آیا میپذیرید کمال جهنمی در رفتن او به جهنم است؟ البته این جهنم صرفا برای او یک جای خوش آب و هوایی که از آن لذت می برد نیست؛ بله رنج هم میبرد اما آیا کمال جهنمی در این هست یا نیست؟
عرض بنده تغییر نظر جناب ملاصدرا در باب مسئله ی خلود در عذاب بود که با فرمایش اخیر حضرتعالی
سلام
با اجازه خواهر عارفه حبیبه
بنظر بنده؛
تا عارفان واقعی شناخته شوند!
با اسلوب نوشتاری ایشان در اسفار و سایر کتب،چنین طبع لطیفی همخوانی ندارد
متن عارفان جلوه دیگری دارد.
خداوندا چگونه میتوانم از بهشت لذت ببرم،درحالی که میدانم جهنم وجود دارد،من گروهی بنیان مینهم،تا افرادی را که در جهنم هستن تسلی دهند و اگر نتوانند،همراه آنها عذاب میکشند!
اگر شما یا هر فرد دیگری(فرض کند این حرف را پیامبر گفته)یک حال خوب و بینش عارفانه ای در آن میبیند،
امیدوارم به مجرد آنکه بگویم این سخن عارف بزرگ آسیزی هستش،از بلندای آن در نظرتان کم نکند!
البته استاد صدرا، ابن عربی،که وی را از بوعی و فارابی والاتر میداند،طبع لطیف تری داشته،و در مورد جهنم،به خرد نزدیک تر است(اگر وجود داشته باشد)
سلام
با اجازه خواهر عارفه حبیبه
بنظر بنده؛
تا عارفان واقعی شناخته شوند!
با اسلوب نوشتاری ایشان در اسفار و سایر کتب،چنین طبع لطیفی همخوانی ندارد
متن عارفان جلوه دیگری دارد.
خداوندا چگونه میتوانم از بهشت لذت ببرم،درحالی که میدانم جهنم وجود دارد،من گروهی بنیان مینهم،تا افرادی را که در جهنم هستن تسلی دهند و اگر نتوانند،همراه آنها عذاب میکشند!
اگر شما یا هر فرد دیگری(فرض کند این حرف را پیامبر گفته)یک حال خوب و بینش عارفانه ای در آن میبیند،
امیدوارم به مجرد آنکه بگویم این سخن عارف بزرگ آسیزی هستش،از بلندای آن در نظرتان کم نکند!
البته استاد صدرا، ابن عربی،که وی را از بوعی و فارابی والاتر میداند،طبع لطیف تری داشته،و در مورد جهنم،به خرد نزدیک تر است(اگر وجود داشته باشد)
گفتنی است واژه خلود به ماندن بسیار طولانی است (المفردات فی غریب القرآن، مادهی خلد)؛ مثلا در آیهی «وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خلِداً فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيما» خلود به معنای آن است که عذاب بسیار طولانی جهنم برای افرادی است که مرتکب قتل عمد میشوند. پس خلود به معنای ماندگار شدن به مدت طولانی است.
بله، در برخی آیات مانند آیه 57 و 122 از سوره نساء در مورد ماندگاری بهشتیان با واژهی «ابدا» تأکید شده و در این جا « إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خلِدِينَ فِيهَآ أَبَدا» با واژهی «ابدا» جاودانگی این گروه از کافران در دوزخ یادآوری شده است.
سؤال:
آیا فردی که از سوی خداوند مستحق ورود به بهشت است کاملاً به اختیار خویش به بهشت وارد میشود؟ (آیا میتواند از رفتن به بهشت سر باز زند) یا آن که وی را به جبر وارد بهشت میکنند؟
پاسخ:
از اسامی قیامت، «یوم تبلی السرائر»[1] است. بر این مبنا، هیچ کس نمیتواند بر خلاف اقتضائات وجودی و خواست و میل باطنیاش گام بردارد؛ زیرا، پشت پردهای که شخص بتواند در پس آن خود و حقیقت خود و اقتضائات و خواستهای خود را پنهان بدارد، وجود ندارد.
