جمع بندی خطرناک ترین دشمن شیعه چه گروهی است؟

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خطرناک ترین دشمن شیعه چه گروهی است؟

با عرض سلام به نظر شما خطرناکترین دشمنان شیعیان و تفکر شیعی چه گروهی هستند و چه تفکرات و عقایدی دارند ؟لطفا با دلیل ذکر نمایید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

Reza24;799392 نوشت:
با عرض سلام به نظر شما خطرناکترین دشمنان شیعیان و تفکر شیعی چه گروهی هستند و چه تفکرات و عقایدی دارند ؟لطفا با دلیل ذکر نمایید

سلام و ادب و تشکر از سؤال خوبتان:Gol:

در پاسخ گفتنی است: خطرناکترین دشمنان شیعیان و تفکر شیعی را می توان به دو دسته دشمن بیرونی و دشمن درونی تقسیم کرد. که در این پست به قسم اول (دشمن بیرونی) اشاره خواهیم کرد:

الف- دشمن بیرونی:
در این جبهه خطرناکترین دشمن شیعه و شیعیان تفکر سلفی گری و وهابیت تکفیری است از اینرو شایسته است که با تفکرات این فرقه انحرافی و التقاطی و نطفه نامبارکی که نه تنها وجودش برای تشیع که برای جهان اسلام خطرناک است آشنا شویم. در این خصوص اجمالاً گفتنی است:
سلفیه، در تاریخ فرهنگ اسلامی لقبی معروف برای کسانی است که عقایدشان را به احمد‌بن حنبل (241 هـ) منسوب می‌کرده‌اند.[1] روزگار احمدبن حنبل مصادف بود با شکل‌گیری عصر اول عباسیان (132-232 هـ)، پیدایش حرکت‌های دینی و سیاسی،[2] بالندگی برخی از علوم اسلامی [3] و نهضت علمی ترجمه،[4] اندیشه‌های سلفیه در قرن هفتم، با طرح مسائل کلامی بی‌سابقه از سوی ابن‌تیمیه[5](661-728هـ) و شاگردش ابن‌قیم جوزی(691-751هـ)، و در قرن دوازدهم از سوی محمد بن‌عبدالوهاب (1111-1206هـ) احیا گردید.[6] در قرن هفتم که دولت ممالیک بر سر کار آمد و قاهره را پایتخت خود قرار داد،[7] تعالیم مذاهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی مورد توجه بود و تصوف و طریقت‌های صوفیانه روی در گسترش داشت.[8] به‌علاوه، حملات مغولان و سقوط بغداد، سبب شده بود تا مرکز اندیشه اسلامی از آن پس به دمشق و قاهره منتقل شود. [9] از میان بحث‌انگیزترین مباحث این دوره که ابن‌تیمیه به تردید و مجادله در آنها برخاست باید به تردید در اهمیت و احترام بیت‌المقدس نزد مسلمانان، شناخت خدا از طریق عرفان و تجربه شخصی و نیز به انتساب مغولان به اسلام و حرمت جهاد با آنان، اشاره کرد.[10] عقاید وهابیت که در قرن دوازدهم در خارج از قلمرو امپراتوری عثمانی و طی توافقی بین محمدبن‌سعود و محمدبن‌عبدالوهاب ظهور کرد، مطابق مذهب حنبلی و افکار ابن‌تیمیه بود. شناخت خداوند بدون تخطی از حدود قرآن و حدیث، رؤیت خداوند در بهشت و عدم اعتقاد به عصمت نبی از جمله اعتقادات محمد‌بن عبدالوهاب بود[11] تأثیر محمدبن‌عبدالوهاب در گسترش اندیشه‌های سلفیه به نحوی بود که پیروان وی به پیروی از ابن‌تیمیه، خود را سلفیه نامیدند.[12] بدین ترتیب باید پیروان سلفیه، از احمدبن‌حنبل تا محمدبن‌عبدالوهاب را مربوط به دوران سلفیان قدیم دانست و تجزیه امپراتوری عثمانی را آغازی برای پیدایش زمینه‌های شکل‌گیری سلفیان جدید. مهم‌ترین مبانی کلامی سلفیه را می‌توان در تبعیت از فهم و روش صحابه تابعان و محدثان قرن دوم و سوم، مخالفت با تأویل‌های کلامی - فلسفی در باب آیات قرآن و روایات، ایمان تام به ظواهر نصوص - هرچند معنای آنها فهمیده نشود - تقدیم نقل بر عقل و توسعه مفهوم شرک و کفر خلاصه کرد. مهم‌ترین جنبه اجتماعی این گروه نوعی جزم‌گرایی فرقه‌ای است، به نحوی که فقط پیروان خود را فرقه ناجیه[13] و قوم بر حق می‌دانند و دیگر گروه‌های مسلمان را باطل، گمراه و گاهی کافر و مشرک.


سلفیان قدیم و جدید در بسیاری از مواضع نظری مشترکند، اما مهم‌ترین وجه تمایز سلفیان جدید کاربرد خشونت و اعتقاد راسخ به اندیشه «تکفیر» است.[14] از اینرو می توان خطرناکترین دشمن را در جبهه بیرونی نسبت به تشیع خصوصاً و نسبت به جهان اسلام عموماً - نو سلفیان - دانست زیرا پیروان این فرقه منحرف و خشن که در چهره هایی همچون (داعش و جبهه النصره و ...) ظهور یافته با پشتوانه‌های عظیم مالی و حمایت های غرب، سعی در ایجاد اتحاد بین فرقه‌های اهل سنت با هدف خاص، مقابله با شیعه دارند و البته چنانکه گفتیم خطر این گروه فقط برای تشیع نیست بلکه جوامع اهل سنت نیز نمی توانند از دشمنی و اغراض پلید ایشان مصون باشند، از اینرو جهان اسلام بویژه عالمان شیعی و سنی باید در این میدان بیش از پیش هوشیار بوده و زمینه های وحدت جهان اسلام را فراهم سازند.

ادامه دارد ...:Gol:دوستان عزیز هم در بحث مشارکت کنند تا بحث زنده و پویا و جامع باشد.:Gol:

پاورقی____________________________________________________
[1] نک‌: ابوزهره311.

[2] نک: حسن، 498. برای آگاهی از اوضاع سیاسی و شورش‌های دوران مأمون نک: طقوش 150-157.
[3] نک: مکی، 339-360.
[4] نک: طقوش، 157-159.
[5] درباره زندگانی، احوال و آثار ابن‌تیمیه بنگرید به: محمدبن ابراهیم الشیبانی، اوراق مجموعه من حیاه شیخ الاسلام ابن تیمیه، کویت مکتبه ابن‌تیمیه 1409ق- 1989 م؛ عبدالرحمن الشرقاوی، الفقیه المعذب ابن‌تیمیه، ]قاهره[، داراخبار الیوم، ]1995م[ نیز برای آگاهی از زندگانی، احوال و آثار ابن‌قیم بنگرید به: عبدالعظیم عبدالسلام شرف‌الدین، ابن‌قیم الجوزیه: عصره و منهجه و آراوه‌فی‌الفقه و العقائد والتصوف، قاهره، مکتبه الکلیات الازهریه، 1387ق- 1967م؛ جمال بن محمد السید، ابن‌قیم‌الجوزیه و جهوده فی خدمه السنه‌النبوه، مدینه، جامعه‌الاسلامیه، 1424ق- 2004م.
[6] نک: علیخانی و همکاران 1/19-20
[7] نک: شبارو، 13-16.
[8] نک: زیاده، 88-145.
[9] همو،171.
[10] همو، 180-186.
[11] نک: لائوست، 38-40.
[12] نک: ابوزهره، 311.
[13] این موضوع را می‌توان از کتاب‌هایی که با این نام تألیف شده، دریافت. نظیر: مختصر لوامع الانوار البهیه و سواطع سواطع الاسرار الثریه، فی شرح‌الدره المضیه فی عقیده الفرقه‌المرضیه، محمدبن‌علی بن‌سلوم، الابانع عن شریعه الفرقه الناجیه و مجانبه‌الفرق المذمومه، ابی‌عبدالله بن‌محمد‌ابن بطه‌العکبری‌الحنبلی؛ اعلام‌السنه المنشوره لاعتقاد الطائفه الناجیه المنصوره، حافظ بن‌احمد حکمی؛ التبصیرفی‌الدین و تمییزالفرقه‌الناجیه عن الفرق الهالکین، ابی‌مظفراسفراینی.
[14]. برگرفته از مقاله عقاید سلفی گری تکفیری، پرسمان دانشجویان، با کمی تغییر.

Reza24;799392 نوشت:
با عرض سلام به نظر شما خطرناکترین دشمنان شیعیان و تفکر شیعی چه گروهی هستند و چه تفکرات و عقایدی دارند ؟لطفا با دلیل ذکر نمایید

سلام

یهود صیهونیست ...

دلیل اینکه :

آموزه های حضرت موسی (ع) رو خوب فراگرفتن و البته در جهت منفی بکار گرفتن .. یعنی نظم ، برنامه ریزی ، تبلیغات گسترده ، مدیریت بجا و صحیح و آینده نگری در راس کاراشونه .. دقیقا چیزهایی که ما نداریم .

اونها با استفاده از تفکرات و منش پیامبرشون ، کنترل خیلی چیزهارو بدست گرفتن و اسلام و به خصوص شیعه هراسی رو نقل مجالس کردن ..

اگر ما فقط 20 درصد از منش و اخلاق و تفکرات حضرت علی (ع) رو سرلوحه کارامون بکنیم به صددرصدِ اونها میتونیم غالب شیم ...

استاد گرامی از وهابیت و سلفی گری صحبت کردند ، که باز ریشه اش در دشمنی و خبث و کینه یهود هست ... میشیننن فکر میکنن و نقشه میکشن و برنامه میریزن برای صدسال آینده ! فرقه سازی میکنن و با تبلیغات و علم به روانشناسی انسانها وارد عمل میشن و نتیجش میشه وهابیت ، داعش ، بهاییت و صوفی گری و ...

مشک;799978 نوشت:
استاد گرامی از وهابیت و سلفی گری صحبت کردند ، که باز ریشه اش در دشمنی و خبث و کینه یهود هست ... میشیننن فکر میکنن و نقشه میکشن و برنامه میریزن برای صدسال آینده ! فرقه سازی میکنن و با تبلیغات و علم به روانشناسی انسانها وارد عمل میشن و نتیجش میشه وهابیت ، داعش ، بهاییت و صوفی گری و ...

سلام مجدد و با تشکر از همکار گرامی سرکار خانم مشک:Gol:

در ادامه بحث، و در معرفی خطرناک ترین دشمنان تشیع گفتنی است: همانطور که همکار عزیزمان اشاره کردند و نص آیه شریفه قرآن نیز بدان تأکید می ورزد؛ دشمن ترين مردم نسبت به کسانی که ايمان آورده اند (اهل ولایت) را يهود و مشرکان معرفی می کند که یهود بدلیل تقدم بر مشرکان اولویت می یابد یعنی یکی از خطرناکترین دشمنان بیرونی شیعیان و مؤمنان خصوصاً و جامعه اسلامی و مسلمانان عموماً یهود و صهیونیسم جهانی است، چنانکه فرمود: " لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ ..."(1)

بدون شک، بسیاری از فتنه گری ها، توطئه ها، فرقه سازی ها، اختلاف افکنی ها، نسل کشی ها و ... که برای بنیان برکنی حقیقت اسلام و ریشه کنی مسلمانان بویژه پیروان اسلام ناب (مذهب حقه اثنی عشری) در اقصی نقاط جهان راه اندازی می شود با مدیریت و برنامه ریزی، حمایت همه جانبه و بهره گیری از اسباب و وسایل (زر و زور و تزویر) جامعه یهود و صهیونیسم انجام می شود و این بر صاحبان بصیرت پوشیده نیست. اما با وجود اینکه وهابیت تکفیری و مشی و منش سلفی گری و نوسلفیان بنوعی وامدار یهود هستند و مستقیم و غیرمستقیم از حمایت و پشتیبانی های مادی و راهبردهای فکری صهیونیسم جهانی برخوردارند، بعبارتی یهود پدرجد وهابیت است. لکن، از منظر نگارنده در لیست دشمنان بیرونی تشیع، این وهابیت و مشی و منش سلفی گری است که خطرناکتر از یهود می نماید زیرا در طول تاریخ، بدلیل اقدامات آشکار یهود بر علیه مسلمانان، عموماً مسلمانان(2) و بویژه شیعیان، تفکر یهود و صهیونیستی را بعنوان دشمنی آشکار با صف بندی مشخص و جبهه ای نمایان در برابر خویش می بینند و می شناسند اما چهره واقعی داعیه داران سلفی گری و وهابیت تکفیری که به ظاهر خود را پیروان حقیقی اسلام با شعار دروغین تحقق جامعه ای همچون زمان حیات پیامبر و سلف صالح بمنظور پیاده کردن احکام قرآن و سنت معرفی می کنند بر همگان روشن نیست، آنها دشمنی بیرونی و نطفه ای ناپاک و تحمیل شده به درون جامعه اسلامی اند، آنها نه به اسلام می اندیشند و نه اسلامی، پیروان این مسلک دروغین در حقیقت، مهره هایی فریب خورده و جاهلند که تنها بازیچه و بازی خورده های نظام کفر استکباری و صهیونیست جهانی اند. آنها نه دلشان به حال اسلام می سوزد و نه به اندیشه و مکتب عامه اهل سنت تعلق خاطر دارند. دشمنی آشکارشان با مکتب اهل بیت (ع) شدیدتر از دشمنی مخفی و منافقانه شان با مکاتب اهل سنت نیست. اما افسوس که مسلمانان و بسیاری از پیروان مکاتب اهل سنت، خصوصاً عوام اهل سنت و متأسفانه برخی از عوام بی بصیرت تشیع نیز تحت تأثیر تبلیغات دروغین ایشان قرار گرفته و به اندیشه های ایشان سوق پیدا کرده اند.

