جمع بندی ثابت کنید زن با مرد برابر است

تب‌های اولیه

80 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;1000292 نوشت:

مستقیماً شاید گفته نشده باشد اما غیرمستقیم گفته شده است
وقتی گفته می‌شود زن تابع احساسات است و مکرد تابع عقل این یعنی چه؟ در روابط خانوادگی هم بارها و بارها این را شنیده‌ام و قطعاً شنیده‌اید (خودتان و وجدانتان) که در مسائل مختلف به مردها گفته می‌شود حالا او زن است از روی احساسات یک چیزی گفته، تو چرا قبول می‌کنی؟ یا تو چرا با او هم کلام میشوی؟ آن تکیه‌گاه بودنی که بنده مثال زدم و شما نیز در قالب موارد دیگر پذیرفتید یعنی چه؟

آن ماجرای پادشاه لخته رو که خودت تعریف کردی به یاد بیار

بعضی مردها توی جمع های فامیل سعی میکنن وانمود کنن که بر زنشون مسلط هستن و این رو مردانگی می دونن

مثلا زن که حرف زد باید بزنی توی دهنش که دیگه بلند نشه

زنت گفت اینکارو بکن توهم گفتی باشه ؟ ( یعنی خاک بر سرت ) ( با لحن تحقیر آمیز )

بابا تو دیگه خیلی زن ذلیلی.

اما خودش. ( فکر میکنه من نمی فهمم ولی می فهمم. :khandeh!:)

همسری دارد بسیار کم حرف. ساده . ساکت . ( به ظاهر )

همسرش حرفهایش را در خانه ی خودشان به شوهرش میزند که اینکار باید انجام بشود

و مسئولیت همه ی حرفها را بر دوش شوهرش می گذارد

از طرفی شوهر هم به شدت علاقه دارد که همیشه چهره ای موجه از زنش به دیگران نشان بدهد.

برای همین در مهمانی ها زن ساکت است و مرد محکم و با اقتدار دستورات همسرش را اجرا میکند

و بقیه فکر میکنن این حرفها حرف های خودش است.

ولی من از کجا اینها را می فهمم ؟

این مرد در بحث یه جاهایی کم می آورد و نمی تواند دستورات زنش را اجرا کند

اینجاست که زن جلوی جمع مثل جغد به شوهر بخت برگشته نگاه میکند و چشم غره می رود

و یا به حرف می آید و با نهایت ادب و نزاکت خواسته اش را شفاف بیان میکند.

مطمئنا یک زن ساده و ساکت و آرام و با حیا به خودش اجازه نمی دهد در بحث های مردانه

و جایی که همسرش صحبت میکند بپرد وسط با حرفهایش مردانگی و اقتدار شوهرش را زیر سوال ببرد و او را با خاک یکسان کند

و بعد دوباره به همان چهره ی مظلوم و ساده و کم حرف برگردد

حرفم این است که این حرف که مرد باید زن را کنترل کند چرندی بیش نیست که همه به هم می گویند و هیچکدام هم توان اجرایش را ندارند

چون نشدنی هست. مگر اینکه زن مومن و مذهبی واقعی و خداترس باشد

خدا شاهد هست مردهایی را میشناسم که لات های شهر از دستشان فرار میکنند ولی از زنشان کتک می خورند

این چرندیات را بریزیم دور که مرد باید زن را کنترل کند

مرد باید زنی را کنترل کند که قابل کنترل باشد و مسئولیت مرد فقط در تشخیص باید و نباید هایی هست که زن باید اجرا کند

و اگر مرد بایدها و نبایدهایش اشتباه بود و زن را به بیراهه کشاند آنوقت مسئولیتش با مرد است.[/]

Reza-D;1000298 نوشت:
اگر آن کودک هر روز تاپیک بزند و کمپین درست کند و ادعا کند که مظلوم است و من حقش را خورده‌ام و هر دقیقه یک بامبول جدید دربیاورد؛ یک بار بگوید چرا دیهء تو دو برابر من است! یک بار بگوید چرا ارث تو بیشتر است! یک بار بگوید چرا تو می‌توانی 4 تا زن بگیری من نه! و..... مطمئن باشید روبرویش می‌نشینم و کارهایی که برایش کرده‌ام را توی چشمش می‌زنم، بلکه توی سرش می‌زنم!

ضمناً بنده سوال سختی از خانمها نپرسیدم. گفتم شما هم چند مورد را بگوئید که مردها به شما زنها وابسته باشند
کاربر "سپیده دم" مادری را مثال زدند که مثال درست و بجایی بود. خانمها لطف کنند چند مورد دیگر را نیز بیان کنند

باسلام
من با مثال زدن از اون بچه ای که تو پست قبلی گفتید چی رو خواستم بگم اینکه اصلا فرض بر اینکه این خانمها به قول شما به هیچ دردی نمی خورند یه باره بفرمایید نیست و نابودشون کنید راحت شید خوبه

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: انَّ لِلرَّجُلِ حَقّاً علی امْرَئِتِهِ، اذا دَعاها تَرْضیهِ وَ اذا امَرها لا تَعْصیهِ وَ لا تُجاوِبُهُ بِالْخَلافِ وَ لا تُخالِفُهُ...مرد بر زن حقی دارد، وقتی وی را خواند جواب مثبت دهد، و وقتی وی را دستوری داد اطاعت کند و جواب منفی ندهد و با وی به مخالفت برنخیزد.

شکر نعمات الهی بر هر کسی واجب است. موهبت وجود شوهری که مکمل زندگی زن شود، و او را از گناه و معاصی باز دارد، نیز نعمتی بزرگ است و وظیفه زن این است که برای این نعمت و نیز زحماتی که همسرش برای او متحمل می شود، شاکر باشد.
قال الصادق علیه السلام: خَیرُ نِسائِکمْ الَّتی انْ اعْطِیتْ شَکرَتْ وَ انْ مُنِعَتْ رَضِیتْ.
بهترین زنان شما آنانند که اگر به آنها چیزی عطا شود شکر می گزارند و اگر از آن عطاها منع شوند راضی می باشند.
بلی بدترین زنان آنانند که نیکی های شوهر را فراموش کنند.
قال الصادق علیه السلام: ایما امْرَئَةٍ قالَتْ لِزَّوْجِها ما رَأَیتُ قَطُّ مِنْ وَجْهِک خَیراً فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُها.
هر زنی به شوهر خود بگوید هیچگاه از تو خیری ندیده ام، اعمال نیکش نابود می شود.

[=IranSans]اصولًا جلب رضایت شوهر، از وظایف مهم زن به حساب می آید.
[=IranSans]
قال الباقر علیه السلام: وَ لا شَفیعَ لِلْمَرْئَةِ انْجَحُ عِنْدَ رَبِّها مِنْ رِضا زَوْجِها.
[=IranSans]شفاعت کننده ای برای زن، که شفاعتش نزد خداوند مورد پذیرش باشد، چون رضایت شوهرش نیست.[=IranSans]لذا ناراحت کردن و آزار دادن همسر حرام و گناه بوده و شدیدترین عقوبتها را به همراه خواهد داشت و البته اولین کسی که از این عمل زشت لطمه خواهد دید، خود زن خواهد بود. زندگی با صفا بر وی بسان جهنم تلخ می گردد، رحمت الهی را از خود دفع می کند و در قیامت نیز عذابی دردناک در انتظار عمل قبیح اوست.

به این روایات توجه کنید:[=IranSans]قال رسول الله صلی الله علیه و آله: مَنْ کانَ لَهُ امْرَئَةٌ تُؤْذیه لَمْ یقْبَلِ اللَّهُ صَلاتَها وَ لا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِها حتّی تُعینَهُ وَ تُرْضِیهُ، وَ انْ صامتِ الدَّهْرَ وَ قامَتِ اللَّیلَ وَ اعْتَقَتِ الرِّقابَ وَ انْفَقَتِ الْامْوالَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ کانَتْ اوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ،... وَ عَلَی الرَّجُلِ مِثْلُ ذلِک الْوِزْرِ وَ الْعَذابِ اذا کانَ مُؤذِیاً ظالِماً.[=IranSans]زنی که همسرش را آزار می دهد، خداوند نماز آن زن و نه هیچ عمل حسنه ای از او نمی پذیرد مگر اینکه شوهرش را یاری و راضی نماید، هر چند تمام روزها را روزه بگیرد و شبها را نماز بخواند و بنده آزاد کند و اموال در راه خدا انفاق کند. و نیز اولین کسی است که وارد آتش می شود.

البته مرد نیز اگر زن را اذیت کند و ظلم نماید همین وزر و عذاب را دارد.[=IranSans]و نیز از آن حضرت است که فرمود:[=IranSans]وَیلٌ لِامْرَأَةٍ اغْضَبَتْ زَوْجَها وَ طُوبی لِامْرَأَةٍ رَضِی عَنْها زوجُها.[=IranSans]وای بر زنی که شوهرش را به خشم آورد و خوشا به حال زنی که شوهرش از وی راضی است.[=IranSans]و امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:[=IranSans]مَلْعُونةٌ مَلْعُونَةُ امْرَئَةٌ تُؤذی زوجَها و تَغُمُّهُ، وَ سَعیدَةٌ سَعیدَةٌ امْرَئَةٌ تُکرِمُ زَوْجَها وَ لا تُؤْذیهِ وَ تُطیعُهُ فی جَمیعِ احْوالِهِ.ملعون است، ملعون است زنی که شوهرش را بیازارد و محزون کند، و سعادتمند است، سعادتمند است زنی که شوهرش را اکرام کند و آزارش ندهد و در همه حال مطیع وی باشد.

اللیل والنهار;1000301 نوشت:
اصولًا جلب رضایت شوهر، از وظایف مهم زن به حساب می آید
جلب رضایت شوهر در چه چیزی؟
در اسلام که زن حتی وظیفه ندارد یک لیوان آب دست شوهرش بدهد! مرد باید برای زن خدمتکار بگیرد بزرگوار
هیچکدام از این کارهایی که زنها دارند در خانواده برای شوهرشان انجام می‌دهند اسلامی نیست، بلکه منتی است که بر سر شوهر می‌گذارند!

