جمع بندی راهکار برای دختری که عاشق بازیگر میشه و به فقط به ازدواج با اون فکر میکنه

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

دختر با وقار;619108 نوشت:
سلام... راستش من یه دوستی دارم که تقریبا شش ساله عاشق یکی از بازیگران شده و هر چقدر هم که باهاش صحبت میکنیم که یکم به این موضوع منطقی فکر کنه به حرف کسی گوش نمیکنه... اون میگه: من مطمئنم بهش میرسم(براساس قانون راز و تکونولوژی فکر). هر چقدر هم که بعضی از دبیرانمون به خواست ما باهاش صحبت می کنن آخرش حرف خودش رو میزنه و میگه: من میخوام به همه ثابت کنم که میشه بهش برسم و میرسم!!! اگه خبر ازدواج اون بازیگر رو بشنوه( که قطعا همینطوره ) ضربه ی خیلی سختی میخوره مخصوصا امسال که براش سال خیلی مهمی محسوب میشه، چون اون تمام رؤیا ها و زندگیش رو با اون بازیگر ساخته و تمام لحظاتش به امید رسیدن به اون سپری میشه، دائم توی سایت های مختلف و مجلات و... دنبال خبرهای جدید از اون میگرده و گوشیش پر از عکس های اون بازیگره البته یه دختر متین و خانواده دار و مذهبی به شمار می آید و لی با این موضوع هیچ جوری کنار نمیاد. میخواستم از کارشناس محترم بپرسم که ما باید با ایشون چه رفتاری داشته باشیم؟ و ایشون رو چطور از فکر این بازیگر و ازدواج با ایشون منصرف کنیم؟ ما تا جایی که تونستیم همه ی روش هایی که بهمون پیشنهاد میشده و یا به فکر خودمون میرسیده عملی کردیم و لی نتیجه ای نگرفتیم.

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت خدمت جنابعالی
دغدغه شما برای کمک به دیگران قابل ستایش است...
از انجا که خیال پردازی یک مکانسیم دفاعی است در مواقعی می تواند مفید باشد. اما با لحاظ دو نکته سن دوست شما و نیز مدت زمانی که ایشان به این امر مبادرت می کنند، در مضر بودن آن تردیدی نیست و می تواند از ناکامی ها و وضعیت نامناسب روانی ایشان حکایت داشته باشد.
فاصله ایشان از واقعیت تا جایی است که در واقع با خیالات خود زندگی می کند و نه در واقعیت! با لحاظ این امر نصیحت و...کارساز نیست بلکه ضرورت دارد تا ایشان را ترغیب کنید تا به صورت حضوری با یک روانشناس بالینی گفتگو کنند تا ضمن آسیب شناسی و تحلیل دقیق مسئله، به وی تفهیم کنند که مفهوم جذب و قدرت فکر تنها در حد یک پندار است و نه یک قانون!!

درپناه خدای متعال

[="Arial"]

دختر با وقار;619108 نوشت:
اگه خبر ازدواج اون بازیگر رو بشنوه( که قطعا همینطوره ) ضربه ی خیلی سختی میخوره

حالا این بازیگره ازدواج کرده یا نه؟:Gig:

عجب دختری!!!!
آدم حتی برای رسیدن به ی آرزوی محال باید شرایط رو خودش فراهم کنه ولی این خانم نشسته و به قول استاد صرفاً با خیال بافی و قانون جذب میخواد به خواستش برسه!!اطراف من هم کم نیستن ی همچین آدمایی ، واقعاً تعجب میکنم که پیش خودشون چه فکری می کنن که سالهای با ارزش زندگیشون رو به بازی میگیرن؟!

اعتقادات مذهبي دوستتون چه قدر قوي هست ؟ ميشه از طريق تذكرات مذهبي مانع شون شد؟

کاری نداره که

ببریدش وبلاگا یا سایتایی که مخصوص این بازیگر هست ببینه چندتا دختر براش غش و ضعف کردن خودش بدش میاد ازش:Nishkhand:

البته احتمالا باید خودش دیده باشه چون سابقش زیاده:Gig:

ولی کلا تو این سن این چیزا خیلی زیاده ولی 6 سال دیگه خدایی خیلیه!!!!

با حرف کارشناس محترم موافقم باید حتما برن پیش روانشناس

خدا کمکش کنه و نجاتش بده

سلام.دوستی دارم دانشجو19ساله که 1سال ونیم است که عاشق پسری شده .پسری که دوست برادرش است و22سالش است.دختره اول از رفتارپسره فکرمیکنه که کم کم همه فکر و ذهنش فقط اون پسره میشه.پسر خوب و مذهبی است که مغازه کامپیوتری دارد و دختر که اول بار میره در مغازش.از بابت پسره خیالش راحته که با کس دیگری نیست چون که وقتی دختر سال اولش کنکورمیده داداشش برگه کنکورشو به پسرمیده و تو اون برگه هم شماره دختره و تاریخ تولد و.....بوده که پسرمیتونسته شمارشو برداره اما برنداشته.تااینکه خود دختر بهش پیام میده و پسرهم میگه شما که دخترخودشومعرفی کرد که بااین حال پسر جوابشوداد. ایمیل و پیامک همشون کاری بوده.که یک روز پسر براش توایمیل مینویسه لطفادیگه نگیدعکس (ازطبیعت بوده)ارسال کن نه وقتشودارم نه حوصلشو.دختر هم اول بار ناراحت میشه اما بازمیگه اشکال نداره که گفته.وبعدازاین ایمیل شمارشو پاک کرد وتمام ایمیل و......خیلی تو فکر پسرس که نمیتونه فراموشش کنه خیلی گریه میکنه.به دوستش میگه که بره پسر راببینه وازحالش به اون خبربده.شما لطفا راهنمایی کنید که دختر چیکار کنه؟اگه عاشقش ماند وپسربه اون هیچ علاقه ای نداشت دختر ضربه میخوره.لطفا کمک کنید.ممنون

