درس هائی در باب معرفت نفس (مهم)

تب‌های اولیه

1929 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Blue"]

رستگاران;896179 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اساتید عزیز و ارجمند ببخشید اینجا سوال می کنم

می خواستم بدانم

تعریف روز و شب در عرفان فرق دارد؟ مخصوصا در محاسبه عمل؟

دلیل اینکه این سوال رو می پرسم اینه که نامه عمل چه زمانی بالا می ره؟

در زمان مغرب و غروب درسته؟
همان موقع که ملائک ثبت اعمال نیک تغییر می کنند درسته؟

خب آیا منظور از محاسبه نفس همین اوقات است یعنی قبل از رفتن نامه عمل روزانه؟

(زمان مغرب)

یا علی(ع)


با عرض سلام و احترام
لطفا این سوال را در تاپیک مستقلی مطرح بفرمایید چون این موضوع خارج از مسائل مطرح شده در این تاپیک است.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]در صفحات پیشین پیرامون کمال و نقص عرایضی را تقدیم محضرتان نمودم.
اکنون می خواهیم بدان مناسبت کمی بیشتر در مورد خیر و شر یعنی خوبی و بدی سخن بگوییم.
سوال این است که اگر به راستی در سراى هستى هر چيزى در حد خود کامل است پس خوبی و بدی چگونه در هستى راه می یابند؟
برای پاسخ بدین سوال باید موجودات اطرافمان را بیشتر بررسی نماییم و ببینیم آیا واقعا در آنها بدی و شرارتی یافت می شود یا نه؟ به عنوان مثال هنگامی را که خورشيد كم كم سر به گريبان كرانه فرو مى برد و طلعت زنگى شب نمودار مى شود را در نظر بگیریم و ببینیم آيا پديد آمدن سپيده و رسيدن بامداد بد بود؟ آيا بر آمدن خورشيد و تابش آن بد بود؟ آيا گردش زمين و خورشيد بد و ناهنجار بود؟ آيا روشن شدن محيط زيست به پرتو خورشيد بد و ناگوار بود؟ آيا نور دادن و حرارت دادن خورشيد به زمين و رستنيها و جانداران و فرا رسيدن روز كه انسان در راه تحصيل علوم و معارف خود مى كوشد بد است؟ و آیا هنگامه شب كه براى آسايش و هزاران فوائد و مصالح نظام هستى است بد است؟
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]و یا در نظر بگیرید که دو تن هر يك با سرمايه اى معين به دنبال كسب و کار رفته اند.
يكى با تلاشش سرمايه ‌ای كسب كرده و بهره فراوان برده است مثلا كالائى را به بهائى خريد و به بهاى بيشترى فروخت و ديگرى مقدارى از سرمايه اش را گم كرد و از بقيه آن، كالائى خريد و به بهائى بسيار كمتر از آن فروخت.
آن اولى از كار امروزش خرسند است و اين دومى غمگين. آن يكى مى گويد امروز چه روز خوبى براى من بود و اين دومى مى گويد امروز چه روز بدى براى من بود. آيا این چنين است؟
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]و یا مثلا کشاورز و باغبان و کوزه گر را در نظر بگیرید. کشاورزی که در تابستان مشغول خرمن کوبی است اگر باد تندی بوزد شاد می‌شود و آنكه باغ سبزیجات دارد از همان وزيدن باد ناشاد می گردد؟
همچنین کشاورزی که در خرمن است بيم دارد كه مبادا آن باد باران آورد و خرمنش تباه شود و آن كه باغ سبزیجات دارد از وزيدن باد فال نيك مى زند كه اميد است باران در پى داشته باشد و آن كوزه گر از هر دوی باد و باران در هراس است که مبادا کوزه هایش از بین بروند. این در حالی است که باد و باران یک حقیقتند و هریک از آنها تلقی خاصی دارد و هر کدام به مقتضای نیاز خود آن را خوب یا بد می انگارند. حال سوال این است که آیا وزیدن باد و بارش باران به خودی خود و بدون درنظر گرفتن احوال دیگران، بد است؟
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]برخی مردم به جهت در نظر گرفتن منافع شخصی خود ایامی را نکوهش می کنند برخی دیگر همان ایام را می‌ستایند، طبقه اى از مردم روزگاری را بد می‌دانند و طبقه دیگر همان روزگار را به نيكوئى ياد مى كنند.
و چه بسیارند افرادی که دنیا را لعن و نفرین می کنند غافل از آن که همین دنیا حاوی زمين و آسمان و ماه و خورشيد و ستارگان و باد و باران و انواع گیاهان و جانوران است که هر يك در مقام خود به بهترين صورت آراسته و پرداخته و هر يك به برنامه اى خلل ناپذير به آئین حقانی خویش مشغولند و آنکه دنیا را بد می‌خواند فرسنگها از فرهنگ به دور بوده هرگز در پيشگاه عالمی زانو نزده و از منطق اهل درايت سخن نشنیده و در حقيقت كودكى بزرگسال است که تنها رشد نباتى و حيوانى كرده و به عالم انسانى قدم ننهاده و رشد عقلانی نیافته است.
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]اصول دریافتی از این درس

