى الاِْقْدامَ عَلَيْهِ
من به تو بود آرى نفس من آن را برايم زينت داد و مرا وادار كرد به ارتكاب گناه
فَواقَعْتُهُ، وَاَنَا عارِفٌ بِمَعْصِيَتى لَكَ فيهِ اَللّهُمَّ اِنّى
در حاليكه مى‏دانستم آن عصيان، نافرمانى توست. خدايا! از تو
اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ اسْتَقْلَلْتُهُ اَوِاسْتَصْغَرْتُهُ، اَوِ
آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه آن را كوچك دانستم و يا سبك شمردم
اسْتَعْظَمْتُهُ وَتَوَرَّطْتُ فيهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ
يا بزرگ انگاشتم ، ولى مرتكب آن گرديدم، خدايا از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر
ذَنْبٍ ما لَئْتُ فيهِ عَلى اَحَدٍ مِنْ بَرِيَّتِكَ، اَوْ زَيَّنْتُهُ
گناهى كه در آن، به يكى از بندگانت يارى كردم ، يا براى خود آن را تزيين دادم،
لِنَفْسى، اوْ اَوْ مَأْتُ بِهِ اِلى غَيْرى، وَدَلَلْتُ عَلَيْهِ
يا آن را به ديگرى اشاره نموده و ديگران را به آن راهنمايى كردم ،
سِواىَ، اَوْ اَصْرَرْتُ عَلَيْهِ بِعَمْدى، اَوْ اَقَمْتُ عَلَيْهِ
يا عمدا بر آن اصرار ورزيدم، يا با حيله ومكر بر انجامش ادامه
بِحيلَتى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ اسْتَعَنْتُ عَلَيْهِ
دادم. خدايا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه با مكر وحيله يارى جستم
بِحيلَتى بِشَىْ‏ءٍ مِمّا يُرادُ بِهِ وَجْهُكَ، اَوْ يُسْتَظْهَرُ بِمِثْلِهِ
بوسيله كارى كه براى رضاى بايد انجام مى‏گرفت ، يا به مانند آن بر طاعت تو بايد
عَلى طاعَتِكَ، اَوْ يُتَقَرَّبُ بِمِثْلِهِ اِلَيْكَ، وَوارَيْتُ عَنِ
يارى جسته مى‏شد، يا به مانند آن به تو بايد نزديك مى‏شد، و آن گناه‏را از مردم پنهان
النّاسِ وَلَبَّسْتُ فيهِ، كَاَنّى اُريدُكَ بِحيلَتى، وَالْمُرادُ
داشتم و امر را بر آنان مشتبه گرداندم، گويا با حيله مى‏خواستم بنمايانم كه قصدم
بِهِ مَعْصِيَتُكَ وَاَلهَوى فيهِ مُتَصَرِّفٌ عَلى غَيْرِ طاعَتِكَ
رضاى توست، در حاليكه نافرمانى تو بود، هواى نفس آن كار رابراى نافرمانى‏تو انجام
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ كَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ
مى‏داد. خدايا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه آنرا برايم نوشته‏اى، به سبب
عُجْبِ كانَ بِنَفْسى اَوْ رِياءٍ اَوْ سُمْعَةٍ، اَوْ خُيَلاءَ اَوْ
خودپسندى نسبت به خود ، يا بخاطر رياء يا به خود نمايى يا تكبّر ،
فَرَحٍ اَوْ مَرَحٍ، اَوْ اَشَرٍ اَوْ بَطَرٍ، اَوْ حِقْدٍ اَوْ حَمِيَّةٍ، اَوْ
يا ناسپاسى، يا شادمانى بى مورد، يا طغيان در نعمت يا كينه ، يا تعصّب
غَضَبٍ اَوْ رِضًى، اَوْ شُحٍّ اَوْ بُخْلٍ، اَوْ ظُلْمٍ اَوْ خِيانَةٍ،
يا غضب ، يا از خود راضى شدن، ياتنگ نظرى، يا بخل ،يا ظلم ، يا خيانت،
اَوْ سِرْقَةٍ اَوْ كِذْبٍ، اَوْ لَهْوٍ اَوْ لَعْبٍ ، اَوْ نَوْعٍ مِنْ اَنْواعِ
يا دزدى ، يا دروغ، يا كارهاى بيهوده ، يا هوسرانى، يا به نوع از انواعى كه بمانند
