حرف دل با امام زمان (عج) -هرجمعه منتظرتون هستیم

تب‌های اولیه

1409 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

آقای من

می خواهم برای ظهورت نذری کنم

و برای من گناهکار،چه نذری بهتر از نذر ترک گناه..

آقا برایمان دعا کن

اللهم عجل لولیک الفرج

الا ای عطر دین ما کجایی؟ / شه خضرا نشین ما کجایی؟

مذاب کوره ی آهنگرانم / به یادت جمعه ها در جمکرانم . . .
.

همـــه ی اباد نشـــینان ز خرابـــی ترســــند ...

من خرابـــت شدم و دم به دم ابادتــــرم ...
:Gol:








[=arial]تقصیر منه خراب است گر تو نمی آیی
این جمعه م جمعه های دیگر حرف است
آدم بشوم سه شنبه هم می آیی ...

باشه این جمعه هم نیومدی باشه ولی این نیست رسمش.....

بسم الله الرحمن ارحیم
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
آمدیم تا از هجران بگوییم
از هجران آنکه دلها به ظهورش چشم دوخته
بنویسیم طعم هجران را با کلاممان که از قلبمان سرچشمه گرفته
شاید نگاهش لحظه ای دریابد مارا به کرشمه اش

[="#0000ff"]بسم الله الرحمن الرحیم
قلم برقلب کاغذ لغزیذه و با خط خون می نگارد
امروز جمعه ایست دیگر و احساس سنگینی قلبم را به اسارت خود برده .به دنبال بهانه ای که چرا چنین است و این غم سنگین. به اطراف نظر را می گردانی شاید سبب بغضی محبوس در گلو را بیابی . باز دنبال بهانه پنجره دیدگان را به دور دست آسمان و افق خونین می سپاری... آه .... دیگر تاب نمی آوری . آخر چه شده که تا این اندازه مردمان دیدگانت را موجی از اشگ غرقه می سازد. ای صد آه کدامین گمشده اینگونه تو را به دلتنگی آورده که از ورای موجی از آب باز به دنبال این که شاید، بتوانی بنگری ،بیابی و نظاره اش کنی.
لحظه لحظه و ثانیه ثانیه بر این احساس سنگینی که قلب را فشرده و مژگان را تر و آسمان چشمان را ابری ، افزون می گردد.
آخر ای قلب چرا انقدر بهانه گیری و برای کدامین نگار اشکها بینایی ام را می ربایید؟
چه شده که بغض راه گلویم را می بندی و صدایم را در خود محبوس می داری؟
ساعتی دیگر و نزدیک ظهر نماز را بر پاداشتند و سوز دعا راه آسمان را در پیش گرفته وباز در پی کارها روان می گردی
ساعتی دیگر و .......باز ساعتی دیگر و .....باز بهانه و .....باز بهانه
ترا چه شده قلبت ، دیدگانت ، بغضت ، همه و همه به یکباره با دلتنگی آمیخته و الماس دیدگانت را می بینی که دیگر تاب نیاورده و بر روی گونه ها روان می گردد و.....بغض دیگر ساکت نمی ماند و..... به هق هق می افتی ......هنوز گمشده ات باز نگشته....
کیست که اینگونه بی قرار رویش شده ای؟
کیست که چنین بغضت را به فریاد آورده؟
وکیست اویی که الماس دیدگانت را برای دیدنش برروی گونه ها رها کرده ای؟
...
....
....
....
نزدیک غروب می بینی که چشم آسمان نیز بر خون نشسته
دست بر پشت دست می کوبی و زمزمه كنان ...[/]

[="#ff00cc"]الهی عظم البلاء ... و برح الخفاء....وانکشف الغطاء ....و انقطع الرجاء [/]

[="#0000ff"].....ای وای باز نیامد......ای افسوس و ....افسوس ...و صدایت در بغضت گم می شود[/]

[="#ff3399"]شود آیا که بینمش او را باز .........شودم بر او اقتدا کنم به نماز
این عمر در گذر است همی ........کی شود که بینمش به دمی
آه ای چشمِ فروخفته در موج......کی شود که باشدت بر اوج[/]

[="#993366"]وای که هر لحظه اعمال اثیم...... میکند او را در پرده مقیم
دست از گنه بباید شست ....... دیدگان بهر توبه باید سفت
قلبها زدوده از زنگار می باید.....در حین ظهورش یگانه بودن باید[/]

