جمع بندی دروغ گفتن خانواده دختر قبل از عقد

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد امین

سلام

سوال شما تقریبا همان است که قبلا پرسیدید. لذا نکات کلی را دوباره در همان تاپیک مطالعه کنید و اگر سوالی در مورد آنها بود بفرمایید تا بررسی کنیم.

به نظر می رسد شما بیش از حد روی خانواده همسر خود حساب باز می کنید و انتظار دارید خانواده همسر شما جزو افرادی باشند که هیچ مشکلی ندارند و حتی پشتوانه ای برای شما باشند؛ در حالی که این تفکر درست نیست. هر چند خانواده همسرتان در زندگی مشترک شما بی تاثیر نیستند، اما نقش آنها به قدری نیست که اگر مثلا آنها دروغ گو باشند یا ...، زندگی شما هم بهم بخورد و دیگر نتوانید خوشبخت شوید!!

شما برای اینکه زندگی خوب و خوشی داشته باشی باید بیشتر از هر چیز روی سرمایه های مادی و معنوی خودت و همسرت حساب باز کنی. اگر همسر شما زن خوبی است و از لحاظ های مختلف با شما تناسب دارد، هیچ مانع دیگری برای خوشبختی شما وجود ندارد. حتی اگر در مواردی با شما اختلاف هم داشته باشد، باز هم راه برای زندگی خوب و رضایت بخش باز است.

نگران مسائل اقتصادی و سربازی هم نباش. هر چه زودتر برای سربازی اقدام کن. ایشالله که محل خدمتت هم در شهر خودتان و به صورت اداری باشد. در این صورت می توانی در کنار سربازی، شغل پاره وقتی هم پیدا کنی و تا زمان اتمام آن، پس اندازی هم جمع کنی. بعدش هم دنبال یک کار مناسب بگرد و کم کم زندگی مشترکت را شروع کن. اگر شرایط مالی خوبی پیدا کردی، به هر کس که میتوانی من جمله مادر خانمت کمک کن و در حد توان کمبودهایشان را جبران کن. این کار نه تنها توشه آخرت شما را پر میکند؛ بلکه به زندگی دنیوی شما هم برکت زیادی خواهد داد. اگر هم نتوانستی کمک مالی کنی باز هم ایرادی ندارد؛ چون کسی از شما انتظار کمک مالی ندارد. اما سعی کن حداقل از کمک های غیر مالی که از دستت بر می آید دریغ نکنی.

در شرایط عادی هم لزومی به قطع رابطه با خانواده همسر نیست؛ مگر زمانی که احساس کنید رابطه با آنها روی زندگیتان اثر منفی می گذارد. لذا بهتر است با آنها هم رابطه گرم و خوبی برقرار کنید تا اولا با این کار رضایت همسر و در نتیجه عشق و علاقه او به خودتان را بیشتر کنید ثانیا خدا با قطع رابطه و سرد برخورد کردن موافق نیست؛ به خصوص اگر فرد مورد نظر از نزدیکان باشد ثالثا وظیفه شما به عنوان یک مسلمان این است که اگر اشتباهی از کسی دیدید در صدد اصلاح آن باشید؛ نه اینکه از آن فرار کنید. امر به معروف و نهی از منکر برای همین مواقع است. تاثیر آن زمانی بیشتر خواهد بود که رابطه شما با آنها گرم و صمیمی باشد. چه اشکالی دارد که شما تمام سعی خود برای اصلاح یک زندگی از هم پاشیده را انجام دهید؟ آیا می دانید هر قدمی که شما برای اصلاح دیگران بر می دارید چه اجر و پاداشی در پی دارد؟ کمی افق دید خود به زندگی را تغییر دهید تا از افسردگی خارج و به زندگی ایده آل برگردید.