samanehm;620672 نوشت:
سلام.دوستی دارم دانشجو19ساله که 1سال ونیم است که عاشق پسری شده .پسری که دوست برادرش است و22سالش است.دختره اول از رفتارپسره فکرمیکنه که کم کم همه فکر و ذهنش فقط اون پسره میشه.پسر خوب و مذهبی است که مغازه کامپیوتری دارد و دختر که اول بار میره در مغازش.از بابت پسره خیالش راحته که با کس دیگری نیست چون که وقتی دختر سال اولش کنکورمیده داداشش برگه کنکورشو به پسرمیده و تو اون برگه هم شماره دختره و تاریخ تولد و.....بوده که پسرمیتونسته شمارشو برداره اما برنداشته.تااینکه خود دختر بهش پیام میده و پسرهم میگه شما که دخترخودشومعرفی کرد که بااین حال پسر جوابشوداد. ایمیل و پیامک همشون کاری بوده.که یک روز پسر براش توایمیل مینویسه لطفادیگه نگیدعکس (ازطبیعت بوده)ارسال کن نه وقتشودارم نه حوصلشو.دختر هم اول بار ناراحت میشه اما بازمیگه اشکال نداره که گفته.وبعدازاین ایمیل شمارشو پاک کرد وتمام ایمیل و......خیلی تو فکر پسرس که نمیتونه فراموشش کنه خیلی گریه میکنه.به دوستش میگه که بره پسر راببینه وازحالش به اون خبربده.شما لطفا راهنمایی کنید که دختر چیکار کنه؟اگه عاشقش ماند وپسربه اون هیچ علاقه ای نداشت دختر ضربه میخوره.لطفا کمک کنید.ممنون

به نظر من اگه پسره دختره رو میخواست تا الان پا پیش گذاشته بود بهتره بیخیال چنین عشق و عاشقی بشه و روی زندگی خودش تمرکز کنه
بهتره اونقدر خودش رو لایق بدونه که هر کسی آرزوی ازدواج با اون رو داشته باشند نه اینکه بیست و چهار ساعته وقتش رو برای عشقی یه طرفه تلف کنه
این احساسات شکننده هم هر چی جلوتر بره فقط به خود دختره صدمه میرسونه نه کسی که روحش هم از قضایا خبر نداره

samanehm;620672 نوشت:
سلام.دوستی دارم دانشجو19ساله که 1سال ونیم است که عاشق پسری شده .پسری که دوست برادرش است و22سالش است.دختره اول از رفتارپسره فکرمیکنه که کم کم همه فکر و ذهنش فقط اون پسره میشه.پسر خوب و مذهبی است که مغازه کامپیوتری دارد و دختر که اول بار میره در مغازش.از بابت پسره خیالش راحته که با کس دیگری نیست چون که وقتی دختر سال اولش کنکورمیده داداشش برگه کنکورشو به پسرمیده و تو اون برگه هم شماره دختره و تاریخ تولد و.....بوده که پسرمیتونسته شمارشو برداره اما برنداشته.تااینکه خود دختر بهش پیام میده و پسرهم میگه شما که دخترخودشومعرفی کرد که بااین حال پسر جوابشوداد. ایمیل و پیامک همشون کاری بوده.که یک روز پسر براش توایمیل مینویسه لطفادیگه نگیدعکس (ازطبیعت بوده)ارسال کن نه وقتشودارم نه حوصلشو.دختر هم اول بار ناراحت میشه اما بازمیگه اشکال نداره که گفته.وبعدازاین ایمیل شمارشو پاک کرد وتمام ایمیل و......خیلی تو فکر پسرس که نمیتونه فراموشش کنه خیلی گریه میکنه.به دوستش میگه که بره پسر راببینه وازحالش به اون خبربده.شما لطفا راهنمایی کنید که دختر چیکار کنه؟اگه عاشقش ماند وپسربه اون هیچ علاقه ای نداشت دختر ضربه میخوره.لطفا کمک کنید.ممنون

و اما بعد. به نظرم دو حالت داره، اول اینکه ممکنه پسره به خاطر داشتن نوعی ارتباط با این دختر، عذاب وجدان گرفته و سعی کرده رابطشو قطع کنه. در این حالت به عقیده ی من بهتره اون خانوم خیلی سرسنگین برخورد کنن، اگه واقعا دوستش داره و می خواد بهش برسه و در عین حال شخصیتش کوچیک نشه، بهتره به حجابشون ( گفتین پسره مذهبیه) بیشتر اهمیت بده و به هیچ عنوان پسرهای دیگه رو اعتنا نکنه. خیلی از پسرها کشته مرده ی دختر با حیا حجابن، حالا اگر بدونن که اون دختر فقط و فقط اون رو دوست داره دیگه کار تمومه.
حالت دوم ( خدای نکرده) اینه که می خواد رابطش رو بیشتر کنه و در این حد نمونه. بزارین درباره ی این حالت بحث نکنیم.

هیچ راهی نداره.... الا یکی!

اونم اینه که وقتی خوابیه یواشکی سرشو ماشین دو بزنی!! :Khandidan!:
وقتی بیدار بشه ببینه سرش کچل هست اینقدر غصه می خوره که می خواد بمیره!

حالا این حجم عظیم غصه و خجالتی و اینا اون سیل عظیم علایق الکی رو سد راه میکنه دخترتون نجات پیدا می کنه!

می بینین به فکر هیچ کس خطول نمیکرد!

