دورهمی کاربران انجمن گفتگوی دینی
تبهای اولیه
#902
مدیر اینارو پاک نکن لطفا همش دو تا پیام بود
#903
بسم الله الرحمن الرحیم
اینم صفحه بعدی
دیگه انگشتام درد نمیگیره
#904
guest said in جناب بابک شیخ
سلام بر شما
راستش از مسائلی که در گذشته اتفاق افتاده بی خبرم ولی بطور کلی تعصب اگه با تعقل همراه باشه رفتار بدی نیست یه وقتایی هم پروندن تکلیف آدمو روشن میکنه ممکن واسه همیشه بره ولی اگه برگرده دیگه تنهات نمیذاره !
#905
سلام
البته من یکم به طنز و شوخی گفتم...
بله ..اون موقع که بر می گرده دیگه دیر شده ....و ...
یه عکس از اسکقران اوردم برای خودم بزارمش اینجا...بعضی وقتا ببینمش...خخخخ

#906
سلام
شاید واسه همین شاعر بیچاره گفته :
روی قلبم می نویسم
احتیاط شکستنیه !
میدونم عاشقی دردِ
دردیه که خواستنیه !
#907
حالا چرا بیچاره شاعر...
#908
سلام
دنباله یه بیت شعر می گشتم یهو این شعر اومد
گفتم اینجاااکثرا اهل شعرو صفا و عاشقین...گفتم داغ دلتونو تازه کنم نههه نهه اشتبا شد گفتم همینجوری بخونید کیف کنید
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی
آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان
که دل اهل نظر برد که سریست خدایی
پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند
تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی
حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
این توانم که بیایم به محلت به گدایی
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی
روز صحرا و سماعست و لب جوی و تماشا
در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی
سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد
که بدانست که دربند تو خوشتر که رهایی
خلق گویند برو دل به هوای دگری ده
نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی
#909
یه مدت اینجا نبودم حس غریبی دارم...
امشب شب ارزوهاست... ارزوهای خوب کنید...
البته من اعتقادی به این چیزها ندارم:)
#910
سلام به همگی...
من آرزو می کنم و از خدای مهربونم می خوام این کرونا بره و شرش از تمام دنیا کنده بشه...
بعدشم اوناییکه دوسشون دارم
خوشبخت شن و به ارزوهاشون برسند....
و در اخر برای همه ارزوی سلامتی دارم..

#911
guest said in حالا چرا بیچاره شاعر...
چون خوب میشناسمش طفلک قلبش جای سالم نداره !
#912
سلام
ما که هر آرزویی کردیم خدا زد پس کلمون گفت : تورو چه به این حرفا باز خندیدم پر رو شدی !
#913
بابک ش said in سلام
سلام
نکنه خودتی بابک؟
#914
A Curious Mind said in سلام
سلام
ایول خودشه رفیق باهوش من !
تو هم تیر نمیندازی مگه بدونی میخوره وسط هدف این رفتارتو دوست دارم ❤️
#915
یک تقسیم بندی مشهوری از گزاره ها در فلسفه وجود داره که به صورت زیره...
تقسیم به گزاره های تحلیلی و ترکیبی
گزاره های تحلیلی اون دسته از گزاره ها هستند که خبر در دل مبتدا نهاده شده است(یا محمول در دل موضوع نهفته شده است). این روایت کانتی گزاره های تحلیلی است.
به عنوان مثال: "هر مجرد بی زن است".
در اینجا هر مجرد موضوع است و بی زن بودن محمول.
در اینجا خواننده صرف اینکه موضوع را بداند، محمول را هم نتیجه می گیرد و به اصطلاح علم اضافی در محمول نهفته نیست.
در این مثال مجرد بودن که موضوع است بلافاصله بی زن بودن که محمول است را نتیجه می دهد.
در مقابل این گزاره ها، گزاره های ترکیبی قرار دارند. یعنی محمول اطلاعات اضافی در خودش دارد نسبت به موضوع، مثلا "ذهن کنجکاو خیلی بدجنس است". البته این موضوع کذب محض است:)
در اینجا ذهن کنجاو موضوع است و بدجنس بودن محمول، و نمیتوان صرفا با دانستن ذهن کنجکاو بدجنس بودن آن را نتیجه گرفت، پس گزاره ای تحلیلی نیست.
-----
یک تقسیم بندی دیگر نیز وجود دارد که به گزاره های پیشینی و پسینی مشهورند.
گزاره های پیشینی گزاره هایی هستند که صدق و کذب آنها نیاز به تجربه ندارد و یا از تجربه نتیجه نمی شود.
مثلا اینکه 2+2=4 یک گزاره ی پیشین است چرا که صدق این گزاره محتاج تجربه نیست.
گزاره های پسینی گزاره هایی هستند که صدق و کذبشان به تجربه نیاز داشته باشد.
مثلا تعداد سیارات منظومه ی خورشیدی برابر با یازده سیاره است، نیاز به تجربه دارد.
-------------
هیوم با توجه به اینکه تجربه گرا بود فکر میکرد که هر گزاره ی تحلیلی حتما پیشینی است و بللعکس و هر گزاره پسینی هم ترکیبی است و بالعکس.
-----------
کانت با ضرب این دو تقسیم بندی سعی در رد نظر هیوم داشت... اگر این گزاره ها را با هم ترکیب کنیم به چهار گزاره می رسیم:
گزاره های تحلیلی پیشینی
گزاره های تحلیلی پسینی
گزاره های ترکیبی پیشینی
و گزاره های ترکیبی پسینی
هیوم به موارد دوم وسوم معتقد نبود، اما کانت وجود گزاره های ترکیبی پیشینی را پذیرفت. هر چند که گزار های تحلیلی پسینی را رد کرد.
مثال کانت ریاضیات بود، اینکه واضح است که صدق و کذب گزاره های ریاضی وابسته به تجربه نیست پس پیشینی هستند اما تحلیلی هم نیستند. یعنی صرفا با پذیرفتن مثلث نمیتوان نتیجه گرفت که حتما باید جمع زوایایش ۱۸۰ درجه باشد...
این یکی از انقلابات بزرگ کانت در فلسفه بود.
-----
مساله تحلیلی بودن ریاضیات با خوانش فرگه ای در اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم با تلاش های فرگه و راسل و منطق گرایان جان تازه ای گرفت و پوزیتیویست های منطقی هم وام دار مکتب منطق گرایی بودند، پروژه ای که هر چند در صورت منطق مرتبه اولی به شکست انجامید.
------
در نیمه ی دوم قرن بیستم کواین با مقاله ی مهم دو جزم تجربه گرایی به مخالفت با تقسیم گزاره ها به تحلیلی و ترکیبی پرداخت.
-----
از سمت متضاد آن کریپکی وهمفکرانش به بسط شق اخر تقسیم بندی کانت پرداختند.
یعنی گزاره های تحلیلی پسینی پرداختند. مثلا از نظر کریپکی آب همان H2O است یک گزاره ی تحلیلی است چرا که در آب مفهوم H2O بودن است ولی صدق آن نیاز به تجربه دارد و پس پسینی هم است.
#916
بابک ش said in سلام
عجببببببببببببببب.....
یهو بفرمایید رابینهودن ...
#917
بابک ش said in سلام
اخه میدونم شاعری بابک:)
فروردین رو زنش دادیم کلا رفت دیگه:)
- اولین
- قبلی
- …
- 11
- 12
- 13
- 14
- 15
- 16
- 17
- 18
- 19