حكم مرتد

تب‌های اولیه

118 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

رضا;312211 نوشت:
هركس از مسلمانان از اسلام برگردد(مرتد شود) وپيامبري حضرت محمد-صلي الله عليه و سلم- را انكار كند وبه او نسبت دروغ دهد، براي هركسي كه مي‌شنود خون او مباح است

فکر کنم باید چند تا سلاح سرد و گرم از یه جایی جور کنم! داوطلب دستیار قتل فوری نیازمندیم!

[="Tahoma"][="Green"]

صالح;312446 نوشت:
حجیت احکام فقهی به این نیست که استدلال عقلی محکمی داشته باشد، بلکه حجیت احکام به قوی بودن مراحل استنباط است، و در مراحل استنباط،‌ تعبد به کتاب و سنت نهفته است، و اگر قرار بود ملاک احکام شرعی استدلال عقلی باشد نیازی به وحی نبود، همان عقل انسانها ملاک بود و بس!!!!

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
استاد این مسئله رو اگر میشه در جای دیگه مطرح بشه فکر کنم بهتره

چون الان در بهره ای از زمان قرار داریم که نمی شه درست تصمیم گرفت

ببخشید تقصیر ما نیست خودتون بهتر میدونید شرایط موجود در اخر زمان و همچنین غیبت امام عصر(عج)

اگر میشه بحث رو از این زاویه بررسی کنید

الان یک فردی که اثیر فتنه است و همچنین در زمان اخر الزمان قرار دارد
بخواهد بین دو کلام قضاوت کن چگونه باید حقیقت رو کشف کند؟

الان یک طرف سخن مجتهدین است و حکم شرعی

و یک طرف هم سخن غیر انان

یکی میگه مرتد باید کشته شه ودیگری اشکال وارد می کند

حال این وسط میزان چیست؟

که به تبع محکم ترین میزان در عقاید ما قران است

اگر این حکم در قران هست
بفرمیایید بگویید

چون وجه شرعی و معتبر بودن آن مقایر نبودن ان با کلام الله است غیر از این است؟

بتبع مراجع نیز با قران تطبیق می دهند اگر نمی دهند ما چگونه باید اعتماد صرف کنیم؟

و خیالمان جمع باشد که در قیامت مارا با یهودیان محشور نمی کنند؟

و هزاران سوال دیگر

که باید به انها جواب داده بشه تا هجتیت کلام مجتهد ثابت بشه

و یه بخش اعتقادی این حکم است که چرا یک مرتد نمی تواند تبلیغ عقیده اش را نماید؟

بگذارید من یک سوال بپرسم

آیا یک مرتد اجازه ندارد تبلیغ کند یا هر جور تبلیغی را نمی تواند بکند؟

یکی هست مطالب علمی اش را تبلیغ می کند و یکی نه میاد با اهانت به قران و رسول خدا و امثالهم سو تبلیغ می کند

حکم هر دو یکسان است؟

البته من تلاش می کنم در این زمان در مورد مسائلی که منجر به فتنه شده است چون شتری دو ساله باشم

:Gol:

و در مورد این مطلب قضاوتی ندارم[/]

[="Tahoma"][="Green"]

شریعت عقلانی;312076 نوشت:
به هر حال ارادی یا غیر ارادی مهم نیست. هر فردی در طی مراحل تحقیقاتش ممکن است قایل به یک نظری باشد که در ادامه تحقیقاتش به خلاف آن برسد.

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

در مراحل تحقیق قائل بودن به یک نظر ممکن است در نتیجه تحقیق تاثیر بگذارد

ادم در هر تحقیق باید بدنبال حق و حقیقت باشد و بدور از تعصبات و با عقل سلیم که عقلی دور از هوس و شهوت و گناه است به بررسی بپردازد

تا نتیجه ای قابل قبول حاصل گردد
ان شاء الله

شریعت عقلانی;312162 نوشت:
آیا حکم مسلمانی که مثلا مسیحی شده و به تبلیغ مسیحیت می پردازد و حکم مسیحی ای که از اول مسیحی بوده و در جامعه اسلامی به تبلیغ مسیحیت می پردازد یکی است؟

این سوال در تخصص بنده نیست

اما بگذارید یک سوال بپرسم

اگر کودکی داشته باشید آیا اجازه می دهید هر کاری را بکند و دست بر چاقوی برنده بزند؟
اگر دو کودک داشته باشید که یکی از انان دست به چاقوی برنده بزند آیا نباید کاری کنید تا آن یکی کودک هواسش جمع باشد؟
آیا نباید اندیشه ایی اتخاذ کنید که کودکانتان با احتیاط چاقو را بدارند ؟
و...