اصل اول: پیدایش هر موجودی در نظام هستی لازم و ضروری است.
اصل دوم: هيچ خردی عالم را دچار کجی و انحراف نمى يابد.
اصل سوم: ادای حق عالم طبیعت در گرو معرفت به علو مکانت موجودات و رعایت شان وجودی یکایک آنهاست.
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سلوک عملی

اکنون که به منزلت والای عالم وجود واقف شدی و دانستی که عالم طبیعت چون رحم پاکی است که همه موجودات در آن با دین و آئین مقرر خود رشد و تربیت می یابند پس به عالم طبیعت که سراسر عشق آباد است از سر دوستی و رفاقت روی آور و صله این رحم را به جا آور و صله آن معرفت به علو مکانت و بزرگ دانستن قدر آن است چرا که انسان در این رحم متکون شده است و در همین رحم کسب معارف می کند و با تحصیل دو بال علم و عمل به مدارج و معارج والا ارتقاء می یابد و قطع این رحم به کفران و ناسپاسی کردن این نعمت گرانمایه و قدر آن نشناختن است. پس نیک تدبر نما!
[/]

اویس;898030 نوشت:
سوال این است که اگر به راستی در سراى هستى هر چيزى در حد خود کامل است پس خوبی و بدی چگونه در هستى راه می یابند؟
برای پاسخ بدین سوال باید موجودات اطرافمان را بیشتر بررسی نماییم و ببینیم آیا واقعا در آنها بدی و شرارتی یافت می شود یا نه؟ به عنوان مثال هنگامی را که خورشيد كم كم سر به گريبان كرانه فرو مى برد و طلعت زنگى شب نمودار مى شود را در نظر بگیریم و ببینیم آيا پديد آمدن سپيده و رسيدن بامداد بد بود؟ آيا بر آمدن خورشيد و تابش آن بد بود؟ آيا گردش زمين و خورشيد بد و ناهنجار بود؟

با عرض سلام

1.استاد به نظر بنده در هستی بدی و شر هم وجود دارد. مثلا زلزله یا سیل یا طوفان. به اینها میگویند بلای آسمانی. امروزه توجیهات علمی دارند این اتفاقات. برخی از مذهبیون هم زلزله و سیل را ارتباط میدهند با ترویج گناه و فساد در جوامع....حالا کاری با توجیهاتشان نداریم....اما مسلما این اتفاقات خیر نیستند در نظام هستی چون عامل هزاران خسارت و مرگ میر میشوند. آسیب به نباتات و حیوانات و انسانها.

