ذوالقرنین کیست ؟!

تب‌های اولیه

111 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

شهـاب;97644 نوشت:
شما در مورد خودتان می توانید تصمیم بگیرید ولی اینکه کوروش از من سر تر است را قبول ندارم جز اینکه بخواهید به سبک کوروش به من بقبولانید!!! پیشنهاد می کنم اگر نقدی محکم و سندی برعلیه نوشته های ما ندارید اینگونه بحثها را تعطیل بفرمایید ... جستار منحرف خواهد شد ...

سلام

داداش شهاب

دارم میرم کتابخانه شهر ببینم چیزی دستگیرم میشود !!!

باعرض سلام و احترام
شهاب عزیز مطالب شما را تا جایی که وقت داشتم مطالعه کردم. ابتدا تصور کردم که احیانا شما باید در تهیه فیلم 300 نقش قابل توجهی داشته باشید!! اما در ادامه دریافتم که درد شما نیز چیز دیگری است!! زهی سعادت که انسان دردمند باشد. امان از درد بی دردی!!
این مطالب برداشت شخصی حقیر است.
از نظر من شما هم همانند همفکرانت رشد و ظهور مجدد ناسیونالیسم در ایران را خطری برای دین و مذهب تصور کرده اید. اما نمیدانم چرا.
مردم ایران همواره حس میهن دوستی و وطن پرستی را در وجود خود داشته اند. چه آن هنگام که در قهوه خانه ها داستان های شاهنامه را نقالی میکردند و چه به قول شما از صد سال پیش که کوروش و داریوش را کشف کردند!!
شاید اسم هیج یک از پدربزرگهای ما کوروش نباشد اما بسیاری از پدربزرگها هستند که همچنان شاهنامه را با اشک برای نوه ها میخوانند.
کسی هم نتوانست این حس را خفه کند و هرکس هم که چنین تلاشی داشته باشد مصداق بارز خاک پاشیدن بر آفتاب خواهد بود!
من هم همانند شما با تلاشهایی که در سالهای اخیر انجام گرفته مخالفم. اما دلیل من کمی با شما متفاوت است. من به این دلیل مخالفم که هدف این افراد سوءاستفاده از احساسات پاک وطن دوستی مردم این مرز و بوم است و نه ارزش نهادن به گذشته ایران زمین.
اگر به تخت جمشید سری زده باشید خواهید شنید که سنگهای آن با سکوتی سنگین تر از فریاد به شما خواهند گفت:

ما را به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان!!!

اگر شما معتقدید که مردم از دین فاصله گرفته اند، دلیل آن نمیتواند کوروش و داریوش و تخت جمشید باشد.( شاید در عملکرد سیاستمردانی باشد که خود را به دین چسبانده و پشت آن سنگر گرفته اند!!) و اگر معتقد هستید که رابطه مردم و دین مستحکم تر از گذشته هست، پس دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.

هرچند وقت تحقیق درمورد مطالب ارائه شده توسط شما را ندارم اما در این مورد مطمئن هستم که مطالب شما هم نظریه ای است در حد همان نظریه ها که کوروش را پیامبرکرد!! ( اگر ضعیف تر نباشد!!) مسلما تاریخ ایران دشمنانی سرسخت تر از شما داشته است و حامیانی قویتر از من!!
در پایان ازشما دعوت میکنم که به این توصیه پر مغز ریاست محترم و مردمی جمهور گوش جان فرا دهید که :

آب را بریزید اونجایی که میسوزه!! و دست از کوروش و داریوش و تخت جمشید بردارید.

موفق و پیروز باشید.

با سلام و احترام

دوست گرامي ، نخست بايد به عرض برسانم
كه پرداختن به شخص سخنگو و انگيزه هاي او بجاي
پرداختن به سخن ، سفسطه است و از نظر منطقي
فاقد ارزش جهت پاسخگويي ...

اما از آنجا كه اين بيماري از فرط عموميت ، چنان فراگير
شده است كه هر كه از آن مصون بماند بيمار مي نمايد ،
بايد چند نكته اي را به عرض شما برسانم ...

ABCDEFG;98299 نوشت:
باعرض سلام و احترام
شهاب عزیز مطالب شما را تا جایی که وقت داشتم مطالعه کردم. ابتدا تصور کردم که احیانا شما باید در تهیه فیلم 300 نقش قابل توجهی داشته باشید!! اما در ادامه دریافتم که درد شما نیز چیز دیگری است!! زهی سعادت که انسان دردمند باشد. امان از درد بی دردی!!

دوست عزيز برداشت شما از فيلم 300 اشتباه است ...
مگر هاليوود منافعش را و منافع يهود را زير پا مي گذارد ...
فيلم 300 را ديده ايد ؟!

مي خواهيد خشايارشايي كه در تورات آمده را در هالييود ببينيد ؟!

فيلم يك شب با پادشاه و خشايارشا ....

مضحك نيست ؟!
انها همه ايرانيان را به بازي گرفته اند ...

فيلم را تحليل كنيد ...

شاه ايران در 300 نقش دنياي شرق و اسلام را دارد و
كشوريست كه مي خواهد عليه دموكراسي يونان بجنگد ...
300 ديالوگهايش بدون كم و كاست از ديالوگ هاي كاخ سفيد گرفته شده است ...
اينكه دموكراسي هزينه دارد و...

اما در فيلم يك شب با پادشاه خشايارشا اروپايي و زيباست ...
مي دانيد بخاطر چه ؟
اين :

استر يهودي ...

ABCDEFG;98299 نوشت:

این مطالب برداشت شخصی حقیر است.
از نظر من شما هم همانند همفکرانت رشد و ظهور مجدد ناسیونالیسم در ایران را خطری برای دین و مذهب تصور کرده اید. اما نمیدانم چرا.

رشدي كه با دروغ همراه باشد بايد رسوا شود ...
چه آن رشد دين و مذهب دروغين باشد و چه ناسيوناليسم ...

اگر دروغي در اين رشد نيست ، از چه مي ترسيد ؟!
دروغ ما را برملا كنيد...
گردن ما از مو باريكتر است :Gol:

ABCDEFG;98299 نوشت:

مردم ایران همواره حس میهن دوستی و وطن پرستی را در وجود خود داشته اند. چه آن هنگام که در قهوه خانه ها داستان های شاهنامه را نقالی میکردند و چه به قول شما از صد سال پیش که کوروش و داریوش را کشف کردند!!
شاید اسم هیج یک از پدربزرگهای ما کوروش نباشد اما بسیاری از پدربزرگها هستند که همچنان شاهنامه را با اشک برای نوه ها میخوانند.

آنهايي كه در قهوه خانه و كازينو و كاباره ها حس وطن پرستي شان
گل مي كرد كه رفتند ديار غربت و با بيگانگان محشور شدند ...

از آنهايي سخن بگوييد كه با پرچم الله اكبر و يا حسين و...
جان بازي كردند و شهيد راه دين شدند ...

كدام يك از اينهمه انسان اصلا يكبار شاهنامه خوانده بودند ؟!
در كدام وصيتنامه از صده ها هزار وصيتنامه شهيدان مي توانيد
يك سطر درباره شاهنامه پيدا كنيد ؟!
درباره كوروش چظور ؟!!

كوروش و شاهنامه فقط بدرد گريختن مي خورد ، برادر من ...

شاهنامه اگر خوب بود ، فردوسي عزيز توبه نامه نمي نوشت ...

ABCDEFG;98299 نوشت:

کسی هم نتوانست این حس را خفه کند و هرکس هم که چنین تلاشی داشته باشد مصداق بارز خاک پاشیدن بر آفتاب خواهد بود!

اين هم نوعي سفسطه است ...
اينكه زر و زور و تزوير نداريم و رسانه در دست ما نيست
و امكان زدن شبكه ماهواره اي همچون اپوزيسيون و زدن سايت
سبز و زرد و قرمز مانند ... و چاپ روزنامه و كتاب و ... را نداريم
دليل بر نا حق بودن ما نيست ...

آن آفتابتان را هم به حقيقت ديده ايم ...
صدايش را نمي شنويد ؟ پت پت شمعي در هنگام خاموشيست ...

ABCDEFG;98299 نوشت:

من هم همانند شما با تلاشهایی که در سالهای اخیر انجام گرفته مخالفم. اما دلیل من کمی با شما متفاوت است. من به این دلیل مخالفم که هدف این افراد سوءاستفاده از احساسات پاک وطن دوستی مردم این مرز و بوم است و نه ارزش نهادن به گذشته ایران زمین.
اگر به تخت جمشید سری زده باشید خواهید شنید که سنگهای آن با سکوتی سنگین تر از فریاد به شما خواهند گفت:
ما را به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان!!!

تخت جمشيد يادگار مردم بومي فلات ايران و هنر دست
و زحمت و تلاش و علم مردم خاورميانه است ...
و شاهان هخامنشي كه حتي آنرا هم به اتمام نرسانده اند
رشد خاورميانه را به يكباره متوقف كرده اند ديگر اثري از هنرهاي
عظيم بين النهرين و ... نديديم ...

ABCDEFG;98299 نوشت:

اگر شما معتقدید که مردم از دین فاصله گرفته اند، دلیل آن نمیتواند کوروش و داریوش و تخت جمشید باشد.( شاید در عملکرد سیاستمردانی باشد که خود را به دین چسبانده و پشت آن سنگر گرفته اند!!) و اگر معتقد هستید که رابطه مردم و دین مستحکم تر از گذشته هست، پس دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.

ما معتقد نيستيم كه از دين فاصله گرفته اند...
اتفاقا برعكس ...
اين هوشياري دقيقا به نفع دين است ،
دين را از خرافات پاك مي كند ...

ما نيز با همين علم ناسيوناليسم را از خرافات پاك مي كنيم
يعني ما معتقديم كه ايران تمدني حداقل 6 تا 9 هزار ساله دارد ،
و آنهايي كه سخن از تمدن 2500 ساله مي زنند و بجاي
جلوگيري و دلسوزي از حراج چند ده باره آثار مارليك در لندن
دنبال ارتش جعلي كمبوجيه و سد سيوند و ... مي روند
يك مشت خائن به ميهن و هوچيگران فراري اند ...
كه عده اي هم در داخل نا دانسته پيروي شان مي كنند ...

ABCDEFG;98299 نوشت:

هرچند وقت تحقیق درمورد مطالب ارائه شده توسط شما را ندارم اما در این مورد مطمئن هستم که مطالب شما هم نظریه ای است در حد همان نظریه ها که کوروش را پیامبرکرد!!

مطمئنا با توجه به بحث هاي 8 ساله ام در فاروم هاي اسلامستيزان
و ديگر منتقدان ، شك ندارم كه بحث وقت نيست ...
اميدوارم توانايي خود را آنقدر بالا ببريد كه بتوانيد
به اندازه اسكن كردن شخصيت ديگران
در مورد مطلب و ادعايشان نقدي (يا خرده نقدي‌) بنويسيد ...
من به انتظار آن لحظه خواهم ماند ...

ABCDEFG;98299 نوشت:

( اگر ضعیف تر نباشد!!) مسلما تاریخ ایران دشمنانی سرسخت تر از شما داشته است و حامیانی قویتر از من!!در پایان ازشما دعوت میکنم که به این توصیه پر مغز ریاست محترم و مردمی جمهور گوش جان فرا دهید که :آب را بریزید اونجایی که میسوزه!! و دست از کوروش و داریوش و تخت جمشید بردارید.
موفق و پیروز باشید.

تشخيص پر مغزي از سوي شما بود ، پس
خود بدان عمل نماييد ...

ما نيز دست از كوروش و داريوش و تخت جمشيد بر نمي داريم و
اين عظمت پوشالي يهود ساخت و
اين شمع رو به افول را خرد خرد خاموش مي كنيم ...
بذر هايي كه ما پاشيديم ، در اين چند سال حاصل داده و
ديگر كسي جز همين سخنان گهربار شما در قبال آن
ندارد ...

madanchi11;97734 نوشت:
دارم میرم کتابخانه شهر ببینم چیزی دستگیرم میشود !!!

سلام

رفتم اومد !! :khandeh!:

یک چیزی ته کتاب اسکندرنامه منو تو فکر برد !!!

مرگ اسکندر از بیماری مقاربتی بود! در سن جوانی !:Gig:

باز هم میرسیم سر خط چطور میشه یک فرد هم.جنس باز اسمش در قرآن بیاید !؟! :ok:

اون شخص اسکندر نیست !

بیشتر مراجع کوروش را ذوالقرنین می دانند !!!!!! :Narahat az:

madanchi11;98652 نوشت:

سلام

رفتم اومد !! :khandeh!:

یک چیزی ته کتاب اسکندرنامه منو تو فکر برد !!!

مرگ اسکندر از بیماری مقاربتی بود! در سن جوانی !:gig:

باز هم میرسیم سر خط چطور میشه یک فرد هم.جنس باز اسمش در قرآن بیاید !؟! :ok:

اون شخص اسکندر نیست !

بیشتر مراجع کوروش را ذوالقرنین می دانند !!!!!! :narahat az:

واقعا خسته نباشيد ...
بعد از سه روز رفتن به كتابخانه ، فقط دريافتيد
كه اسكندر از بيماري مقاربتي فوت كرده ؟!
ضمنا فقط افراد هم جنس باز اين بيماري را مي گيرند !!!

اتفاقا من هم يك مطلبي را (البته با ذكر منبع و ماخذ!!)
از كتاب ايران باستان مرحوم پيرنيا ديدم كه خواندنش خالي از لطف نيست ...

پيرنيا :
موافق آنچه مورخين نوشته اند حكومت پادشاهان مقدوني يك حكومت مطلقه نبود بلكه او در ميان امراء و اشراف مملكت شخص اول حساب مي شد و در مجالس و جشنها همه با هم مي نشستند وهمه رفيق پادشاه به شمار مي رفتند. عده اي از آنان كه به پادشاه نزديكتر بودند دوستان او ناميده مي شدند و در امور دولتي او با مجلس مشورت كه مركب از رجال مجرب مملكت بود شور مي كرد و رجال مزبور در اظهار عقيده آزاد بودند وليكن اسكندر پس از آمدن به ايران ملاحظه كرد كه اين ترتيبات را نمي تواند در اينجا اجرا كند ...بنابراين اسكندر(از روي اجبار) ترتيبات دربار ايران را پيش گرفت و از آن به بعد يونانيها ومقدوني ها در موقع مراسم مجبور بودند بايستند و در موقع تكلم با اسكندر يك زانوبزمين مزنند وكليه آداب مشرق زميني را بجا آرند . صفحه 204

صفحه 205 : شهرهايي را كه اسكندر بنا كرد قريب به هفتاد بوده...
اگر نظر مورخين بي طرف را كه مقصودشان حقيقت گويي است مبني قرار دهيم باين نتيجه مي رسيم : جهانگيري او را از اين جهت قدرداني مي نمايند كه مي خواسته ملل عالم را به همديگر نزديك كند تا الفتي در ميان آنها ايجاد شود ...