شریعت عقلانی;312162 نوشت:
ین سوال از این جهت حائز اهمیت است که بدانیم که تبلیغ تفکر باطل در نظام اسلامی حکمش اعدام است یا صرفا تبلیغ تفکر باطل از طرف شخص که قبلا مسلمان بوده فقط حکمش اعدام است؟ اگر حکم اولی اعدام نباشد مثال هایی که زدید جهت استدلال از اعتبار ساقط می گردد.

حکم بسته بشرایط فرق ممکن است بکند و بیان احکام در تخصص حاکم شرع است

شریعت عقلانی;312162 نوشت:
ایشان معتقد بود که باورهای دینی اسلام آنقدر قوی هست که حتی با وجود تبلیغ مارکسیسم در نظام اسلامی ما می توانیم با قدرت از عقایدمان دفاع کنیم و نگذاریم که مردم از دینشان برگردند.

بله قوی است اما هر چیز که اندیشه قوی داشته باد اما در مسیر درست قرار نگیرد آیا مناسب است؟

بگذارید یک مثال بزنم

در عصر حاضر اگر برق فشار قوی را همین طوری بدون در نظر گرفتن کابل مناسب در اختیار مردم قرار دهند آیا مناسب است؟

طبیعتا خیر

این برق باید در کابل های مخصوص جراین داشته باشد و با قرار گرفتن در کانال های دیگر بنا به نیاز مردم و تجهیزات مردم به انان عرضه شود اگر همه برق قوی آزادانه در اختیار مردم قرار گیرد مشکل خواهد داشت و موجب از بین رفتن مردم می شود!

شریعت عقلانی;312162 نوشت:
البته دو مسئله را هم نباید قاطی کنیم. تبلیغ صرف ادیان دیگر هیچ ضرری به نظم عمومی نمی زند. همان طور که می دانید در اکثر کشورهای غربی تبلیغ ادیان آزاد است و البته نظم عمومی هم جریان دارد.

تبلیغ رو باید روش تحقیق و بررسی کرد که در سوالم از جناب کارشناس بحث پرسیدم

باید تعاریف دقیق آزادی و نظم رو داشت

که مثلا همین تبعیذ نژادی در جوامع غرب آیا نظم است یا بی نظمی؟

شریعت عقلانی;312186 نوشت:
همانطور که همه می دانیم تقلید در اصول دین جایز نیست و بر هر مسلمانی واجب است در مورد دینی که انتخاب می کند تحقیق کرده باشد. این امر در مورد اصل وجود خدا هم صادق است. یعنی تا زمانی که برای فردی تحقیقا مشخص نشده که خدا وجود دارد یا نبوت هست یا جهان آخرت وجود دارد نباید به آنها التزام داشته باشد تا حقیقت هر کدام از اینها برایش مکشوف باشد.

این حرف نمی تونه بطور کامل صحیح باشد

چون

1-ممکن است فردی به خدا معتقد باشد اما بخواهد خدا را بشناسد
2-فردی خدا را نمی شناسد اما می خواهد بشناسد و...

اینکه خدا هست یا نیست برای همه مردم یکسان است و همه خدایی را می شناسند و دنبال چرایی خلقت اند

یکی با پاسخ به این چرایی به خدای حقیقی که مسلمین به ان اعتقاد دارند می رسد

یکی به بت می رسد

اصول یک چیز اثبات شده اند اما شناخت انان تحقیقی است

برای هر تحقیقی پایبند بودن به اصول لازم است

مثلا اگر با فردی بحث می کنیم و هی از این شاخه به شاخه دیگر بپرد و اصول بحث را رعایت نکند طبیعتا بحث به سر انجام نمی رسد!

اگر اصول تحقیق هم رعایت نشود تحقیق به نتیجه نمی رسد

شریعت عقلانی;312186 نوشت:
1. اگر شخص باید با تحقیق اصول دینی را که می خواهد به آن ملتزم شود بپذیرد پس چرا مسلمان زاده را مسلمان می نامیم و در شناسنامه اش مهر مسلمانی بر او می زنیم؟

مهر در شناسنامه دلالت بر مسلمانی نمی کند

بلکه ان مهر منجر به حرمت خونش در جامعه مسلمانان و شناخته شدن نسب و پدر و... است

اگر همان کس که در شناسنامه اش مسلمان است مرتد شود و برای حاکم شرع ارتداد ثابت شود حکم ان اجرا

