جمع بندی حالا که ازدواج نشد، بهم یک راه حل بدید

تب‌های اولیه

201 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام

پزشکی رشته ی خوبیه حیفه نذارینش کنار .... حداقل کمترین نفعش اینه که منزلت اجتماعی داره و امید ازدواج داره

راستی برا باز شدن بخت و فلان تو اینترنت میخوندم که 2 رکعت نماز و بعدش تو سجده 100بار بگید یا لطیف خیلی خوبه

نماز هدیه به حضرت فاطمه هم خیلی خوبه 2رکعته و یه قنوت داره ....اسونه از نت میتونین پیدا کنین

و اینکه راز و نیاز با خدارو سهل نگیرید شاید بهتره هنوز صبر کنید

*شیوا*;624155 نوشت:
سلام

پزشکی رشته ی خوبیه حیفه نذارینش کنار .... حداقل کمترین نفعش اینه که منزلت اجتماعی داره و امید ازدواج داره

راستی برا باز شدن بخت و فلان تو اینترنت میخوندم که 2 رکعت نماز و بعدش تو سجده 100بار بگید یا لطیف خیلی خوبه

نماز هدیه به حضرت فاطمه هم خیلی خوبه 2رکعته و یه قنوت داره ....اسونه از نت میتونین پیدا کنین

و اینکه راز و نیاز با خدارو سهل نگیرید شاید بهتره هنوز صبر کنید

سلام.
والا من رو که خورد کردن در خواستگاری های قبلی با نظراتی که خانواده دخترها درباره پزشک بودن من داشتن...
نماز حضرت فاطمه رو دو سه بار خوندم اما ...

دختر با وقار;624146 نوشت:
[="Tahoma"]
ببخشید ولی فکر میکنید با تغییر رشته هر جا رفتید خواستگاری جواب مثبت میگیرید؟!!

شاید اینطوری باشه
وقتی خانواده دختری بهم میگن پزشکی یه شغل معمولی جامعه است حتما شغل های بالاتر از پزشکی وجود داره که اونا شانس شون برای ازدواج بهتره
یا وقتی میگن پزشکی کار نیست حتما رشته های دیگری مد نظر شون هست که اونا کار محسوب بشن

ahmad70;624107 نوشت:
بقول فامیل دور: هر چي کمتر بهش بيشتر فکر کني ، بيشتر دردش کمتر ميشه ... از ما گفتن بود!!:Cheshmak:

علاوه بر گفته شما هرچی که بهش کمتر فکر کنی یا کلا بیخیال بشی بیشتر میاد سراغت ....کلا باید از دنیا فراری باشی تا دنیا به پات بیافته:ok:

mehrant;624157 نوشت:
سلام.
والا من رو که خورد کردن در خواستگاری های قبلی با نظراتی که خانواده دخترها درباره پزشک بودن من داشتن...
نماز حضرت فاطمه رو دو سه بار خوندم اما ...

لطفا حداقل بگید اون دختری که براش خاستگار بودید خودشون چی میخوندن یا از لحاظ مالی در چه حد بودن که خوردتون کردند ؟!

شاید ازتون خوششون ناومده و شغلتن رو بهونه کردن ؟؟ ممکنه؟شاید قیافتون به دلشون ننشسته و خجالت کشیدن بگن ...

*شیوا*;624163 نوشت:
لطفا حداقل بگید اون دختری که براش خاستگار بودید خودشون چی میخوندن یا از لحاظ مالی در چه حد بودن که خوردتون کردند ؟!

شاید ازتون خوششون ناومده و شغلتن رو بهونه کردن ؟؟ ممکنه؟شاید قیافتون به دلشون ننشسته و خجالت کشیدن بگن ...

یکیشون ژنتیک
یکیشون نمیدونم ولی بعنوان منشی نوبت دهی پزشک و تزریفاتچی شاغل بود
سایرین تازه کنکور داده بودن
البته حرفایی که گفتم با گفتنشون خورد شدم رو خود دخترها نگفتن، خانوادشون گفتن ...

mehrant;624165 نوشت:
یکیشون ژنتیک
یکیشون نمیدونم ولی بعنوان منشی نوبت دهی پزشک و تزریفاتچی شاغل بود
سایرین تازه کنکور داده بودن
البته حرفایی که گفتم با گفتنشون خورد شدم رو خود دخترها نگفتن، خانوادشون گفتن ...

احتمالا اونها فکر کردند که شما ریگی به کفشتون هست که همکلاسیاتون رو ول کردید و اومدید دنبال دختری که از لحاظ مقام شغلی از خودتون پایین تر هستند ؟

چرا از همکلاسیاتون کسی رو برا ازدواج انتخاب نمیکنید؟

*شیوا*;624168 نوشت:
احتمالا اونها فکر کردند که شما ریگی به کفشتون هست که همکلاسیاتون رو ول کردید و اومدید دنبال دختری که از لحاظ مقام شغلی از خودتون پایین تر هستند ؟

چرا از همکلاسیاتون کسی رو برا ازدواج انتخاب نمیکنید؟

چون کلا همسر پزشک نمیخوام
چون ما خودمون اين همه وقت مون پره و کار داریم و سرمون شلوغه بخاطر این رشته
حالا طرف مقابل هم همینطور بخواد باشه که دیگه....
من دوست دارم ازدواج که بکنم همسرم کارش جوری باشه که اگر شاغل هم باشه وقتی شب میام خونه اون هم خونه باشه. ..نه اینکه اونم نباشه یا اونم مثل من خسته از سرکار برگرده. ..

mehrant;624171 نوشت:
چون کلا همسر پزشک نمیخوام
چون ما خودمون اين همه وقت مون پره و کار داریم و سرمون شلوغه بخاطر این رشته
حالا طرف مقابل هم همینطور بخواد باشه که دیگه....
من دوست دارم ازدواج که بکنم همسرم کارش جوری باشه که اگر شاغل هم باشه وقتی شب میام خونه اون هم خونه باشه. ..نه اینکه اونم نباشه یا اونم مثل من خسته از سرکار برگرده. ..

خوبه.......... ولی از نظرات خانواده های شهرت باز جامعه مون که چشم پوشی کنیم یکسری از خانواده ها هستند که به این شغل پزشکی شدیدا بدبین هستند چون خودتون بهتر از من میدونید

که یکسری مشکلاتی داره .......اگه میخواین ازدواج موفق داشته باشین یا از این شغل صرف نظر کنید یا باید شدیدا اعتماد اون خانواده رو بدست بیارید که میخواین باهاش وصلت کنید

من هدف از این تاپیکو نمیفهمم.الان ما چه راه حلی بدیم؟؟براتون بگردیم زن بگیریم،کارپر درامد پیدا کنیم براتون ،توصیه کنیم ورزش کن و دوش اب سرد بگیر و تقوا پیشه کن.چیکار کنیم دقیقا؟؟برادر من یا شرایطتو بهتر کن یا معیاراتو بیار پایین برو ی جا ک با این شرایط بهت زن بدن اگر هم نخاستی برو ازدواج موقت کن.اینم راههای شرعیش،چیز دیگه ای هم مکه میشه گفت الان.

mehrdad1919;624179 نوشت:
من هدف از این تاپیکو نمیفهمم.الان ما چه راه حلی بدیم؟؟براتون بگردیم زن بگیریم،کارپر درامد پیدا کنیم براتون ،توصیه کنیم ورزش کن و دوش اب سرد بگیر و تقوا پیشه کن.چیکار کنیم دقیقا؟؟برادر من یا شرایطتو بهتر کن یا معیاراتو بیار پایین برو ی جا ک با این شرایط بهت زن بدن اگر هم نخاستی برو ازدواج موقت کن.اینم راههای شرعیش،چیز دیگه ای هم مکه میشه گفت الان.

