خشونت علیه زنان را محکوم کنیم، به خاطرخواهر ها، مادرها و همسرهایمان

تب‌های اولیه

61 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خشونت نمادین
بوردیو، درک و استفاده ی زنان از این را که زنان تحت سلطه ی مرد هستند، خشونت نمادین می خواند. به بیان دیگر، زنان برای درک و فهم سلطه گر، از طرح واره ای استفاده می کنند که خود آن طرح واره محصول آن سلطه گری است. شور و حرارت درونی شده ی انسان تحت سلطه (زن)، یک واکنش اجتماعی است که فقط با خواستن مبتنی بر آگاهی از میان نمی رود زیرا سلطه در درون و وجود سلطه پذیر جا افتاده است . ولی با این حال باید توجه داشت که مسائل یک بار و برای همیشه تعریف نمی شوند و فضا برای مقابله و گفتگو برای درک دیگری از آن مسائل وجود دارد.
بوردیو به نکته ی مهمی می پردازد که بر طبق آن، با وجود افزایش برابری جنسیتی و حضور روز افزون زنان، بعنوان مثال در تحصیلات عالی در این قسمت از جهان ما، شکل اصلی اجتماع مانند همان قابلیه (اجتماع بربرها) حفظ شده است. ما زنان شاغل را در وهله ی اول در مشاغلی می بینیم که به نوعی دنباله ی همان کارهای خانگی هستند، مانند آموزش، خدمات بهداشتی و مراقبتی و بخش خدمات بطور کلی. زنانی که مشاغل مدیریتی دارند، معمولا در رشته هایی است که از پرستیژ و موقعیت پایین تری برخوردار هستند. همانطور که بوردیو خاطرنشان می کند، کارهای نیمه وقت موجب می شوند که زنان از رقابت برای جایگاه قدرت و بهتر کردن موقعیت کاری شان باز بمانند. دلیلی که این شکل و فرم اجتماعی پابرجا می ماند، فقط تبعیض از سوی مردان نیست بلکه این هم هست که زنان احساس می کنند طبیعی تر است که "کارهای زنانه" را انتخاب کنند و طبیعی تر است که توسط یک مرد مدیریت و رهبری شوند. به نظر بوردیو، مهم ترین تغییری که بوقوع پیوسته این است که سلطه و کنترل مردانه، دیگر بعنوان یک امر بدیهی و طبیعی تلقی نمی شود.

حلقه گمشده آسيب هاي اجتماعي در دست مردان خياباني است

مردان خياباني، نابهنجاري ها و آسيب هاي فرهنگي را حوزه هاي مختلف از جمله روابط نامشروع جنسي، توزيع مواد مخدر، مزاحمت هاي خياباني، شرارت، نا امني هاي مالي،...
«همه جا هستند در اداره ها دانشگاه ها وزارت خانه ها دادگاه ها کارت که گيرمي افتد پيدا مي شوند از چراغ جادو آرام و بي صدا بيرون مي آيند گاهي يک شماره تلفن کنار چک پول گاهي دست بچه ات را مي کشي بروي پي کارت کسي پايش را لاي در رحمت مي گذارد و صدايش را شبيه پرپر زدن فرشته ها مي کند همه جا هستند خيلي هم نگران هستند نگران زياد شدن زنان خياباني...» "بيشترين وقت" را افراد در مکان هاي مختلف و درگير فعاليت هاي گوناگوني مي گذرانند. هر کس با توجه به شرايط شغلي، حضورش در جايي پررنگ مي شود. خانه، اداره، مدرسه، دانشگاه، کتابخانه، باشگاه، مرکز خريد و.... اما "بيشترين وقت" بسياري هم در خيابان مي گذرد.

"بيشترين وقت" سهم خيابان است
راننده تاکسي -اتوبوس يا فروشنده دوره گرد، پليس راهنمايي و رانندگي و... از آن دسته افرادي هستند که با خيابان انس مي گيرند. اما همه انس گرفتن ها براي داشتن شغلي آبرومند يا حداقل داشتن دست مزدي از عرق جبين (البته گاهي با فيلم هاي کمدي!) نيست، گاهي خيابان مي شود مامن، گاهي محل زندگي و گاهي راهي براي رسيدن به مقصد (!) و اين گونه مي شود که "بيشترين وقت" سهم خيابان است.

