خداوند چرا نان را نصف نکرد اما ماه را نصف کرد؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خداوند چرا نان را نصف نکرد اما ماه را نصف کرد؟

با سلام و عرض ادب
در حین رصد شبهات دین ستیزان به شبهه ای برخورد کردم؛ شبهه ای در قالب کتیبه یا همان عکس نوشته، در نگاه اول حق را به این کتیبه دادم امّا بعد از کمی تأمّل دریافتم که مغالطه ی بزرگی در این کتیبه صورت گرفته که دور از نظر ذهن تیز بین نیست و انسان در می یابد که چنین کتیبه ای مغالطه ی بزرگ و آشکاری دارد.
در پایین کتیبه عکس یک خانم آفریقایی با لباس های کهنه و پاره بود و بچه ی بسیار لاغر و در شرف مرگ بغلش بود و در بالای کتیبه نوشته بود خدا دریا را نصف کرد(ادعای یهود) خدا مرده را زنده کرد(ادعای مسیحیت) خدا ماه را نصف کرد (ادعای مسلمانان) اگر به جای این کارها نان را نصف می کرد احتمالا جهان از عدالت بیشتری برخوردار بود!
با دیدن این کتیه در صدد شدم پاسخ اجمالی به این شبهه بدهم بلکه ان شاء الله به یاری دوستان بزرگوارم پاسخی در قالب کتیبه هم به این عکس نوشته خواهیم داد.
چند نکته در پاسخ این کتیبه :
خداوند دنیای مادی را به گونه ای خلق فرموده است که خوب و بد، ظلم و عدل و ... به دست خود انسان ها صورت می گیرد. یعنی با توجه به اختیار و آزادی اراده ای که خداوند در نهاد انسان به ودیعه گذاشته، انسان ها در اعمال خود مختار هستند و هر انسانی بر اساس اختیار و اراده خود عمل می کند. خداوند تمامی نعماتش را به صورت یکسان به بندگان بخشیده است اما انسان ها با تقسیم ناعادلانه نعمات الهی موجب فقر و ناداری برخی از انسان ها می شوند. قاره ی آفريقا با وجود منابع و معادن غنی و سرشار طبيعی چرا باید فقیر داشته باشد! معلوم می شود افرادی در این نکته از کرده زمین ظلم و تجاوز کرده اند و همین امر متاسفانه موجب پیدایش فقر گردیده است.
مطلب دیگر اینکه: زنده شدن مردگان، نصف شدن دریا و نصف شدن ماه و ... از جمله معجزات پیامبران الهی بوده اند که به جهت اثبات نبوتشان از پیامبران صادر شده است. قرار نیست دنیا با اعجاز اداره شود بلکه اعجاز فقط برای اثبات نوبت کاربرد دارد.
برای توضیح و تبیین بیشتر عرض می شود:
با تامل و دقت در اختلافات و تفاوت ها می توان دریافت که اصولا این موارد جهات مختلفی دارد:
1- بعضی از تفاوت‏ها معلول ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق دیگران است.
مشکلات مالی و انواع دردها و رنج ها در بسیاری از خانواده ها ناشی از ظلمی است که در گذشته بر آن ها یا پدران آن ها شده است. اگر ظلم ها نبود، وضع کنونی یک خانواده و خاندان حتی یک جامعه متفاوت بود. خداوند نخواسته ظلم باشد. یا خانواده ای گرفتار فقر و به همین دلیل راهکار برطرف شدن آن ها را هم با ارسال پیامبران ارائه داده، اما چون این راهکار ها به طور کامل به نتیجه نرسیده، چنین اموری هم وجود دارد.
2. خداوند، عالم هستی را بر اساس نظام علت و معلول (اسباب و مسببات) استوار کرده است. هیچ پدیده‏ای بدون علت به وجود نمی‏آید. هر آنچه در عالم هستی محقق می‏شود، ناشی از علت و سبب خاصی است. آتش علت سوزاندن است. پیدایش درخت میوه، معلول قرار گرفتن نهال درون خاک با شرایط و کیفیت خاص و آب و هوای مناسب و غیره است، لازمه‏ نظام علت و معلولی حاکم بر جهان هستی، تحقق پدیده‏ها به دنبال علت آن هاست.
