حقوق بشر اسلامی

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حقوق بشر اسلامی

[=&quot]به نمونه‏هايي از موارد حقوق بشر که از لابه‏لاي قرآن و سنت استفاده مي‏شود، اشاره مي‏کنيم[/][=&quot]:[/]

[=&quot]1- حق حيات و زندگي، هديه خداوند است و اين حق براي تمامي انسان‏ها تضمين شده است و همه دولت‏ها و جمعيت‏ها و افراد مکلّف به حمايت و دفاع از آن در مقابل هر گونه تجاوز و تعدّي‏اند[/][=&quot].[/]

[=&quot]2-[/][=&quot] [/][=&quot]هر انساني حقّ بهداشت و برخورداري از خدمات اجتماعي از طرف جامعه و دولت را دارد، و دولت بايد حقّ هر انساني را در داشتن يک زندگي با کرامت که کفايت او و اشخاص تحت کفالت او را کند، تضمين نمايد[/][=&quot].[/]

[=&quot]3-در جنگ‏ها و نزاع‏هاي مسلّحانه، کشتن کساني که در جنگ و نزاع شرکت نکرده‏اند؛ مانند کهنسالان و زنان و کودکان و نيز مجروحان و بيماران جايز نيست. و اسيران حق دارند که اطعام شوند و مسکن و پوشاک به آنان داده شود. و تکه تکه کردن کشته شدگان حرام است. و تبادل اسيران و ملاقات خانواده‏هايي که موقعيت‏هاي جنگي آنان را از يکديگر جدا کرده، به مقتضاي احکام شرع جايز است[/][=&quot].[/]

[=&quot]4-بدون جهت شرعي، گرفتن و بازداشت انسان يا مقيّد ساختن آزادي او يا تبعيد، يا کيفر دادن او جايز نيست، و هيچ کس را نمي‏توان شکنجه بدني يا رواني يا هر نوع آزارهايي که موجب ذلّت و خواري اوست، نمود. و جايز نيست هيچ يک از افراد انسان را مورد آزمايش‏هاي طبّي و علمي قرار داد، مگر با رضايت خود او، مشروط بر اين‏که سلامت و زندگي او مورد خطر قرار نگيرد[/][=&quot].[/]

[=&quot]5-هر انساني حق دارد که در محيط سالم و پاکيزه زندگي کند و بر جامعه و دولت تکليف است که محيط زيست را از هر گونه آلودگي‏هاي مضر به زندگي انسان پاک سازد؛ خواه محيط شهري و خواه محيطهاي خارج از شهرها که آلودگي آن‏ها به محيط آبادي‏هاي مورد استفاده انسان‏ها ضرر مي‏رساند و همچنين اعم از درياها و فضاهايي که با زندگي انسان‏ها در ارتباط مي‏باشند[/][=&quot].[/]

[=&quot]6-[/][=&quot] کرامت، حقّي است که براي همه انسان‏ها تضمين شده است. همه افراد بشر اعضاي يک خانواده‏اند و بندگي خدا و فرزند بودن همه براي حضرت آدم‏عليه السلام آنان را با يکديگر متحد ساخته است، و همه مردم در کرامت ذاتي که خداوند سبحان به همه آنان عطا فرموده و نيز در اصل تکليف و مسئوليّت فطري با يکديگر مساوي‏اند، مگر کساني که اين کرامت را از روي اختيار و به سبب ارتکاب جنايت يا خيانت يا اشاعه فساد، از خويشتن سلب نمايند. و نيز کساني که به خدا شرک ورزيده يا او را انکار کنند؛ زيرا انکار بديهي‏ترين و کامل‏ترين موجودات که ملاک همه ارزش‏ها بوده و آغاز و انجام همه هستي به اختيار اوست، در حقيقت خيانت به خويشتن است. و در صورتي که شخصيت او تأثيرگذار در جامعه است به ديگر مردم نيز خيانت نموده است. در نتيجه، چنين شخصي کرامت خويش را با اختيار خود زيرپا گذاشته است، مگر اين‏که از نظر فکري [/][=&quot]و وجداني مستضعف باشد[/]

