دلیل تحریم دوستی پسر و دختر

تب‌های اولیه

40 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست



کارشناسان بحث: استاد مجید و استاد حامی

tazkie;388666 نوشت:
سلام. معمولاً به عنوان دلیل تحریم دوستی پسر و دختر به سه سند نقلی استناد می شود:

1.آیه ای از قرآن که تنها راه ارضای میل جنسی را ازدواج دانسته است(و به طور مشابه آیات دعوت به پاکدامنی و نهی از زنا).

2.حدیثی که می فرماید اگر مردی با زنی دست بدهد با دست بسته به آتش خواهد افتاد.

3.حدیثی که می فرماید اگر مردی به شیرینی با زنی سخن بگوید، هزار سال در جهنم خواهد ماند و اگر آن زن نیز راضی به این امر باشد، مجازات مشابه دارد.

سؤال من این است که اگر پسر و دختری با هم دوست شوند و به زنا نیفتند، با هم دست ندهند و سخنان شیرین به هم نزنند، چطور؟ آیا آن موقع دوستی آنها مشروع است؟


با صلوات بر محمد وآل محمد
با سلام وعرض ادب

خير دوستي آن ها مشروع نيست، چرا که ايام جوانى، ايام بيدارى غريزه جنسى و گرايش به جنس مخالف است. در اين ايام شوق جنسى و احساسات بر روان آدمى سايه مى‏ افكند و ناخودآگاه رفتار، سخن و نگاه جوان را تحت تأثير قرار مى‏ دهد و سبب تحريك پذيرى وى در برخورد با جنس مخالف مى ‏شود. و دراين فضاى شخص مورد طعمه افراد فرصت طلب و سودجو قرار گرفته و به راحتى در دام افراد شياد مى‏افتند.

نكته قابل توجه اين كه آنچه سبب ايجاد پيوند زناشويى مى‏شود، خواندن صيغه عقد از سوى زن و مرد يا وكلاى آن‏ها و با اجازه اولياى آن‏ها و حفظ شرايط آن است در غير اين صورت، سببى براى ايجاد زوجيت و محرميت زناشويى وجود ندارد. صرف دوست داشتن متقابل دو نفر، مجوزى براى محرم شدن آن‏ها نيست. معمولًا دوستى‏ هاى قبل از ازدواج براى كاميابى ‏هاى جنسى و در اثر غلبه شهوات صورت مى‏ گيرد نخستين چيزى كه در اين گونه روابط از دست مى‏رود گوهر ارزشمند عفاف و پاكى است و بايد از چنين روابطى كه بدون هيچ‏ گونه عقد رسمى يا صيغه و بدون اطلاع خانواده ‏ها به بهانه شناخت بيش‏تر صورت مى‏ گيرد، جداً پرهيز كرد.

[=&quot]

[=&quot]

مجید;389177 نوشت:
با صلوات بر محمد وآل محمد
با سلام وعرض ادب

خير دوستي آن ها مشروع نيست، چرا که ايام جوانى، ايام بيدارى غريزه جنسى و گرايش به جنس مخالف است. در اين ايام شوق جنسى و احساسات بر روان آدمى سايه مى‏ افكند و ناخودآگاه رفتار، سخن و نگاه جوان را تحت تأثير قرار مى‏ دهد و سبب تحريك پذيرى وى در برخورد با جنس مخالف مى ‏شود. و دراين فضاى شخص مورد طعمه افراد فرصت طلب و سودجو قرار گرفته و به راحتى در دام افراد شياد مى‏افتند.

نكته قابل توجه اين كه آنچه سبب ايجاد پيوند زناشويى مى‏شود، خواندن صيغه عقد از سوى زن و مرد يا وكلاى آن‏ها و با اجازه اولياى آن‏ها و حفظ شرايط آن است در غير اين صورت، سببى براى ايجاد زوجيت و محرميت زناشويى وجود ندارد. صرف دوست داشتن متقابل دو نفر، مجوزى براى محرم شدن آن‏ها نيست. معمولًا دوستى‏ هاى قبل از ازدواج براى كاميابى ‏هاى جنسى و در اثر غلبه شهوات صورت مى‏ گيرد نخستين چيزى كه در اين گونه روابط از دست مى‏رود گوهر ارزشمند عفاف و پاكى است و بايد از چنين روابطى كه بدون هيچ‏ گونه عقد رسمى يا صيغه و بدون اطلاع خانواده ‏ها به بهانه شناخت بيش‏تر صورت مى‏ گيرد، جداً پرهيز كرد.

با سلام و تشکر.

خب اگر چنین است، چرا هیچ دلیل نقلی برای این نداریم؟ چرا آیات و روایات به جای نفی از زنا، مصافحه و سخن شیرین زدن، از دوستی با نامحرم نفی ننموده اند؟

ضمن اینکه تحریک نسبت به جنس مخالف، با ازدواج هم ممکن است پیش بیاید، زیرا ممکن است مردها بعد از رابطه با همسر، به خاطر تنوع طلبی دوست داشته باشند، ارتباط با زنان دیگر را نیز تجربه کنند.

tazkie;392320 نوشت:
با سلام و تشکر.

خب اگر چنین است، چرا هیچ دلیل نقلی برای این نداریم؟ چرا آیات و روایات به جای نفی از زنا، مصافحه و سخن شیرین زدن، از دوستی با نامحرم نفی ننموده اند؟

زیرا ممکن است مردها بعد از رابطه با همسر، به خاطر تنوع طلبی دوست داشته باشند، ارتباط با زنان دیگر را نیز تجربه کنند.

با اجازه از اساتید بزرگوار در جواب کاربر گرامی

1- وقتى به زنان پيامبر كه بيشترشان پير و سالخورده بوده و زندگى ساده‏اى داشتند هشدار داده مى‏شود كه با كرشمه و ناز سخن نگويند، زنان جوان و زيبا بايد حساب كار خود را بكنند. «يا نِساءَ النَّبِيِّ ... فَلا تَخْضَعْنَ» ...
2- با كرشمه سخن گفتن زن، بى تقوايى است. «إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
3- قرآن براى سخن گفتن نيز آدابى بيان مى‏كند. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
4- تنها طمع بيمار دلان، براى آنكه زن خود را كنترل كند، گرچه تصميم جدّى نداشته باشند. «فَلا تَخْضَعْنَ ... فَيَطْمَعَ»
5- نبايد گفتار و رفتار زن تحريك كننده باشد. «فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
_____________
تفسير نور، ج‏9، ص: 359

اسلام براى پيشگيرى از زنا، برنامه‏ هايى ارائه داده است، از قبيل:
1 ممنوعيّت اختلاط زن و مرد در بعضى مكان‏ها.
2 ممنوعيّت خلوت مرد با زن نامحرم.
3 حرمت زينت زن براى نامحرمان.
4 حرمت نظر به نامحرم و دست دادن با نامحرم‏

___________
تفسير نور، ج‏7، ص: 54

tazkie;388666 نوشت:
سؤال من این است که اگر پسر و دختری با هم دوست شوند و به زنا نیفتند، با هم دست ندهند و سخنان شیرین به هم نزنند، چطور؟ آیا آن موقع دوستی آنها مشروع است؟

خوب برای چی میخوان دوست بشن؟
با اجازه اساتید ابتدا یه لطیفه عرض کنم ::khandeh!:
پیرمردی 70-80 ساله میره پیش دکتر میگه : آقای دکتر چیکار کنم عمرم خیلی طولانی بشه؟
دکتر: سیگار میکشی؟
پیرمرد:خیر
د:مشروب میخوری؟
پ :خیر
د:رابطه جنسی زیاد داری؟
پ خیر
د:حرص پول زیاد میزنی؟
پ:خیر
د: چه خلافائی میکنی تو زندگیت؟
پ:هیچی
دکتره میگه : خوب بدبخت بیفت بمیر دیگه عمر طولانی رو میخوای چیکار:khandeh!:
هیسسسسس ساکت. جلسه جدیه.
خدمت کاربر محترم:
ببینید خواهر گرامی , وقتی در یک جنگل آتش سوزی بشه با ده تا ماشین آتش نشانی هم نمیشه اون را خاموش کرد. در حالیکه این آتش با عظمت ابتدا با یک شعله کبریت آغاز شده که با یک فوت خاموش می شد.
خصلت کبریت سوزاندن و خصلت چوب سوختن است.حالا ممکنه یک نفر به توصیه های جنگلبان گوش نکنه و کارش به تجربه پر هزینه ای منتهی بشه.
روحیه پسر و دختر به گونه ای هستش که در اثر ارتباط زیاد جاذبه ای خود به خود ایجاد میشه . البته اگر طرفین نهایتا قصد و موقعیت ازدواج داشته باشند شاید این ارتباط اشکالی نداشته باشه ولی در غیر اینصورت هیچ خیری در آن نیست .
از طرفی نمیدونم چرا شما در کلمه "دوستی" تاکید داشتید . اگر واقعا "دوستی" باشه, خوب از نشانه های دوستی : شوخی, درد دل, گفتن اسرار,و ... میباشد که همه اینها باعث نزدیک شدن عاطفی و فیزیکی میشه.
ولی ممکنه ارتباط یک نوع همکاری علمی دانشجوئی یا شغلی باشه که اون قضیه اش فرق میکنه و ضمن اینکه ارتباط صرفا دوستی نیست , در آن نیازی هم نیست همون پارامترهای "دوستانه" اجرا بشه (مثل بگو بخند و شوخی و ...). و شرعاً هم فکر نکنم ایرادی داشته باشه.

tazkie;388666 نوشت:
سؤال من این است که اگر پسر و دختری با هم دوست شوند و به زنا نیفتند، با هم دست ندهند و سخنان شیرین به هم نزنند، چطور؟ آیا آن موقع دوستی آنها مشروع است؟

بیایید یه لحظه اصلا کاری به حدیث و آیه و مباحث دینی نداشته باشیم، فرض کنیم این اصول اصلا وجود نداشت!

