آیا هر امری از اسباب و مسببات هدایت و هر عنایتی که از سوی خداوند برای هدایت بشر مقرر شده، بعنوان لطف الهی محسوب می شود یا خیر؟ آیا ارسال رسل، انزال کتب و قرار دادن حجت های الهی (که حقیقی ترین مصادیق آن امام معصوم و انسان کامل است) لطف الهی محسوب می شوند یا خیر؟ اگر مصداق واقعی حجت الهی در زمین و زمان، علاوه بر امر خدا، قرآن و پیامبر، وجود امام معصوم (ع) نیست پس مقصود واقعی خداوند در آیۀ "اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولواالامر منکم" چه می تواند باشد؟ اگر از نظر شما امام معصوم (ع) مصداق حجت الهی نیست که بحثی نیست. و اگر امام معصوم مصداق حجت الهی است پس خارج از دامنۀ لطف الهی نیست؟ حال اگر پذیرفتیم که امام معصوم (ع) مصداق لطف الهی است پس، در دامنۀ قاعده و برهان لطف الهی قرار می گیرد لذا از طریق مصداق: بعنوان معلول، می توان به قاعدۀ لطف یعنی (به علت) پی برد. باصطلاح می توان گفت در این قاعده، برهان انی ساری و جاری است. اگر چنین است پس این قاعده یک برهان لمی هم دارد اینکه می توان از طریق خود قاعده و برهان لطف(علت) نیز به مصداق ان(معلول) یعنی وجود امام معصوم (ع) بعنوان حجت الهی در همه اعصار پی برد. ضمن آنکه عدم هدایت مردم و گمراهی ایشان، در زمان حضور ائمه (ع) لطمه و خدشه ای به این مطلب نمی زند که بنا به اعتقاد مکتب اهل بیت (ع) بی شک حجت های واقعی و انسان های کامل عصر و زمان، کسانی جز امامان معصوم و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نبوده اند.
سلام
بیان و برهان کاستی دارد
شما می خواهید با یک علت عام یک معلول خاص را نتیجه بگیرید ما به این بیان اشکال داریم . ضمن اینکه اگر دقت فرموده باشید امام به این معنایی که ما مطرح می کنیم خود محل اشکال برای کسانی است که آنرا رد می کنند . به عبارت دیگر اگر ما می خواهیم امام را هم به عنوان مصداقی از مصادیق لطف تبیین کنیم در تعریف و تبیین آن به نحوی که مصداق لطف شود با طرف مقابل مشکل خواهیم داشت . و نهایتا اینکه با وجود مصادیق دیگر هدایت اصل لطف محقق است و نمی توان گفت چون امام نیست پس خدا لطف ندارد تا لازم باشد امام را قبول داشته باشیم تا لطف محقق شود . و باز متذکر می شویم که این برهان یک برهان عقلی درون دینی است و ما نمی توانیم برای اثبات مقدمات آن از مقبولات مذهب خود استفاده کنیم .
موفق باشید
از این مقدمات نتیجه ای که به دست می آید اینست که گروهی هستند که نامه اعمالشان به دست راستشان داده می شود و گروهی هستند که مردود می شوند.خب مستشکل می گوید ممکن است در یک زمان تمام گروه ها امامشان عادل نباشد و در زمانی هر دو باشد و ...یعنی به نظر من هنوز این برداشت شما به دست نمی آید
اگر بتوانید کامل
توضیح دهید و به صورت قیاس منطقی مطرح کنید بسیار عالی می شود
موف باشید
سلام بر شما..
سیاق ایه کاملا مشخص است ومقید به قیدی نگشته است،تا تباین بین دو گروه را در یک زمان تمییز دهد،نتیجتا در هر زمانی باید امام باشد چه امام ضال و چه امام حق..در ثانی وقتی گفته می شود هر کس نامه عملش به دست راستش داده می شود مقید گشته است به بود کسانی که نامه عمل به دست چپشان داده گردد...وگرنه لفظ هر کس بی معنی بود...