[/SPOILER]

در این گونه موارد این گفته جناب مولوی را از یاد نبرید :
...............................
عشقهایی کز پی رنگی بود

عشق نبود عاقبت ننگی بود

کاش کان هم ننگ بودی یکسری

تا نرفتی بر وی آن بد داوری

خون دوید از چشم همچون جوی او

دشمن جان وی آمد روی او

دشمن طاووس آمد پر او

ای بسی شه را بکشته فر او

گفت من آن آهوم کز ناف من

ریخت این صیاد خون صاف من

ای من آن روباه صحرا کز کمین

سر بریدندش برای پوستین

ای من آن پیلی که زخم پیلبان

ریخت خونم از برای استخوان

آنک کشتستم پی مادون من

می‌نداند که نخسپد خون من

بر منست امروز و فردا بر ویست

خون چون من کس چنین ضایع کیست

گر چه دیوار افکند سایهٔ دراز

باز گردد سوی او آن سایه باز

این جهان کوهست و فعل ما ندا

سوی ما آید نداها را صدا

زانک عشق مردگان پاینده نیست

زانک مرده سوی ما آینده نیست

عشق زنده در روان و در بصر

هر دمی باشد ز غنچه تازه‌تر

عشق آن زنده گزین کو باقیست

کز شراب جان‌فزایت ساقیست

عشق آن بگزین که جمله انبیا

یافتند از عشق او کار و کیا

تو مگو ما را بدان شه بار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست

دختر با وقار;619108 نوشت:
سلام... راستش من یه دوستی دارم که تقریبا شش ساله عاشق یکی از بازیگران شده و هر چقدر هم که باهاش صحبت میکنیم که یکم به این موضوع منطقی فکر کنه به حرف کسی گوش نمیکنه... اون میگه: من مطمئنم بهش میرسم(براساس قانون راز و تکونولوژی فکر)

سلام
این مستند رو بنده دیدم
متاسفانه مردم ما آموزش نمی بیند، علم و تکنولوژی ابتدا در اختیار آنها قرار می گیرد اما بدون آموزش و تربیت. مانند موبایل که چقدر مردم را بدبخت کرد و چقدر خودکشی کردندو...
این مستند کاملا ضد دین است و خرافه است
مثال می زنم من هی بشینم بگم کنکو رتبه یک میشم من کنکور رتبه یک میشم من کنگور رتبه یک میشیم خب شدم؟ نه بابا اینها مردم رو تخطئه کردند
این مستند به افکار جبر گرایانه و اینکه خدا هیچ دخالتی در امور ندارد و در نهایت به فرضیه داروینیسم و تکامل دامن زده است.
جبر گرایانه چون اگر شما این مستند را باور کنید و ببینید کسی دارد به شما ظلم میکند عملا تلاشی نمیکنید و فقط با خودتون فکر می کنید و تو تخیلات خوتون باقی میمونید مانند فیلم اینسپشن یا آواتار که در این فیلم کارکترها فقط در خیالات خود به سر میبرند و برای جامعه هیچ ضرر و منفعتی ندارند بنابراین هدف از این مستند نیز همین بوده. اون بدبختی که تو اتیوپی زندگی میکنه یعنی هیچوقت به غذای خوب فکر نمیکنه؟؟ امام حسین چی با خودش فکر کرد که تو کربلا باش اونجور کردند؟؟ در نتیجه این مستند به شدت ضد دین است و شما می تونید دوستتون رو قانع کنید

m.r226;620954 نوشت:
اینه که می خواد رابطش رو بیشتر کنه و در این حد نمونه. بزارین درباره ی این حالت بحث نکنیم.

سلام.نه اصلا ازآن روز که پسر گفت دیگه نگیدعکس بفرست دوستم هم دیگه شمارشوپاک کرد و دیگه کلا ن بهش زنگ زد و نه اس داد.

عزرائیل;620976 نوشت:
هیچ راهی نداره.... الا یکی!

اونم اینه که وقتی خوابیه یواشکی سرشو ماشین دو بزنی!!
وقتی بیدار بشه ببینه سرش کچل هست اینقدر غصه می خوره که می خواد بمیره!

حالا این حجم عظیم غصه و خجالتی و اینا اون سیل عظیم علایق الکی رو سد راه میکنه دخترتون نجات پیدا می کنه!

می بینین به فکر هیچ کس خطول نمیکرد!

:Khandidan!::ghash:راهکار اساسی بود !دستت درد نکنه کلی خندیدم آخر شبی!!:ghash::yes::solh::shad:

[="Arial"][="DarkGreen"]

عزرائیل;620976 نوشت:
هیچ راهی نداره.... الا یکی!

اونم اینه که وقتی خوابیه یواشکی سرشو ماشین دو بزنی!!

:Khandidan!:
وقتی بیدار بشه ببینه سرش کچل هست اینقدر غصه می خوره که می خواد بمیره!

حالا این حجم عظیم غصه و خجالتی و اینا اون سیل عظیم علایق الکی رو سد راه میکنه دخترتون نجات پیدا می کنه!

می بینین به فکر هیچ کس خطول نمیکرد!

[/SPOILER]

بیخیال!
میخوای خودشو بکشه؟؟؟!!![/]

[="Tahoma"]

بچه محله امام رضا;620450 نوشت:

حالا این بازیگره ازدواج کرده یا نه؟:Gig:

هنوز نه...

