راه شهدای مقاومت سوریه، تداوم راه شهدای دفاع مقدس و هستهای است
تبهای اولیه
[SPOILER]
پدر شهید مدافع حرم در گفتگوی تفصیلی با تسنیم: راه شهدای مقاومت سوریه، تداوم راه شهدای دفاع مقدس و هستهای است
خبرگزاری تسنیم: مجتبی شیروانیان پدر شهید ابوالفضل شیروانیان گفت: پسرم در عزاداریها گریه میکرد و میگفت: "ما زنده باشیم و حرم حضرت زینب(س) مورد اهانت قرار بگیرد؟ من نمیتوانم تحمل کنم."با اصرار و پیگیری و حتی التماس، داوطلب حضور در سوریه شد.
نسخه قابل چاپ
خبرگزاری تسنیم: جبهه مقاومت اسلامی در سوریه، این روزها شهدای زیادی را تقدیم راه سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و خاندان مطهر ایشان کرده است. نامهای آشنای بسیاری در این ایام با عنوان شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) به خاک سپرده شدند. چندی پیش "شهید ابوالفضل شیروانیان" نیز در راه دفاع از حرم پاک حضرت زینب(س) توسط تروریستهای تکفیری و مخالفان حکومت بشار اسد در سوریه به شهادت رسید. او متولد 1362 و ساکن اصفهان بود. شهید شیروانیان فرزند مجتبی شیروانیان است و حالا از او محمد مهدی چهار ساله به یادگار مانده است. گفتگوی تسنیم در مورد اهداف بلند این شهید والامقام در زندگی 30 سالهاش با سردار شیروانیان، پدر شهید در ادامه میآید:
[/SPOILER] * تسنیم: از خصوصیات اخلاقی شهید بگویید. با چه ویژگیهای اخلاقی شناخته شده بودند؟ وقتی پسرم ابوالفضل به دنیا آمد من در سیستان و بلوچستان بودم و بعد از آن چند سالی جنوب رفتم و شهرهای دیگر. شرایط به گونهای بود که پسرم از همان دوران طفولیت با روحیه جهاد و هجرت و سختیهای مختلف بزرگ شد. یکی از ویژگیهای اخلاقی ابوالفضل این بود که به هیچ وجه زیربار حرف زور نمیرفت. همیشه از حق دفاع میکرد و عدالتخواه بود. در یکی از مدارسی که تحصیل میکرد با وجود اینکه مدرسه خوبی بود اما یک بار مدیر حرفی را به او زده بود و کاری را به ابوالفضل نسبت داده بود که پسرم میگفت من آن کار را نکردم و مدیرم بدون اینکه تحقیقی کند این کار را به من نسبت داد. بعد هم محکم ایستاد و گفت من دیگر به آن مدرسه نمیروم چون مدیرم چنین تهمتی را به من نسبت داد بدون آنکه بررسی کند. همیشه در کارهایش این روحیه را نشان میداد و زیر بار حرف زور نمیرود.
وقتی بزرگتر شد و پا به دبیرستان گذاشت به کارهای فنی علاقه زیادی پیدا کرد. به من میگفت میخواهم در جایی فعالیت کنم که حضورم موثر باشد. دنبال سختترین کارها بود و نهایتا تکنسین ماشین آلات مهندسی را برای تخصص آیندهاش انتخاب کرد. آزمون داده و پذیرفته شد و با علاقهمندی که داشت خیلی زودتر از بقیه دوره خود را تمام کرد و از نفرات برتر این دوره بود. وقتی میخواست شاغل شود، در بازار آزاد، پیشنهاد کارهای زیادی داشت آن هم با حقوقی چند برابر حقوق کارمندی. گاهی با من مشورت میکرد و من هم به او میگفتم پول با زحمت و حلال، برکتش خیلی بیشتر از فعالیتهای دیگر است. کارفرمایش از کار او بسیار راضی بود و گاهی میگفت او برای ما ماهانه حداقل 50 یا 60 میلیون سود و بازدهی دارد. در حالیکه به حقوق پایین کارمندی که به او میدادند راضی بود.
