جمع بندی دروغ چیست و دروغ گو کیست ؟

تب‌های اولیه

70 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

کتمان شهادت: اگر انسان از ماجرا و رخدادی آگاه بود، ولی به هر دلیل درست یا نادرست از گواهی دادن، دوری کرد و شهادت نداد؛ دروغ نگفته است و در شمار دروغ گویان قرار نمی گیرد.

کتمان شهادت با انکار شهادت متفاوت بوده، با دروغ ارتباط ندارد؛ زیرا همان گونه که گفته شد دروغ،به خبر مخالف با واقع گویند؛ حال آنکه در کتمان شهادت خبری داده نمی شود تا دروغ یا راست باشد؛ بلکه از خبر دادن پرهیز می شود.

در حالی که در انکار شهادت انسان خبر می دهد که شاهد ماجرا نبوده و خبر از آن ندارد که این با واقع مخالف بوده و دروغ به شمار می رود. البته پرهیز از شهادت در جایی که گواهی ندادن به پایمال شدن حقی بینجامد ناپسند است؛ اما دروغ به شمار نمی رود.

تولد دوباره;385320 نوشت:
سلام . آیا دروغ گفتن به کافر هم گناه است ؟ منظورم اینه که کسی که فقط برای دنیا زندگی می کنه و اسلام را هم قبول نداره ، اگر به او از طرف مسلمان ، دروغ گفته بشه ، گناه است ؟

باسمه تعالی
باسلام
دروغ قبح ذاتی دارد و حرام است البته در مواردی دروغ گفتن جایز است ولی به آن معنا نیست که قبح ذاتی اش از بین رفته ،بلکه فقط به این معناست که حسن عرضی یافته است :
و آن موارد عبارتند از:
1-وجود ضرورت
2-اصلاح بین مسلمانان
3-وعده دادن[1]

اگر مورد سوال شما از این موارد باشد،دروغ گفتن اشکالی ندارد و الا مشکل دارد.

پی نوشت:
1-اخلاق الهی/آیة الله مجتبی تهرانی/ص102

[="DarkGreen"]سلام . ممنونم .

گاهی وقتا یه چیزی هست که چندتا دلیل داره و همه از اون چیز با خبرند اما از دلایلش هیچ چیزی نمی دونند . اگر کسی اصرار کرد که دلایلش را هم بگم و من فقط یکی از دلایل را بگم ، اینجا که دروغ نگفته ام ؟ من فقط یک دلیل از چند دلیل را گفته ام .[/]

تولد دوباره;385958 نوشت:
سلام . ممنونم .

گاهی وقتا یه چیزی هست که چندتا دلیل داره و همه از اون چیز با خبرند اما از دلایلش هیچ چیزی نمی دونند . اگر کسی اصرار کرد که دلایلش را هم بگم و من فقط یکی از دلایل را بگم ، اینجا که دروغ نگفته ام ؟ من فقط یک دلیل از چند دلیل را گفته ام .


باسمه تعالی
باسلام
همان طور که نوشتید ،در این زمینه شما دروغی نگفته اید بلکه بخشی از واقعیت را بیان کرده اید

.

با سلام
من گاهی در مصادیق دروغ دچار سردرگمی می شوم.مثلا مسایلی هست که به خود شخص ربط دارد و نمی خواهد دیگران آگاه شوند ولی دیگران اصرار میکنند که فرد بگه و فرد مجبور می شه که دروغ بگه.مثلا کسی به دختر خانمی علاقه دارد ولی چون هنوزتحقیق نکرده و از تصمیمش مطمئن نیست نمیخواد کسی بدونه.از طرف دیگر مادر این شخص یا دوستش مدام اصرار میکنن که تو به کسی علاقه داری یا نه و فرد مجبور میشهکه به دروغ بگه نه.خیلی موارد دیگر تو زندگی آدم هست که بخاطر اصرار و سوال دیگران به حدود شخصی آدم مجبور به دروغ میشه.اینها مصادیق دروغه؟