[="#ff3399"]ای عزیزقلب مشتاقان یا مهدی .......ای ظهور تو باورمان یا مهدی
ما گنه کرده ایم تو ببخش.......ره به ناکجا برده ایم تو ببخش
هان ای طلوع سپیدۀ ایمانی ........تو بیا نازنین طه یا مهدی[/]

[="#6633ff"]کاش با صدای دلنواز ترنمی ..... بشنویم صوت دلربای منم مهدی[/]

[="#ff33ff"]کاش دل با لیتنا می رست.......دیده بر ابا صالح ره می جست [/]

[="#0000ff"]برای حضورش در قلوبمان و روشنی دیدگان به ظهورش و با مردمانی بر نشسته در خون دست برآسمان داریم و برخوانیم:

[/][="#008000"]اللهم كُن لوليّك الحُجَّة بن الحَسَن صَلواتُكَ عَليه وَعَلى آبائه في هذه السّاعة وفي كُلّ سَاعَة وَليّاً وَحَافِظا وَقائِداً وَ ناصراً ودَليلاً وَ عَينا حَتّى تُسكِنَه أرضَك طَوعاًو تمتعه فيها طويلاً[/]

سلام.:Gol:..متن بسیار زیبا و تاثیرگذاری نگاشته اید..در پناه .امام زمان (عج) باشید....ممنون:Gol:

قرار دل ز فراقت دگر قرار ندارد / به انتظار قسم تاب انتظار ندارم...

به اشک دیده بیارم مگر به دست دلت را / عزیز دل چه کنم؟ چشم اشک بار ندارم...

اگر تو سوز دهی جز به آتشت نگدازم / اگر تو اشک دهی، غیر گریه کار ندارم...


[="Georgia"][="Blue"]

یا عالی;550201 نوشت:
قصه هجر و فرقت يار

بسم الله الرحمن ارحیم
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
آمدیم تا از هجران بگوییم
از هجران آنکه دلها به ظهورش چشم دوخته
بنویسیم طعم هجران را با کلاممان که از قلبمان سرچشمه گرفته
شاید نگاهش لحظه ای دریابد مارا به کرشمه اش

بسم الله الرحمن الرحیم
قلم برقلب کاغذ لغزیذه و با خط خون می نگارد
امروز جمعه ایست دیگر و احساس سنگینی قلبم را به اسارت خود برده .به دنبال بهانه ای که چرا چنین است و این غم سنگین. به اطراف نظر را می گردانی شاید سبب بغضی محبوس در گلو را بیابی . باز دنبال بهانه پنجره دیدگان را به دور دست آسمان و افق خونین می سپاری... آه .... دیگر تاب نمی آوری . آخر چه شده که تا این اندازه مردمان دیدگانت را موجی از اشگ غرقه می سازد. ای صد آه کدامین گمشده اینگونه تو را به دلتنگی آورده که از ورای موجی از آب باز به دنبال این که شاید، بتوانی بنگری ،بیابی و نظاره اش کنی.
لحظه لحظه و ثانیه ثانیه بر این احساس سنگینی که قلب را فشرده و مژگان را تر و آسمان چشمان را ابری ، افزون می گردد.
آخر ای قلب چرا انقدر بهانه گیری و برای کدامین نگار اشکها بینایی ام را می ربایید؟
چه شده که بغض راه گلویم را می بندی و صدایم را در خود محبوس می داری؟
ساعتی دیگر و نزدیک ظهر نماز را بر پاداشتند و سوز دعا راه آسمان را در پیش گرفته وباز در پی کارها روان می گردی
ساعتی دیگر و .......باز ساعتی دیگر و .....باز بهانه و .....باز بهانه
ترا چه شده قلبت ، دیدگانت ، بغضت ، همه و همه به یکباره با دلتنگی آمیخته و الماس دیدگانت را می بینی که دیگر تاب نیاورده و بر روی گونه ها روان می گردد و.....بغض دیگر ساکت نمی ماند و..... به هق هق می افتی ......هنوز گمشده ات باز نگشته....
کیست که اینگونه بی قرار رویش شده ای؟
کیست که چنین بغضت را به فریاد آورده؟
وکیست اویی که الماس دیدگانت را برای دیدنش برروی گونه ها رها کرده ای؟
...
....
....
....
نزدیک غروب می بینی که چشم آسمان نیز بر خون نشسته
دست بر پشت دست می کوبی و زمزمه كنان ...

