حق زنان در ایات 6 تا 9 سوره ی نسا

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ghazal sadat;87297 نوشت:
چرا ؟چرا ؟ چرا؟:ghati:

خب حالا چرا خودتو داغون می کنی؟:Moteajeb!:الان میان جواب می دن.

سوء تفاهم شده:khandeh!:

سلام به همه دوستان :Gol:

[="Purple"]دوست عزيز منم مثل شما منتظر ميشم كارشناسان محترم سايت يه جواب خوب و كامل بدن[/]

[="DarkOrchid"] ولي به نظر من [/]

[="Indigo"]مهم حكمه اسلامه كه در حكم و اجراي حكم و احكام لعان بين زن و مرد فرقي وجود نداره .[/]

[="DarkOrchid"] آيه هم همونطور كه خودت اشاره كردي شان نزول خاصي داره و بعد از تهمتي كه مرد به همسرش زده بود نازل شده . به خاطر همين در آيه فقط به تهمتي كه ممكنه مرد بزنه مستقيم اشاره شده با اين ديد نگاه نكن كه :[/]

ghazal sadat;87297 نوشت:
نيست که زنا مدام در حال خیانتند

[="Indigo"]با اين ديد نگاه كن كه خب حتما تعداد مرداني كه به زنان پاكدامن تهمت زنا ميزنن و يا ادعا ميكنن كه پدر فرزندي كه زن بارداره يا به دنيا اومده نيستن بيشتره و در گذشته هم اينگونه بوده و اين آيه خطاب به مردانه و در واقع يه جور مواخذست و هشدار براي اونها كه بدون دليل تهمت نزنيدبا اين ديد نگاه كني اصلا ناراحت نميشي :ok:[/]

سلام
با عرض پوزش از تاخیر
بزودی کارشناسان عزیز پاسخ شما را خواهند داد

ان الله مع الصابرین

نازنين مريم;87337 نوشت:
مهم حكمه اسلامه كه در حكم و اجراي حكم و احكام لعان بين زن و مرد فرقي وجود نداره .

اره عزیزم مطمئنا مهم حکم اسلامه ولی این امر با تعقل در حکم منافاتی نداره .اتفاقا بازار تفاوت های فقهی بین زن و مرد الان خیلی داغه . به نظرم بهتره قبلش ما خودمون در این باره بحثامونو بکنیم تا بعد اگه یکی ازمون پرسید توش نمونیم

نازنين مريم;87337 نوشت:
با اين ديد نگاه كن كه خب حتما تعداد مرداني كه به زنان پاكدامن تهمت زنا ميزنن و يا ادعا ميكنن كه پدر فرزندي كه زن بارداره يا به دنيا اومده نيستن بيشتره و در گذشته هم اينگونه بوده و اين آيه خطاب به مردانه و در واقع يه جور مواخذست و هشدار براي اونها كه بدون دليل تهمت نزنيدبا اين ديد نگاه كني اصلا ناراحت نميشي

این که درسته اما حرف من اینه که چرا اگه یه مردی به یقین رسید که زنش زنا کرده و دید میتونه جای 4 نفر شهادت بده و از حق خودش دفاع کنه
اما اگه یه زنی به یقین رسید که شوهرش زنا کاره و دید نمیتونه و حتما باید 3 تا شاهد دیگه با همه ی شرایط فقهیش داشته باشه تا بتونه حرفشو ثابت کنه و از حقش دفاع بشه و الا حتی حق بیان دردشو نداره

ghazal sadat;87345 نوشت:
حرف من اینه که چرا اگه یه مردی به یقین رسید که زنش زنا کرده و دید میتونه جای 4 نفر شهادت بده و از حق خودش دفاع کنه اما اگه یه زنی به یقین رسید که شوهرش زنا کاره و دید نمیتونه و حتما باید 3 تا شاهد دیگه با همه ی شرایط فقهیش داشته باشه

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام
پاسخ این پرسش دلیل روایی و قرآنی لازم نداره، با دلیل عقلی هم خیلی راحت روشن میشه.
بودن زن شوهر دار با مردی غیر شوهرش اثبات زنا میکنه.
اما بودن مرد زن دار با زن دیگری غیر از همسر مذکور اثبات زنا نمیکنه!
اون زن زناکار بودن شوهرش رو چطور اثبات میکنه؟!
چون ممکنه زن مشروع اون باشه.
در پناه حق:Gol:

ghazal sadat;87297 نوشت:
سلام خدمت همه ی دوستان گل اسک دینی
من یه سوال برام پیش اومده ممنون میشم اگه نظراتتونو راجع بهش بدونم:ok:

