خدا من رو دوست نداره و نذر و دعایم رو ازمن قبول نمی کنه

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدا من رو دوست نداره و نذر و دعایم رو ازمن قبول نمی کنه

سلام به همگی
من 26 سالمه 7 ساله که به یه مشکلی بر خوردم و 7 ساله که دارم از خدا خواهش میکنم که مشکل من رو حل کنه و 7 ساله که پاشنه در معصومین رو از جا کندم اما هیچ اتفاقی نمی افته حالا به این نتیجه رسیدم که خدا به خاطر گناهام حاضر نیست دعای من رو قبول کنه یعنی هیچ عمل خیری رو از من قبول نمیکنه خدا اصلا از من خوشش میاد امام ها هم همینطور اخه یه بار نشستم امام زمان رو به مادرش فاطمه قسم دادم و حضرت فاطمه رو به پسرش امام حسین قسم دادم که مشکل من رو حل کنند جالب اینجا بود که حتی قسم من هم رو اینا اثری نذاشت از بس بدم. حالا سوالم اینه ایا سحر و جادو تو اسلام حرامه؟ چون میخوام به روش جادو و سحر مشکلم رو حل کنم.
خدا و امامان اصلا از من خوششون نمیاد تو مفاتیح الجنان یه دعایی از مقاتل ابن سلیمان بود گفته بود هر کی این دعا رو صد بار بخونه اگه دعاش اجابت نشه من رو لعنت کنه من نه صد بار 300 بار این دعا رو خوندم اما بازم دعام اجابت نشد ده هزار تا صلوات فرستادم بازم دعام اجابت نشد به یه مومنی پول دادم بره مشهد امام رضا رو زیارت کنه و از طرف من نماینده باشه تا مشکلم حل شه بازم نشد ایت الکرسی و صدقه دادم برای اهل قبور بازم نشد برای رضای خدا هزار بار لا الله .. گفتم بازم نشد هزاران صلوات فرستادم و ثوابش رو هدیه کردم به اهل قبور بازم نشد صد تا صلوات فرستادم و ثوابش رو هدیه دادم به پیامبر و قسمش دادم به پهلوی شکسته دخترش فاطمه و ازش خواستم مشکل من رو حل کنه بازم نشد به فقیر و مستمند کمک کردم بازم نشد برای سلامتی اقا امام زمان صدقه دادم و ازش خواستم برام دعا کنه بازم نشد از حضرت زینب خواستم بازم نشد هر کاری که به فکرم رسید کردم اما بازم نشد الان دیگه خسته شدم میخوام ببرم یه جور دیگه به روش جادو مشکلم رو حل کم.
البته میدونم چون زیاد گناه کردم خدا من رو قبول نمیکنه من از خودم یه چیز بد ساختم .کی حاظر میشه برای ادم احمق و گنه کاری مثل من کاری بکنه

سلام
لطفا تو این مورد بهم کمک کنین بد جور درگیرشم
من تو یه خونواده مذهبی به دنیا اومدم از همون بچگی پدر و مادرم مدام از مذهب و دین حرف میزدن مادرم همیشه میگفت هر چیزی رو از خدا بخواه به اون توکل کن تو مسجد که میرفتم بعد هر دعایی میگفتن اونایی که حاجت دارن حاجتاشون رو بخوان تلوزیون رو که باز میکردم بازم حرف از دعا و زیارت و حاجت بود،منم رو حساب این حرفا رو خدا حساب ویِژه ای باز کردم تقریبا هر چیزی رو از خدا میخواستم زمانهایی که سختی داشتم زمانهایی که مشکل داشتم زمانهایی که حالم بد بود هر لحظه برای هر چیزی دعا میکردم به معصومین متوسل میشدم اما هیچ وقت هیچ اثری از اونا نمی دیدم هر وقت دعا میکردم امیدی توی دلم شعله ور میشد و به امید خدا و معصومین می نشستم اما هیچ وقت به خواسته هام نمی رسیدم الان خسته ام میخوام این امید کاذب رو تو دلم بکشم میخوام برای ابد فراموش کنم.من تو راه دعا و زیارت خیلی زرر دیدم
باور کنین بیشتر سرمایه ام رو برای دعا دادم ،گاهی ساعت ها برای خواندن یک دعا وقت میگذاشتم و کوچکترین اتفاقی که می افتاد میگفتم خدا برام داره کاری انجام میده اما اخرش معلوم میشد این طوری نیست اما این دل بیشعور من هنوز هم امیدواره نمی دونم چرا
بگین چطوری خودم رو از این منجلاب نجات بدم میخوام مثل امریکایی ها زندگی کنم بدون دعا و زیارت.چطوری این امید رو تو دلم بکشم چطوری خودم رو از افکار دعا و زیارت نجات بدم؟
از دعا و خواستن خسته شدم هر کاری هم میکنم نمی تونم امید رو تو دلم بکشم لطفا کمک کنید بد جور درگیرم.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

موضوع قفل شده است