در مورد قسمت اول باید بگم که صحبت از شخص ماموم است نه امام.در واقع اگر ماموم شخص باشد دلیل نمی شود که امام هم شخص باشد بلکه ممکن است چیز دیگری باشد.
در مورد قسمت دوم با عرض پوزش همان مدعاست که تکرار شده و جوابی به سوال من نمی دهد.
موفق باشید
سلام بر شما..
اولا لفظ جمع دلیل به اینکه مصداق جمع است نیست،این در قران نیز مشهود است،نتیجتا در عالم محشر از راه امام دعوت مى شوند و او افراد امت را حاضر مى كند.و دست راستشان همان دست راست امام است...
نتیجتا دعوت مربوطه تشریعی نیست که افراد مختلف را جمع نمایند و هر کس نامه عملش را برود بگیرد و شروع کند به خواندن بلکه تکوینی است...
در ایه مربوطه اگر کتاب امام باشد ،گروه مردم قبل از نوح را از دایره ایه خارج می کند چون شریعت از زمان حضرت نوح اغاز گردید ،اگر کارنامه اعمال باشد ،خود ان تابع انسان است نه اینکه انسان تابع ان ،اگر ام باشد که مشکلات عدیده دیگری پیش می اورد نتیجتا امام مربوطه مربوط به اشخاص است یعنی کسانی که به امر حق دعوت می کنند و خود بنفسه هدایت گشته اند نه اینکه خود نیز هدایت به غیر داشته باشند...
برای اطلاع بیشتر به تفسیر المیزان یا تفسیر ایت الله جوادی املی مراجعه نمایید..
سلام دلیل اول ما این است :
اگر برای آمدن دین حقیقی واسطه الهی (پیامبر) لازم است
پس برای ابلاغ آن به نسلهای دیگر هم واسطه الهی لازم است
پس در هر زمانی واسطه الهی برای ابلاغ دین وجود دارد که همان امام معصوم است
پس در عصر و زمان ما نیز امام وجود دارد
اگر اشکال شود که :
ولی در عصر کنونی ما کسی را به نام امام نمی بینیم که ترویج دین کند پس برهان شما باطل است
جواب می دهیم :
ما گفتیم امام برای ابلاغ دین حقیقی به هر نسلی لازم است اما نگفتیم ابلاغ بلا واسطه و بطور مستقیم لازم است لذا علمای ربانی واسطه امام زمان و مردم در ابلاغ دین هستند و علت محرومیت انسانها از ارتباط مستقیم مردم با امام خود آنها می باشند .
والحمد لله
حامد;128519 نوشت:
اگر برای آمدن دین حقیقی واسطه الهی (پیامبر) لازم است پس برای ابلاغ آن به نسلهای دیگر هم واسطه الهی لازم است پس در هر زمانی واسطه الهی برای ابلاغ دین وجود دارد که همان امام معصوم است پس در عصر و زمان ما نیز امام وجود دارد
ممکن است بهائیان از این تعبیر جنابعالی بسیار شاد شده و در جواب لازم بدانند که با توجه به این صحبتها و با توجه به این روایات که در آخرالزمان از اسلام بجز اسمی وجود ندارد و بگویند نیاز به پیامبر جدید در این دوران وجود دارد!پاسخ شما چیست؟(در پاسخ به این سئوال آیا ممکن است در جواب نصرانیان چیزی از دست ندهیم؟)
ممکن است بهائیان از این تعبیر جنابعالی بسیار شاد شده و در جواب لازم بدانند که با توجه به این صحبتها و با توجه به این روایات که در آخرالزمان از اسلام بجز اسمی وجود ندارد و بگویند نیاز به پیامبر جدید در این دوران وجود دارد!پاسخ شما چیست؟(در پاسخ به این سئوال آیا ممکن است در جواب نصرانیان چیزی از دست ندهیم؟)
سلام
با تشکر . دلیل ما اعم از مدعای بهاییان است چون :
1- ابلاغ دین مستلزم آمدن پیامبر جدید نیست
2- مبلغ این دین پیامبر جدید نخواهد بود بلکه پیامبر جدید دین جدید می آورد نه اینکه مبلغ دین پیامبر قبل باشد .
