جوامع حديثي
تبهای اولیه
حديث به عنوان دومين منبع در شناخت فرهنگ و معارف اسلامي نقش به سزايي دارد و از اين رو كتابت حديث از همان ابتدا در كنار قرآن مورد توجه قرار گرفته كه مسلمانان از عصر حضرت رسول (صلياللهعليهوآله) به جمع آوري آن همت گماشتند، ياران آن جناب كه شب و روز در خدمت او بودند، سخنان، گفتهها، خطابهها و رفتارهاي رسول خدا را حفظ كردند و سينه به سينه به يك ديگر انتقال دادند.
انگيزه اصلي مسلمين به فراگيري و جمع و نقل اخبار و احاديث، اولاً احساس نياز مسلمين به احاديث در امور ديني بود. ثانياً شخص رسول اكرم (صلياللهعليهوآله) بنابر روايت مسلم و قطعي شيعه و سني، مكرر مردم را تشويق ميفرمود كه آنچه از او ميشنوند ضبط كنند و براي آيندگان نقل نمايند. از آن حضرت روايت كردهاند كه فرمود:
«قَيِّدُوا الْعِلْمَ. قيل وَ مَا تَقْيِيدُهُ قَالَ كِتَابَتُهُ»[1]
«دانش را در بند كنيد عرض شد: بند نمودن دانش چيست؟ فرمود: نگاشتناش»
«رَوَي ابْنُ جُرَيْحٍ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ اُقَيِّدُ الْعِلْمَ قَالَ نَعَمْ وَ قِيلَ مَا تَقْيِيدُهُ قَالَ كِتَابَتُه»[2]
«عبدالله بن عمر گويد: عرض كردم يا رسول الله دانش را به بند درآوردم؟ فرمود: آري گفته شد ببند در آوردن دانش چيست؟ فرمود نوشتن آن»
«وَ رُِوِيَ اُنَّ رَجُلاً مِنَ الْأنصَارِ كَانَ يَجْلِسُ إلَي النَّبِيِّ (صلياللهعليهوآله) فَيَسْمَعُ مِنْهُ (صلياللهعليهوآله) الْحَدِيثَ فَيُعْجِبُهُ وَ لَا يَحْفَظُهُ فَشَكَا ذَلِكَ إِلَي النَّبِيِّ (صلياللهعليهوآله) فَقَالَ لَهُ رَسُولُ الله اسْتَعِنْ بِيَميِنكَ وَ أوْماُ بِيَدِهِ اُيْ خُط»[3]
«و روايت شده است كه مردي از انصار در مجلس پيغمبر مينشست و از آن حضرت حديث ميشنيد و حديث پيغمبر او را خوش ميآمد ولي حديث را از ياد ميبرد شكايت فراموشي خود به نزد پيغمبر برد رسول خدا با دستشان اشاره نموده فرمود: از دست خود كمك بگير يعني بنويس».
«حَمَّادُ بْنُ سَلَمَهَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ أبِيِه عَنْ جَدِّهِ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ أكْتُبُ كُلَّ مَا أسْمَعُ مِنْكَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فِي الرِّضَا وَ الْغَضَبِ قَالَ نَعَمْ فَإنِّي لَا أقُولُ فِي ذَلِكَ كُلِّه إلَّا الْحَقَّ»[4]
«عمرو بن شعيب از پدرش و او از جدّش نقل ميكند كه عرض كردم: يا رسول الله هر چرا كه از تو ميشنوم بنويسم؟ فرمود آري عرض كردم: چه خوشنود باشيد چه خشمناك؟ فرمود آري زيرا كه من در همه حالات بجز حق نخواهم گفت».
لهذا از صدر اسلام مسلمين علاقه شديدي به ضبط و نقل احاديث نبوي نشان ميدادند. پس از انتشار اسلام و گرويدن ملل ديگر به اسلام، صحابه رسول خدا كه شرف محضر آن حضرت را دريافته بودند و از آن حضرت كم يا زياد سخنان و قضايايي به ياد داشتند ارج و اهميت فراوان يافتند. علاقه مندان به احاديث نبوي براي استماع حديث از صحابه و يا تابعين از شهري به شهري و از منطقهاي ميرفتند . بسا كه يك نفر براي تحقيق در صحت و سقم يك حديث و براي استماع از يك راوي معتبر دهها فرسنگ راه طي ميكرد تا به محضر آن محدث راه مييافت و حديث مورد نظر خود را از او ميشنيد.
مرحوم سيد حسن صدر در كتاب تأسيس الشيعه از صحيح مسلم و فتح الباري ابن حجر نقل ميكند كه گفتهاند: «صحابه در نوشتن حديث اختلاف نظر داشتند. عمر بن الخطاب، عبدالله بن مسعود و ابو سعيد خدري و جمعي ديگر مكروه ميشمردند، اما علي بن ابيطالب (عليهالسّلام) و انس بن مالك و برخي ديگر به خلاف نظر ميدادند. لهذا پيروان علي از صدر اسلام به نوشتن احاديث پرداختند.[5]
از منابع و مصادر به روشني معلوم ميگردد كه گروهي از اصحاب و ياران خاص آن جناب گفتههاي او را مينوشتند كه يكي از آنها اميرالمؤمنين (عليهالسّلام) بود، قبائل مختلفي كه از اطراف و اكناف در مدينه خدمت رسول اكرم (صلياللهعليهوآله) ميرسيدند و مسلمان ميشدند، هنگام مراجعت دستورالعملهايي از او ميگرفتند.
