حکایتی جالب از مباحثه علمی دو مرجع شیعه

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
حکایتی جالب از مباحثه علمی دو مرجع شیعه


ماجرای خواندنی مباحثۀ آخوند خراسانی و آیت الله سید محمد کاظم یزدی طباطبایی (ره) از بیان حضرت آیت الله شبیری زنجانی.

مباحثه سید یزدی با آخوند خراسانی

يكى از اخوان مرعشى از قول آميرسيد على يثربى ظاهراً از قول آقا ضياء عراقى نقل كردند: آخوند خراسانى و سيد محمد کاظم یزدی طباطبایی صاحب عروۀ، زمانى هر دو درس اصول مى‏گفته‏اند و بحثشان نيز پيرامون مقدمه واجب بود. آخوند، ذات «مقدمه را واجب» مى‏شمرد و سيد «مقدمۀ موصله» را.
فرزندان حاج آقا محسن عراقى (حاج آقا مصطفى و برادرش) در درس آخوند و سيد حضور مى ‏يافتند و بحث را تعقيب مى‏كردند. زمانى‏كه به درس آخوند ‏رفتند، ايشان براى اثبات نظريه خودش ادلّه و براهينى قوى اقامه مى‏كرد؛ چندان كه آن دو قانع گرديدند و هوادار نظريه آقاى آخوند شدند؛ اما بعد كه به درس مرحوم سيد رفتند، مرحوم سيد بر نظريات مخالف خويش در باب مقدمه واجب (و از آن جمله: مبانى نظر آخوند) نُقوض و ايرادات مختلفى را وارد ساخت و اينان ديدند كه اشكالات سيد ظاهراً وارد و بى ‏جواب است و نظريه مرحوم آخوند قابل دفاع نيست.
مع الوصف زمانى هم كه اشكالات ياد شده با آخوند در ميان نهاده مى‏شد، ايشان آنها را پاسخ مى‏گفت و به همين گونه، سيد نيز متقابلاً با وارد ساختن نقوض تازه، از نظريه خود دفاع مى‏كرد؛ فرزندان حاج آقا محسن عراقى درمانده بودند كه كدام نظريه را برگزينند؟.
آخرالامر گفتند اين طور نمى‏شود! خوب است هر دو استاد را در مجلسى واحد جمع كنيم تا حضوراً در اين مسأله با هم بحث كنند و معلوم شود كه حق با كيست؟.
مجلسى تشكيل دادند و از هر دو دعوت كردند. پس از تشكيل مجلس و حضور آخوند و سيد در آن، گفتند كه: شما دو بزرگوار، هر دو اصول مى‏گوييد و بحثتان نيز درباره وجوب مقدمه است، منتهی شما (خطاب به آخوند) ذات مقدمه را واجب مى‏دانيد و شما (خطاب به سيد) قائل به مقدمه موصله هستيد. امروز مى‏خواهيم ببينيم كدام نظريه درست است و غرض از دعوت شما آقايان نيز روشن شدن همين امر است.
سيد رو به آخوند كرد و خطاب به ايشان گفت: شما در باب مقدمه، غير از حرف هاى آقاى كلانتر (ميرزا ابوالقاسم، مقرّر معروف درس شيخ انصارى) مطلبى اضافه داريد؟. آخوند مى‏گويد: خير، همان حرف هاست. ما ذات مقدمه را مطلقاً واجب مى‏دانيم.
مرحوم سيد نقضى بر نظريه وى وارد كرد و گفت: اگر كسى در آب غرق شد و طريق رسيدن به او و نجات وى، منحصر در عبور از خانه زيد باشد، شما مى‏فرماييد اگر كسى نه به قصد نجات غريق، به آن خانه برود، بايد نمازش بدون رضاى صاحب‏خانه درست باشد؛ چون خانه مزبور، حسب فرض، طريق منحصر براى نجات غريق است و ورود به آن خانه ـ از باب مقدمه ـ واجب است و نمى‏تواند حرام باشد؛ لذا نماز كسى هم كه بدون قصد نجات وارد آن خانه شده، بايد صحيح باشد. آيا شما ملتزم به صحت نماز چنين كسى هستيد؟؛ با قول به وجوب ذات مقدمه ناگزير بايد ملتزم به چنين چيزى بشويد؛ در حالى كه درست نيست.
مرحوم آخوند براى يافتن پاسخ اين اشكال، عميقاً به فكر فرو مى‏ رود؛ چندان‏ كه از مجلس و اوضاع و احوال آن غافل مى‏گردد. سكوت و تفكر آخوند مدت نسبتاً زيادى ـ ظاهراً حدود يك ساعت و نيم ـ به طول مى‏ انجامد و آسيد محمد كاظم يزدى پس از گذشت نيم ساعت، وقتى مى ‏بيند از پاسخ خبرى نيست، برخاست و مجلس را ترك كرد. چندى بعد آخوند سربرداشت و گفت: «جواب را پيدا كردم!» و سراغ سيد را مى‏گيرد.
آشيخ على شاهرودى ـ از شاگردان آخوند كه به درس سيد نيز رفته بوده است ـ مى‏گويد: خوب شد سيد رفت و الاّ اگر مانده بود به مجرّد شنيدن پاسخ شما، چند نقض ديگر به شما وارد مى‏كرد كه شما بايد براى يافتن پاسخ آنها ساعت ها فكر مى‏كرديد!.
منبع: کتاب شیعه، جلد 4