ضمن اینکه بهاییان بیش از هرچیز با اسلام مخالفند لذا پیامبر ادعایی ایشان نمی توان مبلغ این دین باشد
علاوه برموارد فوق ادله خاتمیت آمدن پیامبر جدید را نفی می کند هرچند آمدن حجج الهی دیگر یا همان ائمه را نفی نمی کند
از قرن ها پیش هر واقعه ای پیش میومد میگفتن از علائم ظهور است یا
از نشانه های ظهور امام این واقعه هست.
اما با گذشت این همه سال واین همه اتفاق هنوز ظهور صورت نگرفته
آیا با وجود این همه تاخیر در ظهور،انسان در ظهور و وجود امام زمان دچار شک وتردید نمیشه؟
با سلام
در پاسخ به اين سؤال توجه به چند نكتة اساسي حائز اهميت است:
1. علائم حتمي ظهور: علائم حتمي به نشانه هاي گفته مي شود كه به طور قطع قبل از ظهور حضرت صاحب الأمر ـ عليه السّلام ـ واقع خواهند شد(1) و به تصريح برخي روايات در پنج امر خلاصه مي شوند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «قبل از قيام امام قائم ـ عليه السّلام ـ پنج علامت حتمي است.(قيام) يماني،(خروج) سفياني، نداي آسماني، قتل نفس زكيه، و خَسف (فرو رفتن) بيداء»(2).
2. عدم تعيين وقت براي ظهور: در روايات پيامبر گرامي اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله و سلّم ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ نه تنها وقتي براي ظهور حضرت حجت ـ سلام اللّه عليه ـ معين نگرديده بلكه كساني هم كه زمان ظهور امام را مشخص مي كنند نيز تكذيب شده اند، چنانچه امام باقر ـ عليه السّلام ـ در پاسخ به سؤال فضل بن يسار كه پرسيد آيا وقتي براي اين امر معيّن شده است؟ فرمود: «كذب الوقّاتون» يعني وقت گزاران دروغ گفته اند. و اين جمله را سه بار تكرار فرمودند(3) و تعبير «كذب الوقّاتون» از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز روايت شده است.(4)
3-باید بين علائم و شرايط ظهور امام زمان (عج) تفاوت قائل شد.
علائم ظهور امام زمان (عج) با حوادث طبيعي، رويدادهاي اجتماعي و تحولات سياسي بسياري همراه است كه همه، نشان از آماده شدن جهان براي ورود به عصري جديد و آغاز دوراني سرنوشت ساز از حيات كره زمين دارند، از مجموع اين حوادث، رويدادها و تحولات كه پيش از ظهور و يا همزمان با آن واقع مي شوند تعبير به نشانه ها و يا علائم ظهور مي شود ويژگي اين حوادث اين است كه هيچ نقشي در تحقق ظهور ندارند و تنها گزارش گر نزديك شدن ظهور هستند بنابراين اتفاقاتي مانند: برخاستن ندايي از آسمان، خروج سفياني، شكافتن زمين در منطقه بيدا (خسف بيداء) ,قيام مردي از يمن، كشته شدن نفس زكيه كه در روايات آمده اند از علائم ظهورند. شرايط ظهور امام زمان (عج)پديده هايي هستند كه در تحقق ظهور تاثير مستقيم دارند به گونه اي كه اگر اين پديده ها رخ ندهند ظهور نيز رخ نخواهد داد دو مورد از مهم ترين آن ها بدين قرارند: 1ـ يكي از شرايطي كه براي ظهور حضرت امام زمان (عج) لازم است آمادگي فكري و روحي جامعه براي پذيرش حكومت جهاني است.