* تسنیم: چه شد که سراغ سوریه رفت؟ همیشه حرفش این بود که هر کاری که بر زمین مانده و داوطلب انجامش نیست، برای به سرانجام رساندن اولویت دارد. با اصرار و پیگیری و حتی التماس، داوطلب حضور در سوریه شد. مرحله اول که رفت و آمد درسی از ایثارگری شهدا گرفت. و همانجا دیگر هوایی شد. زنگ زد به من و گفت: بابا اگر شما و مادر رضایت بدهید. کار من اینجا حل میشود. کار من در گرو رضایت شماست. چندین بار اصرار کرد. مدت کوتاهی بین سفر اول و دومش به سوریه فاصله شد. بسیار بیتابی کرده و به ما اصرار میکرد که مرا از مرحله دوم سفرم محروم نکنید. همسر و مادر و مادربزرگش را برای ده روز به زیارت امام رضا(ع) فرستاد. خودش فقط سه روز همراه آنان در مشهد ماند. میگفت ممکن است خبری بشود، اطلاع رسانی درستی صورت نگیرد و من باید برگردم. لحظه شماری میکرد و در پوست خودش نمیگنجید. در عزاداری ماه محرم و مجالس روضه آقا امام حسین(ع) واقعا میسوخت. در عزاداریها گریه میکرد و میگفت: "ما زنده باشیم و حرم حضرت زینب(س) مورد اهانت قرار بگیرد؟ من نمیتوانم تحمل کنم." و نهایتا با اصرار و پیگیری دوباره رفت. آنجا هم سختترین کارها را انجام میداد. و نهایتا به دست شقیترین موجودات به صاحب اسمش حضرت ابوالفضل(ع) تأسی کرده و به شهادت رسید.
* تسنیم: چگونه به شهادت رسید؟ با گلوله مستقیم تک تیرانداز تروریستهای تکفیری به سرش شهید شد. تک تیرانداز فکر میکرد وقتی مغز کسی مثل ابوالفضل را نشانه میگیرد یعنی تفکر او را از بین میبرد. غافل از اینکه فرهنگ ایثارگری و قیام این شهدا در عمق جامعه ما و در بین جوانان ما نابودشدنی نیست.[SPOILER][SPOILER] جمعیتی که برای تشییع پیکر او آمده بودند ما را یاد تشییع شهدای دفاع مقدس میانداختند. همه اعم از پیر و جوان و رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس آمده بودند. برخی از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس به ابوالفضل غبطه میخوردند و میگفتند این جوانهای مدافع حرم حضرت زینب(س) دیر آمدند و زود رفتند. اما من معتقدم آنها به هنگام آمده و به هنگام نیز به شهادت رسیدند. شکر خدا خون این شهدای عزیز که در جهت اعتلای اسلام، قرآن، اهل بیت(ع)، راه ولایت و بصیرتی که به واسطه منویات رهبر معظم انقلاب پیدا کرده بودند، مسیر خود را خوب شناختند و توانستند گوی سبقت را از خیلیها از جمله خود من بگیرند و به فیض شهادت برسند. ما خدا را شاکریم، فرزند و امانتی را که به ما داد در راه خودش و به بهترین نحو گرفت. به هر صورت امکان بود ایشان در حوادثی مثل تصادف یا سیل از دنیا برود اما خدا را شاکریم که ایشان عاقبت به خیر شده و عاقبتش منجر به شهادت شد.
* تسنیم: تفاوت نگاه شهید شیروانیان برای انتخاب مسیر شهادت با دیگر جوانان هم سن و سال او در چه بود؟ به همه آنهایی که دغدغه شهدا و راه شهدا را دارند میگویم که به قول شهید کاظمی راه معلوم است، فقط ما باید راه را گم نکنیم و ببینیم چه طور شد که ابوالفضل و ابوالفضلها با بهترین شرایط و در سن جوانی رفته و شهید شدند. ابوالفضل یک پسر چهار ساله به نام محمد مهدی دارد. شاید وقتش بود او هم مثل بقیه خیلی آرام و بی سر و صدا کارش را بکند. صبح به سر کار رفته و بعدازظهر بعد از ساعت اداری به خانه برگردد و زندگی آرامی را ادامه دهد. اما او همیشه دنبال بهترین و سختترین کارها بود. همین مسیر را رفت و به هدفش هم یعنی شهادت رسید. در حالی که به زعم دشمن پسر من از بین رفته است، اما ابوالفضل من برای تمام تاریخ ماندنی شد. امیدواریم خدا ما را عاقبت به خیر کند تا شرمنده این شهدا نشویم. و بتوانیم راهشان را با صلابت ادامه بدهیم. محمد حسین پسر کوچکم که 13 سال دارد. حالا بعد از شهادت برادرش از مسیر و راه او زیاد پرس و جو میکند و مصمم است که راه برادر را ادامه دهد. این نشان دهنده اینست که امثال ابوالفضل شهید شدند اما امثال محمد حسینها راه آنها را دنبال خواهند کرد. امثال پسر من فرمایش حضرت آقا که فرمودند هرجایی که در جهت مبارزه با رژیم صهیونیستی باشد ما آنجا هستیم را خیلی خوب گرفته و دنبال کردند. دشمنان بدانند که جامعه ایران علی رغم همه خباثتهایی که دشمنانش به خرج دادند و هزینههای زیادی که کردند تا تهاجم فرهنگی علیه جوانان و ملت ما داشته باشند تا به امروزه موفق پیش رفته است. خیلی از کسانی که دشمن فکر میکرد در راه تهاجم آنها حرکت میکند در مراسم تشییع ابوالفضل حضور داشتند و راه شهدا را ادامه خواهند داد. راه این شهدا راهی نیست که شعلهاش خاموش شود. هر روز برافروختهتر میشود. به کوری چشم دشمنان، آمریکا، اسرائیل، تکفیریها، شیخ نشینها و عربستان خائن یعنی کسانیکه سلاح خرج تکفیریها میکند و با پول مسلمانان علیه آنها تلاش میکند. راه این شهدا، راه را برای تداوم راه شهدای کربلا، دفاع مقدس و شهدای هستهای باز میکند.
