دلم میخواد ازدواج کنم

تب‌های اولیه

90 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

اللیل والنهار;771114 نوشت:
باسلام
از کجا میدانید بنده هم تو این شرایط نبودم
وقتی خدا بالاتر از نیاز جسمی شد اصلا انقدر بی ارزش میشه که بتونی تحملش کنی
سخت هست ولی ارزشش به همین سختیه
اگه راحت بود دیگه اجر و ثواب برای چی بود اصلا نیازی به امتحان نبود
وقتی ۲۴ ساعت دغدغه شد اینجور مسائل تحمل کردنش سخت میشه
شما برای مدرک گرفتن چقدر سختی رو تحمل میکنید
پس از همون اول ابتدایی بگید من نمیتونم درس بخونم دکتری رو بدید برم تحمل این همه سختی ندارم

بسیار زیبا.حتما شما عارف تشریف دارید که در درد خدا رو میبینید.اما یک مقدار هم فرض رو بر این بزارین که طرف مقابل عارف نیست و بجای چشوندن درد به طرف راه دیگه ای قرار بدین.
مگر دونستن قدر نعمت ثواب نداره؟خدا که به شما چشم داده مگه ازتون نخواسته قرآن بخونین؟
بحث سره داشتن یا نداشتن یک نعمته نه استفاده از اون.من میگم خدا چرا به اون کوره چشم نداده،الان داره زجر میکشه.بهش میداد بعد میگفت چرا قدر نعمت من رو ندونستی.خدا اگر به من عقل داده من باید از اون استفاده کنم تا دکتر بشم اگر نشم کفران نعمت کردم.
خدا به موقع به من زن بده بعد ازم بخاد که شهوت رو کنترل کنم.من میگم چرا به من به موقع زن نمیده؟چیزه بدی میخام.
الان تو جواب میگین حکمت خدا.چرا حکمت تو ندادنه تو دادن نیست.من این رو نمیفهمم.

محسن امیری;771135 نوشت:
بسیار زیبا.حتما شما عارف تشریف دارید که در درد خدا رو میبینید.اما یک مقدار هم فرض رو بر این بزارین که طرف مقابل عارف نیست و بجای چشوندن درد به طرف راه دیگه ای قرار بدین.
مگر دونستن قدر نعمت ثواب نداره؟خدا که به شما چشم داده مگه ازتون نخواسته قرآن بخونین؟
بحث سره داشتن یا نداشتن یک نعمته نه استفاده از اون.من میگم خدا چرا به اون کوره چشم نداده،الان داره زجر میکشه.بهش میداد بعد میگفت چرا قدر نعمت من رو ندونستی.خدا اگر به من عقل داده من باید از اون استفاده کنم تا دکتر بشم اگر نشم کفران نعمت کردم.
خدا به موقع به من زن بده بعد ازم بخاد که شهوت رو کنترل کنم.من میگم چرا به من به موقع زن نمیده؟چیزه بدی میخام.
الان تو جواب میگین حکمت خدا.چرا حکمت تو ندادنه تو دادن نیست.من این رو نمیفهمم.

عجب
اول درد بوده بعد درمان :Khandidan!:

اللیل والنهار;771139 نوشت:
عجب
اول درد بوده بعد درمان :Khandidan!:

عجب.یعنی خدا اول مارو زجر میده تا بفهمیم بعد درمان رو میده؟این که ظلمه.نیست؟
آیا خدا نمیتونه درک نعمت رو بده؟

محسن امیری;771140 نوشت:
عجب.یعنی خدا اول مارو زجر میده تا بفهمیم بعد درمان رو میده؟این که ظلمه.نیست؟
آیا خدا نمیتونه درک نعمت رو بده؟

خدا زجر نمیده
خدا یک نیازی در شما قرار داره
بعد گفته زندگی و ازدواج آسان و ساده
حالا من اومد هی گفتم اول ماشین بعد خونه جدا بعد گونه دماغ قد فامیل مسخره میکنند فلانی چرا داره من ندارم و...
حالا زجر بکش
خودت داری شرایطی زجر آور برای خودت بوجود میاری

اللیل والنهار;771145 نوشت:
خدا زجر نمیده
خدا یک نیازی در شما قرار داره
بعد گفته زندگی و ازدواج آسان و ساده
حالا من اومد هی گفتم اول ماشین بعد خونه جدا بعد گونه دماغ قد فامیل مسخره میکنند فلانی چرا داره من ندارم و...
حالا زجر بکش
خودت داری شرایطی زجر آور برای خودت بوجود میاری


نشد.رفتیم تو یه فضای دیگه.
یه داستان تعریف میکنم بعد وارد بحث شما میشم.اول اینکه من زندگی خودمو دارم بحث میکنم و اون چیزی که شما گفتید رو من نمیخواستم.
اما داستان:
روزی روزگاری بود در دوران گذشته در یکی از این شب ها یک پسری در خواب محتلم میشه.این پسر سنه زیادی نداشته مثلا 13 یا 14 سال.بعد از این اتفاق ایشون میرن پدرو مادرش رو بلند میکنه و بهشون میگه من محتلم شدم و باید ازدواج کنم همون شب پدر و مادر میرن خواستگاری دختر همسایه،همون نصفه شب عقد میکنن و دخترو میارن خونه خودشون.
این داستان تخیلی نبود بلکه نحوه ی ازدواج علامه حلی بود.
اما بنده در حدود 6 ساله که به هر زبونی دارم میگم که باید ازدواج کنم اما اونچیزی که پدرم میگه اینه که پول ندارم تو هم کار نداری و بورو درست رو بخون.مادرمم میگه کو دختر؟پیدا کن تا برات بگیرم.
حالا به کجای این دنیا بر میخورد اگر خدا موقعیت رو برای بنده جور میکرد؟ینده هم راضی بودم به ازدواج از خودم پایینتر و معتقد بودم اگر انسان زندگیرو از صفر بسازه لذت زندگی بیشتره.(این در جواب حرف شما که گفتید باید آسون گرفت).
اما اگر ما بگیم که تمام اتفاقات در این دنیا در طول اختیار خدا قرار داره پس هیچ اتفاقی نمیوفته مگر خدا بخاد.یعنی خدا خواست که من نیاز داشته باشم و در عین حال تو همین موقعیت بمونم و اذیت بشم.
دوباره میگم،حالا به کجای این دنیا بر میخورد اگر خدا موقعیت رو برای بنده جور میکرد؟ بعد میگفت حالا خودت رو نیگر دار؟

محسن امیری;771159 نوشت:

دوباره میگم،حالا به کجای این دنیا بر میخورد اگر خدا موقعیت رو برای بنده جور میکرد؟ بعد میگفت حالا خودت رو نیگر دار؟

ببینید شما دارید میگید شرایط براتون فراهم میشد بعد میگفت
خب وقتی شما به راحتی بتوانید ازدواج کنید دیگه چه خود داری !!!
خانواده در شرایطی هست همون لحظه براشون موقعیت رو فراهم میکنند
بله پسر خاله بنده هم گفت دختر رو میخوام براش گرفتن
ولی برادر بنده گفت دختر رو میخوام نتوانستند بگیرند
پس مجوزی برای برادرم شد که بره دنبال گناه یا برای فراهم کردن شرایط تلاش نکنه
بالاخره مطمئنا اجر و ثواب این دو کمتر از هم نیست
ممکنه یکی ازدواج هم بکنه خیلی زود بعد ازدواج چشمش به زن و بچه مردم باشه
یکی هیچ ازدواج هم نکرده ولی چشمش رو حفظ کرده از نگاه کردن به نامحرم
همه اینا شبیه تحویل پایان نامه هست
موضوع ها متفاوت مهم نتیجه هست :ok::Cheshmak:

اللیل والنهار;771165 نوشت:
ببینید شما دارید میگید شرایط براتون فراهم میشد بعد میگفت
خب وقتی شما به راحتی بتوانید ازدواج کنید دیگه چه خود داری !!!
خانواده در شرایطی هست همون لحظه براشون موقعیت رو فراهم میکنند
بله پسر خاله بنده هم گفت دختر رو میخوام براش گرفتن
ولی برادر بنده گفت دختر رو میخوام نتوانستند بگیرند
پس مجوزی برای برادرم شد که بره دنبال گناه یا برای فراهم کردن شرایط تلاش نکنه
بالاخره مطمئنا اجر و ثواب این دو کمتر از هم نیست
ممکنه یکی ازدواج هم بکنه خیلی زود بعد ازدواج چشمش به زن و بچه مردم باشه
یکی هیچ ازدواج هم نکرده ولی چشمش رو حفظ کرده از نگاه کردن به نامحرم
همه اینا شبیه تحویل پایان نامه هست
موضوع ها متفاوت مهم نتیجه هست :ok::Cheshmak:

ببخشید اما ما زنای محسنه داریم که خیلی بدتر از زنا است.اصل خود داری زمانیه که نعمت داشته باشی بعد خودت رو نگه داری.
ثانیا من نمیگم مجوز میشه اما اگر به گناه افتادم و خدا گفت چرا گناه کردی میگم درد رو تو دادی اما درمان ندادی.
اونی که آنی ازدواج کرد بیشتر باید دقت کنه چون خدا نزاشت درد بکشه.

:hey::hey: چی بگم والا...

محسن امیری;771168 نوشت:
ببخشید اما ما زنای محسنه داریم که خیلی بدتر از زنا است.اصل خود داری زمانیه که نعمت داشته باشی بعد خودت رو نگه داری.
ثانیا من نمیگم مجوز میشه اما اگر به گناه افتادم و خدا گفت چرا گناه کردی میگم درد رو تو دادی اما درمان ندادی.
اونی که آنی ازدواج کرد بیشتر باید دقت کنه چون خدا نزاشت درد بکشه.

اشتباه اول شما چرا فکر میکنید خانواده باید برای شما زن بگیره
شما برو کار کن کارگری کن پس انداز کن به اندازه دارایی برو در خونه یکی که توقعش در حد بضاعت شما باشه درد نکش
شما میخواهید بخوری بخوابی عید هی به این و اون نگاه کنی هی بگی چرا داره من ندارم بعد هی زجر بکشی
مشکل اینجاست شما دوست داری یه پدر مادری داشته باشی بدون زحمت به همه چی بررسی و حالا نداری پس تمام
نعمت رو داشته باشی اگر نداری پس هیچ پاسخی در مقابل چیزی که نداری نیست
فرد نابینا برای نگاه به نامحرم مورد مؤاخذه قرار نمیگیرن
خدا میتونست شما رو طوری بیافرینم که هیچ درکی از این نیاز نداشتید حال خود داری شما چه معنی داشت !!!!!!
اصل اینجا حفظ خود از گناه هست حال اگر سخته نمی تونه راهکار که براتون خدا قرار داده برید دوست ندارید خب زجر بکشید
تایپک کارشناس داره انشاءالله راهنمایی میکنند
چون دوست ندارم تایپک از موضوع اصلی منحرف بشه

mehrant;771084 نوشت:
این حرف رو نفرمایید
روایت هم هست که خانمی خدمت یکی از ائمه اومدن و گفتن من ازدواج نمیکنم تا به فضیلت دست پیدا کنم....و حضرت هم جوابشون میدن اگر ازدواج نکردن فضیلت بود و خوب بود حضرت زهرا که بهترین زنان عالم بودن هم ازدواج نمیکردن....

در شان من نیست که برای ازدواج به دنبال مردان بروم !!
از طرف دیگر انتظارات مردان برای ازدواج واقعا بالاست
دیگر مردانی وجود ندارند که فقط ایمان براشون مهم باشه
اگه خانم کوچکترین مشکل ظاهری داشته باشد هیچ وقت انتخاب نمیشود
پس در این صورت نه به خاطر کسب فضیلت بلکه به خاطر راحتی اعصاب و خیال بیخیالی و صرف نظر از ازدواج بهترین راه هست
موفق باشید

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

محسن امیری;771107 نوشت:
یه سوال.حتما شده که یک یا چند بار درد شدید رو تجربه کنین.مثلا در دندون یا در کلیه یا هرچی.چرا تو اون موقع آخ و ناله میکردین؟

این سوال برای من جالب بود...

هر کسی از دوستان توانست جواب این سوال یا دلیلی دال بر بی ربط بودن این مثال با موضوع بحث، بگه ممنون میشم:Sham:

...........................................................................................

...........................................................................................

استاد نشاط، همچنان منتظرم جواب سوالی که اول تاپیک از شما پرسیدم رو بفرمایید:Sham:

یا علی[/]

[="Blue"]

محسن امیری;771100 نوشت:
باید به شما تبریک بگم.
بنده هم 4 سال پیش به همین اما حسین نظر کردم.اما نشد.با خدا عهد بستم . هنوزم انجام میدم اما گره رو گره افتاده.
به این نتیجه رسیدم که خدا کار نداره بندش زجر میکشه،اذیت میشه یا نه.کاره خودشو میکنه.میدونی مثل چی میمونه.مثل این میمونه که طرف میلیاردره میزنه به ماشین من عین خیالش نیست من ناراحت شدم یا نشدم بر میگرده بهم میگه یه ماشین عین همین برات میخرم پول تصادفم میدم اما نمیدونه من ناراحت میشم.
اگه به خدا بکی من ناراحت شدم میگه عوضشو تو بهشت بهت میدم.اما من الان دارم ناراحتی میکشم.اون خدایی که کن فیکون میکنه میتونه گره کار منم باز کنه اونموقع ازم قدر دونستن بخاد.اما دیگه نمیشه.وقتش گذشته.

سلام
یاد حرف یکی از اقوامم افتادم که چند سال پیش یه حاجتی داشت، نماز می خوند با سجده های طولانی، التماس میکرد که خدایا باید بهم بدی، باید که باید، من کاری ندارم، تروخدا بهم بده، به اماما قسمت میدم بهم بده!!!!!!!!!