[=&quot]منتفي شدن حقّ کرامت انسان، موجب منتفي شدن حقّ حيات او نمي‏شود تا مادامي که شرع اسلامي کيفر او را اجرا نکرده باشد و لذا حق حيات قاتل تا پيش از اجراي کيفر محفوظ است و نمي‏توان او را از غذا و مسکن و پوشاک و معالجه محروم داشت[/][=&quot].[/]

[=&quot]هيچ کس بر ديگري برتري ندارد مگر به تقوا که همان کرامت اکتسابي ارزشي انسان است که تمام ارزش‏هاي عالي انسان به او بازمي‏گردد[/][=&quot].[/]

[=&quot]هر انساني حق دارد که در محيطي پاک از مفاسد و بيماري‏هاي اخلاقي، زندگي کند تا بتواند ذات خود را از جهت بُعد معنوي بسازد و بر دولت و جامعه است که بر ايفاي اين حق و اجراي آن اقدام نمايد[/][=&quot].[/]

[=&quot]7-[/][=&quot] [/][=&quot]زن در کرامت انساني با مرد مساوي است و در برابر حقوقي که دارد، تکاليفي بر عهده اوست[/][=&quot].[/]

[=&quot]مرد مکلّف به اداره معاش خانواده و نيز مسؤول نظام خانواده است. خانواده در ساختار جامعه يک تشکّل بنيادي است و ازدواج، اساس تکوين مي‏باشد و همه مردان و زنان حقّ ازدواج دارند. و لذا بر جامعه و دولت است که هر گونه موانع را از سر راه ازدواج برداشته و آن را براي مردم تسهيل نمايد[/][=&quot].[/]

[=&quot]8-[/][=&quot] [/][=&quot]مراعات احترام هر انسان و حفظ آبروي اجتماعي او در زمان زندگي و پس از مرگ واجب است[/][=&quot].[/]

[=&quot]9[/][=&quot]- [/][=&quot]هر انساني حق دارد تا در امنيت مالي، جاني، ديني، ناموسي، و خانوادگي زندگي کند، ولي در برخورداري از امتيازات ديني مشروط به استناد آن دين به مستند الهي است، و عقايد ساختگي که به هيچ مستند الهي متّکي نيست، صاحبان آن، حقّ برخورداري از امتيازات ديني را ندارند[/][=&quot].[/]

[=&quot]هر انساني حقّ استقلال در شؤون زندگي خاص خود در مسکن و خانواده و ارتباطات و مال خود را دارد و لذا هيچ گونه تفتيش و تحت نظر قرار دادن و تباه ساختن آبروي انسان جايز نيست. و نيز داخل شدن مسکن افراد بدون اجازه از آنان يا خراب کردن يا مصادره و فراري دادن اهل آن جايز نيست[/][=&quot].[/]

[=&quot]10[/][=&quot]- [/][=&quot]هر کودکي از هنگام تولّد، حقّ حضانت و تربيت و رعايت حقوق بهداشتي و سلامت مادي و معنوي بر پدر و مادر و جامعه و دولت را دارد. و نيز پدر و مادر حقوقي بر فرزندان خود دارند[/][=&quot].[/]

[=&quot]11[/][=&quot] - [/][=&quot]فراگيري علم و دانش، بر هر کسي که توانايي آن را دارد واجب است و تعليم انسان‏ها بر دولت و جامعه و هر کسي که توانايي آن را داشته باشد فرض است[/][=&quot].[/]

