جمع بندی تکلیف ارواح افراد دیوانه و بیمار

تب‌های اولیه

132 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=Times New Roman]در تمام طول عمرم هروقت با انسان های غیر مذهبی و کسانی که اسلام را قبول ندارند بحث کردم ، از چند روش بسیار زشت برای برنده شدن ( به زعم خود ) در بحث استفاده میکنند:

1- اگر من بگویم "الان روز هست و شب نیست" طرف مقابل می آید روز را می چسباند به نیست و شب را می چسباند به هست

و می گوید "چرا می گویی الان روز نیست و شب هست؟ مگر خورشید را در آسمان نمی بینی؟ وای از دست مسلمان ها"

2- روش دوم رو در کلیپ زیر ببینید.

3- روش سوم این است که چیزی که اسلام نگفته و حرف اسلام نیست را به اسلام نسبت می دهند ، چون می دانند اسلام پاک است و جز با نسبت ناروا محکوم نمی شود.

مثال : اسلام می گوید زن را بقچه پیچ کنید - اسلام می گوید زن را در خانه حبس کنید - همه دنیا در حال رشد هستند اسلام مشغول این است که با پای چپ وارد... شویم یا پای راست.
اسلام دین آزادی است ، اگر قرار بود دیده نشود که دیگر نیاز به حجاب نداشت ، حجاب برای حضور در اجتماع هست نه برای کنج خانه.

4- روش چهارم این است که به کمترین عمل انسانی غربی ها راضی می شوند ولی به صد در صد انسانی بودن اسلام راضی نمی شوند.

در فیلمی طرف رفته بود ثبت احوال شناسنامه بگیره ، خانم مسئول تمام مدارکش رو چک کرد دید کامله.
گفت: خلافی ماشینت کو؟
خلافی ماشین رو هم داد.
خانم مسئول که از کامل بودن مدارک به ستوه اومده بود گفت: ناخن هاتو بیار جلو ببینم.
ناخن هاشو نشون داد گفت آهااااا ناخن هات بلنده برو فردا بیا.

5- روش پنجم استفاده از این جمله است "من ادعایی ندارم" که خودش ادعایی بسیار بزرگ است.
خدا می داند چقدر خودشان پر ادعا هستند و با این جملات سعی میکنند مسئولیت پاسخگویی در برابر ادعاهایشان را از دوش خود بردارند.

6- روش ششم این است که برای فریب طرف مقابل می گویند " ما خودمان قبلا مذهبی بوده ایم " - "قاری قرآن بوده ایم"
که طرف با خود بگوید این خودش قاری بوده یا روحانی بوده حتما تا ته دین رفته و یک چیزی می داند که از اسلام بد می گوید.
در پایان باید بگم که اینگونه افراد به هیچ عنوان دنبال پاسخ نیستند ، و فریب استفاده از کلمات مودبانه رو هم نخورید ، چهره ی واقعی اینها رو فقط به وقت عصبانیت خواهید شناخت.

فایل: 

**گلشن**;929640 نوشت:
فکر نکنم ما در زمان کودکی دیوانه باشیم
چون احتمال می دهم افراد دیوانه اختلالی باید حتما در مغزشان داشته باشند
و اینطور نیست که افراد دیوانه مادرزادی در کودکی مغز سالمی داشته باشند

من نگفتم دیوانه !
چیزی شبیه دیوانه
یک کودک اعمالی دارد که دقیقا به اعمال رفتار یک دیوانه شباهت دارد!

نفس انسان طی یک حرکت جوهری تکامل می یابد و به یک درجه ای بالاتر ( تفکر و تعقل ) میرسد

و اینکه این تحقق یابد به مغز سالم هم نیاز هست

و نظر منم این هست مغز اینها هم در کودکی مشکل داشته و همین مشکل مغزی
مانع حرکت صحیح نفس شده !

توجه کنید که حرکت و تکامل روح کاملا متفاوت با حرکت جسم هست !
و عاری از تغییر و تحول هست => چون تغییر و تحول در ذات ماده هست نه چیز مجرد

**گلشن**;929640 نوشت:
با این قسمت هم مخالفم چرا باید روح یک سری افراد در کودکی باقی بماند و تکامل پیدا نکند ؟
در ضمن روح یک موجود مجرد است
و مجرد بری از تکامل می باشد

این نظر خودم هست :

برای حرکت و تکامل جوهری روح و نفس به مغز سلیم هم نیاز هست !
یعنی برای اینکه روح تاثیرگذاری خودش رو در عالم ماده بگذارد و تمامی مراحل به خوبی پیش بره به مغز سالم نیاز هست

____

یک راننده هر چند هم ماهر باشه برای اینکه صحیح رانندگی کنه به ماشین سالمی نیاز هست

rezaee;929643 نوشت:
سلام
هرچه زمان بیشتر میگذره،و علوم تجربی پیشرفت بیشتری میکنند و در میان مردم رایج میشند و سطح سواد عمومی بالا میره، اعتقاد به دینی که بر پایه ی فلسفه ای انتزاعی و قول و حذیث تبلیغ میشه سخت تر و افراد بی دین بیشتر میشه!

من در تاپیک های دیگه هم گفتم، اگر میخواهید دین باقی بماند، فلسفه را از خوزه ها حذف و به جای آن فیزیک مدرن تدریس شود. و حتی تحقیق شود.

من نمیدانم فلسفه مگر جزو دین هسن که اینطور محکم چسبیده ای و رهایش نمیکنید؟ چه اشکالی دارد ملاهای ما به جای استدلال فلسفی، استدلال فیزیکی بکنند؟ چرا فیزیک را ضد دین میدانید؟!

لابد چون میگویید خدا غیر فیزیکی است و نیاز به فلسفه برای اثباتش هست(که من این حرف را قبول ندارم) ولی بهرحال، بازهم برای خیلی از مباحث روز و مدرن باید فیزیک (به نشانه ی پایه ای از علوم مدرن) را بدانید.

من نمیدانم چرا روحانیت ما فکر میکند فیزیک یعنی ماده ی جامد! چرا از خودش نمیپرسد این گوشی موبایل که دستش است، سیم فیزیکی اش به کجا وصل است؟ و یا چرا نمیپرسد، لپ تاپش که به وای فای وصل شده، سیم نامرئی فیزیکی آن کجاست؟

وقتی ما امواجی داریم که شما نمیتوانید ببینید و حس کنید، ولی کار میکنند و نتایج را میبینید، چرا حاضر نیستید بگویید شاید خدا هم موجی باشد که هنوز فیزیک آن را کشف نکرده، و اصلا هیچ روزی قادر به کشف حقیقت و ماهیتش نیز نباشد، ولی بهرحال میتواند اثبات کند و بگوید چنین موجی (یا چنین انرژی ای) موجود است!

تا وقتی با این سبک حرفها مخالفت کنید، هر روز دینداران عاقل کمتر، و فقط تعداد کمی دیندار احساسی و تعصبی و ارثی باقی میماند که حتی میتواند مغزش شورانده شود و به اسم اسلام، بقیه مسلمانان را به خاک و خون بکشاند!

کاش یک روز تامل بکنیم و از اول سعی کنیم خدا و دین را بشناسیم!

سلام و عرض ادب

کی گفته این فقط فلسفه هست که وجود خدارو اثبات میکنه ؟! همه علوم وجود خدارو اثبات میکنن فقط این ماییم که درکمون کم هست

مثلا علم ریاضی ! شما عدد یک رو در نظر بگیر .. عدد دو یعنی دوتا 1 ....سه یعنی 3 تا یک....و الی اخر ..........همه اعداد به خودی خود عدد نیستند و وابسته به وجود یک هست وجودشون و منشاشون به عدد 1 برمیگرده

خب شما میتونید از این طریق وحدانیت خدا و وجودش رو درک کنید یا نه؟!

حتی فیزیکدان ها جدیدا چیزی رو کشف کردند که نور هست ولی از جنس نور خورشید نیست و در تمامی موجودات اعم از جاندار و غیر جاندار در همه وجود داره ...

hessam78;929633 نوشت:
سلام
یک بابانوئلی وجود دارد در جنوب غرب آفریقا
گفته است هر که روزی 10 بار سرش را به دیوار بکوبد به طوری که خون جاری شود!
زندگی ابدی توام با زیبارویان در انتظار است

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و حم] الله و برکاته

این متن را از لطافت طبع بدانم یا جواب به درخواست من است؟
اگر از لطافت طبع است ممنون از شما

hessam78;929633 نوشت:
من نمیدونم چجوری نتیجه گیری میکنید!
اگر مغز همه چیزتان نیست!پس اهدا کنید ببینید چیزی از خودتان میماند یا خیر!