می شود

شریعت عقلانی;312186 نوشت:
2. آیا شرایط تحقیق منصفانه و بدون تبعیض در جامعه ما فراهم است؟ آیا پیروان همه ادیان آزادی یکسانی در تبلیغ دینشان دارند؟ آیا اگر بنده بخواهیم راجع به مثلا وجود خدا با یک ملحد گفتگو کنم و در این زمینه تحقیق نمایم شرایط برایم به آسانی فراهم است؟ مسلما پاسخ تمام این سوالات خیر است. ( متاسفانه )

از دیدگاه من همه انان خیر نیست و بسته به شرایط فرق دارد

امیدورام خداوند متعال توفیق هدایت به اینجانب بدهد و مارا به راه راست هدایت نماید:Gol:[/]

با سلام به شما دوست گرامی

کبوتر حرم الزهرا;312905 نوشت:
استاد این مسئله رو اگر میشه در جای دیگه مطرح بشه فکر کنم بهتره

جایگاه مسائل عقلی در استنباط احکام شرعی مسئله ای است کاملا تخصصی، اینطور نیست که هر که عقل دارد بتواند قضاوت کند فلان مسئله شرعی صحیح است چون مطابق عقل است و صحیح نیست چون مخالف عقل است.

اگر به مطالبی که از ابتدای تاپیک طرح شده دقت بیشتری نمائید، خواهید دید که چه راحت می خواهند مسئله قتل مرتد را به این دلیل که خلاف عقل است، خلاف شرع نیز معرفی کنند، لذا چاره ای نبود که کمی اشاره به مسائل عقلی در سیر استنباط حکم شرعی نمایم.

کبوتر حرم الزهرا;312905 نوشت:

حال این وسط میزان چیست؟

که به تبع محکم ترین میزان در عقاید ما قران است

اگر این حکم در قران هست
بفرمیایید بگویید


آنان که قتل مرتد را غیر عقلی می دانند برایشان فرقی نمی کند مستند این حکم در قرآن باشد یا خیر، غیر عقلی غیر عقلی است.

دستور ذبح نوجوانی (حضرت اسماعیل) توسط پدرش (حضرت ابراهیم) عقلائی است؟ کدام غیر عقلائی تر است؟ قتل مرتد یا قتل نوجوان بی گناه؟!

پس نمی توان کیلوئی و ندانسته خود را به جای فقیه نشاند و قضاوت کرد.

کبوتر حرم الزهرا;312905 نوشت:

چون وجه شرعی و معتبر بودن آن مقایر نبودن ان با کلام الله است غیر از این است؟

بتبع مراجع نیز با قران تطبیق می دهند اگر نمی دهند ما چگونه باید اعتماد صرف کنیم؟


این نیز یک مسئله تخصصی بوده و از عهده غیر مجتهدین ساخته نیست.

مخالفت با کلام الله یعنی چه؟

معنای مخالفت چیست، مخالفت به تباین یا تناقض یا عام و خاص و مطلق و مقید، و معلق و منجز و... همه اینها مبحث مفصلی در اصول فقه دارد. برای بررسی و حلاجی هرکدام از اینها ماه ها وقت صرف می شود.

علاوه بر این، یکی از اشکالاتی که مخالفان قتل مرتد اقامه می کنند، نبودن حکم قتل مرتد در قرآن است، بر فرضی که چنین آیه ای در قرآن نباشد که هست (اینجا) پاسخ این است که مگر همه احکام شرعی در قرآن است؟

پس سنت و سیره پیامبر و عترت (سلام الله علیهم اجمعین) چه می شود؟ حدیث ثقلین چه می شود؟

به جرأت می توان ادعا کرد که 90٪ احکام شرعی در قرآن نیست، بلکه در روایات مطرح گشته است، که فقط و فقط متخصصین فنّ، قدرت استخراج آنها را دارند.

ضمن اینکه طلب کردن همه مسائل دینی از قرآن،‌ بر خلاف آموزه های قرآنی است، خودِ قرآن بارها و بارها تأکید کرده که در کنار قرآن، رجوع به نظر افراد معتبر دیگری لازم است(1) مگر اینکه بمانند عمر خطاب قائل به حسبنا کتاب الله شویم که آن بحث دیگری است.

کبوتر حرم الزهرا;312905 نوشت:

بتبع مراجع نیز با قران تطبیق می دهند اگر نمی دهند ما چگونه باید اعتماد صرف کنیم؟

و خیالمان جمع باشد که در قیامت مارا با یهودیان محشور نمی کنند؟

و هزاران سوال دیگر

که باید به انها جواب داده بشه تا هجتیت کلام مجتهد ثابت بشه


اگر کسی به کلام مجتهد اطمینان ندارد خود برود حوزه علمیه درس بخواند و مجتهد شود، یا راه احتیاط را بر گزیند، در این تاپیک نمی توان به این بحث و هزاران سؤال دیگر پرداخت.

