،افرادی خدمت پیامبر میرسیدند و از فقر شکایت میکردند،حضرت به آنان که مجرد بودند میفرمود:
ازدواج کنید !
. فروع کافی، ج 5، ص 330؛ وسایل الشیعه، ج 14، ص 3 و 7 و 24 ـ 26.
کاش به ما پسران جوون امروزه هم این توصیه رو یکی میکرد...ولی خوب در ذهن همه اینطور جا افتاده که ازدواج کلی خرج داره...خود منم فکر نمیکردم اینجورها باشه و فکر میکردم میشه راحت زندگی مشترک شروع کرد و واسه همین از بابت امکاناتی که تا حال حاضر دارم خیالم راحت بود و با خیال راحت از بابت داشتن امکانات میرفتم خواستگاری. ..اما از وقتی در سایت عضو شدم و تاپیک های مختلف رو خوندم دیگه میترسم. ..
هرچند خونه که هست، ماشین هم دارم و حقوق ماهانه 380 تومن ولی ظاهرا انگار کافی نیست. البته حاضرم برای تامین خرجها ماشین رو بفروشم به هر حال حداقل 14 میلیون به فروش میرسه یه پراید
یه چیز جالب هم بگم بیمارستان به دانشجویان پزشکی مجرد به ازای ده کشیک 24 ساعته در ماه و بیست روز باقیمونده هم صبح تا ظهر اومدن، 380 تومن میده و به متاهلین صد تومن بیشتر یعنی 480 تومن.یعنی همسر فقط صدتومن اضافه تر خرج خواهد داشت؟ ؟؟
واسه رزیدنتها هم حقوق مجردین هفتصد تومن و متاهلین هشتصد تومنه
سلام مجدد به شما و همه دوستان. من تازه از بیمارستان برگشتم{ تازه امروز کارمون زود تموم شد و تونستم این موقع خونه باشم! }:khab:
میشه از تون خواهش کنم این علامت رو کمتر استفاده کنید؟ خیلی زیاد میزاریدش!:Narahat:
پس با این حسای، یکی مثل من که خونه رو پدر و مادرم ساختن برای من، و ماهانه هن بیمارستان 380 تومن بهمون حقوق میده هنوز حداقل لازم رو ندارم چون واسه خرج روزانه کافی نیست این مقدار حقوق . .
خب شما اجاره خونه و پول شارز ساختمون و آب و برق و اینا رو ندارین ... خیلی جلو میوفتین اینجوری
در مورد کم بودن حقوقتونم ... شغلتون جوریه که دختر خانومی که با شما ازدواج میکنه ... میدونه بعده چن سال سختی زندگیش بهتر میشه و درآمد شما اینقدر باقی نمیمونه ... همین باور و پشتوانه برای دختر بسه تا تحمل کنه
به نظر من که شما حداقل ها رو دارید:ok:
راستی بعده صفر خاستگاری اون خانومی که همسن تون بودن میرید یا بهم زدید قرارتونو؟؟؟
سلام خواهر خوبم. یه سؤال (البته میتونید جواب ندید)
اگر مردی توی زندگیتون باشه که دوستش داشته باشید و آدم خوبی هم باشه ، بعد بفهمید این حداقل ها رو نداره ، چکار میکنید؟
میگید: خب ولش کن.... بذار ببینم بعدی چطوره....
درست میگم؟ یا کار دیگه ای انجام میدید؟
سلا آقا رضا من این سوال رو تو اون تاپیک قبلی دختران و ازدواج با پسر بی پول پرسیدم گفتم فرض کنید خواستگاری داشته باشید که همونی باشه که میخواین اما امکان تهیه خونه نداشته باشه و ازتکن بخواد مدتی رو موقت در خانه پدری اش زندگی کنید حاضرید؟ همه گفتن خیر و خونه مستقل میخوان و مخصوصا از اینکه بخوان با مادر شوهر روبرو بشن ناراحت شدن
آقای مهران به نظر من شما حداقل های شروع یه زندگی رو دارید.این که دخترخانومای قبلی جواب منفی دادن رو من نمیدونم علتش رو، ولی خب به احتمال زیاد به خاطر مسائل مادی نبوده.. خودتون رو از خواستگاری رفتن نترسونین.
هر دختری شاید از طرف 10-15 نفر خواستگاری بشه و جواب نه بده و همینطور پسری ممکنه 10-15 دفعه بره خواستگاری و جواب نه بشنوه.با دو بار خواستگاری رفتن چیزی مشخص نمیشه.
تازه شما که میفرمایید حقوقتون 380تومنه در حال حاضر، خب میخوایید همین که ازدواج کردید برید سر خونه زندگیتون؟ میتونید یه مدت رو توی عقد بمونید تا یکم اوضاعتون بهتر بشه.
کاش به ما پسران جوون امروزه هم این توصیه رو یکی میکرد...ولی خوب در ذهن همه اینطور جا افتاده که ازدواج کلی خرج داره...خود منم فکر نمیکردم اینجورها باشه و فکر میکردم میشه راحت زندگی مشترک شروع کرد و واسه همین از بابت امکاناتی که تا حال حاضر دارم خیالم راحت بود و با خیال راحت از بابت داشتن امکانات میرفتم خواستگاری. ..اما از وقتی در سایت عضو شدم و تاپیک های مختلف رو خوندم دیگه میترسم. ..
هرچند خونه که هست، ماشین هم دارم و حقوق ماهانه 380 تومن ولی ظاهرا انگار کافی نیست. البته حاضرم برای تامین خرجها ماشین رو بفروشم به هر حال حداقل 14 میلیون به فروش میرسه یه پراید
یه چیز جالب هم بگم بیمارستان به دانشجویان پزشکی مجرد به ازای ده کشیک 24 ساعته در ماه و بیست روز باقیمونده هم صبح تا ظهر اومدن، 380 تومن میده و به متاهلین صد تومن بیشتر یعنی 480 تومن.یعنی همسر فقط صدتومن اضافه تر خرج خواهد داشت؟ ؟؟
واسه رزیدنتها هم حقوق مجردین هفتصد تومن و متاهلین هشتصد تومنه
باسلام وتشکر . یکی از مهم ترین عللی که جوانان برای تآخیر در ازدواج مطرح می کنند ،مشکل مالی و اقتصادی است. در حالی که قسمت عمدة این مشکل، از معضلات ساختگی جامعة ماست و حقیقتاً جزء مشکلات ازدواج نیست. اگر زندگی ما، بر مبانی اسلام و فطرت انسانی استوار بود، این مشکل وجود نداشت، یا بسیار اندک بود و کمتر جوانی پیدا میشد که به این خاطر نتواند ازدواج کند. به هرحال، فعلاً وجود دارد و جامعة ما آن را به وجود آورده است و باید برای حل آن، چاره اندیشید.
راه حلها:
1ـ امداد الهی
خداوند و رهبران اسلام، در این باره،نویدها و وعدههای امید بخش فراوانی دادهاند که به خوبی میتوانند پشتوانة امیدوار کننده و اطمینانبخش باشند برای جوانان.
بر ما واجب است که به این نویدها و وعدهها، ایمان و اطمینان داشته باشیم. وعدههای آنان، تخلّف ناپذیر است. برای نوجوانان و جوانانی که قصد ازدوج دارند و مشکلات اقتصادی را مانع راه خود میبینند، هیچپشتوانهای به اندازة این وعدهها، نمیتواند امیدبخش و دلگرم کننده باشد. ایمان به «پشتوانهها»، شجاعت و شهامت زیادی درانسان به وجود میآورد. اکنون به بعضی از آنها میپردازیم:
وعده خداوند:
«وأنکحوا الأیامى منکم... إن یکونوا فقراء یُغنهم الله من فضله؛(1) جوانان بدون همسر را همسر دهید... اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و رحمت خود، آنان را غنی و بینیاز میکند».
این وعده و تضمین صریح و روشن خداوند است؛ و چه تضمینی مطمئنتر از تضمین خدا؟!
اگر جوانان به این وعده اطمینان کنند؛ آن گاه نتیجة حتمی و درخشان آن را خواهند دید .
این مسأله،برای بعضی از جوانان کاملاً محسوس و ملموس شده است. نمونههای فراوانی از آن را دیدهام. حدود نود درصد از جوانان ، هنگام اقدام به ازدواج، خانه و اموال و دارایی نداشتهاند و بعد از ازدواج، خانهدار و متمکّن شدهاند. بسیار اندک اند کسانی را که قبل از ازدواج، خانه و تمکّن مالی داشته باشد. اما کسانی که قبل از ازدواج، خانه و مال تهیه کرده و بعداً ازدواج کردهاند، به خاطر تأخیر در ازدواج برای تهیة خانه و پول، دچار زندگی سرد بیروح و نابسامانی شدهاند؛ زیرا تا خواستند خانه و زندگی مجلّل و... تهیه کنند، دوران نوجوانی و جوانی و «بهار ازدواج» گذشت و «فصل خزان» فرا رسید!(2)
نویدهای رهبران اسلام:
پیامبر(ص) که امین اسرار خداوندند ،درباره امدادهای الهی به نوجوانان مجرّد چنین میفرمایند:
«زوّجوا أیاماکم، فإنّ الله یُحسّن لهم فی أخلاقهم ویُوسّع لهم فی أرزاقهم ویزیدهم فی مروّاتهم؛(3) بیهمسرانتان را همسر دهید، زیرا خداوند در پرتو ازدواج، اخلاق آنان را نیکو میگرداند . رزق و توان مالی آنها را وسعت میدهد.بر مروّت و ارزشهای انسانیشان میافزاید».
باز ایشان در این باره میفرمایند:
«من ترک التزویج مخافه العیله، فقد أساء ظنّه بالله، إنّ الله یقول: (إن یکونوا فقراء یُغنم الله من فضله)؛.(4) کسی که ازدواج را از ترس فقر و نادارای ترک کند، به خداوند گمان بد برده است، زیرا خداوند میفرماید: اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و رحمت خویش آنان را بینیاز میسازد».
همان بزرگوار خطاب به جوانان میفرمایند:
«اتّخذوا الأهل، فإنّه أرزق لکم؛(5) همسر بگیرید، که رزق شما را زیاد میکند.
امام صادق ـ سلام الله علیه ـ میفرمایند:
«الرزق مع النساء والعیال؛(6) رزق همراه زنان و خانواده است».
جوانی بدون همسر، که به شدّت فقیر و نادار بوده ، حضور پیامبر آمد و از فقر و تهیدستی، شکایت کرد و از حضرت راهنمایی خواست که: ای رسول خدا! چه کنم تا از حالت سخت نداری و پریشانی درآیم؟
حضرت فرمود: «تزوّج» ازدواج کن!
جوان، تعجّب کرد و با خود گفت: «من که مخارج خودم را نمیتوانم تأمین کنم، چگونه ازدواج کنم و مخارج همسر و زندگی مشترک را به دوش گیرم»؟!
امّا چون به درستی فرموده پیامبر، ایمان داشت، اقدام به ازدواج کرد . کم کم در زندگیاش گشایش ایجاد شد و از تهدیستی به درآمد.
توجّه عمیق به این «نویدها» و «وعدههای صادق»، اطمینان به امدادهای خداوندی را در دل انسان به وجود میآورد .به انسان، شهامت و دلگرمی میبخشد تا با توکّل به خداوند، به ازدواج اقدام کند . از مشکلات و موانع نهراسد.
هرگاه جوانی، برای رضای خداند و اجرای دستور او و پاک ماندن از فساد و بیماریهای روحی و جسمی و برای رشد و تکامل و سعادت، اقدام به ازدواج کند، لطف و رحمت خداوند شامل حالش میشود و «امدادهای الهی» به کمک او خواهند آمد و او را در هدف مقدّسش یاری خواهند کرد.
2ـ افقهای جدید!
در پرتو ازدواج، «افقهای جدیدی» به روی انسان باز میشود که پیش از ازدواج وجود نداشت؛ زیر انسان، در اثر ازدواج، احساس مسئولیت بیشتری میکند و خود را مسئول اداره زندگی جدید و تأمین معاش و حفظ آبروی خانواده میبیند؛ بنابراین، تمام ابتکار و استعدادهای نهفته و پنهانی خود را به کار میگیرد. چشمههایی نو، از درونش میجوشند. لیاقتهایی که تا آن وقت از آنها خبر نداشت، سر برمیآورند. نیروهایی که قبل از ازدواج در درونش خفته بودند، فورا میزنند. درخود شخصیت جدیدی با توانهای جدید، مییابد. اتکایش به خداوند بیشتر میشود. به ناگاه «افقهای وسیع جدیدی» در برابر دیدگان عقل و جان و فکرش، باز و نمایان میگردند!
از سوی دیگر: فشارهای جنسی، پریشانی تنهایی، عقدههای زجر دهنده تک زیستی و احساس حقارتها و کبودها، در پرتو ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری مهربان و همدم و دلسوز، از بین میرود و ناپدید میگردد . در نتیجه: جان انسان، شکوفا میشود و شوق و ذوق پیشرفت و تکامل، در او بالنده میشود و انسان به سوی کمال و سعادت پرواز میکند!
چه فراوان بوده اند جوانانی که پس از ازدواج با همسری مناسب، شخصیتی تازه پیدا کرده و انسان جدیدی شدهاند و سیرشان در تمام امور، سرعت بیشتری به خود گرفته است!
رشد و پدیدار شدن افقهای جدید، شامل مسائل اقتصادی و مالی نیز میشود.جوان، راههای جدیدی برای کسب درآمد بیشتر پیدا میکند. در معاملات اقتصادی و توسعه شغل و انجام امور بزرگ تجاری و اقتصادی، پر دلتر و شجاعتر میشود . از این راه، درآمدش بیشتر میگردد و مشکلات مالی، یکی پس از دیگری، برطرف میشود.
هر «موفّقیت»، موفّقیتهای دیگری را به دنبال دارد و هر «پیروزی جدید»، پروزیهای دیگری را به ارمغان میآورد.
3ـ تسهیلات و مزایای شغلی
در بسیاری از مؤسسات و شغلها و ادارات و ارگانها و ...، به کارمندان و کارگران متأهّل، تسهیلات و امکانات و مزایایی میدهند که به غیر متأهلها نمیدهند. این مزایا دربهبود وضع اقتصادیشان تأثیر فراوانی دارد.
4ـ کسب اعتبار و آبروی بیشتر، در جامعه:
در جامعه ـمعمولاً ـ برای متأهلها،بیش از مجرّدها، اعتبار قائلند. بانکها و صندوقهایی که وام میدهند و کاسبها بنگاههایی که اجناس قسطی میفروشند و...، به متأهلها، بیشتر اعتماد میکنند و بها میدهند. این اعتبار و آبروی اقتصادی، در رفع مشکلات مالی و در رونق زندگی، تأثیر دارد.
5ـ وامهای مخصوص ازدواج
وام مخصوص ازدواج الان به همت دولت محترم به زوج های جوان پرداخت می شود و چیز قابل توجهی است و برای شروع زندگی خیلی خوب است.
6ـ کم کردن تشریفات و خرجهای اضافی.
اکثر تشریفاتی که در مورد ازدواج وجود دارد، خلاف اسلام و عقل و فطرت انسانی است.
متأسفانه این تشریفات و رسوم غلط، یک «بیماری فرهنگی و اجتماعی» است که در ما رسوخ کرده و همه مسؤولند.
تشریفات همانند تارهای عنکبوت است؛ هرچه بیشتر باشد بیشتر انسان را گرفتار میکند و جان انسان را قید و بند میزند؛ تا جایی که او را خفه کرده و هستیاش را تباه میسازد. هرچه کمتر باشد، جان انسان راحتتر است.
نمونهای زیبا از سادهزیستی
در آن زمان که سلمان ـرضوان الهی بر او باد ـ فرماندار و حاکم مدائن بود، سیل آمد و به خانههای مردم رخنه کرد. مردم برای نجات از سیل، به طرف کوهها و بلندیها گریختند. کسانی که اثاثیه زیاد داشتند، برای بردن آنها به بالای بلندیها، دچار درد سرهای فراوانی شدند؛ حتى بعضیها جانشان را بر سر اثاثیهشان گذاشتند.
سلمان اثاثیه مختصری داشت که شامل: یک جلد قرآن، یک شمشیر، یک عدد آفتابه و یک پوست گوسفند که فرشش بود و... میشد، آنها را برداشت و فوراً بدون درد سر، بالای کوه رفت و آن گاه فرمود: «سبکباران این گونه نجات مییابند و سنگینباران، هلاک میشوند»!
چه اشکالی دارد که به جای قالی گرانقیمت، روی موکت زندگی کنیم؟! چه عیبی دارد که منزلمان دکور و زرق و برق نداشته باشد؟! چه مانعی دارد که به جای غذاهای رنگارنگ و گرانقیمت، غذای ساده بخوریم؟ اگر «آبرو» و «شخصیّت» به تشریفات باشد، که شخصیتی ساختگی و بیاعتبار است و ارزشی ندارد.
خانه گلین و ساده حضرت علی را (که امیر مؤمنان و پیشوای همه انسانهای باشخصیت جهان است) و فاطمه زهرا (که سرور تمام زنان آزاده و آبرومند تاریخ بشر است و در این خانه، امام حسن و امام حسین و زینب کبرى ـ سلام الله علیهم ـ رشد کردند) با کاخ سبز معاویه ـکه نفرین حق بر او باد ـ مقایسه کنید. کدام در نظرتان محبوبتر است؟! کاخهای متعدد و پر زرق و برق شاه ـکه لعنت خدا بر او باد ـ را با خانه کوچک و ساده واجارهای امام خمینی ـ که رضوان و رحمت خداوند بر او باد ـ مقایسه کنید. کدام در نظرتان محبوبتر و با ارزشتر و با ابّهتتر و عظیمتر است؟
پینوشتها:
1. نور (24) آیه 32.
2. البته منظور غیر از کسانی است که از پدر مادر، خانه و ثروت به آنها میرسد.
3. نوادر الراوندی، ص 36.
4. وسائل، ج 3، ص 5.
5. همان، ص 7.
6. نور الثقلین، ج 3، ص 599.
ولاااا من اگ كسيو دوس داشته باشم ك ندار باشه ( خودش باشه و يه دس لباس ك تنشه)ديگ هيچي برام مهم نيس،
حتي حاضرم برم با خونواده خودشم زندگي كنم[emoji102]
حتي اگ نوني نباشه واسه خوردن...