من الان توی یکی از بهترین دانشگاه های امریکا، کلاس های روان شناسی رو شرکت می کنم. استادمون (که خودش یه آقاس) می گه مردها حتی در ساده ترین سطح ارتباط با خانوم ها هم خیلی راحت به رابطه ی جنسی با اون ها فکر می کنن. حتی مثال می زد می گفت می بینی یه خانوم و آقایی که تا حالا هم رو ندیدن توی خیابون از کنار هم رد می شن، خانوم بدون اینکه منظور خاصی داشته باشه به اون آقا لبخند می زنه و رد می شه.

اون آقا خیلی محتمله که توی ذهنش با اون یه دونه لبخند تا کجاها بره و رابطه ی جنسی با اون خانوم رو هم تصور بکنه و... و حتی ممکنه اونقدر ذهنش درگیر بشه که فردا از همون مکان که رد می شه همش دنبال این باشه که اون خانوم رو پیدا کنه و بهش پیشنهاد دوستی بده.

ببینید این حرف ها رو یک آدم مذهبی نمی گه. این ها رو یه استاد روان شناسی توی امریکا داره می زنه. امریکایی که از نظر خیلی از ماها دیگه در اوج روشن فکری و خوش بینی به روابط زن و مرد قرار گرفته . این استاد در مورد عموم افراد جامعه هم داره صحبت می کنه. نه در مورد افراد خاص یا مردهای مشکل دار و ...

برای ارتباط با مردها باید به روان شناسی زن و مرد نگاه واقع بینانه ای داشته باشیم. اینکه یه سری آقایون برای منافع خودشون بیان الکی بگن ما می تونیم با خانوم ها یه رابطه ی دوستی پاک و صادقانه و بی هیچ گناهی برقرار کنیم، دلیل نمیشه که ما حرفشون رو باور کنیم.

سها;392488 نوشت:
ببینید این حرف ها رو یک آدم مذهبی نمی گه. این ها رو یه استاد روان شناسی توی امریکا داره می زنه. امریکایی که از نظر خیلی از ماها دیگه در اوج روشن فکری و خوش بینی به روابط زن و مرد قرار گرفته . این استاد در مورد عموم افراد جامعه هم داره صحبت می کنه. نه در مورد افراد خاص یا مردهای مشکل دار و ...

سلام

به نظر میرسه این استاد دانشگاه، قیاس به نفس ملت شهوت زده آمریکا کرده.

شهوت به نظر من مثل یه انبار باروت هست یه جرقه کوچیک لازمه تا شعله ور بشه. شعله ور که شد میشه خاموشش کرد؟
جرقه های لازم: نگاه شهوت الود.دست دادن.شوخی و حرف زدن راحت و ...
حدود 99/99 درصد دوستی پسر و دختر از روی شهوت هست که منجر به زنا میشه.

تندیس;392509 نوشت:
به نظر میرسه این استاد دانشگاه، قیاس به نفس ملت شهوت زده آمریکا کرده.

منظورتون اینه که در ایران اینطور نیست؟
خوب این که کاری نداره,فردا که تو جاهای شلوغ مثل ایستگاههای مترو و میادین شلوغ شهر یا تو پارکها خواستید عبور کنید به نگاهها و برخورد مردم علی الخصوص آقایون توجه بیشتری بفرمائید.
به نظر من که این نقل قول از اون استاد کاملا صحیح است.
از طرفی با این روایت فکر کنم اتمام حجته.
علی (ع) {دقت بفرمائید : علی ؛ ولی الله، حیدر کرار ,ابالحسن ,ابالحسین,امیرالمومنین,قطب عالم امکان,معیار حق,یدالله,همسر زهرا (ع),ابن عم رسول الله,مولود کعبه....} چون پیامبر اکرم همیشه بر سلام کردن پیشی می گرفت و بر زنان هم سلام می کرد ولی بر زنان جوان سلام نمی کرد و در اینخصوص می فرمایند: نگران هستم از این که از صدای آنها تعجب نمایم و این کار ضررش برای من بیش از ثواب آن باشد ، در منابع مختلف از جمله، اصول کافی ج 2، ص 648، آمده است.

موفق باشید.
:Gol:

با تشکر از پاسخ استاد و مشارکت دوستان. امیدوارم دوستان فکر بد نکنند. من به شدت با دوستی بین جنسیتی مخالفم، ولی می خواهم دلایل قوی و قابل فهمی در بحثها داشته باشم. منظور من بیشتر یافتن دلائل نقلی است. برداشتهای عقلانی درون دینی، خیلی جای بحث دارد و افراد مختلف برداشتهای مختلف می کنند. اگر دین به طور رسمی از عملی نهی نکرده است ولی آن عمل پرتگاه سقوط به یک گناه است(ولی خودش در نص دین، یک گناه نیست) آیا می شود آنرا نیز گناه انگاشت؟ آیا به تعویق انداختن نماز، که پرتگاه گناه کبیره ی ترک واجب و قضا شدن نماز است، گناه است؟ البته مذمت شده است، ولی گناه نیست! یا به دهان بردن مشروب، پرتگاه شرب خمر است، ولی شرب خمر حرام است، و نه بردن مشروب به دهان!

به طور مشابه، دوستی می تواند پرتگاهی برای سخنان شیرین باشد، لمس یکدیگر و زنا باشد، ولی الزاماً منجر به اینها نمی شود، همانطور که بردن مشروب به دهان یا تأخیر در نماز الزاماً منجر به شرب خمر و ترک واجب نمی شود.

مسئله این است که دوست بودن، به خودیِ خود، گناه انگاشته نشده است و امور نقلی که به آنها استناد می شود، مواردی است که دوستی پرتگاهِ آنهاست، و نه خودِ آنها.

tazkie;394626 نوشت:
با تشکر از پاسخ استاد و مشارکت دوستان. امیدوارم دوستان فکر بد نکنند. من به شدت با دوستی بین جنسیتی مخالفم، ولی می خواهم دلایل قوی و قابل فهمی در بحثها داشته باشم. منظور من بیشتر یافتن دلائل نقلی است. برداشتهای عقلانی درون دینی، خیلی جای بحث دارد و افراد مختلف برداشتهای مختلف می کنند. اگر دین به طور رسمی از عملی نهی نکرده است ولی آن عمل پرتگاه سقوط به یک گناه است(ولی خودش در نص دین، یک گناه نیست) آیا می شود آنرا نیز گناه انگاشت؟ آیا به تعویق انداختن نماز، که پرتگاه گناه کبیره ی ترک واجب و قضا شدن نماز است، گناه است؟ البته مذمت شده است، ولی گناه نیست! یا به دهان بردن مشروب، پرتگاه شرب خمر است، ولی شرب خمر حرام است، و نه بردن مشروب به دهان!

به طور مشابه، دوستی می تواند پرتگاهی برای سخنان شیرین باشد، لمس یکدیگر و زنا باشد، ولی الزاماً منجر به اینها نمی شود، همانطور که بردن مشروب به دهان یا تأخیر در نماز الزاماً منجر به شرب خمر و ترک واجب نمی شود.

مسئله این است که دوست بودن، به خودیِ خود، گناه انگاشته نشده است و امور نقلی که به آنها استناد می شود، مواردی است که دوستی پرتگاهِ آنهاست، و نه خودِ آنها.

همچنان منتظر جوابم؟

با سلام

در دو جاي قرآن از دوست گرفتن مونث ومذكر نهي شده است :

وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {النساء/25}

اليوم احل لكم الطيبات و طعام الذين اوتوا الكتاب حل لكم و طعامكم حل لهم و المحصنات من المؤ منات و المحصنات من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم اذا آتيتموهن اجورهن محصنين غير مسافحين و لا متخذى اخدان و من يكفر بالايمان فقد حبط عمله و هو فى الاخرة من الخسرين .مائده - 5
امروز همه پاكيزهها برايتان حلال شد، و نيز طعام كسانيكه اهل كتابند براى شما حلال ، و طعام شما براى آنان حلال است ، و نيز زنان پاكدامن مؤ من و زنان پاكدامن اهل كتاب ، كه قبل از شما مسلمانان داراى كتاب آسمانى بودند، براى شما حلال است ، البته بشرط اينكه اجرتشان را كه به جاى مهريه در زن دائمى است بدهيد، آنهم به پارسائى ، نه زناكارى و رفيق گيرى ، و هر كس منكر ايمان باشد اعمالش باطل مى شود و در آخرت از زيانكاران است (5-5).