ﺑﺮاﺩﺭ ﻣﻦ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻳﻜﻢ ﻟﺤﻦ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮﺩﻧﺘﻮﻥ ﺗﻨﺪ ﺑﻮﺩ اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ
ﻣﻴﺸﻪ ﻫﻤﻪ اﻳﻦ ﺭاﻩ ﺣﻞ ﻫﺎ ﺭﻭ اﺭاﻡ ﺗﺮﻡ ﮔﻔﺖ

username;624151 نوشت:
یه نکته ای رو عرض کنم خدمتتون: از چند تا پستی که خوندم متوجه شدم شما هم در رشته ی شریف و با کلاس پزشکی تحصیل می کنید، در این مورد خاص با آقای pzahra موافقم، یعنی کسی با شرایط شما هزاریم که بگه مسائل مادی براش مهم نیست، باز به خاطر موقعیت و آینده ی شغلی که دارین، افراد پایین تر از شما جرات پا پیش گذاشتن رو ندارن، نه اینکه جرات نداشته باشن، امیدی ندارن که بتونن سطح توقعات یه خانوم دکتر رو برآورده کنن، یه پیشنهاد خوب که برای شما دارم اینه که تو زندگی و تعاملات اجتماعی، خودتون و خانوادتون به گونه ای باشید که دیگران بگن فلانی خیلی آدمای خاکی و ساده زیستی هستن،
مثلا من خودم مامانم یه دختری رو سال پیش برام در نظر داشت که به مامانم می گفتم اونا از ما بهترونن، به درد من نمی خورن، مامانم می گفت، اونا خیلی متواضع و خاکین، باهاشون به مشکل بر نمی خوریم، آخرشم اینقد دست دست کرد که دختره عروس شد، مامان منم به خاطر کم کاری خودش که اقدام نکرده بود، کلی گریه کرد

ببینید شما فردا روز می شی خانوم دکتر و بعدشم بچه مایه دار و از این داستانا، توصیه ای بهت میکنم آویزه ی گوشت کن، اگه با کسی تو موقعیت شغلی و علمی پایین تر از خودت ازدواج کردی، مراقب باش که به هیچ عنوان موقعیت کاری و پولتو به رخش نکشی، میدونید چرا؟ چون مرد تا زمانی عزت داره که نون آور خونست و اهل خونش زیر بال و پرشن، (مرده دیگه، غرور داره)، الان من خیلی از پسرای مومنی که میشناسم دوست دارند یه زنی بگیرن که خانه دار باشه،

اسک دینم جای خوبیه ها ، همه راحت مشکلات و درد و دلاشونو با هم به اشتراک میذارن:cheshmak:

حالا که دیگه همه چی تموم شد. من تصمیم گرفتم که تا آخر عمرم ازدواج نکنم. نیاز مادرانه م هم با بچه هایی که تو ngo هستن برطرف میکنم. این بهترین تصمیم زندگیمه

mehrant;624159 نوشت:
شاید اینطوری باشه
وقتی خانواده دختری بهم میگن پزشکی یه شغل معمولی جامعه است حتما شغل های بالاتر از پزشکی وجود داره که اونا شانس شون برای ازدواج بهتره
یا وقتی میگن پزشکی کار نیست حتما رشته های دیگری مد نظر شون هست که اونا کار محسوب بشن

آقای مهرانت این حرف بنظر منم واقعا عجیبه. شاید اون خانواده هایی که این حرفو زدن سطح سوادشون خیلی پایین بوده و فکر کردن مثلا شما تزریقاتی ای چیزی هستین. وگرنه مگه میشه کسی از شغل پزشکی ایراد بگیره مخوا از طرف دخترا.
یا قضیه همینیه که من گفتم یا به یه علت دیگه خاستن رد کنن اینو بهانه کردن.بهتون قول میدم که رشته ی ما هرچقدر سختی داشته باشه ولی خداروشکر از پرستیژ اجتماعی چیزی کم نداره...

sara72;624189 نوشت:
آقای مهرانت این حرف بنظر منم واقعا عجیبه. شاید اون خانواده هایی که این حرفو زدن سطح سوادشون خیلی پایین بوده و فکر کردن مثلا شما تزریقاتی ای چیزی هستین. وگرنه مگه میشه کسی از شغل پزشکی ایراد بگیره مخوا از طرف دخترا.
یا قضیه همینیه که من گفتم یا به یه علت دیگه خاستن رد کنن اینو بهانه کردن.بهتون قول میدم که رشته ی ما هرچقدر سختی داشته باشه ولی خداروشکر از پرستیژ اجتماعی چیزی کم نداره...

نه دليل جواب رد دادن شون پزشک بودن من نبود
اما خوب وقتی فهمیدن من پزشکم اینطور واکنشی نشون دادن
اون خانواده که گفتن پزشکی یه شغل معمولی جامعه است پدر و مادر هر دو استاد دانشگاه بودن و تحصیلات دکترا داشتن!

mehrant;624191 نوشت:
نه دليل جواب رد دادن شون پزشک بودن من نبود
اما خوب وقتی فهمیدن من پزشکم اینطور واکنشی نشون دادن
اون خانواده که گفتن پزشکی یه شغل معمولی جامعه است پدر و مادر هر دو استاد دانشگاه بودن و تحصیلات دکترا داشتن!

خب پس من بعنوان یه دختر بهتون میگم که چرا این حرفو زدن. اونا خاستن خودشونو دست بالا بگیرن تا شما فکر نکنید چون پزشکین به اونا سر هستین. مطمین باشین قضیه همین بوده. ان همون بهتر ک قبول نکردن. همچین آدمایی حتما دخترشون هم مثه خودشون میخاد کلاس بزاره...

سلام مرد.مشکلت حل شد؟

عشقم خدا;624194 نوشت:
سلام مرد.مشکلت حل شد؟

سلام.
نه برادر

sara72;624192 نوشت:
خب پس من بعنوان یه دختر بهتون میگم که چرا این حرفو زدن. اونا خاستن خودشونو دست بالا بگیرن تا شما فکر نکنید چون پزشکین به اونا سر هستین. مطمین باشین قضیه همین بوده. ان همون بهتر ک قبول نکردن. همچین آدمایی حتما دخترشون هم مثه خودشون میخاد کلاس بزاره...

