جمع بندی دلیل نفی غرور در قرآن (اسراء:37)

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلیل نفی غرور در قرآن (اسراء:37)

سلام. قرآن، به نقل از لقمان، در نفی غرور و نخوت، می فرماید:

و هرگز در زمين به كبر و ناز مرو و غرور و نخوت مفروش، كه به نيرو زمين را نتوانى شكافت و به كوه در سربلندى نخواهى رسيد.(اسراء:37)

1.منظور دقیق این آیه و دلیلی که برای مغرور نبودن می آورد چیست؟

2.آیا «باید» از "هست"، ناشی می شود که اگر من چنان هستم، نباید مغرور باشم؟

3.آیا اگر من توانستم زمین را بشکافم و از کوه بالاتر روم، دیگر می توانم مغرور باشم؟

4.چرا قرآن، به جای این استدلال از بدی ذاتی نخوت و خوبی ذاتی فروتنی سخن نمی گوید؟ و چرا از اینکه غرور باعث دشمنی و فروتنی باعث دوستی می شود، سخن نمی راند؟

با تشکر

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد بصیر

مسلمان ایرانی;392107 نوشت:
1.منظور دقیق این آیه و دلیلی که برای مغرور نبودن می آورد چیست؟

باسلام و عرض ادب
انسانهایی که با یک حالت خاصی راه می روند و فکر می کنند از همه انسانها برتر و قدرتمندتر هستند و هیچ گونه ضعفی در آنها نیست، مخاطب این آیه قرار می گیرند. دلیل بر مغرور بودن آنها هم همین است که با همان حالت موصوف درآیه قدم بر می دارند.

مسلمان ایرانی;392107 نوشت:
2.آیا «باید» از "هست"، ناشی می شود که اگر من چنان هستم، نباید مغرور باشم؟

بلی. بایدها و نبایدها از هستها و نیستها منشا می پذیرند. یعنی اوامر و نواهی بر اساس یک سری امور واقعی و خارجی نصب شده اند و قرار دادی نیستند.(البته در ادیان الهی)

مسلمان ایرانی;392107 نوشت:
3.آیا اگر من توانستم زمین را بشکافم و از کوه بالاتر روم، دیگر می توانم مغرور باشم؟

این آیه در صدد بیان این مطلب نیست که حد غرور و تکبر را نشان دهد، بلکه در بیان این مطلب است که ای انسان مغروری که گویا می خواهی با کشیده راه رفتن و بلند گام برداشتن، خود را برابر کوهی فرض کنی، تو کوه نیستی تو مخلوق خداوندِ قادر متعال و بنده ی او هستی و باید مطیع او باشی.

مسلمان ایرانی;392107 نوشت:
4.چرا قرآن، به جای این استدلال از بدی ذاتی نخوت و خوبی ذاتی فروتنی سخن نمی گوید؟ و چرا از اینکه غرور باعث دشمنی و فروتنی باعث دوستی می شود، سخن نمی راند؟

خداوند متعال در جاهای دیگر قرآن باز از غرور صحبت کرده و قرار نیست، هر جا سخن از هر موضوعی می شود همه چیز را در آنجا بیان کند.

با سلام و تشکر

بصیر;392494 نوشت:

انسانهایی که با یک حالت خاصی راه می روند و فکر می کنند از همه انسانها برتر و قدرتمندتر هستند و هیچ گونه ضعفی در آنها نیست، مخاطب این آیه قرار می گیرند. دلیل بر مغرور بودن آنها هم همین است که با همان حالت موصوف درآیه قدم بر می دارند.

این آیه در صدد بیان این مطلب نیست که حد غرور و تکبر را نشان دهد، بلکه در بیان این مطلب است که ای انسان مغروری که گویا می خواهی با کشیده راه رفتن و بلند گام برداشتن، خود را برابر کوهی فرض کنی، تو کوه نیستی تو مخلوق خداوندِ قادر متعال و بنده ی او هستی و باید مطیع او باشی.