اللیل والنهار;1000301 نوشت:
و در همه حال مطیع وی باشد
این مطیع بودن هم که در روایات زیاد دیده می‌شود، فقط به رابطهء جنسی و اجازه گرفتن برای خروج از منزل مربوط است

خباء;1000093 نوشت:
یعنی این شدت و ضعف برابری آنها را در توان و انتظار از بین نمی برد. و زن و مرد برابر هستند.
اما این شدت و ضعف میتواند سرنوشت انها را متقاوت کند
مثلا باعث شود زنان بیشتری بهشتی شوند
درست متوجه نشدم
اگر امتحان دو گروه (زن و مرد) یا شدت و ضعف این امتحان متفاوت باشد همین یعنی تبعیض!

اگر بگوئید در مقابل "سختی بیشتر مرد" ، "ضعف غقلی زن" قرار دارد، یعنی اگر خدا از مرد 80 درصد انتظار دارد و از زن 50 درصد، از طرف دیگر مرد چون 80 درصد توانایی دارد مقاومتش در برابر گناهان هم 30 درصد بیشتر از زن است و ممکن است زنی بخاطر همین 30 درصد توانایی کمتر، وارد جهنم شود. این حرف شما قابل قبول نیست

چون وقتی گفته می‌شود خداوند از کسی 50 درصد انتظار دارد، یعنی اگر کاری سختی‌اش فرضاً 60 درصد بود دیگر خداوند از این شخص انتظار ندارد. لااقل آن 10 درصد را. پس اگر این شخص در حیطهء آن 10 درصد خطایی مرتکب شود گناهی بر او نخواهد بود که بخواهد به واسطهء ان به جهنم برود

Reza-D;1000308 نوشت:
جلب رضایت شوهر در چه چیزی؟
در اسلام که زن حتی وظیفه ندارد یک لیوان آب دست شوهرش بدهد! مرد باید برای زن خدمتکار بگیرد بزرگوار
هیچکدام از این کارهایی که زنها دارند در خانواده برای شوهرشان انجام می‌دهند اسلامی نیست، بلکه منتی است که بر سر شوهر می‌گذارند!

این مطیع بودن هم که در روایات زیاد دیده می‌شود، فقط به رابطهء جنسی و اجازه گرفتن برای خروج از منزل مربوط است

امیدوارم پستهای بنده تایپک رو از موضوع اصلی دور نکنه اما در جواب سوالات شما یه جا یه مطلبی میخوندم شاید جالب باشه

مردان، زنان مطیع را ترجیحمی دهند تعابیر زنان مجرد چنین ادامه می یابد. در درجه اول مردان موجوداتی غیر قابل اعتماد و در درجه دوم بسیار ترسو هستند. زنان معتقدند که مردها اصولاً می خواهند با زنان سفیدرو و خوش مشرب و باهوش ملاقات داشته باشند، اما هنگامی که صحبت ازدواج به میان می آید پاسخ آنها منفی است. آنها ترجیح می دهند که به جای زن، آشپزخانه داشته باشند. اما مردان قضیه را به این صورت نمی بینند.

پروفسور «هنری هیگینز» Henry Higginsاین مطلب را با ظرافت در شعر «محبوب زیبای من» مطرح ساخته است: «چرا یک زننمی تواند شباهت بیشتری به مرد داشته باشد؟» اما مردان امروز خشمگینانه می پرسند: چرا زنان می خواهند به مردان شباهت داشته باشند؟
آنها ترجیح می دهند که یک زن واقعا یک زن باشد و مفهوم این مطلب برای آنان این است که یک زن باید در آشپزخانه باشد.
«اودی گوپال» Uday Gopalچهل و هفت ساله که صاحب یک شرکت تعاونی و متأهل است، خط بطلانی بر تمام این مسایل می کشد و معتقد است که زنان به بهانه اینکه نمی توانند شریکی برای زندگی خود بیابند، در حقیقت می خواهند از بار مسؤولیتهای زندگی متأهلی شانه خالی کنند.

او اظهار می دارد: «زنان از رفتن به آشپزخانه و نگهداری از بچه که وظیفه اصلی آنهاست بیزارند.»این دقیقا همان نکته ای است که باعث رنجش زنها می شود. آنها ادعا می کنند که می توانند به طور همزمان و با موفقیت کامل، هم به امور خانه و هم به امور اداری خویش رسیدگی نمایند. اما مردان همیشه با پیش فرضهای خود، آنها را در این زمینه ناتوان می دانند.

شاید همین نکته است که «گوپتا» را به این نتیجه می رساند که «مردان زنان مطیع را ترجیح می دهند.» مردان به خودی خود، در موقعیت بالاتری قرار دارند و می خواهند که با همین موقعیت به ادامه زندگی بپردازند.صحبت از اعتبار ارزشهای کهنه به میان می آید، «رانتا راجیه» کارگردانی از اهالی بمبئی اظهار می دارد: «من آموخته ام که ذکاوت خود را از مردان مخفی کنم، چرا که در غیر این صورت آنها از من رویگردان خواهند شد.»

زمانی که مرد به خانه می آید و درمی یابد که همسر او در یک گردهمایی تجاری شرکت داشته و نیمه شب به خانه باز می گردد و تنها صحبت از اعتماد به نفس خود و عقد قراردادهای یک میلیون دلاری می کند، این عوامل، مرد را بر آن می دارد که در مقابل آینه ایستاده و از خود سؤال کند که مرد کیست؟

به این ترتیب جای تعجب نیست که ببینیم «چاندنی پاتل»، کارمند سی و هفت ساله ای از احمدآباد خود را در این سن هنوز هم تنها می یابد و می گوید: «تمام خواستگاران من اکنون با زنهایی ازدواج کرده اند که مادر فرزندان آنها بوده و به خوبی آشپزی و خانه داری می کنند.»
به نظر می رسد که ترقی زنان بیش از آنکه باعث خوشحالی باشد، مسبب ناراحتی و انزجار بوده است. «راجیه» ادامه می دهد که «اگر تو از زیبایی برخوردار باشی، کارها آسانتر خواهد شد، چرا که مردان می دانند با چهره زیبا چه برخوردی داشته باشند، اما دانش و ذکاوت دردی از تو دوا نخواهد کرد.

مادر من معتقد است که هرگز نباید به من اجازه تحصیل می داد.»در حقیقت ایفای هر نقش دیگری که بدون در نظر گرفتن موقعیت مردان صورت می گیرد، ایجاد ابهام و شک خواهد کرد. برای مثال، زنان اجازه دارند، حساب و کتاب بازار را بدانند، اما نه مفهوم «بورس سهام و ارز.»

خواستگاری که به منزل «آرچانا شوکلا» Archanashukla مراجعه کرده بود، پس از اینکه دریافت این دختر از تحصیلات بسیار بالایی برخوردار است، به قدری پریشان شد که در حالتی بی تصمیم و نگران از او خواست تا مدرک دکترای خود را به او نشان دهد.

در حقیقت مردان مشخصاتی را که در مورد خودشان بسیار بااهمیت می دانند و بدان توجه بسیاری دارند، در مورد زنان نادرست و منفور می شمارند. چنان که رییس یک آژانس تبلیغاتی که مرد مجرد افسرده ای است و تمایلی به ذکر نام خود ندارد، می گوید: «استقلال، پرخاشگری و اقتدار به جزیی از زنان موفق تبدیل می گردد.» او بی توجه به اینکه زنان از وجود این معیارهای دوگانه خشمگین می شوند، نتیجه تأسف باری از این قرار می گیرد که «از آنجا که زنان نمی توانند هویتی دوگانه داشته باشند، یار و همراه در منزل و پرخاشگر در محیط خارج، لذا ناگزیر باید با مردانی بی اراده یا به عبارتی عروسکهای خیمه شب بازی ازدواج کنند و یا اینکه برای همیشه مجرد باقی بمانند.»

مسلم;1000094 نوشت:
مرد حتی اگر نسبت به زنی احساسی نداشته باشد از او لذت می برد
اشتباه است!

1 - گروهی از مردها تا زمانی که به زنی احساس نداشته باشند (احساس عاطفی) نه فقط از او لذت نمی‎برند، بلکه حتی نسبت به او تحریک هم نمی‌شوند

2 - این

"احساس داشتن" که فرمودید دو گونه است. یکی احساس عاطفی است و یکی میل داشتن است
این میل داشتن در هر دو مشترک است و هیچ مرد یا زنی تا وقتی به جنس مخالف میل نداشته باشند، علاقه‌ای هم به رابطه با او ندارند

3 - زنانی هم که بحث حلال و حرام برایشان مهم نباشد همین که از مردی خوششان بیاید (خوش آمدن از نظر جنسی) برای اینکه با او رابطه ایجاد کنند برایشان کافی است

4 - نمی‌شود این را کامل در تاپیک عمومی باز کرد، اما اگر می‌بینید برقراری رابطه که برخلاف میل باشد، در زن شکل تجاوز به خود می‌گیرد اما در مرد نه، به دلایلی مانند فیزیولوژی آنها و همچنین فرهنگی است که تفکر این دو با آن شکل گرفته و شرایطی که رابطه دارد در آن اتفاق میفتد وابسته است. مثلاً یک زن مذهبی ممکن است حتی اگر به مردی مایل باشد، هرگونه دست درازی مرد به خود را با شدیدترین حالت پاسخ بدهد، اما زن دیگری.... جای طرحش نیست!

مسلم;1000094 نوشت:
اگر صرف ارتباط جنسی فقط موضوعیت داشت کسی دنبال ازدواج دائم نمی رفت
رابطهء خارج از ازدواج حرام اعلام شده و عاقبتش سوختن در آتش جهنم گفته شده و فرهنگ جامعهء ما نیز بر اساس همین باور شکل گرفته است
شما اینها را حذف کنید و روابط را آزاد اعلام کنید، آن وقت ببینیم میزان ازدواج‎های دائم چقدر خواهد بود

اتفاقاً یکی از ایرادهایی که در تاپیک

"عیب اسلام در مقابل عیب غرب" قرار است پیگیری کنم همین است که چون اسلام ازدواج را اجباری کرده، ممکن است دختری یا پسری و یا هر دو که می‌خواهند وارد رابطه شوند، قصدشان ازدواج نباشد اما چون راه دیگری ندارند با هم ازدواج کنند و به همین دلیل خیلی از ازدواج‌های ما بر پایهء عشق نیست. و دلیلش هم همین تفکر شما مذهبی‌های عزیز است که می‌فرمائید:
مسلم;1000094 نوشت:
اما نیازمندی به پیوند عاطفی با یک زن است که نقش مهمی در تشکیل یک خانواده دارد
البته می‌دانم منظور شما از این جمله این بود که هر مردی به رابطه با "یک زن" نیاز دارد
اما باز می‌دانم که شما روحانیون عزیز ملاک دوست داشتن جنس مخالف را فقط همین می‌دانید که جنس مخالف باشد
یعنی همین که یک انسانی زن باشد، باید منِ مرد او را دوست داشته باشم!
در حالیکه ازدواج حقیقی بر پایه عشق صورت می‌گیرد. چیزی که شما می‌خواهید زوری آن را بوجود بیاورید!