سوره ی نور ایه ی 4 همراه با بخشی از تفسیر مرحوم شبر: "والذین یرمون المحصنات "یقذفون العفائف بالزنی،وکذا الرجل اجماعا و تخصیصهن لخصوص الواقعه"ثم لم یاتو باربعه شهداء فاجلدو هم ثمانین جلده و لا تقبلوا لهم شهاده ابدا و اولئک هم الفاسقون"

ایه ی 6 و 7 و 8 و 9 سوره ی نور: "والذین یرمون ازواجهم و لم یکن شهداء الا انفسهم فشهاده احدهم اربع شهادات بالله انه لمن الصادقین""والخامسه ان لعنه الله علیه ان کان من الکاذبین""و یدرء عنه العذاب ان تشهد اربع شهادات بالله انه لمن ااکاذبین ""والخامسه ان غضب الله علیها ان کان من الصادقین"

اگه بخوایم این ایاتو کنار هم بزاریم یعنی حتی حق دم زدن هم نداره اگه جایی بگه حد قذف برش واجب میشه و اگر هم شلاقش نزنن تو اون دنیا باید پاسخگو باشه که چرا این راز رو برملا کرده یا اشاعه ی فحشا کرده یا نمیدونم هر سوال دیگه که صلاح بدونند:god:

چرا ؟چرا ؟ چرا؟:ghati:

نیست که زنا مدام در حال خیانتند و اقایون مثل بچه های گل نشستند تو خونشون اصلا کاری هم به زنای نامحرم دیگه ندارند ........:vamonde:

خیلی ممنون:Rose:

با سلام:Gol:

قذف (بر وزن حذف) در لغت به معنى پرتاب كردن به سوى یك نقطه دور دست است، ولى در این گونه موارد - مانند كلمه رمى - كنایه از متهم ساختن كسى به یك اتهام ناموسى است، و به تعبیر دیگر عبارت از فحش و دشنامى است كه به این امور مربوط مى شود. هر گاه قذف با لفظ صریح انجام گیرد، به هر زبان و به هر شكل بوده باشد حد آن هشتاد تازیانه است، و اگر صراحت نداشته باشد مشمول حكم تعزیر است (منظور از تعزیر گناهانى است كه حد معینى در شرع براى آن نیامده بلكه به اختیار حاكم گذارده شده كه با توجه به خصوصیات مجرم و كیفیت جرم و شرایط دیگر روى مقدار آن در محدوده خاصى تصمیم مى گیرد).

هیچ مسلمانى حق ندارد كه به دیگری دشنام دهد و یا کسی دشنام را پاسخ به مثل بدهد، بلكه تنها مى تواند از طریق قاضى شرع احقاق حق كند و مجازات دشنام دهنده را بخواهد. و در این حکم بین زن و مرد هیچ فرقی وجود ندارد.

به هر حال هدف از این حكم اسلامى اولا حفظ آبرو و حیثیت انسانها است، و ثانیا جلوگیرى از مفاسد فراوان اجتماعى و اخلاقى است كه از این رهگذر دامان جامعه را مى گیرد، چرا كه اگر افراد فاسد آزاد باشند هر دشنام و هر نسبت ناروائى به هر كس بدهند و از مجازات مصون بمانند، حیثیت و نوامیس مردم همواره در معرض خطر قرار مى گیرد و حتى سبب مى شود كه به خاطر این تهمتهاى ناروا همسر نسبت به همسرش بد بین گردد، و پدر نسبت به مشروع بودن فرزند خود! خلاصه، موجودیت خانواده به خطر مى افتد، و محیطى از سوء ظن و بدبینى بر جامعه حكم فرما مى شود، بازار شایعه سازان داغ، و همه پاكدامنان در اذهان لكه دار مى گردند. اینجا است كه باید با قاطعیت رفتار كرد، همان قاطعیتى كه اسلام در برابر این افراد بد زبان و آلوده دهن نشان داده است. آنها باید جریمه یك دشنام زشت و تهمت آور را هشتاد تازیانه بخورند تا حیثیت و نوامیس مردم را بازیچه نگیرند!

