جواب شنبد:بله
صدازد ای خدای نیکوکاران جواب شنید:بله
صدازد ای خدای اطاعت کنندگان جواب شنید:بله
این بار صدازد ای خدای گنهکاران جواب شنید:بله بله بله با تعجب گفت:خدایا تورا خدای جهانیان خدای نیکوکاران وخدای اطاعت کنندگان خواندم یکبار فرمودی بله ولی تورا خدای گنهکاران خواندم سه بار گفتی بله حکمتش چیست؟
جواب آمد:
مطیعان به اطاعت خود
نیکوکاران به نیکوکاری خود
وعارفان به معرفت خود اعتماد دارند
گنهکاران که جز به فضل من پناهی ندارند
اگر از درگاه من نا امید گردند
به درگاه چه کسی پناهنده شوند
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود.
روی زمین افتاد و زمزمه می کرد.
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش
داشت آخرین نفساشو میزد.
ازش پرسیدم :این لحظات آخر چه حرفی برای مردم داری؟
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن، عکس روی کمپوت ها رو نکنن!
گفتم: داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو!
با همون طنازی گفت: آخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده !
ای مانده در قنوت شهادت امام عشق
ای از تبار زخم عبادت امام عشق
می كرد در نماز غزل های آبیت؛
تصویر اشك از تو روایت ، امام عشق
دل می زنندبا تو به دریای نافله
نیلوفران وحی ولایت،امام عشق
تا پركشان لاله ی روییده در نسیم
كرده ست باور تو قیامت امام عشق
خورشید جان سپرد در آغوش چشم هات
وقتی شدی شهید شهادت امام عشق
می خوانمت به لهجه ی عریان آفتاب
می جویمت به شیوه ی عادت امام عشق
تادردلت روایت مهتاب جاری است
داریم التماس دعایت ، امام عشق
دل تکونی از خونه تکونی واجب ترِه دلتو بتکون
از حرفا بُغضا آدما دلتو بتکون از هرچی که تو اين يک سال …
يادش دلتو به درد آورد
از خاطره هايی که گريه هاش بيشتر از خنده هاش بود
از نفهميدنِ اونايی که هميشه فهميديشون
دلتو بتکون از کوتاهی های خودت
اگه با يه..
"ببخشيد! من هم مقصر بودم" يکی رو آروم می کنی
آرومش کن
دلتو بتکون.. يه نفسِ عميق بکش سلام بده به بهار
به اتفاقای خوب..
[=arial, helvetica, sans-serif]مشق امشبم را تمام کردم ..[=arial, helvetica, sans-serif]چقدر سخت بود .. [=arial, helvetica, sans-serif]شاید از من باز هم ایراد بگیرند .. [=arial, helvetica, sans-serif]احساس می کنم اشتباهی نوشتم اما نمی دانم کجاست که درستش کنم .. [=arial, helvetica, sans-serif]آخر سرمشق معلمم پاک شد .. [=arial, helvetica, sans-serif]اصلا بگذار مادربزرگم برایم قصه بگوید .. [=arial, helvetica, sans-serif]می خواهم بخوابم .. [=arial, helvetica, sans-serif]چرا دست بر نمی دارند فکرهای آشفته ی خیالم .. [=arial, helvetica, sans-serif]در آسمان هم ستاره ها نیستند .. [=arial, helvetica, sans-serif]شاید کسی را قبل از من به خواب بردند و خودشان هم خوابیدند .. [=arial, helvetica, sans-serif]آرامشم در میان دستهای خالی کودکیم جا مانده .. [=arial, helvetica, sans-serif]دستان کوچک و مهربانم که عاشق چیدن گل های اطلسی میان باغچه بود .. [=arial, helvetica, sans-serif]برای دل کوچک ِ کودکیم که آسان می بخشیدم .. [=arial, helvetica, sans-serif]برای چشمانم که اشکهایش برای ترس از دست دادن اسباب بازیهایش می ریخت .. [=arial, helvetica, sans-serif]آه ... چقدر زود کودکیم تمام شد .. [=arial, helvetica, sans-serif]حواسم کجاست ؟! [=arial, helvetica, sans-serif]قصه ی مادربزرگ خیلی وقت است تمام شده .. [=arial, helvetica, sans-serif]پس چرا خوابم نبرد ... [=arial, helvetica, sans-serif]تنها آسمان ، تنهاییم را با تمام وجودش احساس کرد .. [=arial, helvetica, sans-serif]مشق شبم تمام شده .. می خواهم بخوابم .. [=arial, helvetica, sans-serif]می خواهم با تمام آرامش کودکیم بخوابم ..
