جمع بندی خشکاندن ریشه حسادت

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام
از آنجایی که مشخص شد من دارای رذیله حسادت هستم و با توجه به توصیفاتی که از دوستم کردم مشخص شد که او هم دارای تکبر است
دو راه متضاد روبه روی من قرار گرفته
1-برای از بین بردن حسادت باید نسبت به او تواضع کنم...
2-از آنجایی که او تکبر دارد(با توجه به راهنمایی شما)باید از او فاصله بگیرم و تواضع به خرج ندهم...

من دچار سرگردانی شدم نمیدانم برای اینکه این صفت را در درونم ریشه کن کنم کدام مسیر را باید بروم
-------------------------------------------------------------------------
نمیدانم چرا؟
ولی امروز که یک سوال درسی برایم بیش آمد که بروم و از او ببرسم نوعی احساس حقارت به من دست داد
نمیدانم چرا؟
ولی هروقت که یک سوالی برایم بیش می آید که از او ببرسم این احساس به من هجوم می آورد شاید به دلیل رفتاری است که او با من دارد-ممکن است که این برداشتی که من از رفتار او دارم ناشی از بدبینی باشد؟

لطفا کارشناس راهنمایی کنند

یارئوف;688940 نوشت:
از آنجایی که مشخص شد من دارای رذیله حسادت هستم و با توجه به توصیفاتی که از دوستم کردم مشخص شد که او هم دارای تکبر است

اینها قضاوتی است که خودتان نسبت به خودتان و یا نسبت به دوستتان فرموده اید و ما در این زمینه اظهار نظر نکردیم. تشخیص این موضوع به عهده خود شماست.

یارئوف;688940 نوشت:
1-برای از بین بردن حسادت باید نسبت به او تواضع کنم...

این رو قبلا پاسخ داده ایم :

http://www.askdin.com/thread49056-2.html#post681665
http://www.askdin.com/thread49056-2.html#post681667

یارئوف;688940 نوشت:
من دچار سرگردانی شدم نمیدانم برای اینکه این صفت را در درونم ریشه کن کنم کدام مسیر را باید بروم

اگر حسادتی باشد می توانید با استفاده ار راهکار های بیان شده برطرف نمایید

یارئوف;688940 نوشت:
ولی امروز که یک سوال درسی برایم بیش آمد که بروم و از او ببرسم نوعی احساس حقارت به من دست داد
نمیدانم چرا؟
ولی هروقت که یک سوالی برایم بیش می آید که از او ببرسم این احساس به من هجوم می آورد شاید به دلیل رفتاری است که او با من دارد-ممکن است که این برداشتی که من از رفتار او دارم ناشی از بدبینی باشد؟

هر دو می تواند باشد. یعنی می تواند به جهت رفتار ناپسند او باشد و نیز می تواند از بدبینی شما باشد. تشخیص با خودتان است مانمی توانیم یک طرفه قضاوتی داشته باشیم.

پرسش :
من به دوستم حسادت دارم مثلا وقتی دوستم مورد توجه قرار می گیرد من در دلم احساس ناراحتی می کنم. سوال پرسیدن ازاو برایم دشوار است مخصوصا اگر بخواهم یک نکته درسی را برایم توضیح دهد. هنگام مباحثه درسی اینکه بخواهم او برایم درس را توضیح دهد برایم تحملش خیلی سخت است
می دانم برای از بین بردن این رذیله باید ریشه آن را خشکاند وگرنه حسادت از بین نمی رود حالا سوالم این است که :

1. آیا اگر حسادتم رو تبدیل به رقابت کنم مشکلم حل می شود ؟ اگر من بخواهم با او رقابت کنم این رقابت من از سرحسادت است یا نه ؟
و آیا چنین رقابتی درست است یا نه ؟

2. من می خواهم فقط برای خدا درس بخوانم نمی خواهم درگیر اشخاص بشوم.

3. آیا نباید برای از بین بردن حسادت به دوستم بیشتر محبت کنم یا تلاش کنم که نظر دیگران بیشتر به او جلب شود؟

پاسخ :
برای روشن شدن پاسخ به نکات ذیل توجه کنید :

1. اصولا رقابت در غیر امور معنوی ممدوح نیست. تبدیل حسادت به رقابت در امور معنوی ممکن است بر خلاف امور مادی که این تغییر و تبدیل امکان ندارد.
البته می توانید در امور مادی حسادت را به غبطه تبدیل کنید.

2. برای این که قصد انسان رنگ و بوی خدایی داشته باشه، باید سعی کند جنبه های اخلاص را در اعمال و رفتار خود جلوه گر کند.

3. خیر، بلکه برای از بین بردن حسادت به دوستتان باید ریشه های حسادت را از بین ببرید.

ریشه های حسادت نسبت به فرد سوال می تواند موارد ذیل باشد :

1. عجز حاسد برای رسیدن به موفقیت

2. تعجب (دیر باور بودن نسبت به پیشرفت بعضی از افراد)

3. تنگ نظری

برای علاج می توان از راهکار ذیل کمک گرفت :

1. اعتقاد به این که منعم حقیقی خداست.
2. اعتقاد به این که اراده بنده در برابر اراده خدا کارگر نیست.
3. شناخت مفاشد حسادت.
4. شناخت برکات ضد حسد.

5. مبارزه با عملی با ریشه های حسد.
6. ترس از خدا.
7. تقویت فضائل خویش به جای پرداختن به دیگران.
8. درخواست فضل از خدا.
9. دقت در این که اگر با حسدورزی قرار بود نعمت ها زائل شود هیچ صاحب نعمت، نعمتی نداشت.
10. گریز از تخیلات و بیکاری.

