رابطه میان امامان معصوم و علوم تجربی

تب‌های اولیه

80 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

برهان;76261 نوشت:
که نشان دهد لااقل جابربن حیان که در علوم تجربی دستاوردهای بزرگی داشته و مدتها در علوم حدیث و معقولات از محضر امام صادق(ع) کسب علم می نموده است ، قرار شد که نشان دهید ایشان در کشفیات و دستاوردهای علمیش از امام بهره گرفته .


با سلام

بزرگوار

نمي دانم شما چرا اين اقرار جابر را منحصر در علوم عقلي مي كنيد؟؟؟؟ براي بنده سوال است

طاها;75802 نوشت:
او در مقدمۀ كتابش‌: «الاحْجَار» گفته‌ است‌: وَ حَقِّ سَيِّدِي‌ لَوْلَا أنَّ هَذِهِ الْكُتُبَ بِاسْمِ سَيِّدي‌- صلوات‌ الله‌ عليه‌- لَمَا وَصَلْتُ إلَي‌ حَرْفٍ مِنْ ذَلِكَ إلَي‌ الابَدِ: «و سوگند به‌ حقِّ سيّد و سرورم‌! اگر اين‌ كتابها به‌ اسم‌ سيّد من‌ -كه‌ صلوات‌ خدا بر او باد- نبود من‌ تا أبد الآباد به‌ معني‌ يك‌ حرف‌ از آن‌ هم‌ نمي‌توانستم‌ پي‌ ببرم‌!»[/quote

از كجاي اين مطالب بر مي ايد كه نيت جابرابن حيان از اين نوشته علوم تجربي و ديگر علوم نيست ؟؟؟؟

طاها;76283 نوشت:
با سلام
بزرگوار
نمي دانم شما چرا اين اقرار جابر را منحصر در علوم عقلي مي كنيد؟؟؟؟ براي بنده سوال است
طاها;75802 نوشت:
او در مقدمۀ كتابش‌: «الاحْجَار» گفته‌ است‌: وَ حَقِّ سَيِّدِي‌ لَوْلَا أنَّ هَذِهِ الْكُتُبَ بِاسْمِ سَيِّدي‌- صلوات‌ الله‌ عليه‌- لَمَا وَصَلْتُ إلَي‌ حَرْفٍ مِنْ ذَلِكَ إلَي‌ الابَدِ: «و سوگند به‌ حقِّ سيّد و سرورم‌! اگر اين‌ كتابها به‌ اسم‌ سيّد من‌ -كه‌ صلوات‌ خدا بر او باد- نبود من‌ تا أبد الآباد به‌ معني‌ يك‌ حرف‌ از آن‌ هم‌ نمي‌توانستم‌ پي‌ ببرم‌!»
طاها;75802 نوشت:

طاها;75802 نوشت:
از كجاي اين مطالب بر مي ايد كه نيت جابرابن حيان از اين نوشته علوم تجربي و ديگر علوم نيست ؟؟؟؟


درود بر برادر گرامیم.

به این خاطر که این نقل تنها در مورد مطالب کتابی که در مقدمه اش آمده می تواند حمل گردد.و گفتیم این کتاب ترجمه رساله ارسطو است.

ضمن اینکه باز هم متنش تصریح ندارد.

مثلا ممکن است دانشمندی بگوید اگر زحمات پدر و مادرم نبود من هرگز چنین پیشرفتی نمی کردم.

این بدین معناست که اگر پدر و مادر مثلا مقدمات تحصیل و رفاه نسبی من را فراهم نکرده بودند شاید هرگز به این درجه علمی نمی رسیدم ...
و می بینیم که به این معنی نیست که خود پدر و مادر مستقیما نقشی در حصول این علوم داشته اند.

شاید جابر نیز من باب تبرک و ارادتی که به حضرت داشته و از نظر بعد معنوی اینگونه فرموده باشد که اگر به نام آن حضرت و با نظر لطف حضرت نبود من به این درجه علمی نمی رسیدم ...
یعنی تصریح مستقیم ندارد.

و یک سوال دیگر

جناب طه چطور می شود که جابربن حیان در هیچ جای دیگری از کتاب هایش اشاره نمی کند که چه چیزی را از امام سوال کرده و مشرح مذاکراتش را با حضرت و یا حداقل برخی سوال و جواب های علمی که با امام داشته را نقل نمی کند ؟
در حالیکه ادعای ارادت فوق ، بسیار این مسئله را بعید می انگارد ...


نقل قول:

[=arial]با سلام
بزرگوار
با اين مطالبي كه نوشتيد گفتم شايد پست هاي 46 و 47 بنده را درست مطالعه نفرموديد
عزيز دل
[=arial] اندكي تامل لازم نيست
[=arial]چرا مشكلات بالا را ناديده مي گيريد
براي شما دلايلي مستدلي براي ان كه بعد از اين همه مشكلات ، ريز مكالمات تخصصي حضرت با شاگردانش براي ما نرسيده باشد را نداريد ؟؟
ولي بنده تا جايي كه در توانم باشد از كتب معتبر برايتان سند مي اورم

چرا فرمایشاتتان را در پست 46 و 47 را هم مطالعه کردم

شاید من منظورم را خوب بیان نکردم.

درخواست شاقی نداشتم .

شما در پست شماره 31 روایت فرمودید :


نقل قول:

[=&quot]امام صادق (ع) در درس‌ خود گفت‌: هوا داراي‌ چند جزء است‌ و يكي‌ از اجزاي‌ هوا دربعضي‌ از اجسام‌ دخالت‌ مي‌كند و آنها را تغيير مي‌دهد و از بين‌ اجزاي‌ متعدّد هوا همان‌ است‌ كه‌ كمك‌ به‌ سوزانيدن‌ مي‌نمايد، و اگر كمك‌ آن‌ نباشد اجسامي‌ كه‌ قابل‌ سوختن‌ هستند نمي‌سوزند.

من متن عربی این روایت را خواستم.
فکر نمی کنم اگر منبعش را داشته باشید پیدا کردن متن حدیث آنقدر سخت باشد.
این همه مهندسین مرکز تحقیقتات زحمت کشیده اند و هزاران جلد کتاب فقهی و روایی را در یک لوح فشرده "جامع الاحادیث" جمع نموده اند برای همچین زمان هایی.:Gol:

abcdefg;76109 نوشت:
با سلام خدمت دوستان عزیز
از اینکه پا برهنه وارد این بحث سراسرمنطق شدم عذر میخوام.
یه سوال داشتم اگر لطف کنید و بنده را راهنمایی کنید سپاسگزار خواهم بود.
آیا امامان ما میدانستند که زمین به دور خورشید میچرخد و خورشیدثابت است یانه؟؟؟
با تشکر

با سلام خدمت شما.

من جایی ندیدم که هیچ یک از ائمه صراحتا چنین مطلبی را بیان فرموده باشند .

اگر دیگر دوستان اطلاعات بیشتری در این مورد دارند بد نیست ما را نیز مطلع کنند.

مراجعه شود به تاپيک (افسوس برگذشته اسلام ومسلمين)http://www.askdin.com/showthread.php?t=9905

برهان;76183 نوشت:
نخست اینکه در خصوص کیفیت و دامنه علم امام ، نظرات متعددی وجود دارد که حداقل در سه نظریه متفاوت طبقه بندی می شود.