مسخره ترین جمله‌ای که در تمام عمرم شنیدم این بوده:
انتخاب عاقلانه، زندگی عاشقانه!

نمی دانم درست می بینم یا نه!happy
اما احساس می کنم بحث از برتری تکوینی مرد دارد به برتری حقوقی زن کشیده میشود!

اللیل والنهار;1000314 نوشت:
در حقیقت مردان مشخصاتی را که در مورد خودشان بسیار بااهمیت می دانند و بدان توجه بسیاری دارند، در مورد زنان نادرست و منفور می شمارند. چنان که رییس یک آژانس تبلیغاتی که مرد مجرد افسرده ای است و تمایلی به ذکر نام خود ندارد، می گوید: «استقلال، پرخاشگری و اقتدار به جزیی از زنان موفق تبدیل می گردد.» او بی توجه به اینکه زنان از وجود این معیارهای دوگانه خشمگین می شوند، نتیجه تأسف باری از این قرار می گیرد که «از آنجا که زنان نمی توانند هویتی دوگانه داشته باشند، یار و همراه در منزل و پرخاشگر در محیط خارج، لذا ناگزیر باید با مردانی بی اراده یا به عبارتی عروسکهای خیمه شب بازی ازدواج کنند و یا اینکه برای همیشه مجرد باقی بمانند.»
خیلی خوب بود خواهر گرامی، بخصوص بخشی که نقل قول کردم
این را من خودم به واسطهء اینکه مدتی در بازار بودم به وضوح دیده‌ام و حتی همین الان که در شرکت کار می‌کنم می‌بینم که زنان شاغل عمدتاً رفتاری مردانه پیدا کرده‌اند

جالب اینکه برخی از خانمهای همکار من بعد از مدتی که سر کار هستند و همیشه هم بدون آرایش بوده‌اند، جدیداً شروع به آرایش صورت خود کرده‌اند!
نگاه کوته بینانه می‌شود که زیاد هم می‌شنوم این است که بگوئیم چون یک مدت آزاد بوده‌اند از راه به در شده‌اند!

اما اگر دقیق به موضوع نگاه کنیم، حقیقت این است که این خانمها دارند دنبال هویت خودشان می‌گردند
رفتار این زنها در هیاهوی شرکت و اداره، رفتارشان مردانه و خشن شده است و حالا دارند دنبال لطافت گمشدهء خود می‌گردند

از مطلب خوبی که نوشتید تشکر می‌کنم. اما پرسشم همچنان باقی است
وقتی اسلام می‌گوید زنها حتی وظیفه ندارند یک لیوان آب دست شوهر بدهند، چگونه انتظار دارد که لطافت و هنر زنانهء این زنها، تاثیری روی مردها بگذارد؟

مسلم;1000317 نوشت:
نمی دانم درست می بینم یا نه!happy
اما احساس می کنم بحث از برتری تکوینی مرد دارد به برتری حقوقی زن کشیده میشود!

حق با شماست استاد
طبیعت مباحث است که در لابلای پرسش و پاسخ‌ها گاهی از مسیر منحرف می‌شود
لطفاً شما بحث را مدیریت کنید @};-

[="Tahoma"]

Reza-D;1000264 نوشت:
1 - این را قبول دارم
2 - این مشکلش از خود خانمهاست که با کمترین حقوق راضی به کار کردن می‌شوند
3 - موافق نیستم. نمونه‌اش خانمهای تکواندو کار مثل کیمیا علیزاده و کاراته کار مثل حمیده عباسعلی هستند که همه آنها را می‌شناسند
4 - سیاست به گونه‌ای است که مردها بیشتر به آن گرایش دارند و زنها کمتر

اما نکته‌ای را هم من به شما بگویم. تعداد دانشجویان زن بیشتر است یا مرد؟ شما هم می‌دانید که تعداد زنان دانشجو بیشتر است
در سال 97 طبق آمار سازمان سنجش، 59/24 درصد دانشجویان را زنان تشکیل می‌دهند و شما خانمها هم بارها و بارها این برتری را به سر ما کوبیدید!

حال سوالم از شما و سایر خانمها این است:
وقتی در یک آمار تعداد شما خانمها بیشتر باشد، این را نشان برتر بودن خودتان و توانایی بیشتر زنان می‌دانید و نه تبعیض علیه مردها. نمونه‌اش درصد دانشجویان کشور
اما اگر در آماری تعداد مردها بیشتر باشد، این را پای برتر بودنِ مردها نمی‌نویسید و می‌گوئید حتماً تبعیضی بوده وگرنه توانایی ما با مردها برابر است. نمونه‌اش مثال‌هایی که شما یده‌اید. سوالم خیلی واضح است. آیا اینگونه قضاوت کردن منصفانه است؟

.
۱ خدا رو شکر که خودتونم قبول دارید
۲ این که تقصیر خودشونه ک نمیشه حرف .گاهی شرایط زندگی یه جوریه که مجبووووووووور میشن ب کمترین ها قانع باشن
۳ این دو تا بزرگواری که نام بردید دو تا از اون همه خانوم هست ک برای کشورمان در حوزه های ورزشی افتخار افرینی کردند
۴ ربطی ب گرایش. ندارن ‌بازم اگه پا جلو بزارن در این زمینه راه ب جایی نمیبرن
حتی تو صدا و سیما هم توجه کنید .مجری ها .اکثرا اقایون هستند
اینکه امار‌خانوم ها در تحصیل بیشتر از اقایونه صرفا ب خاطر وقت و عمرشونه که بیهوده حروم نشه
کدوم امار نشون میده که علم و تخصص این خانم ها در اجتماع ب کار گرفته شده

[="Tahoma"]بزارید با یه مثال ساده بگم .
اگه قرار باشه یه خونه ساخته بشه .بیشتر تمایل دارند مهندس ساختمون خانوم باشه یا اقا
خب معلومه اقا
حالا اگر مهندس اقا در دسترس نبود چی؟
هیچی
کار رو ب اوس علی میسپرن .میگن .تجربه اش بیشتر ه

مهر...;1000336 نوشت:
بزارید با یه مثال ساده بگم .
اگه قرار باشه یه خونه ساخته بشه .بیشتر تمایل دارند مهندس ساختمون خانوم باشه یا اقا
خب معلومه اقا
حالا اگر مهندس اقا در دسترس نبود چی؟
هیچی
کار رو ب اوس علی میسپرن .میگن .تجربه اش بیشتر ه

سلام علیکم

علت این گزینش جنسیت نیست ، شما اجرای میلیاردها تومن سرمایه رو در اختیار هر کسی خواه مرد باشد یا زن میگذارید ؟ طبیعتا نه

حال این شرایط رو در نظر بگیرید
اگر خانمی شرکت اجرایی مهندسی داشته باشه با رزومه کاری مرتبط و مشخص و آقایی هم همینطور
در این شرایط چون مساله توانمندی و توانایی اجرای کار حل میشه و شرایط از این حیث برابره
گزینه بهتر ، گزینه کم هزینه تر با کارکرد بهتره .

اینها دلالت بر برتریت نمیکنند . مسائل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی گاهی اقتضایاتی رو بر جوامع تحمیل میکنند که ثابت نیستند و قابل اعتنا بعنوان برتریت جنسیتی نیستند .

[="Teal"]

Reza-D;1000023 نوشت:
سلام به همه

صبر کنید...


شما چند ملاک از برتری خانمها بگوئید لطفاً
چند ملاک هم بگوئید که نشان از برتری انسانی داشته باشد، فارغ از زن و مرد بودن

سلام ...
من آخر هفته دسترسی به نت نداشتم و هنوز نظرات بقیه دوستان و ادامه بحث رو نخوندم اما جواب سوال شمارو میدم اگر نکته ای موند در ادامه جواب میدم ...
اگر اینطور بخواید حساب کنید هر استعدادی که در خانمها وجود داشته باشه و در آقایون خیر،میشه جز ملاکهای برتری شون
برای مثال:
ارتباط بین دو نیم کره مغز، در زنان حدود 15 درصد بیشتر از مردان است. زنان بین دو نیم کره مغز، ارتباط بهتری برقرار می سازند و توانایی بیشتری در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای در یک زمان را از خود نشان می دهند.
ارتباط بین دو نیم کره مغز در مردان کمتر از زنان است؛ توانایی مردان در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای هم زمان، از زنان کمتر است.
یا اینکه خانم ها جزئی نگرند یا توانایی شون در انجام دادن کارهایی که ظرافت خاصی داره و...
اما ملاک برتری انسانی!
نوع دوستی،کمک به دیگران و نیکوکاری ،وفای به عهد و خوش خلقی،پرهیز از تمسخر دیگران،دل نشکستن،آزار نرساندن،همدردی با دیگران،چیزی را برای خود می پسندیم برای دیگران هم بپسندیم،متواضع بددن و فروتنی،محبت کردن،حفظ احترام و...[/]

Reza-D;1000312 نوشت:
درست متوجه نشدم
اگر امتحان دو گروه (زن و مرد) یا شدت و ضعف این امتحان متفاوت باشد همین یعنی تبعیض!