مردان خياباني آتش برپا مي کنند و نيست مي شوند
«خياباني» را به دسته هاي مختلفي نسبت مي دهند، کودکان، زنان و اما برخي اوقات مردان. از «زنان خياباني» بر چه اساسي بيشترين آمار و ارقام در بين مشتريان و فروشندگان خيابان، در دست است، دلايل متعدد و پاسخ هايي چندگانه دارد که در اين گزارش مجالي براي بحث در اين زمينه نيست. آن چه از «کودکان خياباني» معرفي مي شود نيز، همان کودکان "کار" است که به ناچار خيابان را منبع درآمد روزانه خود و خانواده و گاهي پرکردن جيب سودجويان شناخته اند. اما در توصيف «مردان خياباني»، تعاريف چنداني، مطرح نيست. جز اين که افرادي هستند که محل درآمد و رفع نيازهاي عاطفي، رواني و جنسي خود را خيابان مي دانند. مهم ترين و بارزترين صفتي که مي توان به اين گونه مردان اطلاق کرد عنوان "بيقيد و بندي" است، به شکلي که مهم ترين عامل زمينه ساز ظهور آسيبي با نام زنان خياباني مي شوند. همانند جرقه اي آتشي برپا مي کنند و نيست مي شوند. شايد بتوان گفت اصلي ترين عاملي که زنان خياباني را نه توليد، اما تشويق و مداوم مي کند، حضور همين مردان است که تا چند سال گذشته از ديد بسياري از کارشناسان و مسئولان دور مي ماندند. مردان خياباني، آن هم از نوع "خياباني" اش، به گروه هاي مختلف تقسيم مي شوند. دست فروشان، معتادان و شکارچيان زنان خياباني... معتادان که در دسته خود از سوي آسيب شناسان اجتماعي، شناخته، کالبد شکافي و بررسي مي شوند و عموما هم اين قشر را نه گناهکار، که بيماراني محتاج کمک معرفي کرده اند، بحث دست فروشان و کارتن خواب ها هم در جاي خود، به قشر بي خانمان متصل مي شود و البته اين قشر هم از عنوان گناهکار مبرا مي شوند چراکه فقر مهم ترين عامل حضورشان است. اما آن چه در اين بين بي جواب مانده و حتي هنوز براي قبول وجودش، تعارف مي شود وجود شکارچياني ماهر است در نقاب جنتلمن هايي که خيابان را محلي براي ارضاي نيازهاي عاطفي و جنسي شان مي دانند. جنتلمن هايي با انواع و اقسام ماشين ها، در چهره هاي مختلف و رده هاي سني گوناگون. از نوجواني 17 ساله که تازه به بلوغ رسيده تا پيرمردي 80 ساله...

مردان خياباني، حلقه پررنگ ناهنجاري هاي اجتماعي
علي اصغر مهاجري; جامعه شناس و پژوهشگر دراين باره به برنا گفت: مردان خياباني بخشي از نظام نابه هنجار فرهنگي که دامنگير شهرها -به خصوص کلان شهرها-است، هستند. مردان خياباني، نابهنجاري ها و آسيب هاي فرهنگي را حوزه هاي مختلف از جمله روابط نامشروع جنسي، توزيع مواد مخدر، مزاحمت هاي خياباني، شرارت، نا امني هاي مالي، نا امني هاي ترافيکي و... کامل تر مي کنند. وي افزود: نابه هنجاري ها يک زنجيرند و مردان خياباني حلقه اي از اين زنجير. اما تفاوت در اين جاست که اين حلقه نقش پررنگ تر و بيشتري، لااقل در مقابل زنان خياباني دارد. به عبارت ديگر مي توان آسيب ها، نابه هنجاري ها و ايجاد فضاي ناامن مردان خياباني را نسبت به زنان خياباني، بسيار بيشتر دانست. مهاجري ادامه داد: مرداني که صرفا به دنبال رفع نيازهاي جنسي مي روند و هيچ ناامني ديگري ندارند، مرد خياباني محسوب نمي شوند. اين ها چند دسته اند، دسته اول کساني هستند که از سوي زنان خود ارضا نمي شوند و مشکل ساختار خانواده دارند و به نوعي به دليل عدم آموزش قادر به رفع نيازهاي جنسي نيستند. وي در اين باره افزود: دسته دوم گروه هايي سالم اند، اما تمکن مالي ندارند و دسته سوم را مي توان بيماران حوزه جنسيتي دانست که به دليل اختلالات جنسي دچار مشکل رواني و يا جسمي هستند. اين سه گروه قصدشان براي ورود به خيابان، تنها ارضاي نياز جنسي است. اين جامعه شناس با اشاره به اين که دليل اصلي ورود زنان به خيابان، تامين مالي است، اظهار داشت: زنان خياباني به دنبال درآمد مالي اند و مردان خياباني به دنبال رفع نياز.

يک زن خياباني براي چندمرد تکرار مي شود
مهاجري ادامه داد: آمار دقيقي از مرداني که به دنبال ارضاي نياز جنسي اند، نداريم چون تعريف دقيقي وجود ندارد. اما قطعا مردان خياباني بسيار بيشتر از زنان خياباني اند. يک زن خياباني براي چندمرد تکرار مي شود. وي با اشاره به اين که مردان خياباني، مزاحمت هاي خياباني، دختران فراري و... به هم پيوندخورده اند، تصريح کرد: بررسي هر يک از اين معضلات به صورت مجزا، بررسي درستي نخواهد بود. مردان خياباني بدون توجه به زنان خياباني و مشکلات ديگر و بحث هاي اعتياد قابل بررسي نيست.

