راه میانبر در سیر و سلوک

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام و عرض ادب

ممنون از تاپیک جالبتون

من و مادرم از لحاظ اخلاق اصلا با هم تفاهم نداریم ............ ولی با توجه به این تاپیک سعی میکنم بیشتر تحمل کنم

البته مامانم هر وقت به حرف بنده گوش نمیده پیشمون میشه یا وقتی گوش میده بعدا میفهمیم واقعا به نفعش بوده:khaneh: نمیدونم شاید اگه خوش خلق تر بودم مقامم بالاتر بود

لطفا در مورد سیر سلوک مطالب بیشتری گذارید :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

hasan2014;494431 نوشت:
دو گروه در روز حشر صورت‌هایشان سیاه است؛ 1. کسانی که امام عادل در میان‌شان باشد و از او تبعیت نکنند و به سوی شخص دیگری روند. 2. کسانی که مورد عاق والدین قرار گرفته‌اند

اگر تحت شرایط واقعا خاصی !! پدر و مادر رو ناراحت کردیم ، اذیتشون کردیم و البته اونا هم به ظاهر بخشیدن ، اون وقت چیکار کنیم؟ چطور میشه جبران کرد؟ آیا واقعا میشه جبران کرد؟

دندانم شکست برای شن ریزه ای که در غذایم بود...درد کشیدم.نه برای دندانم.برای کم شدن سوی چشمان مادرم...

قرآن در آيه 83 سوره بقره احسان به پدر و مادر را به عنوان پيمان خداوند با بني اسرائيل ياد كرده است و مي فرمايد: و اذ اخذنا ميثاق بني اسرائيل

لاتعبدون الاالله و بالوالدين احسانا؛ و هنگامي كه از بني اسرائيل پيمان و عهد گرفتيم كه جز خدا را نپرستند و به پدر و مادر احترام گذارند و احسان و نيكي

كنند.

در اين آيه و نيز در چهار مورد ديگر از جمله در سوره اسراء آيه 23 هنگامي كه خداوند به مردمان فرمان مي دهد كه تنها او را بپرستند، بي درنگ حكم و

فرمان احسان و نيكي به پدر و مادر را مطرح مي سازد كه بيانگر ميزان اهميت و جايگاه احسان به پدر و مادر در پيشگاه خداوند است.

اگر خداوند به عنوان آفريدگار و پروردگار مي بايست پرستش شود، پدر و مادر نيز به عنوان واسطه فيض وجود و نعمت هاي خداوندي بر انسان، بايد مورد

احترام و احسان قرار گيرند.

mohsen1990;694766 نوشت:
دندانم شکست برای شن ریزه ای که در غذایم بود...درد کشیدم.نه برای دندانم.برای کم شدن سوی چشمان مادرم...

به نام خدا

با سلام:

بسیار بسیار زیبا بود،متشکر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

این را بسیاری از خوبان تجربه کرده اند و به اثر عجیبش معتقدند که:

راه میان بر و نزدیک ترین، کم آفت ترین و عملی ترین راه برای تقرب به خدای متعال، "1. زیارت امام حسین علیه السلام و 2. اشک روزانه بر ایشان" است.

عجیب است. خدا توفیق دهد عمل کنیم ان شاء الله. به خصوص دومی که در دسترس تر است.

التماس دعا

به نام خدا

میانبر ترین راه ترک محرمات و انجام واجبات به همراه تقویت دیدگاه توحیدی است.

و به نظر می رسد در میان محرمات ،گناهان زبان را پاییدن اثر عظیمی در اصلاح

احوال انسان دارد:

"یا ایها الذین امنوا اتقوالله و قولوا قولا سدیدا یصلح لکم اعمالکم و یغفر لکم ذنوبکم

و من یطع الله و رسوله فقد فاز فوزا عظیما"

در این ایه التزام تقوی با تاکید بر اصلاح و پایش گفتار باعث امرزش گناهان شمرده شده

و اطاعت از خدا و رسول،سپس برای چنین کسانی وعده رسیدن به رستگاری عظیم

از سوی خداست.

و در ایه72 سوره توبه رستگاری عظیم را رضوان و خشنودی الهی ذکر می فرماید.

و اگر به مضمون ایه شریفه:یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیةمرضیه

فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" توجه داشته باشیم خواهیم دید که جنت لقاء

که غایة القصوای سیر و سلوک عارفان است در رسیدن به مقام رضا است.(شاید)

اگر بخواهیم منظور از سیر و سلوک رو در دو خط بگوییم چه باید گفت؟
شاید اولین چیز درباره شخصی که به این مرتبه رسیده بذهن انسان بیسواد متبادر میشود اینه که او چشم برزخی داره و میتونه صورت اعمال مارو ببینه

mohsen1990;694766 نوشت:
دندانم شکست برای شن ریزه ای که در غذایم بود...درد کشیدم.نه برای دندانم.برای کم شدن سوی چشمان مادرم...