اگر بگوئید در مقابل "سختی بیشتر مرد" ، "ضعف غقلی زن" قرار دارد، یعنی اگر خدا از مرد 80 درصد انتظار دارد و از زن 50 درصد، از طرف دیگر مرد چون 80 درصد توانایی دارد مقاومتش در برابر گناهان هم 30 درصد بیشتر از زن است و ممکن است زنی بخاطر همین 30 درصد توانایی کمتر، وارد جهنم شود. این حرف شما قابل قبول نیست

چون وقتی گفته می‌شود خداوند از کسی 50 درصد انتظار دارد، یعنی اگر کاری سختی‌اش فرضاً 60 درصد بود دیگر خداوند از این شخص انتظار ندارد. لااقل آن 10 درصد را. پس اگر این شخص در حیطهء آن 10 درصد خطایی مرتکب شود گناهی بر او نخواهد بود که بخواهد به واسطهء ان به جهنم برود

منظورم این است که هیچ سختی و تکلیفی نیست مگر اینکه توان انسان بیشتر از ان است.

مثلا اگر سختی مردی 80 است قطعا آن مرد توان 100 دارد و می تواند از پس آن سختی برآید. و لذا خداوند انتظارش به اندازه ی توان آن مرد ( یعنی 100 ) است.
پس انتظار خداوند برابر است با توان آن مرد. ( 100 = 100 )
و همیشه سختی ها و امتحان ها همیشه کمتر از 100 است.

اما سوال اینجاست که کمتر از 100 یک بازه است که از صفر شروع می شود و تا 99 ادامه پیدا می کند. ( 0 تا 99

در این حالت حتی بین خود مردها و بین خود زنها اختلاف وجود دارد در سختی ها و امتحان ها.

مثلا یک زن 80 درصد سختی دارد
و یک مرد 50 درصد سختی دارد.
و توان هر دو 100 است.

اما مسئله اینجاست که آنها از روی اختیار یک جایی از نفس تبعیت می کنند. من می گویم هر کسی قیمتی دارد.
مثلا مرد بالا اگر 40 درصد سختی می دید بهشتی می شد ولی با 50 درصد سختی شل می شود و هواپرستی اختیار می کند و جهنمی میشود.
مثلا زن بالا اگر 90 سختی می دید جهنمی میشد اما 80 درصد سختی دید و لذا بهشتی شد.

این نوع تفاوت ها، در توان هر دو هست اما باز هم باعث شد یکی جهنمی شود و یکی بهشتی شود چون هر کسی قیمتی دارد.
یکی با 10 میلیون دین را به دنیا می فروشد و یکی با 10 میلیارد.

پس بازه 0 تا 99 همان شدت و ضعف است اما باعث نمیشود ان زن و مرد برابر نباشند.
مثلا خدا عقل مردها را دارای توان 40 قرار می دهد
و عقل زنها را دارای توان 30 قرار می دهد
و بر دوش هر دو یک تکلیف می گذارد که نیازمند 20 درجه توانمندی است.

در این مثال زنها 10 درجه ضعیف تر هستند ولی 10 درجه از تکلیف قوی تر هستند.
اما ممکن است همین زنها به خاطر همین 10 درجه کمتر، جهنمی شوند. بدون اینکه تکلیفشان خارج از توانشان بوده باشد یا مجبور به ان شده باشند.

مهر...;1000336 نوشت:
بزارید با یه مثال ساده بگم .
اگه قرار باشه یه خونه ساخته بشه .بیشتر تمایل دارند مهندس ساختمون خانوم باشه یا اقا
خب معلومه اقا
حالا اگر مهندس اقا در دسترس نبود چی؟
هیچی
کار رو ب اوس علی میسپرن .میگن .تجربه اش بیشتره

من اگر مهندس ساختمان آقا هم دم دستم باشه کار رو میدم به اوس علی که تجربه اش بیشتره!! واقعا اینقدر در ساختمان سازی و شهرسازی مهندسان بیسواد دیده ام که به همه بدبین شده ام، چون خودم هم دیپلم نقشه کشی دارم می توانم مهندسی های غیر تخصصی را تشخیص دهم.
مگر اینکه یک مهندس با تجربه ببینم، چون به نظر من تجربه خودش عامل بسیار مهمی است.

در هر صورت به نظرم این جا بحث جنسیت و برتری نیست، بحث اعتماد است؛ و این اعتماد بستگی به رشته ای دارد که قرار است متخصصین آن رشته کار کنند؛ مثلا من در رشته هایی که کار نیازمند تسلط و اعتماد به نفس قوی و عدم ترس باشد مثل همین ساختمان سازی، مهندسی راه، و عمل های جراحی، رانندگی و مانند آن واقعا به مردها بیشتر اعتماد دارم، اما در مقابل به کارهایی که نیاز به نگرش ها جزئی باشد، جای ترس نیست بلکه جای ظرافت است، اعتمادم به متخصص زن بیشتر است.

با سلام و احترام آقا رضای عزیز

Reza-D;1000316 نوشت:
رابطهء خارج از ازدواج حرام اعلام شده و عاقبتش سوختن در آتش جهنم گفته شده و فرهنگ جامعهء ما نیز بر اساس همین باور شکل گرفته است
شما اینها را حذف کنید و روابط را آزاد اعلام کنید، آن وقت ببینیم میزان ازدواج‎های دائم چقدر خواهد بود

اتفاقاً یکی از ایرادهایی که در تاپیک "عیب اسلام در مقابل عیب غرب" قرار است پیگیری کنم همین است که چون اسلام ازدواج را اجباری کرده، ممکن است دختری یا پسری و یا هر دو که می‌خواهند وارد رابطه شوند، قصدشان ازدواج نباشد اما چون راه دیگری ندارند با هم ازدواج کنند و به همین دلیل خیلی از ازدواج‌های ما بر پایهء عشق نیست. و دلیلش هم همین تفکر شما مذهبی‌های عزیز است

Reza-D;1000316 نوشت:
شما روحانیون عزیز ملاک دوست داشتن جنس مخالف را فقط همین می‌دانید که جنس مخالف باشد
یعنی همین که یک انسانی زن باشد، باید منِ مرد او را دوست داشته باشم!
در حالیکه ازدواج حقیقی بر پایه عشق صورت می‌گیرد. چیزی که شما می‌خواهید زوری آن را بوجود بیاورید!

حقیقتش می خواستم اشکالاتی که بر سخنان بنده گرفته اید را به صورت مفصل پاسخ بدهم اما دیدم در این صورت خودم گام مهمی در خروج تاپیک از موضوعش برداشته ام، اما فکر می کنم در مورد سخنان بنده سوء تفاهمی پیش آمده فقط این را برطرف کنم که منظور بنده از نیاز زن و مرد اصلا در فضای ازدواج و رعایت حکم شرعی نبود؛ ساختار زن ومرد به گونه ای است که به هم نیاز دارند، یعنی اصلا کار به حکم شرع ندارم اگر یک مردی بتواند هر روز را با زن جدیدی بگذارند باز هم همه نیاز او برطرف نمیشود، مرد دوست دارد که یک همدم و همسر از جنس زن داشته باشد، کسی که با او حرف بزند، مسافرت برود، خاطره بسازد و آنها را مرور کند و...

ضمن اینکه بنده در خصوص اینکه زندگی باید با عشق آغاز بشود و یا بدون عشق ابراز نظری نکردم، بنده قطعا به این سخن که به صرف جنس مخالف بودن باید کسی را دوست داشت معتقد نیستم!

Reza-D;1000316 نوشت:
این "احساس داشتن" که فرمودید دو گونه است. یکی احساس عاطفی است و یکی میل داشتن است، این میل داشتن در هر دو مشترک است و هیچ مرد یا زنی تا وقتی به جنس مخالف میل نداشته باشند، علاقه‌ای هم به رابطه با او ندارند...
4 - نمی‌شود این را کامل در تاپیک عمومی باز کرد، اما اگر می‌بینید برقراری رابطه که برخلاف میل باشد، در زن شکل تجاوز به خود می‌گیرد اما در مرد نه، به دلایلی مانند فیزیولوژی آنها و همچنین فرهنگی است که تفکر این دو با آن شکل گرفته و شرایطی که رابطه دارد در آن اتفاق میفتد وابسته است. مثلاً یک زن مذهبی ممکن است حتی اگر به مردی مایل باشد، هرگونه دست درازی مرد به خود را با شدیدترین حالت پاسخ بدهد، اما زن دیگری.... جای طرحش نیست!

این مسئله را بنده از خودم نگفتم، از کتب روانشناسی نقل کردم؛ اما در هر صورت فکر می کنم مفهوم آن بدیهی باشد، فرقی نمی کند شما به جای واژه احساس، میل بگذارید، همان مقصود من است؛ مثلا شما اگر از یک مردی که قید و بند دینی و اخلاقی ندارد به یک کوچه و خیابان ببرید و بپرسید که در این فلان خیابان به کدام زن میل دارد می گوید به همه! اما در خصوص زنان این صدق نمی کند، یعنی اگر از یک زن معمولی که خیلی قید و بند دینی هم ندارد این سوال را بپرسید نمیگوید همه! این تفاوت بدیهی است.
اصلا به همین خاطر مرد بعد از ازدواج به تعدد میل دارد اما زن ها عموما خیر! یعنی شما اگر از 100 مردی که کاملا از زنانشان راضی هستند بپرسید که فارغ از ترس از همسر و دیگران آیا مایل به تعدد زوجات هستید؟ پاسخ 90 درصد مثبت است، اما اگر همین سوال را از 100 زنی که از شوهرانشان کاملا راضی هستند بپرسید شاید کمتر از 5 نفر پاسخ مثبت دهند، این هم شاید!
در هر صورت این تفاوت ها هست اگرچه هیچکدام بر برتری دلالتی ندارد

Reza-D;999448 نوشت:
سلام
از کارشناس محترم و کاربران عزیز می‌خواهم به من اثبات کنند که واقعاً زن با مرد برابر است
نکاتی را در اثبات برتری مرد نسبت به زن عرض می‌کنم، لطفاً آنها را رد کرده و خلافش را اثبات کنید

1 - قدرت جسمی مردها
تردیدی نیست که از نظر جسمی زن نسبت به مرد ضعیف‌تر است. البته ممکن است مردی ضعیف و یا زنی بسیار قوی را پیدا کنید، اما نوعاً جنس زن از جنس مرد ضعیف‌تر است. به همین دلیل بیشتر کارهای سخت و دشوار را این مردها هستند که انجام می‌دهند

2 - دفاع مرد از زن
در خطرات همیشه این مرد است که از زن دفاع می‌کند. تقریباً غیرممکن است که شما ببینید خطری خانواده‌ای را تهدید کرده و مرد خانواده برود پست سر زنش پنهان بشود بلکه همیشه این زن است که خود را پشت سر مرد پنهان می‌کند