با نظرتون شدیدا موافقم...

sara72;624188 نوشت:
حالا که دیگه همه چی تموم شد. من تصمیم گرفتم که تا آخر عمرم ازدواج نکنم. نیاز مادرانه م هم با بچه هایی که تو ngo هستن برطرف میکنم. این بهترین تصمیم زندگیمه

همین تصمیمای داغونو می گیرید که یه بد بخت فلک زده ای یه گوشه ی دیگه نا امید می شه، آخه آدم تو 21 سالگی به این نتیجه میرسه؟!!! من و رفیقم هم خیلی وقتا که حالمون گرفته می شه از این فکرای داغون به ذهنمون میاد، ولی بعد نیم ساعت دوباره روز از نو روزی از نو،
به هر حال اینجا حرف از نا امیدی نزنید، تو همین تاپیکای ازدواج دخترای هستن که سنشون خیلی بالاتر از شماست، فکر کن شما که سنی نداری اینطوری حرف می زنی، خدا به داد دل بقیه برسه:khaneh:

username;624219 نوشت:
همین تصمیمای داغونو می گیرید که یه بد بخت فلک زده ای یه گوشه ی دیگه نا امید می شه، آخه آدم تو 21 سالگی به این نتیجه میرسه؟!!! من و رفیقم هم خیلی وقتا که حالمون گرفته می شه از این فکرای داغون به ذهنمون میاد، ولی بعد نیم ساعت دوباره روز از نو روزی از نو،
به هر حال اینجا حرف از نا امیدی نزنید، تو همین تاپیکای ازدواج دخترای هستن که سنشون خیلی بالاتر از شماست، فکر کن شما که سنی نداری اینطوری حرف می زنی، خدا به داد دل بقیه برسه:khaneh:

:Khandidan!:. خب آدم حتما باید تو 45 سالگی این تصمیمو بگیره؟ هر چی زودتر بگیره بهتره. فرض من اینه که خدا صلاح نمیدونه من ازدواج کنم هیچوقت. خب چه عیبی داره مگه همه باید ازدواج کنن. آدم هرچی زودتر با این حقیقت کنار بیاد بهتره:ok:

واقعا اخه این چه عنوانیه!!!!!! :!"حالا که ازدواج نشد یه راه حل بدین!"

اینم راه حل !! هایی که به ذهنم میرسه:

1:سر به بیابون بذارین و جز سالکان درگاه حق بشید.
2:یه دوست دختر پیدا کنین.

من غیر اینا چیزی به ذهنم نمیرسه!

maryam27;624248 نوشت:
واقعا اخه این چه عنوانیه!!!!!! :!"حالا که ازدواج نشد یه راه حل بدین!"

اینم راه حل !! هایی که به ذهنم میرسه:

1:سر به بیابون بذارین و جز سالکان درگاه حق بشید.
2:یه دوست دختر پیدا کنین.

من غیر اینا چیزی به ذهنم نمیرسه!

نشکل شما با تیتره فقط یا با سوال من؟
خوب اینجوری عوض کنید: حالا که نتوانسته ام ازدواج کنم مرا راهنمایی کنید که چگونه در برخورد با بیماران نامحرم خودم را حفظ کرده و احساس تحریک ننمایم؟

mehrant;624265 نوشت:
نشکل شما با تیتره فقط یا با سوال من؟
خوب اینجوری عوض کنید: حالا که نتوانسته ام ازدواج کنم مرا راهنمایی کنید که چگونه در برخورد با بیماران نامحرم خودم را حفظ کرده و احساس تحریک ننمایم؟

ﺟﺎﻟﺒﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮا ﻫﻤﻪ ﺩاﺭﻥ ﮔﻴﺮ ﻣﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭاﺟﺒﻪ اﻳﻦ ﺗﺎﭘﻴﻚ ﺑﻨﻆﺮ ﻣﻨﻜﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﺭاﻩ ﺣﻞ ﺟﺪﻳﺪﻱ ﻧﻤﻮﻧﺪﻩ ﺑﮕﻴﻦ ﺑﺒﻨﺪﻧﺶ
ﻛﻪ اﻋﺼﺎﺏ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻢ ﺧﺮﺩ ﻧﺸﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﭼﻴﺰاﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻌﻀﻲ اﺯ ﻛﺎﺭﺑﺮا ﺭاﺟﺒﺘﻮﻥ ﻣﻴﮕﻦ
اﻥ ﺷﺎاﻟﻠﻪ ﺑﺤﻖ اﻳﻦ ﺷﺐ ﻋﺰﻳﺰ
و ﺑﺤﻖ اﻳﻦ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻦ ﻟﺤﻆﻪ اﺳﺘﺠﺎﺑﺖ ﺩﻋﺎﺳﺖ
ﻫﻤﻪ ﺩﺧﺘﺮ و ﭘﺴﺮا ﻣﺠﺮﺩ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﺸﻦ[emoji120]

mehrant;624265 نوشت:
خوب اینجوری عوض کنید: حالا که نتوانسته ام ازدواج کنم مرا راهنمایی کنید که چگونه در برخورد با بیماران نامحرم خودم را حفظ کرده و احساس تحریک ننمایم؟

حالا بهتر شد...یعنی خیلی بهتر شد!

اقای دکتر به نظر من هم دیگه این تایپیکهارو دنبال نکنید اینجوری ذهنتون بیشتر درگیر این مسئله میشه یعنی تمام تمرکزتون گذاشتین روی این
باید تا میتونید فعلاخودتون مشغول فعالیتهای دیگه بکنید تا حساسیتتون کمتر بشه!

maryam27;624284 نوشت:
حالا بهتر شد...یعنی خیلی بهتر شد!

ولی قبلا در این مورد هم بحث شده در تایپیک قبلی اقای دکتر فکر کنم تمام راهکارها و پیشنهادات در هر دومورد به ایشون داده شده .

سلام آقای دکتر....نگران نباشین.....همه دانشجوهای پزشکی این مشکل رو دارن......فقط خیلیا رو نمیکنند....زمان تحصیل طولانیه....آدم با همه جور ادم و محرک هایی سر و کار داره....ایشالله خدا کمکتون میکنه .... و یه فرد مناسب میداره جلو پاتون.....راه حل که ندارم....فقط خواستم ابراز هم دردی کنم....آخه خودمم تقریبا شرایطم مثه شماست :ok:

مرید زهرا(س);624343 نوشت:
سلام آقای دکتر....نگران نباشین.....همه دانشجوهای پزشکی این مشکل رو دارن......فقط خیلیا رو نمیکنند....زمان تحصیل طولانیه....آدم با همه جور ادم و محرک هایی سر و کار داره....ایشالله خدا کمکتون میکنه .... و یه فرد مناسب میداره جلو پاتون.....راه حل که ندارم....فقط خواستم ابراز هم دردی کنم....آخه خودمم تقریبا شرایطم مثه شماست :ok:

انشاالله که همین طوری باشه و خدا لز این شرایط تلخ و سخت نجاتم بده...