حدیث گهربار از حضرت فاطمه (س)
فرمود: خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانى که آن ها را برگزیده اى ، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان ، از تو مى خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشی.
من عاقبت از اينجا خواهم رفت
پروانه اي که با شب مي رفت
اين فال را براي دلم ديد
ديري است
مثل ستاره ها چمدانم را
از شوق ماهيان و تنهايي خودم
پر کرده ام ولي
مهلت نمي دهند که مثل کبو تري
در شرم صبح پر بگشايم
با يک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم
اما
من عاقبت از اينجا خواهم رفت
پروانه اي که با شب مي رفت
اين فال را براي دلم ديد
برای پرواز به آسمانها، منتظر نمان که عقابی نیرومند بیاید
و از زمینت برگیردو در آسمانهایت پرواز دهد.بکوش تا پر پرواز به بازوانت جوانه زند و بروید و بکوش تا اینهمه گوشت و پیه و استخوان سنگین را که چنین به زمین وفادارت کرده است، سبک کنی و از خویش بزدایی، آنگاه به جای خزیدن، خواهی پرید.
بخشندگی را باید از آن کودکی آموخت که هر چقدر دلگیر باشد و هر چقدر هم کینه به دل داشته باشد می بخشد، بی آنکه در چهره اش نه اثری از خشم دیده شود و نه کینه. نه کلامی و نه ملامتی، نه سرزنشی و نه زخم زبانی.هر بار که آشتی می کند ما را به کشتی خود می برد و لبخندش زندگی را معنا می بخشد. کودکان جسم کوچکی دارند ولی دل هایشان خیلی بزرگ است. مثل بزرگترها نیستند، انگار گذشت سال ها ما را بی گذشت می کند، بی رحمی را فرا می گیریم و خطاهای دیگران، هرچند کوچک باشد تا مدتها بر ذهنمان می ماند و در پس شکست هایمان همیشه انتقام نهفته است تا آسوده شویم.
کاش بدانیم: فقط یک بار شانس زیستن داریم. پس عشق را همراه همیشگی زندگیمان کنیم تا دیر نشده است.
شب سردی است و من افسرده راه دوری است و پایی خسته تیرگی هست و چراغی مرده می کنم تنها از جاده عبور دور ماندند ز من آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها
فکر تاریکی و این ویرانی بی خبر آمد تا به دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر سحر نزدیک است هر دم این بانگ برآرم از دل وای این شب چه قدر تاریک است خنده ای کو که به دل انگیزم ؟ قطره ای کو که به دریا ریزم ؟ صخره ای کو که بدان آویزم ؟ مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل دریا ریزم ؟ غم من لیک غمی غمناک است
مهربان باشید
درون شما مملو از حس های مثبت و بهاری است
سرزندگی و صمیمت درونتان را بیش از این انباشته نکنید.
بی هیچ توقع و منتی محبت تان را ارزانی عزیزانتان کنید.
بدانید هم شما نیازمند ابراز این عشق و محبت هستید
و دیگران نیز نیازمند دریافت و سیراب شدن .
پس خساست به خرج ندهید.
انرژی مثبت درونتان را خالی کنید.
دعایت می کنم،
روزی دلت بی کینه باشد، بی حسد
با عشق،بدانی جای او در سینه های پاک ما پیداست شبانگاهی،
تو هم با عشق با نجوابخوانی خالق خود رااذان صبحگاهی،
سینه ات را پر کنداز نورببوسی سجده گاه خالق خود را
یا اگر غصه ی خود را بخورد می شکند
همه زیبایی گل در گرو گلشن اوست
گل اگر چشم و نظرها بخورد می شکند
به نوازندگی باد خزان حساس است
گل اگر ساقه ی آن پا بخورد می شکند
صـــبـــر ؛ اوج ِ احـتـرام بــه حـکـمـت ِ خــداونــد اســـت . .