3 - کم طاقت بودن زن از نظر روحی
زنها در مواقع ناراحتی کم طاقت هستند و خیلی زودتر از مردها می‌شکنند. در حالیکه مردها خیلی بهتر می‌توانند از خود مقاومت نشان بدهند و در برابر غم و ناراحتی مقاومتر هستند. حتی به همین دلیل به مردها می‌گویند شما به خواستگاری زنها بروید چون مرد اگر پاسخ نه بشنود راحت‌تر کنار می‌آید اما زن اگر پاسخ رد بشنود روحیه‌اش تخریب می‌شود

4 - تکیه گاه بودن مرد
زنها وقتی می‌خواهند درمورد ازدواجشان صحبت کنند یکی از تکیه کلامهایشان که از احساس درونی آنها نشأت می‌گیرد این است که می‌خواهم یک تکیه‌گاه داشته باشم. یعنی خانمها به این موضوع معترف هستند که در زندگی مشترک به مرد تکیه می‌کنند. اما مرد به خودش متکی است. نه تنها خودش به خودش متکی است که تازه زن را هم به خود تکیه می‌دهد. در واقع زنها نه فقط از نظر جسمی و روحی که در موارد 1 و 3 گفته شد از مرد ضعیف‌تر هستند، که از نظر عاطفی و زندگی مشترک نیز خود را به مرد تکیه می‌دهند

5 - رفع نیازهای زن توسط مرد
بطور معمول این مرد است که غذا، لباس، مسکن و سایر هزینه‌های زن را تأمین می‌کند. به نوعی می‌شود گفت زنها برای رفع نیازهای خود به مردها وابسته هستند و به تنهایی نمی‌توانند نیازهایشان را برطرف کنند

درود

1- قدرت جسمی دلیل بر برتر بودن نیست بلکه برای حمالی ( حالا بگیم بار بریb-) ) بیشتر است و مختص انسان هم نیست
چرا انسان از فیل و گاو خر کار می کشد چون زورشان از انسان بیشتر بوده happy

یک نمونه دیگر اقایی دبیر شورای نگهبان است قدرت جسمی وی از بچه 7 ساله هم شاید کمتر است ولی چه گردن کلفت هایی در برابر او برای نان و نام گردن خم نمی کنند ؟

برای بندهای دیگری هم که ذکر کرده اید کم و بیش با همین فرمان می توان دلیل آورد

نگاه شما به زن نگاه سنتی چند هزار ساله و از رده خارج است

امروزه معیار های برتر بودن تغییر کرده همانگونه که دانش و صنعت تغییر کرده

برتری انسان به چیزی است که در کاسه سر او جای گرفته نه ماهیچه هایی که روی بازوی او نشسته و گر نه چه فرقی با گوریل دارد ؟

برتری و ارزش انسان ( زن یا مرد ) به سودمندی وی برای جامعه است به رعایت حقوق دیگران است به مردم نیازردن است به پذیرفتن حرف حق است

آنگونه که شما نوشته ای دیگران هم می توانند از زاویه دیگر بنویسند برای نمونه

اگر زن زور بازوش کمتر از مرد است در عوض عواطف و مهر و وفاداری او بیشتر مرده

آیا این بر تری نیست ؟

یک کودک یک ماهه را یک هفته بدین دست پدرش آیا می تواند او را این هفته تحمل کند یا ترو خشک ؟

آیا این بی طاقتی و بی سلیقگی برتری است ؟
جوانی که زورش به اندازه ی هفت نفر است ولی می رود در کوچه بازار مرد آزاری دزدی قتل آدم ربایی تجاوز

این جون چه برتری دارد ؟ از حیوان هم کمتر است چه برسد به زن

گاوان و خران بار بردار

به زآدمیان مردم آزار

زن و مرد دو بال یکسان پرواز انسانیت هستند آیا اگر یک بال کوتاه و بال دیگر بلند باشد ( برتری !!؟؟) با این

عدم تعادل پرنده می تواند پرواز ؟؟

یادم آمد قبلن در باره زن و مرد در آسک دین چیزی گفته بودم که می فرستم

[="Arial"]

Reza-D;999448 نوشت:
ثابت کنید زن با مرد برابر است

سلام
از کارشناس محترم و کاربران عزیز می‌خواهم به من اثبات کنند که واقعاً زن با مرد برابر است
نکاتی را در اثبات برتری مرد نسبت به زن عرض می‌کنم، لطفاً آنها را رد کرده و خلافش را اثبات کنید

1 - قدرت جسمی مردها
تردیدی نیست که از نظر جسمی زن نسبت به مرد ضعیف‌تر است. البته ممکن است مردی ضعیف و یا زنی بسیار قوی را پیدا کنید، اما نوعاً جنس زن از جنس مرد ضعیف‌تر است. به همین دلیل بیشتر کارهای سخت و دشوار را این مردها هستند که انجام می‌دهند

2 - دفاع مرد از زن
در خطرات همیشه این مرد است که از زن دفاع می‌کند. تقریباً غیرممکن است که شما ببینید خطری خانواده‌ای را تهدید کرده و مرد خانواده برود پست سر زنش پنهان بشود بلکه همیشه این زن است که خود را پشت سر مرد پنهان می‌کند

3 - کم طاقت بودن زن از نظر روحی
زنها در مواقع ناراحتی کم طاقت هستند و خیلی زودتر از مردها می‌شکنند. در حالیکه مردها خیلی بهتر می‌توانند از خود مقاومت نشان بدهند و در برابر غم و ناراحتی مقاومتر هستند. حتی به همین دلیل به مردها می‌گویند شما به خواستگاری زنها بروید چون مرد اگر پاسخ نه بشنود راحت‌تر کنار می‌آید اما زن اگر پاسخ رد بشنود روحیه‌اش تخریب می‌شود

4 - تکیه گاه بودن مرد
زنها وقتی می‌خواهند درمورد ازدواجشان صحبت کنند یکی از تکیه کلامهایشان که از احساس درونی آنها نشأت می‌گیرد این است که می‌خواهم یک تکیه‌گاه داشته باشم. یعنی خانمها به این موضوع معترف هستند که در زندگی مشترک به مرد تکیه می‌کنند. اما مرد به خودش متکی است. نه تنها خودش به خودش متکی است که تازه زن را هم به خود تکیه می‌دهد. در واقع زنها نه فقط از نظر جسمی و روحی که در موارد 1 و 3 گفته شد از مرد ضعیف‌تر هستند، که از نظر عاطفی و زندگی مشترک نیز خود را به مرد تکیه می‌دهند

5 - رفع نیازهای زن توسط مرد
بطور معمول این مرد است که غذا، لباس، مسکن و سایر هزینه‌های زن را تأمین می‌کند. به نوعی می‌شود گفت زنها برای رفع نیازهای خود به مردها وابسته هستند و به تنهایی نمی‌توانند نیازهایشان را برطرف کنند


تفاوتهای فیزیولوژی و عملکردی غیر قابل اغماض هستند ولی این تفاوتها سبب برتری جنسیتی بر جنسیت دیگر نمی‌شود
زن و مرد در انسان بودن برابر هستند
ولی اگر بدنبال برتر بینی و برتری جویی هستیم
نکته ای که برای حیات و فرهنگ انسانی مهم هست تداوم و استمرار آن هست اگر بخواهیم برای یک جنس بدنبال جایگاه برتر و کلیدی تر بگردیم باید آن جنسی را ارجحیت بدهیم که بدون آن دوام بشر نا ممکن باشد با این دید بی شک نقش اساسی و اصلی
در بقای نسل و فرهنگ و تمدن بر عهده زنان هست
و تاریخ گواه این مدعای ماست که به یک مثال روشن و ملموس اکتفا میکنم
در یورش سنگین و نسل کشی مغول به ایران که بیشتر نواحی آسیای میانه ،خراسان و افعانستان مورد هجمه واقع شدند
آنچه باقی مانده است قیافه پدری و زبان مادری است
همین رویداد به ما این پند و عبرت را میدهد آنچه که راه رهایی و بهروزی انسانها را تسریع و هموار میکند آزادی و اعتلای نقش زنان در جامعه هست
یعنی همان چیزی که جوامع سنتی و مردسالار یا دینی به شدت بر علیه آن تبلیغ میکنند و اینگونه وانمود میکنند که جنسیت زن از اساس نیاز به هدایت و قیمومیت مردان دارد

متحیر;1000437 نوشت:
تفاوتهای فیزیولوژی و عملکردی غیر قابل اغماض هستند ولی این تفاوتها سبب برتری جنسیتی بر جنسیت دیگر نمی‌شود
زن و مرد در انسان بودن برابر هستند
ولی اگر بدنبال برتر بینی و برتری جویی هستیم
نکته ای که برای حیات و فرهنگ انسانی مهم هست تداوم و استمرار آن هست اگر بخواهیم برای یک جنس بدنبال جایگاه برتر و کلیدی تر بگردیم باید آن جنسی را ارجحیت بدهیم که بدون آن دوام بشر نا ممکن باشد با این دید بی شک نقش اساسی و اصلی
در بقای نسل و فرهنگ و تمدن بر عهده زنان هست
و تاریخ گواه این مدعای ماست که به یک مثال روشن و ملموس اکتفا میکنم
در یورش سنگین و نسل کشی مغول به ایران که بیشتر نواحی آسیای میانه ،خراسان و افعانستان مورد هجمه واقع شدند
آنچه باقی مانده است قیافه پدری و زبان مادری است
همین رویداد به ما این پند و عبرت را میدهد آنچه که راه رهایی و بهروزی انسانها را تسریع و هموار میکند آزادی و اعتلای نقش زنان در جامعه هست
یعنی همان چیزی که جوامع سنتی و مردسالار یا دینی به شدت بر علیه آن تبلیغ میکنند و اینگونه وانمود میکنند که جنسیت زن از اساس نیاز به هدایت و قیمومیت مردان دارد

خواستم عرض کنم صلواتی که زیر پست شما زدم برای تمام متنتان است به جز خط آخری!:khandeh!:
که بحث بر سر آن، تاپیک را از مسیرش خارج می سازد
بقیه حرف های شما را قبول دارم@};-

دکترنادرنوری;1000397 نوشت:
درود
سلام

دکترنادرنوری;1000397 نوشت:
انسان از فیل و گاو خر کار می کشد
قطعاً اگر انسان برتری‌های دیگری به فیل و گاو و خر نداشت، فیلم و گاو و خر به واسطهء برتری جسمی از انسان برتر بودند
من هم از شما خواستم برای رد ادعای من دلیل بیاورید

دکترنادرنوری;1000397 نوشت:
یک کودک یک ماهه را یک هفته بدین دست پدرش آیا می تواند او را این هفته تحمل کند یا ترو خشک ؟
همسر من به مدت دو سال بیمار بود که در این مدت در بسیاری از مواقع خودم فرزند دو ساله‌ام را تر و خشک می‌کردم. اگر شما نمی‌توانید، دلیل نمی‌شود که هیچ مردی نتواند!
از طرفی چند نمونه از مادران را برایتان بیاورم که حوصلهء تر و خشک کردن فرزند خود را ندارند و اگر هم به اجبار خانواده این کار را می‌کنند، با کتک زدن کودک بیچاره انجام می‌دهند؟

دکترنادرنوری;1000397 نوشت:
اگر زن زور بازوش کمتر از مرد است در عوض عواطف و مهر و وفاداری او بیشتر مرده
عواطف و مهر را تا حدودی (نه بطور کامل) قبول دارم؛ اما وفاداری را به هیچ وجه!

