حکم استحباب تعدد زوجات!

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد شفا

علــی;609598 نوشت:
سلام
مطلبی در مورد استحباب تعدد زوجات شنیده بودم می خواستم از صحت آن آگاهی پیدا کنم ، آیا از نظر فقهی تعدد زوجات مستحب است؟
نظر مرحوم امام و آیت الله سیستانی


سلام علیکم

طبق نظر مرحوم امام وآیت الله سیستانی:

العروة الوثقی مع تعالیق الامام خمینی
العرو الوثقی(با تعلیقه آیت الله سیستانی):
کتاب نکاح ،مساله 2:

(مسألة 2): الاستحباب لا يزول بالواحدة، بل التعدّد مستحبّ أيضاً، قال اللّٰه تعالى:
«فأنكحوا ما طاب لكم من النساء مثنىٰ و ثلاث و رباع»، و الظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع، بل المستحبّ أعمّ منهما و من التسرّي بالإماء.

استحباب نكاح به گرفتن يك زن ساقط نمى‌شود بلكه تعدد مستحب است. و ظاهر آن است كه استحباب مختص به نكاح دائم يا منقطع نباشد بلكه تسرّى به كنيز نيز مستحب است.

شفا;610076 نوشت:
استحباب نكاح به گرفتن يك زن ساقط نمى‌شود بلكه تعدد مستحب است. و ظاهر آن است كه استحباب مختص به نكاح دائم يا منقطع نباشد بلكه تسرّى به كنيز نيز مستحب است.

سلام
لطفا بگید این استحباب شرایط خاصی دارد یا نه؟ شامل همه مردان میشود یا نه؟
یا اگر تعدد زوجات و صیغه منجر به فروپاشی زندگی اول مرد شود در این صورت هم تعدد زوجات مرد مستحب است؟
در شرایط کنونی که خانمی حاضر است حتی به قیمت فروپاشی زندگی خود و فرزندانش زیر بار تعدد زوجات شوهرش نرود آیا باز هم باید مرد رو به تعدد زوجات دعوت کرد؟

واقعا چرا مردا انقدر به این موضوع گیر میدن؟متاسفانه همین چیزا هست که باعث میشه جامعه دید خوبی مخصوصا به مدای مذهبی نداشته باشه و بگن که آره یه زن داره 10تا صیغه!!

به خدا دارید اینجوری مسلمونی رو بد جلوه میدید.

من قصد رد این حکم رو ندارم!ولی اگه قرآن حجت هست توی خود قرآن هم نوشته برای تعدد زوجات باید عدالت رو رعایت کنید که شما مردان هرگز نمی توانید عدالت را برقرار کنید.(وَ لَنْ تَسْتَطيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ)

و این که آقایونی که دنبال تعدد زوجات هستن ببین آیا خود امام خمینی این کارو کردن؟؟؟؟؟؟؟؟

شبـنم;610119 نوشت:
سلام
لطفا بگید این استحباب شرایط خاصی دارد یا نه؟ شامل همه مردان میشود یا نه؟
یا اگر تعدد زوجات و صیغه منجر به فروپاشی زندگی اول مرد شود در این صورت هم تعدد زوجات مرد مستحب است؟
در شرایط کنونی که خانمی حاضر است حتی به قیمت فروپاشی زندگی خود و فرزندانش زیر بار تعدد زوجات شوهرش نرود آیا باز هم باید مرد رو به تعدد زوجات دعوت کرد؟

سلام علیکم سرکار شبنم،
معلوم است که شرایط خودش را دارد و شامل همه نمی‌شود، مطابق قرآن برای برخی حرام است یا لااقل کراهت دارد، اگرچه همه‌ی مستحبات و حلائل خداوند شرایط خودشان را دارند ...
اما بخش دوم صحبتتان یافتن مصداقهای استحباب یا کراهت و وجوب یا حرمت این حلال خداست در شرایط متفاوت، این یک بحث دیگر است و بعید می‌دانم با کلی‌گویی بشود روی آن نظر داد، باید شرایط را کامل توضیح داد تا بدون اما و اگر بشود پاسخ داد، در واقع هر چه بپرسید احتمالا کارشناس محترم خواهند گفت با فرض سؤال اشکال دارد یا ندارد، آنچه تا کنون گفته شده است این است که همینطوری به خودی خود این کار حلال و بلکه مستحب است، نه چیز بیشتر، شرایط می‌تواند این حکم را تغییر دهد، ممکن است برخی از شرایط مدّ نظر شما این حکم را به صورت موضعی باطل کند و برخی هم ضرری به این حکم نزند ....
به طور عمومی اگر حکم حلال خدا مزاحم یک واجب خدا قرار بگیرد آن حلال حرام می‌شود، مثلاً اگر ازدواج دوم مرد حقی را از زنش ضایع نماید و مصداق ظلم به او بگردد، اما اینکه در دین خدا آیا مثلاً زن حق دارد که شوهرش را مال خودش بداند و کسی را با خودش در داشتن او شریک نکند یا خیر و اگر مرد این کار را کرد این کار او چون باعث ناراحتی زن می‌شود ظلم به او خواهد بود خیر فکر نکنم چنین چیزی حلال خدا را حرام کند، ولی به شخصه فکر می‌کنم ممکن است قیودی بر مرد بگذارد، چه آنکه حکم عقل است که هر کاری با کمترین تلفات انجام شود و گرهی با دست باز می‌شود با دهان باز نشود، تعیین این قیود هم شاید کار ساده‌ای نباشد و به خیلی چیزها بستگی داشته باشد :Gig:
یا علی علیه‌السلام

Nla;610121 نوشت:
جسارت نشه ولي چرا ذهن بعضي مردها رو اين حكم أنقد درگير كرده ؟!!! كاش استحباب احكام ديگه هم انقد رو بورس بود !

سلام علیکم سرکار خانم
اگر به این حکم گیر داده نشود که این حکم از رساله‌ها حذف نمی‌شود، به هر حال این هم یک حکم است در کنار احکام دیگر، یک بار برای همیشه رویش همه بتوانند آنرا درک کنند دیگر لزومی ندارد مدام از رساله بیرون آورده شده و شخم زده شود و دوباره در آنجا گذاشته شود.
شما فرض کنید که یک نفر می‌خواهد ازدواج مجدد کند به هر دلیلی و می‌خواهد این کارش مرضی خدا باشد و اگر بفهمد که نیست هم تقوا پیشه می‌کند و به این کار دست نمی‌زند، چنین کسی به دنبال یادگیری دین خداست، آیا پرسیدن این سؤال در یک سایت دینی در بخش فقهی یا هر بخش دیگری اشکالی دارد؟
خوب خانم‌ها اجازه دهند این مسأله برای ما مردان که سؤال داریم حل بشود دیگر، شما هم اگر سؤالی دارید بپرسید، دعوا که نداریم، هر کدام هم که شرایطش را داشتیم اگر خواستیم انجام می‌دهیم و نخواستیم نمی‌دهیم، کسی هم که شرایطش را ندارد می‌فهمد که باید از آن دوری کند چون گناه گناه است چه اسمش زنا باشد و چه دروغ بستن به خدا و چه ازدواج حرام، این ازدواج حرام می‌تواند ازدواج با زن کافر باشد یا ازدواج مجدد یا موقت در شرایطی که از نظر خداوند این ازدواج حرام است.
یا علی علیه‌السلام

شفا;610076 نوشت:
سلام علیکم

طبق نظر مرحوم امام:

العروة الوثقی مع تعالیق الامام خمینی:
کتاب نکاح ،مساله 2:

(مسألة 2): الاستحباب لا يزول بالواحدة، بل التعدّد مستحبّ أيضاً، قال اللّٰه تعالى:
«فأنكحوا ما طاب لكم من النساء مثنىٰ و ثلاث و رباع»، و الظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع، بل المستحبّ أعمّ منهما و من التسرّي بالإماء.
u

استحباب نكاح به گرفتن يك زن ساقط نمى‌شود بلكه تعدد مستحب است. و ظاهر آن است كه استحباب مختص به نكاح دائم يا منقطع نباشد بلكه تسرّى به كنيز نيز مستحب است.

سلام
اگر ممکن است نظر آیت الله سیستانی را هم قرار دهید.

از مسئولین محترم سایت هم در خواست دارم که پست های غیر مرتبط با موضوع فقهی را یا حذف نمایند و یا به تاپیکی دیگر انتقال دهند.

شفا;610076 نوشت:
سلام علیکم

طبق نظر مرحوم امام:

العروة الوثقی مع تعالیق الامام خمینی:
کتاب نکاح ،مساله 2:

(مسألة 2): الاستحباب لا يزول بالواحدة، بل التعدّد مستحبّ أيضاً، قال اللّٰه تعالى:
«فأنكحوا ما طاب لكم من النساء مثنىٰ و ثلاث و رباع»، و الظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع، بل المستحبّ أعمّ منهما و من التسرّي بالإماء.
u

استحباب نكاح به گرفتن يك زن ساقط نمى‌شود بلكه تعدد مستحب است. و ظاهر آن است كه استحباب مختص به نكاح دائم يا منقطع نباشد بلكه تسرّى به كنيز نيز مستحب است.