همان طور که آتش علت سوزاندن است و برای انسان منافعی مانند روشن کردن کوره‏های ذوب آهن و یا پختن غذا دارد، اگر آتش به خانه یا بدن انسان برسد، علت و سبب سوزاندن و صدمه دیدن آن ها می‏شود و... ؛ کیفیت زندگی بسیاری از افراد هم در بسیاری از موارد تابع و نتیجه رفتارها و تصمیم گیری های گذشته خود آن ها یا نسل های گذشته شان است همانند بیماری و نقص جسمی برخی افراد که معلول مشکلات و نقائص والدین و مانند آن است .
3- قسمتی دیگر از تفاوت‏ها، طبیعی و لازمه آفرینش انسان است، یعنی هر قدر اصول عدالت در جامعه انسانی رعایت شود، باز همه انسان‏ها از نظر استعداد و هوش و انواع ذوق و سلیقه‏ها یکسان نخواهند بود. مسلما بهره مندی از نعمت هایی مانند مال و ثروت هم رابطه مستقیمی با استعداد و توان کار اقتصادی و مانند آن دارد که این امور در همه افراد یکسان نیست؛ این همان حقیقتی است که از آن به تقدیر روزی خداوند نام برده می شود .
به هر حال ماهیت این تفاوت ها هرچه که باشد خداوند بواسطه همین امور بشر را مورد آزمایش قرار می دهد ؛ اما با توجه به آنچه ذکر شد به طور کلی نمی توان گفت خداوند لزوما می خواهد کسی را به بیماری و فقر امتحان نماید ،بلکه این خود اوست که با کیفیت زندگی خود فقر و بیماری را برای خود به ارمغان می آورد و همین زمینه امتحان شدن او به این امور می شود ؛ پس لزوما این گونه نیست که خداوند نوع و شکل امتحان یک فرد را برای او مقدر نماید بلکه این علل و عوامل گوناگون در زندگی او هستند که نوع آزمون او را رقم می زنند .
اما در هر حال علت تحقق شکل این آزمون الهی هرچه باشد ، به دلیل عدالت مطلق خداوند این اختلاف وضعیت ها و تفاوت هایی که در سختی و آسانی امتحان برای افراد مختلف وجود دارد به نحو عادلانه ای مورد محاسبه قرار می گیرند. در واقع همه این اختلافات به شکلی دقیق و عادلانه در نحوه تکالیف انسان ها و محاسبه اعمال شان در قیامت مورد مراعات قرار می گیرد .
مطمئناً آنان که در دنیا از نعمات بیش تری برخوردار بودند، بیش تر مورد سؤال و درخواست هستند. باید بیش تر پاسخگو باشند. کسانی که آزمون های سخت فقر و بیماری و ... را گذراندند،وضع بسیار بهتر و آسان تری را پیش رو خواهند داشت. خدا را به خاطر این تقدیر شکر خواهند کرد که در برابر سختی کوتاه دنیا سعادت ابدی را نصیب آن ها نموده است. یعنی با وجود این تفاوت شکل آزمون ها، عدالت در تکالیف و مسئولیت ها و آزمایشات و محاسبه اعمال این افراد ملاحظه می گردد.
در واقع این سختی ها و مشکلات در تاثیرات آن در ایمان و عمل افراد چیزی نیست که از منظر خداوند مخفی بماند و مورد توجه قرار نگیرد و توقعی که خداوند از فردی در حال ابتلاء به آزمونی سخت دارد از توقع در قبال فردی برخوردار و مرفه بسیار متفاوت خواهد بود و در نگاه دقیق ، سختی و دشواری و حسرت حقیقی برای کسانی است که در دنیا به نعمت آزموده شده اند نه به فقر و سختی و بیماری ؛ زیرا در روایات متعددی آمده:« در روز قيامت كسانى كه در دنيا با صحّت و عافيت به سر بردند، دوست دارند كه گوشت بدن آن ها را با قیچی در دنيا چيده بودند براى ثواب هایی كه مى‏بينند به اهل بلا مى‏دهند. »( شيخ حسن ديلمى‏، إرشاد القلوب إلى الصواب‏، شريف رضى‏، قم‏، 1412 ق‏، ج 1، ص 42)