[=&quot]12[/][=&quot] - دعوت به خير و امر به معروف و نهي از منکر بر هر کسي که قدرت آن را داشته باشد واجب است؛ خواه دولت باشد يا جامعه و يا هر فردي که بتواند از عهده آن برآيد. اين تکليف به اضافه شرط قدرت و علم به خير و معروف، مشروط به احتمال تأثير است، و دولت به جهت قدرتي که دارد شايسته‏تر مي‏باشد، و در صورت عدم اقدام دولت به انجام اين تکليف، جامعه و هر کسي که توانايي انجام آن را داشته باشد بايد اقدام نمايد، گرچه موافقت [/]

[=&quot]با شرع اسلامي ضرورت دارد. و در صورتي که افراد يا گروه‏هايي متصدّي انجام چنين تکليفي شوند، بر جامعه و دولت واجب است که آنان را ياري دهند[/][=&quot].[/]

[=&quot]13[/][=&quot] - [/][=&quot]برانگيختن احساسات و تحريک کينه‏هاي مذهبي و قومي در جامعه و هر کاري که به تفکيک و امتياز نژادي منتهي گردد، جايز نيست[/][=&quot].[/]

[=&quot]14[/][=&quot] - [/][=&quot]هر انساني آزاد به دنيا مي‏آيد و هيچ کس حق ندارد او را برده خود کرده يا پست و ذليل نمايد و يا تحت سلطه خود کند. و هيچ عبوديّتي جز براي خداوند سبحان وجود ندارد[/][=&quot].[/]

[=&quot]استعمار با تمامي انواع آن، از آن جهت که نوعي از برده‏گيري و برده‏داري است مؤکّداً حرام مي‏باشد و ملت‏ها و اقوامي که گرفتار استضعاف و بردگي هستند حق دارند خود را از استعمار آزاد ساخته و سرنوشت خود را خود يقين نمايند. و بر تمام ملت‏ها و دولت‏ها فرض است که به افراد استعمار شده، به جهت آزاد ساختن خود از اسارت استعمار و اشغال کشورشان آنان را کمک کنند. و نيز بر ملّت‏هاست که ثروت و دارايي‏هاي طبيعي خود را حفظ و حراست نمايند[/][=&quot].[/]

[=&quot]15[/][=&quot] - [/][=&quot]هر انساني در بيان رأي خود آزاد است، مشروط بر اين‏که با اصول شرعي تعارض نداشته باشد. و نيز هر انساني حق بهره‏برداري از نتايج فعاليت‏هاي علمي و ادبي و هنري و کسبي خود را داراست و نيز حق دارد از مصالح معنوي و اعتباري و مالي خود که از فعاليتش ناشي مي‏شود حمايت کند، مشروط بر اين‏که آن فعاليت مخالف شرع نباشد[/][=&quot].[/]

[=&quot]16[/][=&quot] - [/][=&quot]هر انساني حقّ بهره‏برداري از تابعيّت خود را دارد، و هيچ کس را نمي‏توان از تابعيت خود به اجبار محروم ساخت[/][=&quot].[/]

[=&quot]17[/][=&quot] - [/][=&quot]هر انساني حق برخورداري از شخصيّت حقوقي خود را دارد و مي‏تواند از جهت الزام و التزام از شخصيت خود بهره‏ور گردد، و در صورت فقدان يا نقصان آن، وليّ قانوني وي قائم مقام او مي‏گردد[/][=&quot].[/]

[=&quot]18[/][=&quot] - [/][=&quot]از آن جهت که اسلام دين فطرت است و هر کسي حق دارد تابع آن باشد، لذا نمي‏توان کسي را با اکراه از اسلام اخراج کرده و به تبعيت دين ديگر درآورد، بلکه حتّي بايد از خارج شدن او از دين اسلام جلوگيري کرد. چنان‏که جايز نيست به جهت فقر و ناداني از او سوء استفاده کرده و او را به تغيير دينش وادار نمود[/][=&quot].[/]

[=&quot]19[/][=&quot] - [/][=&quot]بر دولت و جامعه است که از نفوذ و گسترش افکار و عقايد باطل و بي‏اساس و ناشي از هواهاي نفساني جلوگيري کند، و نهايت کوشش خود را به جهت اصلاح افراد فاسد از حيث عقيده مبذول دارد[/][=&quot].[/]

