جمع بندی دعا برای رسیدن اجل (مرگ)

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام الله


کارشناس بحث: استاد اویس

[=Georgia]با عرض سلام و ادب خدمت شما دوست گرامی و با تشکر از سوالتان
آنچه از روایات استفاده می شود این است که نباید هيچ‏گاه از خداوند طلب مرگ نمود بلكه آنچه ممدوح و مطلوب است طلب عمر طولاني در صراط طاعت و بندگي خداوند است.
البته اگر طلب مرگ نمودن از خداوند ناشی از عشق و محبت وصف ناشدني برای وصول به خداوند و رهایی از تعلقات باشد، اين طلب مرگ ممدوح است. چنانچه خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ‏ْ یُوحَی إِلیَ‏َّ أَنَّمَا إِلَاهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا»
یعنی بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما امتیازم این است که به من وحی می‏شود که تنها معبودتان معبود یگانه است پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!»
اما اگر طلب مرگ به دليل برخورد با مشكلات زندگي و ضعف نفس باشد كاري قبيح و ناپسند است زیرا فلسفه همه مشکلات و سختیها در زندگی انسان پرورش روحیه مقاومت و مبارزه در برابر ناکامیها و شکوفایی استعدادهای انسانی و تقویت بنیه ایمان و و اعتقاد الهی انسان است و این مهم با آرزوی خلاصی یافتن زود هنگام از دنیایی که رَحِمی برای رشد و تکامل صورت انسانی است سازگاری ندارد. آنان که چشم باز کرده و از این دار به ظاهر بلا، مفارقت کرده اند و به دیار باقی شتافته اند، به تصریح آیه شریفه قرآن آرزوی بازگشت دوباره دارند تا جبران مافات نمایند.
مگر نخوانده ای این آیه کریمه قرآن را که خداوند فرمود: حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (مومنون/99-100)
یعنی زمانی كه مرگ يكی از آنان فرارسد، می‏گويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! شايد در آنچه ترك كردم و كوتاهى نمودم عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او مى‏گويند:) چنين نيست! اين سخنی است كه او به زبان مى‏گويد(و اگر بازگردد، كارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزى كه برانگيخته شوند
آری آنان در آن دیار به عیان می یابند که دنیا با تمامی مشکلات و سختیهایش بهترین عوالم برای خودسازی و خودشناسی است و تمامی رنجها و ابتلائاتش جز برای ایجاد قوام در ایمان و استحکام در عمل صالح نیست.

پس چرا حضرت مریم هنگام تولد حضرت عیسی از خدا طلب مرگ کرد؟ خب ماهم بعضی اوقات در همون شرایط هستیم.

یا مثلا حضرت صدیقة الشهیده که در منابع آمده که ایشان دعا می فرمودند "اللهم عجل وفاتی سریعا" ... ؟

اللهم العن قاتلیک یا فاطمة الزهرا ....

[="Georgia"][="Blue"]

هست هستی;367775 نوشت:
پس چرا حضرت مریم هنگام تولد حضرت عیسی از خدا طلب مرگ کرد؟ خب ماهم بعضی اوقات در همون شرایط هستیم.

در قرآن کریم پیرامون حضرت مریم آمده است: «فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‏ جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَني‏ مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا» (مریم/23) یعنی هنگامي که درد وضع حمل مريم را به كنار تنه درخت خرمايى كشاند، (آن قدر ناراحت شد كه) گفت اى كاش پيش از اين مرده بودم و به كلى فراموش مى‏شدم!
در رابطه با این فرمایش حضرت مريم لازم است نکاتي را متذکر شويم:

  1. حضرت مريم علی رغم همه کراماتشان، پيامبر يا امام نبودند تا تمام رفتارهايشان براي ديگران حجت باشد. خداوند متعال هم کلام او را نقل نمود و نفرمود که او آرزوی خوبی کرد یا آرزوی بدی کرد.
  2. اين آرزوي مرگ ناشي از حيا و عفت فراوان حضرت مريم بود؛ نه به خاطر مسائل مادي ودنيوي. یعنی فرمود ای کاش می مردم و این گونه با بی آبرویی مربوط به دین و ایمان مواجه نمی شدم. لذا توجّه شود که او به فکر آبروی دنیایی نبود، او سخن از آبروی دینی به میان آورده است. (ر.ک: تفسير آسان، ج‏11، ص: 104 ، تبيين القرآن، ص: 318، تفسير شريف لاهيجي، ج‏3، ص 13)
در تفسير نمونه آمده است:
بديهى است تنها ترس تهمت هاى آينده نبود كه قلب مريم را مى‏فشرد، هر چند مشغله فكرى مريم بيش از همه همين موضوع بود، ولى مشكلات و مصائب ديگر مانند وضع حمل بدون قابله و دوست و ياور، در بيابانى تنهاى تنها، نبودن محلى براى استراحت، آبى براى نوشيدن و غذا براى خوردن، وسيله براى نگاهدارى مولود جديد، اينها امورى بود كه سخت او را تكان مى‏داد.
و آنها كه مى‏گويند چگونه مريم با ايمان و داراى شناخت توحيدى كه‏آن همه لطف و احسان الهى را ديده بود چنين جمله‏اى را بر زبان راند كه اى كاش مرده بودم و فراموش شده بودم هرگز ترسيمى از حال مريم در آن ساعت درذهن خود نكرده‏اند، و اگر خود به جزء كوچكى از اين مشكلات گرفتار شوند چنان دست‏پاچه مى‏شوند كه خود را نيز فراموش خواهند كرد.(تفسير نمونه، ج‏13، ص 42)

توجه به این نکته نیز ضروری است که حضرت مريم از خداوند درخواست مرگ فعلي را نمي کند؛ يعني نمي‌فرمايند که خدايا هر چه زودتر مرگ مرا برسان. بلکه ميگويند که اي کاش قبلا مرده بودم و فراموش مي‌شدم. بين درخواست کردن مرگ در آيندة نزديک و آرزوي مرگ در گذشته فرق است. پس اين کلام نمي‌تواند دلالتي بر جواز يا عدم جوازدرخواست مرگ از خدا بکند. زيرا ايشان از خدا نخواسته است که مرگ او را برساند. بلکه آرزوي او مربوط به گذشته است. لذا جایز است که ما مثلاً در هنگام گناه بگوییم: ای کاش می مردم و این گناه را نمی کردم.
[/]

[="Georgia"][="Blue"]

خادمُ الشّهدا;367779 نوشت:
یا مثلا حضرت صدیقة الشهیده که در منابع آمده که ایشان دعا می فرمودند "اللهم عجل وفاتی سریعا" ... ؟

اللهم العن قاتلیک یا فاطمة الزهرا ....


اما در مورد این دعای حضرت زهرا سلام الله علیها روایت است که پيامبر گرامي اسلام به اصحاب خويش خبر داده و فرمود: دخترم آنچنان در امواج بلاها و مصيبتها، غمناک و نگران مي‏شود که دست به دعا برداشته، از خدا آرزوي مرگ و شهادت کند، مي‏گويد: «يا رب اني قد سئمت الحياة و تبرمت باهل الدنيا فالحقني بأبي الهي عجل وفاتي سريعا یعنی پروردگارا! از زندگي خسته و روي گردان شده‏ام و از دنيازدگان، بلاها و مصيبتهاي ناگوار ديده‏ام، خدايا مرا به پدرم، رسول خدا متصل گردان و مرگ مرا زود برسان.
از این روایت نکته مهمی استفاده می شود و آن اینکه این دعای حضرت زهرا سلام الله علیها ناشی از همان دلتنگی و آرزوی وصال به منشا خیرات و برکات همه عوالم امکانی یعنی حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. که امام اميرالمؤمنين(ع) مى‏فرمايد:«افضل تحفة المؤمن الموت»‏؛ یعنی برترين تحفه مؤمن مرگ است‏.»( تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 165)
و همانطور که در پست اولم به عرض محضرتان رسید اگر طلب مرگ نمودن از خداوند ناشی از عشق و محبت وصف ناشدني برای رهایی از تعلقات و وصول به خداوند متعال و پیامبران الهی و ائمه اطهار که منشا خیر و کمالند بوده باشد نه تنها مذموم نیست که ممدوح است. لذا حضرت علی (ع) در کلام دیگری می فرماید: بسیار به یاد مرگ و منزل های پس از آن باش، اماّ هرگز آرزوی مرگ مکن، مگر آن گاه که صد درصد به رضایت الهی مطمئن باشی(نهج البلاغه، نامه 69)
در حقیقت این طلب مرگ نه از باب فرار از سختیهای دنیوی بلکه از باب شدت اشتیاق ملاقات با حق است اولیای الهی همچون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در همان مدت کم زندگی خود آنچنان مستجمع کمالات الهی گردیده و حقایق قرآن کریم را در خود پیاده کرده اند که کمالی در دنیا باقی نمانده است که انتظار نیل بدان را داشته باشند.
در اینجا نیکو است که توجه شما حضرات را به این فرمایش قدسی بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جلب کنم که سيد بن طاوس در فلاح السائل در تعقيب نماز ظهر از آنجناب نقل كرده است که فرمود: الحمد لله الذى بنعمته‏ بلغت‏ ما بلغت‏ من العلم و العمل له و الرغبة اليه و الطاعة لامره. و الحمد لله الذى لم يجعلنى جاحدا لشى‏ء من كتابه و لا متحيرا فى شى‏ء من أمره الخ.
یعنی حمد خدای را که به نعمت او بدین مرتبه علم وعمل و رغبت به او و طاعت امر او رسیده ام. سپاس خدای را كه مرا بدين درجه دانش رسانده است كه در هيچ چيز از قرآن کریم و امر او انكار و سرگردانى ندارم‏.
در حقیقت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در این عبارت می فرمایند من در فهم هیچ مرتبه ای از حقایق بیکران قرآن کریم معطلی نداشته و همه حقایق قرآن را دریافته ام. لذا عالم بزرگواری چون علامه حسن زاده آملی تعبیر شریفشان این است که با این جمله حضرت زهرا نباید گفت که حضرت فاطمه عمر کمی داشته اند بلکه رسیدن به همه حقایق قرآن کریم بنیه غیر قابل وصفی می طلبد که حمل آن حقایقی تا سن 18 یا 23 سالگی برای یک زن نیز خود بسیار است. حقایقی که خود خداوند در قرآن کریم فرموده اگر ذره ای از آن به کوه می تابید کوه را منهدم می ساخت لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ(حشر/21)
لذا سزوار نیست که ما مشکلات ناچیز و دشواریهای وهمی و خیالی زندگی خود را با عصمت کبرا و حجت اعظم الهی، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مقایسه نماییم که اگر از آن حمل بار ثقیل حقایق قرآن کریم نیز صرف نظر کنیم و دلیل این طلب وفات حضرت را ناگواریهای دنیایی بدانیم همه مشکلات و ناگوارهای زندگی عادی دنیوی ما به قدر قطره ای در برابر دریای بی نهایت غمهای فاطمه زهرا سلام الله علیها نخواهد بود...
[/]