برای مطالعه بیشتر ر.ک: سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي، نشر طه، قم،1377ش، ج1
http://www.pasokhgoo.ir/node/72832

هادی;885092 نوشت:
خدا دریا را نصف کرد(ادعای یهود) خدا مرده را زنده کرد(ادعای مسیحیت) خدا ماه را نصف کرد (ادعای مسلمانان) اگر به جای این کارها نان را نصف می کرد احتمالا جهان از عدالت بیشتری برخوردار بود!
سلام
پاسخ من به كسي كه شبهه را طرح كرده:

خدا دريا را نصف كرد ، مرده را زنده كرد و ماه را دو نيم كرد ، تا توي انسان عظمت او را ببيني و افتادگي را بياموزي
و به مقامي برساي كه يادبگيري با ارادهء خودت
(و نه به اجبار) نانت را با ديگران نصف كني
و اين نهايت احترام خدا به توي انسان بود

نصف شدن ماه ، نشانهء خداييِ خداوند است
اينكه هنوز نان نصف نشده ، نشانهء چيست؟

[SPOILER]

يك درخواست از شما استاد "هادي"
لطفاً فونت خودتان را بولد كنيد و بين پاراگراف هاي جداگانه ، فاصله بيندازيد
آنطوري خواندن متن راحت تر خواهد بود ، بخصوص در متن هاي طولاني
با عذرخواهي @};-[/SPOILER]

به نام خدا.

هادی;885092 نوشت:
خداوند تمامی نعماتش را به صورت یکسان به بندگان بخشیده است اما انسان ها با تقسیم ناعادلانه نعمات الهی موجب فقر و ناداری برخی از انسان ها می شوند.

جناب هادی گرامی، جسارت هست، ببخشید، فقط نکته ای به ذهن حقیر رسید. بهتر نیست بجای "به صورت یکسان" نوشته بشه "به صورت عادلانه"؟ چون اصل و بنای شبهات عدل الهی اینه که از کلمه "عدل" بجای کلمه "مساوات" استفاده میکنن و شبهه افکنی میکنن.

ستایشگر :Gol:

جناب هادی من با پاسختون مشکل دارم .

مشگل در اینجاست که خدا من رو وابسته و مهتاج خوردن و آشامیدن میکند و بدست اوردن اون مایهتاجم رو وابسته به خوبی و درستکار بودن دیگران میکنه . که این مهمترین مشگل هست .

فرض میکنیم شما رییس مجلس باشین یا نماینده ای در درون مجلس باشین و بخواهین قانون و قاعده ای رو تصویب کنین ... در اینصورت شما حتما باید به این نکته توجه داشته باشین که شما اون قانون و قاعده رو برای انسانها تصویب میکنین و میبایست حواستان به پیچیدگی های قضیه باشه ...

مساله روزی نیز بر همین قاعده است . خدا مثلا میتونست کاری کنه که انسانها با انرژی خورشیدی کار کنند . هر روز صبح میرفتند بالا پشت بوم خونشون دستاشون رو مانند صلیب باز میکردند ... و شارژ میشدن و تا آخر شب با اون انرژی کار میکردند .

ولی من رو برای بدست اوردن روزی مهناج دیگران کرده ... البته این مهتاج بودن چیز بدی نیست ... میتونه باعث بشه که انسانها اجتماعی بشن ...
ولی خدا میتونست کاری بکنه که من در مورد کالاهای لوکس مهتاج دیگران باشم . مثلا من در مورد کسب علم مهتاج دیگران هستم . ولی بدون علم هم میتونم زنده بمونم .

با احتساب گفته هایی که براتون نوشتم به نظرم همچنان شبهه سره جاش هست .

هرمیون;885187 نوشت:
جناب هادی من با پاسختون مشکل دارم .