کبوتر حرم الزهرا;312905 نوشت:

و یه بخش اعتقادی این حکم است که چرا یک مرتد نمی تواند تبلیغ عقیده اش را نماید؟

بگذارید من یک سوال بپرسم

آیا یک مرتد اجازه ندارد تبلیغ کند یا هر جور تبلیغی را نمی تواند بکند؟

یکی هست مطالب علمی اش را تبلیغ می کند و یکی نه میاد با اهانت به قران و رسول خدا و امثالهم سو تبلیغ می کند

حکم هر دو یکسان است؟


این مسئله در اوائل این تاپیک پاسخ داده شد به پست شماره 15 مراجعه نمائید.
اصلا بحث تبلیغ سائر ادیان، بر خلاف قانون اساسی است که مردم آن را حاکم ساختند.

بله! گفتگوی علمی در محافل و محیط های خاص، حساب دیگری دارد که سیره اهل بیت علیهم السلام نیز چنین بوده است، که یکی از آنها باز کردن فضائی برای طرح شبهات است، مناظرات امام صادق و امام رضا علیهما السلام یکی از آنهاست.

اما اینکه یک بچه مسلمان از دین برگردد و آزادانه (حتی بدون توهین) دلائل گرایش به دین دیگری را بیان کند، صحیح نیست، زیرا با حق مردم که قانون اسلامی را حاکم ساختند سازگار نیست.

و آخرین نکته اینکه:

مسئله قتل مرتد (بمانند هزاران مسئله دیگر) یک بحث درون دینی است، و ربط دادن مسائله درون دینی به مسائل اعتقادی صحیح نیست، و الا باید برای همه مسائلی که به عقل بعضیها جور نیاید، دلیل عقلائی آورد، مثل دیه ارثیه نفقه حجاب جهاد خمس ازدواج (دائم و موقت) طلاق عده و ....

به شما و سائر دوستان حاضر در بحث، توصیه می کنم مطالب تاپیک را از ابتدا مطالعه نمائید.

موفق باشید.
ـــــــــــــــــ
1.برای توضیح بیشتر به تاپیک:
حسبنا کتاب الله دروغی مغرضانه
مراجعه نمائید.

تارک دنیا;312310 نوشت:
با سلام و عرض ادب حق با شماست، امید بود که پس از گذشت سی سال جامعه اسلامی به چنان بینشی میرسید که خواسته اساتیدی چون ایت الله مطهری در مورد تبلیغات آزاد بوقوع میپیوست و دپارتمان هر مکتبی تشکیل میشد ، با بحث و تحقیق حق ازباطل شناخته میشد و البته یقین دینی در همه سطوح به حدی میرسید که دیگر تبلیغات ادیان و عقاید مختلف موجب تهدید و تضعیف دین نبود .ولی شرایط جامعه امروز با آن دوره پرشور بسیار متفاوت است.متاسفانه علاوه بر دشمنیهای خارجی ، از داخل هم عملکرد ضعیف فرهنگی ، عدم پاسخگویی صحیح به نیازهای جامعه و سوء استفاده از دین و ایجاد بدبینی موجب لطمه هایی به دین شد و خود به خود راه را برای نفوذ جریانهای فکری مخالف باز کرد . نمیتوان منکر این ضعف شد. در شرایطی که زیر ساختهای فکری و عقیدتی درست پایه ریزی نشده باشد هر تبلیغ مذهبی و فرقه ای تهدیدی جدی قلمداد میشود و مسلما تاثیر فردی که از اسلام به مسیحیت گرایش پیدا کرده در این تبلیغ بسیار عمیقتر و گسترده تر از تبلیغ یک فرد مسیحی است همانطور که مسیحیانی که مسلمان میشوند بیشتر از یک مبلغ مسلمان میتوانند در نشان دادن حقانیت اسلام تاثیر گزار باشند. در جوامع سکولارهم اگرچه تبلیغ ادیان آزاد است ولی از آنجا که باید تاثیر دین در حوزه اجتماعی به حد اقل برسد و امری کاملا شخصی تلقی شود لذا با مظاهر اجتماعی دین برخورد میشود و مثلا اگر تغییر دین فرد به اسلام منجر به تغییر پوشش او باشد دیگر شکل اجتماعی به خود گرفته و همانطور که میدانید در محیط کار و تحصیل با محدودیتها و محرومیتهایی روبرو خواهد بود. وقتی در جامعه ای زندگی کنیم که بر اساس آموزه های الهی دین خود را برترین بداند گرایش به هر اعتقاد دیگری به منزله تنزل از پله مافوق است و طبیعیست که حکومتی که داعیه دار هدایت عامه است با تبلیغ سایر ادیان و این نوع دموکراسی اساسا همنوایی ندارد و حکما مخالفت خواهد کرد، حتی اگر خود در معرفی و اجرای نظام اسلامی دچار کاستی های بسیاری باشد.