خدا حاجتش رو بهش داد، اما بعد از رسیدن به اون حاجت سختی های زیادی از سر همون که به نظر خودش خیر بود بهش رسید، حالا همش میگه وقتی دعا میکنید بگید خدایا اگر صلاحم درش هست بهم بده وگرنه نده![/]

ترنم باران*;770991 نوشت:
خوب هی بشنوه وجواب نده اخرش که چی؟ نمیگه این بنده از درگاهش ناامید میشه؟
شما یه در بسته رو مگه چقدر میتونی بزنی ومنتظر باشی کسی بیاد باز کنه؟ یه ماه ؟ دوماه چند ماه چندسال؟ اخرش وقتی در رو به روت باز نکنن ناامید برمیگردی ودیگه سراغش نمیری

دلسوخته اى هر شب خدا را مى خواند و ذکر الله از دهان او نمى افتاد. در همه حال لفظ الله بر زبان داشت و یک دم از این ذکر، نمى آسود.
شبى شیطان به سراغش آمد و گفت : این همه الله را لبیک کو ؟ چگونه او را این همه مى خوانى و هیچ پاسخ نمى شنوى ؟ اگر در این ذکر، سودى بود، باید ندایى مى شنیدى و لبیکى مى آمد.
مرد، شکسته دل شد و به خواب رفت . در خواب حضرت خضر را دید که به او مى گوید: چه شد که از ذکر بازماندى ؟
گفت : همه عمر او را خواندم ، هیچ پاسخ نشنیدم . اگر بر در کسى چند بار بکوبند ، پاسخى شنوند . من سال ها است که الله مى گویم و لبیک نمى شنوم . ترسم که مرا از خود رانده باشد و سزاوار لبیک نباشم . خضر گفت : هرگاه که او را خواندى ، او تو را پاسخ گفته است .
گفت : چگونه ؟ گفت : همین که او را مى خوانى ، او تو را حال و توفیق داده است که باز بیایى و الله بگویى . آن الله گفتن هاى تو، لبیک هاى خدا است . اگر رد باب بودى ، آن توفیق نمى یافتى که باز آیى و باز او را بخوانى . بدان که اگر در دل تو سوز و دردى است ، آن سوز و گدازها، همان فرستادگان خدا هستند که از جانب خدا تو را پاسخ مى گویند و به درگاه او مى کشانند.
گفت آن الله تو لبیک ماست
آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یا رب تو لبیک هاست

محسن امیری;771109 نوشت:
قسمت اول برای من هم سواله.چون سره خودم اومد.
خدا میتونه دوای شیرین بنویسه.چرا دوای تلخ؟دکتر نمیتوهه کن فیکون بکنه اما خدا میتونه.خدا میتونه بدون در بده چرا با درد.چرا از بندش قدر خواهی نعمت رو نمیخاد و زجر نداشتن رو میخاد؟

به خاطر اینکه خدا از خلقت این بشر هدفی داشته...قرار نیست که خوش خوشان بیاد و بره .به هر حال باید امتحانشو پس بده. به همین دلیل جهاد با نفس میشه جهاد اکبر، خیلی خیلی سخت بوده جنگ با نفس خودت. ما در هر حال در محضر خدا هستیم چه بخایم چه نخایم دست مانیست پس بهتره به جای اینکه از خدا فرار کنیم و شکوه کنیم از خودش کمک بخایم.خدا که مثل ما بخیل و ناتوان نیست. حتمن کمکمون میکنه..

نقل قول:

نوشته اصلی توسط محسن امیری
یه سوال.حتما شده که یک یا چند بار درد شدید رو تجربه کنین.مثلا در دندون یا در کلیه یا هرچی.چرا تو اون موقع آخ و ناله میکردین؟

یا زینب کبری;771574 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

این سوال برای من جالب بود...

هر کسی از دوستان توانست جواب این سوال یا دلیلی دال بر بی ربط بودن این مثال با موضوع بحث، بگه ممنون میشم:Sham:

...........................................................................................

...........................................................................................

استاد نشاط، همچنان منتظرم جواب سوالی که اول تاپیک از شما پرسیدم رو بفرمایید:Sham:

یا علی


باسلام
مهم ناله کردن نیست
مهم اینه با ناله کردن مشکل حل میشد؟!

راه روشن;771214 نوشت:
در شان من نیست که برای ازدواج به دنبال مردان بروم !!
از طرف دیگر انتظارات مردان برای ازدواج واقعا بالاست
دیگر مردانی وجود ندارند که فقط ایمان براشون مهم باشه
اگه خانم کوچکترین مشکل ظاهری داشته باشد هیچ وقت انتخاب نمیشود
پس در این صورت نه به خاطر کسب فضیلت بلکه به خاطر راحتی اعصاب و خیال بیخیالی و صرف نظر از ازدواج بهترین راه هست
موفق باشید

من هم نگفتم شما خودتون برید همسر پیدا کنید.....گفتم از ازدواج کردن منصرف نشید و نگید بیخیال مجردی خوبه....چون اگر خوب بود اون بهترین زنان عالم هم باید راه بهتر از نظر شما یعنی مجردی رو انتخاب میکردن نه راه بدتر یعنی ازدواج
دوما دیگر مردانی وجود ندارن که ایمان براشون مهم باشه بی انصافی هست در خصوص مردانی که اینجوری هستن ولی شما نادیده گرفتیدشون و همه رو با یه چوب روندید و تر و خشک رو باهم سوزوندید

[=Microsoft Sans Serif]

اللیل والنهار;771609 نوشت:
باسلام
مهم ناله کردن نیست
مهم اینه با ناله کردن مشکل حل میشد؟!

سلام

حق با شماست....

حالا سوال من اینه که چرا این به این جوون بنده خدا می گید... برید به واعظی که در منبر و محراب جلوه می کند بگید، آقا جان، چون آه و ناله درد دندان شما را ساکت نمی کند، پس کار درستی نیست که آه و ناله می کنید.. و بهتر است صبر جمیل داشته باشید.!!

و بدین ترتیب واعظ بنده خدا دیگر از درد دندان ناله نکرد...!!!!

از لغت واعظ منظور خاصی نداشتم... فقط خواستم یه یادی هم از شعر حافظ بشه

یا علی

mehrant;771620 نوشت:
من هم نگفتم شما خودتون برید همسر پیدا کنید.....گفتم از ازدواج کردن منصرف نشید و نگید بیخیال مجردی خوبه....چون اگر خوب بود اون بهترین زنان عالم هم باید راه بهتر از نظر شما یعنی مجردی رو انتخاب میکردن نه راه بدتر یعنی ازدواج
دوما دیگر مردانی وجود ندارن که ایمان براشون مهم باشه بی انصافی هست در خصوص مردانی که اینجوری هستن ولی شما نادیده گرفتیدشون و همه رو با یه چوب روندید و تر و خشک رو باهم سوزوندید

من نادیده گرفتم؟؟؟
همین ماه پیش بود که خواستگار روحانی به خانه ی ما آمد اما پشیمان شد
چرا؟
به خاطر ظاهر ...
دیگه وقتی روحانی با من اینطور برخورد کرد از آدمای عادی هیچ انتظاری ندارم
به هر حال من نتیجه گرفتم که ازدواج مال زیبارویان هست کسی که زیبا نیست باید بیخیال ازدواج شود
این یک حقیقته که ماه گذشته بهش رسیدم

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

راه روشن;771645 نوشت:
من نادیده گرفتم؟؟؟
همین ماه پیش بود که خواستگار روحانی به خانه ی ما آمد اما پشیمان شد
چرا؟
به خاطر ظاهر ...

من حرف شما رو درک می کنم..

اما قوی باشید.....

این که میگید ظاهر.... مقابلش هم تو آقایون میگن پول.... یعنی صحیح و سالم میره خواستگاری... بعد واسه نداشتن پول ردش می کنن.... یعنی می خوام بگم چه خانم ها چه آقایون... افراد زیادی با هم همدرد هستن

یه چیزی هم که هست... توصیه دوستان رو مبنی بر حضور در اجتماعات سالم رو جدی بگیرید.... به دو دلیل (البته دو مورد فقط به ذهنم می رسه)

1- حال و هوای روحی خودتون خوب میشه و آدم های با نشاط خیلی طرفدار دارن.:ok:
2-در کنار اینکه نشاط دارید، با نکات مثبت شناخته میشید...