این جمله رو فکر میکنم تو فیسبوک قبلا دیده بودم*

*عضو فیسبوک نیستم ولی گهگاهی بعضی مطالبش رو میخونم

تسنیـم;695080 نوشت:
اگر بخواهیم منظور از سیر و سلوک رو در دو خط بگوییم چه باید گفت؟
شاید اولین چیز درباره شخصی که به این مرتبه رسیده بذهن انسان بیسواد متبادر میشود اینه که او چشم برزخی داره و میتونه صورت اعمال مارو ببینه

با سلام و احترام:

چشم برزخی یکی از آثار سیر و سلوک است آنهم همیشگی نیست که هر وقت صاحب آن اراده کند بتواند باطن

اشخاص را ببیند،خداوند ستار العیوب است،اگر هم بإذن الله کسی باطن کسی را بتواند ببینید بنابر مصالح و حکمتهایی

است.

حبیبه;695101 نوشت:
خداوند ستار العیوب است،اگر هم بإذن الله کسی باطن کسی را بتواند ببینید بنابر مصالح و حکمتهایی

است.


بلا شک همینطور است که فرمودین جدا خدا پوشاننده عیب هاست.
فقط او میداند پشت ظاهر قشنگ ما ، ظاهر مذهبی ، ظاهر فریبنده ما انسانها چه چیزها که پنهان نشده
با تشکر

بله فقط خداوند می داند که در پشت هر نقابی چه حقیقتی وجود دارد

اما بندگانش را شدیدا از تحلیل یکدیگر آن هم بر اساس هواجس نفسانی

و عقول مغلوب هوی پرهیز داده است:

"یا ایها الذین امنوا إجتنبوا کثیرا من الظن إنّ بعض الظن إثم"

و فرموده است:

"ولتنظر نفس ما قدمت لغد"

این بدان معناست که خویشتن را مراقب باشید

و از عیبجویی مردم بپرهیزید،آن که خویش را

می پاید بی شک از عیب رهیده و آنکه عیوب مردم را

جستجو می کند بی گمان مبتلا به بدترین عیوب نفسانی

است.

حبیبه;695119 نوشت:
اما بندگانش را شدیدا از تحلیل یکدیگر آن هم بر اساس هواجس نفسانی

و عقول مغلوب هوی پرهیز داده است:

"یا ایها الذین امنوا إجتنبوا کثیرا من الظن إنّ بعض الظن إثم"

و فرموده است:

"ولتنظر نفس ما قدمت لغد"

این بدان معناست که خویشتن را مراقب باشید

و از عیبجویی مردم بپرهیزید،آن که خویش را

می پاید بی شک از عیب رهیده و آنکه عیوب مردم را

جستجو می کند بی گمان مبتلا به بدترین عیوب نفسانی

است.


باز هم درست
اما بنده عیب جویی از شخص خاصی نکردم
عرضم کلیّت داشت

تسنیـم;695184 نوشت:
باز هم درست
اما بنده عیب جویی از شخص خاصی نکردم
عرضم کلیّت داشت

حروف و کلمات ظروف معانیند،بعد از آنکه معنای مورد نظرتان را

در ظرفی کنایه آمیز ریختید،راه تاویل و تعبیر را برای خواننده باز خواهید کرد

بهتر است انسان در مقام تکلم از محکمات بهره جوید نه از متشابهات.

حبیبه;695193 نوشت:
بعد از آنکه معنای مورد نظرتان را

در ظرفی کنایه آمیز ریختید،راه تاویل و تعبیر را برای خواننده باز خواهید کرد


من به عمرم از کنایه استفاده نکردم یعنی بلد نیستم بکنم. آدم ساده ای هستم حرف رو صریح و شفاف میزنم
اینکه چرا شما از حرفم کنایه برداشت کردید رو نمیدونم

حبیبه;695193 نوشت:
بهتر است انسان در مقام تکلم از محکمات بهره جوید نه از متشابهات.

.

[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006473622d1435152712-roz-sag-2.flv[/FLV]
فایل: 

[h=1]11شرط لازم برای سلوک[/h]


[/HR] سلوک در راه کمال و تقرب به خداوند متعال شرایطی دارد که دارای ظرافت های خاصی هستند که اگر این شرایط به خوبی شناخته و رعایت نشود هیهات که ساحل ره به منزل برد .

[/HR] [h=2]
اول: ترک عادات ورسوم و تعارفات[/h] منظور آنست که سالک به طور اعتدال در بین مردم زندگى نماید. چه دسته‏اى از مردم پیوسته غرق در مراسم اجتماعیّه بوده و فکر و ذکر آنها دوست یابى بوده و براى حفظ شخصیّت خود از هر گونه آداب و رفت و آمدهاى مضرّ یا بى‏فایده دریغ نمى‏کنند و صرفا بر اساس عادت و حفظ آبروى ظاهرى اعتبارى، خود را به تکلّف مى‏اندازند و چه‏بسا به ناراحتى‏هاى سخت دچار مى‏شوند و براى حفظ حاشیه از متن زندگى عقب مى‏روند و تحسین و تقبیح عامّه مردم را که توده عوام هستند میزان و معیار قرار داده، حیات و عمر خود را بر این معیار در معرض تلف قرار مى‏دهند و کشتى وجودشان دستخوش امواج متلاطم رسوم و عادات اجتماعیّه شده هر کجا امواج آداب و اخلاقیّات عمومى حرکت کند به دنبال آن روان مى‏گردند، این دسته از مردم در
برابر اجتماع اراده‏اى از خود نداشته تبع محض مى‏باشند. در مقابل این دسته سلسله‏اى از مردم هستند که از جماعت کنار مى‏روند و هرگونه عادت و ادب اجتماعى را ترک کرده خویشتن را عارى از مزایاى اجتماع نموده‏اند، با مردم مراوده و معاشرت ندارند و در کنج خلوت آرمیده‏اند به طورى که انگشت‏نماى مردم شده و به عنوان گوشه نشینى اشتهار یافته‏اند.
سالک براى آنکه بتواند به مقصد نائل گردد باید مشى معتدلى بین رویّه این دو گروه اختیار نماید و از افراط و تفریط بپرهیزد و در صراط مستقیم حرکت کند.