از سوی دیگر، بهشت و نعیم بهشتی اعم از نعمتهای صوری و معنوی، همان اقتضائات و چه بسا نفس همان ملکات و اعمالی است که شخص در دار دنیا برای خویش ساخته است در نتیجه، شخص بر اساس این ساختارِ برساختهی خویش جزا میبیند؛ بدین معنا که با تمام وجود خواهان همان است و شراشر وجود وی همان را طلب میکند، نه چیز دیگر را. پس به نظر میرسد «... كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِه ...»[2] نه تنها در دار دنیا دارای حقیقت و مصداق است، بلکه در عالم آخرت نیز چنین بوده، هر کس بر اساس آن شاکله و ساختار شخصیتیایی که برساختهی خود در عالم دنیاست، رفتار میکند و نیات و خواست و ارادهاش بر مدار همان میچرخد.
بر همین اساس، شخص بهشتی، برای ورود به بهشت مجبور هست اما نه از سوی خداوند؛ بلکه از سوی خود و ساختار وجودی و شخصیتی خویش؛ که البته این جبر، ریشه در اختیاری دیرینه (در دنیا) دارد و به قول این کریمهی قرآنی «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُم ...»[3] هر گامی به سمت خوبی، احسانی ست به خویش.
گفتنی است؛ اگر چه، انسانهای بهشتی، با انتخاب خویش ورود به بهشت را برای خود ضرورت میبخشند اما نباید از این نکته غافل شد که نعیم بهشتی، به تفضل الهی بسندگی دارد و اگر فضل و رحمت خداوند نبود؛ چنین غایتی هم در میان نبود؛ زیرا از آنجا که خداوند فیاض علی الاطلاق است و هر درخواست کنندهی فیضی را اجابت میکند؛ درخواست درونیِ فرد بهشتی را نیز اجابت کرده، یو را غریق رحمت خویش میگرداند پس به صراحت میتوان گفت: «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ...»[4].
نتیجه:
بهشت بر اساس خواست باطنی و درونی جان بهشتی است و هرگز به صورت فرمایشی و قراردادی نیست و از آنجا که در قیامت باطن و سریره انسانها آشکار میشود، یک بهشتی نمیتواند میل و ارادهای غیر از بهشت داشته باشد؛ زیرا وجودی که با جهنم هیچ مسانختی ندارد؛ و تمام سنخیتش با نعیم بهشتی گره خورده است نمیتواند درخواستی جز بهشت داشته باشد و این نتوانستن به معنای جبر از سوی خداوند نیست. منابع:[1]. الطارق/ 86: 9؛ ترجمه: «روزی که سریرهها (باطنها) آشکار میشود.
[2]. إسراء / 17: 84؛ ترجمه: « هر كس بر حسب ذات و طبيعت خود عملى انجام خواهد داد» (ترجمه الهی قمشهای).
[3]. إسراء / 17: 7؛ ترجمه: «اگر نيكى و احسان كرديد به خود كردهايد»
باسمه العلیم
عرض سلام و ادب
عرض بنده تغییر نظر جناب ملاصدرا در باب مسئله ی خلود در عذاب بود که با فرمایش اخیر حضرتعالی
منافاتی ندارد.
سلام
با اجازه خواهر عارفه حبیبه
بنظر بنده؛
تا عارفان واقعی شناخته شوند!
با اسلوب نوشتاری ایشان در اسفار و سایر کتب،چنین طبع لطیفی همخوانی ندارد
متن عارفان جلوه دیگری دارد.
خداوندا چگونه میتوانم از بهشت لذت ببرم،درحالی که میدانم جهنم وجود دارد،من گروهی بنیان مینهم،تا افرادی را که در جهنم هستن تسلی دهند و اگر نتوانند،همراه آنها عذاب میکشند!
اگر شما یا هر فرد دیگری(فرض کند این حرف را پیامبر گفته)یک حال خوب و بینش عارفانه ای در آن میبیند،
امیدوارم به مجرد آنکه بگویم این سخن عارف بزرگ آسیزی هستش،از بلندای آن در نظرتان کم نکند!
البته استاد صدرا، ابن عربی،که وی را از بوعی و فارابی والاتر میداند،طبع لطیف تری داشته،و در مورد جهنم،به خرد نزدیک تر است(اگر وجود داشته باشد)
سلام علیکم
کلا نفهمیدم چه گفتید
گفتنی است واژه خلود به ماندن بسیار طولانی است (المفردات فی غریب القرآن، مادهی خلد)؛ مثلا در آیهی «وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خلِداً فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيما» خلود به معنای آن است که عذاب بسیار طولانی جهنم برای افرادی است که مرتکب قتل عمد میشوند. پس خلود به معنای ماندگار شدن به مدت طولانی است.