zarif razavi;385993 نوشت:
با سلام
من گاهی در مصادیق دروغ دچار سردرگمی می شوم.مثلا مسایلی هست که به خود شخص ربط دارد و نمی خواهد دیگران آگاه شوند ولی دیگران اصرار میکنند که فرد بگه و فرد مجبور می شه که دروغ بگه.مثلا کسی به دختر خانمی علاقه دارد ولی چون هنوزتحقیق نکرده و از تصمیمش مطمئن نیست نمیخواد کسی بدونه.از طرف دیگر مادر این شخص یا دوستش مدام اصرار میکنن که تو به کسی علاقه داری یا نه و فرد مجبور میشهکه به دروغ بگه نه.خیلی موارد دیگر تو زندگی آدم هست که بخاطر اصرار و سوال دیگران به حدود شخصی آدم مجبور به دروغ میشه.اینها مصادیق دروغه؟

باسمه تعالی
باسلام:
چون شما خلاف واقعیت را بیان نموده اید،پس مرتکب دروغ شده اید. ولی برای اینکه در این موارد دروغ نگفته باشید توریه کنید که در پست های قبل توضیح دادم.
موفق باشید.

[="DarkGreen"]

سمیع;385527 نوشت:
چرا که انسان در گواهی دروغ و شهادت دروغ نیز بر خلاف واقع خبر می دهد، از همین رو اسلام بر پرهیز از آن بسیار تاکید کرده، آن را عملی حرام می شمرد. شهادت دروغ، تضییع مال یا جان یا آبروی انسان را در پی دارد.

سلام . ممنونم .
من شنیدم که اگر کسی من را مجبور کند که شهادت ندهم و اگر شهادت دادم ، شهادت دروغ بدهم ، و در صورتی که من سرپیچی کنم ، کشته میشوم ، اینجا مجاز به دادن شهادت دروغ هستم ؟ اگر مجاز هستم ، تکلیف آن کسی که علیه او شهادت دروغ داده ام چه می شود ؟ آیا در اینجا من مرتکب حق الناس شده ام ؟[/]

تولد دوباره;386248 نوشت:

سلام . ممنونم .
من شنیدم که اگر کسی من را مجبور کند که شهادت ندهم و اگر شهادت دادم ، شهادت دروغ بدهم ، و در صورتی که من سرپیچی کنم ، کشته میشوم ، اینجا مجاز به دادن شهادت دروغ هستم ؟ اگر مجاز هستم ، تکلیف آن کسی که علیه او شهادت دروغ داده ام چه می شود ؟ آیا در اینجا من مرتکب حق الناس شده ام ؟

باسمه تعالی
باسلام:
موارد جواز دروغ را قبلا بر رسی کردیم که یکی از آن موارد وجود ضرورت بود.در عین حال اگر به واسطه شهادت دروغ شما، حقی از او ضایع شود ،دقیقا به گردن شما حق الناس می آید و باید رضایت او را جلب کنید.

ریشه های درونی دروغ:

دروغ به شکل معمول در یکی از صفات زشت و ناپسند نفسانی ریشه دارد که عبارتند از:

1-دشمنی:
گاه انسان از روی دشمنی و نفرت در صدد ضربه زدن به کسی بر آمده ،دروغ می گوید که البته این دشمنی،از حرکت نادرست و افسار گریختگی نیروی غضب سرچشمه می گیرد.

2-حسد:
گاه حسادت به برتری های دیگران،انسان را به دروغگویی وادار می کند

3-خشم و عصبانیت:
خشم از چیزی یا کسی می تواند سبب بروز این رفالر ناشایست از انسان باشد.

4-علاقه به مال دنیا:
گاه علاقه و چشمداشت به مال دنیا ،مایه بروز چنین رفتاری می شود.

5-علاقه به مقام و جایگاه دنیایی:
گاه علاقه به مقام و منزلت دنیایی انسان را به دروغ گفتن وا می دارد.

