اینجا فقط کسانی که حجاب رو دوست دارند باید نظر بدن یا بقیه هم میتونن
سلام نگین خانم
خب اینجوری که شما دارید حجاب رعایت میکیند سخته دیگه.راه های دیگه هم هست.
البته یه خورده باید گرماشو تحمل کنید ولی بعد از چند وقت عدت میکنید.
زیر روسری وقتی کلاه حجاب سر کنید دیگه این مشکلات پیش نمیاد. مثلا به عکس زیر نگاه کنید.
[SPOILER]
البته من با کندو کندن سر از پشت سر با گیره مخالفم.بیشتر منظورم هد و کلاه حجابش بود. [/SPOILER]
اگه چادر سر میکنید این مدل روسری های ساتن مانند اقعا سخته چون لیز میخوره ، ولی اگر چادر سر نمیکنید خیلی خیلی راحت حجاب داشت و مو بیرون نیاد.
واسه چادر بهتره از شال استفاده بشه که لیزم نخوره.شال + کلاه حجاب
کلاه حجاب چون روی گردن هم میپوشونه حتی میشه شال رو کیپ نکرد و باز گذاشت یا همینجوری انداخت رو شونه.
دوستان دقت کنند که ایشان در پاسخ به ما فقط پرخاشگری کردند و جواب نقد را ندادند. یک بار دیگر مطلب را تکرار می کنم:
به جای پرخاش و مظلومنمایی، جواب منطقی بدهید
کدوم قسمت پرخاش بود ؟ نه والا من چنین ادعایی ندارم من ظالم شما مظلوم .. فقط لطفا آرامش داشته باشین این نوع رفتار و متهم کردن یا عصبانیت دور از منطق هست و کسانی که منطق رو قبول ندارن چنین موضع گیری رو میکنن
من :از حجاب اجباری بیزارم به علت اینکه اعتقاد من نیست و باید به زور قبولش کنم
جواب ها:
* این حجاب اجباری این مزایا رو داره باید بپذیری چون به نفعت هست
* شما باید به قانونی که بر اساس اجبار در اندیشه و عقاید هست احترام بگذارین
* شما بیجا میکنید که بیزارین ای پیرو غرب و قوانین غربی (چه ربطی داشت به من و نظر من ؟! :Gig:)
* ای مظلوم نمای بی منطقِ پرخاشگر که احساست رو به حجاب گفتی! بهت نشون میدم نپذیرفتن یک اجبار عقیده یعنی چی!
شما اعتراضی به قوانین غربی دارین وارد مجامع و انجمن هاشون بشین و مخالفتتون رو بیان کنید من وکیل دولت های غربی نیستم و در این تاپیک نظرم رو درباره حجاب بیان کردم (البته اگر گردن من رو برای بیان این نظر نزنید!)
من نمیدونم اینکه گفته بشه من اجبار در عقاید رو نمیتونم بپذیرم و برای من نفرت انگیز هست این اجبار انقدر عجیبه که باید باعث بشه برای بیان احساسم نسبت به حجاب خودم نه دیگری! این برخورد ها رو ببینم ؟
سلام و وقت بخیر
خانم تزکیه ایشون راست می گن چرا عصبانی میشین؟؟
ایشون نظر و حس خودشونو گفتن! نظر و حس آدمم از بینش هاش سرچشمه می گیره و تا وقتی که نگرش آدم عوض نشه حس و تفکر مربوط به اون درون آدم هست!
تنها چیزی که می تونم بگم خانم -Member- اینه که چون می دونم حجاب چیز خوبیه امیدوارم شمام یه روزی حستون نسبت بهش عوض بشه!:):Rose:
بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت محضر دوستان و كاربران عزيز
رعايت حجاب ميتونه معلول عوامل مختلفي باشه مثل باورهاي ديني و مذهبي، هنجارهاي اجتماعي، فرهنگ خانوادگي و...
با لحاظ اين نكته از خواهران محترم اسك ديني دعوت ميكنم، تا جمله " حجابم را دوست دارم چون..." را از نگاه خودشون كامل كنن.
البته اگه اقايون هم افتخار دادند و شركت كردند، از نگاه خودشون به قضيه نگاه كنن چون طبعا حجاب تنها به خانمها اختصاص نداره!
با تشكر منتظر حضور گرم شما هستم
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين
:Gig::Gig::Gig:
قبولش دارم... ولی حس خاصی نسبت بهش ندارم
مثل اینه که یه موتور سوار بگه کلاه کاسکتم را دوست دارم چون...
ظاهرا استاد امیدوار در نگرشی نیکو از آقایان هم دعوت کردند که دلیل بیاورند
بسیار خب
بنده بعنوان یک مرد مسلمان به عفت درونی مانند دیگر مسلمانان معتقدم و طبعا با نمود عینی آن هم که حجاب باشد اعتقاد دارم.
حضرت علی علیه السلام فرمایشی با این مضمون دارد که طمع داشتن به امری در دنیا باعث اسارت انسان میگردد . پس باید مراقب بود که چه چیزی مانع از انجام یک کار خیر و صحیح میگردد.
اگر انسان مومن به حلال خدا راضی باشد و چشمش را بر حرام ببندد از رحمت الهی متنعم میگردد
و همچنین این امر به یک واجب فردی ختم نمیشود بلکه انسان باید مراقب این باشد که هر عملی انجام میدهد که دیگران به اشتباه و خطا دچار میشوند او نیز در آن گناه سهیم است.
پس اگر حجاب نمود عینی عفت و پاکی است فی نفسه اولا مانع الشر برای خود است ثانیا حفظ حقوق دیگران مانع الشر برای دیگران و خود است.
این مساله با فطرت انسان همخوانی دارد . لذا محدود در چارچوب دین و مذهب خاص نیست.
سلام علیکم،
البته ببخشید بحث زنانه است ما شاید درست نباشه نظر بدیم
با این وجود:
وقت‌هایی که لباسم نامناسب بوده، کوتاه بوده، تنگ بوده، نازک بوده، یا پاره می‌شد و ...، اون وقتها هر لحظه‌اش برام کلی طول می‌کشید، به همه خوش می‌گذشت ولی برای بنده مثل زجر کشیدن بود و فقط دوست داشتم زودتر از اونجا برم، و آنجا تازه قدر لباس درست و پوشیده را می‌فهمیدم، وقتی می‌دیدم که مثلاً کسی که لباسش پاره نیست چقدر راحته، میتونه دستش را ببره بالا، بلند بشه راحت راه بره، لازم نیست همیشه یک طرفی راه بره و ...
خانم‌هایی را هم دیدم که وقتی لباسشون به اندازه‌ی کافی پوشیده نیست یک گوشه می‌نشینند و تکان نمی‌خورند و معذب هستند، ولی وقتی لباسشون درست و پوشیده باشه در جمع فعال هستند ... جای اونها نبودم بدونم به چی فکر می‌کنند ولی به نظرم اومد اونها همون حس و حالی را دارند که خودم در آن وقت‌های کذایی داشتم ... و یک حجاب کامل به کسی که بین خودش و نگاه دیگران حریم قائل باشه عجیب آرامشی میدهد. خود آن پوشش اگر قشنگ نباشه که به خودی خود دوست داشتن هم نداره ولی اگر از اون حریم محافظت کنه و بودنش خیال آدم رو راحت کنه دوست‌داشتنی میشه ... الآن کم شده ولی قدیم‌ترها خانمها وقتی می‌خواستند با یک غریبه حرف بزنند ازش رو می‌گرفتند ...
حجاب برای خانم مثل لاک لاک‌پشته که همیشه و همه‌جا پشتشه، هر وقت احساس امنیت داشته باشه میاد بیرون و هر وقت احساس امنیت نداشت میره پشت حجابش، آرامش و امنیت همراه (Portable Safety) در هر کجا ... :Nishkhand:
نقل قول:
برف جاده گل و خاکه آب چشمه اما پاکه ... چشمه ی اب حیات تو کوچه نیست تو ظلماته...
ظلمات طرح یه پردست ... مثل پرچین ، مثل نرده ست
آب که بی پرده می شه دریای شوره... آب روشن توی چشمه ست، توی یک تنگ بلوره (از شعر سیب گلاب علی معلم، با کمی جابجایی)
از اینکه کسی در اون حریم سرک بکشه معذب باشه، از فکر اینکه ممکنه یک نفر بدون خبر درش سرک بکشه هم معذب باشه، اون وقت حجابش میشه وسیله‌ی آرامش.
کسی حجابش رو میتونه دوست داشته باشه که حیاء داشته باشه ... که دیده شدنش با دیده نشدنش یکی نباشه ... که نگه ای بابا حالا یک نفر هم موهام رو دید موهام که تموم نمیشه، نگه ای بابا چند تا تار مو کی را ممکنه از خودش بیخود کنه ... نگه ... ببخشید حیاء را اکثراً دارند، حریم هم اکثراً دارند که از ورود غیرمجاز افراد متفرقه در آن حریم‌ها معذب بشوند، منظور از داشتن حیاء و حریم در بالا مطابق این جمله‌ی معروف هر کتاب آشپزی است که حیاء و حریم «به میزان کافی»، با این تفاوت که نزد خداوند هر چیزی مقدارش معین است: «وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ»
کسی میتونه حجابش رو دوست داشته باشه که اول برای خودش یک حریم قائل باشه، از اینکه کسی در اون حریم سرک بکشه معذب باشه، از فکر اینکه ممکنه یک نفر بدون خبر درش سرک بکشه هم معذب باشه، اون وقت حجابش میشه وسیله‌ی آرامش.