موفق باشید ...:Gol:

رسا;87353 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام پاسخ این پرسش دلیل روایی و قرآنی لازم نداره، با دلیل عقلی هم خیلی راحت روشن میشه. بودن زن شوهر دار با مردی غیر شوهرش اثبات زنا میکنه. اما بودن مرد زن دار با زن دیگری غیر از همسر مذکور اثبات زنا نمیکنه! اون زن زناکار بودن شوهرش رو چطور اثبات میکنه؟! چون ممکنه زن مشروع اون باشه. در پناه حق

چی بگم والا
امان از ش مردای بی وفا:vamonde::hey:
ولی به نظر من که زنا خیلی خوب شوهراشونو میشناسن زنا کار و غیرشو خوب تشخیص میدن ...

ghazal sadat;87345 نوشت:
حرف من اینه که چرا اگه یه مردی به یقین رسید که زنش زنا کرده و دید میتونه جای 4 نفر شهادت بده و از حق خودش دفاع کنه
اما اگه یه زنی به یقین رسید که شوهرش زنا کاره و دید نمیتونه و حتما باید 3 تا شاهد دیگه با همه ی شرایط فقهیش داشته باشه تا بتونه حرفشو ثابت کنه و از حقش دفاع بشه و الا حتی حق بیان دردشو نداره

با سلام مجدد

علاوه بر نکته استاد رسا اضافه کنم که اگر به عدل و حکمت مطلقه شارع مقدس و فیاض و خیر علی الاطلاق بودنش شناخت پیدا کرده و ایمان آوردیم، باید نگاهمان را به احکام و دستورات اسلامی درست و منطقی تنظیم کنیم نه بر اساس احساسات و سازگاری حکم با طبع و میل خودمان، زیرا بی شک خدای متعال به صلاح و خیر بندگانش بیش از هر کسی واقف است و به لطف و احسان خویش، احکام الهی را بنا به مصالح و بمنظور دفع مفاسد تشریع کرده و هیچگاه خیر و لطفش را از بندگان دریغ نمی کند.

اگر به فرض هم در نگاه ظاهری، منفعت حکمی را برای مردان و یا بالعکس برای زنان بیشتر بدانیم، و یا حکمی را مضر برای گروهی تصور کنیم، این به معنای این نیست که در باطن امر نیز واقعیت اینگونه باشد، چه بسا خدا مصالحی را به صورت اسرار و حکمت هائی در باطن این حکم قرار داده که ما از انها غافلیم. چنانکه در قرآن فرموده است: "عسی ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیراً لکم".

بعلاوه در چنین مسئله ای اگر خوب بیندیشیم، دلیل آنکه به حسب ظاهر کمی شرایط مواجهه با موضوع، برای زنان سخت تر گرفته شده و مردان از شرایط آسان تری برخوردارند روشن و مبرهن است، زیرا از آنجائیکه خداوند برای مردان امکان تعدد زوجات و نیز ازدواج موقت را با توجه به شرایط خاصی فراهم ساخته، مردان، بیشتر در معرض این اتهام از سوی دیگران و یا حتی زنان خودشان قرار می گیرند (حساسیت زنان در خصوص این مسأله امری بدیهی و مورد اتفاق است) بنابر این در این مسأله نیز می تواند عاملی در جهت بالا رفتن ضریب این مخاطره برای مردان شود، بمنظور آنکه آبروی مردان به مخاطره نیفتد، شارع مقدس، شرایط اثبات اتهام را دشوارتر گرفته است.

اما شرایط دشوار تر بودن حکم در خصوص زنان، از این جهت است، از انجائیکه مردان، بدلیل غیرتی که دارند از بی آبروئی و آشکار شدن فساد نوامیس شان اِبا داشته و عموماً پرهیز می کنند، حتی در موارد بسیاری هم که فساد و ارتباط حرام همسرشان ثابت شده، اما بدلیل حفظ آبروی خود و خانواده از علنی کردن و پیگیری ان چشم پوشی کرده و نهایتاً به جدائی و متارکه رضایت داده اند. در این وضعیت معمولاً باید دلیل واضح و آشکار و عاملی اساسی در کار باشد تا مرد دست به چنین کاری بزند و خود به بی آبروئی و فساد همسرش گواهی دهد. جز انکه بودن زن با مرد دیگر، نیاز به دلیل و برهان خاصی ندارد و فسادش آشکار است اما بودن مرد با زن دیگر، گواه فساد و حرام نیست، از اینرو اثبات فساد آن نیاز به دلیل و شاهد و برهان دارد.