اما دليل تحريم دوستي همان تبعاتيست كه بر اين مقدمه مترتب است و توضيح واضحات !

tazkie;398510 نوشت:
همچنان منتظر جوابم؟

ببین خواهر
اگر ما یک لیوان شراب در دست بگیریم و به دهان نزدیک کنیم احتمال اینکه بچشیم 99 درصد است دیگه چی از این بدتر.
و نیروی شهوت 1000 برابر نیروی تحریکش بیشتر از خوردن شرابه و اون 99 درصد تبدیل به 100 درصد میشه یعنی عین گناه.

tazkie;394626 نوشت:
با تشکر از پاسخ استاد و مشارکت دوستان. امیدوارم دوستان فکر بد نکنند. من به شدت با دوستی بین جنسیتی مخالفم، ولی می خواهم دلایل قوی و قابل فهمی در بحثها داشته باشم. منظور من بیشتر یافتن دلائل نقلی است. برداشتهای عقلانی درون دینی، خیلی جای بحث دارد و افراد مختلف برداشتهای مختلف می کنند. اگر دین به طور رسمی از عملی نهی نکرده است ولی آن عمل پرتگاه سقوط به یک گناه است(ولی خودش در نص دین، یک گناه نیست) آیا می شود آنرا نیز گناه انگاشت؟ آیا به تعویق انداختن نماز، که پرتگاه گناه کبیره ی ترک واجب و قضا شدن نماز است، گناه است؟ البته مذمت شده است، ولی گناه نیست! یا به دهان بردن مشروب، پرتگاه شرب خمر است، ولی شرب خمر حرام است، و نه بردن مشروب به دهان!

به طور مشابه، دوستی می تواند پرتگاهی برای سخنان شیرین باشد، لمس یکدیگر و زنا باشد، ولی الزاماً منجر به اینها نمی شود، همانطور که بردن مشروب به دهان یا تأخیر در نماز الزاماً منجر به شرب خمر و ترک واجب نمی شود.

مسئله این است که دوست بودن، به خودیِ خود، گناه انگاشته نشده است و امور نقلی که به آنها استناد می شود، مواردی است که دوستی پرتگاهِ آنهاست، و نه خودِ آنها.

سلام علیکم
سوال شما می تواند آغازگر بحث های خوبی باشد و احساس می کنم منظورتون هم همین باشه از طرح سوال.
بحث های عاقلانه ای که ان شاءالله در بدو امر تذکر به خود ما کاربرای اسکدین باشه حتی تو همین فضای مجازی و کم کم تسری پیدا کنه به دیگر اقشار جامعه در ابعاد واقعی تر زندگی.

فرمودین پرتگاه گناه گناه نیس. و دوستی رو پرتگاه گناهی مثل زنا دونستین.
این درسته! اما آیا قبل از زنا دیگه هیچ مشکلی نداره این اختلاط؟
آیا دوستی قلب رو مشغول نمی کنه؟
آیا این شرکی که دوست دخترها دوست پسرها دچارش میشن که حرف دوستشون به حرف خدابراشون ارجح میشه، که خواست دوستشون به خواست خدا ارجح میشه، این یک گناه قلبی نیست؟
آیا این هم نشینی و هم صحبتی علاقه به غیر رو جایگزین علاقه به خدا نمی کنه؟
و آیا تو قرآن نداریم: والذین آمنوا اشد حباً لله؟
یعنی کسی که علاقش به غیر خدا بیش از علاقش به خدا باشه ایمانش دچار نقص شده.
آیا اینها هیچ مشکلی نداره؟ هیچ گناهی نیست؟
چرا گناه رو فقط تو اعمال می دونیم؟
درصورتی که خطرناک ترین گناهان قلبی ها هستن که برای دیگران دیده نمی شن و بخاطر مخفی بودنش حتی فرد میتونه تا سال ها ازش غفلت داشته باشه.
(احتمال این شرک ها در ازدواج هم هست اما بسیاربسیار کمتر از شرک در دوستی هاس. چون فضای دوستی، مث فضای مجازی می مونه . دو دوست یه زندگی واقعی با هم ندارن! پس احتمال مشرک شدنشون خیلی زیاده و در تمام مواردی که من مشاهده کردم، این شرک گاهی درنمودهای ظاهری آشکار بوده و طرف براحتی بخاطر علاقش این عیب رو نمی بینه!! اما بعد از ازدواج، فضای واقعی زندگی، خیلی از توهم ها و به دنبال اون، شرک ها رو از بین می بره)

و البته با صحبت اون کاربر محترم که از زبان استادشون فرمودن راجع به نگاه جنسی مردان به ارتباط هاشون حتی اگه یه رابطه کلامی باساده ترین عبارات هم باشه، دویست درصد کمه، هزاردرصد، موافقم.

با سلام. من این تاپیک را برای یافتن پاسخ سؤالم مطرح کردم و نه برای بحث با دوستان و به همین خاطر خواهشمندم کارشناس به این تاپیک جواب بدهد. دوستان، چندان دقیق بحث نمی کنند. برای مثال، بنده نگفتم که فقط زنا گناه است. زنای فکر و چشم و گوش و نیز مسافحه و سخنهای شیرین زدن نیز، گناه کبیره است، ولی خود دوستی گناه دانسته نشده است. سؤال این بود که آیا پرتگاه یک گناه را نیز باید گناه بدانیم و تمثیل زدیم به بردن شراب به دهان که گناه نیست. امّا در مورد «غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» سؤال نه در مورد کسانی که مسافحه می کنند بود و نه کسانی که اهل دوستیهای "پنهانی" هستند، این خیلی فرق دارد با دوستی خالی از گناه که گفتیم؛ ضمن اینکه این دو آیه در مورد ازدواج صحبت می کند و نه در مورد حرام و حلال. امّا اینکه گفته می شود چشیدن شراب میل به نوشیدن آنرا، ایجاد می کند، گذشته از اینکه، طعم شراب شهوتزا نیست بلکه مستی آن است که افراد را جلب می کند، به هر حال رساندن آن به دهان، حرام دانسته نشده است؛ ضمن اینکه ما فقط یک مثال زدیم.

اصطلاح Social friendیک فریب است خواهر من!
چون نتوانستند با حساسیت های اسلام دوستی را وارد دین کنند اصطلاح را عوض کردند و رسالت ها را!!
اینگونه دوستی هرگز در این سطح نخواهد ماند و ناخودآگاه قلب را درگیر خواهد کرد.

بحث حقیر، کارشناسی شده بود؛ چون تا آنجا که در توان دارم از صحبت های اساتیدم که در امور مشاوره و دین شناسی، تخصص های لازم را دارند، مضامین را نقل می کنم و بی انصافی است دوصفحه نکته و مطلب را سرسری بخوانید و با یک چوب، همه را برانید و فقط بنشینید در انتظار کارشناس!
چه بسا عقل جمعی کاربران نکات بیشتری از سوال و جواب با کارشناس، احصا کند!! و شما با این رویکرد خود را از آن محروم کنید. این رویکرد هوشمندانه ای نیست.

بهرحال در صحبتتان فرمودین که قبل از زنا را هم مشکل دار می دانید!! پس سوالتان مرتفع میشود.
امکان ندارد دوستی شکل بگیرد و درهمان حد محدود حتی، لااقل قلب و روح یک نفر را از دوطرف، مشغول نسازد والا آن رابطه نامش دوستی نیست(آشنایی در حد همکاری است، یا چیزی شبیه این)! یا دو طرف، از نظر نیازهای جسمی و روحی خود را بشدت سرکوب کرده اند و فی الواقع انسان نیستند!

یک هدف بسیار مهم در دوستی هم صحبتی است که در این صحبت ها موضوعات تا حد زیادی شخصی است و این نزدیک تر شدن ها، ناخودآگاه صمیمیت می آورد و حتی اگر در کلام هم رعایت کنند در قلب و روح خود رعایت های لازم را نمی توانند بکنند و ناخودآگاه در قلب خود سخن های شیرین خواهند گفت.

مثال نقض اینها را بیاورید بجای آنکه غیر دقیق بخوانیدشان
یک مرد از جوامع امروزی مثال بزنید که در این social friend ها اصلاً قلبش متوجه دیگری نمیشود؛ روحش درگیر نمی شود!

جناب اسلامیک110

با تشکر از توضیحات شما. بنده در حال بحث در مرز اسلام و سکولاریسم نیستم. بحث من بحث بر سر حدود اسلامی است.

این هم که می فرمایید ممکن نیست دوستی حاضل نشود ولی گناه رخ ندهد، نیاز به اثبات دارد، ضمن اینکه سؤال پیش خواهد آمد که چرا نقلیات ما این عمل را حرام ندانسته است؟

[="Tahoma"][="#4169e1"]متوجه نشدم
اولاً بنده هم مرزبندی اسلام و سکولاریسم رو انجام ندادم! بنده عرض کردم نشد اصل دوستی رو به همون شکل های سنتی وارد زندگی مسلمون ها کنند؛ شکل مدرن آن یعنی social friend را وارد کردند! یه کم بصیرت داشته باشیم می فهمیم که روح قضیه رو تغییر ندادند! بلکه فقط کمی از پررنگی قضیه رو گرفتند! تا حساسیت های مسلمون ها چندان برانگیخته نشه.
مث اون بنده خدا که داشت چاره جویی میکرد برای از بین بردن حرمت خوردن گوشت خوک و شراب! که چه تغییراتی در فیزیکش بدیم اثراتش از بین میره و پس میشه حلال!!
سوشال فرند، هم مفهوم نوظهوریه؛ محصول نسل جدید ارتباطاته! پیشترها مذهبی ها اهل رفاقت با نامحرم به هیچ شکلی نبودند و غیرمذهبی ها بودند همه شکلش را بودند و بیشتر هم به شکل سنتی کامل!
اما الان که فضای جامعه مث دانشگاه, یا حتی فضای مجازی پر شده از مذهبی ها که در محیط های مختلف و در فروم ها در تقابل با نامحرم قرار می گیرند، اقتضائات زمانی عوض شده! کم کم برای خودشون توجیه درست کردند که فقط یه سلام علیکه و دوستت دارم که نمیگم، دستشو که نمی گیرم!! این شد یه سوشال فرند(دوست اجتماعی بدون رابطه!) اما مثال های بیشماری دارم تو ذهنم بزنم که اتفاقاً ذهن مذهبی ها رو بخاطر پاک تر بودن فطرتشون و انسانی تر زندگی کردنشون، بیشتر از غیر مذهبی ها درگیر می کنه!