سلام
امام خمینی که مثل اکثر یا همه مراجع این فتوا را داده اند، آیا خودشان تعدد زوجات داشته اند یا نه؟ اگر نداشته اند به دلیل این بوده که ازدواج مجدد در شرایط خاصی برای ایشان حرمت یا کراهت یا اباحه داشته که ترک کرده اند (دقیقا چه شرایطی)؟ یا این که عمل به مستحب را ترک کرده اند؟

لطفا جواب بدهید.

به نام خدا

سلام عليكم

دوستان گرامي
با توجه به اينكه بررسي فقهي موضوع هنوز به اتمام نرسيده و پستهاي دوستان موضوع رو به سمت و سويي ديگر كشيده اند ،
لذا پستهاي بي ارتباط جدا شده و براي نظارت بحث به كارشناسان محترم گروه كلام ارجاع داده خواهد شد .
لطفاً تا باز شدن آن موضوع در اين تاپيك پستي خارج از مباحث فقهي مرقوم نفرماييد .

[="Tahoma"]سلام و تشکر بابت اقدام به جدا سازی پست های غیر مرتبط

بنده چندین سوال فقهی در مورد این موضوع دارم که می خواهم نظر اسلام را بدانم،(از کاربران محترم در خواست می کنم که پاسخ بنده را ندهند تا کارشناس محترم جناب شفا نظر اسلام را بیان کنند)

1-از نظر شرعی و اخلاقی برای زن پسندیده است که با حکم تعدد زوجات همسرش مخالفت کند در صورتی که مرد شرایط معین شده در شرع برای تعدد زوجات از جمله عدالت را دارا باشد؟
2-آیا زن شرعا و از نظر اخلاقی می تواند برای مخالفت با تعدد زوجات همسرش (در صورتی که مرد تمام شرایط تعدد زوجات را دارا بود) دیگر تمکین نکند و خانه و زندگیش را ترک نماید در صورتی که شوهرش مخالفت این کار او باشد؟
3-آیا جواز تعدد زوجات مربوط به زمانی است که تعداد زنان بیشتر از تعداد مردان باشد و یا اگر چنین شرایطی هم نبود و یا جمعیت مساوی بود (که الان طبق آمار تعداد زنان مجرد در سن ازدواج بیش از مردان مجرد در سن ازدواج است) هم جواز تعدد زوجات پا برجا است؟

چندین سوال دیگر در مورد حکم فقهی تعدد زوجات دارم که ان شاء الله پس از پاسخ جنابعالی به این سوالات عرض خواهم کرد.

شبـنم;610119 نوشت:
سلام
لطفا بگید این استحباب شرایط خاصی دارد یا نه؟ شامل همه مردان میشود یا نه؟
یا اگر تعدد زوجات و صیغه منجر به فروپاشی زندگی اول مرد شود در این صورت هم تعدد زوجات مرد مستحب است؟
در شرایط کنونی که خانمی حاضر است حتی به قیمت فروپاشی زندگی خود و فرزندانش زیر بار تعدد زوجات شوهرش نرود آیا باز هم باید مرد رو به تعدد زوجات دعوت کرد؟

سلام علیکم

این استحباب در خصوص اصل ازدواج است ،که فرموده اند با یک ازدواج استحبابش ساقط نمی شود،واین حکم اولی مساله است که ممکن است(حکم ثانویی پیدا کند) با وجود مفسده یا حرجی شدن، این استحباب برداشته شود.

علــی;610443 نوشت:
سلام و تشکر بابت اقدام به جدا سازی پست های غیر مرتبط

بنده چندین سوال فقهی در مورد این موضوع دارم که می خواهم نظر اسلام را بدانم،(از کاربران محترم در خواست می کنم که پاسخ بنده را ندهند تا کارشناس محترم جناب شفا نظر اسلام را بیان کنند)

1-از نظر شرعی و اخلاقی برای زن پسندیده است که با حکم تعدد زوجات همسرش مخالفت کند در صورتی که مرد شرایط معین شده در شرع برای تعدد زوجات از جمله عدالت را دارا باشد؟
2-آیا زن شرعا و از نظر اخلاقی می تواند برای مخالفت با تعدد زوجات همسرش (در صورتی که مرد تمام شرایط تعدد زوجات را دارا بود) دیگر تمکین نکند و خانه و زندگیش را ترک نماید در صورتی که شوهرش مخالفت این کار او باشد؟
3-آیا جواز تعدد زوجات مربوط به زمانی است که تعداد زنان بیشتر از تعداد مردان باشد و یا اگر چنین شرایطی هم نبود و یا جمعیت مساوی بود (که الان طبق آمار تعداد زنان مجرد در سن ازدواج بیش از مردان مجرد در سن ازدواج است) هم جواز تعدد زوجات پا برجا است؟

چندین سوال دیگر در مورد حکم فقهی تعدد زوجات دارم که ان شاء الله پس از پاسخ جنابعالی به این سوالات عرض خواهم کرد.

سلام علیکم

1-در رابطه با این که زن بخواهد با این امر مخالفت کنند به این صورت که سلب حق ازدواج مجدد را در ضمن عقد شرط کند این شرط باطل است ولی می تواند شرط کندکه اگر مرد ازدواج مجدد کردوکالت بر طلاق داشته باشند.

تذکر:شاید بررسی سیره عملی اهل بیت علیهم السلام در این مورد بتواند مشکل دوستان را در این زمینه حل کند ،که می توانید این امر را از کارشناسان بخش تاریخ سوال بفرمایید.

2-عدم تمکین از طرف زن بخاطر ازدواج مجدد مرد جایز نیست.

3-این استحباب ربطی به شرایط زمانی از جهت آماری ندارد،البته ممکن است بخاطر شرایطی حکم ثانوی پیدا کند.

سلام و عرض ادب

برخی از کاربران عزیز همچنان در این موضوع و سایر موضوعات مباحث سطحی و بی سند و بی ربط با موضوع تاپیک و بحث هایی را از روی تعصب مطرح میکنند در صورت ادامه این روند و کل کل کردن این کاربران آیدی های آنها مسدود و محدود خواهد شد

سلام و تشکر مجدد

سه سوال فقهی دیگر هم در این مورد دارم

1-در برخی از سایت ها خوانده ام که نوشته شده است که با توجه به اینکه هدف از ازدواج به گفته قرآن رسیدن به آرامش است (لتسکنوا الیها) اگر همسر اول مخالف ازدواج دوم باشد از آنجا که به هدفی که اسلام برای ازدواج تعیین کرده است نمی رسد،چنین ازدواجی جایز نیست. آیا ازدواج مجدد در شرایط فوق از نظر شرعی جایز نیست و جواز ازدواج دوم مشروط به رضایت همسر اول و عدم مخالفت وی می باشد؟

2-در مورد استحباب تعدد زوجات فرمودید که " الظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع" در برخی از سایت ها خوانده ام که این استحباب متعه مربوط به کسانی است که همسر ندارند و گرنه متعه در صورت داشتن همسر کراهت دارد،آیا این جمله صحت دارد؟

3-در مورد ازدواج موقت شرط رعایت عدالت وجود دارد؟ چون ظاهرا ازدواج موقت نفقه ندارد نباید نیازی به عدالت داشته باشد.

مدیر سایت;610611 نوشت:
سلام و عرض ادب

برخی از کاربران عزیز همچنان در این موضوع و سایر موضوعات مباحث سطحی و بی سند و بی ربط با موضوع تاپیک و بحث هایی را از روی تعصب مطرح میکنند در صورت ادامه این روند و کل کل کردن این کاربران آیدی های آنها مسدود و محدود خواهد شد

سلام

با این تحدید که شما کردید دیگه کسی جرئت نفس کشیدن ندارد.

ولی من این حکم اسلام را می پذیرم همانطور که خیلی از احکامی که بر علیه مردها هست را می پذیرم احکام اسلام را باید کلی دید والا اگربخواهیم جزئی برخورد کنیم فردا مردها سر نفقه ومهریه و....حکم دیگه می توانند اعتراض کنند وبگویند چرا ولی اینها کنار هم یک زندگی عادلانه را رقم می زند.

شفا;610592 نوشت:
1-در رابطه با این که زن بخواهد با این امر مخالفت کنند به این صورت که سلب حق ازدواج مجدد را در ضمن عقد شرط کند این شرط باطل است ولی می تواند شرط کندکه اگر مرد ازدواج مجدد کردوکالت بر طلاق داشته باشند.

سلام

بزرگوار اینکه شد بازهم به ضرر زن
زن با ازدواج مجدد مرد شوهرش را از دست داده
ان وقت قانون گذار لطف کرده به او حق از دست دادن زندگیشم داده !!!!!!!!
عجبا و صد عجبا !!!!!!!

سلام و عرض ادب
یکی از مسائلی که من در سایتهای مذهبی اصلا دوست ندارم پرداخت زیادشان به "زن"است. یک سایت مذهبی میروی می بینی میخواهند زنان را شست و شوی مغزی کنند که در خانه بنشینند و مغزشان را راکد و رشد نایافته نگه دارند و از اجتماع دور باشند و فقط وظیفه خدمتکاری مرد و فرزند را به عهده بگیرند.
یک سایت مذهبی دیگر میروی می بینی که از زن فقط "4 همسری" و "بینهایت صیغه" و نیاز جنسی مردان و تحریک شدن مردان با فلان تیپ زن و کلا حول و حوش مسائل جنسی است.

