با سلام خدمت شما دوست گرامی برای اثبات حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی دلایل منطقی و متقن فراوانی وجود دارد، براهین موجود را میتوان به سه دسته كلی تقسیم نمود: 1. براهین عقلی، 2. دلایل قرآنی، 3. روایات پیامبر اكرم(ص) طبیعی است گستردگی هر یك از این استدلالات، مطالعه كتاب های متعددی را میطلبد و در این مختصر امكان بحث از آنها نیست؛ لیكن اختصارا به این برهان اشاره میگردد:
یك. از دیدگاه قرآن:
1. از نظر قرآن رهبری و امامت امت، حتما باید به دست انسانی معصوم باشد که از هر گونه كژی دور باشد. این نكته به تعابیر مختلفی در كتاب الهی بیان شده است. از جمله هنگامی كه ابراهیم(ع) به امامت رسید و آن منصب الهی را برای فرزندانش درخواست نمود پاسخ آمد: عهد من به ستمكاران نمیرسد.
«قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ؛[بقره/124] خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض كرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمكاران نمى رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شایسته این مقامند)»
آیه مذکور نشان میدهد كه امامت منصبی الهی است؛ نه به انتخاب افراد و به كسانی اعطا می شود كه از هر ظلمی با مفهوم وسیع قرآنی آن پاك و مبرا باشند.
آیه ابلاغ: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»[مائده/67] و به دنبال آن آیه اكمال دین كه درخصوص ولایت امیرالمؤمنین(ع) است و جزئیات آن در روایات متواتره بیان گردیده است.
دو. از دیدگاه عقلی نیز باید توجه داشت كه:
1. لزوم رهبری در جامعه، امری ضروری و انكار ناپذیر است.
2. رهبری در جامعه اسلامی، باید براساس احكام و قوانین الهی باشد.
3. احكام الهی و اجرای آن به وسیله كسی ممكن است كه صد در صد به زوایای آن احكام آگاه و نسبت به آنها متعهد باشد.
به عبارت دیگر اگر پیامبر(ص) حضور ندارد، این شرایط و اوصاف در نزدیكترین فرد به آن حضرت می باشد و به شهادت تاریخ و گواهی خلفا، هیچ كس در این جهات قابل مقایسه به امامان معصوم(ع) نبوده است. حتی خلفا در موارد بسیاری احساس نیاز به ائمه(ع) میكردند.
سه. از دیدگاه روایی:
روایات بی شماری از پیامبر اكرم(ص) در كتابهای شیعه و سنی، به تواتر نقل شده كه به صراحت امامت و ولایت اهل بیت(ع) را ثابت میكند مانند:
1. روایات مربوط به حادثه غدیر،
2. روایات لیله الانذار،
3. احادیث سفینه،
4. احادیث ثقلین و...
..... یکی از مهمترین احادیثی که از شیعه و سنی به صورت متواتر نقل شده است و دلیل محکمی بر خلفای دوازده گانه بعد از نبی مکرم اسلام حدیث مشهور "اثنا عشر خلیفه للنبی " است که در مهمترین منابع روایی اهل سنت نیز آمده است. رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) به امام علي(عليه السلام) فرمود:
«الائمه بعدي اثناي عشر، اولهم انت يا علي و آخرهم القائم الذي يفتح الله عزوجل علي يديه مشارق الارض و مغاربها.»
( شيخ صدوق، كمال الدين، 1/282؛ و، امالي؛ حديث 9 ،ص111.)
جابر بن سمره، صحابي رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) از آن حضرت نقل ميكند كه فرمود: «لايزال الدين قائماً حتي تقوم الساعة او يكون عليكم اثني عشر خليفة كلّهم من قريش (صحیح بخاری جزء رابع کتاب الاحکام باب الاستخلاف ح 7222)
يكون لهذه الامه اثنا عشر خليفه كلهم من قريش.»(صحیح مسلم ج3 ص 1452)
بخاري، همان مضمون را نقل ميكند و اضافه ميكند كه سمره، ناقل حديث، ميگويد: آخر حديث را نشنيدم و پدرم گفت كه پيامبر فرمود: «همگي از قريشند.»( صحيح بخاري، كتاب الاحكام.)؛يكون بعدي اثني عشر خليفة كلهم من قريش. شماري از دانشمندان اهل سنت پذيرفتهاند كه مقصود از اين حديث همان امامان دوازدهگانه اهلبيت(عليهم السلام) هستند. دليل اين امر نيز واضح است. چون ويژگيهاي اين حديث تنها با عقيدة اماميه سازگاري دارد:
ـ تعداد 12 نفر؛ (اثني عشر خليفه)
ـ همه از قريش؛ (كلهم من قريش)
ـ خليفة همة امت اسلامي؛ (يكون لهذه الامة «او يكون عليهم»)
ـ همواره يكي از آنها در جهان باشد؛ (لايزال الدين القائم حتي تقوم الساعة)
بر اساس احاديث ديگر در منابع اهل سنت، خود رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) نيز حضرت مهدي(عليه السلام) را يكي از همان خلفاي دوازدهگانه معرفي كرده اند:
جويني و قندوزي حنفي حديثي از رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) نقل ميكند كه به روشني مصداق خلفاي اثنيعشر را معرفي ميكند: «ان خلفائي و اوصيايي و حجج الله علي الخلق بعدي اثني عشر؛ اولّهم اخي و آخرهم ولدي، قيل يا رسول الله و من اخوك؟ قال علي بن ابي طالب، قيل و من ولدك؟ قال: المهدي الذي يملا الارض قسطاً و عدلاً....»( جويني، فرائد السمطين، 2/312، حديث 562؛ قندوزي حنفي، ينابيع المودّه باب 94، ص487.)
اين دو دانشمند اهل سنت، حدود شش حديث ديگر با اسناد گوناگون نقل كردهاند كه به خوبي مصداق اثنيعشر خليفه را علي(عليه السلام) و يازده فرزند حضرت زهرا(عليه السلام) معرفي ميكند.( همان، فرائد السمطين، 2/313، حديث 564 و ينابيع المودّه، باب 56، (موده عاشره)، ص258 و باب 78 ص447 و باب 49 ص493.)
خوارزمي حنفي از سلمان فارسي نقل ميکند که رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «دخلت علي النبّي و اذا الحسين علي فخذه و هو يقّبل عينيه و يلثم فاه و يقول: انك سيد ابن سيد ابو ساده انك امام ابن امام ابو ائمه انك حجة ابن حجة تسعه من صلبك تاسعهم قائمهم.»( خوارزمي، مقتل الحسين، فصل سابع، 1/146؛ حسيني ترمذي، مناقب مرتضوي، باب دوم، ص139.)