2.استاد قبول دارید برخی روزها شر هستند؟ برخی ماه ها حتی در اسلام هم آمده که نحس هستند و توصیه شده در برخی روزها صدقه داده شود. یا مثلا روزهای قمر در عقرب که در علم نجوم محاسبه میکنند و میگویند شر هستند. مسافرت مثلا جایز نیست در این روزها.
حتی شاید برای خود ما هم پیش بیاید بعضی روزها دست به هر کاری بزنیم آن کار خراب میشود! انگار بعضی روزها به خودی خود واقعا شر هستند! نمیدانم شاید هم تلقین باعث میشود اینطور فکر کنیم.

[="Tahoma"][="Blue"]

Niyaz;898101 نوشت:
با عرض سلام

1.استاد به نظر بنده در هستی بدی و شر هم وجود دارد. مثلا زلزله یا سیل یا طوفان. به اینها میگویند بلای آسمانی. امروزه توجیهات علمی دارند این اتفاقات. برخی از مذهبیون هم زلزله و سیل را ارتباط میدهند با ترویج گناه و فساد در جوامع....حالا کاری با توجیهاتشان نداریم....اما مسلما این اتفاقات خیر نیستند در نظام هستی چون عامل هزاران خسارت و مرگ میر میشوند. آسیب به نباتات و حیوانات و انسانها.

2.استاد قبول دارید برخی روزها شر هستند؟ برخی ماه ها حتی در اسلام هم آمده که نحس هستند و توصیه شده در برخی روزها صدقه داده شود. یا مثلا روزهای قمر در عقرب که در علم نجوم محاسبه میکنند و میگویند شر هستند. مسافرت مثلا جایز نیست در این روزها.
حتی شاید برای خود ما هم پیش بیاید بعضی روزها دست به هر کاری بزنیم آن کار خراب میشود! انگار بعضی روزها به خودی خود واقعا شر هستند! نمیدانم شاید هم تلقین باعث میشود اینطور فکر کنیم.


با سلام خدمت شما خواهر گرامی
برای درک خیرت محض نظام هستی لازم است انسان را از این ملاک و محوریت حذف نموده و هر موجودی را در جایگاه حقیقی خودش در نظام هستی ملاحظه فرمایید آنگاه خواهید دید هر موجودی در جای خودش در نظام احسن عالم وظیفه ای را به عهده دارد که نبود آن باعث خلل در مجموعه نظام هستی می شود.[/]

[="Times New Roman"][="Black"]به نام خدا
با سلام و عرض ارادت فراوان
استاد گرامی تقاضای ادامه مباحث را از شما دارم.
[/]


به دلیل اهمیتی که درس پیشین داشت در این درس نیز در موضوع خیر و شر سخن خواهیم گفت.

ابن سينا در طبيعيات شفا می گوید:

آب دهان انسان اگر در دهان مار ريخته شود مار را مى كشد بخصوص اگر آب دهان روزه دار باشد.



می دانیم که آب دهان برای انسان، شیرین و موجب حیات بدن اوست حال سوال این است که آیا می‌توان این آب دهان را که قاتل مار است بد دانست و یا اینکه آب دهان فی نفسه خیر محض است؟

به همین ترتیب آب دهان مار نیز برای مار، آبی شیرین و موجب حیات او است اگرچه برای انسان زهری کشنده است.

حال آیا می توان این زهر مار را که موجب حیات مار و ممات انسان است شر دانست؟!

[="Tahoma"][="Blue"]
همچنین عطر خوش بوی، سبب لذت انسان است اما همین عطر برای پشه، ناگوار است و اگر در خانه ای عطری باشد. پشه از آن خانه مى‌گريزد چنانكه انسان از بوى مردار در وسط تابستان فراری است اما پشه خواهان آن است.

همچنین عطر با سرماخوردگی سازگاری ندارد و باعث رنجش و تشدید بیماری و سر درد انسان سرماخورده می شود در حالی که فرد در غیر حالت سرماخوردگی از عطر لذتها می برد.

