جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره
عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کند ، همه ی کاهو های نامرغوب را سوا میکنه و میخره
ازش می پرسند چرا اینکار را کردی میگه : صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست
مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را میخرم
اینها را هم میشود خورد

این ترکه کسی نبود جز عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی ره

...........................

یه روز یه ترکـــه میره جبهه
بعد از یه مدت فرمانده میشه
یه روز بهش می گن داداشت شهید شده افتاده سمت عراقی ها اجازه بده بریم بیاریمش
جواب میده کدوم داداشم؟
اینجا همه داداش من هستن
اون ترکـــه تا زنده بود جنگید و به داداش های شهیدش ملحق شد

اون ترکـــه کسی نبود جز مهدی باکری

..........................

به یه ترکه خواست کتاب بنویسه
برای تالیف آن کتاب حدود چهل سال تحقیق و مطالعه کرد و بیش از ده هزار کتاب را تمام خواند و به حدود صد هزار کتاب، مراجعه مکرر داشت
او برای یافتن منابع و کاوش در کتاب خانه های هند، ترکیه، ایران، عراق و ...، سفرهای متعدد انجام داد و بالاخره یک کتاب یازده جلدی نوشت

این ترکه کسی نبود جز علامه امینی و آن کتاب نیز همان الغدیر بود

.........................

یه روز یه ترکه داشته ذکر میگفته
در وسط ذکر هنوز تمام نشده بود که یک حوری بهشتی با جامی در دست از سمت راست او می آید و جام شراب بهشتی را تعارف میکند
اما چون ذکر هنوز تمام نشده بود ترکه به حوری اعتنا نمیکنه
حوری از سمت چپ میآید ولی بازهم ترکه اعتنا نمیکنه و حواسش را جمع ذکر حقتعالی میکند
تا اینکه حوری از نظر ناپدید میشه و ترکه بالاخره ذکر خدا را همانگونه که استادش گفته بود کامل میکنه

این ترکه کسی نبود جز علامه طباطبایی



یک روز یه ترکه

اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛

خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم

یه روز یه رشتیه..

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛

اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.

یه روز یه لره

اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛

ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد

یه روز یه قزوینی یه

به نام علامه دهخدا ؛

از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد

یه روز ما همه با هم بودیم، ترک و رشتی و لر و اصفهانی

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند ؛

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!!

و اینجوری شادیم

این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند.

پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه آنقدر این مطلب را بفرستیم و بخوانیم تا عادت های قجری در خندیدن به هموطن( آنکه در دیده ما جا دارد ) در ما بمیرد و با هم یکی باشیم مثل همیشه،مثل زمان های سختی و مثل زمان های جشن و افتخار


[=times new roman,times,serif]دنیا خیلی زیبا خواهد شد اگر:
[/]
[=times new roman,times,serif]تهمت نزنیم[/]
[=times new roman,times,serif]مودب باشیم[/]
[=times new roman,times,serif]دروغ نگوییم[/]
[=times new roman,times,serif]صـــادق باشیـم[/]
[=times new roman,times,serif]انتقاد پذیر باشیـم[/]
[=times new roman,times,serif]از کسی بت نسازیـم[/]
[=times new roman,times,serif]وجــدان داشته باشیــم[/]
[=times new roman,times,serif]دیگران را آزار ندهیـم[/]
[=times new roman,times,serif]نظـافــت را رعایــت کنیــم[/]
[=times new roman,times,serif]پشت سر کـسی غـیبت نکنیــم [/]
[=times new roman,times,serif]از قـدرت سـوء اسـتفاده نـکنیــم[/]
[=times new roman,times,serif]مسئولیت اشتباهاتمان را بپذیریـم[/]
[=times new roman,times,serif]بــه عـقایـد دیـگران احـترام بـگذاریــم[/]
[=times new roman,times,serif]بـــه ناموس دیـگران چـشم نـداشته باشیـم[/]
[=times new roman,times,serif]در مورد دیگران قضاوت و پیش داوری نکنیم[/]

[=Trebuchet MS]میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات میکرد بهت چی گفت؟!

[=Trebuchet MS]گفت:جایی که داری میری مردمی داره که میشکننت!
[=Trebuchet MS]نکنه غصه بخوری،من باهاتم.
[=Trebuchet MS]تو تنها نیستی.تو کوله بارت عشق میذارم که جا بدی،اشک میذارم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی پیش خودم برمیگردی:ok:

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد ، تا اینکه دروغی آرامم کند. . .

انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست ؛
بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد . . .

حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید
چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید . . .

یادها فراموش نخواهند شد ، حتی به اجبار
و دوستی ها ماندنی هستند ، حتی با سکوت . . .

با هر سلام صبح...

به ارباب بی کفن...

انگار رو به روی حرم ایستاده ایم...

شکر خدایا که نان شب ما حسین شد...

ممنون لطف مادر این خانواده ایم...

داریم با حسین حسین پیر میشویم...

خوشحال از این جوانی از دست داده ایم....

هرگز فوراً بدبختی کسی را باور نکنید، بپرسید که می تواند بخوابد یا نه؟
اگر جواب مثبت باشد، همه‌ چیز روبراه است. همین کافی است!:Cheshmak:


مادرم می گفت: عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب
اما هزار شب است پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکرده ام
.

دکتر علی شریعتی

اعتماد مثل یه پاک کن میمونه
بعد از هر اشتباه کوچیکتر و کوچیکتر میشه..

کسانی که مدعی اند همه چیز را می دانند و همه چیز را می توانند درست کنند، سرانجام به این نتیجه می رسند که همه را باید کُشت...!!

آلبر کامو

سلام
*****

امام صادق علیه السلام:

وقتی خواب از سر کسی پرید همانا به مقام یقین نزدیک شد!

چه زیبا خالقی دارم...
چه بخشنده خدای عاشقی دارم...
که میخواند مرا با آنکه میداند گنه کارم...

خدایا
راهی نمیبینم ، آینده پنهان است اما مهم نیست
همین کافیست که تو راه را میبینی و من تو را . . .

نمی فهمم

وقتی به نماز می ایستم

من ، تو را می خوانم… ؟!

یا تو ، مرا می خوانی …. ؟!

فقط کاش که عشق مان دو طرفه باشد . . .

انتخاب با توست
میتونی بگی:
(صبح بخیر خدا جون)
میتونیم بگی:
(خدا بخیر کنه صبح شده):Gig:

خدا پنداشتن علی! چه اشتباه مقدسی! علی چه شده است و تا کجا بالا رفته است که با خدا اشتباه می‌شود!
هبوط در کویر :دکتر شریعتی

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]آدم بزرگها ديگر وقت شناختن هيچ چيز را ندارند. [/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]همه چيزها را ساخته و آماده مي خرند.[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif] ولي چون كسي نيست كه دوست بفروشد[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif] آدمها مانده اند بی دوست.[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
شازده کوچولو
"آنتوان دوسنت اگزوپري"

[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]در شگفتم[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif] از کسی که می تواند به خاطر گناه استغفار کند ولی ناامید است. [/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]

"(شاه مردان(ع


[/]

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم …

گفتی: فانی قریب

من که نزدیکم بقره/۱۸۶

"آنکه ثروت خود را باخت، زیاد باخته است ولی آنکه شهامت خود را باخت پاک باخته است". سروانتس

ماندگارترين نوا ، آهنگ مهربانی است . حکيم ارد بزرگ

سلام
*****

امام رضا علیه السلام:
روزی بر امت من می رسد که عافیت ده جز دارد:یک جز آن در سکوت و نه جز ان در عزلت نشینی نهفته است!

زمان آدم‌ها را دگرگون می‌کند اما تصویری را که از ایشان داریم ثابت نگه می‌دارد.
گاهی اوقات هیچ چیز دردناک‌تر از این تضاد میان دگرگونی آدم‌ها و ثبات خاطره ها نیست.

خدایا ما را ببخش به خاطر تمام درهایی که کوبیدیم و خانه ی تو نبود!

[b]خدایا آن گونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم


و آن گونه بمیران که کسی به وجد نیاید از نبودنم . . .


[/b]

خودخواهی تو همان است که آنچه را که می خواهی وبرای دیگران نمی خواهی
به همه خواهد رسید به جز
خودت!!

چه بسیارند افرادی که همیشه حرف می زنند بی آنکه چیزی بگویند

وچه کم اند افرادی که حرف نمی زننداما بسیار می گویند.