چند تن از دانشمندان اهل سنت حديثي را نقل ميكنند كه به خوبي خط سير خلافت را در علي(عليه السلام) و اولاد او ترسيم ميكند: «قال علي(عليه السلام): قلت يا رسول الله امنّا آل محمد، المهدي؟ او من غيرنا؟ فقال(صلي الله عليه وآله وسلم) لا، بل منّا يختم الله به الدين كما فتح بنا.( بن حجر، صواعق، باب خصوصياتهم. 325؛ مناوي، كنوزالحقايق، حاشيه جامع الصغير، ج 2/128؛ باب الميم. )
شمسالدين ابن طولون حنفي (955 ق) از دانشمندان بلند منزلت نزد جامعة دمشق، كتابي مستقل به نام «الائمه الاثنيعشر» نگاشته است كه دربارة هر كدام از دوازده امام، از منابع اهل سنت مطلب آورده است.( اين كتاب اخيراً با تصحيح و تحقيق دكتر صلاح الدين المنجد در انتشارات دارصادر و داربيروت سال 1958 م. چاپ شده است؛ خوشنويس، ميلاد حضرت مهدي موعود، 275.) او حضرت مهدي(عليه السلام) را چنين معرفي ميكند: «وثاني عشرهم ابنه محمد بن الحسن و هو ابوالقاسم محمد بن الحسن بن عليالهادي بن محمد الجواد بن علي الرضا بن موسيالكاظم ابن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي بن زين العابدين بن الحسين بن علي بن ابي طالب رضي الله عنهم.»
علاوه بر مطالب فوق، فقط همین قدر كافی است بدانید كه تمام عقاید شیعه از طریق منابع اهل سنت قابل اثبات است و كتاب هایی مانند ((عبقات الانوار)) كه ده ها جلد می باشد, همه با منابع اهل سنت حقانیت شیعه را به اثبات رسانده است.
نویسندگان برخی از كتب ذكر شده خودشان از علمای اهل سنت بوده كه پس از تحقیق شیعه شده اند. برخی از این كتاب ها مناظرات علمای شیعه و سنی می باشد. مانند المراجعات كه بسیار عمیق و عالی است و بزرگترین علمای اهل سنت را به اعتراف نسبت به حقانیت شیعه واداشت. درپایان برخی ازكتابهایی كه برای پی بردن به حقانیت شیعه قابل مطالعه هستند را ذكرمی شود:
1ـ بررسی مسائل كلی امامت، ابراهیم امینی
2ـ امامت و رهبری، شهید مطهری
3ـ آنگاه هدایت شدم، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
4ـ اهل سنت واقعی كیست؟، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
5ـ از آگاهان بپرسید، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
6ـ اهل بیت، كلید مشكلها، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
7ـ همراه با راستگویان، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
8ـ عبداللّه بن سبا، ج 3 - 1، علامه عسكری
9ـ نقش ائمه در احیای دین، ج 15 - 1، علامه عسكری
10ـ یكصد و پنجاه صحابی ساختگی، علامه عسكری
11ـ نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه عسكری
12ـ اندیشه های اسلامی در دیدگاه دو مكتب (ترجمه معالم المدرستین)، ج 2 - 1 ، علامه عسكری، ترجمه: دكتر جلیل تجلیل
13ـ حق جو و حق شناس (ترجمه المراجعات)، علامه سید شرفالدین، ترجمه محمد رضا امامی
14ـ شیعه در اسلام، علامه طباطبایی
15ـ شیعه و تهمتهای ناروا، علامه جواد شری
16ـ شیعه پاسخ میگوید، سید رضا حسینی نسب
17ـ فریب، صالح الوردانی
18ـ خاطرات مدرسه، سید محمد جواد مهری
19ـ سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی
20ـ الغدیر، علامه امینی
21ـ عبقات الانوار، میرحامد حسین لكنهوی
22ـ احقاق الحق، علامه شهید تستری
23ـ شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی
24ـ راه ما، راه و روش پیامبر ما، علامه امینی، ترجمه: موسوی همدانی.
خوب ولی چرا حدیث هایی که اوردید با ترجمه نبود ؟:Moteajeb!:
بعد یه سوا دارم طبق این حدیثی که اوردید يكون لهذه الامه اثنا عشر خليفه كلهم من قريش مگه امامان از قریش هستند؟:Gig:
مگه امام علی از بنی هاشم نیست خوب پس فرزنداش هم باید همون باشن دیگه
لطفا یه توضیحی بدید
بعد یه سوال دیگه پس چرا وقتی این همه احادیث هست که شیعه بر حق است چرا اهل سنت قبول نمیکنن؟
بقیه مذاهب شیعه چی؟
مثل اسمائیلیه زیدیه و.....
چه طور ثابت میکنیم انها به حق نیستند؟راهی جز احادیثی که اوردید نیست؟چون معمولا باقی مذاهب سند اینها رو قبول ندارند؟
چه طور ثابت میکنیم انها به حق نیستند؟راهی جز احادیثی که اوردید نیست؟چون معمولا باقی مذاهب سند اینها رو قبول ندارند؟
هر كسي بايد براي اثبات حقانيت خود دليل اقامه كند، الان من به عنوان يك كافر مي خواهم زيديه شوم، اثار اين مذهب چيست؟ پيامد هاي اين مذهب چيست براي اينكه من با ان اشنا شوم؟ اينها دينشان و سنت را از كجا مي گيرند؟ بايد كتبي معرفي كنند كه ندارند لذا امروزه فرقه شاذي كه خود را اسمائيليه مي نامند تابع آقاخان كه ساكن المان مي باشد هستند كه هيچ اعتقادي حتي به قران هم ندارند
بقیه مذاهب شیعه چی؟
مثل اسمائیلیه زیدیه و.....
چه طور ثابت میکنیم انها به حق نیستند؟راهی جز احادیثی که اوردید نیست؟چون معمولا باقی مذاهب سند اینها رو قبول ندارند؟
وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) زنده بودند شیعه وسنی نبود .رهبر همه پیامبر بود . بعد از پیامبر ما شیعیان فقه خودمان را از اهل بیت گرفتیم و اهل سنت از چهار تا عالم دیگه ،امام احمد حنبل ، ابو حنیفه ،امام مالک و امام شافعی هنوز یک دقیقه نشده!!
