جمع بندی دو راهی ازدواج نکردن یا ازدواجی بر خلاف میل؛ کدامیک؟

تب‌های اولیه

131 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

حامی;666595 نوشت:

سلام
مشاورم در سايت برگ چغندر است؟:Nishkhand:

استاد حامی من انقد دوس دارم شما یه بارم که شده حرفای منو تایید کنین

آرزو به دل موندم اصلا:khandeh!:

مثلا من میگم مشکلات خانودگیش زیاده

شما بگید اره اره دقیقن همینه:khandeh!:

Reza-D;666593 نوشت:
آخه هم اطلاعات ناقص دادید هم درست و حسابی نگفتید دلیلتون چی هست برای نه گفتن. بعدشم نظرسنجی گذاشتید که جواب مثبت بدم یا منفی ، اما در پست شماره 37 گفتید:بالاخره تاپیک زدید تا نظرات رو بشنوید؟ یا تاپیک زدید که حرفی که خودتون دوست دارید رو بشنوید؟

والا من دیگه نظری ندارم. اگر تصمیم دارید بگید نه ، خب بگید نه. به همین سادگی

من قبلنم گفتم تصمیمو گرفتم

ولی اصرارای پدرم

و بعضی مواقع سرکوفت ها

باعث شدن هی فک کنم نکنه دارم اشتباه میکنم

به هر حال برادر رضا شما اعصاب ندارید خب نیایید تو تاپیک من چیکار کنم دیگه:Ghamgin:

Reza-D;666590 نوشت:
پس چطوری تشخیص دادید که این فرد ابهت نداره؟! فقط از روی حدس؟!!!

من این همه گذشته و هنوز مشکل اصلی شما رو متوجه نشدم. شما آخرش با مشکلات خانوادگی ایشون مشکل دارید؟ یا حدس زدید که برای پول پدرتون کیسه دوخته؟! یا چون کارمند پدرتون هستن قبول نمیکنید؟ یا چون فکر میکنید خودتون هنوز آمادگی ازدواج ندارید؟

بالاخره کدومش؟

کسی که از دیگران کمک مالی قبول کنه ابهت نداره به نظر من Fool

آدم باید دستشو بزار رو زانوی خودش بلند شه نه اینکه هی آویزوون این و اون باشه

این از این

در مورد سوالتونم من از اول تاپیک هزار بار گفتم که

دو گزینه اولی که خودتون نوشتین دلایلمه Fool

Miss Chadoriii;666603 نوشت:
به هر حال برادر رضا شما اعصاب ندارید خب نیایید تو تاپیک من چیکار کنم دیگه
میام تو تاپیک :ok:

Miss Chadoriii;666604 نوشت:
کسی که از دیگران کمک مالی قبول کنه ابهت نداره به نظر من :|
مگه قبول کرده؟! Fool


Miss Chadoriii;666604 نوشت:
آدم باید دستشو بزار رو زانوی خودش بلند شه نه اینکه هی آویزوون این و اون باشه
مگه این مدت که خانوادش رو اداره میکرده آویزون این و اون بوده؟! :|

Miss Chadoriii;666604 نوشت:
در مورد سوالتونم من از اول تاپیک هزار بار گفتم که
دو گزینه اولی که خودتون نوشتین دلایلمه :|
مورد اول (مشکلات خانوادگی)
دلیل درستیه. البته طبق اطلاعاتی که شما دادید و فکر میکنید که بعد از ازدواج نتونید با این مشکلات کنار بیاین. در این مورد عرض کردم که به هیچ وجه نذارید بیاد خواستگاری

مورد دوم (کیسه دوختن!):
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اِجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ
ای کسانی که ایمان آوردید از بسیاری از گمانها بپرهیزید ، به درستی که بعضی گمانها ، گناه است

Miss Chadoriii;666369 نوشت:
واقعا این برداشتو کردین چرا Fool ینی توی این مدت توی سایت بهتون ثابت شده که من آدم بی وجدانی ام و با یه کسی اینجوری ازدواج کنم مجبورش میکنم بیخیال خانوادش شه خواهر برادرشم بفرسته پرورشگاه حتمن :|
بی وجدان نه ولی خودتون قضاوت کنید با چه چیزش مشکل دارید؟
گفتن روی حقوق کم جواب رد ندید، گفتید مشکل من حقوقش نیست مشکل من با خانوادشه.بهتون میگن خوب اون نمیتونه خانوادشو بذاره کنار میگید مشکل من خانوادش نیست!!میگید مشکلم با اینه که به دارایی پدرم چشم داره، بهتون گفتن بگید شغلشو عوض کنه! خوب با چی اش مشکل دارید دقیقا؟:Narahat:

Miss Chadoriii;666374 نوشت:
مثلا خونه نمیتونه اجاره کنه خانوادشم الان دارن با داییش زندگی میکنن من دیگه نمیتونم برم خونه داییش زندگی کنم Fool دایی بنده خداش حالا داره خواهرشو ( مادر خاستگار ) ساپورت میکنه دیگه چه وظیفه داره بیاد زن خواهر زادشو هم جا و مکان بده :|
اینجور با این همه مشکلی که دارید میگید و احتمال داره مادرش فوت کنه در چنین شرایطی چه موقع ازدواج کردنه برای ایشون؟

mehrant;666609 نوشت:
اینجور با این همه مشکلی که دارید میگید و احتمال داره مادرش فوت کنه در چنین شرایطی چه موقع ازدواج کردنه برای ایشون؟

برای من هم این سوال شده این آقا با این همه دغدغه چطوری میخواد ازدواج کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه به اونایی که هیچ مشکلی ندارن ما هی میگیم بیا برو زن بگیر نه به اونایی که دوست دارن ازدواج کنن ولی خونواده نمیذارن نه به این آقا با این شرایط که میخواد ازدواج کنه:tamasha:
موندم تو کار این همه آدم در حال هنگ کردنم:khandidani:
بعدی لطفا:Sokhan:

[="Tahoma"]

Miss Chadoriii;666603 نوشت:
و بعضی مواقع سرکوفت ها

سرکوفت؟
سرکوفت دیگه برای چی؟!

[="Arial"][="DarkGreen"]سلام و عرض ادب خدمت دوستان و استارتر

من نمیدونم چرا دوستان با این که ایشون از هر کسی بیشتر به خودش شناخت داره و میگه شرایط رو نمیتونم تحمل کنم حالا به هر دلیلی قصد دارن قانعش کنن که میتونی!

با این دیدی هم که ایشون نسبت به اون شخص داره بر فرض قانع بشه این آقا نقش یه تکیه گاه محکم تو زندگیش رو نمیتونه براش ایفا کنه.

در مورد اینکه میگن بگو بیاد بعد نه بگو هم از نظر من درسته اگه کسی ندیده پاسخش منفی باشه به آدم بر میخوره ولی اینکه بگه بیا بعد با رفتارش واضح باشه میخواد بهت نه بگه ولی با اصرار خانواده راهت داده به مراتب توهین آمیز تره.

در ضمن ما مسولیتی در مورد اینکه کسی از جواب نه ما ناراحت بشه نداریم ولی حق نداریم به کسی توهین کنیم. در عین حال فکر کنم نسبت به جواب بله ای که میتونه یه نفر رو بدخت کنه مسوولیت داشته باشیم.

در مورد اینکه چون پدر ایشون گفته پسر خوبی هست باید دید که ایشون تا چه حد دیدگاه هاش به پدرش نزدیک هست چون خوب از نظر ایشون با پدرش ممکنه 180 درجه تفاوت داشته باشه. و دلیلی هم نداره که بگیم قضاوت پدرشون حتما درسته چون من مثال نقضش رو دیدم به شخصه.

این ازدواج اگه با این شرایط و دیدگاه ها شکل بگیره به احتمال زیاد آینده خوبی نخواهد داشت.

موفق باشید[/]

حق دوست;666621 نوشت:
من نمیدونم چرا دوستان با این که ایشون از هر کسی بیشتر به خودش شناخت داره و میگه شرایط رو نمیتونم تحمل کنم حالا به هر دلیلی قصد دارن قانعش کنن که میتونی!
سلام
کل حرفهای شما درسته. البته من و برخی از دوستان هم به ایشون گفتیم که نیاد خواستگاری بهتره ، شما هم کامل توضیح دادید. فقط یک نکته که به خودشون هم گفتم. اگر ایشون خودشون رو میشناسن که نمیتونن وارد چنین زندگی بشن پس باید بجای این تاپیک (جواب مثبت بدم یا منفی) تاپیک دیگه ای میزدن با این عنوان:
چطور پدرم رو برای پاسخ منفی قانع کنم