6-علاقه دنیایی به افراد:
محبت و علاقه به افراد ممکن است انسان را به دروغ بکشاند ،به این صورت که انسان برای جلب نظر محبوب خود ،به دروغ دچار شود.

سمیع;386505 نوشت:
1-دشمنی:
گاه انسان از روی دشمنی و نفرت در صدد ضربه زدن به کسی بر آمده ،دروغ می گوید که البته این دشمنی،از حرکت نادرست و افسار گریختگی نیروی غضب سرچشمه می گیرد.

سلام . با توجه به اینکه دشمنی نسبت به کسی ، از کینه گرفتن نسبت به اون شخص شروع میشه ، چطور میشه از این دشمنیها کم کرد ؟

سمیع;386505 نوشت:
2-حسد:
گاه حسادت به برتری های دیگران،انسان را به دروغگویی وادار می کند

افراد ثروتمند ، وسایل گران قیمتی دارند که باعث می شود افراد متوسط و فقیر جامعه به آنها حسادت کنند و حسرت داشتن آن چیز را بخورند . آیا اینجا آن فرد ثروتمند گناه کار است ؟
لطفا راه خلاصی از حسد را هم بگید .

سمیع;386505 نوشت:
3-خشم و عصبانیت:
خشم از چیزی یا کسی می تواند سبب بروز این رفتار ناشایست از انسان باشد.

با توجه به اینکه خشم و عصبانیت ، بیشترین آسیب را به انسان میرساند ، فکر می کنم که بشه از راه کنترل آن ، این رذیله اخلاقی را ترک کرد !

سمیع;386505 نوشت:
4-علاقه به مال دنیا:
گاه علاقه و چشمداشت به مال دنیا ،مایه بروز چنین رفتاری می شود.

در حدیثی از حضرت محمد خواندم که علاقه و حب به دنیا ، سرچشمه ی هر گناهیست ، آیا برای خلاصی از حب دنیا ، راهی هست ؟

سمیع;386505 نوشت:
6-علاقه دنیایی به افراد:
محبت و علاقه به افراد ممکن است انسان را به دروغ بکشاند ،به این صورت که انسان برای جلب نظر محبوب خود ،به دروغ دچار شود.

دوست داشتن افراد به صورتی که برای آنها مجبور به گناه شویم ، فکر می کنم شرک باشد . کسی که عاشق فرد دیگری است ، با توجه به اینکه تاثیرات عشق در ظاهر انسان هم به وجود می آید ، اگر در این مورد عاشق برای جلب نظر معشوق دروغ بگوید ، با وجود اینکه افراد از ظاهر او پی به دروغ بودن حرف او میبرند ، او باز هم گناه کرده است ؟

سوال : من قصد دارم که به پدرم یک هدیه بدهم و این هدیه را خود من باید بسازمش . وقتی خواستم هدیه را به پدرم بدهم ، اگر به او بگویم که طرح ریزی کار با مادرم و خواهرم و برادرم بوده و ساخت از من ( در صورتی که هم طرح ریزی از من بوده و هم ساخت ) ، آیا اینجا دروغ گفته ام ؟ حتی با وجود اینکه پدرم با این حرف من شادی بیشتری به دست می آورد ؟ :Gol::Gol:

[="DarkGreen"]سلام.
ببخشید . اگر کسی از من در رابطه با چیزی سوال کرد و من با وجود اینکه می دونم جواب چیه اما جواب یک سوال دیگه که ارتباط کمی با موضوع داره ارائه بدم ، دروغ گفتم ؟
[/]

تولد دوباره;386710 نوشت:

سلام . با توجه به اینکه دشمنی نسبت به کسی ، از کینه گرفتن نسبت به اون شخص شروع میشه ، چطور میشه از این دشمنیها کم کرد ؟



باسمه تعالی
با سلام:
[=system] برای درمان کينه از دل خويش باید بدانيد که از صفات حق تعالی عفو و بخشش است. و خداي متعال، رحمان و رحيم است خيلي زود راضي می‌شود لذا یکی از اوصاف الهی یا سریع الرضا است. و هرگز کينه بندگان خويش را به دل نمی‌گيرد.