[="Tahoma"]

اميدوار;620429 نوشت:
بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت خدمت جنابعالی
دغدغه شما برای کمک به دیگران قابل ستایش است...
از انجا که خیال پردازی یک مکانسیم دفاعی است در مواقعی می تواند مفید باشد. اما با لحاظ دو نکته سن دوست شما و نیز مدت زمانی که ایشان به این امر مبادرت می کنند، در مضر بودن آن تردیدی نیست و می تواند از ناکامی ها و وضعیت نامناسب روانی ایشان حکایت داشته باشد.
فاصله ایشان از واقعیت تا جایی است که در واقع با خیالات خود زندگی می کند و نه در واقعیت! با لحاظ این امر نصیحت و...کارساز نیست بلکه ضرورت دارد تا ایشان را ترغیب کنید تا به صورت حضوری با یک روانشناس بالینی گفتگو کنند تا ضمن آسیب شناسی و تحلیل دقیق مسئله، به وی تفهیم کنند که مفهوم جذب و قدرت فکر تنها در حد یک پندار است و نه یک قانون!!

درپناه خدای متعال


با عرض سلام مجدد و تشکر بابت پاسخ جامع و کاملی که ارائه دادید.
با توجه به این که امسال برای ما سال خیلی مهمی محسوب میشه و ما کنکور داریم، مشاوران مدرسه چون با ایشون صحبت کردند و به نتیجه ای نرسیدند به ما توصیه کردند تا بعد از کنکور کاری به کارشون نداشته باشیم و سعی نکنیم که ایشون رو از این فکر و خیالات بیرون بیاریم چون امسال، سال تغییر نیست...
با توجه به این مورد میخواستم بدونم بنده با کمک سایر دوستان میتونیم در حال حاضر یعنی تا بعد از برگزاری کنکور سراسری بدون مراجعه کردن به روانشناس بالینی خودمون اقداماتی رو انجام بدیم به فرض ماباید اگه اون آقای بازیگر ازدواج کرد نذاریم که دوستمون با خبر بشه چون ضربه ی سختی میخوره در صورتی که ایشون همه ی برنامه های تلویزیونی ایشون رو دنبال میکنند و توی سایت ها و وبلاگ های مختلف دنبال خبرهای جدید از این جناب بازیگر هستند و ما هیچ جوره نمیتونیم مانعشون بشیم. حتی یک بار یکی از دوستان که به شوخی بهشون گفتند که خبر ازدواج این بازیگر رو شنیدند که تا کلی وقت از ته دلش گریه میکرد و...
با توجه با این موارد به نظر شما کاری از دست ما ساخته هست یا نه؟

Romisa;620470 نوشت:
اعتقادات مذهبي دوستتون چه قدر قوي هست ؟ ميشه از طريق تذكرات مذهبي مانع شون شد؟

دختر خوب و متدینیه و خانوادشون هم مذهبیه ولی خب هیچ جوره با اینکه این موضوع نشدنی و محال کنار نمیاد...:Ghamgin:

صادق;620982 نوشت:
در این گونه موارد این گفته جناب مولوی را از یاد نبرید :
...............................
عشقهایی کز پی رنگی بود

عشق نبود عاقبت ننگی بود

کاش کان هم ننگ بودی یکسری

تا نرفتی بر وی آن بد داوری

خون دوید از چشم همچون جوی او

دشمن جان وی آمد روی او

دشمن طاووس آمد پر او

ای بسی شه را بکشته فر او

گفت من آن آهوم کز ناف من

ریخت این صیاد خون صاف من

ای من آن روباه صحرا کز کمین

سر بریدندش برای پوستین

ای من آن پیلی که زخم پیلبان

ریخت خونم از برای استخوان

آنک کشتستم پی مادون من

می‌نداند که نخسپد خون من

بر منست امروز و فردا بر ویست

خون چون من کس چنین ضایع کیست

گر چه دیوار افکند سایهٔ دراز

باز گردد سوی او آن سایه باز

این جهان کوهست و فعل ما ندا

سوی ما آید نداها را صدا

زانک عشق مردگان پاینده نیست

زانک مرده سوی ما آینده نیست

عشق زنده در روان و در بصر

هر دمی باشد ز غنچه تازه‌تر

عشق آن زنده گزین کو باقیست

کز شراب جان‌فزایت ساقیست

عشق آن بگزین که جمله انبیا

یافتند از عشق او کار و کیا

تو مگو ما را بدان شه بار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست


برای ما فقرا ای کاش معنیشو می نوشتید به خدا از آب بیشتر نیاز داریم.

yaHosseinDS;621649 نوشت:
برای ما فقرا ای کاش معنیشو می نوشتید به خدا از آب بیشتر نیاز داریم.

باسلام وتشکر .
از این که تشنه درک عمیق تر معارف هستید از شما تقدیر می شود .
انشا ءالله هیچگاه از این آب زلال سیر و دلگیر نشوید وهمواره در خود احساس تشنگی نماید
ودر پی رفع آن بکوشید وبجوشید وبنوشید .
پیام ومعنای اشعار بسیار روشن است نیازی به توضیح ندارد هر کدام از فراز که برای جناب تان نا مفهوم است بیان نماید تا روشن تر شود .

صادق;621797 نوشت:
باسلام وتشکر .
از این که تشنه درک عمیق تر معارف هستید از شما تقدیر می شود .
انشا ءالله هیچگاه از این آب زلال سیر و دلگیر نشوید وهمواره در خود احساس تشنگی نماید
ودر پی رفع آن بکوشید وبجوشید وبنوشید .
پیام ومعنای اشعار بسیار روشن است نیازی به توضیح ندارد هر کدام از فراز که برای جناب تان نا مفهوم است بیان نماید تا روشن تر شود .