...در روستا خياباني وجود ندارد
اين پژوهشگر از عوامل مهم در بروز مردان خياباني را کلان شهرها دانست و گفت: خياباني در روستا وجود ندارد و در شهرهاي بزرگ و کلان شهرها ديده مي شود. زماني که وارد بحث مديريت شهري، برنامهريزي شهري و جامعه شناسي شهري مي شويم به فضا، شرايط و ارتباط ويژه اي مي رسيم. مي توان گفت در کلان شهر ها ارتباطات از جنس غريبگي است. وي افزود: سبک زندگي ويژه اي در شهرها وجود دارد. اين سبک زندگي اگر خوب برنامه ريزي، مديريت و آينده پژوهي نشود و يک سيستم خبره و آگاهي بخش و کنترل کننده در اختيار برنامه ريزانش نباشد، دچار کارکردهاي منفي و آسيب مي شود و ميزان نابههنجاري ها در جامعه شهري بالا مي رود. وجود مردان خياباني بحث تازه اي نيست. شايد اگر آمار رسمي و حتي دقيق تري چون زنان خياباني -گرچه آن هم گرفتار ضعف بزرگي است-در دست پژوهشگران مي بود، مي توانستيم انتظار بيشتري از برنامه ريزان و جامعه شناسان داشته باشيم. به نظر مي رسد اگر نقاط تاريک و پنهان شده در فرهنگ غلط شفاف سازي شده و مسئولان و مردم به اين نکته که "مردان خياباني حلقه اصلي ناهنجاري هاي اجتماعي اند" باور پيدا کنند، راحت تر بتوان با اين معضل که روز به روز دامن عده بيشتري را مي گيرد، برخورد کرد. بايد توجه داشت که سن مردان خياباني نيز چون زنان خياباني هر روز کمتر مي شود...تهيه كننده:اميد مسعود- برنا

نگرش اسلام نسبت به مسئله نفی خشونت علیه زنان
از آنجا که ادیان الهی همواره مدافع مظلومین بوده و زنان نیز در طول تاریخ بدلیل وضعیت جسمانی خویش آسیب پذیرتر بوده اند لذا:
الف) پیشگیری و تأکید بر بهداشت روانی در متون دینی نمونه های فراوان می‏توان یافت که توصیه به خوشرفتاری با زنان نموده و از خشونت علیه آنان بازداشته است از جمله:

- حضرت علی (ع) وصیت فرمود: «مؤمنان را سفارش می‏کنم به شهادت بر یگانگی خدا و اینکه او شریکی ندارد و همانا محمد بنده و فرستادة اوست و . . .. خدا را، خدا را در مورد زنان و خدمتکاران در نظر بگیرید. همانا آخرین سخن پیامبر(ص) این بود که فرمود: شما را به دو قشر جامعه که در ضعف نگاه داشته شده اند سفارش می‏کنم: زنان و خدمتکاران.»[۱]

- امام باقر(ع) فرمود: «در دو گروه جامعه که در ضعف قرار گرفته اند، تقوای الهی را پیشه خود سازید. آن دو گروه عبارتند از: زنان و یتیمان.»[۲]

- امام کاظم(ع) فرمود: «خداوند بیش از هر چیز، به خاطر (حمایت از) زنان و کودکان غضب می‏کند.»[۳]

- پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هر که مؤمنی را بیازارد مرا آزرده است.»[۴]

- پیامبر اکرم(ص) فرمود: «تکریم نمی‏کند زنان را مگر فرد کریم و اهانت روا نمی‏دارد به آنان مگر فرد فرومایه و پست.»[۵]

- امام صادق(ع) فرمود: «هرکه به فرد مؤمنی طوری نگاه کند که او به واسطة آن نگاه بترسد، خداوند در روزی که سایه ای جز سایة رحمت خدا وجود ندارد، او را خواهد ترساند.»[۶]

[۱] - بحار، ج ۴۲، ص ۲۴۸ و ۲۴۹ ـ تحف العقول، ص ۱۹۷، کافی، ج ۷، ص ۵۱ـ مستدرک، ج ۱۴،‌ص ۴۵۷.
[۲] - بحار،ج ۷۹، ص ۲۶۸ـ امالی طوسی، ص ۳۷۰ـ کافی، ج ۵، ص ۵۱۱ ـ وسائل، ج ۲۰،‌ص ۱۶۷، ۱۷۰و ۱۷۴.
[۳] - وسائل، ج ۲۱، ص ۴۸۴، بحار، ج ۱۰۴، ص ۷۳ـ کافی، ج ۶، ص ۵۰.
[۴] - بحار، ج ۶۷، ص ۷۲.
[۵] - نهج الفصاحه،ص ۳۱۸.
[۶] - بحار، ج ۷۵، ص ۱۵۰ـ جامع الاخبار، ص ۱۴۷ـ مستدرک، ج ۹، ص ۱۴۷.