[h=2]دوّم: عزم[/h] همین که سالک قدم در میدان مجاهده نهاد حوادثى سخت، و ناملایماتى از طرف مردم و آشنایان که صرفا غیر از هواى نفس و خواسته‏هاى اجتماعى مقصدى ندارند متوجّه او مى‏شود و با زبان و عمل او را سرزنش نموده و مى‏خواهند از رویّه و مقصدش دور کنند، و از فی الجمله تنافرى که بین او و آنان در برنامه زندگى پیدا شده سخت در هراس بوده و به هر وسیله مى‏کوشند تا سالک تازه به راه افتاده را با تازیانه ملامت و سرزنش از راه انداخته و قدمهاى او را خرد کنند. و همچنین در هر منزل از منازل سفر البتّه مشکله‏اى تازه براى سالک پیش خواهد آمد که بدون صبر و عزم دفع آنها محال به نظر مى‏رسد. سالک باید به حول و قوّه خدا چنان عزمى داشته باشد تا در برابر همه این مشاکل ایستادگى نماید و با حربه صبر و توکل همه آنها را نابود سازد و با توجّه به عظمت مقصد از این بادهاى مخوف که عائق و مانع راه خدا هستند نهراسد و به هیچ وجه به خود بیمى راه ندهد: «وَ عَلَى اللَهِ فَلْیَتَوکلِ الْمُۆْمِنُونَ* وَ عَلَى اللَهِ فَلْیَتَوَکلِ الْمُتَوَکلُونَ»

سالک باید به واسطه تکرار هر عملى حظّ روحانى و ایمانى خود را از آن عمل دریافت کند و تا این معنى براى او حاصل نشود دست از عمل باز ندارد. و آن جنبه ملکوتى ثابت عمل وقتى حاصل مى‏گردد که سالک بطور ثبات و دوام به عمل اشتغال ورزد تا اثرات ثابته اعمال فانیه خارجیّه در صقع نفس رسوخ پیدا کند و متحجّر گردد و دیگر پس از تثبیت و استقرار قابل رفع نباشد

[h=2]سوم: رفق و مدارا[/h] سالک در ابتداى سفر در خود شور و شوقى زاید بر مقدار مى‏یابد ، عشق و شور وافرى در خود حس مى‏کند و در اثر آنها تصمیم مى‏گیرد اعمال کثیره عبادیّه‏اى را به جاى آورد اکثر اوقات خود را صرف دعا و ندبه مى‏نماید، به هر عمل دست مى‏زند و از هر کس کلمه‏اى مى‏آموزد و از هر غذاى روحانى لقمه‏اى برمى‏دارد. این طرز عمل، علاوه بر آنکه مفید نیست زیان‏آور است چون در اثر تحمیل اعمال گران بر نفس ناگهان در اثر فشارى که بر نفس وارد شده، نفس عکس العمل نشان داده و عقب زده و بدون گرفتن نتیجه سالک از همه کارها مى‏ماند و دیگر در خود میل و رغبتى براى اتیان جزئى‏ترین جزء از مستحبّات احساس نمى‏کند.

[h=2]چهارم: وفا[/h] و آن عبارت است از آنکه آنچه را که از آن توبه نموده دیگر مرتکب نگردد، و آنچه را که عهد کرده بجا آورد از بجا آوردن آن دریغ نکند، و آنچه را که با شیخ آگاه و مربّى راه حقّ مواعده و معاهده نموده تا آخر الأمر بدان وفا کند.
[h=2]
پنجم: ثبات و دوام[/h] سالک باید به واسطه تکرار هر عملى حظّ روحانى و ایمانى خود را از آن عمل دریافت کند و تا این معنى براى او حاصل نشود دست از عمل باز ندارد. و آن جنبه ملکوتى ثابت عمل وقتى حاصل مى‏گردد که سالک بطور ثبات و دوام به عمل اشتغال ورزد تا اثرات ثابت اعمال زودگذر در عمق نفس رسوخ پیدا کند و متحجّر گردد و دیگر پس از تثبیت و استقرار قابل رفع نباشد.
پس سالک باید سعى کند عملى را که مطابق استعداد اوست انتخاب کند و اگر احیانا از ثبات و دوام آن مطمئن نیست اختیار ننماید .