* تسنیم: به نظر شما مسیر شهدای مقاومت سوریه و شهدای دفاع مقدس یکیست؟ من میگویم مرتبه این شهیدان میتواند بالاتر از شهدای دفاع مقدس باشد. در آن زمان یکی از علل ما برای جنگیدن این بود که رژیم بعث و استکبار، جغرافیای ما را مورد تعرض قرار داده بود و میخواست با انقلاب اسلامی مقابله کند. اما امروز در جریانات سوریه شاید این موضوع برای ذهن برخی پیش بیاید که دلیلی برای حضور وجود ندارد. شهدای مقاومت سوریه و مدافع حرم حضرت زینب(س) همان راهی را رفتند که سیدالشهدا(ع) رفت. حضرت(ع) آمدند در کربلا جایی که میدانستند خبیث ترین آدمها مقابلشان هستند تا هویت آزادگی را نشان داده و با ظلم مبارزه کنند و همه چیزشان را در راه اسلام و قرآن دادند. این شهدا به جهت آنکه تأسی به امام حسین(ع) و یارانش کردهاند و در دفاع از حرم اهل بیت(ع) و حرم عقیله بنی هاشم(س) در دفاع از دینشان رفتند، جایگاه بلندی دارند. آنان با بهره گیری از کلام مقام معظم رهبری که فرمودند هر کس با رژیم صهیونیستی مبارزه کند ما پشتش هستیم رفتند و به شهادت رسیدند. ابوالفضل رفته بود به مردم مظلوم سوریه خدمت بکند. شاید از لحاظ آنکه که این افراد بههنگام، شناخت پیدا کرده و به هنگام، انجام وظیفه کردند، بتوان گفت که شرایطشان مهمتر از دوران دفاع مقدس بوده است.
* تسنیم: شهید شیروانیان چه وصیتی از خود به جا گذاشت؟ او وصیت نامه مختصری نوشته بود. اولین چیزی که در آن اشاره کرده بود موضوع بیت المال بود. نوشته یک ماه از حقوق من را به حساب سیستم برگردانید تا اگر احتمالا من یک کمکاری داشته باشم مدیون بیت المال نباشم. این در حالیست که من به عنوان پدرش شاهد بودم که او سخت کار میکرد و بارها برای اتمام کار تا دیروقت در محل کار میماند و موقع برگشت دیگر وسیله مناسبی برای بازگشتش به خانه فراهم نبود. اما باز هم نگران بیت المال بوده و چنین وصیتی کرده بود. اینها خیلی برای مسئولین، همرزمان و همکاران ما درس دارد. کسانی که در این نظام اسلامی خدمت میکنند باید از شهدا درس بگیرند. دوستانی که همراه ابوالفضل بودند، همه اذعان داشتند که ابوالفضل یک تنه از خیلی کارها به خوبی برمیآمد. او خیلی شرایط را مناسب تشخیص میداد و تدابیر و اقدامات لازم را انجام میداد که شاید بایستی افرادی در مراتب بالاتر و با سنوات بیشتر چنین تدابیری داشته باشند. ---------------------------
گفتوگو از: نجمه السادات مولایی[/SPOILER][/SPOILER]