مشگل در اینجاست که خدا من رو وابسته و مهتاج خوردن و آشامیدن میکند و بدست اوردن اون مایهتاجم رو وابسته به خوبی و درستکار بودن دیگران میکنه . که این مهمترین مشگل هست .

فرض میکنیم شما رییس مجلس باشین یا نماینده ای در درون مجلس باشین و بخواهین قانون و قاعده ای رو تصویب کنین ... در اینصورت شما حتما باید به این نکته توجه داشته باشین که شما اون قانون و قاعده رو برای انسانها تصویب میکنین و میبایست حواستان به پیچیدگی های قضیه باشه ...

مساله روزی نیز بر همین قاعده است . خدا مثلا میتونست کاری کنه که انسانها با انرژی خورشیدی کار کنند . هر روز صبح میرفتند بالا پشت بوم خونشون دستاشون رو مانند صلیب باز میکردند ... و شارژ میشدن و تا آخر شب با اون انرژی کار میکردند .

سلام علیکم
برادر عزیز از اظهار نظرتون تشکر می کنم.
باید توجه کرد که یکی از صفات بارز خداوند، حیکم است لذا کارهایش بر اساس حکمت است؛ بر این اساس فعلی که از خداوند صادر می شود به نحو احسن خواهد بود. لذا عالم هستی به همین نحو که موجود است بهترین حالت برای خلقت جهان و موجودات است و فرض دنیایی دیگر که بهتر از حالت موجود باشد محال است.
انسان هم به همین نحوی که خلق شده است بهترین حالت موجود است، نیازمندی انسان به غذا، پوشاک، مسکن و ... بهترین حالت موجود است و هر گونه فرض دیگر محال بوده و مخالف با حکمت مطلقه خداست.
اما چرا انسان نیازمند خوردن و آشامیدن است؟
همان طور می دانید عالم هستی مراتب مختلفی دارد یکی از مراتب عالَم، دنیای مادی است و مراتب دیگر این عالم عبارتند از عالم مثال (برزخ) و عالم عقول و ملائک(قیامت) هر یک از این عوالم قوانین مختص به خود را دارند. عالم مادّه پایین ترین مرتبه ی عوالم است که نیازمندی در آن بیش از عوالم دیگر است، چرا که ذات عالم ماده چنین اقتضایی دارد، در این عالم انسان برای رشد، نیازمند آب و غذاست و نمی تواند بدون آب و غذا زنده بماند. خصوصیت ذاتی عالم ماده اقتضا می کند انسان برای زنده ماندن باید از منابع غذایی این عالم استفاده کند، انرژی خورشیدی و از این قبیل چیزها نمی تواند جایگزین آب و غذا باشد. اما عوالمی که در رتبه ی بالاتری نسبت به عالم ماده داردند چنین اقتضایی ندارند؛ در عالم قیامت گرچه انسان دارای بدن است اما نیازمند آب و غذا نیست.
بنابراین در بین عوالم هستی تنها عالم ماده چنین اقتضایی دارد، منتهی پرسش بعدی این است که: چرا خداوند انسان را در چنین عالمی خلق فرموده است؟
جواب این است که: دنیا محل عروج انسان به سوی ملکوت است، دنیا سکّوی پرواز انسان به ملکوت است اگر دنیای ماده نبود انسان نمی توانست به ملکوت پرواز کند. خداوند، هم به خصویات انسان و روحیه طغیان گری انسان آگاه بود و هم به خصوصیات ذاتی عالم ماده آگاهی مطلق داشت منتهی برای تحقق بخشیدن به اهداف خلقت، انسان باید در چنین عالمی خلق می شد تا با انتخاب راه درست یا نادرست انسان های خوب و بد از هم تمییز داده شوند. طبق فرمایش خداوند در کتاب شریف قرآن، خداوند اگر اراده می کرد انسان گناه نکند و همه انسان خوبی باشند می توانست چنین کاری بکند اما این با اهداف عالیه ی خلقت منافات دارد. چرا که انسان با امتحان است که به اهداف خلقت نائل می کند، اگر موقعیّتی برای ظلم پیش آمد و نکرد در امتحان سربلند شده است، اگر نیازمندی را دید ولی کمکش نکرد در امتحان رفوذه شده است و ... .
حاصل سخن این است که دنیا چیزی جز محل امتحان نیست و همه ما برای امتحان به این دنیا آمده ایم، دست گیری از مظلوم و مبارزه با ظالم وظیفه ماست، ظلم و تجاوز به حقوق افراد، تجاوز به حقوق کشورهای دیگر و حتی ظلم به فرزند در دنیا ممنوع است منتهی برخی، از این امتحانات رفوذه می شوند و نه تنها موجب شقاوت خود می شوند بلکه باعث می شوند عده ای مظلوم از حقوق خود محروم بمانند.