راه روشن;771645 نوشت:
باید بیخیال ازدواج شود

هر چقدر سخت... ولی با این نا امیدی مبارزه کنید که آدمو بدبخت می کنه...
اینو تجربه کردم که می گم.... واقعا نا امیدی آدمو از زندگی ساقط می کنه[/]

راه روشن;771645 نوشت:
من نادیده گرفتم؟؟؟
همین ماه پیش بود که خواستگار روحانی به خانه ی ما آمد اما پشیمان شد
چرا؟
به خاطر ظاهر ...
دیگه وقتی روحانی با من اینطور برخورد کرد از آدمای عادی هیچ انتظاری ندارم
به هر حال من نتیجه گرفتم که ازدواج مال زیبارویان هست کسی که زیبا نیست باید بیخیال ازدواج شود
این یک حقیقته که ماه گذشته بهش رسیدم

گاهی پدر ومادرا خیلی به طاهره دخترشون سخت میگیرن بیشتر توی شهرستان اینجوریه
خودمن توی بیشتر خاستگاری هام لباس عین فرم مدرسه میپوشیدم مقنعه مانتو چادر:Khandidan!:از دم مشکی هاالبته انتخاب خودم بود
اما هر شکل وظاهری که داریم واسه خودمون محترم وعزیز هستیم نباید اینجوری قضاوت کرد هرکسی یه شکلیه دیگه خودمن به نطره خیلی ها قشنگم به نظرخیلی ها زشت برام مهم نیست
هرکسی یه سلیقه ای داره به نظر من اصلن ادم زشت وجود نداره
من بیشتر زشتی هارو از رفتار میبینم
باید روی فن بیان وپرسش وپاسخ منطقی و.....اینجور مسایل بیشتر کار کنیم بایدمغرور ودست نیافتنی به نظر بیای
نظرمن نیس ها نظر همسرم هست ایشون منو دوست داشته چون به نظرش مغرور ودست نیافتنی بودم

زینبیون;771585 نوشت:

سلام
یاد حرف یکی از اقوامم افتادم که چند سال پیش یه حاجتی داشت، نماز می خوند با سجده های طولانی، التماس میکرد که خدایا باید بهم بدی، باید که باید، من کاری ندارم، تروخدا بهم بده، به اماما قسمت میدم بهم بده!!!!!!!!!

خدا حاجتش رو بهش داد، اما بعد از رسیدن به اون حاجت سختی های زیادی از سر همون که به نظر خودش خیر بود بهش رسید، حالا همش میگه وقتی دعا میکنید بگید خدایا اگر صلاحم درش هست بهم بده وگرنه نده!

حرف شما درسته اما مرتبط با حرف بنده نیست.

zah94;771601 نوشت:
به خاطر اینکه خدا از خلقت این بشر هدفی داشته...قرار نیست که خوش خوشان بیاد و بره .به هر حال باید امتحانشو پس بده. به همین دلیل جهاد با نفس میشه جهاد اکبر، خیلی خیلی سخت بوده جنگ با نفس خودت. ما در هر حال در محضر خدا هستیم چه بخایم چه نخایم دست مانیست پس بهتره به جای اینکه از خدا فرار کنیم و شکوه کنیم از خودش کمک بخایم.خدا که مثل ما بخیل و ناتوان نیست. حتمن کمکمون میکنه..

مساله اینه که بدون اختیار در جایی قرار گرفتی که باید زجر بکشی.این سواله منه.خداوند به وجود آورد بدون اینکه از من بپرسه.خوب این قابله فهمه.اما من نمیخام زجر بکشم چرا به زور باید زجر بکشم.
این رو نمیتونم بفهمم.خدایی که میتونه بدون درد هر چیزی رو بده چرا باید از انسان بخاد که زجر بکشه.چرا انسان رو بین عمل کردن و نکردن نزاشته؟

در ایه ی 77 سوره ی طه خداوند میفرماید: به موسی وحی کردیم
[="#FF0000"]بندگان مومن مرا[/]
شبانه از شهر بیرون ببر و برای آنها در دریا راهی خشک پدید آور به طوری که
[="#FF0000"]نه از رسیدن فرعونیان ترسناک باشی
و نه از غرق شدن اندیشه کنی[/]
اگر به این ایه توجه کنید متوجه میشید که واقعا وظیفه ی ما به عنوان انسان چی هست...
کافی است ما راه درست رو انتخاب کنیم و به خدا توجه کنیم= بنده ی مومن خدا باشیم
در این صورت
نه از گذشته ی خود بهراسیم حتی اگر فرعونیان را پشت سر داشته باشیم
و نه نگران اینده باشیم حتی اگر دریایی از غصه ها و مشکلات روبروی ما باشد
خدا خودش فرعونیان و نگرانی های گذشته ی مارو در دریا غرق میکنه و مار و به سلامت به مقصد می رسونه
این رو هم بدونید که هر شخصی در زندگی مشکلاتی داره
چرا به جای اینکه از خدا شکایت کنیم با خودش درد دل نمی کنیم؟

ای بابا.قرار دادن یک نفر داخل یک دنیا که در اون زحمت و درد هست در حالی که میشد همون کار رو بدون زحمت امجام داد یک کاره اشتباهه.کار درست رو غلط انجام دادنه.

[="Blue"]

محسن امیری;771822 نوشت:
خداوند به وجود آورد بدون اینکه از من بپرسه

یعنی می خواستید قبل از بدنیا اومدنتون ازتون بپرسه که دوست دارید به دنیا بیایید یا نه؟!
ولی شما که اون موقع وجود نداشتید که خدا بخواد نظرتون رو بپرسه![/]

تنهای تنها;771801 نوشت:
من نادیده گرفتم؟؟؟
همین ماه پیش بود که خواستگار روحانی به خانه ی ما آمد اما پشیمان شد
چرا؟
به خاطر ظاهر ...
دیگه وقتی روحانی با من اینطور برخورد کرد از آدمای عادی هیچ انتظاری ندارم
به هر حال من نتیجه گرفتم که ازدواج مال زیبارویان هست کسی که زیبا نیست باید بیخیال ازدواج شود
این یک حقیقته که ماه گذشته بهش رسیدم
گاهی پدر ومادرا خیلی به طاهره دخترشون سخت میگیرن بیشتر توی شهرستان اینجوریه
خودمن توی بیشتر خاستگاری هام لباس عین فرم مدرسه میپوشیدم مقنعه مانتو چادراز دم مشکی هاالبته انتخاب خودم بود
اما هر شکل وظاهری که داریم واسه خودمون محترم وعزیز هستیم نباید اینجوری قضاوت کرد هرکسی یه شکلیه دیگه خودمن به نطره خیلی ها قشنگم به نظرخیلی ها زشت برام مهم نیست
هرکسی یه سلیقه ای داره به نظر من اصلن ادم زشت وجود نداره
من بیشتر زشتی هارو از رفتار میبینم
باید روی فن بیان وپرسش وپاسخ منطقی و.....اینجور مسایل بیشتر کار کنیم بایدمغرور ودست نیافتنی به نظر بیای
نظرمن نیس ها نظر همسرم هست ایشون منو دوست داشته چون به نظرش مغرور ودست نیافتنی بودم

جواب راه روشن خانم : همه اخوند ها بد نیستن ببخشید شاید کسی اینجا روحانی باشه من خودم پسرم من روحانی میشناسم خادم حرم امام زاده بوده داخل خود حرم یک حرف های زشت و قبیحی میزنه که من از خود امام زاده خجالت میکشیدم ایشون این حرف ها میزدن

اخوند یا شیخ هم داریم مثل ایت الله بهجت روحش شاد همه ادم ها توشون خوب و بد هست نباید به همه به یک چشم نیگاه کرد و قضاوت کرد همه رو

شاید برای ایشون ظاهر مهم بوده

من خودم نه اخوندم نه ملا ولی معیارهام اصلا توش ظاهر زیبا نیست ایمان و محجبه بودن و وفاداری و غیره

...............................................................................