پس در زمان پیامبر و ائمه سوشال فرند، مث زنا، ربا، مث شراب ، مث قمار و غنا، یا نبوده، یا همه گیر نبوده! دوستی هم بوده شکل بیشتر به شکل زنا بوده که اون منع شده. یه احادیثی داریم در مذمت شوخی با نامحرم(شوخی عادی، نه شوخی هایی که به گناه بیانجامد) اما نیاز به بررسی داره اونها شاید همونها هم خیلی این قضیه رو نخواد مذمت کنه هرچند بعید نیست که چنین منظوری هم داشته باشن!

مث اینکه من از شما بپرسم چرا نقلی نداریم در حرمت خوردن گوشت خوک کنسرو شده که انگل هاش کشته شده یا شراب بسیار رقیق شده در آب که اثر مستی نمیاره! خب اون موقع این شبهات به ذهن کسی نرسید. اما فقیه امروز به صراحت حکم میده چرا؟ چون روح پلیدی رو در خوردن اون دو مورد فهمیده که صرفاً بخاطر انگل ها و اثر مستی ظاهری نیس. بلکه بخاطر حکمتیه که خدا در حرمتشون مدنظر داره و ما بی اطلاعیم.
پس به حرمت سوشال فرند هم میشه حکم کرد. دقیقاً با همین استدلال. چون روح قضیه(متوجه شدن قلب به غیر خدا و ناپاکی دل که در مذمت اینها و نهی از اینها نقل بسیار داریم،) در هر دو مورد سوشال فرند و دوستی های سنتی با رابطه، این روح کلی حفظ شده. و فقط ظاهر امر تغییراتی پیدا کرده.

ثانیاً متوجه نشدم چی نیاز به اثبات داره از طرف من؟ اون یه قاعده تجربی اثبات شدس که اعتقاد کارشناسانه، مردان عموماً زوددرگیر اینطور نگاه ها می شوند. استثنابردار میتواند باشد اما یادمان باشد، عمومیت اصل قاعده با استثنا نقض نمیشود! کسی بر خلاف قاعده نظری داشته باشه، باید ارائه کنه.
ولی بازهم اصل قاعده رو با اسناد دقیق تر میارم خدمتتون. چشم.[/]

tazkie;398908 نوشت:
طعم شراب شهوتزا نیست بلکه مستی آن است که افراد را جلب می کند، به هر حال رساندن آن به دهان، حرام دانسته نشده است؛
توضیح میفرمائید.

باتشکر

tazkie;388666 نوشت:
سلام. معمولاً به عنوان دلیل تحریم دوستی پسر و دختر به سه سند نقلی استناد می شود:

1.آیه ای از قرآن که تنها راه ارضای میل جنسی را ازدواج دانسته است(و به طور مشابه آیات دعوت به پاکدامنی و نهی از زنا).

2.حدیثی که می فرماید اگر مردی با زنی دست بدهد با دست بسته به آتش خواهد افتاد.

3.حدیثی که می فرماید اگر مردی به شیرینی با زنی سخن بگوید، هزار سال در جهنم خواهد ماند و اگر آن زن نیز راضی به این امر باشد، مجازات مشابه دارد.

سؤال من این است که اگر پسر و دختری با هم دوست شوند و به زنا نیفتند، با هم دست ندهند و سخنان شیرین به هم نزنند، چطور؟ آیا آن موقع دوستی آنها مشروع است؟


سلام
هیچیک از این مستندات دوستی قلبی را رد نمی کند مگر اینکه مقدمه گناه باشد که البته این رد هم به معنای سعی و زمینه سازی برای انصراف است وگرنه حب و بغض در مقام قلب قابل امر و نهی نیست و چون قابل امر و نهی نیست از امور اختیاری نیست و چون اختیاری نیست گناه نیست مگر اینکه بگوییم آثار منفی یک دوستی نامطلوب منحصر در چیزی که گناه دانسته میشود نمی باشد
والله الموفق

جناب حامد
سلام علیکم
بحث از ارتباطی است که دو طرف باهم دارند و این باعث میشه علاقه کاذب به هم پیدا کنند(البته اعتقاد برخی از کاربران به ایجاد علاقه کاذبه به جایگزینی علاقه به خدا و برخی دیگر چندان اعتقادی به ایجاد علاقه کاذب ندارند)
بحث از حب و بغض قلبی نیست که من در قلبم کسی را دوست داشته باشم یا نه. اینکه ذات بشر است که دوست داشته باشد و دوست نداشته باشد.

بحث از عواقب دوستی های به اصطلاح اجتماعی است که علی الظاهر ارتباط گناه آلود نیست اما اینکه در قلب چه بگذرد،خداعالم است. و البته علاقه ای که فرد بخاطر ارتباط آگاهانه اش با نامحرم در قلب شکل میدهد قابل امر و نهی است، چون اختیاری است.
خواهر خوبم سوالش در این زمینه است.

eslamic110;398942 نوشت:
بحث از عواقب دوستی های به اصطلاح اجتماعی است که علی الظاهر ارتباط گناه آلود نیست اما اینکه در قلب چه بگذرد،خداعالم است. و البته علاقه ای که فرد بخاطر ارتباط آگاهانه اش با نامحرم در قلب شکل میدهد قابل امر و نهی است، چون اختیاری است.

سلام
گاهی اوقات تکلیف فرد روشن است مثل زنی که شوهر دارد و زندگی خوبی دارد
خوب چنین فردی باید مراقبت بیشتری بکند و مواظب ارتباطات و گرایشهای قلبی خود باشد
اما یک جوان مجرد که تمایل به ازدواج دارد و مانعی هم نیست چرا باید از دوستی قلبی خود جلوگیری کند ؟
خیلی اوقات این گرایشها به ازدواج و یک زندگی منتهی میشود
بلکه اساسا ازداوج بیشتر بر مبنای این گرایشهای قلبی است
به نظرم
بهتر است بگوییم انسان باید گرایشات قلبی اش را بر اساس اصول و خطوط کلی زندگیش هدایت کند همانطور که امور دیگر ظاهری و باطنی خود را کنترل می کند
گاهی باید بگذارد دل عاشقی کند و گاهی باید راه را بر تمایلش بست
این از جمله مدیریتهای شخصی است که نمی توان موضوع و مصداق دقیق آنرا در زندگی هر فرد تعیین کرد مگر با اشراف بر وضعیت او
والله الموفق

[="Tahoma"][="#4169e1"]اصل مطلب را گفتید بسیار سپاسگزارم
جایگاه علاقه درست به کسی است که نقشی ضروری در زندگی فرد داشته باشد؛ همسر، فرزند، مادر، استاد و دوست واقعی که یادآور خدا باشد نه جایگزین خدا

خدا این امکان را به قلب داده که دوست بدارد و دوست داشته شود تا زندگی بشر خشک و بیروح نباشد

اما آیا توصیه ای به این نباید کرد که باید از غیر این علاقه ها اجتناب کرد؟
این که فرد دوست اجتماعی اختیار کند بی آنکه حرف از ازدواج باشد و فقط قلبش متوجه او باشد، یک همچین کاری بی هدفی والاتر از همین سطح دوستی، هیچ ممانعت عقلانی ندارد از نظر آموزه های اسلام و قرآن؟[/]

eslamic110;398947 نوشت:
جایگاه علاقه درست به کسی است که نقشی ضروری در زندگی فرد داشته باشد؛ همسر، فرزند، مادر، استاد و دوست واقعی که یادآور خدا باشد نه جایگزین خدا

خدا این امکان را به قلب داده که دوست بدارد و دوست داشته شود تا زندگی بشر خشک و بیروح نباشد

اما آیا توصیه ای به این نباید کرد که باید از غیر این علاقه ها اجتناب کرد؟
این که فرد دوست اجتماعی اختیار کند بی آنکه حرف از ازدواج باشد و فقط قلبش متوجه او باشد، یک همچین کاری بی هدفی والاتر از همین سطح دوستی، هیچ ممانعت عقلانی ندارد از نظر آموزه های اسلام و قرآن؟


سلام
قائل به مباینت ذاتی بین علاقه به خدا و سایر علاقه ها نیستیم یعنی این علاقه ها هم روزنه ای به آن علاقه است در صورتی که بتوانیم ارتباط را خوب ببینیم و خوب بشناسیم
در ارتباطات اجتماعی هم روابط اسلامی مشحون از یک علاقه و محبت ایمانی است و منافات هم ندارد
اما انچه که مسیر اساسی و کلی زندگی را دچار اختلال ، انحراف و توقف میکند ( که تشخیصش عمدتا بر عهده خود فرد است مگر مصادیق روشن مثل رابط گناه الود ) باید پرهیز شود
والله الموفق

[=microsoft sans serif]
شیطان مثل ماها عجول نیست بلکه بسیار صبور است و برای ایجاد گناه و جهنمی کردن افراد آهسته و قدم به قدم جلو می رود . یکی از برنامه های قدیمی ولی موثر شیطان در ایجاد انحراف ، عادی سازی است .
عادی سازی گناه یا به تعبیر دیگر تزیین عمل حرام و کم رنگ جلوه دادن قبح آن و کوچک شمردن آن است .
امیرالمؤمنین علیه السلام در توبیخ کوچک انگاشتن گناه می فرمایند: «سخت ترین گناهان گناهی است که گناهکار آن را ناچیز و آسان شمرد.»

