تکیۀ أمّ أبیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

تب‌های اولیه

57 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عالم مقدس ملکوت;499027 نوشت:
این دروغ پردازی ها که توسط افراطیون غالی رافضی ! انجام شده است همگی نشئت گرفته از یک مشت احادیث جعلی غالیان که اکثردر بحار الانوار یا کتاب افسانه ای سلیم بن قیس هست گرفته شده است ! کتاب سلیم بن قیس هلالی یا همان اسرار ال محمد یک کتاب دروغ است که بزرگ محدث شیعه یعنی شیخ مفید که با حضرت صاحب الزمان روحی فداه درارتباط بود این کتاب افسانه ای را در کتاب تصحیح الاعتقاد خود زیر سوال میبرد و میگوید مشتمل بر غلط های فراوان و دروغ های بزرگی است و من ازبرادران خود میخواهم دنبال این گونه اراجیف نروند ! علامه شعرانی نیز بزرگ علامه شیعه نیز این کتاب را دروغ میدانست !!!

گويا كتبي كه فرقه شما رارسوا نموده بسيار برايتان خطر افرين هست كه اين گونه بر ان مي تازيد و مانند ذرت در تابه ي داغ شده بالا و پايين مي پريد

شيخ مفيد سخن جالبي دارد مه مهر بطلاني بر ياوه هاي شما هست كه مي گوييد اين كتاب افسانه هست

وعلى ذلك فلا وجه لدعوى وضع كتاب سليم بن قيس أصلا .
ايشان فرموده اند: لذا اصل ادعای جعلی بودن کتاب غلط است

اين هم اعتبار كتاب سليم از منظر علماي شيعه:

اعتبار كتاب سليم بن قيس:

نجاشي متوفّاى 450 هق او را در زمره يكي از سلف صالح از طبقه اوّل آورده است و مي‌گويد:
سليم بن قيس الهلالي له كتاب ، يكنّى أبا صادق.
رجال النجاشي، ص 4 و ص8 ،

همين مطلب را مرحوم آقاي خوئي از او نقل كرده است:
سليم بن قيس الهلالي له كتاب ، يكنّى أبا صادق.
معجم رجال الحديث، ج 9 ، ص 226.

شيخ نعماني متوفّاى 380 هق در كتاب اصول خود آورده است:
كتابه من الأصول (من أكبر كتب الأصول) التي ترجع الشيعة إليها ويعوّل عليها.
كتاب سليم از اصولي است كه شيعه به آن مراجعه ‌كرده و به آن اعتماد مي‌نمايند.
الغيبة، ص102.

سيّد بن طاووس متوفّاى 673 هق مي‌نويسد:
تضمّن الكتاب ما يشهد بشكره وصحّة كتابه.
التحرير الطاووسي، 136و 175.

شيخ حرّ عاملي متوفّاى 1101هق مي‌نويسد:
والذي وصل إلينا من نسخة سليم، ليس فيه شي‏ء فاسد.
وسائل الشيعة، ج3 ، ص 386.

علّامة مجلسي متوفّاى 1111هق مي‌نويسد:
الحق أنّ كتاب سليم من الأصول المعتبرة.
بحار الأنوار، ج 1 ص 32.

مرحوم آيت الله خوئي متوفّاى 1413هق مي نويسد:
... وإنّ كتابه من الأصول المعتبرة بل من أكبرها، وإنّ جميع ما فيه صحيح قد صدر من المعصوم أو ممّن لابدّ من تصديقه وقبول روايته.
معجم رجال الحديث، ج 8 ، ص 220 رقم5391.

محقق تستري متوفّاى 1414هق مي‌نويسد:
الحقّ في كتابه أنّ أصله كان صحيحاً، قد نقل عنه الأجلّة المشايخ.
قاموس الرجال، ج 5 ، ص 239، رقم3356.