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Reza-D;666625 نوشت:
کل حرفهای شما درسته. البته من و برخی از دوستان هم به ایشون گفتیم که نیاد خواستگاری بهتره ، شما هم کامل توضیح دادید. فقط یک نکته که به خودشون هم گفتم. اگر ایشون خودشون رو میشناسن که نمیتونن وارد چنین زندگی بشن پس باید بجای این تاپیک (جواب مثبت بدم یا منفی) تاپیک دیگه ای میزدن با این عنوان:
چطور پدرم رو برای پاسخ منفی قانع کنم

سلام بر شما
كاملا موافقم[/]

سلام خدمت خواهر گرامي مومنه 
شكر خدا در اسك دين تصميم گرفته ام جز از زبان دين ننويسم و به همه بگويم كه فقط به اين دستورات اعتماد كنيد 
خواهرم در اسلام و احاديث ما دقيقا همين دغدغه شما لحاظ شده و به آن پاسخ داده شده است در حديث داريم كه اگر كسي به خاستگاري دخترتان آمد و از دينش راضي بودبد به او دختر بدهيد و گر نه زمين را فساد ميگيرد و اينكه خداوند روزي شما را تضمين كرده اما مي ماند يك مسئله و آن هم اين كه ايشان مستضعف است يا تنبل ؟ منظورم از مستضعف اين است ك طرف جربزه ي كار دارد اما به دليل ناملايمات زندگي نتوانسته در آمد خوبي كسب كند اما تنبل كسي است كه نه عرضه و نه حال كار كردن را دارد اگر مستضعف بود به خاطر وضع ماليش ردش نكنيد اصرار پدرتون بر اصل ازدواج خوبه اما اصرار در مورد اين مورد خاص جاي تامل دارد اما نبايد طوري تصميم بگيريد ك به قول خودتان براي رو دست نماندن در ازدواج تسريع كنيد و اقدام غير معقولي انجام دهيد بنظرم وضع خانوادگي خاستگار كمي مشكوك و دشوار است ك با مقداري تحقيق حل ميشود و توصيه آخر اين حقير اينكه هميشه به دنبال ايده آل ترين نباشيد زندگي مجموعه اي از حد ها و مشتق هاست (بچه هاي رياضي ميفهمند چه ميگويم:ok:) اگر بدلتان نشست و و محبتش در دلتان افتاد بخاطر مسائل مالي به همش نزنيد 
كتاب جوشكاري برادر خوبم آقاي شيخ حسين عالمي جلد يك اش را هم مطالعه كنيد كمكتان ميكند
سايه آقا مستدام
ياعلي
مصباح 

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

بلا;666616 نوشت:
برای من هم این سوال شده این آقا با این همه دغدغه چطوری میخواد ازدواج کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه به اونایی که هیچ مشکلی ندارن ما هی میگیم بیا برو زن بگیر نه به اونایی که دوست دارن ازدواج کنن ولی خونواده نمیذارن نه به این آقا با این شرایط که میخواد ازدواج کنه
موندم تو کار این همه آدم در حال هنگ کردنم
بعدی لطفا

سلام
انسان واقعا موجودي پيچيده است و شناختش به اين راحتي نيست
برخي از انسان ها از زندگي يكنواخت حالشان بد مي شود و چالش طلب هستند
يكي از اين كه برود در خيابان ببينيد شلوغ است و جاي پارك نيست ناراحت مي شود
يكي خيابان خلوت را قبرستان يهودي ها مي نامند و از اين كه بگردد و جاي پارك پيدا كند لذت مي برد و شلوغي را بر خلوت ترجيح مي دهد
برخي افراد به دلائلي مانند چالش طلب بودن و يا همنوع دوست بودن و يا رضايت خدا و...از سختي ها براي استقبال مي كنند.
مدتي قبل يك دختري با ديد باز فردي را كه تازه ترك اعتياد كرده بود را به عنوان همسري پذيرفت و گفت چون پدرم معتاد بوده مي دانم وضعيت او چگونه است و با سختي هاي احتمالي اين كار كنار مي آيم و شايد بهتر از هركس ديگري بتواند كمكش كنم به اضافه اين كه در تناسب هاي ديگري بين ما هست.
بله
اگر كسي از روي ترحم همسري برگزيند و عملا در زندگي نتواند به دليل ضعف اعصاب و قدرت سازگاري كمش با شرايط او كنار بيايد به خود و او و خانواده ها ظلم كرده است. بنابراين شرط اول اين است كه در شرايط سخت قدرت سازگاري و مهارت هاي زندگي و ارتباطي و باورهاي ديني قوي باشد[/]

بچه محله امام رضا;666617 نوشت:

سرکوفت؟
سرکوفت دیگه برای چی؟!