[=&quot]20[/][=&quot] - [/][=&quot]هر انساني حق دارد که آزادانه از شهري به شهر ديگر رود و يا به جامعه ديگر پناهنده شود مشروط بر اين‏که شخص پناهنده مرتکب جرمي نشده باشد. ولي مهاجرت و پناهندگي به جوامع غيراسلامي جز در مواقع ضرورت جايز نيست[/][=&quot].[/]

[=&quot]21-[/][=&quot]کار و شغل، حقّ هر انساني است که قدرت کار کردن را دارد و بر دولت و جامعه اسلامي است که در اين راستا تمام سعي و کوشش خود را مبذول دارد. و نيز هر انساني حقّ آزادي در انتخاب شغلي که شايسته حال او و به مصلحت جامعه است را دارد[/][=&quot].[/]

[=&quot]کارگر، حقّ امنيت و سلامت را داراست، و هيچ کارگري را نمي‏توان به کاري بيش از توانايي او وادار نمود. و نيز اکراه کردن و زير سلطه قرار دادن او و يا ضرر وارد نمودن به او جايز نيست و در اين حقوق بين کارگر زن و مرد و افراد از هر رنگ و نژاد فرقي نيست[/][=&quot].[/]

[=&quot]بر صاحب کار لازم است دستمزد عادلانه‏اي را به کارگر بپردازد؛ گرچه کارگر به جهت اضطرار و يا جهل به ارزش کار خود، به دستمزدي پايين‏تر از کار خود راضي باشد[/][=&quot].[/]

[=&quot]کارگر حق دارد دستمزد عادلانه براي کار خويش مطالبه نمايد و اگر صاحب کار به تکليف خود در پرداخت اجرت عادلانه عمل نکرد بر دولت است که براي دفع ظلم از کارگر اقدام نموده و حق او را استيفا نمايد[/][=&quot].[/]

[=&quot]22- [/][=&quot] [/][=&quot]هر کس در گروي اعمال خويشتن است. و متّهم مبرّا از جرم است تا اين‏که محاکمه عادلانه‏اي که همه وسايل مربوط به دفاع آزادانه در اختيار باشد، مهيا گردد[/][=&quot].[/]

[=&quot]23-[/][=&quot] [/][=&quot]هر انساني حق دارد از راه شرعي؛ چه به صورت شخصي و چه گروهي، مال يا اعتباراتي را تملّک نموده و از آن بهره‏برداري نمايد مشروط بر اين‏که اين تملّک ضرري به افراد جامعه نرساند[/][=&quot].[/]

[=&quot]مصادره اموال اشخاص و ممنوع نمودن مالک از تصرّف در اموال خود، بدون مجوّز شرعي، حرام است[/][=&quot].[/]

[=&quot]24-[/][=&quot] [/][=&quot]گروگان‏گيري با تمام اشکالش و براي هر هدفي که باشد حرام است[/][=&quot].[/]

[=&quot]25-[/][=&quot]حکومت، امانت الهي است و استبداد در آن مؤکّداً حرام است. و لذا در بند کشيدن افراد و قرار دادن حکومت در سلطه شخصي براي اغراض خصوصي حرام است[/][=&quot].[/]

[=&quot]26-[/][=&quot]همه مردم در برابر شرع و قانون يکسان بوده و در اين تساوي، همه افراد، گروه‏ها و سازمان‏ها مشترک مي‏باشند و لذا هر کسي که در جامعه اسلامي زندگي مي‏کند و درصدد ايجاد اخلال به نظم جامعه نيست، مي‏تواند از حقوق و آزادي‏هاي مشروع اسلامي برخوردار باشد[/][=&quot].[/]

[=&quot]از : اسلام شناسی علی اصغر رضوانی [/][=&quot][/]
موضوع قفل شده است