از اینروست که خدای متعال با توجه به شناخت فیزیک روحی زن و مرد، و با لحاظ همه جوانب، حد و حدود احکام را تشریع نموده، و حق آنگونه نیست که ما به حسب ظاهر، حکم به بی عدالتی و تبعیض در برخی احکام می کنیم.

ختم کلام اینکه بیاییم نگاهمان را به احکام و حدود الهی دقیق تر و حکیمانه تنظیم کنیم نه بر اساس طبع و میل و احساسات و سطح درک و شناخت ظاهری خودمان از آیات الهی.:Narahat az:

موفق باشید ...

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر
احکام دین تابع مصالح و مفاسد است نه تابع قیاس و استحسانات اگر خدای متعال حقی را برای شوهر قرار بدهد که همسرش چنین حقی نداشته باشد، دلیل بر تبعیض نیست بلکه قطعا به خاطر رعایت مصالح و دفع مفاسدی بوده که شاید بر ما پوشیده باشد.اگر در مورد این موضوع دقت کنیم شاید به پاره ای از این مصالح و مفاسد دست پیدا کنیم.
به عنوان مثال وقتی مردی نعوذ بالله شاهد زنای همسر خود باشد، اگر بخواهد سكوت كند براى او امكان پذير نيست، چگونه غيرتش اجازه مى‏دهد هيچگونه عكس العملى در برابر تجاوز به حريم ناموسش نشان ندهد؟ اگر بخواهد نزد قاضى برود و فرياد بكشد كه فورا حد قذف درباره او اجرا مى‏شود، زيرا قاضى چه مى‏داند كه او راست مى‏گويد شايد دروغ باشد، و اگر بخواهد چهار شاهد بطلبد اين نيز با حيثيت و آبروى او نمى‏سازد، بعلاوه ممكن است ماجرا در اين ميان پايان گيرد.
از سوى ديگر افراد بيگانه زود يكديگر را متهم مى‏سازند ولى مرد و زن كمتر يكديگر را به اين مسائل متهم مى‏كنند، و به همين دليل در مورد بيگانگان
آوردن چهار شاهد لازم است و الا حد قذف اجرا مى‏ گردد.
اما شوهر با چهار بار شهادت دادن مبنی بر اینکه راست می گوید و شهادت پنجم به اینکه لعنت خدا بر او باشد اگر دروغ بگوید حد قذف از او برداشته شده و حد زنا برای همسرش ثابت می شود.
اما زن هم می تواند با چهار بار قسم خوردن به اینکه شوهرش دروغ می گوید و شهادت پنجم به اینکه غضب خدا بر او باشد اگر شوهرش راست بگوید، خود را از حد زنا برهاند.
حال اگر زنی شاهد زنای شوهر خود با زنی شوهردار باشد آن کسی که ناموسش مورد تجاوز قرار گرفته شوهر زن زناکار است نه همسر مرد زناکار بنابراین این زن که شاهد بوده همانند دیگران باید چهار شاهد بیاورد.
موفق باشید:Gol:


صدیق;87427 نوشت:

با سلام مجدد

علاوه بر نکته استاد رسا اضافه کنم که اگر به عدل و حکمت مطلقه شارع مقدس و فیاض و خیر علی الاطلاق بودنش شناخت پیدا کرده و ایمان آوردیم، باید نگاهمان را به احکام و دستورات اسلامی درست و منطقی تنظیم کنیم نه بر اساس احساسات و سازگاری حکم با طبع و میل خودمان، زیرا بی شک خدای متعال به صلاح و خیر بندگانش بیش از هر کسی واقف است و به لطف و احسان خویش، احکام الهی را بنا به مصالح و بمنظور دفع مفاسد تشریع کرده و هیچگاه خیر و لطفش را از بندگان دریغ نمی کند.

اگر به فرض هم در نگاه ظاهری، منفعت حکمی را برای مردان و یا بالعکس برای زنان بیشتر بدانیم، و یا حکمی را مضر برای گروهی تصور کنیم، این به معنای این نیست که در باطن امر نیز واقعیت اینگونه باشد، چه بسا خدا مصالحی را به صورت اسرار و حکمت هائی در باطن این حکم قرار داده که ما از انها غافلیم. چنانکه در قرآن فرموده است: "عسی ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیراً لکم".