تاپیک جدیدتون رو هم دیدن و تصمیم گرفتم راه نماییتون کنم،اگر از ازدواج نا امید شدید 3 تا راه بیشتر ندارید:1)برید ی جا ک خیلی ازتون پایینتر باشن و بهتون دختر بدن حتی اگه شده دختر بیسواد.2)دوش اب سرد بگیر،ورزش کن،مطالعه کن،3)برو ازدواج موقت کن،دیگه جز این سه راه راهی نداره ک یکیشو انتخاب کن تا دوستان کمک کنن تا تاپیکتون از این حالت هم دردی در بیاد و شما هم ب نتیجه برسید،البته اگه قصدتون از این تاپیک این نیست ک دوستان شمارو تایید کنن فقط و شما هم حق رو به خودتون بدید ک من همه تلاشمو کردمو نشد،این دوستایی هم ک میان و تایید میکنن و هم دردی در واقع دارن بهتون ظلم میکنن

mehrdad1919;624612 نوشت:
تاپیک جدیدتون رو هم دیدن و تصمیم گرفتم راه نماییتون کنم،اگر از ازدواج نا امید شدید 3 تا راه بیشتر ندارید:1)برید ی جا ک خیلی ازتون پایینتر باشن و بهتون دختر بدن حتی اگه شده دختر بیسواد.2)دوش اب سرد بگیر،ورزش کن،مطالعه کن،3)برو ازدواج موقت کن،دیگه جز این سه راه راهی نداره ک یکیشو انتخاب کن تا دوستان کمک کنن تا تاپیکتون از این حالت هم دردی در بیاد و شما هم ب نتیجه برسید،البته اگه قصدتون از این تاپیک این نیست ک دوستان شمارو تایید کنن فقط و شما هم حق رو به خودتون بدید ک من همه تلاشمو کردمو نشد،این دوستایی هم ک میان و تایید میکنن و هم دردی در واقع دارن بهتون ظلم میکنن

با این صحبت ها که کردید چندتا نکته رو باید بگم:
1- از حرفاتون مشخص شد فقط تیتر تاپیک من رو خوندید و متن سوالم رو نخوندید و نمیدونید مشکلم چیه.
2- احیانا نوشته های کارشناس تاپیک استاد امین رو هم خوندید؟ که چندبار گفتن نظر فقهی رو در رابطه با ارتباط با بیماران بپرسم؟
3- چرا هر کی میاد میگه برو ازدواج موقت کن یا دوست دختر بگیر؟ اولا گفتم ازدواج موقت امکان پذیر نیست دوما مشکل من با ازدواج موقت به تنهایی حل نميشه
4- خودتون حاضر هستید اگر تحصیلات دکترا داشتید با یه دختر بیسواد ازدواج کنید که تفاوت فرهنگی بسیار باهم داشته باشید؟
5-آخه من گفتم مشکلم حین معاینه بیمار نامحرم هست که احساس تحریک بهم دست میده، من اون لحظه حین معاینه بیمار بگم دوش آب سرد بیارن بالای سرم دوش آب سرد بگیرم؟ یا همونجا حین معاینه بپرم بالا و پایین یا بدوم یا وزنه بزنم که گفتید ورزش کن؟....و سوال بعدی آیا حین پیشنهاد دادن اینها به من خودتون خنده تون نگرفت؟
6- هدفم از زدن این تاپیک همونی هست که توی اولین پستم که شما نخوندیدش نوشتم

mehrant;624661 نوشت:
با این صحبت ها که کردید چندتا نکته رو باید بگم:
1- از حرفاتون مشخص شد فقط تیتر تاپیک من رو خوندید و متن سوالم رو نخوندید و نمیدونید مشکلم چیه.
2- احیانا نوشته های کارشناس تاپیک استاد امین رو هم خوندید؟ که چندبار گفتن نظر فقهی رو در رابطه با ارتباط با بیماران بپرسم؟
3- چرا هر کی میاد میگه برو ازدواج موقت کن یا دوست دختر بگیر؟ اولا گفتم ازدواج موقت امکان پذیر نیست دوما مشکل من با ازدواج موقت به تنهایی حل نميشه
4- خودتون حاضر هستید اگر تحصیلات دکترا داشتید با یه دختر بیسواد ازدواج کنید که تفاوت فرهنگی بسیار باهم داشته باشید؟
5-آخه من گفتم مشکلم حین معاینه بیمار نامحرم هست که احساس تحریک بهم دست میده، من اون لحظه حین معاینه بیمار بگم دوش آب سرد بیارن بالای سرم دوش آب سرد بگیرم؟ یا همونجا حین معاینه بپرم بالا و پایین یا بدوم یا وزنه بزنم که گفتید ورزش کن؟....و سوال بعدی آیا حین پیشنهاد دادن اینها به من خودتون خنده تون نگرفت؟
6- هدفم از زدن این تاپیک همونی هست که توی اولین پستم که شما نخوندیدش نوشتم

معلومه شما خودتون جواب خودتون رو میدونید،در ضمن شما اگه قصدت از ازدواج فقط نیاز جنسی و تحریک شدن بهتره ک ازدواج نکنی پس فردا که این نیازت برطرف شد تو زندگی ب مشکلمیخوری،در ضمن من تا حالا تو بیمارستانی ندیدم پزشک مرد جوری بخاد ی بیمارو معاینه کنه ک باعث تحریک بشه.شما چه جور معاینه ای میکنید دقیقا؟؟نهایتش در حد گرفتن فشار خون باید باشه دیگه

mehrdad1919;624670 نوشت:
معلومه شما خودتون جواب خودتون رو میدونید،در ضمن شما اگه قصدت از ازدواج فقط نیاز جنسی و تحریک شدن بهتره ک ازدواج نکنی پس فردا که این نیازت برطرف شد تو زندگی ب مشکلمیخوری،در ضمن من تا حالا تو بیمارستانی ندیدم پزشک مرد جوری بخاد ی بیمارو معاینه کنه ک باعث تحریک بشه.شما چه جور معاینه ای میکنید دقیقا؟؟نهایتش در حد گرفتن فشار خون باید باشه دیگه

اگه قصدم فقط نیاز جنسی بود که نمی گفتم ازدواج موقت به درد من نمیخوره بلکه استقبال میکردم و میگفتم ازدواج موقت میخوام که نیاز جنسی ام رو برطرف کنم
مگه قراره هر پزشکی هر احساسی داشت بیاد به شما اعلام کنه و بگه فلانی من الان تحریک شدم؟که مبگید ندیدم پزشکی تحریک بشه؟
نهایتش فشار خون گرفتنه؟ مطمئنید پزشکان رو دیدید؟
تو بیمارستان گرفتن فشار وظیفه پرستاری هست
ما هر بیمار جدید که در بخش مون بستری میشه باید معاینه کامل بکنیم.معاینه کامل شامل معاینه چشم، حلق،قلب و ریه، معاینه شکم، معاینه پاها.در معاینه هر قسمت هم باید حتی الامکان بدون پوشش و لباس باشه و هر قسمت رو مشاهده کنیم
قبلا مثال زده بودم با عرض معذرت که در یه خانم جوون اگه قرار باشه گوشی پزشکی رو بذاریم که قلبش رو معاینه کنیم دقیقا گوشی رو کجا باید گذاشت؟
بعد هم یه مثال در بخش نوزادان زده بودم که گفتم وقتی بک نوزاد رو میارن و میگن این نوزاد شیر خوب نمیخوره غیر از معاینه خود نوزاد باید سینه مادرش هم کاملا معاینه و مشاهده بشه از لحاظ وجود مشکلی که در شیردهی اشکال ایجاد کنه و باید هم گفت مادر بشینه جلوی ما به بچه شیر بده و ببینیم شیر دادنش درسته یا نه

mehrant;624661 نوشت:
خه من گفتم مشکلم حین معاینه بیمار نامحرم هست که احساس تحریک بهم دست میده