حضرت رسول صلی الله علیه و آله در خصوص نگاه مومن به گناه می فرمایند: “همانا مومن گناه خود را چونان تخته سنگی بزرگ می بیند که می ترسد به روی او بیفتد و کافر گناه خویش را مانند مگسی می بیند که از جلوی بینی اش رد شود”.

«امام محمد باقر علیه السلام می فرماید: هیچ مصیبتی مانند بی اهمیت و سبک دانستن گناه و راضی بودن به همان حالتی که داری، [حالت گنهکاری] نیست.»
قبلا یکی از مصادیق این بحث در مساله حجاب را خدمت شما عرض کردم ، یکی دیگر از مصادیق برنامه عادی سازی و تزیین ، عادی سازی روابط حرام است .
در اسلام ضوابط روابط بین محرم و نا محرم مشخص است ، محرم و نامحرم تا حد ممکن باید با هم رابطه ای نداشته باشند و ازهم دوری کنند و حتی زنان نباید خود را در معرض نگاه نا محرمان قرار دهند حتی با وجود حجاب مناسب، و هر حالتی در زن که جلب توجه نا محرم را کند حرام اعلام شده حتی اگر استفاده از یک عطر باشد .

در این زمینه احادیث فراوانی از معصومین علیهم السلام رسیده است که اشاره به تحریم رابطه با جنس مخالف دارد ، حتی رابطه ای حداقل:
رسول خدا صلی الله علیه و آله : بین مردان و زنان نامحرم جدایی ایجاد کنید ( تا با هم برخورد و تماس نداشته باشند ) زیرا هنگامی که آنان رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و با هم رفت و آمد داشتند ، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد داشت.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله : خانمها نباید در وسط جاده حرکت کنند ، فقط می توانند در کنار دیوار و حاشیه جاده و خیابان حرکت نمایند. ( خانمها نباید جلب توجه کنند و در وسط خیابان ها و جاده نباید راه روند و در کنار دیوار و حاشیه جاده و خیابان حرکت کنند )
حضرت محمد صلی الله علیه و آله ) : بهترین مسجد برای زن کنج خانه است.
مولا علی علیه السلام : ای مردم عراق ، شنیده ام بانوان شما در جاده ها حرکت می کنند و با تنه زدن به مردان راه خود را می گشایند ، شما حیا و آزرم ندارید ؟
به امام صادق علیه السلام عرض شد خانمها می توانند برای شرکت در نماز عید ، به خارج از شهر بروند ؟ امام علیه السلام گفت : نه ، مگر زنان پیر با کفشهای کهنه.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله : شیطان به حضرت موسی (ع) گفت : ای موسی ! با زنی که به تو محرم و یا حلال نیست خلوت مکن ( تنها مباش ) ، به خاطر آنکه هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نمی کند ، مگر این که من همراه آن دو هستم. ( و خودم شخصا آن دو را برای گناه و رابطه نامشروع تحریک و وسوسه می کنم ) .
امام باقر علیه السلام : سخن گفتن با زن نامحرم ، از دامهای شیطان است.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله : کسی که با زن نامحرمی شوخی کند ، در مقابل هر کلمه ای که در دنیا به او گفته است ، هزار سال حبس میشود.( در صورتیکه که توبه نکرده باشد ) و اگر مردی زنی را با رضایت او از راه حرام در آغوش بکشد ، ببوسد ، یا با او نزدیکی کند یا شوخی کند و با آن زن گناهی انجام دهد ، آن زن همان قدر گناهکار است که مرد گناه کرده و اگر مرد به زور این کارها را انجام دهد ، گناه هر دو به عهده مرد است.
این احادیث صریحا به این نکته اشاره دارند که دختر و پسر نا محرم نباید با هم بنشینند و بگو بخند کنند و رابطه برقرار کنند حتی اینترنتی!
که به نظر بنده مفسده چت با نا محرم از مفسده صحبت با نا محرم در محیط خارج از اینترنت ابتدائاً بیشتر است .

دختر پسر مذهبی در بیرون با هم که مواجه می شنود چون شرم و حیا دارند نمی توانند رابطه بر قرار کنند ولی وقتی وارد محیط مجازی می شوند بنا به دلایل معلوم دیگر آن خجالت و حیا را ندارند و راحت با هم گپ می زنند .
نکته جالب این است که برای توجیه رابطه خود با جنس مخالف نام رابطه خود را خواهر و برادری یا همان آبجی و داداشی می گذارند ! غافل از اینکه این سرپوش به ظاهر مقدس عمل حرامیست که شیطان آن را به زیبایی تزیین کرده است .
چه در اتاق های قدیم یاهو و چه اتاق های فعلی ال فور آی که عزیزان مذهبی به نام ائمه یا غیره اتاق و جلسه تشکیل می دهند اغلب جز بطالت وقت و روابط حرام و قبیح کمتر چیز مفیدی می توان یافت .
بارها دقت کرده ام افراد معلوم الحال و مشخصی که برخی متاهل هستند و خود را مجرد معرفی می کنند ! ( چرا ؟ ) در این اتاق ها حاضر می شوند و با پرداختن به موضوعات مسخره و پوچ شهوات خود را به وسیله شوخی با جنس مخالف ارضاء می کنند ، بنده اطلاع دارم که برخی از همین آقایانی که دم از اهل بیت هم می زنند چه روابطی که در بیرون از نت با آبجی ها یشان ندارند ، با هم به اردو می روند و در نمایشگاه های مختلف حضور به عمل می آورند .
این جمله را با ترس می گویم ، نمی خواستم بگویم ولی به خاطر وظیفه ای که دارم می گویم " عده ای در این اتاقها یا در مسنجر های دیگر با ظاهر مذهبی شکار متعه می کنند "
وقتی بنده یا دوستان دیگر هم اعتراض می کنیم که این روابط اشتباه است ، حرام است ، شبهه ناک است ، این بگو بخند ها عاقبت خوشی ندارند مارا متهم به افراطی گری می کنند ، خود را مظلوم می دانند و ما را مسبب بد دینی جوانان ، چه کنیم ؟ بگوییم شوخی با نا محرم حلال است تا جوانان جذب دین شوند ؟

حضرت محمد (ص) : کسی که با زن نامحرمی شوخی کند ، در مقابل هر کلمه ای که در دنیا به او گفته است ، هزار سال حبس میشود.( در صورتیکه که توبه نکرده باشد ) و اگر مردی زنی را با رضایت او از راه حرام در آغوش بکشد ، ببوسد ، یا با او نزدیکی کند یا شوخی کند و با آن زن گناهی انجام دهد ، آن زن همان قدر گناهکار است که مرد گناه کرده و اگر مرد به زور این کارها را انجام دهد ، گناه هر دو به عهده مرد است.
وقتی حدود روابط رعایت نمی شود و در اتاقهایی که نام ائمه را به دوش می کشند دختر و پسر نا محرم ( که خود را مذهبی می نامند ) همدیگر را با اسم کوچک صدا کنند و شکلک های سبک و نا مربوط بفرستند معلوم است اوضای اتاق های دیگر چه خواهد بود .
در یک مورد که بنده خودم سعی کردم تذکر بدهم ، یکی از خانمهای بسیار معروف و فعال در ال فور آی و یاهو عکس شخصی خودشان را با چهره ای شاد و خندان با یک روسری رنگ روشن و چادر سیاه کنار آی دی خود قرار داده بودند ، علاوه بر آن مشخصات حقیقی خود را نیز در پروفایل خودشان قرار داده بودند .
آدرس وبلاگشان را نیز لینک کرده بودند ، وقتی به وبلاگ این خانم مراجعه کردم دیدم وبلاگشان مذهبی و امام زمانی است ، در قسمت نظرات غیر مستقیم اشاره کردم که قرار دادن عکستا در معرض دید هزاران نا محرم که با نیت های مختلف شاید شما را اد کرده باشند کار درستی نیست ولی توجهیی نکردند ، تصمیم گرفتم که مستقیماً با ایشان صحبت کنم ، چون فکر می کردم که توجه ندارند یا دقت به قضیه ندارند ، بعد که با ایشون حرف زدم دیدم نخیر ایشون علاوه بر اینکه کارشون رو اشتباه نمی دونن بنده رو هم خشک مذهب خطاب کردند .