[h=2]ششم: مراقبه[/h] و آن عبارت است از آنکه سالک در جمیع احوال مراقب و مواظب باشد تا از آنچه وظیفه اوست تخطّى ننماید و از آنچه بر آن عزم کرده تخلّف نکند.
معنای عبارتست از آنکه از آنچه به درد دین و دنیاى او نمى‏خورد اجتناب کند و از ما لا یعنى دورى گزیند و سعى کند تا خلاف رضاى خدا در قول و فعل از او صادر نگردد، ولى کم‏کم این مراقبه شدّت یافته و درجه به درجه بالا مى‏رود.
مراقبه حکم پرهیز از غذاى نامناسب براى مریض را دارد، و ذکر و فکر حکم دارو، و تا وقتى که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بى‏اثر خواهد بود، و چه بسا گاهى اثر معکوس مى‏دهد، لذا بزرگان و اساتید عظام این راه، سالک بدون مراقبه را از ذکر و فکر منع مى‏کنند و ذکر و فکر را بر حسب درجات سالک انتخاب مى‏نمایند.

همین که سالک قدم در میدان مجاهده نهاد حوادثى سخت، و ناملایماتى از طرف مردم و آشنایان که صرفا غیر از هواى نفس و خواسته‏هاى اجتماعى مقصدى ندارند متوجّه او مى‏شود و با زبان و عمل او را سرزنش نموده و مى‏خواهند از رویّه و مقصدش دور کنند، و از فی الجمله تنافرى که بین او و آنان در برنامه زندگى پیدا شده سخت در هراس بوده و به هر وسیله مى‏کوشند تا سالک تازه به راه افتاده را با تازیانه ملامت و سرزنش از راه انداخته و قدمهاى او را خرد کنند

[h=2]هفتم: محاسبه[/h] و آن عبارت است از اینکه وقت معیّنى را در شبانه روز براى خود معیّن کند و در آن وقت به تمام کارهاى شبانه روز خود رسیدگى بنماید.

[h=2]هشتم: مۆاخذه[/h] و آن عبارتست از اینکه سالک پس از مشاهده خیانت، در مقام تأدیب نفس خود برآمده و او را به نحوى که خود مقتضى داند تأدیب و تنبیه نماید.

[h=2]نهم: مسارعت[/h] یعنى در آنچه بر آن عزم نموده سرعت داشتهباشد در انجامش، چون در این راه آفاتى است و براى سالک در هر مقام متناسب با حال او مانعى پدید مى‏گردد. سالک باید بسیار زرنگ و باهوش باشد و قبل از آنکه مانعى بدو دست یابد و دامان او را آلوده کند وظیفه خود را انجام دهد و در راه وصول به مقصد دقیقه‏اى فروگذار نکند.

[h=2]دهم: ارادت[/h] و آن ارادت است به صاحب شریعت و خلفاى حقّه آن بزرگوار. و در این ارادت چنان باید خود را خالص کند که هیچ غشّى در آن نباشد. و باید در این مرحله به سرحدّ کمال برسد زیرا ارادت در تأثیر اعمال تأثیر عظیمی دارد و هر چه ارادت بیشتر و بهتر شود اثر اعمال در نفس سالک راسخ‏تر و نیکوتر خواهد بود.

[h=2]یازدهم: ادب نگاهداشتن[/h] ادب عبارت است از توجّه به خود که مبادا از حریم خود تجاوزى شده باشد و آنچه خلاف مقتضاى عبودیّت است از او سرزند.




[/HR] منبع : کتاب لب اللباب علامه طهرانی (ره)

تسنیـم;695326 نوشت:
.
.
.
.

محکم یعنی سخنی که از ظاهرش معنا را متوجه می شوی

و متشابه یعنی سخنی که می تواند چند معنا داشته باشد یا هر کس معنایی را از آن درک کند

یک اصطلاح در علوم قران است.(البته سعی کردم تعریف صریح و شفافی باشد و گرنه شرح بیشتری دارد)

hasan2014;494431 نوشت:
یکی از راه‌های رسیدن به لقاءالله «نیکی و برّ به والدین» است؛

سلام مطلب خيلي قشنگي بود. ممنون .
اگه پدر و مادر بين بچه هاشون خيلي ...... زياد فرق بذارن چي؟ به طوري كه قلب يه بچه شونو بارها به درد بيارن. خودم به عينه رفتار مادر بزرگم رو با دو تا از خاله هام ديدم و عذاب كشيدنها و گريه هاي چند ساله يه خالمو ديدم. مني كه در ماجرا دخيل نيستم بدي كردن مادر بزرگمو متوجه مي شم يعني اينقدر فاحش داره فرق مي ذاره. بچه اي كه حق مي گه رو به خاطر بچه اي كه ناحقه خرد و له مي كنه. چطور مي شه به چنين مادري محبت كرد و هر ديقه دستشو بوسيد؟؟

از ضروریات سیر الی الله دانستن واجبات و محرمات الهی است. در این باره باید با رساله و مسایل شرعی آشنا شوید. حداقل واجبات و محرمات مورد نیاز را بدانید تا به آن ها عمل کنید. از شرایط قرب الهی، ترک معصیت خداوند و انجام دستورهای او است. مخصوصا جوانان به جهت توانایی های جسمی و رشد و بلوغ شهوانی اگر بتوانند خود را از زمینه های گناه دور نگه دارند و دل و دست و زبان و چشم خود را از آلوده شدن پاک نگه دارند، می توانند از قرب الهی بهره مند گردند. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است:
خداوند به حضرت موسی فرمود: «بهترین وسیله تقرب به من، ورع و ترک معصیت است. اگر کسی ورع داشته باشد، او را در بهشت های عدن جای می دهم». (1)
وان الراحل الیک قریب المسافه = راه سفر به دیار تو بسیار نزدیک است .
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست :Sham: تو خود حجاب خودی، ‌حافظ از میان برخیز