ولی سایتهای غیرمذهبی این تفکرات حتی از نصف هم کمتر است! و جالب اینجاست که مذهبیها ادعا میکنند غیرمذهبیها غیراخلاقی و هرزه و ... هستند. در حالی که من عکسش را مشاهده میکنم.

ویان;614171 نوشت:
سلام و عرض ادب
یکی از مسائلی که من در سایتهای مذهبی اصلا دوست ندارم پرداخت زیادشان به "زن"است. یک سایت مذهبی میروی می بینی میخواهند زنان را شست و شوی مغزی کنند که در خانه بنشینند و مغزشان را راکد و رشد نایافته نگه دارند و از اجتماع دور باشند و فقط وظیفه خدمتکاری مرد و فرزند را به عهده بگیرند.
یک سایت مذهبی دیگر میروی می بینی که از زن فقط "4 همسری" و "بینهایت صیغه" و نیاز جنسی مردان و تحریک شدن مردان با فلان تیپ زن و کلا حول و حوش مسائل جنسی است.

ولی سایتهای غیرمذهبی این تفکرات حتی از نصف هم کمتر است! و جالب اینجاست که مذهبیها ادعا میکنند غیرمذهبیها غیراخلاقی و هرزه و ... هستند. در حالی که من عکسش را مشاهده میکنم.

یا الله...
سلام بزرگوار...
سایت های مذهبی تاپیک ها ی دیگه هم داره از اونا استفاده کنید...

برای اینکه کسی اونجا شبهه مطرح نمیکنه وقصد ندارن اسلام را ببرن زیر سوال و اصولا اونجا خبریی نیست ...اگه هم باشه چون حول محور های غیر مذهبیه کسی کاری باهاش نداره

مذهبی و غیر مذهبی را توضیح بدید؟

علــی;610443 نوشت:
-از نظر شرعی و اخلاقی برای زن پسندیده است که با حکم تعدد زوجات همسرش مخالفت کند در صورتی که مرد شرایط معین شده در شرع برای تعدد زوجات از جمله عدالت را دارا باشد؟


با سلام خدمت شما جناب علی
میدانم که سئوال شما با پیشفرض فقهی طرح شده ولی در کنار آن ذکر چند نکته را الزامی میدانم که امیدوارم دوستان توجه کنند.

غیر از شرایط معین شده در شرع برای تعدد زوجات و قبل از همه اینها مرد مومن و مسلمانی که همسر دارد از نظر اسلام حقوقی از جانب همسر بر گردن دارد.که این حقوق کم نیستند :حق پرداخت نفقه متناسب با شان دختر و بدون منت گذاشتن ، پرداخت مهریه در زمان صلح و عندالمطالبه ،بگونه ای که به محبت طرفین آسیبی وارد نشود ...هر مردی که همسری اختیارکند و قصد داشته باشد مهر او را پرداخت نکند از نظر معصیت حکم زناکار را خواهد داشت و به آقایانی که به حج عمره میروند و ار دور و آشناها طلب حلالیت میکنند گفته میشود که شما یک طلبکار درجه اول در خانه دارید که شرع و عقل و اخلاقیات حکم میکند که او را راضی نگهدارید و بدهی مهریه را پرداخت کنید تا زیر دین نمانیدتا حجتان قبول باشد.. این اهمیت مهریه است.
مرد مسلمانی که تحت آموزه های دین رشد یافته است میداند که کار منزل برای زن وظیفه نیست و باید خود در کار منزل با او همراه باشد و در صورت تمکن مالی برای او خدمتکار بگیرد یا بابت هر تلاشی که زن متحمل میشود از شیردادن کودک تا تهیه غذا و آراستگی منزل باید به همسرش اجره المثل پرداخت کتد.جهیزه های گران شرعا وظیفه عروس نیست و اگر برای شروع زندگی جیزی فراهم کرده در واقع تنها کمک کرده که باید لطف او قدر دانسته شود نه اینکه در مقایشه با دیگران قرارگیرد. (ضعفی که در فرهنگ ما هنوز هم پیدا میشود)مرد مسلمان در طول زندگی خود را ملزم به حسن خلق و گذشت میداند و راضی به رضای خداوند است
اگر مردی این ویژگیها را داشت و توانست به همین شکل شئون مادی و اخلاقی را رعایت کند آیا استطاعت آن را خواهد داشت که این شرایط را برای همسر دوم هم فراهم کند.؟ آیا برای جلب محبت زنی دیگر ،انصاف را زیر پا نخواهد گذاشت و به دروغ همسر اول خودرا یک زن بد و نامهربان که موجب دلزدگی اوست و با اجبار با او ازدواج کرده یاد نخواهد کرد تا بتواند محبت و دلرحمی زن دیگری را بر انگیزد؟ مگر میشود این ازدواجها خالی از معصیت باشد؟

از نظر استاد علامه طباطبایی اسلام بنای اجتماع انسانی را بر اساس زندگی عقلی و فکری نهاده است و صلاحیت عقلی را در نظر می گیرد، بنابراین تجویز تعدد زوجات برای مردان به هیچ وجه بر پایه از بین بردن منزلت اجتماعی زن و هدم حقوق و استخفاف موقعیت او نیست، بلکه این قانون بر مبنای مصالح متعددی[16] بنا شده است (طباطبائی، 1375: ص54) اسلام قانون تعدد زوجات را به طور وجوب و حتی استحباب وضع نکرده است تا هر کسی بخواهد از آن فیضی برده باشد، بلکه اسلام به طبیعت افراد توجه کرده و محاسن و مفاسد و محذورهای آن را بررسی نموده و آنگاه بر مبنای مصلحت اجتماع انسانی آن را تجویز کرده و قیودی از جمله برقراری عدالت بین همسران را مطرح کرده است که البته اکثر افراد نمی توانند دین عدالت را برقرار کنند. (همان، صص56-54)

حال سوال این است آیا نقش زن اول و دوم در زندگی مرد به یک اندازه است؟

وقتی زن اول وارد زندگی مرد می شود، معمولاً مرد به دلیل آنکه در ابتدای زندگی است، در بدترین شرایط مادی قرار دارد و زن اول معمولاً با فداکاری های خود موجب ترقی و تکامل مادی او می شود، به عبارت دیگر زن اول زمان سختی مرد را می گذراند و وقتی مرد به ثروت رسید، زن دوم از گرد راه می رسد و از همان امتیازات زن اول و حتی بیشتر از زن اول برخوردار می گردد، (در بسیاری از موارد نیز چون زن دوم جوان تر و زیباتر است، شوهر امتیازات بیشتری برای او در نظر می گیرد)، بنابراین، طبیعی است که زن اول احساس ظلم کند. بنابراین در معنای عدالت باید تجدید نظر شود و حقوق مخصوص و امتیازات خاصی باید برای زن اول در نظر گرفته شود. در واقع شرط قرآن در تعدد زوجات آشفته نساختن همسر اول و روی نگرداندن از او و اجتناب از بی پناهی او می باشد.

ارشدیت همسر اول را می توان در زندگی پیامبر گرامی اسلام(ص) با خدیجه(س) مشاهده کرد که تا سن 50 سالگی که خدیجه زنده بود، به احترام خدیجه (با آنکه ظاهری پیر و شکسته ای داشتند) ازدواج نکردند و ثانیاً در ازدواج قبیله ای آن زمان، زن نقشی در ثروت شوهر نداشت، بلکه ثروت شوهر از خانواده و قبیله خودش نشأت می گرفت و زنان بر سفره های از پیش آماده حاضر می شدند و بین زن اول و دوم تفاوتی از این باب نبود. اما امروزه اینطور نیست، بلکه معمولاً زن و شوهر از صفر شروع می کنند و با کمک یکدیگر زندگی را سرو سامان می دهند، خصوصاً اگر شوهر در سنین بالا بخواهد زن دوم بگیرد، در این صورت اغلب تمام زندگی خود را مدیون زن اول است، لذا حق ندارد زن اول را حتی اگر از کار افتاده باشد، ادست کم بگیرد، بلکه باید به نوعی ارشدیت او را لحاظ نماید.
ا نگاهی گذرا به زندگی پیامبر (ص) می بینیم که ایشان تا 50 سالگی که خدیجه زنده بود، همسر دیگری نگرفت و سایر ازدواج های متعدد او بعد از 50 سالگی بود که در بسیاری از موارد به قصد سرپرستی زنان بی سرپرست این کار انجام می گرفت. لذا اگر کسی قصد ازدواج مجدد دارد، باید با هدفی به جز اهداف هوسرانی جنسی باشد. لا اقل با استناد به زندگی چنین الگوهایی در دین.