ما يُكْتَسَبُ بِمِثْلِهِ الذُّنُوبُ، وَيَكُونُ بِاجْتِراحِهِ
آن گناه انجام مى‏گيرد و با ارتكاب آن، انسان به هلاكت مى‏رسد
الْعَطَبُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ سَبَقَ فى
خدايا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه در علمت مقدّر شده
عِلْمِكَ اَنّى فاعِلُهُ فَدَخَلْتُ فيهِ بِشَهْوَتى وَاجْتَرَحْتُهُ
كه من آن را مرتكب مى‏گردم، و با ميل نفسانى خودم بر آن گناه وارد شده و به اراده
بِاِرادَتى، وَقارَفْتُهُ بِمَحَبَّتى وَلَذَّتى وَمَشِيَّتى، وَشِئْتُهُ
خود آنرا مرتكب گرديدم، و با محبت و لذت آنرا انجام داده، و آن گناه را خواستم
اِذْ شِئْتَ اَنْ اَشاءَهُ، وَاَرَدْتُهُ اِذْ اَرَدْتَ اَنْ اُريدَهُ،
زيرا تو خواستى كه آنرا بخواهم، و اراده نمودم آنگاه كه اراده نمودى تا آنرا اراده
فَعَمِلْتُهُ اِذْ كانَ فى قَديمِ تَقْديرِكَ وَنافِذِ عِلْمِكَ اَنّى
نمايم، و آنرا مرتكب گرديدم زيرا در تقدير ازلى و علم نافذ تو مقدّر شده بود كه آنرا
فاعِلُهُ، لَمْ تُدْخِلْنى فيهِ جَبْرا، وَلَمْ تَحْمِلْنى عَلَيْهِ
انجام دهم، به اجبار مرا در آن گناه وارد نساختى، و به زور بر من تحميل ننمودى،
قَهْرا، وَلَمْ تَظْلِمْنى فيهِ شَيْئا، فَاَسْتَغْفِرُكَ لَهُ وَلِكُلِّ
و در ارتكار آن گناه بمن ستم روا نداشتى، پس براى آن گناه و هر گناهى كه علم تو به
ذَنْبٍ جَرى بِهِ عِلْمُكَ عَلَىَّ وَفِىَّ اِلى آخِرِ عُمْرى
آن تعلق گرفته كه تا آخر عمر آنرا مرتكب مى‏شوم از تو استغفار و طلب آمرزش دارم
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ مالَ بِسَخَطى فيهِ عَنْ
خدايا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه بوسيله غضبم مرا از خشنوديت دور
رِضاكَ، وَمالَتْ نَفْسى اِلى رِضاكَ فَسَخِطْتُهُ، اَوْ
ساخت، و قلبم به خشنوديت مايل گرديد ولى از آن بدم آمد ، يا
رَهِبْتُ فيهِ سِواكَ، اَوْ عادَيْتُ فيهِ‏اَوْلِياءَكَ، اَوْ والَيْتُ
از غير تو در آن هراس داشتم ، يا در آن با اولياى تو به دشمنى پرداخته، يا با دشمنانت
فيهِ اَعْداءَكَ، اَوِ اخْتَرْتُهُمْ عَلى اَصْفِياءِكَ، اَوْ خَذَلْتُ
دوستى برقرار نمودم، يا دشمنانت را بر برگزيدگانت ترجيح دادم، يا دوستانت را خوار
فيهِ اَحِبّاءَكَ اَوْ قَصَّرْتُ فيهِ عَنْ رِضاكَ يا خَيْرَ
گرداندم، يا در آن از بدست آوردن رضايت تو كوتاهى كردم، اى بهترين
الْغافِرينَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ اِلَيْكَ
آمرزندگان. خدايا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى كه از آن بسويت توبه
مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فيهِ، وَاَسْتَغْفِرُكَ لِما اَعْطَيْتُكَ مِنْ نَفْسى
نموده ولى دوباره آن را مرتكب شدم، از تو آمرزش مى‏خواهم براى پيمانهائى
ثُمَّ لَمْ اَفِ بِهِ، وَاَسْتَغْفِرُكَ لِلنِّعْمَةِ الَّتى اَنْعَمْتَ بِها
كه با تو بستم ولى وفا ننمودم، و از تو آمرزش مى‏خواهم براى نعمتهائى كه بمن عنايت