و نیز حمام رفتن برای انسان موجب نشاط و دوری ازالودگیهاست اما همین حمام در آغاز زکام گرفتمی سخت زیان دارد و باعث تشدید زکام می شود.

به همین ترتیب باد و باران و رعد و برق نیز به نوبه خود موجب حرکت چرخ نظام هستی بوده و خیر محض هستند اما هنگامی که از همین باد و باران و رعد و برق سیلی سنگین ایجاد شده و بینان خانه ای بدان ویران شود گویند که باد و باران برای فلانی شر بود.

[/]

[="Tahoma"][="Blue"]
پس حق آن است که بگوئيم هيچ چيز در حد خود و در عالم خود شر و بد نيست ولى وقتی سخن از قياس و نسبت با اين و آن به ميان آمد شر و بدی نیز مطرح می شود و چون سنجش با این و آن پیش می آید میگویند که برای فلانی خیر است و برای آن دیگری شر.
پس در خود هستی هیچ شری نیست بلکه شر امرى نسبى و اعتبارى بيش نبوده و آنچه حقيقت است خير محض است و حقيقت جز وجود نيست.
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]اصول دریافتی از این درس

اصل اول: اطلاق خیر و شر به لحاظ موافقت یا مخالفت با طبع آدمی است.
اصل دوم: شر امری عدمی است.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سلوک عملی

اگر چه هيچ چيز در حد خود ناقص نيست و به نسبت با ديگرى ناقص و كامل پدیدار می شود ولی باید توجه داشت ارزش و قدر و منزلتی كه موجود كامل و عالی دارد موجود ناقص و دانى ندارد مثلا ميوه تا بر درخت نرسيده است كسى دست بسوى آن دراز نمى كند و صنعتگرى كه در صنعت خود به كمال نرسيده است كسى به سويش نمى رود.
در هر دانش و هر فنى همگان خواهان آن کسی هستند که به كمال لایق خود رسيده است. بنابراين شما دوستان گرامى من نیز از هم اكنون در پى تحصيل كمال بوده تا آتيه اى سعادتمند داشته باشيد زيرا دانسته اید که هر چيز تا به كمال نرسيده است قدر و قيمتی ندارد و تاسف بر اكثر بزرگسالان عصر ما که به حد بلوغ انسانى نرسيده اند و در راه آن قرار نگرفته اند.
پس لازم است از همسالان و همزادان خود كه شب و روز را به بيكارى و ولگردى و هرزگى به سر مى‌برند سخت دورى گزينيد كه رهزن شمايند. اين گروه روى سعادت را نخواهند ديد بلکه چند روزى در مقام خيال به تازگى رنگ و رخسار خود، سرگرم بوده و به پوشاكهاى گوناگون بوقلمونى و طاووسى دل خوش اند و به زودى نه آن را دارند و نه كمالى تحصيل كرده اند كه بدان دلگرم باشند. ناچار بعدا يا بايد تن به گدائى دهند و يا به دزدى و ديگر بيچارگيها مزاحم اجتماع باشند و زندگى را بگذرانند. پس هرگز با آنان همنشين نشويد كه نطفه و مربى و اجتماع و معاشر از اصولى اند كه در سعادت و شقاوت انسانى دخلى بسزا دارند!
[/]

سلام، مشتاق ادامه مطالب ارزشمندتان هستم.از خداوند منان برایتان توفیق روزافزون خواستارم.

باسمه البصیر

نفس انسان مجموعه ی تمام موجودات است،هر که آن را شناخت تمام موجودات را شناخته است

اگر کافران در نفوس خود تفکر و تدبّر می نمودند هر آینه به واسطه ی معرفت نفس حقایق موجودات را چه

موجودات فانی و چه موجودات باقی و پایدار را می شناختند و به واسطه ی آن حقیقت آسمانها و زمین را می شناختند

و همچنین بر انگیختن و بعث را که ملاقات با پروردگارشانست انکار نمی کردند.