کاش کان هم ننگ بودی یکسری

تا نرفتی بر وی آن بد داوری

دشمن طاووس آمد پر او

ای بسی شه را بکشته فر او

آنک کشتستم پی مادون من

می‌نداند که نخسپد خون من

بر منست امروز و فردا بر ویست

خون چون من کس چنین ضایع کیست

گر چه دیوار افکند سایهٔ دراز

باز گردد سوی او آن سایه باز

زانک عشق مردگان پاینده نیست

زانک مرده سوی ما آینده نیست

عشق آن زنده گزین کو باقیست

کز شراب جان‌فزایت ساقیست

عشق آن بگزین که جمله انبیا

یافتند از عشق او کار و کیا

تو مگو ما را بدان شه بار نیست

این بیت ها رو کلماتش بعضیاش خیلی ادبیاتی اگر می شه بعضی کلماتش که سخته رو ترجمه کنید .مثلا بیت اولی رو کلا متوجه نمی شم Sad ممنون

yaHosseinDS;621888 نوشت:
کاش کان هم ننگ بودی یکسری

تا نرفتی بر وی آن بد داوری

دشمن طاووس آمد پر او

ای بسی شه را بکشته فر او

آنک کشتستم پی مادون من

می‌نداند که نخسپد خون من

بر منست امروز و فردا بر ویست

خون چون من کس چنین ضایع کیست

گر چه دیوار افکند سایهٔ دراز

باز گردد سوی او آن سایه باز

زانک عشق مردگان پاینده نیست

زانک مرده سوی ما آینده نیست

عشق آن زنده گزین کو باقیست

کز شراب جان‌فزایت ساقیست

عشق آن بگزین که جمله انبیا

یافتند از عشق او کار و کیا

تو مگو ما را بدان شه بار نیست

این بیت ها رو کلماتش بعضیاش خیلی ادبیاتی اگر می شه بعضی کلماتش که سخته رو ترجمه کنید .مثلا بیت اولی رو کلا متوجه نمی شم Sad ممنون

مراد از بیت اول این است که عشق های که از پی رنگ است نه تنها ننگ ادم است بلکه موجب سقوط او می گردد
بیقه را دقت نماید روشن است

سلام.این احساسات همش زود گذره فقط فک کنم منشا بیکاری داره و کمبود محبت ... دوستان لطف کنن با دوستایی ک میخوان کمک شون کنن زیادی رفیق بشن و محبت شونو بهشون بیشتر نشون بدن و خیلی هم جبهه نگیرن جلو طرف ... بعد یه مدت ک همش باهاتون درموردش حرف بزنه خودش خسته میشه و کوتاه میاد ... و سعی کنین کارایی رو دونفره پیشنهاد بدین بهش تا از فکر و خیال بیاد بیرون ... حساس نشین یه کم بگذره و بزرگ بشن ب این افکار خودشون میخندن ... موفق باشین ...

صادق;621890 نوشت:
مراد از بیت اول این است که عشق های که از پی رنگ است نه تنها ننگ ادم است بلکه موجب سقوط او می گردد
بیقه را دقت نماید روشن است

استاد ممنون اما بیت اول اونی که نقل قول کردم منظورم بود :Nishkhand: یعنی این بیت
"کاش کان هم ننگ بودی یکسری

تا نرفتی بر وی آن بد داوری"

دختر با وقار;619108 نوشت:
سلام... راستش من یه دوستی دارم که تقریبا شش ساله عاشق یکی از بازیگران شده و هر چقدر هم که باهاش صحبت میکنیم که یکم به این موضوع منطقی فکر کنه به حرف کسی گوش نمیکنه... اون میگه: من مطمئنم بهش میرسم(براساس قانون راز و تکونولوژی فکر). هر چقدر هم که بعضی از دبیرانمون به خواست ما باهاش صحبت می کنن آخرش حرف خودش رو میزنه و میگه: من میخوام به همه ثابت کنم که میشه بهش برسم و میرسم!!! اگه خبر ازدواج اون بازیگر رو بشنوه( که قطعا همینطوره ) ضربه ی خیلی سختی میخوره مخصوصا امسال که براش سال خیلی مهمی محسوب میشه، چون اون تمام رؤیا ها و زندگیش رو با اون بازیگر ساخته و تمام لحظاتش به امید رسیدن به اون سپری میشه، دائم توی سایت های مختلف و مجلات و... دنبال خبرهای جدید از اون میگرده و گوشیش پر از عکس های اون بازیگره البته یه دختر متین و خانواده دار و مذهبی به شمار می آید و لی با این موضوع هیچ جوری کنار نمیاد. میخواستم از کارشناس محترم بپرسم که ما باید با ایشون چه رفتاری داشته باشیم؟ و ایشون رو چطور از فکر این بازیگر و ازدواج با ایشون منصرف کنیم؟ ما تا جایی که تونستیم همه ی روش هایی که بهمون پیشنهاد میشده و یا به فکر خودمون میرسیده عملی کردیم و لی نتیجه ای نگرفتیم.

سلام علیکم و رحمة الله،
اول اینکه ای کاش حقیر نصف این دوست شما نسبت به امام زمان علیه‌السلام دغدغه داشتم، ایشان را اگر کسی اینقدر دنبالشان باشد بهشان می‌رسد و نیازی به قانون راز و تکنولورژی فکر هم ندارد!
دوم اینکه به ایشان بفرمایید که دختران زیادی مثل ایشان قاعدتاً عاشق آن بازیگر هستند و اتفاقا بسیاری از ایشان هم چه بسا معتقد به قانون راز باشند و بخواهند درستی این قانون را به سبک علوم تجربی اثبات نمایند و در نتیجه مطابق قانون راز آن آقای بازیگر باید نهایتاً با تمام این خانم‌ها ازدواج کنند، اما مطابق شرع مقدس که دوستتان هم به آن پایبند هستند آن آقا با بیشتر از چهار نفر از این خانم‌ها نمی‌تواند ازدواج دائم کند، حالا قانون راز غلط است یا بقیه قرار است متعه شوند یا مدام یک گروه ازدواج کنند و گروه دیگر طلاق بگیرند؟ :Gig:
یا علی علیه‌السلام

