جمع بندی درجاتی از شک به وجود و یا عدم وجود خدا در نزد معتقدان به خدا و منکرین

تب‌های اولیه

78 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درجاتی از شک به وجود و یا عدم وجود خدا در نزد معتقدان به خدا و منکرین

بعضی وقتها فکر میکنم چه آنهایی که به وجود خدا اعتقاد دارند و چه آنهایی که منکر وجود خدا هستند همیشه یک درصدی شک به اعتقادشان دارند گرچه اکثر مواقع خودشان متوجه آن نیستند ویا سعی میکنند آن را انکار کنند به عبارت دیگر یقین نزد دو طرف دیده نمیشود حالا این درجاتی دارد بخاطر اینست که هردو طرف از شواهد جدید که پیدا میشود خیلی استقبال میکنند.خواهشمند است هر دو طرف به این سوال صادقانه پاسخ گویند اگر اعتقادویقین به وجود یا عدم وجود خدا را مثلا 10در نظربگیریم به اعتقاد خود چه نمره ای میدهند بازهم تاکید میکنم صادقانه. جواب دهید نا تامل کافی ممنون

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

میرشکاک;480389 نوشت:
بعضی وقتها فکر میکنم چه آنهایی که به وجود خدا اعتقاد دارند و چه آنهایی که منکر وجود خدا هستند همیشه یک درصدی شک به اعتقادشان دارند گرچه اکثر مواقع خودشان متوجه آن نیستند ویا سعی میکنند آن را انکار کنند به عبارت دیگر یقین نزد دو طرف دیده نمیشود حالا این درجاتی دارد بخاطر اینست که هردو طرف از شواهد جدید که پیدا میشود خیلی استقبال میکنند.خواهشمند است هر دو طرف به این سوال صادقانه پاسخ گویند اگر اعتقادویقین به وجود یا عدم وجود خدا را مثلا 10در نظربگیریم به اعتقاد خود چه نمره ای میدهند بازهم تاکید میکنم صادقانه. جواب دهید نا تامل کافی ممنون

باسلام .
در ابتدا باید گفت : منکران وجود خدا ممکن است یقین عقلی وفلسفی بر انکار شان نداشته باشند چون خدا باوری در وجود وسرشت آدمی جای دارد و به عبارت دیگر فطری است . از آموزه‌های دینی و اسلامی به دست می‌آید، همه آدمیان بر فطرت توحیدی و خداشناسی فطری آفریده می‌شوند، یعنی فطرتاً گرایش توحیدی دارند و خدا را با فطرت و قلب خود می‌شناسد و باور دارند، در این باره روایات متعدد قابل طرح است که به چند نمونه از آن اشاره می‌شود:
در روایتی آمده:
«کلّ مولودٍ یولد على الفطره؛ (1) همه بچه‌ها بر فطرت توحیدی زاده می‌شوند».
در روایت دیگر آمده:
«فطرهم على التوحید؛ (2) خداوند آن ها را بر فطرت توحید قرار داده است».
در روایت دیگر آمده:
«فطرهم على معرفته أنّه ربّهم؛ (3) خدا بشر را بر شناخت فطری پروردگارشان آفریده است»نیز از رسول خدا نقل شده وقتی کودکی گریه می کند ،گریه او تا هفت سالگی ذکر لا اله الا الله است. (4)
از این گونه روایات معلوم می‌شود که همه آدمیان با معرفت فطری و خداشناسی فطری به دنیا می‌آیند .متناسب با درک آن مقطع از حیات خود درکی نسبت به خالق خود دارد .حتی کودکان نیز به نوعی از درک شعور نسبت به خالق خود بر خوردار اند، ولی بر اثر عوامل گوناگون نظیر پدر و مادر، محیط خانواده، جامعه، مراکز تحصیلی و ..... فطرت توحیدی ممکن است شکوفا نشود. ممکن است بی‌تأثیر و یا کم تأثیر و یا زیر ظلمت گناه پوشیده و مستور شود.
دو نوع شناخت فطری ممکن است مطرح باشد،
یکی شناخت حضوری و شهودی، یعنی ارتباط دل با خدا و
یکی شناخت حصولی و ذهنی و عقلی.
منظور از خداشناسی فطری به معنای شناخت حضوری این است که انسان آن گونه آفریده شده است که در اعماق قلبش رابطه وجودی با خدا دارد.
اگر در دل خودش درست کند و کاو کند و به عمق قلب خود توجه کافی بنماید، این رابطه را می‌یابد و شهود می‌کند.
مراد از شناخت عقلی و فطری این است که انسان با عقل و فطرت خدادادی که دارد ، به آسانی پی به وجود خدا می‌برد. شناخت‌های ذهنی فطری عبارت است از شناخت‌های بدیهی یا قریب به بداهت که احتیاج به کسب و استدلال نیست، بلکه به آمادگی فطری و خدادای می‌تواند این مطلب را درک کند.
همه آدمیان فطرتاً خداشناس آفریده می‌شوند . هیچ فردی نیست که فطرت او گواه بر یگانگی خدا ندهد،‌ ولی شرایط و عوامل گوناگون باعث گمراهی او و خاموش شدن نور فطرت می‌گردد.
اما افراد خدا باور هر گز در باور شان تردید ندارد از این رو آن اعتقاد را پذیرفته است ودر واقع به ندای فطرت شان لبیک گفته اند .

پی‌نوشت‌ها:
1. عوالی اللئالی، ج 1، ص 35،نشر مطبعه سید الشهدا ،قم،1405 ق.
2. کافی، ج 2، ص 11 ـ 12،نشر درالکتب الاسلامیه ،تهران، 1388 ق.
3. بحار، ج 3، ص 279،نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق.
4.اصول کافی، ج6، ص53 ،نشر پیشین.

میرشکاک;480389 نوشت:
اگر اعتقادویقین به وجود یا عدم وجود خدا را مثلا 10در نظربگیریم به اعتقاد خود چه نمره ای میدهند بازهم تاکید میکنم صادقانه. جواب دهید با تامل کافی ممنون

من به اعتقادم بوجود خدا 9.9 میدم!