با سلام مجدد

دوست گرامي ، نخست بايد به عرض برسانم
كه پرداختن به شخص سخنگو و انگيزه هاي او بجاي
پرداختن به سخن ، سفسطه است و از نظر منطقي
فاقد ارزش جهت پاسخگويي ...

[="blue"]شهاب عزیز، این ایرادات را بزارید به حساب بی تجربگی حقیر!!! من شاید شناختی از شخصیت شما نداشته باشم، اما همانطور که قبلا گفتم حداقل به دلیل دردمندی شما، برای من قابل احترام هستید.
[/]

مضحك نيست ؟!
انها همه ايرانيان را به بازي گرفته اند ...

[="blue"]فقط هالیوود و یهود نیست که همه ایرانیان را به بازی گرفته اند![/]

رشدي كه با دروغ همراه باشد بايد رسوا شود ...
چه آن رشد دين و مذهب دروغين باشد و چه ناسيوناليسم ...
اگر دروغي در اين رشد نيست ، از چه مي ترسيد ؟!

[="blue"]امیدوارم شما در همه زمینه ها با دروغ مخالف باشید، و برای رسوا ساختن سایر دروغ ها نیز چنین جهد 8 ساله ای داشته باشید.
مطمئن هستید که تنها دلیل این رشد، دروغ های تاریخ می باشد؟!!
[/]
آنهايي كه در قهوه خانه و كازينو و كاباره ها حس وطن پرستي شان
گل مي كرد كه رفتند ديار غربت و با بيگانگان محشور شدند ...
از آنهايي سخن بگوييد كه با پرچم الله اكبر و يا حسين و...
جان بازي كردند و شهيد راه دين شدند ...

[="blue"]شهاب عزیز، نوروز امسال در اتوبان شیراز به تخت جمشید بنرهای مختلفی نصب شده بود. برخی از بنرها حاوی پیام های تاریخی بود( مثلا به پارس، مهد تمدن ایران زمین خوش آمدید) و برخی دیگر مذهبی( مثلا به فارس، سومین حرم اهل بیت خوش آمدید) و ...
در اواسط تعطیلات متوجه شدم که از مرودشت به سمت شیراز تمام بنرهای تاریخی سوخته و یا پاره شده بود و چند روز بعد از مرودشت به سمت تخت جمشید چند بنر مذهبی و متاسفانه چند عکس شهید پاره و سوزانده شده بود.
من عمل هر دوگروه را احمقانه میدانم اما به نظر من اینگونه رفتارها گوشه ای از نتایج مجاهدت های 8 ساله عزیزانی همچون شما میباشد.
تلاشهایی که تاریخ گذشته را متعلق به کاباره روها و شهدا را متعلق به خود میدانند. تلاشهایی که اسلام را در مقابل ایران قرار داده و ذوق زده هم شده است. و ...
رمان "فریدون سه پسر داشت" نوشته عباس معروفی را خوانده اید؟!!

[/]
كوروش و شاهنامه فقط بدرد گريختن مي خورد ، برادر من ...

[="blue"]این هم نظر شماست، برادر من... [/]

اينكه زر و زور و تزوير نداريم و رسانه در دست ما نيست
و امكان زدن شبكه ماهواره اي همچون اپوزيسيون و زدن سايت
سبز و زرد و قرمز مانند ... و چاپ روزنامه و كتاب و ... را نداريم
دليل بر نا حق بودن ما نيست ...

[="blue"]این سخنان از عزیزی همچون شما بعید است. شمایی که به رئیس جمهور هم اجازه برگزاری یک همایش( و نه جشن) را ندادید و او را از کرده خود پشیمان کردید!!
شمایی که فتوا به تحریم چهارشنبه سوری دادید و مردم هم آن شب حتی اجاق گازهای خود را روشن نکردند!!
شما زر ندارید؟!! شما زور ندارید؟!! شما روزنامه ندارید؟!!
همه اینها هست اما چیزی که نیست..........
[/]

آن آفتابتان را هم به حقيقت ديده ايم ...
صدايش را نمي شنويد ؟ پت پت شمعي در هنگام خاموشيست ...

[="blue"]صدایی که من میشنوم با صدایی که شما میشنوید کمی فرق دارد! شاید به خاطر تفاوت در محیط باشد!! شاید به خاطر خامی من و پختگی شما باشد!! شاید......
اما امیدوارم که هرگز آن صدایی را که شما میشنوید ، نشنوم!!
[/]

تخت جمشيد يادگار مردم بومي فلات ايران و هنر دست
و زحمت و تلاش و علم مردم خاورميانه است ...
و شاهان هخامنشي كه حتي آنرا هم به اتمام نرسانده اند
رشد خاورميانه را به يكباره متوقف كرده اند ديگر اثري از هنرهاي
عظيم بين النهرين و ... نديديم ...

[="blue"]امیدوارم شما معتقد نباشید که باید با لودر آن را تخریب کرد!! به هر حال عده ای معتقدند نماد طاغوت است!![/]

ما نيز با همين علم ناسيوناليسم را از خرافات پاك مي كنيم
يعني ما معتقديم كه ايران تمدني حداقل 6 تا 9 هزار ساله دارد ،
و آنهايي كه سخن از تمدن 2500 ساله مي زنند و بجاي
جلوگيري و دلسوزي از حراج چند ده باره آثار مارليك در لندن
دنبال ارتش جعلي كمبوجيه و سد سيوند و ... مي روند
يك مشت خائن به ميهن و هوچيگران فراري اند ...

[="blue"]امیدوارم تلاش نداشته باشید سلسله هخامنشی را از تاریخ 9 هزار ساله ایران حذف کنید!! تا کنون به مصر نرفته ام تا از حال و روز ارتش کمبوجیه آگاه شوم ولی چند بار با دوستان به تنگ بلاغی و سد سیوند رفته ام و معتقدم هرچه داد بزنیم کم است هرچند یک مشت خائن و هوچی گر نام بگیریم!!
[/]
مطمئنا با توجه به بحث هاي 8 ساله ام در فاروم هاي اسلامستيزان
و ديگر منتقدان ، شك ندارم كه بحث وقت نيست ...

[="blue"]حقیر که تنها تجربه ام همین آسک دین بوده و تا به حال به نیازهای من هم جواب داده. اگر منظورتان این است که نبود وقت سرپوشی است برای فرار از پاسخگویی، دیگران را نمیدانم اما من واقعا حوصله و وقت پاسخگویی به نتایج 8سال تحقیق و تلاش شما را ندارم. اما همانطور که گفتم مطمئن هستم مطالب شما نظریه ای است در حد همان نظریاتی که کوروش را پیامبر کرد، اگر ضعیفتر نباشد!!
البته من پیشنهاد میکنم در محافل دانشگاهی و تخصصی این نظریات را به بوته تجزیه و تحلیل بسپارید، مسلما آنان حوصله و تخصص بیشتری دارند و امیدوارم وقت هم داشته باشند!!
البته شاید قبلا این توصیه را عملی کرده باشد. شاید..
[/]
اميدوارم توانايي خود را آنقدر بالا ببريد كه بتوانيد
به اندازه اسكن كردن شخصيت ديگران
در مورد مطلب و ادعايشان نقدي (يا خرده نقدي‌) بنويسيد ...

[="blue"]از آرزوی نیکتان سپاسگزارم. تمام تلاش خودم را میکنم!!! البته اگرفکر معاش مجال دهد!!
[/]
تشخيص پر مغزي از سوي شما بود ، پس
خود بدان عمل نماييد ...

[="blue"]من که مدتهاست به آن عمل میکنم!! اصولا نمیتوان درایران بدون عمل به این توصیه زندگی کرد!! اما منظور من توجه کردن به ریشه ها و دلایل نگرانی شما بود.
[/]

ما نيز دست از كوروش و داريوش و تخت جمشيد بر نمي داريم و
اين عظمت پوشالي يهود ساخت و
اين شمع رو به افول را خرد خرد خاموش مي كنيم ...

[="blue"]صلاح مملکت خویش خسروان دانند، اما پیش از شما هم کسانی بودند که خیالاتی داشتند!! در مورد حمله مغولان احتمالا مطالبی خوانده باشید!! و نشد آنچه که میخواستند.
همان جریان خاک و آفتاب!!!
[/]

بذر هايي كه ما پاشيديم ، در اين چند سال حاصل داده و
ديگر كسي جز همين سخنان گهربار شما در قبال آن
ندارد ...

[="blue"]من به اندازه شما مطمئن نیستم. حداقل چیزی که میبینم با گفته شما تفاوت دارد. شاید تفاوت به دلیل بی اعتمادی من به شنیده ها و دیده های اخیر باشد، شاید....

در پایان توصیه میکنم قبل از تخریب این عظمت پوشالی(!!)، تاریخ 9 هزار ساله ایران را برای مخاطبینتان بیشتر معرفی کنید تا احیانا بعد از متلاشی شدن ، چیزی برای دست انداختن و آویزان ماندن در تاریخ برای مخاطبتان باقی بماند!!!

از منحرف شدن بحث پوزش میطلبم.

موفق و پیروز باشید.
[/]

با سلام دوباره :Gol:

ABCDEFG;98703 نوشت:


شهاب عزیز، این ایرادات را بزارید به حساب بی تجربگی حقیر!!! من شاید شناختی از شخصیت شما نداشته باشم، اما همانطور که قبلا گفتم حداقل به دلیل دردمندی شما، برای من قابل احترام هستید.

:Gol::Gol:
ABCDEFG;98703 نوشت:

فقط هالیوود و یهود نیست که همه ایرانیان را به بازی گرفته اند! .

بله هر جعلي و هر تحريفي بازي با شعور مخاطب است ...
مي خواهد از سوي هاليوود باشد يا از سوي ...

ABCDEFG;98703 نوشت:

امیدوارم شما در همه زمینه ها با دروغ مخالف باشید، و برای رسوا ساختن سایر دروغ ها نیز چنین جهد 8 ساله ای داشته باشید.
مطمئن هستید که تنها دلیل این رشد، دروغ های تاریخ می باشد؟!!
.


بله مطمئن باشيد
چه در دينمان دروغي وارد شده باشد و
چه در تاريخمان پيش از اسلام و
چه پس از اسلام نبايد ترسي از آن داشت ...

از ديد ما شيعيان غير از قرآن بقيه اسناد
قابليت بررسي دارند و بايد از ديد علمي و توسط
متخصصان فيلتر شوند و خردپذير باشند ...

ABCDEFG;98703 نوشت:

شهاب عزیز، نوروز امسال در اتوبان شیراز به تخت جمشید بنرهای مختلفی نصب شده بود. برخی از بنرها حاوی پیام های تاریخی بود( مثلا به پارس، مهد تمدن ایران زمین خوش آمدید) و برخی دیگر مذهبی( مثلا به فارس، سومین حرم اهل بیت خوش آمدید) و ...
در اواسط تعطیلات متوجه شدم که از مرودشت به سمت شیراز تمام بنرهای تاریخی سوخته و یا پاره شده بود و چند روز بعد از مرودشت به سمت تخت جمشید چند بنر مذهبی و متاسفانه چند عکس شهید پاره و سوزانده شده بود.
من عمل هر دوگروه را احمقانه میدانم اما به نظر من اینگونه رفتارها گوشه ای از نتایج مجاهدت های 8 ساله عزیزانی همچون شما میباشد.
تلاشهایی که تاریخ گذشته را متعلق به کاباره روها و شهدا را متعلق به خود میدانند. تلاشهایی که اسلام را در مقابل ایران قرار داده و ذوق زده هم شده است. و ...
رمان "فریدون سه پسر داشت" نوشته عباس معروفی را خوانده اید؟!!


به نظر من اين موضوعات بايد روي كاغذ و بين
اهل فن حل شود ...
زماني كه عده اي تندرو تر از خاندان پهلوي پرچم ذوالقرنين
را در دست مي گيرند و دم از مكتب ايراني مي زنند
اهل قلم صدايشان به كجا مي رسد ؟!

طبيعتا بجاي بحث و مناظره در فضاي مناسب
در دانشگاه يا سيما يا روزنامه و اينترنت ، بحث به
خيابان و بنر و سطل زباله مي كشد !!!


ABCDEFG;98703 نوشت:


این هم نظر شماست، برادر من...


اما حقيقت انكار ناشدنيست ...

ABCDEFG;98703 نوشت:

این سخنان از عزیزی همچون شما بعید است. شمایی که به رئیس جمهور هم اجازه برگزاری یک همایش( و نه جشن) را ندادید و او را از کرده خود پشیمان کردید!!
شمایی که فتوا به تحریم چهارشنبه سوری دادید و مردم هم آن شب حتی اجاق گازهای خود را روشن نکردند!!
شما زر ندارید؟!! شما زور ندارید؟!! شما روزنامه ندارید؟!!
همه اینها هست اما چیزی که نیست..........

چقدر راحت عبارت شما را بكار مي بريد ...
چقدر تهمت زدن راحت است ...
رئيس جمهور هم تا بحال هر چه خواسته كرده ...
كوروش هم كه چفيه به گردن شد ، باز چه مي خواهيد ؟!

چهارشنبه سوري را من تحريم كردم ؟!
اگر دست من بود مي گفتم چهارشنبه سوري را كه يادآور
پوريم است پرشكوه تر از هر سال برگزار كنند تا گند هخامنشيان
و يهود بيشتر از هميشه برملاشود ...

نترسيد اينها نيز ترفند خود كثيفشان است ...
هر زمان كه بخواهند 300 را مي سازند و هر زمان كه بخواهند
يك شب با پادشاه را ...
يك عده نيز اين وسط مثل توپ پينگ پونگ با ذوق و شوق تمام
محو ضربات آنها هستند !!!

ABCDEFG;98703 نوشت:

صدایی که من میشنوم با صدایی که شما میشنوید کمی فرق دارد! شاید به خاطر تفاوت در محیط باشد!! شاید به خاطر خامی من و پختگی شما باشد!! شاید......
اما امیدوارم که هرگز آن صدایی را که شما میشنوید ، نشنوم!!


با نشنيدن و نديدن شما جلوي خاموشي آن گرفته نخواهد شد ...

ABCDEFG;98703 نوشت:

امیدوارم شما معتقد نباشید که باید با لودر آن را تخریب کرد!! به هر حال عده ای معتقدند نماد طاغوت است!!


شما بجز انگ و تهمت هنر ديگري هم داريد ؟!