دکترنادرنوری;1000397 نوشت:
جوانی که زورش به اندازه ی هفت نفر است ولی می رود در کوچه بازار مرد آزاری دزدی قتل آدم ربایی تجاوز
سفسطه می‌فرمائید!
ما داریم درمورد نوع زن در مقابل نوع مرد صحبت می‌کنیم. شما وقتی درمورد زنان حرف می‌زنید، نوع زن را تعریف می‌کنید و از مهر و عاطفه سخن می‌گوئید. در حالیکه ما زنان خلافکار و بی عاطفه و حتی قاتل کم نداریم و من هم می‌توانم بگویم فلان زن که در داعش عضو است و سر انسان‌ها را می‌بُرد، از حیوان هم کمتر است، چه برسد به مرد! اما چون صحبت بر سر نوع زن است شما این دست از زنها را نادیده می‌گیرید که البته صحیح هم عمل کردید

اما در مقابل، بجای آنکه نوع مرد را تعریف کنید می‌روید و مردهایی را که خصوصیتی بطور عرضی بر آنها غالب شده را برای نمونه میاورید و این سفسطهء شماست. همانطور که در تعریف زن، نوع زن را در نظر می‌گیریم، انصاف و اصول مباحثه حکم می‌کند اینجا هم نوع مرد را در نظر بگیریم، نه بخش خلافکار مردها را

دکترنادرنوری;1000397 نوشت:
برتری و ارزش انسان ( زن یا مرد ) به سودمندی وی برای جامعه است به رعایت حقوق دیگران است به مردم نیازردن است به پذیرفتن حرف حق است
مشکل همینجاست!
اینکه وقتی پای حقوق به میان میاید، زنها ادعای برابری با مردها را دارند، اما خدا نکند پای وظایف به میان بیاید!
ناگهان خانمها تبدیل می‌شوند به جنس لطیف که تابع احساسات هستند و تلاش می‌کنند تمام مسئولیت‌ها را به گردن مردها بیندازند

ابتدا خانمها بپذیرند که در مسئولیت با مردها برابر هستند، آن وقت من هم می‌پذیرم که برای آنها حق برابر قائل شوم

Reza-D;1000297 نوشت:
این بخش را بطور کامل قبول دارم و می‌پذیرم
اما یک سوال، اگر زنی بچه‌دار نشد چه؟

بله ارزش کمی دارد! و باز بله، همه چیز را باید با پول درآوردن مقایسه کرد!

اگر تربیت نسل ارزشمند بود، خانمها مدام تلاش نمی‌کردند آن را بی‌ارزش جلوه دهند. چند تاپیک در همین سایت برایتان بیاورم که خانمها عمل بچه‌داری را عملی حقیر شمرده‌اند و برعکس، کار بیرون از خانه و کسب درآمد را نشانهء ارزشمند بودن زن دانسته‌اند؟ این پاسخ‌های دوگانهء شما خانمها برایم معما شده! بخدا مردها هم همچین علیه السلام نیستند، اتفاقاً عیب و ایراد در مردها بیشتر است. اما مردها لااقل یک رو دارند! اگر دنبال پول باشند می‌گویند دنبال پول هستیم. اگر دنبال شهوت باشند می‌گویند دنبال شهوت هستیم

اما زنها در هر موضوعی که مطرح می‌شود رنگ جدیدی به خود می‌گیرند!

می‌گوئیم چرا، خواستگاری، خرید مسکن، نفقه و مهریه باید به عهدهء مرد باشد؟ می‌گوئید چون زن روحیه‌ای لطیف و شکننده دارد
می‌گوئیم پس زنی که روحیه‌ای لطیف و شکننده دارد نمی‌تواند پست‌های مهم را بگیرد. می‌گوئید نخیر می‌تواند! چون روحیات زن با مرد هیچ فرقی ندارد!

می‌گوئیم مرد باید قبل از خواستگاری بدن زن را ببیند که مورد پسندش هست یا نه. می‌گوئید مگر زندگی فقط مادیات است؟! پس عشق چه می‌شود؟!
می‌گوئیم خب پس شما هم ابتدای ازدواج میزان درآمد و دارایی مردها را نپرسید. می‌گوئید نخیر باید با عقل زندگی کرد! مگر می‌شود در زندگی نان و عشق خورد؟!

می‌گوئیم پسری با دختری دوستی نامشروع داشته، حالا توبه کرده و می‌خواهد دختر را ترک کند. می‌گوئید پس آتش محبتی که در دل دختر روشن کرده چه می‌شود؟!
می‌گوئیم دختری با پسری دوستی نامشروع داشته و حالا پشیمان است و می‌خواهد رابطه‌اش را قطع کند، اما می‌ترسد دل پسر بشکند. می‌گوئید به درک که بشکند! مگر او مسئول قلب آن پسر است؟!

می‌گوئیم اسلام گفته مرد می‌تواند 4 زن اختیار کند، می‌گوئید این حرفها مال 1400 سال پیش است، الان زمانه عوض شده!
می‌گوئیم پس الان هم شما مهریه و نفقه نگیرید و مثل زنان اروپایی پا به پای مرد خرج کنید. می‌گوئید نخیر! مهریه ارث حضرت فاطمه(ع) است. دین که قدیمی نمی‌شود!

می‌گوئیم مهمترین وظیفه زن فرزندداری و شوهرداری است، می‌گوئید ما زنها چه گناهی کردیم که باید کهنه شوری کنیم تا مردها بیرون از خانه موفق باشند؟!
می‌گوئیم پس قبول دارید که این خصوصیات در مردان نشان از برتری آنهاست؟ می‌گوئید نخیر! آیا پرورش فرزند (همان کهنه شوری!) ارزش کمی دارد؟!

من این پستو تازه دیدم
اصلا کاری با هیچ کدوم از حرفاتون نداریم، فقط قسمت سبز رنگ
واقعا کهنه شوری؟ اینه دیدتون به پرورش فرزند؟


با توجه به اینکه تاپیک صفحات متعددی به جلو رفته برای اینکه محور بحث گم نشود باید نکته ای را در قالب جمع بندی اولیه عرض کنم.

در این صفحات برای اثبات برتری مردان بر زنان یا بالعکس به مصادیق متعددی اشاره شد، که می توان آنها را به چند دسته تقسیم کرد:

الف) تفاوت های فیزیولوژیکی:

نقل قول:
قدرت جسمی

نقل قول:
دفاع مرد از زن

نقل قول:
تکیه گاه بودن مرد

نقل قول:
رفع نیازهای زن توسط مرد

روشن است که این تفاوت ها هیچ دلالتی بر برتری مرد بر زن یا بالعکس ندارند، که در غیر این صورت لازم بود برخی حیوانات بر انسان افضل باشند. چه به لحاظ قدرت جسمی، چه به لحاظ قدرت بویایی، چه به لحاظ قدرت بینایی، و چه به لحاظ قدرت چشایی حیواناتی هستند که از انسان برترند.

ب) تفاوت های حقوقی

Reza-D;1000292 نوشت:
انجام کارهای سخت که اکثراً مردها آن را به عهده می‌گیرند، دفاع از زن در مقابل خطرات طبیعی، فراهم کردن لوازم زندگی زن از جمله خوراک و پوشاک و مسکن

نقل قول:
در اسلام که زن حتی وظیفه ندارد یک لیوان آب دست شوهرش بدهد!

نقل قول:
مرد است که باید زن را کنترل کند

نقل قول:
مردها از زنها نگهداری می‌کنند


دسته دوم تفاوت های حقوقی هستند که آنها هم هیچگونه دلالتی بر افضلیت ندارند، بلکه یک سری امور اعتباری هستند برای سامان بخشیدن به امور دنیوی
همانطور که مدیر یک شرکت اگر که به لحاظ حقوقی در بالاترین مرتبه است، این به خاطر سامان بخشیدن به امور اداره است که متناسب با توانایی هایش حقوق بیشتری دارد، اما به لحاظ روحی و معنوی ممکن است پایین ترین فرد یک شرکت باشد؛ پس تفاوت های حقوقی هم مطلقا در افضلیت نقشی ندارند.

ج) تفاوت های روانی:

نقل قول:
قدرت تعقل مرد و زن

نقل قول:
کم طاقت بودن زن از نظر روحی

نقل قول:
خطبه ۸۰ نهج البلاغه - نكوهش زنان

باید توجه داشت که در بین جسم و روح لایه دیگری به نام روان وجود دارد، تفاوت هایی چون قوی بودن عاطفه و احساس در خانم ها ناشی از تفاوت در این بُعد یعنی روان است، نه روح!