سیره اهل بیت چه بود ؟ اگر حضرت زهرا در زمان ما بود اینگونه رفتار می کردند ؟
قطعا نخیر ، سیره اهل بیت قطع رابطه کامل با نا محرم بود تا حدی که ترحیج می داند نه نا محرم را ببینند نه نا محرم آنها را ببیند .
نکند اهل بیت عصمت و طهارت هم خشکه مذهب بودند !
امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) می‌فرماید:
روزی رسول خدا از ما پرسید : بهترین کار برای زنان چیست ؟ فاطمه (س) پاسخ داد : بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند ، رسول خدا فرمود:" فاطمه پاره تن من است " .
رسول خدا (ص) بعد از ازدواج حضرت فاطمه (س) کارها را بین او و علی (علیه السلام) تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه (س) و کارهای خارج از منزل با علی (ع). فاطمه (علیها سلام) می‌فرماید : هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.
ام سلمه می گوید : روزی من و میمونه خدمت رسول خدا بودیم که ابن مکتوم نابینا آمد. پیامبر به ما دو نفر فرمود چادر به سر کنیم و خود را بپوشانیم. ما گفتیم : یا رسول الله ، ابن مکتوم که نابیناست و ما را نمی‌بیند. پیامبر (ص) فرمود : آیا شما هم کورید و او را نمی بینید؟!.
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت علی (ع) نقل فرمود که : روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود : چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند ؟ فاطمه (س) عرض کرد : او مرا نمی‌بیند ، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند . رسول خدا فرمود:"شهادت می دهم که تو پاره تن منی "
خانم محترم ، شما که خود را مذهبی و معتدل می دانید و ادعا دارید حضرت زهرا ( علیها و علی ابیه و علی ابنائها السلام ) الگویتان است ، عکس خندان خود را در معرض دید هر کس و نا کس قرار می دهید ؟
بعد می گویید الگوی من حضرت زهرا است ، حضرت زهرا خود را در معرض نمایش عموم قرار نمی داد ، حضرت زهرا آنقدر عفت داشت که از نا بینایان نیز خود را پنهان می کرد .
و اسفناک تر از این جریانات

خیلی دیده ام و دیده اید که در اتاقهای عمومی و فاسد یاهو دخترهای جوان با عشوه و ناز و صدای نازک حرف می زنند و می خندند و شوخی می کنن ، ولی گریه آورتر از این زمانی است که به اتاق های مذهبی ال فور آی بروی و ببینی که همین خانم محترم یا دوستان ایشان بر بالای منبر رفته اند و نطق می کنند ، و وقتی اعتراض کنی بگویند : تو چیکاره ای اتاق صاحب داره ، ادمین داره ! خوشت نمیاد برو بیرون !!
بله ولی به خداوند سوگند صاحب این چنین اتاقهایی شیطان علیه اللعنه است .
وقتی به این خانمها اعتراض می کنید در جواب می گویند : مگر حضرت زهرا در مسجد حرف نزد ؟ مگر حضرت زینب خطبه نخواند ؟
جوابشان را جز سکوت !!! چه می توان داد ؟
همچنین گلایه دارم از خانمهایی که سواد دینی دارند و در اتاقهای دینی مفید سخنرانی مفید می کنند ، هرچند آنها بگو بخند نمی کنند ولی باز از سیره اهل بیت به دور است ، تا زمانی که دوستان دیگر از جمله طلاب بزرگوار حضور دارند چه لزومی دارد در یک محیط مختلط منبر بروند ؟
ال فور آی مکانی است که عزیزان مذهبی راکه قبلا در یاهو بودند به سوی خود جذب کرد و تله ای شد برای شب و روز با هم بودنشان ، افتخار برخی از این اتاق هایی که صاحب دارند! و به ظاهر مذهبی هستند 24 ساعته باز بودن و شبانه روز فعال بودنشان است .
به انحراف کشیدن شبانه روزی دختران و پسران چه افتخاری است ؟ خب برای صاحبش افتخار است .
آنهایی که نام امام خامنه ای و آقا آقا از زبانتان نمی افتد ، همان هایی که این اتاق ها را اداره می کنید ، آیا این فتوای آقایتان را دیده اید ؟
سوال: نظر جنابعالى در مورد چت‌کردن دختر و پسر چیست؟
جواب: با توجه به مفاسدى که غالباً بر آن مترتب است، جایز نیست.
بنده حجت را بر شما تمام کردم

به نقل از وبلاگ شهید گمنام

[="Tahoma"][="#4169e1"]

حامد;398949 نوشت:
سلام
قائل به مباینت ذاتی بین علاقه به خدا و سایر علاقه ها نیستیم یعنی این علاقه ها هم روزنه ای به آن علاقه است در صورتی که بتوانیم ارتباط را خوب ببینیم و خوب بشناسیم
در ارتباطات اجتماعی هم روابط اسلامی مشحون از یک علاقه و محبت ایمانی است و منافات هم ندارد
اما انچه که مسیر اساسی و کلی زندگی را دچار اختلال ، انحراف و توقف میکند ( که تشخیصش عمدتا بر عهده خود فرد است مگر مصادیق روشن مثل رابط گناه الود ) باید پرهیز شود
والله الموفق

خیلی آرمانی صحبت می کنید که خوبه هدف ها رو جلو چشممون نشون میده اما اینقدر بسته به تشخیص خود فرد کردنش، درجایی که نتایج واضحه، برام تعجب آوره.

در ارتباط دو دوست اجتماعی، که صحبت ها ناخودآگاه از زندگی شخصی خواهد شد، که صمیمیت پیش خواهد آمد، که این صمیمیت توجه به غیر خدا را می آورد(ولو آن غیر خدا ، خوب هم باشد) علاقه بر اساس ایمان است؟
ارتباط صمیمی دونفر مذهبی فقط به قصد همصحبتی، چه جایگاهی در زندگی فرد دارد؟
چطور ممکن است این ارتباط، قلبش را که بخش مهم وجودش و زندگیش است دچار اختلال نکند.[/]

اگه بخواییم دلیل تحریم رو توی یه جمله خلاصه کنیم:
چون این دوستی مفاسد و مشکلات روحی روانی اجتماعی وحتی جانی برای طرفین ایجاد میکند
برای همین نهی شده است
والسلام

eslamic110;398957 نوشت:
در ارتباط دو دوست اجتماعی، که صحبت ها ناخودآگاه از زندگی شخصی خواهد شد، که صمیمیت پیش خواهد آمد، که این صمیمیت توجه به غیر خدا را می آورد(ولو آن غیر خدا ، خوب هم باشد) علاقه بر اساس ایمان است؟
ارتباط صمیمی دونفر مذهبی فقط به قصد همصحبتی، چه جایگاهی در زندگی فرد دارد؟
چطور ممکن است این ارتباط، قلبش را که بخش مهم وجودش و زندگیش است دچار اختلال نکند.

سلام
رفتارها و گفتارها باید در مدار امر و نهی شرعی فقهی باشد
ما حرفمان بر سر این بخش نیست
بلکه در خصوص ابعاد درونی و روحی است حتی آنجا که جواز شرعی هم هست
آنجا هم باید کنترلها انجام شود
به نظر بنده خصوصیات افراد در این مورد خیلی متفاوت است
ما نباید همه امور را با ملاک خودتان بسنجیم
چه بسا فردی بتواند یک حد از ارتباط اجتماعی سالمی را خوب مدیریت کند و نه تنها اسیب نبیند بلکه از منافع این رابطه هم برخوردار شود
لذاست که ما باید مصادیق را به خود فرد واگذار کنیم
ما نباید جای فرد بنشینیم و با نظرات و ویژگیهای خودمان برای او تعیین تکلیف کنیم
بله در حوزه گفتار و رفتار ملاک نظر مرجع تقلید است
اما در حوزه امور مجاز و مباح مدیریت گرایشهای درونی بدست خود فرد است
اگر بتواند به اینگونه روابط رنگ سالمی بزند هنر بزرگی کرده است
والله الموفق

حامد;398969 نوشت:
سلام
رفتارها و گفتارها باید در مدار امر و نهی شرعی فقهی باشد
ما حرفمان بر سر این بخش نیست
بلکه در خصوص ابعاد درونی و روحی است حتی آنجا که جواز شرعی هم هست
آنجا هم باید کنترلها انجام شود
به نظر بنده خصوصیات افراد در این مورد خیلی متفاوت است
ما نباید همه امور را با ملاک خودتان بسنجیم
چه بسا فردی بتواند یک حد از ارتباط اجتماعی سالمی را خوب مدیریت کند و نه تنها اسیب نبیند بلکه از منافع این رابطه هم برخوردار شود
لذاست که ما باید مصادیق را به خود فرد واگذار کنیم
ما نباید جای فرد بنشینیم و با نظرات و ویژگیهای خودمان برای او تعیین تکلیف کنیم
بله در حوزه گفتار و رفتار ملاک نظر مرجع تقلید است
اما در حوزه امور مجاز و مباح مدیریت گرایشهای درونی بدست خود فرد است
اگر بتواند به اینگونه روابط رنگ سالمی بزند هنر بزرگی کرده است
والله الموفق

شما کلاً یک چیز دیگه می گین!
سوال مشخصی رو جواب بدین:
بدون هدفی بالاتر از یه دوستی در حد همصحبتی و منافع این چنینی، اسلام ارتباط با جنس مخالف رو مجاز دونسته؟

بله مسلمه که خیلیا از من بهترن و میتونن یه کلاس هزار نفره از جنس مخالف رو مدیریت کنن و درعین حال که ارتباط شاگرداستادی دوستانه است، اما مضراتی هم نداشته باشه. مخالفتی با امور این چنینی نیست. اما این فرد قطعاً بسیار متقی است.
اما اینکه کسی که درسطح خوبی از تقواست و توان مدیریت درونیاتش را بهتر از حقیر دارد، آیا عاقلانه است به خود اجازه دهد بدون مصلحتی بالاتر از صرف دوستی، همصحبتی و صمیمیت، بدون ضرورتی برای معارفه ی ازدواج، یا ارتباط همکاری یا مانند آن، صرفاً دوست اجتماعی اختیار کند؟ آیا این انتخاب برای فرد باتقوا عاقلانه است؟

مسلم است شرکی که بنده در صفحه ی دوم آن را مذمت کردم مخصوص روابطی که فرد با تقوا توان مدیریت آن را داشته و در آن اهداف و مصالحی برای آخرت خود، درنظر دارد، نیست! اما این ازموارد استثناست که داریم می بینیم در متن جامعه در ان دوستیای معمول،ندرتاً رخ میدهد!