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
من تصورم اینه چون بهش فکر میکنید این جوری شده
والا چی بگم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Moteajeb!:
دروغ چرا تو وضعیت شما قرار نگرفتم
:Gig:
اما خداوند با صابرین است:ok:

mehrant;624706 نوشت:
اگه قصدم فقط نیاز جنسی بود که نمی گفتم ازدواج موقت به درد من نمیخوره بلکه استقبال میکردم و میگفتم ازدواج موقت میخوام که نیاز جنسی ام رو برطرف کنم
مگه قراره هر پزشکی هر احساسی داشت بیاد به شما اعلام کنه و بگه فلانی من الان تحریک شدم؟که مبگید ندیدم پزشکی تحریک بشه؟
نهایتش فشار خون گرفتنه؟ مطمئنید پزشکان رو دیدید؟
تو بیمارستان گرفتن فشار وظیفه پرستاری هست
ما هر بیمار جدید که در بخش مون بستری میشه باید معاینه کامل بکنیم.معاینه کامل شامل معاینه چشم، حلق،قلب و ریه، معاینه شکم، معاینه پاها.در معاینه هر قسمت هم باید حتی الامکان بدون پوشش و لباس باشه و هر قسمت رو مشاهده کنیم
قبلا مثال زده بودم با عرض معذرت که در یه خانم جوون اگه قرار باشه گوشی پزشکی رو بذاریم که قلبش رو معاینه کنیم دقیقا گوشی رو کجا باید گذاشت؟
بعد هم یه مثال در بخش نوزادان زده بودم که گفتم وقتی بک نوزاد رو میارن و میگن این نوزاد شیر خوب نمیخوره غیر از معاینه خود نوزاد باید سینه مادرش هم کاملا معاینه و مشاهده بشه از لحاظ وجود مشکلی که در شیردهی اشکال ایجاد کنه و باید هم گفت مادر بشینه جلوی ما به بچه شیر بده و ببینیم شیر دادنش درسته یا نه

بابا ماشالا بیمارستانای ایران:)))منظورم من اینه که این تاپیک و اینجا نمیتونه مشکل تو رو حل کته داداش من و از بچه های اینجا کمکی بر نمیاد واسه شما جز همدردی.الان شما فک میکنی اینجا چه کمکی میتونه به شما بکنه ک خودت ندونی؟الان همین اقای کارشناس هم میخاد بهت بگه تقوا پیشه کن دیگه

خوب دیگه گفتم شاید کسی راه حلی به نظرش برسه که خودم به نظرم نرسیده

باسلام من بیشتر متن هارو خوندم تقریبا کامل بود
فقط یک پیشنهاددارم ختم حدیث کساء و توسل به مادرمون زهراسلام الله علیها که کورترین گره هارو باز می کنه
وقتی حرفهای دل شما سارا خانم وبقیه رو خوندم که چه جوری با چنگ ودندان در صدد حفظ ایمانتان هستید خوشحال شدم
ولی به خاطر سختی که تحمل می کنید دلم گرفت

mehrant;624706 نوشت:
الامکان بدون پوشش و لباس باشه و هر قسمت رو مشاهده کنیم
قبلا مثال زده بودم با عرض معذرت که در یه خانم جوون اگه قرار باشه گوشی پزشکی رو بذاریم که قلبش رو معاینه کنیم دقیقا گوشی رو کجا باید گذاشت؟
بعد هم یه مثال در بخش نوزادان زده بودم که گفتم وقتی بک نوزاد رو میارن و میگن این نوزاد شیر خوب نمیخوره .....
بابت این موضوع واقعا ناراحت شدم آیا واقعا نمیشه سیستم بیمارستان رو طوری طراحی کرد که پزشکان فقط همجنس های خودشان رو معاینه کنند؟
اصلا این حکم رو که دکتر محرمه از کجا اومده؟

همه باهم برای آمدنش دعا کنیم شهر بی او بی اندازه آشفته است

واقعا متاسفم که در جامعه ی اسلامی وضع بیمارستان ها باید به این صورت باشه که شما مجبور باشین همچین معاینه هایی رو انجام بدین و بیمارها مجبور باشن زیر دست دکترهای نامحرم همچین معاینه هایی بشن.

با عرض معذرت در مورد گوشی گذاشتن در اکثر دکترها که من دیدم گوشی رو پشت خانوم ها قرار میدن و معاینه ی قلب رو انجام میدن. شما هم میتونین این کار رو انجام بدین و از گوشی رو پشت بیمار قرار بدین

بنت الحسین;624823 نوشت:
باسلام من بیشتر متن هارو خوندم تقریبا کامل بود
فقط یک پیشنهاددارم ختم حدیث کساء و توسل به مادرمون زهراسلام الله علیها که کورترین گره هارو باز می کنه
وقتی حرفهای دل شما سارا خانم وبقیه رو خوندم که چه جوری با چنگ ودندان در صدد حفظ ایمانتان هستید خوشحال شدم
ولی به خاطر سختی که تحمل می کنید دلم گرفت
mehrant;624706 نوشت:
الامکان بدون پوشش و لباس باشه و هر قسمت رو مشاهده کنیم
قبلا مثال زده بودم با عرض معذرت که در یه خانم جوون اگه قرار باشه گوشی پزشکی رو بذاریم که قلبش رو معاینه کنیم دقیقا گوشی رو کجا باید گذاشت؟
بعد هم یه مثال در بخش نوزادان زده بودم که گفتم وقتی بک نوزاد رو میارن و میگن این نوزاد شیر خوب نمیخوره .....
بابت این موضوع واقعا ناراحت شدم آیا واقعا نمیشه سیستم بیمارستان رو طوری طراحی کرد که پزشکان فقط همجنس های خودشان رو معاینه کنند؟
اصلا این حکم رو که دکتر محرمه از کجا اومده؟

همه باهم برای آمدنش دعا کنیم شهر بی او بی اندازه آشفته است

یه چیزی به اسم طرح انطباق هست ولی خوب فقط وقتی انجام میشه که هم پزشک خانم باشه هم پزشک آقا. ولی خوب در کشیک ها معمولا اینجوری پیش نمیاد و یا خاتم کشیکه یا آقا و هر دو باهم کشیک نیستن...

رنگ خدا;624844 نوشت:
واقعا متاسفم که در جامعه ی اسلامی وضع بیمارستان ها باید به این صورت باشه که شما مجبور باشین همچین معاینه هایی رو انجام بدین و بیمارها مجبور باشن زیر دست دکترهای نامحرم همچین معاینه هایی بشن.

با عرض معذرت در مورد گوشی گذاشتن در اکثر دکترها که من دیدم گوشی رو پشت خانوم ها قرار میدن و معاینه ی قلب رو انجام میدن. شما هم میتونین این کار رو انجام بدین و از گوشی رو پشت بیمار قرار بدین


گوشی رو پشت گذاشتن برای معاینه ریه هست نه قلب....
صدای قلب فقط تو اطفال هست که تا پشت هم شنیده میشه
پس در بزرگسال هم باید پشت برای ریه معاینه بشه هم جلو برای قلب

منم شخصا تا حالا ندیدم ی اقا تو بیمارستانا خانومارو اینطوری ک دوستمون گفت معاینه کنه و تو همه بیمارستانا هم پزشک خانوم زیاده.شاید بیمارستانتون مورد داره بهشون تذکر بدید

سلام
متن جالبی بود گفتم خوبه دوستان تو این تایپیک ازش استفاده بکنند:


پسر جوان: سلام حاج آقا، ببخشید مزاحم شدم. می‌شه یه سؤال خاص بپرسم؟

حاج آقا:سلام عزیزم، بپرس.