در یک جمله می توان گفت: مکتب سلفی گری و وهابیت تکفیری گرچه عامل و فرقه ای التقاطی و نطفه ی حرامزاده و پرورش یافته توسط نظام استکباری و صهیونی، یهودی است اما الحال منافقانه بدون جبهه و خط و مرزبندی مشخصی در درون جامعه اسلامی (سنی و شیعی) در حال باروری و رشد است، از اینرو خطر این فرقه انحرافی و التقاطی برای جهان اسلام و خصوصاً تشیع بیش از آباء و اجداد و حامیان استکباریش می باشد. زیرا بدیهی است در طول تاریخ، خطر منافقان از کفار بیشتر بوده و این معنا در بیان قرآن و کلام معصومین(ع) اشارت گردیده است.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی___________________________________________
1. مائده، 82.
2. صرفنظر از دولتمردان وابسته و خودفروخته برخی کشورهای اسلامی، خصوصاً رهبران آل سعود و آل خلیفه و مَن تَبَع ایشان ... که با همه وجود خود را وابسته و وامدار نظام استکباری و صهیونیسم جهانی کرده اند.

مشکور;799851 نوشت:
خطرناکترین دشمنان شیعیان و تفکر شیعی را می توان به دو دسته دشمن بیرونی و دشمن درونی تقسیم کرد.

سلام مجدد:Gol:

پس از معرفی خطرناکترین دشمنان بیرونی شیعیان و تفکر شیعی، نوبت به معرفی خطرناک ترین دشمنان درونی پیروان مذهب حقه می رسیم:

1. گروه ها و جریانات مخل وحدت اسلامی: شعار اسلام، انقلاب اسلامی و امام راحل «امت واحده» است و قرآن کریم منشا هویت و منبع قانون است. هدف ما احیاء شعارهای قرآنی برای وحدت مسلمین(1) و اعتصام به حبل الله(2) و تقریب مسلمانان جهان است. نقطه‌ی مقابل این آموزش و دستور قرآنی، آموزش استعماری است: "اختلاف میان مسلمانان. یك عده، یك عده‌ی دیگر را تكفیر كنند، لعن كنند، خود را از آنها بری بدانند. این چیزی است كه امروز استعمار میخواهد؛ برای اینكه ما با هم نباشیم."(3) و بجای انکه از ظرفیت های یکدیگر برای تعالی اسلام و اندیشه های اسلامی بهره بگیریم به سوزاندن توانایی ها و ظرفیت های یکدیگر بپردازیم. آنچه موجب تأسف و افسوس مضاعف است اینکه در حالیکه امروز دست دشمنان اسلام بویژه آمریکا و صهیونیزم بعنوان دشمن آشکار بیرونی رو شده و ایشان با همه توانشان مترصدند با ابزار نفوذ و سلطه فکری، فرهنگی، اقتصادی و حتی نظامی هویت اسلامی و حتی لباس و فکر و عقیده و فرهنگ ما را تغییر دهند. در داخل جهان اسلام شاهد آنیم که جریانات وابسته به استکبار جهانی نیز بعنوان حامیان جدی و خط شکنان جنگ های خونین بین مسلمین و تهاجمات فرهنگی اندیشه برانداز قرار دارد. که در ادامه به برخی موارد اشاره می کنیم:

الف- شیعه ی لندنی و لس آنجلسی: بی شک، آفت جهان اسلام و تشیع، تفکرات انحرافی شیعه لندنی و لس آنجلسی و اسلام آمریکایی است، آنها در شبکه‌های خود علیه شیعه و اهل سنت تبلیغات گسترده‌ای دارند اما مسلمین باید هوشیارانه یدِ واحده در برابر دشمنان باشند. مدتی است تشیع لندنی - لس آنجلسی با راه اندازی شبکه های متعدد رسانه ای و نیز از طرق دیگر تبلیغی با نمایش فعالیت‌ها و مواضع این گروهک‌‌های خاص، تصویری وارونه از شیعیان به دنیا مخابره کرده روز به روز به اختلاف افکنی میان مسلمانان با یکدیگر و همچنین تخریب مذهب تشیع میان پیروان ادیان دیگر می‌پردازند. از جمله با ساختن هفته برائت در نقطه مقابل هفته وحدت، ترویج خون‌ریزی، قمه‌زنی و اهانت به همسران و اصحاب رسول‌الله(ص) به‌بهانه عزاداری برای ائمه معصومین (علیهم السلام) که با نظر منفی بسیاری از علما و مراجع روبه‌رو شده است، بخش قابل توجهی از رفتارهای این گروه را نمایش می‌دهد که با واکنش منفی قاطبه مردم و مسلمانان سرتاسر جهان نیز مواجه شده است. سوءاستفاده و نمایش تصاویر تیغ‌زنی و خون‌ریزی متأثر از قمه‌زنی در شبکه‌های جهانی متعلق به جریان ضداسلام موجب به هم ریختگی تصویر واقعی و البته زیبای دین اسلام و مذهب حقه تشیع در نظر مردمان جهان شده است. جریان مذکور مدتی است که ذیل عنوان مرجعیت فردی خاص دست به ترویج این دیدگاه‌های اختلافی که عموماً ریشه در مسائل سیاسی و جناحی و در ضدیت کامل با بسیاری از مؤلفه‌های دینی دارد، زده اقدامات رسانه‌ای و تکفیر جریانات مختلف دینی را در دستور کار خود دارند. از اینرو صدمات زیادی از ناحیه مواضع تند و رادیکال و بعضاً غیرعقلانی آنان متوجه مسلمانان و خصوصاً شیعیان شده است.

رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) در بخشی از سخنان گرانبهاشان در همین رابطه فرمودند: "امروز، هم در بین اهل سنّت، هم در بین شیعه، دستهایی در کار است برای اینکه اینها را از هم جدا کند؛ همه‌ی این دستها هم اگر جستجو کردید، میرسد به مراکز جاسوسی و اطّلاعاتی دشمنان اسلام؛ نه دشمنان ایران، نه دشمنان شیعه فقط؛ دشمنان اسلام. آن تشیّعی که ارتباط به ام‌آی‌شش انگلیس داشته باشد، آن تسنّنی که مزدور سی‌آی‌ای آمریکا باشد، نه آن شیعه است، نه آن سنّی است؛ هر دو ضدّ اسلامند."

در این راستا هشدار استاد رحیم پور ازغدی قابل تأمل است: "اکنون متاسفانه با پدیده شیعه لندنی- (لس آنجلسی) در کشور مواجه هستیم و مردم باید مواظب آن ها باشند، همان کاری که در پاکستان و افغانستان انجام می دهند (یعنی اختلاف و خونریزی) را در ایران پیاده نکنند. این شیعه لندنی حتی از وهابیون نیز خطرناک تر هستند. این ها شاه و صدام و داعش را می پذیرند ولی با فرمایشات امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای و شهید مطهری درگیر می شوند... شیعه انگلیسی و اسلام امریکایی در مشهد ، قم ، اصفهان ، کربلا و نجف مدرسه علمیه دارد و دارد لشکر طلبه های خود علیه خط امام و انقلاب را تربیت می کنند، این ها طلبه ، مداح و دبیرستان غیر انتفاعی به اسم خودشان راه انداخته اند و می خواهند تا دهه دیگر ریشه امام و رهبری را بزنند، یادتان باشد همه این کارها را به اسم اهل بیت خواهند کرد."(4)

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی____________________________________________
1. یا ایهاالمسلمون، اتحدوا اتحدوا.
2. واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا ... ؛ و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت‌]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! (آل عمران، آیه 103.
3. بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) در دیدار با شرکت کنندگان مسابقات بین المللی، 18/03/92
4. بخشی از سخنان استاد حسن رحیم پور ازغدی پژوهشگر و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در باره خطر تشیع لندنی و اسلام آمریکایی.

مشکور;800378 نوشت:
1. گروه ها و جریانات مخل وحدت اسلامی:

مشکور;800378 نوشت:
الف- شیعه ی لندنی و لس آنجلسی:

سلام و ادب:Gol:

در معرفی خطرناکترین دشمنان بیرونی و درونی شیعیان و تفکر شیعی، در پست قبل، شیعه لندنی و اسلام آمریکایی را بعنوان یکی از گروهها و جریانات مخل وحدت اسلامی معرفی کردیم که (آگاهانه و عالمانه و با پیگیری اغراض سیاسی و فرقه ای خاص) با ایجاد اختلاف و دشمنی، مسلمانان را به جان یکدیگر انداخته، ضمن خونریزی و اختلال در امنیت و ایجاد مانع در پیشرفت و تعالی جوامع اسلامی، در حقیقت، دشمنان بیرونی را در اهداف پلیدشان یاری می رسانند. البته این یاری رسانی بصورت اتفاقی و تصادفی نیست بلکه ایشان، مهره های نفوذی استکبار جهانی بوده و در واقع، بعنوان خودی در درون جوامع اسلامی و شیعی، اهداف دشمنان بیرونی را پی جویی می کنند.

در این مجال به معرفی یکی دیگر از گروه ها و جریاناتی می پردازیم که با رفتارهایشان، زمینه ساز اختلال در وحدت اسلامی و شکاف بین مسلمانان می شوند:

ب. شیعیان افراطی و ناآگاه: گروه هایی از شیعیان و محبین اهل بیت (ع) و حتی برخی مادحین ناآگاه و بیسواد که بدلیل ناآگاهی از تبعات سوء سب و لعن به مقدسات اهل سنت، گاهی آشکارا و گاه به زعم خود مخفیانه، به نیت ثواب، مجالسی را بعنوان لعن و سبّ خلفاء و دیگر مقدسات اهل سنت برگزار می کنند، غافل از اینکه در جهان امروز با توجه به رشد تکنولوژی و افزایش شیطنت دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه این قبیل توهین ها به هیچ نحوی از منظر جامعه، رسانه ها، فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی مخفی نمی ماند و بی شک، یکی از عوامل اختلاف، دشمنی و خون ریزی بین مسلمانان (شیعه و سنی) همین موارد است. متأسفانه وهابیت کثیف و داعش و دیگر جریانات افراطی اهل سنت، این قبیل فیلمها و کلیپ هایی که از مجالس و محافل سب و لعن خلفا بدست آورده اند را بهانه ای برای تعدی به جان و مال و ناموس شیعیان قرار داده و بسیاری عوام اهل سنت را علیه شیعیان تحریک می کنند بگونه ای که به راحتی خون شیعیان را ریخته و به مال و ناموس شان تعدی می کنند. در همین رابطه گفته شده، گروه تروریستی عبدالمالک ریگی در شرق کشور برای تحریک احساسات جوانان بلوچ علیه شیعیان و اهداف تروریستی شان از همین روش استفاده می کرده و هرگاه حس می کردند روحیه نیروها ضعیف و سست است با نشان دادن فیلمهای مجالس سبّ و لعن خلفا و مقدسات اهل سنت، آنها را برای حمله و خونریزی تهییج و تحریک می کرده اند.

موضوع سب و لعن، موضوع مستقلی است که بحث مستقلی را می طلبد و البته در جای خود بسیار بحث شده است، اما آنچه مسلم است با توجه به شرایط خاصی که امروه جهان اسلام با آن روبروست و بیش از هر زمان دیگری به وحدت و اتفاق و همراهی در برابر نظام کفر و سلطه نیاز دارد، نظر اکثریت مراجع عظام تقلید بر ممنوعیت و حرمت سب و لعن خلفا و مقدسات اهل سنت است.(جایگاه سبّ و لعن در قر‌آن و اسلام/نظر مراجع تقلید درباره لعن چیست؟ )

که در این مجال به ذکر نظر و فتوای رهبری معظم بسنده می کنیم:
[=times new roman]
اهانت به نمادها و شخصیت­های اسلامی برادران اهل تسنن ما حرام است و بطریق اولی هر چیزی که موجب اخلال در شرافت و هر گونه اتهام به همسر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد، حرام است. بلکه این اقدام نسبت به همسران انبیاء ممنوع است و بویژه نسبت به سرور ایشان حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم).