دکتر علی شریعتی

مهم نیست قفلها دست کیست!مهم اینه کلیدها دست خداست:Kaf:

همیشه در محضر خدا هستیم
ما مهمان خدا هستيم ؛ در سفره او هستيم ، مى بيند ما را، مى داند ما چه کار مى کنيم ، مى داند که ما خيال داريم چه کنيم ؛ بهتر از ما مى داند خيالات ما را. ما يک چيزهايى را خيال مى کنيم و خيال مى کنيم اين خيالات ما واقعيّت پيدا مى کند، و آن خيالات واقعيّت پيدا نمى کند، [و] خدا مى داند بر عکس است ؛ آنهايى را که خيال مى کنيم واقعيّت پيدا مى کند، واقعيّت پيدا نمى کند، و آنهايى را که خيال مى کنيم واقعيّت پيدا نمى کند، واقعيت پيدا مى کند، تا اين مقدار مطّلع است !

خدا که مطّلع است ، معلوم [است ]، ملائکه اش ، رُسُلش ، همه جا در راست ، چپ ، اين طرف آن طرف ، همه جا هستند.
نمى شود از خدا مخفى کرد؛ خوب پس [حالا] که نمى شود مخفى کرد و خدا مى بيند، مى داند و قادر هم هست ، يک چيزهاى را دوست دارد، يک چيزهايى را دوست ندارد و براى خودِ ماست ، والاّ براى او فرقى نمى کند؛ و اگر اين جور است ، آيا ما بيش از اين حاجت داريم که همين قدر مطّلع باشيم که ((خدا بر ظاهر ما و بر باطن ما مطّلع است ))؟

[="Tahoma"][="Purple"]

[/]

[=arial]کلامی از شیخ بهائی
آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا :
اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است !
اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!
اگر بخششکند، می‌گویند افراط می‌کند!
اگر جمعگرا باشد، می‌گویند بخیل است!
اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!!
اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست ..!
اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!!
و اگر نکند میگویند کافراست و بی‌دین .....!!!
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید ازکسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید ؛ مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.

مرگ مهم نیست؛ خوشبخت نبودن مهم‏ترین چیزهاست...

* «هیچ کاری برای انسان سخت‌تر از فکرکردن نیست.» آلبرت انیشتین

اگر با خونسردی گناهان کوچک را مرتکب شدیم ، روزی می رسد که بدترین گناهان را هم بدون خجالت و پشیمانی مرتکب می شوبم . شوپنهاور

آدم يک "بودن" است، و انــســــــــــان يک "شـــدن" ...

مهم نيست که چه چيزي داريم ...

مهم اينه که از داشته هامون چطور استفاده کنيم .

با يک شمع و چند کتاب و معلم ميشه شد بوعلي سينا .

با يه کتابخونه بزرگ و مدارس آنچناني و معلم هاي خصوصي ميشه هيچ چيز نشد.

انتخاب با ماست ...

ملانصرالدين به يکي از دوستانش گفت: خبر داري فلاني مرده؟

دوستش گفت: نه! علت مرگش چه بود؟

ملا گفت: علت زنده بودن آن بيچاره معلوم نبود چه رسد به علت مرگش!

" من خدا را دارم "
کوله بارم بر دوش،سفری می باید
سفری بی همراه،گم شدن تا ته تنهایی محض
سازکم با من گفت:هرکجا لرزیدی،از سفر ترسیدی
تو بگو از ته دل:
"من خدا را دارم"
من و سازم چندی است که فقط با اوییم...



معبودا !
به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند . . .

نداشتن هاست که به ما هدف می دهد ...

مهربانی جاده ای ست که هر چه پیشتر روند , خطرناک تر می گردد . نمی توان بازگشت , اما لحظه ای باید درنگ کرد و شاید چند گامی به بیراهه رفت ...

... به نام او* و به یاد او* ...

سلام به همه ی اسک دینی های عزیز...

میدونم این حرفایی که میخوام بگم همه ش زیره به کرمون بردنه و همه ی شما عزیزان حواستون جمعِ جَمعه...

منتها اینا حرفه مونده تَهِ دلِ مانلی ه و دلم میخواد تا تَهِش بخونیدش...

***************

انقدر این روزا وقتی میرم بیرون حالم گرفته میشه و بر می گردم که اصلا دلم نمیخواد تا این روزای مونده تا سال تحویل، تموم نشد برم بیرون!!...

این روزای آخر سالی که میریم بیرون برای خرید و اینا... هیچ حواسمون هست به دور و بَرِمون؟؟

دیدین این روزا چه خبره تو بازار؟؟

دیدین چقدر نیازمند زیاد شده؟؟ قدم به قدم ایستادن همینطور!!چند برابرِ همیشه! :(

من اصلا کاری ندارم ک این چیزا رو دولت باید فکرشو بکنه و وظیفه ی حکومته و ...