میرشکاک;480389 نوشت:
بعضی وقتها فکر میکنم چه آنهایی که به وجود خدا اعتقاد دارند و چه آنهایی که منکر وجود خدا هستند همیشه یک درصدی شک به اعتقادشان دارند گرچه اکثر مواقع خودشان متوجه آن نیستند ویا سعی میکنند آن را انکار کنند به عبارت دیگر یقین نزد دو طرف دیده نمیشود حالا این درجاتی دارد بخاطر اینست که هردو طرف از شواهد جدید که پیدا میشود خیلی استقبال میکنند.خواهشمند است هر دو طرف به این سوال صادقانه پاسخ گویند اگر اعتقادویقین به وجود یا عدم وجود خدا را مثلا 10در نظربگیریم به اعتقاد خود چه نمره ای میدهند بازهم تاکید میکنم صادقانه. جواب دهید نا تامل کافی ممنون

من خیلی درباره خدا تحقیق کردم
جاش نیست اینجا همه چیزو بگم
ولی به یقین نرسیدم
و هنوزم مقداری شک دارم
شاید نمره 7 بدم

مریم و دل آرام ممنون که صادقانه جواب دادید از بقیه دوستان هم خواهش میکنم در صورت امکان جواب دهند چون این. شک و یقین مرا خیلی آزار میدهد خیلی مواقع از خود خدا میخواهم که به یک طریقی به من یقین عنایت کند! منتها اینجا یک پارادوکس برایم بوجود میاد من به خدایی که یقین هنوز پیدا نکردم. دعا میکنم ومیگم یقین بده!! من به خودم نمرات مختلفی دادم بین 1 تا 9 (البته در مورد وجود خدا نه عدمش) خواهش میکنم شما هم پاسخ دهید خ

سلام علیکم و رحمه الله

خب دوستان چند سوال پیوسته در این رابطه با شما دارم که پاسخ به آنها موضوع را (به نظر بنده) تا حدودی میتواند روشن نماید . اما
سوالاتم چنین است که

1- خدائی که هرکدام مان تصور می کنیم چیست ؟ چه مشخصاتی را برای خدائی که در نظرمان است در نظر گرفته ایم ؟ و چه تعداد از این مشخصات را به عینه دیده ایم ؟

2- خدائی را که دین معرفی میکند تا چه اندازه می شناسیم ؟ چه مشخصاتی دارد ؟ و آیا خدائی که دین معرفی میکند را میتوان به عینه دید ؟

3- بین خدائی که ما در ذهن داریم و خدائی را که دین معرفی میکند چه تجانس و تشابهاتی و یا اختلافاتی را میبینیم ؟

این مساله ..
بدیهی است که بین خدا شناسی در اسلام با خداشناسی در دیگر ادیان ابراهیمی تفاوت هایی در اصل و فرع توصیف و تعریفش وجود دارد
و همچنین خداشناسی ادیان ابراهیمی با خداشناسی متصور شده توسط هر فرد یا فرقه دیگری هم به همچنین .

بعد از تعئین مشخصات خدا و معرفی جامع اوست که میتوان ادله و براهین خود را بر وجود یا عدم آن بیان کرد و استدلال نمود .

فهاتوا براهینکم

یاحق

من قبلا زیاد شک نمیکردم ولی تازگی ها خیلی
نمیدونم چرا هر چقدر مطالب بیشتر میخونم بیشتر شک میکنم من نمره 8 به خودم میدم
خدایی که در ذهن ساخته بودم با خدایی که دین معرفی کرد ( البته تازگی ها متوجه شدم ) زمین تا آسمان فرق داشت

دوست عزیز فاتح منظور من خدایی که دین خاصی معرفی کندنیست خود وجود یا عدم وجود خدا منظورم است میخواهم بدانم این شک و تردید که اینقدر مرا آزار میدهد بقیه دوستان هم دارند یا نه.یکی از براهین خداناباوران برهانی است به نام اختفای الهی براستی چرا خداوند شواهد بیشتری از وجودش را برای ما آشکارنمیکند ؟مخصوصادر این عصری که باپیشرفت علم احتمال شک بیشتر است (فرضیه تکامل ، فیزیک کوانتوم و ...) خیلی وقتها میگویم اصلا فکر نکنم در موردش ولی چند روز بیشترنمیتوانم مقاومت کنم حاضرم هر کاری کنم که به یقین برسم.

سلام علیکم و رحمه الله

میرشکاک;481222 نوشت:
دوست عزیز فاتح منظور من خدایی که دین خاصی معرفی کندنیست خود وجود یا عدم وجود خدا منظورم است میخواهم بدانم این شک و تردید که اینقدر مرا آزار میدهد بقیه دوستان هم دارند یا نه.

جناب میرشکاک ,در اینجایک مشکل وجود دارد. یک مسلمانبنابر نشانههائی که از خداوند سبحان , بر اساس آموزه های کتاب و سنت سراغ دارد وجودش را با آن نشانه ها می شناسد .
همچنین یک یهودی و یا مسیحی

( البته افراد فوق الذکر را با این فرض درنظر بگیرید که تمام آنچه که لازم است بداند را میداند , عالم است و اطلاعات او ناقص نیست)

ولی کسی که مشخصاتی راسراغ ندارد و مختصاتی را هم پیش خود شاید تصور کند یا نکند
و یا بالکل عقیده دیگری را پذیرفته که مقصدش انکار خداست. با این توصیفات
آیا او میتواند مانند گروه های بالا به خدا باوری برسد ؟

آیا میزان خداباوری را بین این دو میتوان مقایسه کرد ؟
هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون ؟

یاحق

neɠïn;481186 نوشت:
میدونم چرا هر چقدر مطالب بیشتر میخونم بیشتر شک میکنم من نمره 8 به خودم میدم
خدایی که در ذهن ساخته بودم با خدایی که دین معرفی کرد ( البته تازگی ها متوجه شدم ) زمین تا آسمان فرق داشت

شک نکنین که خدایی که هرکدوم از ما تصور میکنیم با دیگری فرق داره.برای خود من پیش اومده که تو یه بازه زمانی چند بار تصورم از خدا عوض شده!

دوست عزیز فاتح قبلا هم خدمتتان عرض کردم دین یا باور خاصی مدنظرم نیست یعنی چه خدای یک فرد مسیحی یا یهودی یا زرتشتی یا مسلمان در کل منظورم از خدا یعنی وجودی ماوراطبیعی که با ادرکات حسی ما قابل درک نیست.میخواهم بدانم که به وجود این خدا ما واقعا چقدر یقین داریمج

میرشکاک;481149 نوشت:
شک و یقین مرا خیلی آزار میدهد خیلی مواقع از خود خدا میخواهم که به یک طریقی به من یقین عنایت کند! منتها اینجا یک پارادوکس برایم بوجود میاد من به خدایی که یقین هنوز پیدا نکردم. دعا میکنم ومیگم یقین بده!! من به خودم نمرات مختلفی دادم بین 1 تا 9 (البته در مورد وجود خدا نه عدمش) خواهش میکنم شما هم پاسخ دهید خ

یاد یه فیلم امریکایی افتادم که خانومه خطاب به مسیح میگف خودتو به من نشون بده (یه چیزی تو این مایه ها)و خوب هیچ معجزه ای تا اخر فیلم اتفاق نیوفتاد یعنی نتونس وجود مسیحو حس کنه ولی ایمان خانومه هم کم نشد.

منم میزان اعتقادم کم و زیاد شده یه وقتایی 100 یه وقتایی 50.مثل شما منم همیشه از خدا میخوام هم ایمان قلبی هم عقلی و فلسفیمو بیشتر کنه.بیشتر از همه ایمان قلبی.
ولی نباید انتظار داشته باشیم یه معجزه ای چیزی رخ بده تا به خدا یقین پیدا کنیم(که البته متاسفانه معجزه برای من یقین اور نیست)
همین که داریم در حد توانمون دنبال حقیقت میریم خوبه ولی خیلی خودمونو درگبر نکنیم!