اولا : ما که فقه مان را از اهل بیت گرفتیم سه تا آیه داریم ،قرآن راجع به اهل بیت (علیهم السلام ) وقتی به کلمهاهل بیت که می رسه می فرماید : یطهرکم تطهیرا ( احزاب ۳۳ ) یطهرکم یعنی معصومند .هیچ کس نگفته یطهرکم مال ابو حنیفه و شافعی هست .نه شیعه گفته نه سنی . دوما : اهل بیت قرن اول هجری بودند ، اما چهار تا عالم سنی یعنی ابوحنیفه و شافعی و مالکی و امام احمد حنبل مال قرن دوم هجری بودند . اهل بیت یک قرن از اونها جلوتر بودند . قرآن می فرماید "و السابقون السابقون اولئک المقربون " (واقعه ۱۰و۱۱) سوما : تمام اهل بیت شهید شدند ، یکی از علماء اهل سنت سیلی نخوردند . قرآن می فرماید : "فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما " (نساء ۹۵)
یک دقیقه من تموم شد . ما شیعه هستیم بدلیل اینکه: یک : ما فقه مان را اهل بیت گرفتیم معصومند (یطهرکم تطهیرا ) دو :یک قرن جلوترند ( و السابقون السابقون ) سوم : همه ائمه شهید شدند ( قتلوا فی سبیل الله ) شما اهل سنت اگر می توانید یک آیه بخوانید که چرا دینت را از ابوحنیفه گرفتید؟ حجت الاسلام قرائتی
سوال:
برای فهم حقانیت شیعه ی دوازده امامی باید همه ی مذاهب دیگه رو هم مورد مطالعه قرار داد یا راهی هست که بشود بدون این همه دردسر حقانیت شیعه اثنی عشری رو فهمید؟
جواب:
برای اثبات حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی دلایل منطقی و متقن فراوانی وجود دارد، براهین موجود را میتوان به سه دسته كلی تقسیم نمود: 1. براهین عقلی، 2. دلایل قرآنی، 3. روایات پیامبر اكرم(ص)
طبیعی است گستردگی هر یك از این استدلالات، مطالعه كتاب های متعددی را میطلبد و در این مختصر امكان بحث از آنها نیست؛ لیكن اختصارا به این برهان اشاره میگردد:
یك. از دیدگاه قرآن:
1. از نظر قرآن رهبری و امامت امت، حتما باید به دست انسانی معصوم باشد که از هر گونه كژی دور باشد. این نكته به تعابیر مختلفی در كتاب الهی بیان شده است. از جمله هنگامی كه ابراهیم(ع) به امامت رسید و آن منصب الهی را برای فرزندانش درخواست نمود پاسخ آمد: عهد من به ستمكاران نمیرسد.
«قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ؛(1) خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض كرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمكاران نمى رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شایسته این مقامند)»
آیه مذکور نشان میدهد كه امامت منصبی الهی است؛ نه به انتخاب افراد و به كسانی اعطا می شود كه از هر ظلمی با مفهوم وسیع قرآنی آن پاك و مبرا باشند.
آیه ابلاغ: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»(2) و به دنبال آن آیه اكمال دین كه درخصوص ولایت امیرالمؤمنین(ع) است و جزئیات آن در روایات متواتره بیان گردیده است.
دو. از دیدگاه عقلی نیز باید توجه داشت كه:
1. لزوم رهبری در جامعه، امری ضروری و انكار ناپذیر است.
2. رهبری در جامعه اسلامی، باید براساس احكام و قوانین الهی باشد.
3. احكام الهی و اجرای آن به وسیله كسی ممكن است كه صد در صد به زوایای آن احكام آگاه و نسبت به آنها متعهد باشد.
به عبارت دیگر اگر پیامبر(ص) حضور ندارد، این شرایط و اوصاف در نزدیكترین فرد به آن حضرت می باشد و به شهادت تاریخ و گواهی خلفا، هیچ كس در این جهات قابل مقایسه به امامان معصوم(ع) نبوده است. حتی خلفا در موارد بسیاری احساس نیاز به ائمه(ع) میكردند.
سه. از دیدگاه روایی:
روایات بی شماری از پیامبر اكرم(ص) در كتابهای شیعه و سنی، به تواتر نقل شده كه به صراحت امامت و ولایت اهل بیت(ع) را ثابت میكند مانند:
1. روایات مربوط به حادثه غدیر،
2. روایات لیله الانذار،
3. احادیث سفینه،
4. احادیث ثقلین و...
یکی از مهمترین احادیثی که از شیعه و سنی به صورت متواتر نقل شده است و دلیل محکمی بر خلفای دوازده گانه بعد از نبی مکرم اسلام حدیث مشهور "اثنا عشر خلیفه للنبی " است که در مهمترین منابع روایی اهل سنت نیز آمده است.
رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) به امام علي(عليه السلام) فرمود: «الائمه بعدي اثناي عشر، اولهم انت يا علي و آخرهم القائم الذي يفتح الله عزوجل علي يديه مشارق الارض و مغاربها.»(3)
جابر بن سمره، صحابي رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) از آن حضرت نقل ميكند كه فرمود: «لايزال الدين قائماً حتي تقوم الساعة او يكون عليكم اثني عشر خليفة كلّهم من قريش (4)
يكون لهذه الامه اثنا عشر خليفه كلهم من قريش.»(5)
بخاري، همان مضمون را نقل ميكند و اضافه ميكند كه سمره، ناقل حديث، ميگويد: آخر حديث را نشنيدم و پدرم گفت كه پيامبر فرمود: «همگي از قريشند.»( صحيح بخاري، كتاب الاحكام.)؛يكون بعدي اثني عشر خليفة كلهم من قريش.