شما گفتید که مغز همه چیز است و در متونتون به هورمون ها و تغییراتش هم اشاره کردید در مباحثه با دوستان

خب اگر دلالیل کامله پس حتما می توانید جلو نقصش را بگیرید؟
نمی توانید؟

البته خوب شد مسئله اهدا عضو را هم مطرح کردید
اگر مغز همه چیز است پس چرا اعضا بدن بعد از مرگ مغزی تا مدتها زنده هستند؟

چه با دستگاه چه بی دستگاه
چه یک دقیقه چه چند ساعت

hessam78;929633 نوشت:
اثبات بر دوش مدعی است!جایی نگفتم ادعا دارم که انسان همیشه زنده است یا چیز دیگر!
این ادیان هستند که چنین چیزی را گفته اند
گفته اند روحی وجود دارد ورای مغز!
یک چیز را هم حتی نتوانستن نشان دهند که اگر مغز نباشد روح آن عمل را انجام میدهد
پس خرافه است

در دین گفته همه انسان ها زنده می مانند؟

بله دین روح را اصیل می داند و برای هر مرحله از زندگی بدنی برای روح در نظر می گیرد
اما اگر منظور شما از زندگی همین جسم است فکر نکنم به طور عام اینچنین باشد

اما در اینجا هر دوی ما مدعی هستیم فقط دین داران مدعی نیستند که لازم باشد ادعای خودشان را ثابت کنند

با این تفاوت که ادعای دین داران قدیم است نسبت به ادعای کسانی که از ایشان نقل می کنید
پس ادعای جدید لازم است که از خود دفاع کند نه قدیم

در گذشته مردم فکر می کردند خورشید بر دور زمین می گردد
یا زمین صاف است

علوم جدید ادعا کرد اینگونه نیست و برایش دلیل آورد
دلیلی ان طوری بود که برهان را توانست به طور صحیح نقض کند تا کنون

اما این ادعا که مغز همه چیز است و ورای آن روح نیست توانسته؟

اگر توانسته پس مشکل مرگ را باید حل کند

در صورتی که برای وجود حیات پس از مرگ دلایل بسیاری وجود دارد که از حقایق عالم است

درختی که در زمستان می میرید در طی یک دوره خواب زمستانی بهار بیدار می شود
میوه یک درخت وقتی پلاسیده می شود دانه ان رشد دوباره ان درخت است
یا ریز تر کروموزوم ها
و...

اینها را نمی توان پذیرفت ؟

یعنی مخالف این هستید که می توان بعد از مرگ به شکلی درخت را زنده کرد؟ کامل تر یا بر اساس قوائد دنیا ممکنه ضعیف تر؟

با این نشانه ها حیات پس از مرگ را رد می کنید؟
اگر بگوییم معاد شبیه همان دانه می تواند باشد و از این برهان ثابتش کنیم؟

حال شما می گویید نیست مدعی جدید هستید که طبق چارچوب علمی شما از ادعایتان باید دفاع کنید

یا علی(س)

ابوالفضل;929656 نوشت:
چون تغییر و تحول در ذات ماده هست نه چیز مجرد

سلام
اینقدر در این فروم کلمه ی "ذات" دیده میشود که به آن آلرژی گرفته ام.
هیچکس هم برای ما تعریف نمیکند که این ذات دقیقا چیست؟!

این ذات ماده یعنی چه؟ یعنی الکترونها در طول زمان تغییر شکل میدهند؟ پوروتونها یا نوترونها تغییر شکل میدهند؟ از نظر علمی که هیچکدام تغییر شکل نمیدهند! بلکه به واسطه ی شرایط مختلف، عناصر و ترکیبات متفاوتی میسازند.

پس این جمله ی ذات ماده تغییر میکند را برای ما به لحاظ علمی تفسیر کنید. چون دیگر این یک مسئله ی فیزیکی است و فیزیک حق دخالت دارد و نباید به زبان فلسفه درباره اش حرف زد!

--------------------------------------------------------------

در پست قبلی دوستمان از شما پرسیده بودند که روح محرد است. حال چگونه تکامل میابد؟ این را به درستی پاسخ ندادید و فکر کنم منظور شما این باشد که روح از اول عمر ثابت است، و مغز انسان با طول عمر کامل میشود و ترکیب این دو نکامل ایجاد میکند. اگر منظور شما همین است، پس دیگر روح به عقل کاری ندارد و عقل دانستن روح، مردود است!

hessam78;929626 نوشت:
وقتی چیزی ثابت نشود خرافه ای بیش نیست!
موسسه جیمز رندی و ...
من خودم به شخصه هر فردی که چنین ادعایی کرد گفتم دعاشو بده!ی نفر هم نه حاضر شد!نه با یقین گفت عمل میکنه!
توصیه میکنم هر وقت چنین چیزی رو شنیدین بلافاصله برید با چشم خودتون ببینید یا آن دعا را خودتان بگیرید

شما میگید که مغز تمام یک انسان هست و خاموش که شد دیگر هیچ!
__

ما میگیم وقتی مغز خاموش شد دیگر روح خاموش نمی شود بلکه اثرش در فضای مادی به صفر میرسد .

گویی اتصالی در سیستم ماشین رخ داده و ماشین خاموش شده => اما انسان وجود داره و تاثیر گذاری ماشین بر جاده دیگر صفر میشود و میمیرد

___

یکی که در محدوده علم اندیشه می کند باورش برای او سخت خواهد بود

برای همنی هم این بحث ها به نتیجه ای نمی رسند چرا ؟

شما هیچ موقع نمی تونید رد کنید که فراتر از علم چیزی نیست

ما هم دقیقا نمی توانیم با شواهد فیزیکی به شما نشان دهیم فراتر از علم این هست
__

علم نمی تواند انچه در احساس و اندیشه شما بگذرد را تبیین کند
و شما میدانید که احساسم این هست !

پس منو شما هم خرافه ای بیش نیستیم
در حالی که وجود داریم و احساسمان نسبت به مساله خوب و به مساله ای بد هست

طارق اللیل;929660 نوشت:
سلام و عرض ادب

کی گفته این فقط فلسفه هست که وجود خدارو اثبات میکنه ؟! همه علوم وجود خدارو اثبات میکنن فقط این ماییم که درکمون کم هست

مثلا علم ریاضی ! شما عدد یک رو در نظر بگیر .. عدد دو یعنی دوتا 1 ....سه یعنی 3 تا یک....و الی اخر ..........همه اعداد به خودی خود عدد نیستند و وابسته به وجود یک هست وجودشون و منشاشون به عدد 1 برمیگرده

خب شما میتونید از این طریق وحدانیت خدا و وجودش رو درک کنید یا نه؟!

حتی فیزیکدان ها جدیدا چیزی رو کشف کردند که نور هست ولی از جنس نور خورشید نیست و در تمامی موجودات اعم از جاندار و غیر جاندار در همه وجود داره ...

سلام و احترام

ریاضی یک قرارداد انتزاعی برای فهم طبیعت واقعی است. این چیزی که اصل هست طبیعت است نه ریاضی!

حالا که پای ریاضی را وسط کشیدید، من یک مسئله مطرح میکنم که اگر حل کردید دیگر بحثی نمیکنیم! خوبه؟

ما 2 تا کتاب داریم به فاصله 10 سانت از یکدیگر روی میز گذاشته ایم. میخواهیم این 2 کتاب را به یکدگیر برسانیم(فاصله شان را صفر کنیم و به یکدیگر بچسبند). برای این کار، علم ریاضی میگوید کتاب ها باید از نصف فاصله ای که دارند عبور کنند (یعنی اول فاصله شان بشود 5 ساند). وقتی فاصله شان شد 5 سانت، دوباره باید از نصف فاصله ی فعلی شان نیز عبور کنند تا به یکدیگر برسند (یعنی فاصله شان بشود 2.5 سانت).

و از طرفی میدانیم که در ریاضیات تقسیم کردن اعداد بر 2 (به جز عدد صفر)، هرگز پایانی ندارد و ما میتوانیم یک عدد غیر صفر را، تا بینهایت بر 2 تقسیم کنیم.

حالا این علم ریاضی، معتقد است که این 2 کتاب هرگز فاصله شان صفر نمیشود (تا بینهایت میتوان فاصله را تقسیم بر 2 کرد). پس این 2 کتاب هرگز به یکدیگر نمیرسند!

اما در واقعیت (فیزیک) میبینیم که به راحتی به یکدیگر میرسند و فاصله شان صفر میشود.

پس ریاضی یک قرارداد انسانی است، نه یک اصل که دنیا را با آن بسنجیم(باز هم مثالهای مشابه بالا زیاد است)

رستگاران;929662 نوشت:
اگر مغز همه چیز است پس چرا اعضا بدن بعد از مرگ مغزی تا مدتها زنده هستند؟

چه با دستگاه چه بی دستگاه
چه یک دقیقه چه چند ساعت

سلام
اگر ناراحت نمیشوید که در بحثتان شرکت کنم،
جون مغز بخشهای مختلفی دارد که هر بحش وظیفه ی خاصی بر عهده دارد. ساده ترین مثال آنکه، مثلا lcd موبایل شما خراب میشود و دیگر صفحه روشن نمیشود، ولی بقیه ی قسمت ها از کار نمیفتد!

رستگاران;929662 نوشت:
در دین گفته همه انسان ها زنده می مانند؟

بله دین روح را اصیل می داند و برای هر مرحله از زندگی بدنی برای روح در نظر می گیرد
اما اگر منظور شما از زندگی همین جسم است فکر نکنم به طور عام اینچنین باشد

اما در اینجا هر دوی ما مدعی هستیم فقط دین داران مدعی نیستند که لازم باشد ادعای خودشان را ثابت کنند

با این تفاوت که ادعای دین داران قدیم است نسبت به ادعای شما کا کسانی که از ایشان نقل می کنید
پس ادعای جدید لازم است که از خود دفاع کند نه قدیم

در گذشته مردم فکر می کردند خورشید بر دور زمین می گردد
یا زمین صاف است

علوم جدید ادعا کرد اینگونه نیست و برایش دلیل آورد
دلیلی ان طوری بود که برهان را توانست به طور صحیح نقض کند تا کنون

اما این ادعا که مغز همه چیز است و ورای آن روح نیست توانسته؟

اگر توانسته پس مشکل مرگ را باید حل کند

در صورتی که برای وجود حیات پس از مرگ دلایل بسیاری وجود دارد که از حقایق عالم است

درختی که در زمستان می میرید در طی یک دوره خواب زمستانی بهار بیدار می شود
میوه یک درخت وقتی پلاسیده می شود دانه ان رشد دوباره ان درخت است
یا ریز تر کروموزوم ها
و...