با این تفصیل خطر این گروه های افراطی و ناآگاه که در گوشه گوشه جامعه اسلامی و شیعی همچون قارچ های سمی ظهور و بروز کرده و موجب اخلال در وحدت اسلامی می شوند کمتر از دیگر گروه ها نیست و باید تدبیری برای مقابله و رفع این آفت و آسیب درونی اندیشید.

ادامه دارد ...:Gol:

سلام و عرض ادب

Reza24;799392 نوشت:
خطرناک ترین دشمن شیعه چه گروهی است؟
خودش!

مشکور;800378 نوشت:
پس از معرفی خطرناکترین دشمنان بیرونی شیعیان و تفکر شیعی، نوبت به معرفی خطرناک ترین دشمنان درونی پیروان مذهب حقه می رسیم:

1. گروه ها و جریانات مخل وحدت اسلامی:


سلام مجدد:Gol:

در ادامه معرفی خطرناکترین دشمنان شیعیان و تفکر شیعی، در این مجال، به معرفی جریان دیگری می پردازیم که همچون موریانه هایی ویرانگر و البته بی صدا از درون جامعه ی شیعی، با بهره گیری از ابزارهای دشمنان بیرونی، به جان بنیادهای فکری، اصول و فروع دین و معارف حقه و ناب مذهب اثنی عشری افتاده و میدان ترک تازی ایشان، از آنجاییکه روی و توان مواجهه با متخصصان و کارشناسان دینی را ندارند، محافل و حلقات عمومی و غیرتخصصی است و در این میان متأسفانه بر فکر و اندیشه برخی عوام سیطره یافته و ایشان را با خود همراه کرده اند.

2. همسویان با دیدگاه سلفی گری و نمایندگان اسلام ستیزی مدرن: در این میان، برخی به مدد سنت و همان تفکرات منجمد وهابی گری به تضعیف عقاید دینی و معارف مکتب امامیه بخصوص جایگاه امامت و ولایت می پردازند و برخی نیز به مدد عقل بشریِ متأثر از دیدگاه ها و تفکرات سکولاری غرب و یا با اهداف سیاسی ضد نظام ولایی به ساحت مقدس اموزه های دینی و شیعی هجوم می آورند که بطور اجمال هر کدام را معرفی می کنیم:

الف- طرفداران اسلامِ بدون مذهب(سلفی گری بدلی): یکی از مروجان این اندیشه شخصی است بنام ابوالفضل برقعي که افراطیّون اهل سنّت برای سوء استفاده از نام او ، وی را آیة الله العظمی می نامند ، از نويسندگان و روحانيون معاصر است (1367ـ 1290 ه ش) که فراز و نشيب بسياري را در زندگي علمي و اعتقادي خود طي نموده است ولی هیچگاه به درجه مرجعیّت نرسید. وي در جواني تندترين کتبها را در دفاع از عقايد شيعه و در رد آراء کسروي مي نوشت ؛ ولی در اواخر عمر نوعی گرایش وهّابی گری پیدا کرد و کتب و متعددي در نقد مذهب تشيّع به رشته ی تحرير در آورد ؛ امَّا هیچگاه اعلام سنّی بودن نکرد ؛ بلکه می گفت: من اسلام بدون مذهب را قبول دارم. اطّلاعات او از اسلام ، بسیار سطحی بوده و از نظر متکلّمین شیعه که در اصول دین بحث می کنند، وي به هیچ وجه متکلّم نبوده؛ بلکه مثل بسیاری از افراد عادی شیعه و عموم طلّاب آن زمان، صرفا مقداري اطلاعات در مورد کلام شیعه داشته است. ابوالفضل برقعی در نقد اندیشه‌های شیعه كتابی به نام امامت نوشته که افراطیون اهل تسنن برای دفاع از عقاید خود، این كتاب را تكثیر و بین دانشجویان شیعه توزیع می‌كنند؛ که اندیشه‌های وهابیّت در آن موج می زند. وی ظاهراً سفرهایی به عربستان نیز داشته و چند سالی در آنجا بوده و نهایتاً مروج افكار وهابیت شده‌ است؛ اگر چه علناً هیچگاه اعلام تسنن نکرد. کتابهایی هم که او نوشته نشان می دهند که وی از علم کلام و فلسفه، که در اصول دین بحث می کنند، بویی نبرده است. و از این جهت به وهّابیون ضد عقل شباهت فراوانی دارد. همچنین ایشان قبل از انقلاب، سفرهایی به نقاط مختلف کشور داشته و با سخنرانی های دوره ای افکار و عقاید وهابی گری را در تضعیف عقاید شیعی بویژه عقیده امامت و ولایت تبیین نموده و نیز افرادی را برای ادامه و ترویج چنین تفکرات التقاطی تربیت نموده است. یکی از شاگردان وی سید مهدی هاشمی است كه به اقتضای همان افکار سطحی وهّابی گری و طالبانی، آیت الله شمس آبادی را در سال 1355 ترور نمود. سید مهدی هاشمی از باند و تشكیلات قائم مقام رهبری وقت بود و با عناصر خارجی نیز ارتباط مستمر داشت و با استفاده از موقعیت ایشان، قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را داشت که توطئه ی وی خنثی و برچیده گشت.(بنقل از پرسمان دانشجویان، بحثی در شناخت تفکرات وهابی گری)

اما رگ و ریشه های چنین تفکر منحط و مخربی هنوز در برخی افراد و جریانات التقاطی و حتی تئوریسین های بعض جریانات خاص و بعضی مسئولین نفوذی و وابسته وجود دارد که باید مراقب رشد مجدد این اندیشه ی خطرناک بود. ناگفته نماند که جریاناتی که مروج چنین اندیشه هایی هستند، بنحوی زیرکانه از اندیشه و شعارهای فریبنده پلورالیسم (تکثرگرایی) مدد جسته و با اتخاذ این رویکرد،(دین بدون مذهب) پس از بسترسازی های لازم، اندیشه و تفکر خود را تبلیغ و ترویج می کنند. ناگفته نماند این جهت گیری حساب شده در اندیشه های برخی فِرَق شیعی نظیر جریانات صوفی گری، دروایش گنابادی، علی اللهی ها و جریانات عرفانهای نوظهور و کاذب که در واقع، ریشه در عرفانهای شرقی (بودایی- هندویی) و معنویت گرای غربی دارند نیز بطور مشهودی اساس کار است. که باید نکات و ظرائف آن مورد توجه خواص و عوام جامعه باشد.

ب: نواندیشان دینی و طرفداران دین سکولاری و حداقلی: ان شاء الله در پست بعدی به معرفی برخی دیدگاه های ایشان (اجتهادات مقابل نص) خواهیم پرداخت.

ادامه دارد ...:Gol:

مشکور;803244 نوشت:
الف- طرفداران اسلامِ بدون مذهب(سلفی گری بدلی): یکی از مروجان این اندیشه شخصی است بنام ابوالفضل برقعي که افراطیّون اهل سنّت برای سوء استفاده از نام او ، وی را آیة الله العظمی می نامند ، از نويسندگان و روحانيون معاصر است (1367ـ 1290 ه ش) که فراز و نشيب بسياري را در زندگي علمي و اعتقادي خود طي نموده است ولی هیچگاه به درجه مرجعیّت نرسید. وي در جواني تندترين کتبها را در دفاع از عقايد شيعه و در رد آراء کسروي مي نوشت ؛ ولی در اواخر عمر نوعی گرایش وهّابی گری پیدا کرد و کتب و متعددي در نقد مذهب تشيّع به رشته ی تحرير در آورد ؛ امَّا هیچگاه اعلام سنّی بودن نکرد ؛ بلکه می گفت: من اسلام بدون مذهب را قبول دارم.

سلام مجدد:Gol:

قبل از آنکه طبق قرار، به معرفی برخی دیدگاه های نواندیشان دینی و طرفداران دین سکولاری بپردازیم لازم است، در ادامه و تکمیل پست قبلی به بیان برخی دیدگاه های انحرافی و التقاطی طرفداران اسلام بدون مذهب که در حقیقت همان اندیشه های سلفی گری و وهابی گری را ترویج می کنند بپردازیم:

- عمده انحرافات ایشان، به مسأله امامت و ولایت و جانشینی حضرت امیر (ع) و امامان معصوم (ع) باز می گردد و نگاهشان به مسأله امامت چنانکه شیعیان می نگرند و شرایطی برای آن نظیر علم الهی، عصمت الهی و وجود نصوص دینی بر مسأله جانشینان بر حق قائلند، قائل نیستند بلکه در اظهاراتشان صرفاً آن ذوات مقدسه را انسانهای پاک و مؤمن و داناتر از دیگران دانسته که بدلیل همین آگاهی، صرفاً عادل هستند اما هیچ نصی در قرآن و سنت نسبت به آنها بجز سفارش به دوست داشتن ایشان وارد نشده است.

بدون شک، بر اهل معرفت و اصحاب خرد و یقین پوشیده نیست که در باب ولایت و امامت و جانشینی ایشان و نیز در باب عصمت و علم لدنی و الهی ایشان آیات و روایات بسیاری در قرآن و سفارشات حضرت رسول (ص) وارد شده که معتقدات شیعه اثنی عشری را ثابت می کند.(1) و عدم پذیرش آنهمه دلیل و برهان قاطع (اعم از عقلی و نقلی) تنها به یک دلیل ممکن است و آنهم کوری و نابینایی محرومان از فهم و درک حقایق معارف الهیه است. (که این بحث در جای خود بنحو تفصیل بسیار گفته شده) برای این منظور می توانید به بخش کلام و عقائی- مبحث امامت و ولایت همین سایت مراجعه کنید.

- همچنین ایشان همچون صاحبان گمراه اندیشه خود به ساحت معارف ناب شیعی در باب توسل، شفاعت، تبرک، احترام و تکریم آن ذوات مقدسه(علیهم صلوات الله) و ساختن بارگاره برای ایشان و زیارت و مباحثی از این دست نیز متعرض شده و همه آنها را از لوازم شرک دانسته اند. و این درحالی است که معنای عبادت را بدرستی نفهمیده اند اینکه عبادت به این معناست که: اولاً برای آنچه مورد احترام، تکریم و توسل و توجه قرار می گیرد در اظهار نیاز و رفع حوائج خویش، شأن استقلالی قائل نباشیم و ثانیاً آن موجود را خدا ندانیم. در حقیقت، مرز توحید و شرک در تمیز همین معنای عبادت است اما اگر در دعا و توسل و تکریم و احترام و طلب شفاعت، آنها را مستقل از خدا ندانسته بلکه مأذون بدانیم عین توحید است. و با رجوع به اعتقاد و مکتب اهل بیت (ع) و پیروان آنها حتی در بین عوام شیعه اثنی عشری نیز چنین نگاهی به اهل بیت عصمت و طهارت مطرح نیست. (بجز غالیان و برخی فِرَق انحرافی شیعه که در طول تاریخ مورد نفرت و انزجار اهل بیت (ع) و شیعیان بوده اند.) زیرا در آیات قرآن کریم و در بیان حضرت رسول (ص) ایمان و قبول ولایت و اطاعت و جلب محبت و رضایت و یاری رساندن به آنها مورد سفارش و امر حضرت باریتعالی، موجب تقرب به خدا، عامل فلاح و رستگاری و نجات ذکر شده است.(2) بعلاوه، به فرض محال اینکه ارتباط با پیامبر و اهل بیت(ع) پس از مرگشان از طریق توسل، تبرک، طلب شفاعت و نظائر آن غیر ممکن باشد این امور صرفاً کاری بیهوده و عاری از ثمر است نه اینکه به هر بهانه ای شیعیان را به شرک و بت پرستی متهم کرده و حکم تکفیر و مرگ ایشان را صادر می کنند.!؟ و البته این در حالی است که طبق آیات و روایات حیات انبیاء و اوصیاء الهی بنا به نص آیات و روایات دینی ثابت است، وقتی خداوند شهدا را زنده و نزد پرودگار برخوردار از روزی معرفی می کند.(3) قطع و یقین زنده بودن اولیاء شهدا (پیامبر و اهل بیت)به مراتب اولی ثابت است. و نیز روایات بسیاری از شیعه و سنی سخن گفتن پیامبر و حضرت امیر (ع) با مردگان را یادآور شده و آنها را شنواتر از زندگان می دانند نیز دلیلی دیگر بر این مطلب. که فقط از باب اشاره در این فراز مطالبی را بیان کردیم و در جای خود بسیار در این خصوص گفته شده است.