در حدیث معراج خداوند خطاب به پیامبر اکرم(ص)‌می‌فرماید:
"ای احمد، اگر بنده نماز اهل آسمان و زمین را بگذارد و روزه اهل آسمان و زمین را بگیرد و همانند فرشتگان شکم او از خوراک تهی ماند و پوشاکش چون برهنگان باشد، ولی در قلب او ذره ای از محبت دنیا یا ریا و علاقه به خوش نامی یا ریاست و آوازه و یا زیور دنیا ببینم، در جوار قرب من نخواهد بود. محبت خودم را از دلش بر می دارم. دلش را تیره خواهم ساخت تا مرا فراموش کند. حلاوت معرفت خود را به او نخواهم چشانید". (2)
پى نوشت‏ها:
1. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، دارالحدیث، ج8، ص 114، مادة قرب.
2. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 30.

صادق;695575 نوشت:
ای احمد، اگر بنده نماز اهل آسمان و زمین را بگذارد و روزه اهل آسمان و زمین را بگیرد و همانند فرشتگان شکم او از خوراک تهی ماند و پوشاکش چون برهنگان باشد، ولی در قلب او ذره ای از محبت دنیا یا ریا و علاقه به خوش نامی یا ریاست و آوازه و یا زیور دنیا ببینم، در جوار قرب من نخواهد بود. محبت خودم را از دلش بر می دارم. دلش را تیره خواهم ساخت تا مرا فراموش کند. حلاوت معرفت خود را به او نخواهم چشانید

بيچاره شديم كه اينجوري.:Moteajeb!: كيه كه اصلا و ذره اي به دنيا اهميت نده؟ آيا تمام اين احاديث بحارالانوار واقعا موثق اند. من كه خدا رو مهربونتر از اين حرفها ديدم. مگه نه اينكه خدا مي خواد بنده هاش هر روز بيشتر بهش نزديك بشن؟ پس چطوريه كه يه بنده نماز اهل آسمون و زمين رو بخونه خدا رو دوست داشته باشه اما يه كمي هم دنيا رو دوست داشته باشه ، خدا به خاطر همون يه ذره طردش مي كنه؟؟؟ كيه كه نخواد پيشرفت كنه؟ كيه كه نخواد زندگي راحت داشته باشه و توانگر باشه؟ مگه پيامبر نگفتند فقر و كفر يكيه؟ وقتي حضرت سليمان از خدا حكومتي بزرگ خواست به حدي كه بعد اون خدا به كسي نده ، حتي يه ذره هم حب دنيا نبود؟؟

دختر بارون;695555 نوشت:
سلام مطلب خيلي قشنگي بود. ممنون .
اگه پدر و مادر بين بچه هاشون خيلي ...... زياد فرق بذارن چي؟ به طوري كه قلب يه بچه شونو بارها به درد بيارن. خودم به عينه رفتار مادر بزرگم رو با دو تا از خاله هام ديدم و عذاب كشيدنها و گريه هاي چند ساله يه خالمو ديدم. مني كه در ماجرا دخيل نيستم بدي كردن مادر بزرگمو متوجه مي شم يعني اينقدر فاحش داره فرق مي ذاره. بچه اي كه حق مي گه رو به خاطر بچه اي كه ناحقه خرد و له مي كنه. چطور مي شه به چنين مادري محبت كرد و هر ديقه دستشو بوسيد؟؟


باسلام وتقدیر .