با عرض سلام خدمت کارشناس و دوستان

یه سوالی برام پیش اومد. اگر کسی آرزوی شهادت هم بکنه اشتباهه. فقط به خاطر وعده هایی مثل آمرزش و رحمت که خدا داده یا مثلا عدم جذابیت دنیا براش. مثلا

وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَیرٌ مِمَّا یجْمَعُونَ«157 آل عمران»
اگر هم در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، (زیان نکرده‌اید؛ زیرا) آمرزش و رحمت خدا، از تمام آنچه آنها (در طول عمر خود،) جمع آوری میکنند، بهتر است!

سلام جناب اویس ...
امکانش هست بفرمایید دعای مرگ برای کسی که شرایط زیر رو داشته باشه گناه محسوب میشه یا نه ؟؟؟

1- شرایط سخت اقتصادی .اجتماعی .... و ترس از انجام گناه .
2- شرایط سخت ازدواج و ترس از انجام گناه ...
3- علاقه به داشتن عشق در زندگی ... و خوشحال نمودن محبوب ... و چون اطمینان داری این امر محقق نمیشود ... و مطمین هستی باید تا آخر عمرت بدون عشق زندگی کنی ... نتونی این نوع زندگی رو تحمل کنی ... و از خدا طلب مرگ کنی ...
4- مایوس بودن از خدا و اینکه هر کاری کنی جوابه معکوس بگیری ... و هیچ راهی جهت بهبود شرایطت پیدا نکنی ...
5- من نمیخوام بمیرم و برم اون دنیا ... میخوام بمیرم و اصلا نباشم .... تو رو خدا اگر راهی به ذهنتون میرسه بگین ...

ممنون ...

hamid40;367080 نوشت:
با سلام و خسته نباشید.
دعا برای رسیدن مرگ خود (خود دعا کننده) از نظر اسلام چه حکمی دارد؟
مثلا شخصی در اثر فشار زندگی دعا کند که : "خدایا مرگ من را برسان".
موفق باشید.