خانم تنهای تنها که مدام داری به شهرستانی بودن توهین میکنی مگه شما کجایی هستی که میگی شهرستانی همه ایرانی ها اریایی بودن و روزی کوچ نشین

حالا ازبس مغرورانه حرف میزنید که میگین شهرستانی به دیگران

هر کس دور ماند از اصل خویش باز جورید روزگار وصل خویش

جناب عالی از خاکی من و بقیه دیگران از خاک برتری به کسی ندارین که میگید شهرستانی

همسرتون یک چیزی گفته دلیل و مستند نیست که شما میگی به دیگران

شیطان سال ها سجده کرد به جرم تکبر و غرور خداوند از درگاهش راند

هیچ مردی از دخترهای مغرور خوشش نمیاد هیچ ادمی اصلا از کسی که مغرور و خود بزرگ بین هست خوشش نمیاد

دختر یا پسر باشه

باید طوری رفتار کنه با نامحرم که خود فرد مقابل خجالت بکشه و نتونه به این افکار مثل دوست دختری و ......... فکر کنه نسبت بهش

این که مغرور باشی و .............. هیچ وقت درست نیست
.............................................................................................................

جمله پایانی انشالله همه جوان ها خوشبخت بشند

ما هم مجردی رو ترجیح میدیم :ok:

زینبیون;771843 نوشت:

یعنی می خواستید قبل از بدنیا اومدنتون ازتون بپرسه که دوست دارید به دنیا بیایید یا نه؟!
ولی شما که اون موقع وجود نداشتید که خدا بخواد نظرتون رو بپرسه!

خداوند اگه علم بی نهایت داره.میدونه این مخلوقی که خلق میکنم سرنوشتش چیه>آیا اصلا راضی به وجود هست یانه.خداوند قبل از اینکه شمر رو بیافرینه از سرنوشت اون خبر داشت.اگر اینطوری نباشه خلقت خدا اتفاقی بوده که اونم از جهل سرچشمه میگیره و این از ذات خدا به دوره.

:Kaf: بی خیال ... کار از این حرفا گذشته ... :Khandidan!:

سلام
ازدواج همه زندگی نیست عزیزم ...یک سخن تلخ و تکراری و البته نامفهموم!
روزگار خیلی سختی داری و جامعه و مشکلاتش باعث شده از خیلی چیزا محروم باشی .کاملا درک میکنم و حق 120 درصد باشماست !!!!
اما حالا چه میشه کرد؟ بشینن خواهرا همدردی کنن و باهم به شغل شریف آبغوره گیری مشغول بشن؟

مطمئن باش خیلی رسالات دیگه ای داریم که برای اون مبعوث شدیم خلق شدیم نه فقط تشکیل خانواده ! تازه این رو هم برای تسکینت گفتم موقتا!!تازه شما آقا پسر نیستی که تشکیل خانواده بدی و شروع کننده باشی شما فقط به فکر انتظار تشکیل خانواده ای و این یه انفعال خنده داره برای هر دختر ... یه سرعت کمتر از 120 ؟؟نه یه عقب گرده ... مگه توی قرآن خدا نفرمود که من روزیتو میدم خیالت تخت؟؟انقدر دچار مقایسه نشیم! هرکی یه جور امتحان میشه (و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من اموال و الانفس و الثمرات ...)میدونم سخته میدونم داغون میشی اما اجر شهید رو ک به هر کس نمیدن همینطوری!! وقتتون رو پر کنید برید پی هدف زندگی ! یه بنده خدایی رو دیدم که از مستبصرین بود ! انقدر تشنه بود اونقدر تلاش کرده بود با کلی بدبختی ....به این فکر افتاده بود که چرا زندگی میکنیم ؟!!! سر آخر هم بهش رسید .. خوشبخت شد .. خوشبخت یعنی چه کسی دقیقا ؟؟؟ اگه فلسفه ی حرفایی که میزنیم بدونیم دیگه دست از بعضی فکرا بر میداریم ... دلم میخواهد ازدواج کنم ! خب عقلتون اونوقت چی میخواد عزیزم ؟؟ فطرت تون؟ نمیگه وقته صبره؟ وقت چیزای مهم تری غیر بیکاری که شما رو به این فکرا انداخت ؟؟ مطمئن باش کسی که توی مقدمه بمونه اینطور به این حال میافته البته حالتون خیلی هم خوبه فقط کمی افکارتون به سمته یه جوّ هایی رفته ایشالا برم میگرده ... میدونم که حالتون خوبه خوبه ... چون شما خدا داری عزیزم ... مگه نه؟؟ خدا هم که صفات عین ذاتش رو بلدید حتما اینجا لازم به نام بردن نیست ... یه کم کتاب قوانین راهنمایی رانندگی زندگی رو بخونیم... معنیشا! به فکر درست شدن باشیم حالمون قشنگ سر جاش میاد و شیطون رجیم واقعا دست از سرمون بر میداره .. چطوری؟ بابا مگه قسم نخورد ؟اونوقت چی گفت؟ گفت الّا مخلصین ... خب خالص بشیم برای خدا . کاری نداره که!!!! فقط یه سنگ بزرگه .. خب حالا میبینم که به چیزای مهم تری فکر میکنید ... ما خودمون کلی بدبختی داریم دیگه وقت مزخرفات شیطونو نداریم ... میدونیم که خدامون اگر چیزی برامون مقدر میکنه واسه اینه که به ظرفیت وجودیمون آگاهه و داره میزانش رو بررسی میکنه .....یه کم با خودمون فکر کنیم به حکمتش ....از خدا بخوایم حکمتش رو بهمون بده! نه این که بگی چرا بقیه ... خودتو با بقیه مقایسه نکن دختر! کجای کاری وقتی همه به فکر آدم بودن هستن به فکر یه کسی شدن ! به فکر ساختن خودشون چرا بعضی دخترا باید بشینن و دست روی دست بزارن همینطوری صبر کنن تا یکی بیاد و خوشبختشون کنه ! تو باید خودت رو بسازی همون بشو که باید!!!!
پاشو یه حرکتی بکن خودتو بساز
زندگی بالا بلندی داره !
خواهشا بس کنید آبجیای گلم
چرا انقدر به هم انرژی منفی میدید
مطمئن باشید خدا از شما میخواد که خودتون رو بسازید
وگرنه یکی میشدید مث بقیه !!!!
زندگی . خوردن . خوابیدن .خوشی و استراحت . ازدواج . تشکیل خانواده و سر آخر مردن !مثّ بقیه! اینم شد زندگی؟؟
بابا پروازتونو بکنید .. اونی بشید که خداتون گفت مولاتون گفت ! اینا حرفای من نیست حرفای یه بنده خداست یه استاد خودتونم میدونید

اساسا به مقوله ای به نام "" الگو "" فکر کردیم؟؟؟

تاسف باره حال من اگر انتظار و صبر جامعه جهانی از سرم پریده باشه ... وقتی یه عده عملا منتظر سوشیانت هستن من هنوز خیال موعود زمانه ام و درد صبر و انتظارش رو هم تا به حال نداشتم ....