مشي اولياء الهي نيز چنين بوده ايشان هرگز کينه توز نبوده اند و با مؤمنان و بندگان خداوند دشمن و عداوت نمی ورزيده اند و کسی که کینه مومنی را به دل نمی‌گیرد و سریع از لغزش او می‌گذرد. مظهر برای صفت سریع الرضا بودن حق تعالی می‌گردد.

پس اگر احيانا کسي از مؤمنان بر تو ستمی کند يا کاري کند که به خشم آيی، کينه او را به دل مگير، زيرا که مؤمن از روي علم و آگاهي دشمني نمي کند و بدخواه برادر خويش نيست.

تولد دوباره;386710 نوشت:

افراد ثروتمند ، وسایل گران قیمتی دارند که باعث می شود افراد متوسط و فقیر جامعه به آنها حسادت کنند و حسرت داشتن آن چیز را بخورند . آیا اینجا آن فرد ثروتمند گناه کار است ؟
لطفا راه خلاصی از حسد را هم بگید .


باسمه تعالی
با سلام:
کار آن فرد ثروتمند اگرمصداق اسراف و تبذیر باشد، اشکال دارد. ولی اگر در حد شأن و موقعیت اجتماعی خود خرج می‌کند، ایرادی ندارد.

اما راه خلاصی از حسادت:

.

1- تفکر در آسیب‌هایی که رذیله اخلاقی حسد بر روح و روان انسان می‌گذارد، شخص حسود همیشه در غم و اندوه بسرخواهد برد، چون نعمت‌های حق‌تعالی نسبت به دیگران هم دائمی است و هم فراوان، و او در این آتش نگرانی و افسردگی می سوزد.

امام علی علیه‌السلام فرمودند:

« الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلاَمَةِ الاْجْسَادِ”.[1]، « از غفلت ‏حسودان نسبت‏ به سلامتى تن خویش در شگفتم.»

و نیز می فرمایند:

”«صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ»”[2]، « تندرستى مولود کمى حسادت است. » و می‌فرمایند: «الْحَسَدُ یُذِیبُ‏ الْجَسَدَ»[3].«حسد بدن حسود را ذوب می کند.»

و اصلا اولین قتلی که در کره زمین رخ داد منشأ آن حسادت بود. حسادت قابیل به هابیل، پس حسادت چنان رذیله اخلاقی است که اگر جلوی آن گرفته نشود منشا آفات بسیاری خواهد بود.

2-اندیشیدن در مورد ضررهایی که معصومین علیهم‌السلام برای دین و آخرت حسود بیان کرده‌اند که عبارتند از:

«حسد آ از بین برنده ایمان، آفت دین، موجب عدم قبولی طاعت و توبه و شفاعت، باعث خروج از ولایت و دوستی ذات حق تعالی، دشمنی با کارهای خداوند، ، و از بین برنده خوبی ها و منشأ بسیاری از گناهان است.»[4]

3-کسب روحیاتی که مخالف با منشأ حسادت می‌باشند؛ یعنی به جای بدگویی سعی کند تعریف نماید، به جای احساس ناراحتی از دارایی دیگران، عزت و کرامت نفس داشته باشد؛ و به جای دشمنی، دوستی با دیگران را پیشه خود سازد.