با سلام.
بنده با نظر شما کاملا موافقم. ولی قبول دارید بالاخره باید از یک جایی شروع کرد. 33 سال است که تو گوش ما می خوانند ما در شرایط حساس کنونی هستیم. حال به نظر شما کی باید این شرایط حساس خاتمه پیدا کند؟ اصلا به نظر شما این شرایط حساس را چه کسی بوجود آورده است؟ سهم خودمان در بوجود آمدن این شرایط حساس بسیار بیشتر از بیگانگان است. بنده هم قبول دارم تغییر ناگهانی در آزادی ادیان در جامعه به فروپاشی دین اسلام می انجامد. چرا؟ چون واقعا در این 33 سال هیچ کاری نکردیم؟ به نظر شما ما چند مطهری و امثال او را تربیت کردیم؟ ما در معرفی درست دین اسلام به مردم خودمان بسیار بد عمل کردیم. لذا این شرایط بوجود آمد. ولی به نظر من می توان کم کم شروع کرد و آزادی ادیان را به تدریج در جامعه تعریف کرد به گونه ای که به دین مردم ما آسیبی نرسد.

با سلام خدمت جناب صالح کارشناس محترم.
قبلا هم عرض کردم این انجمن انجمن کلام و عقاید است نه فقه و حدیث و نه پاسخ گویی به مسایل شرعی یا قضایی یا ... .
در این انجمن باورهای دینی به مدد عقل اثبات می گردد. لذا این تاپیک از همان ابتدا غلط عنوان شد و غلط ادامه پیدا کرد و غلط هم هنوز باز است و ادامه دارد. پیشنهاد می کنم به تاپیک های حدیث یا فقه و احکام شرعی منتقل گردد. بنده فلسفه می خوانم و در این انجمن فعال هستم. معیار پذیرش هر باوری هم برای من عقل است. تحقیق آقای احمد قابل را هم نه از بابت بحث که از بابت مطالعه علاقمندان به دلیل اینکه در دسترسشان نبود آوردم که از شما پوزش می طلبم.
در مورد مواردی هم که عقل قادر به اثباتشان نیست باید بگویم برخی باورها برای عقل حالت ممتنع دارند. یعنی نه آنها را اثبات می کند و نه رد. اصولا هیچ موضعی نمی گیرد. مثلا 2 رکعتی بودن نماز صبح هیچ منافاتی با عقل ندارد و عقل در این باب هیچ موضعی نمی گیردو اصولا تمام احکام عبادی اسلام چنین است. ولی آنجا که احکام اسلام پا را به عرصه اجتماعی باز می کند حساسیت های عقل زیاد می شود. لذا علت حساسیت بنده هم همین بود.
و من الله توفیق

جناب کبوتر حرم الزهرا سلام.
از شما بابت پاسخ گویی همراه با متانت و سعه صدر بسیار سپاسگذارم.
با توجه به پست قبلی بنده از ادامه بحث با شما در این تاپیک معذورم. اگر مایل باشید در گفتگوی خصوصی بحث را دنبال می کنیم.
و من الله توفیق

[="Tahoma"][="SeaGreen"]

شریعت عقلانی;313344 نوشت:
با سلام.
بنده با نظر شما کاملا موافقم. ولی قبول دارید بالاخره باید از یک جایی شروع کرد. 33 سال است که تو گوش ما می خوانند ما در شرایط حساس کنونی هستیم. حال به نظر شما کی باید این شرایط حساس خاتمه پیدا کند؟ اصلا به نظر شما این شرایط حساس را چه کسی بوجود آورده است؟ سهم خودمان در بوجود آمدن این شرایط حساس بسیار بیشتر از بیگانگان است. بنده هم قبول دارم تغییر ناگهانی در آزادی ادیان در جامعه به فروپاشی دین اسلام می انجامد. چرا؟ چون واقعا در این 33 سال هیچ کاری نکردیم؟ به نظر شما ما چند مطهری و امثال او را تربیت کردیم؟ ما در معرفی درست دین اسلام به مردم خودمان بسیار بد عمل کردیم. لذا این شرایط بوجود آمد. ولی به نظر من می توان کم کم شروع کرد و آزادی ادیان را به تدریج در جامعه تعریف کرد به گونه ای که به دین مردم ما آسیبی نرسد.