کسی حجابش رو میتونه دوست داشته باشه که حیاء داشته باشه ... که دیده شدنش با دیده نشدنش یکی نباشه ... که نگه ای بابا حالا یک نفر هم موهام رو دید موهام که تموم نمیشه، نگه ای بابا چند تا تار مو کی را ممکنه از خودش بیخود کنه ... نگه ...
ببخشید حیاء را اکثراً دارند، منظور از حیاء داشتن و ... در بالا مطابق این جمله‌ی معروف هر کتاب آشپزی است که «حیاء به میزان کافی»، با این تفاوت که نزد خداوند هر چیزی مقدارش معین است: «وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ»
با احترام به ساحت تمام خانم‌های حریم‌دار با حریم همراه :Gol:
یعنی کسانی که حجاب رو دوست ندارن حریم قائل نیستن برای خودشون یا بی حیا هستن یا معذب نیستن از سرک کشیدن کسی ممنونم بابت این همه توهینتون !!!!
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب
قصد قانع کردن شما رو ندارم !
ولی احساس می کنم هر چند هم منفعتی ندیده باشید دلیلی محکمی بر بیزاری شما نیست...
پس خودتان هستید و خودتان، بگردید دنبال علت بیزاری از حجاب!
من از سیر بدم می‌آید.
دست خودم نیست.
هیچ دلیل منطقی‌ای هم، برای این بیزاری و نفرت ندارم.
بدم می‌آید! همین
شما بگویید: «سیر، ده‌ها سود و خاصیت دارد و باعث چه و چه می‌شود»
تأثیری ندارد!
من از سیر بدم می‌آید!
من از همان بچگی از سیر بدم می‌آمده است و این یک دیدگاه شخصی است.
آیا به راستی این درست که من را مجبور به خوردن سیر کنند؟
_Member_;520770 نوشت:
فکر کنم اخرش باید بگم : من حجابم را دوست دارم چون می خوام زنده بمانم !
اول و آخر ندارد؛ باید چنین چیزی را بگویید وگرنه باید تشریف ببرید گوشه‌ی زندان :ok:.
آیا به راستی این درست که من را مجبور به خوردن سیر کنند؟
سلام!
همین مثال سیر رو اگر برعکس کنیم موضوع حل میشه!
فرض کنید یک نفر عاشق سیر هست! همش دوس داره سیر بخوره! کار هم نداره که کجا میخواد بره و کجا میخواد بشینه و با کی میخواد بحرفه! کلا شب و روز دوس داره سیرشو بخوره بعد بره بیرون!
خب حالا به نظر شما آیا درسته که یک همچین شخصیتی رو از خوردن سیر منع کنید؟؟؟؟؟
به نظر اگر فقط تو خونش بمونه اشکالی نداره! بشینه یک کلیو سیر بخوره!
اما زمانی که میخواد بره تو اجتماع باید تا میتونیم منعش کنیم! چون بوی گند دهانش مردم اطرافش رو آزار میده!
ببینید قضیه حجاب هم یک موضوع اجتماعی هست! تا زمانی که تو خونتون هستید میتونید جلوی نامحرما هم بی حجاب برید! کسی اجبارتون نمیکنه! اما زمانی که رفتید تو اجتماع به خاطر مردم باید رعایت کنید! تا کسی به خاطر حجاب شما آسیب اجتماعی نبینه! و یا زندگیش خراب نشه![/]
بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت محضر دوستان و كاربران عزيز
رعايت حجاب ميتونه معلول عوامل مختلفي باشه مثل باورهاي ديني و مذهبي، هنجارهاي اجتماعي، فرهنگ خانوادگي و...
با لحاظ اين نكته از خواهران محترم اسك ديني دعوت ميكنم، تا جمله " حجابم را دوست دارم چون..." را از نگاه خودشون كامل كنن.
البته اگه اقايون هم افتخار دادند و شركت كردند، از نگاه خودشون به قضيه نگاه كنن چون طبعا حجاب تنها به خانمها اختصاص نداره!
با تشكر منتظر حضور گرم شما هستم
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين
:ok::Gol:
با سلام و خداقوت
لطفا فقط جمله بالایی رو کامل کنید همین
این تایپک برای پاسخ دادن به سوال کاربران نیست
باتشکر
یاحق :pir:
سلام!
همین مثال سیر رو اگر برعکس کنیم موضوع حل میشه!
فرض کنید یک نفر عاشق سیر هست! همش دوس داره سیر بخوره! کار هم نداره که کجا میخواد بره و کجا میخواد بشینه و با کی میخواد بحرفه! کلا شب و روز دوس داره سیرشو بخوره بعد بره بیرون!
خب حالا به نظر شما آیا درسته که یک همچین شخصیتی رو از خوردن سیر منع کنید؟؟؟؟؟
به نظر اگر فقط تو خونش بمونه اشکالی نداره! بشینه یک کلیو سیر بخوره!
اما زمانی که میخواد بره تو اجتماع باید تا میتونیم منعش کنیم! چون بوی گند دهانش مردم اطرافش رو آزار میده!
ببینید قضیه حجاب هم یک موضوع اجتماعی هست! تا زمانی که تو خونتون هستید میتونید جلوی نامحرما هم بی حجاب برید! کسی اجبارتون نمیکنه! اما زمانی که رفتید تو اجتماع به خاطر مردم باید رعایت کنید! تا کسی به خاطر حجاب شما آسیب اجتماعی نبینه! و یا زندگیش خراب نشه!
:ok::Gol:
با سلام و خداقوت
لطفا فقط جمله بالایی رو کامل کنید همین
این تایپک برای پاسخ دادن به سوال کاربران نیست
باتشکر
یاحق :pir:
درود
این تذکر شما من رو به شدت معذب کرده برای اینکه پستی رو بفرستم اگر امکان داره یا تمام پست های بی ارتباط با موضوع پاک بشه یا اجازه داده بشه بقیه هم مثل این دوستان از نظراتشون دفاع کنن
به نام خدا
عرض سلام و درود
و تشکر از حضور و فعالیت شما کاربران بزرگوار
اگر مدیر اجرایی یا همکاران مجموعه تذکری می دن شما رو ناراحت و دلگیر نکنه
تذکر کلی است و اگر جائی تشخیص داده شود خصوصی انجام می شود
از صبوری و متانت همه شما تشکر می کنم
در پایان:
حجابم را دوست دارم و توصیه می کنم: چون تاج بندگی من است
حاج آقای کافی نقل می‌کردند: داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین‌های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود، اون موقع هم که روسری سرشون نمی‌کردن!
هی دقیقه‌ای یکبار موهاشو تکون می‌داد و سرشو تکون می‌داد و موهاش می‌خورد تو صورت من. هی بلند می‌شد می‌نشست، هی سر و صدا میکرد.
می‌خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه. نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانم ماست.
گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند.
گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم... یهو یه چیزی به ذهنم رسید.
بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز. گفتم: این چیه بغل ماشینت؟
گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟!
گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟
گفت: چادره روش کشیدن دیگه!
گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟
گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه میدونم! چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنه، انگولکش نکنه، خط نندازن روشو ...
گفتم: خب، چرا شما نمی‌کشی رو ماشینت؟
گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین عمومیه کسی چادر روش نمی‌کشه! اون خصوصیه روش چادر کشیدن!
منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم.
سلام ...حجابم رو دوست دارم چون خدا و اهلبیت دوست دارند....حجابم رو دوست دارم چون میدونم که بالاخره از این دنیا خواهم رفت و باید روز محشر در مقابل خداوند جواب بدم که چگونه ایه حجاب سوره نور رو ندیدم که خداوند ما بانوان رو امر به حجاب کردند
آرامشی که نتیجه اطاعت از خواسته ی خدای حکیم است.
آرامشی که نتیجه امنیت نسبی در جامعه امروز است.
آرامشی که نتیجه طراوت جسم و روح ناشی از حجاب داشتن است.
آرامشی که نتیجه احترام به خود و جامعه گذاشتن است.
آرامشی که نتیجه حس عزت نفس است.
گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین عمومیه کسی چادر روش نمی‌کشه! اون خصوصیه روش چادر کشیدن!
منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم.
درود
جناب امیدوار دوست دارم نظرم رو درباره داستانی که تعریف کردید بگم فقط امیدوارم جسارت بنده رو ببخشید و قصدم رو خیر بدونید
خدا شاهده هیچ چیزی به اندازه تبلیغاتی از قبیل اینکه علت بی حجابی زنان از بی غیرتی مردان است و یا اینکه زن رو ناموس مرد میدونن و مثل وسیله ای که به تصرف مرد در میاد و مثلا چنین داستان هایی که گفته شد این خصوصی است نه عمومی باعث نفرت من از حجاب نشده
به نظرم حجاب اگر دستور خداست و اگه منافعی برای شخص داره و بدونه رعایت حجابش باعث خشنودی خدا میشه خودش باید به این نتیجه برسد که حجاب داشته باشد نه اینکه مردی دختر یا زنش رو به خاطر اینکه ناموسشن وادار به رعایت حجاب کند ( البته میدونم در اون داستان مطمئنا اجباری در کار نبوده )
دوست دارم به جای اینکه از مردانی تعریف کنید که زنانشان محجبه هستند از زنان محجبه تعریف کنید چون حجاب به خود زن ربط داره نه همسرش اون فقط میتونه در حد امر به معروف عمل کند آخر سر این زنه که باید یا حجاب رو به خاطر خدا بپذیرد یا به خاطر اینکه ناموس شوهرشه
یاد این سخن افتادم من رقص دختران هندي را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روي عشق و علاقه مي رقصند ولي پدر و مادرم از روي عادت نماز مي خوانند.