(صدرالمتألهین،اسرار الآیات،ص245)

پ.ن

جهت به روز شدن تاپیک

[="Tahoma"]

اویس;891811 نوشت:
[="Tahoma"][="Blue"]اصول دریافتی از این درس

اصل اول : علم وجود است.
[="#B22222"]اصل دوم: هر چه در حركت است فاقد كمالى است كه از طريق حركت بدان نائل مى شود[/].
اصل سوم: چون شیی به کمال منتهایی خود دست یابد دیگر حرکت بی معنا خواهد بود.
اصل چهار : موجودى كه كمال مطلق است حركت در او متصور نيست.
[="#B22222"]اصل پنجم: مجموعه‌ی هستى بى جنبش و در سكون كامل است[/].

[/]

سلام و احترام و ادب خدمت استاد عزیز@};-
این تاپیک حادث است یا قدیم؟x_x(مطایبه)
استاد عزیز
”بودن“سکون است و ”شدن“ حرکت ، و تمام هستی برای کامل شدن در حرکتند از جماد و نبات و حیوان تا انسان ، درست؟
آیا مراد ازاصل پنجم این است که هر کدام از وجودات کمالاتی دارند که جمیع این کمالات را آن وجود مطلق داراست پس نیازی به حرکت ندارد ، پس تمام هستی به نوعی در سکون است .مثل اینکه نجار و خباز و بزازی باشند که هر کدام در شغل خود کاملند ولی در رسیدن به شغل دیگری ناقص و در حرکت و اگر شخصی جمیع این مشاغل را در حد کمال دارا باشد در سکون است و حرکتی ندارد. ی کم گیج کنندست.
توحید عددی ، توحید صمدی!!؟؟
استاد عزیز اگر امکانش است لطف کرده مباحث را ادامه دهید و ما را مستفیض فرمایید.
ان الله مع الصابرین@};-

باسمه الواحد

با سلام و احترام

مکیال;956655 نوشت:
”بودن“سکون است و ”شدن“ حرکت ، و تمام هستی برای کامل شدن در حرکتند از جماد و نبات و حیوان تا انسان ، درست؟
آیا مراد ازاصل پنجم این است که هر کدام از وجودات کمالاتی دارند که جمیع این کمالات را آن وجود مطلق داراست پس نیازی به حرکت ندارد ، پس تمام هستی به نوعی در سکون است .مثل اینکه نجار و خباز و بزازی باشند که هر کدام در شغل خود کاملند ولی در رسیدن به شغل دیگری ناقص و در حرکت و اگر شخصی جمیع این مشاغل را در حد کمال دارا باشد در سکون است و حرکتی ندارد. ی کم گیج کنندست.
توحید عددی ، توحید صمدی!!؟؟

اگر زحمت نیست،منبع مطلب فوق را عنایت بفرمائید(صفحه و شماره ی پست).

متشکر

[="Tahoma"]

حبیبه;957211 نوشت:
باسمه الواحد

با سلام و احترام

اگر زحمت نیست،منبع مطلب فوق را عنایت بفرمائید(صفحه و شماره ی پست).

متشکر


باسمه الصمد

سلام علیکم خواهر محترمة

خواهش می کنم .پست های انتهاییِ صفحه۱۸۸ ،مخصوص پست ۱۸۸۰ و همینطور پست ابتدایی صفحه ۱۸۹.
خوشحال می شوم اگر زحمتی نیست نظر شما را هم درباره اصل پنجم بدانم.
لطف عالی متعالی

باسمه الذی یتجلی لخلقه بخلقه

سلام علیکم

مکیال;957385 نوشت:
ست های انتهاییِ صفحه۱۸۸ ،مخصوص پست ۱۸۸۰ و همینطور پست ابتدایی صفحه ۱۸۹.
خوشحال می شوم اگر زحمتی نیست نظر شما را هم درباره اصل پنجم بدانم.