لطفاً مشروحتر توضیح دهید تا متوجه شویم آیه دقیقاً چه می فرماید.

بصیر;392494 نوشت:

بلی. بایدها و نبایدها از هستها و نیستها منشا می پذیرند. یعنی اوامر و نواهی بر اساس یک سری امور واقعی و خارجی نصب شده اند و قرار دادی نیستند.(البته در ادیان الهی)

در این مورد هم کمی توضیح بفرمایید.

بصیر;392494 نوشت:

خداوند متعال در جاهای دیگر قرآن باز از غرور صحبت کرده و قرار نیست، هر جا سخن از هر موضوعی می شود همه چیز را در آنجا بیان کند.

به نظر شما اساساً درست است که بگوییم خودبرتربینی و تکبر ذاتاً بد است و تواضع ذاتاً بد است؟

مسلمان ایرانی;393116 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط بصیر نمایش پست ها
انسانهایی که با یک حالت خاصی راه می روند و فکر می کنند از همه انسانها برتر و قدرتمندتر هستند و هیچ گونه ضعفی در آنها نیست، مخاطب این آیه قرار می گیرند. دلیل بر مغرور بودن آنها هم همین است که با همان حالت موصوف درآیه قدم بر می دارند.

این آیه در صدد بیان این مطلب نیست که حد غرور و تکبر را نشان دهد، بلکه در بیان این مطلب است که ای انسان مغروری که گویا می خواهی با کشیده راه رفتن و بلند گام برداشتن، خود را برابر کوهی فرض کنی، تو کوه نیستی تو مخلوق خداوندِ قادر متعال و بنده ی او هستی و باید مطیع او باشی.
لطفاً مشروحتر توضیح دهید تا متوجه شویم آیه دقیقاً چه می فرماید.

نقل قول نوشته اصلی توسط بصیر نمایش پست ها
بلی. بایدها و نبایدها از هستها و نیستها منشا می پذیرند. یعنی اوامر و نواهی بر اساس یک سری امور واقعی و خارجی نصب شده اند و قرار دادی نیستند.(البته در ادیان الهی)
در این مورد هم کمی توضیح بفرمایید.


باسلام
در این مورد اگر سوال خاصی دارید، دقیقا بفرمایید تا متوجه بشوم سوالتان به کجای مطلب می خورد. زیرا ظاهر آیه روشن است. برای توضیح بیشتر هم می توانید به تفسیر نمونه ذیل آیه مربوطه مراجعه بفرمایید. اگر مراجعه نموده اید و سوال خاصی برایتان پیش آمده، همان را مطرح بفرمایید.

مسلمان ایرانی;393116 نوشت:
به نظر شما اساساً درست است که بگوییم خودبرتربینی و تکبر ذاتاً بد است و تواضع ذاتاً بد است؟

تکبر ذاتا بد نیست. خداوند متکبر است. ما هم در مواقعی که با انسان متکبری روبرو می شویم می توانیم با حالت متکبرانه با او برخورد کنیم.
قال علی علیه السلام: التكبر على المتكبرين هو التواضع بعينه‏.
(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 20 ص 298)
منظور از آیه «اشداء علی الکفار» همین است.
تواضع هم همیشه خوب نیست، در برابر مومنین پسندیده و در برابر کفار ناپسند است. «اشداء علی الکفار رحماء بینهم»(سوره فتح، آیه 29)
مومنین در برابر کفار شدید و محکم و در برابر مومنین رئوف و مهربان و متواضعند.

بصیر;393322 نوشت:
باسلام
در این مورد اگر سوال خاصی دارید، دقیقا بفرمایید تا متوجه بشوم سوالتان به کجای مطلب می خورد. زیرا ظاهر آیه روشن است. برای توضیح بیشتر هم می توانید به تفسیر نمونه ذیل آیه مربوطه مراجعه بفرمایید. اگر مراجعه نموده اید و سوال خاصی برایتان پیش آمده، همان را مطرح بفرمایید.