به نظرشما وقتی یه دختر ازدواج نمیکنه چه سرکوفت هایی میتونه بشنوه؟؟؟
دخترهای هم سن تو چن تا بچه دارن!!!!!!!!!!!
دخترای مردم دنبال شوهرن اونوقت تو هر کی میاد میگی نه........****.....
.
.
.
وخیلی چیزهای دیگه که نمیشه بیان کرد
یکی نیست به عزیزان بگه
( دخترهای مردم مال مردمن به من چه اونا چرا دلشون خواسته زود ازدواج کنن
ما نخوایم شوهر کنیم کی رو باید ببینیم :khoshgel:)

mehrant;666609 نوشت:
بی وجدان نه ولی خودتون قضاوت کنید با چه چیزش مشکل دارید؟
گفتن روی حقوق کم جواب رد ندید، گفتید مشکل من حقوقش نیست مشکل من با خانوادشه.بهتون میگن خوب اون نمیتونه خانوادشو بذاره کنار میگید مشکل من خانوادش نیست!!میگید مشکلم با اینه که به دارایی پدرم چشم داره، بهتون گفتن بگید شغلشو عوض کنه! خوب با چی اش مشکل دارید دقیقا؟:Narahat:

اینجور با این همه مشکلی که دارید میگید و احتمال داره مادرش فوت کنه در چنین شرایطی چه موقع ازدواج کردنه برای ایشون؟

برادر مهرانت Fool

من گفتم مشکلم خانوادشه ولی نگفتم بزارتش کنار

گفتم نمیخوام مشکلات خانوادشو بندازه رو دوش من Fool

که مطمئنم میندازه Fool

همینکه مچبور شم با خواهر و برادرش زندگی کنم و احتمالا بهشون رسیدگی کنمو اینا رو میگم ( با وضعیت بحرانی مادرش امکان اینکه همچین چیزی پیش بیاد خیلی بالاس )

نقل قول:
ااینجور با این همه مشکلی که دارید میگید و احتمال داره مادرش فوت کنه در چنین شرایطی چه موقع ازدواج کردنه برای ایشون؟

ا
اینو برید از اون آقا بپرسید که میخواد منو هم همراه خودش بدبخت کنه Fool

همه رو برق میگیره منو چوب کبریت Fool

حامی;666635 نوشت:

سلام
انسان واقعا موجودي پيچيده است و شناختش به اين راحتي نيست
برخي از انسان ها از زندگي يكنواخت حالشان بد مي شود و چالش طلب هستند
يكي از اين كه برود در خيابان ببينيد شلوغ است و جاي پارك نيست ناراحت مي شود
يكي خيابان خلوت را قبرستان يهودي ها مي نامند و از اين كه بگردد و جاي پارك پيدا كند لذت مي برد و شلوغي را بر خلوت ترجيح مي دهد
برخي افراد به دلائلي مانند چالش طلب بودن و يا همنوع دوست بودن و يا رضايت خدا و...از سختي ها براي استقبال مي كنند.
مدتي قبل يك دختري با ديد باز فردي را كه تازه ترك اعتياد كرده بود را به عنوان همسري پذيرفت و گفت چون پدرم معتاد بوده مي دانم وضعيت او چگونه است و با سختي هاي احتمالي اين كار كنار مي آيم و شايد بهتر از هركس ديگري بتواند كمكش كنم به اضافه اين كه در تناسب هاي ديگري بين ما هست.
بله
اگر كسي از روي ترحم همسري برگزيند و عملا در زندگي نتواند به دليل ضعف اعصاب و قدرت سازگاري كمش با شرايط او كنار بيايد به خود و او و خانواده ها ظلم كرده است. بنابراين شرط اول اين است كه در شرايط سخت قدرت سازگاري و مهارت هاي زندگي و ارتباطي و باورهاي ديني قوي باشد

استاد حامـــــــــــــــــــــی

نگید اینا رو تو رو خدا

اینکه اون آقا عشق چالشه قبول ولی من چه گناهی کردم که باید به آتیش اون آدم بسوزم؟

چرا اون آقا با خودش فکر نمیکنه شرایط من سخته من نباید آرامش ( کو آرامش من خودم کوه مشکلم ) یکی دیگه رو بپاشونم بهم؟

چرا با این خواستگاری مسخرش موجبات بهم خوردن آرامش منو فراهم کرده؟؟

بعد حالا من تا عمر دارم ( اگه ازدواج نکنم ) باید سرکوفتای بابامو تحمل کنم

که این پسره خوب بود خودت رد کردی Fool

واقعا شاید قسمت نشه من ازدواج کنم خب چرا باید به خاطر اقدام اشتباه یه آدم من سرکوفت بشنوم؟؟؟؟