چند نکته :

1. اگر قصد رقابت نداشته باشید و با نیتی که رنگ و بوی خدایی دارد به تحصیل بپردازید، نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح هم هست.

ممکن است کسی بگوید :
" اگر بنا باشد کسی به رقابت فکر نکند و یا اصولا رقابتی در کار نباشد، علم چه پیشرفتی می کرد ؟

" در پاسخ می گوییم :
ممکن است رقابت عامل رشد باشد اما رقابتی که رنگ و بوی خدایی نداشته باشد، ممدوح نیست.
لذا ممکن است با رقابت و لو بدون قصد الهی، پیشرفتی حاصل شود لکن چون عملش به خاطر خدا نبوده و اخلاص در عمل نداشته، هر چند فعل او (رقابت در تحصیل و ...) آثاری مثل رشد علم و ... را نيز در پي داشته باشد اما از ثواب بهرمند نمي شود.
اما همان تحصیل علم و .... نیز اگر به قصد رضای خدا باشد، علاوه بر رشد در امور مادی (مثل ارتقاء علوم) از بهره های معنوی نیز بهره مند می شود.
بنابراین :
پیشرفت علوم مادی ارتباطی با اخلاص ندارد. تابع اسباب و مسببات خاص خود است.

2. درس خواندن یک امر مادی است یا اینکه مادی و معنوی بودن بعضی امور به نیت شخص برمی گردد؟

در فرهنگ اسلام، جان عمل، نيت است. در واقع تفاوت اساسي ميان قوانين الهي و قوانين بشري، نيت است. قوانين الهي دو بعدي است؛ يعني هم به حسن عمل کار دارد و هم به حسن فاعل و تکامل معنوي وي.
وقتي خدا دستور مي دهد خمس يا زکات بدهيد، شرط مي کند که پرداخت اين ها بايد با نيت خالص باشد. اگر ريايي باشد، ارزشی ندارد.

بر این اساس :
درس خواندن اگر به قصد رضای الهی باشد و رنگ و بوی خدایی داشته باشد، و فقط براي خدا انجام شود،کار ارزشمندي است که مي تواند مانند ساير اعمال
مي‌تواند رنگ عبادي و معنوی بگيرد. در اين صورت، عمل او عبادت است. همپاي نماز و روزه ارزش داشته و از ثواب هاي الهي بهرمند مي شود.
اما اگر با اخلاص همراه نشد، صرفا یک امر مادی خواهد بود.

3. با از بین بردن ریشه های حسادت می توان به اخلاص رسید. بدین منظور لازم اس به این نکات توجه شود :

1- تقويت ايمان به خدا و حاضر و ناظر دانستن خدا در همه جا و نسبت به همه چيز؛

اگر به يقين بدانيم کسي که با خدا است، همه چيز دارد و کسي که از او جدا است، هيچ چيز ندارد و ايمان حقيقي به قرآن داشته باشيم که مي‌فرمايد : " همه عزت ها از آن خداست " هرگز براي جلب توجه مردم و کسب وجاهت و آبرو يا جلب اعتماد آن ها خود را آلوده به اعمال نفاق آلوده و ريايي نمي‌کنيم .
آن وقت است که به خاطر خدا درس می خوانیم، به خاطر خدا از منزل بیرون می رویم و به خاطر خدا سخن می گوییم و ......

2. فرعون با تمام قدرت براي نابودي حضرت موسي(ع) اقدام کرد.

چقدر نوزاد پسر را کشت تا بچه‌اي را که بر باد دهنده تخت و تاج او خواهد بود، در نطفه خفه کند، ولي اراده حق تعالي بر اين بود که موسي(ع) در دربار فرعون پرورش يابد.
چنانچه همه عالم تصميم به نابودي يا بي آبرو کردن ما بگيرند، ولي مشيت الهي بر عکس آن باشد، همان خواهد شد که قلم تقدير نوشته است و هرگز اعمال ريايي از ما سر نمي‌زند.

3. درباره انتقال رذایل اخلاقی نظیر حسادت از مادر به فرزندی که در رحم دارد، توجه به این مهم لازم است که :

ویژگی های اخلاقی ممکن است از سه طریق در وجود انسان تاثیرگذار باشد یکی عوامل نفسانی و دیگری عوامل خارجی وسوم عوامل جسمانی.
عوامل نفسانی در واقع همان ویژگی هایی است که از طریق ژن و وراثت منتقل می شود در واقع می توان گفت برخی خصوصیات اخلاقی از طریق مادر به فرزند منتقل می شود.
اصولا مادری که صبور است فرزند صبور و مادر عجول فرزندی عجول دارد . گاهی نیز ویژگی حسادت از طریق مادر به فرزند منتقل می شود بدین معنا که فرزند از طریق وراثت شرایط دارا بودن این خصوصیت اخلاقی را بیشتر از دیگران داراست.
حال هرچقدر این رذیله در مادر بیشتر و بیشتر و ریشه دارتر باشد به همان میزان احتمال تاثیر پذیری فرزند بیشتر و بیشتر خواهد بود.
و چنانچه مادر در صدد کم رنگ کردن و مبارزه با رذیله است به همان نسبتی که ریشه ی این رذیله را در وجودش خشکانده فرزند نیز تاثیرات کمتری می پذیرد.

موضوع قفل شده است