الهی عظم البلاء ... و برح الخفاء....وانکشف الغطاء ....و انقطع الرجاء

.....ای وای باز نیامد......ای افسوس و ....افسوس ...و صدایت در بغضت گم می شود

شود آیا که بینمش او را باز .........شودم بر او اقتدا کنم به نماز
این عمر در گذر است همی ........کی شود که بینمش به دمی
آه ای چشمِ فروخفته در موج......کی شود که باشدت بر اوج

وای که هر لحظه اعمال اثیم...... میکند او را در پرده مقیم
دست از گنه بباید شست ....... دیدگان بهر توبه باید سفت
قلبها زدوده از زنگار می باید.....در حین ظهورش یگانه بودن باید

ای عزیزقلب مشتاقان یا مهدی .......ای ظهور تو باورمان یا مهدی
ما گنه کرده ایم تو ببخش.......ره به ناکجا برده ایم تو ببخش
هان ای طلوع سپیدۀ ایمانی ........تو بیا نازنین طه یا مهدی

کاش با صدای دلنواز ترنمی ..... بشنویم صوت دلربای منم مهدی

کاش دل با لیتنا می رست.......دیده بر ابا صالح ره می جست

برای حضورش در قلوبمان و روشنی دیدگان به ظهورش و با مردمانی بر نشسته در خون دست برآسمان داریم و برخوانیم:

اللهم كُن لوليّك الحُجَّة بن الحَسَن صَلواتُكَ عَليه وَعَلى آبائه في هذه السّاعة وفي كُلّ سَاعَة وَليّاً وَحَافِظا وَقائِداً وَ ناصراً ودَليلاً وَ عَينا حَتّى تُسكِنَه أرضَك طَوعاً


از متن بسیار زیبا و تاثیرگذارتان که تلنگری برای بیداری غافلانی چون این حقیر است از شما کمال تشکر و قدردانی را دارم
[/]

این جمعه هم تموم شد آقاجان.... نمیخوای بیای؟؟؟! به خدا ماهم دلتنگتیم. بیا و این همه ظلم و نفرت و خبیثی رو بین ما آدما نابود کن. این جمعه که رفت........................... ولی ما هنوز منتظرتیم. بازم صبر میکنیم.... . . . . صبر...

اين گل افتابگردان رنجور ، خيلي وقت است ز غصه سر به زير دارد ، كجاست افتاب روشنايييي؟؟؟؟؟

[="Arial Black"]

اویس;550314 نوشت:
[="Georgia"][="Blue"]
از متن بسیار زیبا و تاثیرگذارتان که تلنگری برای بیداری غافلانی چون این حقیر است از شما کمال تشکر و قدردانی را دارم
[/]

سلام علیکم و الرحمه
سپاس از حضور گرانسنگ حضرتتان
برای ظهور حضرتش و روشنی دیده و قلوب همگان دعا بفرمایید

نمیدانم چرا یا برای چه منتظر باشم

فراموشم کردی که فراموشت کنم؟

یا فراموشت کردم که فراموشت شدم ؟

نمیدانم ، من منتظرم ؟

انتظار یعنی چی ؟

چرا باید انتظار بکشم ؟ البته این و بگم بهتون که من منتظر نیستم . . .

یعنی دیگه فعلا نیستم

شاید دوباره بعدا باشم !

یادته 5 سال پیش چه اتفاقی برا سید اسماعیل افتاد تو حرم امام رضا ع کنار مرقد علامه طهرانی ؟

من که یادمه

ایت الله بهجت میگفت : شما چشم بینای خدا و گوش شنوای خدائی . . .

پس میبینی و میشنوی

من برا خودم نمیگم

ولی حق سد اسماعیل این نبود . . .

طفلی چقدر خوشحال بود که . . . بیخیال ، نشد که بشه

یعنی تقصیر شما نبود ، تقصیر سد اسماعیل هم نبود

تقصیر دل ساده ای بود که خیلی زود بازی خورد . . .

ولی برای نجات دیگران بیا ، من از سهم خودم گذشتم . . .

برای مظلومان و ستم دیدگان بیا و ظهور کن . . .