Reza-D;885129 نوشت:
پاسخ من به كسي كه شبهه را طرح كرده:

خدا دريا را نصف كرد ، مرده را زنده كرد و ماه را دو نيم كرد ، تا توي انسان عظمت او را ببيني و افتادگي را بياموزي
و به مقامي برساي كه يادبگيري با ارادهء خودت (و نه به اجبار) نانت را با ديگران نصف كني
و اين نهايت احترام خدا به توي انسان بود

نصف شدن ماه ، نشانهء خداييِ خداوند است
اينكه هنوز نان نصف نشده ، نشانهء چيست؟



سلام علیکم
برادر بزرگوار بسیار زیبا بود، به نظرم پاسخ حضرت عالی برای ایجاد کتیبه (در پاسخ به شبهه کننده) مناسب باشد.
با تشکر

ستايشگر;885182 نوشت:
جناب هادی گرامی، جسارت هست، ببخشید، فقط نکته ای به ذهن حقیر رسید. بهتر نیست بجای "به صورت یکسان" نوشته بشه "به صورت عادلانه"؟ چون اصل و بنای شبهات عدل الهی اینه که از کلمه "عدل" بجای کلمه "مساوات" استفاده میکنن و شبهه افکنی میکنن.

سلام علیکم
ضمن تقدیر و تشکر از نکته ای که مطرح فرمودید
حق با شماست منتهی منظور بنده از این یکسان بودن نعمت های الهی این بود که خداوند نعمت های مادی را در سراسر کره زمین گسترده است، و در هر نکته ای از زمین انواع نعمت ها را پراکند است تا عموم انسان ها از این نعمات بهره مند شود، از آسیا گرفته تا اروپا و آفریقا و ... نعمت های الهی پراکنده شده، اگر ظلمی صورت نگیرد و اگر مظلومی به مظلوم بودن خود راضی نباشد کسی به فقر دچار نمی شود، بنابراین اینکه برخی آنچنان ثروت جمع می کنند که هفت نسل هم می توانند از آن استفاده کنند و برخی نیز برای نان شب خود محتاج هستند، مقصر خود انسان است که در امتحان الهی رفوذه شد.

هادی;885583 نوشت:
سلام علیکم
برادر بزرگوار بسیار زیبا بود، به نظرم پاسخ حضرت عالی برای ایجاد کتیبه (در پاسخ به شبهه کننده) مناسب باشد.
با تشکر

سلام به شما
نظر لطفتان است بزرگوار گل
اگر هم کلام بنده نیکو بوده ، دلیلش چند سال شاگردی کردن در این سایت و در حضور اساتیدی مثل شماست