چرا واقعا؟

Miss Chadoriii;666651 نوشت:
نگید اینا رو تو رو خدا

سلام
من كه راه را براي شما باز گذاشته ام!
شما اگر قدرت سازگاري نداريد
و ترحمي نمي خواهيد ازدواج كنيد
و خودتان را مي شناسيد كه با شرايط او نمي توانيد كنار بياييد
واقعا عاقلانه تصميم مي گيرد كه نمي پذيريد:ok:

Miss Chadoriii;666651 نوشت:
اگر كسي از روي ترحم همسري برگزيند و عملا در زندگي نتواند به دليل ضعف اعصاب و قدرت سازگاري كمش با شرايط او كنار بيايد به خود و او و خانواده ها ظلم كرده است. بنابراين شرط اول اين است كه در شرايط سخت قدرت سازگاري و مهارت هاي زندگي و ارتباطي و باورهاي ديني قوي باشد

Miss Chadoriii;666651 نوشت:
نگید اینا رو تو رو خدا

اینکه اون آقا عشق چالشه قبول ولی من چه گناهی کردم که باید به آتیش اون آدم بسوزم؟

چرا اون آقا با خودش فکر نمیکنه شرایط من سخته من نباید آرامش ( کو آرامش من خودم کوه مشکلم ) یکی دیگه رو بپاشونم بهم؟

چرا با این خواستگاری مسخرش موجبات بهم خوردن آرامش منو فراهم کرده؟؟

بعد حالا من تا عمر دارم ( اگه ازدواج نکنم ) باید سرکوفتای بابامو تحمل کنم

که این پسره خوب بود خودت رد کردی Fool

واقعا شاید قسمت نشه من ازدواج کنم خب چرا باید به خاطر اقدام اشتباه یه آدم من سرکوفت بشنوم؟؟؟؟

چرا واقعا؟

ما که شما رو درک نمی کنیم
وقتی از یه چیزی بدت میاد خوب ردش کن و نپذیر چرا از ناراحت شدن دیگران اینقدر ناراحت میشی قرار نیست به دلخواه دیگران انتخاب کنی :Gig:
به دلخواه خودت عمل کن نمی تونی بپذیری پس رد کن تقاضاشو، ناراحت میشن بزار بشن دیگه مسئول ناراحت شدن یا نشدن دیگران شما نیستی، قرار نیست همه رو راضی نگه داریم

[=arial black]سلام :Gol:
چادری جان من همه نظرات رو خوندم
چیزی که کاملا واضحه اینه که شما تصمیمتو گرفتی
که از نظر من کاملا درسته
چون آینده زیاد جالبی برای در کنار هم بودن شما دو نفر نمیشه متصور شد
و از طرفی گفتی که پدرتون با دلایل شما قانع نشده
میشه به یه سوالم جواب بدی؟
چرا چیزی از مادرت نمی نویسی؟
مادرت دقیقا کجای این قضیه اس؟

رهگذر آسمان;666667 نوشت:
[=arial black]سلام :Gol:
چادری جان من همه نظرات رو خوندم
چیزی که کاملا واضحه اینه که شما تصمیمتو گرفتی
که از نظر من کاملا درسته
چون آینده زیاد جالبی برای در کنار هم بودن شما دو نفر نمیشه متصور شد
و از طرفی گفتی که پدرتون با دلایل شما قانع نشده
میشه به یه سوالم جواب بدی؟
چرا چیزی از مادرت نمی نویسی؟
مادرت دقیقا کجای این قضیه اس؟

واسه اینکه رئیس خونه بابامه Fool

مادرم به شدت مظلوم و بی صداس Fool منم مثه خودش Fool

روی مادرم نمیتونم حسابی باز کنم برای اینکه حرف منو به کرسی بشونه و کمکم کنه

سوال بدی پرسیدی

با این سوالت قشنگ میتونم 2 ساعت یه کله گریه کنم

دیگه همچین چیزی با همچین مضمونی نپرس

هیچوقت

مرسی استاد حامـــــــی

مرسی از همه

میتونین تاپیکو ببندین دیگه

ممنون:Gol:

Miss Chadoriii;666684 نوشت:
سوال بدی پرسیدی

با این سوالت قشنگ میتونم 2 ساعت یه کله گریه کنم

دیگه همچین چیزی با همچین مضمونی نپرس

هیچوقت

[=arial black]ببخشید به خدا قصد بدی نداشتم
فقط چون معمولا این جور مواقع مادرا راحت تر میتونن پدرارو قانع کنن
گفتم خوب با مامانت صحبت کنی تا باباتو راضی کنه
بازم ببخشید شرمنده
نمیخواستم ناراحتت کنم :Gol:

Miss Chadoriii;666369 نوشت:
عاشق تو دیگه چرا Fool

واقعا این برداشتو کردین چرا Fool ینی توی این مدت توی سایت بهتون ثابت شده که من آدم بی وجدانی ام و با یه کسی اینجوری ازدواج کنم مجبورش میکنم بیخیال خانوادش شه خواهر برادرشم بفرسته پرورشگاه حتمن Fool

دست گلتون درد نکنه واقعا

ینی کلا من از اول تاپیک هرچی گفتم همه گذاشتن به حساب اینکه این چقد بی وجدانه:khandeh!: :|

سلام نه اصلا اینجوری فکر نکردم که بی وجدانی اصلاااااااااااااا
میگم شرایطش سخته
بعد یه چیزی اینکه تاپیک بزن که چطوری باباتو قانع کنی
با شناختی که از خودت داری میدونی نمیتونی تحمل کنی دیگه هیچ بحثی تو این نیست که جوابت باید منفی باشه
سوالتو عوض کن بگو چطوری پدرمو قانع کنم
من به این سوال که ازدواجت با این آقا درسته یا نه منفی میدم درست نیست که هیچ خطرم داره :khandeh!:

Miss Chadoriii;666684 نوشت:
واسه اینکه رئیس خونه بابامه Fool

مادرم به شدت مظلوم و بی صداس Fool منم مثه خودش Fool

روی مادرم نمیتونم حسابی باز کنم برای اینکه حرف منو به کرسی بشونه و کمکم کنه

سوال بدی پرسیدی

با این سوالت قشنگ میتونم 2 ساعت یه کله گریه کنم

دیگه همچین چیزی با همچین مضمونی نپرس

میس چادری دلت کتک میخواد چرا زود قهر میکنی خوب :Nishkhand:
تنها کاری هم که کردی گریه بود اینجور پیش بری هیچ وقت نمیتونی مشکلت رو حل کنی منتظر مشکلات بعدی هم باید باشی
شاید وقتش رسیده پدرتون بیشتر به سایر اعضا اهمیت بده و دست از تک روی برداره با مادرت صحبت کن باید بدونه تو زندگی حقی داره یا نه !!! حداقل توی زندگی بچه هاش نمیتونه بی تفاوت بشینه و ناظر باشه مادرتو مجبور کن در این قضیه دخالت کنه
با گریه کردن وقت بهش میدان میدید کاراشو ادامه بده
از این موقعیت هم نجات پیدا کنی باز هم باید منتظر به انتخاب های پدرت باشی این دفعه می بینی یه کور کچل برات پیدا کرد اون وقت میگی صد رحمت به اون یکی خواستگارم
بیا قهر نکن :Gol:

میسی چون از اول کامل همه چیزو شرح ندادی باید چند تا سوال میپرسیدیدیم تا اطلاعاتمون کاملتر شه
با این چیزایی که گفتی به نظر من اصل سوالت اینه که پدرتونو چطوری قانع کنی نه درست و غلط بودن این ازدواج
با این همه اکراه و ناراحتی که نمیشه ازدواج کرد یعنی ازدواجت اشتباه محضه

نه بابا قهر کجا بود

جوابمو گرفتم دیگه توی این 13 صفحه خب

در این دوره زمونه ازدواج نکنید بهتره !
به خصوص که خودتونم نمی خواید این طوری که من فهمیدم ، حالا هر قدر تلخ الان بدون پول هیچ کاری نمی شه کرد علی الخصوص که معلوم نیست وضع اقتصادی کشور هم معلوم نیست کجا میره ، اینایی هم که می گن به خدا توکل کنید و برید ، همون خدا بهتون عقل داده که شرایط رو بسنجید نه این که سرتون رو بندازید پایین برید جلو بعدشم بندازین گردن خدا !