از نظر من عشق حرف اول و آخرو ميزنه باقيش بهانس[emoji179]
خيلي از خانوما همچين نظري دارن؛ منتها پدر و مادر خانومن ك همچين ريسكي رو نميپذيرن ...
سلام خواهر گرامی (اسمتون رو عوض کردید منم قبلی رو نمیگم)
امیدوارم خوب و سلامت باشید
اول اینکه تهیهء جهیزیه رو شاید بشه گفت بخاطر فشاری که به مرد وارد میشه ، کم کم متوجه خانوادهء دختر (و خود دختر) کردن. قبلاً فقط در برخی جاهای خاص جهیزیه با دختر بود و اصل مطلب این بود که همه چیز با مرد بود. حتی حضرت فاطمه(س) جیزیه شون با پول زره امام علی(ع) تهیه شد
یعنی در حقیقت حتی تهیه جهیزیه هم با زن نیست و یه جورایی سر شما خانمها کلاه رفته! :Khandidan!:
دوم ، همین الان هم خیلی جاها هستن که جهیزیه با دختر نیست(البته نسبت به قبل خیلی کمتر شده)
بخصوص بین افراد سنتی تر و شهرهای کوچکتر. البته ایران پهناوره و از این شهر تا اون شهر صد نمونه آداب و رسومِ متفاوت وجود داره و نمیشه نسخهء کلی پیچید
خودم که همین جوری شدم. تمام خرج و مخارج از خرید خونه تا عروس(که البته ساده بود) با خودم بود ، خرید جهیزیه هم با خودم بود :Gig:
پوستم کنده شد خلاصه :khaneh:
من خواهرم که ازدواج کرد یه سری وسایل رو مثل فرش و یخچال رو پدربزرگ و مادربزرگم خریدن واسه شون. یه سری چیزا رو شوهرش خرید یه سری هم ما خریدیم مثل تختخواب و کمد و گاز
همه گفتن خیر و خونه مستقل میخوان و مخصوصا از اینکه بخوان با مادر شوهر روبرو بشن ناراحت شدن
ببینید این موضوع رو کارشناس بحث هم مطرح کردن و آخرش گفتن میشه یه خونه توی قسمت های پایینتر اجاره کرد.
این که عروس و مادرشوهر باهم توی یه خونه زندگی نکنن باعث میشه احترام های هر دو طرف حفظ بشه!اینجوری همه خیالشون آسوده تره هم عروس هم مادرشوهر هم داماد!این قضیه ش یکم متفاوته و به نظرم خیلی از دخترا ازدواج کنن در این شرایط ولی یه مدت بیشتر عقد بمونن
نوشته اصلی توسط mehrant
کاش به ما پسران جوون امروزه هم این توصیه رو یکی میکرد...ولی خوب در ذهن همه اینطور جا افتاده که ازدواج کلی خرج داره...خود منم فکر نمیکردم اینجورها باشه و فکر میکردم میشه راحت زندگی مشترک شروع کرد و واسه همین از بابت امکاناتی که تا حال حاضر دارم خیالم راحت بود و با خیال راحت از بابت داشتن امکانات میرفتم خواستگاری. ..اما از وقتی در سایت عضو شدم و تاپیک های مختلف رو خوندم دیگه میترسم. ..
هرچند خونه که هست، ماشین هم دارم و حقوق ماهانه 380 تومن ولی ظاهرا انگار کافی نیست. البته حاضرم برای تامین خرجها ماشین رو بفروشم به هر حال حداقل 14 میلیون به فروش میرسه یه پراید
یه چیز جالب هم بگم بیمارستان به دانشجویان پزشکی مجرد به ازای ده کشیک 24 ساعته در ماه و بیست روز باقیمونده هم صبح تا ظهر اومدن، 380 تومن میده و به متاهلین صد تومن بیشتر یعنی 480 تومن.یعنی همسر فقط صدتومن اضافه تر خرج خواهد داشت؟ ؟؟
واسه رزیدنتها هم حقوق مجردین هفتصد تومن و متاهلین هشتصد تومنه باسلام وتشکر . یکی از مهم ترین عللی که جوانان برای تآخیر در ازدواج مطرح می کنند ،مشکل مالی و اقتصادی است. در حالی که قسمت عمدة این مشکل، از معضلات ساختگی جامعة ماست و حقیقتاً جزء مشکلات ازدواج نیست. اگر زندگی ما، بر مبانی اسلام و فطرت انسانی استوار بود، این مشکل وجود نداشت، یا بسیار اندک بود و کمتر جوانی پیدا میشد که به این خاطر نتواند ازدواج کند. به هرحال، فعلاً وجود دارد و جامعة ما آن را به وجود آورده است و باید برای حل آن، چاره اندیشید.
راه حلها:
1ـ امداد الهی
خداوند و رهبران اسلام، در این باره،نویدها و وعدههای امید بخش فراوانی دادهاند که به خوبی میتوانند پشتوانة امیدوار کننده و اطمینانبخش باشند برای جوانان.
بر ما واجب است که به این نویدها و وعدهها، ایمان و اطمینان داشته باشیم. وعدههای آنان، تخلّف ناپذیر است. برای نوجوانان و جوانانی که قصد ازدوج دارند و مشکلات اقتصادی را مانع راه خود میبینند، هیچپشتوانهای به اندازة این وعدهها، نمیتواند امیدبخش و دلگرم کننده باشد. ایمان به «پشتوانهها»، شجاعت و شهامت زیادی درانسان به وجود میآورد. اکنون به بعضی از آنها میپردازیم:
وعده خداوند:
«وأنکحوا الأیامى منکم... إن یکونوا فقراء یُغنهم الله من فضله؛(1) جوانان بدون همسر را همسر دهید... اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و رحمت خود، آنان را غنی و بینیاز میکند».
این وعده و تضمین صریح و روشن خداوند است؛ و چه تضمینی مطمئنتر از تضمین خدا؟!
اگر جوانان به این وعده اطمینان کنند؛ آن گاه نتیجة حتمی و درخشان آن را خواهند دید .
این مسأله،برای بعضی از جوانان کاملاً محسوس و ملموس شده است. نمونههای فراوانی از آن را دیدهام. حدود نود درصد از جوانان ، هنگام اقدام به ازدواج، خانه و اموال و دارایی نداشتهاند و بعد از ازدواج، خانهدار و متمکّن شدهاند. بسیار اندک اند کسانی را که قبل از ازدواج، خانه و تمکّن مالی داشته باشد. اما کسانی که قبل از ازدواج، خانه و مال تهیه کرده و بعداً ازدواج کردهاند، به خاطر تأخیر در ازدواج برای تهیة خانه و پول، دچار زندگی سرد بیروح و نابسامانی شدهاند؛ زیرا تا خواستند خانه و زندگی مجلّل و... تهیه کنند، دوران نوجوانی و جوانی و «بهار ازدواج» گذشت و «فصل خزان» فرا رسید!(2)
نویدهای رهبران اسلام:
پیامبر(ص) که امین اسرار خداوندند ،درباره امدادهای الهی به نوجوانان مجرّد چنین میفرمایند:
«زوّجوا أیاماکم، فإنّ الله یُحسّن لهم فی أخلاقهم ویُوسّع لهم فی أرزاقهم ویزیدهم فی مروّاتهم؛(3) بیهمسرانتان را همسر دهید، زیرا خداوند در پرتو ازدواج، اخلاق آنان را نیکو میگرداند . رزق و توان مالی آنها را وسعت میدهد.بر مروّت و ارزشهای انسانیشان میافزاید».
باز ایشان در این باره میفرمایند:
«من ترک التزویج مخافه العیله، فقد أساء ظنّه بالله، إنّ الله یقول: (إن یکونوا فقراء یُغنم الله من فضله)؛.(4) کسی که ازدواج را از ترس فقر و نادارای ترک کند، به خداوند گمان بد برده است، زیرا خداوند میفرماید: اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و رحمت خویش آنان را بینیاز میسازد».
همان بزرگوار خطاب به جوانان میفرمایند:
«اتّخذوا الأهل، فإنّه أرزق لکم؛(5) همسر بگیرید، که رزق شما را زیاد میکند.
امام صادق ـ سلام الله علیه ـ میفرمایند:
«الرزق مع النساء والعیال؛(6) رزق همراه زنان و خانواده است».
جوانی بدون همسر، که به شدّت فقیر و نادار بوده ، حضور پیامبر آمد و از فقر و تهیدستی، شکایت کرد و از حضرت راهنمایی خواست که: ای رسول خدا! چه کنم تا از حالت سخت نداری و پریشانی درآیم؟
حضرت فرمود: «تزوّج» ازدواج کن!
جوان، تعجّب کرد و با خود گفت: «من که مخارج خودم را نمیتوانم تأمین کنم، چگونه ازدواج کنم و مخارج همسر و زندگی مشترک را به دوش گیرم»؟!
امّا چون به درستی فرموده پیامبر، ایمان داشت، اقدام به ازدواج کرد . کم کم در زندگیاش گشایش ایجاد شد و از تهدیستی به درآمد.
توجّه عمیق به این «نویدها» و «وعدههای صادق»، اطمینان به امدادهای خداوندی را در دل انسان به وجود میآورد .به انسان، شهامت و دلگرمی میبخشد تا با توکّل به خداوند، به ازدواج اقدام کند . از مشکلات و موانع نهراسد.
هرگاه جوانی، برای رضای خداند و اجرای دستور او و پاک ماندن از فساد و بیماریهای روحی و جسمی و برای رشد و تکامل و سعادت، اقدام به ازدواج کند، لطف و رحمت خداوند شامل حالش میشود و «امدادهای الهی» به کمک او خواهند آمد و او را در هدف مقدّسش یاری خواهند کرد.
2ـ افقهای جدید!
در پرتو ازدواج، «افقهای جدیدی» به روی انسان باز میشود که پیش از ازدواج وجود نداشت؛ زیر انسان، در اثر ازدواج، احساس مسئولیت بیشتری میکند و خود را مسئول اداره زندگی جدید و تأمین معاش و حفظ آبروی خانواده میبیند؛ بنابراین، تمام ابتکار و استعدادهای نهفته و پنهانی خود را به کار میگیرد. چشمههایی نو، از درونش میجوشند. لیاقتهایی که تا آن وقت از آنها خبر نداشت، سر برمیآورند. نیروهایی که قبل از ازدواج در درونش خفته بودند، فورا میزنند. درخود شخصیت جدیدی با توانهای جدید، مییابد. اتکایش به خداوند بیشتر میشود. به ناگاه «افقهای وسیع جدیدی» در برابر دیدگان عقل و جان و فکرش، باز و نمایان میگردند!
از سوی دیگر: فشارهای جنسی، پریشانی تنهایی، عقدههای زجر دهنده تک زیستی و احساس حقارتها و کبودها، در پرتو ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری مهربان و همدم و دلسوز، از بین میرود و ناپدید میگردد . در نتیجه: جان انسان، شکوفا میشود و شوق و ذوق پیشرفت و تکامل، در او بالنده میشود و انسان به سوی کمال و سعادت پرواز میکند!
چه فراوان بوده اند جوانانی که پس از ازدواج با همسری مناسب، شخصیتی تازه پیدا کرده و انسان جدیدی شدهاند و سیرشان در تمام امور، سرعت بیشتری به خود گرفته است!
رشد و پدیدار شدن افقهای جدید، شامل مسائل اقتصادی و مالی نیز میشود.جوان، راههای جدیدی برای کسب درآمد بیشتر پیدا میکند. در معاملات اقتصادی و توسعه شغل و انجام امور بزرگ تجاری و اقتصادی، پر دلتر و شجاعتر میشود . از این راه، درآمدش بیشتر میگردد و مشکلات مالی، یکی پس از دیگری، برطرف میشود.
هر «موفّقیت»، موفّقیتهای دیگری را به دنبال دارد و هر «پیروزی جدید»، پروزیهای دیگری را به ارمغان میآورد.
3ـ تسهیلات و مزایای شغلی
در بسیاری از مؤسسات و شغلها و ادارات و ارگانها و ...، به کارمندان و کارگران متأهّل، تسهیلات و امکانات و مزایایی میدهند که به غیر متأهلها نمیدهند. این مزایا دربهبود وضع اقتصادیشان تأثیر فراوانی دارد.
4ـ کسب اعتبار و آبروی بیشتر، در جامعه:
در جامعه ـمعمولاً ـ برای متأهلها،بیش از مجرّدها، اعتبار قائلند. بانکها و صندوقهایی که وام میدهند و کاسبها بنگاههایی که اجناس قسطی میفروشند و...، به متأهلها، بیشتر اعتماد میکنند و بها میدهند. این اعتبار و آبروی اقتصادی، در رفع مشکلات مالی و در رونق زندگی، تأثیر دارد.
5ـ وامهای مخصوص ازدواج
وام مخصوص ازدواج الان به همت دولت محترم به زوج های جوان پرداخت می شود و چیز قابل توجهی است و برای شروع زندگی خیلی خوب است.
6ـ کم کردن تشریفات و خرجهای اضافی.
اکثر تشریفاتی که در مورد ازدواج وجود دارد، خلاف اسلام و عقل و فطرت انسانی است.
متأسفانه این تشریفات و رسوم غلط، یک «بیماری فرهنگی و اجتماعی» است که در ما رسوخ کرده و همه مسؤولند.
تشریفات همانند تارهای عنکبوت است؛ هرچه بیشتر باشد بیشتر انسان را گرفتار میکند و جان انسان را قید و بند میزند؛ تا جایی که او را خفه کرده و هستیاش را تباه میسازد. هرچه کمتر باشد، جان انسان راحتتر است.
نمونهای زیبا از سادهزیستی
در آن زمان که سلمان ـرضوان الهی بر او باد ـ فرماندار و حاکم مدائن بود، سیل آمد و به خانههای مردم رخنه کرد. مردم برای نجات از سیل، به طرف کوهها و بلندیها گریختند. کسانی که اثاثیه زیاد داشتند، برای بردن آنها به بالای بلندیها، دچار درد سرهای فراوانی شدند؛ حتى بعضیها جانشان را بر سر اثاثیهشان گذاشتند.
سلمان اثاثیه مختصری داشت که شامل: یک جلد قرآن، یک شمشیر، یک عدد آفتابه و یک پوست گوسفند که فرشش بود و... میشد، آنها را برداشت و فوراً بدون درد سر، بالای کوه رفت و آن گاه فرمود: «سبکباران این گونه نجات مییابند و سنگینباران، هلاک میشوند»!
چه اشکالی دارد که به جای قالی گرانقیمت، روی موکت زندگی کنیم؟! چه عیبی دارد که منزلمان دکور و زرق و برق نداشته باشد؟! چه مانعی دارد که به جای غذاهای رنگارنگ و گرانقیمت، غذای ساده بخوریم؟ اگر «آبرو» و «شخصیّت» به تشریفات باشد، که شخصیتی ساختگی و بیاعتبار است و ارزشی ندارد.
خانه گلین و ساده حضرت علی را (که امیر مؤمنان و پیشوای همه انسانهای باشخصیت جهان است) و فاطمه زهرا (که سرور تمام زنان آزاده و آبرومند تاریخ بشر است و در این خانه، امام حسن و امام حسین و زینب کبرى ـ سلام الله علیهم ـ رشد کردند) با کاخ سبز معاویه ـکه نفرین حق بر او باد ـ مقایسه کنید. کدام در نظرتان محبوبتر است؟! کاخهای متعدد و پر زرق و برق شاه ـکه لعنت خدا بر او باد ـ را با خانه کوچک و ساده واجارهای امام خمینی ـ که رضوان و رحمت خداوند بر او باد ـ مقایسه کنید. کدام در نظرتان محبوبتر و با ارزشتر و با ابّهتتر و عظیمتر است؟
پینوشتها:
1. نور (24) آیه 32.
2. البته منظور غیر از کسانی است که از پدر مادر، خانه و ثروت به آنها میرسد.
3. نوادر الراوندی، ص 36.
4. وسائل، ج 3، ص 5.
5. همان، ص 7.
6. نور الثقلین، ج 3، ص 599.