اینها را نمی توان پذریرفت ؟

یعنی مخالف این هستید که می توان بعد از مرگ به شکلی درخت را زنده کرد؟ کامل تر یا بر اساس قوائد دنیا ممکنه ضعیف تر؟

با این نشانه ها حیات پس از مرگ را رد می کنید؟
اگر بگوییم معاد شبیه همان دانه می تواند باشد و از این برهان ثابتش کنیم؟

حال شما می گویید نیست مدعی جدید هستید که طبق چارچوب علمی شما از ادعایتان باید دفاع کنید

یا علی(س)

من بحث شما و دوستمان را نخوانده ام ولی، جایی که گفتید ادعای ما صحیح است چون قدیم است، واقعا جای تعجب دارد! این دیگر چه استدلالی است؟ (یاد آیات قرآن میفتم که مشرکان یا کافران میگفتند ما همین رفتار را میکنیم چون از پداران و اجداد ما به ارث رسیده!)

درباره ی روح، علم چطور درباره ی چیزی که هیچوقت در مشاهداتش با آن مواجه نشده و هیچ نیازی به آن حس نکرده، نظر رد کردن بدهد؟ انگار بگوییم چرا دین درباره ی اینکه ما بیش از 1 روح نداریم نظری نداده! شاید یکی ادعا کرد هر انسان 4 روح دارد! دین چرا این ادعا را رد نکرده؟ پس بنابر این ما 4 روح داریم!

شما خودتان یک مثال بیاورید، که انسان یک کاری کند، که علم بگوید این کار خارج از مغز او برنامه ریزی و دستور به عمل داده شده! و ما نتوانیم از نظر نورولوژی و شبکه ی عصبی مغز، این عمل را تحلیل و تفسیر کنیم!
اگر نه، از ادعایتان کوتاه بیاید، و ادعای علم تجربی را بپذیرید!

علم تجربی اثبات کرده است که هر اتفاقی که برای یک انسان رخ میدهد، از دریافت حواس 5 گانه (چشایی- بویایی- لامسه - بینایی - شنوایی) و همچنین، تفکر انسان، خاطرات انسان، اختیار و تصمیم گیری، کنترل غیر ارادی اندامهای بدن(مثل ضربان قلب و تنفس) و یا اعمال غریزی مثل واکنش سریع پلک ها به شی خارجی و یا واکنش سریع بدن به احساسات لامسه ای و ....... همگی در مغز رخ میدهد!

نمیدانم چه چیزی خارج از اینها داریم که بشود به روح منتسب کرد!

سلام
من فکر میکنم تصورات ما از روح اشتباه باشه.
روح به مانند موجود شبح مانند که در فیلمهای تخیلی به تصویر کشیده اند وجود ندارد.
انسان رو میتوان به کامپیوتری تشبیه کرد که روح رو به نرم افزار بدن تشبیه میکنند و مغز رو به پردازنده و رم و هارد.
همان طور که داخل رم و پردازنده کامپیوتر این نرم افزار هست که انها رو بکار میندازه در درون مغز انسان هم نرم افزاری وجود دارد که مغز انسان رو بکار میندازه.
خب حالا تنها کار اینه که این نرم افزار رو کشف کرد.بنظر شما نرم افزار بدن(روح بدن) که مغز رو همانند cpu کامپیوتر بکار میندازد چیست؟

rezaee;929665 نوشت:
سلام
اینقدر در این فروم کلمه ی "ذات" دیده میشود که به آن آلرژی گرفته ام.
هیچکس هم برای ما تعریف نمیکند که این ذات دقیقا چیست؟!

سلام

ذات در کل معانی مختلفی میتونه داشته باشه .
به نظر من بیشترین استفاده اش این باشه :
حقیت یا ماهیت یک شی

مثلا میگیم ذات اب شکل پذیری هست .
یعنی یکی از ویژگی که ایجاب میکنه چیزی رو اب بنامیم این هست که شکل پذیر باشه

rezaee;929665 نوشت:
ین ذات ماده یعنی چه؟ یعنی الکترونها در طول زمان تغییر شکل میدهند؟ پوروتونها یا نوترونها تغییر شکل میدهند؟ از نظر علمی که هیچکدام تغییر شکل نمیدهند! بلکه به واسطه ی شرایط مختلف، عناصر و ترکیبات متفاوتی میسازند.

پس این جمله ی ذات ماده تغییر میکند را برای ما به لحاظ علمی تفسیر کنید. چون دیگر این یک مسئله ی فیزیکی است و فیزیک حق دخالت دارد و نباید به زبان فلسفه درباره اش حرف زد!

خب شما آهنی رو در نظر بگیرید که در حرارت بالا در کوره نورانی میشود
ذاتش تغییری نمیکنه ولی تغییر و تحولی در ساختمان محموعه اتم هاش رخ میده که باعث نورانی شدن اهن میشه .

__

مثلا الکترونی در اتم از مدارهای پایین تحریک و به مدارهای دیگر میره این یه نوع تغییر هست در ماده

یا همین فرموده شما که ترکیب اتم ها و بجود امدن مواد جدید و . . .
___

rezaee;929665 نوشت:
در پست قبلی دوستمان از شما پرسیده بودند که روح محرد است. حال چگونه تکامل میابد؟ این را به درستی پاسخ ندادید و فکر کنم منظور شما این باشد که روح از اول عمر ثابت است، و مغز انسان با طول عمر کامل میشود و ترکیب این دو نکامل ایجاد میکند. اگر منظور شما همین است، پس دیگر روح به عقل کاری ندارد و عقل دانستن روح، مردود است!

انسان از یک وجود واحدی تشکیل شده که همون روح واحد انسانی هست =>ما هم درک واحدی از خودمون داریم و خودمون رو چندگانه درک نمیکنیم که!
این کاملا مشهود هست
حالا همین روح واحد در بعدهای مختلفی میتونه جلوه کنه یعنی چه ؟
یعنی با استفاده از موتور مغز در بعد عقل جلوه میکنه => توجه کنید برای اینکه اثر حداکثری باشه لازم هست مغز سالم باشه وگرنه شخص مشکل تعقل و تفکر پیدا میکنه

شخص با استفاده از عقل خود در دنیای مادی تفکر وتعقل کرده و با ان ارتباط برقرار می کند
با عقل اتش رو بر فرض کشف میکنه و خیلی چیزهای دیگه

حالا همین قدرت عقلی در کودکی در پایین ترین حالت قرار داره و با ارتباطاتی که با عالم مادی انجام میده این قدرت روز به روز قوی تر میشه و به درجات بالاتر میرسه

مثلا یه کودکی میبینه که در با کلید باز میشه
با عقلش دفعه ی بعدی این عکس برداری در ذهنش ثبت میشه و با کلید سعی میکنه که در رو باز کنه و یه درجه به دانسته های خودش اضافه میشه و این روال ادامه می یابه !

اگر ردیابی کنیم این حرکات رو روح با ابزار عقل انجام میده

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

rezaee;929671 نوشت:
اگر ناراحت نمیشوید که در بحثتان شرکت کنم،
جون مغز بخشهای مختلفی دارد که هر بحش وظیفه ی خاصی بر عهده دارد. ساده ترین مثال آنکه، مثلا lcd موبایل شما خراب میشود و دیگر صفحه روشن نمیشود، ولی بقیه ی قسمت ها از کار نمیفتد!

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

در بحث شرکت کردن ایرادی ندارد

خوب است و البته اگر بیاندیشیم
اگر در مقام دفاع از نظری هستید که خب شما هم مدعی هستید
اگر در مقام تحقیق هستید
پس این جمله ایی که در امضایتای هست خلاف حقیقت جویی نیست؟
البته تا الان که من این پست را می زنم این امضای شما است

rezaee;929671 نوشت:
هر پست در هز زمینه درباره ی خدا نوشتم، شدیدا تکذیب کرده و عدم شناختم از خداوند را بصورت 100% اعلام میدارم

ان شاء الله که بحث خوبی باشد و مفید.

اما شما گفتید چون بخشی از مغز زنده است؟

و فعالیت های مختلفی انجام می دهد؟

یعنی مغز نمرده است که اعلام مغز مرگی می کندد؟ فقط بخشی از وجودش ناقص شده است؟

پس به چه جوازی اجازه خارج کردن اعضا داده می شود اگر مغز نمرده است؟
اگر کامل مغز از بین رفته است این در بیمران مغزی بگوییم بر اثر تصادف
در مرگ های طبیعی که قلب هم از کار می افتد چطور؟
0دقت کنید انانی که ادعا می کنند مغز این من است نه ورای ان باید بگویند اگر مغز من است پس چرا بعد از مرگ نهایی و کامل این کار را نمی کنند اگر من است پس او باید بتواند اعمال ارادی انجام دهد می تواند؟)

rezaee;929671 نوشت:
من بحث شما و دوستمان را نخوانده ام ولی، جایی که گفتید ادعای ما صحیح است چون قدیم است، واقعا جای تعجب دارد! این دیگر چه استدلالی است؟ (یاد آیات قرآن میفتم که مشرکان یا کافران میگفتند ما همین رفتار را میکنیم چون از پداران و اجداد ما به ارث رسیده!)