پاسخ در ابتدا باید اشاره شود :
هرچند به یاد مرگ بودن، عامل بسیار مهمی در جلوگیری از معاصی و گناهان است. از این رو، در روایات بسیار به آن سفارش شده است؛ ولی باید توجه داشت که نعمت وجود و هستی و زندگی در این جهان، از نعمت‏های بزرگ الهی است. کسی که آرزوی مرگ می‏کند، گویا این نعمت بزرگ را کفران کرده و آن را نادیده می‏انگارد.
با توجّه به این که خداوند انسان را به این جهان آورده، باید هر چه بیش تر از فرصت استفاده کند. بهترین بهره برداری را از زندگی این جهان داشته باشد. بهره‏ای که همراه با کمال انسانی و تقرّب به خدا باشد و سبب نجات در آخرت شود. در حدیث آمده است که روزی پیامبر اکرم به عیادت بیماری رفت. از او احوالپرسی کرد. بیمار از درد و مشکلاتش نالید و آرزوی مرگ کرد. حضرت به او فرمود: «لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ فَإِنَّكَ إِنْ تَكُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً وَ إِنْ تَكُ مُسِيئاً فَتُؤَخَّرُ تُسْتَعْتَبُ فَلَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ؛ (1) آرزوی مرگ نداشته باش؛ زیرا اگر تو آدم خوب و نیکو کاری باشی، با طولانی تر شدن عمرت بر کارهای نیک شما افزوده می شود و اگر آدم بدی باشی، مهلت مى‏يابى و مورد رضايت خدا قرار مى‏گيرى‏ پس تمنای مرگ نکنید » .
چنان که از امیر مؤمنان - علیه السلام - نیز نقل شده که: «لَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ فَإِنَّ هَوْلَ الْمُطَّلَعِ شَدِيدٌ وَ إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ يَطُولَ عُمُرُهُ وَ يَرْزُقَهُ اللَّهُ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ؛ (2) آرزوی مرگ نکنید؛ زیرا ترس و اضطراب لحظه های جان دادن و سکرات مرگ، بسیارشدید و سخت است. یکی از خوشبختی های انسان، این است که عمرش طولانی باشد و در نتیجه، با توبه و انابه به سوی قیامت و سرای ابدی برود».
از این رو، آن حضرت در بیان دیگری می فرماید: «لا تتمنّ الموت الّا بشرط وثیق؛ (3) آرزوی مرگ نکنید؛ مگر آن که در اثر اطاعت و بندگی خدا، آخرتش را آن چنان آباد کرده باشد که به نجات و خلاصی خود وثاقت و اطمینان داشته باشد» .
یکی از آن راه ها، شهادت است. از این رو، در دعاها و سیره ائمه اطهار - علیهم السلام - درخواست شهادت شده است، یا شهادت در راه خدا را یکی از آرزوهای خود دانسته اند. آری، در برخی از مواقع لازم است انسان درخواست و آرزوی مرگ کند و آن زمانی است که نمی‏تواند خود را از معصیّت خدا باز دارد و برای ترک گناه راهی جز مرگ ندارد؛ ولی در غیر این صورت، لازم است از خداوند عمری با برکت بخواهد؛ عمری که سراسر آن در راه عبادت خدا و اطاعت او صرف گردد. چنان که امام سجاد - علیه السلام - در مناجات با خدا عرض می کند: «الهی عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْک؛ (4) خدای من! تا زمانی که عمرم و اوقاتم صرف طاعت تو می شود به من عمر بده، و آن زمانی که عمرم می خواهد چراگاه شیطان شود، مرگم را برسان و مرا در قبض قدرت خود بگیر تا شیطان از وجودم بهره نبرد».
در نتیجه درخواست مرگ از خداوند اگرناشی از مصیبت ها و مشکلات دنیایی باشد از منظر دینی قابل قبول نیست و با صبر و رضا به قضای الهی هم سازگاری ندارد و نه تنها معصومان بلکه مومنان واقعی هم در برابر سهتی ها و مشکلات دنیا چنین درخواستی از خداوند نمی کنند ؛ اما اگر این درخواست ناشی از یک هدف متعالی الهی و بلند تر باشد مانند رسشیدن به فوز شهادت و مانند آن یا دردمندی از مصیبت های دینی - ونه دنیایی - می توان این درخواست را منطقی و صحیح دانست .
پی نوشت ها:
1. شیخ حر عاملي، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت، 1409 ه.ق، ج 2، ص 449.
2. علامه مجلسي، بحار الانوار، بيروت، لبنان، مؤسسه الوفاء، 1404 ه.ق، ج 6، ص 138.
3. آمدي، عبد الواحد بن تميمي، معجم الفاظ غرر الحكم درر الكلم، تحقيق مصطفي درايتي، مركز الابحاث و الدراسات الاسلاميه، 1413.ه.ق، ح 1072.
4. بحار الانوار، همان، ج 70، ص 61.