همونطور که مردها باید خواسته های خانم ها رو بدونن. خانمها هم باید خواسته های مردها رو بشناسن
متاسفانه ، متاسفانه ، متاسفانه ، خانمها خیال میکنن مردها فقط و فقط نیاز جنسی دارن و لاغیر
از بچگی میگن که زن عاطفیه و مرد خشن!!! (دروغه)
میگن مرد که گریه نمیکنه!!! (دروغه)
میگن به پسر محبت کنی لوس بار میاد!!! (دروغه)
توضیح اینها مفصله که فعلاً کاری بهش ندارم
خانمهای عزیز لطفاً دقت بفرمایید: شما از پسر میخواین که حداقل های زندگی رو تهیه کنه. چرا؟
چون علاوه بر اینکه لازمهء طندگیِ مشترکه ، میخواین این رو بفهمید که چقدر شما رو دوست داره و حاضره برای شما و زندگیش تلاش کنه
اگر این مورد به شما ثابت بشه ، حاضرید از صفر باهاش شروع کنید
پسرها هم از شما میخوان که بدون هیچ چیز اونها رو بپذیرید. چرا؟
چون میخوان بفهمن خودشون رو میخواید یا اون حداقل ها رو. میخوان بفهمن شمایی که دارید به ایشون میگید دوستت دارم(زبانی یا عملی) ، اگر کس دیگری همین حداقل ها رو داشته باشه ، شما به راحتی اون یکی رو انتخاب خواهید کرد؟ دقیقاً همون سؤالی که از خواهرمون "miss chadoriii" پرسیدم
نکته: این درمورد آدم های نرماله. وگرنه هستند مردها یا زن هایی که هدفشون چیزای دیگه ست
منم همین تو نظرمه
یعنی اگر برم خواستگاری و کسی چون خونه و ماشين من تامینه جواب مثبت بده پس اگه کس دیگری هم بود بجای من که اینا رو داشت هم بهش جواب مثبت میدادن
یا چون پزشک هستم بهم جواب بدن اگه کس دیگری بود پزشک بود هم جواب میگرفت
پس اگه خواستگاری برم در چنین شرایطی من رو بخاطر خودم نخواستم و با شغل من یا دارایی من ازدواج کردن نه با خودم
این چیزیه که با خونوادم هم زیاد بحثش رو کردم...میگن برو تخصص بگیر تا بتونی ازدواج کنی...اینطوری تا عمومی هستی بهت کسی جواب مثبت نمیده...من میگم پس تخصص بگیرم هم با شغلم ازدواج میکنن نه با خودم...میگن خوب بله دیگه شرایط فعلی اینطوریه بخوای ازدواج بکنی مجبوری این شرایط رو بپذیری، وگرنه میری باز جواب منفی میگیری
من قبلا اینطوری فکر نمیکردم ولی تاپیکای دیگه توی این انجمن باعث شد یه شکی در این مورد بکنم!و فکر میکنم در بیشتر مردا شاید فقط و فقط نیاز جنسی دارن:Gig:
وگرنه انقدر تبلیغات متعه و این چیزا با هیچ عقل سلیمی جور در نمیاد:Gig:
شما که متاهل هستید دیگه باید به یک عقیده و نظر ثابت رسیده باشید دیگه و خوندن مطلبی یا چیزی تاثیر نذاره بر شما ...چون دخترهای مجردن که تجربه و شناخت نسبت به جنس مخالف ندارن شما که دارید و زندگی میکنید دیگه چرا؟
خب شما اجاره خونه و پول شارز ساختمون و آب و برق و اینا رو ندارین ... خیلی جلو میوفتین اینجوری
در مورد کم بودن حقوقتونم ... شغلتون جوریه که دختر خانومی که با شما ازدواج میکنه ... میدونه بعده چن سال سختی زندگیش بهتر میشه و درآمد شما اینقدر باقی نمیمونه ... همین باور و پشتوانه برای دختر بسه تا تحمل کنه
به نظر من که شما حداقل ها رو دارید:ok:
راستی بعده صفر خاستگاری اون خانومی که همسن تون بودن میرید یا بهم زدید قرارتونو؟؟؟
فکر کنم دیگه خانواده اون دختر خانم دیگه یادشون رفته باشه! آخه حدود دوماه گذشته
اتفاقا همین امروز با مادرم صحبت کردم راجع به این موضوع
گفتم چه خبر؟ گفت هیچی خودم باید زنگ بزنم که هنوز نزدم
منم گفتم پس اگر خواستید زنگ بزنید یه وقتی، اول از همه تکلیف سن زو مشخص کنید. صحبت بکنید راجع به سن و بگید فکراشو بکنه ببینه اصلا با این شرایط سن میتونه قبول کنه؟ اگه با سن مشکلی نداشت اون موقع بریم خواستگاری.چون ظاهرا دخترخانمها نمیتونن به پسر همسن تکیه کنن.گفت باشه پس صحبت میکنم
بعد ازش پرسیدم شما بعنوان یه زن نظر خودتون چیه؟ گفت والا اون موقع که ما میخواستیم ازدواج کنیم کسی به این چیزا اصلا فکر نمیکرد...مگر الان نظر دخترا عوض شده
مسئله اینجاست که این مدل خانواده ها کم پیدا میشن ....ما که خودم خواستگاری هر دختری که رفتیم و از خانواده های خیلی مذهبی هم بودن توقعاتی که داشتن خیلی بیشتر از اینها بود
برادر گرامی میشه بگین دقیقا چن تا خواستگاری رفتین ک اینقد با تجربه حرف میزنین ؟؟؟؟ ... چار جا رفتین نشده برو سراغ پنجمی ... هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد ... موفق باشین ...
پیراشکی گوشت هم سرخ کردنی هم تو فری ... کشک بادمجون ... جوجه چینی ... چیکن استراگانف ... سالاد ماکارانی ... سالاد الویه... پیتزا قیفی ...سمبوسه ...
دسرا هم ... زله و پاناکوتا و کاسترد و تارت میوه ... کرم کارامل
یعنی منوی غذاییتون تو حلقم.
آخه چرا ما مردها رو تو این موقعیت قرار میدین:moteajeb::moteajeb::moteajeb::moteajeb::ajab!::ajab!:
اینا غذاست؟ فکر کردم از حروف یونانیه. بابا معادل فارسیش رو بگین، اشکنه ای ، قند داغ نبات داغی، سالاد شیرازی و از اینجور چیزا:Nishkhand::Nishkhand:
پس با این حسای، یکی مثل من که خونه رو پدر و مادرم ساختن برای من، و ماهانه هن بیمارستان 380 تومن بهمون حقوق میده هنوز حداقل لازم رو ندارم چون واسه خرج روزانه کافی نیست این مقدار حقوق . .
سلام علیکم
با تشکر از طرح موضوع این تاپیک که بسیار خوب و مورد نیاز است
اگر توکلتان بالا باشدو هدفتان مشخص باشد بله میشودبا همین حقوق هم زندگی را شروع کرد ،شاید چند سال اولش سختی داشته باشد اما ارزشش را دارد
یکی از زندگی هایی که بنده تاکنون دیده ام و تا حدودی مورد پسندم بوده است مربوط به یکی از دوستان بنده است ،ایشان خانمی بودند که با یک آقای روحانی ازواج کردند(دو سال پیش)
هزینه ازدواج:
یک دست لباس و چادر سفید و روسری و یک حلقه نقره برای عروس خانم که مجموع چیزی حدود 400 هزار تومان شد (کل خرید شان همین بود! که به نظر بنده حتی حلقه را هم میشد نخرید و یا اگر دختر خانم لباس و چادر مناسبی داشت میتوانستند لباس و چادر هم نخرند )
خنچه عقد ساده ای انداختند که اکثر وسایلش را در خانه داشتند و مابقی را که خریدند هزینه آن چیزی حدود70 هزار تومان شد(که به نظر حقیر اصلا سفره هم نیازی نبود داشته باشند یعنی میشود این را هم حذف کرد)
شیرینی یک رقم سبک و ساده با چای چیزی حدود 150هزار تومن
شام استامبولی ساده فقط به اقوام درجه یک شام دادند چیزی حدود 400 هزار تومان (حدود 200 نفر را شام دادن)
آرایشگاه هم عروس خانم نرفتند و یکی از خانمهای فامیل که آرایشگر بودند به عنوان هدیه این کار را انجام دادند(هزینه صفر)
خانواده عروس هم یک عدد انگشتر عقیق به عنوان حلقه و یک دست پیراهن و شلوار برای اقا داماد خریدند حدود 150 هزار تومان شد
که مجموع هزینه مراسم که آقا داماد خرج نمودند (با هزینه محضر و چیزهای خرده و ریز ): چیزی حدود یک ملیون ودویست هزار تومان بود که خانواده ایشان نیز مبلغی از این هزینه را پرداخت کردند که با هدایایی که اقوام برایشان آوردند کل هزینه ای که خرج نموده بودند برگشت وحتی زیاد آمد!!
کل هزینه ازدواجشان همین بود!! چند هفته بعد هم به عنوان عروسی رفتن حرم حضرت معصومه (س) و هیچ مراسمی نگرفتند!!
آقا داماد طلبه هستند و الان چیزی حدود چهارصد تومان هرماه دارند ،اما در کنارش کارهای تبلیغی و غیره هم میروند و شاید در مجموع به چیزی حدود 600 الی 800 تومان برسد
این خانواده در قم خانه ای اجاره نموده اند و به تازگی هم صاحب فرزند شده اند و دارند زندگی میکنند
خانمشان میفرمودند خب زندگی سختی خودش را دارد اما باید از یک سری چیزها گذشت و به خداوند توکل داشت
بنده واقعا متعجبم چرا بعضی از خانمهای بزگوار و بعضی ازآقایان محترم میگویند نمیشود با در آمد کم زندگی را شروع کرد !!؛به نظر بنده حقیر بستگی دارد افراد بخواهند چگونه زندگی کنند! باور کنید اگر زن و شوهر همراه و همدل باشند و هدفشان از ازدواج و زندگی جلب رضای الهی و رسیدن به کمال خداوندی باشد هرگز خداوند تنهایشان نخواهد گذاشت و محتاجشان نخواهد کرد
بنده بارها اینجا و جاهای دیگر گفته ام،بازهم میگویم این عرف اشتباه ،این تجملات را خود ما انسانها ساخته ایم ،این سبک زندگی که خانمها دچارش شذه اند سبک زندگی دینی و اسلامی نیست ،باید سبک زندگی ها را تغییر دارد و این شدنی است همانگونه که خیلی ها دارند اینگونه زندگی میکنند
باورکنید هنوز هم میشود ساده و اسلامی زندگی کرد ،باور کنید میشود فقط قدری توکل و تلاش و همدلی و گذشت میخواهد و میشود با تمام سختی هایش عاشقانه زندگی کرداگر هدف اصلی رسیدن به خداوند باشد
خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر بگراند ان شاءالله
این چیزیه که با خونوادم هم زیاد بحثش رو کردم...میگن برو تخصص بگیر تا بتونی ازدواج کنی...اینطوری تا عمومی هستی بهت کسی جواب مثبت نمیده...من میگم پس تخصص بگیرم هم با شغلم ازدواج میکنن نه با خودم...میگن خوب بله دیگه شرایط فعلی اینطوریه بخوای ازدواج بکنی مجبوری این شرایط رو بپذیری، وگرنه میری باز جواب منفی میگیری
یکی از آشناهامون استاد دانشگاه ست. رفته بود خواستگاری
گفت ماشین دارید؟
گفت بله ، یه پراید داریم با بقیه برادرهام
پرسید خونه دارید؟
گفت یه خونهء کوچیک اجاره کردم تو فلان محل
خلاصه دختر و خانوادش جواب منفی دادن
چند وقت بعد فهمیده بودن که طرف کیه و چه وضعی داره. پیغام دادن که میخوایم شما رو ببینیم. آشنای ما هم رفت خونشون
دختره بهش گفت: شما نگفتید که کی هستید و من هم برای همین جواب منفی دارم
آشنای ما گفت:
چرا گفتم گفتم معلم هستم. خب هستم. در دانشگاه به شاگردهام علم یاد میدم گفتم درآمدم ماهی 700 تومنه. اصل حقوقم همینه. ولی با اضافه و کارهای جانبی و کلاس خصوصی و.... میشه ماهی 3 ملیون گفتم یه خونهء کوچیک اجاره کردم. بله یه خونهء کوچیک اجاره کردم برای مادرم که مدام جابجا میشه. ولی خب دو تا خونهء دیگه هم دارم که یکیش دو طبقه ست
گفتم یه پراید دارم با بقیه برادرهام. این مال این ور اون ور رفتن همهء ماهاست. ماشین دیگه ای هم دارم که جدای از اینه و شخصیه
بعدشم گفت:
راستی مدرک من توی خونه تو کمدم گذاشته. اگر قصدتون برای ازدواج با استاد دانشگاه جدیه ، بگید فردا براتون بیارمش! :khaneh:
گفت ماشین دارید؟
گفت بله ، یه پراید داریم با بقیه برادرهام
پرسید خونه دارید؟
گفت یه خونهء کوچیک اجاره کردم تو فلان محل
خلاصه دختر و خانوادش جواب منفی دادنچند وقت بعد فهمیده بودن که طرف کیه و چه وضعی داره. پیغام دادن که میخوایم شما رو ببینیم. آشنای ما هم رفت خونشون
دختره بهش گفت: شما نگفتید که کی هستید و من هم برای همین جواب منفی دارم
آشنای ما گفت:
چرا گفتم
گفتم معلم هستم. خب هستم. در دانشگاه به شاگردهام علم یاد میدم گفتم درآمدم ماهی 700 تومنه. اصل حقوقم همینه. ولی با اضافه و کارهای جانبی و کلاص خصوصی و.... میشه ماهی 3 ملیون گفتم یه خونهء کوچیک اجاره کردم. بله یه خونهء کوچیک اجاره کردم برای مادرم که مدام جابجا میشه. ولی خب دو تا خونهء دیگه هم دارم که یکیش دو طبقه ست
گفتم یه پراید دارم با بقیه برادرهام. این مال این ور اون ور رفتن همهء ماهاست. ماشین دیگه ای هم دارم که جدای از اینه و شخصیه
بعدشم گفت:
راستی مدرک من توی خونه تو کمدم گذاشته. اگر قصدتون برای ازدواج با استاد دانشگاه جدیه ، بگید فردا براتون بیارمش! :khaneh:
خیلی جالب بود (انگار قبلاً یه جایی شنیده بودم ولی از خاطرم رفته بود ...)
ولی به هر حال این روش رو هم به عنوان یکی از گزینه های روی میز در نظر بگیری به نظرم خوبه ...
حداقل اش اینه که متوجه میشی ... طرف از شخصیت شما خوش اش اومد یا از از سایر پکیج ها ...
خودمم همین کار رو کردم ولی به شکل دیگه
قبلاً تعریفش کردم ولی اینجا هم موضوعیت داره میگم
یکی از آشناها بهم گفت رضا من یه خانم جوونی رو میشناسم که تازه از همسرش جدا شده و دلایل جدایی رو بهم گفت
(چون طرف رو میشناختم حرفش برام سند بود) گفت اگر مایل هستی بریم خونشون
دو نفری رفتیم نشستیم تو خونشون. فامیلمون به پدرش گفت:
این آقا اومده فقط برای اینکه با دخترتون همدیگه رو ببینن. پدرش هم با کمی اکراه قبول کرد
خلاصه دختر اومد ، همدیگه رودیدیم و قرار شد به خونوادم اطلاع بدم. چند روز بعد رفیت خواستگاری رسمی. با همسرم دوتایی صحبت کردیم و بعد از اینکه موارد مختلفی رو چک کردیم و دیدیم عقایدمون به هم نزدیکه من بحث مورد نظرم رو پیش کشیدم
به همسرم گفتم:
ببینید خانم من الان هیچی ندارم. ولی معنیش این نیست که نخوام به دست بیارم. اما انتظار دارم شما من رو همینجوری بخواید
ایشون جواب دادن:
شما میخواین صداقت من رو بفهمید ، خب منم میخوام صداقت شما رو بفهمم. من قبول میکنم ولی یه شرط دارم
گفتم: چه شرطی؟
گفتن:
نامزد میمونیم تا ببینم شما چه تلاشی برای زندگیمون میکنید. اگر تلاش و جدیت شما رو دیدم ، بعدش عقد میکنیم. اما اگر دیدم تنبلی میکنید و قصد ایجاد تغییر در زندگی ندارید بی تعارف جواب منفی میدم. ضمناً همه چیز رو هم از شما انتظار ندارم و روی کمک من هم حساب کنید
منم گفتم: قبول
خلاصه الان یه پسر 8 ماهه داریم :Nishkhand:
البته به این آسونی هم نبود که تو چند جمله گفتم. خیلی سختی کشیدیم که قبلاً اشاره کردم. ولی در کل موفق بودیم. خدا رو شکر
گرچه ما از همون اول اهداف مون شکستن مرزهای علم با دِرِیل بود ... :khaneh: کاری به کار ازدواج نداشتیم ... گرچه به جز همون یه باری که عسل خوردیم ... :khandeh!:
تنها عاملی که باعث میشه فکر ازدواج تو ذهن آدم برگردا همین سایت هست ...
ما که صبح تا شب از خستگی دیگه ناه راه رفتن نداریم ... ازدواج کنیم که چه بشه :Gig:
آقا مهران دوست داشتی یه مقدار ما رو دعوا کن شاید تاثیر کرد ... :Nishkhand:
[SPOILER]اگه پست جزو اسپم بود خود مسئولین حذف کنند :Gol: ما اهل ناراحت شدن نیستیم ...[/SPOILER]
ولی به هر حال این روش رو هم به عنوان یکی از گزینه های روی میز در نظر بگیری به نظرم خوبه ...
حداقل اش اینه که متوجه میشی ... طرف از شخصیت شما خوش اش اومد یا از از سایر پکیج ها ... :Nishkhand:
از بین پستای آقایونی که هم نظر شما بودن پست شما رو نقل قول کردم چون پکیج کلمه جالبی بود که انتخاب کردید:Khandidan!:
برادران حالا اگه یه دختری شما رو به خاطر داشتن فلان پکیج انتخاب کرد
خلاف شرع و عرف و قانونه؟؟؟
دلیل اینه که دوستون داره و جواب مثبت داده فقط پکیجه ( :khandeh!:) ؟؟
اینجوری نیستا ولی
یه آدم عاقل ( نه عاشق ) خب همه جوانب رو میسنجه
هیجکسیم ( حداقل ما مذهبیا که مدل ازدواجامون سنتیه اکثرا) از اون ب بسم الله که عاشق و دلباخته نیس ... حالا یه حس مثبت کوجکی وجود داره ... ولی اونقد عمیق نیس که پکیج ها (:khandeh!:) رو بررسی نکنه که
بعدشم من نمیفهمم از کی تا حالا آقایون انقدر احساسی و فیلم هندی شدن؟؟؟:Khandidan!:
دلیل اینه که دوستون داره و جواب مثبت داده فقط پکیجه ( ) ؟؟
معلوم نیست !
Miss Chadoriii;611852 نوشت:
یه آدم عاقل ( نه عاشق ) خب همه جوانب رو میسنجه
صــــــد البته ...
Miss Chadoriii;611852 نوشت:
هیجکسیم ( حداقل ما مذهبیا که مدل ازدواجامون سنتیه اکثرا) از اون ب بسم الله که عاشق و دلباخته نیس ... حالا یه حس مثبت کوجکی وجود داره ... ولی اونقد عمیق نیس که پکیج ها () رو بررسی نکنه که
خب اگه کسی آدم رو به خاطر پکیج ها بخواد که دیگه بدرد زندگی نمی خوره ... همون بره با پکیج ها زندگی کنی بهتره ...
اما، اگه ما رو به خاطر خودمون بخواد ... اون موقع ما وظیفه مون هست که پکیج ها رو براش فراهم کنیم ... (ما با پکیج مشکلی نداریم ... با نوع نگاه کار داریم)
Miss Chadoriii;611852 نوشت:
بعدشم من نمیفهمم از کی تا حالا آقایون انقدر احساسی و فیلم هندی شدن؟؟؟
درسته که محکم رفتار می کنیم ولی این به این معنی نیست که احساساتی نمیشیم ... معمولاً سعی میکنیم به روی خودمون نیاریم ...
خب اگه کسی آدم رو به خاطر پکیج ها بخواد که دیگه بدرد زندگی نمی خوره ... همون بره با پکیج ها زندگی کنی بهتره ...
