جمع بندی خونه مون همش دعواست!

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خونه مون همش دعواست!
سلام من ازوقتی دنیا اومدم پدرومادرم دعوامیکردن مخصوصا مادرم یه خواهرمریض دارم که حالیش نمیشه یه برادرمعتاددارم که کارنمیکنه از بس مادرم خونه دعوامیکنه تا بخوادکارکنه مادرم همیشه دعوامیکنه این اعصابش خوردمیشه کارنمیکنه روزی نمیشه که سرشو شبها ضربه نزنه مادرم مریض سکته کرده ریفلاکس معده داره از شب تا صبح آسم دست میده داروهاش قبلا جواب میداد الان دیگه جواب نمیده نمیدونم چیکارکنم شب تا صبح برق روشن منم نمیتونم بخوابم برادرم هم تحمل نداره هرشب خونمون دعوا من همش استرس دارم از استرس حالم بدمیشه که مادرم اینجوری میکنه برادرم صداشو نشنوه که بیاد دوباره دعوا کنه باورتون شایدنشه من سی وسه سالم بخاطر دعوای خانوادم مخصوصا مادرم هرکی خواستگارمیادمیگه دخترخوبه خانوادش بدهستن کنارمیکشن سنم رفته بالا واقعادارم دیونه میشم از یه طرف حال خواهرم بد اعصاب داره با خودش حرف میزنه   از یه طرف خرج خونه نداریم حتی شب نون خالی میخوریم میخوابیم توخونمون هیچی نداریم از غصه دارم میمیرم نمیدونم چیکارکنم اخه چرا باید همیشه هرروز وشب خونمون دعوا باشه چرامادرم یه ثانیه اروم نمیشه ثانیه به ثانیه دعوا میکنه باورکنید هرکس جای من بود خودشومیکوشت چه صبروتحملی که خدا به من داده ایا علتی داره که خونمون همش دعوا؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد ناصر

من ازوقتی دنیا اومدم پدرومادرم دعوامیکردن مخصوصا مادرم یه خواهرمریض دارم که حالیش نمیشه یه برادرمعتاددارم که کارنمیکنه از بس مادرم خونه دعوامیکنه تا بخوادکارکنه مادرم همیشه دعوامیکنه این اعصابش خوردمیشه کارنمیکنه روزی نمیشه که سرشو شبها ضربه نزنه مادرم مریض سکته کرده ریفلاکس معده داره از شب تا صبح آسم دست میده داروهاش قبلا جواب میداد الان دیگه جواب نمیده نمیدونم چیکارکنم شب تا صبح برق روشن منم نمیتونم بخوابم برادرم هم تحمل نداره هرشب خونمون دعوا من همش استرس دارم از استرس حالم بدمیشه که مادرم اینجوری میکنه برادرم صداشو نشنوه که بیاد دوباره دعوا کنه باورتون شایدنشه من سی وسه سالم بخاطر دعوای خانوادم مخصوصا مادرم هرکی خواستگارمیادمیگه دخترخوبه خانوادش بدهستن کنارمیکشن. سنم رفته بالا واقعادارم دیونه میشم از یه طرف حال خواهرم بد اعصاب داره با خودش حرف میزنه   از یه طرف خرج خونه نداریم حتی شب نون خالی میخوریم میخوابیم توخونمون هیچی نداریم از غصه دارم میمیرم نمیدونم چیکارکنم اخه چرا باید همیشه هرروز وشب خونمون دعوا باشه چرامادرم یه ثانیه اروم نمیشه ثانیه به ثانیه دعوا میکنه باورکنید هرکس جای من بود خودشومیکوشت چه صبروتحملی که خدا به من داده ایا علتی داره که خونمون همش دعوا؟

با سلام و احترام به شما

از توصیفی که درباره اوضاع و شرایط خانوادگی خود کردید متاثر شدم. مشخص است که زندگی روزانه شما دارای آشفتگی است؛ و تعامل سازنده و مثبتی میان اعضای خانواده شما وجود ندارد. مهمترین اعضای خانواده که والدین هستند اگر عدم سازگاری میان آنها، در جلوی چشمان فرزندان پیدا و روشن باشد قطعا فرزندان هم دارای آشفتگی می شوند. باید اقرار کرد که با وجود عدم سازگاری والدین تان، بیماری مادر و خواهر تان و حتی اعتیاد برادرتان، و همچنین مشکلات اقتصادی که گریبان گیر خانواده شما شده است؛ شما از صبر و تاب آوری مثال زدنی برخوردار هستید و با همه این مشکلات به دنبال کاهش ناملایمات هستید. ازدواجی که حق شماست بخاطر مشکلات حاضر و ناخوشایندی های رنج آور به تعویق افتاده است. ولی با همه این مشکلات شما می خواهید این رنج ها کاهش یابد. ای کاش که دیگر اعضای خانواده شما برای حل مشکلاتشان اقدامی می کردند. اما به نظر می آید شما پا جلو گذاشته اید. بنابراین به مطالبی که اشاره می کنم توجه کنید.

