جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="SeaGreen"]در تکمیل حرف کاربر گرامی، ستاره پرفروغ،
کاش می فهمیدیم این بیرنگی دل ماست که اجازه می دهد خدا آن را به رنگ خودش درآورد و چیست نیکوتر از رنگ خدایی؟
[/]

برای دادن گل به دیگران، منتظر مراسم تدفین آنها نباشید ...

اربعین در راه است

و اینکه یعنی محرم و صفر امسال هم آرام آرام در حال پایان

و ما چقدر ........؟؟



مشق آن روزهای طاقت فرسای کودکان معصوم بنی هاشم

در مدرسه ی کربلا


بابا آب

بابا آب ....... عمو بی تاب.....

این دفتر برای امضاء به کربلا باز میگردد


اما دفتر مشق من و تو چی؟؟؟.....

هستند انسانهایی که بجای درک


ترکَت میکنند ...!



میدانی
برای گذر از
دوســـتت دارم به دوســـتت داشــتم
چه زجری باید بکشم ؟!



فرق بزرگيست
ميان کسي که تنها مانده
با کسي که تنهايي را انتخاب کرده.!.

سه چیز روح انسان را محدود می كند:1- متعادل نبودن2- بدبینی3- پیش داوری

آنان که فهمیدند..رنج کشیدند .... آنان که نفهمیدند مسخره کرده و خندیدند...

گوشه ابروی توست منزل جانم / خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد.

خدایی را که به اجبار به یاد آوری بی اختیار فراموشش خواهی کرد.

[="Tahoma"][="Black"]

همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه سر وپا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن
طلب گشایش کار ز کارساز کردن
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی نااميدي در بسته باز کردن
[/]

[="Tahoma"][="Black"]

تو ای تجلی سبز ظهور خواهی کرد

به جام لاله، شرابا طهورا خواهی کرد

تو قلب سوته دلان را به هم کنی نزدیک

به یک اشاره که از راه دور خواهی کرد

دلم شکیب ندارد ولی یقین دارم

تو سنگ را به نگاهی صبور خواهی کرد

صفای خیمه سبزت کجا، بهشت کجا

بهشت را تو سرای سرور خواهی کرد

نشست منتظر رجعت ستاره صبح

قسم به کعبه که روزی ظهور خواهی کرد

[/]

[="Tahoma"][="Black"]می آیی . . .
عاشق می کنی . . .
محو میشوی . . .
تا فراموشت می کنم ، دوباره می آیی . . .
تازه می کنی خاطراتت را . . .
محو میشوی . . . .
[/]

وهاب 68;303946 نوشت:
می آیی . . .
عاشق می کنی . . .
محو میشوی . . .
تا فراموشت می کنم ، دوباره می آیی . . .
تازه می کنی خاطراتت را . . .
محو میشوی . . . .

:Ghamgin:

توصيه هاي ناب از بهجتـــــ العــلمــــاء
براي دوري از ريا ، لاحول و لا قوه الا بالله را زياد بگوييد براي درمان عصبانيت ، صلوات زياد بفرستيد براي تمرکز فکر ، لا اله الا الله زياد بگوييد براي رفع اختلاف زوجين ، صدقه متعدد به افراد متعدد بدهيد

آن عهد كه در روز ازل ما بستيم
با لطف خدا ز دام شيطان رستيم
روز 9 دي دوباره ثابت كرديم
در صحنه هميشه با "ولايت" هستيم
9دي روز بصيرت گراميباد

دوستت خواهم داشت در ســـــــکوت
که مبادا در صـــــــدایم توقعی باشد
که خاطرت را بیازارد


آهای روزگار
من که هیچ
تو خسته نشدی ؟؟!....

آهسته بیا

غوک ها در خوابند

پا آهسته گذار

بر تن برفی این کوچه ی سرد

برنیاشوبی

خواب ترد گل نیلوفر را

صبح آب خواهد شد

جای پایت بر برف

کاش آفتاب نبود

جای پایت می ماند

تا ابد در دل این کوچه تنگ

دلــتـــنـــگــی پـــــیـــچـــیــده نــــیـــســـتـــــ . . . !