اغلب دلایل چند همسری در شرایط کنونی

کاهش رعایت چارچوب ها در روابط زن و مرد



در مواردی دیده می شود که روابط خانوادگی دوستان با یکدیگر یا محل کار مشکل ساز شده است. خصیصه عمومی این نوع روابط آن است که حریم مَحرم نامَحرم رعایت نمی شود و زمینه را برای ارتباطات بیشتر و گاه ازدواج مجدد فرد فراهم می کند. گرچه بد حجابی هم از عوامل زمینه ساز برای سست شدن خانواده ها عنوان میشود ولی اگر بتوان با بد حجابی تنها توجه مرد متاهل را برای چند لحظه جلب کرد و موجب مقایسه واحیانا دلسردی مقطعی مرد از زنش شد ولی با وجود حق صیغه و ازدواج مجدد با او نه تنها یک نگاه بلکه میتوان در عمق زندگی یک مرد متاهل پیش رفت و با در نهایت نزدیکی قرار گرفتن روح محبت را از کاشانه آنها ربود ودر این صورت نه دین شمای نوعی را که حریم شکسته ای مقصر میداند و نه آن مرد را که بدون هیچ بهانه ای ترا بر همسرش ترجیح داد... فقط همسر اول مظلوم است که چرا با وجود کراهت شدید از مردی که بیوفائی خود را عادی تلقی میکند و پشیمان هم نیست استقبال گرم نمیکند و با وجود افشای بیوفایی ،او را با محبت جلب نمیکند !! در چنین فرهنگی رعایت عفاف و نجابت هم اصالت واقعیش را از دست میدهد وبا خیلی چیزها در تضاد قرار میگیرد!

عادی سازی چند همسری در رسانه ملی

جامعه غرب آخر اضمحلال وسقوط خانواده است و انگار دیگر به ته خط رسیده است اما

هرچه در فیلمهای خارجی سعی بر آنست که محبت بین همسران و روابط پدر با فرزندان به تصویر کشیده شود تا خانواده منسجم تر به نظر برسد و تبلیغ کنند که ما هنوز به خانواده پا بندیم اما اینجا در سریال های تلویزیونی موضوع تجدید فراش مردان همانند یک رویه عادی و معمول نشان داده شده است که قبح انجام این کار را در جامعه از بین می برد. در اکثر این سریال ها مردی هوسران به واسطه عدم خویشتن داری بدون توجه به آثار این کار و بدون اضطرار اقدام به چنین عملی نموده است و فیلم به جای آموزش رفتارهای درست معطوف دوز و کلک مرد دوزنه و بیوفایی های او میشود و جالب آنکه با مجازات های اجتماعی هم مواجه نمی شود.

معمولاً اثرات منفی ازدواج مجدد بر همسر اول بسیار زیاد است که ذیلاً ذکر می شود:

احساس شکست در زندگی

اولین احساس ناخوشایندی که منجر به ناراحتی های دیگر می شود، احساس ناکارآمدی و شکست در زندگی است که بیماری افسردگی را در پی خواهد داشت که به دنبال آن سلامت روانی زن اول مختل می گردد و احتمال ابتلا به ناراحتی های جسمی نیز افزایش می یابد.

احساس تنهایی و کمبود محبت

از آنجا که اکثر مردان چند همسر کمتر عدالت را رعایت می کنند و بیشتر وقت خود را با زن دوم که اغلب جوان تر است، صرف می کنند، لذا زن اول با بی اعتنایی شوهر احساس تنهایی خواهد کرد و این وضعیت بر عدم تعادل روانی او می افزاید، البته این موضوع در مورد زنان جوانتر شدیدتر است، اما زنان مسن تر بیشتر وقت خود را به کودکان شان اختصاص می دهند. این زنان مصاحبت همسرشان برایشان کمتر اهمیت دارد و عمدتاً برای فرزندانشان زندگی می کنند.

رواج بی اعتمادی در خانواده

یکی از اثرات نامطلوب ازدواج مجدد بر زن اول، نابودی حس اعتماد به شوهر می باشد احتمالاً این احساس که شوهر به او خیانت کرده، تمام وجود او را پر خواهد کرد و آن اظهار عشق و علاقة اولیه ای که معمولاً شوهر در سال ها یا ماه های اولیه زندگی نسبت به زن خود ابراز می کند با ازدواج مجدد شوهر فرو می ریزد و زن احساس می کند که شوهرش دیگر او را دوست ندارد و زندگی با او بی فایده است، بنابراین اگر امکان طلاق برایش فراهم باشد، سعی می کند از شوهر دروغگوی خود جدا شود. در واقع در بسیاری از موارد وجود یک زن دیگر در زندگی مردان باعث تضییع حق زن اول می شود.

ادامه دارد...

عکس العمل زن اول در برابر ازدواج مجدد مرد

ناسازگاری در خانواده

چنانچه شوهر بدون موافقت زن اول و بدون دلیل موجه اقدام به تجدید فراش نماید، نازل ترین مرحله ناسازگاری از بداخلاقی و پرخاشگری شروع می شود و معمولاً این ناسازگاری در تشدید عدم رعایت عدالت از سوی شوهر نیز نقش اساسی دارد (زیرا شوهر که با فضای نامناسبی مواجه می شود، تمایل بیشتری به طرف زن دوم پیدا می کند و زن اول تنهاتر خواهد شد) و این سلسله همین طور ادامه می یابد تا وضعیت بدتر می شود و زن اول طیفی از اقدامات عملی نظیر انتقام شخصی علیه شوهر یا انتقام از بستگان او، اقدام قانونی و شکایت به دادگاه را انجام می دهد. 3) در مواردی نیز ممکن است این انتقام جویی توسط فرزند زن اول انجام گیرد

معمولاً مشکلات معینی در خانواده های ناتنی پدیدار می شود. در درجه اول، غالباً یک پدر یا مادر تنی وجود دارد که همراه کودک زندگی می کند و نفوذ او بر فرزندان نیرومند است، بنابراین ممکن است برادران یا خواهران ناتنی به رقابت با هم بپردازند و گاهی اوقات روابط میان فرزند و مادر ناتنی تیره گردد، خصوصاً در شرایطی که همسران مرد رابطة خوبی با هم نداشته باشند، نگرش های منفی خود را به کودکان شان منتقل خواهند کرد. به ویژه اگر مادران از طبقه های متفاوت اجتماعی و دارای زمینه های خانوادگی مختلفی باشند و انتظارات متفاوتی در مورد رفتار مناسب در خانواده داشته باشند که در این صورت احتمال برخورد در عادات و شیوة نگرش قابل ملاحظه است. )) موارد بحرانی جایی است که همسران مرد حسادت ها و رقابت هایشان را به فرزندان شان منتقل کنند و جوی خصمانه در خانواده ایجاد کنند و احساس دشمنی نسبت به برادران و خواهران ناتنی را در فرزندان خود ایجاد نمایند. اثرات اقتصادی- خانوادگی معمولاً تعدد زوجات بعد از فوت شوهر ظاهر می شود. زیرا اگر مردی یک زن داشته باشد، در صورتی که دارای فرزند باشد یک هشتم ارث می برد و درصورتی که مرد فرزندی نداشته باشد همسر او یک چهارم ارث می برد). حال اگر تعداد زنان او بیشتر باشد، حتی اگر چهار زن باشند، باز همان یک هشتم (با وجود فرزند برای مرد و یک چهارم در صورتی که مرد فرزندی نداشته باشد) بین همه آن ها تقسیم می شود. (بهجت، بی تا: ص531) همچنین همین وضع درمورد فرزندانش هم صادق است، یعنی اگر فردی یک زن داشته باشد، طبیعی است که دارای فرزندان کمتری باشد، اما اگر دارای دو زن باشد، تعداد فرزندان او بیشتر می شود طبیعی است که اگر تنها یک زن داشت، تعداد فرزندان به یک چهارم کاهش می یافت و بالطبع به فرزندانش 4 برابر وضع کنونی سهم الارث می رسید.

د) اثرات اجتماعی

اولین تاثیر اجتماعی ازدواج مجدد بر زن اول تحقیر زن از سوی اقربا و آشنایان و متهم شدن او به عدم شایستگی در ادارة زندگی است. زیرا در فرهنگ ایرانی با تجدید فراش مرد این اتهام وارد می شود که زن اول نتوانسته است شوهرش را راضی نگهدارد و به عبارت دیگر مردم او را در هوسرانی شوهرش مقصر می دانند، از دو حیث، اول آنکه به لحاظ جنسی متهم به سرد مزاجی و عدم تمکین نسبت به شوهر می شود و دوم آنکه به لحاظ عاطفی او را در فراهم کردن محیط موافق و مورد دلخواه شوهر بداخلاق و بدسلیقه قلمداد می کنند. از طرفی نیز بسیاری از زنان فامیل نسبت به او احساس ترحم کرده و راه دلسوزی را در پیش می گیرند و این خود بیشتر نمک به زخم او خواهد پاشید.

اقدام به طلاق

یکی از دلایل اصلی درخواست طلاق از طرف زنان، ازدواج مجدد شوهر می باشد. طبق آمار در ایران انواع اعتیاد اولین عامل طلاق و خیانت طرفین و ازدواج مجدد و موقت مردان که بیوقایی تعبیر میشود عامل دوم فروپاشی خانواده هاست.

همکاری و توافق
در شرایطی که مرد با کسب موافقت زن اول یا حتی به پیشنهاد او اقدام به ازدواج مجدد می کند، معمولاً همکاری و توافق وجود دارد. در کشورهایی که چندزنی رواج گسترده دارد همانند کشورهای آفریقای مرکزی معمولاً همسران مرد روابط دوستانه ای دارند و قاعده همکاری و توافق حاکم است.