میدانید من مثل چه کسانی هستم ؟ شده وقتی امتحان میدهید و به نظرتان خراب شده دوست دارید همکلاسیهایتان را ببینید و اونا هم بگویند آره امتحان سختی بود ماهم خراب کردیم اینجوری برات راحتتره .من به نظرخودم آدم حسودی نیستم(البته نظر خودم!) فکرمیکنم تنها موردی که بتونه باعث حسادت من بشه دیدن کسی باشه که با صداقت و اطمینان کامل به خودش 10 بده به کسی که حتی 9/99999هم باشه حسادت نمیکنم چون به نظرم تفاوت زیادی بین 9/99 با 7_6 نباشه پس خواهشا بیاین و بگین چند میکیرین از 10

میرشکاک;481272 نوشت:
در کل منظورم از خدا یعنی وجودی ماوراطبیعی که با ادرکات حسی ما قابل درک نیست.میخواهم بدانم که به وجود این خدا ما واقعا چقدر یقین داریم

سلام علیکم و رحمه الله

جناب میرشکاک عزیز شک در وجود خدا و مباحث خداشناسی
موضوع و شبهه ای جدا از بحث وجود یا عدم ماوراء الطبیعه است.

نگاه یک متریالیست به عالم هستی این است که هر آنچه که هست مادی است و قابل لمس توسط حواس پنج گانه انسان است وجود دارد و آنچه که خارج از این حواس است وجود ندارد و نیست.

پس اگر خدائی را متصور هم بتواند بشود و البته اگر نیازی هم برای وجودش در زندگی خود ببیند لزوما آن خدا باید توسط حواسش قابل لمس باشد.

در حالیکه نگاه ایدآلیستی فرسنگ ها با ایننگرش فاصله دارد و موضوع خدا شناسی در متریالیسم جایگاهی ندارد که قابل بحث یا قابل قیاس با نگاه مکتبی ایدآلیستی باشد.

یاحق

فاتح عزیز اون جیزی که ماتریالیست اعتقاد داره که خدا نیست منظظو اینه که حتی اون دو آتشه ترین ماتریالیستها هم اگربپرسی چقدر به عدم وجودخدا اطمینان داری اگر صادق باشه هیچوقت 10به خودش نمیدهد دریک مناظره داوکینز ملحد معروف با یک خداباور مصاحبه گرازاو پرسید چقر مطمنی خدا وجود ندارد گفت اگرسقف اطمینان 7باشد من 6/9مطمنم خدا نیست حتی اونم 10نداد به عقیده خودش خیلی دوست داشتم دوستان دیگه بیان ونمره خودشونو را بگن نه برای اینکه فضولی کرده باشم برای راحتتر شدن خودم شما هم نمره خودتو نگفتی

من 8 هستم در این رده بندی ملحد داوکینز

سلام علیکم و رحمه الله

خداشناسی در مکاتبی که خداباورند ( فارغ از هر مکتب و فرقه ای که مد نظر است ) یک جهان بینی است . این جهان بینی نیاز به معرفت و آگاهی از دخالت این خداباوری در زندگی بشری دارد .

در مورد داوکینز که فرمودید یک ملحد است ( گفت اگرسقف اطمینان 7باشد من 6/9مطمنم خدا نیست حتی اونم 10نداد ) این کلام بدین معنی است که در مورد الحاد به یک جهان بینی کامل نرسیده , و در مورد خداباوری هم همین وضعیت رادارد .

پس نیاز است که ابعاد دیگر رادر نظربگیرد . و البته ما هم نیازداریم ابعاد مختلف زندگی بشری را در نظر داشته باشیم و ببینیم این جهان بینی و ایدئولوژی ای که پذیرفته ایم آیا با آنچه که خداوند میفرماید با آنچه که ما میبینیم در این جهان منطبق است ؟

بنده در خداشناسی به خودم نمره خوبی را نمی توانم بدهم چون به اندازه کافی توفیق شناخت اورانداشته ام ولی تا آنجئیکه توانسته ام او را بشناسم نشانههای اورا و صدق گفتارش را در مورد خودم و جهان هستی بعنوان مخلوق و او بعنوان خالق دیده ام.

یعنی در هر مقطعی از خداشناسی ( حال چه مطابقفرمایش او رفته باشم و یا خلاف فرمایشش ) حضوری از او دیده ام . هنگامی که اخلاص داشتم منفعت پیدا کردم و هنگامی که ریا کردم ضرر و نقصان . وقتی عمل خیری را با اخلاص انجام دادم حمایت او را دیدم و همچنین برعکس

با این شرایط فکر میکنید نمره ای که میتواند در مورد خداباوری هرکسی بدهد چیست وقتی صبح تا شام حضورش در زندگی شخص اصلی ترین تعئین کننده است ؟

یاحق

با سلام و عرض ادب
دوستان ببینید :
از اینکه خدا وجود دارد در این شکی نیست من کمی توضیح میدم امیدوارنپم درک بفرمائید
البته ای کاش سنتونو بنده میدونستم تا نسبت به درک سنتون مینوشتم اما اینهایی که اینجا میگم کمی باید درک بالا دشت
من چند وقتی هست که در مورد موارد اسلام (خدا-ایمان-جن-انس-ادیان دیگر-وهابیت و...)دارم پژوهش میکنم (اینم اول کار بگم من نه مثل استادای دیگه روحانی هستم نه درس حوزوی خوندم)
ببینید شما الان پاشید برید دوتا برگ گل مختلف بیارید به برگها نگاه کنید ببینید چه منظم رشد کردن چه منظم رنگ بندی شدند اگه امکانش باشه با میکروسکپ نگاه کنید
ایا امکانش هست اینها بدون دیلیل و بدون اینکه نظمی در ان ها کسی ایجاد کرده باشد روشد کنند ؟؟؟
بزرگترین اقیانوس بدن انسان هست !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
این کامپیتری که جلوی شما هست واقعا این چیه که توسط بشر ساخته شده و بشر کیه که تونسته اینو بسازه ؟؟؟؟؟؟؟؟
و این بشر رو کی این قدر باهوش ساخته که......
ببینید صبحانه ها وقتی چای شیرین میخورید یه لحظه تائمل کنید چای خوش تلخه اما شکره که با اینکه در چای شیرنتون دیده نمیشه اومده چای تلخ به چای شیرین تبدیل کرده یعنی این جهان به خودی خود خشک و بی روح هست و یکی که دیده نمیشه اومده این جهانو کرده اینی که الان داریم میبینیم
وقتی دستت زخمی میشه تا 1ربع خوش بند میاد چرا ؟؟؟ کی این فکرو کرده که به محض ترک خوردن رگ انسان یک سری مولکولها بیان و انجا لخته بشن و جلوی خونو بگیرند
این عکس رو ببینید شبیه ساز ی شده فقط از رگهای بدن که اونم 50% شبیه سازی شده چه کسی میتونه هچین چیزی بسازه ؟؟؟

اگر بازهم شبهه ای هست بگید به زبان ساده مسائلرو باز کنم
از استادان عزیز بابت پررویی معذرت خواهی میکنم

سلام سعید عزیز من دهه 5 زندگی هستم فکر میکنم هرچی سن میره بالاتر ادم بیشتر به این مسایل فکر میکنه من رشته تحصیلیم در علوم پزشکی {نورولوژی } است این تصویری که زحمت کشیدی گذاشتی قسمتی از سیستم قلب و عروق است که درمقایسه با سیستم عصبی پیچیدپیش مثل پراید در مقابل هواپیمای بویینگه . سیستم اعصاب مرکزی شامل مغز و نخاع واقعا اعجاب اوره خیلی دوست دارم به یقین برسم اما نمیتونم خیلی فکر کردم راجب این موضوع حالا انشاالله اگر فرصت شد برات توضیح میدم بعضی مسایلی که فکرمو درگیر کرده

سلام دوست عزیز تا به حال درباره عالم خارج شک کردی.