پسر جوان: دوست دختر اشکال داره؟

حاج آقا:نه خیلی هم خوبه. اگه دختر خوبی سراغ داری از دستش نده.

پسر جوان:حاج آقا جدی می‌گم، درست جواب بدید.

حاج آقا:منم جدی می‌گم اصلاً خدا جنس دختر و پسر رو برای هم جذاب آفریده که به هم علاقه‌مند بشن و از هم لذت ببرن.

پسر جوان:پس من با مجوز شما فردا می‌رم با یک دختر دوست می‌شم ها، ok؟!

حاج آقا:خیلی خوبه، اگه لازم شد خودمم کمکت می‌کنم.

پسر جوان:ایول حاج آقا ، دمتون گرم، اصلاً فکر نمی‌کردم این‌قدر پایه باشین!

حاج آقا:حالا کجاشو دیدی! البته اگه می‌خوای با مجوز من بری، لطفاً همون جوری که من می‌گم اقدام کن.

پسر جوان:چشم حاج آقا ، خیلی با حالی!

حاج آقا:حالا کسی رو هم سراغ داری برای خودت؟

پسر جوان:راستش یک نفر هست که ازش خوشم اومده.

حاج آقا:به به مبارکه. پس زود باش که طرف از دست نره!

پسر جوان:چه کار کنم؟ خودتون گفتید همه اقدامات با هماهنگی شما باشه!
حاج آقا:تلفن بزن به خونه طرف و با مادرش یا پدرش قرار خواستگاری رو بذار، در مورد نوع و رنگ دسته گل خواستگاری هم می‌تونی از سلیقه خیلی خوب من استفاده کنی!

پسر جوان:حاج آقا سر کارمون گذاشتی؟! من فقط می‌خوام باهاش دوست بشم. نه عشقی در کاره و نه ازدواج. مثل یک دوست.

حاج آقا:یعنی چه جوری؟

پسر جوان:مثل همه دوستای دیگه‌ام.

حاج آقا:پسرا؟

پسر جوان:بله.

حاج آقا:یعنی اصلاً جنسیت در کار نیست؟

پسر جوان:نه باور کنید اصلاً نیست. فقط یک رابطه عاطفی و دوستانه است. برای مثلاً درد دل کردن و...

حاج آقا:باور می‌کنم البته در یک صورت.

پسر جوان=چی؟

حاج آقا:این دوست رو که فقط برای عواطف و دوستی می‌خوای و توجهی هم به جنسیتش نداری از بین پسرها انتخاب کنی.

پسر جوان:آخه نمی‌شه که... .

حاج آقا:چرا نمی‌شه اتفاقاً چون پسر هستن بیش‌تر هم درکت می‌کنن.
پسر جوان:نه حاج آقا دختر خیلی عاطفی‌تره!

حاج آقا:پس جنسیت هم مهمه!

پسر جوان=یعنی می‌خواین بگین من قصدم شهوت‌رانی با دختر مردمه؟!

حاج آقا=نه عزیزم من چند ساله که می‌شناسمت و می‌دونم پسر پاکی هستی فقط می‌خواستم بدونی و بدونم که اون چیزی که تو می‌خوای فراتر از یک دوست معمولیه، چیزی می‌خوای که به خصوصیات زنانه و دخترانه مربوط می‌شه و توی پسرها پیداش نمی‌کنی و مطمئن هستم تمایل جنسی به معنای خاصش منظور تو نیست. درسته؟

پسر جوان:بله

حاج آقا:پس حالا از اول بپرس تا جواب بدم.

پسر جوان=دوستی با دختر بدون دید جنسی و شهوت اشکال داره؟

حاج آقا=جواب چه جوری می‌خوای؟ شرعی؟ عقلی؟ روان‌ش
ناسی؟ اجتماعی؟ و...

پسر جوان:یک جواب می‌خوام که قانع بشم، آخه خیلی از هم‌کلاسیام دوست دختر دارن و به نظر میاد هیچ مشکلی ندارن و من احساس کمبود دارم. آخه من که نمی‌فهمم چند دقیقه در روز پیامک زدن و چند دقیقه صحبت با یک دختر چه مشکلی برای من می‌تونه ایجاد کنه؟

حاج آقا=نظر خودت چیه؟

پسر جوان=نمی‌دونم واقعا گیجم. از یک طرف خیلی‌ها رو می‌بینم که این‌جور رابطه رو دارن و هیچ مشکلی هم ندارن و از طرفی خیلی‌ها هم که آدم‌های باسوادی هستن و من قبولشون دارم با این کارها مخالفن. ولی واقعاً نمی‌تونم قبول کنم که خدا از لذت بردن من (که به هیچ کسی هم آسیب نمی‌زنه) ناراحت بشه.

حاج آقا=به نظرت کی می‌تونه حرف آخر رو بزنه؟

پسر جوان=شما بگید.

حاج آقا:اگه تو یک وسیله برقی گرون قیمت و حساس بخری، از کجا می‌فهمی که چه‌طور باید ازش استفاده کنی که آسیبی نبینه و بهترین کارآیی رو داشته باشه؟

پسر جوان=از کاتالوگش.

حاج آقا:کاتالوگش رو کی می‌نویسه؟

پسر جوان=کارخونه سازنده‌اش.

حاج آقا:وقتی تو اون جنس رو خریدی و پولش رو دادی، چه دلیلی داره که کارخونه تو رو امر و نهی کنه و از بعضی استفاده‌ها منعت کنه و تو چرا باید به دفترچه راهنمایی که کارخونه نوشته عمل کنی؟

پسر جوان=سودش به خودم می‌رسه چون اگه به دفترچه عمل نکنم خودم ضرر می‌کنم.

حاج آقا:قبول داری که دستورات سازنده هر وسیله در واقع دستور به تو نیست بلکه خبر دادن به تو از یک واقعیت‌هایی درباره وسیله‌ای هست که مالکش هستی؟

پسر جوان=بله کاملاً.

حاج آقا:پس ببین نظر سازنده‌ات چیه. هر جا خدا می‌گه این کار واجبه یعنی برای این‌که جسم و روحت بهترینکارآیی و کم‌ترین آسیب رو داشته باشه این کار ضروریه و اگه می‌گه این کار حرومه یعنی این کار باعث آسیب به جسم یا روحت می‌شه. وگرنه خدا نه فقط از لذت بردن انسان از جنس مخالفش ناراحت نمی‌شه بلکه همون جوری که گفتم، اصلاً مرد و زن رو برای هم جذاب آفریده که از هم لذت ببرن.

پسر جوان=پس به نظر شما هم این کار اشکال داره؟

حاج آقا:به نظر من، نه. به نظر سازنده من و تو.

پسر جوان=می‌شه بگین چه ضرری داره؟ آخه من که فقط یک رابطه عاطفی و دوستی می‌خوام!

حاج آقا:البته رابطه‍ای که فقط با یک جنس مخالف حاصل می‍شه.