نفی خشونت علیه زنان در اسناد بین‏المللی
اولین کنفرانس سازمان ملل متحد در موضوع زنان سال ۱۹۷۲ در مکزیکو برگزار شد. این کنفرانس زمینه ای برای طرح مشکلات زنان در ابعاد بین المللی بود و «اختلاف خانوادگی» به عنوان یکی از موضوعاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، در برنامه اقدام جهان برای اجرای اهداف سال بین المللی زن جای گرفت.

در کنفرانس دوم زنان که در سال ۱۹۸۰ در کپنهاک برگزار شد، قطعنامه ای پیرامون «زنان کتک خورده و خشونت در خانواده» تصویب شد و شورای اقتصادی اجتماعی در سالهای ۱۹۸۲، ۱۹۸۴، ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ در قطعنامه هایی، موضوع خشونت و آزار علیه زنان را مورد توجه قرار داد. علاوه بر آن در کنفرانس جهانی زن در نایروبی در سال ۱۹۸۵ این مسئله مورد بحث قرار گرفت. تا اینکه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۳، اعلامیه «رفع خشونت نسبت به زنان» را تصویب کرد. این اعلامیه، خشونت علیه زنان را چنین تعریف نمود: « . . . هر گونه عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت که باعث بروز، یا احتمال بروز صدمات و آسیب های جسمی، جنسی و یا روانی و یا رنج و آزار زنان شود، یا موجب تهدید به انجام آنها گردد که نتیجه آن محرومیت اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در اجتماع و یا زندگی خصوصی می‏گردد.»
مصادیق این خشونت طی ماده ۲ اعلامیه چنین ذکر شده است:
۱- خشونت های جسمی، جنسی و روانی در خانواده شامل کتک زدن، سوء استفاده جنسی از دختر بچه ها، خشونت های مربوط به مسئله جهیزیه، تجاوز به عنف توسط شوهر، ختنه زنان و دیگر اعمال سنتی خشن و خشونت مربوط به استثمار و بهره کشی جنسی از زنان توسط غیر شوهر.
۲- خشونت های جسمی، جنسی و روانی در جامعه شامل تجاوز، سوء استفاده، آزار و تهدید جنسی در محل کار و مؤسسات آموزشی، خرید و فروش زنان و فحشای اجباری.
۳- خشونت جسمی، جنسی و روانی توسط دولت.

در اعلامیه نهایی این کنفرانس، توصیه شد تا گزارشگر ویژه به جمع آوری اطلاعات در زمینه خشونت علیه زنان در کشورهای مختلف و تجزیه و تحلیل داده های همه جانبه برای اتخاذ معیارهایی برای محو خشونت در سطح بین المللی، منطقه ای و ملی بپردازد. اعلامیة «وین» موضوعات مختلفی را در ارتباط با خشونت علیه زنان مورد توجه قرارداد از جمله: پیشداوریهای فرهنگی و افراط مذهبی.
در سال ۱۹۹۵، یکی از موضوعات مهم کنفرانس پکن مسئله خشونت نسبت به زنان بود که اعلامیه نهایی و برنامه اقدام این کنفرانس بویژه در بخش d این موضوعات را مطرح نمود:
۱-اتخاذ رهیافت همه جانبه و یکپارچه نسبت به موضوع؛
۲- بکارگیری منابع برای مبارزه با خشونت علیه زنان؛
۳- ایجاد ارتباط و همکاری با توجه به اشکال مختلف خشونت علیه زنان؛
۴- اتخاذ تمهیدات قانونی؛
۵- تحقیقات و جمع آوری اطلاعات مربوط؛
۶- تغییر نگرشها.
در برنامه عمل پکن از دولتها خواسته شد که برنامه اقدام ملی خود را در زمینة رفع خشونت نسبت به زنان بر اساس پیشنهادات سند پکن تنظیم نمایند.

در ژوئن سال ۲۰۰۰ در نیویورک کنفرانسی با عنوان پکن + ۵ برگزار شد که بر تصویب قوانینی برای از بین بردن خشونت علیه زنان تأکید می‏کرد.
علاوه بر اعلامیه های رسمی سازمان ملل یا کنفرانس های جهانی زنان، سازمان ملل اقدام به آموزشی همگانی در سراسر جهان نموده است تا مطابق اعلامیه های مصوب سازمان ملل متحد مردم همة جهان حقوق زنان را بیاموزند و تدابیر عملی جهت احقاق این حقوق را اتخاذ نمایند. این آموزش «اقدام محلی، تغییر جهانی» نام دارد و به موضوعات مختلف حقوق زنان از جمله مقابله با خشونت علیه زنان پرداخته است.
حال با توجه به این نوع از رویکرد بین المللی نسبت به مسائل زنان جایگاه این بحث را ابتدا در قوانین اسلامی جویا می‏شویم و سپس با نگرشی تطبیقی به ریز موضوعات این بحث می‏پردازیم.

* تجاوز جنسی، جنایت علیه بشریت

امسال از مدتها قبل از روز جهانی منع خشونت علیه زنان بحث بر سر تجاوز جنسی به زنان در جنگ بسیار بالا گرفت. در ۱۳ سال گذشته تنها در جمهوری کنگو دویست هزار زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند. حساسیت ‌های فزاینده روی این مسئله باعث شد که سازمان ملل، خشونت جنسی علیه زنان در دوران جنگ را مصداق جنایت علیه بشریت اعلام کند.