چه دلیلی داری برای اینکه عالمی هست؟

از کجا می دانی که تو یک مغزی درون خمره نیستی که فکر میکنی میایی در اسک دین و این عبارات را می نویسی؟

از کجا می دانی اصلا دست داری؟

تا حالا وجود خودت را اثبات کردی به لحاظ فلسفی. از کجا می دانی شما هستی؟

2000 سال است شک گرا ما را با این عبارات به چالش خوانده است. شاید هیچگاه احساس نیاز نداشتی که درباره عالم خارج فکر کنی. در باره این فکر کنی که اصلا دست داری یا نه؟اگر کسی بتواند همین را اثبات کند خیلی کار بزرگی کرده است. تاریخ معرفت شناسی به نوعی پاسخ به همین چالش های شک گرا است.

اما ما هیچگاه به وجود عالم خارج شک نکرده ایم. چون انگار برای ما مسجل هست که عالم خارجی هست.

برخی نیز معتقدند همانگونه که وجود عالم خارج برای ما مسجل است خدا نیز به همان اندازه مسجل است. باور به خدا یک باور پایه است .

برای خود من وجود خدا از 10 ، 10 است. به همان اندازه که معتقدم من وجود دارم باور دارم خدا هست و خدا برای من به همان معنایی هست که در ادیان ابراهیمی توصیف شده است.

یعنی عالم مطلق (omniscience) قادر مطلق (omnipotence) و حکیم , و واجد تمام صفات احسن.

موفق باشید.

دوست عزیز همراه ممنون بابت اظهارنظرتان چون درصداقت شماشک ندارم ومطمنم به این 10 به شما دراین یقینی که دارید حسادت میورزم کاش من هم به این یقین برسم زندگی بدون خدا خیلی سختتره. لاوازیه شیمیدان معروف میگه خدایی وجود نداره ولی ایکاش بود البته من به یقین نرسیدم ولی به اصطلاح ته دلم میگه خدایی هست سرشت بشرهم طوریست که همیشه طالب یقین است وحتی احتمال 99درصدی هم آرامش نمیکند.

میرشکاک;481731 نوشت:
کاش من هم به این یقین برسم.

سلام
یعنی نمیخوای تلاش کنی شکت رو برطرف کنی؟

شک مقدمه یقینه.
ولی

بهتر نبود بجای این که تاپیک بزنی درجات شک میزدی شما چگونه شکتون به خدا رو رفع کردینو یا ....

الانم میشه هر کی اود اینجا بگه به چه دلیل به خدا شک داره و بگه چرا شک نداره . هر دو طرف دلایل بیارن.تا ایشالله مشکل شما کسای دیگه رفع شه

در ضمن امضاتو خیلی دوست دارم.

سلام.

اگر منظورتون خدای ادیان ابراهیمی باشه، من وجودش رو خیلی غیرمحتمل میدونم، مثلا 1 از 10، شاید کمتر. دلیلش هم ناهمخونی هایی هستش که در صفاتش هست. بنظرم بعضی از صفاتش قابل جمع شدن در یک موجود نیستند. بگذریم...

اگر از خدا، منظورتون یک موجود صاحب عقل و شعوره و این جهان رو آفریده اما واجد خصوصیاتی مثل قدرت مطلق و کمال و ... نیست، احتمالش بالاتر میره. شاید 2 از 10. اما هنوز این ایده خیلی بدون پشتوانه به نظر میرسه. یعنی اصلا چرا فرض کنیم همچین چیزی هست.

--------

اگر خدا رو یک عامل فیزیکی بدون درک و شعور تعریف کنیم، احتمالش از دید من 7 از 10 میشه. این عامل خارج از این دنیایی که ما میشناسیم قرار داره.
در این حالت بودن یا نبودن این خدا، اعتقاد داشتن یا نداشتن بهش هیچ اهمیتی نداره.

اگر کل جهان بدون دلیل به وجود اومده باشه یعنی خودش خودش رو آفریده باشه ..احتمالش از دید من کم، مثلا 2 از 10. میشه

با سلام وادب خدمت روح سبز عزیز شما فکرمیکنید تلاشم را نکردم اگر نوشته های قبلی مرا خوانده باشید متوجه میشوید خیلی وقتها میخواهم به خودم تلقین کنم که به یقین رسیده ام اما نمیشود من آدم وسواسی یا شکاک هم اصلا نیستم اتفاقا در بین اطرافیان به من میگن زودباوری تا به این نتیجه رسیدم که احتمالا اکثر آدمها مثل من هستند چه خداباورا چه به اصطلاح ناخداباوران به این خاطر اینو مطرح کردم .نمیخواهم دلایلم را توضیح بدم میترسم برا بعضی ها تولید شک کنه باعث دردسر بشه.در ضمن امضایم هم از مناجاتهای خواجه عبدالله انصاریست خوشحال شدم خوشتان آمد