صاحبان چنین اندیشه های گمراه و محروم از حق، سالها با حمایت های مستقیم و غیرمستقیم نظام شاهنشاهی و ساواک که این طریقت گمراه را همسو با اهداف خویش می دید به ترویج این اندیشه های انحرافی پرداخته و مسیر روشن و نورانی مکتب حقه اهل بیت(ع) را در نظر بسیاری تیره و تار و مشوب و مبهم جلوه دادند، در آن زمانه، چه کسانیکه از اعتقادات ناب مکتب حقه اهل بیت (ع) عدول کرده و در آن دوران، با اعتقادات نادرست و سلاخی شده، در تاریکی معرفتی با دار دنیا وداع کردند.

و اینک اگر صراطی روشن و نورانی به برکت اشعه های نورانی مکتب اهل بیت (ع) پیش روی ماست و امنیت نسبی در حیطه و حوزه معارف ناب مکتب اهل بیت (ع) را در جامعه کنونی مشاهده می کنیم مرهون تلاشها و مجاهدت های عالمانه و مخلصانه عالمان بالله است چه عالمان سلفی همچون شیخ صدوق ها، کلینی ها، مفیدها، شیخ رضی و مرتضی ها، علامه مجلسی ها، ملاصدراها و ... و چه عالمان معاصری چون علامه امینی ها، سلطان الواعظین ها، علامه طباطبائی ها، اصفهانی ها، خراسانی ها، خوئی ها، حکیم ها، مطهری ها و ... و بی شک، در تحقق و عملی کردن این صراط روشن و نورانی نمی توان قیام بی نظیر امام خمینی (ره) را که متأثر از قیام خونین اباعبدالله الحسین (ع) بود را نادیده گرفت که به برکت این انقلاب الهی، بساط بسیاری از جریانات گمراه و التقاطی و گمراهان و معارضان و سودجویان از ساحت اسلام ناب و ایران اسلامی برچیده شد و برای این مهم خونهای بسیاری پای این شجره طیبه ریخته شد و خون دلهای بسیاری خورده شد.

اما اینک، پس از گذشت 37 سال از انقلاب اسلامی، شاهد ظهور رگه هایی رقیق شده از آن افکار و اندیشه های التقاطی و حضور مجدد طرفداران آن افکار و جریانات هستیم که به نحو و شیوه هایی مجددمأبانه و با ادبیاتی خاص و منقلب شده، همان اندیشه ها را در قالبی دیگر، با استفاده از همه ظرفیت موجودشان(شخصی و دولتی، دانشگاهی و حوزوی و ...) و با حمایت همه جانبه ایادی استکبار جهانی در داخل و خارج کشور(از طریق رسانه ها) دنبال می کنند. اینان، در همه جا حضور دارند و گویا پای هدف نامبارکشان با شیطان هم قسم شده اند. بعضی از این همسویان گمراه، همان پس مانده های جریان گمراه سلفی گری اند که پس از انقلاب به حاشیه رانده شدند و مترصد فرصتی نو برای تداوم بخشی به حیات زالو صفتانه اِشان داشتند و برخی نیز همان دگراندیشان فریب خورده ای اند که از تفاله ها و پس مانده های جریان منورالفکری و نواندیشی اواخر دوران قاجار و پس از آن و اندیشه های منحط غرب، نظیر اومانیسم، سکولاریسم، پلورالیسم و دیگر ایسم های منحرف ارتزاق کرده و اینک در شکل و شمایلی نو و با ادبیاتی نوین، هر از چندگاهی که زمینه و بستر حضور خویش را مهیا می بینند همچون کرمهای خاکی و زالوصفتان فرصت طلب،(با عرض پوزش از کرم و زالو که البته مفیدند) سر از خاک و لجنهای مغزی و ذوقی خویش بیرون آورده و به اظهار وجود می پردازند.

و اینک، در مقطعی حساس از دوران غیبت و بلوغ انقلاب اسلامی قرار داریم و از زمانی که رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) عَلَم تهاجم و شبیخون فرهنگی را بلند کردند گویا فعالیت های زیرزمینی و غرض ورزانه دشمنان بیرونی و فریب خوردگان داخلی را همچون رهبری حکیم به عینه می دیدند و مکرراً در مقاطع حساس و به مناسبت های مختلف، ورود و نفوذ این خطر را به همگان (عوام و خواص) گوشزد می کردند (البته گوش شنوا کجاست؟؟!). و بی پرده بگویم در این میدان، گویا عوام بیش از خواص گوششان به دهان رهبرشان بود. آری دشمنان بیرونی و درونی تغییر موضع داده بودند و هجوم و نفوذ به ساحت فکر و اندیشه و اخلاق و معنویت عوام و خواص را در برنامه کاری خویش قرار داده بودند و گویا در این توطئه چندان ناموفق نیز نبوده اند.

تا زمانیکه پس از فتنه سال 88 ندای "این عمار" حضرت آقا بلند شد، گویا خطر خیلی جدی و محسوس شده، موریانه ها از لانه هاشان بیرون آمده و زالوصفتان دیگر هیچ اِبا و ترسی ندارند، و برای براندازی اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی طرحی نو درانداخته اند. با ایجاد حال و هوای فتنه و شبهه که فضا تیره و تار و مبهم و نامشخص است و با پرهیز از تندروی، خط مشیی جدید را در استراتژی هایشان دنبال می کنند، حرکاتشان غیرمحسوس، ظریف، معتدلانه و توأم با تقیه اما حساب شده تر و ویران کننده تر شده، و خطر این رویه بسیار بیشتر از مدل پیشین که شتابزده، عیان و بی پرده و بدون حساب و کتاب بود است.

دوستان انقلاب، رهروان امام و ولایت فقیه و خواص و مردم انقلابی، بویژه مبلغان و دانشگاهیان بسیار باید هوشیار باشند تا کار پیروان اردوی انقلاب و ولایت، بیش از وضعیت موجود، دشوار نشده است. در این راستا، شناخت ماهیت و چهره ی واقعی این جریانات و رشته ای که در طول تاریخ بدان متصلند و شناخت اهداف و اغراض ایشان در گفتار و رفتارهاشان بسیار می تواند در جهت روشنگری مردم و نورانی ساختن راه، مؤثر باشد. چنانکه رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) خطاب به خواص جامعه، رسانه ها و جوانان، بمنظور آشنایی بیشتر با جریانات قبل و بعد انقلاب سفارش کردند: "اگر به تاریخ این دویست سال اخیر مراجعه کنید، عظمت کار امام را نیز درمی‌ یابید. من تأکید می‌کنم که جوانان، این مقطع تاریخی را بخوانند. دستگاه‌های تبلیغی هم حقایقی راکه در این مدت بر سراین کشور آمده، برای مردم تبیین کنند، به نظر من در این خصوص کار کمی شده است."(4)

[=book antiqua]ان شاءالله به شرط حیات، در پست بعدی به بیان برخی دیدگاه های نواندیشان دینی و طرفداران دین سکولاری خواهیم پرداخت ...

پاورقی__________________________________________________
1. [=book antiqua]آیه ولایت (مائده، 55)؛ آیه اطاعت (نساء، 59)؛ آیه تبلیغ (مائده، 67)؛ آیه عصمت(احزاب، 33)؛ و احادیث متواتر نظیر (حدیث ثقلین؛ حدیث یوم الدار؛ حدیث سفینه؛ حدیث منزلت ...) و نظائر آن.
2. [=book antiqua]«فالذین ءامنوا به و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذى أنزل معه أولئک هم المفلحون؛ آنانکه به او ایمان آورده و او را گرامی داشته و یاری نموده اند و از نوری که همراه او نازل شده پیروی نموده اند آنان رستگارانند.» (اعراف/ 157).
3. [=book antiqua]وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ؛ [=book antiqua]کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار ، بلکه زنده اند و نزدپروردگارشان به ايشان روزی می دهند. آل عمران/ آیه 169.
4. خطبه های نماز جمعه تهران ـ 1378/07/09.

Reza-D;801167 نوشت:
خطرناک ترین دشمن شیعه چه گروهی است؟

خودش!


دلیل:

سوره رعد - آیه 11
إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ
به درستی که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد ، مگر آنکه آنان خودشان را تغییر دهند

سوره انفال - آیه 53
أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَکُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلي‏ قَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ
به درستی که خداوند ، هیچ نعمتی را که به گروهی داده ، تغییر نمی دهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند

( إنَّ = قطعاً چنین است و غیر از این نیست )

نامه امام زمان(عج) به شیخ مفید - احتجاج طبرسی:
اگر شیعیان ما با دل های مجتمع گرد آمده بودند و به عهدی که از ایشان گرفته شده وفا می کردند ، به میمنت ملاقات ما زودتر نائل می شدند

البته در صحت سند این نامه توافق نظر نیست ، اما اصل موضوع یک حقیقت است که اگر ما سر به راه بودیم ، امام زمان(عج) ظهور میکردند

پس:
خطرناکترین دشمن ما ، نفس ماست

[="Navy"]سلام
من هنوز خوب نخوندم
شیعه تنها چشمه اب شیرین در عالم اخلاق و کرامات و انسانیت هست
هر چشمه ای به حال خودش رها بشه بو میاد و خشک میشه کاری که امریکا با ایران میکنه...یعنی خطزناک ترین دشمن خودمون برای خودمون هستیم و امریکا دیگه نمیاد با ما بجنگد که ما دوباره به قلیان بیاییم !
[/]

Reza-D;804406 نوشت:
پس:
خطرناکترین دشمن ما ، نفس ماست

با سلام و تشکر از رضای عزیز:Gol:

بله بدون شک، نفس انسانی دشمن ترین دشمنان انسانی است چنانکه فرمود: "اَعدى‌ عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک"(۱)پیامبر گرامی اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: سرسخت‌ترین دشمنت نفس تو هست كه در میان دو پهلويت قرار دارد. بله بدون شک؛ از همه‌ى دشمنها بدتر، دشمن درونى ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحت‌طلب ما است، تنبلى ما است، تن‌آسایى ما است، عدم تدبیر ما در پیشبرد امورمان [است‌] - اینکه معلوم است.(2) البته می تواند این نفس اشاره به دشمنان درونی یک جامعه و مذهب هم باشد که خط و خطوط و جبهه شان آشکار نیست بلکه شناخت آنها و شیوه مبارزه با آنها بسا دشوارتر از مبارزه با دشمنان بیرونی است. بعبارتی نوعی غفلت و بی توجهی نفسانی نسبت به دشمنان درونی همیشه هست که این هم می تواند از سنخ دشمنی نفس باشد. اینها به جاى خود محفوظ؛ (اینکه) اوّل تا آخرِ قرآن چقدر تکرار شده عنوان «شیطان»، عنوان «ابلیس»؛ مکرّر گفته شده، مکرّر تکرار شده. از دشمن که نباید غفلت کرد. دشمن‌دانستنِ دشمن که عیب نیست؛ اینکه ما روى دشمن (بیرونی و اقسام آن) مدام تکیه میکنیم، معنایش این نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونى خودمان غافلیم؛ (بدون شک) غفلت از دشمن بیرونى، خطاى راهبردى عظیمى است که ما را دچار خسارت خواهد کرد. خب، باید دشمن را شناخت.(3)

راهبرد ما در این تایپیک همین است یعنی هم بر معرفی دشمنان بیرونی تأکید می کنیم و اقسام آن را می شناسیم و هم بر دشمنان درونی جامعه و مذهب حقه که غفلت از آنها قطع یقین از همان سنخ غفلت و بی تدبیری نفس است که گفتیم اعدا عدوه است.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی___________________________________________
1. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۶۷، ص ۶۴؛ حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله، محمدی ری شهری، ج ۷، ص ۴۱۸.
2. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاه ها، ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
3. همان، با کمی جابجایی.

مشکور;804097 نوشت:
ان شاءالله به شرط حیات، در پست بعدی به بیان برخی دیدگاه های نواندیشان دینی و طرفداران دین سکولاری خواهیم پرداخت ...

سلام علیکم:Gol:

[=book antiqua]ب- نواندیشان دینی و طرفداران دین سکولاری:

چنانکه وعده کرده بودیم در این مجال به معرفی جریان خطرناک دیگری و بیان برخی دیدگاه های معارض ایشان با اندیشه های ناب اسلامی می پردازیم که عمدتاً ناشی از کج فهمیِ متأثر از اندیشه های مکاتب بشری غرب هستند. برخي از تئوريها و نظريات این نواندیشان دینی با محافل علمي و آموزه هاي اصيل اسلامي تفاوت نظر شديدي دارند كه البته وقوف بر اين چالشها نيازمند اطلاع كافي از نظريات ايشان و همچنين نظريات مخالف است . بر اين اساس مطالعه آثار ایشان (دکتر سروش، دکتر کدیور و دیگران ...) براي افرادي که نسبت به معارف دینی (قرآن، روایات، تاریخ و ...) آشنایی لازم را نداشته و مسلّح به علومي چون کلام و فلسفه اسلامي نيستند چندان مناسب نيست. و اگر احیاناً کسي ميل به خواندن کتابهاي ايشان داشته باشد بهتر است توأمان نقد آنها را هم مطالعه نمايد.