اما، اگه ما رو به خاطر خودمون بخواد ... اون موقع ما وظیفه مون هست که پکیج ها رو براش فراهم کنیم ... (ما با پکیج مشکلی نداریم ... با نوع نگاه کار داریم)
درسته که محکم رفتار می کنیم ولی این به این معنی نیست که احساساتی نمیشیم ... معمولاً سعی میکنیم به روی خودمون نیاریم ...
ولی بازم به نظر من نمیشه بر این اساس تصمیم گرفت
به هر حال طبیعیه که برای هر دو طرف چه دختر چه پسر یه سری موارد مهم باشن
برای پسر مثلا زیبایی و دست پخت خوب دختر مهمه
برای دخترم خب تمکن مالی معقول و شغل مناسب پسر مهمه
ینی اصلا نمیشه بدون توجه به پکیج های یه آدم تصمیم گرفت و کلا نادیده شون گرفت ... و گفت چون مثلا شغلم براش مهم بوده به درد زندگی نمیخوره
والا اگه من باشم اگه یه زمانی مجبور به انتخاب بشم ان شاء الله اخلاق رو به جای زیبایی انتخاب میکنم ... (چون آدم بد اخلاقِ زیبا به چدر آدم میخوره ... ما سوهان روح که نمی خوایم :ok:)
دست پخت خوب هم ... الان ما یه پا آشپز هستیم فقط کم مونده ناهار رو خودمون درست کنیم ... :Nishkhand: ...
Miss Chadoriii;611861 نوشت:
برای دخترم خب تمکن مالی معقول و شغل مناسب پسر مهمه
تمکن مالی و شغل مناسب خیلی خوب هست اما اما اما ... برای من یه چیز های دیگه مهمتر هست ... خُب طرز فکر هرکس یه طوری هست دیگه ...
Miss Chadoriii;611861 نوشت:
ینی اصلا نمیشه بدون توجه به پکیج های یه آدم تصمیم گرفت و کلا نادیده شون گرفت ... و گفت چون مثلا شغلم براش مهم بوده به درد زندگی نمیخوره
پکیج که خیلی خوب است ... (ما هم موافق پکیج هستیم)
اما وقتی پکیج رفت ... اون موقع هم اون میره ... یا نه ... (می خوایم این رو متوجه بشیم)
اما وقتی پکیج رفت ... اون موقع هم اون میره ... یا نه ... (می خوایم این رو متوجه بشیم)
رفتن منظورتون طلاقه دیگه آخر آخره آخرش؟
مثلا پکیج ( استادش کردیم :Khandidan!: یاده سریال پایتخت افتادم :Khandidan!:) مالی ... خب توی انتخاب ... اولش مهمه ... ولی حالا مثلا یهویی وسط زندگی آقا شغلش رو از دست بده و یه مدت سخت بگذره بهشون ... فکر نکنم دخترای زیادی باشن که زندگیشونو به خاطر این موضوع خراب کنن برن
مسلمه که هیچ دختری دوس نداره مهر طلاق رو پیشونیش بخوره
یه دختر شاید به خاطر عدم وفاداری همسرش قید زندگیشو بزنه ... ولی اکثرا مشکلات مالی و بیماری و خانواده شوهر ظالم رو تاب میارن:ok:
مثلا پکیج ( استادش کردیم یاده سریال پایتخت افتادم ) مالی ... خب توی انتخاب ... اولش مهمه
واقعیت رو بگم ...
اگه به فرض تو جلسه خاستگاری یا دوره نامزدی متوجه بشم که دختر خانم به خاطر موقعیت اجتماعی شغل و درآمد هم ازم خوشش اومد ... سر به بیابون میزارم و دیگه پشت سرم رو هم نگاه نمیکنم ... :Sham:
(خُب تو جلسه خواستگاری ... حرف زدن رو برای همین گذاشتن ... فقط خدا رحم کنه طرف مقابل بلد نباشه نقش بازی کنه ... اون موقع هست که کار خیلی سخت میشه ...)
با سلام فکر کنم دختر خانم های سایت تقریبا کلا به صحبت های کارشناس محترم که گفت مال مهم نیست گوششون بدهکار نیست شایدم حق با اون ها باشه،
یادم باشه دفعه بعد اگه رفتم خواستگاری حواسم باشه دختر خانم زیاد در محیط های تحت وب حضور نداشته باشه مخصوصا اسک دین چشم و گوشش باز می شه با خواندن این تاپیک ها!!!!:Khandidan!::Khandidan!::Gig::Nishkhand:
حدیث می گه (برداشت هست نه عین اون) اگر پسر با ایمان و اخلاق اومد خواستگاری دخترتون بهش زن بدین:Kaf:
اما پیرو درخواست شروع کننده تاپیک نظر من اینه با توجه به شهرستانی که زندگی می کنم
کار حتما لازمه با درامد حداقل 800 هزار تومن الان که کار دایمی نداریم دیگه اما پسر باید یه حرفه ای بلد باشه یا با تحصیلاتش بتونه جاهای مختلف کار کنه (به نظرم این تنها شرط لازم و کافی مالی هست)
هزینه ها برای ازدواج معمول بین 10 تا 15 میلیون با خرج طلا برای خانم
هزینه کرایه مسکن 10 میلیون رهن کامل یا 5 میلیون ماهی 200 هزار تومن خانه کاملا معمولی
من چندجا رفتم خواستگاری همین ها رو گفتم البته گفتم درامدم 1 میلیون هست! !!! (البته گفتم شغل دایمی ندارم ممکنه سر سال بگن دیگه شما رو نمی خواهیم) بیش از 50 درصد قبول کردن بقیه هم نه
یعنی شما با درآمد یه میلیون در ماه جواب منفی گرفتی؟
من که 380 تومن دارم که دیگه اصلا با این وضع نباید برم خواستگاری!
من دوست ندارم تاپیک ها صحبت دو نفره بشه چون خودم نسبت به این قضیه به دیگران انتقاد دارم
فکر نمی کنم تمام جواب منفی ها بخاطر وضع درامد بود فکر می کنم بخاطر صحبت هام بود اینکه من هر جا برم می گم یه زندگی ساده ولی در عین حال مدرن رو می خوام تجملات حتی اگه درامدم 10 میلیون در ماهم بشه و اسراف (تعویض وسایل خونه وقتی غیر ضروری هست و یا داشتن بهترین مارک ها وسایل حتی وقتی طرز استفاده شو هم بلد نیستیم صرفا جهت پز دادن!) نمی کنم (انشالله). این ها باعث جواب منفی گرفتن می شن،
البته یکسری جواب منفی ها هم احتمالا بخاطر عدم تفاهم اخلاقی بوده.
بله با 380 هزار تومن شما به نظر من نباید ازدواج کنی، صبر کن درست تموم شه یک جا بری سر کار تخصص هم نخواستی نخون، اونوقت ازدواج کن، الان درامد پزشک عمومی معمولی تا 5 میلیون هم می رسه
هرچند اولش 1 تا 1.5 میلیون فکر کنم بشه، که به نظر من کافیه:Gol:
چيزي كه من خودم شاهد هستم طلبه هايي هستند كه با 300-400 هزار تومان هم زندگي را شروع كرده اند.
سلام جناب استاد حامی
شما که درحال راهنمایی جوانان هستید و میگین که حتی مورد هم بوده که با این مقدار پس انداز زندگی مشترک رو شروع کردند بعضی موارد را هم درنظر بگیرید که
1. اون خانم چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقدر باید از خاسته هاش و ارزوهاش کم کنه و مورد هم دیدم که بعدازسالها زندگی چقدر حسرت به دل مانده اند
2.این را باید درنظر بگیرید که اگر اون اقا درطول زندگی ممکنه حقوقش رو دیرتر بگیره ویا مسئله ای پیش بیاید که نتونه مثلا دوماه درامد داشته باشه، باید حداقل پس انداز داشته باشه که اگر 2ماخ بدون درامد بود بتونه خرج زن و بچه رو بده.(زندگی رو نمیشه که برپایه ی مثلا وام گرفتن یا این چیزا شروع کرد و یا به حساب جیب پدرداماد)
3.این را هم در نظر بگیرید که ممکنه بعداز ازدواج با این پس انداز کم چقدر دچار مشکل بشن.خب پس جوانان را به داشتن پس انداز کم تشویق نکنین لطفا
شما که درحال راهنمایی جوانان هستید و میگین که حتی مورد هم بوده که با این مقدار پس انداز زندگی مشترک رو شروع کردند بعضی موارد را هم درنظر بگیرید که
1. اون خانم چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقدر باید از خاسته هاش و ارزوهاش کم کنه و مورد هم دیدم که بعدازسالها زندگی چقدر حسرت به دل مانده اند
2.این را باید درنظر بگیرید که اگر اون اقا درطول زندگی ممکنه حقوقش رو دیرتر بگیره ویا مسئله ای پیش بیاید که نتونه مثلا دوماه درامد داشته باشه، باید حداقل پس انداز داشته باشه که اگر 2ماخ بدون درامد بود بتونه خرج زن و بچه رو بده.(زندگی رو نمیشه که برپایه ی مثلا وام گرفتن یا این چیزا شروع کرد و یا به حساب جیب پدرداماد)
3.این را هم در نظر بگیرید که ممکنه بعداز ازدواج با این پس انداز کم چقدر دچار مشکل بشن.خب پس جوانان را به داشتن پس انداز کم تشویق نکنین لطفا
استاد حامی که پس انداز داشتن رو نفی نکردن، گفتن با درامد کم هم میشه ازدواج کرد
بعد هم به تدریج وضع مالی بهبود پیدا میکنه
استاد حامی که پس انداز داشتن رو نفی نکردن، گفتن با درامد کم هم میشه ازدواج کرد
بعد هم به تدریج وضع مالی بهبود پیدا میکنه
ممکنه بشه
اما بهتره نشه.با امید و ارزو نمیشه یک زندگی جدی رو شروع کردوادم وقتی میخاد تصمیم بگیره اول از هزاران جا تحقیق میکنه از هزاران نفر میپرسه نمیگه من این تصمیمو بگیرم به امید خدا درست میشه..
ولی اگه من باشم حاضرم دختر دسته گلمو به یه پسر با ایمان و اهل تلاش و سطح پایین ( از نظر مالی ) بدم..
ینی شما حاضری دخترت ی عمری حسرت به دل بمونه؟؟؟
من خودم مورد دیدم که ی اقایی با پس انداز کم ازدواج کردند و خانم بعد از سالها میکه من هنوز حسرت به دلم مونده که سوار بر ماشین عروس باشم یا لباس عروس زیبایی داشته باشم.بااینکه بعد از مدتها الان زندگی واقعا عالی ای دارن..
1. اون خانم چــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ قدر باید از خاسته هاش و ارزوهاش کم کنه و مورد هم دیدم که بعدازسالها زندگی چقدر حسرت به دل مانده اند
اینکه یک خانم آسون بگیره با ارزشه ، ولی هیچ منتی روی مرد نداره. مرد هم با ازدواج خیلی چیزا رو از دست میده ، دلیل نمیشه منتی روی کسی داشته باشه
virus3000;611978 نوشت:
2.این را باید درنظر بگیرید که اگر اون اقا درطول زندگی ممکنه حقوقش رو دیرتر بگیره ویا مسئله ای پیش بیاید که نتونه مثلا دوماه درامد داشته باشه، باید حداقل پس انداز داشته باشه که اگر 2ماخ بدون درامد بود بتونه خرج زن و بچه رو بده.(زندگی رو نمیشه که برپایه ی مثلا وام گرفتن یا این چیزا شروع کرد و یا به حساب جیب پدرداماد)
3.این را هم در نظر بگیرید که ممکنه بعداز ازدواج با این پس انداز کم چقدر دچار مشکل بشن.خب پس جوانان را به داشتن پس انداز کم تشویق نکنین لطفا
اصل فرمایش شما درسته و من هم موافقم
در کل ، نه از روی فرمایش شما ، بلکه با حساب تمام مسائلی که دیدم و شنیدم و سبک سنگین کردن تمام اونها ، به یک نتیجه رسیدم
اینکه از دید خانمها ،
مهمترین ارزش برای یه مرد پوله. بقیهء چیزها مثل انسانیت ، پاکی ، اخلاق ، علم ، نجابت و..... همه بجای خودشون مهم هستند. ولی اگر یه مرد پول نداشته باشه ، هیچکدوم از اینها ارزشی براش حساب نمیشه. همینطور فهمیدم که اگر مردی پول داشته باشه ، بقیهء خصوصیات رو در حد متوسط(و حتی بعضیا رو کم) هم داشته باشه کفایت میکنه
مثالی میزنم:
فرض کنیم دو مرد هستن از همه نظر کاملاً شبیه به هم و با این خصوصیات (خصوصیاتی کاملاً مثل هم)
1 - به ظاهر خودشون میرسن
2 - اهل بگو بخندن
3 - گل به زن مورد علاقشون میدن
4 - اهل مسافرت هستن
5 - اهل شب نشینی هستن
فقط یه تفاوت دارن. اینکه یکیشون پولداره و اون یکی بی پول. خب اگر از خانمها بپرسی ، میگن انسانیت و شخصیت برای ما از پول مهمتره ، لذا هیچوقت نمیگن که اون پولداره رو انتخاب میکنیم (معمولاً نمیگن). اما چطوری انتخاب میکنن؟ اینطوری:
تفسیرِ مرد بی پول:
1 - نمیدونم این اگه راست میگه دلش پیش من گیره ، پس چرا بیرون که میره اینقدر صاف و صوف میکنه! خدا میدونه چه سری داره!
2 - خیلی لوسه ، همش در حال خندیدنه! آخه مرد باید وقار داشته باشه نه اینجوری سبک باشه!
3 - دخترای مردم از مردشون گلوبند و سینه ریز هدیه میگیرن ، مرد ما دم به ساعت برامون گل میاره! به خیالش اینطوری میتونه خرم کنه!
4 - همش این طرف اون طرفه! مردی که یه جا بند نمیشه مرد زندگی نیست که!
5 - واوِیلا....!!! همینو کم داشتم که مرد آیندم شبا بشینه بیدار! مردِ کاری مردیه که زود بخوابه و صبح ها زود بیدار بشه بره دنبال روزی!
تفسیرِ مرد پولدار:
1 - به این میگن مرد. همیشه به خودش میرسه و شیک و مرتبه. چقدر خوبه مرد شلخته نباشه
2 - همیشه خنده رو لباشه. آدم کنارش پیر نمیشه
3 - چقدر درک این مرد بالاست... دقیقاً میدونه خانمها چه نیازی دارن. برای همین همیشه برای من گل میاره. واقعاً رمانتیکه
4 - خیلی خوش مسافرته. اصلاً درون گرا نیست. چه سفرهایی که بعداً میتونم باهاش برم
5 - اصلاً مثل این مردها نیست که تا از سر کار میان میگن خسته ایم بعدشم میرن میخوابن. میاد میشینه کنار بقیه و باهاشون همراه میشه
بعله..... مَدیونید اگه فکر کنید دلیل این تفاوت در نگاه ، پول اون آقایون بوده :khandeh!:
در کل ، نه از روی فرمایش شما ، بلکه با حساب تمام مسائلی که دیدم و شنیدم و سبک سنگین کردن تمام اونها ، به یک نتیجه رسیدم
و البته فرمایش ا خانم ها از پولدار این نیست که حتما ماشین پرادو و خونه ی خوب داشته باشه.
منظور اینه که درامدش درحدی باشه که اگه اجاره ی خونش 500تومن بود بتونه بده و راحت زندگی کنه ویا اگر باخانم خود مثلا به خرید رفتن بخاطر بی پولی شرمنده ی زن و بچش نشه..
منظور ما اینه..نه اینکه با 300تومن زندگی مشترک رو با نام و یادخدا شروع کنن بگن الهی به امید تو خودت برسون
و البته فرمایش ا خانم ها از پولدار این نیست که حتما ماشین پرادو و خونه ی خوب داشته باشه.
منظور اینه که درامدش درحدی باشه که اگه اجاره ی خونش 500تومن بود بتونه بده و راحت زندگی کنه ویا اگر باخانم خود مثلا به خرید رفتن بخاطر بی پولی شرمنده ی زن و بچش نشه..
منظور ما اینه..نه اینکه با 300تومن زندگی مشترک رو با نام و یادخدا شروع کنن بگن الهی به امید تو خودت برسون
و نظر ما هم اینه که زنی که اول زندگی حاضر نشه با مشکلات شوهرش بسازه ، اگر در طول زندگی مشکلات اقتصادی پیش اومد(که بسیار محتمل هست) یکی از این دو تا پیش میاد:
من تا الان سعی کردم یه سری مشخصات خودم رو مخفی کنم که اگر کسی آشنا نوشته های منو خوند نفهمه کی هستم.ولی دیگه الان مهم نیست.
با صحبتهایی که این مدت که تو سایت بودم کردم کسی اگه قرار بوده بشناسه تا الان شناخته پس مهم نیست دیگه.
اینو خواستم الان بگم که ما در شیراز زندگی میکنیم و منم در حال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی شیراز هستم.و محل کار ما هم بیشتر دو بیمارستان بزرگ شهر یعنی بیمارستان نمازی و سعدی هست.این ماه که دو سه روز دیگه هم تمومه در بخش گوارش بیمارستان نمازی بودیم و استادمون هم آقای دکتر کامران باقری لنکرانی که وزیر بهداشت دوره احمدی نژاد بود هستن.این بخش گوارش فوق العاده سنگین و پرکاره و مریضای بدحالی داره.ما که تو این بخش باید کشیک بدیم خیلی در کشیکها خسته میشیپ و روحیه مون هم بخاطر این همه بیمار بدحال و مرگ و میر بالا بهم میریزه...
حالا در این شرایط برای یکی مثل من، خیلی جای خالی کسیکه بهم آرامش و روحیه بده و وقتی خسته میام خونه حالم رو عوض کنه حس میشه. ..اما با توجه به شرایط مالی و نظرات بعضی کاربران، برای من مکن نیست ازدواج کنم و آرامش بدست بیارم؟
نمیشه حداقلش یه نفر باشه که باهاش عقد باشم و همین صرف حضور داشتنش و صحبت کردن باهاش، منو از این وضع نجات بده؟ به اضافه مسائل مربوط به ارتباط با نامحرم که قبلا زیاد بحثش کردم
یعنی چون الان 380 تومن حقوق میگیرم همچنان باید این شرایط رو در کنار شرایط به گناه نیوفتادن رو تحمل کنم تا چندسال دیگه که معلوم نیست کی باشه که درامدم بیشتر بشه؟
من تا الان سعی کردم یه سری مشخصات خودم رو مخفی کنم که اگر کسی آشنا نوشته های منو خوند نفهمه کی هستم.ولی دیگه الان مهم نیست.