هادی;885582 نوشت:
سلام علیکم
برادر عزیز از اظهار نظرتون تشکر می کنم.
باید توجه کرد که یکی از صفات بارز خداوند، حیکم است لذا کارهایش بر اساس حکمت است؛ بر این اساس فعلی که از خداوند صادر می شود به نحو احسن خواهد بود. لذا عالم هستی به همین نحو که موجود است بهترین حالت برای خلقت جهان و موجودات است و فرض دنیایی دیگر که بهتر از حالت موجود باشد محال است.
انسان هم به همین نحوی که خلق شده است بهترین حالت موجود است، نیازمندی انسان به غذا، پوشاک، مسکن و ... بهترین حالت موجود است و هر گونه فرض دیگر محال بوده و مخالف با حکمت مطلقه خداست.
اما چرا انسان نیازمند خوردن و آشامیدن است؟
همان طور می دانید عالم هستی مراتب مختلفی دارد یکی از مراتب عالَم، دنیای مادی است و مراتب دیگر این عالم عبارتند از عالم مثال (برزخ) و عالم عقول و ملائک(قیامت) هر یک از این عوالم قوانین مختص به خود را دارند. عالم مادّه پایین ترین مرتبه ی عوالم است که نیازمندی در آن بیش از عوالم دیگر است، چرا که ذات عالم ماده چنین اقتضایی دارد، در این عالم انسان برای رشد، نیازمند آب و غذاست و نمی تواند بدون آب و غذا زنده بماند. خصوصیت ذاتی عالم ماده اقتضا می کند انسان برای زنده ماندن باید از منابع غذایی این عالم استفاده کند، انرژی خورشیدی و از این قبیل چیزها نمی تواند جایگزین آب و غذا باشد. اما عوالمی که در رتبه ی بالاتری نسبت به عالم ماده داردند چنین اقتضایی ندارند؛ در عالم قیامت گرچه انسان دارای بدن است اما نیازمند آب و غذا نیست.
بنابراین در بین عوالم هستی تنها عالم ماده چنین اقتضایی دارد، منتهی پرسش بعدی این است که: چرا خداوند انسان را در چنین عالمی خلق فرموده است؟
جواب این است که: دنیا محل عروج انسان به سوی ملکوت است، دنیا سکّوی پرواز انسان به ملکوت است اگر دنیای ماده نبود انسان نمی توانست به ملکوت پرواز کند. خداوند، هم به خصویات انسان و روحیه طغیان گری انسان آگاه بود و هم به خصوصیات ذاتی عالم ماده آگاهی مطلق داشت منتهی برای تحقق بخشیدن به اهداف خلقت، انسان باید در چنین عالمی خلق می شد تا با انتخاب راه درست یا نادرست انسان های خوب و بد از هم تمییز داده شوند. طبق فرمایش خداوند در کتاب شریف قرآن، خداوند اگر اراده می کرد انسان گناه نکند و همه انسان خوبی باشند می توانست چنین کاری بکند اما این با اهداف عالیه ی خلقت منافات دارد. چرا که انسان با امتحان است که به اهداف خلقت نائل می کند، اگر موقعیّتی برای ظلم پیش آمد و نکرد در امتحان سربلند شده است، اگر نیازمندی را دید ولی کمکش نکرد در امتحان رفوذه شده است و ... .
حاصل سخن این است که دنیا چیزی جز محل امتحان نیست و همه ما برای امتحان به این دنیا آمده ایم، دست گیری از مظلوم و مبارزه با ظالم وظیفه ماست، ظلم و تجاوز به حقوق افراد، تجاوز به حقوق کشورهای دیگر و حتی ظلم به فرزند در دنیا ممنوع است منتهی برخی، از این امتحانات رفوذه می شوند و نه تنها موجب شقاوت خود می شوند بلکه باعث می شوند عده ای مظلوم از حقوق خود محروم بمانند.

سلام جناب هادی ..
پاسختون ... دقیقا همون پاسخی هست که وقتی هر پاسخگو به بن بست میرسه از اون پاسخ استفاده میکنه ...

حکمت خداست !!!

شما جواب هر شبهه ای رو که ندونین میتونین همین جمله 6 نقطه ای دو حرفی رو بزارین جلوش و تمام . اصولا جواب خوبی هست منم تصمیم گرفتم اگر رفتم اون دنیا از همین جمله استفاده کنم .

جواب هر سوالی رو به همین صورت بدم ...

چرا روزه نگرفتی .... میگم لابد توش حکمتی بوده .
چرا دیگران رو مسخره کردی ... میگم لابد توش حکمتی بوده .