اویس;367865 نوشت:
لذا سزوار نیست که ما مشکلات ناچیز و دشواریهای وهمی و خیالی زندگی خود را با عصمت کبرا و حجت اعظم الهی، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مقایسه نماییم که اگر از آن حمل بار ثقیل حقایق قرآن کریم نیز صرف نظر کنیم و دلیل این طلب وفات حضرت را ناگواریهای دنیایی بدانیم همه مشکلات و ناگوارهای زندگی عادی دنیوی ما به قدر قطره ای در برابر دریای بی نهایت غمهای فاطمه زهرا سلام الله علیها نخواهد بود...

با تشکر از پاسخ شما.
با توجه به روایت :"دنیا جهنم مومن و بهشت کافر است" ، چرا دعا برای رسیدن مرگ مذموم است؟
حقیقتش این است که گاهی آنچنان بر من عرصه تنگ میشود و وقتی آرزوی مرگ میکنم انگار یه جوری آرامش پیدا می کنم.
تشکر

حق دوست;367925 نوشت:
با عرض سلام خدمت کارشناس و دوستان

یه سوالی برام پیش اومد. اگر کسی آرزوی شهادت هم بکنه اشتباهه. فقط به خاطر وعده هایی مثل آمرزش و رحمت که خدا داده یا مثلا عدم جذابیت دنیا براش. مثلا


مسلماً اشتباه نیست و ثواب هم دارد : "اللهم ارزقنا توفیق شهاده جمیله فی سبیلک فی لیله القدر"
ولی موضوع این است که آرزوی مرگ یه جوری آرزو برای آزاد شدن از این جهنم دنیاست . و منظور من این بود. حالا به قول استاد این موضوع ممکنه نشانه ضعف یا عجز انسان باشه .. من نمیدونم.. ولی چیزی که مهمه اینه که در آن لحظه که فشار روم خیلی زیاد میشه و کاری از دستم بر نمیاد.. این دعا کمی آرومم میکنه.
البته بعضیها جلوی دیگران این دعا رو میکنن و قصدشون ترحم طلبی و یه جور تایید طلبی برای کارهاشونه ولی من اگر گاهی این دعا رو میکنم معمولا در خفا و فقط در رازو نیاز با خداست و در حالیکه دارم اشک میریزم . واقعا از خدا میخوام که مرگم رو برسونه...البته با روایاتی که استاد فرمودن و حالا که فهمیدم از نظر شرعی اشکال داره فکر میکنم که باید این دعا رو ترک کتم و یه جایگزین براشس پیدا کنم.:Gol:

یا رب

یه سوالی از کارشناس محترم داشتم در مورد کسی:

اگر کسی از این دنیا سیراب شده باشد و هیچ آرزویی دیگر نداشته باشد و همچنین بگوید دیگر در این دنیا کاری ندارم (نه به خاطر به قول یکی از دوستان آزاد شدن از جهنم دنیایی)و بگوید از خدا در جوانی طلب مرگ میخواهم آیا این نوع آرزوی مرگ در جوانی کردن مذموم است یا ممدوح است؟

[=Georgia]

مشتی خاک;406671 نوشت:
اگر کسی از این دنیا سیراب شده باشد و هیچ آرزویی دیگر نداشته باشد و همچنین بگوید دیگر در این دنیا کاری ندارم (نه به خاطر به قول یکی از دوستان آزاد شدن از جهنم دنیایی)و بگوید از خدا در جوانی طلب مرگ میخواهم آیا این نوع آرزوی مرگ در جوانی کردن مذموم است یا ممدوح است؟

مسلما مذموم است چون خداوند بر اساس حکمت کامل خود این دنیا را وسیله ای برای به فعلیت رساندن استعدادهای انسان قرار داده است و این دنیا بی هدف برای انسان خلق نشده که هر کسی در هر موضعی بخواد آرزوی سیرابی و بیکاری در این دنیا داشته باشد. مهمترین غایت خلق انسان شناخت خدا و سعی در اتصاف به کمالات الهی است تا آنجا که انسان خلیفه الله باشد یعنی در زمین جانشین خدا شده و کار خدایی کند. اگر چنین است پس اگر عمر دنیایی ما 1000 سال هم شود باز هم روا است که از خداوند طلب عمر بیشتر داشته باشیم ولو اینکه دنیایمان سراسر رنج و عذاب و مملو از مشکلات و سختیها باشد. آنها که زود به اندک رنجشی طلب مرگ می کنند غافلند از این که در پس این سفره اعمال دنیوی زودگذر انسان چه ابد و بی پایانی در انتظار انسان است.