شما در جایی از جناب طاها ایراد گرفته بودید که بحث را باتعصب دنبال میکند.
منظور من این بودکه گذشته از نظرات متفاوت عده ای اعتقاد به علم کامل امامان دارند
از جمله اینکه از سخنان جناب طاها هم چنین برمی اید.خود من هم با توجه به مطالب گسترده همسو و شگفتی که دیده ام این نظر را دارم..... از جمله حدیثی از امام باقر دیده ام که اشراف کامل ایشان را به علم گسترده ژنتیک و جنین شناسی می رساند( حداقل من قانع شده ام ).............
علم روانپزشکی جزء جوانترین علوم است به طوری که تا چند سال قبل بیماران روانی را در دارالمجانین مثل زندانی حبس می کردند در صورتی که در داستانی از پیامبر اسلام خواندم که 1400 سال قبل دیوانه را بیمار نامید ( در دیوانه!! تعادل مواد مغز و اعصاب به هم خورده است و در واقع بیمار است که امروزه درمان میشوند و بسیاری را که ما دیوانه می دانستیم بین ما زندگی می کنند)

برهان;76183 نوشت:
نیازی نیست که از تمامی فنون حال و آینده باخبر باشد...

اگر این فنون دخالت در سعادت و شقاوت داشته باشد چه ؟ حتما مثالهایش را باید بدانید و لزومی ندارد مثال بزنم

خلاصه اینکه اگر فن روز روی سعادت و شقاوت اثر داشته باشد و امام به ان اشراف نداشته باشد وظیفه هدایتی امام هم زیر سوال میرود...

برهان;76183 نوشت:
ما هم چنین انتظاری از امام صادق نداشتیم که از لفظ آنزیم استفاده کند. اگر امام علیه السلام از ماهیت بزاق دهان و آنزیم های موجود در آن مطلع بود ، می توانست در بخش قوای هاضمه به بزاق دهان و نقشش در هضم غذا اشاره کند. در همین حد . این را که همه می فهمیدند. تازه این تنها یک نمونه بود. در همین رساله توحید مفضل از اینگونه موارد بسیار وجود دارد . که ما در صفحات قبل فقط من باب نمونه به چندین مورد تناقضات آن با علم روز اشاره کردیم.

من هم تمایل دارم تناقضات را بدانم و اینها راهی است به سوی اگاهی بزرگ........... والبته در علم اصل وظیفه بزاق سهولت بلع است واینکه به وظیفه فرعی چرا اشاره نشده از خود امام و سایل باید بپرسیم

برهان;76183 نوشت:
اگر امام نمی توانست در اختراع موبایل سهیم باشد به این دلیل که مقدماتش فراهم نشده ، لااقل می توانست در خصوص کشف الکتریسیته و برق کمکی بکند ؟

با وجود علم به این مطالب وظیفه انها اختراع نبوده است.. ضمنا همین الکتریسیته هم مقدمه دیگری داشته است.شما اگر تدریجی بودن علم بشر را قبول داشته باشید انتظار هیچ اختراعی را از امام یا پیامبر نخواهید داشت.....
ولی انتظار اینکه امام یا پیامبری مقدمه ای برای اختراعی باشند انتظار معقولی است......... عملکرد امامان و پیامبر در این جهت بوده است یا نه؟؟ ظاهرا ما دو پاسخ متفاوت برای این سوال داریم

برهان;76188 نوشت:
اولا که برای توجیه این مطلب آمدید "اشک" را معادل "رطوبت مغز" در حدیث مذکور گرفته اید. در حالی که در آن زمان اشک کاملا شناخته شده بوده و اگر امام منظورش اشک بود نیازی نداشته اند که لقمه را دور سر بگردانند و بگویند "رطوبت مغژ"

من از تعصب در هر بحثی بیزارم و اگر چیزی را ندانم میگویم نمی دانم واگر تناقضی ببینم می گویم که از نظر من تناقض هست..ولی اینجا بدون اینکه قصد پافشاری متعصبانه روی کلام امام صادق داشته باشم .
با عرض پوزش از درک مطلب شما ایراد می گیرم اگر من استاد درک مطلب شما بودم درس شما پاس نمی شد!!
سوال کننده در مورد اشک جنین پرسیده..... جنین تحت استرس بوده ....در استرس هورمونهایی ( رطوبت ) مغزی از راه اشک خارج میشود.....من مطالب را تکه تکه نوشته بودم که خودتان این برداشت را بکنید........ به نظر شما امام با چه ادبیاتی باید این مطلب را می گفت؟؟ با عرض پوزش منهم که بسیار ساده نوشته بودم باز شما یک چیز دیگر برداشت کرده بودید

برهان;76188 نوشت:
اول اینکه "هورمون" و "رطوبت" را یکی گرفته اید . در حالیکه اشاره حدیث کاملا نشان می دهد که منظور از رطوبت همین معنای متعارف و رطوبت خارجی می باشد. حضرت می فرماید : "نمی بینی در آن مناطق که موهای زاید می روید رطوبت زیاد است" عبارت "نمی بینی " به وضوح نشان می دهد که منظور حضرت رطوبت ظاهری و خارجی است نه هورمون.

کاش امام خودش حاضر بود و از خودش می پرسیدیم!!!
خوب اگر منظور رطوبت ظاهری است باید گفت لابد منظور ترشحات تناسلی زنان و مردان است ( اگر این خیسی عرق خاص جنسی است که میتواند قابل تعمیم به سایر موهای جنسی هم باشد عرق است یا نه؟ به هر حال فرق خاصی ندارد ) رطوبت تناسلی زن و مرد ناشی از هورمونهایی است که باعث رویش موی تناسلی و ترشحات است و اگر کسی هورمون نداشت ترشحاتش کم شده و لاجرم موی تناسلی هم کم میشود.... همانطور که می دانید قبل از بلوغ زن و مرد موی جنسی و ترشح جنسی خاص ندارند و در پیری نیز این موها به علت کم شدن هورمون یا رطوبت کم میشود... البته چون این مطالب بسیار خلاصه و دور از اصطلاحات علمی است امیدوارم اشتباه تفهیم نشود.

اشاره من به ضخامت مو هم مربوط به مساله ای بود که توضیحش فعلا لازم نیست ........
هر بحثی به قصد رشد و تعالی مفید است و در غیر این صورت رنجش دو طرف است

اعتقاد کلی من اینست که :
خداوند برای درک معنویت قانون گذاشته است !!
در جایی در قران می گوید هر کس را بخواهد هدایت می کند!!
تا او را عبادت نکنیم به ما درک نمی دهد!!
مثل بچه مدرسه ای هستیم که تا درس نخوانیم بابا برایمان دوچرخه نمی خرد!
اگر جایی من و شما دیدیم که کسی اظهر من الشمس را درک نکرد یعنی در عبادت کوتاهی میکند که از بزرگترین عبادتها هم خدمت خلق شمرده شده است..................

پس اگر زمانی احساس کردی که حرفت حق است ولی آنرا نمی پذیرند لازم نیست خود را ناراحت کنی و یا مقابلت را متعصب بدانی و خشک یا منحرف
یک راه داری به طرف مقابلت بگو شرط یا قانون خدا را رعایت کند.......... ما همه وسیله ایم برای هم

استقبال کننده از تناقضات

1- به این طریق به اصطلاح حقانیت و اکمال امامان را بررسی میکنند!
یا
2- می خواهند امام را مخدوش کنند !
یا
3- دنبال حل مسایل و مجهولات خود و دیگرانند!
و..............

گریزان از تناقضات

1- هنوز به طور قطع به حقانیت امامان مومن نشده اند
یا
2- از گفتن نمی دانم ابا دارند
یا
3- فکر میکنند با طرح تناقضات افراد گمراه خواهند شد..
یا
4- فرد مقابلشان را نامناسب و غرضمند می دانند
و...........
هر کدام از اینها و موارد دیگر جای گفتگو دارد...

وقتی در گفتگو گروه های هم را نمی دانیم و روی هم شناختی به جز کلمه و جمله و اسم ظاهری نداریم ...بحث و گفتگو آسان نیست....... و از همین است که همدیگر را یا متعصب میدانیم یا غرضمند که برادشت خیلی دور از ذهنی هم نیست.