وقتی صحبت از دوستی میشود غالباً همین نوع از رابطه مدنظر است و در این تاپیک هم همه ی بحث از این نوع دوستی است که فرد با جنس مخالفش دوست شود بدون هیچ دلیل و ضرورتی از جمله ازدواج، همکاری، ارشاد و ...به همان تعبیری که دوست دختر دوست پسرها دوست می شوند! فقط از گفتن الفاظ عاشقانه و تماس بدنی خودداری کند! این چه منافعی دارد؟ که بخواهد در زندگی فرد جایگاه پیدا کند و آن را دچار اختلال نکند؟

تکرار میکنم دوستی به هدف ارشاد، از سوی مشاور و استاد متقی، جزء این موارد نیست.
همصحبتی برای معارفه ی ازدواج در این مقوله نمی گنجد.

eslamic110;398980 نوشت:
اما اینکه کسی که درسطح خوبی از تقواست و توان مدیریت درونیاتش را بهتر از حقیر دارد، آیا عاقلانه است به خود اجازه دهد بدون مصلحتی بالاتر از صرف دوستی، همصحبتی و صمیمیت، بدون ضرورتی برای معارفه ی ازدواج، یا ارتباط همکاری یا مانند آن، صرفاً دوست اجتماعی اختیار کند؟ آیا این انتخاب برای فرد باتقوا عاقلانه است؟

سلام
با فرض عدم ضرورت و نفع و با وجود احتمال مفسده عقلا دلیلی برای این ارتباط دوستانه ( در مقابل خصمانه یا در مقابل بی اعتنایی ) نمی ماند
والله الموفق

[="Arial"][="Black"]

tazkie;388666 نوشت:
سلام. معمولاً به عنوان دلیل تحریم دوستی پسر و دختر به سه سند نقلی استناد می شود:

1.آیه ای از قرآن که تنها راه ارضای میل جنسی را ازدواج دانسته است(و به طور مشابه آیات دعوت به پاکدامنی و نهی از زنا).

2.حدیثی که می فرماید اگر مردی با زنی دست بدهد با دست بسته به آتش خواهد افتاد.

3.حدیثی که می فرماید اگر مردی به شیرینی با زنی سخن بگوید، هزار سال در جهنم خواهد ماند و اگر آن زن نیز راضی به این امر باشد، مجازات مشابه دارد.

سؤال من این است که اگر پسر و دختری با هم دوست شوند و به زنا نیفتند، با هم دست ندهند و سخنان شیرین به هم نزنند، چطور؟ آیا آن موقع دوستی آنها مشروع است؟

به نظر من دوستی با هم کمکم اثر میگذارد و ما متوجه نیستیم تا زمانی که متوجه میشیم وارد چاهی شدیم که بیرون امدن سخت است!! و جایز نیست[/]

دوستان عزیز،سؤال اوّلیه به سؤال ثانویه از سوی من رسیده است. لطفا بحث را به عقب بازگشت ندهید. بگذارید صبر کنیم نظر آیدیهای آبی را هم بدانیم!

سلام علیکم
مباحث اجتماعی را نمی توان به صورت فرضی و در خلأ بررسی نمود. مباحث اجتماعی را باید با نگاه آماری و غلبه های مصداقی مورد ارزیابی قرار داد.
همین غلبه های مصداقی مبنای احکام شرعیت است. مثلا شرب خمر حرام است زیرا غالب انسانها در نوشیدن آن افراط می کنند و این باعث سست شدن قوای فکری می شود. حال اگر کسی از خود مطمئن است که دچار افراط نمی شود این مجوز شرب خمر نمی شود زیرا قانون استثناء قائل نشده است زیرا وجود زمینه افراط در انسانها کافی است برای این که قانون استثناء نداشته باشد.
دوستی زن و مرد اگر برای رضای خدا و اهداف مقدس نباشد، یقینا به انحراف منجر می شود و به عشق صرف و یا به عشق مخلوط با شهوت می انجامد. غلبه مصداقی این را می گوید. بر اساس این غلبه، قانونی گذاشته می شود که هر دوستی بدون هدف الهی بین زن و مرد حرام است. زیرا هرچند انحراف برای بعضی فعلیت ندارد ولی زمینه دارد.
جدای از تنقیح مناطی از ادله خاص مثل متخذات الاخدان می توان نمود از قوانین کلی مثل لاضرر و لاضرار فی الاسلام نیز می توان برای حرمت دوستی های بدون اهداف الهی استفاده نمود.
نکته تأکیدی آخر این که این درست نیست که ما اصل دوستی دختر و پسر را تجویز کنیم و بعد بگوییم چنانچه دارای مفسده بود اشکال دارد. و بعد هم وقتی از مفسده می گوییم آن را محدود به ارتباط فیزیکی و یا شوخی کنیم. این نوع ورود به بحث دو اشکال عمده دارد:
اولا فراگیر بودن مفسده موجب استثناء اکثر می شود. لذا قاعده کلی را متحول می سازد و آن را به این صورت تغییر می دهد که بگوییم: دوستی زن و مرد حرام است مگر آن که اطمینان از عدم مفسده وجود داشته باشد. طبیعتا کسانی می توانند این دوستی را داشته باشند که نسبت وجود هدف الهی اطمینان داشته باشند ولی اگر قضیه عکس شود، یعنی اصل دوستی مجاز شمرده شود و وجود مفسده به عنوان استثناء باشد، فرد تا اطمینان به مفسده نداشته باشد کار خود را صحیح می داند. و این با آنچه از غلبه مصداقی که گفتیم و و تنقیح مناط ادله خاص و قاعده لا ضرر نمی سازد.
ثانیا مفسده دوستیهای این چنینی منحصر در رابطه قیزیکی و شوخی نیست. بلکه همانطور کاربر محترم اسلامیک 110 نیز به درستی به آن اشاره کرد زمینه محبتهای غیر خدایی نقش مخرب تری در زنگار دل دارد. محبتهایی که به عشق ختم می شود و شما هزار در هزار این محبتها به عشق منتهی شده را می بینید.
مفضل بن عمر از امام صادق از عشق سؤال می کند. حضرت می فرمایند: قلبهایی که از یاد خداوند غافل شده است و خداوند محبت غیر خودش را به انها می چشاند.
وجود کششهای جنسی بین زن و مرد مسلما وجود دارد و انسان مؤمن بر اساس همین کشش در پی ازدواج است ولی این که وجود این کشش را دلیل بر درستی محبت و دوستی قبل از ازدواج بدانیم به شدت با آن مخالفیم و برای این دوستی خیری را قائل نیستیم و معتقدیم که الحب یعمی و یصم و در نتیجه این ارتباط نمی تواند هیچ شناخت صحیحی را از طراف مقابل به ما بدهد.
بنابرین هدف ازدواج هم نمی تواند هدفی الهی برای دوستی باشد.

چون ازدواج موقت و دائم آزاد است.

سلام و عرض ادب:Gol:
آن چیزی که اسلام با آن مخالف است، هوسرانی و اسارت شهوات زود گذر است. و اسلام به دلیل ارج نهادن به روابط سالم و استوار، سخت گیری هایی در رابطه مرد و زن داشته، و ارتباط را تنها در کانون خانواده مشروع قلمداد کرده است. و نه تنها مخالفتی با عشق ورزی در کانوان خانواده ندارد، بلکه علاوه بر زمینه سازی برای آن، آن را تشویق کرده است و روابط زن و مرد در موضع صحیح را دارای تقدس می داند. و آیات و روایات در زمینه روابط عاطفی بین زوجین بسیار است:

«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ[روم/21] و از نشانه‏ هاى او اینكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه‏ هایى است براى گروهى كه تفكّر مى ‏كنند!»

امام صادق (ع) می فرمایند: شوهر در روابط خود با همسرش ناچار از رعایت سه چیز است: 1- سازگارى، تا در پرتو آن موافقت؛ سازش و محبّت و علاقه زن را بدست آورد، 2- خوشرفتارى با او، 3- و با آراستن ظاهر و توسعه در زندگى دل او را بدست آورد. و زن نیز در روابط خود با شوهر سازگارش ناگزیر به رعایت سه چیز است: 1- یك رنگى، تا همیشه و در همه حال- خوشى یا ناخوشى- خاطرش را بخود آسوده سازد، 2- تعهّد به او و نگاهداشتن او تا اگر گاهى خطائى از او سر زد در باره‏اش دلسوزى كند و با او مهربان باشد، 3- و اظهار عشق به او، با عشوه و ناز و زیبائى ظاهر در دیده شوهر.[1]

همچنین باید دانست در فرهنگی که هیچ نوع محدودیتی برای روابط با جنس مخالف وجود ندارد، اصولا عشقی پدید نمی آید. عشق زمانی پدید می آید که شعله هوس، مهار شده و دچار تغییر ماهیت شود. و به همین خاطر در جوامع غربی عشق مرده است. و عشق را مخصوص جوامع شرقی می دانند.

شهید مطهری می نویسند: « آیا آنجا كه یك سلسله مقررات اخلاقى به نام عفت و تقوا بر روح مرد و زن حكومت مى‏ كند و زن به عنوان چیزى گرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت مى ‏رسد یا آنجا كه احساس منعى به نام عفت و تقوا در روح آنها حكومت نمى ‏كند و اساساً چنین مقرراتى وجود ندارد و زن در نهایت ابتذال دراختیار مرد است؟ اتفاقاً مسأله‏اى كه غیرقابل انكار است این است كه محیطهاى به اصطلاح آزاد مانع پیدایش عشقهاى سوزان و عمیق است. در این گونه محیطها كه زن به حال ابتذال درآمده است فقط زمینه براى پیدایش هوسهاى آنى و موقتى و هرجایى و هرزه شدن قلبها فراهم است.