پیروز و سربلند

خب يعني الآن ميخواي طلاق بگيري؟

من یه سوال در تاپیک قبلی پرسیدم اینجا هم باز تکرار میکنم.
تفصیر خانم شما چیه؟ اون بنده خدا چه گناهی کرده که اینجوری از اینکه شریک زندگیتونه ابراز پشیمانی میکنید؟ چه بدی ازش دیدید؟

اقای نخبه مگه شما مسئول رسیدگی به عدالت بین هووها هستین؟الان مثلا چه ربطی به شما داره!!!میخای پدرزنت حقوقه 3 میلیونیشو تقسیم بر دو بکنه.1.500 بده مادرزنت که بیاد خرج تو و زنت بکنه.خصویات بارز شما:غرور و پرروییه.نه کار داری.نه پول و سرمایه داری.نه سربازی رفتی.اینجوری هم که میگین نخبه ام و فلان احتمالن اهل کارکردن هم نیستی و میخای کار در حد خودت پیدا کنی.رفتی نشستی خونه مادرزنت مفتی مفتی میخوری و میخابی.نمیدونم فامیلاتون رو چه حسابی میخاستن به تو دختر بدن.الان یه نکته مثبت در مورد خودت بگو من قانع بشم وضعیت تو بهتره از همسرت.در عوض پدر دوزنه ی اون .پدر شما هم اعتیاد داره.این به اون در.هر چند اعتیاد پدر تو بدتر از دو زنه بودنه پدرزنته.رفتی رو حساب پول پدرزنت زن گرفتی حالا فهمیدی ازین خبرا نیست اومدی ناله میکنی برامون.اینجاست که حدیث داریم میگه برای پول و زیبایی و اینا نرو زن بگیر.

بعضا آدم چیزایی میخونه که مغزش هنگ میکنه

شما اصلا زندگی مشترک و آرامش رو درک نکردی که رفتی ازدواجم کردی

بهتره طلاق بگیرین چون اون دختره حیفه واقعا

الانم با خانمت به مشکلی بر نخوری مطمئن باش در آینده با این طرز فکرو معیارات حتما به مشکل میخوری

از ب بسم الله تا اخر فقط گفتی پدر خانمم فلان پدر خانمم چنان.......
ما نفهمیدیم این وسط خانم شما چیکاره بیدن؟ شما قرار با پدر خانم یه عمر زندگی کنی یا با خانمت؟:Gig:
میشه بگی الان این وسط اون دختر بیچاره که عقد شماست چه مشکلی داره که از ازدواج باهاش پشیمون شدی؟
یا دیدی خبری از خونه وماشین وماهی 700 پدر خانمت خبری نیست و وعده تو خالی بوده جا زدی؟؟؟؟؟؟؟
ادم از دست رفتار بعضی از اقایون فقط باید خودش بزنه برق:mohandes:
به نظرم شما خیلی مونده تا امادگی ازدواج پیدا کنید کلا حرف زدنتون هم خیلی خام وناپخته نشون میده شخصیت شمارو
مثل این خاله زنکا اصلیات ول کردی چسبیدی به مسائلی که اصلا به شما ربطی نداره وفکر نمیکنم در زندگی مشترک شما تاثیر منفی داشته باشه که میخوای به خاطرش همسرت طلاق بدی
مسائل خصوصی پدر خانمت با دوتا همسرش واینکه عدالت بینشون رعایت میکنه یا نه چه ربطی به شما داره اخه:vamonde::god:

اولابایدقشنگ تحقیق میکردی نه فقط ازچندنفربایدازتعدادبیشتری سوال میکردی تادلیل زن دوم گرفتن چی بوده وایابه زن اول هم میرسن یانه و.........مثلاوقتی خانوادتون این خانواده روقبول نداشتن دلیلشومیپرسیدینوخوب پرس وجومیکردید.دومابایدمیپرسیدی واقعاواسه پسرش ماشینوخونه و.......گرفته یادروغ میگه.سومانبایدفقط به امیدکمک پدرخانمتون عقدمیکردین.یک احتمال میدادیدکه شایدکمکتون نکنه بعدایامیتونیدبه تنهایی هزینه زندگی روبدید.خانمتون اصلاتقصیرنداره مگراینکه واقعاازدروغای پدرومادرش خبرداشته بوده ونگفته باشه به شما.که بهتره اگرواقعادوستش داریدببخشیدش چون همه اشتباه میکنن.الانم بهتره سربازیتونوبریدتاحداقل این مشکل حل بشه وبعدش ازکارکم درامدشروع کنیدتاکم کم کاربهتری گیرتون بیاد.ازاول انتظارنداشته باشیدمتناسب بامدرکتون بهتون شغل بدن.قانع باشیدتاخداهم کمکتون کنه.چون اگه همون کارکم درامدهم سراغش نریدکلاهیچ پولی واردزندگیتون نمیشه پس همون پول کم هم خیلیه.