پاسخ در فرمایشات استاد بزرگوار موجود است:

اویس;891810 نوشت:
او واجد كمال جميع هستيها باشد و خود همه هستيهاست بعد از جميع هستيها چيزى نيست تا آن همه هستيها به سوى آن برود. پس حركت در كل هستى راه ندارد، از اين روى اگر بگوئيم مجموع هستى بى جنبش و در سكون كامل است گزاف نگفته ايم.

از منظر عرفان،خاصه دیدگاه وحدت وجود،همه ی هستی تجلیات و ظهورات اسماء و صفات و افعال حضرت حقند

در حکمت متعالیه نیز همین مضمون در قاعده ی "بسیط الاشیاء کل الاشیاء و لیس بشیء منها"جلوه گر است

وجود حق، صرف الوجود،مطلق وجود و وجود مطلق است لذا حرکتی در مطلق هستی از این جهت

و در این دیدگاه متصور نیست.

[="Tahoma"]آدمي يك عمر سراغ سايه برود؟ ‌ليلي در حال احتضارش توسط مادرش به مجنون پيغام فرستاد،‌گفت برو به مجنون بگو به كسي دل ببند كه با يك تب تمام نكند. الان اگر شما مجنون را بياوريد خاك بر سرش مي ريزد كه من شصت سال سراغ سايه رفتم.

گرد بادي را كه مي بيني تو در دامان دشت
روح مجنون است آنجا خاك بر سر ميكند

آدمي بايد فكر كند كه چكار كردم، ‌سراغ سايه رفتم؟! اين بايد تحليل شود كه ما مي گوييم «من»، من يعني چه؟ اين حقيقت «من» اگرمشخص شود كه ما غير از اين ظواهر و مظاهر هستيم اگر ما به اين رسيديم، ‌مي رسيم به مقام تجرد، ‌در اين حال دنيا جلوه اي دیگر دارد و زبان، ‌زبان ديگري است. شما زبان پيدا مي كنيد، ما خيال مي كنيم در دانشگاه به ما زبان ياد مي دهند اين طور نيست، بعضي ها دانشگاه نرفته،‌كلاس زبان نرفته، ولي فاخرترین زبان را پيدا كرده اند.

غير نطق و غير ايما و سجلّ
صد هزاران ترجمان خيزد ز دل
اي خدا بنما تو جان را آن مقام
كاندر آن بي حرف مي رويد کلام

حالات آخر عمر علامه طباطبايي ايشان حرف نمي زد، ‌خانه هم حرف نمي زد تا كسي سوال نمي كرد حرف نمي زد جاي ديگري بود .

هزگر ميان حاضر و غايب شنيده اي

من در ميان جمع و دلم جاي ديگري است

در لحظات آخر يكي از شاگردانش مي پرسد:آقا شما در چه مقامي هستيد؟ فرمود: در مقام تكلم، ‌عرض کرد: با چه كسي؟‌فرمود: با حق. اين را مي گويند نجوا.

نجوا حرف در گوشي است. الان شما مي توانيد با خدا حرف در گوشي داشته باشيد مي توانيد با امام زمان حرف در گوشي داشته باشيد. روايت است كه مي گويد: همچنان كه با خدا نجوا، مي كنيد با ما هم نجوا كنيد.
براي نجوا بايد نزديك هم بود ، «و‌قرَّبناهُ نَجيّا(مریم/52)؛ اول قرّبنا درست مي شود (يعني نزديك شدن) بعد نجوا درست مي شود» . نجوا دعا نيست در دعا مي گويد خدايا خانه می خواهم اين را مي گويند دعا،‌ اما نجوا چيز ديگر
، ‌نجوا آن است كه بايد فقط خودت بدانی و خدا، اين را مي گويند نجوا.