ترگل;770674 نوشت:
استاد نشاط گفتن 23سالته ... واقعا برای 23 سال این همه آه وناله زیاد نیست؟؟؟؟؟
یکم به بزرگتر از خودت فکر کن!! فکر کن اونا چی کشیدن!!!
فکر میکنی اونا عین خیالشون نیس یا دغدغه شو ندارن یا شرایط شو ندارن؟؟؟؟
فکر کن اونا دارن چه شرایطی رو تحمل میکنن ولی توکل شون به خداست و تو با 23سال اینجوری مینالی ...
نمیدونم.... دوست داری همینجوری ادامه بده ...
ولی فقط و فقط خودتو اذیت میکنی ...

حرفتون رو قبول دارم ترگل جان . واقعا درست میگید.

اما استاتر عزیز ... میشه خیلی دلداری داد و از حرفای خوب گفت ... اما بگید چه قدر براتون تاثیر داشته پس تصمیم بگیر خواهر عزیز و صبورم منتخب بشی ..فرشته ها اون بالا به هم دیگه نشونت بدن ...حتی خدام بهت افتخار میکنه وقتی اینقدر صبور و تلاشگر و عبدی که خلاف جهت آب شنا میکنی و میسازیییی....

[="Purple"]

ستاره زهراء;772097 نوشت:
حرفتون رو قبول دارم واقعا درست میگید تازه میشه خیلی دلداری داد و از حرفای خوب گفت ... اما بگید چه قدر براتون تاثیر داشته پس تصمیم بگیر خواهر عزیز و صبورم منتخب بشی ..فرشته ها اون بالا به هم دیگه نشونت بدن ...حتی خدام بهت افتخار میکنه وقتی اینقدر صبور و تلاشگر و عبدی که خلاف جهت آب شنا میکنی و میسازیییی....

ببخشید متوجه منظورتون نشدم:Gig: من خطابم به استارتر بود اونم فقط یه مثال بود...[/]

امیدوارم خواهر خوبم با توضیحات کارشناس به نتیجه دلخواه رسیده باشه
نمیدنم چرا چشمام پر اشک شد وقتی این متن رو خوندم چرا دخترانی که نه ظاهر مناسب ونه اخلاق خوبی دارن باید زودتر بختشون به قول معروف باز بشه وخیلی از دخترای نجیبمون این طور زجر بکشن(ببخشید اینطور میگم شاید هم به این وخامت نباشه) واقعا جامعه ما در انتخاب خیلی از معیارها داره راه رو به اشتباه میره خداوند خودش کمک کنه.خواهر عزیزم صبر تو وحیای تو بالاخره یه روز نتیجه میده نگران نباش .البته وضعیت جامعه فعلی ما هم طوری شده که امکان ازدواج سالم برای بسیاری از پسران هم فراهم نیست حال بخاطر شرایط اقتصادی یا ادامه تحصیلات ونبود شغل مناسب و......دست به دست هم دادن تا ازدواج ها به تاخیر بیفته .
با توکل به خدا زیر سایه اهلبیت مستدام باشید
ان شا الله بزودی خبر ازدواجتون رو در اینجا بشنویم

تنها راهي كه به نظر من كمكت ميكنه اينه كه ازدواج رو به جاي هدف وسيله رسيدن به هدف قرار بدي ( هدفت هم كه مسلما قرب به خدا و كمال طلبيه )
تو اين دنيا اگه يه وسيله براي دسترسي به هدف نباشه ادمها ميرن سراغ چيزهاي ديگه
تو هم فعلا اين ازدواج رو بذار كنار برو سراغ وسيله هاي ديگه براي رسيدن به خدا ، بذار هر وقت وقتش شد برات پيش بياد
اون موقع ميبيني كه چه قدر رشد كردي ميفهمي نياز جنسي و عاطفي كه سهله سخت ترين چيزها رو تحمل ميتوني بكني براي رسيدن به خدا
وقتي اين مسايل برات كم رنگ بشه و هدفت پر رنگ اون موقع ميبيني خدا ثانيه به ثانيه زندگي ما رو داره خودش مديريت ميكنه اگه يه چيزي رو زود بهمون نميده چون خير مون رو ميخواد و صلاحي تو كار هست

این حرف کاربرها عالی بود به اضافه اینکه شاید خدا براتون پسندیده که اینطوری زندگی کنید تازه اونم اجالتا تا یه سالی که اونم نمیدونید چه سالیه ... مهم اینه که از این امتحان سربلند بیرون بیاید یعنی وقتی متاهل شدید بگید خدایا شکرت خوب و سالم از این خطر عبور کردم ... به خاطر خیلی اشتباهات سرخورده نشید و همینطور سربلند و با افتخار از دوران مجردیتون یاد کنید یعنی خدا به فرشته هاش نشونتون بده و بفرماید که انی اعلم ما لا تعلمون (من چیزی از این بنده میدونم که شما نمیدونید ....)خودش بر همه چیز آگاهه عبد بودن توی این مرحله یعنی سازش با خواست خدا.یعنی بپذیری پروردگارت از این راه خواسته عبادتش کنی و آزمایش بشی ..اگر خواستی میتونی از خودش کمک بگیری که امتحانت رو ساده تر بگیره اما توقع نداشته باش هیچ وقت امتحان نشی؟؟ چون بالاخره یه جورایی باید خودتو نشون بدی بگی کی هستی ! باید خودتو ثابت کنی...

[="Indigo"]سلام

mehrant;771620 نوشت:
من هم نگفتم شما خودتون برید همسر پیدا کنید.....گفتم از ازدواج کردن منصرف نشید و نگید بیخیال مجردی خوبه....چون اگر خوب بود اون بهترین زنان عالم هم باید راه بهتر از نظر شما یعنی مجردی رو انتخاب میکردن نه راه بدتر یعنی ازدواج

بی خیال شدن و منصرف شدن دو بحث جدا از هم هستن. هر دختری اگه خواستگار مناسب نداشته باشه بهتره خودشو بزنه به بی خیالی تا اینکه خود خوری کنه.

دخترا در جامعه ما چون اول باید یکی بیاد خواستگاریشون راهی جز زدن به بی خیالی ندارن. که این با منصرف شدن برای ازدواج خیلی خیلی فرق میکنه.

حضور در جمعهای مذهبی هم فقط روح و روانه آدمو نابود میکنه. اینقدر از خانومایی که یه بار آدمو یبینن و چهل بار براندازش میکننو بعد به این نتیجه میرسن که برا پسرشون مناسبی بدم میاد.