شاید شاید در دنیای مجازی دید همه جانبه به طرف مقابل لازم است تا اینکه چیزی از بحث از دست نرود.

abcdefg;76109 نوشت:
با سلام خدمت دوستان عزیز
از اینکه پا برهنه وارد این بحث سراسرمنطق شدم عذر میخوام.
یه سوال داشتم اگر لطف کنید و بنده را راهنمایی کنید سپاسگزار خواهم بود.
آیا امامان ما میدانستند که زمین به دور خورشید میچرخد و خورشیدثابت است یانه؟؟؟
با تشکر


به سوال شما میتوان سوالات دیگری اضافه کرد
آیا امامان از تعداد کروموزوم انسان اطلاعاتی دارند؟
آیا رسول اکرم که شیر مادر را بهترین غذای نوزاد شمرده است از ترکیب آن و اثراتش اطلاعات دارد؟
آیا؟
ایا؟
با این سوالات در واقع سعی در محک زدن علم امام وپیامبر داریم
ولی در حال حاضر ما دسترسی مستقیم به امامان و پیامبر نداریم

« روایات را هم راویان نقل کرده اند احتمال اینکه یک کلمه زیادتر یا کمتر و یا همه آن را به کلی جعل کرده باشند هست . قران متواتر است و عین آن کلام به ما رسیده و انگار واسطه ای ( بر آن ) نخورده است... ص 222 نبوت استاد مطهری »

در یک کلام سوالاتِ محک علم امام و پیامبر را باید بتوان با کمک قرآن پاسخ داد.

در واقع سوال این است که آیا امام و پیامبر به تمام علوم بشری که تا نهایت زندگی زمینی ،، بشر کسب خواهد کرد، اشراف داشته اند یا نه؟
اگر اشراف نداشته اند آیا این عدم اشراف متناقض با عصمت و هدایت تشریعی و تکوینی امام و پیامبر هست یا نه؟
به عبارت دیگر آیا برای هدایت تشریعی و تکوینی لزومی به اشراف کامل به کلیه علوم هست یا نه؟

قطعا اگر عصمت و وظیفه هدایتی امام و پیامبر بررسی شود و نیز ثابت شود که برای انجام این وظایف چه علومی لازم است جواب سوال آسان است .

در یک بعد نه همه ابعاد،، تعریف معصوم کامل کسی است که هیچ مکروهی از وی سر نزده
چون مکروهات آنها هم حکم گناه برایشان دارد. چگونه کسی بدون اشراف کامل به کلیه علوم میتواند از مکروهات مبرا باشد؟ !!


امام عصر به اسم عدالت قیام میکند و عدل یعنی هر چیزی در جای خودش باشد. چگونه کسی میتواند بدون اشراف کامل به علوم روز و معماری و زیست وشیمی و..............
منشاء حل اختلافات و ایجاد عدل باشد ؟!


با یک خاطره منظور خود را واضحتر مینویسم
وقتی دانشجو بودم از یکی از اساتید در مورد یک بیماری پرسشی نمودم.... هیچ پاسخی به من نداد.... یکماه دیگر ناگاه به من گفت از سوالت فهمیدم که در مورد عروق بدن هیچ چیز نمی دانی!!
این جواب وی مانند پتکی بر سرم فرود آمد که هنوز در ذهنم مانده است

پس برخی از سوالات ما نشان از این دارد که ما برخی مسایل پایه ای برایمان حل نشده ! خانه از پای بست ویران است!
در صورت حل مساله توحید ( صفاتی و ذاتی و افعالی.....) بسیاری از مسایل دنبال آن به راحتی حل میشود...
124 هزار پیامبر اولین دعودتشان توحید بوده است پایه اعتقاد!

علی (ع) هم آغاز دین را معرفت کردگار ذکر کرده است.
بدون گذر از این گذرگاه بقیه مسایل به صورت ظاهری نه عمقی حل میشود و یا به دشواری حل میشود...

البته این توضیحات من حمل بر این نشود که سوال شما نامعقول است و نابجا
من معتقدم هر گاه برای هر کدام از ما سوالی پیش امد بهتر است با خودمان صادق باشیم و ریشه یابی کنیم که علت ایجاد این سوال واقعا چیست
و لذا ریشه ای باید مطالب را حل کرد وگرنه حل غیر ریشه ای حل ظاهری است..

متحیر;76174 نوشت:
سلام وعرض ادب خدمت حامد گرامی
دوست عزیز وجود گوش خارجی که به واسطه تکامل در پستانداران شکل گرفته بسته به گونه های مختلف پستانداران شکل و فرم خاص خود را پیدا کرده
ولی این تقسیم بندی شما و اصرار بر علوم تجربی
اینجانب را بر آن داشت که موارد نقض آنرا خدمت شما عنوان کنم
کوسه ماهی بچه زاست و گوش خارجی ندارد
وال بچه زا و پستاندار است و گوش خارجی آن در تکامل آبزی شدن تحلیل رفته و گوش خارجی ندار
اکیدنه و پلاتیپوس پستاندار و تخم گذار هستند و گوش خارجی دارند
ازتوجه شما سپاسگزارم


ادامه از صفحه قبل:

« روایات را هم راویان نقل کرده اند احتمال اینکه یک کلمه زیادتر یا کمتر و یا همه آن را به کلی جعل کرده باشند هست . قران متواتر است و عین آن کلام به ما رسیده و انگار واسطه ای نخورده است... ص 222 نبوت استاد مطهری »

یکبار دیگر در اینجا از این کلام استفاده کردم که بگویم

در روایتی که جناب حامد عزیز آورده است در مورد لاله گوش روایت ذکر شده است
و جناب متحیر عزیز در توضیح از اصطلاح گوش بیرونی استفاده نموده اید

گوش به طور کلی نه در همه جاندارها شامل سه قسمت بیرونی و میانی و درونی است

گوش بیرونی طبق تعریف شامل دو قسمت یعنی لاله گوش و مجرا می باشد که برخی جاندارها گوش بیرونی ندارند و .............برخی گوش بیرونی دارند و لاله ندارند و ..............
من اطلاعات جانورشناسی ندارم از اینترنت در مورد اکیدنه و پلاتی پوس و انواع کوسه و وال... میتوان اطلاعاتی به دست اورد....البته نه کامل چون بحث بافت شناسی که در این بحث علمی مهم است در هیچ موردی در اینترنت من مطلبی ندیدم..........
قصد من از این نوشتار این است که وقتی کلام جناب حامد از یک صفحه به صفحه دیگر که می رود

اصطلاح لاله گوش و گوش خارجی ناخواسته یکی در نظر گرفته میشود ....چگونه با توجه به کلام استاد مطهری به راوی و کتبی دست نویس که ممکن است دستخوش سلیقه و حافظه و میزان سواد و..... شده است بتوان کامل استناد کرد.... پس به راستی هر حدیثی استناد و انطباق قرانی دارد معتبرترین است
و اگر کسی استناد مستقیم یا غیر مستقیم قرانی را نیابد عیب از افراد است نه منبع قرآنی......

البته در مورد روایت ذکر شده از سوی حامد صحبتی ندارم چون حدیث شناس و معتبر شناس و قران شناس نیستم و فقط در این مورد میتوانم در مورد سندیات این روایت سوال کنم و یا نکنم در واقع من با توجه به اینکه در این علوم شناختی ندارم سوالاتم را به نحو دیگری حل میکنم........

در پایان باید بگویم پس از ارسال دیدم که من کلمه گوش بیرونی را به کار برده ام و جناب متحیر از کلمه گوش خارجی استفاده کرده است این هم یک نوع اختلاف سلیقه!!!