بعلاوه در چنین مسئله ای اگر خوب بیندیشیم، دلیل آنکه به حسب ظاهر کمی شرایط مواجهه با موضوع، برای زنان سخت تر گرفته شده و مردان از شرایط آسان تری برخوردارند روشن و مبرهن است، زیرا از آنجائیکه خداوند برای مردان امکان تعدد زوجات و نیز ازدواج موقت را با توجه به شرایط خاصی فراهم ساخته، مردان، بیشتر در معرض این اتهام از سوی دیگران و یا حتی زنان خودشان قرار می گیرند (حساسیت زنان در خصوص این مسأله امری بدیهی و مورد اتفاق است) بنابر این در این مسأله نیز می تواند عاملی در جهت بالا رفتن ضریب این مخاطره برای مردان شود، بمنظور آنکه آبروی مردان به مخاطره نیفتد، شارع مقدس، شرایط اثبات اتهام را دشوارتر گرفته است.

اما شرایط دشوار تر بودن حکم در خصوص زنان، از این جهت است، از انجائیکه مردان، بدلیل غیرتی که دارند از بی آبروئی و آشکار شدن فساد نوامیس شان اِبا داشته و عموماً پرهیز می کنند، حتی در موارد بسیاری هم که فساد و ارتباط حرام همسرشان ثابت شده، اما بدلیل حفظ آبروی خود و خانواده از علنی کردن و پیگیری ان چشم پوشی کرده و نهایتاً به جدائی و متارکه رضایت داده اند. در این وضعیت معمولاً باید دلیل واضح و آشکار و عاملی اساسی در کار باشد تا مرد دست به چنین کاری بزند و خود به بی آبروئی و فساد همسرش گواهی دهد. جز انکه بودن زن با مرد دیگر، نیاز به دلیل و برهان خاصی ندارد و فسادش آشکار است اما بودن مرد با زن دیگر، گواه فساد و حرام نیست، از اینرو اثبات فساد آن نیاز به دلیل و شاهد و برهان دارد.

از اینروست که خدای متعال با توجه به شناخت فیزیک روحی زن و مرد، و با لحاظ همه جوانب، حد و حدود احکام را تشریع نموده، و حق آنگونه نیست که ما به حسب ظاهر، حکم به بی عدالتی و تبعیض در برخی احکام می کنیم.

ختم کلام اینکه بیاییم نگاهمان را به احکام و حدود الهی دقیق تر و حکیمانه تنظیم کنیم نه بر اساس طبع و میل و احساسات و سطح درک و شناخت ظاهری خودمان از آیات الهی.:narahat az:

موفق باشید ...


با علیک سلام مجدد
ممنونم از لطفتون که جواب دادین
البته این طبیعیه که در پاسخ چنین سوالاتی متوسل به عدل و علم و الطاف خفیه ی الهی بشیم اما با اشاره ای که قبلا هم کرده من خودم این اصول رو در نهایت جواب سوالاتم قرار میدم ولی به دیگرانی که مثل من نیستند خیلی نمیشه این جواب رو داد
هر وقت این جواب داده میشه میگویند :شما طلبه ها هم تا به بن بست میرسید میرید سراغ همین جواب کلیشه ای خودتون .
حرف من این بود که بریم سراغ جنبه های دیگه این موضوع بگردیم چه بسا مسائل زیادی از بانوان که تا چندی قبل جز همون جواب کلیشه ای چیزی نداشتند ولی الان دارند

سعید;87431 نوشت:
بسم الله الرحمان الرحیم

با سلام و تشکر

احکام دین تابع مصالح و مفاسد است نه تابع قیاس و استحسانات اگر خدای متعال حقی را برای شوهر قرار بدهد که همسرش چنین حقی نداشته باشد، دلیل بر تبعیض نیست بلکه قطعا به خاطر رعایت مصالح و دفع مفاسدی بوده که شاید بر ما پوشیده باشد.اگر در مورد این موضوع دقت کنیم شاید به پاره ای از این مصالح و مفاسد دست پیدا کنیم.

به عنوان مثال وقتی مردی نعوذ بالله شاهد زنای همسر خود باشد، اگر بخواهد سكوت كند براى او امكان پذير نيست، چگونه غيرتش اجازه مى‏دهد هيچگونه عكس العملى در برابر تجاوز به حريم ناموسش نشان ندهد؟ اگر بخواهد نزد قاضى برود و فرياد بكشد كه فورا حد قذف درباره او اجرا مى‏شود، زيرا قاضى چه مى‏داند كه او راست مى‏گويد شايد دروغ باشد، و اگر بخواهد چهار شاهد بطلبد اين نيز با حيثيت و آبروى او نمى‏سازد، بعلاوه ممكن است ماجرا در اين ميان پايان گيرد.