ولی اگر شما در زمینه پزشکی دارید تحصیل میکنید نباید به هیچ وجه شکی در شما به وجود اید زیرا دیگه دارید میبینید چی به چیه و اینی که افریده شده به خودی خود نیست
من کمی براتون اینجا مینویسم و اگر بازهم شما یا هر کس دیری قانع نشدید بگید باز هم مبحث رو بازتر میکنم و شده اگر خیللی طولانی باشه حرف میزنم و ضبط میکنم براتون میزارم ولی خواهش میکنم تا انجایی که قانع نشدید ادامه بدید واگر سوالی دارید هم میتونید بپرسید من بحث رو در حد خودتون میارم بالا
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
از لحاظ علمی بخوایم بحث کنیم یکی از دلایل علمی محکم که همه به اتفاق قبول کردن دلایل ترمودینامیک هست (من کمی اینو بازش میکنم اما اگر علاقه داشتید یه سرچ خیلی کوچیک براتون خیلی نتایج خواهد داد)
ببینید با توجه به این قوانین ترمودینامیک که شامل کهکشانها سلولهای بدن خود بدن انسان اتم و .... میباشد میتوان نتیجه گرفت که طراحی این چنین نظمی دال بر وجود افریدگاری که از همه لحاظ دانا توانا باشد که بتواند این همه نظم رو در کنار هم به چنین قشنگی بیافریند
مطمئنن سوال شما و خیلی ها این هست البته اینو از روی سوالاتی که همه از من پرسیدن و شک در وجود خدا داشتند رو میگم چون اول همه به این سوال که پائین میگم فکر میکنند و از انجایی که به نتیجه نمیرسند فکر میکنند که اصلا خدایی وجود ندارد حال انکه این سوال واقعا نادرست هست (اثبات خواهم کرد)
سوال :اگر خدا زمین و موجودات را افریده پس چه کسی خدارا افریده (علت .معلول)
من اینجااین قضیه رو بر دو صورت بحث میکنم 1غلمی 2-عقلی
علمی:
اول باید بدانیم که جهان محدود هست یا نامدوده ؟؟
جواب: جهان هستی محدود هست چون این جهان اغازی داشته و هر اغازی پایانی نیز دارد.
از کجا معلود جهان از اول وجود نداشت و به وجود امده ؟
در این صورت اگر از اول جهان وجود داشت خیلی چیزها ونیروهای خود را از دست میدادند مثلا خورسید نیروی خود رو از دست میدادیا مثلا تا الان باید تمام ستارگان هیدروژن خود رو از دست میدادند چون ستارگان با تبدیل هیدروژن خود به هلیوم هست که که تولیت انرژی دارد
و همون طور که همه مطلع هستیم جهان از انفجار به وجود امده که این انفجار دقیقا اغاز زمین بوده و هر اغازی پایانی خواهد داشت پس محدود هست
خب حالا که بعد از اغاز هستی براش قوانین فیزیک روهم در نظر بگیریم مثل زمان و مکان
خب از اینجا نتیجه میگیریم کسی که این زمان و مکان رو افریده حتما باید بیرون از این قائده بشد پس زمان و مکان در اون معنا نخواهد داشد و چون در بنده این قوانین نیست پس اول اخری ندارد پس از اول بوده و خواهد بودو اصلا قبل از اون کسی نبوده که دارو بیافریند پس خدا افریدگاری ندارد
دلیل عقلی:
خب اگر بگیم خدا هم معلول هست یعنی باید علتی داشته باشد پس باید اون علت خدا هم علتی داشته باشد و ان علت علت خدا هم باید علتی داشته باشد و......
زیرا اگر اینطور میبود تسسل علت به وجود میامد و هیچ گاه هیچ چیزی به وجود نمی امد
پس باید همه این علتها به یک علت العلل منتهی شود که خود نیاز به علتی نداشته باشد یعنی قائم بذات و بی نیاز مطلق باشد
پس اینجا من اثابت کرم اون سوال خدارا چه کسی افریده اصلا سوالی درست نیست زیرا کسی که این سوال را میپرسد مفهم اصلی خدا را نمیداند و خدارا معلول میپندارد و برای خدا علت میجوید
نتیجه انکه از انجایی که خدا قائم بذات و بی نیاز مطلق هست پس نیازی به علت ندارد پس نیاز به افریدگار هم ندارد
اما من حاضرم کسی بیاد عدم وجود خدارا اثبات کند باور کنید خیلی شده ها اومدن پر رویی کردن من عرض کردم شما بیایید و عدم وجود خدارا اثبات کنید که ناجواب مانده اند تا به این لحظه
ایه 15حجر :(کافران اگر خدا را به چشم خود ببینند باز همم ایمان نمی اورند)
قطعا خواهند گفت حتما مارا چشم بندی کرده اند و انچه میبینیم ابدا وقعیت نداردقطعا ما را جادو کردند این هست که چیزهارا عوضی میبینیم

سعید اسکندری

دوست عزیز B-neshan گرامی من زیاد با عقیده شما موافق نیستم بنظرم اگر خدایی باشد دارای همین صفاتی است که در ادیان ابراهیمی میگویند احتمال وجود خدایی که به قول شما یک عامل فیزیکی باشد خیلی کم است چون خدای فیزیکی وجود خالق براش ضروریتر است تا خدای ادیان ممنون از این که نظرتان را مطزح کردید

سلام علیکم و رحمه الله

B-neshan;481762 نوشت:
اگر از خدا، منظورتون یک موجود صاحب عقل و شعوره و این جهان رو آفریده اما واجد خصوصیاتی مثل قدرت مطلق و کمال و ... نیست، احتمالش بالاتر میره. شاید 2 از 10. اما هنوز این ایده خیلی بدون پشتوانه به نظر میرسه. یعنی اصلا چرا فرض کنیم همچین چیزی هست.

نمره و احتمال 2 را برای داشتن عقل و شعور دادید
و نمره 7 را برای بدون درک و شعور بودن :
B-neshan;481762 نوشت:
اگر خدا رو یک عامل فیزیکی بدون درک و شعور تعریف کنیم، احتمالش از دید من 7 از 10 میشه. این عامل خارج از این دنیایی که ما میشناسیم قرار داره.

و دلیلش را این فرمودید که

B-neshan;481762 نوشت:
دلیلش هم ناهمخونی هایی هستش که در صفاتش هست. بنظرم بعضی از صفاتش قابل جمع شدن در یک موجود نیستند. بگذریم...

اینجا جای بحث نیست . چون سوال جناب میرشکاک بین بحث ها تلف میشود ولی از شما دعوت میکنم تاپیکی ایجاد بفرمائید و مصادیق مربوط را بفرمائید . که اگر سوء برداشت است حل شود و اگر هم درست باشد کمی ما هم در آن موارد بیاندیشیم.

یاحق

میرشکاک;481768 نوشت:
دوست عزیز B-neshan گرامی من زیاد با عقیده شما موافق نیستم بنظرم اگر خدایی باشد دارای همین صفاتی است که در ادیان ابراهیمی میگویند احتمال وجود خدایی که به قول شما یک عامل فیزیکی باشد خیلی کم است چون خدای فیزیکی وجود خالق براش ضروریتر است تا خدای ادیان ممنون از این که نظرتان را مطزح کردید

خواهش میکنم.
به نظر من "برهان شرور" دلیل نسبتا محکمی بر نبود خدای ادیان ابراهیمی است. هرچند شاید 100 درصد من رو قانع نکرده باشه. اما برای من خیلی قوی بود.
=================
در هر صورت امیدوارم همه ما(مخصوصا خودم) در تفکر و نتیجه گیری هامون، "حقیقت" رو فدای "مصلحت" نکنیم.