سلام و عرض ادب خدمت زهرای گرامی
اگر منظور جناب حامد را از لاله گوش فقط گوش بیرونی گرفتم برای اینک نقض های کمتری مثال بزنم
و الا اگر مجرای گوش را هم جزو گوش خارجی(بیرونی) لاله گوش فرض کنیم که نقایض شامل کل پرندگان و دوزیستان و خزندگان به استثناء دسته مارها هم میشود
ولی نکته بزرگ و قابل اعتنا که یادآوری کردید و متاسفانه فقط در سر بزنگاه از آن استفاده میشود
اینکه اگر قول قرآن را کلام پروردگار فرض کنیم خداوند تضمین به حفظ قرآن کرده نه روایات و احادیث
باز از یادآوری شما سپاسگزاری میکنم

zahra;77452 نوشت:
من معتقدم هر گاه برای هر کدام از ما سوالی پیش امد بهتر است با خودمان صادق باشیم و ریشه یابی کنیم که علت ایجاد این سوال واقعا چیست و لذا ریشه ای باید مطالب را حل کرد وگرنه حل غیر ریشه ای حل ظاهری است


با سلام و احترام خدمت زهرای گرامی:Gol:
این سوال پس ازمطالعه یک تاپیک در مورد معجزه ردالشمس در ذهن من شکل گرفت. ما روایات زیادی داریم که در زمان حضرت سلیمان و یوشع نبی و سرانجام در زمان حضرت علی ( ع) خورشید بازگشته است. در همین سایت برخی این روایات را نفی میکنند ولی برخی سرسختانه از آن دفاع میکنند. من به خودم گفتم چرا دراین احادیث نگفته اند ردالارض. چرا امامان ما در این موارد روشنگری نکرده اند و نفرموده اند که یا ایها الناس خورشید ثابت است و حرکت نمیکند، در زمان سلیمان زمین به فرمان خدا معکوس چرخید!!
چرا عده ای اصرار دارند که بگویند امامان ما همه چیز رامیدانند؟ مثلا اگر ما بگوییم که امامان ما نمیدانستند خورشید ثابت است چه چیزی از عظمت آنان کم میشود؟؟ اگر بپذیریم که حضرت علی (ع) در زمان تولد قرآن نخواند بلکه همانند همه کودکان دیگر گریه میکرد، چه چیزی از عظمت و بزرگی آن یگانه مرد کم میشود؟؟؟

[=Times New Roman]سخن شما کاملا درست است. شاید ریشه این سوالات چیز دیگری باشدکه هست. من نمیتوانم به خود بقبولانم که امامان ما ، آنان که قرار است برای ما اسوه باشند با ما و مردم زمان خود در چیزی غیر از علم دین فرق داشته باشند.

متحیر;77480 نوشت:
اگر منظور جناب حامد را از لاله گوش فقط گوش بیرونی گرفتم برای اینک نقض های کمتری مثال بزنم و الا اگر مجرای گوش را هم جزو گوش خارجی(بیرونی) لاله گوش فرض کنیم که نقایض شامل کل پرندگان و دوزیستان و خزندگان به استثناء دسته مارها هم میشود

البته بدون مباحث بافت و فیزیولوژی بحث در این مورد بیهوده است خصوصا که به گوینده کلام هم دسترسی نداریم.

متحیر;77480 نوشت:
ولی نکته بزرگ و قابل اعتنا که یادآوری کردید و متاسفانه فقط در سر بزنگاه از آن استفاده میشود اینکه اگر قول قرآن را کلام پروردگار فرض کنیم خداوند تضمین به حفظ قرآن کرده نه روایات و احادیث

قطعا حفظ قران تضمین شده است .منتها عدم یافت استنادات احادیث به علت نقص بشر عادی به علت علم ناقصش است.... در مورد برخی روایات هم عقل سلیم و بیغرض حتی اگر اطلاعات قرانی نداشته باشد میتواند بحث و قضاوت کند

abcdefg;77509 نوشت:
چرا عده ای اصرار دارند که بگویند امامان ما همه چیز رامیدانند؟

بدون اشراف به علم کامل عصمت و هدایت تامه معصوم چگونه تعریف میشود؟؟؟
متاسفانه عده ای امام و پیامبر را که بشر مافوق هستند با مافوق بشر مخلوط کرده اند و لذا تناقض برداشت شما و آن گروه به این دلیل است..
abcdefg;77509 نوشت:
من نمیتوانم به خود بقبولانم که امامان ما ، آنان که قرار است برای ما اسوه باشند

اسوه باید کامل باشد. اسوه باید قران مجسم باشد در غیر این صورت یعنی در صورتی که اسوه قران مجسم نباشد یعنی خدا کار بیهوده انجام داده .وقتی بشری به حد قران نخواهد نرسید چه لزومی داشته قران کامل بفرستد؟ با توجه به اینکه کار عبث از خدا سر نمی زند پس لاجرم ما هم قران خطی داریم هم قران مجسم به شکل انسان..در جایی شنیدم که علی (ع) خود را قران ناطق معرفی کرده است..... این با کلام الهی که می گوید خدا لهو ولعب و کار بیهوده نمیکند تطابق دارد..........
پس معصوم انسان کامل است و من وشما بهتر است خصو صیات انسان کامل یا اسوه کامل انسانها را یاد بگیریم

abcdefg;77509 نوشت:
با ما و مردم زمان خود در چیزی غیر از علم دین فرق داشته باشند.

در خصوصیات بشری ونیاز فرقی با کسی نداشته اند. ولی این خیلی مبحث گسترده ای است و فعلا منهم باید سر پست باشم.......................
مثالهایی زده اید باید بگویم کتابی درمورد فضایل و معجزات علی(ع) خواندم که گذشته از مطالب خوب مطالبی داشت که انها را به باد می داد و باعث شرمساری بود...شیعه ای که با نادانی خود .......................

zahra;77815 نوشت:
قطعا حفظ قران تضمین شده است .منتها عدم یافت استنادات احادیث به علت نقص بشر عادی به علت علم ناقصش است.... در مورد برخی روایات هم عقل سلیم و بیغرض حتی اگر اطلاعات قرانی نداشته باشد میتواند بحث و قضاوت کند

سلام وعرض ادب خدمت زهرای گرامی
متاسفانه چنین جرات و اراده ای برای پالایش احادیث به علتهای فراوان نبوده است و نه خواهد آمد
که این عدم اراده به پالایش محل را برای جدلهای بی پایان همواره باز میگذارد
حداقل این مورد را در تکاپوی عمر خودم از محالات میدانم
یکی از موارد آن این است که ما با علم امروزمان به قضاوت بر احادیث مینشینیم و آنها را مشکوک فرض میکنیم ولی چون فردا علم دیگر داریم پس نمیتوانیم به حذف احادیث اقدام کنیم
ولی مصیبت بزرگ این است که حتی در طبقه بندی این احادیث هم به احادیث ضعیف و بسیار ضعیف تعلل میشود
و گاها از انها به عنوان دلیل یاد میشود مثل سنگسار و یا همین ردالشمس که جناب abcdefg به آن اشاره داشتند
با آرزوی سلامتی و موفقیت شما

zahra;77815 نوشت:
بدون اشراف به علم کامل عصمت و هدایت تامه معصوم چگونه تعریف میشود؟؟؟


با سلام
این علم کامل که شما فرمودید، آیا علوم تجربی ( آنچه که موضوع این تاپیک هست) را نیز شامل میشود؟؟
سپاس

zahra;77456 نوشت:
سلام وعرض ادب خدمت حامد گرامی دوست عزیز وجود گوش خارجی که به واسطه تکامل در پستانداران شکل گرفته بسته به گونه های مختلف پستانداران شکل و فرم خاص خود را پیدا کرده ولی این تقسیم بندی شما و اصرار بر علوم تجربی اینجانب را بر آن داشت که موارد نقض آنرا خدمت شما عنوان کنم کوسه ماهی بچه زاست و گوش خارجی ندارد وال بچه زا و پستاندار است و گوش خارجی آن در تکامل آبزی شدن تحلیل رفته و گوش خارجی ندار اکیدنه و پلاتیپوس پستاندار و تخم گذار هستند و گوش خارجی دارند ازتوجه شما سپاسگزارم