  1. در ابتدا این تفکر را نداشته باشید که چون هر کدام از اعضای خانواده شما دارای مشکلاتی هستند؛ پس امور زندگی شما کاملا از آنها جداست، خیر اینگونه نیست. بلکه همه شما با وجود مشکلات متعدد یک خانواده هستید و این را بدانید که هر یک از اعضای خانواده که از یکدیگر فاصله بگیرند مشکلات بیشتر شده و هیچ کس برای حل و فصل آنها احساس مسئولیت نمی کند. آنچه در ادامه به آن اشاره می کنم تعامل مثبت است که سختی ها را نسبتا آسان می کند.
  2. گفتید مادرتان بسیار دعوا می کند و مشاجره او با پدر و برادر و شاید با شما زیاد باشد. پیداست که مادرتان دارای بیماری است. بیماری های متعدد و مشکلاتی از قبیل مشکل اقتصادی، اعتیاد برادرتان و حتی بیماری خواهرتان باعث ضعف اعصاب او شده و تحمل او و تاب و تحملش در زندگی بسیار کم شده است. میدانم تعامل با مادرتان سخت است ولی او نیاز به یک همدل و همدرد دارد. گاهی کنار او بنشینید و از رنج هایش فقط بشنوید. به او حق بدهید؛ و او را همراهی کنید و به او امید بدهید.
  3. میدانم که در امور خانه کمک می دهید؛ اما برای کاهش این مشاجره های کنونی، کمک بیشتری به مادر خود دهید تا بار سنگینی کارهای خانه از دوش مادرتان برداشته شود. این خود از لحاظ روحی روانی به او کمک می کند.
  4. از پدر خود چیزی نگفتید که چه روحیاتی دارد ولی تعامل مثبت شما با پدرتان و بازگو کردن ناراحتی های مادرتان به پدر، می تواند به تسکین روحیه مادرتان کمک کند؛ و نتیجه آن کم شدن رنج حاضر است.
  5. از آنجایی که شما پرچم سلامتی و سازگاری را در خانواده بلند کرده اید و به دنبال راهکار مناسب هستید در اینکه برادرتان را از بیماری اعتیاد نجات دهید مسئولیت شما را بیشتر کرده ، لذا برای حل این مشکل با معتمدی در محل یا با مراجعه به یک مرکز کمپ ترک اعتیاد و یا گروه های NA از آنها بخواهید که در این زمینه به شما کمک کنند.
  6. سعی کنید در دعوا و مشاجره های میان دیگر اعضای خانواده، جانب کسی را نگیرید و از هیچ کس طرفداری نکنید بلکه سکوت کنید و سعی در بر طرف کردن مشاجره ها داشته باشید تا به مرور زمان مرجع اعضای خانواده شوید و آنها در شرایط خاص به شما مراجعه کنند.
  7. در آخر می گویم آنچه به کاستن و کم شدن رنج های شما کمک می کند، خویشتن داری و صبری است که شما اکنون از آن گفتید و شما را تحسین می کنم. با توکل و صبر خداوند برای شما جبران خواهد کرد. ان شاء الله.

 

 

جمع بندی

پرسش:

پدر و مادرم سال های طولانی است که مشاجره می کنند مخصوصا مادرم. مادرم بیماری معده، آسم داره و قبلا یکبار سکته کرده. یه خواهر مریض و یه برادر معتاد دارم که کارنمیکنه.مادرم به علت بیکاری برادرم  دعوا میکنه. شب تا صبح برق روشن منم نمیتونم بخوابم برادرم هم تحمل نداره هرشب خونمون دعوا من همیشه استرس دارم بخاطر دعوای خانوادم .خواستگارمیادمیگه دخترخوبه خانوادش بدهستن کنارمیکشن سنم رفته بالا  از یه طرف حال خواهرم نمیدونم چیکارکنم اخه چرا باید همیشه هرروز وشب خونمون دعوا باشه ایا علتی داره که خونمون همش دعواست؟