در ابتدا باید اشاره شود وجود برخوردهای تبعیض‌آمیز میان فرزندان متأسفانه یک واقعیت تلخ و زجر دهنده است که سابقه تاریخی و جهانی دارد و امری نیست که تنها در یک کشور و جامعه باشد(1)، و به غلط به صورت یک فرهنگ و رویّه در آمده است.
اگر چه تحقیقات نشان می‌دهد که برخوردهای دوگانه و تأسف‌انگیز به شیوه‌های گوناگون در همه کشورها و با اعتقادات مختلف وجود دارد، ولی آن چه مایه تأسف و ناراحتی شدیدتر است، وجود این پدیده میان خانواده‌های مسلمان است. این مسئله نشان می‌دهد که چقدر فاصله میان رفتارهای مسلمانان با اسلام اصیل و قوانین حیات‌بخش آن وجود دارد، زیرا وقتی به قرآن کریم مراجعه می‌کنیم، می‌‌بینیم که با صراحت اعلام می‌کند که جنسیت ملاک برتری و ارزش نیست،‌مذکر و مؤنث در اصل آفرینش از کرامت و امتیاز انسانی برابری برخوردارند.
کرامت و منزلت انسان تنها در «انسانیت» او نهفته است و«انسانیت» تنها در نزدیکی به خدا، و رعایت تقوای الهی و پرهیز از افتادن در دام فساد و گناه معنا پیدا می‌کند.
اولیای اسلام نیز با هر گونه رفتار و گفتار تبعیض‌آمیز به خاطر جنسیت مخالفت نموده‌اند و به رعایت عدالت میان فرزندان توصیه کرده‌اند.
پیامبر اسلام(ص) فرمود: ساووا بین اولادکم...؛ مساوات و برابری را بین فرزندانتان رعایت کنید.(2)
سخن آخر
پاک کردن رسوبات فرهنگ نادرست از ذهن‌ها، نیازمند کار فرهنگی پیوسته است. گاهی فرزندان به خاطر وجود این فرهنگ در جامعه دچار «حساسیت‌ها و برداشت‌های» نادرست از برخوردهای والدین می‌شوند. برخی پدر و مادرها با توجه به آشنایی لازم از فرهنگ صحیح اسلامی تلاش می‌کنند عدالت و برابری برخورد میان فرزندان دختر و پسرشان را رعایت کنند، ولی شرایط سنی ویژه دختران نوجوان و جوان که همراه با کنجکاوی و حساسیت است و تصور این که تفاوت برخورد وجود دارد، باعث می‌شود فرزندان داوری نادرستی از کارکرد والدین داشته باشند،‌بنابر این هم فرزندان باید در نگرش و داوری خویش بازنگری کنند و جانب انصاف را رعایت کنند و هم زمینه مساعد و شرایط لازم را برای آگاهی پدران و مادران فراهم نمود. بهترین زمان برای آگاهی یافتن آن است که دختران و پسران پیش از ازدواج و یا پیش از بچه‌دار شدن، علاوه بر آن که به وظایف خویش به عنوان همسر آگاهی می‌یابند، آموزش‌های لازم را جهت شیوه تربیت فرزندان و اجرای عدالت و برخوردهای برابر میان فزرندان، فراگیرند.
به طور کلی اختلاف در رفتار انسان ها ،وقتی بر اساس اختلاف در استعداد و قابلیت و ادب و علم و تقوای مخاطبین شان باشد، اصلا چیز بدی نیست بلکه بسیار خوب است، ولی اختلاف در رفتار بدون دلیل، با افرادی که بین شان فرقی نیست ، دلیل محکوم است و اگر پدر ومادري هم اين طور عمل كردن اين مساله مجوز بي احترامي يا كم توجهي فرزندان نسبت به پدر و مادر نمي شود و نمي شود اشتباهشان را با اشتباه جبران كرد و در واقع هر كسي مسئول عمل خودش است.فرزندان هم بايد ببيند اگر تبعيض پدر و مادر به علت كوتاهي در وظايفي كه نسبت به پدر و مادر دارند،است سعي كنند كوتاهي هاي خودشان را جبران كنند.

پی‌نوشت‌ها:
1ـ جهت آگاهی بیشتر به کتاب «تربیت و روابط دختر و پسر» از آقای دکتر علی قائمی و کتاب «الگوهای تربیت کودکان و نوجوانان از آقای محمدعلی کریمی‌نیا مراجعه شود.
2 - نهج الفصاحه، ص 365، میزان الحکمه، ج4، ص 3673، حدیث شماره 32664.

دختر بارون;695593 نوشت:
بيچاره شديم كه اينجوري.:Moteajeb!: كيه كه اصلا و ذره اي به دنيا اهميت نده؟ آيا تمام اين احاديث بحارالانوار واقعا موثق اند. من كه خدا رو مهربونتر از اين حرفها ديدم. مگه نه اينكه خدا مي خواد بنده هاش هر روز بيشتر بهش نزديك بشن؟ پس چطوريه كه يه بنده نماز اهل آسمون و زمين رو بخونه خدا رو دوست داشته باشه اما يه كمي هم دنيا رو دوست داشته باشه ، خدا به خاطر همون يه ذره طردش مي كنه؟؟؟ كيه كه نخواد پيشرفت كنه؟ كيه كه نخواد زندگي راحت داشته باشه و توانگر باشه؟ مگه پيامبر نگفتند فقر و كفر يكيه؟ وقتي حضرت سليمان از خدا حكومتي بزرگ خواست به حدي كه بعد اون خدا به كسي نده ، حتي يه ذره هم حب دنيا نبود؟؟


باسلام وتقدیر وبارک الله .
اما در ابتدا باید گفت :
نظر را نغز کن تا نغز بینی
گذر از پو ست کن تا مغز بینی .