ABCDEFG;98703 نوشت:

امیدوارم تلاش نداشته باشید سلسله هخامنشی را از تاریخ 9 هزار ساله ایران حذف کنید!! تا کنون به مصر نرفته ام تا از حال و روز ارتش کمبوجیه آگاه شوم ولی چند بار با دوستان به تنگ بلاغی و سد سیوند رفته ام و معتقدم هرچه داد بزنیم کم است هرچند یک مشت خائن و هوچی گر نام بگیریم!!

خير تاريخ هخامنشي همچون تاريخ مغول بر اذهان ملت
باقي خواهد ماند ... حتي ننگين تر از آن ...

ارتش كمبوجيه هم مانند مضرات سد سيوند يك دروغ بزرگ بود
كه پس از صدها بار تبليغ از رسانه ملي و روزنامه هاي سينه چاك
و ناسيوناليست هايي كه همواره اشكشان دم مشكشان است
تكذيب شد و روسياهي براي ذغال ماند ...

ABCDEFG;98703 نوشت:

حقیر که تنها تجربه ام همین آسک دین بوده و تا به حال به نیازهای من هم جواب داده. اگر منظورتان این است که نبود وقت سرپوشی است برای فرار از پاسخگویی، دیگران را نمیدانم اما من واقعا حوصله و وقت پاسخگویی به نتایج 8سال تحقیق و تلاش شما را ندارم. اما همانطور که گفتم مطمئن هستم مطالب شما نظریه ای است در حد همان نظریاتی که کوروش را پیامبر کرد، اگر ضعیفتر نباشد!!

خوب اين مطلق سخن گفتن ناشي از توانايي بسيار بسيار زياد
يا ادعاي بسيار بسيار بيشتر از توانايي تان دارد ...
به نظر دومي بيشتر به حقيقت نزديك است
چون بحثي پيرامون مطلب اصلي نفرموديد ...
ABCDEFG;98703 نوشت:

البته من پیشنهاد میکنم در محافل دانشگاهی و تخصصی این نظریات را به بوته تجزیه و تحلیل بسپارید، مسلما آنان حوصله و تخصص بیشتری دارند و امیدوارم وقت هم داشته باشند!!
البته شاید قبلا این توصیه را عملی کرده باشد. شاید..


البته اگر با لنگه كفش طرف منتقدشان را پذيرايي نكنند !!!
چندين مورد داشته ايم ...
شما بايد در دانشگاه آنچه را دانشجويان دوست دارند بگوييد
نه آنچه را كه حقيقت است ...

ABCDEFG;98703 نوشت:

از آرزوی نیکتان سپاسگزارم. تمام تلاش خودم را میکنم!!! البته اگرفکر معاش مجال دهد!!


:Gol:
معاش فكر و ذكر همه ماست ...
اما بايد در اين ميان به ديگر موارد نيز پرداخت ...
ABCDEFG;98703 نوشت:


من که مدتهاست به آن عمل میکنم!! اصولا نمیتوان درایران بدون عمل به این توصیه زندگی کرد!! اما منظور من توجه کردن به ریشه ها و دلایل نگرانی شما بود.


آرزوي شفاي عاجل ...
ABCDEFG;98703 نوشت:


صلاح مملکت خویش خسروان دانند، اما پیش از شما هم کسانی بودند که خیالاتی داشتند!! در مورد حمله مغولان احتمالا مطالبی خوانده باشید!! و نشد آنچه که میخواستند.
همان جریان خاک و آفتاب!!!

خير با توجه به تجربه ام ميگويم جواب مي دهد ...
تا الان كه با توجه به تلاشمان جوابمان را گرفتيم ...
ديگر كار بجايي رسيده كه از داخل و خارج و حكومتي و اپوزيسيون
همدل شده اند كه اين داستان يهود ساخت را نجات بدهند ...

ABCDEFG;98703 نوشت:

من به اندازه شما مطمئن نیستم. حداقل چیزی که میبینم با گفته شما تفاوت دارد. شاید تفاوت به دلیل بی اعتمادی من به شنیده ها و دیده های اخیر باشد، شاید....

در پایان توصیه میکنم قبل از تخریب این عظمت پوشالی(!!)، تاریخ 9 هزار ساله ایران را برای مخاطبینتان بیشتر معرفی کنید تا احیانا بعد از متلاشی شدن ، چیزی برای دست انداختن و آویزان ماندن در تاریخ برای مخاطبتان باقی بماند!!!

از منحرف شدن بحث پوزش میطلبم.

موفق و پیروز باشید.


:Gol:

سلام خدا قوت واقعا ذوالقرنين كيست؟

سلام دعوا نکنیم که ذوالقرنین که بود ببینیم از او چه می توان آموخت؟

نكات آموزنده اين داستان تاريخى‏
البته در اينكه ذو القرنين كه بود؟ و سفرهاى او به شرق و غرب چگونه صورت گرفت؟ و سدى را كه او ساخته در كجا است؟ و مانند اينها بعدا به خواست خدا بحث خواهيم كرد، ولى قطع نظر از جنبه‏هاى تطبيقى تاريخى، خود اين داستان بطور سربسته داراى نكات آموزنده فراوانى است كه توجه به آن از هر چيز لازمتر و در واقع هدف اصلى قرآن را تشكيل مى‏دهد.
1- نخستين درسى را كه به ما مى‏آموزد اين است كه در جهان هيچ كارى بدون توسل به اسباب امكان ندارد، لذا خدا براى پيشرفت كار ذو القرنين" اسباب" پيشرفت و پيروزى را به او داد (وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً) و او هم بخوبى از اين اسباب بهره گرفت (فاتبع سببا) بنا بر اين، آنها كه انتظار دارند بدون تهيه اسباب لازم به پيروزى برسند بجايى نخواهند رسيد حتى اگر ذو القرنين باشند! 2- هر چند غروب خورشيد در چشمه‏اى گل‏آلود قطعا جنبه خطاى باصره داشت، ولى با اين حال نشان مى‏دهد كه ممكن است خورشيد با آن عظمت بوسيله چشمه گل‏آلودى پوشانده گردد همانگونه كه يك انسان با عظمت و يك شخصيت والا مقام گاه بر اثر يك لغزش بكلى سقوط مى‏كند، و شخصيتش در ديده‏ها غروب خواهد كرد.
3- هيچ حكومتى نمى‏تواند بدون تشويق خادمان و مجازات و كيفر خطاكاران به پيروزى برسد، اين همان اصلى است كه ذو القرنين از آن بخوبى استفاده كرد و گفت:" آنها را كه ظلم و ستم كرده‏اند مجازات خواهيم كرد، و آنها را كه ايمان و عمل صالح دارند به نحوى شايسته و نيكويى پاداش خواهيم داد".
على ع در فرمان معروفش به" مالك اشتر" كه يك دستور العمل جامع كشوردارى است مى‏فرمايد: "و لا يكون المحسن و المسي‏ء عندك بمنزلة سواء، فان فى ذلك تزهيدا لاهل الاحسان فى الاحسان، و تدريبا لاهل الاسائة على الاسائة": " هيچگاه نبايد نيكوكار و بدكار در نظر تو يكسان باشند، زيرا اين امر سبب مى‏شود كه نيكوكاران به كار خود بى رغبت شوند و بدكاران جسور و بى‏پروا" «1».
4- تكليف شاق هرگز مناسب يك حكومت عدل الهى نيست، و به همين دليل ذو القرنين بعد از آنكه تصريح كرد من ظالمان را مجازات خواهم كرد و صالحان را پاداش نيكو خواهم داد، اضافه نمود" من برنامه سهل و آسانى به آنها پيشنهاد خواهم كرد" (تا توانايى انجام آن را از روى ميل و رغبت و شوق داشته باشند).
5- يك حكومت فراگير نمى‏تواند نسبت به تفاوت و تنوع زندگى مردم و شرائط مختلف آنها بى اعتنا باشد، به همين دليل ذو القرنين كه صاحب يك حكومت الهى بود به هنگام برخورد با اقوام گوناگون كه هر كدام زندگى مخصوص به خود داشتند متناسب با آن رفتار كرد، و همه را زير بال پر خود گرفت.
6- ذو القرنين حتى جمعيتى را كه به گفته قرآن سخنى نمى‏فهميدند (لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا). از نظر دور نداشت، و با هر وسيله ممكن بود به درد دل آنها گوش فرا داد و نيازشان را بر طرف ساخت، و ميان آنها و دشمنان سرسختشان سد محكمى ساخت و با اينكه به نظر نمى‏رسد يك چنين جمعيت عقب افتاده‏اى‏ هيچگونه نفعى براى حكومت داشته باشند، بدون هر گونه چشم داشت به اصلاح كارشان پرداخت.
در حديثى از امام صادق ع مى‏خوانيم: "اسماع الاصم من غير تضجر صدقة هنيئة": " بلند سخن گفتن آن چنان كه شخص ناشنوا بشنود مشروط بر اينكه توأم با اظهار ناراحتى نباشد همچون صدقه گوارايى است" «2».
7- امنيت، نخستين و مهمترين شرط يك زندگى سالم اجتماعى است، به همين جهت" ذو القرنين" براى فراهم كردن آن نسبت به قومى كه مورد تهديد قرار گرفته بودند پرزحمتترين كارها را بر عهده گرفت، و براى جلوگيرى از مفسدان از نيرومندترين سدها استفاده كرد، سدى كه در تاريخ ضرب المثل شده و سنبل استحكام و دوام و بقاء است، مى‏گويند" همچون سد اسكندر"! (هر چند ذو القرنين اسكندر نبود).
اصولا تا جلو مفسدان را با قاطعيت و بوسيله نيرومندترين سدها نگيرند جامعه روى سعادت نخواهد ديد.
و به همين دليل ابراهيم (ع) هنگام بناى كعبه نخستين چيزى را كه از خدا براى آن سرزمين تقاضا كرد نعمت امنيت بود، (رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً) «3» و نيز به همين دليل سختترين مجازاتها در فقه اسلامى براى كسانى در نظر گرفته شده است كه امنيت جامعه را بخطر مى‏افكنند. (به تفسير سوره مائده آيه 33 مراجعه شود).
8- درس ديگرى كه از اين ماجراى تاريخى مى‏توان آموخت اين است‏ كه صاحبان اصلى درد، بايد در انجام كار خود شريك باشند كه" آه صاحب درد را باشد اثر"، لذا ذو القرنين به گروهى كه از هجوم اقوام وحشى شكايت داشتند نخست دستور داد قطعات آهن بياورند، بعد از آن دستور آتش افروختن در اطراف سد آهنين براى جوش خوردن، و بعد از آن دستور تهيه مس مذاب براى پوشاندن آهن با لايه‏اى از مس داد، اصولا كارى كه با شركت صاحبان اصلى درد پيش ميرود هم به بروز استعدادهاى آنها كمك مى‏كند و هم نتيجه حاصل شده را ارج مى‏نهند و در حفظ آن مى‏كوشند چرا كه در ساختن آن تحمل رنج فراوان كرده‏اند.
ضمنا بخوبى روشن مى‏شود كه حتى يك ملت عقب افتاده هنگامى كه از طرح و مديريت صحيح برخوردار شود مى‏تواند دست به چنان كار مهم و محير- العقولى بزند.
9- يك رهبر الهى بايد بى اعتنا به مال و ماديات باشد، و به آنچه خدا در اختيارش گذارده قناعت كند، لذا مى‏بينيم ذو القرنين بر خلاف روش سلاطين كه حرص و ولع عجيب به اندوختن اموال از هر جا و هر كس دارند هنگامى كه پيشنهاد اموالى به او شد نپذيرفت و گفت" ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ": " آنچه پروردگارم در اختيار من نهاده بهتر است".
در قرآن مجيد كرارا در داستان انبياء مى‏خوانيم: كه آنها يكى از اساسى‏ترين سخنهايشان اين بود كه ما در برابر دعوت خود هرگز اجر و پاداش و مالى از شما مطالبه نمى‏كنيم.
در يازده مورد از قرآن مجيد اين مطلب در باره پيامبر اسلام و يا انبياء پيشين بچشم مى‏خورد، گاهى با اين جمله ضميمه است كه" پاداش ما تنها بر خدا است" و گاهى بدون آن، و گاه دوستى اهل بيت خود را كه خود پايه‏اى براى رهبرى آينده بوده است بعنوان پاداش ذكر كرده‏اند" قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏".
10- محكم كارى از هر نظر درس ديگر اين داستان است، ذو القرنين در بناى سد از قطعات بزرگ آهن استفاده كرد، و براى اينكه اين قطعات كاملا بهم جوش بخورند، آنها را در آتش گداخت و براى اينكه عمر سد طولانى باشد و در برابر تصرف هوا و رطوبت و باران مقاومت كند آن را با لايه‏اى از مس پوشاند تا از پوسيدگى آهن جلوگيرى كند.
11- انسان هر قدر قوى و نيرومند و متمكن و صاحب قدرت شود و از عهده انجام كارهاى بزرگ برآيد باز هرگز نبايد بخود ببالد و مغرور گردد اين همان درس ديگرى است كه ذو القرنين به همگان تعليم مى‏دهد.
او در همه جا به قدرت پروردگار تكيه مى‏كرد، بعد از اتمام سد گفت" هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي" و به هنگامى كه پيشنهاد كمك مالى به او مى‏كنند مى‏گويد" ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ" و بالآخره هنگامى كه از فناى اين سد محكم سخن مى‏گويد باز تكيه‏ گاه او وعده پروردگارش مى‏باشد.
12- همه چيز زائل شدنى است و محكمترين بناهاى اين جهان سرانجام خلل خواهد يافت، هر چند از آهن و پولاد يك پارچه باشد. اين آخرين درس در اين ماجرا است درسى است براى همه آنها كه عملا دنيا را جاودانى مى‏دانند، آن چنان در جمع مال و كسب مقام، بى قيد، و شرط و حريصانه مى‏كوشند كه گويى هرگز مرگ و فنايى وجود ندارد، با اينكه سد ذو القرنين كه سهل است خورشيد با آن عظمتش نيز سرانجام فانى و خاموش مى‏شود و كوه‏ها با تمام صلابتى كه دارند متلاشى مى‏گردند و از هم مى‏پاشند، انسان كه در اين ميان از همه آسيب پذيرتر است.
__________________________________________________
(1)- نهج البلاغه نامه 53
(2)- سفينه جلد 2 لفظ" صمم"
(3)- سوره ابراهيم آيه 35

تفسير نمونه، ج‏12، صص: 539ـ 542

با سلام به تمام دوستاني كه سعي كردن از روي حسه وطن پرستي جواب نوشته هاي شهاب رو بدن ولي بدليل نداشتن سند و مدرك و صحبتهاي احساسي همشون از طرف شهاب رد شد.
اما من ميخوام با دليل و مدرك تمام صحبتهاي شهاب رو رد كنم و اثبات كنم كوروش (ص)همون ذو القرنين و پيامبر ما ايرانيانه.