سلام علیکم
کدوم عقل سلیم اینو تایید کرده که آزادی ادیان در سطح اجتماع، ارزشه که بخوایم دنبال پیاده سازیش تو جامعه مون باشیم؟
بله آزادی داشتن در انتخاب عقیده، و آزادی افکار ارزشه و اسلام هم کاملاً موافقه و عقل هم تایید می کنه . و این چیزیه که در جامعه ی ما هم منع نشده ازش.
حتی جامعه ی ما آزادی بیان هم که دارن : تو همین اسکدین، کاربرایی میان و حرفایی می زنن که به نظر من اصلاً در شأن جامعه ی اسلامی با مذهب رسمی شیعه، نیست اما بزرگتران سایت صبورانه سکوت می کنن. و این صبر البته بجاست.
اما اینکه در سطح اجتماع عده ای بخوان با تبلیغات سوء افکار ضاله ی خودشون،مردم رو از اعتقادات نابی که دارن منحرف کنن خب این مسلماً به سلامت روانی جامعه آسیب می زنه. عقل هم موید اینه که با همچه کسایی بشدت برخورد بشه. همونطور که با قاچاقچیا برخورد می شه؛ با اراذل و اوباش و مفسد فی الارض ها و با خفاش شب ها برخورد میشه.
غیر این در حیطه ی حریم شخصی هیچ کسی ملزم نیست یه دین بخصوص داشته باشه یا از بقیه ادیان منع بشه. تو ایران که این احترام به حریم شخصی بهتر از هرکشور دیگه ای داره اجرا میشه!!
نکته درباره ی مرتد هم همینه: هر کسی که مذهب رسمی نداره در اماکن عمومی، به حکم قانون اساسی که ضامن سلامت هر جامعه ایه؛ احترام بذاره به مذهب رسمی. و تبلیغ ضد اون مذهب نکنه.
اینا همه مواردیه که اتفاقاً سیره ی عقلا موید اونه که! مشکل چیه در باره ی حکم مرتد که عقلی نمی دونینش و آزادی ادیان رو به عنوان یه ارزش، چی تعریف، کردین که با وضعیت فعلی جامعه مون همخونی نداره؟[/]

یه سوالی هم برای من پیش اومده ...

اگر کسی مرتد باشه ... ( از دین خارج شده باشه ) چی کارش میکنن ...

حالت اول :از خودش میپرسن که باید با مرتد چی کار کرد . بعدا اون بلا رو سرش در میارن .
حالت دوم :از دیگران میپرسن چه بلایی باید سرش در آورد .بعد اون بلا رو سرش در میارن .

خوب اون شخص که دیگه اون قوانین رو قبول نداره ... پس چطور احکام اون دین سرش در میاد ؟

صالح;304157 نوشت:

خلاصه اینکه به دو نکته دقت بیشتری کنید:
1- دین غیر اسلام حق نیست، یعنی اسلام و غیر آن مساوی نیست.
2- مردم به دین اسلام (هرچه باشد حتی باطل!!) اجازه حکومت داده و از او می خواهند که دستوراتش را اجرا کند، و حق مردم (اکثریت) باید رعایت شود.

موفق باشید.

این دلیل دومتون که به هیچ وجه از نظر من قابل قبول نیست ... یه مسابقه فوتبال برگزار میشه ... بعدش یه تیم میبره ... آیا تیم برنده اجازه داره قانون تصویب کنه .... مثلا اجازه داه قانون بزاره از این به بعد هر گل من 3 تا حساب میشه .... یا مثلا اجازه داره بگه بقیه تیم ها باید از بین برن و در نزد خداوند فقط یک تیم است آن هم تیم من .

حقوق اکثریت باید اجرا شود ولی اینکه یه عده 100000000000000000000 نفری جمع بشن و بگن به قول شما از روی باطل این 1 نفر باید کشته بشه ... کشتن اون یه نفر از نظر من غیر عقلانی هست . این افراد اجازه دارن برای خودشون تصمیم بگیرن نه برای دیگران .