پس بهتر است هم متن من و هم قران را دوباره بخوانید

در متن گفتم هر دوی ما ادعا کردیم که هر دو باید ادعا را ثابت کنیم
وجود روح و خدا از قدیمی ترین نظریات موجود در عالم است که دلایل عقلی نقلی و علمی متعددی رویش هست
و حتی معاد که مثال درخت و هسته و امثالهم را برایش زدم

اینها دلالیل قطعی در هر سطحی هست مورد پذیرش و صحت قرار گرفته است دقت کنید حتی اگر سالها قبل هم باشد این مسائل مقبول شده و مورد پذیرش قرار گرفته با دلالیل که اگر پست های جناب حسام را هم بخوانید ایراد به ابن سینا هم گرفتند

نظریات در گذشته ثابت شده است حتی اگر ابزار ابتدایی باشد
پس صحیح است(دلالیل را بررسی کنید)

حال اکنون با گسترش علم ادعا می شود مغز همه چیز هست و ورای ان چیزی نیست در صورتی که بعید می دانم یا تا جایی که من می دانم کسی از مذهبیان و دین شناسان گفته باشد نیست
و در قرآن هم اگر ببینید وقتی پیامبری(ص) سمت قومی می رود دلایل نبوت مثل معجزه مباحثه می اورد تا ادعای نبوت خود را ثابت کند

یعنی پیامبر جدید با دلالیل می آید حتی اگر به سمت مشرکان برود و با انواع بخش ها

این بحث صحت قدیم یک امر روشن علمی در جوامع است
در گذشته فکر می کردند خورشید دور زمین می گردد تا وقتی دلالیل محکمی نبود مورد پذیرش قرار نگرفت

الان می روید یک پژوهش می کنید پایان نامه می دهید چند نفر استاد و دکتر داور می شوند و یک سری مرال طی می کند تا به اصل علمی تبدیل شود
و اصل قبل را منسوخ یا کامل کند

این یک روند عمومی علوم است حداقل تا جایی که من می دانم

rezaee;929671 نوشت:
درباره ی روح، علم چطور درباره ی چیزی که هیچوقت در مشاهداتش با آن مواجه نشده و هیچ نیازی به آن حس نکرده، نظر رد کردن بدهد؟ انگار بگوییم چرا دین درباره ی اینکه ما بیش از 1 روح نداریم نظری نداده! شاید یکی ادعا کرد هر انسان 4 روح دارد! دین چرا این ادعا را رد نکرده؟ پس بنابر این ما 4 روح داریم!

شما خودتان یک مثال بیاورید، که انسان یک کاری کند، که علم بگوید این کار خارج از مغز او برنامه ریزی و دستور به عمل داده شده! و ما نتوانیم از نظر نورولوژی و شبکه ی عصبی مغز، این عمل را تحلیل و تفسیر کنیم!
اگر نه، از ادعایتان کوتاه بیاید، و ادعای علم تجربی را بپذیرید!

علم تجربی اثبات کرده است که هر اتفاقی که برای یک انسان رخ میدهد، از دریافت حواس 5 گانه (چشایی- بویایی- لامسه - بینایی - شنوایی) و همچنین، تفکر انسان، خاطرات انسان، اختیار و تصمیم گیری، کنترل غیر ارادی اندامهای بدن(مثل ضربان قلب و تنفس) و یا اعمال غریزی مثل واکنش سریع پلک ها به شی خارجی و یا واکنش سریع بدن به احساسات لامسه ای و ....... همگی در مغز رخ میدهد!

نمیدانم چه چیزی خارج از اینها داریم که بشود به روح منتسب کرد!

ببنید روح بر تر از مغز و بدن است
چیزی که بر تری دارد باید بر ان اشراف داشت که فهمید

مثل اینکه بری فضا ببینی زمین به دور خورشد می گردد

یا اینکه با ابزار و نشانه ها و آثار و دقت بفهمید

مثلا آونگی از روی دیوار آویزان کنید و پی به گردشی ببرید
اما یقینی که از اشراف بدست میاد
از آثار اگر وسواس به خرج بدیم بدست نمی اید

اگر منظور شما اشراف باشید
این اشراف با سلوک و تقویت روح و تفاوت ها و فوت بدست میاد

و البته نشانه ایی از مرگ در عالم ما مرگ است و خواب

که البته خواب هم چند دسته است و همه ان صادقه نیست
دسته ایی بر اساس رویداد ها و طبع و بیماری و ... بدست میاد
عده ایی کاذبه است و بخشی صادقه

بهترین شناخت طبق شواهد تا به حال همین رویای صادقه است

اما از آثار مثال هال مختلفی هست

اگر مغزی از سر شما خارج کنند مثلا نصف نیم کره مغزتان
آیا منیت شما از بین می روید؟

من نیم من می شود؟

اگر خیر
پس مغز من نیست و فرای مغز چیزی هست که من را تشکیل می دهد

حتی اگر دست و پایتان هم کم شود منیت از بین نمی رود

اما علم همان طور که گفتید تجربی است
علم تجربی علم کاملی نیست که بتواند همه چیز را توصیف کند یا رد کند
پیشرفت کرده اما باز جای کار دارد و نقص دارد
حال این علم ناقص که هنوز بسیاری از وقایع را نتوانسته جواب بدهد و علمش محدود است و تلاش برای بهبود نقص هایش هست

چگونه می تواند روح را نفی کند؟

دقت کنید که مخالفان می گویند مغز کنترل می کند!

خب مگر ما گفتیم نمی کند؟

مغز ابزار روح هست
که در عالم بعد بابدنی مثالی روح دوباره زندگی می کند تا بقیه شرایط

جنین قبل از تکامل عقل و قلبش در مراحل و ماه های ابتدایی توانایی کاری دارد؟ یعنی قبل از 4 ماهگی؟

یا علی(س)@};-[/]

ابوالفضل;929708 نوشت:
مثلا میگیم ذات اب شکل پذیری هست .
یعنی یکی از ویژگی که ایجاب میکنه چیزی رو اب بنامیم این هست که شکل پذیر باشه

پس یخ که شکل پذیری تداره و جامد هست چی؟ ذات آب تغییر کرده؟

همچنین ما میتونیم صد مدل آب داشته بایم. آب شیرین. آب شور. آب اسیدی.آب بازی. آب سنگین. آب مقطر و ..... آیا از نظر شما ذات همه ی اینها یکی هست و آب است؟!

ابوالفضل;929708 نوشت:
خب شما آهنی رو در نظر بگیرید که در حرارت بالا در کوره نورانی میشود
ذاتش تغییری نمیکنه ولی تغییر و تحولی در ساختمان محموعه اتم هاش رخ میده که باعث نورانی شدن اهن میشه .

__

مثلا الکترونی در اتم از مدارهای پایین تحریک و به مدارهای دیگر میره این یه نوع تغییر هست در ماده

یا همین فرموده شما که ترکیب اتم ها و بجود امدن مواد جدید و . . .

دوست عزیز، حرف من اینه که؛ اگر قرار باشه ذات برای ماده تعریف بشه، باید (با نگاه سطحی و ساده) اتم به عنوان ذات ماده شناخته بشه. یعنی همان 3 ذره ی بنیادی که در مدرسه خواندیم. الکترون، پروتون، نوترون.
حالا اینها اگر کم یا زیاد بشن عناصر مختلف(آهن، مس، طلا، روی، و به طور کلی جدول مندلیوف) ساخته میشه. و عناصر جدول مندلیوف هم دنیا رو میسازه.

اما باید دقت کنیم که ذات و ماهیت سه ذره ی بنیادی تغییری نمیکند و ثابت است!

------------------------------------------------

درباره قسمت آخر:

تا جایی که من میدانم حیوانات روح ندارند و فرق انسان و حیوان از نظر اسلامی، داشتن و نداشتن روح است . درست؟
حالا چطور یه گربه وقتی یاد میگیره در رو باز کنه، نمیگید روح داره؟
یا وقتی موش ها یاد میگیرند که با فشار یک دکمه در قفس، غذا دریافت کنند.
یا وقتی یک میمون یاد میگیره معمای برج هانوی را حل کنه.
یا یک طوطی یاد میگیره حرف زدن انسان را تقلید کنه
و.......
هیچوقت کسی نمیگه این حیوانات روح دارند؟

یا اصلا از اینها بالاتر،
الان اگر درباره دانش هوش مصنوعی تحقیق و مطالعه کنید، ربات هایی هستند که قابلیت درک منظور شما و پاسخ مناسب به شما رو دارند.
همین مترجم گوگل و یا سیستم سرچ گوگل از هوش مصنوعی برای ارتقای خودش استفاده میکنه.
الان بازی های کامپیوتری ای هستند که با توجه به نحوه ی بازی شما واکنش نشون میدن.

ربات ها دارند به سمتی میرند که خودشون قابلیت یادگیری داشته باشند. یعنی شما یک ربات را یکبار برنامه نویسی پایه ای میکنید. درش را میبندید. روشنش میکنید. ربات با استفاده از اطلاعات اندک پایه ای که دارد (شبیه نوزاد انسان که اطلاعات پایه ای درباره ی گریه کردن و یا مکیدن شیر دارد) و با استفاده از اطلاعاتی که خودش از محیط میگیرد (مثل نوزاد انسان که با 5 حس اصلی اش از محیط اطلاعات میگیرد) و کنار هم قراردادن تجربیاتش(تجربه یعنی ترکیب اطلاعات اولیه (قانون های اولیه) با اطلاعات محیط و ساخت قوانین جدید و اضافه کردن به پایگاه دانش) میتواند هوش خود را افزایش داده و مانند نوزاد انسان رشد کند و عقلش بیشتر شود!