آيا اسكندر ذوالقرنين است؟

آيا صفاتي كه در قرآن در باره ذوالقرنين آمده است با اسكندر هم خواني دارد؟

ذوالقرنين چنانكه در قرآن توصيف شده است مرد مومن موحد و مهرباني بوده كه از طريق عدل و داد منحرف نميشد و به همين دليل مورد لطف و توجه پروردگارش بود .او ياور نيكو كاران و مظلومان و دشمن ظالمان و ستمگران بود و به مال و ثروت دنيا علاقه ي نداشت . اوهم به خدا و هم به روز رستاخيز ايمان داشت انطباق چنين خصلت هاي به اسكندر مقدوني بسيار دشوار است .
با توجه به اينكه اسكندر در سرزميني پرورش يافته كه بت پرستي جزء اركان اوليه دين و آئين آنها بوده .وصد البته با استناد به كتابهاي نوشته شده تو سط خودنويسندگان يوناني كه در آن كتب صفات اخلاقي اسكندر بر شمرده شده.

اسكندر مقدوني در سال 356 ق م متولد شد .پدرش فيليپ دوم و مادرش المپياس بود(هربرت جرج ولز ،كليلت تاريخ ج1 ص 438 و 439 در باره مادر اسكنر ميگويد:جادوگري قرون وسطايي كه در آن خون نوزادان ريخته ميشد و كارهاي جنايي ميكردند .دايره هاي اوراد و جادو نميتواند ريشه ي جز رسم هاي اين دوران داشته بايد دراين امور المپياس به گفته پلوتارك در زبر دستي و تيز چنگي و دلبستگي كارش به آنجا رسيده بود كه با نمايش مارهاي آموزش يافته در جشن هاي مذهبي شهرت يافته بود ، اسكندر از بطن چنين مادر متولد شده آيا بطن چنين زني شايسته تولد يك پيامبر است آقاي شهاب
بايد به حال خودمان گريه كنيم اروپايييان اسكندر و خاندانش را اينگونه تعريف ميكنند و ما با تمام توان بدنبال اثبات پيامبري اين انسان فاسد هستيم تفو بر تو اي چرخ گردون تفو) . وي در سال 343 ق م تحت تعليمات ارسطو قرار گرفت.اسكندر از دوران كودكي جسارت و قوه اراده بي مانندي داشت وي گرچه با فراست دروس ارطو را مي آموخت ،با آرا و عقايد ارسطو درباره آزادي خواهي و دموكراسي مخالفت ميكرد. بعد از مرگ پدرش به قدرت رسيد و به كشور ايران در زمان پادشهاي داريوش سوم حمله كرد علاوه بر ايران كشورهاي مصر هند و چين را نيز تصرف كرد (كه البته با توجه به 13 سال دوران حكومت اين مرد خونريز اين چنين فتوحاتي براي او غير قابل تصور است و به داستان پردازي يونانيان بر ميگردد)در اين لشكر كشيها شهرهاي زيادي را ويران كرد از جمله تباي ،مي لت،هالين كارناسوس ،غزه ، صور،پارسه،شهر كوروش در كنار سيحون و برخي از اماكن كه سغديان و هندوان در آن سكني داشتند.بزرگترين جنايت او به آتش كشيدن اوستا در پاسارگاد است(لازم به توضيح است منابع تاريخي در باره ايران قبل از اسلام تماما يوناني است.زيرا كليه كتوبي كه توسط ايرانيان در طول تاريخ باستان نگاشته شده از بين رفته بجز اشاراتي كه در كتوب نويسندگان مسلمان آمده است كه توانسته اند آن كتابها را قبل از نابودي بخوانند و البته نسخه اصل اين كتوب در لشكر كشي اسكندر ،اعراب ،مغولان از بين رفته است)در منابع ايران باستان اسكندر ملقب به گجستك يعني ملعون آمده است چون او به سلطنت هخامنشيان خاتمه داد. در متون كهن زرتشتي اسكندر بي دين،ويرانگر،و بدكاري كه اوستا را آتش زد شناخته شده است مثلا در فرگرد اول از كتاب ارداويراف نامه آمده است:اهريمن پليد براي بي دين كردن مردمان رومي مصرنشين را فريفت و با رنج بسيار براي نبرد و ويراني به ايران شهر فرستاد.وي مرزبان ايران را بكشت و پايتخت شاهنشاهي را آشفته و ويران كرد . و اين بي دين اوستا و زند را برآورد و بسوخت.ويل دورانت در باره به آتش كشدن تخت جمشيد مينويسد: در اين جا اسكندر كاري كرد كه در زندگي پر از كارهاي با شكوه وي لكه ننگي بر جاي گذاشت و آن اين كه براي فرو نشاندن آتش هوس يكي ار معشوقه هاي خود به نام تانيس در كاخ هاي پرسپوليس آتش زد. و به سپاهيان خود پروانه غارت كردن شهر را دا (ويل دورانت ،تاريخ تمدن ج 1 ص 445)داشتن معشوقه ، آتش زدن ساختمانهاي ملل ديگر و آزاد گذاشتن دست نظاميان در غارت شهرها از صفات پيامبران است يا كساني كه اسم آنها در قرآن آمده است آقاي شهاب.اسكندر به سال 323 ق م در شهر زور هنگام بازگشت به عراق زندگي ننگينش پايان يافت. دركتابهاي نويسندگان اروپاي كه منابع يوناني دارد مانند هربرت جرج ولز و ويل دورانت به كرات در باره صفات اخلاقي خاندان اسكنركه البته بيشتر آنها صفات زشت و شرم
آور است سخن گفته شده كه براي اختصار از بيان آن خودداري ميكنم.آقاي شهاب تا به حال اسم اين نويسندگان به گوش شما خورده.

[="blue"]سلام

با اجازه از مدیر سایت لطفاً این مورد را به علت بی ارتباط بودن حذف نفرمایید فکر میکنم در ارتباط مستقیم باشد

یک سئوال علت اینکه در سر ستونهای تخت جمشید یعنی بلند ترین نقطه کاخ سر گاو نسب شده چیست ایا ایرانیان هیچ گاه گاو پرست بوده اند یا گاو در ایران قدیم مقدس بوده یا این نشانه از کشور دیگر یا طرز تفکر دیگری به تخت جمشید تحمیل گردیده است ؟[/]

نقل قول:

سلام

با اجازه از مدیر سایت لطفاً این مورد را به علت بی ارتباط بودن حذف نفرمایید فکر میکنم در ارتباط مستقیم باشد

یک سئوال علت اینکه در سر ستونهای تخت جمشید یعنی بلند ترین نقطه کاخ سر گاو نسب شده چیست ایا ایرانیان هیچ گاه گاو پرست بوده اند یا گاو در ایران قدیم مقدس بوده یا این نشانه از کشور دیگر یا طرز تفکر دیگری به تخت جمشید تحمیل گردیده است



بهلول عزبز ، گاو در ایران باستان نماد کشاورزی و دامپروری است در یشتهای کهن امده است که دیو پرستان گاو را با چماق میکشتند حتی گزارشات مورخان یونانی نیز این موضوع را تایید میکند (دراینده در وبلاگ ناگفته های ایران باستان مطلبی دراینباره مینویسم)
اما نمیتوان براین عقیده شد که در ایران باسنان گاو خدا بوده است چون 1- درکتبیه های هخامنشی اهورامزدا، افریدگار اسمان و زمین و بشر افریننده شادی برای بشر معرفی شده است 2- در کتبیه های دیگری نیز از ایزدانی چون میترا ، اناهیتا، و ارت یاد شده است و این سه الهه نیز در کتیبه ها ستایش شده اند جالب است بدانید برای مهر و اناهیتا دریشتها، یشتی وجود دارد (در اینباره هم در اینده مطلی مینویسم) 3- اگر بناباشد هر نقش و نگاری نشان از خدا بودن باشد در تخت جمشید نقش و نگار شیرهایی نیز هست که در حال دریدن و خوردن گاو هستند!! این چه خدایی است که خورده میشود؟
4- گزارش هرودوت در کتاب اول بند131 نیز جالب است او میگوید " پارسیان را رسم براین نیست که برای خدای خود تندیس بسازند وکسانی که چنین میکنند را ابله میخوانند " (همانگونه که فوقا گفتم در اینده پستی مفصلدراینباره در وبلاگ شخصی ارسال خواهم کرد)




ذوالقرنين كيست؟


براي تبين اين موضوع بهتره اول آيات قرآن رو بررسي كنيم :َ

سوره كهف آيات 83 تا 98

و از تو درباره ذوالقرنين ميپرسند . بگو : براي شما از او چيزي ميخوانم. ما او را در زمين توانايي داديم و راه رسيدن به هر چيزي را به او نشان داديم .او نيز راه را پي گرفت.تا به غروبگاه خورشيد رسيد .ديد كه خورشيد در چشمه اي گل آلود و سياه غروب ميكندو در آنجا مردمي يافت،گفتيم:اي ذوالقرنين ميخواهي عقوبتشان كن و ميخواهي با آنها به نيكي رفتار كن . گفت : اما هر كسي كه ستم كند ما عقوبتش خواهيم كرد. آنگاه او را نزد پروردگارش ميبرند تا او نيز به سختي عذابش كند . وا ما هر كسي كه ايمان آورد و كارهاي شايسته كند جزايي نيكو دارد و درباره او فرمانهاي آسان خواهيم داد. باز هم راه را پي گرفت تا به مكان بر آمدن آفتاب رسيد ديد بر قومي طلوع ميكند كه غير از پرتوي آن بر ايشان هيچ پوششي قرار نداده ايم چنين بود. و ما بر احوال او احاطه داريم .باز هم راه را پي گرفت .تا به ميان دو كوه رسيد در پي آن دو كوه مردمي را ديد كه گويي هيچ سخني را نميفهمند. گفتند : اي ذوالقرنين ،ياجوج و ماجوج در زمين فساد ميكنند. ميخواهي خراجي بر خود مقرر كنيم تا تو ميان ما و آنها سدي بر آوري ؟ گفت : آنچه پروردگار مرا بدان توانايي داده ،بهتر است مرا به نيروي خويش مدد كنيد تا ميان آنها و شما سدي بر آورم.برايم تكه هاي آهن بياوريد .چون ميان آن دو كوه انباشته شد؛گفت :بدميد تا آن اهن بگداخت . و گفت: مسي گداخته بياوريد كه بر آن بريزيم . نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ كنند.گفت : اين رحمتي بود از جانب پروردگار من : و چون وعده پروردگار من در رسد . آن را زيرو زبر كند و وعده پروردگار من راست است.


در اينجا يك سوال اساسي مطرح ميشه.نام ذوالقرنين چه زماني وارد تاريخ شده است؟

كهن ترين اشاره به موضوع ذوالقرنين را بايد در كتاب دانيال نبي –از متون عهد عتيق يهود – جستجو كرد . آنجا كه در روياي وي (لوقرانائيم(لوقرانائيم به زبان عبري ترجمه ذوالقرنين عربي است)) به صورت قوچ ظاهر ميشود.

كتاب دانيال نبي ،فصل هشتم جمله هاي 1-4

دانيال نبي چنين ميگويد:در رويا ديدم كه من در قصر شوشان كه در كشور عيلام است بودم . و در خواب ديدم كه در كنار نهر اولادي هستم و چشمان خود را برداشته نگريستم و اينك قوچي بر برابر نهر ايستاد كه صاحب دو شاخ بود كه يك شاخ او از جلوي سر بيرون زده و شاخ ديگر از پس سر و آن قوچ شاخ زنان به سمت مغرب و مشرق و جنوب ميرفت و هيچ حيواني در مقابلش نميتوانست مقاومت كند و از اين كه احدي نبود كه از دستش رهايي يابد ، موافق راي خود عمل ميكرد و بزرگ ميشود.

جبرئيل بر دانيال آشكار شد و خوابش را چنين تعبير كرد .كه قوچ صاحب دو شاخ كه ديدي ملوك مدائن و فارس است.

يهود از بشارت روياي دانيال چنين دريافتند كه دوران اسارت آنان با قيام ملوكي از پادشاهان ماد و فارس از چنگال بابليان نجات خواهند يافت.و اين ماجرا مقارن شد با سلطنت كوروش در ايران و فتح بابل به دست او.

جالب اين كه در تورات چنين ميخوانيم:

آنگاه در خصوص كورش ميفرمايد كه: شبان من اوست و تمامي مشيتم را به اتمام رسانده به اورشليم خواهد گفت كه بنا كرده خواهي شد. اين جمله نيز در خور توجه است: عقاب مشرق مرد تدبير كه از مكان دور خوانده خواهد شد ،آمده است.

اين جملات تماما در انجيل آمده و هم اكنون نيز قابل رجوع ميباشد در صورت تمايل مراجعه كنيد.


مطرح شدن نام ذوالقرنين اولين بار در عالم اسلام:

زماني كه حضرت محمد به پيامبري مبعوث شد يهوديان به تحريك مشركين براي رد پيامبري حضرت محمد سه سوال براي او مطرح كردند كه خود جواب اين 3 سوال را در كتوب مقدس خود داشتند .

1-سوال در مورد اصحاب كهف 2- سوال در مورد مسئله روح 3- سوال در مورد ذوالقرنين

به همين دليل بود كه آيات سوره كهف از طرف خدا بر محمد امين نازل شد تا پاسخي باشد به سوال يهوديان

از آن به بعد بود كه تاريخ نويسان جهان اسلام با توجه به مطرح شدن نام ذوالقرنين در قرآن كريم به دنبال تطبيق دادن شخصيت هاي تاريخي با اين شخصيت قرآني بودند.

كساني كه در پي تبين مصداق شخصيت قرآني ذوالقرنين برآمده و تلاش كرده اند او را بر يكي از شخصيت هاي تاريخي انطباق دهند ناگزير بايد به سه پرسش اصلي پاسخ دهند.

سوال اول - مطابقت داشتن شخصيت اخلاقي و خط سير حركتي شخصيت تاريخي با ذوالقرنين مطرح شده در قرآن.

سوال دوم- پيدا كردن مصداق تاريخي قوم ياجوج و ماجوج.

سوال سوم – محل سد ساخته شده توسط ذوالقرنين.

نظريه دانشمندان اسلامي در مورد ذوالقرنين را ميتوان به صورت زير دسته بندي كرد .

1 –نظريه يوناني ايراني.

2-نظريه يوناني يوناني.

3-نظريه عربي يمني.

4-نظريه ايراني ايراني.