شاد باشید

======================
جناب فاتح در صفحه شخصی خود شما مطرح خواهم کرد. ممنونم

سعید عزیز البته من الان دیگه تحصیل نمیکنم از آخرین سالهای دانشجویی من حدود15سال گذشته و متاسفانه در زمینه فیزیک اطلاعاتم اندک است اما در همبن رشته خودم بدبختانه بیشتر برعلیه یقین آوردن من است تا له آن.یک مثال کوتاه میزنم تاسر وقت کاملترمیگویم ما در مغز یک مناطقط داریم که بر شخصیت فرد خیلی تاثیر دارد مثلا آسیب به یک قسمت بخصوص در لوب پبشانی مغز(لوب فرونتال) باعث میشود مثلا فردی که خیلی متین و باوقار بوده تبدیل به انسانی شوخ و بی حیا شود ویا آسیب به قسمتی از لوب گیجگاهی(لوب تمپورال)باعث میشود فرد از نظرتمایلات جنسی خیلی بی پروا و بیش فعال شود که این مثال دومی من خودم مریضشو داشتم وخیلی موارد دیگر این چیزها باعث زیادتر شدن شک من شده متاسفانه حال سرفرصت بیشتربرایتان مینویسم چون اینهاجزیی از عللند

B-neshan;481771 نوشت:
خواهش میکنم.
به نظر من "برهان شرور" دلیل نسبتا محکمی بر نبود خدای ادیان ابراهیمی است. هرچند شاید 100 درصد من رو قانع نکرده باشه. اما برای من خیلی قوی بود.
=================
در هر صورت امیدوارم همه ما(مخصوصا خودم)
برهان شر به نظر من از ضعیفترین براهین خداناباوران است بنظرم برهان قوری سماوی و تا حدی اختفای الهی قویترند

معذرت خواهی از همگی من در کار با رایانه یک کم آماتورم بالاخره ما یک نسل قبلتریم پیری و هزارعیب

میرشکاک;481778 نوشت:
برهان شر به نظر من از ضعیفترین براهین خداناباوران است بنظرم برهان قوری سماوی و تا حدی اختفای الهی قویترند

راستش در مورد اختفای الهی زیاد مطالعه نکردم...نمیتونم قیاس کنم. اما قوری راسل رو شاید نشه جز براهین اثبات "عدم وجود خدا" طبقه بندی کرد. چون این برهان مارو میرسونه به اینکه " برای اعتقاد داشتن به وجود چیزی باید ثابت کنیم که اون چیز وجود داره. اگر ثابت نشد، نیازی نیست برای عدم اعتقاد به اون چیز ، ثابت کنیم که اون چیز وجود نداره.
-----
اما برهانی مثل شر، وجودش رو هدف گرفته و اگر درست باشه، نبود خدا رو ثابت کرده.

میرشکاک;480389 نوشت:
بعضی وقتها فکر میکنم چه آنهایی که به وجود خدا اعتقاد دارند و چه آنهایی که منکر وجود خدا هستند همیشه یک درصدی شک به اعتقادشان دارند گرچه اکثر مواقع خودشان متوجه آن نیستند ویا سعی میکنند آن را انکار کنند به عبارت دیگر یقین نزد دو طرف دیده نمیشود حالا این درجاتی دارد بخاطر اینست که هردو طرف از شواهد جدید که پیدا میشود خیلی استقبال میکنند.خواهشمند است هر دو طرف به این سوال صادقانه پاسخ گویند اگر اعتقادویقین به وجود یا عدم وجود خدا را مثلا 10در نظربگیریم

سلام
من قبلاً به وجود خدا شک میکردم ولی الان خیلی کمتر شده حتی شاید به صفر هم رسیده باشه الان دیگه مطمئنم خدایی وجود داره هرچند در مورد خصوصیاتش واقعا دچار شک شدم به نظرم نمره 8 مناسب باشه

فاتح;481182 نوشت:
1- خدائی که هرکدام مان تصور می کنیم چیست ؟ چه مشخصاتی را برای خدائی که در نظرمان است در نظر گرفته ایم ؟ و چه تعداد از این مشخصات را به عینه دیده ایم ؟

فاتح;481182 نوشت:
2- خدائی را که دین معرفی میکند تا چه اندازه می شناسیم ؟ چه مشخصاتی دارد ؟ و آیا خدائی که دین معرفی میکند را میتوان به عینه دید ؟

3- بین خدائی که ما در ذهن داریم و خدائی را که دین معرفی میکند چه تجانس و تشابهاتی و یا اختلافاتی را میبینیم ؟

خدایی که در ذهن من بود یه خدای عادل، مهربون بود که به همه موجودات و آفریده هاش یکسان می نگریست
ولی خدای که دین معرفی میکنه خیلی متفاوته . خدای که دین معرفی میکنه همه ی خواسته ها و احساسات یه گروه رو فدای گروه دیگر کرده و ناراحت بشی یا نشی، بپذیری یا نپذیری اصلاً براش مهم نیست .
که به هیچ وجه برای من قابل قبول نیست و در عدالتش شک میکنم و اینطور هم خدا رو به ما نشان دادند که متاسفانه هرگونه ناراحتی بروز بدی ممکنه دچار عذاب سخت خدا بشی

البته اینم بگم یه کمم درباره مسیحیت و یهودیت خوندم باز صد رحمت به خدایی که شیعه معرفی کرد

میرشکاک;481774 نوشت:
سعید عزیز البته من الان دیگه تحصیل نمیکنم از آخرین سالهای دانشجویی من حدود15سال گذشته و متاسفانه در زمینه فیزیک اطلاعاتم اندک است اما در همبن رشته خودم بدبختانه بیشتر برعلیه یقین آوردن من است تا له آن.یک مثال کوتاه میزنم تاسر وقت کاملترمیگویم ما در مغز یک مناطقط داریم که بر شخصیت فرد خیلی تاثیر دارد مثلا آسیب به یک قسمت بخصوص در لوب پبشانی مغز(لوب فرونتال) باعث میشود مثلا فردی که خیلی متین و باوقار بوده تبدیل به انسانی شوخ و بی حیا شود ویا آسیب به قسمتی از لوب گیجگاهی(لوب تمپورال)باعث میشود فرد از نظرتمایلات جنسی خیلی بی پروا و بیش فعال شود که این مثال دومی من خودم مریضشو داشتم وخیلی موارد دیگر این چیزها باعث زیادتر شدن شک من شده متاسفانه حال سرفرصت بیشتربرایتان مینویسم چون اینهاجزیی از عللند

این مثالهایی که زدید اصلا شکی در ادم ایجاد نمیکنه خوشحال میشم مسئله روباز کنید

!Shabnam!;481837 نوشت:

خدایی که در ذهن من بود یه خدای عادل، مهربون بود که به همه موجودات و آفریده هاش یکسان می نگریست
ولی خدای که دین معرفی میکنه خیلی متفاوته . خدای که دین معرفی میکنه همه ی خواسته ها و احساسات یه گروه رو فدای گروه دیگر کرده و ناراحت بشی یا نشی، بپذیری یا نپذیری اصلاً براش مهم نیست .
که به هیچ وجه برای من قابل قبول نیست و در عدالتش شک میکنم و اینطور هم خدا رو به ما نشان دادند که متاسفانه هرگونه ناراحتی بروز بدی ممکنه دچار عذاب سخت خدا بشی

البته اینم بگم یه کمم درباره مسیحیت و یهودیت خوندم باز صد رحمت به خدایی که شیعه معرفی کرد