[=book antiqua]برای آشنایی اجمالی عزیزان، در این فرصت به برخی دیدگاه های آقایان سروش و کدیور بطور گذرا اشاره می کنیم:

[=book antiqua]الف- عبدالکریم سروش:

- در باب معرفت شناسى دينى، ايشان(آقای سروش) قائل به نسبيت معرفت و تهى بودن نصوص دينى از معنا (صامت بودن شريعت) مى‏ باشند.(دیدگاه سروش) اين ديدگاه، موجب تشكيك در كل معارف دينى و بى‏ اعتبارى آنها و عدم امكان دسترسى به مقصود شارع در همه زمينه‏ ها مى‏ شود. و ناگزیر هر مخاطبی خود مجاز است مقصود خود را بر مقصود شارع حمل کند. که چنین رویکردی هم اعتبار و ارزش معارف دینی و هم حکیمانه بودن نزول شریعت را زیر سؤال می برد.

- در باب قلمرو دين، ايشان معتقدند: دين اساسا داراى برنامه ‏اى جهت تنظيم امور دنيوى بشر نيست و از اقتصاد، سياست و مديريت و تعاليمى در اين زمينه تهى است و اگر هم دارا باشد فاقد مرجعيت است. اين امور را بايد به سبك سكولار اداره كرد.(دیدگاه سروش) در حالیکه وفور احکام و دستورات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دیگر شئون زندگی دنیوی در قرآن و سنت و سخنان اهل بیت (ع) از یکسو و ارائه مدل حکومتی دین برای زمانه خود پیامبر (ص)، زمانه حضور جانشینان نبی اکرم (ص) و برای زمانه غیبت(ولایت فقه) خلاف این مدعا را ثابت می کند. بعلاوه اینکه اگر چنین باشد فلسفه نزول آیات الاحکام اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دین و حکیمانه بودن کار خدای متعال و نیز جامعیت و کمال و جهانی و جاودانه بودن دین اسلام زیر سؤال می رود.

- در باب معارف و عقايد دينى، ايشان مى‏ گويند كه دين فاقد محتواى هستى شناختى است و اساسا جوهر دين، راز افكنى و حيرت‏زايى است، نه راز زدايى و آگاهى‏ بخشى.(دیدگاه سروش) در حالیکه هر کسی که کمترین آگاهی از معارف دینی و دستورات کلی و جزئی قرآن و روایات نبوی و ولوی و سیره و روش زندگی اوصیاء الهی داشته باشد به سرچشمه های راز زدا، حیات بخش و آگاهی دهنده دین اعتراف خواهد کرد.

- از نظر صدق و حقانيت دين، ايشان قائل به حقانيت اديان در عرض يكديگر مى ‏باشند. بنابراين شيعه و سنى و يا مسيحى، يهودى و مسلمان بودن فرقى ندارد (پلوراليسم دينى).(دیدگاه سروش) بطلان این دیدگاه نیز روشن و بدیهی است زیرا دین حق در هر زمانی یکی بیشتر نیست (ان الدین عندالله الاسلام) و (و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه) و شرایع دیگر در زمان حضور و ظهور دین حقه، باطل و منسوخ گردیده و تاریخ مصرفشان گذشته است. زیرا ورود کمترین تحریف در هر شریعتی از نشانه های بطلان آن آیین و شریعت است و ورود تحریف و دیگر شائبه ها، آن هم بطور گسترده در آیین های قبل از اسلام هم از منظر اسلام و هم از منظر اندیشمندان و متکلمان غربی(یهودی و مسیحی) امری ثابت است.

- در باب روش‏ شناسى قلمرو دين، ايشان معتقدند كه نبايد قلمرو دين را از متن دين و با معيارهاى دينى جست و جو كرد؛ بلكه منحصرا بايد از بيرون دين و با ملاك‏هاى برون دينى قضاوت كرد.(دیدگاه سروش) در این صورت، باب اجتهاد در برابر نص و اعتماد صد در صدی به عقل بشری که از آفات فهم حقایق و معارف دین است باز می شود و دیگر نه تنها هیچ اعتباری برای کشف مقاصد شارع مقدس باقی نخواهد ماند بلکه حکیمانه بودن تشریع دین نیز زیر سؤال می رود.

- در باب وحى و نبوت ايشان وحى را به تجربه دينى كه امرى بشرى و خطاپذير است فرو مى‏ كاهد.(دیدگاه سروش) در اینصورت، هر تجربه دینی از هر کسی ارزش تئوری و مصداقی همچون وحی خواهد یافت و بنابراین نگاه، پایان یافتن نبوت و وحی رسالی(ختم نبوت) که از تصریحات اسلام و قرآن و سخنان حضرت رسول (ص) است معنادار نبوده و گزاره هایی پوچ و بی ارزش هستند. بعبارتی معتقدان به چنین دیدگاهی در تلاشند باب دریافت وحی را برای خویش هم باز نگهداشته و مقام نبوت را برای خویش و همفکرانشان تا روز قیامت ثابت نگاه دارند..

هر يك از مسايل ياد شده و نيز ديگر آراى ايشان، نيازمند مباحث بسيارى است و اشكالات بسيارى بر آنها وارد مى‏ باشد. اساسا همه اين آرا، برگرفته از گرايش ويژه‏ اى در باب معرفت‏ شناسى و دين‏ شناسى غرب است و ده‏ها سال است كه اين آرا در خود جهان غرب مورد نقد و چالش قرار گرفته است. انديشمندان مسلمان نيز در رابطه با اين مسائل، نگاشته‏ هاى زيادى به يادگار گذاشته‏ اند. (براى آگاهى بيشتر ر.ك: ـ كتاب نقد موسسه فرهنگى انديشه معاصر (شماره 1 ـ6) ـ شريعت در آينه معرفت آيت اللّه‏ جوادى آملى ـ معرفت دينى صادق لاريجانى ـ قبض و بسط در قبض و بسطى ديگر صادق لاريجانى ـ تحول فهم دين احمد واعظى - كلام جديد، عبدالحسين خسروپناه - سكولاريزم در مسيحيت و اسلام، محمد حسن قدردان قراملكى - سويه‏ هاى پلوراليزم، محمد حسن قدردان قراملكى - تحليل و نقد پلوراليزم دينى، على ربانى گلپايگانى - باورها و پرسش‏ها، مهدى هادوى تهرانى - از قبض معنا تا بسط دنيا، داوود مهدى‏زادگان - انتظار بشر از دين، عبدالله نصرى )

[=book antiqua]ب- محسن کدیور:

- ایشان در "نظریه علمای ابرار" شرایط و صفات امامت یعنی علم لدنی، عصمت و وجود نص را انکار کرده و مخالف اعتقاد شیعیان در سده های اول اسلام دانسته و این تفکر را ساخته و پرداخته غالیان و مفوضه دانسته که از طرف خود اهل بیت رد شده است. ایشان معتقد است: تغلیظ فضائل ائمه و ترویج اوصاف فرابشری ایشان رهاورد اندیشه مفوّضه است که به تدریج نمایندگی اندیشه تشیع را به دست گرفت و با نوعی تعدیل کلامی از قرن پنجم به بعد به اندیشه رسمی تشیع بدل شد.(دیدگاه کدیور) این در حالی است که در آیات و روایات بسیاری که از طریق شیعه و سنی بنحو متواتر نقل شده مسأله صفات و ویژگی های امامان شیعه (علم و عصمت و نص) ثابت و مسلم است. بگونه ای که هیچ جای تردید برای حقانیت اعتقادات مکتب اهل بیت (ع) در باره مسائل یادشده باقی نمی ماند.

- ایشان در جای دیگری معتقد است؛ فضایلِ فرابشریِ ائمه مستندی جز روایات ندارد (البته با چشم پوشی از آیاتی چون آیه تطهیر که در شان اهل البیت نازل شده است) اکثراین روایات به لحاظ سندی فاقد اعتبارند (بیش از هفتاد درصد/خیلی دقیق). در اخبار واحدی که به لحاظ سندی معتبرند، با توجه به دسیسه غُلات و مُفَوِّضِه در جعلِ احادیثِ متعدد در فضائلِ فرابشریِ ائمه هدی (ع)، اصل برعدمِ صدورِ اینگونه روایات است، مگر خلاف آن اثبات شود.(دیدگاه کدیور) این تفکر نادرست از ناحیه ایشان، نیز ناشی از غرض ورزی ایشان نسبت به مسأله ولایت و امامت دارد زیرا بی شک، ایشان نسبت به معارف گسترده ای که در قرآن و روایات صحیح و متواتر در این باب وارد شده بی اطلاع نیستند. گویا ایشان بدلیل مخالفت با نظریه ولایت فقیه و ناکامی در رد این تئوری عمیق اسلامی، بدنبال گل آلود کردن آب از سرچشمه افتاده اند و از هیچ تلاش غیرعالمانه ای برای رسیدن به مقصود سیاسی خود فروگذار نیستند.

- ایشان در جایی دیگر معتقد است: قرآن البته می‌تواند منبع الهام قانون باشد اما یقیناً کتاب قانون نیست. قرآن منبع ارزشهای اخلاقی است. بخش عظیمی از سنت اسلامی دربارهٔ اخلاق است. تصویر اسلام و شریعت در زمان پیامبر تصویری اخلاقی بوده است نه حقوقی و قانونی. پیامبر رسالت خود را شرعی و فقهی معرفی نکرد بلکه گفت برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شده‌ام.(دیدگاه کدیور) در نقد این نگاه گفتنی است: آیات بسیاری به هدایت بخشی قرآن اشاره دارند و مسلماً وقتی پای هدایت به میان می آید مسأله فقط به اخلاق ختم نمی شود بلکه همه جوانب کمالی انسان مورد توجه قرآن و رسالت پیامبر(ص) هست، هم به قوانین فردی و اجتماعی می پردازد و هم به مسائل سیاسی و حقوقی و اقتصادی، هم به اعتقادات پرداخته، هم به اخلاقیات و هم به احکام و فروع دین، چنانکه قران به نحو کلی در آیات خویش و در برخی آیات به نحو جزئی تر به مسائل یادشده اشاره کرده است. این هدایت گری قرآن، بعنوان کتاب قانون، حقوق و اخلاق را در سخنان پیامبر (ص) هم می توان جستجو کرد، از ان جمله در حدیث ثقلین که قرآن را کتاب هدایت و نجات از گمراهی و ضلالت معرفی می کند و در کنار آن ثقل اصغر (اهل بیت عصمت و طهارت) را نیز مکمل و متمم و مفسران واقعی قرآن و هادیان و ناجیان بشریت. سخن در این باب و در نقد مدعیات جناب کدیور بسیار است، که به همین مقدار بسنده می کنیم.

البته ایشان در باب حجاب زن، حقوق زنان، اسلام و حقوق بشر، مجازات ارتداد و آزادی، اسلام و دموکراسی، اسلام و سکولاریسم و در نقد نظریه ولایت فقیه نیز دیدگاه هایی شاذ و متفاوت دارند که از محل بحث ما خارجند و لازم بذکر است که به دیدگاه های ایشان و نظرات آقای سروش، نقدهای بسیاری توسط اندیشمندان اسلامی وارد شده که در این مقال نمی گنجد.

چند نکته در خصوص بحث پیش روی ما(خطرناکترین دشمنان شیعه) مهم و حائز اهمیت است:

اول. اینکه این جبهه و تفکر خاص نیز می تواند بعنوان یک تفکر التقاطی و انحرافی که عمدتاً متأثر از اندیشه ها و ایسم های غربی است نقش دشمنی خطرناک و درونی را ایفا کند که البته بسیار زیرکانه، حساب شده و مخفی، اغراض و اهداف خود را دنبال می کند. و لزوم و ضرورت هوشیاری و بصیرت جبهه حق و پیروان حق مدار بویژه خواص اهل حق را در این میدان می طلبد.