سلام :Gol:
جناب متحیر
همانطور که مستحضرید قوانین حاکم بر طبیعت مثل قوانین ریاضی نیستند . یافت شدن چند مورد بر خلاف قانون طبیعی هیچگاه از نظر یک دانشمند علوم طبیعی به معنای نادرست بودن آن نیست بلکه اساسا علوم تجربی بر صدق قانون در اغلب موارد است که این بر کسی پوشیده نیست .
موفق در پناه حق
:Gol:

حامد;77923 نوشت:
سلام :gol:
جناب متحیر
همانطور که مستحضرید قوانین حاکم بر طبیعت مثل قوانین ریاضی نیستند . یافت شدن چند مورد بر خلاف قانون طبیعی هیچگاه از نظر یک دانشمند علوم طبیعی به معنای نادرست بودن آن نیست بلکه اساسا علوم تجربی بر صدق قانون در اغلب موارد است که این بر کسی پوشیده نیست .
موفق در پناه حق
:gol:

سلام و عرض ادب خدمت حامد گرامی
البته داشتن چنین استنباطی از قوانین و علوم طبیعی از شما دور از انتظار نبود
و همچنان به عنوان نمونه ای از تفکر قابل احترام و پذیرش میباشد
به هر حال بسیار متشکرم

متحیر;77971 نوشت:
البته داشتن چنین استنباطی از قوانین و علوم طبیعی از شما دور از انتظار نبود و همچنان به عنوان نمونه ای از تفکر قابل احترام و پذیرش میباشد

سلام :Gol:
اگر غیر از این است شما بفرمایید تا ما هم یک چیزی از علوم طبیعی بدانیم . بنده در رشته علوم تجربی درس خوانده ام و بی خبر از این مسائل نیستم الحمد لله
موفق در پناه حق
:Gol:

متحیر;77825 نوشت:
متاسفانه چنین جرات و اراده ای برای پالایش احادیث به علتهای فراوان نبوده است و نه خواهد آمد که این عدم اراده به پالایش محل را برای جدلهای بی پایان همواره باز میگذارد
[

البته با عدم اهتمام در این مورد منهم موافقم...منتها ویراشگر لازم است که تاپ عصر باشد و قدرت و قوت جهانی داشته باشد وگرنه ویرایشش جز جدل و عدم انسجام دنیای اسلام نتیجه ای نخواهد داشت
و یا اینکه علمای دین خودشان باید فکری بکنند وگرنه بحثهای افراد متفرقه مثل من و شما همان حداقل ایمانمان را هم به علت سماجت غیر معقول عده ای ممکن است به باد دهد.....
ضمنا اگر هر کسی دست به ویرایش زند.بیم تحریف و غرض ورزی و..... میرود و لذا ویرایش را اعلم عصر باید انجام دهد...و در عصر حاضر به نظر میرسد که امام خمینی از این قوت برخوردار بوده است که مثالیهایی خواهم زد.
چون ما فقط در حد سوال میتوانیم فعال باشیم..
دوستی داشتم بسیار مومن در رفتار! یک روز به طور اتفاقی کلامی در مورد امام عصر زد که من در جوابش گفتم به نظر امام با پیشرفته ترین علم و تکنولوژی می آید نه با اسب و شمشیر........... با پرخاش شدید به من گفت اگر واقعا نظر تو اینست دیگر هرگز با من حرف نزن که تو گمراهی!!! این حرف را یک پزشک مملکت با جدیدت تمام زد و امروز که چند سال از آن ماجرا می گذرد من از ایشان هیچ اطلاعی ندارم..می بینید که این ویرایش به ظاهر ساده را که من در کلام انجام دادم یک دوست !!! از من دور شد

متحیر;77825 نوشت:
حداقل این مورد را در تکاپوی عمر خودم از محالات میدانم

البته فراموش نشود که اگر شما روند پیشرفت علومی چون پاتولوژی و پیوند اعضا و پزشکی قانونی و جنایی و.... را در ایران مطالعه نمایید بنیانگذار دینی انها امام خمینی بوده است اولین پیوند عضو با فتوای ایشان انجام شد...می دانید که قبلا این کارها مصداق مثله کردن میت بود وووو...... در صورتی که همانطور که در جای دیگری نوشتم نگاه احترام امیز به میت یعنی نگاهی متفاوت از نگاه به جسم زنده ......روند کالبد گشایی یا اناتومی هم روند جالبی دارد فلذا خیلی نگران نباشیم هر چند توقع داریم.................. باید مواظب باشیم مصداقی از حدیث رسول اکرم نباشیم که اسلامشان در حرف است و قرانشان در خط............. یعنی ما باعث بدعت نباشیم..............
البته که از همه شنیده ایم که با امدن امام عصر خود مسلمین و غیر مسلمین انرا دین جدید می پندارند..........
انشاء الله ما و نسلمان طوری تربیت شوند که از گروهی باشند که با شنیدن کلام امام عصر متعجب نشوند و آنرا عین دین بدانند............ و این جز با عمل و همت میسر نیست

abcdefg;77843 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : Zahra بدون اشراف به علم کامل عصمت و هدایت تامه معصوم چگونه تعریف میشود؟؟؟ با سلام این علم کامل که شما فرمودید، آیا علوم تجربی ( آنچه که موضوع این تاپیک هست) را نیز شامل میشود؟؟ سپاس

معصوم کسی است که مکروه هم از او سر نمیزند پس لاجرم اشراف کامل او به تمام علوم لازم است مگر اینکه تعریف معصوم طور دیگر باشد و یا بدون علوم تجربی هم به طریقی از تمام اعمال اگاه باشد !!ولی با توجه به اینکه امامان مرجع حل اختلاف هستند و امام عصر در واقع جانشین یا بقیه الله زمین است اشراف بر تمام علوم لازمه عادل بودنشان می باشد....
خدا در قران اطاعت پیامبر و اولا امر یا امامان را واجب کرد ه است...قطعا قران شناسان میتوانند در مورد علم پیامبر
با کمک قران مطالبی بنویسند ...و اما انچه مرا قانع کرده است و نمیدانم شما را قانع کند یا نه و هیچ اصراری هم ندارم به نتیجه ای که من رسیده ام شما هم برسید ولی اعتقاد من اینست
وقتی در قران خداوند در جایی به رسول خود گفته است که تو به تمام علوم غیب اگاه نیستی ( ایه یادم نیست )
در واقع به بهترین وجه علم او را معرفی کرده است..... علوم تجربی یا شهودی پایینتر از علم غیب است و لذا وقتی کسی به تمام علم بشر و تجربی دسترسی نداشته باشد سخن از کم و زیاد علم غیب در او امری مضحک است و خداوند در جای دیگر فرموده که قران مضحکه و لغو نیست و غیر واقع نیست ( ایاتی به این مفهوم )
شما به یک اشپز ماهر ایرانی می توانید بگویید که من می دانم که شما غذای محلی فلان روستای فلان قاره را بلد نیستید ولی برای یک بچه حتی یک غذای ساده را هم مثال نمی زنید..........درست است که این استدلال من ساده و بچگانه است ولی مرا قانع کرده است و دانشمندان بهتر از اینها می دانند................
واطاعت خدا و رسول و امام دنبال هم امده اند................. اگر انسان کامل در این دنیا محقق نشود من انچه می دانم که شما نمی دانید خدا یعنی چه ؟ قران برای چه ؟ این کتاب کامل است یا نه؟

zahra;78023 نوشت:
و یا اینکه علمای دین خودشان باید فکری بکنند وگرنه بحثهای افراد متفرقه مثل من و شما همان حداقل ایمانمان را هم به علت سماجت غیر معقول عده ای ممکن است به باد دهد..... ضمنا اگر هر کسی دست به ویرایش زند.بیم تحریف و غرض ورزی و..... میرود و لذا ویرایش را اعلم عصر باید انجام دهد...و در عصر حاضر به نظر میرسد که امام خمینی از این قوت برخوردار بوده است که مثالیهایی خواهم زد. چون ما فقط در حد سوال میتوانیم فعال باشیم..