با صحبتهایی که این مدت که تو سایت بودم کردم کسی اگه قرار بوده بشناسه تا الان شناخته پس مهم نیست دیگه.
اینو خواستم الان بگم که ما در شیراز زندگی میکنیم و منم در حال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی شیراز هستم.و محل کار ما هم بیشتر دو بیمارستان بزرگ شهر یعنی بیمارستان نمازی و سعدی هست.این ماه که دو سه روز دیگه هم تمومه در بخش گوارش بیمارستان نمازی بودیم و استادمون هم آقای دکتر کامران باقری لنکرانی که وزیر بهداشت دوره احمدی نژاد بود هستن.این بخش گوارش فوق العاده سنگین و پرکاره و مریضای بدحالی داره.ما که تو این بخش باید کشیک بدیم خیلی در کشیکها خسته میشیپ و روحیه مون هم بخاطر این همه بیمار بدحال و مرگ و میر بالا بهم میریزه...
حالا در این شرایط برای یکی مثل من، خیلی جای خالی کسیکه بهم آرامش و روحیه بده و وقتی خسته میام خونه حالم رو عوض کنه حس میشه. ..اما با توجه به شرایط مالی و نظرات بعضی کاربران، برای من مکن نیست ازدواج کنم و آرامش بدست بیارم؟
نمیشه حداقلش یه نفر باشه که باهاش عقد باشم و همین صرف حضور داشتنش و صحبت کردن باهاش، منو از این وضع نجات بده؟ به اضافه مسائل مربوط به ارتباط با نامحرم که قبلا زیاد بحثش کردم
یعنی چون الان 380 تومن حقوق میگیرم همچنان باید این شرایط رو در کنار شرایط به گناه نیوفتادن رو تحمل کنم تا چندسال دیگه که معلوم نیست کی باشه که درامدم بیشتر بشه؟
من یه چیزی رو صادقانه بگم؟
من راستش همیشه خیلی دلم می سوزه برای پسرایی که واقعا نیاز دارن و نمی تونن ازدواج کنن. و متاسفانه تشدید این نیازها خیلیاش به دخترا بر می گرده. چون اگه یه پسر مجرد وقتی میره بیرون انواع شکل و شمایل و وضعای بد و آنچنانی رو نبینه خیلی راحت تر می تونه این نیازش رو کنترل کنه و صبر کنه تا ازدواج
من متاسفم برای این نوع خانم ها که نه تنها این دنیا رو ندارن(برخلاف چیزی که خیلی ها تصور می کنن این دخترا چقدر خوش اند) بلکه اون دنیام نه فقط گناهای خودشون بلکه باید برای گناه 100 ها پسر و حتی دختر دیگه جواب بدن و نمی دونم چرا نمی تونن این مسئله به این سادگی رو درک کنن.
البته یه درصد بزرگی از این خانم ها که متاهل هستند متاسفانه به درخواست شوهرشون یا با رضایت شوهرشون این کار رو می کنن که دیگه اون آقا باید اون دنیاش دیدنی باشه!
ولی از این بحثا که بگذریم، از نظر من شما حداقل امکانات برای شروع یه زندگی رو دارید وقتی می گید خونه و ماشین دارید و احتمالا نباید قسطی داشته باشید 380 ت اگه خانمتون از نوع خانم هایی نباشن که هرماه باید لباساشون تعویض بشه می تونه برای شروع زندگی خوب باشه
(البته بشرطی که پول آب و برق و گاز رو هم پدرتون بده)
ولی خب شما نیازی نیست از الان برید سر زندگی کافیه 2 سالی عقد بمونید و تو این 2 سال احتمالا شما باید بتونید کاری کنید که درآمدتون هم بیشتر بشه
بنظر من که الان وضعیت شما نسبت به خیلی از آقایون هم سنتون بهتر که هیچی عالیه
من به عنوان یه دختر اول به سن طرف نگاه می کنم بعد براساس سنش به میزان درآمدش
چه آقایون خوششون بیاد چه نه، مردی که بخواد تو 30 سالگی درآمد 400-500 داشته باشه بدرد ازدواج نمی خوره(مگر اینکه دلیل خیلی موجهی داشته باشه)
(حرفایی که زدم کاملا جدا از حسی بود که این چندوقت تو این سایت نسبت به آقایون پیدا کردم چون شما اصولا وارد اون بحثا نمی شید و من به شما به عنوان یه مردی که واقعا می خواد کنار همسرش با عشق زندگی کنه نگاه می کنم وگرنه برای بعضی آقایون که قصدشون از ازدواج چیز دیگه ایه حقشون هست که دختریم که نصیبشون میشه قصدش چیزی جز پول نباشه)
و نظر ما هم اینه که زنی که اول زندگی حاضر نشه با مشکلات شوهرش بسازه ، اگر در طول زندگی مشکلات اقتصادی پیش اومد(که بسیار محتمل هست) یکی از این دو تا پیش میاد:
1 - کنار مردش نمیمونه
2 - مجبوره کنار مردش بمونه
هر کدوم باشه گزینهء 3 نیست:3 - مردش رو دوست داره که مونده
تجربه عکس اینو نشون داده
کم نیستن خانمایی که هم کل مخارج خونه رو تامین می کنن هم هزینه مصرف شوهرشون رو، و تازه بد اخلاقی های شوهر و احیانا کتک هاش رو هم تحمل می کنن. و حرفشونم اینه که خیلی دوستش دارم.
من تا الان سعی کردم یه سری مشخصات خودم رو مخفی کنم که اگر کسی آشنا نوشته های منو خوند نفهمه کی هستم.ولی دیگه الان مهم نیست.
با صحبتهایی که این مدت که تو سایت بودم کردم کسی اگه قرار بوده بشناسه تا الان شناخته پس مهم نیست دیگه.
اینو خواستم الان بگم که ما در شیراز زندگی میکنیم و منم در حال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی شیراز هستم.و محل کار ما هم بیشتر دو بیمارستان بزرگ شهر یعنی بیمارستان نمازی و سعدی هست.این ماه که دو سه روز دیگه هم تمومه در بخش گوارش بیمارستان نمازی بودیم و استادمون هم آقای دکتر کامران باقری لنکرانی که وزیر بهداشت دوره احمدی نژاد بود هستن.این بخش گوارش فوق العاده سنگین و پرکاره و مریضای بدحالی داره.ما که تو این بخش باید کشیک بدیم خیلی در کشیکها خسته میشیپ و روحیه مون هم بخاطر این همه بیمار بدحال و مرگ و میر بالا بهم میریزه...
حالا در این شرایط برای یکی مثل من، خیلی جای خالی کسیکه بهم آرامش و روحیه بده و وقتی خسته میام خونه حالم رو عوض کنه حس میشه. ..اما با توجه به شرایط مالی و نظرات بعضی کاربران، برای من مکن نیست ازدواج کنم و آرامش بدست بیارم؟
نمیشه حداقلش یه نفر باشه که باهاش عقد باشم و همین صرف حضور داشتنش و صحبت کردن باهاش، منو از این وضع نجات بده؟ به اضافه مسائل مربوط به ارتباط با نامحرم که قبلا زیاد بحثش کردم
یعنی چون الان 380 تومن حقوق میگیرم همچنان باید این شرایط رو در کنار شرایط به گناه نیوفتادن رو تحمل کنم تا چندسال دیگه که معلوم نیست کی باشه که درامدم بیشتر بشه؟
سلام
شرایط شما بد نیست. خیلی از دخترا هم بیشتر از اینکه شرایط فعلی خواستگارشون براشون مطرح باشه، امکان پیشرفتش در آینده مطرحه
ولی در کل توقع دخترا و انتظاراتشون از زندگی با هم متفاوته. به همین خاطر هیچ رقمی رو نمیشه به عنوان حداقل مطرح کرد. شما اگه به عنوان یه مرد در خودتون اینو می بینید که میتونید یه زندگی رو ،حالا بعد از دوران عقد، بگردونید دیگه نگران این حرفا نباشید. شایدم برید خواستگاری دختری که توقعش بالاتر از توان شما باشه و جواب رد بده. خوب شما هم می رید جای دیگه. مردم با درامد کمتر از درامد شما هم دارن ازدواج می کنن، فقط صبوری میخواد
کاش به ما پسران جوون امروزه هم این توصیه رو یکی میکرد...ولی خوب در ذهن همه اینطور جا افتاده که ازدواج کلی خرج داره...خود منم فکر نمیکردم اینجورها باشه و فکر میکردم میشه راحت زندگی مشترک شروع کرد و واسه همین از بابت امکاناتی که تا حال حاضر دارم خیالم راحت بود و با خیال راحت از بابت داشتن امکانات میرفتم خواستگاری. ..اما از وقتی در سایت عضو شدم و تاپیک های مختلف رو خوندم دیگه میترسم. ..
هرچند خونه که هست، ماشین هم دارم و حقوق ماهانه 380 تومن ولی ظاهرا انگار کافی نیست. البته حاضرم برای تامین خرجها ماشین رو بفروشم به هر حال حداقل 14 میلیون به فروش میرسه یه پراید
یه چیز جالب هم بگم بیمارستان به دانشجویان پزشکی مجرد به ازای ده کشیک 24 ساعته در ماه و بیست روز باقیمونده هم صبح تا ظهر اومدن، 380 تومن میده و به متاهلین صد تومن بیشتر یعنی 480 تومن.یعنی همسر فقط صدتومن اضافه تر خرج خواهد داشت؟ ؟؟
واسه رزیدنتها هم حقوق مجردین هفتصد تومن و متاهلین هشتصد تومنه
چشم نمیزارمش دیگه:Khandidan!: اعصاب نداریدا:khandeh!:
خب شما اجاره خونه و پول شارز ساختمون و آب و برق و اینا رو ندارین ... خیلی جلو میوفتین اینجوری
در مورد کم بودن حقوقتونم ... شغلتون جوریه که دختر خانومی که با شما ازدواج میکنه ... میدونه بعده چن سال سختی زندگیش بهتر میشه و درآمد شما اینقدر باقی نمیمونه ... همین باور و پشتوانه برای دختر بسه تا تحمل کنه
به نظر من که شما حداقل ها رو دارید:ok:
راستی بعده صفر خاستگاری اون خانومی که همسن تون بودن میرید یا بهم زدید قرارتونو؟؟؟
سلا آقا رضا من این سوال رو تو اون تاپیک قبلی دختران و ازدواج با پسر بی پول پرسیدم گفتم فرض کنید خواستگاری داشته باشید که همونی باشه که میخواین اما امکان تهیه خونه نداشته باشه و ازتکن بخواد مدتی رو موقت در خانه پدری اش زندگی کنید حاضرید؟ همه گفتن خیر و خونه مستقل میخوان و مخصوصا از اینکه بخوان با مادر شوهر روبرو بشن ناراحت شدن
آقای مهران به نظر من شما حداقل های شروع یه زندگی رو دارید.این که دخترخانومای قبلی جواب منفی دادن رو من نمیدونم علتش رو، ولی خب به احتمال زیاد به خاطر مسائل مادی نبوده.. خودتون رو از خواستگاری رفتن نترسونین.
هر دختری شاید از طرف 10-15 نفر خواستگاری بشه و جواب نه بده و همینطور پسری ممکنه 10-15 دفعه بره خواستگاری و جواب نه بشنوه.با دو بار خواستگاری رفتن چیزی مشخص نمیشه.
تازه شما که میفرمایید حقوقتون 380تومنه در حال حاضر، خب میخوایید همین که ازدواج کردید برید سر خونه زندگیتون؟ میتونید یه مدت رو توی عقد بمونید تا یکم اوضاعتون بهتر بشه.
باسلام وتشکر .
یکی از مهم ترین عللی که جوانان برای تآخیر در ازدواج مطرح می کنند ،مشکل مالی و اقتصادی است. در حالی که قسمت عمدة این مشکل، از معضلات ساختگی جامعة ماست و حقیقتاً جزء مشکلات ازدواج نیست. اگر زندگی ما، بر مبانی اسلام و فطرت انسانی استوار بود، این مشکل وجود نداشت، یا بسیار اندک بود و کمتر جوانی پیدا میشد که به این خاطر نتواند ازدواج کند. به هرحال، فعلاً وجود دارد و جامعة ما آن را به وجود آورده است و باید برای حل آن، چاره اندیشید.
راه حلها:
1ـ امداد الهی
خداوند و رهبران اسلام، در این باره،نویدها و وعدههای امید بخش فراوانی دادهاند که به خوبی میتوانند پشتوانة امیدوار کننده و اطمینانبخش باشند برای جوانان.
بر ما واجب است که به این نویدها و وعدهها، ایمان و اطمینان داشته باشیم. وعدههای آنان، تخلّف ناپذیر است. برای نوجوانان و جوانانی که قصد ازدوج دارند و مشکلات اقتصادی را مانع راه خود میبینند، هیچپشتوانهای به اندازة این وعدهها، نمیتواند امیدبخش و دلگرم کننده باشد. ایمان به «پشتوانهها»، شجاعت و شهامت زیادی درانسان به وجود میآورد. اکنون به بعضی از آنها میپردازیم:
وعده خداوند:
«وأنکحوا الأیامى منکم... إن یکونوا فقراء یُغنهم الله من فضله؛(1) جوانان بدون همسر را همسر دهید... اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و رحمت خود، آنان را غنی و بینیاز میکند».
این وعده و تضمین صریح و روشن خداوند است؛ و چه تضمینی مطمئنتر از تضمین خدا؟!
اگر جوانان به این وعده اطمینان کنند؛ آن گاه نتیجة حتمی و درخشان آن را خواهند دید .
این مسأله،برای بعضی از جوانان کاملاً محسوس و ملموس شده است. نمونههای فراوانی از آن را دیدهام. حدود نود درصد از جوانان ، هنگام اقدام به ازدواج، خانه و اموال و دارایی نداشتهاند و بعد از ازدواج، خانهدار و متمکّن شدهاند. بسیار اندک اند کسانی را که قبل از ازدواج، خانه و تمکّن مالی داشته باشد. اما کسانی که قبل از ازدواج، خانه و مال تهیه کرده و بعداً ازدواج کردهاند، به خاطر تأخیر در ازدواج برای تهیة خانه و پول، دچار زندگی سرد بیروح و نابسامانی شدهاند؛ زیرا تا خواستند خانه و زندگی مجلّل و... تهیه کنند، دوران نوجوانی و جوانی و «بهار ازدواج» گذشت و «فصل خزان» فرا رسید!(2)
نویدهای رهبران اسلام:
پیامبر(ص) که امین اسرار خداوندند ،درباره امدادهای الهی به نوجوانان مجرّد چنین میفرمایند:
«زوّجوا أیاماکم، فإنّ الله یُحسّن لهم فی أخلاقهم ویُوسّع لهم فی أرزاقهم ویزیدهم فی مروّاتهم؛(3) بیهمسرانتان را همسر دهید، زیرا خداوند در پرتو ازدواج، اخلاق آنان را نیکو میگرداند . رزق و توان مالی آنها را وسعت میدهد.بر مروّت و ارزشهای انسانیشان میافزاید».
باز ایشان در این باره میفرمایند:
«من ترک التزویج مخافه العیله، فقد أساء ظنّه بالله، إنّ الله یقول: (إن یکونوا فقراء یُغنم الله من فضله)؛.(4) کسی که ازدواج را از ترس فقر و نادارای ترک کند، به خداوند گمان بد برده است، زیرا خداوند میفرماید: اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و رحمت خویش آنان را بینیاز میسازد».
همان بزرگوار خطاب به جوانان میفرمایند:
«اتّخذوا الأهل، فإنّه أرزق لکم؛(5) همسر بگیرید، که رزق شما را زیاد میکند.
امام صادق ـ سلام الله علیه ـ میفرمایند:
«الرزق مع النساء والعیال؛(6) رزق همراه زنان و خانواده است».
جوانی بدون همسر، که به شدّت فقیر و نادار بوده ، حضور پیامبر آمد و از فقر و تهیدستی، شکایت کرد و از حضرت راهنمایی خواست که: ای رسول خدا! چه کنم تا از حالت سخت نداری و پریشانی درآیم؟
حضرت فرمود: «تزوّج» ازدواج کن!
جوان، تعجّب کرد و با خود گفت: «من که مخارج خودم را نمیتوانم تأمین کنم، چگونه ازدواج کنم و مخارج همسر و زندگی مشترک را به دوش گیرم»؟!
امّا چون به درستی فرموده پیامبر، ایمان داشت، اقدام به ازدواج کرد . کم کم در زندگیاش گشایش ایجاد شد و از تهدیستی به درآمد.
توجّه عمیق به این «نویدها» و «وعدههای صادق»، اطمینان به امدادهای خداوندی را در دل انسان به وجود میآورد .به انسان، شهامت و دلگرمی میبخشد تا با توکّل به خداوند، به ازدواج اقدام کند . از مشکلات و موانع نهراسد.
هرگاه جوانی، برای رضای خداند و اجرای دستور او و پاک ماندن از فساد و بیماریهای روحی و جسمی و برای رشد و تکامل و سعادت، اقدام به ازدواج کند، لطف و رحمت خداوند شامل حالش میشود و «امدادهای الهی» به کمک او خواهند آمد و او را در هدف مقدّسش یاری خواهند کرد.
2ـ افقهای جدید!
در پرتو ازدواج، «افقهای جدیدی» به روی انسان باز میشود که پیش از ازدواج وجود نداشت؛ زیر انسان، در اثر ازدواج، احساس مسئولیت بیشتری میکند و خود را مسئول اداره زندگی جدید و تأمین معاش و حفظ آبروی خانواده میبیند؛ بنابراین، تمام ابتکار و استعدادهای نهفته و پنهانی خود را به کار میگیرد. چشمههایی نو، از درونش میجوشند. لیاقتهایی که تا آن وقت از آنها خبر نداشت، سر برمیآورند. نیروهایی که قبل از ازدواج در درونش خفته بودند، فورا میزنند. درخود شخصیت جدیدی با توانهای جدید، مییابد. اتکایش به خداوند بیشتر میشود. به ناگاه «افقهای وسیع جدیدی» در برابر دیدگان عقل و جان و فکرش، باز و نمایان میگردند!