[="Tahoma"][="Black"]صدا زد ای خدای جهانیان
جواب شنبد:بله
مطیعان به اطاعت خود
[/]
صدازد ای خدای نیکوکاران جواب شنید:بله
صدازد ای خدای اطاعت کنندگان جواب شنید:بله
این بار صدازد ای خدای گنهکاران جواب شنید:بله بله بله با تعجب گفت:خدایا تورا خدای جهانیان خدای نیکوکاران وخدای اطاعت کنندگان خواندم یکبار فرمودی بله ولی تورا خدای گنهکاران خواندم سه بار گفتی بله
حکمتش چیست؟
جواب آمد:
نیکوکاران به نیکوکاری خود
وعارفان به معرفت خود اعتماد دارند
گنهکاران که جز به فضل من پناهی ندارند
اگر از درگاه من نا امید گردند
به درگاه چه کسی پناهنده شوند
[="Tahoma"][="Black"] امید، بهترین سرمایه برای ادامه زندگی است...
باد با چراغ خاموش کاری ندارد
اگر در سختی هستی , بدان که روشنی . . .[/]
[="Tahoma"][="Black"]هیچکس با بخشیدن کوچک نمی شود
[/]
وگرنه خداوند انقدر بزرگ نبود ...
[="Tahoma"][="Black"]تا حالا دقت كردی
[/]
با اینكه خدا میتونه مچتو بگیره
ولی همش دستتو می گیره
[="Tahoma"][="Black"]گاهی گردش پرگار تقدیر در دست تو نیست...
[/]
باید بنیشینی و نظاره کنی ...
اما "مرکــــــــــــــــز" را که درست انتخاب کرده باشی، "دلت قرص باشد"...
دیگر هر چه می خواهد بچرخد ...
*ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ راضیه مرضیه
[="Tahoma"][="Black"]مصاحبه گر :
[/]
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود.
روی زمین افتاد و زمزمه می کرد.
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش
داشت آخرین نفساشو میزد.
ازش پرسیدم :این لحظات آخر چه حرفی برای مردم داری؟
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن، عکس روی کمپوت ها رو نکنن!
گفتم: داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو!
با همون طنازی گفت: آخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده !
[="Tahoma"][="Black"][=arial]به انجام کارهای نیک ادامه دهید ،
[=arial]حتی اگر دیگران آنها را به نام خویش ادعا کنند ؛ [=arial]کارهای شما پیشکشی ست به خدا، و هیچ کس نمی تواند " خدا " را فریب دهد ...
کمترین فاصله
از دشمنی تا دوستی، یک “لبخند”
از توقف تا پیشرفت، یک “حرکت”
از عداوت تا صمیمیت، یک “گذشت”
از شکست تا پیروزی، یک “شهامت”
از عقبگرد تا جهش، یک “جرأت”
از نفرت تا علاقه، یک “محبت”
از صلح تا جنگ، یک “جرقه”
از آزادی تا زندان، یک “غفلت”
و از جدایی تا پیوند، یک “قدم” است
[="Black"]ای مانده در قنوت شهادت امام عشق
[/]
ای از تبار زخم عبادت امام عشق
می كرد در نماز غزل های آبیت؛
تصویر اشك از تو روایت ، امام عشق
دل می زنندبا تو به دریای نافله
نیلوفران وحی ولایت،امام عشق
تا پركشان لاله ی روییده در نسیم
كرده ست باور تو قیامت امام عشق
خورشید جان سپرد در آغوش چشم هات
وقتی شدی شهید شهادت امام عشق
می خوانمت به لهجه ی عریان آفتاب
می جویمت به شیوه ی عادت امام عشق
تادردلت روایت مهتاب جاری است
داریم التماس دعایت ، امام عشق
اگر...های گذشته گذشت،اگر...های حال را دریاب
قطار عشق سوی خدا می رفت....
همه سوار شدند
اما وقتی قطار به بهشت رسید
جز مخلصین همه پیاده شدند
و فراموش کردند که مقصد خدا بو د نه بهشت...