كلمات مرحوم قهبائي در مجمع الرجال:
1 - قهبائي مؤلّف مجمع الرجال (قرن11) در ابتداي ترجمة «سليم» از رجال كشّي مي‌‌نويسد :
بأنّ أبان قرأ كتاب سليم على علي بن الحسين عليهما السلام قال: صدق سليم، رحمه اللّه عليه، هذا حديث نعرفه.
مجمع الرجال، ج3 ، ص 156

اين كتاب نتنها نزد شيعه بسيار مورد احتجاج و وثوق هست بلكه نزد اجلاي اهل سنت هم مورد شناخت واقع شده است كه امام سبكي در كتاب «محاسن الرسايل في عدد الاوايل» مي‌گويد: «اولين كتابي كه براي شيعه نوشته شده است كتاب سليم بن قيس هلالي است»

من بجاي شما بودم الان مانند عمر به بالاي كوه فرار مي كردم تا شايد كمي از اين رسوايي ها راه فراري پيدا كنم

عالم مقدس ملکوت;499027 نوشت:
و اما راجع به حدیثی که ازامام باقر علیه السلام راجع به عدم توبه خلفا ذکر کردید !!
اولا این یک حدیث است که فقط و فقط توسط کتاب الکافی ذکر شده و هیچ منبع دیگری ندارد

خوب در كتاب ديگر وارد نشده باشد چه ارتباطي به عدم حجيت روايت دارد؟ ماشا الله شما در علوم حديث بسيار كار امد هستيد ايا نزد عبد الله حيدري كالكرابي تلمذ جسته ايد يا عقيل بي عقل؟:khaneh:
چه كسي گفته اگر يك روايت در كافي بياد حجت نيست؟ ما شالله شما معتبر ترين كتاب شيعه را مي خواهي با مطالب و سخنان مهمل تخطئه كنيد؟ كمي براي خودتان بخنديد :khaneh:

عالم مقدس ملکوت;499027 نوشت:
و تواتر ندارد

اين نيز يك جمله خبريمضحك ديگري هست كه شما يك جمله ياد گرفته ايد و وقتي نمي توانيد مطالب معتبير و متقن حقير را نقد كنيد مي گويد چون متواتر نيست باطل هست، اگر قرار باشد روايتي متواتر نباشد در نتيجه باطل باشد مذهب شما باطل هست زيرا در منظر شما متواتر ضعيف هم وجود دارد

نكته دوم شما متواتر بودن روايت گريه ابوبكر را نشان بده

متواتر بودن بخشيدن فدك را نشان بده

متواتر بودن مودت بين ابوبكر و مولا را نشان بده

متواتر بودن عدم اختلافات را نشان بده

يك چيزي تعريف كن و صحبت كن اگر يك مجنوني از قبال بني تيم و عدوي امد اين ها را بخواند به حال تابعينش نخندد:khaneh:

عالم مقدس ملکوت;499027 نوشت:
دوما این یک حدیث غریب است !! که مستقیم و بدون اینکه اصلا راویان را ذکر کند به حنان بن سدیر نسبت داده شده!

اولا غريب را براي ما معنا كنيد

ثانيا شما از كجا دريافتيد كه اين روايت مرسل هست حال انكه روات پي در پي و از معاصرين هم هستند؟

اگر مي شود شما كه زحمت مي كشيد مانند عمر مهمل مي بافيد براي اين هجر(هزيان) هاي خود يك سند هم ارائه كنيد وگرنه ما پي مي بريم شما هم مانند عمر علم غيب داريد كه از چندين قرن قبل اخبار برايمان مي اورديد

شخنان شما بدون سند و گزاب و مرسل هست زيرا سنديت ندارد خود اجتهادي هست در نتيجه فاقد اعتبار و باطل مي باشد

عالم مقدس ملکوت;499027 نوشت:
سوما این حدیث خلاف تقیه است که ائمه بران ملزم بودند !

اين نيز ادعايي باطل هست زيرا ائمه در تمام طول عمر زندگيشات در تقيه نبوده اند، و اگر شما بخواهيد بگويد اين روايت در تنقيه بوده است بايد دليل بياوري كه نداريد فلذا باز هم باطل هست

مضاف بر اينكه پس خودتان قبول داريد كه اهل بيت ان حرام زاده گان را لعن مي كرده ولي تقيه مي نمود ههههههههههه

بازم از اعتراف شما ممنونم

عالم مقدس ملکوت;499027 نوشت:
لینک هایی هم که دادید متاسفانه ارزش نقد ندارد.... امید است دست از تعصب بردارید و حقیقت را پیگیر باشید !