عَلَىَّ، فَقَوَّيْتُ بِها عَلى مَعْصِيَتِكَ، وَاَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ
نمودى و به وسيله آن نعمتها بر گناهت يارى جستم، و از تو آمرزش مى‏جويم براى
خَيْرٍ اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَكَ فَخالَطَنى ما لَيْسَ لَكَ وَ
كارهاى نيكى كه قصدم رضاى تو بود ولى غير تو در آن داخل شد.
اَسْتَغْفِرُكَ لِما دَعانى اِلَيْهِ الرُّخَصُ فيَما اشْتَبَهَ عَلَىَّ
و از تو آمرزش مى‏خواهم از آنچه مجوّزات تو در امور مشتبه مرا به كارهايى وا داشت
مِمّا هُوَ عِنْدَكَ حَرامٌ، وَاَسْتَغْفِرُكَ لِلذُّنُوبِ الَّتى
كه نزد تو حرام بود، و از تو آمرزش مى‏خواهم از آن گناهانى كه
لايَعْلَمُها غَيْرُكَ وَلايَطَّلِعُ عَلَيْها سِواكَ، وَلايَحْتَمِلُها
جز تو بدان آگاه نيست و از آن مطلّع نمى‏باشد، و جز بردبارى تو چيزى آن را تحمّل
اِلاّ حِلْمُكَ وَلايَسَعُها اِلاّ عَفْوُكَ وَاَسْتَغْفِرُكَ وَاَتُوبُ
نمى‏كند، و جز عفو گسترده تو چيزى آن را فرانمى‏گيرد، پروردگارا از تو آمرزش
اِلَيْكَ مِنْ مَظالِمَ كَثيرَةٍ لِعِبادِكَ قِبَلى، يا رَبِّ فَلَمْ
خواسته و به سويت توبه مى‏كنم از ظلمها وحقوق بسيارى كه از بندگانت نزد من هست
اَسْتَطِعْ رَدَّها عَلَيْهِمْ وَتَحْليلَها مِنْهُمْ، اَوْ شَهِدُوا
چون نيستند نمى‏توانم آن حقوق را به آنان بر گردانم و از خود راضى كنم ، يا هستند
فَاسْتَحْيَيْتُ مِنْ اِسْتِحْلالِهِمْ وَالطَّلَبِ اِلَيْهِمْ وَاِعْلامِهِمْ
ولى خجالت مى‏كشم از آنان حليّت بگيرم و از آنان طلب بخشش نمايم وآ نان را به
ذلِكَ، وَاَنْتَ الْقادِرُ عَلى اَنْ تَسْتَوْهِبَنى مِنْهُمْ
اين حقوق آگاهشان سازم و تو قادرى از آنان بخواهى كه مرا ببخشند
وَتُرْضِيَهُمْ عَنّى كَيْفَ شِئْتَ، وَبِما شِئْتَ يا اَرْحَمَ
از من راضى گردند، بهر گونه كه بخواهى و در مقابل هرچه كه بخواهى، اى
الرّاحِمينَ وَاَحْكَمَ الْحاكِمينَ وَخَيْرَ الْغافِرينَ اَللّهُمَّ
مهربانترين مهربانان ، و بهترين حكم كنندگان ، و بهترين بخشندگان خداوندا!
اِنَّ اسْتِغْفارى اِيّاكَ مَعَ الاِْصْرارِ لَوْمٌ، وَتَرْكِىَ
اين استغفار من با اصرار بر گناه، مايه سرزنش و توبيخ من است، و ترك استغفار
الاِْسْتِغْفارَ مَعَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ جُودِكَ وَرَحْمَتِكَ عَجْزٌ،
با شناختى كه از گستردگى جود و رحمتت دارم مايه ناتوانى من است، پروردگارا چه بسيار بمن
فَكَمْ تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ يا رَبِّ وَاَنْتَ الْغَنِىُّ عَنّى، وَكَمْ
محبت‏ها مى‏نمايى در حاليكه از من بى‏نيازى، و چه بسيار باتو دشمنى مى ورزم در حاليكه به تو
اَتَبَغَّضُ اِلَيْكَ وَاَنَا الْفَقيرُ اِلَيْكَ وَاِلى رَحْمَتِكَ، فَيامَنْ وَعَدَ فَوَفَي وَاَوْعَدَ فَعَفا،
و به رحمتت نيازمندم، پس اى آنكه وعده نمودى و وفا كردى ، و تهديد نمودى و از آن
اِغْفِرْلى خَطاياىَ وَاعْفُ وَارْحَمْ وَاَنْتَ خَيْرُ الرّاحِمينَ
گذشتى،خطاهايم را ببخش و از من در گذر و مرا مشمول رحمتت قرار ده، و تو بهترين مهربانانى.[/SPOILER]