روزگار شما همراهان کلبه حرفهای قشنگ درنزدیکیهای پایان سال 92
اول خدایی بعد بهشتی باد
گاهی
دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...!!
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید
فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...
گاهی..!!
پشیمانی از کرده و ناکرده ات...
گاهی دلت...
نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای
فردا نداری و حال هم که...
گاهی فقط دلت
میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری وگوشه ای
گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط"
نگاه کنی...
گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت
تنگ می شود...:geryeh:
♥::◄گذَشته هآے مَـטּ گذَشتــــ
♥::◄نــــه بهتَر اَ ὤتــ بگویَمـــ בرگذَشتـــ
♥::◄برآیشــ روزهآے زیآבے سوگوآریــــ کرבمـــ
♥::◄سکوتــــــ کرבمـــ
♥::◄خــ ـآطرآتمـ ــ رآ مرور کرבمـــ
♥::◄اے کآشـ هآے زیآבے گفتمـ ــ
♥::◄פـــسرتــــ هآے زیآבے خــ ـورבمـ ــ
♥::◄ولے בیگر بســـ اَســتـ ــ
♥::◄مَـטּ بهــ آرزو هآے شـیـریـטּــم مے اَنـ ـבیشمــ ــ
♥::◄مَـטּ بهــ شروعـــے نـפּ مے انـ ـבیشمـ ـ ـ ! :Kaf:
امروز درد هایم را به رودخانه سپردم
چه صیدی کرد صیاد
از ماهی های دق کرده .......
پس دست های درخت خالی شد ...
اما شاخه ها، آن سرانگشتان ِ خشک و ترک بسته، همچنان رو به آسمان ماندند.
می دانی؟
بهار، پاداش شاخه هایی ست که برودت زمستان، از آسمان مایوس شان نکند ...
دل تکونی از خونه تکونی واجب ترِه
دلتو بتکون
از حرفا
بُغضا
آدما
دلتو بتکون از هرچی که تو اين يک سال …
يادش دلتو به درد آورد
از خاطره هايی که گريه هاش بيشتر از خنده هاش بود
از نفهميدنِ اونايی که هميشه فهميديشون
دلتو بتکون از کوتاهی های خودت
اگه با يه..
"ببخشيد! من هم مقصر بودم" يکی رو آروم می کنی
آرومش کن
دلتو بتکون.. يه نفسِ عميق بکش
سلام بده به بهار
به اتفاقای خوب..
به همه دنیا لبخند بزنیم ،
همه دنیا رو به ما بدهند ،
تلافی یک موی سر شهدا نمیشه !
با توجه به رسیدن به پایان سال
جای خالی خیلی ها حس می شود
هر کس تو ذهنش یک یا چند جای خالی دارد
بیشتر از همه امام و شهدا و...
پدر و مادر و عزیزانی که.......
یاد همه سبز....
جای خالیت را هیج گزینه ای نمی تواند
پر کند
حتی
تمام موارد....
[=arial]زنگ زدم به دوستی، فرزند کوچک خانواده گوشی را برداشت.
[=arial]بهش گفتم: خواهرت خونه هست؟
[=arial]
گفت: نه
[=arial]گفتم: تنهایی؟
[=arial]گفت: نه، خدا هست...
تمام زندگی او ، عقیده بود و جهاد
اگر چه مدت جنگ حسین ، یک روز است . . .
یا حسین
یاحسین
یاحسین
باور نمیکنم هیچگاه خدا به ما بگوید: نه!!!
خدا سه گزینه دارد :
1) آری؛
2) باشد، ولی الان نه؛
3) اما من پیشنهاد بهتری برایت دارم ... فقط صبور باش
[=arial, helvetica, sans-serif]مشق امشبم را تمام کردم .. [=arial, helvetica, sans-serif]چقدر سخت بود ..
[=arial, helvetica, sans-serif]شاید از من باز هم ایراد بگیرند ..
[=arial, helvetica, sans-serif]احساس می کنم اشتباهی نوشتم اما نمی دانم کجاست که درستش کنم ..