یـــــکــــ دل . . . ! یـــــکـــ آســـمــــان

یـــــکــــ بــــغـــض

و آرزو هــــای تــــــرکـــــ خـــــورده

بـــــه هــــمــــیــــن ســادگــــی

[=&quot]اولین سلام[/]

[=&quot]خورشید هر روز، زودتر از خلیلی ها سر از آن کوه دور، برمی داشت و شاداب و سرحال به همه سلام می داد! به سنگها سلام می داد! به سبزه ها سلام می داد و به سر شاخه های درختان بلند زودتر سلام می داد.[/]
[=&quot]از وقتی که رسته ام، خورشید یک بار هم به من سلام نداده است! آخر من گوشه غاری روییده ام! روز و شب را می بینم که چطور دنبال هم می کنند ولی حسشان نکرده ام! تا همین چند وقت پیش حتی آنها را ندیده بودم. فقط شنیده بودم. خب سرم گیر کرده بود پشت این سنگ و تا کمی بزرگتر شدم و توانستم اطرافم را ببینم، باید صبر می کردم. [/]
[=&quot]شاد بودم، بالاخره من هم می توانم آنقدر قد بکشم که بخزم بیرون غار و از درخت کناری آن بیرون، خودم را بالا بکشم! آنقدر بالا بروم که خورشید را ببینم! من او را خواهم دید![/]
[=&quot]روزها از پی شبها می آمد و می گذشت و من بیشتر و بیشتر رشد می کردم! یک روز صبح تابش خورشید را روی برگهای کوچکم حس کردم! عجب نازی داشت! پشت انگشتی بود انگار که گونه دخترکی را نوازش می داد! تا چشمانش را باز کند. و من چشمانم را باز کردم! شب که شد، حالا یک رؤیا داشتم! رؤیای یک تابش ناز! پشت انگشتی که نوازشم کند! دیگر تمام شد شبهای بی رؤیا! من یک رؤیا داشتم! [/]
[=&quot]بازهم روزها پی شبها می دویدند و شبها از روزها می گریختند و من باز قد می کشیدم. دیگر شب برایم رؤیایی نبود چون می دانستم صبح زود تابش خورشید بیدارم می کرد! بعضی وقتها نمی خواستم صبح به آن زودی بیدار شوم! انگار دست عرق کرده ای گونه ام را لمس می کردم! دوستش نداشتم! [/]
[=&quot]بیشتر خزیدم و باز هم بیشتر تا بالاخره اولین پیچم را دور آن درخت، زدم و روزهای بعد باز هم پیچیدم و پیچیدم تا به بالاترین شاخک درخت رسیدم. وقتی رسیدم خورشید غروب کرده بود! [/]
[=&quot]تا آخرای شب نتوانستم از شوق فردا بخوابم! من فردا خورشید را خواهم دید! بالاخره خوابم برد! در خواب دیدم خورشید، نه ناز، که من را بوسید! دو دستش را بر دو گونه ام گذاشت و من را عمیق بوسید! خیلی عمیق! از خواب پریدم! هنوز صبح نشده بود! لبخندی زدم و دوباره خوابیدم! اولش خوابم نمی برد! ولی بالاخره خوابی سنگین سراغم آمد! سوزشی را در برگهای کوچکم احساس کردم! کمی تحمل کردم شاید سوزشش کم می شد ولی بیشتر شد و کمتر نشد! خودم را کشیدم زیر برگهای درخت و خوابیدم![/]
[=&quot]خورشید اولین سلامش را به من داده بود! [/]

[=&quot]احساس لطیف[/]

[=&quot]حیف از آن یکدانه برگ هم که افتاد! گقتم او خواهد ماند! خواهد ایستاد و نخواهد مرد! ولی او هم له شد زیر پای این همه رهگذر! [/]
[=&quot]آهای رهگذر! کمی نرو! کمی بایست! کمی بنگر! نگاه کن! ببین چقدر زحمت را لگد کوب غفلتهایت می کنی! برگها را می گویم، زحمتهای بهار و تابستان! دو فصل، انگار که دو قرن![/]
[=&quot]و رهگذر همچنان برگها را له می کرد، خوشش آمده بود! صدای خرد شدنشان، او را به وجد آورده بود! احساس لطیف سراغش آمده بود و دستانش را در دستان دیگری، بیشتر می فشرد! [/]
[=&quot]آهای رهگذر! خیر نبینی از این احساس لطیف![/]

دشمنانمان بدانند اگر از سرهایمان کوه بسازند
هرگز فرزندانمان در کتاب تاریخ نخواهند خواند

که خامنه ای تنها ماند

من تماشای تو می کردم و غافل بودم
کز تماشای تو خلقی به تماشای منند
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
و چنان محو که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو بقدر مژه بر هم زدنی


در كشور عشق مقتدا خامنه ايست
فرماندهي كل قوا خامنه ايست
ديروز اگر عزيز مصر يوسف بود
امروز عزيز دل ما خامنه ايست

هرگز به غیر جانان
ما جان نمی فروشیم
جان می دهیم اما
جانان نمی فروشیم
دشمن اگر ببخشد
کاخ سفید خود را
یک تار موی رهبر
بر آن نمی فروشیم

گرگها خوب بدانند در اين ايل غريب
گر پدر رفت تفنگ پدري هست هنوز
گر چه خوبان همگي با سفر بربستند
شير مردي چو علي خامنه اي هست هنوز

یادمان باشد در املای زندگی، همیشه برای محبّت تشدید بگذاریم؛
تا از دوستی و انسانیت حتی نیم نمره هم کم نشود ...