شاید داستان شما با برداشت من فرق کند من کلا نظرم رو درباره تبلیغاتی مشابه این داستان گفتم
خب طبیعیه: منهم اگر از اول نسبت به چیزی تنفر داشته باشم و دائم به خودم تلقین کنم روز بروز منزجرتر میشم نسبت بهش
دراونصورت هیچ روزنه امیدی وجود نخواهد داشت که دیدم رو عوض کنم .
درود
عزیزم شما از کجا فهمیدین من از اول چه طوری بودم و چی کار کردم و چه حالتی داشتم که الان از حجاب بیزارم ؟ و الان امید دارم یا نا امیدم و کلا الان چه جوریام ..:Gig:
می شه پروسه این نتیجه گیری و تشخیص حالات درونی من رو به صورت کاملتری شرح بدین ؟
عزیزم شما از کجا فهمیدین من از اول چه طوری بودم و چی کار کردم و چه حالتی داشتم که الان از حجاب بیزارم ؟ و الان امید دارم یا نا امیدم و کلا الان چه جوریام ..
می شه پروسه این نتیجه گیری و تشخیص حالات درونی من رو به صورت کاملتری شرح بدین ؟
پیش از اینکه قضاوت زود هنگام از حرفهای طرف مقابلتون بکنید
بهتره دقت بفرمایید: اون جمله بنده کلی بود! هه...
درضمن: برعکس اون چیزی که شاید برداشت بشه: قصد هیچ مخافتی نداشتم چون به قول ِ خود شما بنده از زندگی شما بی اطلاعم.
و درمورد این حرف های "خودتون" :
_Member_;520273 نوشت:
بیزارم از حجاب !
بایدی که هیچ وقت فلسفه شو نفهمیدم و هیچ منفعت و تاثیری تو زندگیم نداشته!
_Member_;520296 نوشت:
در دین اسلام باید وجود داره اگر وجود نداشت من الان مجبور نبودم از سن 6 سالگی تا اخر عمرم چیزی رو که ازش متنفر هستم و با عقل و اندیشم جور نیست رو به زور بپذیرم
خیلی دوست دارم حجاب نداشته باشم ولی به خاطر اجباری که از طرف اسلام برام هست باید داشته باشم!
اعتقاد ندارم
_Member_;520297 نوشت:
در ضمن اون قسمت متلک به دختر چادری یکم برعکس توضیح دادین والا تا بوده ما از چادری و با حجاب فحش و بد و بیراه و تیکه شنیدیم
و بر اساس تجربه و علمی که خودم توی زندگی بدست اوردم:
هروقت کسی به چیزی اعتقاد نداشت گوشهاش رو میبنده چون دلش نمیخواد چیزی بشنوه که برخلاف میلشه
اینکه شما اسلام رو دینی میدونید که "اجبار" کرده و شما رو "تحت فشار" قرار داده
اینکه فلسفش رو متوجه نشدید چون درست تفهیم نشده
اینکه از حجاب بیزارید
اینها به من ربطی نداره اما لااقل به عنوان 1 "انسان" ، ناراحتی ِ شما برام اهمیت داره و دوست دارم اگر بتونم مفید باشم
اما اگر شما شخصی هستید که تنها میخواید بر عقیده خودتون پافشاری کنید و همونطور که گفتید "عقیده دیگرون براتون مهم نیست"
>> اونموقع دیگه به نظر بنده روزنه امیدی وجود نداره که شما فلسفه اصلی و واقعی ِ حجاب رو بدونید و یا ازش لذتی ببرید
چون اگر دینمون رو قبول داشته باشید حتماً مطلع هستید که هیچ چیزی بی جا و بیخود و بی جهت اورده نشده و دستور قرار نگرفته...
پس همه چیز اسلام دلنشین هست و به همین خاطر هم دین "الگو" قرار گرفته...
پیش از اینکه قضاوت زود هنگام از حرفهای طرف مقابلتون بکنید
بهتره دقت بفرمایید: اون جمله بنده کلی بود! هه...
درضمن: برعکس اون چیزی که شاید برداشت بشه: قصد هیچ مخافتی نداشتم چون به قول ِ خود شما بنده از زندگی شما بی اطلاعم.
n@rcis;524234 نوشت:
و بر اساس تجربه و علمی که خودم توی زندگی بدست اوردم:
هروقت کسی به چیزی اعتقاد نداشت گوشهاش رو میبنده چون دلش نمیخواد چیزی بشنوه که برخلاف میلشه
اینکه شما اسلام رو دینی میدونید که "اجبار" کرده و شما رو "تحت فشار" قرار داده
اینکه فلسفش رو متوجه نشدید چون درست تفهیم نشده
اینکه از حجاب بیزارید
اینها به من ربطی نداره اما لااقل به عنوان 1 "انسان" ، ناراحتی ِ شما برام اهمیت داره و دوست دارم اگر بتونم مفید باشم
اما اگر شما شخصی هستید که تنها میخواید بر عقیده خودتون پافشاری کنید و همونطور که گفتید "عقیده دیگرون براتون مهم نیست"
>> اونموقع دیگه به نظر بنده روزنه امیدی وجود نداره که شما فلسفه اصلی و واقعی ِ حجاب رو بدونید و یا ازش لذتی ببرید
چون اگر دینمون رو قبول داشته باشید حتماً مطلع هستید که هیچ چیزی بی جا و بیخود و بی جهت اورده نشده و دستور قرار نگرفته...
پس همه چیز اسلام دلنشین هست و به همین خاطر هم دین "الگو" قرار گرفته...
+ موفق باشید:Gol:
ممنون از نظرتون و نظرتون به عنوان یک انسان برای من کاملا محترم هست.
نه من به قضاوت علاقه ای ندارم و هیچ وقت درباره کسی که شناختی ازش ندارم قضاوتی نداشتم و ندارم تو پست قبلیِ شما پست من نقل قول شده بود برای همین به نظرم نیومد که کلی باشه و بهتر دیدم ازتون توضیحات بیشتری بخوام ..
اگر من طبق براورد شما دارم بر عقیده خودم پافشاری میکنم خب چه دلیلی داره که در این تاپیک باید جواب سوالات شما و سایرین روبدم ؟ خب من در پست اولم هیچ خواهشی نداشتم که یه نفر من رو قانع کنه چرا بیزارم ... اگر واقعا پرس جوهای به این شکل مجاز هست در این تاپیک خب چرا کسی که بیزار هست از حجاب اجازه نداره این طور افراد علاقه مند رو تجزیه تحلیل کنه ؟ یا مورد بازجویی قرار بده ؟ (البته منظورم محتوای پست شما نیست)
خب شما که این موراد رو میدونید و دربارش به اطمینان رسیدین و مطمئن هستین که با چه کسی روبرو هستین چه اهمیتی داره دلیل ناراحتیش رو بدونید ؟ یا چه دلیلی داره اینطور تجزیه تحلیلش کنید ؟ من دلایل خودم رو دارم که برام موجه هست و شما هم دلایل خودتون رو دارین که برای شما موجه هست این جا هم که اینطور که توضیح دادن مدیران قرار نیست کسی دیگری رو قانع کنه که احساسش نسبت به چیزی عوض بشه یا سر مسئله ای به توافق برسیم .. در هر صورت به نظر میاد هر دو طرف در حال پافشاری روی عقاید خودشون هستن و هر دو طرف عقیده خودشون رو درست میدونن..
:hamdel:من به شخصه حجاب رو دوست دارم چون بهم احساس امنیت و ارامش میده:hamdel:
:hamdel:اینکه مثل یه صدف دورت پوشیده باشه و ازهرگونه تعرضی در امان باشی!:hamdel:
:hamdel:اینکه بدونی داره دستور خدای مهربون رو عملی میکنی!:hamdel:
:Gol:چادر رو دوست دارم چون به معنی واقعی حجاب برتره :Gol:
البته باید اضافه کنم که با این کارم نه تنها خودم از تعرضات مختلف در امانم
بلکه باعث میشم زندگی همه خانوم های عزیز و متاهل هم از نابودی در امان باشه.
چون پسر یا مردی که تو خیابون داره راه میره، نگاهش رو به من نمیدوزه و فقط همسر خودش رو نگاه خواهد کرد:Gol:
درود
جناب امیدوار دوست دارم نظرم رو درباره داستانی که تعریف کردید بگم فقط امیدوارم جسارت بنده رو ببخشید و قصدم رو خیر بدونید
خدا شاهده هیچ چیزی به اندازه تبلیغاتی از قبیل اینکه علت بی حجابی زنان از بی غیرتی مردان است و یا اینکه زن رو ناموس مرد میدونن و مثل وسیله ای که به تصرف مرد در میاد و مثلا چنین داستان هایی که گفته شد این خصوصی است نه عمومی باعث نفرت من از حجاب نشده
به نظرم حجاب اگر دستور خداست و اگه منافعی برای شخص داره و بدونه رعایت حجابش باعث خشنودی خدا میشه خودش باید به این نتیجه برسد که حجاب داشته باشد نه اینکه مردی دختر یا زنش رو به خاطر اینکه ناموسشن وادار به رعایت حجاب کند ( البته میدونم در اون داستان مطمئنا اجباری در کار نبوده )
دوست دارم به جای اینکه از مردانی تعریف کنید که زنانشان محجبه هستند از زنان محجبه تعریف کنید چون حجاب به خود زن ربط داره نه همسرش اون فقط میتونه در حد امر به معروف عمل کند آخر سر این زنه که باید یا حجاب رو به خاطر خدا بپذیرد یا به خاطر اینکه ناموس شوهرشه
یاد این سخن افتادم من رقص دختران هندي را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روي عشق و علاقه مي رقصند ولي پدر و مادرم از روي عادت نماز مي خوانند.