سلام :Gol:
حقیر تا جایی که از علوم اسلامی خبر دارم نیاز به ویرایش ندارد . بلکه نیاز به تفقه دارد . یعنی نیاز به فهم عمیق دارد .
امام باقر ع در بیانی اعجازی می فرمایند : اگر به من اجازه دهند تمام احکام دین را از سوره اخلاص استنباط می کنم
منظور حضرت ویرایش لفظی نیست . بلکه استباط اصول است که بر مبنای آنها تمام احکام قابل استنباط است .
توجه داشته باشیم که دین برای تعالی روحی انسان آمده است . به عبارت دیگر دین نسخه نهایی تکامل برای همه دورانهاست ( البته اگر تحریف نشود ) دین بدنبال علوم طبیعی با این کاربرد امروزیش نیست . چون علم تجربی به این نحو نقش چندانی در تعالی روح ندارد
همچنانکه در دنیای علم زده غرب می بینیم . خود انسان نیز می تواند این نیاز را برطرف سازد . دین باید در عرصه ای خودنمایی کند که انسانها در آن ناتوان هستند . لذا می بینیم که هنوز کسی نتوانسته بفهمد چرا در روز 17 رکعت نماز با این هیات و در زمانهای خاص باید خوانده شود .
اگر در متون دینی نشانه ای از توجه دین به عالم ظاهر و اسرار و حقایق آنست . همین امر هم در خدمت تعالی بخشی به مومنین بوده است .
لذا این تصور که متون دینی برای تطبیق با مسائل امروز باید ویرایش شود چندان مقبول نیست بلکه ممنوع است .
اکثر متون دینی ما دربر دارنده احکام عملی و اخلاقی و معرفتی است و جوینده راه واقعی با همین اندازه سرمایه به مرتبه بلندی می تواند برسد کما اینکه رسیده اند اما رهرو صادق کم است .
موفق در پناه حق:Gol:

حامد;78030 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : Zahra و یا اینکه علمای دین خودشان باید فکری بکنند وگرنه بحثهای افراد متفرقه مثل من و شما همان حداقل ایمانمان را هم به علت سماجت غیر معقول عده ای ممکن است به باد دهد..... ضمنا اگر هر کسی دست به ویرایش زند.بیم تحریف و غرض ورزی و..... میرود و لذا ویرایش را اعلم عصر باید انجام دهد...و در عصر حاضر به نظر میرسد که امام خمینی از این قوت برخوردار بوده است که مثالیهایی خواهم زد. چون ما فقط در حد سوال میتوانیم فعال باشیم.. سلام حقیر تا جایی که از علوم اسلامی خبر دارم نیاز به ویرایش ندارد . بلکه نیاز به تفقه دارد . یعنی نیاز به فهم عمیق دارد . امام باقر ع در بیانی اعجازی می فرمایند : اگر به من اجازه دهند تمام احکام دین را از سوره اخلاص استنباط می کنم منظور حضرت ویرایش لفظی نیست . بلکه استباط اصول است که بر مبنای آنها تمام احکام قابل استنباط است . توجه داشته باشیم که دین برای تعالی روحی انسان آمده است . به عبارت دیگر دین نسخه نهایی تکامل برای همه دورانهاست ( البته اگر تحریف نشود ) دین بدنبال علوم طبیعی با این کاربرد امروزیش نیست . چون علم تجربی به این نحو نقش چندانی در تعالی روح ندارد همچنانکه در دنیای علم زده غرب می بینیم . خود انسان نیز می تواند این نیاز را برطرف سازد . دین باید در عرصه ای خودنمایی کند که انسانها در آن ناتوان هستند . لذا می بینیم که هنوز کسی نتوانسته بفهمد چرا در روز 17 رکعت نماز با این هیات و در زمانهای خاص باید خوانده شود . اگر در متون دینی نشانه ای از توجه دین به عالم ظاهر و اسرار و حقایق آنست . همین امر هم در خدمت تعالی بخشی به مومنین بوده است . لذا این تصور که متون دینی برای تطبیق با مسائل امروز باید ویرایش شود چندان مقبول نیست بلکه ممنوع است . اکثر متون دینی ما دربر دارنده احکام عملی و اخلاقی و معرفتی است و جوینده راه واقعی با همین اندازه سرمایه به مرتبه بلندی می تواند برسد کما اینکه رسیده اند اما رهرو صادق کم است . موفق در پناه حق

ما منظورمان روایات ضعیف است وگرنه بیان و توضیح دین به عهده صاحب آن است

abcdefg;77509 نوشت:
من نمیتوانم به خود بقبولانم که امامان ما ، آنان که قرار است برای ما اسوه باشند با ما و مردم زمان خود در چیزی غیر از علم دین فرق داشته باشند.

با سلام

براي قبول كردن مسايل تاريخي بايد به تاريخ رجوع كرد و مطالب تاريخي را از دل روايات و تاريخ بيرون كشيد و با استدلال و برهان قبول كرد

اين روايات را در مورد علم امامان مطالعه نماييد

شیخ صدوق(ره) در ادامة بیان ویژگی‌های امامان معصوم(ع)، جایگاه و منزلت علمی ائمه را مورد توجه قرار داده، می‌فرماید:

[واجب است معتقد باشد که] آن‌ها جایگاه (و خزانة)

علم الهی‌اند.(1)
در این زمینه نیز روایات فراوانی از ائمه معصومین(ع) نقل شده است؛ تا آن جا که در برخی از مجامع روایی ابواب ویژه‌ای به نقل روایات وارد شده در این موضوع اختصاص یافته است،

که از آن جمله می‌توان به بصائرالدرجات(2)، الکافی(3) و بحارالانوار(4) اشاره کرد

در روایتی که از

امام باقر(ع) نقل شده، در این زمینه چنین آمده است:به خدا قسم، ما خزانه‌داران خدا در آسمان و زمین او هستیم، اما نه بر طلا و نقره بلکه بر علم او.(5)
امام
صادق(ع) نیز در این باره می‌فرماید:
ما سرپرستان امر خدا، خزانه‌داران
علم خدا و جایگاه علم خدا هستیم.(6)

در زیارت «جامعة کبیره» که از

امام هادی(ع) نقل شده است، نیز خطاب به ائمه اهل بیت(ع) عرضه می‌داریم:

السلام علیکم یا أهل بیت النبوّة... و خزّان ال

علم.(7)
سلام بر شما ای خاندان پیامبر... و خزانه‌داران
علم و دانش.

در پاره‌ای دیگر از روایات با دسته‌بندی علوم خداوند به

علم خاص و عام یا علمی که تنها مخصوص خداوند است و کسی از آن آگاهی ندارد و علمی که ملائکه مقرب و انبیای مرسل از آن آگاهی دارند، تصریح شده است که ائمه اهل بیت(ع)‌ نیز چون ملائکه مقرب و انبیای مرسل از علم عام خداوند بهره‌منداند.