از سوی دیگر: فشارهای جنسی، پریشانی تنهایی، عقدههای زجر دهنده تک زیستی و احساس حقارتها و کبودها، در پرتو ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری مهربان و همدم و دلسوز، از بین میرود و ناپدید میگردد . در نتیجه: جان انسان، شکوفا میشود و شوق و ذوق پیشرفت و تکامل، در او بالنده میشود و انسان به سوی کمال و سعادت پرواز میکند!
چه فراوان بوده اند جوانانی که پس از ازدواج با همسری مناسب، شخصیتی تازه پیدا کرده و انسان جدیدی شدهاند و سیرشان در تمام امور، سرعت بیشتری به خود گرفته است!
رشد و پدیدار شدن افقهای جدید، شامل مسائل اقتصادی و مالی نیز میشود.جوان، راههای جدیدی برای کسب درآمد بیشتر پیدا میکند. در معاملات اقتصادی و توسعه شغل و انجام امور بزرگ تجاری و اقتصادی، پر دلتر و شجاعتر میشود . از این راه، درآمدش بیشتر میگردد و مشکلات مالی، یکی پس از دیگری، برطرف میشود.
هر «موفّقیت»، موفّقیتهای دیگری را به دنبال دارد و هر «پیروزی جدید»، پروزیهای دیگری را به ارمغان میآورد.
3ـ تسهیلات و مزایای شغلی
در بسیاری از مؤسسات و شغلها و ادارات و ارگانها و ...، به کارمندان و کارگران متأهّل، تسهیلات و امکانات و مزایایی میدهند که به غیر متأهلها نمیدهند. این مزایا دربهبود وضع اقتصادیشان تأثیر فراوانی دارد.
4ـ کسب اعتبار و آبروی بیشتر، در جامعه:
در جامعه ـمعمولاً ـ برای متأهلها،بیش از مجرّدها، اعتبار قائلند. بانکها و صندوقهایی که وام میدهند و کاسبها بنگاههایی که اجناس قسطی میفروشند و...، به متأهلها، بیشتر اعتماد میکنند و بها میدهند. این اعتبار و آبروی اقتصادی، در رفع مشکلات مالی و در رونق زندگی، تأثیر دارد.
5ـ وامهای مخصوص ازدواج
وام مخصوص ازدواج الان به همت دولت محترم به زوج های جوان پرداخت می شود و چیز قابل توجهی است و برای شروع زندگی خیلی خوب است.
6ـ کم کردن تشریفات و خرجهای اضافی.
اکثر تشریفاتی که در مورد ازدواج وجود دارد، خلاف اسلام و عقل و فطرت انسانی است.
متأسفانه این تشریفات و رسوم غلط، یک «بیماری فرهنگی و اجتماعی» است که در ما رسوخ کرده و همه مسؤولند.
تشریفات همانند تارهای عنکبوت است؛ هرچه بیشتر باشد بیشتر انسان را گرفتار میکند و جان انسان را قید و بند میزند؛ تا جایی که او را خفه کرده و هستیاش را تباه میسازد. هرچه کمتر باشد، جان انسان راحتتر است.
نمونهای زیبا از سادهزیستی
در آن زمان که سلمان ـرضوان الهی بر او باد ـ فرماندار و حاکم مدائن بود، سیل آمد و به خانههای مردم رخنه کرد. مردم برای نجات از سیل، به طرف کوهها و بلندیها گریختند. کسانی که اثاثیه زیاد داشتند، برای بردن آنها به بالای بلندیها، دچار درد سرهای فراوانی شدند؛ حتى بعضیها جانشان را بر سر اثاثیهشان گذاشتند.
سلمان اثاثیه مختصری داشت که شامل: یک جلد قرآن، یک شمشیر، یک عدد آفتابه و یک پوست گوسفند که فرشش بود و... میشد، آنها را برداشت و فوراً بدون درد سر، بالای کوه رفت و آن گاه فرمود: «سبکباران این گونه نجات مییابند و سنگینباران، هلاک میشوند»!
چه اشکالی دارد که به جای قالی گرانقیمت، روی موکت زندگی کنیم؟! چه عیبی دارد که منزلمان دکور و زرق و برق نداشته باشد؟! چه مانعی دارد که به جای غذاهای رنگارنگ و گرانقیمت، غذای ساده بخوریم؟ اگر «آبرو» و «شخصیّت» به تشریفات باشد، که شخصیتی ساختگی و بیاعتبار است و ارزشی ندارد.
خانه گلین و ساده حضرت علی را (که امیر مؤمنان و پیشوای همه انسانهای باشخصیت جهان است) و فاطمه زهرا (که سرور تمام زنان آزاده و آبرومند تاریخ بشر است و در این خانه، امام حسن و امام حسین و زینب کبرى ـ سلام الله علیهم ـ رشد کردند) با کاخ سبز معاویه ـکه نفرین حق بر او باد ـ مقایسه کنید. کدام در نظرتان محبوبتر است؟! کاخهای متعدد و پر زرق و برق شاه ـکه لعنت خدا بر او باد ـ را با خانه کوچک و ساده واجارهای امام خمینی ـ که رضوان و رحمت خداوند بر او باد ـ مقایسه کنید. کدام در نظرتان محبوبتر و با ارزشتر و با ابّهتتر و عظیمتر است؟
پینوشتها:
1. نور (24) آیه 32.
2. البته منظور غیر از کسانی است که از پدر مادر، خانه و ثروت به آنها میرسد.
3. نوادر الراوندی، ص 36.
4. وسائل، ج 3، ص 5.
5. همان، ص 7.
6. نور الثقلین، ج 3، ص 599.
ولاااا من اگ كسيو دوس داشته باشم ك ندار باشه ( خودش باشه و يه دس لباس ك تنشه)ديگ هيچي برام مهم نيس،
حتي حاضرم برم با خونواده خودشم زندگي كنم[emoji102]
حتي اگ نوني نباشه واسه خوردن...
از نظر من عشق حرف اول و آخرو ميزنه باقيش بهانس[emoji179]
خيلي از خانوما همچين نظري دارن؛ منتها پدر و مادر خانومن ك همچين ريسكي رو نميپذيرن ...
من خواهرم که ازدواج کرد یه سری وسایل رو مثل فرش و یخچال رو پدربزرگ و مادربزرگم خریدن واسه شون. یه سری چیزا رو شوهرش خرید یه سری هم ما خریدیم مثل تختخواب و کمد و گاز
ببینید این موضوع رو کارشناس بحث هم مطرح کردن و آخرش گفتن میشه یه خونه توی قسمت های پایینتر اجاره کرد.
این که عروس و مادرشوهر باهم توی یه خونه زندگی نکنن باعث میشه احترام های هر دو طرف حفظ بشه!اینجوری همه خیالشون آسوده تره هم عروس هم مادرشوهر هم داماد!این قضیه ش یکم متفاوته و به نظرم خیلی از دخترا ازدواج کنن در این شرایط ولی یه مدت بیشتر عقد بمونن
نوشته اصلی توسط mehrant
کاش به ما پسران جوون امروزه هم این توصیه رو یکی میکرد...ولی خوب در ذهن همه اینطور جا افتاده که ازدواج کلی خرج داره...خود منم فکر نمیکردم اینجورها باشه و فکر میکردم میشه راحت زندگی مشترک شروع کرد و واسه همین از بابت امکاناتی که تا حال حاضر دارم خیالم راحت بود و با خیال راحت از بابت داشتن امکانات میرفتم خواستگاری. ..اما از وقتی در سایت عضو شدم و تاپیک های مختلف رو خوندم دیگه میترسم. ..
هرچند خونه که هست، ماشین هم دارم و حقوق ماهانه 380 تومن ولی ظاهرا انگار کافی نیست. البته حاضرم برای تامین خرجها ماشین رو بفروشم به هر حال حداقل 14 میلیون به فروش میرسه یه پراید
یه چیز جالب هم بگم بیمارستان به دانشجویان پزشکی مجرد به ازای ده کشیک 24 ساعته در ماه و بیست روز باقیمونده هم صبح تا ظهر اومدن، 380 تومن میده و به متاهلین صد تومن بیشتر یعنی 480 تومن.یعنی همسر فقط صدتومن اضافه تر خرج خواهد داشت؟ ؟؟
واسه رزیدنتها هم حقوق مجردین هفتصد تومن و متاهلین هشتصد تومنه
باسلام وتشکر .
یکی از مهم ترین عللی که جوانان برای تآخیر در ازدواج مطرح می کنند ،مشکل مالی و اقتصادی است. در حالی که قسمت عمدة این مشکل، از معضلات ساختگی جامعة ماست و حقیقتاً جزء مشکلات ازدواج نیست. اگر زندگی ما، بر مبانی اسلام و فطرت انسانی استوار بود، این مشکل وجود نداشت، یا بسیار اندک بود و کمتر جوانی پیدا میشد که به این خاطر نتواند ازدواج کند. به هرحال، فعلاً وجود دارد و جامعة ما آن را به وجود آورده است و باید برای حل آن، چاره اندیشید.
راه حلها:
1ـ امداد الهی
خداوند و رهبران اسلام، در این باره،نویدها و وعدههای امید بخش فراوانی دادهاند که به خوبی میتوانند پشتوانة امیدوار کننده و اطمینانبخش باشند برای جوانان.
بر ما واجب است که به این نویدها و وعدهها، ایمان و اطمینان داشته باشیم. وعدههای آنان، تخلّف ناپذیر است. برای نوجوانان و جوانانی که قصد ازدوج دارند و مشکلات اقتصادی را مانع راه خود میبینند، هیچپشتوانهای به اندازة این وعدهها، نمیتواند امیدبخش و دلگرم کننده باشد. ایمان به «پشتوانهها»، شجاعت و شهامت زیادی درانسان به وجود میآورد. اکنون به بعضی از آنها میپردازیم:
وعده خداوند:
«وأنکحوا الأیامى منکم... إن یکونوا فقراء یُغنهم الله من فضله؛(1) جوانان بدون همسر را همسر دهید... اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و رحمت خود، آنان را غنی و بینیاز میکند».
این وعده و تضمین صریح و روشن خداوند است؛ و چه تضمینی مطمئنتر از تضمین خدا؟!
اگر جوانان به این وعده اطمینان کنند؛ آن گاه نتیجة حتمی و درخشان آن را خواهند دید .
این مسأله،برای بعضی از جوانان کاملاً محسوس و ملموس شده است. نمونههای فراوانی از آن را دیدهام. حدود نود درصد از جوانان ، هنگام اقدام به ازدواج، خانه و اموال و دارایی نداشتهاند و بعد از ازدواج، خانهدار و متمکّن شدهاند. بسیار اندک اند کسانی را که قبل از ازدواج، خانه و تمکّن مالی داشته باشد. اما کسانی که قبل از ازدواج، خانه و مال تهیه کرده و بعداً ازدواج کردهاند، به خاطر تأخیر در ازدواج برای تهیة خانه و پول، دچار زندگی سرد بیروح و نابسامانی شدهاند؛ زیرا تا خواستند خانه و زندگی مجلّل و... تهیه کنند، دوران نوجوانی و جوانی و «بهار ازدواج» گذشت و «فصل خزان» فرا رسید!(2)
نویدهای رهبران اسلام:
پیامبر(ص) که امین اسرار خداوندند ،درباره امدادهای الهی به نوجوانان مجرّد چنین میفرمایند:
«زوّجوا أیاماکم، فإنّ الله یُحسّن لهم فی أخلاقهم ویُوسّع لهم فی أرزاقهم ویزیدهم فی مروّاتهم؛(3) بیهمسرانتان را همسر دهید، زیرا خداوند در پرتو ازدواج، اخلاق آنان را نیکو میگرداند . رزق و توان مالی آنها را وسعت میدهد.بر مروّت و ارزشهای انسانیشان میافزاید».
باز ایشان در این باره میفرمایند:
«من ترک التزویج مخافه العیله، فقد أساء ظنّه بالله، إنّ الله یقول: (إن یکونوا فقراء یُغنم الله من فضله)؛.(4) کسی که ازدواج را از ترس فقر و نادارای ترک کند، به خداوند گمان بد برده است، زیرا خداوند میفرماید: اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و رحمت خویش آنان را بینیاز میسازد».
همان بزرگوار خطاب به جوانان میفرمایند:
«اتّخذوا الأهل، فإنّه أرزق لکم؛(5) همسر بگیرید، که رزق شما را زیاد میکند.
امام صادق ـ سلام الله علیه ـ میفرمایند:
«الرزق مع النساء والعیال؛(6) رزق همراه زنان و خانواده است».
جوانی بدون همسر، که به شدّت فقیر و نادار بوده ، حضور پیامبر آمد و از فقر و تهیدستی، شکایت کرد و از حضرت راهنمایی خواست که: ای رسول خدا! چه کنم تا از حالت سخت نداری و پریشانی درآیم؟
حضرت فرمود: «تزوّج» ازدواج کن!
جوان، تعجّب کرد و با خود گفت: «من که مخارج خودم را نمیتوانم تأمین کنم، چگونه ازدواج کنم و مخارج همسر و زندگی مشترک را به دوش گیرم»؟!
امّا چون به درستی فرموده پیامبر، ایمان داشت، اقدام به ازدواج کرد . کم کم در زندگیاش گشایش ایجاد شد و از تهدیستی به درآمد.
توجّه عمیق به این «نویدها» و «وعدههای صادق»، اطمینان به امدادهای خداوندی را در دل انسان به وجود میآورد .به انسان، شهامت و دلگرمی میبخشد تا با توکّل به خداوند، به ازدواج اقدام کند . از مشکلات و موانع نهراسد.
هرگاه جوانی، برای رضای خداند و اجرای دستور او و پاک ماندن از فساد و بیماریهای روحی و جسمی و برای رشد و تکامل و سعادت، اقدام به ازدواج کند، لطف و رحمت خداوند شامل حالش میشود و «امدادهای الهی» به کمک او خواهند آمد و او را در هدف مقدّسش یاری خواهند کرد.
2ـ افقهای جدید!
در پرتو ازدواج، «افقهای جدیدی» به روی انسان باز میشود که پیش از ازدواج وجود نداشت؛ زیر انسان، در اثر ازدواج، احساس مسئولیت بیشتری میکند و خود را مسئول اداره زندگی جدید و تأمین معاش و حفظ آبروی خانواده میبیند؛ بنابراین، تمام ابتکار و استعدادهای نهفته و پنهانی خود را به کار میگیرد. چشمههایی نو، از درونش میجوشند. لیاقتهایی که تا آن وقت از آنها خبر نداشت، سر برمیآورند. نیروهایی که قبل از ازدواج در درونش خفته بودند، فورا میزنند. درخود شخصیت جدیدی با توانهای جدید، مییابد. اتکایش به خداوند بیشتر میشود. به ناگاه «افقهای وسیع جدیدی» در برابر دیدگان عقل و جان و فکرش، باز و نمایان میگردند!
از سوی دیگر: فشارهای جنسی، پریشانی تنهایی، عقدههای زجر دهنده تک زیستی و احساس حقارتها و کبودها، در پرتو ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری مهربان و همدم و دلسوز، از بین میرود و ناپدید میگردد . در نتیجه: جان انسان، شکوفا میشود و شوق و ذوق پیشرفت و تکامل، در او بالنده میشود و انسان به سوی کمال و سعادت پرواز میکند!
چه فراوان بوده اند جوانانی که پس از ازدواج با همسری مناسب، شخصیتی تازه پیدا کرده و انسان جدیدی شدهاند و سیرشان در تمام امور، سرعت بیشتری به خود گرفته است!
رشد و پدیدار شدن افقهای جدید، شامل مسائل اقتصادی و مالی نیز میشود.جوان، راههای جدیدی برای کسب درآمد بیشتر پیدا میکند. در معاملات اقتصادی و توسعه شغل و انجام امور بزرگ تجاری و اقتصادی، پر دلتر و شجاعتر میشود . از این راه، درآمدش بیشتر میگردد و مشکلات مالی، یکی پس از دیگری، برطرف میشود.
هر «موفّقیت»، موفّقیتهای دیگری را به دنبال دارد و هر «پیروزی جدید»، پروزیهای دیگری را به ارمغان میآورد.
3ـ تسهیلات و مزایای شغلی
در بسیاری از مؤسسات و شغلها و ادارات و ارگانها و ...، به کارمندان و کارگران متأهّل، تسهیلات و امکانات و مزایایی میدهند که به غیر متأهلها نمیدهند. این مزایا دربهبود وضع اقتصادیشان تأثیر فراوانی دارد.
4ـ کسب اعتبار و آبروی بیشتر، در جامعه:
در جامعه ـمعمولاً ـ برای متأهلها،بیش از مجرّدها، اعتبار قائلند. بانکها و صندوقهایی که وام میدهند و کاسبها بنگاههایی که اجناس قسطی میفروشند و...، به متأهلها، بیشتر اعتماد میکنند و بها میدهند. این اعتبار و آبروی اقتصادی، در رفع مشکلات مالی و در رونق زندگی، تأثیر دارد.
5ـ وامهای مخصوص ازدواج
وام مخصوص ازدواج الان به همت دولت محترم به زوج های جوان پرداخت می شود و چیز قابل توجهی است و برای شروع زندگی خیلی خوب است.
6ـ کم کردن تشریفات و خرجهای اضافی.
اکثر تشریفاتی که در مورد ازدواج وجود دارد، خلاف اسلام و عقل و فطرت انسانی است.
متأسفانه این تشریفات و رسوم غلط، یک «بیماری فرهنگی و اجتماعی» است که در ما رسوخ کرده و همه مسؤولند.
تشریفات همانند تارهای عنکبوت است؛ هرچه بیشتر باشد بیشتر انسان را گرفتار میکند و جان انسان را قید و بند میزند؛ تا جایی که او را خفه کرده و هستیاش را تباه میسازد. هرچه کمتر باشد، جان انسان راحتتر است.