[=Georgia]البته اگر طلب مرگ نمودن از خداوند ناشی از عشق و محبت وصف ناشدني برای وصول به خداوند و رهایی از تعلقات باشد، اين طلب مرگ ممدوح است.

آیا حدیثی موید این فرمایش شما داریم؟ مرگ ممدوح[=Georgia]؟

[=Georgia]

me+;406788 نوشت:
البته اگر طلب مرگ نمودن از خداوند ناشی از عشق و محبت وصف ناشدني برای وصول به خداوند و رهایی از تعلقات باشد، اين طلب مرگ ممدوح است.

آیا حدیثی موید این فرمایش شما داریم؟ مرگ ممدوح؟


بله در مورد این چنین طلب موتی روایات زیادی داریم. ضمن این که تمامی دعاهایی که در انها ائمه معصومین علیهم السلام طلب لقا الله و وصال حق میکنند به نحوی اشاره به همین وفات ممدوح دارد.
اما برای ذکر نمونه به این حدیت پیامبر اکرم صلی االه علیه و اله و سلم اشاره می شود که حضرت فرمود: شَيْئَانِ يَكْرَهُهُمَا ابْنُ آدَمَ الْمَوْتُ وَ الْمَوْتُ رَاحَةُ الْمُؤْمِنِ مِنَ الْفِتْنَةِ وَ يَكْرَهُ قِلَّةَ الْمَالِ وَ قِلَّةُ الْمَالِ أَقَلُّ لِلْحِسَابِ[=Georgia](الخصال/ج1/ص74)
یعنی دوچیز هست که فرزند ادم آنها را دوست ندارند که انها مرگ است درحالی که مرگ راحتی مومن است از فتنه و اکراه داره کمی مال را درحالی که کمی مال باعث کمتر شدن حساب است
تامل در این آیه شریفه نیز می تواندی اشاره به همین نوع طلب وفات ممدوح داشته باشد که در قرآن می خوانیم «
قلْ يا أَيهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»(الجمعة/6)
بگو: «اي يهوديان! اگر گمان مي‌کنيد که (فقط) شما دوستان خدائيد نه ساير مردم، پس آرزوي مرگ کنيد اگر راست مي‌گوييد (تا به لقاي محبوبتان برسيد)!»
زیرا در این آیه یکی از نشانه های اولیاء الهی آرزوی وفات معرفی شده است.

آیاائمه علیهم السلام طلب مرگ میکردند؟

با سلام

از معصومین علیهم السلام اخباری داریم در طلب مرگ ، اما امیرالمومنین (ع) فرمودند که قبل از آمادگی طلب مرگ مکنید ......

تشکر.بعدازآمادگی چه؟

[="Georgia"][="Blue"]جمع بندی
سوال

دعا برای تسریع رسیدن مرگ خود از نظر اسلام چه حکمی دارد؟

پاسخ
[=Georgia]آنچه از روایات استفاده می شود این است که نباید هيچ‏گاه از خداوند طلب مرگ نمود بلكه آنچه ممدوح و مطلوب است طلب عمر طولاني در صراط طاعت و بندگي خداوند است.
البته اگر طلب مرگ نمودن از خداوند ناشی از عشق و محبت وصف ناشدني برای وصول به خداوند و رهایی از تعلقات باشد، اين طلب مرگ ممدوح است. چنانچه خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ‏ْ یُوحَی إِلیَ‏َّ أَنَّمَا إِلَاهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا»(1)
یعنی بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما امتیازم این است که به من وحی می‏شود که تنها معبودتان معبود یگانه است پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!»
اما اگر طلب مرگ به دليل برخورد با مشكلات زندگي و ضعف نفس باشد كاري قبيح و ناپسند است زیرا فلسفه همه مشکلات و سختیها در زندگی انسان پرورش روحیه مقاومت و مبارزه در برابر ناکامیها و شکوفایی استعدادهای انسانی و تقویت بنیه ایمان و و اعتقاد الهی انسان است و این مهم با آرزوی خلاصی یافتن زود هنگام از دنیایی که رَحِمی برای رشد و تکامل صورت انسانی است سازگاری ندارد. آنان که چشم باز کرده و از این دار به ظاهر بلا، مفارقت کرده اند و به دیار باقی شتافته اند، به تصریح آیه شریفه قرآن آرزوی بازگشت دوباره دارند تا جبران مافات نمایند.
مگر نخوانده ای این آیه کریمه قرآن را که خداوند فرمود: حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (2)
یعنی زمانی كه مرگ يكی از آنان فرارسد، می‏گويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! شايد در آنچه ترك كردم و كوتاهى نمودم عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او مى‏گويند:) چنين نيست! اين سخنی است كه او به زبان مى‏گويد(و اگر بازگردد، كارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزى كه برانگيخته شوند
آری آنان در آن دیار به عیان می یابند که دنیا با تمامی مشکلات و سختیهایش بهترین عوالم برای خودسازی و خودشناسی است و تمامی رنجها و ابتلائاتش جز برای ایجاد قوام در ایمان و استحکام در عمل صالح نیست.