Miss Chadoriii;666696 نوشت:
جوابمو گرفتم دیگه توی این 13 صفحه خب

عاقا من اینو نگم تودلم میمونه!
اخه چرا ؟!واقعا چرا؟!!چرا بعضی پدرا اینجورین؟!!!یکم درک کردن دخترتونم بدنیست!
ولی باید بیشتر از پدرت میگفتی.از خصوصیاتش،رفتارش و ...
و یه چیز دیگه:
اینکه پدرت اصرار داره با این شخص ازدواج کنی یه خاطر همون مشکلی که همش میگفتی نیست؟ببخشید رک میگم یعنی میترسه نتونی ازدواج کنی؟اگه اینطور باشه همه اصزازش از روی دلسوزی پدرانس.

[="Tahoma"]

Miss Chadoriii;666696 نوشت:
جوابمو گرفتم دیگه توی این 13 صفحه خب

حالا چی شد آخر؟
بیاد خواستگاری یا نه؟

سلام دوست خوبم
حیفم اومد یه مطلبی رو نگم منم تو شرایطی بودم شبیه شما...
از این نظر که چون طرف مقابلم اون فرد توی تصوراتم نبود مقابلش جبهه می گرفتم و به نوعی سعی در غلط بودن ازدواج داشتم دلایل شما قابل قبول از نظر منطق هست (دلیل تراشی ) ولی اینو قبول کن اگر شبیه مرد تصوراتتون بود با همه سختی هاش کنار می اومدین به قوله یکی از دوستان دارین لج می کنید .و به لحاظی مقاومت می کنید..

حالا این شما هستین که توی مرحله تصمیم گیری هستین و باید خودتتون این تصمیم رو قبول داشته و تایید نکید نه دوستان شما ....( یکی از دوستان من این کار رو کرد یعنی تصمیم گرفت و تاییدش رو از مادوستاش خواست و ما موافقش بودیم...ولی 10 ماه بعد از تصمیمش پشیمون شد چون اون آقا رو توی یه مهمونی دید و نگاهش کاملن نسبت به ایش.ن عوض شد چون عجولانه قضاوتش کرده بود)

منطقیش اینه که اجازه بدید این آقا بیان و باهاشون صحبت کنید ...اتفاقی قرار نیست بیوفته ، یه درصد فکر کنید اگر این آقا همون شخصی باشه که خدا براتون در نظر گرفته و در کنارش به خوشبختی خواهید رسید ....
عجله نکنید از پدرتون بخواید بعد از دیدن و صحبت کردن با اون آقا نظر شما رو هر چی که بود بپذیرن این طور شما به خواسته پدرتون هم احترام گذاشتید و هم قضاوتتون عجولانه نبوده .
امیدوارم بتونید درست تصمیم بگیرید.:Gol:



پرسش:
من 24 سالم است وخواستگارم از کارمندای پدرم که مشکلات شدید خانوادگی دارن
پدرم اصرار داره که این آقا آدم خوبیه و خودش همچیو تامین میکنه



پاسخ
سلام بر شما
خب به عنوان مشاور خدمت شما عرض كنم كه
در خواستگاري با حدت و شدت برخورد نكنيد. يعني نه بگوييد نديده قبول و نه نديده و بررسي نكرده رد كنيد.
خواستگاري مردي كه دختر و خانواده اش را مي شناسد از جهاتي براي دختر امتياز است يعني مرد خود و قابليت هايش را به دختر عرضه مي كند و اين دختر است كه با توجه به شرايط او را مي پذيرد يا رد مي كند.
مگر در مواردي كه خواستگار شناخت نداشته باشد كه خواستگاري او به معناي اين است كه آيا حاضري از همديگر شناخت بيشتري با گفتگو و تحقيق به دست آوريم تا اگر همتا بوديم ازدواج كنيم؟