پسر جوان=اگه خدا این دوستی رو منع کرده پس به این نیاز من چه جوابی می‍ده؟

حاج آقا:ازدواج.

پسر جوان:حالا کو تا ازدواج؟!

حاج آقا:بله قبوله که فاصله بلوغ جنسی تا ازدواج خیلی زیاده اما اگه می‌خوای از ازدواجت لذت کامل رو ببری باید این دوره محرومیت رو تحمل کنی.

پسر جوان:چه ربطی داره؟ این دوستی برای ارضای عواطفه و ازدواج برای ارضای خ
یلی چیزای دیگه. من تا زمانی که بتونم ازدواج کنم با یک نفر دوست هستم که آرامش داشته باشم.

حاج آقا:یعنی بعد از ازدواج آرامش نمی‌خوای؟

پسر جوان:چرا.

حاج آقا:از همسرت یا باز هم از یک دوست دیگه که کسی غیر از همسرت باشه؟

پسر جوان:نه دیگه، ما از اوناش نیستیم. اون موقع فقط همسر.

حاج آقا:اصطلاح بیسکویت قبل از غذا رو شنیدی؟

حاج آقا:منظورتون چیه؟!

حاج آقا:یک روز مثلاً ساعت ۱۲ ظهر می‌ری خونه و گرسنه‌ای اما به دلایلی قراره ساعت یک غذا بخوری. اگه تا قبل از غذا بخوای یک کیک یا بیسکویت یا شیرینی یا... بخوری، مامانت چه عکس‌العملی نشون می‌ده؟

پسر جوان:می‌زنه توی سرم و می‌گه یک کم جلو اون شکمتو بگیری نمی‌میری که! صبر کن یه ساعت دیگه غذا میارم.

حاج آقا:مامانت از گرسنگی تو لذت می‌بره یا از خوردن تو ناراحت می‌شه؟

پسر جوان:هیچ‌کدوم. فقط می‌خواد اشتهام کم نشه و غذام رو با لذت و کامل بخورم.

حاج آقا=دوست دختر قبل از ازدواج هم حکم همون بیسکویت قبل از غذا رو داره! هر قدر ازش لذت ببری به همون مقدار از لذت ارتباطت با همسرت کم می‌شه حتی اگه این لذت بردن فقط در حد حرف زدن باشه. یا دست دادن یا... .

پسر جوان:تا حالا این جوری نگاش نکرده بودم.

حاج آقا:یک جمله هم بگم شاید خیالت راحت‌تر بشه. امیرالمومنین(علیه السلام) می‌فرمایند: برای هر کسی مقدار خاصی روزی مشخص شده (که البته راه‌هایی برای افزایش اون هست) و اگه کسی بخواد از راه حرام به روزی بیش‌تری برسه، به همون مقدار از حلالش کم می‌شه. لذت هم یکی از روزی‌های ماست اگه قراره تو در عمرت ۱۰۰ واحد لذت ببری، می‌تونی همه‌ش رو از همسرت ببری و می‌تونی ۱۰ یا ۲۰ یا ۵۰ تاش رو از بیسکویت قبل از غذا ببری و بقیه‌اش رو با همسر آینده‌ات. به نظرت تو کدوم حالت زندگیت گرم‌تره؟

*آبی بیکران*;624291 نوشت:
ولی قبلا در این مورد هم بحث شده در تایپیک قبلی اقای دکتر فکر کنم تمام راهکارها و پیشنهادات در هر دومورد به ایشون داده شده .

من میدونم دیگه .الان یه هفته دیگه اقا مهران میاد یه تاپیک دیگه در رابطه با همین موضوع با یه عنوان دیکه میزنه!

بنت الحسین;624823 نوشت:
فقط یک پیشنهاددارم ختم حدیث کساء و توسل به مادرمون زهراسلام الله علیها که کورترین گره هارو باز می کنه

منظورتون چله ی حدیث کسا هست دیگه، نمی دونم شاید تو اون دو سه ماهی که حدیث کسا می خوندم یه روز قضا شده و 40 روز پشت سر هم نشده، شاید هم گره من خیلی کوره،
البته آقا مهران شما حتما 40 شب حدیث کسا رو بخون، زیاد شنیدم که حاجت میده، به من که یه پفک هم نداد ( ان شا الله یادم باشه اگه خبر خوبی شنیدم بیام این پست رو ویرایش کنم)

اصلا نمی دونم چه وضعیتیه که خدا به خاطر حاجت ندادن باید شرمنده بشه، ما به خاطر گناه کردن،

خدا خودت بیا اوضاع رو درست کن دیگه، چی؟ دوست داری با واسطه هات مشکل بنده هات رو حل کنی!، خوب واسطه هات کجان الان؟ فک کنم یه واسطه ی خیر بیشتر نمونده دیگه!!!
خوب حداقل ظهورش رو نزدیک تر کن:Gol:اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج:Gol:

Miss Chadoriii;625106 نوشت:
شرمنده کسی میشه که ازش یچی بخوای... نداشته باشه بده ... دست و بالش خالی باشه

خدا که ماشالا وضعش توووپه از همه نظر :|

نمی دونم، ولی من شنیدم میگه، از زیادی عجز و لابه ی بنده ام شرم دارم، بلاخره یه وقتایی هزاریم که ازش می خوای نمیده،

هرگاه که یکی از بندگان گنه کار پریشان روزگار دست انابت بامید اجابت بدرگاه حق جل و علا بر دارد ایزد تعالی در وی نظر نکند بازش بخواند باز اعراض کند بازش بتضرع و زاری بخواند حق سبحانه و تعالی فرماید یا ملائکتی قداستحییت من عبدی و لیس له غیری فقد غفرت له دعوتش را اجابت کردم و حاجتش برآوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده همی شرم دارم .
کرم بین و لطف خداوندگار گنه بنده کرده است و او شرمسار

گلستان سعدی

عاقا من نمیدونم شاید واقعا قسمت نیس.
من هم ختم حدیث کسا رو خوندم هم سوره یس هم سوره حشر هم صد تا نذر دیگه که یادم نیس
اما انگار قسمت نیس

یعنی واقعا اوضام داره خطرناک میشه چون هر پسری بیاد جلو ممکنه قبول کنم:Moteajeb!:

mehrant;620311 نوشت:
خواهشمندم یه راهنمایی بفرمایید

سلام به شما دوست عزیز
من فقط می تونم براتون آرزوی موفقیت و دلی پاک بکنم...و انشالله ازدواج
خدایا نمی دونم
این دغدغه گناه نکردن و دلی پاک داشتن مهم تره و برای تو زیبا تر
یا ...
خدایا هر آنچه تو خوب می پسندی برای این دوست مقدر بگردان
آمین