شماري از دانشمندان اهل سنت پذيرفتهاند كه مقصود از اين حديث همان امامان دوازدهگانه اهلبيت(عليهم السلام) هستند. دليل اين امر نيز واضح است. چون ويژگيهاي اين حديث تنها با عقيدة اماميه سازگاري دارد:
ـ تعداد 12 نفر؛ (اثني عشر خليفه)
ـ همه از قريش؛ (كلهم من قريش)
ـ خليفة همة امت اسلامي؛ (يكون لهذه الامة «او يكون عليهم»)
ـ همواره يكي از آنها در جهان باشد؛ (لايزال الدين القائم حتي تقوم الساعة)
بر اساس احاديث ديگر در منابع اهل سنت، خود رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) نيز حضرت مهدي(عليه السلام) را يكي از همان خلفاي دوازدهگانه معرفي كرده اند:
جويني و قندوزي حنفي حديثي از رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) نقل ميكند كه به روشني مصداق خلفاي اثنيعشر را معرفي ميكند:
«ان خلفائي و اوصيايي و حجج الله علي الخلق بعدي اثني عشر؛ اولّهم اخي و آخرهم ولدي، قيل يا رسول الله و من اخوك؟ قال علي بن ابي طالب، قيل و من ولدك؟ قال: المهدي الذي يملا الارض قسطاً و عدلاً....»( 6)
اين دو دانشمند اهل سنت، حدود شش حديث ديگر با اسناد گوناگون نقل كردهاند كه به خوبي مصداق اثنيعشر خليفه را علي(عليه السلام) و يازده فرزند حضرت زهرا(عليه السلام) معرفي ميكند.(7)
خوارزمي حنفي از سلمان فارسي نقل ميکند که رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «دخلت علي النبّي و اذا الحسين علي فخذه و هو يقّبل عينيه و يلثم فاه و يقول: انك سيد ابن سيد ابو ساده انك امام ابن امام ابو ائمه انك حجة ابن حجة تسعه من صلبك تاسعهم قائمهم.»(
چند تن از دانشمندان اهل سنت حديثي را نقل ميكنند كه به خوبي خط سير خلافت را در علي(عليه السلام) و اولاد او ترسيم ميكند: «قال علي(عليه السلام): قلت يا رسول الله امنّا آل محمد، المهدي؟ او من غيرنا؟ فقال(صلي الله عليه وآله وسلم) لا، بل منّا يختم الله به الدين كما فتح بنا.(9)
شمسالدين ابن طولون حنفي (955 ق) از دانشمندان بلند منزلت نزد جامعة دمشق، كتابي مستقل به نام «الائمه الاثنيعشر» نگاشته است كه دربارة هر كدام از دوازده امام، از منابع اهل سنت مطلب آورده است.( 10) او حضرت مهدي(عليه السلام) را چنين معرفي ميكند: «وثاني عشرهم ابنه محمد بن الحسن و هو ابوالقاسم محمد بن الحسن بن عليالهادي بن محمد الجواد بن علي الرضا بن موسيالكاظم ابن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي بن زين العابدين بن الحسين بن علي بن ابي طالب رضي الله عنهم.»
علاوه بر مطالب فوق، فقط همین قدر كافی است بدانید كه تمام عقاید شیعه از طریق منابع اهل سنت قابل اثبات است و كتاب هایی مانند ((عبقات الانوار)) كه ده ها جلد می باشد, همه با منابع اهل سنت حقانیت شیعه را به اثبات رسانده است.
نویسندگان برخی از كتب ذكر شده خودشان از علمای اهل سنت بوده كه پس از تحقیق شیعه شده اند. برخی از این كتاب ها مناظرات علمای شیعه و سنی می باشد. مانند المراجعات كه بسیار عمیق و عالی است و بزرگترین علمای اهل سنت را به اعتراف نسبت به حقانیت شیعه واداشت. درپایان برخی ازكتابهایی كه برای پی بردن به حقانیت شیعه قابل مطالعه هستند را ذكرمی شود:
1ـ بررسی مسائل كلی امامت، ابراهیم امینی
2ـ امامت و رهبری، شهید مطهری
3ـ آنگاه هدایت شدم، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
4ـ اهل سنت واقعی كیست؟، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
5ـ از آگاهان بپرسید، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
6ـ اهل بیت، كلید مشكلها، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
7ـ همراه با راستگویان، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
8ـ عبداللّه بن سبا، ج 3 - 1، علامه عسكری
9ـ نقش ائمه در احیای دین، ج 15 - 1، علامه عسكری
10ـ یكصد و پنجاه صحابی ساختگی، علامه عسكری
11ـ نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه عسكری
12ـ اندیشه های اسلامی در دیدگاه دو مكتب (ترجمه معالم المدرستین)، ج 2 - 1 ، علامه عسكری، ترجمه: دكتر جلیل تجلیل
13ـ حق جو و حق شناس (ترجمه المراجعات)، علامه سید شرفالدین، ترجمه محمد رضا امامی
14ـ شیعه در اسلام، علامه طباطبایی
15ـ شیعه و تهمتهای ناروا، علامه جواد شری
16ـ شیعه پاسخ میگوید، سید رضا حسینی نسب
17ـ فریب، صالح الوردانی
18ـ خاطرات مدرسه، سید محمد جواد مهری
19ـ سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی
20ـ الغدیر، علامه امینی
21ـ عبقات الانوار، میرحامد حسین لكنهوی
22ـ احقاق الحق، علامه شهید تستری
23ـ شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی
24ـ راه ما، راه و روش پیامبر ما، علامه امینی، ترجمه: موسوی همدانی.
پاورقی:
1- بقره/124
2- مائده/67
3- شيخ صدوق، كمال الدين، 1/282؛ و، امالي؛ حديث 9 ،ص111.
4- صحیح بخاری جزء رابع کتاب الاحکام باب الاستخلاف ح 7222
5- صحیح مسلم ج3 ص 1452
6-جويني، فرائد السمطين، 2/312، حديث 562؛ قندوزي حنفي، ينابيع المودّه باب 94، ص487.
7- همان، فرائد السمطين، 2/313، حديث 564 و ينابيع المودّه، باب 56، (موده عاشره)، ص258 و باب 78 ص447 و باب 49 ص493.
8- خوارزمي، مقتل الحسين، فصل سابع، 1/146؛ حسيني ترمذي، مناقب مرتضوي، باب دوم، ص139
9- بن حجر، صواعق، باب خصوصياتهم. 325؛ مناوي، كنوزالحقايق، حاشيه جامع الصغير، ج 2/128؛ باب الميم.
10- اين كتاب اخيراً با تصحيح و تحقيق دكتر صلاح الدين المنجد در انتشارات دارصادر و داربيروت سال 1958 م. چاپ شده است؛ خوشنويس، ميلاد حضرت مهدي موعود، 275.