نگاهی اجمالی به وضعیت قوانین چند همسری در کشورهای اسلامی

در اکثر کشورهای اسلامی شروط و قیودی محکم و شدید جهت محدود کردن تعدد زوجات وضع شده است. مصر، اولین کشوری بود که قانونی در مورد محدودیت آن وضع کرد. کشور مصر در سال 1324ه .ش (1945 میلادی) با وضع قانونی در دو ماده، ازدواج مجدد را منوط به اذن قاضی کرد.
ماده اول: جایز نیست که مرد مزدوج زن دیگری بگیرد یا برای ازدواج مزدوج زمینة سازی کند، مگر به اذن قاضی.
ماده دوم: قاضی حق ندارد به فرد متأهل اجازه ازدواج مجدد بدهد، مگر بعد از جستجو و تحقیق در رفتارش در خانواده و تمکن مالی او و ...
در سوریه و عراق نیز قوانینی شبیه این وضع شد که اذن قاضی لازم است، اما در کشور تونس در سال 1956 قانونی در منع کلی ازدواج فرد متأهل وضع شد که اگر در هر شرایطی زن دوم می گرفت مجازات می شد.
در پاکستان قیود شدیدی برای ازدواج افراد متأهل وضع گردیده است. (احمد طه، 2003: ص 124 و ص 125)
در ایران نیز در قانون حمایت از خانواده مصوب 1353، قوانین زیر در محدود کردن چند همسری وضع شده است:
«ماده 16: «مرد نمی تواند با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند مگر در موارد زیر:
1 رضایت همسر اول

2 عدم قدرت همسر اول به ایفای وظائف زناشوئی
3 عدم تمکین زن از شوهر
4 ابتلاء زن به جنون یا مرض صعب العلاج موضوع بندهای 5 و 6 ماده 8.
5 محکومیت زن وفق بند 8 ماده 8
6 ابتلاء زن به هرگونه اعتیاد مضر برابر بند 9 ماده 8
7 ترک زندگی خانوادگی از طرف زن
غائب بودن و مفقودالاثر شدن زن برابر بند 14 ماده 8» (کاتوزیان، 1377: ص689)

جلوگیری از افراط وتفریط در تعریف چند همسری

این مسأله که ازدواج مجدد برای مردان متأهل فی نفسه یک امر مستحبی نیست که اسلام به آن سفارش کرده باشد، بلکه قانونی است که برای اوقات ضرورت وضع شده است و این حکم برای کسانی است که به دلایلی به آن محتاجند، در غیر این صورت بهترین نوع ازدواج که قرآن نیز به آن سفارش کرده، ازدواج با یک همسر است (فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُوا فَوَحِدَةً) و باید سعی شود از افراط و تفریط ها در این خصوص جلوگیری شود و قوانین بازدارنده از موارد سوء پیشنهاد گردد

در جامعه کنونی ازدواج یک ضرورت است و هر انچه که بتواند به یک امر واجب و ضروری آسیب رسان باشد نمیتواند موجه باشد. بنده از لفظ مستحب استفاده نمیکنم چون چندان تخصصی در آن ندارم ولی آنچه که مسلم است اینست که اگر حفظ کیان خانواده در جامعه اسلامی از ملزومات و اهم واجبات باشد که البته هست بنابر این هر چه که به بنیاد آن لطمه وارد کند و محبت بین زوجین را کم کند نمیتوان از آن به لحاظ اخلاقی و آرمانی عملی مفید فایده استنتاج کرد تا بتوان افراد را به آن توصیه نمود.
من منکر حکمت این حکم الهی نیستم ولی مگر بزرگان نمیفرمایند فرزندانتان را برای نسل خودشان تربیت کنید...

منابع

-پایگاه رسمی حوزه

غلامرضاصدیق اورعی،: «جامعه شناسی مسائل اجتماعی جوانان»، انتشارات جهاد دانشگاهی، مشهد، .

«المیزان فی تفسیرالقرآن»طباطبائی،: ، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، تهران، 1397
.

علامه سید محمد حسینطباطبائی، : «تعدد زوجات و مقام زن در اسلام»

استاد مطهری، «نظام حقوق زن در اسلام»، انتشارات صدرا، تهران، .

«تفسیر نمونه» ایت الله مکارم شیرازی، ، ج3، دارالکتاب الاسلامیه،



یوسف יוסף;614175 نوشت:
برای اینکه کسی اونجا شبهه مطرح نمیکنه وقصد ندارن اسلام را ببرن زیر سوال و اصولا اونجا خبریی نیست ...اگه هم باشه چون حول محور های غیر مذهبیه کسی کاری باهاش نداره


بزرگوار پست بنده چیز دیگری بود. من از پستها و تاپیکهای مردان مذهبی در خصوص زن نوشته بودم. خوب این افراد مثلا مذهبی که قصد زیر سوال بردن اسلام را (حداقل به نظر خودشان) ندارند! من گفتم مردان مذهبی فقط فکر و ذکرشان زن است و مایلند تعداد بیشتری زن را تصاحب کنند و اسلام را وسیله ای برای رسیدن به هواهای نفسشان قرار داده اند و در اکثر سایتهای مذهبی تمام کوشش و تلاش مردان برای شست و شوی مغزی زنان در جهت رسیدن به علائقشان است. مثلا در بحث متعه چنان از حکم خدا و پیامبر سخن میگویند اما اگر بگویی حاضری دختر یا خواهرت صیغه شود ناراحت میشوند. اگر بگویی چرا هیچ یک از زنان و دختران ائمه اطهار صیغه نشدند می گویند هرکسی طبق شرایطش عمل میکند. (یا چیزی شبیه این) در صورتی که اگر قانون اسلامی باشد هم موظفند اجرا کنند. دختر ائمه یا غیرائمه ندارد.

اما در سایتهای غیرمذهبی مردان اینگونه نیستند که با هر بهانه ای دنبال یافتن راهی برای به تصرف درآوردن عده کثیری زن باشند و تازه ادعای اخلاق و صیانت نفس و پرهیز از افراط و نهی از منکر و امر به معروف هم داشته باشند!
کلا فرد مذهبی به نظر من کسی است که از شهوات دوری کند. میخواهد پرخوری باشد، هرزگی باشد یا دروغگویی یا ... همه اینها در مجموعه شهوات قرار میگیرد و با این تعریف من شخصا فکر میکنم مردان مسلمان را نمیتوان مذهبی به شمار آورد.

جالب است اگر زنان از حق و حقوقشان بگویند یا آنها را فمینست و اومانیست و غیره می نامند یا سریعا پستها حذف و تهدید میشوند. این یعنی که پاسخ منطقی برای ظلم علیه زنان وجود ندارد و به جز سرکوب راهی برای اقناع آنان نیست. خوب اگر پاسخ منطقی داریم که چرا من زن باید حقوقم نصف مرد باشد بگویید. اگر ندارید بگویید نداریم نه اینکه دست به تهدید و ارعاب بزنید و در ذهن من این سوال را به وجود آورید که اسلام دینی زن ستیز است. نه تنها در احکام بلکه حتی در رفتار مردان قرن جدید.
مثلا روحانیون میگویند برده داری که در قرآن ذکر شده الان به سبب شرایط جامعه موردی برای انجامش وجود ندارد و این حکم قرانی را به روز کرده اند اما حاضر نیستند احکام قرانی دیگر مربوط به زن را بروز کنند! این کار بجز نشانگر جامعه مرد سالار چیز دیگری نیست.

علــی;610851 نوشت:
سلام و تشکر مجدد

سه سوال فقهی دیگر هم در این مورد دارم

1-در برخی از سایت ها خوانده ام که نوشته شده است که با توجه به اینکه هدف از ازدواج به گفته قرآن رسیدن به آرامش است (لتسکنوا الیها) اگر همسر اول مخالف ازدواج دوم باشد از آنجا که به هدفی که اسلام برای ازدواج تعیین کرده است نمی رسد،چنین ازدواجی جایز نیست. آیا ازدواج مجدد در شرایط فوق از نظر شرعی جایز نیست و جواز ازدواج دوم مشروط به رضایت همسر اول و عدم مخالفت وی می باشد؟

2-در مورد استحباب تعدد زوجات فرمودید که " الظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع" در برخی از سایت ها خوانده ام که این استحباب متعه مربوط به کسانی است که همسر ندارند و گرنه متعه در صورت داشتن همسر کراهت دارد،آیا این جمله صحت دارد؟

3-در مورد ازدواج موقت شرط رعایت عدالت وجود دارد؟ چون ظاهرا ازدواج موقت نفقه ندارد نباید نیازی به عدالت داشته باشد.

سلام علیکم

1-جواز ازدواج دوم مشروط به رضایت همسر اول و عدم مخالفت وی نیست.
2-این جمله ای که در سوال فرمودید از جهت شرعی صحت ندارد،اگر چه ممکن است از جهت اخلاقی بصورت دیگر باشد.
3-در مورد ازدواج موقت شرط رعایت عدالت، به معنای رعایت حق همخوابی وحقوق دیگری که در ازدواج دائم هست وجود ندارد.