شاید داستان شما با برداشت من فرق کند من کلا نظرم رو درباره تبلیغاتی مشابه این داستان گفتم
بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت محضر جنابعالی
همانطور که اشاره فرمودید، برداشت بنده با حضرتعالی متفاوت است اما در عین حال دقت نظر و زاویه نگاه حضرتعالی را ارج می نهم و به آن معتقدم!
بابت اشاره ظریفتان نیز کمال تشکر و قدردانی را دارم.
من از ابتدای سن تکلیفم حجاب کاملی داشتم هرچند این حجاب چادر نبود اما رفتار من به هیچ مردی اجازه نمیده پاش رو از گلیمش دراز تر کنه!
شاید جای مناسبی برای این حرف نباشه اما لازم دیدم که عنوان کنم...
شب میلاد امام زمان به جشنی رفته بودیم که در یکی از خیابان ها برپا شده بود و برای حضار صندلی چیده شده بود...
در کنار من دختری نشسته بود حدودا 16 ساله با مانتویی کوتاه و شالی ازاد که گردنش هم معلوم بود البته ارایش نداشت ...
این طور که از حرفاش که به مادرش میگفت معلوم بود خانمی که از مسولین تدارک جشن بوده با اون پرهای رنگی رنگی که تو دستش بوده
تو سر این دختر زده بوده و خداسته بوده شالش رو محکم ببنده...
یه لحظه خودم رو جای اون دختر گذاشتم...اگه کسی تو جمع باهام همچین برخوردی میکرد چه حسی پیدا میکردم؟
اصلا حاضر میشدم بازم توی یه مراسم مذهبی شرکت کنم؟
آیا ممکن نبود اون خانم محجبه با لحن مناسب تری اون دختر رو تشویق به حجاب کنه؟
من از شما عزیزانی که اراسته به چادر هستین خواهش میکنم برای امر به معروف خودتون رو برتر از طرف مقابل نبینید
این حرف من نیست حرف امام خمینی ...
من حجابم رو دوست ندارم...بلکه عاشق حجابم هستم...
چون...
اولاً...حجابم نمی ذاره هرکس و ناکسی بهم نیگا کنه!
دوماً...نمی ذاره من به هر کس و ناکسی نیگاکنم!
سوماً(ومهمترینماً)...اونایی که دوسشون دارم بیشتر ازم خوششون میاد...مثلا خدا,امام زمان,حضرت فاطمه(س),امام حسین(ع),امام رضا(ع)وهمه ی معصومایی که باتمام وجود دوسشون داریم...
سلام دوست عزیز
خانم ها مانند گل هستند و گل هرچه قشنگتر باشد خارهایش نیز بیشتر است و هر کسی توانایی چیدن آن گل را ندارد
پس حجاب بانوان مانند یک حصری است تا چشمان نا پاک نتواند به آنها خیره شود و نگاه هرزه به آنها داشته باشد
چادرم رو دوس دارم چون توی این دوره که هر کس یه مدل جدید از مد روز ، لباس پوشیده و یکی بولیز خونه و یکی زیر شلوار سبز راه راه رو به عنوان یه مد جدید تو خیابون پوشیده و مو های فشن ؛ فرقی نداره چه دختر و چه پسر دارن تو خیابون الاف و سر گردون و با دوستاشون و به صورت گروهی راه میرن ؛؛؛؛؛ منم با مامان و بابام با کمال افتخار و سر بلندی بین این جماعتی که تو این دوره چادری ها رو مسخره می کنن راه میرم و هیچ احدالناسی هم نمیتونه بهم چپ نگاه کنه . چرا که سیاهی چادر من میزنه تو دهن کسی که بخواد چیزی به من بگه یا نگاه چپ بکنه .!!!!!!
تازه حتی این چادر اون قدر آدمو با وقار و بزرگ نشون میده که تمام آشنایان فامیل ، دوست، آشنا و همسایه ها و ....... منو به عنوان یه دختر کامل و با عقل می دونن و حتی مسولیت های بیشتری نسبت به همسن هام به من میدن . و تازه بین یه جمع پسر های کوچیک یا بزرگ چه به عنوان بزرگتر و یا چه به عنوان خبر رسان حرف خریدار داره و هیچ کس حرف رو حرف من نمیزنه مخصوصا همسن هام و کوچکترهایی از خودم . و حتی دوستا های من در مدرسه که چادر نمی پوشن هم منو بیشتر قبول دارن .
من باید بگم من عاشق چادرم هستم چون منو از نگاه های آلوده حفظ میکنه ارزش منو تو ظاهرم خلاصه نمیکنه باعث میشه شخصیت من مهمتر از ظاهرم باشه
من واقعا چادرم رو دوست دارم ...
ی خاطره بگم
با دوسم که دختر پاکی بود ولی فوق العاده اهل آرایش بود ؛ از نظر لباسی شیک و پوشیده بود اما ارایش زننده ای داشت. ی روز بیرون رفتیم. تو مسیر وقتی ی پسر از عمد بهش نزدیک می شد هی فاصله میگرفت که بهش برخورد نکنه اما در کمال ناباوری حتی وقتی 45 درجه بیشتر دوسم از مسیر پیاده رو تو خیابون منحرف شد که این اقا بهش برخورد فیزیکی نکنه اما انقد دنبالش رفت تا اخرش بهش برخورد کرد!!!!!!!:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:
خیلی دوسم ناراحت بود میگفت بی شرف و... اما چه فایده؟؟؟ خب ان پسر از حرکتش راضی بود وحرفهای ان ذره ای از ان بی حیایی را کم نمیکرد.
از انروز بیشتر برام مهم شد حجابم را دوست دارم چون تیرنگاه ناپاکان دورنگه ام میداره.
حجابم رو دوست دارم چون اجباری به رعایتش ندارم ، حجابم رو دوست دارم چون تا حالا کسی توی خیابون یا جای دیگه به چشم بد بهم نگاه نکرده، حجابم رو دوست دارم چون وقتی تو اجتماع ظاهر میشم در موردم قضاوت نمیشه ، حجابم رو دوس دارم چون وقتی تو خیابون راه میرم سرم بالاست و با اعتمادبه نفس کامل راه میرم، حجابم رو دوس دارم چون کسی بهم متلک نمیندازه در اصل جراتشو نداره متلک بندازه ولی کافی حجابم رو رعایت نکنم تو خیابابون که راه میرم همه میخوان یه لقمه چربت کنن
[=times new roman]مــــادرم به من آموختــ : چــــاבر سر ڪردטּ بلـــدی نمی خواهد عشـــق مـی خواهـב ،
پس بگذار به چاבرت پیلــﮧ ڪنندمـدام به پروانـﮧشـבنت می ارزב ...
(◡‿◡✿)❤
بارک الله این تقدیم به شما که اهل چادر هستید :
چادر ای همچون صدف از بهر در
از برای غنچه ها مانند سور چادر ای همچون سپر اندر جهاد
حافظ رزمنده از تیر شغاد چادر ای زیبا ترین ستر وحجاب
مثل گل برگ در تو پنهان عطر ناب چادر ای انگشتر زرین رکاب
حلقه ی دور نگین کامل نقاب چادر ای شب رنگ ای زیبا سپهر
می درخشد در وجودت ماه ومهر چادر ای مشکین علم بر دوش زن
زهره وناهید را پوشی تو تن
جان و تن هر دو بود مدیون تو
عاقلان وعاشقان مجنون تو
توسپهر وزن چو پروین در فضاست
با تو زنها با عفاف وبا خدا ست
گرچه شب رنگی ولی یاقوت فام
زن ز تو باشد چو گوهر بین جام
گوهرش از چشم نا پاکان بدور
نور می بارد از او چون کو ه طور
می شود از پیروان فاطمه
پر بها وارجمند در خاتمه
حجابم رو دوست دارم چون حجاب من مانند خارهای گل است...
هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد...
دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...
ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد...
اگر
حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند...
حجابت مانند خارهای گل است...
بارک الله این هم تقدیم به شما که اهل چادر هستید :
چادر ای همچون صدف از بهر در
از برای غنچه ها مانند سور چادر ای همچون سپر اندر جهاد
حافظ رزمنده از تیر شغاد چادر ای زیبا ترین ستر وحجاب
مثل گل برگ در تو پنهان عطر ناب چادر ای انگشتر زرین رکاب
حلقه ی دور نگین کامل نقاب چادر ای شب رنگ ای زیبا سپهر
می درخشد در وجودت ماه ومهر چادر ای مشکین علم بر دوش زن
زهره وناهید را پوشی تو تن
جان و تن هر دو بود مدیون تو
عاقلان وعاشقان مجنون تو
توسپهر وزن چو پروین در فضاست
با تو زنها با عفاف وبا خدا ست
گرچه شب رنگی ولی یاقوت فام
زن ز تو باشد چو گوهر بین جام
گوهرش از چشم نا پاکان بدور
نور می بارد از او چون کو ه طور
می شود از پیروان فاطمه
پر بها وارجمند در خاتمه
بناز به بال هایی که وسیله عروج تو به عرش الهی و یکی از مجوزها برای ورودت به بهشت است!