مذهب بلاطل شما بضاعت نقد ندارد

عالم مقدس ملکوت;499040 نوشت:
اولا اتش زدن درب خانه یکی از دروغ های شاخ داری هست که متاسفانه نقطه اساسی کمرنگ شدن فاطمیه را تشکیل میدهد ! شما فقط چندروایت متواتر بیاورید که صراحت داشته باشد درب خانه به اتش گرفته شد ! اگر همه شاخ و برگ های داده شده به این جریانات مبهم را قبول کنیم ولی این یکی دیگه از مسخره ترین دروغ ها هست !
علاوه بر اینکه هیچ روایتی تصریح بر سوزانده شدن درب خانه و عملی شدن تهدید ندارد عقل هم نمیپذیرد که درب خانه ای را بسوزانند بعد به عنوان عیادت به دیدار صاحب خانه از در نیم سوخته بروند ! امید است متذکر شوید

مهر بطلان بر ادعي اولي

سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مى‌نويسد:
وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ عليه السلام وَصَاحَتْ يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّيْفَ وَهُوَ فِي غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ يَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.
فَوَثَبَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.
عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله‏ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مى‌كنند»!
علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مى‏دانستى كه تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى»

الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.

اين مسئله از متواترات تاريخ هست كما اينكه علماي اهل سنت نيز به اين مسئله معتقد هستند

عالم مقدس ملکوت;499040 نوشت:
شک ابوبکر چه ربطی داره ؟؟؟ مگه قراره ابوبکرمعصوم بوده باشد یا علم غیب و این گونه غلوهایی که ما شیعیان میگوییم را داشته باشد که حدیث را با امور حکومتی و مصلحت مسلمین تطبیق نکند ... عجب یعنی قریب به 95 درصد صحابه بزرگ ازمهاجرین و انصاری که توسط خدای عالم الغیب و الشهاده در قران کریم ستوده شده اند همه منافق و گمراه از اب در امدند ؟؟؟؟ واقعا یا شما مطالعه ندارید یا اصلا با قران و زندگی صحابه اشنا نیستید یا دین خود را به عده ای سپرده و عنان خود را به دست تعصب رها کرده اید !

بله ابوبكر علم غيب دارد و اين مسئله از منظر اهل سنت نيز ثابت هست

فرزند سقط شده حضرت زهرا از کجا معلوم شد که پسر است؟؟

پس ادعاي شما در اين زمينه باطل هست

ببخشيد من قران ايه 100 سوره توبه را خواندم ولبي سخني از 95 درصد نگفته بوده اگر مي شود اين 95 درصد را از ايه زير به ما نشان دهيد

وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿100﴾

گويا شما افسار تقليدتان را به دست تعصب داده ايد كه شما را به جايي رسانده است به كلام الله هم كذب مي بنديد براستي چقدر شباهت هست بين شما و امامتان عر الفاسوق

عالم مقدس ملکوت;499040 نوشت:
اهل السنت لقب خلیفه الرسول را نه از باب اینکه رسول خدا ابوبکر را انتخاب کرد میدهند بلکه از باب اینکه او توسط امت و رای صحابه بزرگ برگزیده برخلافت شد این لقب را میدهند که خلیفه رسول الله شد !

اتفاقا ما منتظر مي مانيم تا روايات متواتر بياوريد كه ابوبكر را مردم انتخاب كرده اند حال انكه شما كار ما را راحت نموده بوديد و افقاضه كرديد انتخاب ابوبكر اجمناع نبوده بلكه فلته و دروغ بوده است

عالم مقدس ملکوت;499027 نوشت:
کانت بیعة ابی بکر فلتة وقی الله المسلمینشرّها فمن عاد الی مثلها فاقتلوه = 1

ای مردم ! بیعت ابابکر کاری شتاب زده وبی تدبیر بود که خداوند شرش را از شما دور کرد! لذا اگر از این پس کسی چنین چیزی (ازنوع بیعت ابابکر) را از شما درخواست کرد بکشیدش!