حالا به من بگویید ، روح این ربات ها دقیقا کجاست؟!!

اینجا خیلی سخت و طولانی میشود مثال زد، و شاید مثالها خوب درک نشود، برای همین توصیه میکنم خودتان درباره ی هوش مصنوعی سرچ کنید و مثال دنیای وامپوس wumpus را به عنوان مثال ساده ای از فرایند یادگیری مطالعه کنید. (من این لینک را پیدا کردم ولی با سرچ بیشتر میتوان منابع بهتری یافت http://www.sourcecodes.ir/post.php?id=288&title=%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%88%D8%B4-%D9%85%D8%B5%D9%86%D9%88%D8%B9%DB%8C-AI )

درواقع عقلی که شما میگید، که همان هوش یا intelligence از نظر علمی شناخته میشود، حاصل ترکیب قوانین پایه (غریزه) با اطلاعات دریافتی از محیط توسط حواس 5 گانه، و ساخت قوانین جدید و اضافه کردنش به پایگاه دانش(همان غریزه) میباشد.

و هیچ چیز خارج از این نداریم.... اگر داشتیم، بعد از درخواست های متعددی که در تاپیک مطرح شده، دوستان مثال آورده بوند.

ابوالفضل;929656 نوشت:
من نگفتم دیوانه !
چیزی شبیه دیوانه
یک کودک اعمالی دارد که دقیقا به اعمال رفتار یک دیوانه شباهت دارد!

اولا با این قسمت موافق نیستم که رفتار کودک شبیهه رفتار دیوانه باشد
چون مغز کودک سالم است ولی مغز دیوانه سالم نیست

ابوالفضل;929656 نوشت:
نفس انسان طی یک حرکت جوهری تکامل می یابد و به یک درجه ای بالاتر ( تفکر و تعقل ) میرسد

و اینکه این تحقق یابد به مغز سالم هم نیاز هست

و نظر منم این هست مغز اینها هم در کودکی مشکل داشته و همین مشکل مغزی
مانع حرکت صحیح نفس شده !

توجه کنید که حرکت و تکامل روح کاملا متفاوت با حرکت جسم هست !
و عاری از تغییر و تحول هست => چون تغییر و تحول در ذات ماده هست نه چیز مجرد

در کل نظر شما این است که روح برای رسیدن به تکامل به مغز سالم نیاز دارد
اولا خود این مطلب نیاز به دلیل دارد و فعلا حرف شما هیچ دلیلی پشت سرش ندارد

و بر فرض هم که درست باشد باز نشان از این است روح بدون مغز نمی تواند کاری کند
و اینکه یک موجود مجرد چگونه می تواند از یک موجود مادی بعنوان ابزار استفاده کند
اینها همه مسایلی است که واقعا فقط در حد حرف باقی می ماند
و نمی تواند اثبات شود

رستگاران;929711 نوشت:
اگر در مقام دفاع از نظری هستید که خب شما هم مدعی هستید
اگر در مقام تحقیق هستید
پس این جمله ایی که در امضایتای هست خلاف حقیقت جویی نیست؟
البته تا الان که من این پست را می زنم این امضای شما است

بله من مدعی هستم که تمامی بحث های صورت گرفته درباره عقل فاقد اسناد علمی است و فقط تفکرات اشتباه دوستان درباره هوش (همان عقل) میباشد! (من مطالعات علمی و کار عملی درباره هوش مصنوعی و شبکه های عصبی و منطق فازی و یادگیری ماشین و بینایی ماشین و ... داشته ام که این را میگویم)

رستگاران;929711 نوشت:
اما شما گفتید چون بخشی از مغز زنده است؟

و فعالیت های مختلفی انجام می دهد؟

یعنی مغز نمرده است که اعلام مغز مرگی می کندد؟ فقط بخشی از وجودش ناقص شده است؟

پس به چه جوازی اجازه خارج کردن اعضا داده می شود اگر مغز نمرده است؟
اگر کامل مغز از بین رفته است این در بیمران مغزی بگوییم بر اثر تصادف
در مرگ های طبیعی که قلب هم از کار می افتد چطور؟
0دقت کنید انانی که ادعا می کنند مغز این من است نه ورای ان باید بگویند اگر مغز من است پس چرا بعد از مرگ نهایی و کامل این کار را نمی کنند اگر من است پس او باید بتواند اعمال ارادی انجام دهد می تواند؟)

ببینید دوست عزیز. ما 2 جور مرگ مغزی داریم (البته اینها به زبان عوامانه است که به همه ی موارد میگویند مرگ مغزی):

مدل اول این است که مغز فرد کاملا از بین رفته است. و قلب تا زمانی که اکسیژن در خون وجود دارد میتپد و تا زمانی که قلب میتپد و خون جریان دارد باقی اندامها زنده میمانند. که به این بیماران مرگ مغزی میگویند و با دستگاه اکسیژن نفس میکشند و هر لحظه که این دستگاه قطع بشود، قلبش از کار میفتد و میمیرد! برای همین این فرد از همان اولش نیز مرده بود، و با دستگاه زنده نگه داشتند تا اعضایش را استفاده کنند!

اما مدل دوم، اغما یا کما یا زندگی نباتی است. در این حالت، بخشی از مغز که مسئول هوشیاری است از کار میفتد ولی باقی فسمت ها که مربوط به کنترل ضربان قلب و تنفس و ... است سالم است و بدن سالم است و نیاز به دستگاه ندارد.

و برخی اوقات مغز (اطلاعات پزشکی ندارم) شاید خودش را ترمیم میکند، و یا شاید علتی که باعث این اغما بوده به مرور زمان مرتفع میشود و فرد از کما خارج میشود. و البته معمولا عوارضی چون فراموشی و ... نیز به دلیل آسیب مغزی دچارش میشود.

اما درباره مرگ طبیعی، که به علت پیری رخ میدهد، سلول های بدن به مرور زمان میمیرند، ولی بر خلاف سنین جوانی، با سلولهای جدید جایگزین نمیشوند. این اتفاق باعث میشود که به مرور زمان، اندامهای اصلی مثل مغز و قلب و ریه و کبد و ... با اختلال عملکرد مواجه شوند و در نهایت، دیگر نتوانند به فعالیت طبیعی ادامه دهند و فرد بیهوش بشود(به دلیل اینکه قلب نمیتواند اکسیژن کافی به مغز برساند، و یا سلو لهای هوشیاری مغز به قدری آسیب دیده که نتواند هوشیاری را حفظ کند، و .... که در نهایت منجر به توقف عملکرد حداقلی مغز برای حفظ هوشیاری میشود ) و دیگر به هوش نیاید(بمیرد!)

درباره "تلومر" سرچ کنید تا بصورت علمی مطلب را مطالعه کنید.

اینکه جرا بعد از مرگ کسی را زنده نمیکنند، چون مغز انسان حداقل 100 میلیارد نورون دارد. و اینقدر ساختار پیچیده و در هم تنیده است که تا کنون قدرت شبیه سازی آن نیز وجود نداشته است. چه برسد به اینکه بخواهیم سلول های مرده اش را با سلول های زنده جایگزین کنیم (فکر نکنم فناوری تولید سلول های زنده از سلول های مرده ی یک فرد موجود باشد. ولی با اینحال اگر جستجو کنید، اتفاقا پروژه هایی در اینباره بصورت جدی در جهان پیگیری میشود و شاید در آینده ای نه چندان دور، عملی بشود!)

رستگاران;929711 نوشت:
پس بهتر است هم متن من و هم قران را دوباره بخوانید

در متن گفتم هر دوی ما ادعا کردیم که هر دو باید ادعا را ثابت کنیم
وجود روح و خدا از قدیمی ترین نظریات موجود در عالم است که دلایل عقلی نقلی و علمی متعددی رویش هست
و حتی معاد که مثال درخت و هسته و امثالهم را برایش زدم

اینها دلالیل قطعی در هر سطحی هست مورد پذیرش و صحت قرار گرفته است دقت کنید حتی اگر سالها قبل هم باشد این مسائل مقبول شده و مورد پذیرش قرار گرفته با دلالیل که اگر پست های جناب حسام را هم بخوانید ایراد به ابن سینا هم گرفتند

نظریات در گذشته ثابت شده است حتی اگر ابزار ابتدایی باشد
پس صحیح است(دلالیل را بررسی کنید)

حال اکنون با گسترش علم ادعا می شود مغز همه چیز هست و ورای ان چیزی نیست در صورتی که بعید می دانم یا تا جایی که من می دانم کسی از مذهبیان و دین شناسان گفته باشد نیست
و در قرآن هم اگر ببینید وقتی پیامبری(ص) سمت قومی می رود دلایل نبوت مثل معجزه مباحثه می اورد تا ادعای نبوت خود را ثابت کند

یعنی پیامبر جدید با دلالیل می آید حتی اگر به سمت مشرکان برود و با انواع بخش ها

این بحث صحت قدیم یک امر روشن علمی در جوامع است
در گذشته فکر می کردند خورشید دور زمین می گردد تا وقتی دلالیل محکمی نبود مورد پذیرش قرار نگرفت

الان می روید یک پژوهش می کنید پایان نامه می دهید چند نفر استاد و دکتر داور می شوند و یک سری مرال طی می کند تا به اصل علمی تبدیل شود
و اصل قبل را منسوخ یا کامل کند

این یک روند عمومی علوم است حداقل تا جایی که من می دانم

دوست عزیز این چه دلایلی است!
چون قدیمی ها گفته اند پس درست است!! بهتر است خودتان قرآن را بخوانید و ببینید چه افرادی اینطوری دلیل میاورند!