اینکه در برخی روایات از نقصان عقل زن گفته میشود مربوط به ابعاد روانی زن است که مربوط به عقل تدبیرگر است، نه عقل استدلال گر و عقل نظری؛ یعنی زن به لحاظ عاطفی قوی تر از مرد است لذا گاهی این احساسات مانع تصمیم درست در حوادث میشود، اما در مقام استدلال تفاوتی با هم ندارند. که البته باز هم کلیّت ندارد، یعنی هستند زنانی که می توانند احساساتشان را در مواقع لازم کنترل کنند، لذا امام علی(ع) هنگامی که از مشورت با زنان نهی می کند یک استثناء می زند و میفرماید: مگر آن زنانی که عقلشان را تجربه کرده باشی که توانسته اند احساساتشان را مدیریت کنند. نمونه بارز آن مادران و همسران شهدا است، از صدر اسلام تا به امروز! این که یک زن از احساسات مادرانه اش و از عزیزترین کسانش در راه دین بگذرد جز این است که نشان از مدیریت احساسات دارد؟ کاری که گاهی عبور از آن حتی برای پدران هم خیلی دشوار است.
نمونه این وابستگی پدرانه را اخیرا در سخنان یک سلبریتی دیدیم که یک پدر بود اما 80 میلیون را فدای پسرش کرد! آن وقت یک زن از این احساساتش بگذر این خیلی رشد می خواهد.

بنابراین این تفاوت در روان است نه اینکه به لحاظ روحی، مردان برتر از زنان باشند، که البته این هم تفاوت است نه برتری؛ تفاوتی که به خاطر تفاوت انتظارات و توقعات الهی از دو جنس مذکر و مونث در آنها متفاوت قرار داده شده است.

نکته دیگری که ذکر آن مهم است این است که ما باید رفتارهای جنس مونث و مذکر را از ذات آنها جدا کنیم:

نقل قول:
اگر تربیت نسل ارزشمند بود، خانمها مدام تلاش نمی‌کردند آن را بی‌ارزش جلوه دهند

نقل قول:
اما زنها در هر موضوعی که مطرح می‌شود رنگ جدیدی به خود می‌گیرند


بله درست است، اینکه زنان در دفاع از خودشان گاهی مواضع دوگانه دارند را در برخی مواقع می بینیم، اما این را نباید در بحث دخالت دهیم، چون ما از مقام و منزلت جنس زن سخن میگوییم، نه از فلان خانم الف یا ب که در دفاع از خود چه موضعی داشته اند، دخالت دادن اشتباهات شخصی در تشخیص یک جنس به صورت عام قطعا رهزن است.
من یک وقت می خواهم در مورد جنس زن و مرد صحبت کنم، خب یک جور باید صحبت کنم که حرفم در مورد تمام مردان و زنان صادق باشد، اما یک وقت در مورد فلان خانم یا فلان آقا حرف میزنم خب فرق می کند.
من نباید هنگام نقد جنس مونث یا مذکر به همسر خودم نگاه کنم، این یک نگاه جزء نگرانه است که نمیشود نتیجه کلی از آن گرفت و به نتیجه آن نمیشود تکیه کرد.

[="Tahoma"]

مسلم;1000702 نوشت:
من یک وقت می خواهم در مورد جنس زن و مرد صحبت کنم، خب یک جور باید صحبت کنم که حرفم در مورد تمام مردان و زنان صادق باشد، اما یک وقت در مورد فلان خانم یا فلان آقا حرف میزنم خب فرق می کند.
من نباید هنگام نقد جنس مونث یا مذکر به همسر خودم نگاه کنم، این یک نگاه جزء نگرانه است که نمیشود نتیجه کلی از آن گرفت و به نتیجه آن نمیشود تکیه کرد.

بالاخره یکی پیدا شد حرفی که تو دلم مونده بود رو بگه
از شما استاد گرانقدر متشکرم

باسمه الکریم

سلام علیکم

Reza-D;1000258 نوشت:
خداوند هم برای ما نعمات زیادی فراهم کرده درحالیکه ما برای خدا هیچ نعمتی فراهم نکرده‌ایم
با این استدلال شما باید بپذیریم که ما از خدا برتر هستیم و خداوند خدمتکار ماست، چون خدمات خدا به ما، بیشتر از خدمات ما به خداست!

گرچه چنین قیاسی در این موضع ناصواب بود اما به عنوان پاسخی جدلی باید گفت خداوند به جهت غنای ذاتی منعم ماست

نه نعوذبالله خادم ما.

Reza-D;1000258 نوشت:
اگر هم بخواهیم مثال انسانی برای این موضوع بیاوریم، مثالش می‌شود خدمات والدین به یک نوزاد
قطعاً خدمات والدین به فرزند نوزادشان بیشتر است، اما دلیلش برتر بودن نوزاد نیست، بلکه دلیلش ناتوانینوزاد است

اگر خاطرتان باشد "برتری مخدوم نسبت به خادم را "بر مبنای فرمایش شما عرض نمودم(برتری مرد بر زن به دلیل خادم بودن مرد نسبت به زن)

وگرنه به اینگونه نتیجه گیری از اساس اعتقادی ندارم همانطور که در پست قبل نیز به مبنای برتری انسانها نسبت به یکدیگر با استناد به

آیه شریفه پاسخ دادم.

Reza-D;1000258 نوشت:
بدون شک بی راه گفته است
همانطور که از نعمات الهی به ما انسانها، پادشاه بودن انسان و خدمتکار بودن خدا برداشت نمی‌شود، از خدمات مرد به زن هم پادشاه بودن زن برداشت نمی‌شود
نکتهء مهم اینکه شما خانمها حتی برای اثبات این مثلاً پادشاهی! نیز وابسته به مردها هستید و پادشاه بودن خود را در رفتار مردها تعریف می‌کنید

ما زنها پادشاهیم! چرا؟ چون مردها برای ما خرید می‌کنند و از ما مراقبت می‌کنند
خب فرض کنیم مردها دیگر برای شما خرید نکنند و از شما مراقبت نکنند! آن وقت شما چگونه پادشاه خواهید بود؟
اصلاً پادشاهی پیشکش، چگونه با مردها برابر خواهید بود؟ (سوالی که هنوز هیچ خانمی پاسخ نداده)
پادشاه واقعی پادشاهی است که تاج شاهی او قائم به خودش باشد، نه وابسته به خدمات رسانی دیگران

موارد فوق نیز بر همان مبنای "برتری" نزد حضرتعالی بیان گردید،وقتی مبنا غلط باشد هر کسی می تواند هر چیزی بگوید

در اصل خطا بودنش نیز تفاوتی وجود ندارد.

Reza-D;1000258 نوشت:
نمی‌دانم چرا این محل‌های ایراد را خانمها در زمان ابراز نظرهای مشابه از سوی همجنسان خود مطرح نمی‌کنند
یک روز خانمها تلاش می‌کنند اثبات کنند جایگاه مادری بالاتر از پدری است و به این شکل مهر پدری مردها را کوچک نشان دهند. اما هیچ زنی نمی‌گوید محل ایراد است
یک روز تلاش می‌کنند اثبات کنند زنها توانایی چند کار همزمان را دارند ولی مردها ندارند! باز هم هیچ زنی نمی‌گوید محل ایراد است

این پاسخ عرض بنده نیست!

برتری هوش ریاضی به معنای برتری قدرت تفکر و قوه ی عقل نخواهد بود چرا که عقل معانی مختلفی دارد اما آن عقلی که مبنای انسانیت

و برتری و فضیلت است عقل عملی و نظری است نه قدرت تحلیل مسائل ریاضی.

در گذشته نیز بعضی به نقصان عقل تجربی زنان نسبت به مردان قائل بودند که در حال حاضر به جهت حضور فعال بانوان در عرصه های اجتماعی

دیگر موضوعیتی ندارد.

بنابراین اگر هدف بحث رسیدن به نتیجه ای صحیح است بهتر است روش بحث نیز صحیح باشد.

عذرخواه ادامه ی پاسخ به فرمایشات حضرتعالی را به جهت ضییق وقت به زمان دیگری موکول می کنم.

با سلام
این موضوع بستگی به این دارد که شما چه چیزی را به عنوان ملاک برتری در نظر بگیرید از لحاظ انسانیت و شأن انسانی قطعا با هم برابرند اما ممکن است در بعضی ویژگی ها باهم متفاوت باشند که آن هم ملاک درستی برای ارزش گذاری بر انسان ها نیست و این تفاوت ها نشانگر تفاوت زن و مرد با هم است نه دلیل برتری یا پست تری همون‌طور که در پاسخ ها گفته شد اگر این ها ملاک باشد پس فیل ، الاغ بقیه حیوانات از انسان ها برترند چون فیل از همه قویتر است و الاغ هم از همه تحمل بیشتری دارد

باسمه الحکیم

Reza-D;1000258 نوشت:
مدتی پیش در تاپیکی شما در پاسخ به کاربر "نقطه"، صحبتی کاملاً برعکس حرف امروز خود مطرح کردید که عیناً نقل قول می‌کنم:
"لا اقل قسمتی از فرمایشات حضرتعالی یاد آور توصیه ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام به سپاهیانشان در برخورد با زنان بود:
«وَلا تَهِيجُوا النّساءَ بِأذيً، وَ إنْ شَتَمْنَ أعْراضَكُم وَ سَبَبْنَ أمَراءَكُم......»
با اذيت و آزار، زنان را به هيجان نياوريد، گرچه آن‌ها به شما دشنام دهند و متعرّض آبروي شما شوند و به سران شما بدگويي كنند»؛
زيرا نيروي تحمل آن‌ها كمتر است و به همين دليل زودتر تحت تأثير واقع شده و به هيجان مي‌آيند"

لینک مطلب شما: http://www.askdin.com/showthread.php...l=1#post923718

تناقضی وجود ندارد مسئله ی مورد اختلاف در این بحث این است که شما ملاکهایی برای برتری جنس مرد بر جنس زن مطرح فرمودید

که وقتی زن و مرد را به عنوان "انسان بما هو انسان"مورد قضاوت قرار می دهیم موضوعیت پیدا نمی کند بلکه آنچه شما ملاک برتری

فرض نموده اید تنها بیان اختلاف دو جنس از نظر خصوصیات فیزیکی و اقتضائات آن است نه بیشتر.

Reza-D;1000258 نوشت:
بعد می‌گوئیم باشد، حالا که عقل هر دو برابر است پس چرا مدام از مردها خواسته می‌شود که زنها را کنترل کنند؟ چرا از مردها خواسته می‌شود در مقابل برخی رفتارهای زن صبر پیشه کنند؟

مسئله ی فوق توصیه ی یکجانبه به مردان نیست در روایات شریفه نیز به زنان توصیه شده است

در مقابل بد خلقی و سختگیری مردان صبر پیشه کنند.