در اينجا براي اختصار كلام فقط به نظريه يوناني ايراني ميپردازيم.كه كساني كه اسكندر را ذوالقرنين نام ميبرند به كتوب دانشمنداني استناد ميكنند كه اين نظريه را بيان كرده اند .

دانشمنداني كه نظريه يوناني ايراني را مطرح كرده اند عبارتند از :

طبري – يعقوبي- دينوري- بلعمي – سور آبادي – اين بلخي – امام فخر رازي – ابن اثير – حمدالله مستوفي- ابن كثير – مير خواند و خواند مير.

نظريه يوناني ايراني به طور مختصر به اين صورت است:

داراي بزرگ بعد از غلبه بر فليپ قيصر روم با دختر فيليپ به نام المپياس ازدواج ميكند .داراي بزرگ المپياس را به دليل بوي بد دهان به پزشكان ميسپارد تا در مان شود پزشكان با گياه سند روس سعي بر درمان المپياس ميكنند كه بي تاثير است به همين دليل داراي بزرگ المپياس( يا هلاي) را به نزد پدرش باز ميگرداند المپياس در روم متوجه ميشود كه از داراي بزرگ بار دار است فرزندي كه از او متولد ميشود از روي گياه سند روس، اسكندر مينامند اسكندر بعد از مرگ فيليپ قيصر روم ميشود واز دادن باج به داراي كوچك يعني داريوش سوم پسر داراي بزرگ خود داري ميكند .كه باعث جنگ و فتح ايران به دست اسكندر ميشود با توجه يه اين نظريه اسكندر و داريوش سوم برادر هستند .اين نظريه كاملا غلط و اسطوره ي است و دليل بيان آن از طرف نويسندگان مسلمان كه نام آنها در بالا ذكر شد( بيشتر كساني كه ادعا ميكنند اسكندر ذوالقرنين است به كتوب آنها استناد ميكنند).اينست كه با ايراني سازي اسكندر سعي دارند غرور ايراني را كه در اثر فتح ايران به دست اسكندر لگد مال شده بود را زنده كنند و بگويند ايران را يك ايراني فتح كرد .در اين نظريه در مورد خضر و يافتن آب حيوان نيز سخن گفته شده كه كاملا بي اساس است.اين نويسندگان در ادامه ميگويند اسكندر با دختر داريوش سوم ازدواج كرده است كه با توجه به اين نظريه يعني اسكندر با برادر زاده خود ازدواج كرده اينجا بيان اين نكته ضروري است كه افرادي كه براي اثبات اينكه اسكندر همان ذوالقرنين است به كتوب اين نويسندگان استناد ميكنند چگونه ازدواج با محرام اسكندر را توجيه ميكنند .
آيا ذوالقرنين كه در قرآن بيان شده ميتواند با محارم خود ازدواج كند

آقا شهاب براي اثبات اينكه اسكندر همان ذوالقرنين است به دو شاخ قوچي كه روي سر اسكندر است در عكسهاي استناد ميكند و با ذوق زدگي اين ادله را مهمترين دلايل اثبات اين موضوع ميداند.

لازم به توضيح است كسي كه كوچكترين اطلاعي از زبان عربي داشته باشد ميداند .معني كلمه ذوالقرنين داشتن دو شاخ نيست بلكه ذوالقرنين يعني داشتن دو چيز قرينه ،حال اين دو چيز ميتواند دو شاخ باشد يا داشتن شرق و غرب عالم يا داشتن دو بال قرينه اين معني يك معني عام است نه خاص .

آقاي شهاب اگه اسكندر به داشتن شاخ ذوالقرنين است كوروش ماهم شاخ داره اونم چه شاخاي .

در مشرق كاخ كوروش به فاصله 160متري ،كاخي قرار دارد كه وسعت آن 580متر مربع است در درگاه شمالي آن روي يك سنگ سفيد حجاري انساني است كه دست هاي آن به حالت دعا و نيايش به سوي آسمان بالا رفته .چهار بال بزرگ دو تا رو به پائين و دو بال كه كوچكتر است رو به بالا قرار گرفته است .روي سر وي تاجي است كه از سه گل كشيده تركيب يافته ، و قاعده اش همچون دو شاخ است بالاي سر اين تنديس يك كتيبه سه سطري با خط ميخي وجود داشته است كه اين مضمون را ميرساند (منم كوروش هخامنشي).

آقاي شهاب شاخ ميخواي اينم شاخ ديگه چي ميگي.





تو نوشته ي قبلي گفتم كسي كه ميخواد ثابت كنه ذوالقرنين كدام يك از شخصيت هاي تاريخ بايد به سه پرسش پاسخ بده.


1- سفرهاي ذوالقرنين .

2- مصداق قوم ياجوج و ماجوج.

3- مكان سد ساخته شده توسط ذوالقرنين.

در اين نوشته ما به اين سه پرسش پاسخ علمي ميديم.

سفرهاي كوروش به غرب ،شرق و شمال.

يكي از ويژگيهاي ذوالقرنين سفرهاي او در مسيرهاي چند گانه است كه شرح آن در آيات قرآن آمده.

نخستين لشكر كشي كوروش به كشور ليديا بود كه در قسمت شمال آسياي صغير قرار داشت و نسبت به مركز حكومت كوروش جنبه غربي داشت. هر گاه نقشه ساحل غربي آسياي صغير را جلو روي خود بگذاريم خواهيم ديد كه قسمت اعظم ساحل در خليجهاي كوچك غرق ميشود.مخصوصا در نزديكي ازمير كه خليج صورت چشمه اي به خود ميگيرد.

قرآن ميگويد ذوالقرنين در سفر غربيش احساس كرد خورشيد در چشمه گل آلود ي فرو ميرود . اين صحنه همان صحنه اي بود كه كوروش به هنگام فرو رفتن قرص آفتاب در خليجكهاي ساحل مشاهده كرد .آقاي شهاب در اين مورد گفته فرو رفتن خورشيد در چشمه گل آلود رو بايد در اطراف سد ساخته شده جستجو كرد . برادر عزير ذوالقرنين در سفرش به مغرب احساس كرده خورشيد در چشمه گل آلود فرو ميره . قفقاز در شمال نه غرب .ثانيا اگه ترجمه سوره كهف رو درست بخوني كه بعيد ميدونم شما اون رو كامل خونده باشي قرآن ميگه ذوالقرنين احساس كرد خورشيد در چشمه گل آلود فرو ميره تكرار ميكنم ذوالقرنين احساس كرد .شما فكر كردي چشمه بايد حتما يه گل فشان باشه .

ببين بچه جون براي اينكه يه نفر احساس كنه خورشي داره تو يه چشمه گل الود فرو ميره به دليل اينكه خورشيد هنگام غروب خيلي بزرگ به چشم ميياد بايد در يك افق دور پائين رفتنش رو در يك وسعت بزرگ ببيني مثله فرو رفتنش تو دريا نه تو يه چشمه گل فشان كه اگه بخاي از دور بهش نگاه كني قابل رويت نباشه گلم.يكم دركت رو بالا ببر يكم عقلتو به كار بنداز چرا همين طوري نوشته هاي اينو اونو لق لقه ي زبونت كردي بابا عقلم خوب چيزيه.


لشكر كشي دوم كورش به جانب مشرق بود چنان كه هرودوت ميگه : اين هجوم شرقي كوروش بعد از فتح ليدي روي داد مخصوصا طغيان بعضي از قبايل وحشي بياباني كوروش را به اين حمله وادار كرد .در قرآن امده در سفر ذوالقرنين به شرق مشاهده كرد خورشيد به قومي طلوع ميكنه كه در برابر تابش خورشيد سايباني ندارند اشاره به اينكه اون قوم بيابان گرد بودن.

سفر كوروش به شمال و ساختن سد ميان دو كوه:

كوروش لشكر كشي سومي داشت به شمال كه به طرف كوههاي قفقاز بود تا به تنگه ميان دو كوه رسيد و براي جلوگيري از هجوم اقوام وحشي با درخواست مردمي كه در آنجا بودند در برابر تنگه سد محكمي ساخت اين تنگه امروز تنگه داريال ناميده ميشه كه در نقشه هاي موجود ميان ولادي كيوكز و تفليس نشان داده ميشه . در همان جا هنوز ديوار آهني هست.

در سرزمين قفقاز ميان درياي خزر و درياي سياه سلسله كوههاي است كه همچون يك ديوار شمال را از جنوب جدا ميكند .تنها تنگه اي كه در ميان اين كوههاي ديوار مانند وجود دارد به تنگه داريال معروف است و در همان جا تا كنون ديوار آهنين باستاني به چشم ميخورد .جالب اينكه در آن نزديكي نهري است به نام سائرس كه به معني كوروش است (يونانيان كوروس را سائرس مينامند)

صفات اخلاقي كوروش:

در اين مورد لازم نيست من به خودم زحمت بدم اينو ديگه همه دارن داد ميزنن بريد خودتون بخود دوست و دشمن همه تعريف كردن .


بعضي ميگن پس چرا اين همه دانشمند مسلمان نفهميدن كوروش ذوالقرنين شما فهميدين

دليل اينكه عزيزم اون زمان كسي اسمه كوروش رو نشنيده بود آقايان بلعمي دينوري طبري و غيره نميدونستن كوروش نامي هم وجود داره چون اون زمان تنديس كوروش كشف نشده بود كسي خوندن خط ميخي رو بلد نبود خط ميخي در سال 1850 تازه كشف رمز شد عزيزم . متون يوناني ترجمه نشده بود و هزاران دليل ديگه اونا اسمه اسكندرو شنيده بودن گفتن ذوالقرنين حتما اسكندره چون شرق و غرب رو گرفته بود .



اينم موقعيت تنگه داريال(روي عكس كليك كنيد)

mmj;120945 نوشت:
بهلول عزبز ، گاو در ایران باستان نماد کشاورزی و دامپروری است در یشتهای کهن امده است که دیو پرستان گاو را با چماق میکشتند حتی گزارشات مورخان یونانی نیز این موضوع را تایید میکند (دراینده در وبلاگ ناگفته های ایران باستان مطلبی دراینباره مینویسم)
اما نمیتوان براین عقیده شد که در ایران باسنان گاو خدا بوده است چون 1- درکتبیه های هخامنشی اهورامزدا، افریدگار اسمان و زمین و بشر افریننده شادی برای بشر معرفی شده است 2- در کتبیه های دیگری نیز از ایزدانی چون میترا ، اناهیتا، و ارت یاد شده است و این سه الهه نیز در کتیبه ها ستایش شده اند جالب است بدانید برای مهر و اناهیتا دریشتها، یشتی وجود دارد (در اینباره هم در اینده مطلی مینویسم) 3- اگر بناباشد هر نقش و نگاری نشان از خدا بودن باشد در تخت جمشید نقش و نگار شیرهایی نیز هست که در حال دریدن و خوردن گاو هستند!! این چه خدایی است که خورده میشود؟
4- گزارش هرودوت در کتاب اول بند131 نیز جالب است او میگوید " پارسیان را رسم براین نیست که برای خدای خود تندیس بسازند وکسانی که چنین میکنند را ابله میخوانند " (همانگونه که فوقا گفتم در اینده پستی مفصلدراینباره در وبلاگ شخصی ارسال خواهم کرد)

[="blue"]سلام بله این درست است گاو در ایران قدیم نه خدا بوده و نه مقدس بلکه در حالی که پشت به شیر کرده مورد حمله شیر و در مقابل او زبون شده است حال سئوال اینجاست که چرا باید یک همچو موجودی که برای ایرانیان چندان ارزشی نداشته و در عوض بت مصریان قدیم بوده سر ستون تحت جمشید باشد .[/]

korosh_ra1400;120958 نوشت:

ذوالقرنين كيست؟

[=Verdana]با سلام

رضا;96510 نوشت:
[=Verdana]
و تشکر و خوشامد گویی
دوست گرامی در همان انجمن قبلا در مورد ذوالقرنین مفصل سخن گفته شده

داستان ذوالقرنين

[="blue"]سلام

یک سئوال از کورش -را1400 ممکن است یک تصویر از سدی که کورش در مقابل یاجوج و ماجوج ساخته قرار دهید تا ببینیم چگونه ممکن است چنین سدی انهم با وسعتی که بتواند جلوی قومی را بگیرد ساخته شده برادر دیوار چین با آن عظمتش نتوانسته جلوی قوم مغول را بگیرد .[/]

نقل قول:

سلام

یک سئوال از کورش -را1400 ممکن است یک تصویر از سدی که کورش در مقابل یاجوج و ماجوج ساخته قرار دهید تا ببینیم چگونه ممکن است چنین سدی انهم با وسعتی که بتواند جلوی قومی را بگیرد ساخته شده برادر دیوار چین با آن عظمتش نتوانسته جلوی قوم مغول را بگیرد


سد چین در حدود 200ق.م ساخته شده در مدت 20 سال، این سد از هجوم اقوام وحشی ترکان مغول جلوگیری میکرد تا هجوم مغول بسال 600هجری درواقع این سد نزدیک به 1800؟ سال جلوی این اقوام ایستادگی کرده است . سدی که ذوالقرنین(کوروش یا اسکندر؟!) بنا کرد در منطقه داریال بودهاست مورخان مسلمان و یهودی وصف انرا کرده اند شرح وصف سد از کتاب احسن التقاسیم (قرن4هجری) شرح گزارش بنگرید به : http://iranbastannn.blogfa.com/post-22.aspx

نقل قول:
سلام بله این درست است گاو در ایران قدیم نه خدا بوده و نه مقدس بلکه در حالی که پشت به شیر کرده مورد حمله شیر و در مقابل او زبون شده است حال سئوال اینجاست که چرا باید یک همچو موجودی که برای ایرانیان چندان ارزشی نداشته و در عوض بت مصریان قدیم بوده سر ستون تحت جمشید باشد .