درباره درخت هم اولا حرفتان مرا بیشتر یاد تناسخ مینداخت و ثانیا موضوعش معاد بود که الان موضوع بحث من و این تاپیک نیست. یعنی ما بحث درون دینی نمیکنیم که پای معاد را وسط بکشیم.

ضمنا آزمایشات نوین در روان شناسی، روانپزشکی، نورولوژی، هوش مصنوعی و سایر علوم پیشرفته را بخوانید، میبینید که علم حرف خودش را با آزمایش و سند اثبات کرده است!

رستگاران;929711 نوشت:
ببنید روح بر تر از مغز و بدن است
چیزی که بر تری دارد باید بر ان اشراف داشت که فهمید

مثل اینکه بری فضا ببینی زمین به دور خورشد می گردد

یا اینکه با ابزار و نشانه ها و آثار و دقت بفهمید

مثلا آونگی از روی دیوار آویزان کنید و پی به گردشی ببرید
اما یقینی که از اشراف بدست میاد
از آثار اگر وسواس به خرج بدیم بدست نمی اید

اگر منظور شما اشراف باشید
این اشراف با سلوک و تقویت روح و تفاوت ها و فوت بدست میاد

و البته نشانه ایی از مرگ در عالم ما مرگ است و خواب

که البته خواب هم چند دسته است و همه ان صادقه نیست
دسته ایی بر اساس رویداد ها و طبع و بیماری و ... بدست میاد
عده ایی کاذبه است و بخشی صادقه

بهترین شناخت طبق شواهد تا به حال همین رویای صادقه است

اما از آثار مثال هال مختلفی هست

اگر مغزی از سر شما خارج کنند مثلا نصف نیم کره مغزتان
آیا منیت شما از بین می روید؟

من نیم من می شود؟

اگر خیر
پس مغز من نیست و فرای مغز چیزی هست که من را تشکیل می دهد

حتی اگر دست و پایتان هم کم شود منیت از بین نمی رود

اما علم همان طور که گفتید تجربی است
علم تجربی علم کاملی نیست که بتواند همه چیز را توصیف کند یا رد کند
پیشرفت کرده اما باز جای کار دارد و نقص دارد
حال این علم ناقص که هنوز بسیاری از وقایع را نتوانسته جواب بدهد و علمش محدود است و تلاش برای بهبود نقص هایش هست

چگونه می تواند روح را نفی کند؟

دقت کنید که مخالفان می گویند مغز کنترل می کند!

خب مگر ما گفتیم نمی کند؟

مغز ابزار روح هست
که در عالم بعد با بدی مثالی روح دوباره زندگی می کند تا بقیه شرایط

جنین قبل از تکامل عقل و قلبش در مراحل و ماه های ابتدایی توانایی کاری دارد؟ یعنی قبل از 4 ماهگی؟

یا علی(س)

دوست عزیز قصد بی ادبی ندارم ولی اینها همه خیالات است!
لطفا به جای اینهمه بحث های طولانی، یک مورد مثال بیاورید که من نتوانم به شما بگویم با کدام قسمت مغز و با چه فرایندی آن کار مشخص را انجام دادید!

اینکه میگویید نصف مغز کسی را جدا کنیم، این مهم نیست، مغز هر قسمتش وظیفه و فعالیت خاصی دارد. اگر قسمت مربوط به هوشیاری و همان شناخت از خود را جدا کنید، و یا حتی بخشی از سلولهایش آسیب ببیند، شما دچار اختلال شناختی میشوید و دیگر اینقدر "من ، من" نمیکنید.

مثال واقعی که از فامیلمان زدم، به نظرم به اندازه کافی واشح بود!

شما حتی اگر قسمت حافظه در مغز شخصی را از بین ببرید، این شخص کلا هیچ آگاهی و درکی از خودش و دنیای پیرامونش نخواهد داشت!

اینکه روح بالاسر مغز ایستاده و آن را کنترل میکند فقط یک تصور دینی است! وگرنه بیاید بگویید کدام قسمت را و با کدام مکانیزم و روش و چگونه کنترل میکند؟

اینکه اول بحثم گفتم اصلی ترین مشکل فلسفه خیال پردازی است و در دنیای علمی امروز نمیتوان به این خیالپردازی ها ادامه داد برای همین بود! دیگر صد سال قبل نیست که یک آدمی خیال بافی کند و مردم بیسواد باور کنند! دیگر عصری نیست که ما امکانات علمی و آزمایشگاهی نداشته باشیم و فقط بر حدس و گمان و خیال دنیا را تفسیر کنیم!

من دیگر بحثی ندارم. موفق باشیدhappy@};-

rezaee;929715 نوشت:
پس یخ که شکل پذیری تداره و جامد هست چی؟ ذات آب تغییر کرده؟

همچنین ما میتونیم صد مدل آب داشته بایم. آب شیرین. آب شور. آب اسیدی.آب بازی. آب سنگین. آب مقطر و ..... آیا از نظر شما ذات همه ی اینها یکی هست و آب است؟!

یخ میتونیم بگیم جلوه ای از آب هست
ماده ی جدیدی که بوجود نیومده بگیم ذاتش تغییر کرده .
در مورد انواع اب هم همین طور

بالاخره میگیم اب => بر فرض نمیگیم که نفت !

اگر ریشه یابی کنیم میرسیم به h2o

rezaee;929715 نوشت:
دوست عزیز، حرف من اینه که؛ اگر قرار باشه ذات برای ماده تعریف بشه، باید (با نگاه سطحی و ساده) اتم به عنوان ذات ماده شناخته بشه. یعنی همان 3 ذره ی بنیادی که در مدرسه خواندیم. الکترون، پروتون، نوترون.
حالا اینها اگر کم یا زیاد بشن عناصر مختلف(آهن، مس، طلا، روی، و به طور کلی جدول مندلیوف) ساخته میشه. و عناصر جدول مندلیوف هم دنیا رو میسازه.

اما باید دقت کنیم که ذات و ماهیت سه ذره ی بنیادی تغییری نمیکند و ثابت است!

کاری به سه ذره نداریم و بحث در مورد خواص یک ماده هست
خواصی که اگر تغییر کنه متعاقبا نوع ماده هم تغییر می کنه
آب یه خواصی داره که ما بهش میگیم آب و این همون ذات آب هست

rezaee;929715 نوشت:
درباره قسمت آخر:

تا جایی که من میدانم حیوانات روح ندارند و فرق انسان و حیوان از نظر اسلامی، داشتن و نداشتن روح است . درست؟
حالا چطور یه گربه وقتی یاد میگیره در رو باز کنه، نمیگید روح داره؟
یا وقتی موش ها یاد میگیرند که با فشار یک دکمه در قفس، غذا دریافت کنند.
یا وقتی یک میمون یاد میگیره معمای برج هانوی را حل کنه.
یا یک طوطی یاد میگیره حرف زدن انسان را تقلید کنه
و.......
هیچوقت کسی نمیگه این حیوانات روح دارند؟

اگر در این باره تحقیق کنید حیوانات هم دارای نوعی روح هستند
ولی مسلما با روح انسانی فرق داره
یکی از فرق های اساسی میان انسان و حیوان داشتن قدرت تعقل و تفکر در انسان هست ( قوه ناطقه و عاقله)

rezaee;929715 نوشت:
یا اصلا از اینها بالاتر،
الان اگر درباره دانش هوش مصنوعی تحقیق و مطالعه کنید، ربات هایی هستند که قابلیت درک منظور شما و پاسخ مناسب به شما رو دارند.
همین مترجم گوگل و یا سیستم سرچ گوگل از هوش مصنوعی برای ارتقای خودش استفاده میکنه.
الان بازی های کامپیوتری ای هستند که با توجه به نحوه ی بازی شما واکنش نشون میدن.

ربات ها دارند به سمتی میرند که خودشون قابلیت یادگیری داشته باشند. یعنی شما یک ربات را یکبار برنامه نویسی پایه ای میکنید. درش را میبندید. روشنش میکنید. ربات با استفاده از اطلاعات اندک پایه ای که دارد (شبیه نوزاد انسان که اطلاعات پایه ای درباره ی گریه کردن و یا مکیدن شیر دارد) و با استفاده از اطلاعاتی که خودش از محیط میگیرد (مثل نوزاد انسان که با 5 حس اصلی اش از محیط اطلاعات میگیرد) و کنار هم قراردادن تجربیاتش(تجربه یعنی ترکیب اطلاعات اولیه (قانون های اولیه) با اطلاعات محیط و ساخت قوانین جدید و اضافه کردن به پایگاه دانش) میتواند هوش خود را افزایش داده و مانند نوزاد انسان رشد کند و عقلش بیشتر شود!

حالا به من بگویید ، روح این ربات ها دقیقا کجاست؟!!

اینجا خیلی سخت و طولانی میشود مثال زد، و شاید مثالها خوب درک نشود، برای همین توصیه میکنم خودتان درباره ی هوش مصنوعی سرچ کنید و مثال دنیای وامپوس wumpus را به عنوان مثال ساده ای از فرایند یادگیری مطالعه کنید. (من این لینک را پیدا کردم ولی با سرچ بیشتر میتوان منابع بهتری یافت http://www.sourcecodes.ir/post.php?i...d8%b9%db%8c-ai )

درواقع عقلی که شما میگید، که همان هوش یا intelligence از نظر علمی شناخته میشود، حاصل ترکیب قوانین پایه (غریزه) با اطلاعات دریافتی از محیط توسط حواس 5 گانه، و ساخت قوانین جدید و اضافه کردنش به پایگاه دانش(همان غریزه) میباشد.