در یکی از روایاتی که در این زمینه از

امام باقر(ع) نقل شده است، چنین می‌خوانیم:

همانا برای خداوند دو

علم است؛ علم عام و علم خاص. علم خاص، علمی است که [حتی] فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل هم از آن آگاهی ندارند. اما علم عام خداوند، که فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل از آن آگاه‌اند به طور کامل به ما ارزانی شده است.(8)

پی‌نوشت‌ها:

1. شیخ صدوق، کتاب الهدایة، ص33.
2. صفار قمی، محمدبن الحسن، بصائرالدرجات، ص103ـ106، باب فی الأئمة أنّهم خزّان الله فی السّماء و الأرض علی علمه؛ ص109ـ112، باب فی الأئمة(ع) أنّه صار إلیهم جمیع العلوم التی خرجت إلی الملائکة و الأنبیاء و امر العالمین.
3. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص192ـ193، باب أنّ الأئمة(ع) ولاة أمر الله و خزنة علمه، ص255ـ256 باب أنّ الائمة(ع) یعلمون جمیع العلوم التی خرجت إلی الملائکة و الرسل(ع).
4. ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج26، ص105ـ108، باب أنّهم علیهم السلام، خزّان الله علی علمه و حملة عرشه.
5. صفار قمی، محمدبن الحسن، همان، ص103، ح1؛ کلینی، محمدبن یعقوب، همان، ص192، ح2؛ والله إنّا لخزّان الله فی سمائه و أرضه لاعلی ذهب و لاعلی فضّة إلّا علی علمه.
6. کلینی، محمدبن یعقوب، همان، ح3؛ نحن ولاة امرالله و خزنة علم الله و عیبة وحی الله.

7. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص610. 8. صفار قمی، محمدبن الحسن، همان، ص109، ح1؛ هم‌چنین ر.ک: ح3 و ص110، ح5 و 6 و ص111، ح11 و 12؛ إنّ لله علماً عاماً

zahra;78036 نوشت:
ما منظورمان روایات ضعیف است وگرنه بیان و توضیح دین به عهده صاحب آن است

سلام
بحث در روایات ضعیف یک دوره درس رجال و درایه نیاز دارد .
ضعف سندی ، ضعف عارضی ، ضعف دلالی و ...
بحث در این خصوص خیلی مشکل است و حتما نیاز به مطالعه دروس مربوطه دارد
موفق در پناه حق
:Gol:

سلام
متن زیر نقل قولی است از سایت خبری تابناک. بی ارتباط با این تاپیک نیست.

مهدي نصيري با چاپ مقاله مبسوطي با عنوان «با نگاهي به كتاب مغز متفكر جهان شيعه؛ جابر بن حيان، واقعيت يا افسانه» در فصلنامه «سمات»، شهرت «جابر بن حيان» را به عنوان يكي از شاگردان امام صادق (ع) زير سؤال برد.

به گزارش فارس، «مهدي نصيري» صاحب‌امتياز و مدير مسئول فصلنامه معرفتي اعتقادي «سمات» كه در عرصه تبيين و دفاع از معارف قرآن و اهل بيت (ع) مطالبي را منتشر مي‌كند، در شماره اخير اين نشريه، مقاله‌اي را درباره حقيقت وجودي «جابر بن حيان» در رشته تحرير در آورده است.

نشريه «سمات» بابي با عنوان «نقد مشهورات» دارد كه مقاله شماره سوم به قلم مهدي نصيري به نام «با نگاهي به كتاب مغز متفكر جهان شيعه؛ جابر بن حيان، واقعيت يا افسانه» چاپ و منتشر شده است.

نصيري در ابتداي اين مقاله به معرفي شخصيت و فعاليت‌هاي علمي «جابر بن حيان» پرداخته و سپس به اختلافات درباره تاريخ ولادت، زادگاه، تاريخ وفات، مدفن، مذهب، آثار منسوب به جابر را بيان كرده است.

نصيري در پايان مقاله خود با ميان‌تيتر «جمع‌بندي بحث» نوشته است:

1 ـ از مشهورات غلط جاي گرفته در اذهان بسياري اين است كه رساله‌ها و كتب علمي «جابر ‌بن حيان» شاگرد برجسته امام صادق (ع) در شكل‌گيري علوم جديد غربي نقشي به‌سزا داشته و اين امر يكي از دلايل مشروعيت و بلكه ديني بودن علوم مدرن است.

2 ـ مستشرقان و از جمله كتاب سخيف «مغز متفكر جهان شيعه» (ترجمه ذبيح‌الله منصوري، 1354) در شكل‌گيري اين انگاره نقشي اساسي داشته‌اند.

3 ـ «جابر بن حيان» يكي از مبهم‌ترين شخصيت‌هاي تاريخي اسلامي است و درباره كمتر شخصيتي اين مقدار اختلاف و تناقض گويي و ترديد وجود دارد. هيچ وجهي از وجوه شخصيتي جابر (اصل وجود او نام او تاريخ تولد، محل تولد، آثار، مذهب سال وفات و مدفن) مورد اتفاق مورخان نيست.

4 ـ اصل وجود فردي به نام «جابر بن حيان» را شايد نتوان انكار كرد؛ اما حكم به تشيع و شاگرد برجسته و شاخص امام صادق (ع) بودن او در حالي كه هيچ كتاب معتبر رجالي شيعه نامي از وي نبرده است، بسيار مشكل است.

5 ـ حتي با فرض اثبات اين كه امام صادق(ع) شاگردي به نام «جابر بن حيان» داشته‌اند و وي آثاري را در زمينه علوم طبيعي مانند شيمي و طب تحت تعاليم امام (ع) نوشته است و اين آثار به اروپا رفته و در رنسانس علمي مدخليت داشته است، نمي‌تواند اثبات‌گر مطلوبيت علوم مدرن غربي باشد، چرا كه علوم مدرن ادامه منطقي و تكامل يافته علوم سنتي نبوده و بلكه ماهيت و كاركردي متغاير و متفاوت با آن علوم دارند.

6 ـ كتاب «مغز متفكر جهان شيعه» كه اثر 25 خاورشناس غربي و اروپايي است، درصدد اين بوده است كه با طرح مطالبي اغلب غلط و غير مستند، تشيع را با مدرنيته و فلسفه و عرفان يوناني پيوند بزند و مقاومت شيعيان را در برابر اين سه جريان بيگانه و غيراسلامي تضعيف و بلكه محو نمايد.

http://tabnak.ir/fa/news/143753/مهدي-نصيري-از-«جابر-بن-حيان»-ایراد-گرفت

..یاستار..

با سلام..

قران می فرماید:

[="red"](تبیاناً لِكُلِّ شیء)
[/]
چیزی که هست کتاب قران قول حق است ؛وعلوم تجربی کاشف از عللی است که فعل اوست ؛از انجایی که قول حق موید فعل اوست وفعل او موید قول او نتیجتا کسی که اشراف به قول او داشته باشد اشراف به فعل او نیز دارد ؛واینها دو امر جدا نیستند ؛....بلکه هر دو با هم معیت دارند و قول او عین فعل اوست...که از جنس کن می باشد..

نتیجتا معصوم همانطور که به قول خداوند واقف است به افعال او نیز واقف است...