بله، در برخی آیات مانند آیه 57 و 122 از سوره نساء در مورد ماندگاری بهشتیان با واژهی «ابدا» تأکید شده و در این جا « إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خلِدِينَ فِيهَآ أَبَدا» با واژهی «ابدا» جاودانگی این گروه از کافران در دوزخ یادآوری شده است.
سؤال:
آیا فردی که از سوی خداوند مستحق ورود به بهشت است کاملاً به اختیار خویش به بهشت وارد میشود؟ (آیا میتواند از رفتن به بهشت سر باز زند) یا آن که وی را به جبر وارد بهشت میکنند؟
پاسخ:
از اسامی قیامت، «یوم تبلی السرائر»[1] است. بر این مبنا، هیچ کس نمیتواند بر خلاف اقتضائات وجودی و خواست و میل باطنیاش گام بردارد؛ زیرا، پشت پردهای که شخص بتواند در پس آن خود و حقیقت خود و اقتضائات و خواستهای خود را پنهان بدارد، وجود ندارد.
از سوی دیگر، بهشت و نعیم بهشتی اعم از نعمتهای صوری و معنوی، همان اقتضائات و چه بسا نفس همان ملکات و اعمالی است که شخص در دار دنیا برای خویش ساخته است در نتیجه، شخص بر اساس این ساختارِ برساختهی خویش جزا میبیند؛ بدین معنا که با تمام وجود خواهان همان است و شراشر وجود وی همان را طلب میکند، نه چیز دیگر را. پس به نظر میرسد «... كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِه ...»[2] نه تنها در دار دنیا دارای حقیقت و مصداق است، بلکه در عالم آخرت نیز چنین بوده، هر کس بر اساس آن شاکله و ساختار شخصیتیایی که برساختهی خود در عالم دنیاست، رفتار میکند و نیات و خواست و ارادهاش بر مدار همان میچرخد.
بر همین اساس، شخص بهشتی، برای ورود به بهشت مجبور هست اما نه از سوی خداوند؛ بلکه از سوی خود و ساختار وجودی و شخصیتی خویش؛ که البته این جبر، ریشه در اختیاری دیرینه (در دنیا) دارد و به قول این کریمهی قرآنی «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُم ...»[3] هر گامی به سمت خوبی، احسانی ست به خویش.
گفتنی است؛ اگر چه، انسانهای بهشتی، با انتخاب خویش ورود به بهشت را برای خود ضرورت میبخشند اما نباید از این نکته غافل شد که نعیم بهشتی، به تفضل الهی بسندگی دارد و اگر فضل و رحمت خداوند نبود؛ چنین غایتی هم در میان نبود؛ زیرا از آنجا که خداوند فیاض علی الاطلاق است و هر درخواست کنندهی فیضی را اجابت میکند؛ درخواست درونیِ فرد بهشتی را نیز اجابت کرده، یو را غریق رحمت خویش میگرداند پس به صراحت میتوان گفت: «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ...»[4].
نتیجه:
بهشت بر اساس خواست باطنی و درونی جان بهشتی است و هرگز به صورت فرمایشی و قراردادی نیست و از آنجا که در قیامت باطن و سریره انسانها آشکار میشود، یک بهشتی نمیتواند میل و ارادهای غیر از بهشت داشته باشد؛ زیرا وجودی که با جهنم هیچ مسانختی ندارد؛ و تمام سنخیتش با نعیم بهشتی گره خورده است نمیتواند درخواستی جز بهشت داشته باشد و این نتوانستن به معنای جبر از سوی خداوند نیست.
منابع:[1]. الطارق/ 86: 9؛ ترجمه: «روزی که سریرهها (باطنها) آشکار میشود.
[2]. إسراء / 17: 84؛ ترجمه: « هر كس بر حسب ذات و طبيعت خود عملى انجام خواهد داد» (ترجمه الهی قمشهای).
[3]. إسراء / 17: 7؛ ترجمه: «اگر نيكى و احسان كرديد به خود كردهايد»
[4]. نساء / 4: 79.