حق

آقاجان خسته ام....غصه دارم...دیگه دستم به کسی و به جایی بند نیست....خسته و دل شکسته ام....تنهای تنها.....فقط خودت آقا فقط خودت کمکم کن...:Ghamgin::geryeh:

یا "مهدی"

به سلطنت ندهم رتبه ی گدایی را / که در زمین و زمان جز تو "شهریار" ندارم...

نه مانده تاب فراق و نه هست طاقت صبرم/چگونه صبر کنم؟ دیگر اختیار ندارم...


چند ساله زندانی گناه شدم و زندانی شهر
حتی تا امام زاده نزدیک شهرمون هم نرفتم
بدجور دلم برای جمکران و حرم حضرت معصومه تنگ شده
آقا جان:Gol: غرق شدم
اونقدر غرق شدم که احساس می کنم هیچکی صدام رو نمی شنوه یا دوست نداره بشنوه
فقط شما رو دارم، التماس می کنم نجاتم بدید:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

اللهم عجل لولیک الفرج:Sham:

[=&quot]روز جمعه میگم کجایی
[=&quot]خسته از دور و جدایی
[=&quot]قسمت میدم به ابوالفضل
[=&quot]ای سفر کرده تا بیایی[=&quot]
[=&quot]ای امیر بی قرینه
[=&quot]ای دوای زخم سینه
[=&quot]مادرت چشم انتظاره
[=&quot]ای سحر خیز مدینه
[=&quot]آقا بیا بیا آقا بیا بیا

[="Tahoma"]

تا کی برای دیدن رویت دعا کنم؟

تا کی دو دست خویش به سوی خدا کنم؟

در پیشگاه قدس تو از خاک کمترم
بگذار خاک پای تو را توتیا کنم

امّید زندگانی من ، مهدی عزیز!
من آمدم به درگه تو التجا کنم

با این زبان الکن و این طبع نارسا
هر جا روم برای ظهورت دعا کنم

جبریل مفتخر به گدایی کوی توست
لایق نیَم گدای تو خود را صدا کنم

با نامه ای سیاه به درگاهت آمدم

شاید تو را ز آمدن خود رضا کنم



با یاد خـــدا

.

یه واژه ساده اما پرمعنا . . .

سه حرف اما یک دنیا امید .. .

بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــا . . . :Gol:

باعرض سلام و ادب
امروز جمعه نیست...
آقای من..

قرار نیست فقط غروبهای پنجشنبه تا غروب جمعه

سراغت را بگیریم..

قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم..

آری..

شنبه هم میشود از دوریت ناله سر داد..

یکشنبه هم میشود انتظارت را کشید..

دوشنبه هم میشود دنبال گمشده گشت..

سه شنبه هم میشود با آقا درد دل کرد..

چهارشنبه هم میشود به خاطر آقا گناه نکرد..

یا بن الحسن

دوریت درد بی درمان است

ای پسر فاطمه

امروز جمعه نیست اما دلم برایت تنگ است..

التماس دعا
یاعلی مدد

باز هم غروب شد جمعه اي ديگر
باز هم جمعه اي بي ظهور
باز هم مهدي عج نيومد
باز هم ، همه بي تفاوت گذشتند

روزي هزار بار دلت راشکسته امبيخود به انتظار وصالت نشسته ام هربار اين تويي که رسيدي و در زديهربار اين منم که در خانه بسته ام هر جمعه قول ميدهم آدم شوم وليهم عهد خويش هم دلت راشکسته اماللهم عجل لوليک الفرج

[="Tahoma"][="Black"]

عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری، وَلا اَسْمَعُ لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوی

برای من اینکه مردم را ببینم و تو را نبینم و از تو صدایی و نجوایی نشنوم سخت است...




روز ها از وقتی که گفتی خواهی آمد میگذرد
... من هنوز هم چشم به راه توام
...چشم به راه بهار
چشم به راه چشمه ی شفاف چشمانت
هنوز هم در کویر بی رحم دلم نماز باران می خوانم
می دانی که که چه غوغایی از تو در من به پاست
می دانی که با آمدنت رنج هایم به پایان میرسد
به من گفتند که از پشت کوهساران سر به فلک کشیده می آیی
از دور ترین نقطه ی زمین
و خود نیز گفتی که می آیی
اما کی؟
تو خود میدانی که انتظار چقدر تلخ است
تو خود میدانی که انتظار قلب خسته ام را منفجر میکند
تو خود میدانی که شمعدانی هایم از انتظار به پاییز می رسند
اما هنوز هم از تو نشانی ندارم
به من گوش کن . که اگر تو به من گوش نکنی از من خاکستری می ماند و بس.
تو به من گوش کن که خسته ام از این بیهوده گوییها و بیهوده نوشتن ها
می ترسم به بیراهه بروم
بگو باران ببارد
تا زیر باران به اجابت دعای " اللهم عجل لولیک الفرج " دلخوش باشم.