پی‌نوشت:
[1].نهج البلاغه،حکمت ۲۲۵
[2].همان،حکمت۲۵۶
[3].تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ،تمیمی آمدی ،ص۳۰۰
[4].کافی،ج2، ص307


تولد دوباره;386710 نوشت:

در حدیثی از حضرت محمد خواندم که علاقه و حب به دنیا ، سرچشمه ی هر گناهیست ، آیا برای خلاصی از حب دنیا ، راهی هست ؟

باسمه تعالی
با سلام:
علاقه و حب به دنیا در صورتی مذموم است که به صورت هدف در آید، و به کلی باعث شود که انسان آخرت را فراموش کند. و الا دوست داشتن مال، زمین، زن و فرزند و......که از مظاهر دنیا می‌باشند، اگر از حد اعتدال خارج نشود و سبب نگردد که ما دین خود را فراموش کنیم و از صراط مستقیم منحرف شویم مذموم نمی‌باشد.

«چیست دنیا از خدا غافل شدن / نی قماش و نقره و فرزند و زن
مال را کز بهر دین باشی حمول / نعم مال صالح خواندش رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است / اب در بیرون کشتی پشتی است
چون که مال و ملک را از دل براند /زان سلیمان خویش جز مسکین نخواند.»[1]

پی‌نوشت:
[1].مولوی

class: shaer align: center

[/TD]
[TD="align: right"]
[TD="align: left"][/TD]
[/TD]
[TD="align: right"]
[TD="align: left"][/TD]
[TD="width: 20"][/TD]
[TD="align: right"][/TD]
[TD="align: left"][/TD]
[TD="width: 20"][/TD]
[TD="align: right"][/TD]

تولد دوباره;386710 نوشت:

دوست داشتن افراد به صورتی که برای آنها مجبور به گناه شویم ، فکر می کنم شرک باشد . کسی که عاشق فرد دیگری است ، با توجه به اینکه تاثیرات عشق در ظاهر انسان هم به وجود می آید ، اگر در این مورد عاشق برای جلب نظر معشوق دروغ بگوید ، با وجود اینکه افراد از ظاهر او پی به دروغ بودن حرف او میبرند ، او باز هم گناه کرده است ؟

سوال : من قصد دارم که به پدرم یک هدیه بدهم و این هدیه را خود من باید بسازمش . وقتی خواستم هدیه را به پدرم بدهم ، اگر به او بگویم که طرح ریزی کار با مادرم و خواهرم و برادرم بوده و ساخت از من ( در صورتی که هم طرح ریزی از من بوده و هم ساخت ) ، آیا اینجا دروغ گفته ام ؟ حتی با وجود اینکه پدرم با این حرف من شادی بیشتری به دست می آورد ؟ :Gol::Gol:

باسمه تعالی
بله در مورد هر دو سوال مطرح شده دروغ صدق می‌کند. چون خلاف واقع گفته شده است.

تولد دوباره;399507 نوشت:
سلام.
ببخشید . اگر کسی از من در رابطه با چیزی سوال کرد و من با وجود اینکه می دونم جواب چیه اما جواب یک سوال دیگه که ارتباط کمی با موضوع داره ارائه بدم ، دروغ گفتم ؟

باسمه تعالی
اگر پاسخ شما خلاف واقعیت نباشد دروغ نیست، ولکن با این کار خود آن فرد را گمراه ساختید.

تولد دوباره;383908 نوشت:
سلام . ببخشید استاد سمیع : در مورد مسئله توریه که فرمودید ، اگر در شرایطی ، بتوان توریه گفت اما بهتر باشد که دروغ گفته شود ، اینجا چگونه است ؟
اگر در شرایطی که توریه بهتر از دروغ است و شخصی که سخن می گوید توانایی توریه گفتن نداشته باشد اما اطرافیانش که توانایی توریه گفتن دارند هم دخالتی نکرده و توریه نگویند ، آیا مشکل دارد ؟ شنونده ای که صرفا فقط شنونده بحث بین دو نفر است و هیچ دخالتی ندارد اما از جریان بحث آگاهی کامل دارد و از راست و دروغ آنها نیز خبر دارد ، آیا گناه کرده ؟ در اینجا دخالت کردن در بحث آن دو نفر مجاز است ؟


باسمه تعالی

1- باز هم باید توریه کند
2-لزومی ندارد که دخالت کند.