سازمان‌های فعال در زمینه حقوق زنان وابسته به سازمان ملل از این پس فعالیت‌های گوناگونی را برای جلوگیری از تجاوز به زنان در مناطق جنگی و نیز کمک به زنان قربانی انجام می‌دهند. حمایت‌های دارویی، روانپزشکی، حقوقی و اقتصادی زنان قربانی، از جمله این کمک‌هاست.

این سازمان‌ها هم‌زمان علیه فرار از مجازات عاملان تجاوز جنسی نیز مبارزه می‌کنند. فعالان حقوق زنان معتقدند تعقیب و محاکمه عاملان تجاوز، شاه‌کلید پیشگیری از وقوع آن است.

در همین راستا بان‌کی‌مون دبیرکل سازمان ملل پیشنهاد تشکیل کمیته‌ای را داده تا نقض حقوق بشر در کنگو، سودان و چاد را بررسی کند. این کمیته پیش از هر چیز باید به موارد خشونت جنسی بپردازد.

ستم مضاعف بر کدام زنان و چرا؟

در مورد ستم مضاعف بر زنان بسیار گفته و نوشته شده است. منظور از این ستم، همانا ستمی است که در جامعه به خصوص در مورد زنان کارگر و زحمتکش که تحت استثمار و ستم طبقه حاکم قرار دارند، اعمال می شود. در واقع این زنان علاوه بر اینکه یک بار مثل مردان هم طبقه ای خود و در کنار آنها تحت استثمار و مورد ستم های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ناشی از سیستم اقتصادی حاکم بر جامعه طبقاتی قرار می گیرند (ستم طبقاتی)، یک بار هم صرفاً به خاطر زن بودنشان مورد ستم قرار می گیرند (ستم جنسیتی). اگر یک زن، کارگر است علاوه بر این که همانند کارگر مرد از طرف سرمایه دار استثمار می شود، به خاطر زن بود نش هم مورد استثمار قرار می گیرد، به این معنی که مزد کمتری به او داده می شود، یعنی استثمارش شدیدتر از مرد هم طبقه ای خود می باشد.
در ضمن زن کارگر در محیط کارخانه و واحد تولیدی صرفاً به خاطر زن بودنش به اشکال مختلف مورد تحقیر و آزار و اذیت قرار می گیرد. به خصوص از طرف کارفرمای خود. اما او حتی از طرف همکاران مرد خود نیزاز تحقیر و توهین مصون نمی باشد. اذیت و آزار و تحقیر زنان طبقات تحت ستم و استثمار آنان به اشکا ل مختلف صورت میگیرد. این زنان حتی اگر خود، کارگر یک واحد تولیدی هم نباشند، اغلب در خانه از طرف پدر، همسر و برادر خود نیز تحقیر شده واز طرف آنان آزار و اذیت می بینند.
ستمی که بر زنان کارگر و به طور کلی زنان متعلق به طبقه کارگر و زحمتکش اعمال می شود؛ نمونه بر جسته ای برای درک از ستم مضاعف بدست می دهد. این زنان یک بار به دلائل طبقاتی همچون مردان هم طبقه اشان تحت ستم و استثمار قرار می گیرند و یک بار هم بدلیل زن بودنشان در عرصه های مختلف زندگی خصوصی و اجتماعی مورد تبعیض و تعارض به حقوق فردی خود قرار می گیرند.

حال باید دید که آیا بر زنان متعلق به طبقه سرمایه دار نیز ستم مضاعف وارد می شود؟ اگر وضعیت زنان کارگر را با زنان متعلق به طبقه سرمایه دار مقایسه کنیم می بینیم که زنان سرمایه د ار و یا متعلق به این طبقه نه تنها هرگز تحت استثمار و فشارهای اقتصادی نیستند بلکه خود عامل ستم و استثمار می باشند و از این زاویه دره عظیمی زنان متعلق به این دو طبقه متضاد را از همدیگر جدا می سازد. دره ای که هرگز قابل پرشدن نیست تا بتوان ستمدیده و ستمگر رابه صرف این که هر دو زن هستند، در کنار هم قرار داد. درست به همین خاطر است که بکاربردن کلمه ستم مضاعف برای بازگو کردن شرایط زندگی زنان طبقه سرمایه دار غلط و بیجا است.
زنان طبقه متوسط جامعه همچون معلمین، کارمندان و پرستاران در ایران مانند مردان متعلق به این طبقه اجتماعی از فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رنج می برند. در عین حال زنان طبقات متوسط نیز به اشکال مختلف به خاطر زن بودنشان تحت ستم جنسیتی قرار دارند. اقشار پائینی طبقات متوسط با توجه به هزینه های سنگین و کمرشکن زندگی حقوق ناچیزی دریافت می کنند. معلمین به عنوان مثال اغلب مجبورند بعد از اتمام کلاسهای درس شغل دوم و سومی هم داشته باشند. با توجه به شرایط اجتماعی ایران، شانس یافتن شغل دوم هم برای زنان کاریست عملا دشوار و اساساً خیلی از آنان اغلب برای یافتن کاراول هم با موانع بسیاری مواجه هستند.
زنان همواره در انتخاب شغل محدودیت هایی دارند و اغلب نمی توانند به سمت بعضی از مشاغل بروند. صاحبان مراکز مختلف اداری و شرکتها و مدارس دولتی و غیر دولتی معمولا زنان را به دلائل مختلف از جمله احتمال بچه دار شدن به سختی استخدام می کنند. حقوق زنان همواره کمتر از مردانی است که حتی در یک زمینه مشابه شغلی کار می کنند. وظایف و کارخانگی و تربیت و نگه داری کودکان که تنها بدوش زنان است همواره محدودیتهایی را برای آنان در انتخاب شغل بوجود می آورد. آمار بیکاری در میان زنان به خاطر شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بیش از مردان است. اغلب ما در آثار مختلف مربوط به جنبش زنان با واژه "ستم جنسیتی"، ستمی که صرفا به زنان به دلیل جنسیتشان بر آنان وارد می شود مواجه می شویم.