نمیدونم چطور از این همه لطف باید تشکر کرد من برای تمام دوستان به اسمشون 14 تا صلوات میفرسمو فاتحه برای اموات شما انشاالله خدا همتونو حفظ کنه

فریال;673853 نوشت:
سلام عزرائیل جان قبض روحش نکن کا!!

حاجی زیاد صلوات بفرست به حرف فرشته مرگ هم گوش ندی ها این فقط ماموریت داره ببرتت اون دنیا تاتوانی می گریز از یاربد!!هاکاکو:Nishkhand:


سپاس از شما

پرنس کوچولو;673826 نوشت:
با سلام
گمونم کنم خوش اخلاقی رزق و روزی میاره
من در ماه شاید 5 هزار تومن هم درامد نداشته باشم (دقیق بگم چهار هزار تومن دارم :Nishkhand:)

ولی با این حال اصلا رزق و روزی من بسته نیست!

شما نمی دونم چیکار میکنی که!

اخلاقت خوبه؟


ای جااااااان به این در آمد مکفی واقعا حالمو عوض کرد این شوخیت؛ ولی بخدا تو محله و نزدیکان هما از نظر اخلاق منو مثال میزنن میشه بچه آبادان باشیو بد اخلاق باشی ولک؟

[=arial]

moosio5nd;673921 نوشت:
ای جااااااان به این در آمد مکفی واقعا حالمو عوض کرد این شوخیت؛ ولی بخدا تو محله و نزدیکان هما از نظر اخلاق منو مثال میزنن میشه بچه آبادان باشیو بد اخلاق باشی ولک؟


سلام راست میگی!

شاید شبا

پا برهنه که می خوابی اینطوری میشه!
:Cheshmak:[=arial]

چند دفعه

[=arial] با دمپایی[=arial] بخواب ببین خوب میشه؟![=arial]:khaneh:

[=arial]]واقعنی میگم!:Khandidan!:

پرنس کوچولو;673923 نوشت:
سلام راست میگی!

شاید شبا پا برهنه می خوابی اینطوری میشه! :khaneh:
چند دفعه با دمپایی بخواب ببین خوب میشه!
[SPOILER]
واقنی میگم!:Khandidan!:

[/SPOILER]


[emoji52] [emoji52] [emoji52] [emoji52] [emoji52]

moosio5nd;673918 نوشت:
سپاس سپاس سپاس سپاس و هزاران سپاس بابت توضیح زیبا و کاملتون نمیدووونم چطور تشکر کنم از شما ولی امیدوارم هرچی از خدا میخاید بهتون بده میدونم مزاحمت ولی یک سوال اینجا باقی میمونه من کسیو میشناسم هم اهل الکل و مطمعنم یکی از اینکارارو انجام نداده و از همه بدتر نمازهم بلد نیست بخووونه هرچی بدیه تو زندگی این شخص هست چون بهم خیلی نزدیکه میدونم چقدر این آدم بد هست ولی همه درها بروووش بازه یعنی تو کارش چه حلال چه حرام نشد نیست دلیلش چیه؟؟؟

استدراج عبارت است از مجازات خداوند، از طریق افزایش نعمت بعد از نعمت، وبه صورت تدریجی که مشمولین این سنت، استغفار وتوبه را فراموش می کنند و در آخرت به عذاب می رسند و یا یکباره آن نعمت ها را از دست می دهند و مورد عذاب واقع می گردنند

وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ(182) و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جائی که نمی‏دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.