آیت الله دکتر سید حسن عاملی حفظه الله

باسمه الربّ

عرض سلام و ادب

چنانچه جناب استاد گرامی(آغازگر تاپیک) و یا سایر اساتید بخش اخلاق و عرفان،زحمت کشیده سلسله دروس معرفت نفس

را ادامه دهند ان شاالله استفاده می کنیم.

حبیبه;981707 نوشت:
باسمه الربّ

عرض سلام و ادب

چنانچه جناب استاد گرامی(آغازگر تاپیک) و یا سایر اساتید بخش اخلاق و عرفان،زحمت کشیده سلسله دروس معرفت نفس

را ادامه دهند ان شاالله استفاده می کنیم.

انشاءالله ادامه این دروس رو در قالب دوره های آموزشی خواهیم داشت که بعد از ماه مبارک رمضان اطلاع رسانی می شود

با سلام

مدیریت محترم سایت اگر امکانش هست از کارشناس پاسخگو سابق جناب اویس که قبلا در این تاپیک فعالیت داشتند دعوت کنید که لطف کنند و خارج از تایم کاری اگر برایشان مقدور هست سلسله دروسشان در این تاپیک را ادامه دهند.

با مطالعه اجمالی تاپیک متوجه میشوید مطالبش کمی سنگین و تخصصی هست و نیازمند کارشناس با رشته و تخصص مربوطه میباشد.

ممنون میشویم اگر پیگیری نمایید. باتشکر

Niyaz;987923 نوشت:
مدیریت محترم سایت اگر امکانش هست از کارشناس پاسخگو سابق جناب اویس که قبلا در این تاپیک فعالیت داشتند دعوت کنید که لطف کنند و خارج از تایم کاری اگر برایشان مقدور هست سلسله دروسشان در این تاپیک را ادامه دهند.

سلام علیکم
با توجه به برنامه کاری که مرکز برای کارشناسان مشخص کرده است، آیدی اویس فرصت حضور درانجمن را ندارند. می توانید از سایر کارشناسان بخش اخلاق و عرفان مثل آیدی کافی و یا آیدی حافظ که متخصص در مباحث مربوطه هستند استفاده کنید.

[="Tahoma"]

مدیر سایت;988194 نوشت:
سلام علیکم

جناب مدیر محترم سایت
سلام علیکم
از آنجایی که یکی از کارشناسان محترم و گرامی این سایت که هم بنده و هم دیگران از مطالبشان بهره ها بردیم و ان شاءالله می بریم بعد از مدتی حضور نداشتن در سایت ، دوباره برگشتند و فعالیت کردند .
خواستم بدانم اگر کاربران تقاضا کنند آیا بازهم امکان همچین اتفاقی هست؟ می توان استاد اویس عزیز را به سایت برگرداند؟
تشکر از شما

مکیال;992539 نوشت:
[="Tahoma"]
جناب مدیر محترم سایت
سلام علیکم
از آنجایی که یکی از کارشناسان محترم و گرامی این سایت که هم بنده و هم دیگران از مطالبشان بهره ها بردیم و ان شاءالله می بریم بعد از مدتی حضور نداشتن در سایت ، دوباره برگشتند و فعالیت کردند .
خواستم بدانم اگر کاربران تقاضا کنند آیا بازهم امکان همچین اتفاقی هست؟ می توان استاد اویس عزیز را به سایت برگرداند؟
تشکر از شما

سلام علیکم
قبلا هم عرض کردیم این امکان تابع تصمیمات پشتیبانی علمی مرکز هست که درباره محیط پاسخگویی کارشناسان چه نظری داشته باشند. استاد اویس در
حالسلام حاضر به جهت اشتغال ایشان در بخش های دیگر مرکز، فرصت پاسخگویی در این بخش را ندارند . انشاءالله در اولین فرصت که امکان این موضوع باشد، از محضرشان کسب فیض خواهیم کرد
موفق باشید