مزاحمت جنسی (Harassment

در حدود ۲۰ سال پیش مطالعات مربوط به مزاحمت جنسی به این مسئله مربوط می شد که آیا این موضوع می تواند به عنوان یک آسیب و مشکل برای زنان در نظر گرفته شود یا نه و به تحلیل توصیفی و میزان شیوع این پدیده پرداخته می شد، اما در سال های اخیر تحقیقات به سمت تحلیل نظری دلایل و پیامدهای این پدیده تغییر جهت داده است.
مزاحمت جنسی (Harassment) یکی از مصادیق بارز خشونت علیه زنان است که ممکن است در همه مکان ها رخ دهد. اما احتمال بروز آن در محل کار بیشتر از موقعیت های دیگر است. انجام بررسی های گوناگون و پذیرش وجود مزاحمت جنسی از سوی مردان نسبت به زنان به مثابه نوعی خشونت جنسی در محل کار باعث شد که مزاحمت جنسی از مسئله ای فردی و خصوصی به دغدغه ای عمومی و سازمانی تبدیل شود. به طوری که در دهه ۱۹۷۰ کمیسیون فرصت های شغلی برابر (EEOC) به عنوان یک مجرای رسمی به منظور جبران خسارت در مقابل عمل مزاحمت جنسی در محل کار تأسیس و چند ماده قانونی برای احقاق حقوق قربانیان این پدیده به تصویب رسید. هم اکنون نیز بسیاری از کشورهای غربی مزاحمت جنسی در محل کار را جرم می دانند.
متأسفانه در کشور ما برخلاف جوامع غربی تاکنون درباره این پدیده بررسی گسترده ای انجام نشده است. زیرا بسیاری از مسئولان و متولیان فرهنگی و آموزشی این پدیده را مخصوص جوامع غربی دانسته و تعداد کم شکایات مربوط به آن را شاهدی بر ادعای خود می دانند. اما تحقیقات اندک انجام شده در کشور نشان دهنده رشد روزافزون این پدیده است.
تعداد کم شکایات مطرح شده بیشتر به دلیل ناآگاهی و عدم وجود مرجع قانونی خاص برای رسیدگی به معضلات مربوط به مزاحمت جنسی است تا شیوع کم آن. عده زیادی از زنان و دختران جوان نمی دانند که مزاحمت جنسی به چه معناست و چه رفتارهایی را دربر می گیرد، حتی مشاهده شده که بسیاری از قربانیان علاقه ای به بازگو کردن تجربیاتشان ندارند و تعدادی نیز مجبور شده اند که به این وضعیت تن دردهند چون نمی دانند که باید به کجا شکایت کنند و از طرف دیگر نمی خواهند شغل خود را از دست بدهند. زنانی که در محیط کار خود دچار مزاحمت جنسی می شوند در وضعیت متناقضی قرار می گیرند؛ از طرفی نیاز مالی آنان را به ماندن ترغیب می کند و از طرف دیگر آنها غالباً قادر به تمرکز بر کار خود نیستند. این مسئله باعث کاهش بهره وری آنان شده و بیشتر آنان را در موقعیت اخراج از کار قرار می دهد که نتیجه آن فقر و آسیب پذیری مضاعف است.
با توجه به رشد روزافزون این پدیده و پیامدهای ناگوار آن و همچنین افزایش میزان اشتغال زنان بر آن شدیم، این پدیده را به طور عمیق تر و گسترده تری مورد بررسی قرار دهیم. به امید آنکه مطالب این مقاله، آگاهی لازم درباره پدیده مزاحمت جنسی و راهکارهای مفیدی برای پیشگیری و مقابله با آن را در اختیار زنان و دختران جوان قرار داده و مسئولان و برنامه ریزان کشوری را به تدوین قوانینی مدون در این خصوص ترغیب سازد تا همه اقشار جامعه، بویژه بانوان فرهیخته و توانمند ایرانی بتوانند در محیطی امن و سالم به کار و فعالیت پرداخته و به رشد و پیشرفت فرهنگی و اقتصادی جامعه یاری رسانند.
مشکل مزاحمت جنسی با نقش هایی که به مردان و زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی داده می شود مرتبط است و این مزاحمت به طور مستقیم یا غیرمستقیم، موقعیت زنان را در بازار کار تحت تأثیر قرار می دهد. به عبارت دیگر این مزاحمت، دفاعی برای مردان برای حفظ موقعیت اقتصادی و اجتماعی شان محسوب می شود.
دلایلی که زمینه را برای رخداد مزاحمت های جنسی فراهم می کند به این شرح هستند.