به نام خدا

عرض سلام و تشکر خدمت دوستانی که در این بحث شرکت داشتند
باید به اطلاعتون برسونم که موضوع تاپیک از مسیر اصلی خودش خارج شده ، به همین دلیل موضوع تا حضور کارشناس و پاسخ ایشان به سوالات دوستان دررابطه با سوال اصلی تاپیک بسته خواهد بود.

با سلام به شما دوست عزیز
منظور حضرتعالی از دو سؤالی که مطرح ساختید:

ftmh_mohammadi;316428 نوشت:
اون شخص که دیگه اون قوانین رو قبول نداره ... پس چطور احکام اون دین سرش در میاد ؟

ftmh_mohammadi;316549 نوشت:
حقوق اکثریت باید اجرا شود ولی اینکه یه عده 100000000000000000000 نفری جمع بشن و بگن به قول شما از روی باطل این 1 نفر باید کشته بشه ... کشتن اون یه نفر از نظر من غیر عقلانی هست . این افراد اجازه دارن برای خودشون تصمیم بگیرن نه برای دیگران .

این است که:
1- قانون، برای کسی اجرا می شود که آن را بپذیرد و اگر نپذیرد خلاف عقل است!
2- قانون برای کسانی لازم الاجراست که قبولش داشته باشند و اگر کسی آن را قبول نداشت آزاد می چرخد!

بعید است شما به دو جمله فوق معتقد باشید، زیرا معنای آن این است اگر کسی دلش خواست در منظر عمومی عریان بگردد و مزاحم نوامیس مردم شود و وقتی به او اعتراض شود که چنین کاری برخلاف خواست مردم بوده و مجازات دارد، در پاسخ گوید که "این قانون را قبول ندارم! کار من طبیعی است که همه انسانها انجام می دهند!!! مجازات چنین کاری خلاف انسانیت و عقل است"

آیا چنین عذری پذیرفتنی است؟ اگر پذیرفته شود زین پس هر کسی که در دادگاه محکوم شود می تواند بهانه کند که قانون را قبول ندارم،‌ آنگاه چه هرج و مرجی که پیش نمی آید.

قتل مرتد نیز چنین است، در واقع مردم مسلمان خواستار چنین قانونی هستند و باید اجرا شود که اگر نشود زیربنای همه قوانین سست و هرج و مرج شدیدی رخ می دهد.

پس هر مسلمانی که نمی خواهد بنده خدا و مطیع رسولش باشد باید حواسش را جمع کند که تبلیغ چنین اندیشه ای بر خلاف قانون بوده و مجازات سختی را به دنبال دارد، و دادگاه، بهانه او مبنی بر قبول نداشتن و غیر عقلائی بودن آن را نمی پذیرد.

موفق باشید.

با سلام
من خیلی به مسائل مقدسات حساسم و خیلی احترام میگذارم.شوهرم برای لج درآوردن و شوخی گاهی جملاتی کفرآمیز به زبان میاورد.آیا این جملات باعث ارتداد یا کافر شدن او میشود؟ آیا باعث حرمتمان میشود؟
ایشان به اصول دینی مقید هستند.برای شوخی با من و به اصطلاح لج من را دراوردن این جملات را گفتند آیا اشکالی ندارد؟ نگران عقدمان هستم.باطل نمیشود؟نظر مراجع و اسلام در اینباره چیست؟

صالح;321516 نوشت:
قتل مرتد نیز چنین است، در واقع مردم مسلمان خواستار چنین قانونی هستند و باید اجرا شود که اگر نشود زیربنای همه قوانین سست و هرج و مرج شدیدی رخ می دهد.

قرآن در زمان رسول خدا (ص) نازل شده. در یکی از آیات خداوند خبر از قومی می دهد که ابتدا ایمان آوردند، بعد کافر شدند، بعد دوباره ایمان آوردند، بعد دوباره کافر شدند.
یعنی دوبار کافر شدند. یعنی دفعه اول که ایمان آوردند، شدند صحابه رسول خدا (ص)، بعد که کافر شدند، مرتد شدند. اما بعد که دوباره ایمان آوردند دوباره صحابه شدند. بعد دوباره کافر شدند و خداوند فرمود اینان دیگر بخشیده نمی شوند.
چگونه رسول خدا (ص) زنده بوده، به بخشی از مردم اجازه داده اند یک بار کافر شوند؟! مگر نمی توانستند همان بار اول که مرتد شدند، اینان را به قتل برسانند؟!
بنده برداشتم از این آیه این است که هر انسانی حق دارد در زندگی یک بار مرتد شود. اما اگر برای بار دوم ایمان آورد، و مجددا دوباره مرتد شد، دیگر بخشیده نمی شود.
فرض کنید یک نفر مسلمان زاده است. به هر دلیل از این دین خوشش نیامده. کافر می شود. مرتد می شود. می گوید خودم انتخاب نکردم. نظر خودم نبوده. دین پدرم بوده. این برهان او عقلانی و پذیرفتنیست. اما اگر خودش با اراده ی خودش ایمان بیاورد، بعد از ایمان آوردن اختیاری، مرتد شود این پذیرفته نمی شود.
این برداشت بنده از این مقوله است.
یا حق