كاروان می آید از شهر دمشق
برسر خاک شه سلطان عشق
کاروان با خود رباب آورده است
بهر اصغر شیر و آب آورده است
کاروان آمد و اکبر نداشت
کاروان آمد ولی شاهی نداشت

اربعین حسینی بر شما دوستان تسلیت باد


مـــــــــــیان این همــــــــه "اگـــر"
تــــو چـــــــــــقدر "بایدی "

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن / تموم حاجتا رو همه ازش می گیرن

بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه / شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عطر مُشکه

شبای جمعه زهرا زائر این زمینه / سینه زن حسینه ، یل ام البنینه …

اربعین آمد و اشگم ز بصر می آید / گوییا زینب محزون ز سفر می آید

باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست / کز اسیران ره شام خبر می آید . . .

کاروان می آید از شهر دمشق
برسرِ خاکِ شهِ سلطان عشق
کاروان با خود رباب آورده است
بهر اصغر شیر وآب آورده است
کاروان آمد ولی اکبرنداشت
ام لیلا شبه پیغمبر نداشت
کاروان آمد ولی شاهی نبود
بربنی هاشم دگر ماهی نبود ...

اربعین حسینی برساحت مقدس آقا اباصالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه ) وشیعیانشان تسلیت باد.

همه برای خوابیدن قصه و داستان می گویند،
جانم به فدای حـ سینـ ی که برای بیداریِ نسل ِ انسان، حماسه و روایتی ماندگار آفرید ...
آه، ... کربلا داستان دیگریست ...
و آه ... عباس ... و آه ... عاشورا ...

در طول تاریخ محرم ها و صفر های بسیاری آمده اند و رفته اند ،
اما یاد حسین علیه السلام و شعار زیبایش همچنان ماندگار ، تازه و عزیز است.

هیهات منا الذله ...

جــایِ خــالی تــــو را

آنقـدر بـــا چـشم هایـــَم آب خواهم داد

کـ ه بـــــاز کـنــارم ســبز شــوی

[=&quot]خوشبختی مثل یه پروانه است . وقتی دنبالش می‌دوی پرواز می‌کنه اما وقتی وایسی میاد رو سرت میشینه[/][=&quot]
[/]

[=arial]

[=&quot]پشت هر کوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا ! و در آن باز کسی می خواند ، که خدا هست ، خدا هست چرا غصه ؟! چرا؟[/]

[=&quot][/]


[=&quot] اگر گیاهان صدایی نداشته باشند[/]

[=&quot]به معنای آن نیست که دردی ندارند...[/]



[=&quot][/]

[=&quot]آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند...[/][=&quot] [/]

[=&quot]حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید[/]


[=&quot]چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید...[/]

[=&quot]دنيا جاي كافي براي همه هست پس بجاي اينكه جاي كسي را بگيري سعي كن جاي خودت را پيدا كني... چاپلين[/][=&quot] [/]

[=&quot]می دونی فلسفه اختراع سرسره برای بچه ها چیه؟[/][=&quot]
[/]
[=&quot]می خوان از بچگی به ادم یاد بدن كه صعود چقدر سخت و سقوط چه اسونه[/]

.

[=&quot]کسی هرگزنمیداند چه سازی میزند دنیا[/][=&quot]
[/]
[=&quot]چه میدانی تواز امروز چه میدانم من ازفردا[/][=&quot]
[/]
[=&quot]همین یک لحظه را دریاب که فردا میشویم تنها...[/]

[=&quot]یارب تو کریمی و کریمی کرم است / عاصی ز چه رو برون ز باغ کرم است[/]


[=&quot]با گریه اگر ببخشی ام نیست کرم / با معصیتم اگر ببخشی کرم است[/]


[=&quot][/]

[=&quot] الهی[/]


[=&quot]در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد[/]


[=&quot]ولی خویش را نمیکاود تا به مخزن حقائق برسد...[/]