وَ أُمْلی لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتینٌ(183) و به آنها مهلت می‏دهم تا مجازاتشان دردناکتر باشد؛ زیرا طرح و نقشه من، قوی و حساب شده است. (و هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست)

امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش معنای استدراج میفرماید: معنای آن این است که بنده ای چون گناه کند، به او مهلت داده شود و هنگام آن گناه نعمت او تجدید گردد تا او را از استغفار باز دارد و او اینگونه نعمت گیر شود از راهی که نمیداند.

همچنین فرموده : خداوند وقتی بخواهد به بنده اش خیری برساند، وقتی بنده اش گناهی میکند به دنبال گناهش، او را به بلا و گرفتاری دچارش میسازد تا استغفار کند؛ اما وقتی بخواهد به بنده اش شری برساند وقتی بنده اش گناهی کرد دنبال گناهش نعمتی به او میرساند، تا بدین وسیله استغفار از یادش برود و او همچنان به گناهکاری خود ادامه دهد.


پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : دنيا، زندان مؤمن است. گور، پناهگاه او و بهشت، جايگاهش و دنيا، بهشت كافر است و گور، زندان او و آتش، جايگاهش.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : بهترينِ شما كسى نيست كه دنيايش را به خاطر آخرتش و يا آخرتش را به خاطر دنيايش وا گذارد ؛ بلكه آن كس است كه از هر دوى اينها بهره اش برگيرد؛ چرا كه دنيا وسيله رسيدن به آخرت است. سربارِ ديگران نباشيد.

امام رضا (علیه السلام) فرمودند : بیمارى براى مؤمن تطهیر و رحمت و براى کافر، عذاب و لعنت است. بیمارى، همدم مؤمن مى‏ماند تا هنگامى که هیچ گناهى بر وى نباشد .

شوخ;674052 نوشت:

استدراج عبارت است از مجازات خداوند، از طریق افزایش نعمت بعد از نعمت، وبه صورت تدریجی که مشمولین این سنت، استغفار وتوبه را فراموش می کنند و در آخرت به عذاب می رسند و یا یکباره آن نعمت ها را از دست می دهند و مورد عذاب واقع می گردنند

وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ(182) و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جائی که نمی‏دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.

وَ أُمْلی لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتینٌ(183) و به آنها مهلت می‏دهم تا مجازاتشان دردناکتر باشد؛ زیرا طرح و نقشه من، قوی و حساب شده است. (و هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست)

امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش معنای استدراج میفرماید: معنای آن این است که بنده ای چون گناه کند، به او مهلت داده شود و هنگام آن گناه نعمت او تجدید گردد تا او را از استغفار باز دارد و او اینگونه نعمت گیر شود از راهی که نمیداند.

همچنین فرموده : خداوند وقتی بخواهد به بنده اش خیری برساند، وقتی بنده اش گناهی میکند به دنبال گناهش، او را به بلا و گرفتاری دچارش میسازد تا استغفار کند؛ اما وقتی بخواهد به بنده اش شری برساند وقتی بنده اش گناهی کرد دنبال گناهش نعمتی به او میرساند، تا بدین وسیله استغفار از یادش برود و او همچنان به گناهکاری خود ادامه دهد.


پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : دنيا، زندان مؤمن است. گور، پناهگاه او و بهشت، جايگاهش و دنيا، بهشت كافر است و گور، زندان او و آتش، جايگاهش.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : بهترينِ شما كسى نيست كه دنيايش را به خاطر آخرتش و يا آخرتش را به خاطر دنيايش وا گذارد ؛ بلكه آن كس است كه از هر دوى اينها بهره اش برگيرد؛ چرا كه دنيا وسيله رسيدن به آخرت است. سربارِ ديگران نباشيد.