پاسخ:

مشخص است که زندگی روزانه شما دارای آشفتگی است؛ و تعامل سازنده و مثبتی میان اعضای خانواده شما وجود ندارد. مهمترین اعضای خانواده که والدین هستند اگر عدم سازگاری میان آنها، در جلوی چشمان فرزندان پیدا و روشن باشد قطعا فرزندان هم دارای آشفتگی می شوند. باید اقرار کرد که با وجود عدم سازگاری والدین تان، بیماری مادر و خواهر تان و حتی اعتیاد برادرتان، و همچنین مشکلات اقتصادی که گریبان گیر خانواده شما شده است؛ شما از صبر و تاب آوری مثال زدنی برخوردار هستید و با همه این مشکلات به دنبال کاهش ناملایمات هستید. ازدواجی که حق شماست بخاطر مشکلات حاضر و ناخوشایندی های رنج آور به تعویق افتاده است. ولی با همه این مشکلات شما می خواهید این رنج ها کاهش یابد. ای کاش که دیگر اعضای خانواده شما برای حل مشکلاتشان اقدامی می کردند. اما به نظر می آید شما پا جلو گذاشته اید. بنابراین به مطالبی که اشاره می کنم توجه کنید.

۱.در ابتدا این تفکر را نداشته باشید که چون هر کدام از اعضای خانواده شما دارای مشکلاتی هستند؛ پس امور زندگی شما کاملا از آنها جداست، خیر اینگونه نیست. بلکه همه شما با وجود مشکلات متعدد یک خانواده هستید و این را بدانید که هر یک از اعضای خانواده که از یکدیگر فاصله بگیرند مشکلات بیشتر شده و هیچ کس برای حل و فصل آنها احساس مسئولیت نمی کند. آنچه در ادامه به آن اشاره می کنم تعامل مثبت است که سختی ها را نسبتا آسان می کند.

۲. گفتید مادرتان بسیار دعوا می کند و مشاجره او با پدر و برادر و شاید با شما زیاد باشد. پیداست که مادرتان دارای بیماری است. بیماری های متعدد و مشکلاتی از قبیل مشکل اقتصادی، اعتیاد برادرتان و حتی بیماری خواهرتان باعث ضعف اعصاب او شده و تحمل او و تاب و تحملش در زندگی بسیار کم شده است. میدانم تعامل با مادرتان سخت است ولی او نیاز به یک همدل و همدرد دارد. گاهی کنار او بنشینید و از رنج هایش فقط بشنوید. به او حق بدهید؛ و او را همراهی کنید و به او امید بدهید.

۳. مشخص است که در امور خانه کمک می دهید؛ اما برای کاهش مشاجره های کنونی، کمک بیشتری به مادر خود دهید تا بار سنگینی کارهای خانه از دوش مادرتان برداشته شود. این خود از لحاظ روحی روانی به او کمک می کند.

۴.از پدر خود چیزی نگفتید که چه روحیاتی دارد ولی تعامل مثبت شما با پدرتان و بازگو کردن ناراحتی های مادرتان به پدر، می تواند به تسکین روحیه مادرتان کمک کند؛ و نتیجه آن کم شدن رنج حاضر است.

۵.از آنجایی که شما پرچم سلامتی و سازگاری را در خانواده بلند کرده اید و به دنبال راهکار مناسب هستید در اینکه برادرتان را از بیماری اعتیاد نجات دهید مسئولیت شما را بیشتر کرده ، لذا برای حل این مشکل با معتمدی در محل یا با مراجعه به یک مرکز کمپ ترک اعتیاد و یا گروه های NA از آنها بخواهید که در این زمینه به شما کمک کنند.

۶.سعی کنید در دعوا و مشاجره های میان دیگر اعضای خانواده، جانب کسی را نگیرید و از هیچ کس طرفداری نکنید بلکه سکوت کنید و سعی در بر طرف کردن مشاجره ها داشته باشید تا به مرور زمان مرجع اعضای خانواده شوید و آنها در شرایط خاص به شما مراجعه کنند.

۷.آنچه به کاستن و کم شدن رنج های شما کمک می کند، خویشتن داری و صبری است که شما اکنون از آن گفتید و شما را تحسین می کنم. با توکل و صبر خداوند برای شما جبران خواهد کرد.

موضوع قفل شده است