لااقل بذارید دو سه جلسه بشه. یه اخلاقی چیزی دستتون بیاد بعد بردید جلو. من که دقیقا به خاطره همین چیزا نه مسجد میرم و نه روضه. ( همش صدتا چشم دنباله آدمه)

اینکه گفتم یه سری زود ازدواج میکننو طلاق میگیرن با اینکه بگیم زود ازدواج کردن دلیل طلاقه هم خیلی فرق میکنه.

منظور من در پست قبلی این بود که به استارتر محترم بگم دلیلی نداره وقتی یه نفرو میبینید ازدواج کرده و کوچیک تر از شماست ناراحت بشید. از کجا میدونید خوشبخت شده؟

شاید الان داره حسرت شما رو میخوره؟ به قوله دوستان همیشه نگاه به پایین تر از خود آرامش و شکر به همراه داره.

محسن امیری;771839 نوشت:
ای بابا.قرار دادن یک نفر داخل یک دنیا که در اون زحمت و درد هست در حالی که میشد همون کار رو بدون زحمت امجام داد یک کاره اشتباهه.کار درست رو غلط انجام دادنه.

به نظرم شما هربار فقط یکی از صفات خدا رو در نظر میگیریدو دربارش صحبت میکنید. در صورتی که خدا صفات زیادی داره که در راستای هم هستن.

مثلا درسته که خدا حکیمه و همه چیز رو به بهترین نحو انجام میده ولی خدا عادل هم هست و نمیشه صرفا به این خاطر که کاره بدون زحمت راحته توقع داشت خدای حکیم انجامش بده یا بخواد ما انجام بدیم.

چون با عدالت خداوند و هدف آفرینش و .... در تضاد میشه.[/]

Farzandeh-Shahid;771998 نوشت:
خانم تنهای تنها که مدام داری به شهرستانی بودن توهین میکنی مگه شما کجایی هستی که میگی شهرستانی همه ایرانی ها اریایی بودن و روزی کوچ نشین

اقای فرزند شهید اینکه گفتم روی ظاهر دخترشون سخت گیری میکنن توهین بود؟منظورم رو واضح بگم خیلی از دخترا مجبورن سیبل هاشون رو تازمان ازدواج حفظ کنن معلوم باشه دخترن الان خوب شد؟

Farzandeh-Shahid;771998 نوشت:
حالا ازبس مغرورانه حرف میزنید که میگین شهرستانی به دیگران

هر کس دور ماند از اصل خویش باز جورید روزگار وصل خویش

جناب عالی از خاکی من و بقیه دیگران از خاک برتری به کسی ندارین که میگید شهرستانی


منم شهرستانی ام وبا نظرتون موافقم همه از خاکیم وبه خاک برمیگردیم

Farzandeh-Shahid;771998 نوشت:
همسرتون یک چیزی گفته دلیل و مستند نیست که شما میگی به دیگران

شیطان سال ها سجده کرد به جرم تکبر و غرور خداوند از درگاهش راند

هیچ مردی از دخترهای مغرور خوشش نمیاد هیچ ادمی اصلا از کسی که مغرور و خود بزرگ بین هست خوشش نمیاد

دختر یا پسر باشه


فقط نظر ایشون نیست همه ی اقایانی که اطرافم هستند از خانومهای ........چی بگم که معنیش واضح باشه؟از خانومهایی که (نمیدونم چی بگم بد نباشه معنی رو هم برسونه ) خوششون نمیاد شما رفتید خاستگاری گفتید من خونه ندارم دختره بگه مهم نیس ماشین وپول وکار وسربازی و و و و ندارم باز بگه مهم نیس چه فکری در موردش میکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟نمی پرسی
خوب پس چی برات مهمه؟ خوشت میاد از طرف
حتما میگی بله انسانیت مهمه وعشق شعاره برادر شعار
منظورم از مغرور بودن اینه که یه جوری خودمون وعاشق نشون ندیدم طرف فکر کنه خیلی ادمه مهمیه

Farzandeh-Shahid;771998 نوشت:
باید طوری رفتار کنه با نامحرم که خود فرد مقابل خجالت بکشه و نتونه به این افکار مثل دوست دختری و ......... فکر کنه نسبت بهش

این که مغرور باشی و .............. هیچ وقت درست نیست


از بس پسرای این دوره زمونه خجالتی ان
نظر شما برای من محترم ومهمه منم نظره خودم ومیگم برای زن ومرد غرور لازمه اینقدر که اول خودت خودت ودوست داشته باشی یه کم غرور که باشه مانع میشه از خیلی ازاشتباهات
شاید بهتر بجای غرور بگم ارزش قایل بودن برای خودمون

Farzandeh-Shahid;771998 نوشت:
ما هم مجردی رو ترجیح میدیم

:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::khaneh:
جمله ی پایانی موفق باشی

تنهای تنها;772143 نوشت:

شما رفتید خاستگاری گفتید من خونه ندارم دختره بگه مهم نیس ماشین وپول وکار وسربازی و و و و ندارم باز بگه مهم نیس چه فکری در موردش میکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟نمی پرسی خوب پس چی برات مهمه؟ خوشت میاد از طرف
حتما میگی بله انسانیت مهمه وعشق شعاره برادر شعار

سلام
اگر واقعا جز الویت های یه نفر نباشه و در جلسه خواستگاری مطرح کنه .باز هم این دختر خانم سهل الوصوله؟؟؟:Moteajeb!:

دختر مهربان;772164 نوشت:
سلام
اگر واقعا جز الویت های یه نفر نباشه و در جلسه خواستگاری مطرح کنه .باز هم این دختر خانم سهل الوصوله؟؟؟

در واقع این چیزا اولویت های زندگی منم نبوده اصلن یه خاطره از خودم برات بگم یه روزی پسره کارگره دامادمون اومد خونه ما خاستگاری نه پول وخونه وماشین وتحصیلات وقیافه هیچ کدوم برام مهم نبود البته اونم هیچ کدوم ونداشت فقط چشم ودل پاک برام مهم بودبا مخالفتهای زیاد دامادمون باز یه جلسه باهاش حرف زدم عجیب دلم براش سوخت قبول کردم باهاش ازدواج کنم گفتم خدا همه چی به ادم میده دیگه توی جلسه خاستگاری هرچی گفت ندارم گفتم عیب نداره نه عروسی نه خونه نه ماشین هیچی برام مهم نیس متعجب نگام کرد ودیگه قرار هامون وگداشتیم ومهمون دعوت کن واینا فقط به من یه اس داد که من از تو خوشم نمیاد همین گفتم تو که منو بارهادیده بودی گفت نمیدونستم اینقدر ....................هیچی اصلن نمیخام بقیه اش یادم بیاد من فقط دلم براش سوخته بود اما چند سال حرف پشت سرم بود چه تهمت ها وتحقیرایی که نشدم چدر بهم سخت گدشت تا فراموش کرد فکر میکنی علتش چی بوده بعد منم شدم مغرور یا حداقل اینقدر نشون ندادم که پول برام مهم نیس

ستاره زهراء;772095 نوشت:
سلام
ازدواج همه زندگی نیست عزیزم ...یک سخن تلخ و تکراری و البته نامفهموم!
روزگار خیلی سختی داری و جامعه و مشکلاتش باعث شده از خیلی چیزا محروم باشی .کاملا درک میکنم و حق 120 درصد باشماست !!!!
اما حالا چه میشه کرد؟ بشینن خواهرا همدردی کنن و باهم به شغل شریف آبغوره گیری مشغول بشن؟