کارشناس بحث: استاد شعیب
با سلام خدمت شما دوست گرامی
برای اثبات حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی دلایل منطقی و متقن فراوانی وجود دارد، براهین موجود را میتوان به سه دسته كلی تقسیم نمود: 1. براهین عقلی، 2. دلایل قرآنی، 3. روایات پیامبر اكرم(ص)
طبیعی است گستردگی هر یك از این استدلالات، مطالعه كتاب های متعددی را میطلبد و در این مختصر امكان بحث از آنها نیست؛ لیكن اختصارا به این برهان اشاره میگردد:
یك. از دیدگاه قرآن:
1. از نظر قرآن رهبری و امامت امت، حتما باید به دست انسانی معصوم باشد که از هر گونه كژی دور باشد. این نكته به تعابیر مختلفی در كتاب الهی بیان شده است. از جمله هنگامی كه ابراهیم(ع) به امامت رسید و آن منصب الهی را برای فرزندانش درخواست نمود پاسخ آمد: عهد من به ستمكاران نمیرسد.
«قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ؛[بقره/124] خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض كرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمكاران نمى رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شایسته این مقامند)»
آیه مذکور نشان میدهد كه امامت منصبی الهی است؛ نه به انتخاب افراد و به كسانی اعطا می شود كه از هر ظلمی با مفهوم وسیع قرآنی آن پاك و مبرا باشند.
آیه ابلاغ: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»[مائده/67] و به دنبال آن آیه اكمال دین كه درخصوص ولایت امیرالمؤمنین(ع) است و جزئیات آن در روایات متواتره بیان گردیده است.
دو. از دیدگاه عقلی نیز باید توجه داشت كه:
1. لزوم رهبری در جامعه، امری ضروری و انكار ناپذیر است.
2. رهبری در جامعه اسلامی، باید براساس احكام و قوانین الهی باشد.
3. احكام الهی و اجرای آن به وسیله كسی ممكن است كه صد در صد به زوایای آن احكام آگاه و نسبت به آنها متعهد باشد.
به عبارت دیگر اگر پیامبر(ص) حضور ندارد، این شرایط و اوصاف در نزدیكترین فرد به آن حضرت می باشد و به شهادت تاریخ و گواهی خلفا، هیچ كس در این جهات قابل مقایسه به امامان معصوم(ع) نبوده است. حتی خلفا در موارد بسیاری احساس نیاز به ائمه(ع) میكردند.
سه. از دیدگاه روایی:
روایات بی شماری از پیامبر اكرم(ص) در كتابهای شیعه و سنی، به تواتر نقل شده كه به صراحت امامت و ولایت اهل بیت(ع) را ثابت میكند مانند:
1. روایات مربوط به حادثه غدیر،
2. روایات لیله الانذار،
3. احادیث سفینه،
4. احادیث ثقلین و...
.....«الائمه بعدي اثناي عشر، اولهم انت يا علي و آخرهم القائم الذي يفتح الله عزوجل علي يديه مشارق الارض و مغاربها.»
یکی از مهمترین احادیثی که از شیعه و سنی به صورت متواتر نقل شده است و دلیل محکمی بر خلفای دوازده گانه بعد از نبی مکرم اسلام حدیث مشهور "اثنا عشر خلیفه للنبی " است که در مهمترین منابع روایی اهل سنت نیز آمده است.
رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) به امام علي(عليه السلام) فرمود:
( شيخ صدوق، كمال الدين، 1/282؛ و، امالي؛ حديث 9 ،ص111.)
جابر بن سمره، صحابي رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) از آن حضرت نقل ميكند كه فرمود: «لايزال الدين قائماً حتي تقوم الساعة او يكون عليكم اثني عشر خليفة كلّهم من قريش (صحیح بخاری جزء رابع کتاب الاحکام باب الاستخلاف ح 7222)
يكون لهذه الامه اثنا عشر خليفه كلهم من قريش.»(صحیح مسلم ج3 ص 1452)
بخاري، همان مضمون را نقل ميكند و اضافه ميكند كه سمره، ناقل حديث، ميگويد: آخر حديث را نشنيدم و پدرم گفت كه پيامبر فرمود: «همگي از قريشند.»( صحيح بخاري، كتاب الاحكام.)؛يكون بعدي اثني عشر خليفة كلهم من قريش.
شماري از دانشمندان اهل سنت پذيرفتهاند كه مقصود از اين حديث همان امامان دوازدهگانه اهلبيت(عليهم السلام) هستند. دليل اين امر نيز واضح است. چون ويژگيهاي اين حديث تنها با عقيدة اماميه سازگاري دارد:
ـ تعداد 12 نفر؛ (اثني عشر خليفه)
ـ همه از قريش؛ (كلهم من قريش)
ـ خليفة همة امت اسلامي؛ (يكون لهذه الامة «او يكون عليهم»)
ـ همواره يكي از آنها در جهان باشد؛ (لايزال الدين القائم حتي تقوم الساعة)
بر اساس احاديث ديگر در منابع اهل سنت، خود رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) نيز حضرت مهدي(عليه السلام) را يكي از همان خلفاي دوازدهگانه معرفي كرده اند:
جويني و قندوزي حنفي حديثي از رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) نقل ميكند كه به روشني مصداق خلفاي اثنيعشر را معرفي ميكند:
«ان خلفائي و اوصيايي و حجج الله علي الخلق بعدي اثني عشر؛ اولّهم اخي و آخرهم ولدي، قيل يا رسول الله و من اخوك؟ قال علي بن ابي طالب، قيل و من ولدك؟ قال: المهدي الذي يملا الارض قسطاً و عدلاً....»( جويني، فرائد السمطين، 2/312، حديث 562؛ قندوزي حنفي، ينابيع المودّه باب 94، ص487.)
اين دو دانشمند اهل سنت، حدود شش حديث ديگر با اسناد گوناگون نقل كردهاند كه به خوبي مصداق اثنيعشر خليفه را علي(عليه السلام) و يازده فرزند حضرت زهرا(عليه السلام) معرفي ميكند.( همان، فرائد السمطين، 2/313، حديث 564 و ينابيع المودّه، باب 56، (موده عاشره)، ص258 و باب 78 ص447 و باب 49 ص493.)
خوارزمي حنفي از سلمان فارسي نقل ميکند که رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «دخلت علي النبّي و اذا الحسين علي فخذه و هو يقّبل عينيه و يلثم فاه و يقول: انك سيد ابن سيد ابو ساده انك امام ابن امام ابو ائمه انك حجة ابن حجة تسعه من صلبك تاسعهم قائمهم.»( خوارزمي، مقتل الحسين، فصل سابع، 1/146؛ حسيني ترمذي، مناقب مرتضوي، باب دوم، ص139.)