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

شفا;610076 نوشت:
سلام علیکم

طبق نظر مرحوم امام وآیت الله سیستانی:

العروة الوثقی مع تعالیق الامام خمینی
العرو الوثقی(با تعلیقه آیت الله سیستانی):
کتاب نکاح ،مساله 2:

(مسألة 2): الاستحباب لا يزول بالواحدة، بل التعدّد مستحبّ أيضاً، قال اللّٰه تعالى:
«فأنكحوا ما طاب لكم من النساء مثنىٰ و ثلاث و رباع»، و الظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع، بل المستحبّ أعمّ منهما و من التسرّي بالإماء.

استحباب نكاح به گرفتن يك زن ساقط نمى‌شود بلكه تعدد مستحب است. و ظاهر آن است كه استحباب مختص به نكاح دائم يا منقطع نباشد بلكه تسرّى به كنيز نيز مستحب است.


سلام
1- نظر مشهور مراجع تقليد درباره ازدواج موقت چيست آيا نظر ايشان بنابر حاشيه هايي كه بر عروه زده اند استحاب است؟
2- اگر ازدواج موقت مستحب است آيا در سيره عملي ائمه و پيامبر(‌صلوات الله عليهم ) به اين استحباب عمل شده يا فقط براي ديگران مستحب است؟[/]

تازه برای خودشون مستحبشم کردن!!!! خدایااااا

أَوَلَمْ یَرَ الإنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ ﴿٧٧﴾ سوره یس آیه 77

ترجمه انصاریان: آيا انسان ندانسته که ما او را از نطفه اي [پست و ناچيز] آفريده ايم و اينک ستيزه گري آشکار است؟
ترجمه مکارم: آیا انسان نمى‏داند كه ما او را از نطفه‏اى بى‏ارزش آفریدیم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه) به مخاصمه آشكار (با ما) برخاست!

خدا همه ی ما رو به راه راست هدایت کنه

negin84;703763 نوشت:
تازه برای خودشون مستحبشم کردن!!!! خدایااااا

شما چرا اینقدر حرص میخورید؟ آدم که نباید بخیل باشه :Nishkhand:

خروار خروار صواب مفت و مجانی بدون اینکه حساب و کتابی داشته باشه... مردم دلشون خوشه این خوشی رو ازشون نگیرید تو رو خدا

[="Tahoma"]

negin84;703763 نوشت:
تازه برای خودشون مستحبشم کردن!!!!

کسی بدون حکم خدا مستحب نکرده بلکه یک عده آن را حرام کرده اند!
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حدّ، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی‌دارد.

[="Tahoma"]

پریزاد;614222 نوشت:
با سلام خدمت شما جناب علی
میدانم که سئوال شما با پیشفرض فقهی طرح شده ولی در کنار آن ذکر چند نکته را الزامی میدانم که امیدوارم دوستان توجه کنند.

سلام
هر چند که مطالب شما خارج از موضوع فقهی می باشد اما بنده نیز به ناچار که این شبهات مطرح شده است به شما پاسخ می دهم،به طور کلی تمام این مواردی که مطرح کردید ناشی از عدم توجه به حکمت الهی در ابعاد مختلف است

اصل تشریع تعدد زوجات توسط شارع مقدس بر اساس حکمت و مصلحت است.

از آنجائیکه اسلام دین کامل و احکام آن تمام و کمال است همۀ جوانب و شرایط را در نظر گرفته است. از اینرو حکم تعدد زوجات، نیز نظیر همۀ احکام دین، بسته به شرایط و اقتضاءات خاص خود، به خیر و صلاح انسان و جامعه است. اگر چه ممکن است با مشکلات و آسیب هائی هم توأم باشد که ترک آن در جامعه به مراتب مشکلات بیشتری به دنبال خواهد داشت!

اصولاً آنچه از طرف شارع مقدس تشریع شده خیر محض است و اگر مشکلات و احیاناً مفسده هائی در بر داشته باشد بدلیل نقص، نارسائی و کاستی های موجود در افعال بشری است.

بدون شک، اگر از یک زاویه به آسیب های تعدد زوجات توجه نموده و در این عرصه، چندین مشکل را از بطن این توجه استخراج می کنیم، با یک تغییرِ نگاه و بررسیِ آن روی سکه و از زاویه ای دیگر، یعنی تصور عدم وجود و امکان تعدد زوجات در این وضعیت به مشکلات عدیده و پیچیده تری دست خواهیم یافت که متأسفانه در حال حاضر، جامعۀ ما بدلایل عدیده ای که البته عموماً از مشکلات و زیاده خواهی های بشری و دور بودن از تعالیم و دستورات دین ناشی می شود، دست و پنجه نرم می کند

امروزه بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران این عرصه، یکی از راه های برون رفت از این بحران را ایجادِ ساز و کارهائی برای به اجرا در آمدن و عملیاتی کردن احکام اسلام می دانند. که البته باید به شیوه ای دقیق و کارشناسانه راهکارهای آن بررسی گردد که آسیب های آن، یا بطور کامل حذف و یا به حداقل ممکن برسد.

نتیجه آنکه امر تعدد زوجات، نیز همچون سایر احکام الهی، حکمی الهی است، برای رسیدن انسان به کمال و سعادت و از سر حکمت و مصلحت، برای جلوگیری فرد و جامعه از گناه و افساد، تشریع شده

ادامه دارد....

[="Tahoma"]آيت الله مصباح يزدی، در جزوه حقوق و سياست در قرآن، درس 209 می نویسد: چرا در اسلام ازدواج موقّت و تعدّد زوجات تجويز شده است؟ آيا اين احکام تبعيض و خلاف حقوق زن نيست؟

همان طور که مى‌دانيد، ازدواج شرعى در اسلام دو صورت دارد:

الف. ازدواج دائم و مادام العمر: يعنى زن و مرد تصميم گرفته باشند تا زمانى که در قيد حياتند، زندگى مشترک داشته باشند که البته اصل در ازداوج هم دوام است.

ب. ازدواج موقّت و محدود به زمانى خاص: مصالح ازدواج موقّت بسيار است که به برخى از آن ه مى‌توان پى برد؛ از جمله:

1. زن در ايام قاعدگى که در هر ماه، چندين روز را در بر مى‌گيرد، به کلى فاقد آمادگى براى مقاربت است؛ حال آن که مرد دائم اين آمادگى را دارد.

2. زن در دوران باردارى و حتى اغلب در دوران شيردهى نمى‌تواند آبستن شود؛ در صورتى که مرد، چه بسا خواهان فرزند ديگرى باشد؛ افزون بر اين که زن در اين مدّت ميل جنسى چندانى هم ندارد.

3. زن يا مرد ممکن است براى تحصيل علم، تجارت يا هر مقصود ديگرى، مدتّى در شهر يا کشورى غير از محلّ اقامت دائم خود مجبور به زندگى باشد. در اين حال، شوهرى که زنش به مسافرت رفته است يا مردى که خود در شهر يا کشور بيگانه زندگى مى‌کند، نياز به همسر دارد.

4. در ازدواج دائم، هزينه زندگى زن به عهده شوهر است و ممکن است مردى توان مالى براى پرداخت مخارج همسر را نداشته باشد.

5. ممکن است قوّتِ غريزه جنسى در مردى چنان باشد که با يک زن ارضا نشود؛ پس ازدواج موقّت، مصالح فراوانى دارد و هرگاه مرد يا زنى به هر دليلى نتواند ازدواج دائم کند و فشار غريزه جنسى او نيز به حدّى باشد که عدم ارضاى آن سبب ناهنجارى هاى جسمى يا روحى يا معصيت شود، ازدواج منقطع، يگانه راه چاره است.

6. در برهه اى از زمان، مصالح اجتماعى يا فردىِ جامعه يا شخص ايجاب کند که تکثير نفوس، آهنگ سريع ترى بگيرد در اين صورت، اگر هر مردى به يک همسر بسنده کند، غرض پيشين حاصل نخواهد شد.

7. امکان دارد در بعضى مقاطع تاريخى، تعداد دختران و زنانِ آماده ازدواج جامعه بيش از تعداد مردان باشد. در چنين مواردى، منع تعدّد زوج ها نتيجه اى جز رواج فحشا و ديگر مفاسد اجتماعى مترتّب بر آن نخواهد داشت و در حقيقت، حقّ ازدواج برخى از زنان پايمال خواهد شد. با اين حال، در اسلام هيچ گاه به مردى تکليف نمى‌کنند که بيش از يک زن بگيرد و در عمل نيز از ظهور اسلام تا کنون، در همه جوامع، اکثريّت قريب به اتّفاق مردان (چه مسلمان و چه غير مسلمان) تک همسر بوده اند و هستند؛ ولى به هرحال، واقع بينى، انصاف و تفاوت هاى زن و مرد اقتض مى‌کند که براى اوضاع و احوال خاص نيز چاره اى انديشيده شود. در ضمن روشن شد که در اين احکام، مسأله تبعيض جنسى و نفى حقوق زنان در ميان است.

با توجّه به مصالح ذکر شده (غير از بند 4) و بعضى ديگر از فوايد، ازدواج دائم به يک بار محدود نشده است؛ بلکه به مرد اجازه داده شده است که با قيود و شرايط خاصّى از جمله رعايت عدالت، در يک زمان تا چهار زنِ دائم هم داشته باشد.