نمونهای زیبا از سادهزیستی
در آن زمان که سلمان ـرضوان الهی بر او باد ـ فرماندار و حاکم مدائن بود، سیل آمد و به خانههای مردم رخنه کرد. مردم برای نجات از سیل، به طرف کوهها و بلندیها گریختند. کسانی که اثاثیه زیاد داشتند، برای بردن آنها به بالای بلندیها، دچار درد سرهای فراوانی شدند؛ حتى بعضیها جانشان را بر سر اثاثیهشان گذاشتند.
سلمان اثاثیه مختصری داشت که شامل: یک جلد قرآن، یک شمشیر، یک عدد آفتابه و یک پوست گوسفند که فرشش بود و... میشد، آنها را برداشت و فوراً بدون درد سر، بالای کوه رفت و آن گاه فرمود: «سبکباران این گونه نجات مییابند و سنگینباران، هلاک میشوند»!
چه اشکالی دارد که به جای قالی گرانقیمت، روی موکت زندگی کنیم؟! چه عیبی دارد که منزلمان دکور و زرق و برق نداشته باشد؟! چه مانعی دارد که به جای غذاهای رنگارنگ و گرانقیمت، غذای ساده بخوریم؟ اگر «آبرو» و «شخصیّت» به تشریفات باشد، که شخصیتی ساختگی و بیاعتبار است و ارزشی ندارد.
خانه گلین و ساده حضرت علی را (که امیر مؤمنان و پیشوای همه انسانهای باشخصیت جهان است) و فاطمه زهرا (که سرور تمام زنان آزاده و آبرومند تاریخ بشر است و در این خانه، امام حسن و امام حسین و زینب کبرى ـ سلام الله علیهم ـ رشد کردند) با کاخ سبز معاویه ـکه نفرین حق بر او باد ـ مقایسه کنید. کدام در نظرتان محبوبتر است؟! کاخهای متعدد و پر زرق و برق شاه ـکه لعنت خدا بر او باد ـ را با خانه کوچک و ساده واجارهای امام خمینی ـ که رضوان و رحمت خداوند بر او باد ـ مقایسه کنید. کدام در نظرتان محبوبتر و با ارزشتر و با ابّهتتر و عظیمتر است؟
پینوشتها:
1. نور (24) آیه 32.
2. البته منظور غیر از کسانی است که از پدر مادر، خانه و ثروت به آنها میرسد.
3. نوادر الراوندی، ص 36.
4. وسائل، ج 3، ص 5.
5. همان، ص 7.
6. نور الثقلین، ج 3، ص 599.
منم همین تو نظرمه
یعنی اگر برم خواستگاری و کسی چون خونه و ماشين من تامینه جواب مثبت بده پس اگه کس دیگری هم بود بجای من که اینا رو داشت هم بهش جواب مثبت میدادن
یا چون پزشک هستم بهم جواب بدن اگه کس دیگری بود پزشک بود هم جواب میگرفت
پس اگه خواستگاری برم در چنین شرایطی من رو بخاطر خودم نخواستم و با شغل من یا دارایی من ازدواج کردن نه با خودم
این چیزیه که با خونوادم هم زیاد بحثش رو کردم...میگن برو تخصص بگیر تا بتونی ازدواج کنی...اینطوری تا عمومی هستی بهت کسی جواب مثبت نمیده...من میگم پس تخصص بگیرم هم با شغلم ازدواج میکنن نه با خودم...میگن خوب بله دیگه شرایط فعلی اینطوریه بخوای ازدواج بکنی مجبوری این شرایط رو بپذیری، وگرنه میری باز جواب منفی میگیری
یا اباالفضل! !!
از کجا بیارم شصت میلیون؟ ؟؟
شما که متاهل هستید دیگه باید به یک عقیده و نظر ثابت رسیده باشید دیگه و خوندن مطلبی یا چیزی تاثیر نذاره بر شما ...چون دخترهای مجردن که تجربه و شناخت نسبت به جنس مخالف ندارن شما که دارید و زندگی میکنید دیگه چرا؟
فکر کنم دیگه خانواده اون دختر خانم دیگه یادشون رفته باشه! آخه حدود دوماه گذشته
اتفاقا همین امروز با مادرم صحبت کردم راجع به این موضوع
گفتم چه خبر؟ گفت هیچی خودم باید زنگ بزنم که هنوز نزدم
منم گفتم پس اگر خواستید زنگ بزنید یه وقتی، اول از همه تکلیف سن زو مشخص کنید. صحبت بکنید راجع به سن و بگید فکراشو بکنه ببینه اصلا با این شرایط سن میتونه قبول کنه؟ اگه با سن مشکلی نداشت اون موقع بریم خواستگاری.چون ظاهرا دخترخانمها نمیتونن به پسر همسن تکیه کنن.گفت باشه پس صحبت میکنم
بعد ازش پرسیدم شما بعنوان یه زن نظر خودتون چیه؟ گفت والا اون موقع که ما میخواستیم ازدواج کنیم کسی به این چیزا اصلا فکر نمیکرد...مگر الان نظر دخترا عوض شده
برادر گرامی میشه بگین دقیقا چن تا خواستگاری رفتین ک اینقد با تجربه حرف میزنین ؟؟؟؟ ... چار جا رفتین نشده برو سراغ پنجمی ... هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد ... موفق باشین ...
یعنی منوی غذاییتون تو حلقم.
آخه چرا ما مردها رو تو این موقعیت قرار میدین:moteajeb::moteajeb::moteajeb::moteajeb::ajab!::ajab!:
اینا غذاست؟ فکر کردم از حروف یونانیه. بابا معادل فارسیش رو بگین، اشکنه ای ، قند داغ نبات داغی، سالاد شیرازی و از اینجور چیزا:Nishkhand::Nishkhand:
سلام علیکم
با تشکر از طرح موضوع این تاپیک که بسیار خوب و مورد نیاز است
اگر توکلتان بالا باشدو هدفتان مشخص باشد بله میشودبا همین حقوق هم زندگی را شروع کرد ،شاید چند سال اولش سختی داشته باشد اما ارزشش را دارد
یکی از زندگی هایی که بنده تاکنون دیده ام و تا حدودی مورد پسندم بوده است مربوط به یکی از دوستان بنده است ،ایشان خانمی بودند که با یک آقای روحانی ازواج کردند(دو سال پیش)
هزینه ازدواج:
یک دست لباس و چادر سفید و روسری و یک حلقه نقره برای عروس خانم که مجموع چیزی حدود 400 هزار تومان شد (کل خرید شان همین بود! که به نظر بنده حتی حلقه را هم میشد نخرید و یا اگر دختر خانم لباس و چادر مناسبی داشت میتوانستند لباس و چادر هم نخرند )
خنچه عقد ساده ای انداختند که اکثر وسایلش را در خانه داشتند و مابقی را که خریدند هزینه آن چیزی حدود70 هزار تومان شد(که به نظر حقیر اصلا سفره هم نیازی نبود داشته باشند یعنی میشود این را هم حذف کرد)
شیرینی یک رقم سبک و ساده با چای چیزی حدود 150هزار تومن
شام استامبولی ساده فقط به اقوام درجه یک شام دادند چیزی حدود 400 هزار تومان (حدود 200 نفر را شام دادن)
آرایشگاه هم عروس خانم نرفتند و یکی از خانمهای فامیل که آرایشگر بودند به عنوان هدیه این کار را انجام دادند(هزینه صفر)
خانواده عروس هم یک عدد انگشتر عقیق به عنوان حلقه و یک دست پیراهن و شلوار برای اقا داماد خریدند حدود 150 هزار تومان شد
که مجموع هزینه مراسم که آقا داماد خرج نمودند (با هزینه محضر و چیزهای خرده و ریز ): چیزی حدود یک ملیون ودویست هزار تومان بود که خانواده ایشان نیز مبلغی از این هزینه را پرداخت کردند که با هدایایی که اقوام برایشان آوردند کل هزینه ای که خرج نموده بودند برگشت وحتی زیاد آمد!!
کل هزینه ازدواجشان همین بود!! چند هفته بعد هم به عنوان عروسی رفتن حرم حضرت معصومه (س) و هیچ مراسمی نگرفتند!!
آقا داماد طلبه هستند و الان چیزی حدود چهارصد تومان هرماه دارند ،اما در کنارش کارهای تبلیغی و غیره هم میروند و شاید در مجموع به چیزی حدود 600 الی 800 تومان برسد
این خانواده در قم خانه ای اجاره نموده اند و به تازگی هم صاحب فرزند شده اند و دارند زندگی میکنند
خانمشان میفرمودند خب زندگی سختی خودش را دارد اما باید از یک سری چیزها گذشت و به خداوند توکل داشت
بنده واقعا متعجبم چرا بعضی از خانمهای بزگوار و بعضی ازآقایان محترم میگویند نمیشود با در آمد کم زندگی را شروع کرد !!؛به نظر بنده حقیر بستگی دارد افراد بخواهند چگونه زندگی کنند! باور کنید اگر زن و شوهر همراه و همدل باشند و هدفشان از ازدواج و زندگی جلب رضای الهی و رسیدن به کمال خداوندی باشد هرگز خداوند تنهایشان نخواهد گذاشت و محتاجشان نخواهد کرد
بنده بارها اینجا و جاهای دیگر گفته ام،بازهم میگویم این عرف اشتباه ،این تجملات را خود ما انسانها ساخته ایم ،این سبک زندگی که خانمها دچارش شذه اند سبک زندگی دینی و اسلامی نیست ،باید سبک زندگی ها را تغییر دارد و این شدنی است همانگونه که خیلی ها دارند اینگونه زندگی میکنند
باورکنید هنوز هم میشود ساده و اسلامی زندگی کرد ،باور کنید میشود فقط قدری توکل و تلاش و همدلی و گذشت میخواهد و میشود با تمام سختی هایش عاشقانه زندگی کرداگر هدف اصلی رسیدن به خداوند باشد
خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر بگراند ان شاءالله
یازهرا(س)
یکی از آشناهامون استاد دانشگاه ست. رفته بود خواستگاری
دختره ازش پرسید شغلتون چیه؟
گفت معلم هستم
گفت درآمدتون چقدره؟
گفت ماهی 700 تومن (به پول الان میگم)
گفت ماشین دارید؟
گفت بله ، یه پراید داریم با بقیه برادرهام
پرسید خونه دارید؟
گفت یه خونهء کوچیک اجاره کردم تو فلان محل
خلاصه دختر و خانوادش جواب منفی دادن
چند وقت بعد فهمیده بودن که طرف کیه و چه وضعی داره. پیغام دادن که میخوایم شما رو ببینیم. آشنای ما هم رفت خونشون
دختره بهش گفت: شما نگفتید که کی هستید و من هم برای همین جواب منفی دارم
آشنای ما گفت:
چرا گفتم
گفتم معلم هستم. خب هستم. در دانشگاه به شاگردهام علم یاد میدم
گفتم درآمدم ماهی 700 تومنه. اصل حقوقم همینه. ولی با اضافه و کارهای جانبی و کلاس خصوصی و.... میشه ماهی 3 ملیون
گفتم یه خونهء کوچیک اجاره کردم. بله یه خونهء کوچیک اجاره کردم برای مادرم که مدام جابجا میشه. ولی خب دو تا خونهء دیگه هم دارم که یکیش دو طبقه ست
گفتم یه پراید دارم با بقیه برادرهام. این مال این ور اون ور رفتن همهء ماهاست. ماشین دیگه ای هم دارم که جدای از اینه و شخصیه
بعدشم گفت:
راستی مدرک من توی خونه تو کمدم گذاشته. اگر قصدتون برای ازدواج با استاد دانشگاه جدیه ، بگید فردا براتون بیارمش! :khaneh:
مایه تأسف بود واقعا این ماجرا!
خیلی جالب بود (انگار قبلاً یه جایی شنیده بودم ولی از خاطرم رفته بود ...)
ولی به هر حال این روش رو هم به عنوان یکی از گزینه های روی میز در نظر بگیری به نظرم خوبه ...
حداقل اش اینه که متوجه میشی ... طرف از شخصیت شما خوش اش اومد یا از از سایر پکیج ها ... :Nishkhand:
خودمم همین کار رو کردم ولی به شکل دیگه
قبلاً تعریفش کردم ولی اینجا هم موضوعیت داره میگم
یکی از آشناها بهم گفت رضا من یه خانم جوونی رو میشناسم که تازه از همسرش جدا شده و دلایل جدایی رو بهم گفت
(چون طرف رو میشناختم حرفش برام سند بود) گفت اگر مایل هستی بریم خونشون
دو نفری رفتیم نشستیم تو خونشون. فامیلمون به پدرش گفت:
این آقا اومده فقط برای اینکه با دخترتون همدیگه رو ببینن. پدرش هم با کمی اکراه قبول کرد
خلاصه دختر اومد ، همدیگه رودیدیم و قرار شد به خونوادم اطلاع بدم. چند روز بعد رفیت خواستگاری رسمی. با همسرم دوتایی صحبت کردیم و بعد از اینکه موارد مختلفی رو چک کردیم و دیدیم عقایدمون به هم نزدیکه من بحث مورد نظرم رو پیش کشیدم
به همسرم گفتم:
ببینید خانم من الان هیچی ندارم. ولی معنیش این نیست که نخوام به دست بیارم. اما انتظار دارم شما من رو همینجوری بخواید
ایشون جواب دادن:
شما میخواین صداقت من رو بفهمید ، خب منم میخوام صداقت شما رو بفهمم. من قبول میکنم ولی یه شرط دارم
گفتم: چه شرطی؟
گفتن:
نامزد میمونیم تا ببینم شما چه تلاشی برای زندگیمون میکنید. اگر تلاش و جدیت شما رو دیدم ، بعدش عقد میکنیم. اما اگر دیدم تنبلی میکنید و قصد ایجاد تغییر در زندگی ندارید بی تعارف جواب منفی میدم. ضمناً همه چیز رو هم از شما انتظار ندارم و روی کمک من هم حساب کنید
منم گفتم: قبول
خلاصه الان یه پسر 8 ماهه داریم :Nishkhand:
البته به این آسونی هم نبود که تو چند جمله گفتم. خیلی سختی کشیدیم که قبلاً اشاره کردم. ولی در کل موفق بودیم. خدا رو شکر
آره ... فکر خیلی خیلی خوبیهِ ...
واقعاً مسئولیت پذیر هست ... میشه بهش اعتماد کرد ... (خانم)
واقعاً من رو به خاطر خودم می خواد یا ... ... اگه من این ها رو نداشتم باز هم همراه من خواهد بود ... (آقــــا)
گرچه ما از همون اول اهداف مون شکستن مرزهای علم با دِرِیل بود ... :khaneh: کاری به کار ازدواج نداشتیم ... گرچه به جز همون یه باری که عسل خوردیم ... :khandeh!:
تنها عاملی که باعث میشه فکر ازدواج تو ذهن آدم برگردا همین سایت هست ...
ما که صبح تا شب از خستگی دیگه ناه راه رفتن نداریم ... ازدواج کنیم که چه بشه :Gig:
آقا مهران دوست داشتی یه مقدار ما رو دعوا کن شاید تاثیر کرد ... :Nishkhand:
[SPOILER]اگه پست جزو اسپم بود خود مسئولین حذف کنند :Gol: ما اهل ناراحت شدن نیستیم ...[/SPOILER]
از بین پستای آقایونی که هم نظر شما بودن پست شما رو نقل قول کردم چون پکیج کلمه جالبی بود که انتخاب کردید:Khandidan!:
برادران حالا اگه یه دختری شما رو به خاطر داشتن فلان پکیج انتخاب کرد
خلاف شرع و عرف و قانونه؟؟؟
دلیل اینه که دوستون داره و جواب مثبت داده فقط پکیجه ( :khandeh!:) ؟؟
اینجوری نیستا ولی
یه آدم عاقل ( نه عاشق ) خب همه جوانب رو میسنجه
هیجکسیم ( حداقل ما مذهبیا که مدل ازدواجامون سنتیه اکثرا) از اون ب بسم الله که عاشق و دلباخته نیس ... حالا یه حس مثبت کوجکی وجود داره ... ولی اونقد عمیق نیس که پکیج ها (:khandeh!:) رو بررسی نکنه که
بعدشم من نمیفهمم از کی تا حالا آقایون انقدر احساسی و فیلم هندی شدن؟؟؟:Khandidan!:
نــــــه
معلوم نیست !
صــــــد البته ...
خب اگه کسی آدم رو به خاطر پکیج ها بخواد که دیگه بدرد زندگی نمی خوره ... همون بره با پکیج ها زندگی کنی بهتره ...
اما، اگه ما رو به خاطر خودمون بخواد ... اون موقع ما وظیفه مون هست که پکیج ها رو براش فراهم کنیم ... (ما با پکیج مشکلی نداریم ... با نوع نگاه کار داریم)
درسته که محکم رفتار می کنیم ولی این به این معنی نیست که احساساتی نمیشیم ... معمولاً سعی میکنیم به روی خودمون نیاریم ...
ولی بازم به نظر من نمیشه بر این اساس تصمیم گرفت
به هر حال طبیعیه که برای هر دو طرف چه دختر چه پسر یه سری موارد مهم باشن
برای پسر مثلا زیبایی و دست پخت خوب دختر مهمه
برای دخترم خب تمکن مالی معقول و شغل مناسب پسر مهمه
ینی اصلا نمیشه بدون توجه به پکیج های یه آدم تصمیم گرفت و کلا نادیده شون گرفت ... و گفت چون مثلا شغلم براش مهم بوده به درد زندگی نمیخوره
جه برای دختر چه برای پسر
داداشی یه واقعیته...من اگه دختر داشتم انصافا دختر قشنگمو به یه پسر بی پول نمیدادم...من خودمم ندارم اما خدا بزرگه داداشی
والا اگه من باشم اگه یه زمانی مجبور به انتخاب بشم ان شاء الله اخلاق رو به جای زیبایی انتخاب میکنم ... (چون آدم بد اخلاقِ زیبا به چدر آدم میخوره ... ما سوهان روح که نمی خوایم :ok:)
دست پخت خوب هم ... الان ما یه پا آشپز هستیم فقط کم مونده ناهار رو خودمون درست کنیم ... :Nishkhand: ...
تمکن مالی و شغل مناسب خیلی خوب هست اما اما اما ... برای من یه چیز های دیگه مهمتر هست ... خُب طرز فکر هرکس یه طوری هست دیگه ...