یاحق

ABCDEFG;78904 نوشت:
نصيري در ابتداي اين مقاله به معرفي شخصيت و فعاليت‌هاي علمي «جابر بن حيان» پرداخته و سپس به اختلافات درباره تاريخ ولادت، زادگاه، تاريخ وفات، مدفن، مذهب، آثار منسوب به جابر را بيان كرده است. نصيري در پايان مقاله خود با ميان‌تيتر «جمع‌بندي بحث» نوشته است: 1 ـ از مشهورات غلط جاي گرفته در اذهان بسياري اين است كه رساله‌ها و كتب علمي «جابر ‌بن حيان» شاگرد برجسته امام صادق (ع) در شكل‌گيري علوم جديد غربي نقشي به‌سزا داشته و اين امر يكي از دلايل مشروعيت و بلكه ديني بودن علوم مدرن است. 2 ـ مستشرقان و از جمله كتاب سخيف «مغز متفكر جهان شيعه» (ترجمه ذبيح‌الله منصوري، 1354) در شكل‌گيري اين انگاره نقشي اساسي داشته‌اند. 3 ـ «جابر بن حيان» يكي از مبهم‌ترين شخصيت‌هاي تاريخي اسلامي است و درباره كمتر شخصيتي اين مقدار اختلاف و تناقض گويي و ترديد وجود دارد. هيچ وجهي از وجوه شخصيتي جابر (اصل وجود او نام او تاريخ تولد، محل تولد، آثار، مذهب سال وفات و مدفن) مورد اتفاق مورخان نيست. 4 ـ اصل وجود فردي به نام «جابر بن حيان» را شايد نتوان انكار كرد؛ اما حكم به تشيع و شاگرد برجسته و شاخص امام صادق (ع) بودن او در حالي كه هيچ كتاب معتبر رجالي شيعه نامي از وي نبرده است، بسيار مشكل است. 5 ـ حتي با فرض اثبات اين كه امام صادق(ع) شاگردي به نام «جابر بن حيان» داشته‌اند و وي آثاري را در زمينه علوم طبيعي مانند شيمي و طب تحت تعاليم امام (ع) نوشته است و اين آثار به اروپا رفته و در رنسانس علمي مدخليت داشته است، نمي‌تواند اثبات‌گر مطلوبيت علوم مدرن غربي باشد، چرا كه علوم مدرن ادامه منطقي و تكامل يافته علوم سنتي نبوده و بلكه ماهيت و كاركردي متغاير و متفاوت با آن علوم دارند. 6 ـ كتاب «مغز متفكر جهان شيعه» كه اثر 25 خاورشناس غربي و اروپايي است، درصدد اين بوده است كه با طرح مطالبي اغلب غلط و غير مستند، تشيع را با مدرنيته و فلسفه و عرفان يوناني پيوند بزند و مقاومت شيعيان را در برابر اين سه جريان بيگانه و غيراسلامي تضعيف و بلكه محو نمايد.

سلام
آنچه که آقای نصیری را به این وادی کشانده همان تفکر محوری ایشان در باب تضاد مدرنیته و سنت است .
به نظر حقیر اعتقاد به تضاد مدرنیته و سنت چیزی شبیه به اعتقاد دو خدای نور و ظلمت است .
آقای نصیری با تکیه بر مدرنیته در حال زدن ریشه آن است خوب چه می شود ؟
همان که بر سر آن بنده خدا آمد که بر درخت نشسته و شاخه زیر پایش را می برید .
موفق در پناه حق
:Gol:

erfan_alavi;78910 نوشت:
؛از انجایی که قول حق موید فعل اوست وفعل او موید قول او نتیجتا کسی که اشراف به قول او داشته باشد اشراف به فعل او نیز دارد ؛واینها دو امر جدا نیستند ؛....بلکه هر دو با هم معیت دارند و قول او عین فعل اوست...که از جنس کن می باشد..


با سلام وتشکر
البته من خیلی با عبارات فلسفی اخت نیستم. ولی آیا معکوس گفته شما میتواند صدق داشته باشد. یعنی اگر کسی بتواند ثابت کند که امامان به همه فعل خداوند اشراف نداشته اند میتواند نتیجه بگیرد که به قول خداوند هم اشراف نداشته اند؟

سپاس

abcdefg;79105 نوشت:


با سلام وتشکر
البته من خیلی با عبارات فلسفی اخت نیستم. ولی آیا معکوس گفته شما میتواند صدق داشته باشد. یعنی اگر کسی بتواند ثابت کند که امامان به همه فعل خداوند اشراف نداشته اند میتواند نتیجه بگیرد که به قول خداوند هم اشراف نداشته اند؟

سپاس

..یا ستار..

با سلام..

قول خداوند به دو صورت می باشد:

- تكلّم به كلام لفظي و تدوين قرآن كريم كه معناي ظاهري كلام است.(دار ماده)

2- تكلّم به كلام تكويني كه احتياج به لفظ ندارد و عبارت است از اظهاركمالات نهاني بوسيله ابداع، اختراع و تكوين نقشهاي عالم وجود.(کلمه کن که از اراده نشات می گیرد)..

در یک کلام در عوالم وجود ؛عالم مثال باطن عالم طبيعت ، و عالم عقول باطن عالم مثال ، و مرتبه علم الهي (عرش ) باطن عالم عقل ، و اسماء و صفات حق تعالي باطن عرش ، و مرتبه واحديت باطن اسماء وصفات حق تعالي ، و مرتبه احديت باطن مرتبه واحديت است ؛ و به جز عالم طبيعت هيچکدام از عوالم و مراتب ديگر، مکاني و زماني نيستند؛ و ذات حق تعالي محيط بر همه و غيب الغيوب است ؛ و تمام مراتب هستي ظهورکمال ذاتي او هستند....

و معصوم حامل عرش الهی است ؛به عنوان مثال پیامبر پا را بر عالم عرش نهاد و حامل عرش الهی شد یعنی با ان ان متحد گردد .اتحاد چیزی جز همانی نیست به لفظ ساده تر یعنی حضور و اشتراک....حال تو خود نکته دان این مطلب باش..

پس همه مرتبه عالم مادی در باطن عرش الهی است و عرش حامل ان است و معصوم خود حامل عرش است ...

همین است که معصوم در برخی موارد سخنانی می گوید که فهم عوام از ان ناتوان است مانند:

[="red"]« عن أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: أَنَا عِلْمُ الله و ...»(بحارالأنوار ؛ج24 ؛ص198 ) ( امير المومنين (ع) فرمودند: منم علم خدا و ...»[/]

ایضا

[="red"]قَالَ علي (ع):« ... إِنِّي لَأَعْرَفُ بِطُرُقِ السَّمَاوَاتِ مِنْ طُرُقِ الْأَرْضِ نَحْنُ الِاسْمُ الْمَخْزُونُ الْمَکْنُونُ نَحْنُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي إِذَا سُئِلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا أَجَابَ نَحْنُ الْأَسْمَاءُ الْمَکْتُوبَةُ عَلَى الْعَرْشِ وَ لِأَجْلِنَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ الْعَرْشَ وَ الْکُرْسِيَّ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ وَ مِنَّا تَعَلَّمَتِ الْمَلَائِکَةُ التَّسْبِيحَ وَ التَّقْدِيسَ وَ التَّوْحِيدَ وَ التَّهْلِيلَ وَ التَّکْبِيرَ[/]

حضرت امیر Sad ... همانا من به راههاي آسمانها داناتر از راههاي زمينم ؛ ما هستيم اسم حفظ شده و پنهان خدا ؛ ما هستيم آن اسماء حسنايي که وقتي خداوند عزّوجلّ از آن سوال شد جواب داد ؛ ما هستيم آن اسمهايي که بر عرش نوشته شده اند ؛ و خدا به خاطر ما آسمانها و زمين و عرش و کرسي و بهشت و جهنم را آفريد ؛ و ملائکه تسبيح و تقديس و توحيد و تهليل و تکبير را از ما آموختند. ...)

البته توجه داشته باشید که عوالم وجود همه در طول یکدیگر قرار دارند و علل یکدیگرند یعنی علت وجودی همدیگر نه مانند علل مادی که علل حرکتی می باشد و این غیر از تراوش و جعل وجود است...

[="red"]رسُولُ اللَّهِ (ص) : « أَنَا سَيِّدُ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ وَ أَنَا خَيْرٌ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ وَ حَمَلَةِ الْعَرْشِ وَ جَمِيعِ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ الْمُرْسَلِينَ وَ أَنَا صَاحِبُ الشَّفَاعَةِ وَ الْحَوْضِ الشَّرِيفِ وَ أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوْا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْکَرَنَا فَقَدْ أَنْکَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ و...»[/]

( منم آقاي مخلوقات خدا ؛ و من بهتر از جبرئيل و اسرافيل و حاملان عرش و جميع ملائک مقرب و انبياء و مرسلين هستم ؛ و منم صاحب مقام شفاعة و حوض شريف ؛ و من علي دو پدر ايين اُمّت هستيم ؛ هر که ما را شناخت خدا را شناخت و هر که ما را انکار کرد خدا را انکار کرده است و ... )

یا حق

موضوع قفل شده است