پیداست که تحت تاثیر گمانها و پندارهای دوست عزیز جناب شهاب هستید
با احترام بدیده ی یشان باید گفت در تخت جمشید سر ستونها با صورتهای مختلف وجود دارند و شاید علل اصی ان تزییناتیباشد و در مرتبه پایینتر نماد احترام قومی-توتم- باشد(ازبرای حیونات مفید نقشی ساخته اند)
در تخت جمشید سرستون به شکل 1- گاو 2- اسب 3- موجود افسانه ای 4-شیر 5-شاهین 6-....
سرچ در گوگل http://www.google.com/search?q=%D8%B3%D8%B1+%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%86%D9%87%D8%A7+%D8%AF%D8%B1+%D8%AA%D8%AE%D8%AA+%D8%AC%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%AF&hl=fa&um=1&tbm=isch&tab=wi&spell=1&sa=X&aq=f&aqi=&aql=&oq=

شما دوست عزير نوشته هاي منو به طور كامل نخونديد در نوشته ها به ديواري اشاره شده كه شمال را به طور كامل از جنوب جدا كرده و در اين ديوار تنگه ي بوده كه از طريق اون تنگه قوم ياجوج و ماجوج عبور ميكردن و وارد سرزمينهاي جنوبي ميشدن.بابا اين كه ديگه تو قرآن اومده شما مسلمون هستيد يا نه قران رو قبول داريد يا نه؟اگه قبول داريد ديگه اينكه ميگي مگه ميشه يه ديوار بتونه جلوي حمله ي يه قومو بگيره ديگه چيه!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لطفا قسمت زير رو بخون:
در سرزمين قفقاز ميان درياي خزر و درياي سياه سلسله كوههاي است كه همچون يك ديوار شمال را از جنوب جدا ميكند .تنها تنگه اي كه در ميان اين كوههاي ديوار مانند وجود دارد به تنگه داريال معروف است و در همان جا تا كنون ديوار آهنين باستاني به چشم ميخورد .جالب اينكه در آن نزديكي نهري است به نام سائرس كه به معني كوروش است (يونانيان كوروش را سائرس مينامند)

يه نكته ي جالب اينكه ميدونيد چرا ديوار آهني رو با مس مذاب پوشوندن ؟
خيلي سادس براي اينكه ديوار آهني اكسيد نشه و زنگ نزنه

korosh_ra1400;121018 نوشت:
شما دوست عزير نوشته هاي منو به طور كامل نخونديد در نوشته ها به ديواري اشاره شده كه شمال را به طور كامل از جنوب جدا كرده و در اين ديوار تنگه ي بوده كه از طريق اون تنگه قوم ياجوج و ماجوج عبور ميكردن و وارد سرزمينهاي جنوبي ميشدن.بابا اين كه ديگه تو قرآن اومده شما مسلمون هستيد يا نه قران رو قبول داريد يا نه؟اگه قبول داريد ديگه اينكه ميگي مگه ميشه يه ديوار بتونه جلوي حمله ي يه قومو بگيره ديگه چيه!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لطفا قسمت زير رو بخون:
در سرزمين قفقاز ميان درياي خزر و درياي سياه سلسله كوههاي است كه همچون يك ديوار شمال را از جنوب جدا ميكند .تنها تنگه اي كه در ميان اين كوههاي ديوار مانند وجود دارد به تنگه داريال معروف است و در همان جا تا كنون ديوار آهنين باستاني به چشم ميخورد .جالب اينكه در آن نزديكي نهري است به نام سائرس كه به معني كوروش است (يونانيان كوروش را سائرس مينامند)

يه نكته ي جالب اينكه ميدونيد چرا ديوار آهني رو با مس مذاب پوشوندن ؟
خيلي سادس براي اينكه ديوار آهني اكسيد نشه و زنگ نزنه

[="blue"]سلام

ممکن است تصویری از این منطقه ارائه فرمایید تا ببینم این سد چگونه ممکن است حلوی قومی را تا قیامت گرفته باشد ارائه اینگونه مطالب غیر علمی نه تنها کمکی به دین نمیکند بلکه وقتی ثابت شد یک همچو چیری امکان ندارد وجود داشته باشد تیشه به ریشه دین میزند .[/]

[="blue"]سلام

بنده نگفتم این سد دیوار چین است بلکه عرض کردم جلوی انسان را نمیتواند سد خاکی و اهنی بگیرد انچه جلوی انسان را میگیرد انسان مسلح به ابزار مناسب است .

تمام ایات سوره کهف از مشابهات است شما چرا نمیروید بین البهرین را پیدا کنید چرا نمیروید ببینید چگونه ماهی نمک سود شده زنده میشود چرا دنبال این نیستید که ان بنده خدا مقامش از موسی بالا تر قرار دارد مال مردم را خراب میکند بدون دستمزد برای مردمی که انها را رانده اند کار میکند و از همه مهم جوانی را بدون انکه جرمی مرتکب شده باشد میکشد فقط چسبیده اید به اینکه ذوالقرنین که بوده یهودیانی که این سئوال را کردند سر بسته جواب خود را گرفتند و خاموش شدند انوقت ما دنبال یک سد واهی میگردیم .

چرا تفکر نمیکنید که خداوند به او اختیار تام میدهد که هر که را میخواهی غذاب کن و هر که را میخواهی ببخش ایا چنین اختیاری را پیامبر اکرم داشته ایا چنین اختیاری را علی مرتضی داشته مگر مقام خضر از مقام پیامبر و علی بالا تر بوده که چنین اختیاراتی داشته باشد .

تمام سر ستونهای تخت جمشید سر گاو داشته و یک نمونه دو باره ساخته شده اش اکنون در یکی از میادین شیراز موجود است و تابو هم همان بت است

سئوال این نیست که ایرانیان قدیم بت پرست بوده اند گرچه کورش در کتبیه مشهورش به این مطلب صراحتاً اعتراف کرده و در مقابل مردوک در سر زمین ابراهیم خلیل و بت شکن سر تعظیم فرود اورده سئوال اینست که این بتها در سر زمینی که مدعی دینداری هستند چه میکند و از چه طرز تفکری به این سرزمین
تحمیل شده است

یک ملاحظه ای به ایستگاهای راه اهن که توسط نازیها در ایران ساخته شده بیاندازید تصویر چلیپای سکسته که یکی از علامات ماسونهاست را با کمی دقت در سقف انها مشاهده میکنید که البته پس از شکست نازی ها تغییراتی در انها داده اند تا واضح نباشد .

در ضمن به جای اینکه افراد را با وابستگی به این وان متهم کنید کمی تفکر کنید که دارید به اسلام خدمت میکنید یا خیانت ![/]

به نام خدا
سلام

بنده در جریان بحث بالا نیستم. با این حال شاید این مطالب راه گشا باشد.

در زبان عربی در برخی موارد از فعل ماضی برای بیان رخدادی در آینده استفاده می شود. از سویی دیگر در نزد پروردگار گذشته با آینده چندان فرق ندارد.
بنابراین ذوالقرنین می تواند فردی باشد که در آینده ظهور می کند. با توجه به قسمتی از داستان او که در بخش داستان ذوالقرنین خواندم، او با صاحب صور ملاقات داشته که برای افراد معمولی و خصوصا پادشاهان قدیم که به این راحتی یکتاپرست نبوده اند و خونریزی بی مورد می کردند، فضیلت بعیدی است. البته در مورد ماهیت زمان و چگونگی سیر در آن علم ما آن قدرها پیشرفت نکرده؛ ولی شاید در زمانی که این پادشاه ظهور کند، چندان بحث زمان و مکان مطرح نباشد و به راحتی بتوان به گذشته و آینده (حداقل برای خود او) و با رعایت قوانینی سفر کرد.
برخی از وقایع اشاره شده در قرآن (مثل ساختن سد، سفر به غرب که خورشید در چشمه غروب می کرده یا سفر به شرق) ممکن است تمثیلی از کارهای انجام شده ذوالقرنین باشد.
جالب است وقتی ذوالقرنین به نواحی می رسد که اوصاف خاورمیانه را دارد (محلی که نه شرق است و نه غرب)، به مردمانی که سخنی را درک نمی کنند بر می خورد که امروزه دیده می شود با ظهور پیامبر اسلام (ص) هم تعالیم دین او را بر اساس نظرهای خود تغییر داده و بعد از عمری که پیامبر برای هدایت آنها زحمت کشید، جانشینان بر حقش را با عده ای معلوم الحال جایگزین کرده و نوه عزیزش را به بدترین شکل به شهادت رساندند.
به نظر من، حتی ممکن است ذوالقرنین بخش خاصی از شخصیت حضرت خضر در زمانی باشد (اطمینان ندارم) یا اینکه حضرت خضر وقتی از لحاظ روحی هنوز پیشرفت کامل نکرده اند، نامشان ذوالقرنین باشد (برخی وجودهای آسمانها و حتی آنهایی که با سقوط تبدیل به شیاطین می شوند، در زمانهای مختلف اسامی گوناگون دارند). یک نشانه بر این مساله، همراهی داستان حضرت خضر و موسی با داستان ذوالقرنین در سوره کهف است.

:Gig:
الهم اشفي كل مرضا

از كرامات شيخ ما اينست
شيره را خوردو گفت شيرين است

تصاويري كه در بالا اومده تصاوير تنگه داريال(darial) عرض اين تنگه حداكثر 200 متره كه به راحتي ميشه مسدودش كرد.
تصاوير از گوگل ارت

بيبين بهلول جان اين اسمي كه شما براي خودت انتخاب كردي همه چيزو مشخص ميكنه .وقتي يه ايراني با اون همه دانشمند مسلمون كه تو كشورش داره ور ميداره اسمه يه عرب رو برا خودش انتخاب ميكنه تكليفش معلومه.

يه سوال ساده ازت ميپرسم ميخوام بدونم سطح دونسته هات در چه حديه لطفا جواب بده ؟

كاشف جاذبه كي بوده ؟نگو نيوتون كه از دستت ناراحت ميشم.واقعا ميدوني كاشف جاذبه كي بوده؟

دوستان عزير اگه شماها واقعا اهل بحث علمي هستيد لطفا يكم مطالعه كنيد بعد وارد بحث بشيد.اينكه بي ياد اينجا فقط يه نظر بدين اونم از سره احساسات و يه مقدار اطلاعات شفاهي ناقص درست نيست.

شما يا اسلام رو قبول داريد يا نداريد اگه قبول نداريد كه من اصلا بحثي با شما ندارم .ولي اگه اسلام رو قبول داريد.جواب من بي اطلاع رو بديد .
شما عالمان دينه اسلام رو قبول داريد يا نه؟ اگه مسلمونيد كه قبول داريد .حالا همون علما كه شما قبولشون داريد و ازشون تقليد ميكنيد زرتشتيان رو اهل كتاب ميدونن اين يعني اونا پيامبر داشتن و پيامبرشون كتاب آسماني داشته. و علماي شما اونو قبول كردن.وقتي قبول ميكنيم يه قومي پيامبر داشته و پيامبرش كتاب آسماني داشته يعني اينكه اونا موحدن يعني خداي يگانه رو ميپرستيدن.
حالا اين همه بي احترامي از طرف شماها به كساني كه موحد بودن ودين آسماني داشتن از كجا نشات گرفته من نميدونم .البته مشخصه اين نشات گرفته از تنبلي و جهل شماهاست كه به جايي مطالعه و تحقيق صبح تا شب تو اينترت بيخود و بي جهت چرخ ميزنيد.

اي مگس عرصه ي سيمرغ نه جولان گه توست

عرض خود ميبري و زحمت ما ميداري

korosh_ra1400;121106 نوشت:
دوستان عزير اگه شماها واقعا اهل بحث علمي هستيد لطفا يكم مطالعه كنيد بعد وارد بحث بشيد.اينكه بي ياد اينجا فقط يه نظر بدين اونم از سره احساسات و يه مقدار اطلاعات شفاهي ناقص درست نيست.

به نام خدا

اگر منظور شما پست من است، به دلیل عدم امکان ایجاد موضوع مشابه مطلبی را برای همه بینندگان موضوع گذاشته ام. تا جایی که من دیدم، موضوع را شما ایجاد نکرده اید که بتوانید در مورد نحوه ارسال در آن مدیریت کنید. عقلهای سلیم و حقیقت جو می توانند در مورد درستی یا نادرستی قضیه تفکر نموده و با من بحث کنند. برای من لزومی ندارد در بحث شما شرکت کنم.

korosh_ra1400;121095 نوشت:
الهم اشفع كل مرضا

korosh_ra1400;121106 نوشت:
شما يا اسلام رو قبول داريد يا نداريد اگه قبول نداريد كه من اصلا بحثي با شما ندارم .ولي اگه اسلام رو قبول داريد.جواب من بي اطلاع رو بديد . شما عالمان دينه اسلام رو قبول داريد يا نه؟ اگه مسلمونيد كه قبول داريد .حالا همون علما كه شما قبولشون داريد و ازشون تقليد ميكنيد زرتشتيان رو اهل كتاب ميدونن اين يعني اونا پيامبر داشتن و پيامبرشون كتاب آسماني داشته. و علماي شما اونو قبول كردن.وقتي قبول ميكنيم يه قومي پيامبر داشته و پيامبرش كتاب آسماني داشته يعني اينكه اونا موحدن يعني خداي يگانه رو ميپرستيدن. حالا اين همه بي احترامي از طرف شماها به كساني كه موحد بودن ودين آسماني داشتن از كجا نشعت گرفته من نميدونم .البته مشخصه اين نشعت گرفته از تنبلي و جهل شماهاست كه به جايي مطالعه و تحقيق صبح تا شب تو اينترت بيخود و بي جهت چرخ ميزنيد. اي مگس عرصه ي سيمرغ نه جولان گه توست عرض خود ميبري و زحمت ما ميداري

والله سیمرغهای علمی، "نشات" را "نشعت" و "اشف" را "اشفع" نمی نویسند تا بقیه ماجرا. اشفع: شفاعت کن. اشف: شفا بده، جهت اطلاع. ضمنا، کسی وقتی در چنین سایتهایی مطلب می نویسد، باید مخاطب خود را با استفاده از امکانات سایت دقیقا تعیین کند تا سوء تفاهم پیش نیاید.

من نگفته ام کوروش یکتا پرست نبوده. به طور کلی درباره پادشاهان قدیم صحبت کردم. ولی با توجه به اینکه خود او هم ادعایی نکرده که از "ما" دستور می گرفته، نمیتوان گفت که او ذوالقرنین بوده. فردی که از "ما" دستور بگیرد(مثل موسی (ع)، عیسی (ع)، امامان (ع) و ...)، فردی عادی نخواهد بود و حداقل مشخصه اش ایجاد تحول عظیم علمی و فرهنگی به همراه ادعاهایی مستدل در میان مردم و از خودگذشتگی است. با برخی پادشاهان قدیم حتی در حد کم هم نمی شده بحث کرد و سریعا دستور اعدام می دادند. مردم آن زمان، هر فرشته یا شیطانی (هر موجود ماوراء الطبیعه ای) را خدا می نامیدند. مثلا یک جن ضعیف هم می توانسته در ذهن یک نفر نفوذ کند و خود را خدا بنامد. نمونه دیگر: مصری ها آمون را که اتفاقا دو پر بر سرش بوده و آنها را در برخی کارها (از طریق کاهنان) راهنمایی یا گمراه می کرده، خدا می دانسته اند.
منظور از سد، می تواند (یعنی ممکن است) سدی در تفکرات انسانها باشد که از راه یافتن بیهودگی در فکر آنها جلوگیری می کند. آهن مظهر استقامت است. از قضیه سد که بگذریم، اگر تمثیلی بودن آیات مربوط به ذوالقرنین را قبول نکنیم، قرآن زیر سوال می رود که اینگونه نیست. در قرآن گفته شده که خورشید در چشمه ای غروب می کند که هم خورشید و هم چشمه ممکن است تمثیل باشند. آیا واقعا کسی می تواند فردی را پیدا کند که خورشید را در حال غروب در چشمه ای مشاهده کرده باشد.