و نیز گفت :
بدون شک بیعت با ابوبکر مسئله فتنه انگیز و حساب نشده ای بود, همانندکارهای فتنه انگیز و بی اساس جاهلیت = 2

همچنین خود ابوبکر نیز در زمان خلافتش گفت:واقعیت آن است که بیعت با من شتابزده و بی تدبیرانه بود = 3

اين بيعتي كه در ان تدبير نبوده و هول هولكي بوده و صحابي در ان دخالت نداشتند و تقلب بوده و فلته بوده چگون شما انرا اجماع مي خوانيد؟

نگته دوم اگر اين بيعت در نزد شما و امت رسول خدا افتخار هست چرا عمر به ان افتخار نمي كند و مي گويد اگر اين سباق نصب خلافت ادامه پيدا كند شما شخص را بكمشيد؟ چرا عمر ابوبكر را نكشت؟ پس همين جا مشخصه اگر اين خلافت بر حق بوده و در ان اجماع بوده اولا عمر بايد جايه فلته مي گفت اجماع دوم بايد به ان افتخار مي كرد و انرا الگو مي كرد براي خلافت هاي بعدي در صئورتي كه انرا شر مي داند و مي گويد شخص بايد كشته شود

جناب ملكوت شما خودتان مهر بطلان به خودتان زده ايد و نيازي به سخنان ما نيست

عالم مقدس ملکوت;499040 نوشت:
حدیث قرطاس هم که بهانه ای بر دشمنی و کینه ها شده اصلا مفهوم و منظور خاصی دارد که در جای مفصل توضیح داده خواهد شد که اصلا منظور خلیفه توهین به رسول خدا نبوده بلکه اعلام وضع وخیم رسول خدا بوده است !

عمر بن خطالب و نسبت هزيان به رسول الله ص

اين مسئله هم به نص علماي اهل سنت گفته شده كه سن عمر فحش به رسول خدا بوده است و فحش به رسول خدا هم فحش به خدا هست و فحش به خدا هم كفر و ارتداد هست

عمر بن خطاب اگر اعلام وضع كرده چرا ديتور مي دهد حسبنا كتاب الله؟ خداوند مي فرمايد لا تقدم بين يدي الله و رسوله اما عمر تقدم پيدا مي كند پيغمبر مي گويد قلم و كاذ بياوريد عمر تقدمن پيدا كرده مي گويد كتاب ما را كفايت مي كند، خداوند در مورد پيغمبر مي فرمايد او هزيان نمي گويد و از وحي سخن مي گويد عمر مي گويد او هزيان گوو هست غد غلبه عليه الوجع ان اللرجل ليهجر حسبنا كتاب الله

چه وضعيت وخيمي كه وقتي عمر چنين شرارتي مي كند پيغمبر ناراحت مي شود و مي فرمايد قوموا عني بلند شيد و از جلوي چشمام پاشيد بريد بيرون، پس مشخصه اين وحشي گري هاي عمر پيغمبر را نارحات كرده بوده

عالم مقدس ملکوت;499040 نوشت:
دوما گریه ابوبکر گریه کوتاه نبوده بلکه در روایت گریه شدید را ذکر میکنند

سند متواتر را بياور كه گريه اش شديد بوده است

عالم مقدس ملکوت;499040 نوشت:
که نشانه تواضع و ایمان است

پاسخ اين جمله را از لسان عمري خودتان مي دهم

عالم مقدس ملکوت;499040 نوشت:
شما از دل افراد اگاه نیستید که گریه کسی را حمل برمنافع سیاسی کنید

جناب ملكوت شما از دل افراد اگاهيد كه فهميديد ابوبكر گريه اش به معناي تواضع هست؟

اگر شيعه بگويد گريه او حمل بر منافع سياسي هست مي گويد خداي عالم لغیب و الشهاده هست و شما مهمل م بافيد اما وقتي خودتان غيب مي گويد اين قدرت غيب گويي را گويا خدا به شم داده است