● تهدید خودپنداره (تصور از خود) مردان
به گفته «سوزان فالورس» پژوهشگر مطالعات زنان، خشونت مردان نسبت به زنان در محیط کار تا اندازه زیادی به نگرش مردان درباره «تناسب» نقش یک مرد در اجتماع مربوط می شود. به دنبال تحقیقی که بر روی تصور مردان از «مردانگی» در ایالت متحده انجام شده است، نشان داده شده که تعریف مردان از مردانگی «یک نان آور خوب برای خانواده بودن است». خانم فالورس نتیجه می گیرد که اغلب مردان تصور می کنند که حقوق برابر زنان و مردان به عنوان یک تهدید در برابر عقاید سنتی آنان در مورد موضع قدرت در کار به شمار می رود. بنابراین مزاحمت جنسی می تواند شکلی از دریافت خشونت از طرف مردان به دلیل حمایت از موقعیت خودشان محسوب شود.
مشکل مزاحمت جنسی با نقش هایی که به مردان و زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی داده می شود مرتبط است و این مزاحمت به طور مستقیم یا غیرمستقیم، موقعیت زنان را در بازار کار تحت تأثیر قرار می دهد. به عبارت دیگر این مزاحمت، دفاعی برای مردان برای حفظ موقعیت اقتصادی و اجتماعی شان محسوب می شود.

● مسائل اقتصادی کار زنان
وضعیت اقتصادی و اجتماعی جهان از دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به بعد سبب شده است که زنان وارد محیط کارهای مردانه شوند، همچنین هزینه های زندگی صنعتی ایجاب می کند که زن و مرد با یکدیگر برای تأمین مخارج زندگی کار کنند. علاوه بر این تعداد خانواده های تک والدی روبه افزایش است و خانوارهای زیادی وجود دارند که زن تنها منبع تأمین خانواده محسوب می شود. اطلاعات به دست آمده از ایالات متحده نشان می دهد که بین سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ شمار زنان سرپرست خانوار ۲۷ درصد افزایش یافته، از هر ۵ زن ۲ نفر تنها منبع تأمین خانواده هستند و در این جمعیت بیش از یک چهارم شان دارای فرزند نیز هستند.
طبیعی است که تحت چنین شرایطی ممکن است زنان به هر کار سخت و طاقت فرسایی حتی با درآمد کم تن داده و برای از دست ندادن شغل و تأمین هزینه زندگی هرگونه رفتاری از قبیل مزاحت جنسی در محیط کار را تحمل کرده و حتی بیان نیز نکنند.

● تفاوت در برداشت معانی ضمنی برخی از رفتارها بین دو جنس
به عنوان مثال زنان در محیط کار از برخی جمله ها به منظور رساندن معنای صداقت و صمیمیت استفاده می کنند در حالی که این جملات از نظر مردان ممکن است به طریقی دیگر برداشت شود و همین امر زمینه را برای بروز مزاحمت جنسی فراهم کند.
عدم شناخت و آگاهی کافی نسبت به رفتارهایی که نشان دهنده مزاحمت هستند و رفتارهایی که نمی توانند در این زمره قرار گیرند.
کار کردن در محیط هایی که تمامی افراد از جنس مخالف هستند، به اصطلاح ما محیط های کاملاً مردانه مثل کارهای ساختمانی، شرکت های حمل ونقل و سازمان های نظامی
بی سرپرست (مطلقه یا بیوه) بودن زنان جوان در محیط کار که فراهم کننده بستر مناسبی برای انواع مزاحمت هاست.
مبهم بودن حد و مرزهای ارتباطی با جنس مخالف
عدم رعایت نوع پوشش و آرایش مخصوص محیط های کار و آموزش
زنان در محیط کار از برخی جمله ها به منظور رساندن معنای صداقت و صمیمیت استفاده می کنند در حالی که این جملات از نظر مردان ممکن است به طریقی دیگر برداشت شود و همین امر زمینه را برای بروز مزاحمت جنسی فراهم کند
خودداری از بروز و بیان این مشکل در مراحل ابتدایی به دلیل شرمساری، کمرویی، ترس از مورد تمسخر دیگران قرار گرفتن و یا واهمه از بیان این مسئله و درصدد انتقام برآمدن نزدیکان، مانع از بروز این مشکل در مراحل قابل حل می شود.
نیاز مبرم اقتصادی و مالی به کسب درآمد در اغلب مواقع می تواند به عنوان عاملی برای پذیرفتن بالاجبار مزاحمت در نظر گرفته شود.
عدم وجود ضوابط و قوانین مدون درخصوص شکایت و پیگیری این مسئله
مشاغلی که در آن بودن یا نبودن فرد به سیستم کاری خدشه ای وارد نمی کند و فرد به عنوان زیردست یک مرجع قدرت انجام وظیفه می کند.