بناز به اینکه مورد شفاعت دخت پیغمبر قرار میگیری!
بناز به اینکه هیچ چشم و نظر بدی دنبالت نیست!
بناز به اینکه با ارزشی و صدفی سیاه از مروارید وجودت محافظت میکند!
بناز به پوشش سیاهی که برگزیدی !
بناز به اینکه کامل ترین حجاب را داری و یک دختر مسلمان هستی!
اما دختــــــــر چادری...
حرمت پوشش دخت پیغمبر را نگه دار !
اگر این پوشش را برگزیدی ، مطمئن باش که فاطمة الزهرا دوستت داشته ،
و تو نظر کرده ی خداوندی !
پس دختـــــــر چادری...
حرمت این پوشش را نگه دار...
اگر چادر بر سر داشتی ، محجبه باش !
موهایت را بیرون نگذار ...
آرایش غلیظ نکن...
متین باش و بلند بلند نخند...
به نامحرم نگاه نکن ...
جلب توجه نکن...
حرمت پوشش حضرت فاطمه را نشـــــــکن .
تو سعادت داشتی که شدی یک دختـــــــر چــــــــادری !
و این پوشش مبارکت باشد....دخـــــــــــــتر چـــــــــادری!
من حجابم دوست دارم چون پاسخ بندگی من به معبودی زيبا و بی همتاست كه گوهر انسانيت را با پوششی به امانت نهاده است؛چادر برترین پوشش و پسنديده ترین پاسخ به این امانت الهی است
[=times new roman]کنایه ای به پسران و دختران سرزمینم
داستان از آنجا شروع شد که…
تو اسم تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . .
و من از آنجا بی غیرت شدم که…
فکر میکردم به تمدن رسیده ام !
—
فدای اون روی ماهت
واقعا دلت برا اون لحظه های
با خدا بودن
تنگ نشده…؟
واسه اون حجاب ناز دوران کودکی؟
آهای گل پسر…
دلت واسه اون غیرت دوست داشتنیت تنگ نشده که…
وقتی می خواستی
با یک خانم حرف بزنی…
این پا و اون پا میشدی…
لپ های نازت گل مینداخت..
زبون گلت لکنت می گرفت…
ولی الان اسمشو گذاشتی لارج بودن…!
درسته…؟
خواهرم ,داداش عزیزم
به احترام شهدا حجابت، نگاهت
کاربر مهمان خوش آمدید
سلام نگین خانم
خب اینجوری که شما دارید حجاب رعایت میکیند سخته دیگه.راه های دیگه هم هست.
البته یه خورده باید گرماشو تحمل کنید ولی بعد از چند وقت عدت میکنید.
زیر روسری وقتی کلاه حجاب سر کنید دیگه این مشکلات پیش نمیاد. مثلا به عکس زیر نگاه کنید.
[SPOILER]
البته من با کندو کندن سر از پشت سر با گیره مخالفم.بیشتر منظورم هد و کلاه حجابش بود.
اگه چادر سر میکنید این مدل روسری های ساتن مانند اقعا سخته چون لیز میخوره ، ولی اگر چادر سر نمیکنید خیلی خیلی راحت حجاب داشت و مو بیرون نیاد.
واسه چادر بهتره از شال استفاده بشه که لیزم نخوره.شال + کلاه حجاب
کلاه حجاب چون روی گردن هم میپوشونه حتی میشه شال رو کیپ نکرد و باز گذاشت یا همینجوری انداخت رو شونه.
کدوم قسمت پرخاش بود ؟ نه والا من چنین ادعایی ندارم من ظالم شما مظلوم .. فقط لطفا آرامش داشته باشین این نوع رفتار و متهم کردن یا عصبانیت دور از منطق هست و کسانی که منطق رو قبول ندارن چنین موضع گیری رو میکنن
عنوان تاپیک :
حجابم را دوست دارم چون...
من: من حجابم رو دوست ندارم چون ...
من :از حجاب اجباری بیزارم به علت اینکه اعتقاد من نیست و باید به زور قبولش کنم
جواب ها:
* این حجاب اجباری این مزایا رو داره باید بپذیری چون به نفعت هست
* شما باید به قانونی که بر اساس اجبار در اندیشه و عقاید هست احترام بگذارین
* شما بیجا میکنید که بیزارین ای پیرو غرب و قوانین غربی (چه ربطی داشت به من و نظر من ؟! :Gig:)
* ای مظلوم نمای بی منطقِ پرخاشگر که احساست رو به حجاب گفتی! بهت نشون میدم نپذیرفتن یک اجبار عقیده یعنی چی!
شما اعتراضی به قوانین غربی دارین وارد مجامع و انجمن هاشون بشین و مخالفتتون رو بیان کنید من وکیل دولت های غربی نیستم و در این تاپیک نظرم رو درباره حجاب بیان کردم (البته اگر گردن من رو برای بیان این نظر نزنید!)
من نمیدونم اینکه گفته بشه من اجبار در عقاید رو نمیتونم بپذیرم و برای من نفرت انگیز هست این اجبار انقدر عجیبه که باید باعث بشه برای بیان احساسم نسبت به حجاب خودم نه دیگری! این برخورد ها رو ببینم ؟
بله اگر منطق و حق یعنی چیزی که شما میگویید و اعتقاد دارین که درست هست و من باید بپذیرم درسته من منطق ندارم .
فکنم اخرش باید بگم : من حجابم را دوست دارم چون می خوام زنده بمانم ! اگر دوست نداشته باشم پرخاشگرِ بی منطق ِ مظلوم نمای غرب زده هستم !
سلام و وقت بخیر
خانم تزکیه ایشون راست می گن چرا عصبانی میشین؟؟
ایشون نظر و حس خودشونو گفتن! نظر و حس آدمم از بینش هاش سرچشمه می گیره و تا وقتی که نگرش آدم عوض نشه حس و تفکر مربوط به اون درون آدم هست!
تنها چیزی که می تونم بگم خانم -Member- اینه که چون می دونم حجاب چیز خوبیه امیدوارم شمام یه روزی حستون نسبت بهش عوض بشه!:):Rose:
خواهشا به موضوع تایپک هم توجه داشته باشید
باتشکر
یاحق
موضوع تایپک
سلام
:Gig::Gig::Gig:
قبولش دارم... ولی حس خاصی نسبت بهش ندارم
مثل اینه که یه موتور سوار بگه کلاه کاسکتم را دوست دارم چون...
سلام علیکم و رحمه الله
ظاهرا استاد امیدوار در نگرشی نیکو از آقایان هم دعوت کردند که دلیل بیاورند
بسیار خب
بنده بعنوان یک مرد مسلمان به عفت درونی مانند دیگر مسلمانان معتقدم و طبعا با نمود عینی آن هم که حجاب باشد اعتقاد دارم.
حضرت علی علیه السلام فرمایشی با این مضمون دارد که طمع داشتن به امری در دنیا باعث اسارت انسان میگردد . پس باید مراقب بود که چه چیزی مانع از انجام یک کار خیر و صحیح میگردد.
اگر انسان مومن به حلال خدا راضی باشد و چشمش را بر حرام ببندد از رحمت الهی متنعم میگردد
و همچنین این امر به یک واجب فردی ختم نمیشود بلکه انسان باید مراقب این باشد که هر عملی انجام میدهد که دیگران به اشتباه و خطا دچار میشوند او نیز در آن گناه سهیم است.
پس اگر حجاب نمود عینی عفت و پاکی است فی نفسه اولا مانع الشر برای خود است ثانیا حفظ حقوق دیگران مانع الشر برای دیگران و خود است.
این مساله با فطرت انسان همخوانی دارد . لذا محدود در چارچوب دین و مذهب خاص نیست.
این مطلب را از اینجا کلیک و مشاهده نمائید.
یاحق
سلام علیکم،
البته ببخشید بحث زنانه است ما شاید درست نباشه نظر بدیم
با این وجود:
وقت‌هایی که لباسم نامناسب بوده، کوتاه بوده، تنگ بوده، نازک بوده، یا پاره می‌شد و ...، اون وقتها هر لحظه‌اش برام کلی طول می‌کشید، به همه خوش می‌گذشت ولی برای بنده مثل زجر کشیدن بود و فقط دوست داشتم زودتر از اونجا برم، و آنجا تازه قدر لباس درست و پوشیده را می‌فهمیدم، وقتی می‌دیدم که مثلاً کسی که لباسش پاره نیست چقدر راحته، میتونه دستش را ببره بالا، بلند بشه راحت راه بره، لازم نیست همیشه یک طرفی راه بره و ...
خانم‌هایی را هم دیدم که وقتی لباسشون به اندازه‌ی کافی پوشیده نیست یک گوشه می‌نشینند و تکان نمی‌خورند و معذب هستند، ولی وقتی لباسشون درست و پوشیده باشه در جمع فعال هستند ... جای اونها نبودم بدونم به چی فکر می‌کنند ولی به نظرم اومد اونها همون حس و حالی را دارند که خودم در آن وقت‌های کذایی داشتم ... و یک حجاب کامل به کسی که بین خودش و نگاه دیگران حریم قائل باشه عجیب آرامشی میدهد. خود آن پوشش اگر قشنگ نباشه که به خودی خود دوست داشتن هم نداره ولی اگر از اون حریم محافظت کنه و بودنش خیال آدم رو راحت کنه دوست‌داشتنی میشه ... الآن کم شده ولی قدیم‌ترها خانمها وقتی می‌خواستند با یک غریبه حرف بزنند ازش رو می‌گرفتند ...