سلام.

سؤالم که مشخص است: میخواهم بدانم به طور دقیق دلیلی که قرآن برای مغرور نبودن در این آیه مطرح می کند چیست؟ آیا منظور مقهور طبیعت بودن است؟ شما خیلی خلاصه توضیح داده اید.

البته اینکه فرمودید: «بایدها و نبایدها از هستها و نیستها منشا می پذیرند. یعنی اوامر و نواهی بر اساس یک سری امور واقعی و خارجی نصب شده اند و قرار دادی نیستند.(البته در ادیان الهی)» هم نیاز به کمی توضیح دارد.

مسلمان ایرانی;392107 نوشت:
سلام. قرآن، به نقل از لقمان، در نفی غرور و نخوت، می فرماید:

و هرگز در زمين به كبر و ناز مرو و غرور و نخوت مفروش، كه به نيرو زمين را نتوانى شكافت و به كوه در سربلندى نخواهى رسيد.(اسراء:37)

1.منظور دقیق این آیه و دلیلی که برای مغرور نبودن می آورد چیست؟

2.آیا «باید» از "هست"، ناشی می شود که اگر من چنان هستم، نباید مغرور باشم؟

3.آیا اگر من توانستم زمین را بشکافم و از کوه بالاتر روم، دیگر می توانم مغرور باشم؟

4.چرا قرآن، به جای این استدلال از بدی ذاتی نخوت و خوبی ذاتی فروتنی سخن نمی گوید؟ و چرا از اینکه غرور باعث دشمنی و فروتنی باعث دوستی می شود، سخن نمی راند؟


سلام
یعنی با دیدن ضعف و ناتوانی خود از تکبر خودداری کن حال اگر به این مراتب هم برسی باز اسباب دیگری برای تواضع هست چرا که باز هم برتر و بالاتر از تو وجود دارد و اگر به همه کمالات برسی باز هم کمال مطلق الهی سببی برای تواضع تو خواهد که در پیشگاهش تواضع کنی پس تواضع امر مستمری خواهد بود چرا که انسان هیچگاه نمی تواند به منتهای کمالات برسد پس
تکبر مخصوص صاحب کمالی است که برتر و بالاتر از او کسی وجود ندارد و دیگران همه محکوم به تواضع اند
والله الموفق

مسلمان ایرانی;393717 نوشت:
سؤالم که مشخص است: میخواهم بدانم به طور دقیق دلیلی که قرآن برای مغرور نبودن در این آیه مطرح می کند چیست؟ آیا منظور مقهور طبیعت بودن است؟ شما خیلی خلاصه توضیح داده اید.

إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ براه رفتن متكبر روى زمين زمين شكاف برنميدارد هر چه خود را سنگين كند چنانچه بعض اكابر قريش اگر درب خانه كوتاه بود سر خم نميكردند تا در را خراب كنند و وارد شوند اگر چيزى از آنها روى زمين بود خم نميشدند بردارند و امروز هم در ميانه ما همچه اشخاصى كه نميتوان با آنها تكلّم كرد هستند وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا.
معنى اين نيست كه بالاى كوه نميتوانى بروى بلكه معنى اينست كه كوه با اينكه يك جمادى بيش نيست از تو بزرگتر است هر چه بزرگى كنى باين درجه نميرسى و تعجّب اينست كه انسان بسيار ضعيف است.(أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏8، ص: 25)
وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً:
دستور حكمت‏آميزيست كه انسان در انظار مردم و افراد شايسته نيست خودستائى نموده فريفته اوهام گشته رذيله نخوت و برترى بر اقران را شعار خود قرار دهد آنچنان اظهار سرور نموده خود را نيكبخت معرفى كند زيرا خود ساختگى در انظار مردم ريشه فساد خلقى و زيان اجتماعى و رذالت و پستى روانى است و خودپسندى سبب نفرت مردم ميگردد.
إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ:
يادآورى ضعف و عجز بشر است و كنايه از اينكه در نظام جهان نقش مؤثرى نداشته جز پنداشت بيهوده هرگز نتوانى با پاى خود زمين را بشكافى و توانائى خود را ارائه دهى.
وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا:
برنامه اخلاقى و حكمت‏آميز است كه در انظار مردم شهرت و برترى و قدرت نتوان بدست آورد جز بر اساس وهم و خرافات مانند سرابى لرزان كه در نظر خلجان نموده و بشر را فريفته و تسخير كند و با سعى همّت خود را صرف اين خصيصه نمايد و بقاى بشر و انتظام زندگى كه بر اساس تنازع و تزاحم نهاده شده صورت گيرد.(انوار درخشان، ج‏10، ص: 66)
«و در روى زمين از روى كبر و غرور، گام برمدار» (وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً).
«چرا كه تو نمى‏توانى زمين را بشكافى! و طول قامتت به كوهها نمى‏رسد»! (إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا).
اشاره به اين كه افراد متكبر و مغرور غالبا به هنگام راه رفتن پاهاى خود را محكم به زمين مى‏كوبند تا مردم را از آمد و رفت خويش آگاه سازند، گردن به آسمان مى‏كشند تا برترى خود را به پندار خويش بر زمينيان مشخص سازند! هدف قرآن اين است كه كبر و غرور را بطور كلى، محكوم كند، نه تنها در چهره خاصى يعنى راه رفتن. چرا كه غرور سر چشمه بيگانگى از خدا و خويشتن، و اشتباه در قضاوت، و گم كردن راه حق، و پيوستن به خط شيطان، و آلودگى به انواع گناهان است.(برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 639)

مسلمان ایرانی;393717 نوشت:
البته اینکه فرمودید: «بایدها و نبایدها از هستها و نیستها منشا می پذیرند. یعنی اوامر و نواهی بر اساس یک سری امور واقعی و خارجی نصب شده اند و قرار دادی نیستند.(البته در ادیان الهی)» هم نیاز به کمی توضیح دارد.

این مطلب، نیاز به کمی توضیح ندارد، بلکه خیلی توضیح می خواهد که در اینجا، جای بجث آن نیست، بلکه نیاز به بحثی مفصل دارد که در جای خود بحث شده است، همچنین این گونه مباحث، ناظر به بحث حسن و قبح عقلی است و باید بدانیم که اثبات ارزش های اخلاقی توسط عقل است؛ زیرا حسن و قبح عقلی پایه و اساس اخلاقیات و مکارم اخلاقی به شمار می آید. به این بیان که کلیه امور اخلاقی و احکام و قوانین شرعی (حلال و حرام) بر اساس حسن و قبح عقلی، تشریع شده و سازگار با عقل و فطرت پاک و سالم انسانی بوده و دائر مدار احکام عقلی و بایدها و نبایدهای آن است.

پرسش:
منظور دقیق این آیه و دلیلی که برای مغرور نبودن می آورد چیست؟

پاسخ:
باسلام و عرض ادب
انسانهایی که با یک حالت خاصی راه می روند و فکر می کنند از همه انسانها برتر و قدرتمندتر هستند و هیچ گونه ضعفی در آنها نیست، مخاطب این آیه قرار می گیرند. دلیل بر مغرور بودن آنها هم همین است که با همان حالت موصوف درآیه قدم بر می دارند.

آیا «باید» از "هست"، ناشی می شود که اگر من چنان هستم، نباید مغرور باشم؟
پاسخ:بلی. بایدها و نبایدها از هستها و نیستها منشا می پذیرند. یعنی اوامر و نواهی بر اساس یک سری امور واقعی و خارجی نصب شده اند و قرار دادی نیستند.(البته در ادیان الهی)

آیا اگر من توانستم زمین را بشکافم و از کوه بالاتر روم، دیگر می توانم مغرور باشم؟
پاسخ :این آیه در صدد بیان این مطلب نیست که حد غرور و تکبر را نشان دهد، بلکه در بیان این مطلب است که ای انسان مغروری که گویا می خواهی با کشیده راه رفتن و بلند گام برداشتن، خود را برابر کوهی فرض کنی، تو کوه نیستی تو مخلوق خداوندِ قادر متعال و بنده ی او هستی و باید مطیع او باشی.