سوال
[=Georgia]پس چرا حضرت مریم هنگام تولد حضرت عیسی از خدا طلب مرگ کرد؟

پاسخ
در قرآن کریم پیرامون حضرت مریم آمده است: «فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‏ جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَني‏ مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا» (3) یعنی هنگامي که درد وضع حمل مريم را به كنار تنه درخت خرمايى كشاند، (آن قدر ناراحت شد كه) گفت اى كاش پيش از اين مرده بودم و به كلى فراموش مى‏شدم!
در رابطه با این فرمایش حضرت مريم لازم است نکاتي را متذکر شويم:

[=Georgia]

  1. حضرت مريم علی رغم همه کراماتشان، پيامبر يا امام نبودند تا تمام رفتارهايشان براي ديگران حجت باشد. خداوند متعال هم کلام او را نقل نمود و نفرمود که او آرزوی خوبی کرد یا آرزوی بدی کرد.
  2. اين آرزوي مرگ ناشي از حيا و عفت فراوان حضرت مريم بود؛ نه به خاطر مسائل مادي ودنيوي. یعنی فرمود ای کاش می مردم و این گونه با بی آبرویی مربوط به دین و ایمان مواجه نمی شدم. لذا توجّه شود که او به فکر آبروی دنیایی نبود، او سخن از آبروی دینی به میان آورده است. (4)
[=Georgia]
در تفسير نمونه آمده است:
بديهى است تنها ترس تهمت هاى آينده نبود كه قلب مريم را مى ‏فشرد، هر چند مشغله فكرى مريم بيش از همه همين موضوع بود، ولى مشكلات و مصائب ديگر مانند وضع حمل بدون قابله و دوست و ياور، در بيابانى تنهاى تنها، نبودن محلى براى استراحت، آبى براى نوشيدن و غذا براى خوردن، وسيله براى نگاهدارى مولود جديد، اينها امورى بود كه سخت او را تكان مى‏داد.
و آنها كه مى ‏گويند چگونه مريم با ايمان و داراى شناخت توحيدى كه ‏آن همه لطف و احسان الهى را ديده بود چنين جمله‏اى را بر زبان راند كه اى كاش مرده بودم و فراموش شده بودم هرگز ترسيمى از حال مريم در آن ساعت درذهن خود نكرده ‏اند، و اگر خود به جزء كوچكى از اين مشكلات گرفتار شوند چنان دست‏پاچه مى ‏شوند كه خود را نيز فراموش خواهند كرد.(5)
توجه به این نکته نیز ضروری است که حضرت مريم از خداوند درخواست مرگ فعلي را نمي کند؛ يعني نمي‌فرمايند که خدايا هر چه زودتر مرگ مرا برسان. بلکه ميگويند که اي کاش قبلا مرده بودم و فراموش مي‌شدم. بين درخواست کردن مرگ در آيندة نزديک و آرزوي مرگ در گذشته فرق است. پس اين کلام نمي‌تواند دلالتي بر جواز يا عدم جوازدرخواست مرگ از خدا بکند. زيرا ايشان از خدا نخواسته است که مرگ او را برساند. بلکه آرزوي او مربوط به گذشته است. لذا جایز است که ما مثلاً در هنگام گناه بگوییم: ای کاش می مردم و این گناه را نمی کردم.