در مورد اين پسر دو بحث است
1- توجه به كاستي هايش ( كه بيشتر مورد توجه شما بوده)
2- تمركز بر داشته هايش ( كه بيشتر مورد عنايت من است)
يعني بايد بررسي كنيم كه آيا مسوؤليت پذيري است؟ آيا واقعا وجدان اخلاقي و حرمت مادر و خانواده برايش مهم بوده طوري كه خودكنترلي داشته و با هيجان هاي آني در پي لذت هاي آني نبوده؟
آيا مادر از او بيگاري كشيده و وابسته است يا اين كه در عين مسؤوليت پذيري و احترام به مادر مستقل است.
اگر مستقل باشد و مسؤوليت پذير حركت خانواده را نگه مي دارد و اگر پدرتان به عنوان همجنس او قابليت هاي و او مانند اهل كار بودن و وجدان اخلاقي داشتن را از اميتازات او مي داند به نظرم او را رد نكنيد و بررسي كنيد از كجا معلوم اين فرشته اي نباشد از سوي خداوند؟
بسياري از جوانان امروزي حد نصاب بلوغ را ندارند يعني مسؤوليت پذير نيستند، از والدين انتظارات زيادي دارند، وابسته اند، تا زماني كه كاري پرستيژدار و نان و آب دار نباشد دنبال كار نيست و بسياري از كارها را عار مي دانند (به بيكاري را). و از همه بدتر اين كه بدون احترام به والديني كه عمري برايش زحمت كشيده اند تصميمات مهم زندگي را مي گيرند مثلا دو سال با فردي براي ازدواج دوست مي شوند و بعد خانواده مطلع مي شود.
پس اين فرصت را بدون بررسي رد نكنيد. بعد از بررسي و شناخت اگر براي شما «جذابيت» نداشت و به اين نتيجه رسيديد حد نصاب را نمي آورد مي توانيد رد كنيد و تا شما راضي نباشد پدر هم نمي توان شما را مجبور كند.
* بله اگر كسي به خاطر اصرار خانواده يا ترحم خواستگاري را كه دوست ندارد بپذيرد و فردا در زندگي با بهانه هاي جورواجور زندگي مشترك را تلخ كند مقصر است و در حق آن شوهرش و خودش و...ظلم كرده است. فردي كه خود را مي شناسد كه نمي تواند با خواستگاري با صفات مخصوصي ازدواج كند از همان اول نبايد بپذيرد

لطيفه روان شناختي: امداد غيبي
استاد اخلاق مي گفت: رسول اکرم(ص) فرمود: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فی اَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٍ، اَلا فَتَعَرَّضوا لَها؛
نسيم‌هاي رحمت الهي گاه به گاه مي‌وزد. خود را در معرض آن قرار دهيد».
رحمت الهي مثل نسيم است، خبر نمي‌کند که کِي و چه ساعتي مي‌آيم. هوشيار باشيد از آن نسيم‌ها استفاده کنيد و مثل شکارچي مترصد باشيد.
مي‌گويند يه نفر از يه بيابون مي‌گذشته، مي‏افته تو يه چاه. هي داد زد: خدايا! کمکم کن.
يه ماشين آتش ‏نشاني اومد. يه طناب انداخت و گفت: طناب را بگير بيا بالا.
او گفت: ولم کن؛ فقط خدا بايد کمکم کنه، خدا بهم کمک مي‌کنه.
گفت: طناب را بگير بابا! همين جا تلف مي‌شوي‌ها. گفت: نه، خدا به من کمک می‌کنه.
آن مرد از دنيا مي‌رود و به خدا ميگه: خدا من اين همه به تو ايمان داشتم و اين همه عبادت کردم، چرا کمکم نکردي؟
خدا بهش گفت: نادان! تو نگفتي ماشين آتش‏ نشاني وسط بيابون چه کار مي‏کنه![1]

تذكر روان شناختي
انسان واقعا موجودي پيچيده است و شناختش به اين راحتي نيست
برخي از انسان ها از زندگي يكنواخت حالشان بد مي شود و چالش طلب هستند
يكي از اين كه برود در خيابان ببينيد شلوغ است و جاي پارك نيست ناراحت مي شود
يكي خيابان خلوت را قبرستان يهودي ها مي نامند و از اين كه بگردد و جاي پارك پيدا كند لذت مي برد و شلوغي را بر خلوت ترجيح مي دهد
برخي افراد به دلائلي مانند چالش طلب بودن و يا همنوع دوست بودن و يا رضايت خدا و...از سختي ها براي استقبال مي كنند.
مدتي قبل يك دختري با ديد باز فردي را كه تازه ترك اعتياد كرده بود را به عنوان همسري پذيرفت و گفت چون پدرم معتاد بوده مي دانم وضعيت او چگونه است و با سختي هاي احتمالي اين كار كنار مي آيم و شايد بهتر از هركس ديگري بتواند كمكش كنم به اضافه اين كه در تناسب هاي ديگري بين ما هست.
بله
اگر كسي از روي ترحم همسري برگزيند و عملا در زندگي نتواند به دليل ضعف اعصاب و قدرت سازگاري كمش با شرايط او كنار بيايد به خود و او و خانواده ها ظلم كرده است. بنابراين شرط اول اين است كه در شرايط سخت قدرت سازگاري و مهارت هاي زندگي و ارتباطي و باورهاي ديني قوي باشد

..............
1.شوخ طبعي هاي طلبگي، محمدحسين قديري، ص191.

موضوع قفل شده است