يعني جامعه بشري به اين حد از بلوغ و رشد برسد كه متوجه اين حقيقت بشود كه جامعه بشريت بدون رهبري يك انسان معصوم و كامل قادر به پيمودن مسير كمال و رسيدن به قله سعادت نيست بنابراين باير چشم انتظاربا و آماده حضور او بشود 2- يكي از شرايط ظهور حضرت حجت، به حد نصاب رسيدن وجمع شدن ياران حضرت مي باشد ياراني كه حضرت بتواند به كمك آن ها حكومت واحد جهاني خود را مديريت نمايد. نتيجه اين كه: رويدادهاي اجتماعي و تحولات سياسي كه در زمان ظهور امام زمان (عج) به وقوع مي رسد و مردم در آن نقش بارز ندارند، همه نشان از آماده شدن جهان براي ورود به عصري جديد و آغاز دوراني سرنوشت ساز است كه از مجموع اين حوادث و رويدادها تعبير به علائم ظهور مي كنند مثل: 1ـ برخاستن ندايي از آسمان. 2ـ خروج سفياني. 3ـ شكاف زمين در منطقه بيداء. 4ـ قيام مردي از يمن. 5ـ كشته شدن نفس زكيه و... اما اموري كه علاوه بر اذن الهي ، مردم هم بايد براي تحقق آن تلاش و كوشش كنند شرايط ظهور به حساب ميايند مثل: 1ـ لياقت و شايستگي مردم. 2ـ فراهم شدن يار براي امام زمان (عج). 3ـ شناخت و قدرشناسي از امام زمان (عج) توسط مردم.
پاورقی:
1. به امام مهدي از ولادت تا ظهور (نشر آفاق) ص 411. و نشانه هاي ظهور (نشر منير) ص 41 مراجعه شود.
2. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج 52، ص 204.
3. همان، ج 52، ص 103.
4. همان.
از قرن ها پیش هر واقعه ای پیش میومد میگفتن از علائم ظهور است یا از نشانه های ظهور امام این واقعه هست. اما با گذشت این همه سال واین همه اتفاق هنوز ظهور صورت نگرفته آیا با وجود این همه تاخیر در ظهور،انسان در ظهور و وجود امام زمان دچار شک وتردید نمیشه؟
کاربر مهمان خوش آمدید
سلام
بیان و برهان کاستی دارد
شما می خواهید با یک علت عام یک معلول خاص را نتیجه بگیرید ما به این بیان اشکال داریم . ضمن اینکه اگر دقت فرموده باشید امام به این معنایی که ما مطرح می کنیم خود محل اشکال برای کسانی است که آنرا رد می کنند . به عبارت دیگر اگر ما می خواهیم امام را هم به عنوان مصداقی از مصادیق لطف تبیین کنیم در تعریف و تبیین آن به نحوی که مصداق لطف شود با طرف مقابل مشکل خواهیم داشت . و نهایتا اینکه با وجود مصادیق دیگر هدایت اصل لطف محقق است و نمی توان گفت چون امام نیست پس خدا لطف ندارد تا لازم باشد امام را قبول داشته باشیم تا لطف محقق شود . و باز متذکر می شویم که این برهان یک برهان عقلی درون دینی است و ما نمی توانیم برای اثبات مقدمات آن از مقبولات مذهب خود استفاده کنیم .
موفق باشید
سلام بر شما..
سیاق ایه کاملا مشخص است ومقید به قیدی نگشته است،تا تباین بین دو گروه را در یک زمان تمییز دهد،نتیجتا در هر زمانی باید امام باشد چه امام ضال و چه امام حق..در ثانی وقتی گفته می شود هر کس نامه عملش به دست راستش داده می شود مقید گشته است به بود کسانی که نامه عمل به دست چپشان داده گردد...وگرنه لفظ هر کس بی معنی بود...
موفق
سلام بر شما..
اولا لفظ جمع دلیل به اینکه مصداق جمع است نیست،این در قران نیز مشهود است،نتیجتا در عالم محشر از راه امام دعوت مى شوند و او افراد امت را حاضر مى كند.و دست راستشان همان دست راست امام است...