چند تن از دانشمندان اهل سنت حديثي را نقل ميكنند كه به خوبي خط سير خلافت را در علي(عليه السلام) و اولاد او ترسيم ميكند: «قال علي(عليه السلام): قلت يا رسول الله امنّا آل محمد، المهدي؟ او من غيرنا؟ فقال(صلي الله عليه وآله وسلم) لا، بل منّا يختم الله به الدين كما فتح بنا.( بن حجر، صواعق، باب خصوصياتهم. 325؛ مناوي، كنوزالحقايق، حاشيه جامع الصغير، ج 2/128؛ باب الميم. )
شمسالدين ابن طولون حنفي (955 ق) از دانشمندان بلند منزلت نزد جامعة دمشق، كتابي مستقل به نام «الائمه الاثنيعشر» نگاشته است كه دربارة هر كدام از دوازده امام، از منابع اهل سنت مطلب آورده است.( اين كتاب اخيراً با تصحيح و تحقيق دكتر صلاح الدين المنجد در انتشارات دارصادر و داربيروت سال 1958 م. چاپ شده است؛ خوشنويس، ميلاد حضرت مهدي موعود، 275.) او حضرت مهدي(عليه السلام) را چنين معرفي ميكند: «وثاني عشرهم ابنه محمد بن الحسن و هو ابوالقاسم محمد بن الحسن بن عليالهادي بن محمد الجواد بن علي الرضا بن موسيالكاظم ابن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي بن زين العابدين بن الحسين بن علي بن ابي طالب رضي الله عنهم.»
علاوه بر مطالب فوق، فقط همین قدر كافی است بدانید كه تمام عقاید شیعه از طریق منابع اهل سنت قابل اثبات است و كتاب هایی مانند ((عبقات الانوار)) كه ده ها جلد می باشد, همه با منابع اهل سنت حقانیت شیعه را به اثبات رسانده است.
نویسندگان برخی از كتب ذكر شده خودشان از علمای اهل سنت بوده كه پس از تحقیق شیعه شده اند. برخی از این كتاب ها مناظرات علمای شیعه و سنی می باشد. مانند المراجعات كه بسیار عمیق و عالی است و بزرگترین علمای اهل سنت را به اعتراف نسبت به حقانیت شیعه واداشت. درپایان برخی ازكتابهایی كه برای پی بردن به حقانیت شیعه قابل مطالعه هستند را ذكرمی شود:
1ـ بررسی مسائل كلی امامت، ابراهیم امینی
2ـ امامت و رهبری، شهید مطهری
3ـ آنگاه هدایت شدم، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
4ـ اهل سنت واقعی كیست؟، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
5ـ از آگاهان بپرسید، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
6ـ اهل بیت، كلید مشكلها، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
7ـ همراه با راستگویان، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
8ـ عبداللّه بن سبا، ج 3 - 1، علامه عسكری
9ـ نقش ائمه در احیای دین، ج 15 - 1، علامه عسكری
10ـ یكصد و پنجاه صحابی ساختگی، علامه عسكری
11ـ نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه عسكری
12ـ اندیشه های اسلامی در دیدگاه دو مكتب (ترجمه معالم المدرستین)، ج 2 - 1 ، علامه عسكری، ترجمه: دكتر جلیل تجلیل
13ـ حق جو و حق شناس (ترجمه المراجعات)، علامه سید شرفالدین، ترجمه محمد رضا امامی
14ـ شیعه در اسلام، علامه طباطبایی
15ـ شیعه و تهمتهای ناروا، علامه جواد شری
16ـ شیعه پاسخ میگوید، سید رضا حسینی نسب
17ـ فریب، صالح الوردانی
18ـ خاطرات مدرسه، سید محمد جواد مهری
19ـ سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی
20ـ الغدیر، علامه امینی
21ـ عبقات الانوار، میرحامد حسین لكنهوی
22ـ احقاق الحق، علامه شهید تستری
23ـ شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی
24ـ راه ما، راه و روش پیامبر ما، علامه امینی، ترجمه: موسوی همدانی.
خوب ولی چرا حدیث هایی که اوردید با ترجمه نبود ؟:Moteajeb!:
بعد یه سوا دارم طبق این حدیثی که اوردید يكون لهذه الامه اثنا عشر خليفه كلهم من قريش مگه امامان از قریش هستند؟:Gig:
مگه امام علی از بنی هاشم نیست خوب پس فرزنداش هم باید همون باشن دیگه
لطفا یه توضیحی بدید
بعد یه سوال دیگه پس چرا وقتی این همه احادیث هست که شیعه بر حق است چرا اهل سنت قبول نمیکنن؟
حقانیت شیعه اثبات شده اما عده ای معاند و لجوج نمیخوان این مساله رو بپذیرن .
اهل سنت حقيقت را قبول دارند ان اهل سقيفه هستند كه قبول ندارد
بقیه مذاهب شیعه چی؟
مثل اسمائیلیه زیدیه و.....
چه طور ثابت میکنیم انها به حق نیستند؟راهی جز احادیثی که اوردید نیست؟چون معمولا باقی مذاهب سند اینها رو قبول ندارند؟
هر كسي بايد براي اثبات حقانيت خود دليل اقامه كند، الان من به عنوان يك كافر مي خواهم زيديه شوم، اثار اين مذهب چيست؟ پيامد هاي اين مذهب چيست براي اينكه من با ان اشنا شوم؟ اينها دينشان و سنت را از كجا مي گيرند؟ بايد كتبي معرفي كنند كه ندارند لذا امروزه فرقه شاذي كه خود را اسمائيليه مي نامند تابع آقاخان كه ساكن المان مي باشد هستند كه هيچ اعتقادي حتي به قران هم ندارند
با سلام کلا برای اثبات حقانیت شیعه بهتون پیشنهاد میدم کتاب
مقاتل بن عطیه به نام جستجوی حق در بغداد . اگر اشتباه نکنم اسمش ا
ن بود
رو مطالعه کنید
[="Navy"] باخیش;504135 نوشت:
خيلي وقت پيش بود من اين کتاب رو خوندم. کتاب خيلي جالب و مفيدي است.[/]
سلام
شیعیان چگونه بوده و هستند؟ چگونه شیعه شویم!
منتظر نظرات و سوالات شما در مورد و شرکت در مباحث در مورد شیعیان هستیم
شما فکر می کنی اگه این موضوع غلطه ! پس چه موضوعی درسته ؟ چی رو قبول داری ؟
وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) زنده بودند شیعه وسنی نبود .رهبر همه پیامبر بود .