از سوى ديگر افراد بيگانه زود يكديگر را متهم مى‏سازند ولى مرد و زن كمتر يكديگر را به اين مسائل متهم مى‏كنند، و به همين دليل در مورد بيگانگان آوردن چهار شاهد لازم است و الا حد قذف اجرا مى‏ گردد.

اما شوهر با چهار بار شهادت دادن مبنی بر اینکه راست می گوید و شهادت پنجم به اینکه لعنت خدا بر او باشد اگر دروغ بگوید حد قذف از او برداشته شده و حد زنا برای همسرش ثابت می شود. اما زن هم می تواند با چهار بار قسم خوردن به اینکه شوهرش دروغ می گوید و شهادت پنجم به اینکه غضب خدا بر او باشد اگر شوهرش راست بگوید، خود را از حد زنا برهاند.

حال اگر زنی شاهد زنای شوهر خود با زنی شوهردار باشد آن کسی که ناموسش مورد تجاوز قرار گرفته شوهر زن زناکار است نه همسر مرد زناکار بنابراین این زن که شاهد بوده همانند دیگران باید چهار شاهد بیاورد.

موفق باشید:gol:


علیک سلام و خیلی ممنون بابت پاسختون
راستشو بخواین من اصلا جواب شما رو قبول ندارم
چکیده ی حرف شما یعنی غیرت متعلق به مردها ست لذا :
1. این حق به مردها داده شده چون غیرت مال انهاست و تاب و تحمل سکوت در این قضیه رو ندارند!!
2. چون غیرت مال مردهاست پس این داستان باید یک طرفه باشه. چون در هر زنایی فقط غیرت مرد به جوش میاد پس یک طرفه بودن این داستان عادی و عاقلانه است!!!!!!
به نظر من شما در اصل قضیه ی غیرت باید تجدید نظر کنید
امکان نداره از زنی بپرسید و این جواب رو بگیرید که غیرتی در ارتباط شوهرش با زنهای دیگه نداره .
غیرت و انحصار طلبی چه از جنبه ی عاطفی و چه جنبه ی جسمی متعلق به اصل عشقه و متعلق به اون پیوند مودت و رحمتی که با ازدواج به وجود میاد نه متعلق به مرد
منتها شکلش در مرد و زن متفاوته که این طبیعیه . به خاطر نظام حاکم بر جهان و مسئله ی حجاب و سایر تفاوت هایی که میان مرد و زن از جنبه ی جسمی وجود داره ،غیرت مرد در این زمینه نمود بیشتری داره
بماند که مردها در طول تاریخ مرد سالاری خودشون سعی کردند این غیرت رو سرکوب کنند و اونو حسادت جلوه بدند و اگر چه خیلی ها سعی کردند نبینند اما اسلام با این قضیه مبارزه کرد و اصل رو بر تک همسری گذاشت و گفت حق ازدواج مجدد ندارید اگه فقط میترسید عدالت برقرار نکنید و تازه در اون صورت هم یکی براتون بهتره و قراین زیاد دیگه ای که ......
ضمنا نمیتونید مسئله ی تعدد زوجات و متعه رو هم دلیل بر بیغیرتی زن ها بزارید چون همه ی اینها در اسلام شرایط و جایگاه و تحلیل داره و الا همونطور که گفتم اصل در اسلام بر تک همسریه و این قبیل موارد برای دفع افسد به فاسد

ghazal sadat;87660 نوشت:
به نظر من شما در اصل قضیه ی غیرت باید تجدید نظر کنید امکان نداره از زنی بپرسید و این جواب رو بگیرید که غیرتی در ارتباط شوهرش با زنهای دیگه نداره . غیرت و انحصار طلبی چه از جنبه ی عاطفی و چه جنبه ی جسمی متعلق به اصل عشقه و متعلق به اون پیوند مودت و رحمتی که با ازدواج به وجود میاد نه متعلق به مرد منتها شکلش در مرد و زن متفاوته که این طبیعیه . به خاطر نظام حاکم بر جهان و مسئله ی حجاب و سایر تفاوت هایی که میان مرد و زن از جنبه ی جسمی وجود داره ،غیرت مرد در این زمینه نمود بیشتری داره بماند که مردها در طول تاریخ مرد سالاری خودشون سعی کردند این غیرت رو سرکوب کنند و اونو حسادت جلوه بدند و اگر چه خیلی ها سعی کردند نبینند اما اسلام با این قضیه مبارزه کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام
امیرمومنان علیه السلام در نهج البلاغه:
غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَان‏ (نهج البلاغه – حکمت 124)
غيرت زن، كفر آور، و غيرت مرد نشانه ايمان اوست.
برای روشن تر شدن مطلب اینجا را مطالعه فرمایید.