نتیجتا دعوت مربوطه تشریعی نیست که افراد مختلف را جمع نمایند و هر کس نامه عملش را برود بگیرد و شروع کند به خواندن بلکه تکوینی است...
در ایه مربوطه اگر کتاب امام باشد ،گروه مردم قبل از نوح را از دایره ایه خارج می کند چون شریعت از زمان حضرت نوح اغاز گردید ،اگر کارنامه اعمال باشد ،خود ان تابع انسان است نه اینکه انسان تابع ان ،اگر ام باشد که مشکلات عدیده دیگری پیش می اورد نتیجتا امام مربوطه مربوط به اشخاص است یعنی کسانی که به امر حق دعوت می کنند و خود بنفسه هدایت گشته اند نه اینکه خود نیز هدایت به غیر داشته باشند...
برای اطلاع بیشتر به تفسیر المیزان یا تفسیر ایت الله جوادی املی مراجعه نمایید..
یاحق
ممکن است بهائیان از این تعبیر جنابعالی بسیار شاد شده و در جواب لازم بدانند که با توجه به این صحبتها و با توجه به این روایات که در آخرالزمان از اسلام بجز اسمی وجود ندارد و بگویند نیاز به پیامبر جدید در این دوران وجود دارد!پاسخ شما چیست؟(در پاسخ به این سئوال آیا ممکن است در جواب نصرانیان چیزی از دست ندهیم؟)
سلام
با تشکر . دلیل ما اعم از مدعای بهاییان است چون :
1- ابلاغ دین مستلزم آمدن پیامبر جدید نیست
2- مبلغ این دین پیامبر جدید نخواهد بود بلکه پیامبر جدید دین جدید می آورد نه اینکه مبلغ دین پیامبر قبل باشد .
ضمن اینکه بهاییان بیش از هرچیز با اسلام مخالفند لذا پیامبر ادعایی ایشان نمی توان مبلغ این دین باشد
علاوه برموارد فوق ادله خاتمیت آمدن پیامبر جدید را نفی می کند هرچند آمدن حجج الهی دیگر یا همان ائمه را نفی نمی کند
از قرن ها پیش هر واقعه ای پیش میومد میگفتن از علائم ظهور است یا
از نشانه های ظهور امام این واقعه هست.
اما با گذشت این همه سال واین همه اتفاق هنوز ظهور صورت نگرفته
آیا با وجود این همه تاخیر در ظهور،انسان در ظهور و وجود امام زمان دچار شک وتردید نمیشه؟
با سلام
در پاسخ به اين سؤال توجه به چند نكتة اساسي حائز اهميت است:
1. علائم حتمي ظهور:
علائم حتمي به نشانه هاي گفته مي شود كه به طور قطع قبل از ظهور حضرت صاحب الأمر ـ عليه السّلام ـ واقع خواهند شد(1) و به تصريح برخي روايات در پنج امر خلاصه مي شوند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «قبل از قيام امام قائم ـ عليه السّلام ـ پنج علامت حتمي است.(قيام) يماني،(خروج) سفياني، نداي آسماني، قتل نفس زكيه، و خَسف (فرو رفتن) بيداء»(2).
2. عدم تعيين وقت براي ظهور:
در روايات پيامبر گرامي اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله و سلّم ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ نه تنها وقتي براي ظهور حضرت حجت ـ سلام اللّه عليه ـ معين نگرديده بلكه كساني هم كه زمان ظهور امام را مشخص مي كنند نيز تكذيب شده اند، چنانچه امام باقر ـ عليه السّلام ـ در پاسخ به سؤال فضل بن يسار كه پرسيد آيا وقتي براي اين امر معيّن شده است؟ فرمود: «كذب الوقّاتون» يعني وقت گزاران دروغ گفته اند. و اين جمله را سه بار تكرار فرمودند(3) و تعبير «كذب الوقّاتون» از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز روايت شده است.(4)
3-باید بين علائم و شرايط ظهور امام زمان (عج) تفاوت قائل شد.