[=arial, helvetica, sans-serif]آخر سرمشق معلمم پاک شد ..
[=arial, helvetica, sans-serif]اصلا بگذار مادربزرگم برایم قصه بگوید ..
[=arial, helvetica, sans-serif]می خواهم بخوابم ..
[=arial, helvetica, sans-serif]چرا دست بر نمی دارند فکرهای آشفته ی خیالم ..
[=arial, helvetica, sans-serif]در آسمان هم ستاره ها نیستند ..
[=arial, helvetica, sans-serif]شاید کسی را قبل از من به خواب بردند و خودشان هم خوابیدند ..
[=arial, helvetica, sans-serif]آرامشم در میان دستهای خالی کودکیم جا مانده ..
[=arial, helvetica, sans-serif]دستان کوچک و مهربانم که عاشق چیدن گل های اطلسی میان باغچه بود ..
[=arial, helvetica, sans-serif]برای دل کوچک ِ کودکیم که آسان می بخشیدم ..
[=arial, helvetica, sans-serif]برای چشمانم که اشکهایش برای ترس از دست دادن اسباب بازیهایش می ریخت ..
[=arial, helvetica, sans-serif]آه ... چقدر زود کودکیم تمام شد ..
[=arial, helvetica, sans-serif]حواسم کجاست ؟!
[=arial, helvetica, sans-serif]قصه ی مادربزرگ خیلی وقت است تمام شده ..
[=arial, helvetica, sans-serif]پس چرا خوابم نبرد ...
[=arial, helvetica, sans-serif]تنها آسمان ، تنهاییم را با تمام وجودش احساس کرد ..
[=arial, helvetica, sans-serif]مشق شبم تمام شده .. می خواهم بخوابم ..
[=arial, helvetica, sans-serif]می خواهم با تمام آرامش کودکیم بخوابم ..
حدیث گهربار از حضرت فاطمه (س)
فرمود: خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانى که آن ها را برگزیده اى ، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان ، از تو مى خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشی.
از گریه عرش آســــــــمان دریا شد
یک قطره چکید و مثل عاشورا شد
با شال عزا مرد غریبی می گفت
ایام عزای مادرم زهــــرا (س) شد
پیشاپیش نوروز تان فاطمی باد
خط تو را که بر پوست هر ستاره،
غزل آفتاب را می نوشتی، خواندم. من نشان کبودین
تو را از قافله هایی که از کناره بقیع می گذشتند گرفتم....
این شعله های عشق توست که انسان خسته را به میهمانی آفتاب می خواند.
در حجم نگاه تو افق هم رنگ می باخت.
سبزی این سال ها هنوز وام دار آن نگاه بلندی است که از قله ناپیدای تو سر زد.
من با نوای آشنای تو از قناعت انجمادها و از پس کوچه های حقیر خلافت ها رهیدم...
اوج تسلیت تو را آن جا که مردِ راه را پای انداخت شناختم.
من در خاموشی قبرت تابش هزاران خورشید را دیدم.
اگر قبرت را نشانی نیست چه باک؟ هر سنگْ نبشته ای حکایت تو را دارد...
:geryeh::geryeh::geryeh::Sham:شهادت مظلومانه حضرت زهرا تسلیت باد:Sham:
ولی آنقدر جادارد که برای دوستی که دوستش دارم
نیمکتی بگذارم برای همیشه…:Gol:
پروانه اي که با شب مي رفت
اين فال را براي دلم ديد
ديري است
مثل ستاره ها چمدانم را
از شوق ماهيان و تنهايي خودم
پر کرده ام ولي
مهلت نمي دهند که مثل کبو تري
در شرم صبح پر بگشايم
با يک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم
اما
من عاقبت از اينجا خواهم رفت
پروانه اي که با شب مي رفت
اين فال را براي دلم ديد
شفيعي کدکني
برای پرواز به آسمانها، منتظر نمان که عقابی نیرومند بیاید
خواهی پرید.
بیرون آمدن اززندانهای اسارت.