پرسش: چرا قرآن، به جای این استدلال از بدی ذاتی نخوت و خوبی ذاتی فروتنی سخن نمی گوید؟ و چرا از اینکه غرور باعث دشمنی و فروتنی باعث دوستی می شود، سخن نمی راند؟
پاسخ:خداوند متعال در جاهای دیگر قرآن باز از غرور صحبت کرده و قرار نیست، هر جا سخن از هر موضوعی می شود همه چیز را در آنجا بیان کند.

إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ، به راه رفتن متكبر روى زمين زمين شكاف برنميدارد هر چه خود را سنگين كند چنانچه بعض اكابر قريش اگر درب خانه كوتاه بود سر خم نميكردند تا در را خراب كنند و وارد شوند اگر چيزى از آنها روى زمين بود خم نميشدند بردارند و امروز هم در ميانه ما همچه اشخاصى كه نميتوان با آنها تكلّم كرد هستند وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا.
معنى اين نيست كه بالاى كوه نميتوانى بروى بلكه معنى اينست كه كوه با اينكه يك جمادى بيش نيست از تو بزرگتر است هر چه بزرگى كنى باين درجه نميرسى و تعجّب اينست كه انسان بسيار ضعيف است.(1)
وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً:

دستور حكمت ‏آميزيست كه انسان در انظار مردم و افراد شايسته نيست خودستائى نموده فريفته اوهام گشته رذيله نخوت و برترى بر اقران را شعار خود قرار دهد آنچنان اظهار سرور نموده خود را نيكبخت معرفى كند زيرا خود ساختگى در انظار مردم ريشه فساد خلقى و زيان اجتماعى و رذالت و پستى روانى است و خودپسندى سبب نفرت مردم ميگردد.
إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ:
يادآورى ضعف و عجز بشر است و كنايه از اينكه در نظام جهان نقش مؤثرى نداشته جز پنداشت بيهوده هرگز نتوانى با پاى خود زمين را بشكافى و توانائى خود را ارائه دهى.
وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا:
برنامه اخلاقى و حكمت ‏آميز است كه در انظار مردم شهرت و برترى و قدرت نتوان بدست آورد جز بر اساس وهم و خرافات مانند سرابى لرزان كه در نظر خلجان نموده و بشر را فريفته و تسخير كند و با سعى همّت خود را صرف اين خصيصه نمايد و بقاى بشر و انتظام زندگى كه بر اساس تنازع و تزاحم نهاده شده صورت گيرد.(2)
«و در روى زمين از روى كبر و غرور، گام برمدار» (وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً).

«چرا كه تو نمى‏توانى زمين را بشكافى! و طول قامتت به كوهها نمى ‏رسد»! (إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا).
اشاره به اين كه افراد متكبر و مغرور غالبا به هنگام راه رفتن پاهاى خود را محكم به زمين مى‏كوبند تا مردم را از آمد و رفت خويش آگاه سازند، گردن به آسمان مى‏كشند تا برترى خود را به پندار خويش بر زمينيان مشخص سازند! هدف قرآن اين است كه كبر و غرور را بطور كلى، محكوم كند، نه تنها در چهره خاصى يعنى راه رفتن. چرا كه غرور سر چشمه بيگانگى از خدا و خويشتن، و اشتباه در قضاوت، و گم كردن راه حق، و پيوستن به خط شيطان، و آلودگى به انواع گناهان است.(3)

منابع:
(1)- أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏8، ص 25
(2)- انوار درخشان، ج‏10، ص66
(3)- برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص639

موضوع قفل شده است