بعد از پیامبر ما شیعیان فقه خودمان را از اهل بیت گرفتیم و اهل سنت از چهار تا عالم دیگه ،امام احمد حنبل ، ابو حنیفه ،امام مالک و امام شافعی
هنوز یک دقیقه نشده!!
اولا : ما که فقه مان را از اهل بیت گرفتیم سه تا آیه داریم ،قرآن راجع به اهل بیت (علیهم السلام ) وقتی به کلمهاهل بیت که می رسه می فرماید : یطهرکم تطهیرا ( احزاب ۳۳ )
یطهرکم یعنی معصومند .هیچ کس نگفته یطهرکم مال ابو حنیفه و شافعی هست .نه شیعه گفته نه سنی .
دوما : اهل بیت قرن اول هجری بودند ، اما چهار تا عالم سنی یعنی ابوحنیفه و شافعی و مالکی و امام احمد حنبل مال قرن دوم هجری بودند .
اهل بیت یک قرن از اونها جلوتر بودند .
قرآن می فرماید "و السابقون السابقون اولئک المقربون " (واقعه ۱۰و۱۱)
سوما : تمام اهل بیت شهید شدند ، یکی از علماء اهل سنت سیلی نخوردند .
قرآن می فرماید : "فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما " (نساء ۹۵)
یک دقیقه من تموم شد .
ما شیعه هستیم بدلیل اینکه:
یک : ما فقه مان را اهل بیت گرفتیم معصومند (یطهرکم تطهیرا )
دو :یک قرن جلوترند ( و السابقون السابقون )
سوم : همه ائمه شهید شدند ( قتلوا فی سبیل الله )
شما اهل سنت اگر می توانید یک آیه بخوانید که چرا دینت را از ابوحنیفه گرفتید؟
حجت الاسلام قرائتی
سوال:
برای فهم حقانیت شیعه ی دوازده امامی باید همه ی مذاهب دیگه رو هم مورد مطالعه قرار داد یا راهی هست که بشود بدون این همه دردسر حقانیت شیعه اثنی عشری رو فهمید؟
جواب:
برای اثبات حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی دلایل منطقی و متقن فراوانی وجود دارد، براهین موجود را میتوان به سه دسته كلی تقسیم نمود: 1. براهین عقلی، 2. دلایل قرآنی، 3. روایات پیامبر اكرم(ص)
طبیعی است گستردگی هر یك از این استدلالات، مطالعه كتاب های متعددی را میطلبد و در این مختصر امكان بحث از آنها نیست؛ لیكن اختصارا به این برهان اشاره میگردد:
یك. از دیدگاه قرآن:
1. از نظر قرآن رهبری و امامت امت، حتما باید به دست انسانی معصوم باشد که از هر گونه كژی دور باشد. این نكته به تعابیر مختلفی در كتاب الهی بیان شده است. از جمله هنگامی كه ابراهیم(ع) به امامت رسید و آن منصب الهی را برای فرزندانش درخواست نمود پاسخ آمد: عهد من به ستمكاران نمیرسد.
«قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ؛(1) خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض كرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمكاران نمى رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شایسته این مقامند)»
آیه مذکور نشان میدهد كه امامت منصبی الهی است؛ نه به انتخاب افراد و به كسانی اعطا می شود كه از هر ظلمی با مفهوم وسیع قرآنی آن پاك و مبرا باشند.
آیه ابلاغ: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»(2) و به دنبال آن آیه اكمال دین كه درخصوص ولایت امیرالمؤمنین(ع) است و جزئیات آن در روایات متواتره بیان گردیده است.
دو. از دیدگاه عقلی نیز باید توجه داشت كه:
1. لزوم رهبری در جامعه، امری ضروری و انكار ناپذیر است.
2. رهبری در جامعه اسلامی، باید براساس احكام و قوانین الهی باشد.
3. احكام الهی و اجرای آن به وسیله كسی ممكن است كه صد در صد به زوایای آن احكام آگاه و نسبت به آنها متعهد باشد.
به عبارت دیگر اگر پیامبر(ص) حضور ندارد، این شرایط و اوصاف در نزدیكترین فرد به آن حضرت می باشد و به شهادت تاریخ و گواهی خلفا، هیچ كس در این جهات قابل مقایسه به امامان معصوم(ع) نبوده است. حتی خلفا در موارد بسیاری احساس نیاز به ائمه(ع) میكردند.
سه. از دیدگاه روایی:
روایات بی شماری از پیامبر اكرم(ص) در كتابهای شیعه و سنی، به تواتر نقل شده كه به صراحت امامت و ولایت اهل بیت(ع) را ثابت میكند مانند:
1. روایات مربوط به حادثه غدیر،
2. روایات لیله الانذار،
3. احادیث سفینه،
4. احادیث ثقلین و...
یکی از مهمترین احادیثی که از شیعه و سنی به صورت متواتر نقل شده است و دلیل محکمی بر خلفای دوازده گانه بعد از نبی مکرم اسلام حدیث مشهور "اثنا عشر خلیفه للنبی " است که در مهمترین منابع روایی اهل سنت نیز آمده است.
رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) به امام علي(عليه السلام) فرمود: «الائمه بعدي اثناي عشر، اولهم انت يا علي و آخرهم القائم الذي يفتح الله عزوجل علي يديه مشارق الارض و مغاربها.»(3)
جابر بن سمره، صحابي رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) از آن حضرت نقل ميكند كه فرمود: «لايزال الدين قائماً حتي تقوم الساعة او يكون عليكم اثني عشر خليفة كلّهم من قريش (4)
يكون لهذه الامه اثنا عشر خليفه كلهم من قريش.»(5)
بخاري، همان مضمون را نقل ميكند و اضافه ميكند كه سمره، ناقل حديث، ميگويد: آخر حديث را نشنيدم و پدرم گفت كه پيامبر فرمود: «همگي از قريشند.»( صحيح بخاري، كتاب الاحكام.)؛يكون بعدي اثني عشر خليفة كلهم من قريش.