بخشندگی را باید از آن کودکی آموخت که هر چقدر دلگیر باشد و هر چقدر هم کینه به دل داشته باشد می بخشد، بی آنکه در چهره اش نه اثری از خشم دیده شود و نه کینه. نه کلامی و نه ملامتی، نه سرزنشی و نه زخم زبانی.هر بار که آشتی می کند ما را به کشتی خود می برد و لبخندش زندگی را معنا می بخشد.
کودکان جسم کوچکی دارند ولی دل هایشان خیلی بزرگ است.
مثل بزرگترها نیستند، انگار گذشت سال ها ما را بی گذشت می کند، بی رحمی را فرا می گیریم و خطاهای دیگران، هرچند کوچک باشد تا مدتها بر ذهنمان می ماند و در پس شکست هایمان همیشه انتقام نهفته است تا آسوده شویم.
کاش بدانیم:
فقط یک بار شانس زیستن داریم.
پس عشق را همراه همیشگی زندگیمان کنیم تا دیر نشده است.
شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
می کنم تنها از جاده عبور
دور ماندند ز من آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا به دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای این شب چه قدر تاریک است
خنده ای کو که به دل انگیزم ؟
قطره ای کو که به دریا ریزم ؟
صخره ای کو که بدان آویزم ؟
مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل دریا ریزم ؟
غم من لیک غمی غمناک است
سهراب سپهری
مسئله، خستگی از اعتماد های شکسته است...
بگذار سپیده سر زند.
چه باک که من بمیرم وشبنم فرو خشکد.
و شبگیر خاموش شود و شباهنگ گنگ گردد.
و مهتاب رنگ بازد و ستاره ی سحری باز گردد.
وراه کهکشان بسته شود ....
بگذار سپیده سر زند و پروانه به سوی آفتاب پر کشد.:Gol:
شریعتی
ماه بالای سر آبادی است
اهل ابادی در خواب است
باغ همسایه چراغش روشن,
من چراغم خاموش.
یاد من باشد تنها هستم.
ماه بالای سر تنهایی است.
سهراب سپهری
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
بغلم کند.. دستش را درجیبش کند
و یه مشت نخود و کشمش در دستم بگذارد....!!!!
سال هاست کسی منتظرم نیست...
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ
ﺍﺯ ﺣﺮﻓﺎ
ﺑُﻐﻀﺎ
ﺁﺩﻣﺎ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﻳﮏ ﺳﺎﻝ …
ﻳﺎﺩﺵ ﺩﻟﺘﻮ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ
ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﺵ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﺵ
ﺑﻮﺩ
ﺍﺯ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻥِ ﺍﻭﻧﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﻬﻤﻴﺪﻳﺸﻮﻥ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ ﺍﺯ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ
ﺍﮔﻪ ﺑﺎ ﻳﻪ “ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ” !
ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﻘﺼﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﻳﮑﯽ ﺭﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﺁﺭﻭﻣﺶ ﮐﻦ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ .. ﻳﻪ ﻧﻔﺲِ ﻋﻤﻴﻖ ﺑﮑﺶ
ﺳﻼﻡ ﺑﺪﻩ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺭ
ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﯼ ﺧﻮﺏ …
[="Tahoma"][="Black"]
مهربان باشید
درون شما مملو از حس های مثبت و بهاری است
سرزندگی و صمیمت درونتان را بیش از این انباشته نکنید. بی هیچ توقع و منتی محبت تان را ارزانی عزیزانتان کنید.
بدانید هم شما نیازمند ابراز این عشق و محبت هستید
و دیگران نیز نیازمند دریافت و سیراب شدن .
پس خساست به خرج ندهید.
انرژی مثبت درونتان را خالی کنید.
و گوش دادن به صداي شستن يك ظرف زير شير مجاور
"سهراب سپهری
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
خدا را چه دیدی شاید...
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
تک به تک مهربانی هایت را به نخ کشیده ام
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
تا برای شادمانی ات دعا کنم
ان شاءالله لبخند امام زمان روبروی تمام اسک دینی ها باشد...:Gol::Gol:
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
و بر سر چه با هم نزاع دارند،
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
به دنیایی از كاغذ و مقوا و خانه عنكبوت ... !
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]"عارف بزرگ ایت الله بهجت (ره)"
[="Tahoma"][="Black"][/]