سلام به قول دوستان الان تقصیر خانمتون چیه که باید پشیمانی شما رو هم جور بکشه؟؟ایشون با هزار امید با شما ازدواج کردن.هیچ وقت تمام این حزفایی که اینجا نوشتین رو پیششون نگین... هیچ وقت.
شما قبل ازدواج باید تحقیقات لازم و کافی رو میکردین.خانمتون بهش ظلم شده اونم از طرف پدرش لطفا شما دیگه بهش ظلم نکنید.میگین بهتون دروغ گفتن شما خواستگاری هرکس دیگه ای هم که میرفتین نمی اومدند ریز اسرار و مشکلاتشون رو اونم برای یک غریبه ه معلوم نیست ازدواجی صورت بگیره یا نه بیان کنند.

زهرا73;690388 نوشت:
اولابایدقشنگ تحقیق میکردی نه فقط ازچندنفربایدازتعدادبیشتری سوال میکردی تادلیل زن دوم گرفتن چی بوده وایابه زن اول هم میرسن یانه

به این یارو چه ربطی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زهرا73;690388 نوشت:
دومابایدمیپرسی� �ی واقعاواسه پسرش ماشینوخونه و.......گرفته یادروغ میگه

به این چه ربطی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زهرا73;690388 نوشت:
سومانبایدفقط به امیدکمک پدرخانمتون عقدمیکردین

فقط رو اگر از جملتون حذف میکردین بهتر بود
زهرا73;690388 نوشت:
خانمتون اصلاتقصیرنداره مگراینکه واقعاازدروغای پدرومادرش خبرداشته بوده ونگفته باشه

وای من دارم دیوونه میشم! مثلاً چیرو باید بهش میگفتن که نگفتن؟
زهرا73;690388 نوشت:
بهتره اگرواقعادوستش داریدببخشیدش

شما هم دارید الکی توقع این رو میبرید بالا

mousavi928;690544 نوشت:
به این یارو چه ربطی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به این چه ربطی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فقط رو اگر از جملتون حذف میکردین بهتر بود

وای من دارم دیوونه میشم! مثلاً چیرو باید بهش میگفتن که نگفتن؟

شما هم دارید الکی توقع این رو میبرید بالا


دیگه جمله ای نبودکه ایرادبگیرید؟؟؟؟؟:khandeh!:منظوراین بودکه اینقدرکه الان گیرداده چراپدرخانمش دروغ گفته خب ازاول تحقیقاشوکامل میکردوقتی اینقدراین حرفابراشون مهمه.وقتی مهمه که عدالت بین دوتازن پدرخانمش رعایت نمیشه بایدقبلش تحقیق میکرد.منم میگم چکارداره که به عدالت تقسیم میکنه یانه اماوقتی دیدم اینقدرواسه این اقامهمه گفتم که بایدقبلش تحقیق میکردنه الان.متوجه منظورم شدید؟؟؟؟؟؟گفتم خانمشواگرتودروغ گفتن شریکه ببخشه.اینم منظورم بودکه سخت نگیره وبگذره ازاین مسائل.حرف بدی نزدم!!!!!!!!!!:ok:

[="Arial"][="Blue"]سلام
در حال حاضر بین شما عقد خوانده شده به همین راحتی وبه خاطر این ایرادات(هرچند بزرگ از نظر خودتان)نباید به فکر طلاق باشید
شاید طلاق به حال شما خیلی فرق نکند ولی مشکلی به مشکلات دختر خانم اضافه می کند
ضمنا مطمئن باشید کسانی که می گفتند تو حیف شدی ای کاش دختر ما را می گرفتی به شما دختر نمی دهند ترجیح می دهند دامادشان تجربه قبلی نداشته باشند
از طرفی شما می توانید جای خالی محبت پدر به عنوان یک مرد رابرای دختر خانم پر کنید
بهانه گیری را کنار بگذاریدوبه فکر ساختن زندگی تان باشید
محبت شما به این خانواده وتامین آنها هم برای دنیایتان هم برای آخرتتان مفید است
ببخشید همسر شما هم با پدر معتاد شما کنار می آید خیلی از دختران این شرایط را قبول نمی کنند
در پناه حق
[/]

سلام
شما قبل از اینکه زن می گرفتی باید از نظر شخصیت رشد می کردی! فقط توقع از پدر زن، از پدر خودتون از ... . آخه خودت کجای این صحنه داری بازی می کنی؟ وایستادی کنار بلندگو گرفتی دستت می گی پشیمونم. نه برادر من ازین خبرا نیست. طلاق بگیری بهترین آدم دنیام باشی برای ازدواج مجدد ازت ایراد می گیرن که با توجه به صحبتایی که کردی حق هم دارن! ضمناً خواهشاً ازین به بعد خودتو مذهبی خطاب نکن.

به جای اینکه انقدر انرژی صرف کنی بشینی تایپ کنی برو با شرایط واقعی زندگیت بساز. اگرم نمی خوای کنار بیای باهاش و می خوای طلاق بگیری تا آخر عمر آه اون دختری رو که مطلقه کردی همراهت هست شک نکن چون تو جامعه ما زن مطلقه جایگاه اصلا خوبی نداره و معمولا ازدواجای موفقی نمی کنن.

پیشنهاد می کنم به وبلاگ "طلبه ای در عصر انتظار" سر بزنی و کتابای جوشکاری 1 و جوشکاری 2 رو بخونی که راجع به ازدواج اسلامی هست.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام برادر گرامی
شما تصور میکنید اولین کسی هستید که در چنین شرایطی قرار گرفتید و بعد از شما هم کسی دچار چنین مشکلی نمیشود؟

خیر. منتها بقیه کسایی که اول زندگی مشکلات عدیده ای براشون پیش میاد ، زن و مرد، کنار هم مردونه وایمیسن و مشکل رو حل میکنن نه اینکه با اولین پخ، جا بزنن.

به نظر من که بیرون از گود زندگی شمام همه این مشکلات دربرابر یک مرد واقعی که قرار میگیره فقط حکم یه پخ رو داره که زندگی بهش کرده.

خییییلی بچگی میخواد که نتیجه این مشکلات بشه طلاق.

مطمئن باشید امروز اگه اقدام به طلاق بکنید ده سال دیگه که زندگی به زور بزرگ و پخته تون میکنه به شدت از این تصمیم پشیمون میشید.

بی گدار به آب نزنید.

حتماً از کسایی که تجربه های موفقی دارن و با وجود مشکلات اما زندگی قابل قبولی دارن کمک بگیرین.

نه خونواده شما نه خونواده همسرتون، اجازه ندید هیچکدوم به رابطه بین شما و همسرتون آسیب بزنن چون اگه اونها اولاً کار بلد بودن زندگی خودشونو سامان میدادن بعد هم در مشکلات، بدترین اقدام، اجازه تاثیر و دخالت از خونواده هاس چون هر کدوم سنگ عزیز خودشو به سینه میزنه و بیشتر اوقات مسائل بدتر میشه.

خوبه که درجریان کلیت زندگیتون باشن اما جزئیات و خصوصاً مشکلات داخلی خونه نه!

یک سوال: دقیقاً چه کسانی از فامیل آرزو داشتن شما دامادشون بشین؟
کی فهمیدین؟
قبل عقد؟ پس چرا اول سراغ اونها نرفتین؟ اگه جذابیت این خانم اونموقع براتون بیشتر بود که سراغ دیگران نرفتین شک نکنین تردید الانتون و القای اینکه حیف شدم بهرت بود از فامیل زن میگرفتم، القای شیطانه.
بعد عقد؟ شک نکنین این وسوسه شیطانه!