چگونه است سخن شما خلاف قران نيست اما سخن شيعه خلاف قرانه؟

عالم مقدس ملکوت;499040 نوشت:
سوما ابوبکر که منتخب صحابه و جایگاه رفیعی برای خود پیدا کرده بود به چه هدف سیاسی بخواهد خود را کوچک کند و با اون ریش سفیدهق هق کنان گریه کند ؟؟؟؟ افلا تعقلون بل انتم قوم تجهلون

شما اقرار كرديد ابوبكر به واسطه مردم منتخب نشد بلكه غصب كرد

عالم مقدس ملکوت;499040 نوشت:
اینکه قصد نبش قبر کردند باز هم نشان ازمحبت قلبی ان ها به دختر پیامبرشان است ! زیرا اینکه در شب شخصیت بدین بزرگی را به دفن بسپارند باعث حسرت دوستداران میشود برای همین خواستند بغض خود را این گونه جلوه دهند و الا اگر خلفا درصدد قدرت بودند و دشمنی داشتند ان ها را چه کار با فاطمه و قبرفاطمه علیها السلام ؟؟؟؟؟

مخفيانه دفن شدند تا ان دو ملعون حاضر در مراسم نشوند و اگر انها انسانها خوبي بودند بي بي اينگونه وصيت نمي كردند فلذا اين مسئله حاكمي از ان دارد حضرت بعد از وفات نيز از انها راضي نبودند و اين مسئله خود مويد اثبات 100 درصدي كفر انها هست

أجاز أكثر العلماء الدفن بالليل... ودفن علىُّ بن أبى طالب زوجته فاطمة ليلاً، فَرَّ بِهَا من أبى بكر أن يصلى عليها، كان بينهما شىء.
اكثر علما دفن جنازه را در شب اجازه داده‌اند. علي بن ابوطالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن كرد تا ابوبكر به او نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود.
إبن بطال البكري القرطبي، أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاي449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج 3، ص 325، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.

باز هم بطلان عقايد شما به واسطه علماي اهل سنت اثبات شد

عالم مقدس ملکوت;499040 نوشت:
در ضمن قبر حضرت زهرا توسط معصوم مشخص شده است که بهتره به دو حدیث متواتر زیر مراجعه کنید بلکه مستبصر شوید . ماجرای پنهان بودن قبر هم نه صرفا به خاطر رنج ان حضرت از خلیفه بوده است بلکه به خاطر ناراحتی ان حضرت از مردم مدینه بوده که تحمل گریه های ایشان را در فراق از دست دادن رسول خدا نداشتند..... و الا ابوبکر حق خود را ادا کرد و علاوه برعیادت خود را در پیشگاه فاطمه ذلیل و خوار کرد و اعلام محبت و مودت با گریه های خود نمود

بنده مدت كوتاهي هست كه مستبصر شده ام زيرا بر مذهب باطل سقيفه بودم

دوما روايتر شما يك خبر واحد هست تواتر انرا از كجا اورده ايد؟ ضمن اينكه اين روايت ضعيف هم هست چون در ان سهل هست سوم اينكه انقطاع خبري دارد

سوما جالب اينجا سهت علماي اهل سنت اقرار دارند اين دفن به خاطر ابوبكر بوده است كه حضرت را غصب ناك كرده است شكما مردم مدينه را از كجا اورده ايد از جبيت؟

عبد الرزاق صنعانى مى‌نويسد:
عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فرَّ بِهَا علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء.
فاطمه دختر پيامبر شانه به خاك سپرده شد، تا ابوبكر بر وى نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود.
و در ادامه نيز مى‌گويد:
عبد الرزاق عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك
از حسن بن محمد بن نيز همانند اين روايت نقل شده است؛ مگر اين كه در اين روايت قيد شده است كه خود فاطمه اين چنين وصيت كرده بود.
الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 3، ص 521، حديث شماره 6554 و حديث شماره: 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

و ابن بطال در شرح صحيح بخارى مى‌نويسد:
أجاز أكثر العلماء الدفن بالليل... ودفن علىُّ بن أبى طالب زوجته فاطمة ليلاً، فَرَّ بِهَا من أبى بكر أن يصلى عليها، كان بينهما شىء.
اكثر علما دفن جنازه را در شب اجازه داده‌اند. علي بن ابوطالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن كرد تا ابوبكر به او نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود.
إبن بطال البكري القرطبي، أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاي449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج 3، ص 325، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.