samanehm;620672 نوشت:
سلام.دوستی دارم دانشجو19ساله که 1سال ونیم است که عاشق پسری شده .پسری که دوست برادرش است و22سالش است.دختره اول از رفتارپسره فکرمیکنه که کم کم همه فکر و ذهنش فقط اون پسره میشه.پسر خوب و مذهبی است که مغازه کامپیوتری دارد و دختر که اول بار میره در مغازش.از بابت پسره خیالش راحته که با کس دیگری نیست چون که وقتی دختر سال اولش کنکورمیده داداشش برگه کنکورشو به پسرمیده و تو اون برگه هم شماره دختره و تاریخ تولد و.....بوده که پسرمیتونسته شمارشو برداره اما برنداشته.تااینکه خود دختر بهش پیام میده و پسرهم میگه شما که دخترخودشومعرفی کرد که بااین حال پسر جوابشوداد. ایمیل و پیامک همشون کاری بوده.که یک روز پسر براش توایمیل مینویسه لطفادیگه نگیدعکس (ازطبیعت بوده)ارسال کن نه وقتشودارم نه حوصلشو.دختر هم اول بار ناراحت میشه اما بازمیگه اشکال نداره که گفته.وبعدازاین ایمیل شمارشو پاک کرد وتمام ایمیل و......خیلی تو فکر پسرس که نمیتونه فراموشش کنه خیلی گریه میکنه.به دوستش میگه که بره پسر راببینه وازحالش به اون خبربده.شما لطفا راهنمایی کنید که دختر چیکار کنه؟اگه عاشقش ماند وپسربه اون هیچ علاقه ای نداشت دختر ضربه میخوره.لطفا کمک کنید.ممنون

ای بابا بسوزه پدر عاشقی زمان همه چیو حل میکنه
بارها دیدم که دختر ها پشت تلفن گریه میکنن واسه پسرا که برگردو فلانو اینا ما هم بعد بهشون میخندیم البته من اذار ندارم چنین کاری کنم ولی همه ی دخترا بدونید 90 درصد پسرایی که هنوز به سن ازدواج نرسیدن قصدشون چیز دیگس دل نبندید پس بیخودی
اصلا تو این شرایط حق بدید که هیچ پسری فکر ازدواج نباشه
چون یکی دیگه هم با خودش بدبخت میکنه

دختر با وقار;621640 نوشت:

با عرض سلام مجدد و تشکر بابت پاسخ جامع و کاملی که ارائه دادید.
با توجه به این که امسال برای ما سال خیلی مهمی محسوب میشه و ما کنکور داریم، مشاوران مدرسه چون با ایشون صحبت کردند و به نتیجه ای نرسیدند به ما توصیه کردند تا بعد از کنکور کاری به کارشون نداشته باشیم و سعی نکنیم که ایشون رو از این فکر و خیالات بیرون بیاریم چون امسال، سال تغییر نیست...
با توجه به این مورد میخواستم بدونم بنده با کمک سایر دوستان میتونیم در حال حاضر یعنی تا بعد از برگزاری کنکور سراسری بدون مراجعه کردن به روانشناس بالینی خودمون اقداماتی رو انجام بدیم به فرض ماباید اگه اون آقای بازیگر ازدواج کرد نذاریم که دوستمون با خبر بشه چون ضربه ی سختی میخوره در صورتی که ایشون همه ی برنامه های تلویزیونی ایشون رو دنبال میکنند و توی سایت ها و وبلاگ های مختلف دنبال خبرهای جدید از این جناب بازیگر هستند و ما هیچ جوره نمیتونیم مانعشون بشیم. حتی یک بار یکی از دوستان که به شوخی بهشون گفتند که خبر ازدواج این بازیگر رو شنیدند که تا کلی وقت از ته دلش گریه میکرد و...
با توجه با این موارد به نظر شما کاری از دست ما ساخته هست یا نه؟

سلام علیکم و رحمة الله،
سالی که کنکور دارند تمام برنامه‌های تلویزیونی آن بازیگر و خبرهای توی سایتها و وبلاگها را دنبال می‌کنند؟ زمان ما از خیلی قبل‌تر از این حرفها همه چیز تعطیل برای کنکور می‌شد! البته متأسفانه ...
اما نمی‌دانم این پیشنهاد چقدر غیرمسؤولانه است اما به صورت سؤالی می‌پرسم که جنبه‌ی پیشنهادی آن زیاد به چشم نخورد، به نظر شما اگر ایشان اقدام به تغییر کنند و زمان‌هایی که تا حالا پای تلویزیون و اینترنت می‌نشستند را صرف تغییر خود و تحمل عوارض و ناراحتی‌های ناشی از آن بکنند بهتر نیست؟
چیزی که مشخص است این است که این عشق احساس کاذبی است که درون‌مایه‌ای ندارد، اگر پیشنهاد جناب عزرائیل که:

عزرائیل;620976 نوشت:
هیچ راهی نداره.... الا یکی!

اونم اینه که وقتی خوابیه یواشکی سرشو ماشین دو بزنی!! :Khandidan!:
وقتی بیدار بشه ببینه سرش کچل هست اینقدر غصه می خوره که می خواد بمیره!

حالا این حجم عظیم غصه و خجالتی و اینا اون سیل عظیم علایق الکی رو سد راه میکنه دخترتون نجات پیدا می کنه!