شما، koroshra1400، باید بدانید که بسیاری از افرادی که در این سایت مطلب می گذارند دانسته ها و توانایی های خاص دارند (یعنی لزوما از اینترنت گردی مطلب جور نمی کنند) و بیخود خود را با بیان یک سری مطالب، در آخرت گرفتار نمی کنند. ما به این آیه تمسک می جوییم.
"اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما" (البته همه ماها به نوعی جاهلیم)

korosh_ra1400;121098 نوشت:

تصاويري كه در بالا اومده تصاوير تنگه داريال(darial) عرض اين تنگه حداكثر 200 متره كه به راحتي ميشه مسدودش كرد.
تصاوير از گوگل ارت

بيبين بهلول جان اين اسمي كه شما براي خودت انتخاب كردي همه چيزو مشخص ميكنه .وقتي يه ايراني با اون همه دانشمند مسلمون كه تو كشورش داره ور ميداره اسمه يه عرب رو برا خودش انتخاب ميكنه تكليفش معلومه.

يه سوال ساده ازت ميپرسم ميخوام بدونم سطح دونسته هات در چه حديه لطفا جواب بده ؟

كاشف جاذبه كي بوده ؟نگو نيوتون كه از دستت ناراحت ميشم.واقعا ميدوني كاشف جاذبه كي بوده؟

[="blue"]سلام

بنده یک سئوال از شما میپرسم چه تفاوت است بین کسی که در روستای مرزی ایران به دنیا میاید با کسی که در روستای مرزی عراق بدنیا می اید ان یکی بگوید تو عجمی و نفهم ان یکی بگوید تو عرب سوسمار خور خیر شما مسلمان نیستی که از نام عربی بدت میاید چون نام سلمان فارسی روزبه بود و بعد انرا تغییر داد لذا میتوانی از مسئولان سایت بپرسی نام واقعی بنده چیست

و بنا به فرمایش رسول اکرم ان اکرمکم عند الله اتقاکم

یعنی پسندیده ترین شما نزد خدا با تقوا ترین شماست نه نژاد شما چرا که نژاد ژاپنی ها مغول است و امروز بر دنیا اقائی میکنند و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم که از نژاد رستم و کورش هستیم

خوب میخواهی بگوئی قوه جازبه را ایرانی ها کشف کردند بفرض هم که چنین باشد شمارا سننه

این تصویری که از دره داردانل اورده ای بدرد خودت میخورد تصویر واضحی بیاور تا بحث کنیم که بفرض که شما تنگه را بستی مگر این تنگه اطراف ندارد تا بشود از ان بالا رفت یا انرا سوراخ کرد هیچ میدانی قوم مغول چه مسافتی را طی کرد تا به بغداد رسید .
[/]

آقاي بهلول اسم تنگه داردانل نيست داردانل رودخونه ي بود كه خشايار براي رفتن به يونان از اون عبور كرد .اسم اين تنگه داريال بود مجيد جان

aminj
شما ادامح بدح قلت املاع منو بگير.

شما كه عاباد يا خراب شدن عاخرطط براط مهمح جاي نشنيدي بگن طفسير به رعيه قرآن كار خيلي زشطيه.
از 1400 سال پيش طا هالا از 14 معصوم گرفتح تا همين علماي متاخر خودمون اين آيات رو به همين شكلي كه من گفتم تفسير كردن اونوقط طو ميگي شايد منزور از سد ذوالقرنين يه طمسيل.
برو بابا بزار باد بياد

پسرم aminj :

اگه اينقدر كه دنبال گرفتن غلط املاي از من بودي مطالبي رو كه روي سايت گذاشتم مي خوندي .اين سوال برات پيش نمي اومد كه مگه ممكنه خورشيد تو يه چشمه فرو بره .

تو قرآن ميگه ذوالقرنين احساس كرد خورشيد در چشمه ي گل آلود فرو ميرود .تكرار ميكنم احساس كرد .نه اينكه واقعا خورشيد در چشمه اي گل آلود فرو رفت .وقتي يه نفر ميگه من حس ميكنم دارم رو ابرا راه ميرم بايد بگيم اين غير ممكنه .نه عزيزم اون فقط داره احساسشو بيان ميكنه.

خدا شاهده تو از خدا نميترسي به همين سادگي آيات قرآن رو از خودت تفسير ميكني.ميگي قرآن تمثيل به كار برده.برو حداقل دو تاكتاب تفسير بخون .
كسي كه ميخواد قرآن رو تفسير كنه بايد به چنتا علم تسلط كامل داشته باشه.
1- صرف و نحو عربي 2- علم تاريخ(برا اينكه آيات قرآن هر كدوم به خاطر اتفاقي كه در زمان پيامبر افتاده نازل شده) 3- علم حديث و علوم ديگه
شما به چنتا از اين علوم احاطه داري كه ميگي آياتي كه درباره ذوالقرنين اومده اگه تمثيل نباشه قرآن زير سوال ميره.
آياتي كه درباره ذوالقرنين اومده به اين دليل به پيغمبر نازل شد كه يهوديان به تحريك مشركين از پيامبر درباره ذوالقرنين سوال كردن جون به گمان خودشون فكر ميكردن پيغمبر نميتونه جوابشونو بده .

كهن ترين اشاره به موضوع ذوالقرنين را بايد در كتاب دانيال نبي –از متون عهد عتيق يهود – جستجو كرد . آنجا كه در روياي وي (لوقرانائيم(لوقرانائيم به زبان عبري ترجمه ذوالقرنين عربي است)) به صورت قوچ ظاهر ميشود.
كتاب دانيال نبي ،فصل هشتم جمله هاي 1-4
دانيال نبي چنين ميگويد:در رويا ديدم كه من در قصر شوشان كه در كشور عيلام است بودم . و در خواب ديدم كه در كنار نهر اولادي هستم و چشمان خود را برداشته نگريستم و اينك قوچي بر برابر نهر ايستاد كه صاحب دو شاخ بود كه يك شاخ او از جلوي سر بيرون زده و شاخ ديگر از پس سر و آن قوچ شاخ زنان به سمت مغرب و مشرق و جنوب ميرفت و هيچ حيواني در مقابلش نميتوانست مقاومت كند و از اين كه احدي نبود كه از دستش رهايي يابد ، موافق راي خود عمل ميكرد و بزرگ ميشود.
جبرئيل بر دانيال آشكار شد و خوابش را چنين تعبير كرد .كه قوچ صاحب دو شاخ كه ديدي ملوك مدائن و فارس است.
يهود از بشارت روياي دانيال چنين دريافتند كه دوران اسارت آنان با قيام ملوكي از پادشاهان ماد و فارس از چنگال بابليان نجات خواهند يافت.و اين ماجرا مقارن شد با سلطنت كوروش در ايران و فتح بابل به دست او.
جالب اين كه در تورات چنين ميخوانيم:
آنگاه در خصوص كورش ميفرمايد كه: شبان من اوست و تمامي مشيتم را به اتمام رسانده به اورشليم خواهد گفت كه بنا كرده خواهي شد. اين جمله نيز در خور توجه است: عقاب مشرق مرد تدبير كه از مكان دور خوانده خواهد شد ،آمده است.
اين جملات تماما در انجيل آمده و هم اكنون نيز قابل رجوع ميباشد در صورت تمايل مراجعه كنيد.
مطرح شدن نام ذوالقرنين اولين بار در عالم اسلام:
زماني كه حضرت محمد به پيامبري مبعوث شد يهوديان به تحريك مشركين براي رد پيامبري حضرت محمد سه سوال براي او مطرح كردند كه خود جواب اين 3 سوال را در كتوب مقدس خود داشتند .
1-سوال در مورد اصحاب كهف 2- سوال در مورد مسئله روح 3- سوال در مورد ذوالقرنين
به همين دليل بود كه آيات سوره كهف از طرف خدا بر محمد امين نازل شد تا پاسخي باشد به سوال يهوديان

korosh_ra1400;121149 نوشت:
aminj
شما ادامح بدح قلت املاع منو بگير.

برو بابا بزار باد بياد

با سلام
جناب کوروش لطفا
اگر سخنی دارید ان را بدور از هر کنایه و توهین به کاربران بیان کنید !!
اینجا یک سایت مذهبی است !
با تشکر

korosh_ra1400;121148 نوشت:
آقاي بهلول اسم تنگه داردانل نيست داردانل رودخونه ي بود كه خشايار براي رفتن به يونان از اون عبور كرد .اسم اين تنگه داريال بود مجيد جان

[="blue"]

سلام

خوب این یک غلط من به انبوه غلطهای تو در حالا مثل یک بچه خوب بقیه سئوالات را جواب بده البته اگر میتوانی که سد البته این سی مرغ هرگز به قاف نخواهد رسید چون ایمان ندارد .

1- چه تفاوتی است بین یک ایرانی یک عرب یک مغول یک افغانی یا یک ترک که یکی به دیگران چون قوم بنی اسرائیل فخر فروشی کند

2- این چگونه سدی است که اگر نشود انرا سوراخ کرد اطراف انرا نیز نمیشود سوراخ کرد و از ان گذشت

3- بین نامهای ایرانی عربی ترکی چه تفاوتی وجود دارد مگر نزد خدا نام مهم است .

[/]

[="blue"]سلام

بانهایت احترام به رضای عزیز ممکن است ابعاد این سد خصوصاً ارتفاع انرا اعلام فرمایید ؟[/]

بهلول جون يه سوال ازت ميپرسم جواب بده ؟
تو ميگي يعني اصلا همچين سدي ساخته نشده يا ميگي كوروش ذوالقرنين نيست.

korosh_ra1400;121156 نوشت:
بهلول جون يه سوال ازت ميپرسم جواب بده ؟
تو ميگي يعني اصلا همچين سدي ساخته نشده يا ميگي كوروش ذوالقرنين نيست.

[="blue"]سلام

بنده میگویم کسی که در مقابل مردوک در سرزمین ابراهیم بت شکن کرنش کرده هرگز نمیتواند ذوالقرنین باشد .

در مورد سد هم عرض بنده اینست که هیچ سد خاکی بتونی یا فلزی هرگز نمیتواند جلوی انسان را بگیرد و تنها چیزی که میتواند جلوی انسان بگیرد انسان است .

بله ان سدی که نه میشود به ان رخنه کرد و نه میشود از آن بالا رفت انسان با ایمان است .[/]

يعني تفسير علما رو قبول نداري؟

korosh_ra1400;121159 نوشت:
يعني تفسير علما رو قبول نداري؟

[="blue"]سلام

تفسیر نظر انسان است و انسان جایز الخطا

حال ممکن است چند حدیث معتبر از معصومین در این رابطه بیاورید ؟[/]

korosh_ra1400;121149 نوشت:
برو بابا بزار باد بياد

"لتعرفنهم فی لحن القول"

این قسمت از آیه بالا در مورد منافقان نازل شده و قضاوت به خوانندگان واگذار می شود.

قدیم هم همین طور بودند: یکادون یسطون بالذین یتلون علیهم آیاتنا. -> من قضاوت را به خدا واگذار می کنم.

من پسر (یاشاید اصلا دختر) پدر و مادرم هستم. شما علم غیب نداری و نمی دانی من پسرم یا دختر یا زن یا مرد.
تشخیص تفسیر به رای بودن با کارشناسان است و الا هر کس هر حرفی را می گوید تفسیر به رای. من هیچ جا با اطمینان صد در صد مطلبی را بیان نکردم. کسی اگر دلیلی بر رد دارد پیش بیاید. هیچ کدام از امامان هم تا جایی که من می دانم نگفته اند کورش ذوالقرنین بوده و از همه مهمتر با کسی اینطور صحبت نمی کردند.

korosh_ra1400;121151 نوشت:
تو قرآن ميگه ذوالقرنين احساس كرد خورشيد در چشمه ي گل آلود فرو ميرود .تكرار ميكنم احساس كرد .نه اينكه واقعا خورشيد در چشمه اي گل آلود فرو رفت .وقتي يه نفر ميگه من حس ميكنم دارم رو ابرا راه ميرم بايد بگيم اين غير ممكنه .نه عزيزم اون فقط داره احساسشو بيان ميكنه[/quote=korosh_ra1400;121149]

من نظر نمی دهم، ولی تا جایی که از زبان عربی می دانم، "وجد" به معنی "یافت" است. نه احساس کرد. در ادامه همین آیه آمده:"وجد عندها قوما" پس این قوم هم لابد احساس شده اند و پیدا نشده اند. به نظر من یکی از معانی تفسیر به رای این است که کسی بیاید و معنی یک کلمه را به دلخواه خود عوض کند. در این صورت احتمالا می تواند به جمع علمای یهود که درباره آنها آمده:"یحرفون الکلم عن مواضعه" بپیوندد.

در تورات و انجیل هر چه آمده درست. ولی بسیاری از مفاهیم را علمای آنها درست درک نکرده و بعد هم به خود اجازه داده اند به عنوان متن اصلی بیاورند. این داستانها در این کتب آمده ولی مثلا اطمینانی به این نیست که در عبارت
"جالب اين كه در تورات چنين ميخوانيم:
آنگاه در خصوص كورش ميفرمايد كه: شبان من اوست و تمامي مشيتم را به اتمام رسانده به اورشليم خواهد گفت كه بنا كرده خواهي شد. اين جمله نيز در خور توجه است: عقاب مشرق مرد تدبير كه از مكان دور خوانده خواهد شد ،آمده است.
اين جملات تماما در انجيل آمده و هم اكنون نيز قابل رجوع ميباشد در صورت تمايل مراجعه كنيد"
در تورات اصلی هم نام کورش آمده باشد. کلا، بنی اسرائیل زمانی محبوب خدا بودند که به دلیل کارهایی که کردند طبق قرآن آن محبوبیت اولیه را ندارند. کلا اگر تورات را دیده باشید، همه جا سعی شده پیروزی خودشان را حتمی جلوه دهند. در حالی که در قرآن آمده:"لیس بامانیکم و لا امانی اهل الکتاب من یعمل سوء یجز به و لا یجد دون الله ولیا و لا نصیرا ".
آنها حتی به خدا هم رحم نمی کنند. می گویند چون مسیح مهربان است و خدا هم مهربان است، پس مسیح خدا است. یا در کتابشان آمده روح القدس خلق می کند، خدا هم خلق می کند و آنها نتیجه می گیرند روح القدس خداست. ما با چنین افرادی طرفیم. اگر فلان عالمشان گفت فلانی ذوالقرنین بوده سریع قبول می کنند.