تولد دوباره;382390 نوشت:
ببخشید . در قرآن و روایات گفته شده است که باید به حرف پدر و مادر در صورتی که خلاف شرع نباشد باید گوش کرد .

اگر پدر و مادر، من را به کاری امر کنند که هیچ چیز خلاف شرعی در آن نتوان پیدا کرد ، اما خلاف واقع باشد ، این دروغ است ؟

باسمه تعالی
اگر مجبور کنند که امری خلاف واقع را بگویید، مرتکب دروغ شده اید

پرسش:
دروغ چیست؟ و چه اقسامی دارد؟
پاسخ:
دروغ و واژه های معادل آن در زبان عربی، از قبیل «کذب»«افتراء» و «افک» به معنای خبر مخالف با واقع به کار می
روند.
دروغ در اصطلاح دانشمندان اخلاق و فقیهان و نزد عرف نیز به همین معناست .
راستی و صدق نیز که نقطه مقابل دروغ است به خبر مطابق با واقع تعبیر شده است.
توجه به این نکته اهمیت دارد که «صدق و کذب» در اصل، صفات خبر هستند،از همین رو ،گوینده خبر به اعتبار خبرهایش، به صفت دروغگویی یا راستگویی متصف می شود.
آن گاه که فردی خبر می دهد،چنان چه خبرش مطابق با واقع باشد، صادق، و اگر خبرش با واقع مخالف باشد،کاذب و دروغگو خوانده می شود؛ بنابراین ،راست و دروغ صفاتی هستند که اولا و بالذات به خبر مربوطند و ثانیا و بالعرض با توجه به خبر، به گوینده خبر نسبت داده می شوند.
اقسام دروغ
دانشمندان اخلاق و فقیهان با دید خاص دانش مربوط به خود،دروغ را به اقسامی تقسیم کرده اند .
فقیهان به ظاهر رفتار نظر داشته، در تکاپو برای یافتن احکام رفتار گوناگون بشر هستند؛در حالی که دانشمندان اخلاق به باطن عمل نظر داشته و به زوایای درونی عمل پرداخته اند
اقسام دروغ از دید فقیهان:

پیش از بیان اقسام و انواع دروغ از دید دانشمندان اخلاق ،باید دانست که اسباب و وسایل انسان برای خبر دادن، متفاوت است؛ از این رو دروغ ها نیز گوناگون می شود.
خارج کردن امواج و اصوات از دهان،یگانه راه خبر دادن نیست؛ پس دروغ گفتن نیز فقط به لفظ و گفتاری که از دهان بیرون می آید محدود نمی شود؛ بلکه ممکن است به شیوه های دیگری همانند اشاره کردن با سر و دست و چشم و یا نوشتن و نقش کردن مطالب غیر واقعی ،صورت پذیرد که بنابر نظر فقیهان هر سه مورد حرام است
اقسام دروغ از دید دانشمندان اخلاق:
آنچه نزد فقیهان از آن بحث شده، دروغ های گفتاری،اشاره ای، و نوشتاری است؛ اما از نظر دانشمندان اخلاق دروغ بر شش قسم است:
1-دروغ در گفتار
2-دروغ در نیت
3-دروغ در عزم
4-دروغ در وفا به عزم
5-دروغ در اعمال
6-دروغ در مقامات دین که بحثی معرفتی و دینی است
دروغ قبح ذاتی دارد و حرام است البته در مواردی دروغ گفتن جایز است ولی به آن معنا نیست که قبح ذاتی اش از بین رفته ،بلکه فقط به این معناست که حسن عرضی یافته است:
و آن موارد عبارتند از:
1-وجود ضرورت
2-اصلاح بین مسلمانان
3-وعده دادن.(1)
پی نوشت:
1.
تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی،ج 4،ص102،تهران،سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

موضوع قفل شده است