کاربردی نیست ولی از نظر تئوری فکر کنم راهش همین باشد، کسی که خواب است را صدایش می‌زنند که بیدار شود (حرف زدن، نصیحت) ولی اگر خوابش سنگین است باید تکانش داد تا بیدار شود و اگر هم هر چقدر که تکانش دادند بیدار نشد دیگر باید برایش فاتحه خواند و دعا کرد که لااقل اگر مانند زلیخا دنیایش را از دست داد لااقل باز مثل زلیخا آخرت را به دست بیاورد و اگر نمی‌آورد لااقل از دست ندهد ...
یا علی علیه‌السلام

samanehm;620672 نوشت:
سلام.دوستی دارم دانشجو19ساله که 1سال ونیم است که عاشق پسری شده .پسری که دوست برادرش است و22سالش است.دختره اول از رفتارپسره فکرمیکنه که کم کم همه فکر و ذهنش فقط اون پسره میشه.پسر خوب و مذهبی است که مغازه کامپیوتری دارد و دختر که اول بار میره در مغازش.از بابت پسره خیالش راحته که با کس دیگری نیست چون که وقتی دختر سال اولش کنکورمیده داداشش برگه کنکورشو به پسرمیده و تو اون برگه هم شماره دختره و تاریخ تولد و.....بوده که پسرمیتونسته شمارشو برداره اما برنداشته.تااینکه خود دختر بهش پیام میده و پسرهم میگه شما که دخترخودشومعرفی کرد که بااین حال پسر جوابشوداد. ایمیل و پیامک همشون کاری بوده.که یک روز پسر براش توایمیل مینویسه لطفادیگه نگیدعکس (ازطبیعت بوده)ارسال کن نه وقتشودارم نه حوصلشو.دختر هم اول بار ناراحت میشه اما بازمیگه اشکال نداره که گفته.وبعدازاین ایمیل شمارشو پاک کرد وتمام ایمیل و......خیلی تو فکر پسرس که نمیتونه فراموشش کنه خیلی گریه میکنه.به دوستش میگه که بره پسر راببینه وازحالش به اون خبربده.شما لطفا راهنمایی کنید که دختر چیکار کنه؟اگه عاشقش ماند وپسربه اون هیچ علاقه ای نداشت دختر ضربه میخوره.لطفا کمک کنید.ممنون

سلام علیکم و رحمة الله،
به برکت حقوق بشر به سبک کفار غربی که ما هم چشم و گوش بسته مطیع ایشان هستیم (البته آنهایی مطیع بی‌چون‌و‌چرای آنها هستند که با تقلید در اسلام مخالف هستند و ادعای تعقل دارند) سن ازدواج در ایران بالا رفته است و در نتیجه با این جوّ روشن‌فکری ظاهراً چاره‌ای نیست برای اکثر جوانان مذهبی که دوره‌ای از عشق و عاشقی سرکوب شده را بگذرانند و رنج آن را با تمام وجود بکشند، ولی مژده ای دل که اگر به گناه نیفتادند و از این مهلکه روان و جسم سالم به در بردند و عادات قبیح پیدا نکردند ممکن است در سن بالا (به زعم خودشان سن ازدواج درست!) ازدواج موفقی داشتند (آن هم در میان این آمار سرسام‌آور طلاق) و به حماقت‌های گذشته‌ی خود تلخندی زدند و فراموشش کردند (اگرچه خودشان هم فراموش کنند اثراتش با ایشان بوده و زهرش به کانون خانواده‌اشان و جامعه بازخواهد گشت، مگرآنکه خداوند رحم کند) و و خلاصه از رزومه‌ی قابل انتشار خود حذفش کردند ...
خلاصه‌اش اینکه سعی کنید نجاتشان بدهید ولی نهایتاً برایشان دعا کنید و این مسائل یک دوره دارد که فقط باید امیدوار بود ایشان از آن به سلامت گذر کنند ...
نگفتم همه اینطور هستند ولی نظر شخصی حقیر است که گرفتاران این قضیه خیلی‌ها هستند ... دوست شما یک جمله از این رنج‌نامه‌ی طویل است ...
یا علی علیه‌السلام

samanehm;620672 نوشت:
سلام.دوستی دارم دانشجو19ساله که 1سال ونیم است که عاشق پسری شده .پسری که دوست برادرش است و22سالش است.دختره اول از رفتارپسره فکرمیکنه که کم کم همه فکر و ذهنش فقط اون پسره میشه.پسر خوب و مذهبی است که مغازه کامپیوتری دارد و دختر که اول بار میره در مغازش.از بابت پسره خیالش راحته که با کس دیگری نیست چون که وقتی دختر سال اولش کنکورمیده داداشش برگه کنکورشو به پسرمیده و تو اون برگه هم شماره دختره و تاریخ تولد و.....بوده که پسرمیتونسته شمارشو برداره اما برنداشته.تااینکه خود دختر بهش پیام میده و پسرهم میگه شما که دخترخودشومعرفی کرد که بااین حال پسر جوابشوداد. ایمیل و پیامک همشون کاری بوده.که یک روز پسر براش توایمیل مینویسه لطفادیگه نگیدعکس (ازطبیعت بوده)ارسال کن نه وقتشودارم نه حوصلشو.دختر هم اول بار ناراحت میشه اما بازمیگه اشکال نداره که گفته.وبعدازاین ایمیل شمارشو پاک کرد وتمام ایمیل و......خیلی تو فکر پسرس که نمیتونه فراموشش کنه خیلی گریه میکنه.به دوستش میگه که بره پسر راببینه وازحالش به اون خبربده.شما لطفا راهنمایی کنید که دختر چیکار کنه؟اگه عاشقش ماند وپسربه اون هیچ علاقه ای نداشت دختر ضربه میخوره.لطفا کمک کنید.ممنون