پکیج که خیلی خوب است ... (ما هم موافق پکیج هستیم)
اما وقتی پکیج رفت ... اون موقع هم اون میره ... یا نه ... (می خوایم این رو متوجه بشیم)
رفتن منظورتون طلاقه دیگه آخر آخره آخرش؟
مثلا پکیج ( استادش کردیم :Khandidan!: یاده سریال پایتخت افتادم :Khandidan!:) مالی ... خب توی انتخاب ... اولش مهمه ... ولی حالا مثلا یهویی وسط زندگی آقا شغلش رو از دست بده و یه مدت سخت بگذره بهشون ... فکر نکنم دخترای زیادی باشن که زندگیشونو به خاطر این موضوع خراب کنن برن
مسلمه که هیچ دختری دوس نداره مهر طلاق رو پیشونیش بخوره
یه دختر شاید به خاطر عدم وفاداری همسرش قید زندگیشو بزنه ... ولی اکثرا مشکلات مالی و بیماری و خانواده شوهر ظالم رو تاب میارن:ok:
واقعیت رو بگم ...
اگه به فرض تو جلسه خاستگاری یا دوره نامزدی متوجه بشم که دختر خانم به خاطر موقعیت اجتماعی شغل و درآمد هم ازم خوشش اومد ... سر به بیابون میزارم و دیگه پشت سرم رو هم نگاه نمیکنم ... :Sham:
(خُب تو جلسه خواستگاری ... حرف زدن رو برای همین گذاشتن ... فقط خدا رحم کنه طرف مقابل بلد نباشه نقش بازی کنه ... اون موقع هست که کار خیلی سخت میشه ...)
هرکس یه مدلی فکر میکنه ...
با سلام فکر کنم دختر خانم های سایت تقریبا کلا به صحبت های کارشناس محترم که گفت مال مهم نیست گوششون بدهکار نیست شایدم حق با اون ها باشه،
یادم باشه دفعه بعد اگه رفتم خواستگاری حواسم باشه دختر خانم زیاد در محیط های تحت وب حضور نداشته باشه مخصوصا اسک دین چشم و گوشش باز می شه با خواندن این تاپیک ها!!!!:Khandidan!::Khandidan!::Gig::Nishkhand:
حدیث می گه (برداشت هست نه عین اون) اگر پسر با ایمان و اخلاق اومد خواستگاری دخترتون بهش زن بدین:Kaf:
اما پیرو درخواست شروع کننده تاپیک نظر من اینه با توجه به شهرستانی که زندگی می کنم
کار حتما لازمه با درامد حداقل 800 هزار تومن الان که کار دایمی نداریم دیگه اما پسر باید یه حرفه ای بلد باشه یا با تحصیلاتش بتونه جاهای مختلف کار کنه (به نظرم این تنها شرط لازم و کافی مالی هست)
هزینه ها برای ازدواج معمول بین 10 تا 15 میلیون با خرج طلا برای خانم
هزینه کرایه مسکن 10 میلیون رهن کامل یا 5 میلیون ماهی 200 هزار تومن خانه کاملا معمولی
من چندجا رفتم خواستگاری همین ها رو گفتم البته گفتم درامدم 1 میلیون هست! !!! (البته گفتم شغل دایمی ندارم ممکنه سر سال بگن دیگه شما رو نمی خواهیم) بیش از 50 درصد قبول کردن بقیه هم نه
یعنی شما با درآمد یه میلیون در ماه جواب منفی گرفتی؟
من که 380 تومن دارم که دیگه اصلا با این وضع نباید برم خواستگاری!
یه سوال مهم
اوناییکه به خاطر مشکلات مالی زندگیشون به طلاق کشیده
آیا متدین بودن و نماز خون ؟
چند درصدشون مذهبی بودن ؟
( هم مرد هم زن )
من دوست ندارم تاپیک ها صحبت دو نفره بشه چون خودم نسبت به این قضیه به دیگران انتقاد دارم
فکر نمی کنم تمام جواب منفی ها بخاطر وضع درامد بود فکر می کنم بخاطر صحبت هام بود اینکه من هر جا برم می گم یه زندگی ساده ولی در عین حال مدرن رو می خوام تجملات حتی اگه درامدم 10 میلیون در ماهم بشه و اسراف (تعویض وسایل خونه وقتی غیر ضروری هست و یا داشتن بهترین مارک ها وسایل حتی وقتی طرز استفاده شو هم بلد نیستیم صرفا جهت پز دادن!) نمی کنم (انشالله). این ها باعث جواب منفی گرفتن می شن،
البته یکسری جواب منفی ها هم احتمالا بخاطر عدم تفاهم اخلاقی بوده.
بله با 380 هزار تومن شما به نظر من نباید ازدواج کنی، صبر کن درست تموم شه یک جا بری سر کار تخصص هم نخواستی نخون، اونوقت ازدواج کن، الان درامد پزشک عمومی معمولی تا 5 میلیون هم می رسه
هرچند اولش 1 تا 1.5 میلیون فکر کنم بشه، که به نظر من کافیه:Gol:
سلام جناب استاد حامی
شما که درحال راهنمایی جوانان هستید و میگین که حتی مورد هم بوده که با این مقدار پس انداز زندگی مشترک رو شروع کردند بعضی موارد را هم درنظر بگیرید که
1. اون خانم چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقدر باید از خاسته هاش و ارزوهاش کم کنه و مورد هم دیدم که بعدازسالها زندگی چقدر حسرت به دل مانده اند
2.این را باید درنظر بگیرید که اگر اون اقا درطول زندگی ممکنه حقوقش رو دیرتر بگیره ویا مسئله ای پیش بیاید که نتونه مثلا دوماه درامد داشته باشه، باید حداقل پس انداز داشته باشه که اگر 2ماخ بدون درامد بود بتونه خرج زن و بچه رو بده.(زندگی رو نمیشه که برپایه ی مثلا وام گرفتن یا این چیزا شروع کرد و یا به حساب جیب پدرداماد)
3.این را هم در نظر بگیرید که ممکنه بعداز ازدواج با این پس انداز کم چقدر دچار مشکل بشن.خب پس جوانان را به داشتن پس انداز کم تشویق نکنین لطفا
استاد حامی که پس انداز داشتن رو نفی نکردن، گفتن با درامد کم هم میشه ازدواج کرد
بعد هم به تدریج وضع مالی بهبود پیدا میکنه
ممکنه بشه
اما بهتره نشه.با امید و ارزو نمیشه یک زندگی جدی رو شروع کردوادم وقتی میخاد تصمیم بگیره اول از هزاران جا تحقیق میکنه از هزاران نفر میپرسه نمیگه من این تصمیمو بگیرم به امید خدا درست میشه..
[="Times New Roman"][="Black"] (کسری );611866 نوشت:
ولی اگه من باشم حاضرم دختر دسته گلمو به یه پسر با ایمان و اهل تلاش و سطح پایین ( از نظر مالی ) بدم..[/]
ینی شما حاضری دخترت ی عمری حسرت به دل بمونه؟؟؟
من خودم مورد دیدم که ی اقایی با پس انداز کم ازدواج کردند و خانم بعد از سالها میکه من هنوز حسرت به دلم مونده که سوار بر ماشین عروس باشم یا لباس عروس زیبایی داشته باشم.بااینکه بعد از مدتها الان زندگی واقعا عالی ای دارن..
ایشالله که زن میگیری دختر دار میشی منم زن میگیرم پسر دار میشم..خودم میام خواستگاری دخترت برای پسرم :Nishkhand: ببینم میدی یا نه
در کل ، نه از روی فرمایش شما ، بلکه با حساب تمام مسائلی که دیدم و شنیدم و سبک سنگین کردن تمام اونها ، به یک نتیجه رسیدم
اینکه از دید خانمها ،
مهمترین ارزش برای یه مرد پوله. بقیهء چیزها مثل انسانیت ، پاکی ، اخلاق ، علم ، نجابت و..... همه بجای خودشون مهم هستند. ولی اگر یه مرد پول نداشته باشه ، هیچکدوم از اینها ارزشی براش حساب نمیشه. همینطور فهمیدم که اگر مردی پول داشته باشه ، بقیهء خصوصیات رو در حد متوسط(و حتی بعضیا رو کم) هم داشته باشه کفایت میکنه مثالی میزنم:فرض کنیم دو مرد هستن از همه نظر کاملاً شبیه به هم و با این خصوصیات (خصوصیاتی کاملاً مثل هم)
1 - به ظاهر خودشون میرسن
2 - اهل بگو بخندن
3 - گل به زن مورد علاقشون میدن
4 - اهل مسافرت هستن
5 - اهل شب نشینی هستن فقط یه تفاوت دارن. اینکه یکیشون پولداره و اون یکی بی پول. خب اگر از خانمها بپرسی ، میگن انسانیت و شخصیت برای ما از پول مهمتره ، لذا هیچوقت نمیگن که اون پولداره رو انتخاب میکنیم (معمولاً نمیگن). اما چطوری انتخاب میکنن؟ اینطوری:
تفسیرِ مرد بی پول:
تفسیرِ مرد پولدار:1 - نمیدونم این اگه راست میگه دلش پیش من گیره ، پس چرا بیرون که میره اینقدر صاف و صوف میکنه! خدا میدونه چه سری داره!
2 - خیلی لوسه ، همش در حال خندیدنه! آخه مرد باید وقار داشته باشه نه اینجوری سبک باشه!
3 - دخترای مردم از مردشون گلوبند و سینه ریز هدیه میگیرن ، مرد ما دم به ساعت برامون گل میاره! به خیالش اینطوری میتونه خرم کنه!
4 - همش این طرف اون طرفه! مردی که یه جا بند نمیشه مرد زندگی نیست که!
5 - واوِیلا....!!! همینو کم داشتم که مرد آیندم شبا بشینه بیدار! مردِ کاری مردیه که زود بخوابه و صبح ها زود بیدار بشه بره دنبال روزی!
1 - به این میگن مرد. همیشه به خودش میرسه و شیک و مرتبه. چقدر خوبه مرد شلخته نباشه
2 - همیشه خنده رو لباشه. آدم کنارش پیر نمیشه
3 - چقدر درک این مرد بالاست... دقیقاً میدونه خانمها چه نیازی دارن. برای همین همیشه برای من گل میاره. واقعاً رمانتیکه
4 - خیلی خوش مسافرته. اصلاً درون گرا نیست. چه سفرهایی که بعداً میتونم باهاش برم
5 - اصلاً مثل این مردها نیست که تا از سر کار میان میگن خسته ایم بعدشم میرن میخوابن. میاد میشینه کنار بقیه و باهاشون همراه میشه بعله..... مَدیونید اگه فکر کنید دلیل این تفاوت در نگاه ، پول اون آقایون بوده :khandeh!:
و البته فرمایش ا خانم ها از پولدار این نیست که حتما ماشین پرادو و خونه ی خوب داشته باشه.
منظور اینه که درامدش درحدی باشه که اگه اجاره ی خونش 500تومن بود بتونه بده و راحت زندگی کنه ویا اگر باخانم خود مثلا به خرید رفتن بخاطر بی پولی شرمنده ی زن و بچش نشه..
منظور ما اینه..نه اینکه با 300تومن زندگی مشترک رو با نام و یادخدا شروع کنن بگن الهی به امید تو خودت برسون
و نظر ما هم اینه که زنی که اول زندگی حاضر نشه با مشکلات شوهرش بسازه ، اگر در طول زندگی مشکلات اقتصادی پیش اومد(که بسیار محتمل هست) یکی از این دو تا پیش میاد:
1 - کنار مردش نمیمونه
2 - مجبوره کنار مردش بمونه
هر کدوم باشه گزینهء 3 نیست:
3 - مردش رو دوست داره که مونده
درسته بعد از ازدواج تو زندگی ممکنه مشکل به وجود بیاد اما نه اینکه زندگی رو با مشکل شروع و پایه گذاری کرد
نظر شما هم محترمه ، ولی به شخصه باهاش مخالفم :Gol:
بله و البته جناب استاد حامی باید درجریان این مشکلات باشن و جوانان رو تشویق به ازدواج با درامد خیلی کم نکنن..ازدواج که فقط دین و ایمان و اینها نیست..
همه ی این مسائل ارزش خود را دارند اما محاله بشه با 300یا 400تومن یک زندگی رو شروع کرد
استاد حامی
بخدا همچین چیزی تو این دوره زمانه محاله..
و اینکه ازدواج میوه نیست که شما اون رو باهاش مقایسه می کنید..
من تا الان سعی کردم یه سری مشخصات خودم رو مخفی کنم که اگر کسی آشنا نوشته های منو خوند نفهمه کی هستم.ولی دیگه الان مهم نیست.
با صحبتهایی که این مدت که تو سایت بودم کردم کسی اگه قرار بوده بشناسه تا الان شناخته پس مهم نیست دیگه.
اینو خواستم الان بگم که ما در شیراز زندگی میکنیم و منم در حال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی شیراز هستم.و محل کار ما هم بیشتر دو بیمارستان بزرگ شهر یعنی بیمارستان نمازی و سعدی هست.این ماه که دو سه روز دیگه هم تمومه در بخش گوارش بیمارستان نمازی بودیم و استادمون هم آقای دکتر کامران باقری لنکرانی که وزیر بهداشت دوره احمدی نژاد بود هستن.این بخش گوارش فوق العاده سنگین و پرکاره و مریضای بدحالی داره.ما که تو این بخش باید کشیک بدیم خیلی در کشیکها خسته میشیپ و روحیه مون هم بخاطر این همه بیمار بدحال و مرگ و میر بالا بهم میریزه...
حالا در این شرایط برای یکی مثل من، خیلی جای خالی کسیکه بهم آرامش و روحیه بده و وقتی خسته میام خونه حالم رو عوض کنه حس میشه. ..اما با توجه به شرایط مالی و نظرات بعضی کاربران، برای من مکن نیست ازدواج کنم و آرامش بدست بیارم؟
نمیشه حداقلش یه نفر باشه که باهاش عقد باشم و همین صرف حضور داشتنش و صحبت کردن باهاش، منو از این وضع نجات بده؟ به اضافه مسائل مربوط به ارتباط با نامحرم که قبلا زیاد بحثش کردم
یعنی چون الان 380 تومن حقوق میگیرم همچنان باید این شرایط رو در کنار شرایط به گناه نیوفتادن رو تحمل کنم تا چندسال دیگه که معلوم نیست کی باشه که درامدم بیشتر بشه؟
کسی به این سوال بالایی من جواب نميده؟
من یه چیزی رو صادقانه بگم؟
من راستش همیشه خیلی دلم می سوزه برای پسرایی که واقعا نیاز دارن و نمی تونن ازدواج کنن. و متاسفانه تشدید این نیازها خیلیاش به دخترا بر می گرده. چون اگه یه پسر مجرد وقتی میره بیرون انواع شکل و شمایل و وضعای بد و آنچنانی رو نبینه خیلی راحت تر می تونه این نیازش رو کنترل کنه و صبر کنه تا ازدواج
من متاسفم برای این نوع خانم ها که نه تنها این دنیا رو ندارن(برخلاف چیزی که خیلی ها تصور می کنن این دخترا چقدر خوش اند) بلکه اون دنیام نه فقط گناهای خودشون بلکه باید برای گناه 100 ها پسر و حتی دختر دیگه جواب بدن و نمی دونم چرا نمی تونن این مسئله به این سادگی رو درک کنن.
البته یه درصد بزرگی از این خانم ها که متاهل هستند متاسفانه به درخواست شوهرشون یا با رضایت شوهرشون این کار رو می کنن که دیگه اون آقا باید اون دنیاش دیدنی باشه!
ولی از این بحثا که بگذریم، از نظر من شما حداقل امکانات برای شروع یه زندگی رو دارید وقتی می گید خونه و ماشین دارید و احتمالا نباید قسطی داشته باشید 380 ت اگه خانمتون از نوع خانم هایی نباشن که هرماه باید لباساشون تعویض بشه می تونه برای شروع زندگی خوب باشه
(البته بشرطی که پول آب و برق و گاز رو هم پدرتون بده)
ولی خب شما نیازی نیست از الان برید سر زندگی کافیه 2 سالی عقد بمونید و تو این 2 سال احتمالا شما باید بتونید کاری کنید که درآمدتون هم بیشتر بشه
بنظر من که الان وضعیت شما نسبت به خیلی از آقایون هم سنتون بهتر که هیچی عالیه
من به عنوان یه دختر اول به سن طرف نگاه می کنم بعد براساس سنش به میزان درآمدش
چه آقایون خوششون بیاد چه نه، مردی که بخواد تو 30 سالگی درآمد 400-500 داشته باشه بدرد ازدواج نمی خوره(مگر اینکه دلیل خیلی موجهی داشته باشه)
(حرفایی که زدم کاملا جدا از حسی بود که این چندوقت تو این سایت نسبت به آقایون پیدا کردم چون شما اصولا وارد اون بحثا نمی شید و من به شما به عنوان یه مردی که واقعا می خواد کنار همسرش با عشق زندگی کنه نگاه می کنم وگرنه برای بعضی آقایون که قصدشون از ازدواج چیز دیگه ایه حقشون هست که دختریم که نصیبشون میشه قصدش چیزی جز پول نباشه)
تجربه عکس اینو نشون داده
کم نیستن خانمایی که هم کل مخارج خونه رو تامین می کنن هم هزینه مصرف شوهرشون رو، و تازه بد اخلاقی های شوهر و احیانا کتک هاش رو هم تحمل می کنن. و حرفشونم اینه که خیلی دوستش دارم.
[SPOILER]واقعا نمی فهمم چیشو دوست دارن![/SPOILER]
سلام
شرایط شما بد نیست. خیلی از دخترا هم بیشتر از اینکه شرایط فعلی خواستگارشون براشون مطرح باشه، امکان پیشرفتش در آینده مطرحه
ولی در کل توقع دخترا و انتظاراتشون از زندگی با هم متفاوته. به همین خاطر هیچ رقمی رو نمیشه به عنوان حداقل مطرح کرد. شما اگه به عنوان یه مرد در خودتون اینو می بینید که میتونید یه زندگی رو ،حالا بعد از دوران عقد، بگردونید دیگه نگران این حرفا نباشید. شایدم برید خواستگاری دختری که توقعش بالاتر از توان شما باشه و جواب رد بده. خوب شما هم می رید جای دیگه. مردم با درامد کمتر از درامد شما هم دارن ازدواج می کنن، فقط صبوری میخواد