[/]


این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور

پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم

سالها منتظر سیصد و اندی مرد است

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

اگر آمد خبر رفتن مارا بدهید

به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم...

یا ایها العزیز
آخر با چه روی بگویمت یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاععه مزجاه
به من و زندگی و خانوده ام سختی آمده است اما چه سختی بالاتر از دوری شما یا ایها العزیز
اما واقعیت این است که من واقعا نیامده ام ، ..و ظرفی نیاورده ام اما زبانم قاصر است از درخواست از محضرتان یا ایها العزیز
مولایمان دست مرحمتی به سر ما بکش ....

پر کن دوباره کِیْل مرا ایها العزیز

آخر کجا روم به کجا ایها العزیز

رو از من شکسته مگردان که سال‌هاست

رو کرده‌ام به سوی شما ایها العزیز

جان را گرفته‌ام به سردست و آمدم

از کوره راه‌های بلا ایها العزیز

وادی به وادی آمده‌‌ام از درت مران

وا کن دری به روی گدا ایها العزیز

چیزی که از بزرگی تو کم نمی‌شود

این کاسه را ... فاوف لنا... ایها العزیز

خالی‌تر از دو چشم من این جان نیمه جان

محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز

- ما- جان و مال باختگان را رها مکن

بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز

دستم تهی است... راه بیابان گرفته‌ام

دست من و نگاه شما ایها العزیز

آقا جــــــونــــــم،مـــــــهــــربـــــــــــونـــــــم...

رد تو همش میگیرم...توی جاده های غربت

پس چرا تموم نمیشه...سردی روزهای غیبت؟

یا صاحب العصر،یا صاحب الزمان "ادرکنی"


توصیه های سالکان برای توفیق در سیر وسلوک مهدوی

۱- پرهیز شدید از گناه و سبقت گرفتن در کارهای خیر۲- نماز اول وقت۳- خدمت به خلق خدا۴- پخش و نشر احادیث اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و اله وسلم )۵- اعتقاد به ولایت فقیه۶ - مطالعه آثار امام خمینی (رحمه الله علیه) و مقام معظم رهبری (دام ظله العالی)۷ - آشنایی با سیره شهدا۸- تحصیل علم

آه می کشم تو را با تمام انتظار

پر شکوفه کن مرا ای کرامت بهار

در رهت به انتظار صف به صف نشسته اند

کاروانی از شهید کاروانی از بهار

ای بهار مهربان در مسیر کاروان

گل بپاش و گل بپاش گل بکار و گل بکار

بر سرم نمی کشی دست مهر اگر ، مکش

تشنه محبت اند لاله های داغدار

دسته دسته گم شدند مهره های بی نشان

تشنه تشنه سوختند نخل های روزه دار

می رسد بهار و من بی شکوفه ام هنوز

آفتاب من بتاب مهربان من

آیا حقیقت است که اصلا شبیه نیست

رفتار ما به رسم مسلمانی شما ؟

صاحب الامر منجی بشر است

مشکل این است که «بشر» نشدیم

یا صاحب الزمان عج

همتا هم نداری که ...
وقت نبودنت به دلم وعده بدهم
شاید " مثلش " را پیدا کنم !
آقای بی همتای من بیا
.

اقا بیـــا . . .

باسلام و صلوات
خب راستش چه بگویم وقتی میدانم تو از احوال من باخبری!
ان شاالله که تو خوب باشی و خوشحالی تو هم به ما برسد!
من فکر کردم که تو یادآور خدایی و چنین هست! فتبارک الله احسن الخالقین
وقت خوش

[=Arial Narrow]

جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
تا به این جا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو

سال ها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو

با حساب دل خود هر چه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو
گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو
شاعر: محمد جواد پرچمی


ای آخرین توسل سبز دعای ما
آیا نمی رسد به حضورت دعای ما ؟
شنبه ، دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین ...
بی تو چه زود می گذرد هفته های ما !