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت خدمت جنابعالی

وضعیت مذکور بیانگر وابستگی دوست شما است که می تواند ناشی از برخی ناکامی های گذشته و اضطرابهای فروخفته باشد. برای کمک به وی لازم است ایشان را برای جلوگیری از آسیب عاطفی بیشتر به گفتگو با یک روانشاس ترغیب نمائید. سعی کنید ضرورت این کار را با تبیین این واقعیت که لازم است به فکر آینده و سلامت خود باشید و این واقعیت که در شرایط هیجانی نمی توانید تصمیم بگیرید، دنبال کنید.
لازم است ایشان با تغییراتی در سطح شناخت و رفتار، عواطف و هیجانات را کنترل کنند، به این منظور؛
_ از خیال پردازی اجتناب کنند
_ در صورت مواجهه با افکار مرتبط با این فرد، با تغییر حالت و مکان، ذهن خود را به سایر امور منصرف کنند
_ از تنهایی و بی کاری فاصله بگیرند
_ اولویتها و اهداف زندگی را مشخص کنند و برای رسیدن به انها برنامه ریزی نمایند
_ اوقات بیشری را برای بودن با دوستان اختصاص دهند
_ فعالیتهای متنوع و جدیدی را آغاز کنند
_ از مواجهه رو در رو با ایشان اجتناب کنند

سلام

داشتم این تاپیک رو میخوندم که یاد خودم افتادم و کلی خندم گرفت:Khandidan!:

هیچی فقط میتونم بگم خدا رحمتش کنه...

بسمه تعالی
با سلام و تحیت

یکی از سروران بزرگواری کردند و تذکر دادند که در مورد مفهوم مکانیزم دفاعی توضیح بیشتری داده بشه، ضمن تشکر از ایشان، باید گفت مکانیزم دفاعی به این امر اشاره دارد که در مواقعی بواسطه تعارضات درونی و وجود مانع برای رسیدن به خواسته های خود، تنشهایی پدید می آید که برای مهار این تنشها و جلوگیری از آسیب، به صورت ناخودآگاه مکانیزم های دفاعی فعال می شود تا ما را در مقابل تنشهای مذکور محافظت کند.
برخی از این مکانیزمها عبارتند از،
سرکوبی: فرستادن یک نیاز به ناخودآگاه بواسطه توجه گردانی و بازداری ذهنی
جبران: کوشش افراطی برای رسیدن به موقعیتی خاص برای پوشاندن نقاط ضعف
دلیل تراشی: ارائه دلائل مختلف برای توجیه شکست برای حفظ حرمت خود( عزت نفس)
فرافکنی: نسبت دادن ویژگیهای غیر قابل قبول خود به دیگران
برخی از این مکانیزمها رشد یافته و مثبت هستند و برخی رشدنایافته و منفی و برخی نیز حد وسط
به عنوان مثال تصعید یا والایش مثبت ترین مکانیزم دفاعی است

چکیده سوال: دوست من عاشق یکی از بازیگرها شده. چه کار کنیم که فراموشش کند؟

سلام
راستش من یه دوستی دارم که تقریبا شش ساله عاشق یکی از بازیگران شده و هر چقدر هم که باهاش صحبت میکنیم که یکم به این موضوع منطقی فکر کنه به حرف کسی گوش نمیکنه... اون میگه: من مطمئنم بهش میرسم(براساس قانون راز و تکونولوژی فکر). هر چقدر هم که بعضی از دبیرانمون به خواست ما باهاش صحبت می کنن آخرش حرف خودش رو میزنه و میگه: من میخوام به همه ثابت کنم که میشه بهش برسم و میرسم!!! اگه خبر ازدواج اون بازیگر رو بشنوه( که قطعا همینطوره ) ضربه ی خیلی سختی میخوره مخصوصا امسال که براش سال خیلی مهمی محسوب میشه، چون اون تمام رؤیا ها و زندگیش رو با اون بازیگر ساخته و تمام لحظاتش به امید رسیدن به اون سپری میشه، دائم توی سایت های مختلف و مجلات و... دنبال خبرهای جدید از اون میگرده و گوشیش پر از عکس های اون بازیگره البته یه دختر متین و خانواده دار و مذهبی به شمار می آید و لی با این موضوع هیچ جوری کنار نمیاد. میخواستم از کارشناس محترم بپرسم که ما باید با ایشون چه رفتاری داشته باشیم؟ و ایشون رو چطور از فکر این بازیگر و ازدواج با ایشون منصرف کنیم؟ ما تا جایی که تونستیم همه ی روش هایی که بهمون پیشنهاد میشده و یا به فکر خودمون میرسیده عملی کردیم و لی نتیجه ای نگرفتیم.

پاسخ:

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت خدمت جنابعالی
دغدغه شما برای کمک به دیگران قابل ستایش است...
از انجا که خیال پردازی یک مکانسیم دفاعی است در مواقعی می تواند مفید باشد. اما با لحاظ دو نکته سن دوست شما و نیز مدت زمانی که ایشان به این امر مبادرت می کنند، در مضر بودن آن تردیدی نیست و می تواند از ناکامی ها و وضعیت نامناسب روانی ایشان حکایت داشته باشد.
فاصله ایشان از واقعیت تا جایی است که در واقع با خیالات خود زندگی می کند و نه در واقعیت! با لحاظ این امر نصیحت و...کارساز نیست بلکه ضرورت دارد تا ایشان را ترغیب کنید تا به صورت حضوری با یک روانشناس بالینی گفتگو کنند تا ضمن آسیب شناسی و تحلیل دقیق مسئله، به وی تفهیم کنند که مفهوم جذب و قدرت فکر تنها در حد یک پندار است و نه یک قانون!!

درپناه خدای متعال

موضوع قفل شده است