اینچنین محیطها محیط شهوت و هوس است نه محیط عشق به مفهومى كه فیلسوفان و جامعه شناسان آن را محترم مى‏ شناسند یعنى آن چیزى كه با فداكارى و ازخودگذشتگى و سوز و گداز توأم است، هشیاركننده است، قواى نفسانى را در یك نقطه متمركز مى‏ كند، ... «به عقیده ویلیام جیمز حیا امر غریزى نیست، بلكه اكتسابى است. زنان دریافتند كه دست و دل بازى مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند ... زنان بى ‏شرم جز در موارد زودگذر براى مردان جذاب نیستند. خوددارى از انبساط، و امساك در بذل و بخشش بهترین سلاح براى شكار مردان است. ... برتراند راسل در كتاب زناشویى و اخلاق ... مى‏ گوید: ... «از لحاظ هنرها مایه تأسف است كه به آسانى به زنان بتوان دست یافت و خیلى بهتر است كه وصال زنان دشوار باشد بدون آنكه غیرممكن گردد ... و نیز مى ‏گوید: ... اگر مردى هیچ گونه رادع اخلاقى در برابر خود نبیند یكباره تسلیم تمایلات جنسى شده و عشق را از كلیه احساسات جدى و عواطف عمیق جدا ساخته و حتى آن را با كینه همراه‏ مى ‏سازد.»[2]
________________
[1]. تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 323.
[2]. مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏19، ص670.

tazkie;398908 نوشت:
با سلام. من این تاپیک را برای یافتن پاسخ سؤالم مطرح کردم و نه برای بحث با دوستان و به همین خاطر خواهشمندم کارشناس به این تاپیک جواب بدهد. دوستان، چندان دقیق بحث نمی کنند. برای مثال، بنده نگفتم که فقط زنا گناه است. زنای فکر و چشم و گوش و نیز مسافحه و سخنهای شیرین زدن نیز، گناه کبیره است، ولی خود دوستی گناه دانسته نشده است. سؤال این بود که آیا پرتگاه یک گناه را نیز باید گناه بدانیم و تمثیل زدیم به بردن شراب به دهان که گناه نیست. امّا در مورد «غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» سؤال نه در مورد کسانی که مسافحه می کنند بود و نه کسانی که اهل دوستیهای "پنهانی" هستند، این خیلی فرق دارد با دوستی خالی از گناه که گفتیم؛ ضمن اینکه این دو آیه در مورد ازدواج صحبت می کند و نه در مورد حرام و حلال. امّا اینکه گفته می شود چشیدن شراب میل به نوشیدن آنرا، ایجاد می کند، گذشته از اینکه، طعم شراب شهوتزا نیست بلکه مستی آن است که افراد را جلب می کند، به هر حال رساندن آن به دهان، حرام دانسته نشده است؛ ضمن اینکه ما فقط یک مثال زدیم.

با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام وعرض ادب خمت شما
از این که پیگر بحث هستید از شما تشکر می کنم و از این کمی دیر جواب شما را می دهم معذرت می خوام
اما برای پاسخ شما کاربر گرامی باید عرض کنم جواب را از این آیه شریفه بشنوید که می فرماید:«أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي»(فرقان/29) بيدارى و آگاهى به سراغ من آمده بود (و سعادت در خانه مرا كوبيد) ولى اين دوست بى ايمان مرا گمراه ساخت.گاهى عواطف دوستى، بر استدلال و منطق غلبه مى‏ كند.
نقش دوست در سرنوشت انسان
بدون شك عامل سازنده شخصيت انسان- بعد از اراده و خواست و تصميم او- امور مختلفى است كه از اهم آنها همنشين و دوست و معاشر است، چرا كه انسان خواه و ناخواه تاثير پذير است، و بخش مهمى از افكار و صفات اخلاقى خود را از طريق دوستانش مى‏ گيرد، اين حقيقت هم از نظر علمى و هم از طريق تجربه و مشاهدات حسى به ثبوت رسيده است.
اين تاثيرپذيرى از نظر منطق اسلام تا آن حد است كه در روايات اسلامى از پيامبر خدا حضرت سليمان ع چنين نقل شده:« لا تحكموا على رجل بشى‏ء حتى تنظروا الى من يصاحب، فانما يعرف الرجل باشكاله و اقرانه و ينسب الى اصحابه و اخدانه» درباره كسى قضاوت نكنيد تا به دوستانش نظر بيفكنيد چرا كه انسان بوسيله دوستان و ياران و رفقايش شناخته مى‏ شود" «
سفينة البحار ج 2 ص 27 (ماده صدق).».
امام امير المؤمنين على بن ابى طالب ع در گفتار گوياى خود مى ‏فرمايد:
« و من اشتبه عليكم امره و لم تعرفوا دينه، فانظروا الى خلطائه، فان كانوا اهل دين اللَّه فهو على دين اللَّه، و ان كانوا على غير دين اللَّه فلا حظ له من دين اللَّه» هر گاه وضع كسى بر شما مشتبه شد و دين او را نشناختيد به دوستانش نظر كنيد، اگر اهل دين و آئين خدا باشند او نيز پيرو آئين خدا است، و اگر بر آئين خدا نباشند او نيز بهره‏اى از آئين حق ندارد" «
بحار الانوار جلد 74 صفحه 197.».
و براستى گاه نقش دوست در خوشبختى و بدبختى يك انسان از هر عاملى مهمتر است، گاه او را تا سر حد فنا و نيستى پيش مى ‏برد، و گاه او را به اوج افتخار مى‏ رساند.
آيات مورد بحث و شان نزول آن به خوبى نشان مى‏ دهد كه انسان چگونه ممكن است تا مرز سعادت پيش برود، اما يك وسوسه شيطانى از ناحيه يك دوست بد او را به قهقرا بازگرداند و سرنوشتى مرگبار براى او فراهم سازد كه از حسرت آن روز قيامت هر دو دست را به دندان بگزد، و فرياد" يا ويلتى" از او بلند شود.
در كتاب العشرة (آداب معاشرت) روايات بسيارى در همين زمينه وارد شده كه نشان مى‏ دهد تا چه اندازه اسلام در مساله انتخاب دوست سختگير و دقيق و موشكاف است.
اين بحث كوتاه را با نقل دو حديث در اين زمينه پايان مى‏ دهيم، و آنها كه اطلاعات بيشترى در اين زمينه مى‏ خواهند به كتاب العشرة بحار الانوار جلد 74 مراجعه كنند.
در حديثى از نهمين پيشواى بزرگ اسلام امام محمد تقى الجواد ع مى‏ خوانيم:
« اياك و مصاحبة الشرير فانه كالسيف المسلول يحسن منظره و يقبح اثره»
" از همنشينى بدان بپرهيز كه هم چون شمشير برهنه‏ اند، ظاهرش زيبا و اثرش بسيار زشت است"! «
بحار جلد 74 صفحه 198».
پيامبر گرامى اسلام ص فرمود:
«اربع يمتن القلب: الذنب على الذنب ...و مجالسة الموتى، و قيل له يا رسول اللَّه و ما الموتى؟ قال كل غنى مترف»
" چهار چيز است كه قلب انسان را مى ‏ميراند: تكرار گناه- تا آنجا كه فرمود: و همنشينى با مردگان، كسى پرسيد اى رسول خدا مردگان كيانند؟! فرمود:
ثروتمندانى كه مست ثروت" «
خصال صدوق" (طبق نقل بحار ج 74 ص 195)».
___________________________________________.

تفسير نمونه، ج‏15، ص: 75-73

[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]

سلام.موضوع خوبی است. وبلاگی دیدم که جالبه و به موضوع ربط داره:sbvkarbala.parsiblog.com

با تشکر از دوستان، فکر می کنم، بهترین پاسخی که میشد به من داد را در جایی دیگر یافتم، در پاسخ به تاپیکی دیگر!

اسراء;401328 نوشت:
ضمن عرض سلام و ادب
لازم است چند نکته را عارض شوم:
1)وظیفه ی مقلدین مراجعه ی به احادیث نیست و فهم احادیث و برداشت انچه به جرات بتوان با حجت قاطعه به دین نسبت داد و حجت نزد خدا بر ان اقامه نمود کار مجتهد و مرجع تقلید است . اگر بنا باشد برای فهم احکام همه ی ما به احادیث و منابع خام مراجعه کنیم در اینصورت باید مجاز بدانیم که مثلا یک بیمار قلبی برای یافتن داروهای درمانی خود ،شخصا به کتب فوق تخصص قلب مراجعه کند و به این ترتیب بدنبال یافتن در مان خود باشد .و این را احدی مجاز نمیداند .مراجعه ی به خبره ی هر فنی ،امری معقول و متداول و عقلایی است و ارتکاب خلاف ان موجب مذمت عقلاست ....

البته دوستان تلاش زیادی کردند و توضیح زیادی دادند، ولی آنچه شبهه را در من از بین برد، همین بود. ضمن اینکه علمای اسلام در حرام بودن دوستی پسر و دختر اجماع دارند.

درهمه حالات انسان بایدرضایت خدارادرنظربگیرید ودراین مورداگرخداناظرصحبت کردن ماباان نامحرم باشد طبق عقل ومنطق ناخوشاینداست

موضوع قفل شده است