علائم ظهور امام زمان (عج) با حوادث طبيعي، رويدادهاي اجتماعي و تحولات سياسي بسياري همراه است كه همه، نشان از آماده شدن جهان براي ورود به عصري جديد و آغاز دوراني سرنوشت ساز از حيات كره زمين دارند، از مجموع اين حوادث، رويدادها و تحولات كه پيش از ظهور و يا همزمان با آن واقع مي شوند تعبير به نشانه ها و يا علائم ظهور مي شود ويژگي اين حوادث اين است كه هيچ نقشي در تحقق ظهور ندارند و تنها گزارش گر نزديك شدن ظهور هستند
بنابراين اتفاقاتي مانند: برخاستن ندايي از آسمان، خروج سفياني، شكافتن زمين در منطقه بيدا (خسف بيداء) ,قيام مردي از يمن، كشته شدن نفس زكيه كه در روايات آمده اند از علائم ظهورند.
شرايط ظهور امام زمان (عج)پديده هايي هستند كه در تحقق ظهور تاثير مستقيم دارند به گونه اي كه اگر اين پديده ها رخ ندهند ظهور نيز رخ نخواهد داد دو مورد از مهم ترين آن ها بدين قرارند:
1ـ يكي از شرايطي كه براي ظهور حضرت امام زمان (عج) لازم است آمادگي فكري و روحي جامعه براي پذيرش حكومت جهاني است.يعني جامعه بشري به اين حد از بلوغ و رشد برسد كه متوجه اين حقيقت بشود كه جامعه بشريت بدون رهبري يك انسان معصوم و كامل قادر به پيمودن مسير كمال و رسيدن به قله سعادت نيست بنابراين باير چشم انتظاربا و آماده حضور او بشود
2- يكي از شرايط ظهور حضرت حجت، به حد نصاب رسيدن وجمع شدن ياران حضرت مي باشد ياراني كه حضرت بتواند به كمك آن ها حكومت واحد جهاني خود را مديريت نمايد.
نتيجه اين كه: رويدادهاي اجتماعي و تحولات سياسي كه در زمان ظهور امام زمان (عج) به وقوع مي رسد و مردم در آن نقش بارز ندارند، همه نشان از آماده شدن جهان براي ورود به عصري جديد و آغاز دوراني سرنوشت ساز است كه از مجموع اين حوادث و رويدادها تعبير به علائم ظهور مي كنند مثل: 1ـ برخاستن ندايي از آسمان. 2ـ خروج سفياني. 3ـ شكاف زمين در منطقه بيداء. 4ـ قيام مردي از يمن. 5ـ كشته شدن نفس زكيه و...
اما اموري كه علاوه بر اذن الهي ، مردم هم بايد براي تحقق آن تلاش و كوشش كنند شرايط ظهور به حساب ميايند مثل: 1ـ لياقت و شايستگي مردم. 2ـ فراهم شدن يار براي امام زمان (عج). 3ـ شناخت و قدرشناسي از امام زمان (عج) توسط مردم.
پاورقی:
1. به امام مهدي از ولادت تا ظهور (نشر آفاق) ص 411. و نشانه هاي ظهور (نشر منير) ص 41 مراجعه شود.
2. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج 52، ص 204.
3. همان، ج 52، ص 103.
4. همان.
پس اینکه میگن مردها وزنان آخر الزمان،پوشش ها،رفتار ها وهمه چیزهایی که به وقایع آخرالزمان تعبیر میشه اینها چی هستن؟
برای درک وجود امام زمان چکار باید بکنیم؟
با سلام
بزرگوار به اسک دین خوش امدید
ازاین تایپک ها هم می توانید استفاده نمایید
http://www.askdin.com/thread3234.html
http://www.askdin.com/thread9551.html
با سلام
برای این سوال هم به این تایپک ها مراجعه نمایید
http://www.askdin.com/thread3739.html
http://www.askdin.com/thread8816.html
http://www.askdin.com/thread6085.html