وقتی نظام احسن این همه مشگل داره .. لابد حکمتی داره یه تاره مویه منم بیرون بوده . البته فکر نکنم حکمتش رو کسی متوجه بشه ... حتی اگر توضیح بدم هیچ کس با کفشهای من راه نرفته که بتونه بفهمه چرا موهام رو بیرون میزاشتم .

سلام علیکم
هرمیون بزرگوار وقتی طبیب برایتان نسخه می پیچد شما بدون هیچ اعتراضی نسخه پزشک را مو به مو عمل می کنید تا مرضی که بر شما عارض شده برطرف شود. اگر نسخه ی پزشک را عمل نکنید پزشک شما را مواخذه خواهد کرد که چرا نسخه را عمل نکردید چرا فلان دارو را استفاده نکردی! چرا فلان پرهیز را نگه نداشتی و ... .

پزشک بر اساس معلوماتی که در طی چندین سال کسب کرده، حکیمانه نسخه می پیچد و یقینا دلیلی برای تک به تک دستورات خود دارد، اما ممکن نیست دلایل بسیاری از دستورات را فی المجلس به شما توضیح دهد لذا اگر شما دلیلش را جویا شوید خواهد گفت اگر دنبال دلیلش هستی سال ها باید در نزد اساتید طب تلمذ کنی.
خداوند حکیم بر اساس علم و حکمت و شناختی که از مخلوقات خویش دارد یقینا هدفی از این خلقت داشته است، دستوراتی را برای انسان صادر فرمود تا انسان با عمل به نسخه ی انسان ساز، بتواند به اهداف عالیه خلقت نائل آید. خداوند علیم بر اساس علم مطلقه اش می داند انسان برای رسیدن به اهداف خلقت چه عملی را باید انجام بدهد و چه عملی را نباید انجام بدهد. برخی از حکمت های اعمال در روایات بیان شده اند اما ممکن است بسیاری از آن ها در روایات بیان نشده و یا به دست ما نرسیده باشد. خداوندی خدا به این است که دستور بدهد و بندگی انسان به این است که اطاعت کند، چنانکه کار طبیب نسخه پیچی است و وظیفه مریض اطاعت و عمل کردن است.
حکمت یعنی همین، حکمت یعنی اینکه خداوند بر اساس جایگاهی که در آفرینش دارد هیچ عملی را بدون دلیل واجب نمی کند و به هیچ عملی بدون دلیل امر نمی کند و یقینا هر دستوری که از جانب خداوند باشد در راستای اهداف خلقت است. حال اگر شخصی به این نکته از معرفت رسید هر دستوری که از جانب خداوند باشد با جان و دل می پذیرد و بدان عمل می کند گر چه حکمت آن برایش معلوم نباشد، ناگفته نماند چه بسا اطاعت پذیری محض از خداوند سبحان انسان را به حکمت های دستورات الهی نیز رهنمون می سازد و انسان با تعبد محض نسبت به پروردگار به حقایق اعمال و باطن اعمال راه پیدا می کند.
ممکن است برای حجاب(مثلا) حکمت هایی گفته شود اما به هر صورت ممکن است حکمت وجوب حجاب چیز دیگری باشد که هنوز برای انسان معلوم نشده باشد. در هر صورت سخن در این است که بر اساس حکمت بالغه ی خداوند سبحان امور عالم ماده بر اساس علل مادی اداره می شود، یعنی هر معلولی علتی دارد و از هر علتی معلول خاص آن پدید می آید. نعمت های الهی در کره ی زمین پراکنده شده و به حدی نعمت فراوان است که همه ی انسان ها می توانند به یک اندازه از آنها بهره مند شوند. اما اگر کسی یا قومی مانع رسدن نعمتی به دیگری گردید آن فرد از نعمت محروم می شود. لذا خداوند احکام خاصی را قرار داد تا کسی به حق کس دیگر تجاوز نکند و ... . اگر عالم به نوع دیگری بود انسان نمی توانست به اهداف خلقت نائل آید؛ انسان باید بین انتخاب دو راه مخیر باشد تا با مبارزه بتواند به هدف نهایی خلقت نائل شود .