سلام
زن با مرد برابر نیست!

یعنی وقتی هست که زن جن پری باشه و اون وقت با مردها برابر هست و الا اگه زن پری باشه قیمت یک دونه اون با فروند فروند کشتی مرد آدم هم عوض نمیشه یعنی برابری نمیکنه!

با سلام و احترام خدمت تمامی دوستان و همراهان شرکت کننده در تاپیک

ان شالله تاپیک تا 24 ساعت دیگر برای جمع بندی بسته میشود...

با توجه به بحث برانگیز بودن موضوع خواستم از پیش بسته شدن برای جمع بندی را اعلام کنم تا اگر دوستان در این رابطه حرف جدیدی دارند بفرمایند، اگر نه که ان شالله به زودی جمع بندی خواهد شد.

با تشکر از همگی@};-

پرسش:
با توجه به برتری قدرت جسمی مردها، و دفاع ایشان از زنان، و همچنین اینکه زنان به لحاظ روحی کم طاقت بوده و در روایات ناقص العقل معرفی شده اند، و همچنین اینکه باید در زندگی به مرد تکیه کنند، و مرد است که نیازهای مادی و معنوی ایشان را برآورده می کند، آیا این امور دلالت بر برتری مردان بر زنان ندارد؟


پاسخ:

آنچه که در خصوص برتری مردان بر زنان به آن استناد شده است، در سه حوزه تقسیم می شود: «برتری های جسمی»، «برتری های روانی»، و «برتری های حقوقی» که برای پاسخ جامع در این خصوص توجه به چند نکته لازم و ضروری است:

نکته اول
:
این درست است که مردها عموما به لحاظ جسمی و قدرت بدنی از زنان قوی تر هستند، اما این مطلب دلالتی بر افضلیت ندارد، یعنی از دیدگاه اسلام برتری های جسمی و روانی مطلقا ملاک افضلیت نیست، به همین خاطر علی رغم برتری جسمی بسیاری از حیوانات بر انسان، انسان به عنوان اشرف مخلوقات تعیین گردیده است، چون ملاک برتری ابعاد روحانی و شاخصه های اخلاق انسانی است:
«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير»؛ گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است‏.(1)

نکته دوم:

نکته دیگر اینکه این برتری ها اگرچه عمومیت دارند اما کلیّت ندارند، یعنی درست است که عموما مردها در این شاخصه های جسمانی برترند، اما هستند زنانی که به لحاظ جسمی از برخی مردها برترند، و میتوانند حتی تکیه گاه قرار بگیرند؛ پس به طور کلی این برتری ها نسبی است اگر چه جنسیت در این مسئله دخالت دارد و موجب این اختلافات میشود.

نکته سوم:

هر چیزی باید در جای خودش و متناسب با وظائفش دیده شود، مثلا اگر ماهی دست و پا داشته باشد برایش مایه ضرر است، اما همین دست و پا برای موجودات چهارپا که در خشکی زندگی می کنند مایه حیات است.
ویژگی های جنسیتی هم اینچنین است، یعنی مرد اگر برتری جسمی دارد، و زن اگر ظریف بوده و مظهر احساسات و عواطف است، ویژگی های هر کدام برایشان کمال است، زن اگر ضمخت و بی احساس باشد برایش کمال محسوب نمیشود در حالی که همین برای یک مرد تا حد متعادل کمال محسوب میشود.

به همین خاطر در برخی خصوصیات که لازمه جنس زن است، اتفاقا زن ها بر مردها برتر هستند، به عنوان مثال صبر و تحمل در برابر تربیت و بهانه گیری های کودک، حیاء، عاطفه ورزی، حس ترحّم، و دلسوزی برای اطرافیان و مانند آن.
بنابراین اساسا چنین مقایسه ای بین زن و مرد صحیح نیست.

نکته چهارم:
در مورد تفاوت های حقوقی نیز باید توجه کرد که این تفاوت ها یک سری امور اعتباری هستند برای سامان بخشیدن به امور دنیوی، همانطور که مدیر یک شرکت اگر که به لحاظ حقوقی در بالاترین مرتبه است، این به خاطر سامان بخشیدن به امور اداره است که متناسب با توانایی هایش حقوق بیشتری دارد، اما به لحاظ روحی و معنوی ممکن است پایین ترین فرد یک شرکت باشد؛ پس تفاوت های حقوقی هم مطلقا در افضلیت نقشی ندارند.
مثلا در مورد وجوب نفقه و تکیه اقتصادی زن به مرد حقیقت این است که زن برای امرار معاش خود وابسته به مرد نیست، بلکه:

الف)
هدف اسلام از وجوب نفقه زن بر مرد به خاطر آن نظام حقوقی است که ترسیم کرده است، نه اینکه زن واقعا از امرار معاش خود ناتوان باشد، با توجه به اینکه یکی از مهمترین اهداف اسلام تربیت صحیح کودک و تأمین فضای مناسب در درون خانواده است، تأمین معیشتِ زن را بر عهده مرد نهاده تا زن بتواند بدون دغدغه های مالی به وظیفه اش عمل کند.

ب)
نکته دیگر اینکه اصلا بیایید خود مسئله را اصلا فارغ از نگاه به جامعه تحلیل کنیم، آیا یک زن اگر یک دفعه در جامعه تمام خویشان خود را از دست بدهد توان تأمین معیشتش را دارد یا خیر؟! طبیعی است که عقل در مقام تحلیل، و بررسی اشتغال ها و توانایی های زن می پذیرد که زن این توان را دارد، اگرچه چون ورود گسترده او به بازار کار مفاسدی دارد چون کمبود اشتغال، کاستی های تربیت فرزند، پایین آمدن آمار ازدواج و بالارفتن آمار طلاق، بالا رفتن آمار فساد و اختلاط زن و مرد و مسائلی مانند آن، اسلام توصیه دارد زن کارهای داخل منزل را بر عهده بگیرد و مرد کارهای بیرون از منزل را.

ج)
نکته سوم اینکه بالاترین دلیل بر امکان یک چیز وقوعش است، امروز شما ببینید آمار اشتغال زنان چقدر بالاست! بسیاری از این زنان به خاطر استقلال مالی زیر بار ازدواج نمیروند و این خودش از همین آسیب هایی به شمار می رود که عرض شد! یعنی به لحاظ تکوینی اشتغال زنان شدنی است و زن می تواند معیشت خود را بر عهده بگیرد، اما به لحاظ تشریعی به مصلحت نیست و عواقب وخیمی را برای زن، مرد و جامعه به دنبال خواهد داشت.

نکته پنجم:

باید توجه داشت که در بین جسم و روح لایه دیگری به نام روان وجود دارد، و عمده تفاوت های زن و مرد ناشی از این بُعد است، نه روح! تفاوت هایی چون قوی بودن عاطفه و احساس در خانم ها نشأت گرفته از همین بُعد یعنی روان است.

اینکه در برخی روایات از نقصان عقل زن گفته میشود هم در حقیقت مربوط به همین قوی بودن احساسات و عواطف که بُعدی از روان زن است مربوط میشود که در حیطه عقل تدبیرگر است، نه عقل استدلال گر و عقل نظری؛ یعنی زن به لحاظ عاطفی قوی تر از مرد است لذا گاهی این احساسات مانع تصمیم درست در حوادث و بحران ها میشود، مثلا زن و مرد اگر یک تصادف را ببینند زن آن را دلخراش ت توصیف خواهد کرد.

البته باز این هم کلیّت ندارد، یعنی هستند زنانی که می توانند احساساتشان را در مواقع لازم کنترل کنند، به همین خاطر امام علی(علیه السلام) هنگامی که از مشورت با زنان نهی می کند یک استثناء می زند و میفرماید: از مشورت با زنان بپرهیز مگر آن زنانی که عقلشان تجربه شده باشد.«إِيَّاكَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ إِلَّا مَنْ جَرَّبْتَ‏ بِكَمَالِ‏ عَقْل»؛ از مشورت با زنان بپرهیز نگر آن زنی که کمال عقلش تجربه شده باشد.(2)

بنابراین این تفاوت اولا در روان است نه اینکه به لحاظ روحی، مردان برتر از زنان باشند، و ثانیا این هم تفاوت است نه برتری و ثالثا: کلیت ندارد، یعنی همه مردان در این عرصه برتر از همه زنان نیستند.

نکته ششم
:
نکته پایانی اینکه نگاه های رقابتی بین زن و مرد صحیح نیست؛ زن و مرد با خصوصیات متفاوت، دو نقش متفاوت را بر عهده دارند، مانند دیوار و پنجره ی یک خانه! آنچه که باعث بقای این خانه شده و استوار است دیوار است، اما بدون پنجره شیشه ای این خانه تاریک خواهد بود، از آن طرف نمی توان این خانه را که نیازمند به استقامت است فقط بر شیشه بنا کرد، شیشه هرگز استقامت بتن را ندارد! بنابراین زن و مرد هر کدام برای ایفای نقششان وجودشان ضرورت دارد و هر کدام برای تکامل به دیگری نیازمند است.

همانطور که شما اگر کارگری برای یک کار دشوار بخواهید حتما دنبال یک کارگر مرد خواهید گشت، قطعا هنگامی که برای فرزندتان در سطح مهد کودک یا پیش دبستانی دنبال یک مربی باشید یک خانم را برای این کار ترجیح خواهید داد.
فرمایش امیرالمومنین(علیه السلام) هم ناظر به همین امر است:«َإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ‏ بِقَهْرَمَانَة»؛ زن ریحانه است، نه قهرمان(3)

خلاصه اینکه زن و مرد اگر چه در روحیات متفاوت بوده و برتری هایی بر یکدیگر دارند اما برای کمال باید ترکیبی متعادل از هر دو در انسان جمع شود، لذا زن ومرد وقتی در کنار یکدیگر قرار می گیرند مکمل یکدیگر خواهند بود، مانند کشیده شدن دو شیء زبر بر یکدیگر که هر کدام زبری دیگری را گرفته و هر دو صیقل می یابند.

پی نوشت ها:
1. حجرات:13/49.
2. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج100، ص253.
3. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج5، ص510.

موضوع قفل شده است