پيامبر گرامي اسلام افرادي را هم عنوان سرپرست براي امور ديني قبائل ميفرستادند و توصيههايي به آنها ميكردند و مسائل را به آنان تعليم ميدادند تا به مسلمانان بياموزند، مسلمان مدينه هم هرگاه به مشكلي برخورد ميكردند از آن حضرت سؤال ميكردند، و حضرت هم پاسخ آنان را ميدادند و آنها را ارشاد مينمودند. بطور قطع و يقين در زمان حضرت رسول (صلياللهعليهوآله) تعدادي از ياران و نزديكان آن جناب مكتوياتي در حديث داشتهاند كه از رسول خدا شنيده بودند، و از آنها استفاده ميكردند، اين جريان تا هنگام وفات رسول خدا (صلياللهعليهوآله) ادامه داشت.
اولين و دومين كتاب حديثي شيعه يكي كتابي است به خط علي (عليهالسّلام) كه در نزد ائمه اطهار (عليهمالسّلام) و ائمه گاهي آن را به ديگران ارائه ميدادهاند و يا از آن نقل ميكردهاند كه در كتاب علي چنين آمده است، ديگر كتابي است به نام «مصحف فاطمه (عليهاالسّلام).
از اين دو كتاب كه بگذريم، اولين كتاب حديثي كتاب ابو رافع غلام آزاد شده رسول خداست كه در سنن و احكام و قضايا نوشته است. ابو رافع يك غلام قبطي است كه رسول خدا او را آزاد كرد. او و دو فرزندش عبيدالله و علي از شيعيان اميرالمؤمنين علي (عليهالسّلام) به شمار ميروند. نام عبيدالله بن ابي رافع به عنوان كاتب يا خزانه دار اميرالمؤمنين (عليهالسّلام) در زمان خلافت آن حضرت زياد در كتب ياد ميشود. علماي شيعه مانند نجاشي در الفهرست او را اول مصنف شيعه دانستهاند.[6]
بعد از ابو رافع، سلمان فارسي كتابت حديث كرده است. اثر سلمان فارسي درباره شرح و توضيح حديث جائليق رومي بوده است كه بعد از وفات رسول اكرم (صلياللهعليهوآله) به مدينه براي تحقيق آمد. پس از سلمان نام عده ديگر از قبيل ابوذر غفاري و اصبغ بن نباته و ديگران برده ميشود. سليم بن قيس از صحابه اميرالمؤمنين (عليهالسّلام) تأليفي دارد كه اخيراً هم به طبع رسيده است.
اصول اربعمأه
نيمه اول قرن دوم يعني زمان امام باقر و امام صادق (عليهماالسّلام) كه تا حدودي براي شيعه آزادي بوده است، دوره اوج نقل و روايت و ضبط و كتابت حديث است. نام چهار هزار نفر برده ميشود كه از محضر امام صادق (عليهالسّلام) استفاده كردهاند. اصحاب امام صادق و امام كاظم (عليهماالسّلام) چهارصد كتاب حديثي تأليف كردهاند كه به «اصول اربعماه» معروف است.
جوامع حديثي متقدم
در دوره بعد توسط علما، شيعه كتب حديثي فراواني كه برگرفته از همين كتب اربعمأه بود نگارش يافت كه در ميان آنها كتب اربعه به عنوان جوامع حديثي متقدم بيشتر از بقيه كتب زبانزد خاص و عام است. اين جوامع حديثي كه در اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم تأليف شد.
كتب اربعه شيعه
- الكافي تأليف ثقۀ الاسلام، شيخ المحدثين، ابوجعفر محمد بن يعقوب كليني رازي.
- من لا يحضره الفقيه تأليف رئيس المحدثين، ابوجعفر محمد بن علي بن بابويه قمي معروف به صدوق.
- تهذيب الاحكام تأليف شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسي.
- استبصار، اين كتاب نيز تأليف شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسي است.
چهار كتاب نامبرده در شيعه به نام «كتب اربعه» معروف است و معتبرترين كتب حديث شيعه به شمار ميرود.
جوامع حديثي متأخر
پس از اين چهار كتاب در دورههاي متأخر جوامع حديثي ديگري تأليف شده كه اين جوامع حديثي متأخر برگرفته از كتب حديث شيعه و از جمله جوامع حديثي متقدم است كه معروفترين آنها جوامع حديثي ذيل است:
- بحارالانوار تاليف شيخ الاسلام، علامه المحدثين، محمدباقر بن محمدتقي مجلسي.
- الوافي تأليف حكيم و عارف و محدث مشهور محمد بن المرتضي معروف به ملا محسن فيض كاشاني (اين كتاب جامع كتب اربعه با حذف مكررات است).
- وسائل الشيعه تاليف محدث متبحر محمد بن الحسن معروف به شيخ حر عاملي.[7]
منبع:
مطهري، مرتضي؛ تاريخ تمدن اسلام، توحيد صدوق، ج14.
[1]- بحارالانوار، ج2، ص 151.
[2]- بحارالانوار، ج2، ص 147.
[3]- بحارالانوار، ج2، ص 152.
[4]- بحارالانوار، ج2، ص 147.
[5]- تأسيس الشيعه، ص 284.
[6]- تأسيس الشيعه، ص 280.
[7]- البته مرحوم حاجي نوري كتابي تحت عنوان مستدرك الوسائل تأليف كردند كه با انضمام آن به جوامع متأخر، عدد جوامع متأخر به چهار ميرسد.