چون بهرحال فامیل از مشکلات درون خانواده شما بیشتر مطلعه و قطعاً آسیب بیشتر بهتون میزنه و منت میذاره و...[/]

سلام
شمازیادازپول پدرخانومتون ودوزنه بودنش صحبت کردین ولی
اصلاحتی یک کلمه درموردخانومتون که مثلااسم شمابه عنوان
مردزندگی وتکیه گاه داره توی شناسنامش خاک میخوره حرف نزدین
میگین مذهبی هستین کجای دین خوندین که به خاطرپول ازداوج کنید
ازتون میخوام الان تصورکنیدپدرخانومتون براتون خونه خریده ماشین خریده نه ماهی
700 تمن بلکه ماهی دومیلیون بهتون پول میده وبه جای این مسائلی که هیچ هیچ مسئاله ای هم نیست
وتاثیری هم توی زندگی شمانداره ادم خلافکاروشراب خواروقاتلی و....بود
حتم دارم اونموقع نه تنهاپشیمون نبودین بلکه به شدت احساس خوشبختی میکردین چون
خواستتون ازازدواج که سنت پیغمبرهست وچقدبه آلوده نکردنش توصیه شده رسیدن به مادیات هست
چقدبایدهمسرتون خانم وقانع باشه که حاضرشده بااین شرایطتون باشماازدواج کنه

قال الامام الصادق عليه السلام:
هر که با زنى به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند او را به مال وى واگذار مى‏کند، و هر که با او به خاطر جمال و زيبائى‏اش ازدواج نمايد، در او چيزى را که خوشايند او نيست، خواهد ديد، و هر که با وى به خاطر دينش ازدواج کند، خداوند تمامى اين مزايا را براى او جمع مى‏کند. ﴿من لا يحضره الفقيه، ج ۳، ص ۲۵۱﴾

عنوان: خانواده همسرم را درست نشناختم و به همین خاطر الان از ازدواجم پشیمانم.

سوال:
سلام/ من در ازدواج علاوه بر شخصیت و اخلاق و ایمان دختر، شخصیت خانواده دختر نیز برایم مهم بود. بالاخره هر کسی از خانواده اش تاثیر می پذیرد و اخلاقیات آنها در او اثر می کند. وقتی که من به خواستگاری خانمم رفتم با توجه با اینکه پدرخانمم فردی نسبتا مذهبی بود طوری رفتار کرد که من فکر کردم بهترین خانواده را پیدا کرده. او وانمود کرد که بین همسرانش عدالت را برقرار می کند و فرزنداش هم در رفاه و آسایش بزرگ شدند. حتی مادر خانمم هم وقتی من گفتم فعلا شرایط اقتصادی لازم را ندارم و باید به سربازی بروم به من گفت از این بابت نگران نباشد چون من خودم به شما کمک می کنم و ... .من هم به خاطر همین تعریف و تمجید ها تو روی خانواده خودم ایستادم و گفتم خیلی خانواده خوبی اند و هر چه می گفتند خوب نیستند من قبول نمی کردم. البته من از چند نفر هم تحقیق کردم و می گفتند خوب هستند تا اینکه عقد کردیم.
بعد از عقد کم کم متوجه شدم هیچ خبری از آن تعریف و تمجید ها نیست و تقریبا همه آن ها دورغ بوده. نه از عدالت بین همسران خبری است و نه از رفاهی که پدرش می گفت. حتی مادر خانمم هم قولش را فراموش کرد. الان هم نه تنها کمکی نمی کند بلکه کارهای منزلشان را هم من باید انجام دهم؛ چون پدرش که اصلا به اینها سر نمی زند و برادرش هم در یک شهر دیگر است.
حالا از این خانواده بدم آمده و از ازدواجم پشیمانم. با پدرخانمم ارتباطم را قطع کردم و با مادرخانمم هم کم. افسرده شدم. مشکال مالی و سربازی هم دارم. هنوز سرباز نشدم . از طرفی خجالت می کشم که به خانواده ام بگویم اینها چه آدم هایی هستند.
حال چه باید کرد؟