● رفتارهای غیر مزاحمت آمیز
مورد خطاب قرار دادن فرد به شیوه ای معمولی
گذاشتن قرار ملاقات کاری در وقت اداری و در مکانی موجه
تعریف و تمجید به خاطر انجام خوب وظایف
دادن هدیه به دلیل مناسبتی خاص به همه کارمندان

● رفتارهای مزاحمت آمیز
مورد خطاب قرار دادن فرد با القاب معنی دار
گذاشتن قرار ملاقات خارج از وقت اداری و در مکانی غیرکاری
تعریف و تمجید به خاطر وضع ظاهری و طرز پوشش فرد
دادن هدیه به صورت مکرر همراه با یادداشت های خاص تنها به یک فرد

فرآوری: نسرین صفری
منبع:
مشکلات زنان در برخورد با مزاحمت های جنسی، زهره قربانی
سپیده دانایی

تبیان ( www.tebyan.net )

بگرضایی، پرویز(1382). بررسی عوامل مؤثر برمیزان خشونت مردان نسبت به زنان در خانواده مطالعه موردی: شهرستان ایلام. دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی. کارشناسی ارشد رشته مطالعات زنان. استاد راهنما: دکتر عذرا جاراللهی، استاد مشاور: دکتر محمدحسین پناهی.
چکیده:
موضوع این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر میزان خشونت مردان نسبت به زنان در خانواده است. سوال اصلی این پژوهش این است که چه عواملی بر میزان خشونت مردان نسبت به زنان در خانواده تأثیر دارند؟ و هدف اصلی نیز شناخت این عوامل و ارائه راهکارهای لازم جهت کاهش پدیده خشونت خانوادگی می‌باشد. برای رسیدن به پاسخ سؤال فوق و اهداف مورد نظر تحقیق،‌ از نظریات مختلفی در زمینه خشونت خانوادگی استفاده شده است. و فرضیه‌هایی در زمینه ارتباط عوامل مختلف (مانند تجربه و مشاهده خشونت در خانواده خاستگاه توسط مرد، میزان پایبندی مرد به اعتقادات مذهبی، سوءظن مرد نسبت به زن، میزان دخالت خویشاوندان مرد در زندگی آنها،‌ میزان تصمیم‌گیری زن در امور زندگی،‌ میزان رضایت و علاقه زن به همسر هنگام ازدواج،‌ تعداد فرزندان، پایگاه اقتصادی – اجتماعی مرد، اختلالات روانی (پرخاشگری) مرد، اعتیاد مرد به مواد مخدر و الکل و تحصیلات زن) با میزان خشونت فیزیکی و روانی مردان نسبت به همسران خود به محل آزمایش گذاشته شد. در این تحقیق از روش پیمایشی (توصیف و تحلیل) و تکنیک پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری کلیه زنان متأهل ساکن در شهرستان ایلام بوده‌اند. که 250 زن به شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شده‌اند.
نتایج حاصله حاکی از معنادار بودن رابطه میان تجربه و مشاهده خشونت در خانواده خاستگاه توسط مرد، میزان پایبندی مرد به اعتقادات مذهبی، میزان دخالت خویشاوندان مرد در زندگی آنها، میزان رضایت و علاقه زن به همسر،‌ میزان سوء ظن مرد نسبت به زن، تعداد فرزندان،‌ پایگاه اقتصادی- اجتماعی مرد، اختلالات روانی (پرخاشگری) مرد، تحصیلات زن، اعتیاد به مواد مخدر و الکل و میزان خشونت مردان علیه همسران خویش است. اما میان میزان تصمیم‌گیری زن در امور مهم زندگی با میزان خشونت مردان علیه زنان خویش رابطه معناداری یافت نشد.
نتیجه گیری کلی نشان می‌دهد که اکثر زنان جامعه آماری از طرف همسرانشان مورد خشونت قرار گرفته‌اند. و شایع ترین خشونت در بین آنها خشونت روحی – روانی بوده است. به همین دلیل توصیه می‌شود که سازمان‌ها و نهادهای ذیربط با ایجاد مراکز مددکاری و مشاوره خانواده شیوه‌های صحیح زندگی کردن و نحوه رفتار زن و شوهر با همدیگر را به آنها آموزش دهند.

موضوع قفل شده است