حجاب برای خانم مثل لاک لاک‌پشته که همیشه و همه‌جا پشتشه، هر وقت احساس امنیت داشته باشه میاد بیرون و هر وقت احساس امنیت نداشت میره پشت حجابش، آرامش و امنیت همراه (Portable Safety) در هر کجا ... :Nishkhand:
از اینکه کسی در اون حریم سرک بکشه معذب باشه، از فکر اینکه ممکنه یک نفر بدون خبر درش سرک بکشه هم معذب باشه، اون وقت حجابش میشه وسیله‌ی آرامش.
کسی حجابش رو میتونه دوست داشته باشه که حیاء داشته باشه ... که دیده شدنش با دیده نشدنش یکی نباشه ... که نگه ای بابا حالا یک نفر هم موهام رو دید موهام که تموم نمیشه، نگه ای بابا چند تا تار مو کی را ممکنه از خودش بیخود کنه ... نگه ...
ببخشید حیاء را اکثراً دارند، حریم هم اکثراً دارند که از ورود غیرمجاز افراد متفرقه در آن حریم‌ها معذب بشوند، منظور از داشتن حیاء و حریم در بالا مطابق این جمله‌ی معروف هر کتاب آشپزی است که حیاء و حریم «به میزان کافی»، با این تفاوت که نزد خداوند هر چیزی مقدارش معین است: «وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ»
یعنی کسانی که حجاب رو دوست ندارن حریم قائل نیستن برای خودشون یا بی حیا هستن یا معذب نیستن از سرک کشیدن کسی ممنونم بابت این همه توهینتون !!!!
یا ویلتا
وقتی لباس تمیز و نوئی می پوشیم قبل از هرچیز از دیدنش در آئینه لذت می بریم و مراقبت میکنیم که خاک و گردی بر آن ننشیند .
وقتی لباس خاکی و کثیف شد دیگر ابائی نداریم که در جائی بنشینیم که خاکی است ولی بدون شک جایی که گل و لای باشد نمی نشینیم
و وقتی که لباس ما خیس و کثیف شد . لجن و گل و لای بر آن نشست دیگر از ریختن آب کثیف و گل روی آن ناراحت نمیشویم
ولی بدون شک از بیاد آوردن روزی که این لباس تمیز بود و در جلوی آئینه از دیدنش لذت میبردیم ناراحت خواهیم شد .
هرکی از بیاد آوردن پاکی و سلامت نفس دوران کودکی اش بوجد می آید و با حسرت میگوید یادش بخیر... زمانی را که مبتلا و مریض نبودم و ..
لا تنقطوا
میتوان هر لباسی که بد است و بر تن کرده ایم عوض نمائیم . و با حجاب حفظش کنیم .
حجاب در قالب یک پوشش بر ظاهر خلاصه و تعریف نمیشود حجاب عفت و طهارت نفس است که در تمام اعمال انسان تجلی می یابد.
سبحانک یا من اسمه حفیظ
[="Microsoft Sans Serif"]درود:Gol:
همره;520480 نوشت: من از سیر بدم می‌آید.
_Member_;520770 نوشت: اول و آخر ندارد؛ باید چنین چیزی را بگویید وگرنه باید تشریف ببرید گوشه‌ی زندان :ok:.
دست خودم نیست.
هیچ دلیل منطقی‌ای هم، برای این بیزاری و نفرت ندارم.
بدم می‌آید! همین
شما بگویید: «سیر، ده‌ها سود و خاصیت دارد و باعث چه و چه می‌شود»
تأثیری ندارد!
من از سیر بدم می‌آید!
من از همان بچگی از سیر بدم می‌آمده است و این یک دیدگاه شخصی است.
آیا به راستی این درست که من را مجبور به خوردن سیر کنند؟
[="DarkSlateBlue"] آبـرنـگـ;520837 نوشت:
سلام!
همین مثال سیر رو اگر برعکس کنیم موضوع حل میشه!
فرض کنید یک نفر عاشق سیر هست! همش دوس داره سیر بخوره! کار هم نداره که کجا میخواد بره و کجا میخواد بشینه و با کی میخواد بحرفه! کلا شب و روز دوس داره سیرشو بخوره بعد بره بیرون!
خب حالا به نظر شما آیا درسته که یک همچین شخصیتی رو از خوردن سیر منع کنید؟؟؟؟؟
به نظر اگر فقط تو خونش بمونه اشکالی نداره! بشینه یک کلیو سیر بخوره!
اما زمانی که میخواد بره تو اجتماع باید تا میتونیم منعش کنیم! چون بوی گند دهانش مردم اطرافش رو آزار میده!
ببینید قضیه حجاب هم یک موضوع اجتماعی هست! تا زمانی که تو خونتون هستید میتونید جلوی نامحرما هم بی حجاب برید! کسی اجبارتون نمیکنه! اما زمانی که رفتید تو اجتماع به خاطر مردم باید رعایت کنید! تا کسی به خاطر حجاب شما آسیب اجتماعی نبینه! و یا زندگیش خراب نشه![/]
:ok::Gol:
با سلام و خداقوت
لطفا فقط جمله بالایی رو کامل کنید همین
این تایپک برای پاسخ دادن به سوال کاربران نیست
باتشکر
یاحق
:pir:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مجدد
متشکر از پاسخ دلنشینتون:Gol:
درود
این تذکر شما من رو به شدت معذب کرده برای اینکه پستی رو بفرستم اگر امکان داره یا تمام پست های بی ارتباط با موضوع پاک بشه یا اجازه داده بشه بقیه هم مثل این دوستان از نظراتشون دفاع کنن
به نام خدا
عرض سلام و درود
و تشکر از حضور و فعالیت شما کاربران بزرگوار
اگر مدیر اجرایی یا همکاران مجموعه تذکری می دن شما رو ناراحت و دلگیر نکنه
تذکر کلی است و اگر جائی تشخیص داده شود خصوصی انجام می شود
از صبوری و متانت همه شما تشکر می کنم
در پایان:
حجابم را دوست دارم و توصیه می کنم:
چون تاج بندگی من است
التماس دعا:Gol:
حاج آقای کافی نقل می‌کردند: داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین‌های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود، اون موقع هم که روسری سرشون نمی‌کردن!
هی دقیقه‌ای یکبار موهاشو تکون می‌داد و سرشو تکون می‌داد و موهاش می‌خورد تو صورت من. هی بلند می‌شد می‌نشست، هی سر و صدا میکرد.
می‌خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه. نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانم ماست.
گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند.
گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم... یهو یه چیزی به ذهنم رسید.
بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز. گفتم: این چیه بغل ماشینت؟
گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟!
گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟
گفت: چادره روش کشیدن دیگه!
گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟
گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه میدونم! چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنه، انگولکش نکنه، خط نندازن روشو ...
گفتم: خب، چرا شما نمی‌کشی رو ماشینت؟
گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین عمومیه کسی چادر روش نمی‌کشه! اون خصوصیه روش چادر کشیدن!
منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم.
حجاب را دوست دارم چون مایه ی اقتدار و آزادی من برای انجام هر کاری است چون نگاه ها به شما انسانی است ،ارمغانش زیبایی است اینو با تمام وجود حس کردم
سلام ...حجابم رو دوست دارم چون خدا و اهلبیت دوست دارند....حجابم رو دوست دارم چون میدونم که بالاخره از این دنیا خواهم رفت و باید روز محشر در مقابل خداوند جواب بدم که چگونه ایه حجاب سوره نور رو ندیدم که خداوند ما بانوان رو امر به حجاب کردند
حجابم رو دوس دارم چون بهم احساس آرامش میده...:ok:
آرامشی که نتیجه اطاعت از خواسته ی خدای حکیم است.
آرامشی که نتیجه امنیت نسبی در جامعه امروز است.
آرامشی که نتیجه طراوت جسم و روح ناشی از حجاب داشتن است.
آرامشی که نتیجه احترام به خود و جامعه گذاشتن است.
آرامشی که نتیجه حس عزت نفس است.
درود
جناب امیدوار دوست دارم نظرم رو درباره داستانی که تعریف کردید بگم فقط امیدوارم جسارت بنده رو ببخشید و قصدم رو خیر بدونید
خدا شاهده هیچ چیزی به اندازه تبلیغاتی از قبیل اینکه علت بی حجابی زنان از بی غیرتی مردان است و یا اینکه زن رو ناموس مرد میدونن و مثل وسیله ای که به تصرف مرد در میاد و مثلا چنین داستان هایی که گفته شد این خصوصی است نه عمومی باعث نفرت من از حجاب نشده
به نظرم حجاب اگر دستور خداست و اگه منافعی برای شخص داره و بدونه رعایت حجابش باعث خشنودی خدا میشه خودش باید به این نتیجه برسد که حجاب داشته باشد نه اینکه مردی دختر یا زنش رو به خاطر اینکه ناموسشن وادار به رعایت حجاب کند ( البته میدونم در اون داستان مطمئنا اجباری در کار نبوده )
دوست دارم به جای اینکه از مردانی تعریف کنید که زنانشان محجبه هستند از زنان محجبه تعریف کنید چون حجاب به خود زن ربط داره نه همسرش اون فقط میتونه در حد امر به معروف عمل کند آخر سر این زنه که باید یا حجاب رو به خاطر خدا بپذیرد یا به خاطر اینکه ناموس شوهرشه
یاد این سخن افتادم من رقص دختران هندي را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روي عشق و علاقه مي رقصند ولي پدر و مادرم از روي عادت نماز مي خوانند.