ببینید دوست عزیز مشکل ما همینه دیگه فکر میکنم مثلا :
امروز من با دوستم رفتم بیرون یه مثال خیلی واضح
امروز من با نامزدم که تازه باهم عقد کردیم رفتم بیرون به قول خودمان بگردیم روز اول نامزدیمونو خیلی خوش باشیم (البته من مجردما) خودشم با موتور رفتیم توی جادهای شمال داریم میگردیم که یک هو میزنه بارون خیلی خیلی شدید میاد و زهر ما میشه
اینجا میگیم خدا واجب بود مثلا یه ساعت دیگه بارون میبارید چرا الان چرا مارو خیس کردی و از این حرفا
بابا اولا این قانون طبیعته یعنی باید اون دقیقه و اون ساعت بارون بیاد چون جایه دیگه این بارون خیلی خیلی زیاد .
یه پیرزنی داشت باهام صحبت میکرد میگفت نه اخه چرا خدا برا من این کارو نمیکنه خدا چرا اماما به دادم نمیرسن گفتم پس به نظرت وقتی شمر داشت سر حضرت حسین میبرید چرا یه سائقه ای نیامد و شمرو نابود کنه واقعا چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا وقتی در حضرت زهرا رو شکستن در شکته شد ؟؟؟؟
----------------------------------------
ما نماز میخونیم ؟؟
گناهان کبیره رو خوندین اصلا ؟؟
چقدر کارهایی که ما در روز مره انجام میدیم از گناهان کبیره میباشد ؟؟
واقعا اگر مطالعاتتونو بیشتر کنید حق ما خیلی بیشر از عذابهایی هست که سر اقوام اومده اما خدا خیلی خیلی مهربونه و صبر میکنه
وقتی میریم تو خیابون اون دختر خانومی که به اون صورت لباس پوشیده و ارایش کرده به نظرت شمر خوب بود با این دختر خانوم ؟؟؟؟ بابا شمر یک اومد و این ظلم کرد با این که این همه نماز خونده بود اما این دختر خانوم میاد هزار پسر رو از راه بدر میکنه هزاران تیر به قلب امام زمان میزنه .
همین استمناء که جز گناهان کبیره هست هم به شرع لطمه میزنه هم به جسم انسان :
از یه پسری که 8سال بود استمنا حالا واقعا خدا مهربون نیست ؟؟
ایا قوم نوح خوب بودن یا ما ؟؟
انها یک میگفتن اقا ما خدا رو نمیبینیم و نمیپرستیم و این بتی که میبینیم میپرستیم اما ماها میبینیم اعتقاد داریم و این اعداهارو در میاریم
زمانه خیلی بد شده زن به مردش مرد به زنش دختر به اعتماد پدرش خیانت ها نمیکنه
این زمان درست نمیشه مگر صاحب عصر بیاد و خودش یه تکونی بده به این جامعه

saeed20;481848 نوشت:
وقتی به مدرسه میرفتم هر روز به اندام این دختر مینگریستم میامدم خونه اصلا ذهنم داغون میکرد و کاری جز استمناء نمیدانستم (یعنی همون دختر این پسر رو از همون زمانی که به سن تکلیف رسیده الوده کردن تا چقدر..... ) الان خود شما به جای پدر این پسر بودی و همون دخترا رو روبه روت میگذاشتن و میگفتن اینا باعٍث شدن پسرت اینطور بشه اون دخترارو چه میکنی ؟؟؟

سلام
با عرض معذرت از انحراف در بحث

بزرگوار به قسمتی که قرمز کردم نگاه کنید
ان پسر مقصر اصلی و درجه یک خودش است
اسلام همچنان که به زنها توصیه حجاب کرده به مردها هم توصیه به عدم نگاه کرده

پس ان پسر که با وقاحت تمام به اندام ان دختر می نگریسته

خلاف توصیه قران عمل کرده و مقصر اصلی خوش است

بازم معذرت از دوستان برای انحراف بحث

سعید عزیز چرا فکر میکنید ربطی ندارد وقتی تغییرات جسمی باعث تغییر در رفتارها و اعمال ما میشود پس اختیار چه میشود خیلی از خصوصیات و ورفتارها هم تحت تاثیر ژنتیکه یعنی از قبل مشخص شده نمیتوانم در این موارد خودم را قانع کنم

سلام علیکم و رحمه الله

میرشکاک;481778 نوشت:
B-neshan;481771 نوشت:
خواهش میکنم.
به نظر من "برهان شرور" دلیل نسبتا محکمی بر نبود خدای ادیان ابراهیمی است. هرچند شاید 100 درصد من رو قانع نکرده باشه. اما برای من خیلی قوی بود.
=================
در هر صورت امیدوارم همه ما(مخصوصا خودم)
برهان شر به نظر من از ضعیفترین براهین خداناباوران است بنظرم برهان قوری سماوی و تا حدی اختفای الهی قویترند

نمی دانم جناب میرشکاک منظور از سوال بدوی شما اشاره ای به این براهین بود یا خیر اگر مطلوب چنین بود و مایل به بحث در رابطه با این براهین هستید بفرمائید تا بحث اینچنین ادامه یابد.

یاحق

دل ارام;481856 نوشت:
سلام
با عرض معذرت از انحراف در بحث

بزرگوار به قسمتی که قرمز کردم نگاه کنید
ان پسر مقصر اصلی و درجه یک خودش است
اسلام همچنان که به زنها توصیه حجاب کرده به مردها هم توصیه به عدم نگاه کرده

پس ان پسر که با وقاحت تمام به اندام ان دختر می نگریسته

خلاف توصیه قران عمل کرده و مقصر اصلی خوش است

بازم معذرت از دوستان برای انحراف بحث


بنده نگفتم پسر گناهی ندارد اما پسری که تازه میفهمد شهوت یعنی چی و دقیقا در اون سن (ما از سن 15تا 20سالگی میگیم سن پرتگاه)15سالگی هست چی ازش انتظار دارید باید با حقیقت باشیو با روز جلو بریم نا با 1000سال پیش
زمان پیغمبر نه تلویزیون بود نه این اوضاع بود اون اعمال دیده میشد الان که اینترنت خیابان تلوزیون خودم حتی دارن این گونه منحرف میکنند مساله فرق کرده دوست خوبم

میرشکاک;481874 نوشت:
سعید عزیز چرا فکر میکنید ربطی ندارد وقتی تغییرات جسمی باعث تغییر در رفتارها و اعمال ما میشود پس اختیار چه میشود خیلی از خصوصیات و ورفتارها هم تحت تاثیر ژنتیکه یعنی از قبل مشخص شده نمیتوانم در این موارد خودم را قانع کنم

امروز من با نامزدم که تازه باهم عقد کردیم رفتم بیرون به قول خودمان بگردیم روز اول نامزدیمونو خیلی خوش باشیم (البته من مجردما) خودشم با موتور رفتیم توی جادهای شمال داریم میگردیم که یک هو میزنه بارون خیلی خیلی شدید میاد و زهر ما میشه
اینجا میگیم خدا واجب بود مثلا یه ساعت دیگه بارون میبارید چرا الان چرا مارو خیس کردی و از این حرفا
بابا اولا این قانون طبیعته یعنی باید اون دقیقه و اون ساعت بارون بیاد چون جایه دیگه این بارون خیلی خیلی زیاد .