من میخوام جواب سوالتون رو با توجه به عنوان تاپیک بدم. یعنی حالا که ازدواج نشد پس چی..
یعنی گزینه ی ازدواج رو حذف میکنیم
در وهله ی اول یاری جستن از خدا و توسل به امام زمان عج (نه فقط دعا کردن. بلکه هر لحظه خودتون رو در محضر خدا و امام زمان ببینید و به خودتون اجازه ی ایجاد چنین احساسی رو ندید ) و گفتن ذکر و خواندن سوره ه ی قران .
چه در مواقع بیکاری چه در مواقع معاینه به این مسائل فکر نکنید و این افکار رو در خودتون پرورش ندید، هرچی بیشتر بهش فکر کنید بیشتر حساس میشید و وضع بدتر میشه.
امیوارم از این حرفم ناراحت نشید ولی میخوام بگم به این موضوع هم فکر کنید که اشخاصی که بیمارتون هستند به عنوان یک دکتر به شما اعتماد کردند که خودشون رو دست شما سپردن. و بروز این احساسات رو نوعی خیانت بدونید در حق بیماران . (از حرفم ناراحت نشید قصدم کمک به شماست)
بازم میگم تلقین خیلی تاثیر میذاره. خیلی ... پس هرجور هست به خودتون بقبولونید که عادی هستید. تلقین کنید تا در واقعیت براتون اتفاق بیفته
به نظرم در این صورت این احساس شما با گذشت زمان حل خواهد شد.
در ضمن ، خاطرم هست گفتید فقط با معاینه ی خانوم های جوان این احساس رو پیدا میکنید. چرا در مورد خانوم های پیر اینگونه نیست. باید سعی کنید در حد امکان روی چهره ی بیمار زوم نکنید. از حال و هوای یک انسان عادی بیاید بیرون و به عنوان امین بیمارهاتون باهاشون برخورد کنید. شما در لباس یک دکتر، انسان عادی نیستید که مثل اونا رفتار کنید. باید خودتون رو جدا بگیرین و از این جهت رفتارتون رو کنترل کنید.
در ضمن به نظر من تمام این مشکل، با ازدواج حل نمیشه . چون یک چیز غریزی هست. تنها راه ازدواج نیست که با حذف این گزینه از همه چی ناامید شدین. در هرحال آرزو میکنم زودتر ازدواج کنید با یک مورد مناسب و لایق خودتون
توصیه های ن به هیچ عنوان کارشناسانه نیست و اگر احساس میکنید که باعث بدتر شدن وضعیتتون میشه اونها رو نشنیده بگیرید
امیدوارم کمکی کرده باشم

من هر وقت می خوام به گناهی مرتکب نشم یا اینکه خودم رو نزدیک به اون گناه میبینم یه ذکر یا بقول معروف یه تیکه کلام دارم به شما هم همین پیشنهاد رو می کنم البته ببخشید اگر بچگونست ولی به من خیلی کمک می کنه دقیقا مثل همین جمله ..
.

.
دلم که میگیره دست میزارم رو رگ گردنم و فقط بهش فکر میکنم

خودش قدر صدتا قرص آرام بخش آرومم میکنه

[="Tahoma"][="Black"]به نام خدا
سلام

mehrant;623412 نوشت:
1- ازدواج 2- كنار گذاشتن شغل پزشكي

3- يادگري زبان عربي:

حامی;625584 نوشت:
لبنان که بالاترین رقم دختران ترشیده را دارد، یافتن شوهری مناسب برای دختران بسیار سخت به نظر می‌رسد و تنها ۱۵ درصد اَز دختران لبنانی موفق به اَزدواج می‌شوند و ۸۵ درصد در یافتن شوهر موفق نیستند.
در سوریه نیز به دلایل جنگ و شرایط نامساعد کشور ۷۰ درصد اَز دختران این کشور ترشیده هستند.
فلسطین با آمار هفت درصد تقریبا تنها کشوری است که در میان کشورهای عربی وضعیت نسبتا خوبی در این زمینه دارد.
آمار موسسه هلندی درباره پدیده ترشیدگی دختران در کشورهای عربی این‌گونه گزارش گردیده که در تونس ۶۲ درصد، الجزایر ۵۱ درصد، مصر ۴۰ درصد، امارات متحده عربی ۷۵ درصد و عربستان سعودی ۴۵ دختران، شانسی برای اَزدواج ندارند

و من الله التوفيق[/]

پرسش:
من تا الان هر کاری کردم شرایط ازدواج فراهم نشده و هر جا رفتم جواب منفی گرفتم. سن بنده 23 سال و پزشکم و نیاز به جنس مخالف دارم، هنگام معاینه بیماران اگر خانم جوانی مراجعه کند کمی تحریک می شوم و این حس مرا آزار می دهد، امکان وجود همکار خانم برای معاینه بیماران نیست، به هر کسی گفتم راه حلی به جز کنار گذاشتن رشته پزشکی به من ندادند لطفا راهنمایی فرمائید.

پاسخ:
امیدوارم هر چه زودتر مشکل شما حل شود. منتها همانطور که خودتان هم فرمودید در این باره قبلا بحث شده و کارشناسان و دوستان گرامی هر چه در ذهن داشتن خدمت شما گفته اند. بنابراین آنچه در پیش روی شما گذاشته شده تمام آن چیزی است که از عهده ما و دیگران بر می امده است و اگر با این موارد شما نتوانستید مشکل خودتان را حل کنید به نظرم بهتر است از کارشناسان دیگری در سایت ها و مراکز دیگر هم کمک بگیرید؛ چون قطعا هر فردی ایده و راهکار خاصی در ذهن دارد که می تواند ارائه دهد. انشاء الله که هر چه زودتر مشکل شما حل شود.

منتها من به طور مختصر راهکارهای ارائه شده را خدمت شما عرض می کنم تا برای بار آخر در مورد آن بیشتر فکر کنید.

وظیفه شما از لحاظ شرعی به ترتیب زیر است:

1- هر گونه تماس بدنی با نامحرم حرام است و باید از آن اجتناب کرد.

2- در تماس های غیر بدنی اگر منجر به احساس گناه شود باید از آن اجتناب کرد.

3- استثنای این مسئله یعنی تماس بدنی یا غیر بدنی در رشته شما فقط در جایی است که اجبار وجود داشته باشد و امکان اینکه یک زن این کار را انجام دهد وجود نداشته باشد. البته در مورد «اجبار» و «وجود پزشک زن» بحث مفصل است که در حیطه مباحث احکام است. مثلا باید ببینید شرایط شما مصداق اجبار هست یا خیر؟! و ...

بنابراین وظیفه شرعی شما در وهله اول ترک چنین روابطی است؛ مگر اینکه شرایط شما مصداق اجبار باشد که باید مسئله را پیگیری کنید.

اما از لحاظ روانشناختی آنچه مسلم است این است که مرد با لمس یا حتی رابطه چشمی و ... با یک زن تحریک می شود مگر اینکه فرد بیمار باشد و نسبت به جنس مخالف احساس نداشته باشد. لذا اینکه شما دنبال راهی بگردید که هم رابطه باشد و هم تحریک نباشد، آب در هاون کوبیدن است. این تفکر که با ازدواج آستانه تحریک شما کم می شود درست است؛ اما هیچ وقت به صفر نمی رسد و همیشه امکان تحریک و گناه وجود دارد.

لذا با توجه به اینکه می گویید به هیچ وجه امکان مراعات کردن این مسئله یعنی معاینه نکردن زنان وجود ندارد، انتخاب مسیر زندگی شغلی شما کمی سخت خواهد شد. با این حال کار عاقلانه این است که فوائد و معایب هر راه احتمالی را بررسی کنید و در نهایت مسیری را انتخاب کنید که کمترین ضرر متحمل شما شود.

موضوع قفل شده است