توجه داشته باشید حب به دنیا به معنای دوست داشتن دنیا امری طبیعی و فطری و روا است .اسلام با این امر فطری مخالفتی ندارد، بلکه آنچه مذموم است ،وابستگی به دنیا است.
بنابراین در مورد حب دنیا می توان گفت:
1-نه دنیا ناپسند است و نه حب آن، بلکه آن را هدف کردن و راضی شدن به زندگی دنیایی، ناپسند است.(1)
2-حبی که طبیعی و فطری است، با حبی که نکوهیده است، از جهت شدت و ضعف گوناگون است. حب دنیا اگر در حد برآوردنِ نیازهای طبیعی حیات باشد، نه تنها نکوهیده نیست، پسندیده نیز هست؛ ولی اگر به زیان کشیده شود و مصداق شیفتگی گردد، ناپسند است.
3- حب دنیا که برای رفع حوایج طبیعی دنیا است و یا دنیا را وسیله بندگی خدا می‏کند، اصلاً حب دنیا نیست؛ بلکه حب آخرت است. امام علی (ع) می‌فرماید: «کسی که به دیده عبرت به دنیا نگریست، دنیا او را آگاه کرد . کسی که به آن خیره شد، دنیا او را نابینا گردانید».(2)
این تعبیر ناظر به تفاوت نگاه ابزاری یا استقلالی به دنیا است. اگر کسی تمام توجه‌اش به دنیا باشد، به طوری که آخرت را فراموش نماید، نگاه استقلالی به دنیا دارد. این نگرش، مذموم است اما اگر دنیا را پلی برای آخرت دانست،از این وسیله جهت کسب درجات معنوی استفاده می‌کند و این نگرش، پسندیده و مطلوب و عین آخرت است.
حبّ دنیا که در روایات مذمت شده ، چیزى مساوى دنیاپرستى است ،نه بهره‏گیرى معقول از مواهب مادّى در طریق وصول به معنویّت .اگر چنین باشد، حبّ دنیا نیست، بلکه حبّ آخرت است. به تعبیر دیگر بسیارى از برنامه‏هاى معنوى بدون امکانات مادّى میسّر نیست .امکانات مادّى از قبیل مقدّمه واجب است که انسان اگر آن را به نیّت مقدّمه واجب به جا آورد ،نه تنها عیبى ندارد، بلکه مشمول ثواب الهى مى‏شود.(3)
دنیا برای کسی که استفاده مثبت و سازنده از آن داشته باشد، بسیار سودمند و ارزشمند است. امیر مؤمنان(ع) فرمود:
«إنّ الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار عافیة لمن فهم عنها و دار غنى لمن تزوّد منها و دار موعظة لمن اتّعظ بها، مسجد أحبّاء الله و مصلّى ملائکة الله و مهبط وحی الله و متجر اولیاء الله، اکتسبوا فیها الرحمه و ربحوا فیها الجنة؛(4) دنیا خانه صدق است برای کسی که آن خوب درک نماید.خانه بی‌نیازی است برای کسی ره ‌توشه در آن تهیه نماید. خانه موعظه است برای کسی که از آن پند گیرد. مسجد محبان خدا و مصلای ملائکه الله، مهبط وحی الله و تجارتگاه اولیای الهی است. در آن رحمت را کسب و بهشت را به دست می‌آورند».
بنابر این عالم دنیا که آفریده خدا و محل کارهای نیک انسان باشد، خوب و ارزشمند است. آنچه مذموم و تلخ است، دنیا طلبی انسان است و محبت امور زودگذر دنیا و دل‌بستگی به آن.(5)


در نتیجه :
چیست دنیا از خدا غافل شدن
نه قماش و نقره و فرزند و زن

پی‌نوشت‌ها :
1. بیست گفتار، مرتضی مطهری، ص 200.
2. نهج البلاغه، خطبه 81.
3. مکارم شیرازی ،اخلاق در قرآن، ج‏2، ص 113
4. نهج البلاغه، حکمت 126.
5. امام خمینی، چهل حدیث، ص 120 ـ 121، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام 1376ش.

[=arial]

hasan2014;494431 نوشت:
راه میانبر در سیر و سلوک

[=arial] عنوان بصری می گوید: عرض کردم، ای اباعبدالله! حقیقت عبودیت چیست؟

[=arial] فرمود: [حقیقت عبودیت سه چیز است: این که بنده خدا درباره آنچه که خدا به وی سپرده است، برای خودش ملکیتی نبیند . چرا که بندگان دارای ملک نیستند; مال را مال خدا می دانند و در آن جایی که خداوند ایشان را امر کرده است که بنهند، می گذراند و بنده خدا برای خودش هیچ تدبیری نمی کند و تمام مشغولیت او در مورد چیزی است که خدا به آن امر کرده یا از آن نهی کرده است .

[=arial] آن گاه که بنده خدا در مورد چیزهایی که خدا به او سپرده است، برای خودش ملکیتی نبیند، انفاق کردن در چیزهایی که خدا به آن امر کرده است، بر او آسان می شود و اگر بنده خدا تدبیر امور خود را به مدبرش بسپارد، مصائب [و مشکلات] دنیا بر او آسان می گردد و زمانی که بنده به امر و نهی خداوند متعال مشغول شود، دیگر مجالی نمی یابد تا از این امر فرصتی برای خودنمایی و تفاخر با مردم پیدا کند .

[=arial] پس آنگاه که خدا بنده [خود] را به این سه چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس و خلائق بر او آسان می گردند و برای مال اندوزی و فخر فروشی، دنبال دنیا نمی رود و به جهت عزت و علو [درجه خود] به آنچه در نزد مردم است، چشم نمی دوزد و روزهای خود را به بطالت نمی گذراند . پس این اولین درجه تقوا است . خداوند متعال می فرماید: این سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار می دهیم که اراده برتری جویی و فساد در زمین را ندارند و عاقبت برای پرهیزگاران است .»

[=arial] گفتم یا ابا عبدالله، به من سفارشی بفرما .