يادآورى اين نکته بى فايده نيست که ما مدّعى نيستيم تمام حکمت هاى ازدواج موقّت و تعدّد زوجات (يا ديگر احکام الاهى) همين مواردى است که مى‌فهميم. چه بسا ده ها حکمت ديگر در اين حکم باشد که ما از آن ها آگاهى نداريم.

[="Tahoma"]«فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً» نساء (4)، آيه 3.؛ «و با زنان پاك ازدواج نماييد، دو يا سه يا چهار همسر؛ و اگر ترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نكنيد، تنها يك همسر بگيريد...».

در پاسخ بايد دقت داشت كه ازدواج، هم جلب «مصلحت» است و هم «دفع مفسده و ضرر»؛ ولى اساساً عالم مادى و زندگانى در طبيعت، همراه با نوعى تزاحم و تعارض مصلحت‏ها و تقابل دو قطب مثبت و منفى است و نظام تعدد همسر، اگر در جاى خود قرار گيرد، داراى مزايد قابل توجهى است كه نبود آن، نتيجه‏اى جز براندازى پرده‏هاى عفت و عدم تعادل در نظام خانوادگى و جامعه ندارد. بنابراين، در تحليل مسائل، بايد نگاهى فراگير داشت و همه جنبه‏ها را دقيق سنجيد و صرف تكيه بر خواسته‏هاى يكسويه مرد يا زن، گشايش‏گر نمى‏باشد. بدين جهت ما برخى از حكمت‏ها، فوايد و ضرورت‏هاى نظام تعدد زوجات را بيان مى‏كنيم كه عبارتند از:
1. تعداد زنان همواره بيش از مردان بوده و تعدد همسران، راهكارى جهت تحت پوشش قرار گرفتن زنان فاقد همسر است.
2. بر اثر حوادثى مانند جنگ، افراد زيادى از مردان كشته شده، همسران بيوه آنان بدون تكليف و امكانات باقى مى‏مانند و با جواز انتخاب چند همسرى، مى‏توان مشكل اين دسته را حل كرد.
3. مردان به خاطر مسافرت‏ها و ساير عواملى كه به نوعى از خانه و زندگى دور مى‏افتند، دچار خلاء همسر و محروم از استفاده از فوايد روحى - جسمى او مى‏گردند؛ به عنوان مثال، شخصى ناچار است هميشه نيمى از ماه را در محل كارشان زندگى كنند. در اين موقعيت، چه مى‏توان كرد؟ بگذاريم او در طوفان مشكلات خرد شود يا از تسهيلات ازدواج مجدد بهره‏مند شود تا همچنان سايه‏اش بر سر همسر نخست باقى بماند؟
4. در موقعيت‏هايى مثل عادات ماهيانه، باردارى و...، محدوديت‏هاى فراوانى حاصل مى‏گردد و روشن است كه روش جايگزينى توأم با حفظ عدالت، بهترين گزينه است.
5. بناى اسلام بر عدم سخت گيرى در زندگى انسان‏هاست و خداوند دوست دارد بندگانش از نعمت‏هاى خلق شده، استفاده كنند. چرا كفار و غربى‏ها بتوانند غرايز خويش را از راه‏هاى گوناگون حرام ارضاء نمايند؛ ولى براى مؤمنين هيچ راه حلالى وجود نداشته باشد؟ روشن است كه گاهى همسر مردى دچار مشكلات جسمى يا شرايطى مى‏شود كه اگر مرد، اجازه ازدواج مجدد نداشته باشد، مسلماً به گناه مى‏افتد. يا شرائط جسمانى برخى از مردان طورى است كه محدود كردن او به زندگى با يك زن، او را به حرام مى‏كشاند.
خلاصه بناى اسلام بر آزادى جنسى، تا حدى است كه مفسده مهمى ايجاد نكند و اين مسئله، اگر براى زن‏ها هم مفسده نداشت، خداوند اجازه مى‏داد؛ ولى با توجه به اختلاط نسل و برخى خصوصيات جسمى زنان، اين مسئله براى آنان تجويز نشده است.
6. شهوت مردان، تهاجمى است و شهوت زنان انفعالى؛ از اين رو، زن با داشتن يك شوهر، به گناه نمى‏افتد؛ ولى ممكن است مرد با داشتن يك زن، به گناه بيفتد.
7. در بسيارى از مواقع، تعدد زوجات براى زن اول، منافع فراوانى دارد؛ يعنى علاوه بر اين كه شوهر او از آلوده شدن به گناه حفظ مى‏شود، از تحميل خواسته‏هاى مرد به زن اول، در شرايطى كه براى زن اول هم زيستى با مرد موقتاً مشكل باشد، جلوگيرى مى‏كند و به عبارت ديگر، بخشى از سختى‏ها از دوش زن اول برداشته مى‏شود و در فرض‏هايى كه او نياز به استراحت دارد، آزادتر مى‏باشد و اگر طورى شد كه عمل زناشويى مقدور نگرديد، مرد ناچار به طلاق دادن او نيست و مى‏تواند تا آخر عمر، با او زندگى كند و نيازهاى خويش را با ازدواج مجدد تأمين نمايد.
8. زن بايد فكر كند كه تجويز تعدد زوجات، فقط به ضرر او و به نفع زنان بى‏سرپرست نيست؛ زيرا همان زنان نيز روزى سرپرست داشتند و چه بسا همين زن خداى ناكرده، در آينده دچار همان درد گردد. از اين رو، خوب است زنان شوهردار خود را به جاى كسانى بگذارند كه هيچ امكان ازدواجى حتى تا آخر عمر، برايشان وجود ندارد؛ به جز شوهر نمودن به يك مرد زن‏دار.
نكته مهم:
خداوند، خداى همه زن‏هاست؛ نه فقط خداى زنانى كه موفق به ازدواج شده‏اند. زنانى در جامعه هستند كه به دليل فقر يا قيافه يا بيوه بودن، كسى به عنوان همسر اول، به سراغ آنها نمى‏رود و در نتيجه، تشريع اين حكم در مرحله اول به نفع گروهى از زنان است و اين كه گفته مى‏شود كه تعدد همسر، ظلم به زن است، سخن درستى نيست؛ زيرا منع آن، ظلم به گروه ديگرى از زنان است و از طرفى، شرط ازدواج مجدد، رعايت عدالت نسبت به همسر اول است و اين شرط، مسئله ظلم را به طور كلى منتفى مى‏كند.
اصولاً خالق نظام احسن، بايد به فكر همه اركان جامعه - اعم از فرد و اجتماع - باشد و مصالح همه را در نظر بگيرد و در اين بين، مردانى هستند كه به دليل شرايط خاص شغلى، جسمى، فردى و اجتماعى، نيازمند چندهمسرى مى‏باشند و منع آن، ظلم به آنهاست.
نكته مهم ديگر:
چندهمسرى، در اسلام واجب نيست؛ بلكه جايز است؛ به عنوان مثال: ما مباحات و حلال‏هاى فراوانى در دين داريم و جايز بودن آن همه مباح و حلال، بدين معنا نيست كه يك فرد از همه آنها استفاده كند؛ بلكه هر شخص به تناسب نياز خود از حلال‏هاى خداوند بهره‏مند مى‏شود و اگر نياز نداشت، اقدام نمى‏نمايد. در مباح و جايز بودن چندهمسرى براى مردان نيز همين مسئله مطرح است. مسلما افراد فراوانى هستند كه يا نياز به چنين مسئله‏اى ندارند و يا امكان آن برايشان وجود ندارد. در پايان تذكر اين مطلب مفيد است كه اين حكم همانند ساير احكام دينى، برگرفته از منبع علم و حكمت الهى و مقرون به علت است و عموم مؤمنين بايد عبوديت و اطاعت خود را از احكام، عملاً و اعتقاداً حفظ كنند. از اين رو، چه بسا همين حكم، نوعى امتحان براى مردان، زنان و دين‏داران باشد.

[="Tahoma"]

negin84;703901 نوشت:
نویسنده آیا اصلا زن را به عنوان انسان قبول داره؟ یا قبول داره ولی بعنوان وسیله ای در خدمت مرد؟

سلام
این تاپیک در قسمت احکام ایجاد شده و به سوالات احکام پاسخ می دهد می توانید همین سوال که مربوط به احکام شرعی نیست را در قسمت مربوط به خود بپرسید تا پاسخ بگیرید!

اما چون شبهه مطرح شده پاسخ می دهم که اصل جواز تعدد زوجات به نفع زنان است تا مردان زیرا زن دوم و سوم و چهارم منافع خود را در ازدواج با مردی که همسر دارد می بیند و اگر غیر این بود ازدواج نمی کرد و شوهر هم همینطور یعنی حکم تعدد زوجات به نفع سه زن و یک مرد است که منفعت زنان در این حکم از لحاظ عددی بیشتر لحاظ شده است تا مردان! و اگر هم کسی این وسط وسیله شده باشد به عنوان خدمت، مرد وسیله برای پاسخ به نیاز های روحی و جسمی سه زن دیگر شده است نه زن وسیله باشد!

قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشر و مصلحت تمام جامعه وضع شده است. در جامعه بشری واقعیت های زیر انکار ناپذیر است:

1. مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آنها تشکیل می‏دهند.

2. بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانی‏تر است.

3. زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.

4. زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست می‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.

این عوامل موجب بر هم خوردن تعادل میان مردان و زنان می‏شود و برای حفظ سلامت جامعه و افراد آن ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم:

أ. مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواسته‏ های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.

ب. مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.

ج. کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آنها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.

از میان این سه راه، اسلام راه سوم را اختیار کرده است که آن هم برای حفظ حقوق زنان بوده است نه مردان!

علــی;703913 نوشت:
[="Tahoma"]
سلام
این تاپیک در قسمت احکام ایجاد شده و به سوالات احکام پاسخ می دهد می توانید همین سوال که مربوط به احکام شرعی نیست را در قسمت مربوط به خود بپرسید تا پاسخ بگیرید!

اما چون شبهه مطرح شده پاسخ می دهم که اصل جواز تعدد زوجات به نفع زنان است تا مردان زیرا زن دوم و سوم و چهارم منافع خود را در ازدواج با مردی که همسر دارد می بیند و اگر غیر این بود ازدواج نمی کرد و شوهر هم همینطور یعنی حکم تعدد زوجات به نفع سه زن و یک مرد است که منفعت زنان در این حکم از لحاظ عددی بیشتر لحاظ شده است تا مردان! و اگر هم کسی این وسط وسیله شده باشد به عنوان خدمت، مرد وسیله برای پاسخ به نیاز های روحی و جسمی سه زن دیگر شده است نه زن وسیله باشد!

قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشر و مصلحت تمام جامعه وضع شده است. در جامعه بشری واقعیت های زیر انکار ناپذیر است:

1. مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آنها تشکیل می‏دهند.

2. بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانی‏تر است.

3. زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.

4. زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست می‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.

این عوامل موجب بر هم خوردن تعادل میان مردان و زنان می‏شود و برای حفظ سلامت جامعه و افراد آن ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم:

أ. مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواسته‏ های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.

ب. مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.

ج. کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آنها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.

از میان این سه راه، اسلام راه سوم را اختیار کرده است که آن هم برای حفظ حقوق زنان بوده است نه مردان!


بله کاملا حق با شماست و کاملا به نفع زن است زن دوم سوم و چهارم. ولی نباید منکر این شد که زندگی زن اول کاملا نابود میشود. این عرف جامعه است و جدای از احکام شرعی قابل بررسی می باشد.

[="Tahoma"]

negin84;703921 نوشت:
بله کاملا حق با شماست و کاملا به نفع زن است زن دوم سوم و چهارم. ولی نباید منکر این شد که زندگی زن اول کاملا نابود میشود. این عرف جامعه است و جدای از احکام شرعی قابل بررسی می باشد.

سلام
ناراحت شدن زن اول دلیلی بر تعطیل کردن قانون جواز تعدّد زوجات نمی شود؛ هم چنان که ناراحت شدن یکی از طرفین دعوا که محکوم شده، موجب تعطیلی دستگاه قضایی نمی گردد. ضمن این که زن های دوم و سوم از داشتن هوو ناراحت نمی شوند، بلکه ناراحتی آنها به این دلیل است که با چشم خود بی عدالتی مردان هوس باز و ستم گر را مشاهده کرده و می کنند؛ چنان که برخی از مردها پس از گرفتن زن دوم، در کمال بی رحمی و سنگ دلی، همسر اول را با فرزندان خود به کلی رها ساخته و حق و حقوق آنان را ظالمانه پایمال کرده اند و باعث بیماری زن اول و آوارگی اعضای خانواده شده اند.(که اسلام به این مورد مخالفت است و شرط رعایت عدالت را گذاشته است که نسبت به زن اول ظلمی نشود)

در مقابل، برخی دیگر از مردانِ با ایمان و منصف هستند که عدالت را در میان همسران خود رعایت کرده و می کنند و زن هایشان با کمال صمیمیت در کنار هم به زندگی ادامه می دهند. کسانی هم هستند که یک زن بیشتر ندارند و همواره از ناسازگاری می نالند و علت اصلی، عدم آشنایی با وظایف اسلامی یا عمل نکردن به آنهاست. به قول شاعر:

وظیفه زن و مرد ای حکیم دانی چیست؟

یکی است کشتی و آن دیگری است کشتی بان

چو ناخداست خردمند و کشتی اش محکم

دگر چه باک ز امواج و ورطه طوفان

ما سه راه بیشتر نداریم

1- به زن دوم و سوم و چهارم بگوییم نیاز دارید به شوهر و شوهری که همسر نداشته باشد برای شما به دلایل مختلف نیست به جهنم باید بسوزید و بسازید که اینجا حق سه زن تضییع می شود!

2-به زن اول بگوییم چون تو مخالفی و حقت ضایع می شود یکنفر هستی و سه زنی که شوهر ندارند و در صورت ازدواج نکردن زندگیشان نابود می شوند سه نفر پس حقوق آن سه نفر بر حقوق تو ارجحیت دارد و تو را طلاق می دهد و با سه زن دیگر ازدواج می کند که اینجا حقوق سه زن حفظ می شود و حقوق یک زن ضایع می شود!

3- به زن اول بگوییم که خودخواهی یا حسادت خود را کنار بگذار قرار نیست شوهرت با ازدواج با زن دیگری حقوق تو را ضایع کند بلکه شرط عدالت وجود دارد که اینجا حقوق هر چهار زن حفظ می شود!

که اسلام راه سوم را انتخاب کرده که حقی از هیچ یک از زنان ضایع نشود و مرد با رعایت عدالت نسبت به همسر اول همسر دوم و سوم و چهارم داشته باشد که هم حق زن اول از بین نرود و هم زن دوم و سوم و چهارم حقوقشان محفوظ باشد!

علــی;703931 نوشت:
[="Tahoma"]
سلام
ناراحت شدن زن اول دلیلی بر تعطیل کردن قانون جواز تعدّد زوجات نمی شود؛ هم چنان که ناراحت شدن یکی از طرفین دعوا که محکوم شده، موجب تعطیلی دستگاه قضایی نمی گردد. ضمن این که زن های دوم و سوم از داشتن هوو ناراحت نمی شوند، بلکه ناراحتی آنها به این دلیل است که با چشم خود بی عدالتی مردان هوس باز و ستم گر را مشاهده کرده و می کنند؛ چنان که برخی از مردها پس از گرفتن زن دوم، در کمال بی رحمی و سنگ دلی، همسر اول را با فرزندان خود به کلی رها ساخته و حق و حقوق آنان را ظالمانه پایمال کرده اند و باعث بیماری زن اول و آوارگی اعضای خانواده شده اند.(که اسلام به این مورد مخالفت است و شرط رعایت عدالت را گذاشته است که نسبت به زن اول ظلمی نشود)

در مقابل، برخی دیگر از مردانِ با ایمان و منصف هستند که عدالت را در میان همسران خود رعایت کرده و می کنند و زن هایشان با کمال صمیمیت در کنار هم به زندگی ادامه می دهند. کسانی هم هستند که یک زن بیشتر ندارند و همواره از ناسازگاری می نالند و علت اصلی، عدم آشنایی با وظایف اسلامی یا عمل نکردن به آنهاست. به قول شاعر:

وظیفه زن و مرد ای حکیم دانی چیست؟

یکی است کشتی و آن دیگری است کشتی بان

چو ناخداست خردمند و کشتی اش محکم

دگر چه باک ز امواج و ورطه طوفان

ما سه راه بیشتر نداریم

1- به زن دوم و سوم و چهارم بگوییم نیاز دارید به شوهر و شوهری که همسر نداشته باشد برای شما به دلایل مختلف نیست به جهنم باید بسوزید و بسازید که اینجا حق سه زن تضییع می شود!

2-به زن اول بگوییم چون تو مخالفی و حقت ضایع می شود یکنفر هستی و سه زنی که شوهر ندارند و در صورت ازدواج نکردن زندگیشان نابود می شوند سه نفر پس حقوق آن سه نفر بر حقوق تو ارجحیت دارد و تو را طلاق می دهد و با سه زن دیگر ازدواج می کند که اینجا حقوق سه زن حفظ می شود و حقوق یک زن ضایع می شود!

3- به زن اول بگوییم که خودخواهی یا حسادت خود را کنار بگذار قرار نیست شوهرت با ازدواج با زن دیگری حقوق تو را ضایع کند بلکه شرط عدالت وجود دارد که اینجا حقوق هر چهار زن حفظ می شود!

که اسلام راه سوم را انتخاب کرده که حقی از هیچ یک از زنان ضایع نشود و مرد با رعایت عدالت نسبت به همسر اول همسر دوم و سوم و چهارم داشته باشد که هم حق زن اول از بین نرود و هم زن دوم و سوم و چهارم حقوقشان محفوظ باشد!


در صورتیکه زن اول راضی نباشد عدالتی هم که خداوند در قران فرموده بی معنی می شود. زن دوم سوم و چهارمی که شما میفرمایید مسلما از روی لطف شوهر بدلیل عدم انتخاب در جامعه به هر دلیل، طلاق گرفته یا قیافه بد نمی باشند و همیشه جذابیتشان باعث انتخابشان می شود.
موضوع قفل شده است