پاسخ:
سلام/ به نظر می رسد شما بیش از حد روی خانواده همسر خود حساب باز می کنید و انتظار دارید خانواده همسر شما جزو افرادی باشند که هیچ مشکلی ندارند و حتی پشتوانه ای برای شما باشند؛ در حالی که این تفکر درست نیست. هر چند خانواده همسرتان در زندگی مشترک شما بی تاثیر نیستند، اما نقش آنها به قدری نیست که اگر مثلا آنها دروغ گو باشند یا ...، زندگی شما هم بهم بخورد و دیگر نتوانید خوشبخت شوید!!
شما برای اینکه زندگی خوب و خوشی داشته باشی باید بیشتر از هر چیز روی سرمایه های مادی و معنوی خودت و همسرت حساب باز کنی. اگر همسر شما زن خوبی است و از لحاظ های مختلف با شما تناسب دارد، هیچ مانع دیگری برای خوشبختی شما وجود ندارد. حتی اگر در مواردی با شما اختلاف هم داشته باشد، باز هم راه برای زندگی خوب و رضایت بخش باز است.
نگران مسائل اقتصادی و سربازی هم نباش. هر چه زودتر برای سربازی اقدام کن. ایشالله که محل خدمتت هم در شهر خودتان و به صورت اداری باشد. در این صورت می توانی در کنار سربازی، شغل پاره وقتی هم پیدا کنی و تا زمان اتمام آن، پس اندازی هم جمع کنی. بعدش هم دنبال یک کار مناسب بگرد و کم کم زندگی مشترکت را شروع کن. اگر شرایط مالی خوبی پیدا کردی، به هر کس که میتوانی من جمله مادر خانمت کمک کن و در حد توان کمبودهایشان را جبران کن. این کار نه تنها توشه آخرت شما را پر میکند؛ بلکه به زندگی دنیوی شما هم برکت زیادی خواهد داد. اگر هم نتوانستی کمک مالی کنی باز هم ایرادی ندارد؛ چون کسی از شما انتظار کمک مالی ندارد. اما سعی کن حداقل از کمک های غیر مالی که از دستت بر می آید دریغ نکنی.
در شرایط عادی هم لزومی به قطع رابطه با خانواده همسر نیست؛ مگر زمانی که احساس کنید رابطه با آنها روی زندگیتان اثر منفی می گذارد. لذا بهتر است با آنها هم رابطه گرم و خوبی برقرار کنید تا
اولا با این کار رضایت همسر و در نتیجه عشق و علاقه او به خودتان را بیشتر کنید ثانیا خدا با قطع رابطه و سرد برخورد کردن موافق نیست؛ به خصوص اگر فرد مورد نظر از نزدیکان باشد ثالثا وظیفه شما به عنوان یک مسلمان این است که اگر اشتباهی از کسی دیدید در صدد اصلاح آن باشید؛ نه اینکه از آن فرار کنید. امر به معروف و نهی از منکر برای همین مواقع است. تاثیر آن زمانی بیشتر خواهد بود که رابطه شما با آنها گرم و صمیمی باشد. چه اشکالی دارد که شما تمام سعی خود برای اصلاح یک زندگی از هم پاشیده را انجام دهید؟ آیا می دانید هر قدمی که شما برای اصلاح دیگران بر می دارید چه اجر و پاداشی در پی دارد؟ کمی افق دید خود به زندگی را تغییر دهید تا از افسردگی و ناامیدی خارج و به زندگی ایده آل برگردید.
(1)

نتیجه:
خوب بودن خانواده همسر خوب است؛ اما همه چیز نیست. لذا برای خوشبختی باید روی داشته خود و همسرتان و مددهای الهی حساب باز کنید؛ نه چیز دیگر.

(1) سایت انجمن گفتگوی دینی، انجمن مشاوره، کارشناس: امین، تاریخ: 1394/11/03

موضوع قفل شده است