و هیچ چیز خارج از این نداریم.... اگر داشتیم، بعد از درخواست های متعددی که در تاپیک مطرح شده، دوستان مثال آورده بوند.

گفتیم که عقل تنها بخشی از انسان هست که برای شناخت محیط مادی ازش استفاده میکنه

وقتی هوش مصنوعی رو با هوش بیولوژیکی مقایسه میکنیم اصلا قابل قیاس نیست

وقی در وجود خودمان دقت میکنیم ما صرفا هوش نیستیم چرا ؟
زیرا بنا به اقتضا از هوش استفاده میکنیم
درسته هوش مصنوعی به درجه ای رسیده که به مواردی در جهان واکنش نشون میده
ولی هیچ موقع نمیتونه بعنوان وجود اگاه اعلام استقلال کنه و 100 درصد اعمالش رو جدا از کنترل انسان انجام بده
___

روح اولیه ربات همون ذهن طراحی هست که بوجودش اورده
=> و نیرویی که هدایتش میکنه => مثل برق

____________
شما تعریفی از هوش و عقل انسان در بعد مادی کردید => روح نیروی محرکه ی این مجموعه هست

اینکه چطور یک وجود مجرد در کنار ماده همکاری و ارتباط دارند جای تامل دارد و بحثی جداگانه هست .

**گلشن**;929716 نوشت:
اولا با این قسمت موافق نیستم که رفتار کودک شبیهه رفتار دیوانه باشد
چون مغز کودک سالم است ولی مغز دیوانه سالم نیست

شما ظاهرا مطلب رو نمیگیرید

دیوانه مثل کودک هست فقط جسمش بزرگ شده و در همان عالم مونده

ما نمیگیم کودک دیوانه هست !

چون کودک ظرفیت رشد و رسیدن به تعقل رو دارد
چون سلامت کافی رو داره

**گلشن**;929716 نوشت:
در کل نظر شما این است که روح برای رسیدن به تکامل به مغز سالم نیاز دارد
اولا خود این مطلب نیاز به دلیل دارد و فعلا حرف شما هیچ دلیلی پشت سرش ندارد

و بر فرض هم که درست باشد باز نشان از این است روح بدون مغز نمی تواند کاری کند
و اینکه یک موجود مجرد چگونه می تواند از یک موجود مادی بعنوان ابزار استفاده کند
اینها همه مسایلی است که واقعا فقط در حد حرف باقی می ماند
و نمی تواند اثبات شود

روح مستقل هست و برای گرداندن جسم در دنیای مادی به مغز نیاز دارد
پس نباید شما نتیجه گیری کنید روح با مغز معنا می یابد
بلکه این مغز هست که بدون روح پوسیده خواهد شد وکاری نمی تواند انجام دهد

روح در هر عالمی بنا به قوانین ان به جسم (کالبدی) نیاز دارد که در ان شناخته شود و با قوانین ان عالم حرکت کند
لازمه حرکت و مفهوم یافتنش در این دنیا جسم هست
جسمی که با قوانین مادی درگیر هست و خو میگیرد و متعاقبا روح رو هم تحت تاثیر قرار میده

rezaee;929721 نوشت:
بله من مدعی هستم که تمامی بحث های صورت گرفته درباره عقل فاقد اسناد علمی است و فقط تفکرات اشتباه دوستان درباره هوش (همان عقل) میباشد! (من مطالعات علمی و کار عملی درباره هوش مصنوعی و شبکه های عصبی و منطق فازی و یادگیری ماشین و بینایی ماشین و ... داشته ا

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

می توانم بپرسم سطح علمی شما در چه سطحی است؟

آیا شما تحصیلات آکادمیک در سطح ارشد یا دکتری و تخصصی دارید یا صرفا تحقیقات آزاد داشتید؟

یعنی با ضریب خطا و بازه خطای علوم تجربی مخصوصا آزمایشگاهی آگاهی دارید یا خیر اگر داشته باشید
پس حتما می دانید که در اعلام نتایج آزمایشگاهی

نتیاج بررسی اعلام می شود می گویند طبق مشاهدات ما این گونه شده است
و افراد دیگر هم ممکنه ببینند و نتایج دیگری بگیرند
خطای در آزمون و مسائلی این دست؟ در مسائل آزمایشی و تجربی از بدیهیات این علوم است پس بهتر است اگر می توانید به این محکمی از علم تجربی دفاع کنید(بی شک بودن آن و کامل بودن آن) که هیچ شکی نداشته باشید
از یافته خودتان دفاع کنید

تضمینی می توانید بدهید در آینده این معلومات شما مثل زمین صاف است نباشد؟

rezaee;929721 نوشت:
دوست عزیز این چه دلایلی است!
چون قدیمی ها گفته اند پس درست است!! بهتر است خودتان قرآن را بخوانید و ببینید چه افرادی اینطوری دلیل میاورند!

درباره درخت هم اولا حرفتان مرا بیشتر یاد تناسخ مینداخت و ثانیا موضوعش معاد بود که الان موضوع بحث من و این تاپیک نیست. یعنی ما بحث درون دینی نمیکنیم که پای معاد را وسط بکشیم.

ضمنا آزمایشات نوین در روان شناسی، روانپزشکی، نورولوژی، هوش مصنوعی و سایر

تناسخ انواع مختلفی دارد که تا جایی که من می دانم همه نوع آن مردود نیست
و انتقال روح به جسم تمثیلی دیگر را اگر لازم هست مطالب را می آوریم

البته به شزط اینکه دلایلتان آنقدر محکم باشد که بتواند نظریات قدیمی را منسوخ و ابطال کند

بهتر است به اصول پایبند باشیم
مگر چیزی که من در تحصیلاتم پی بردم که برای پایان نامه نویسی یکی سری قواعد لازم است اشتباه باشد
مثل آزمون کردن چندین روش و صحت ابزار و... که در یک آزمایش تجربی مورد نظر است و در آخر دفاع در اساتید و داورها و ادامه مسیر اثبات یک اصل علمی

rezaee;929721 نوشت:
دوست عزیز قصد بی ادبی ندارم ولی اینها همه خیالات است!
لطفا به جای اینهمه بحث های طولانی، یک مورد مثال بیاورید که من نتوانم به شما بگویم با کدام قسمت مغز و با چه فرایندی آن کار مشخص را انجام دادید!

اینکه میگویید نصف مغز کسی را جدا کنیم، این مهم نیست، مغز هر قسمتش وظیفه و فعالیت خاصی دارد. اگر قسمت مربوط به هوشیاری و همان شناخت از خود را جدا کنید، و یا حتی بخشی از سلولهایش آسیب ببیند، شما دچار اختلال شناختی میشوید و دیگر اینقدر "من ، من" نمیکنید.

مثال واقعی که از فامیلمان زدم، به نظرم به اندازه کافی واشح بود!

شما حتی اگر قسمت حافظه در مغز شخصی را از بین ببرید، این شخص کلا هیچ آگاهی و درکی از خودش و دنیای پیرامونش نخواهد داشت!

اینکه روح بالاسر مغز ایستاده و آن را کنترل میکند فقط یک تصور دینی است! وگرنه بیاید بگویید کدام قسمت را و با کدام مکانیزم و روش و چگونه کنترل میکند؟

اینکه اول بحثم گفتم اصلی ترین مشکل فلسفه خیال پردازی است و در دنیای علمی امروز نمیتوان به این خیالپردازی ها ادامه داد برای همین بود! دیگر صد سال قبل نیست که یک آدمی خیال بافی کند و مردم بیسواد باور کنند! دیگر عصری نیست که ما امکانات علمی و آزمایشگاهی نداشته باشیم و فقط بر حدس و گمان و خیال دنیا را تفسیر کنیم!

من دیگر بحثی ندارم. موفق باشید

شما ابتداا وجود خودتان را برای من اثبات کنید
مثال بزنید کدوم حرفتان را می گویید تا برای شما مثال بزنم
که کدوم یکی از این حروفی که هستید
از چه ساختاری شکل گرفته و شما خیالی بیش نیستید

این گونه خوب است؟

شما خیالی؟

من دارم با صفر و یک صحبت می کنم؟

شما واقعا اگر یکی به من بگه شما حضور داری اما ابزار لازم برای مشاهده شما وجود ندارد برای مشاهده شما ، یا باید بری دوربین بگیری تا بتوانی سرکار یا جناب رضایی را ببینی خیالات است؟

پس اگر نقص یک مغز فردیت فرد را از بین می برد

شما چرا می گویید مغزش که ناقص شد ناقص شد چرا نمی گویید منیت اش رفت؟

دقت کنید منیت

شما از چیزی می خواهید مثال بزنید که ما خودمان قبول داریم و می گوییم روح برتر از آن است و مغز و دست و پا ابزار مغز است!
شما فصلی از کتاب را گرفتید

می خواهید بگوید کتاب وجود ندارد و فقط یک فصل است؟
حالا هی در اون فصل جست و جو کنید بگویید کتابی نیست!

بحثی با صفر و یک ندارم

خدا حافظ خیالات

اگر این نیست و شما هستید

بحث را ادامه می دهیم

اگر هم نیستید پس شما راست می گویید
روح وجود ندارد لابد!؟
ان شاء الله نگویید ما گوشت و استخوانیم منظور من از شما در حالت کنونی بحث است در فضای مجازی

من دارم با ربات و رایانه حرف می زنم و بحث می کنم یا با آدمی شبیه خودم؟
الان در اینجا من خبر دارم آو چشم دارد یا چشم سالم دارد یا خیر؟
می دانم راه می رود یا خیر؟
این طرف مقابلم کیست؟
رایانه یا به قول مخالفان روح مغز؟

(البته امیدوارم حمل بر بی ادبی نشود اگر منیتی در این صفر و یک و گوشت و استخون دارید.)