مطمئن باش خیلی رسالات دیگه ای داریم که برای اون مبعوث شدیم خلق شدیم نه فقط تشکیل خانواده ! تازه این رو هم برای تسکینت گفتم موقتا!!تازه شما آقا پسر نیستی که تشکیل خانواده بدی و شروع کننده باشی شما فقط به فکر انتظار تشکیل خانواده ای و این یه انفعال خنده داره برای هر دختر ... یه سرعت کمتر از 120 ؟؟نه یه عقب گرده ... مگه توی قرآن خدا نفرمود که من روزیتو میدم خیالت تخت؟؟انقدر دچار مقایسه نشیم! هرکی یه جور امتحان میشه (و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من اموال و الانفس و الثمرات ...)میدونم سخته میدونم داغون میشی اما اجر شهید رو ک به هر کس نمیدن همینطوری!! وقتتون رو پر کنید برید پی هدف زندگی ! یه بنده خدایی رو دیدم که از مستبصرین بود ! انقدر تشنه بود اونقدر تلاش کرده بود با کلی بدبختی ....به این فکر افتاده بود که چرا زندگی میکنیم ؟!!! سر آخر هم بهش رسید .. خوشبخت شد .. خوشبخت یعنی چه کسی دقیقا ؟؟؟ اگه فلسفه ی حرفایی که میزنیم بدونیم دیگه دست از بعضی فکرا بر میداریم ... دلم میخواهد ازدواج کنم ! خب عقلتون اونوقت چی میخواد عزیزم ؟؟ فطرت تون؟ نمیگه وقته صبره؟ وقت چیزای مهم تری غیر بیکاری که شما رو به این فکرا انداخت ؟؟ مطمئن باش کسی که توی مقدمه بمونه اینطور به این حال میافته البته حالتون خیلی هم خوبه فقط کمی افکارتون به سمته یه جوّ هایی رفته ایشالا برم میگرده ... میدونم که حالتون خوبه خوبه ... چون شما خدا داری عزیزم ... مگه نه؟؟ خدا هم که صفات عین ذاتش رو بلدید حتما اینجا لازم به نام بردن نیست ... یه کم کتاب قوانین راهنمایی رانندگی زندگی رو بخونیم... معنیشا! به فکر درست شدن باشیم حالمون قشنگ سر جاش میاد و شیطون رجیم واقعا دست از سرمون بر میداره .. چطوری؟ بابا مگه قسم نخورد ؟اونوقت چی گفت؟ گفت الّا مخلصین ... خب خالص بشیم برای خدا . کاری نداره که!!!! فقط یه سنگ بزرگه .. خب حالا میبینم که به چیزای مهم تری فکر میکنید ... ما خودمون کلی بدبختی داریم دیگه وقت مزخرفات شیطونو نداریم ... میدونیم که خدامون اگر چیزی برامون مقدر میکنه واسه اینه که به ظرفیت وجودیمون آگاهه و داره میزانش رو بررسی میکنه .....یه کم با خودمون فکر کنیم به حکمتش ....از خدا بخوایم حکمتش رو بهمون بده! نه این که بگی چرا بقیه ... خودتو با بقیه مقایسه نکن دختر! کجای کاری وقتی همه به فکر آدم بودن هستن به فکر یه کسی شدن ! به فکر ساختن خودشون چرا بعضی دخترا باید بشینن و دست روی دست بزارن همینطوری صبر کنن تا یکی بیاد و خوشبختشون کنه ! تو باید خودت رو بسازی همون بشو که باید!!!!
پاشو یه حرکتی بکن خودتو بساز
زندگی بالا بلندی داره !
خواهشا بس کنید آبجیای گلم
چرا انقدر به هم انرژی منفی میدید
مطمئن باشید خدا از شما میخواد که خودتون رو بسازید
وگرنه یکی میشدید مث بقیه !!!!
زندگی . خوردن . خوابیدن .خوشی و استراحت . ازدواج . تشکیل خانواده و سر آخر مردن !مثّ بقیه! اینم شد زندگی؟؟
بابا پروازتونو بکنید .. اونی بشید که خداتون گفت مولاتون گفت ! اینا حرفای من نیست حرفای یه بنده خداست یه استاد خودتونم میدونید

اساسا به مقوله ای به نام "" الگو "" فکر کردیم؟؟؟

تاسف باره حال من اگر انتظار و صبر جامعه جهانی از سرم پریده باشه ... وقتی یه عده عملا منتظر سوشیانت هستن من هنوز خیال موعود زمانه ام و درد صبر و انتظارش رو هم تا به حال نداشتم ....

عااالی..:ok:
البته این که بتونیم قبول کنیم این دنیا واقعا وسیله ای بیش نیست، یکم سخته. هر اتفاقی هم میفته برای بزرگتر شدن ماست.. ازدواج هم یه وسیله ست..فرزند و همسر و... وسیله برای رسیدن به خدا و البته گاهی هم مایه ی آزمایش..

raha2020;772122 نوشت:
سلام

بی خیال شدن و منصرف شدن دو بحث جدا از هم هستن. هر دختری اگه خواستگار مناسب نداشته باشه بهتره خودشو بزنه به بی خیالی تا اینکه خود خوری کنه.

دخترا در جامعه ما چون اول باید یکی بیاد خواستگاریشون راهی جز زدن به بی خیالی ندارن. که این با منصرف شدن برای ازدواج خیلی خیلی فرق میکنه.

حضور در جمعهای مذهبی هم فقط روح و روانه آدمو نابود میکنه. اینقدر از خانومایی که یه بار آدمو یبینن و چهل بار براندازش میکننو بعد به این نتیجه میرسن که برا پسرشون مناسبی بدم میاد.

لااقل بذارید دو سه جلسه بشه. یه اخلاقی چیزی دستتون بیاد بعد بردید جلو. من که دقیقا به خاطره همین چیزا نه مسجد میرم و نه روضه. ( همش صدتا چشم دنباله آدمه)

اینکه گفتم یه سری زود ازدواج میکننو طلاق میگیرن با اینکه بگیم زود ازدواج کردن دلیل طلاقه هم خیلی فرق میکنه.

منظور من در پست قبلی این بود که به استارتر محترم بگم دلیلی نداره وقتی یه نفرو میبینید ازدواج کرده و کوچیک تر از شماست ناراحت بشید. از کجا میدونید خوشبخت شده؟

شاید الان داره حسرت شما رو میخوره؟ به قوله دوستان همیشه نگاه به پایین تر از خود آرامش و شکر به همراه داره.

به نظرم شما هربار فقط یکی از صفات خدا رو در نظر میگیریدو دربارش صحبت میکنید. در صورتی که خدا صفات زیادی داره که در راستای هم هستن.

مثلا درسته که خدا حکیمه و همه چیز رو به بهترین نحو انجام میده ولی خدا عادل هم هست و نمیشه صرفا به این خاطر که کاره بدون زحمت راحته توقع داشت خدای حکیم انجامش بده یا بخواد ما انجام بدیم.

چون با عدالت خداوند و هدف آفرینش و .... در تضاد میشه.

تمام صفات خدا واحد و عین ذات خداونده هیچ صفت خداوند جدا نیست.من عدالت خدا رو زیر سوال نبردم.سوال پرسیدم.که چرا خدا بنده ای رو که میتونه بدون در به مقصد برسونه دچاره در میکنه.

موضوع قفل شده است