امام رضا (علیه السلام) فرمودند : بیمارى براى مؤمن تطهیر و رحمت و براى کافر، عذاب و لعنت است. بیمارى، همدم مؤمن مى‏ماند تا هنگامى که هیچ گناهى بر وى نباشد .

ممنون بابت پاسخ زیباتووون

moosio5nd;674079 نوشت:
استدراج عبارت است از مجازات خداوند، از طریق افزایش نعمت بعد از نعمت، وبه صورت تدریجی که مشمولین این سنت، استغفار وتوبه را فراموش می کنند و در آخرت به عذاب می رسند و یا یکباره آن نعمت ها را از دست می دهند و مورد عذاب واقع می گردنند

سلام این استدراج خیلی بد هست یعنی هرخوبی داشته باشی همین دنیا ثوابش می گیری اون دنیا آس و پاس هستی!!

خدا بهت رزق وروزی می ده که اگه خواستی طلبکار بشی یکی یکی خوبی ها رو برات می شماره که جبران شده و بهت ظلم نشده و خلاصه دهن سرویس می شه!!(آکبند!!)

:khandeh!:

خداوند رحمانه و لازمه اون اینه که به همه روزی بده کار و زندگی و .... بده
اگر قرار براین باشه که خداوند به نماز وروزه نگاه کنه و طبق اون رفتار کنه که الان همه از گرسنگی مرده بودیم
این از ذهنیت شماست
فکرتون را عوض کنید و با این تفکر زندگی کنید که خداوند روزی و خوبیهای بیشتر برای شما میفرسته و در عوض شما شکر بیشتری به جای خواهید اورد
خوب باشید و خوبیی کنید و مطمئن باشید خدا نیز خوبترینها را برای شما خواهد فرستاد

شیخ رجبعلی;674161 نوشت:
خداوند رحمانه و لازمه اون اینه که به همه روزی بده کار و زندگی و .... بده
اگر قرار براین باشه که خداوند به نماز وروزه نگاه کنه و طبق اون رفتار کنه که الان همه از گرسنگی مرده بودیم
این از ذهنیت شماست
فکرتون را عوض کنید و با این تفکر زندگی کنید که خداوند روزی و خوبیهای بیشتر برای شما میفرسته و در عوض شما شکر بیشتری به جای خواهید اورد
خوب باشید و خوبیی کنید و مطمئن باشید خدا نیز خوبترینها را برای شما خواهد فرستاد

با سلام ممنون از شما

پرسش:
رزقم بسته شده، شرایط زندگی سخت و دشواری دارم تجربه می کنم. انقدر با خدا هم صحبت کردم ولی انگار نه انگار حتی گفتم تو خاوبم کسی را بفرست آگاهم کند به چه گناهی آلوده شده ام که به زندگیم گره کورر خورده برای خلاصی از این وضعیت کمکم کنید.
پاسخ:
در رابطه با مشکل شما کاربر عزیز چند نکته تقدیم می کنم و امیدوارم در این نکات تأمل لازم را بفرمایید:
1-معمولا گرفتاریهای ما از گناهان است،چه حق الله و چه حق الناس،هر از چند گاهی لازم است مومن با خود خلوتی داشته باشد و بیشتر از مراقبه و محاسبه روزانه اعمال و رفتار خود را بررسی کند اصل در بررسی اش سوء ظن به خودش باشد مگر اینکه دلیلی خلافش باشد که بتواند خود را تبرئه کند.این کار برکات عجیبی دارد.
2-گاهی مشکلات مربوط به گناهان نیست و بحث صرفا امتحان الهی و ارتقاء درجه برای مومن می باشد.
3-سوء ظن به خدا بسیار بسیار می تواند در سرنوشت فرد دخیل باشد،بر اساس روایات خداوند با بندگان بر اساس گمان یا همان ظن ایشان به خدا رفتار می کند.
4-قربانی کردن و ریختن خون یک حیوان و تقدیم گوشت آن به فقرا در بسیاری از مشکلات موثر است.
ان شاء الله این نکات که با دقت برای جنابعالی بیان شد به کارتان بیاید.

موضوع قفل شده است