سوال
[=georgia]در مورد [=Georgia][=georgia] حضرت صدیقة الشهیده که در منابع آمده که ایشان دعا می فرمودند "اللهم عجل وفاتی سریعا" نظرتان چیست؟

پاسخ:
[=Georgia]اما در مورد این دعای حضرت زهرا سلام الله علیها روایت است که پيامبر گرامي اسلام به اصحاب خويش خبر داده و فرمود: دخترم آنچنان در امواج بلاها و مصيبتها، غمناک و نگران مي‏شود که دست به دعا برداشته، از خدا آرزوي مرگ و شهادت کند، مي‏گويد: «يا رب اني قد سئمت الحياة و تبرمت باهل الدنيا فالحقني بأبي الهي عجل وفاتي سريعا یعنی پروردگارا! از زندگي خسته و روي گردان شده‏ام و از دنيازدگان، بلاها و مصيبتهاي ناگوار ديده‏ام، خدايا مرا به پدرم، رسول خدا متصل گردان و مرگ مرا زود برسان.
از این روایت نکته مهمی استفاده می شود و آن اینکه این دعای حضرت زهرا سلام الله علیها ناشی از همان دلتنگی و آرزوی وصال به منشا خیرات و برکات همه عوالم امکانی یعنی حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. که امام اميرالمؤمنين(ع) مى‏فرمايد:«افضل تحفة المؤمن الموت»‏؛ یعنی برترين تحفه مؤمن مرگ است‏.»(6)
و همانطور که در پست اولم به عرض محضرتان رسید اگر طلب مرگ نمودن از خداوند ناشی از عشق و محبت وصف ناشدني برای رهایی از تعلقات و وصول به خداوند متعال و پیامبران الهی و ائمه اطهار که منشا خیر و کمالند بوده باشد نه تنها مذموم نیست که ممدوح است. لذا حضرت علی (ع) در کلام دیگری می فرماید: بسیار به یاد مرگ و منزل های پس از آن باش، اماّ هرگز آرزوی مرگ مکن، مگر آن گاه که صد درصد به رضایت الهی مطمئن باشی(7)
در حقیقت این طلب مرگ نه از باب فرار از سختیهای دنیوی بلکه از باب شدت اشتیاق ملاقات با حق است اولیای الهی همچون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در همان مدت کم زندگی خود آنچنان مستجمع کمالات الهی گردیده و حقایق قرآن کریم را در خود پیاده کرده اند که کمالی در دنیا باقی نمانده است که انتظار نیل بدان را داشته باشند.
در اینجا نیکو است که توجه شما حضرات را به این فرمایش قدسی بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جلب کنم که سيد بن طاوس در فلاح السائل در تعقيب نماز ظهر از آنجناب نقل كرده است که فرمود: الحمد لله الذى بنعمته‏ بلغت‏ ما بلغت‏ من العلم و العمل له و الرغبة اليه و الطاعة لامره. و الحمد لله الذى لم يجعلنى جاحدا لشى‏ء من كتابه و لا متحيرا فى شى‏ء من أمره الخ.
یعنی حمد خدای را که به نعمت او بدین مرتبه علم وعمل و رغبت به او و طاعت امر او رسیده ام. سپاس خدای را كه مرا بدين درجه دانش رسانده است كه در هيچ چيز از قرآن کریم و امر او انكار و سرگردانى ندارم‏.
در حقیقت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در این عبارت می فرمایند من در فهم هیچ مرتبه ای از حقایق بیکران قرآن کریم معطلی نداشته و همه حقایق قرآن را دریافته ام. لذا عالم بزرگواری چون علامه حسن زاده آملی تعبیر شریفشان این است که با این جمله حضرت زهرا نباید گفت که حضرت فاطمه عمر کمی داشته اند بلکه رسیدن به همه حقایق قرآن کریم بنیه غیر قابل وصفی می طلبد که حمل آن حقایقی تا سن 18 یا 23 سالگی برای یک زن نیز خود بسیار است. حقایقی که خود خداوند در قرآن کریم فرموده اگر ذره ای از آن به کوه می تابید کوه را منهدم می ساخت لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ(8)
لذا سزوار نیست که ما مشکلات ناچیز و دشواریهای وهمی و خیالی زندگی خود را با عصمت کبرا و حجت اعظم الهی، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مقایسه نماییم که اگر از آن حمل بار ثقیل حقایق قرآن کریم نیز صرف نظر کنیم و دلیل این طلب وفات حضرت را ناگواریهای دنیایی بدانیم همه مشکلات و ناگوارهای زندگی عادی دنیوی ما به قدر قطره ای در برابر دریای بی نهایت غمهای فاطمه زهرا سلام الله علیها نخواهد بود...

پینوشتها:
1- کهف/110
2-[=Georgia]مومنون/99-100
3-[=Georgia]مریم/23
4-[=Georgia]تفسير آسان، ج‏11، ص: 104 ، تبيين القرآن، ص: 318، تفسير شريف لاهيجي، ج‏3، ص 13
5-
[=Georgia]تفسير نمونه، ج‏13، ص 42
6-[=Georgia] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 165
7-[=Georgia]نهج البلاغه، نامه 69
8-حشر/21

موضوع قفل شده است