ابن أبي‌الحديد به نقل از جاحظ (متوفاى 255) مى‌نويسد:
وظهرت الشكية، واشتدت الموجدة، وقد بلغ ذلك من فاطمة ( عليها السلام ) أنها أوصت أن لا يصلي عليها أبوبكر.
شكايت و ناراحتى فاطمه (از دست غاصبين) به حدى رسيد كه وصيت كرد ابوبكر بر وى نماز نخواند.
إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 157، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.
و در جاى ديگر مى‌نويسد:
وأما إخفاء القبر، وكتمان الموت، وعدم الصلاة، وكل ما ذكره المرتضى فيه، فهو الذي يظهر ويقوي عندي، لأن الروايات به أكثر وأصح من غيرها، وكذلك القول في موجدتها وغضبها.
مخفى كردن مرگ فاطمه (سلام الله عليها) و محل دفن او و نماز نخواندن ابوبكر و عمر و هر آن چه كه سيد مرتضى گفته است، مورد تأييد و قبول من است؛‌ زيرا روايات بر اثبات اين موارد صحيح‌تر و بيشتر است و همچنين ناراحتى و خشم فاطمه بر شيخين نزد من از اقوال ديگر اعتبار بيشترى دارد.
شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 170.

دفن شبانه در روايات شيعه:

هر چند كه سبب وصيت صديقه طاهره در ميان شيعيان مشخص و اجماعى است؛ اما در عين حال به يك روايت و سخن اشاره مى‌كنيم.
مرحوم شيخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مى‌نويسد:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام لِأَيِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) بِاللَّيْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ‏].
علي بن ابوحمزه از امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا فاطمه را شب دفن كردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله عليها وصيت كرده بود تا در شب وى را دفن كنند تا ابوبكر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.
الصدوق، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرايع، ج‏1، ص185، تحقيق: تقديم: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها - النجف الأشرف، 1385 - 1966 م .

باسمه تعالی

این کیست، این که محو تماشای خود شده
پیش از ظهور، مادرِ بابای خود شده

در بی زمانِ مانده به میلاد، سر بلند
از امتحانِ روشن فردای خود شده

با سیزده مناره خدا را صدا زده
قد قامت بلند مصلّای خود شده

منظومه های شمسی او بی نهایتند
گرم شکوه دیدن ژرفای خود شده

عقل فرشته ها که به جایی نمی رسد
خود پاسخِ شگفت معمّای خود شده

حالا علی برای علی جلوه کرده است
آئینه ی تلألؤ همتای خود شده

اصلاً خدا هر آن چه که می خواست، او شده
این کیست این که حضرت زهرای خود شده؟!

اشراق آسمانیِ رازِ تبارک است
صبح نزول سوره کوثر مبارک است![1]

پی نوشت:
(1).حسن لطفی

باسمه تعالی

السلام علیک یا ام ابیها علیها السلام

«نفرین نکردن تو یقین یک پیام داشت

یعنی اطاعت از ولی امر واجب است

باید که جان برای ولی فقیه داد

در این زمانه که ولی عصر غائب است.»(1)


پی‌نوشت:
1-مهدی پور پاک

باسمه تعالی


«دنیا شبیه فاطمه را هم ندیده است


با این حساب خلقت او شاهکار بود


او یک تنه حریف تمام مدینه شد

زهرای ما برای خودش ذوالفقار بود.»[1]

پی‌نوشت:
1-مهدی پور پاک

موضوع قفل شده است