جمع بندی رابطه ی این دو حدیث چگونه است؟ (مذمت خودستائی و حدیث من شهر علمم)

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رابطه ی این دو حدیث چگونه است؟ (مذمت خودستائی و حدیث من شهر علمم)

سلام.
پیامبر (ص) فرموده اند من شهر علم هستم و علی(ع) دروازه ی آن. یا فرموده اند بعد از من علی(ع) دانشمند ترین فرد امت است. و حضرت علی (ع) می فرمایند احمق ترین مردم کسی است که خود را عاقل ترین ایشان بداند. عده ای این احادیث را بهم ربط می دهند و می گویند با استناد به حدیث حضرت علی(ع) پیامبر نباید خود را شهر علم یا داناترین فرد بنامد. در جواب این افراد چه باید گفت؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

سوال:
پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرموده اند من شهر علم هستم و علی(علیه السلام) دروازه ی آن. و حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند احمق ترین مردم کسی است که خود را عاقل ترین ایشان بداند. عده ای این احادیث را بهم ربط می دهند و می گویند با استناد به حدیث حضرت علی(علیه السلام) پیامبر نباید خود را شهر علم یا داناترین فرد بنامد.

پاسخ:
با سلام و عرض ادب


تعارضی میان این دو روایت نیست؛ زیرا موضوع آنها متفاوت است. موضوع حدیث «انا مدینة العلم و علی بابها» و نظائر آن انسان کاملی است که در اوج بندگی بوده و از آن جهت که میان او و فطرت توحیدیش حجابی نبوده؛ ‌از منبع فیض لایزال الهی برخوردار بوده و وجود پاک او مظهر کاملترین تجلیات پروردگار گشته است؛ ‌لذا او به اذن الهی و با حفظ جهات عبودیت و بندگی و فقر، به بالاترین درجات علم و آگاهی در میان مخلوقات دست یافته و خبر دادن از چنین امری جز بیان حقیقت و واقعیت چیز دیگری نخواهد بود.

قرآن کریم بیانگر آن است که علم غیب منحصرا از آن خدا بوده؛ اما با این حال خدای متعال بندگان مقرب خویش از انبیاء و مرسلین و صدیقین را به تناسب مقامشان برخوردار از علم غیب فرموده است، ‌همچنان که در آیاتی می فرماید:

(عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً؛ إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدا )؛[1] «داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى ‏سازد؛ مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مى ‏دهد».

(فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما)؛[2] «(موسی و یوشع بن نون) بنده‏اى از بندگان ما را يافتند كه رحمت (و موهبت عظيمى) از سوى خود به او داده، و علم فراوانى از نزد خود به او آموخته بوديم».

(قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُك...)؛[3]« (امّا) كسى كه دانشى از كتاب (آسمانى) داشت گفت: «پيش از آنكه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!».

(وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب)؛ [4] «آنها كه كافر شدند مى‏ گويند: «تو پيامبر نيستى!» بگو: «كافى است كه خداوند، و كسى كه علم كتاب نزد اوست، ميان من و شما گواه باشند!».

بنابراین منشاء علم برگزیدگان امری الهی بوده و آنان بواسطه ی چنین علمی هادی بشر به سوی رستگاری بوده اند و علاوه بر آنکه جویندگان حقیقت را به اندازه ی ظرفیتشان بهره مند ساخته و بخاطر اتمام حجت و یا بیان نعمتهایی که خدای متعال بواسطه ی بندگی اشان بدانها مرحمت فرموده، گوشه ای از فضایل خویش را بیان فرموده اند؛ همچنان که خدای متعال به پیامبرش می فرماید: «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث»؛[5]«و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن».

در مقابل موضوع روایاتی همچون: «أَحْمَقُ‏ النَّاسِ‏ مَنْ ظَنَّ أَنَّهُ أَعْقَلُ النَّاسِ».[6]شخص نادانی است که به واسطه ی حجابهای جهل و نادانی، دچار خود برتر بینی شده و خود را عاقلترین افراد دانسته؛‌ در حالی که چنین امری واقعیتی نداشته و پندار و سرابی بیش نبوده و او در جهل مرکب قرار داشته و نمی داند که چیزی نمی داند.

در روایتی از امام صادق(عليه ‏السّلام)‌ در مورد فرد احمق می خوانیم: «هر كس خودپسندى كند، هلاك شود و هر كس رأى و نظر خود را از همه برتر بداند و خودرأيى كند، نابود شود.
همانا عيسى بن مريم
(علیه السلام) فرمود: بيماران را مداوا كردم و به اذن خداوند آنان را شفا بخشيدم، كور مادر زاد و پيس را به اذن خداوند شفا دادم و مردگان را به اذن الهى زنده كردم، اما چون درصدد معالجه احمق‏ و نادان برآمدم، نتوانستم او را مداوا كنم. به آن حضرت گفته شد: اى روح اللَّه! احمق‏ كيست؟
فرمود: خودپسند و آن‏كه از خودش خوشش مى‏آيد و تمام برترى را از آن خود مى‏داند نه (براى رقيب و ديگران و) به ضرر خودش و خود را كاملًا حق به جانب مى‏پندارد و براى ديگرى حقى قائل نيست. اين، همان احمقى است كه هيچ راهى براى مداوايش وجود ندارد».
[7]

موفق باشید.


[/HR]
[1] . الجن(72)، 26و 27.


[2]. الکهف(18)،65


[3]. النمل(27)، 40.


[4]. الرعد(13)، 43.


[5]. الضحی(93)،‌11.


[6]. غرر الحکم،‌ آمدی، ص199: «احمق ترین مردم کسی است که خود را عاقلترین آنان می پندارد».


[7]. بحار الانوار، ‌المجلسی، ج69،‌ص320.
موضوع قفل شده است