دوم. این جبهه، از ابزاری بهره می جوید و یا حداقل مدعی اهمیت دادن به آنست که در نظر همگان واجد ارزش و اهمیت است و آن عبارتست از ابزار عقلگرایی، توجه به حقوق انسان، جایگاه حقوق بشر، آزادی انسان و نظائر آن ... فلذا برای نفوذ در اندیشه و قلوب بشر، مسلح به اهرمهایی مؤثر و قوی است. و تلاش می کند به کمک عقل بشری، به اردوگاه نقل و مستندات دینی هجوم آورده و از ارزش و اعتبار منابع نقلی بکاهد از اینرو، مقابله با این حرکتهای حساب شده و دقیق، هوشیاری و اقدام عالمانه می طلبد که بحمدالله عالمان و متفکران دینی، اقدام بموقع خویش را انجام داده اند و البته از ناحیه مبلغان و مروجان دینی، نقشی فعال تر و مؤثرتر انتظار می رود.

سوم. در برخی از این دیدگاه ها که نقش وحی و منابع دینی (قرآن و سنت) مورد هجوم قرار می گیرد و نقش اجتهاد اشخاص و فهم و تجربه دینی پررنگ می گردد، در حقیقت از جهتی در راستای همان رویکرد اهل سنت بوده که برای برتری بخشی به جایگاه خلفا، مقام پیامبر(ص) را در حد یک مجتهد پایین می آورند تا ارزش گفته ها و عملکرد ایشان را همسطح با سنت قولی و عملی پیامبر قرار دهند. و از جهتی نیز نسخه هایی است که با جهان غرب مناسبت و سنخیت دارد زیرا اینگونه تفکرات شاذ نسبت به ساحت دین، بدلیل اشکالات، تحریفات و تناقضاتی بوده که جامعه غرب نسبت به کتاب مقدس داشته، خصوصاً نگاه اندیشمندان دوران رنسانس نسبت به قرون وسطی و حاکمیت غلط کلیسا تشدید کننده اینگونه تفکرات بوده است، که این مقولات هیچ تناسب و سنخیتی با جهان اسلام و منابع غنی آن (قرآن و سنت) ندارد.

چهارم. در مجموعه تفکرات شاذی که نواندیشان دینی در باب مسأله امامت که از مسلمات اعتقادی تفکر شیعی است ارائه می دهند در حقیقت این تفکرات، همسو و هم جهت با تفکرات مسموم سلفی گری و وهابیت است(که بیانش گذشت) در این میان، تنها مواد و مبانی این دو گروه با هم متفاوت است. اما در هدف و نتیجه، یک غایت و هدف را دنبال می کنند. یعنی تضعیف و تخریب جایگاه امامت و ولایت که از اصول دین و متمم و مکمل نبوت نبی خاتم (ص) است. وهابیت و سلفی گری، با استفاده از تفکرات سنتی و با شعار بازگشت به سلف صالح و چشم انداز دوران حیات خود پیامبر (ص) به مسأله امامت و معتقدات مرتبط به آن می تازد و نواندیشان دینی به مدد شعار عقلانیت و عقلگرایی به عنوان طرحی نو یا روایتی جدید از نگاه عقل، به بازنگری در معتقدات تشیع پرداخته و بدون توجه به نصوص دینی (قرآنی و روایات متواتر) عقل را حَکَم قرار داده و همه منابع دینی را مورد تاخت و تاز عقل مشوب و بشری شان قرار داده، به سلاخی ساخت دین می پردازند. و در این راه، از هیچ هجمه ای فروگذار نیستند.

بی شک، خطر ایشان که فضای فکری جامعه را شبهه آلود کرده و در بین عوام و خواص و سطوح مختلف دانشگاهی و برخی حوزویان ایجاد ابهام و تردید می کنند کمتر از دیگر دشمنان بیرونی و درونی جامعه شیعی نیست. اتفاقاً اینان، در این راه، از ابزار و ادبیات مورد تأیید دین و مناسب فطرت انسانی نظیر عقل، حقوق بشر، آزادی و نظائر آن استفاده می کنند و البته به هیچ اصولی هم پایبند نبوده و نیستند، از طرفی حاضر نیستند تفکرات تازه متولد شده شان را در مقام نقد و بررسی با متفکران و عالمان دینی به احتجاج بگذارند و یا با اهل علم مناظره کنند، از طرفی نیز حرص و ولع عجیبی برای نشر و ترویج این تفکرات نو و حلاجی نشده، از طُرُق مختلف در اماکن عمومی و دانشگاهی و در بین غیر اهل فن دارند.

آنچه گفتنی بود را در این مقالت گفتیم و بنحو اجمال جریانات ضدشیعی را معرفی کردیم، گرچه سخن در بیان و معرفی جریانات دیگر و دیدگاه های ایشان بسیار است اما این فضا اقتضای بیش از این را ندارد، باشد که ان شاء الله فتح بابی برای ورود دوستان، طرح سؤالات مشخص و ایجاد تایپیک و فضاهایی تخصصی برای گفتگوی دینی در موضوعات یادشده باشد.

ملتمس دعا ...:Gol:

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب خدمت دوستان گرامی


من هم همانند دوست گرامی جناب
Reza-D اعتقاد دارم بزرگترین و خطرناکترین دشمن مذهب تشیع خود شیعیان هستند.
البته با نگاهی متفاوت.

دشمنی تکفیری روشن است و راه برخورد هم ساده.
دشمنی داعش مشخص است و راه برخورد هم ساده.
دشمنی با صهیونیست مشخص است و راه برخورد ساده.
و دیگر دشمنان هم به همین صورت.

اما خطری که واقعا در کمین است و نمیتوان به راحتی با آن برخورد کرد دشمنی با منافقانی است که در لباس شیعه در آمدند.
و گروهی دیگر شیعیانی کج فهم و ساده اوح که به ساز عده ای میرقصند.

حال این دو گروه کیستند؟

گروه اول کسانی هستند که سالها آموزش دیدند تا با فتواهای تفرقه انگیز و احساسی دو دستگی ایجاد کنند میان شیعیان.... میان قشر مذهبی و ساده لوح با جایگاه ولایت فقیه و شخص ولی فقیه.
گروه دوم بعضی از همان قشر مذهبی هستند که بدون قدرت تحلیل و تجزیه و بخاطر بحثهای احساسی در دین و با در نظر نگرفتن شرایط زمان( لمس نکردن واقعیت) به ساز عده ای خود فروخته میرقصند.

چند نمونه:

بارزترین و محسوس ترین نمونه قابل ذکر بحث وحدت بین شیعه و سنی است.
امروز که تمام کفر با هم متحد شدند برای نابودی اسلام از هر زمانی دیگری بیشتر نیاز به وحدت بین شیعه و سنی حس میشود.
از همین امام خمینی(ره) و امام خامنه ای(حفظه الله) تاکید بر وحدت دارند.
اما عده ای از خارج و داخل که متاسفانه نام مرجع دینی را هم یدک میکشند حکمی به نام هفته برائت در مقابل هفته وحدت ایجاد کرده اند.
که این رفتارشان نه تنها باعث تفرقه بین شیعه و سنی می شود بلکه باعث کشته شدن میلیونها شیعه تا به امروز خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران شده است.شیعیانی بیگناهی که بخاطر خود فروختگی و حماقت عده ای شیعه نما سوختند. که بدترین این فجایع کشتار شیعیان کویتیه در پاکستان بود.
در حقیقت همین شیعیان ، شیعه نما و ساده لوح باعث ریخته شدن خون هزاران شیعه در دنیا شد.
در این باره درد بسیار است... بماند.

دسته دوم از دشمنان شیعه که خود شیعیان هستند. ساده لوحانی هستند که با حماقت و تعصب جاهلانه از قمه زنی دفاع میکنند و این کار را هم میکنند.
همین امر باعث ترس بسیاری از شهروندان اروپایی از شیعه شد. به همین دلیل وقتی کسی در اروپا مسلمان میشود سعی میکند سنی شود نه شیعه.
درد این است که در اروپا عده ای این رفتار شیعیان را به نمایش بگذارند و شیعیان را از حیوان پست تر خطاب کنند.

مشکل کار اینجاست که نمیتوان نه با لیدرهای وحدت گریز برخورد کرد نه با لیدرهای قمه زن.
زیرا تمام این لیدرها لباس مرجعیت به تن دارند.
در واقع خطرناک ترین دشمن شیعه فقط و فقط یک مرجع گمراه و منافق است.

خطر این مراجع قلابی آنقدر زیاد است که کارهای بنیادین و فرهنگی مراجعی همچون ایت الله قزوینی ، مکارم شیرازی ، حسن زاده آملی و ..... و در راس تمام این مراجع امام خامنه ای(حفظه الله) تاثیر چندانی ندارد. زیرا عده ای در قلب شیعه باعث تخریب شیعه میشوند.[/]

بسم رب المهدی و الشهدا والصدیقین.
عرض سلام و ادب خدمت همه ی بزرگواران،کارشناس محترم تاپیک که حق مطلب رو به خوبی ادا کردن و سایر دوستان شرکت کننده ی بزرگوار.
واقعا بحث پند آموز و کاملی بود و همه ی نکات گفته شده وبحث کامله و این حقیر قصد دارم یک نکته ی کلی بگم ان شاالله که مفید فایده باشه.

دوستان عزیز اگر قرار باشه ما خطرناک ترین دشمن رو بشناسیم ابتدا باید دوست و عقیده ی خودی رو شناخت چرا که در معنای دشمن گفته شده (دش)=ضد (من)=نفس،عقیده،جریان و... پس اگر قراره شما ان جریانی که ضد خودتون هست رو بشناسید باید اول بدونید شما کی هستید و چه جریانی هستید و چه عقیده ای دارید.این خودشناسی بحث بسیار مفصلی داره که من فقط کلی گویی می کنم.
شما معتقد به قرآن و عترت هستید پس هر چیزی که مقابل ثقلین باشه دشمن شماست و هر جریانی در عالم مقابل این باشه با شما عملا وارد دشمنی شده.
اما باید این دشمنی ها رو کمی عمیق تر بهش نگاه کرد.

ما کی هستیم و عقیده ی ما چیه؟

بعد از قرن ها که از غیبت امام زمان عج میگذشت و در عالم اسلام در سکوت معناداری هر کسی دین رو فقط در زندگی شخصی خودش خلاصه کرده بود عظیم ترین اتفاق و انقلابی عظیم بعد از بعثت رسول خدا و واقعه کربلا افتاد که روح تازه ای در کالبد اسلام دمید و با تفکری دینی وارد عرصه شد.
بله دوستان.این انقلاب ما بسیار عظیم تر از اون چیزیست که ما فکر می کنیم.چه به لحاظ جامعه شناسی و چه از لحاظ دینی.در همین زمان بود که مخالفان این انقلاب بلوک شرق و غرب یکی شدن تا نابودش کنن و به صدام کمک کردند برای نابودی انقلاب.اما والعاقبة للمتقین.
از زمان انقلاب ایران شیعه در ایران با دشمن های مختلفی روبرو شد.دشمن هایی که تا دیروز دوستان شیعه بودن.دشمنانی که ایران از اعضای اتحادیه هاشون بود.جاهای مختلفی به دشمنی بلند شدن و جریانات مختلفی در این راستا ساخته و مدیریت شد.
اما خطرناک ترین دشمن این انقلاب که یک انقلاب شیعی با هدف حکومت دینی هست چه جریانیه؟همون جریانی که خداوند در آفرینش آدم بهش اشاره کرده:

«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ»

و اما ابلیس هم اصحابی داره از دو جنس انس و جن که خود ابلیس هم از جنس جنیان هست پس دشمنی تقسیم میشه به دو جریان:

«الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ من الجنة و الناس»

یک دسته جنیان و دسته دوم انسان هایی که اصحاب شیطان و یاران این موجودن.
اما دسته ی اول در دوبعد کار می کنند.

بعد اول:درون انسان
شیاطینی که با ترفندهای مختلف انسان رو از طریق الهی جدا می کنند و در آرزوی تحقق آرمان پدرشون هستند یعنی وعده ای که ابلیس داد:

«قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»

اونها شب و روز تلاش می کنن و می چرخند دور سر شیعیان (که تنها جریان حق در جهان کنونی هستند) تا این درخواست شیعیان محقق نشه که حداقل 5 بار در روز میگن:


«اهدنا الصراط المستقیم»

و وعده دادن که بر سر راه میشینن و اجازه ی این رو نخواهند داد که شیعه به مقصد برسه.همونجایی که گفتند:

«لَاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَک المستَقِیم»

و اما این صراط کدوم صراطه؟ثقلین:

«أنا صِراطُ اللّه ِ المُستَقيمُ، و عُروَتُهُ الوُثقى التي لا انفِصامَ لها»
امام على عليه السلام : منم صراط مستقيم خدا و محكمترين دستگيره او كه ناگسستنى است.

در این مسیر سعی بر این دارن که تک تک افراد رو دچار انحراف و لغزش و خطا کنن.