سعید عزیز با این قوانین طبیعت مشکلی نیست اتفاقا اگر طبیعت قانونمند نبودکه دیگر هیچ مسله اینجاست که خیلی از فاکتورهایی که تاثیر مستقیم داره بر اعتقادات انسان در واقع در اختیار خود انسان نیست هم فاکتورهای خارجی وهم داخلی وقتی شما خیلی از خصوصیات شخصیتیتون در اختیار خودتان نیست و ازقبل مشخص شده (ژنتیکی به عنوان نمونه) ویا محیط مشخص میکند (محل تولد زمان تولد والدین و.....) و ایمان یا عدم ایمان به خدا تحت تاثیر آنهاست پس خودما چه کاره ایم و بر من نوعی که فرضا بی ایمانم میشه ایراد گرفت.

من فکر میکنم کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که از ایمان به یک نیروی قویتر از خودش بدش بیاد مثل بچه هایی که میرن بیرون بازی کنند دوست دارن پدر یا مادر اونارو نگاه کند احساس امنیت ودلگرمی پیدا میکنند انسان هم همینطور است از این که یک خدایی باشه احساس امنیت بیشتری میکند. کسانی که به خدا ایمان دارندمیگویندملحدین چون دوست دارندهرکار گناه آلودی بکنند به خدا اعتقاد پیدانمیکنند در حالیکه به نظرمن اینطور نیست خیلی از ملحدین آدمهای اخلاق مداری هستندو برعکس خیلی از خداباوران براحتی گناه میکنند

میرشکاک;481921 نوشت:
سعید عزیز با این قوانین طبیعت مشکلی نیست اتفاقا اگر طبیعت قانونمند نبودکه دیگر هیچ مسله اینجاست که خیلی از فاکتورهایی که تاثیر مستقیم داره بر اعتقادات انسان در واقع در اختیار خود انسان نیست هم فاکتورهای خارجی وهم داخلی وقتی شما خیلی از خصوصیات شخصیتیتون در اختیار خودتان نیست و ازقبل مشخص شده (ژنتیکی به عنوان نمونه) ویا محیط مشخص میکند (محل تولد زمان تولد والدین و.....) و ایمان یا عدم ایمان به خدا تحت تاثیر آنهاست پس خودما چه کاره ایم و بر من نوعی که فرضا بی ایمانم میشه ایراد گرفت.

سلام

منم زمانی این شبهه برام بود
اما با تحقیق فهمیدم عدل خداوند همه این مسائل و در نظر می گیره
حتی نمی دونم ایه قران هست یا حدیث که می گوید

خداوند به اندازه عقل هرکسی اعمال او را قبول می کند یا رد

موفق باشید

میرشکاک;481924 نوشت:
خیلی از ملحدین آدمهای اخلاق مداری هستندو برعکس خیلی از خداباوران براحتی گناه میکنند

سلام میر شکاک جان. عزیز دل.هیچ وقت بی سند و مدرک نه بد کسیو بگو نه خوبشو. بهتر نبود بجای کلمه *خیلی* از کلمه *بعضی* استفاده میکردی؟

الان با این معیاری که دادی من ببینم کسی اخلاق مداره بهش بگم ملحد؟

روح سبز جان درست میگویی حرفت متین خیلی دوم را باید میگفتم بعضی گرچه هردو به تعداد نامشخصی دلالت دارد ولی بکار بردن بعضی منصفانه تر و درستتر است

دل آرام عزیز مسله بر سر عدل تنها نیست اثری که ایمان به وجود خدا بر زندگی انسان میتواند داشته باشد مهم است به نظر من ایمان به خدا زندگی را برای انسان راحتتر میکند

سلام
اینکه چرا کسی که ادعای خدا باوری داره هم گناه میکنه ......این باشه برا تاپیک دیگه.بخوایم اینجا بحثش بشه بحثا در هم و پست ها ادمو گیج میکنه.

ببین میر شکاک عزیز. بین تو با کسی که فقط لج کرده و غیر منطقیه خیلی فرقه .

بعضیا که خدا رو قبول ندارن یا شکاکن واقعا دنبال راه حل هستن و وقتی کسی بهشون راه رو با منطق و دلیل نشون با منطق و خیلی خوب میپذیرن .ولی بضیا هم نه فقط لج کردن و میخوان بقیه هم بیان به جمعشون یا دنبال اینن که خدا باورها رو مسخره کنن.

پس تو که دنبال حل این مسئله ی خیلی راحت و رک بگو به این علتها به خدا شک کردم. خیلها اینجا هستن که به وجود خدا اعتقاد دارن و یا مثلا تو قبلا شکاک یا حتی کلا بدون شک میگفتن نبوده و میتونن کمک کنن تا شکت از هم بپاشه. و توی اینکه دلایل زیادی برا اثباتش هست شک نکن.

حضرت علی ع فرمودند: خدای رو که نبینم عبادت نمیکنم! اما با چشم دل نه چشم سر!

روح سبز;482015 نوشت:
ببین میر شکاک عزیز. بین تو با کسی که فقط لج کرده و غیر منطقیه خیلی فرقه .

روح سبز;482015 نوشت:
ولی بضیا هم نه فقط لج کردن و میخوان بقیه هم بیان به جمعشون یا دنبال اینن که خدا باورها رو مسخره کنن.

باسلام
شما اینجا نباید اینطور قضاوت میکردید .
:Gol:
فکر نکنم کسی پیدا بشه خداباورها رو مسخره کنه اگه سوالی پیش میاد یا درباره حکمی اختلاف نظر بوجود میاد و در اصل اون حکم هم شک میشه به هیچ وجه به معنی عدم باور خدا نیست . خدا که جای خودش رو در باور و یقین افراد داره .
این رو بدونید کسی دوست نداره بخاطر لج کردن بیهوده آخرتش رو به باد بده .

سلام شبنم خانم

بعضی از کسای که خدا رو باور ندارن دیدم که چطور با طرح این جور سوالات دنبال مسخره بازین.و ایجاد شک در دیگرانن.

من که نوشتهام فرار نکرده. دارم میگم فرق هست بین کسی که شک کرده و دنبال جوابه با کسی که قبولش نداره و فقط میاد شک رو میگه و دنبال جواب نیست!

میرشکاک رو فهمیدم که دنبال جوابه نه مسخره بازی!

حتی چند بار نوشته میترسه چیزی بگه که یه وقت باعث شک در دل کسی بشه!

روح سبز;482020 نوشت:
سلام شبنم خانم

بعضی از کسای که خدا رو باور ندارن دیدم که چطور با طرح این جور سوالات دنبال مسخره بازین.و ایجاد شک در دیگرانن.

من که نوشتهام فرار نکرده. دارم میگم فرق هست بین کسی که شک کرده و دنبال جوابه با کسی که قبولش نداره و فقط میاد شک رو میگه و دنبال جواب نیست!

دید من با شما فرق داره، به نظر من کسایی هم ( که به قول شما مرتب تایپک میزارن و سوالی مطرح میکنن ) نیز ممکنه واقعا دنبال جواب باشند کسی نمیتونه سریع درباره مردم قضاوت کنه . شاید دلیل خاصی هست که این کار رو میکنه .

وگرنه کسی که بیکار نیست هی بیاد سوال مطرح کنه برای مسخره بازی، و اخرت خودش رو به باد بده

موضوع قفل شده است