naseruosefnejad;449686 نوشت:
فرض کنید یک نفر مسلمان زاده است. به هر دلیل از این دین خوشش نیامده. کافر می شود. مرتد می شود. می گوید خودم انتخاب نکردم. نظر خودم نبوده. دین پدرم بوده. این برهان او عقلانی و پذیرفتنیست. اما اگر خودش با اراده ی خودش ایمان بیاورد، بعد از ایمان آوردن اختیاری، مرتد شود این پذیرفته نمی شود.
این برداشت بنده از این مقوله است.
یا حق

سلام.
برداشت شما اشتباست
حق یارت

B-neshan;449805 نوشت:
برداشت شما اشتباست

یعنی کسی که فقط در یک خانواده مسلمان به دنیا آمده، بدون اینکه حق انتخاب دین داشته باشد، مجبور است مسلمان باشد؟!
لا اکراه فی الدین.
در دین اجباری وجود ندارد. هرکس مختار است هر دینی انتخاب کند، یا نکند. اما تنها دین اسلام را خداوند قبول می کند. به تمام انسانها هم تا پایان عمرشان خداوند فرصت داده تحقیق کنند و نتیجه بگیرند.
اینکه وسط تحقیقات شخصی او را گردن بزنیم به جهت ارتداد، یعنی اینکه اجازه ندادیم کارش با دین تمام شود. اجازه اتمام تحقیقاتش به او داده نشده، چه بسا خودش به درستی دین پی برد و موحد شد.
جانی را که خدا بخشیده، به جرم قبول نداشتن خدا نمی شود ستاند بنده ی خدا. وگرنه خود خداوند اصلا به همچین موجودی جان نمی داد، یا خودش جان او را می گرفت.
این جهان مرکز آزمون و خطای بشر است. خداوند به انسان ها فرصت داده تا با تحقیق دین یا همان برنامه ی زندگی خود را انتخاب کنند. نه با اجبار.
این دستورالعمل غیردینی که معلوم نیست از کجا آمده، باعث دور شدن بندگان خدا از آئین اسلام خواهد شد. کدام فرد غیر مسلمان دیوانه ای سراغ دارید که با دانستن این شرط مهلک، بیاید مسلمان شود؟
اگر راست می گویید در تبلیغ دین بگویید. به هر فرد غیرمسلمان که دین را برایش تبلیغ می کنید بگویید در این دین هرکس بخواهد می تواند وارد شود، اما اگر خواست خارج شد، او را می کشیم!
بعد ببینید آیا کسی وارد می شود یا نه!
این اصلا از دین و از اسلام نبوده و نیست. هیچ کس به جرم یک بار ارتداد نباید کشته شود. هیچ مسلمان زاده ای به جرم قبول نداشتن دین پدرش که با انتخاب خود او نبوده نباید مجازات شود. وقتی کسی چیزی را خودش انتخاب نکرده، چگونه او را ملزم به رعایت آن امر می شود کرد؟
انسان در طول زندگی فقط بابت مسائلی پاسخگو و مسئول است که خودش انجام داده، یا خودش انتخاب کرده.
این جهان را خداوند برای همین آفریده که انسان در اختیار کامل، راه را انتخاب کند. اگر با تحقیقات و از روی اختیار، دین اسلام را قبول کرد، آخرتش را خریده. اگر نکرد، در امتحان رد شده.
اما اگر کسی را به اجبار وادار کردیم به صورت ظاهری دین را قبول کند، اما در باطن آن را قبول نداشته باشد، فقط منافق پروری کرده ایم. این عمل، باعث ریزش بیشتر از شاخه های درخت دین خواهد شد.
مردم باید آزادانه و با تحقیق راهشان را انتخاب کنند. حقانیت دین اسلام و مذهب حقه اهل بیت (ع) آنقدر روشن و واضح است، که اگر انسان منصف باشد و محقق، به راحتی این دین و این مذهب را قبول کرده و خود را ملزم به رعایت آن می کند و اصلا نیازی به اجبار نیست.
یا حق
موضوع قفل شده است