شاید داستان شما با برداشت من فرق کند من کلا نظرم رو درباره تبلیغاتی مشابه این داستان گفتم
سلام
خب طبیعیه: منهم اگر از اول نسبت به چیزی تنفر داشته باشم و دائم به خودم تلقین کنم روز بروز منزجرتر میشم نسبت بهش
دراونصورت هیچ روزنه امیدی وجود نخواهد داشت که دیدم رو عوض کنم .
درود
عزیزم شما از کجا فهمیدین من از اول چه طوری بودم و چی کار کردم و چه حالتی داشتم که الان از حجاب بیزارم ؟ و الان امید دارم یا نا امیدم و کلا الان چه جوریام ..:Gig:
می شه پروسه این نتیجه گیری و تشخیص حالات درونی من رو به صورت کاملتری شرح بدین ؟
پیش از اینکه قضاوت زود هنگام از حرفهای طرف مقابلتون بکنید
بهتره دقت بفرمایید: اون جمله بنده کلی بود! هه...
درضمن: برعکس اون چیزی که شاید برداشت بشه: قصد هیچ مخافتی نداشتم چون به قول ِ خود شما بنده از زندگی شما بی اطلاعم.
و درمورد این حرف های "خودتون" :
و بر اساس تجربه و علمی که خودم توی زندگی بدست اوردم:
هروقت کسی به چیزی اعتقاد نداشت گوشهاش رو میبنده چون دلش نمیخواد چیزی بشنوه که برخلاف میلشه
اینکه شما اسلام رو دینی میدونید که "اجبار" کرده و شما رو "تحت فشار" قرار داده
اینکه فلسفش رو متوجه نشدید چون درست تفهیم نشده
اینکه از حجاب بیزارید
اینها به من ربطی نداره اما لااقل به عنوان 1 "انسان" ، ناراحتی ِ شما برام اهمیت داره و دوست دارم اگر بتونم مفید باشم
اما اگر شما شخصی هستید که تنها میخواید بر عقیده خودتون پافشاری کنید و همونطور که گفتید "عقیده دیگرون براتون مهم نیست"
>> اونموقع دیگه به نظر بنده روزنه امیدی وجود نداره که شما فلسفه اصلی و واقعی ِ حجاب رو بدونید و یا ازش لذتی ببرید
چون اگر دینمون رو قبول داشته باشید حتماً مطلع هستید که هیچ چیزی بی جا و بیخود و بی جهت اورده نشده و دستور قرار نگرفته...
پس همه چیز اسلام دلنشین هست و به همین خاطر هم دین "الگو" قرار گرفته...
+ موفق باشید:Gol:
ممنون از نظرتون و نظرتون به عنوان یک انسان برای من کاملا محترم هست.
نه من به قضاوت علاقه ای ندارم و هیچ وقت درباره کسی که شناختی ازش ندارم قضاوتی نداشتم و ندارم تو پست قبلیِ شما پست من نقل قول شده بود برای همین به نظرم نیومد که کلی باشه و بهتر دیدم ازتون توضیحات بیشتری بخوام ..
اگر من طبق براورد شما دارم بر عقیده خودم پافشاری میکنم خب چه دلیلی داره که در این تاپیک باید جواب سوالات شما و سایرین روبدم ؟ خب من در پست اولم هیچ خواهشی نداشتم که یه نفر من رو قانع کنه چرا بیزارم ... اگر واقعا پرس جوهای به این شکل مجاز هست در این تاپیک خب چرا کسی که بیزار هست از حجاب اجازه نداره این طور افراد علاقه مند رو تجزیه تحلیل کنه ؟ یا مورد بازجویی قرار بده ؟ (البته منظورم محتوای پست شما نیست)
خب شما که این موراد رو میدونید و دربارش به اطمینان رسیدین و مطمئن هستین که با چه کسی روبرو هستین چه اهمیتی داره دلیل ناراحتیش رو بدونید ؟ یا چه دلیلی داره اینطور تجزیه تحلیلش کنید ؟ من دلایل خودم رو دارم که برام موجه هست و شما هم دلایل خودتون رو دارین که برای شما موجه هست این جا هم که اینطور که توضیح دادن مدیران قرار نیست کسی دیگری رو قانع کنه که احساسش نسبت به چیزی عوض بشه یا سر مسئله ای به توافق برسیم .. در هر صورت به نظر میاد هر دو طرف در حال پافشاری روی عقاید خودشون هستن و هر دو طرف عقیده خودشون رو درست میدونن..
: )
ممنونم همچنین :Gol:
بنده هم به عنوان یک پسر حجاب را دوست دارم چون مانع از سرکشی شهوت و افتادن به دام گناه می شه !
:hamdel:اینکه مثل یه صدف دورت پوشیده باشه و ازهرگونه تعرضی در امان باشی!:hamdel:
:hamdel:اینکه بدونی داره دستور خدای مهربون رو عملی میکنی!:hamdel:
:Gol:چادر رو دوست دارم چون به معنی واقعی حجاب برتره :Gol:
بلکه باعث میشم زندگی همه خانوم های عزیز و متاهل هم از نابودی در امان باشه.
چون پسر یا مردی که تو خیابون داره راه میره، نگاهش رو به من نمیدوزه و فقط همسر خودش رو نگاه خواهد کرد:Gol:
بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت محضر جنابعالی
همانطور که اشاره فرمودید، برداشت بنده با حضرتعالی متفاوت است اما در عین حال دقت نظر و زاویه نگاه حضرتعالی را ارج می نهم و به آن معتقدم!
بابت اشاره ظریفتان نیز کمال تشکر و قدردانی را دارم.
در پناه خداوند متعال همیشه سرافراز باشید
حجابمو دوست دارم چون برام یاد اور چادر خاکی حضرت زهرا است
حجابمو دوست دارم چون تمام دنیابرای جدا کردن اون از من تلاش می کنه
و...
من از ابتدای سن تکلیفم حجاب کاملی داشتم هرچند این حجاب چادر نبود اما رفتار من به هیچ مردی اجازه نمیده پاش رو از گلیمش دراز تر کنه!
شاید جای مناسبی برای این حرف نباشه اما لازم دیدم که عنوان کنم...
شب میلاد امام زمان به جشنی رفته بودیم که در یکی از خیابان ها برپا شده بود و برای حضار صندلی چیده شده بود...
در کنار من دختری نشسته بود حدودا 16 ساله با مانتویی کوتاه و شالی ازاد که گردنش هم معلوم بود البته ارایش نداشت ...
این طور که از حرفاش که به مادرش میگفت معلوم بود خانمی که از مسولین تدارک جشن بوده با اون پرهای رنگی رنگی که تو دستش بوده
تو سر این دختر زده بوده و خداسته بوده شالش رو محکم ببنده...
یه لحظه خودم رو جای اون دختر گذاشتم...اگه کسی تو جمع باهام همچین برخوردی میکرد چه حسی پیدا میکردم؟
اصلا حاضر میشدم بازم توی یه مراسم مذهبی شرکت کنم؟
آیا ممکن نبود اون خانم محجبه با لحن مناسب تری اون دختر رو تشویق به حجاب کنه؟
من از شما عزیزانی که اراسته به چادر هستین خواهش میکنم برای امر به معروف خودتون رو برتر از طرف مقابل نبینید
این حرف من نیست حرف امام خمینی ...
من حجابم رو دوست ندارم...بلکه عاشق حجابم هستم...
چون...
اولاً...حجابم نمی ذاره هرکس و ناکسی بهم نیگا کنه!
دوماً...نمی ذاره من به هر کس و ناکسی نیگاکنم!
سوماً(ومهمترینماً)...اونایی که دوسشون دارم بیشتر ازم خوششون میاد...مثلا خدا,امام زمان,حضرت فاطمه(س),امام حسین(ع),امام رضا(ع)وهمه ی معصومایی که باتمام وجود دوسشون داریم...
سلام دوست عزیز
خانم ها مانند گل هستند و گل هرچه قشنگتر باشد خارهایش نیز بیشتر است و هر کسی توانایی چیدن آن گل را ندارد
پس حجاب بانوان مانند یک حصری است تا چشمان نا پاک نتواند به آنها خیره شود و نگاه هرزه به آنها داشته باشد
چادرم رو دوس دارم چون توی این دوره که هر کس یه مدل جدید از مد روز ، لباس پوشیده و یکی بولیز خونه و یکی زیر شلوار سبز راه راه رو به عنوان یه مد جدید تو خیابون پوشیده و مو های فشن ؛ فرقی نداره چه دختر و چه پسر دارن تو خیابون الاف و سر گردون و با دوستاشون و به صورت گروهی راه میرن ؛؛؛؛؛ منم با مامان و بابام با کمال افتخار و سر بلندی بین این جماعتی که تو این دوره چادری ها رو مسخره می کنن راه میرم و هیچ احدالناسی هم نمیتونه بهم چپ نگاه کنه . چرا که سیاهی چادر من میزنه تو دهن کسی که بخواد چیزی به من بگه یا نگاه چپ بکنه .!!!!!!
تازه حتی این چادر اون قدر آدمو با وقار و بزرگ نشون میده که تمام آشنایان فامیل ، دوست، آشنا و همسایه ها و ....... منو به عنوان یه دختر کامل و با عقل می دونن و حتی مسولیت های بیشتری نسبت به همسن هام به من میدن . و تازه بین یه جمع پسر های کوچیک یا بزرگ چه به عنوان بزرگتر و یا چه به عنوان خبر رسان حرف خریدار داره و هیچ کس حرف رو حرف من نمیزنه مخصوصا همسن هام و کوچکترهایی از خودم . و حتی دوستا های من در مدرسه که چادر نمی پوشن هم منو بیشتر قبول دارن .