[=arial] فرمود: تو را به نه چیز سفارش می کنم، همانا آن ها وصیت من به اراده کنندگان راه خداوند متعال است و از خدا می خواهم به تو در عمل به آن ها توفیق دهد . سه مورد از آن نه چیز در مورد [تربیت و] ریاضت نفس است و سه مورد از آن ها در مورد حلم [و بردباری] است و سه مورد از آن ها درباره علم [و دانش] است . پس آن ها را به خاطر بسپار و مبادا [در عمل] به آن ها سستی کنی .

[=arial] عنوان می گوید: من دلم را برای آن حضرت فارغ نمودم .

حضرت فرمود ; اما آن چیزهایی که در مورد تادیب نفس است: این که مبادا چیزی بخوری که به آن اشتها نداری; چرا که باعث حماقت و نادانی می شود و چیزی مخور مگر آن گاه که گرسنه شوی و آن گاه که خواستی چیزی بخوری از حلال بخور و نام خدا را ببر و حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله را بیاد بیاور [که فرمود: ] آدمی هیچ ظرفی را بدتر از شکمش پر نکرده است . پس اگر ناچار شد، یک سوم [شکمش را] برای غذا، یک سوم برای آب و یک سوم برای نفس کشیدن [اختصاص دهد . ]

[=arial] اما آن سه مورد که درباره حلم است، پس کسی که به تو بگوید: اگر یک کلمه بگویی، ده تا می شنوی! [به او] بگو: اگر ده کلمه بگویی، یکی هم نمی شنوی! و [اگر] کسی به تو ناسزا بگوید، به او بگو: اگر در آنچه می گویی، راست گو هستی، از خدا می خواهم که مرا ببخشد و اگر در آنچه می گویی، دروغ می گویی، پس از خدا می خواهم از تو درگذرد و اگر کسی به تو وعده فحش دادن داد، به او وعده خیرخواهی و مراعات [حال او را] بده .

[=arial] و اما آن سه چیزی که در مورد علم است، این که آنچه را نمی دانی از علما بپرس و مبادا که چیزی را از آن ها بپرسی تا آن ها را به لغزش افکنده و آنان را آزمایش کنی و مبادا از روی نظر [و رای] خودت دست به کاری بزنی و در همه مواردی که راه دارد، احتیاط کن و از فتوا دادن فرار کن همانند فرار کردن از شیر درنده و گردن خود را پل عبور برای مردم قرار نده .

[=arial] ای ابو عبدلله، دیگر از نزد من برخیز; همانا برای تو خیرخواهی [و نصیحت] کردم و [ذکر و] ورد مرا فاسد نکن زیرا که من مردی هستم که نسبت به [گذشت عمر و ساعات زندگی] خودم [حساب دارم و ] نگرانم [از این که مقداری از آن بیهوده تلف شود] و سلام بر کسی باد که هدایت پذیرد .»

( بحار الانوار، ج 1، باب 7 )

[=arial]

دختر بارون;695555 نوشت:
سلام مطلب خيلي قشنگي بود. ممنون .
اگه پدر و مادر بين بچه هاشون خيلي ...... زياد فرق بذارن چي؟ به طوري كه قلب يه بچه شونو بارها به درد بيارن. خودم به عينه رفتار مادر بزرگم رو با دو تا از خاله هام ديدم و عذاب كشيدنها و گريه هاي چند ساله يه خالمو ديدم. مني كه در ماجرا دخيل نيستم بدي كردن مادر بزرگمو متوجه مي شم يعني اينقدر فاحش داره فرق مي ذاره. بچه اي كه حق مي گه رو به خاطر بچه اي كه ناحقه خرد و له مي كنه. چطور مي شه به چنين مادري محبت كرد و هر ديقه دستشو بوسيد؟؟

به نام خدا

با سلام به خواهر عزیزم:

پاسخ شما را سید الساجدین علیه السلام در دعای 24 صحیفه نورانی سجادیه در قالب دعا داده اند امید که عامل به آن باشیم:

"الهی! اگر در گفتار با من از اندازه بیرون رفته اند یا در عملی نسبت به من زیاده روی نموده اند یا حقی را از من ضایع نموده اند

یا از وظیفه پدری و مادری در باره من کوتاهی نموده اند،من این حق را به آنان بخشیدم و آن را مایه احسان بر آنها قرار دادم

و از تو می خواهم که وزر و و بال آن را از دوش آنان برداری زیرا که من نسبت به خود،آنان را متّهم نمی کنم و آنان را در مهربانی

در حق خودم سهل انگار نمی دانم و از آنچه در باره ام انجام داده اند ناراضی نیستم ای پروردگار من.

زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر و احسانشان نسبت به من دیرین تر و نعمتشان بر من بیشتر از آن است که آنان را از روی عدل

قصاص کنم یا نسبت به ایشان مانند آنچه نموده اند رفتار کنم،الهی اگر چنین کنم پس روزگار مدیدی که در تربیت من سپری

کرده اند و رنج های زیادی که در نگهداری من تحمل نموده اند و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا به زندگی من گشایش بخشند

چه می شود؟بعید است که پدر و مادرم بتوانند حق خود را از من بستانند و من نمی توانم حقوقی را که از آنها به عهده دارم تدارک

نمایم و وظیفه خدمت آنان را انجام دهم........پس مرا در زمره عاق پدر و مادر قرار مده.

موضوع قفل شده است