[=arial]یا ابا المهدی

از ما زمینیان به شما آسمان ، سلام

مولای دلشکسته ، امام زمان سلام

این روزها هزار و دو چندان شکسته

حالا کجای روضه ی بابا نشسته ای

روح تو در بهشت الهی مقیم شد

به رفتن تو حضرت مهدی یتیم شد

یابن الحسن ، از این همه بی داد ، الامان

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان


[=arial black]

صبحت بخیر آقای من آقای دلتنگی

[=arial black][=arial black]

[=arial black]صبحت بخیر آقای من آقای تنهایی


[=arial black]

[=arial black]من دور افتادم ازت اما تو نزدیکی


[=arial black]

[=arial black]امروزم و با تو شروع کردم که اینجایی


[=arial black]

[=arial black]گناه مـن به انتـظــار تــو نشستنــه


[=arial black]

[=arial black]نشسته عاشقــی گناهه عشق رفتنه


[=arial black]

[=arial black]اگر که دلخوشی به من، گناه از تو نیست


[=arial black]

[=arial black]اگــرکـه خیســه چشم تـو ، گنــاه از منه


[=arial black]

[=arial black]اَللهم اَرنی الطلعه الرشیده


[=arial black]

[=arial black]دیگــه جــونم به لـب رسیــــده


[=arial black]

[=arial black]همه دنیا ازم بریده ، تو اما نــه


[=arial black]

[=arial black]عهد میبندم دیگه اشکاتو در نیارم


[=arial black]

[=arial black]ولــی سختـــه دووم بیـــارم


[=arial black]

[=arial black]توی عشق تو کم میزارم تو اما نه

[=microsoft sans serif]صبح امید/حامدزمانی

(بسم رب المهدی)
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
ما به امور زندگی شما بی توجه نیستیم و شما را فراموش نمی کنیم.(بحار الانوار جلد 53 -ص175)

او مارا فراموش نمیکند.ماچطور؟
کدام یک از ما هر وقت که او به یاد ما است به یاد اوییم؟
همه مارا خواب غفلت است و هیچکدام از ما هنوز درکی از اون نداریم.....

[="Tahoma"]


اقاجان سلام
یه جمعه دیگه رسید
اما چشمانمان هنوز تاریک است
جهان تاریک است

اقاجان امروز امدم درخونتون
تا تسلیت بگم شهادت جد بزرگوارتون رو
چه قدر زیباست تقارن
جمعه و انتظار امدن شما
با
شهادت مظلومانه بنیان گذار مذهب شیعه امام صادق

باید شیعه بود
و شیعه یعنی انتظار

و چقدر این انتظار
در عین سختی ، زیباست
انتظار برای دیدن روی ماه کسی که
برای عدل می اید
برای نجات شیعیان و مسلمانان
پدر مهربان از جنس نور، از جنس پیامبر
از جنس مادرش زهرا


اقاجان بیصبرانه و بی قرار و با خلوص دل میگویم:

اللهم عجل لولیک الفرج

[="DarkSlateGray"]

اقــــــــــآی جان سلام ....

دلم تنگه دوباره برای صدایی که نشنیدم ....

ولی میدانم دلنشین است....

چهره ای که ندیدم ولی میدانم زیباست....

اقا جان به ندیده ها دل بسته ام ....

اری این رسم عاشقیست...

ان شاءالله که باعث شرمساریت نشوم باگناهانم

امروز را ترک میکنم ازخود تمام الودگی هارا...

به دادم برس یاصاحب الزمان

[/]

[="DarkRed"]سلام
روز جمعه دگری ز راه رسید و تو منتظر من بودی که ز خوابه غفلت بیدار شوم
و من هم اسیر وسوسه شیطان که امروز را بخواب راحته راحت
و من هم ................[/]

این جمعه هم در حال رفتن است و هنوز امامان نیامدهدبرای تعجیل در فرجش صلوات

ای غــــــریب غــــــرق احســـاس بیــا
مــــرحــــــــم زخـــم گـــل یـــاس بیـــا

ایــــن قســم را می دهد دل بر شمـــا
ای مســــافـــر جــــــــان عبـــاس بیـــا

موضوع قفل شده است