آره، درسته، همه ی اینا هست، وظیفه ی دولته رسیدگی به این اوضاع..

************

اما خودِ ما چطور؟؟ ما وظیفه ای نداریم؟؟

************

نکنه وقتی داریم کفش شیک و گرون!!!!!! میخریم یه بچه ای اون طرف تر وایساده باشه که تو این سرما یه دمپایی یا یه کفش پاره پاشه، بعد ما رو ببینه و ما نبینیمش که آن از سرما تمامِ تَنِش یخ زد و لرزید و دلش فقط یه کفشِ معمولیِ ارزون خواست تا پاهاش یه کم گرم شه...؟؟

نکنه وقتی داریم شیرینی میخریم یه بچه ی گرسنه ای اون کنار وایساده باشه ک ما نبینیمش و اون ببیندمون! بعد دلشو محکم بگیره که داره ضعف میره و شاید با یکی دوتا از اون شیرینی بشه یه کوچولو ، خیلییییییییییی کوچولو دلشو شاد کرد و یه کم از گشنگی ش کم کرد...

نکنه وقتی داریم میریم شلوار و مانتوی نو بخریم، در حالی که کمدمون داره می تِرکه از بس مانتو و شلوار توشه و یا نه، اصلا همون یکی دو دست مانتو شلوارمون که خب چیزیش نیست و مشکلی نداره که بپوشیمش، یه بچه ای اون گوشه وایساده و داره می بیندمون و در حالیکه یه بلوزو شلوار کهنه و یا حتی نازک!!! کرده تَنِش ، دلش فقط بخواد یه بلوزِ گرم و حتی دستِ دوم!!! ولی گرم بپوشه که از سرما نلرزه؟؟

نکنه وقتی داریم با خوشحالی از حراجِ زمستانه برای سالِ بعدمون !!!!!!!! که معلوم نیست اصلا زنده بمونیم تا اون موقع یا نه؟!!! خرید می کنیم یه بچه ای..................

نکنه یادمون بره که مولامون* این روزا حواسشون به همه مون بیشتر از همیشه جَمعه؟؟؟؟

نکنه یادمون بره که مولامون* این روزا انتظارشون ازمون بیشتر از همیشه س؟؟؟؟

***************

نکنه حواسمون نباشه و سوتی بدیم و به همین سادگی دل مولا رو بشکنیم؟؟؟؟

***************

نکنه یادمون بره که پیامبرمون* و ائمه مون* همیشه هوای بچه ها رو داشتن تا مبادا دلشون یه وقت بشکنه...

نکنه حواسمون نباشه و دلِ یه بچه ای اینجوری، به همین سادگی ازمون بگیره و "آآآه" بکشه وکارمون زاااار بشه؟؟؟

نکنه حواسمون نباشه و ......................

************

ای باباااااا چقدر من حرف میزنم!!..

ببخشید.. شرمنده ی همه تونم.. سرتونو درد آوردم...

************

یه چی دیگه!! یادمون نره که :

***************

گاهی پرستیدن عبادت نیست *** با اینکه سر رو مُهر میذاری

گاهی برای دیدنِ عشقت *** باید سر از رو مُهر برداری

***************

زیر سایه ی مولا* شاد باشید و سلامت...

در پناه الله*

او روزی با بذر یک گل
به دنیا آمد
با قرآن و آینه دوست شد
و تنها سهم او از زمین کوچ بود
گلها به چشمانش سوگند می خوردند و به دستش، آبـ ها
و همچنان قطره قطره میچکند بر مساحت نبودنش ...

سراینده : خانم ر.ع

*****************************
السلام علیک یا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها )

یا سیدتنا و مولاتنا ، ادرکنا ...

خداوند با دستان تو دست انسان گرفتاری را گرفته است ،
وقتی دست افتاده ای را میگیری و لبخند را مهمان قلبش می کنی ؛

و این چه زیباست.
نازنین ، دستانت نورانی و بوسیدنی شده اند ...

سایه ها محصول پشت کردن دیوارها به آفتاب اند؛

گستاخی دیوارها را تقلید نکنیم، تا آفتابی بمانیم ...

راستی ثانیه ها نامردند؛

گفته بودند که بر می گردند؛

برنگشتند و پس از رفتنشان؛

بی جهت عقربه ها می گردند ...

روزگارا:
تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد...!