شماري از دانشمندان اهل سنت پذيرفتهاند كه مقصود از اين حديث همان امامان دوازدهگانه اهلبيت(عليهم السلام) هستند. دليل اين امر نيز واضح است. چون ويژگيهاي اين حديث تنها با عقيدة اماميه سازگاري دارد:
ـ تعداد 12 نفر؛ (اثني عشر خليفه)
ـ همه از قريش؛ (كلهم من قريش)
ـ خليفة همة امت اسلامي؛ (يكون لهذه الامة «او يكون عليهم»)
ـ همواره يكي از آنها در جهان باشد؛ (لايزال الدين القائم حتي تقوم الساعة)
بر اساس احاديث ديگر در منابع اهل سنت، خود رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) نيز حضرت مهدي(عليه السلام) را يكي از همان خلفاي دوازدهگانه معرفي كرده اند:
جويني و قندوزي حنفي حديثي از رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) نقل ميكند كه به روشني مصداق خلفاي اثنيعشر را معرفي ميكند:
«ان خلفائي و اوصيايي و حجج الله علي الخلق بعدي اثني عشر؛ اولّهم اخي و آخرهم ولدي، قيل يا رسول الله و من اخوك؟ قال علي بن ابي طالب، قيل و من ولدك؟ قال: المهدي الذي يملا الارض قسطاً و عدلاً....»( 6)
اين دو دانشمند اهل سنت، حدود شش حديث ديگر با اسناد گوناگون نقل كردهاند كه به خوبي مصداق اثنيعشر خليفه را علي(عليه السلام) و يازده فرزند حضرت زهرا(عليه السلام) معرفي ميكند.(7)
خوارزمي حنفي از سلمان فارسي نقل ميکند که رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «دخلت علي النبّي و اذا الحسين علي فخذه و هو يقّبل عينيه و يلثم فاه و يقول: انك سيد ابن سيد ابو ساده انك امام ابن امام ابو ائمه انك حجة ابن حجة تسعه من صلبك تاسعهم قائمهم.»(
چند تن از دانشمندان اهل سنت حديثي را نقل ميكنند كه به خوبي خط سير خلافت را در علي(عليه السلام) و اولاد او ترسيم ميكند: «قال علي(عليه السلام): قلت يا رسول الله امنّا آل محمد، المهدي؟ او من غيرنا؟ فقال(صلي الله عليه وآله وسلم) لا، بل منّا يختم الله به الدين كما فتح بنا.(9)
شمسالدين ابن طولون حنفي (955 ق) از دانشمندان بلند منزلت نزد جامعة دمشق، كتابي مستقل به نام «الائمه الاثنيعشر» نگاشته است كه دربارة هر كدام از دوازده امام، از منابع اهل سنت مطلب آورده است.( 10) او حضرت مهدي(عليه السلام) را چنين معرفي ميكند: «وثاني عشرهم ابنه محمد بن الحسن و هو ابوالقاسم محمد بن الحسن بن عليالهادي بن محمد الجواد بن علي الرضا بن موسيالكاظم ابن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي بن زين العابدين بن الحسين بن علي بن ابي طالب رضي الله عنهم.»
علاوه بر مطالب فوق، فقط همین قدر كافی است بدانید كه تمام عقاید شیعه از طریق منابع اهل سنت قابل اثبات است و كتاب هایی مانند ((عبقات الانوار)) كه ده ها جلد می باشد, همه با منابع اهل سنت حقانیت شیعه را به اثبات رسانده است.
نویسندگان برخی از كتب ذكر شده خودشان از علمای اهل سنت بوده كه پس از تحقیق شیعه شده اند. برخی از این كتاب ها مناظرات علمای شیعه و سنی می باشد. مانند المراجعات كه بسیار عمیق و عالی است و بزرگترین علمای اهل سنت را به اعتراف نسبت به حقانیت شیعه واداشت. درپایان برخی ازكتابهایی كه برای پی بردن به حقانیت شیعه قابل مطالعه هستند را ذكرمی شود:
1ـ بررسی مسائل كلی امامت، ابراهیم امینی
2ـ امامت و رهبری، شهید مطهری
3ـ آنگاه هدایت شدم، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
4ـ اهل سنت واقعی كیست؟، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
5ـ از آگاهان بپرسید، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
6ـ اهل بیت، كلید مشكلها، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
7ـ همراه با راستگویان، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
8ـ عبداللّه بن سبا، ج 3 - 1، علامه عسكری
9ـ نقش ائمه در احیای دین، ج 15 - 1، علامه عسكری
10ـ یكصد و پنجاه صحابی ساختگی، علامه عسكری
11ـ نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه عسكری
12ـ اندیشه های اسلامی در دیدگاه دو مكتب (ترجمه معالم المدرستین)، ج 2 - 1 ، علامه عسكری، ترجمه: دكتر جلیل تجلیل
13ـ حق جو و حق شناس (ترجمه المراجعات)، علامه سید شرفالدین، ترجمه محمد رضا امامی
14ـ شیعه در اسلام، علامه طباطبایی
15ـ شیعه و تهمتهای ناروا، علامه جواد شری
16ـ شیعه پاسخ میگوید، سید رضا حسینی نسب
17ـ فریب، صالح الوردانی
18ـ خاطرات مدرسه، سید محمد جواد مهری
19ـ سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی
20ـ الغدیر، علامه امینی
21ـ عبقات الانوار، میرحامد حسین لكنهوی
22ـ احقاق الحق، علامه شهید تستری
23ـ شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی
24ـ راه ما، راه و روش پیامبر ما، علامه امینی، ترجمه: موسوی همدانی.
پاورقی:
1- بقره/124
2- مائده/67
3- شيخ صدوق، كمال الدين، 1/282؛ و، امالي؛ حديث 9 ،ص111.
4- صحیح بخاری جزء رابع کتاب الاحکام باب الاستخلاف ح 7222
5- صحیح مسلم ج3 ص 1452
6-جويني، فرائد السمطين، 2/312، حديث 562؛ قندوزي حنفي، ينابيع المودّه باب 94، ص487.
7- همان، فرائد السمطين، 2/313، حديث 564 و ينابيع المودّه، باب 56، (موده عاشره)، ص258 و باب 78 ص447 و باب 49 ص493.
8- خوارزمي، مقتل الحسين، فصل سابع، 1/146؛ حسيني ترمذي، مناقب مرتضوي، باب دوم، ص139
9- بن حجر، صواعق، باب خصوصياتهم. 325؛ مناوي، كنوزالحقايق، حاشيه جامع الصغير، ج 2/128؛ باب الميم.
10- اين كتاب اخيراً با تصحيح و تحقيق دكتر صلاح الدين المنجد در انتشارات دارصادر و داربيروت سال 1958 م. چاپ شده است؛ خوشنويس، ميلاد حضرت مهدي موعود، 275.