با سلام

الإمامُ الباقرُ علیه‏السلام :
غَیرَةُ النِّساءِ الحَسَدُ ، والحَسَدُ هو أصلُ الكُفرِ ، إنّ النِّساءَ إذا غِرْنَ غَضِبنَ ، وإذا غَضِبنَ كَفَرنَ إلاّ المُسلِماتِ مِنهُنَّ .
امام باقر علیه‏السلام :
غیرت زنان (از) حـسـادت است و حسادت ریشه كفر است . زنان هرگاه غیرت و رشك ورزند ، خشم گیرند و چون خشم گیرند به كفر گرایند ، مگر زنان مسلمان .
الكافی : 5 / 505 / 4 منتخب میزان الحكمة : 438

با دو بار علیک سلام
جدا دلخور شدم . واقعا فکر میکنید جای این احادیثی که نوشتید اینجا بود؟
با این حال بزارید اول تشکر کنم بابت اهمیت که دادید و وقتی که برای موضوع گذاشتید مخصوصا از جناب رسا بابت لینکی که گذاشتند سپاسگذارم لینک خوبی بود
اما فکر کنم نفهمیدید که منظور من از کلمه ی "غیرت" چیز دیگه ای بود نه اون چیزی که جایگاه این حدیثه منظور من خاص کلمه ی غیرت با هر ریشه و معنای خاصی که در عربی داره و بنا بر اون در بعض احادیث نسبت به زن رد شده نبود
منظور من غیرتی که بخواد منجر به انکار احکام خدا و کفر بشه نبود
حالا میفهمم چرا استادمون هیچ وقت از خاص کلمه ی غیرت در مورد زنان استفاده نمیکرد و تعابیر دیگه ای به کار میبرد
حتی اگر میخواستید منو متوجه اشتباهم در بکار بردن خاص کلمه ی "غیرت" بکنید به نظرم نباید این طور خشک و یه جمله ای میزدید تو سر نظرم
مشکلی که من خیلی وقتا با طلاب مرد دارم
میگم چه طور اگه یه زن بیاد پیشتونو بپرسه ظرفشویی وظیفه ی منه؟لباس شوری؟ جمع و جور؟بچه داری؟ هیچ کدوم از کارای خونه؟ یعنی واقعا بابت هر کار میتونم پول بگیرم ؟بابت شیر دادانم شیر بها بگیرم؟و .......
هیچ وقت با یه جمله ی ساده ی اره و نه سر و ته جوابتونو هم نیارید حق اسلامی رو با شرایط و احیانا جمع بین روایت توضیح میدید اما برای خودتون نه دیگه احکامه و وظیفه ی پاسخگو هم که فقط همون یه جمله است.... مثالا خودم تو سایت پایگاه حوزه خوندم که یه دانشجوی جوون در مورد متعه پرسیده بود با شرایطی که واقعا دلم میخواست اون شرایط رو براش باز کنم و توضیح بدم
ولی پاسخگوی محترم با یه جمله ی اشکال ندارد میتوانید و به این مضمون سر و ته جواب رو هم اورده بود
بدون اینکه ذره ای در مورد شرایط متعه جایگاهش در دین و مخصوصا مطابقت های شرایط حالیه که جوون پرسیده بود ذره ای توضیح بده
شما هم بماند
نمیخوام دیگه بیشتر از این، این تاپیک رو ادامه بدم مبادا در بدو ورودم فکر کنید اهل جدلم و حرف حالیم نمیشه البته من جواب خودم رو در اصل موضوع تاپیک گرفتم و پذیرفتم اما در مورد پست های بعدش..... اصلا انتظار نداشتم
با این حال موضوع جالبی شد ازتون ممنونم دوست دارم حتما بعدها در باره این موضوع خودم تحقیق کنم

موضوع قفل شده است