من هم به خیلی از علومی که اشاره شد تاحدی واردم و در هیچ یک نگفته با کسی با لحن اینچنینی صحبت کنید ("قل لعبادی یقولوا التی هی احسن ان الشیطان ینزغ بینهم") و نگفته اند که کورش ذوالقرنین است. من با تمام مطالعاتم و با اطمینان 60-70 درصد می گویم ذوالقرنین ایرانی است ولی در زمان محدود نیست و امام علی هم درباره اش گفته اند:"فیکم مثله". در واقع احتمالا در دوره ای زندگی انسانی داشته و بعد از مرگ با نقاب افراد مختلف (حتی شاید کورش) در تاریخ دخالت دارد.

من هیچ وقت تا به حال از کسی در چنین جاهایی غلط املایی نگرفته بودم، ولی کسی که خود را بی مدرک سیمرغ می داند باید بفهمد که "فوق کل ذی علم علیم". در دانشگاه هم استاد کار می کند و ارتقایش با نظر گروهی دیگر انجام می شود. در حوزه هم کسی خودش را از اول "آیت الله" نمی خواند.

به هر حال که شیطان بین ما نزغ کرد و من متاسفم که موفق شد.

تا باشه از اين نزاع ها باشه

نقل قول از نيما :

من هم به خیلی از علومی که اشاره شد تاحدی واردم و در هیچ یک نگفته با کسی با لحن اینچنینی صحبت کنید ("قل لعبادی یقولوا التی هی احسن ان الشیطان ینزغ بینهم") و نگفته اند که کورش ذوالقرنین است. من با تمام مطالعاتم و با اطمینان 60-70 درصد می گویم ذوالقرنین ایرانی است ولی در زمان محدود نیست و امام علی هم درباره اش گفته اند:"فیکم مثله". در واقع احتمالا در دوره ای زندگی انسانی داشته و بعد از مرگ با نقاب افراد مختلف (حتی شاید کورش) در تاریخ دخالت دارد.

به نظر شما اين جمله آخر يكم شبيه نظريه تناسخ نيست .

باشه من قبول ميكنم قضيه ذوالقرنين يه تمثيل .اونوقت قضيه اصحاب كهف چي اوناهم وجود نداشتن تمثيل اونا چي ميشه.
راستي نظرت در مورد علامه طباطبايي چيه؟ شما بيشتر از اون ميفهمي.تو علماي ايران تا حالا به چند نفر لقب علامه دادن.تا حالا از خودت سوال كردي

امين يه سوال نظرت در مورد نظريه ولايت فقيه امام خميني چيه؟

korosh_ra1400;121195 نوشت:
باشه من قبول ميكنم قضيه ذوالقرنين يه تمثيل .اونوقت قضيه اصحاب كهف چي اوناهم وجود نداشتن تمثيل اونا چي ميشه

من نمی گویم تمثیل است. ولی ممکن است پادشاهی باشد در آینده (یا هر زمانی) که قدرت سفر در زمان را دارد. این مساله چیز عجیبی نیست. هنوز هم صدای "هل من ناصر ینصرنی" امام حسین می آید ("کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا") که ما باید لبیک گوییم. به هرحال من به جمله امام علی اعتقاد کامل دارم که فرموده اند:فیکم مثله. طبق قرآن:"نحن قدرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین علی ان نبدل امثالکم". بنابراین "مثل" برخی انسانها پس از مرگ می تواند در عالم وجود داشته باشد.
طبق صحبتهای بالای این پست، اصحاب کهف به اعتقاد من بوده اند.
من ادعا ندارم از کسی زیادتر می فهمم. ولی در ترجمه قرآن دیده اید که "ولدان مخلدون" را ترجمه های قدیمی "نوجوانان همیشه نوجوان" ترجمه می کنند. این در حالی است که "ولدان" به معنی نوزاد است. مترجمان 50-60 سال پیش وقتی برایشان سخت بوده که بفهمند کودک با جثه 5-6 ماهه یا کمتر چگونه می تواند خدمت کند، سریع گفته اند نوجوان. این در حالی است که به خواست خدا کودکانی کوچک که به گفته قرآن مثل لولو پراکنده اند، در بهشت هستند و این مساله، حداقل برای من، بسیار فرح بخش است.
الان آخرالزمان است و طبق گفته امامان مردانی تیزبین در آخرالزمان هستند. بنابراین بنده در متفاوت فکر کردن تا وقتی که حرام حلال و حلال حرام نشود، اشکالی نمی بینم. بر گفته های خود هم اصرار نمی ورزم (اکثرا "ممکن است" و "شاید" به کار می برم تا افراد خواننده تفکر کنند) و هر کسی می تواند نزد خود یا پیش من آنها را رد کند و من بهترین کلام را قبول می کنم."الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه"
در حدیثی هم از پیامبر دیده ام که ایشان گفته اند عاقبت برخی علمای امت من (تا جایی که یادم است) مسخ شدن به سگ و خوک و میمون (نام حیوانها ممکن است کم و زیاد باشد) است. همیشه از اتفاق افتادن این قضیه برای خودم (اگر زمانی دانشمند شدم) می ترسم. سگ می تواند مظهر بددهانی، خوک مظهر شکم پرستی و میمون مظهر غرق شدن در لذات جنسی باشد.

korosh_ra1400;120563 نوشت:
با سلام به تمام دوستاني كه سعي كردن از روي حسه وطن پرستي جواب نوشته هاي شهاب رو بدن ولي بدليل نداشتن سند و مدرك و صحبتهاي احساسي همشون از طرف شهاب رد شد.
اما من ميخوام با دليل و مدرك تمام صحبتهاي شهاب رو رد كنم و اثبات كنم كوروش (ص)همون ذو القرنين و پيامبر ما ايرانيانه.

دوست عزيز
كسي كه هنوز نمي داند شخصيتي همچون
ذوالقرنين جداي از آنكه كوروش ، اسكندر يا ... است
يك پيامبر نيست ، چگونه مي تواند درباره چنين شخصيتي
اطلاعات مفيد داشته باشد ؟!

شما بين مطالب كپي شده نام ما را "آقا شهاب" قرار داده ايد
كه ديگران باور كنند اين مطلب كپي نشده و در مقابل
سخن ما نوشته شده ؟!!

korosh_ra1400;121159 نوشت:
يعني تفسير علما رو قبول نداري؟

دوست عزيز سخن شما مغالطه توسل به مرجع
(استفاده از نظر افراد مشهور
به عنوان حجت و دلیل برای یک مدعا) است ...

سخن علامه و ديگر مفسراني كه از كوروش بعنوان
ذوالقرنين نام برده اند منشائي جز "ابوالكلام آزاد ندارد ...

ابوالكلام آزاد نيز بعلت نداشتن شناخت از علم باستان شناسي
اشتباهات فاحشي داشته كه بسياري را مورد بررسي قرار داديم ...

بعنوان مثلا يك بت تركيبي خاورميانه اي را كوروش محسوب كرده
كه دو شاخ روي سرش وجود دارد
در حالي كه يك بت مصري بوده كه دو مار بر سرش بوده
يعني اگر هم آن مجسمه مربوط به كوروش باشد
بيشتر به شخصيت ضحاك مي خورد تا ذوالقرنين !!!


aminj;121164 نوشت:

من نظر نمی دهم، ولی تا جایی که از زبان عربی می دانم، "وجد" به معنی "یافت" است. نه احساس کرد. در ادامه همین آیه آمده:"وجد عندها قوما" پس این قوم هم لابد احساس شده اند و پیدا نشده اند. به نظر من یکی از معانی تفسیر به رای این است که کسی بیاید و معنی یک کلمه را به دلخواه خود عوض کند. در این صورت احتمالا می تواند به جمع علمای یهود که درباره آنها آمده:"یحرفون الکلم عن مواضعه" بپیوندد.

با سلام به شما دوست عزيز

عين حمئه يا چشمه گل آلود يا Volcanic Mud
وجود دارد و نيازي به تشبيه و استعاره و ... نيست ...
در مقالاتي كه كوروش را ذوالقرنين ناميده اند
نام درياي سياه و ... بجاي عين حمئه برده شده
در حالي كه درياي سياه واقعا سياه نيست همين طور گل آلود ...

زماني كه ما چشمه گل يا چشمه گل افشان داريم
چرا بايد دنبال دريا برويم ؟!

سلام و عرض ادب:Gol::Gol:
مقاله زیر بی ارتباط با تاپیک و جریان فکری جناب شهاب نیست. حالا که تاپیک مجددا جون گرفته مطرح کردنش خالی از لطف نیست!!!
در این مقاله عنوان شده که بنای تخت جمشید یک بنای عیلامی بوده و هرگز به بهره برداری نرسیده و ادعای حضورهخامنشیان در آن به مدت 200 سال دروغی بوده که یهودیان به تاریخ ما وارد کرده اند!!
از جنابmmj عزیز که دستی بر آتش تاریخ دارند ، جناب شهاب و دیگر دوستان درخواست دارم در مورد مطالب این مقاله نظر خود و کارشناسان را اعلام کنند.

با تشکر

بهلول;120709 نوشت:
سلام

با اجازه از مدیر سایت لطفاً این مورد را به علت بی ارتباط بودن حذف نفرمایید فکر میکنم در ارتباط مستقیم باشد

یک سئوال علت اینکه در سر ستونهای تخت جمشید یعنی بلند ترین نقطه کاخ سر گاو نسب شده چیست ایا ایرانیان هیچ گاه گاو پرست بوده اند یا گاو در ایران قدیم مقدس بوده یا این نشانه از کشور دیگر یا طرز تفکر دیگری به تخت جمشید تحمیل گردیده است ؟

mmj;120945 نوشت:
بهلول عزبز ، گاو در ایران باستان نماد کشاورزی و دامپروری است در یشتهای کهن امده است که دیو پرستان گاو را با چماق میکشتند حتی گزارشات مورخان یونانی نیز این موضوع را تایید میکند (دراینده در وبلاگ ناگفته های ایران باستان مطلبی دراینباره مینویسم)
اما نمیتوان براین عقیده شد که در ایران باسنان گاو خدا بوده است چون 1- درکتبیه های هخامنشی اهورامزدا، افریدگار اسمان و زمین و بشر افریننده شادی برای بشر معرفی شده است 2- در کتبیه های دیگری نیز از ایزدانی چون میترا ، اناهیتا، و ارت یاد شده است و این سه الهه نیز در کتیبه ها ستایش شده اند جالب است بدانید برای مهر و اناهیتا دریشتها، یشتی وجود دارد (در اینباره هم در اینده مطلی مینویسم) 3- اگر بناباشد هر نقش و نگاری نشان از خدا بودن باشد در تخت جمشید نقش و نگار شیرهایی نیز هست که در حال دریدن و خوردن گاو هستند!! این چه خدایی است که خورده میشود؟
4- گزارش هرودوت در کتاب اول بند131 نیز جالب است او میگوید " پارسیان را رسم براین نیست که برای خدای خود تندیس بسازند وکسانی که چنین میکنند را ابله میخوانند " (همانگونه که فوقا گفتم در اینده پستی مفصلدراینباره در وبلاگ شخصی ارسال خواهم کرد).

با سلام و احترام به دوستان عزيز

البته با توجه به دو نكته ارزنده فوق مي توان يك نتيجه
جالب از اين بحث گرفت ...

اينكه فقط "يك نوع گاو" نه "موجودي به نام گاو"

در آن عصر و در يك بازه خاص مورد تقديس قرار مي گرفته ...

يعني همانطور كه جناب mmj فرمودند گاوها در نگاره ها و

حكاكي ها حتي مورد تعرض هم قرار مي گرفتند ...

بنابراين خود "گاو" مورد پرستش نبوده ، بلكه فقط يك نوع از گاو

بوده كه مورد پرستش قرار مي گرفته ...



[INDENT]
[=arial, helvetica, sans-serif]وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ ۚ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا ۘ اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ ... سوره اعراف آيه ۱۴۸
[=arial, helvetica, sans-serif]و قوم موسى پس از او ، از زيورهاى خود مجسمه گوساله‏اى ساختند كه صداى گاو داشت ! آيا نمى‏ديدند كه آن مجسمه با آنان سخن نمى‏گويد و آنان را به راهى هدايت نمى‏كند ؟ ...

[/INDENT]

عبدالله شهبازی در کتاب زرسالاران یهود و پارسی می گوید :


[INDENT]
توصيفي كه از "معبد سليمان" روايت شده آن را پرستشگاهي باشكوه مي نماياند ، سرشار از آذين هاي طلايي كه در محراب آن دو "كروبي" (Cherubim )عظيم از طلا نصب است ( كتاب اول پادشاهان 6/22-28 و كتاب دو تواريخ ايام 3/13-10) . اين كروبي چيزي نيست جز "گوساله طلايي " بالدار (ibid, vol. 7, p. 711.) شبيه حيوانات بالداري كه در تخت جمشيد مي يابيم . با نام هايي چون " ملكم" و " ملكارت" خوانده مي شده و نمونه هاي آن در كاوش هاي باستان شناسي به دست آمده ( 5/397Judaica ) اين همان آيين "پرستش گوساله طلايي" است كه در روايات اسلامي آن را "گوساله سامري" مي نامند.
بعل يك مفهوم كهن سامي به معناي "خداوند " است كه بت "گوساله طلايي " (Golden Calf) يكي از نمادهاي آن بود .(Judaica, vol. 7, p. 711.) ثروت فنيقي ها و پيوند گسترده تجاري آنان با سراسر منطقه مديترانه و شبه جزيره عربستان و سوريه و بين النهرين و ايران در شرق طبعا عاملي مهم در اشاعه آئين " بعل پرستي " بود .

[/INDENT]

از تصاویر بازسازی شده تخت جمشید



اسفنکس ها و سر ستونهای بسیاری را در
آثار هخامنشیان و خصوصا در تخت جمشید
می توان یافت که نماد گاو یا گاوبالدار یا گاوبالدار+سرانسان هستند .


دو گاو باسرانسان بعنوان محافظ درب ورودی کاخ

سر ستون با سر دو گاو
گرچه در آثار تمدن های مختلف می توان گاو را مشاهده کرد
ولی آثاری که در تخت جمشید و دیگر باقی مانده های
هخامنشیان یافت شده ، از تبار همان گاوهاییست
که در بین النهرین بوده و بعد ها به تخت جمشید
منتقل شده است و این گاو مقدس چیزی
جز همان گوساله سامری نیست .

موضوع قفل شده است