حالااااااااااااااااااااااااااااااا لطفا خودتون قضاوووووووووووووووووت کنیییییییییییییییییین .......
گاهی وقتها بعضی افراد مثلاً بد حجابی و بی‌حجابی را تمدن می‌دانند و پوشش را املی فکر
می‌کنند .
قرآن میگوید:
«تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّة» (احزاب/33)
خیلی قشنگ است. این جاهلیت مهم است. یعنی خانم فکر نکن این تمدن است. این جاهلیت است.
اگر برهنگی تمدن بود، همه‌ی حیوان‌ها متمدن بودند. چون حیوان‌ها لباس ندارند.
پیراهن ندارند. اگر لباس نداشتن تمدن است، حیوان‌ها هم متمدن هستند.
چه کسی اُمُّل است؟
من باید بگم من عاشق چادرم هستم چون منو از نگاه های آلوده حفظ میکنه ارزش منو تو ظاهرم خلاصه نمیکنه باعث میشه شخصیت من مهمتر از ظاهرم باشه
من واقعا چادرم رو دوست دارم ...
من حجابم رو دوست دارم جون تو همين چند ساعتي كه حجاب داشتم ارامش زيادي بهم داده احساس ميكنم خدا يه نگاه ديگه اي بهم داره
ی خاطره بگم
با دوسم که دختر پاکی بود ولی فوق العاده اهل آرایش بود ؛ از نظر لباسی شیک و پوشیده بود اما ارایش زننده ای داشت. ی روز بیرون رفتیم. تو مسیر وقتی ی پسر از عمد بهش نزدیک می شد هی فاصله میگرفت که بهش برخورد نکنه اما در کمال ناباوری حتی وقتی 45 درجه بیشتر دوسم از مسیر پیاده رو تو خیابون منحرف شد که این اقا بهش برخورد فیزیکی نکنه اما انقد دنبالش رفت تا اخرش بهش برخورد کرد!!!!!!!:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:
خیلی دوسم ناراحت بود میگفت بی شرف و... اما چه فایده؟؟؟ خب ان پسر از حرکتش راضی بود وحرفهای ان ذره ای از ان بی حیایی را کم نمیکرد.
از انروز بیشتر برام مهم شد حجابم را دوست دارم چون تیرنگاه ناپاکان دورنگه ام میداره.
حجابم رو دوست دارم چون اجباری به رعایتش ندارم ، حجابم رو دوست دارم چون تا حالا کسی توی خیابون یا جای دیگه به چشم بد بهم نگاه نکرده، حجابم رو دوست دارم چون وقتی تو اجتماع ظاهر میشم در موردم قضاوت نمیشه ، حجابم رو دوس دارم چون وقتی تو خیابون راه میرم سرم بالاست و با اعتمادبه نفس کامل راه میرم، حجابم رو دوس دارم چون کسی بهم متلک نمیندازه در اصل جراتشو نداره متلک بندازه ولی کافی حجابم رو رعایت نکنم تو خیابابون که راه میرم همه میخوان یه لقمه چربت کنن
پس بگذار به چاבرت پیلــﮧ ڪنندمـدام به پروانـﮧشـבنت می ارزב ...
(◡‿◡✿)❤
بارک الله این تقدیم به شما که اهل چادر هستید :
چادر ای همچون صدف از بهر در
از برای غنچه ها مانند سور
چادر ای همچون سپر اندر جهاد
حافظ رزمنده از تیر شغاد
چادر ای زیبا ترین ستر وحجاب
مثل گل برگ در تو پنهان عطر ناب
چادر ای انگشتر زرین رکاب
حلقه ی دور نگین کامل نقاب
چادر ای شب رنگ ای زیبا سپهر
می درخشد در وجودت ماه ومهر
چادر ای مشکین علم بر دوش زن
زهره وناهید را پوشی تو تن
جان و تن هر دو بود مدیون تو
عاقلان وعاشقان مجنون تو
توسپهر وزن چو پروین در فضاست
با تو زنها با عفاف وبا خدا ست
گرچه شب رنگی ولی یاقوت فام
زن ز تو باشد چو گوهر بین جام
گوهرش از چشم نا پاکان بدور
نور می بارد از او چون کو ه طور
می شود از پیروان فاطمه
پر بها وارجمند در خاتمه
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
ارزگانی
(31/4/1363=24رمضان1436 ق)
حجابم رو دوست دارم چون حجاب من مانند خارهای گل است...
هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد...
دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...
ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد...
اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند...
حجابت مانند خارهای گل است...
بارک الله این هم تقدیم به شما که اهل چادر هستید :
چادر ای همچون صدف از بهر در
از برای غنچه ها مانند سور
چادر ای همچون سپر اندر جهاد
حافظ رزمنده از تیر شغاد
چادر ای زیبا ترین ستر وحجاب
مثل گل برگ در تو پنهان عطر ناب
چادر ای انگشتر زرین رکاب
حلقه ی دور نگین کامل نقاب
چادر ای شب رنگ ای زیبا سپهر
می درخشد در وجودت ماه ومهر
چادر ای مشکین علم بر دوش زن
زهره وناهید را پوشی تو تن
جان و تن هر دو بود مدیون تو
عاقلان وعاشقان مجنون تو
توسپهر وزن چو پروین در فضاست
با تو زنها با عفاف وبا خدا ست
گرچه شب رنگی ولی یاقوت فام
زن ز تو باشد چو گوهر بین جام
گوهرش از چشم نا پاکان بدور
نور می بارد از او چون کو ه طور
می شود از پیروان فاطمه
پر بها وارجمند در خاتمه
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
ارزگانی
(31/4/1363=24رمضان1436 ق)
"ایمـانت" وضــو بگیر زیــر لـب نیـَـت كـלּ "حجآب مـﮯ كنم قربة الـﮯ الله"
حجابم رو دوست دارمـ...
چون عشقم دوسش دارهـ...
هرچی عشقم دوست داشته باشه منم همونو وست دارمـ...
عشقم بهم گفته حجاب داشته باشـ...
منم حجاب دارمـ...
عشقم خودشم حجاب داشتـ...
چادر سرمی کردـ...
واس همینم منم چادر سرمی کنمـ...
اون بهم نگفت چادر سرکنـ...
فقط گفت حجاب داشته باشـ...
ولی من بهش نیگا کردمـ...
وقتی دیدم اون چادر داره گفتم چرا من نداشته باشمـ...
حجابم رو دوست دارمـ...
چون عشقم دوسش دارهـ...
چادرم رو دوست دارمـ...
چون عشقم دوسش دارهـ...
عشقم روهم دوست دارمـ...
چون خــ:hamdel:ــدا دوسش دارهـ ...
بناز به بال هایی که وسیله عروج تو به عرش الهی و یکی از مجوزها برای ورودت به بهشت است!
بناز به اینکه مورد شفاعت دخت پیغمبر قرار میگیری!
بناز به اینکه هیچ چشم و نظر بدی دنبالت نیست!
بناز به اینکه با ارزشی و صدفی سیاه از مروارید وجودت محافظت میکند!
بناز به پوشش سیاهی که برگزیدی !
بناز به اینکه کامل ترین حجاب را داری و یک دختر مسلمان هستی!
اما دختــــــــر چادری...
حرمت پوشش دخت پیغمبر را نگه دار !
اگر این پوشش را برگزیدی ، مطمئن باش که فاطمة الزهرا دوستت داشته ،
و تو نظر کرده ی خداوندی !
پس دختـــــــر چادری...
حرمت این پوشش را نگه دار...
اگر چادر بر سر داشتی ، محجبه باش !
موهایت را بیرون نگذار ...
آرایش غلیظ نکن...
متین باش و بلند بلند نخند...
به نامحرم نگاه نکن ...
جلب توجه نکن...
حرمت پوشش حضرت فاطمه را نشـــــــکن .
تو سعادت داشتی که شدی یک دختـــــــر چــــــــادری !
و این پوشش مبارکت باشد....دخـــــــــــــتر چـــــــــادری!
من حجابم دوست دارم چون پاسخ بندگی من به معبودی زيبا و بی همتاست كه گوهر انسانيت را با پوششی به امانت نهاده است؛چادر برترین پوشش و پسنديده ترین پاسخ به این امانت الهی است
اگر زن عفت داشتــه باشد به دنیا می ارزد و گرنه به خـــاک هم نمی ارزد.
✿•٠·
بحارالانوار،. ج103، ص250
داستان از آنجا شروع شد که…
تو اسم تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . .
و من از آنجا بی غیرت شدم که…
فکر میکردم به تمدن رسیده ام !
—
فدای اون روی ماهت
واقعا دلت برا اون لحظه های
با خدا بودن
تنگ نشده…؟
واسه اون حجاب ناز دوران کودکی؟
آهای گل پسر…
دلت واسه اون غیرت دوست داشتنیت تنگ نشده که…
وقتی می خواستی
با یک خانم حرف بزنی…
این پا و اون پا میشدی…
لپ های نازت گل مینداخت..
زبون گلت لکنت می گرفت…
ولی الان اسمشو گذاشتی لارج بودن…!
درسته…؟
خواهرم ,داداش عزیزم
به احترام شهدا حجابت، نگاهت