بعد دوم:تربیت رجال الانس

اما در بعد دوم این ها تلاش می کنن که انسان هایی رو به عنوان اصحاب خودشون بسازن و ازشون سواری بگیرن و اونها رو نزغ کنن.پس اینجاست که وحی می کنن به اصحاب و یاران خودشون که از جنس انسانند:

«ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم»

و کار به جایی میرسه که دوستان انسانی این ابلیس به فرزندان جنی ابلیس پناه می برند:

«وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا»


در مصداق امروزی این آیه هم میشه جیمز کامرون رو مثال زد.کارگردانی که به عمیق ترین نقطه در زمین سفر میکنه تا یک فیلنامه رو با مدیتیش بنویسه.
و اما در نهایت دسته ی دومی هم از یاران شیطان پدید میاد.یعنی شیاطین من الانس.

دسته ی دوم:شیاطین من الانس:
قرآن اعظم خیلی زیبا دشمن مومنین رو معرفی کرده و گفته دشمن ترین دشمنان ما کیه:


«لتجدن أشد الناس عداوة للذين آمنوا اليهود والذين أشركوا»

در این تعبیر قرآنی حواستون باشه.قرآن یه جا از بنی اسرائیل یاد می کنه و جای دیگه از یهود.جایی که بنی اسرائیل رو میگه کمی با نرمی بیشتری برخورد میشه و حتی میگه بعضی از اینها مومن هم هستند.مصداق امروزی اینها مثل یهودی های ناتوری کارتا.اما وقتی از یهودی ها نام میبره با عذاب بهشون وعده میده.این دسته از یهودی ها مصداق امروزیش رژیم صهیونیستی میشه.قرآن درباره ی این ها میگه اشدالناس.

پس در یک دسته بندی کلی دشمن شناسی:
- اولین و خطرناک ترین و بدترین دشمن:صهیونیست ها (اصحاب انسانی شیطان)
- دومین دسته دوستان صهیونیست ها و جریاناتی که صهیونیست ها طراحی می کنن:

- - - در راس همه آمریکای خبیس به تعبیر امام شیطان بزرگ.
- - - جریانات روشنفکری ضد دین(خطرناک از از خود صهیونیستها)
- - - اسلام آمریکایی
- - - گروهک های تروریستی مثل داعش
- - - جریان جنگ نرم
و...

دشمنی دیرینه و ریشه دار (خطرناک تر از صهیونیست ها):
اما این انقلاب که با هدف حکومت دینی و ظهور امام زمان عج حادث شد دشمنی خطرناک تر از دشمنان غربی و صهیونیست های هم داره و اون دوستان دلباخته ی فرهنگ غرب و فراموش کنندگان آرمان های انقلاب هستند.
به تعبیر امام ما از دشمنان خارجی هیچ ترسی نداریم ترس ما از دشمنان داخلی است.منافقینی که به ظاهر انقلابی و در باطن دشمن انقلاب هستند بدترین دشمنان ما هستند.دشمنانی که مولا درباره ی اونها فرمود:

«اکبر الاعداء اخفاهم مکیدة؛ بزرگترین دشمنان کسانی اند که حیله خود را بیش تر پنهان می دارند.»

کسانی که در تنه ی این انقلاب و حکومت دینی هستند و آرزوی نابودی اون رو دارند خطرناک ترین دشمن ها هستند چرا که دشمن آشکار آشکارا دشمنی خودش رو اعلام میکنه مثل اسرائیل و آمریکا اما دشمن درون این طور نیست.

ببخشید سر شما رو به درد اوردم و اطاله ی کلام شد.
التماس دعای فرج

Reza-D;801167 نوشت:
سلام و عرض ادب

خودش!

بنام خدا
و با عرض سلام

آفرین من هم میخواستم بگم خودش ولی منظورم خود شیعیان بود نسبت به دیگر شیعیان البته واضحه که شیعیان واقعی به خودیها خیانت نمیکنند که خطرناک باشند. اینها افراد مذبذبی هستند که به هر طرفی که باد بوزد به همان طرف میروند. به اصطلاح جوگیرند و عقیده محکمی ندارند و بر عقاید باطل خود پابرجا...

اما دیدم پاسخ شما که "نفس انسان" هست جالبتره و تایید کلام الهی که میفرماید:
[=arial]
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ


اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! مراقب خودتان باشيد، وقتى كه شما هدايت يافتيد، بيراهه رفتن ديگران به شما زيان نمى‏رساند. بازگشت همه شما به سوى خداست و از آنچه مى‏كرده‏ايد آگاهتان مى‏سازد

پس مومنین باید از خودشان شزوع کنند و به خودسازی بپردازند تا هیچ دشمنی نتواند به آنها آسیب بزند.

با سلام
خطرناکترین دشمن شیعه استکبار و تفکر استکباریه که مصداق بزرگش آمریکاست.و اگه آمریکا نابود بشه داعش و وهابیت و... همه نابود میشه چون ریشه و منشا همه ی اینها همین آمریکاست. و آدم زرنگ اونیه که تو فسادها ریشه یابی کنه و ریشه رو قطع کنه.

م.ح.;806777 نوشت:
با سلام
خطرناکترین دشمن شیعه استکبار و تفکر استکباریه که مصداق بزرگش آمریکاست.و اگه آمریکا نابود بشه داعش و وهابیت و... همه نابود میشه چون ریشه و منشا همه ی اینها همین آمریکاست. و آدم زرنگ اونیه که تو فسادها ریشه یابی کنه و ریشه رو قطع کنه.
سلام داداش
من يه برادر كوچكتر از خودم دارم كه در نوجواني خيلي شيطنت داشت و مدام بايد كنترلش ميكرديم و خيلي هم اهل رفيق بازي بود
پدرم براي آنكه كنترلش كند مي رفت و با دوستانش برخورد ميكرد چون اعتقاد داشت كه اين دوستها هستند كه دارند او را از راه بيرون مي برند
اولي را دور كرد ، برادرم با دومي دوست شد
دومي را دور كرد برادرم با سومي دوست شد
سومي را دور كرد.......

يك روز به ايشان گفتم پدر جان! تا هزارسال ديگر هم دوستانش را دور كنيم ، باز با شخص ديگري دوست خواهد شد!
بهترين راه اين است كه خودش را اصلاح كنيم

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب

م.ح.;806777 نوشت:
با سلام
خطرناکترین دشمن شیعه استکبار و تفکر استکباریه که مصداق بزرگش آمریکاست.و اگه آمریکا نابود بشه داعش و وهابیت و... همه نابود میشه چون ریشه و منشا همه ی اینها همین آمریکاست. و آدم زرنگ اونیه که تو فسادها ریشه یابی کنه و ریشه رو قطع کنه.

البته در دشمنی استکبار ( آمریکا و صهیونیست و داعش و آل سعود و ... ) شکی نیست.
این دشمنان زمانی نابود می شوند که جهان اسلام متحد شود. و تا زمانی که مسلمانان بخواهند بینشان تفرقه باشد به این مهم دست نمیابند.
زمانی جهان اسلام میتواند استکبار را نابود کند که بی خردان وحدت گریز بفهمند این وحدت لازم است.
پس همچنان خطرناکترین دشمن بی خردان و منافقانی هستند که این بخردان را شاناژ میکنند.

شما شک نکنید فردای روزی که تمام جهان اسلام یکی بشود آمریکا و صهیونیست برای همیشه از دنیا محو خواهند شد.
[/]

بنام خدا

سلام و ادب@};-

سؤال:
خطرناکترین دشمنان شیعیان و تفکر شیعی چه گروهی هستند و چه تفکرات و عقایدی دارند؟

پاسخ : در پاسخ گفتنی است: خطرناکترین دشمنان شیعیان و تفکر شیعی را می توان به دو دسته دشمن بیرونی و دشمن درونی تقسیم کرد که در ادامه به معرفی انها می پردازیم:

الف- دشمن بیرونی :

[=1]

  • [=book antiqua]سلفیان قدیم و جدید: در این جبهه خطرناکترین دشمن شیعه و شیعیان تفکر سلفی گری و وهابیت تکفیری است. در این میان، پیروان سلفیه، از احمدبن‌حنبل تا محمدبن‌عبدالوهاب را مربوط به دوران سلفیان قدیم دانست و تجزیه امپراتوری عثمانی را آغازی برای پیدایش زمینه‌های شکل‌گیری سلفیان جدید. مهم‌ترین مبانی کلامی سلفیه، تبعیت از فهم و روش صحابه، تابعان و محدثان قرن دوم و سوم، مخالفت با تأویل‌های کلامی - فلسفی در باب آیات قرآن و روایات، ایمان تام به ظواهر نصوص - هرچند معنای آنها فهمیده نشود - تقدیم نقل بر عقل و توسعه مفهوم شرک و کفر است. مهم‌ترین جنبه اجتماعی این گروه نوعی جزم‌گرایی فرقه‌ای است، به نحوی که فقط پیروان خود را فرقه ناجیه(1) و قوم بر حق می‌دانند و دیگر گروه‌های مسلمان را باطل، گمراه و گاهی کافر و مشرک. سلفیان قدیم و جدید در بسیاری از مواضع نظری مشترکند، اما مهم‌ترین وجه تمایز سلفیان جدید کاربرد خشونت و اعتقاد راسخ به اندیشه «تکفیر» است.(2) از اینرو می توان خطرناکترین دشمن را در جبهه بیرونی نسبت به تشیع خصوصاً و نسبت به جهان اسلام عموماً - نو سلفیان - دانست زیرا پیروان این فرقه منحرف و خشن که در چهره هایی همچون (داعش و جبهه النصره و ...) ظهور یافته با پشتوانه‌های عظیم مالی و حمایت های غرب، سعی در ایجاد اتحاد بین فرقه‌های اهل سنت با هدف خاص، مقابله با شیعه دارند و البته چنانکه گفتیم خطر این گروه فقط برای تشیع نیست بلکه جوامع اهل سنت نیز نمی توانند از دشمنی و اغراض پلید ایشان مصون باشند.
  • [=book antiqua]یهود: نص آیه شریفه قرآن نیز بدان تأکید می ورزد؛ دشمن ترين مردم نسبت به کسانی که ايمان آورده اند (اهل ولایت) را يهود و مشرکان معرفی می کند، چنانکه فرمود: " لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ ..."(3) بدون شک، بسیاری از فتنه گری ها، توطئه ها، فرقه سازی ها، اختلاف افکنی ها، نسل کشی ها و ... که برای بنیان برکنی حقیقت اسلام و ریشه کنی مسلمانان بویژه پیروان اسلام ناب (مذهب حقه اثنی عشری) در اقصی نقاط جهان راه اندازی می شود با مدیریت و برنامه ریزی، حمایت همه جانبه و بهره گیری از اسباب و وسایل (زر و زور و تزویر) جامعه یهود و صهیونیسم انجام می شود و این بر صاحبان بصیرت پوشیده نیست. اما با وجود اینکه وهابیت تکفیری و مشی و منش سلفی گری و نوسلفیان بنوعی وامدار یهود هستند و بعبارتی یهود پدرجد وهابیت است. لکن، از منظر نگارنده، این وهابیت و مشی و منش سلفی گری است که خطرناکتر از یهود می نماید زیرا دشمنی یهود بر علیه مسلمانان و بویژه شیعیان، آشکار و علنی است اما چهره واقعی داعیه داران سلفی گری و وهابیت تکفیری که به ظاهر خود را پیروان حقیقی اسلام می دانند بر همگان روشن نیست. [/]

    ب- دشمنان درونی:
    شعار اسلام، انقلاب اسلامی و امام راحل «امت واحده» است و قرآن کریم منشا هویت و منبع قانون است. هدف ما احیاء شعارهای قرآنی برای وحدت مسلمین(4) و اعتصام به حبل الله(5) و تقریب مسلمانان جهان است. نقطه‌ی مقابل این آموزش و دستور قرآنی، آموزش استعماری است: "اختلاف میان مسلمانان. یك عده، یك عده‌ی دیگر را تكفیر كنند، لعن كنند، خود را از آنها بری بدانند. این چیزی است كه امروز استعمار میخواهد؛ برای اینكه ما با هم نباشیم."(6) و بجای انکه از ظرفیت های یکدیگر برای تعالی اسلام و اندیشه های اسلامی بهره بگیریم به سوزاندن توانایی ها و ظرفیت های یکدیگر بپردازیم. متأسفانه دوشادوش دشمنان بیرونی و نظام استکباری، در داخل جهان اسلام نیز شاهد آنیم که برخی جریانات وابسته به استکبار جهانی نیز بعنوان حامیان جدی و خط شکنان اختلاف افکنی و تهاجمات فرهنگی اندیشه برانداز قرار دارند. که در ادامه به برخی موارد اشاره می کنیم:

    [=1]
  • [=book antiqua]شیعه ی لندنی و لس آنجلسی: بی شک، یکی از آفات درونی جهان اسلام و تشیع، تفکرات انحرافی شیعه لندنی و لس آنجلسی و اسلام آمریکایی است، آنها در شبکه‌های خود علیه شیعه و اهل سنت تبلیغات گسترده‌ای دارند اما مسلمین باید هوشیارانه یدِ واحده در برابر دشمنان باشند. صاحبان این تفکر انحرافی ذیل عنوان و حمایت مرجعیت فردی خاص، در شبکه های متعدد رسانه ای خود، تصویری وارونه از شیعیان به دنیا مخابره کرده، روز به روز به اختلاف افکنی میان مسلمانان با یکدیگر و همچنین در جهت تخریب مذهب حقه اثنی عشری میان پیروان ادیان دیگر می‌کوشند. از جمله با ساختن هفته برائت در نقطه مقابل هفته وحدت، ترویج خون‌ریزی، قمه‌زنی و اهانت به همسران و اصحاب رسول‌الله(ص) به‌بهانه عزاداری برای ائمه معصومین (علیهم السلام) که با نظر منفی بسیاری از علما و مراجع روبه‌رو شده است، رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) در بخشی از سخنان گرانبهاشان صاحبان این تفکرات انحرافی را چه شیعه باشند و چه سنی، مزدور دشمن و ضد اسلام معرفی کردند.(7)
  • [=book antiqua]شیعیان افراطی و ناآگاه: گروه هایی از شیعیان و محبین اهل بیت (ع) و حتی برخی مادحین ناآگاه و بیسواد که بدلیل ناآگاهی از تبعات سوء سب و لعن به مقدسات اهل سنت، گاهی آشکارا و گاه به زعم خود مخفیانه، به نیت ثواب، مجالسی را بعنوان لعن و سبّ خلفاء و دیگر مقدسات اهل سنت برگزار می کنند، غافل از اینکه در جهان امروز با توجه به رشد تکنولوژی و افزایش شیطنت دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه این قبیل توهین ها به هیچ نحوی از منظر جامعه، رسانه ها، فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی مخفی نمی ماند و بی شک، یکی از عوامل اختلاف، دشمنی و خون ریزی بین مسلمانان (شیعه و سنی) همین موارد است. متأسفانه وهابیت کثیف و داعش و دیگر جریانات افراطی اهل سنت، این قبیل فیلمها و کلیپ هایی که از مجالس و محافل سب و لعن خلفا بدست آورده اند را بهانه ای برای تعدی به جان و مال و ناموس شیعیان قرار داده و بسیاری عوام اهل سنت را علیه شیعیان تحریک می کنند بگونه ای که به راحتی خون شیعیان را ریخته و به مال و ناموس شان تعدی می کنند. مراجع عظام تقلید با این قبیل رفتارها مخالفت کرده اند و رهبری معظم امام خامنه ای (حفظه الله) نیز فتوای به حرمت داده اند.(8)
  • [=book antiqua]همسویان با دید سلفی گری، طرفداران اسلام بدون مذهب: یکی از مروجان این اندیشه شخصی است بنام ابوالفضل برقعي که افراطیّون اهل سنّت برای سوء استفاده از نام او ، وی را آیة الله العظمی می نامند ، از نويسندگان و روحانيون معاصر است (1367ـ 1290 ه ش) وي در جواني تندترين کتبها را در دفاع از عقايد شيعه و در رد آراء کسروي مي نوشت؛ ولی در اواخر عمر نوعی گرایش وهّابی گری پیدا کرد و کتب و متعددي در نقد مذهب تشيّع به رشته ی تحرير در آورد ؛ امَّا هیچگاه اعلام سنّی بودن نکرد ؛ بلکه می گفت: من اسلام بدون مذهب را قبول دارم.(9) صاحب این اندیشه و پیروان وی، به اعتقادات تشیع بویژه مسأله امامت و مقام عصمت و علم لدنی و انتصابی بودن آن حمله ور شده و اعتقاداتی نظیر توسل، تبرک، زیارت و شفاعت را شرک آمیز می دانند. صاحبان این اندیشه، سالها در لوای حمایت های مستقیم و غیرمستقیم نظام شاهنشاهی و ساواک که این طریقت گمراه را همسو با اهداف خویش می دید به ترویج این اندیشه های انحرافی پرداخته و مسیر روشن و نورانی مکتب حقه اهل بیت(ع) را در نظر بسیاری تیره و تار و مشوب و مبهم جلوه دادند، در آن زمانه، چه کسانیکه از اعتقادات ناب مکتب حقه اهل بیت (ع) عدول کرده و در آن دوران، با اعتقادات نادرست و سلاخی شده، در تاریکی معرفتی با دار دنیا وداع کردند. باید مراقب رشد این تفکر خطرناک، که همچون ماری از درون مذهب سربراورده و از پشت حمله ور می شود بود.
  • [=book antiqua]نفس انسانی: بدون شک، نفس انسانی دشمن ترین دشمنان انسانی است چنانکه فرمود: "اَعدى‌ عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک"(10) سرسخت‌ترین دشمنت نفس تو هست كه در میان دو پهلويت قرار دارد. چنانکه در بیانات رهبر بدان اشاره شده؛ از همه‌ى دشمنها بدتر، دشمن درونى انسان است، نفْسِ راحت‌طلب ماست، تنبلى ماست، تن‌آسایى ماست، عدم تدبیر ما در پیشبرد امورمان [است‌] - اینکه معلوم است.(11) البته می تواند این نفس اشاره به دشمنان درونی یک جامعه و مذهب هم باشد که خط و خطوط و جبهه شان آشکار نیست بلکه شناخت آنها و شیوه مبارزه با آنها بسا دشوارتر از مبارزه با دشمنان بیرونی است. بعبارتی نوعی غفلت و بی توجهی نفسانی نسبت به دشمنان درونی همیشه هست که این هم می تواند از سنخ دشمنی نفس باشد. اینها به جاى خود محفوظ؛ (اینکه) اوّل تا آخرِ قرآن چقدر تکرار شده عنوان «شیطان»، عنوان «ابلیس»؛ مکرّر گفته شده، مکرّر تکرار شده. از دشمن که نباید غفلت کرد. دشمن‌دانستنِ دشمن که عیب نیست؛ اینکه ما روى دشمن (بیرونی و اقسام آن) مدام تکیه میکنیم، معنایش این نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونى خودمان غافلیم؛ (بدون شک) غفلت از دشمن بیرونى، خطاى راهبردى عظیمى است که ما را دچار خسارت خواهد کرد. خب، باید دشمن را شناخت.(12)
  • [=book antiqua]نواندیشان دینی و طرفداران دین سکولاری: این جبهه و تفکر خاص نیز بعنوان یک تفکر التقاطی و انحرافی که عمدتاً متأثر از اندیشه ها و ایسم های غربی است نقش دشمنی خطرناک و درونی را نسبت به دین و مذهب حقه ایفا کرده که البته بسیار زیرکانه، حساب شده و مخفی، اغراض و اهداف خود را دنبال می کند. این جبهه، از ابزاری بهره می جوید و یا حداقل مدعی اهمیت دادن به آنست که در نظر همگان واجد ارزش و اهمیت است و آن عبارتست از ابزار عقلگرایی، توجه به حقوق انسان، جایگاه حقوق بشر، آزادی انسان و نظائر آن ... فلذا برای نفوذ در اندیشه و قلوب بشر، مسلح به اهرمهایی مؤثر و قوی است. و تلاش می کند به کمک عقل بشری، به اردوگاه نقل و مستندات دینی هجوم آورده و از ارزش و اعتبار و حجیت منابع نقلی بکاهد. در برخی از این دیدگاه ها، نقش وحی و منابع دینی (قرآن و سنت) مورد هجوم قرار گرفته و نقش اجتهاد اشخاص و فهم و تجربه دینی پررنگ معرفی می گردد، نواندیشان دینی در باب مسأله امامت که از مسلمات اعتقادی تفکر شیعی است نظرات شاذ و متفاوتی ارائه می دهند. از یک منظر می توان گفت: این تفکرات، همسو و هم جهت با تفکرات مسموم سلفی گری و وهابیت است(که بیانش گذشت) در این میان، تنها مواد و مبانی این دو گروه با هم متفاوت است. اما در هدف و نتیجه، یک غایت و هدف را دنبال می کنند. اینان، در حقیقت بدنبال تضعیف و تخریب جایگاه دین و نقش تعادلی و کمال بخشی آن با توجه به جامعیت و جهانی بودن و خاتمیت است، از سوی دیگر نیز بدنبال تخریب و کمرنگ کردن نقش و جایگاه امامت و ولایت که از اصول دین و متمم و مکمل نبوت نبی خاتم (ص) است هستند. بی شک، خطر ایشان که فضای فکری جامعه را شبهه آلود کرده و در بین عوام و خواص و سطوح مختلف دانشگاهی و برخی حوزویان ایجاد ابهام و تردید می کنند کمتر از دیگر دشمنان بیرونی و درونی جامعه شیعی نیست. اتفاقاً اینان، در این راه، از ابزار و ادبیات مورد تأیید دین و مناسب فطرت انسانی نظیر عقل، حقوق بشر، آزادی و نظائر آن استفاده می کنند و البته به هیچ اصولی هم پایبند نبوده و نیستند، از طرفی حاضر نیستند تفکرات تازه متولد شده شان را در مقام نقد و بررسی با متفکران و عالمان دینی به احتجاج بگذارند و یا با اهل علم مناظره کنند، از طرفی نیز حرص و ولع عجیبی برای نشر و ترویج این تفکرات نو و حلاجی نشده، از طُرُق مختلف در اماکن عمومی و دانشگاهی و در بین غیر اهل فن دارند. [/]

    نتیجه آنکه، دشمنان بیرونی و درونی اسلام و مذهب حقه، که در بالا به قدر سعه و توان و مجال معرفی کردیم صرفاً به همین موارد ختم نمی شود اما تلاش کردیم به اهم آنها بپردازیم، دیگر آنکه ذکر آنها در این مجموعه بمنزله این نیست که خطر همه آنها به یک اندازه است، اما بدون شک، غفلت از هریک از انها می تواند زمینه های آسیب در جامعه اسلامی را فراهم و خطرات جبران ناپذیری را بدنبال داشته باشد.

    موفق باشید ... گل

    پاورقی________________________________________
    1. این موضوع را می‌توان از کتاب‌هایی که با این نام تألیف شده، دریافت. نظیر: مختصر لوامع الانوار البهیه و سواطع سواطع الاسرار الثریه، فی شرح‌الدره المضیه فی عقیده الفرقه‌المرضیه، محمدبن‌علی بن‌سلوم، الابانع عن شریعه الفرقه الناجیه و مجانبه‌الفرق المذمومه، ابی‌عبدالله بن‌محمد‌ابن بطه‌العکبری‌الحنبلی؛ اعلام‌السنه المنشوره لاعتقاد الطائفه الناجیه المنصوره، حافظ بن‌احمد حکمی؛ التبصیرفی‌الدین و تمییزالفرقه‌الناجیه عن الفرق الهالکین، ابی‌مظفراسفراینی.
    2. برگرفته از مقاله عقاید سلفی گری تکفیری، پرسمان دانشجویان، با کمی تغییر.
    3. مائده، 82.
    4. یا ایهاالمسلمون، اتحدوا اتحدوا.
    5. واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا ... ؛ و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت‌]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! (آل عمران، آیه 103.
    6. بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) در دیدار با شرکت کنندگان مسابقات بین المللی، 18/03/92.
    7. ایشان در همین رابطه فرمودند: "امروز، هم در بین اهل سنّت، هم در بین شیعه، دستهایی در کار است برای اینکه اینها را از هم جدا کند؛ همه‌ی این دستها هم اگر جستجو کردید، میرسد به مراکز جاسوسی و اطّلاعاتی دشمنان اسلام؛ نه دشمنان ایران، نه دشمنان شیعه فقط؛ دشمنان اسلام. آن تشیّعی که ارتباط به ام‌آی‌شش انگلیس داشته باشد، آن تسنّنی که مزدور سی‌آی‌ای آمریکا باشد، نه آن شیعه است، نه آن سنّی است؛ هر دو ضدّ اسلامند."
    8. اهانت به نمادها و شخصیت­های اسلامی برادران اهل تسنن ما حرام است و بطریق اولی هر چیزی که موجب اخلال در شرافت و هر گونه اتهام به همسر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد، حرام است. بلکه این اقدام نسبت به همسران انبیاء ممنوع است و بویژه نسبت به سرور ایشان حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم).
    9. بنقل از پرسمان دانشجویان، بحثی در شناخت تفکرات وهابی گری، با کمی تغییر.
    10. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۶۷، ص ۶۴؛ حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله، محمدی ری شهری، ج ۷، ص ۴۱۸.
    11. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاه ها، ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
    12. همان، با کمی جابجایی.

  • موضوع قفل شده است