یا علی(ع)@};-

ابوالفضل;929722 نوشت:
یخ میتونیم بگیم جلوه ای از آب هست
ماده ی جدیدی که بوجود نیومده بگیم ذاتش تغییر کرده .
در مورد انواع اب هم همین طور

بالاخره میگیم اب => بر فرض نمیگیم که نفت !

اگر ریشه یابی کنیم میرسیم به h2o

یعنی چی! یعنی شما برای یک ترکیب از عناصر که خودش ترکیبی از سه ذره بنیادین است، ذات قائلید؟!!

اگر اینطور است جوراب منم ذات دارد! خوب شد تعریف ذات را فهمیدیم.

چرا فکر میکنید جوراب من با آب فرق میکند؟ جوراب من هم به لحاظ شیمیایی یک فرمول شبیه آب دارد که برای جوراب پشمی این میشود c 6h 7o 2(oh)3

من را بگو که فکر میکردم حداقل ذرات بنیادی را به عنوان ذات ماده در نظر میگیرید!!

ابوالفضل;929722 نوشت:
کاری به سه ذره نداریم و بحث در مورد خواص یک ماده هست
خواصی که اگر تغییر کنه متعاقبا نوع ماده هم تغییر می کنه
آب یه خواصی داره که ما بهش میگیم آب و این همون ذات آب هست

خواص اگر تغییر کند نوع ماده متعاقبا تغییر میکند؟!
به نظرتان برعکس نمیگویید؟
ضمنا آب یک ترگیب است. اینکه برای یک ترکیب ذات قائل میشوید جای بسی شگفتی است!

ابوالفضل;929722 نوشت:
وقتی هوش مصنوعی رو با هوش بیولوژیکی مقایسه میکنیم اصلا قابل قیاس نیست

دقیقا کجاهایش قابل قیاس نیست؟!

ابوالفضل;929722 نوشت:
وقی در وجود خودمان دقت میکنیم ما صرفا هوش نیستیم چرا ؟
زیرا بنا به اقتضا از هوش استفاده میکنیم

مثال؟
شما در کجای خودتان نگریستید و این را فهمیدید که صرفا هوش نیستید؟
اصلا تعریف شما از هوش چیست؟
تعریف شما از حود چیست؟

چطور اثبات میکنید که به غیر از مغزتان نیازمند یک چیز دیگر به اسم روح هستید؟

اگر دین حرفی از روح نزده بود، آیا همچنان معتقد بودید روح دارید؟

ابوالفضل;929722 نوشت:
درسته هوش مصنوعی به درجه ای رسیده که به مواردی در جهان واکنش نشون میده
ولی هیچ موقع نمیتونه بعنوان وجود اگاه اعلام استقلال کنه و 100 درصد اعمالش رو جدا از کنترل انسان انجام بده
___

روح اولیه ربات همون ذهن طراحی هست که بوجودش اورده
=> و نیرویی که هدایتش میکنه => مثل برق

____________
شما تعریفی از هوش و عقل انسان در بعد مادی کردید => روح نیروی محرکه ی این مجموعه هست

اینکه چطور یک وجود مجرد در کنار ماده همکاری و ارتباط دارند جای تامل دارد و بحثی جداگانه هست .

هوش مصنوعی یعنی شبیه سازی کامل هوش انسان!
پیش بینی ها بر این است که تا سال 2050 هوش مصنوعی به قدری پیشرفته میشود که ربات هایی توانمند تر از انسان ها خواهیم داشت!

این فیلمها که میسازند و ربات های پیشرفته بر علیه انسان ها میشورند، صرفا محض تخیل و سرگرمی نیست! الان بحثهای جدی و مهمی درباره ی پیشرفت هوش مصنوعی در دنیا برقرار است، و علتش این هست که روزی میرسد که ربات ها خودشان ربات میسازند! خودشان خودشان را پیشرفت میدهند! و دیگر هیچ نیازی به انسان ندارند! و حتی ممکن است بر علیه انسان قیام کنند!

خیلی تخیلی به نظر میرسد ولی خیلی حقیقی است!

hessam78;929624 نوشت:
اثبات اول:جزء دایره است
نتیجه :پس کل هم دایره است

مورد ما با این مثال ابتدایی متفاوت است اجازه بدید من یک مثال بزنم: مثال عرفی: شما عضوی از فلان فامیل و قبیله هستید، اگر شما مرتکب قتل شوید، گفته می‌شود فلان قبیله مرتکب قتل شد.
مثال دیگر: فرض ما این است که عقل از شئون روح است اگر عقل کاری را انجام داد می توان این کار را به روح نسبت داد همانطور که اگر دست شما که عضوی از شماست کلیدی به درب انداخت و درب را باز کرد می توان گفت شما (که به مثابه کل برای جزء است ) درب را باز کردید اگر چه می توان گفت دست شما هم درب را باز کرده است.
اذا ثبت الخاص ثبت العام.

در مثال شما، باید گفت اگر حرکتی یا نقطه‌ای در محدوده‌ی دایره‌ انجام شد (قرار داده شده) چون دایره جزئی از مربع است این حرکت یا آن نقطه به طریق اولی در محدوده‌ی مربع انجام شده است. اما عکس این مطلب صحیح نمی شود اگر حرکتی در محدوده مربع انجام شد اینطور نیست که الا و لابد در محدوده دایره انجام شده باشد ممکن است در خارج از محدوده‌ی دایره (داخل محدوده مربع) انجام شده باشد.

hessam78;929624 نوشت:
خوب وقتی من میگم طرفدارانشان متوجه هم شوند قبول نمیکنند همین است دیگر!
گفتید مغز خواب میرود عرض کردم چنین نیست!
بخش هایی از مغز فعالیت خود را از دست می دهند و بخش هایی هم فعالیت میکنند!

سعی کنید به جای آن که با تمسخر یا سرزنش یا اتهام به نفهمی و امثال اینها طرف مقابلتان را ساکت کنید با تفهیم و تبیین علمی در صدد روشنگری و مجاب کردن طرف مقابلتان باشید. فکر می کنم به لحاظ اخلاقی این روش بهتره. اتفاقا اندیشمندان غربی نیز به چنین قاعده‌ای اهمیت می دهند.

اگر به ادامه سخن بنده توجه کرده باشید بنده نمی‌خواستم بگویم تمام دستگاه مغز در خواب به سر می برد بالاخره برخی امور حیات مادی از دالان مغز کنترل و رصد می شود. عرض شد گاهی انسان رؤیایی با مفاد اندیشیدن را تجربه می کند در حالیکه مغزش خواب است حالا خواب بودن مغز به معنای تعطیلی همه آن نیست بلکه آن جنبه‌ای از مغز که متصدی تفکر است این قسمت قطعا در اختیار شما نیست و به خواب رفته است.

hessam78;929624 نوشت:
پس حرف بی ارزشیست خلاف میل عملی را انجام دادن

این قسمت رو نفهمیدم

rezaee;929732 نوشت:
یعنی چی! یعنی شما برای یک ترکیب از عناصر که خودش ترکیبی از سه ذره بنیادین است، ذات قائلید؟!!

اگر اینطور است جوراب منم ذات دارد! خوب شد تعریف ذات را فهمیدیم.

چرا فکر میکنید جوراب من با آب فرق میکند؟ جوراب من هم به لحاظ شیمیایی یک فرمول شبیه آب دارد که برای جوراب پشمی این میشود c 6h 7o 2(oh)3

من را بگو که فکر میکردم حداقل ذرات بنیادی را به عنوان ذات ماده در نظر میگیرید!!


rezaee;929732 نوشت:
خواص اگر تغییر کند نوع ماده متعاقبا تغییر میکند؟!
به نظرتان برعکس نمیگویید؟
ضمنا آب یک ترگیب است. اینکه برای یک ترکیب ذات قائل میشوید جای بسی شگفتی است!

خب برای هر چیزی میتونیم ذات در نظر بگیریم
چون هر چیزی بالاخره یه ماهیت و چیستی داره که بوسیله ی ان ماهیتش مشخص میشه

انسان یه موجودی ترکیبی هست ایا صحبتش از ذاتش نمی کنیم ؟
ذات انسان انسان در دو قسمت قابل بررسی هست : طینت و فطرت

خب در مثال اب و جوراب اینا دو تا ماده ی متفاوت هستند و ذات متفاوتی هم دارند
ذاتی که باعث میشه ما جوراب را جورات بدانیم
و اب را اب

ذرات بنیادی ذات مخصوص به خود را دارند

منظورم همون هست
اگر نوع ماده تغییر کنه => خصویاتش هم تغییر میکنه => ذات ماده هم تغییر میکنه

چیزی که من از ذات در ذهنم دارم و مطالبی که در ذهنم هست همینه

بهتره بگم تخصص من فلسفه نیست و اطلاعاتم در همین حد هست

rezaee;929732 نوشت:
دقیقا کجاهایش قابل قیاس نیست؟!

به نظرم هوش بیولوژیکی در کنار احساس و شعور و خیال و درکی عمیق قرار داره که هیچ موقع هوش مصنوعی نمیتونه این ویژگی رو داشته باشه
هوش مصنوعی ساخته ی ذهن بشر ه و هیچ موقع نمیتونه از ذهن بشر فراتر بره
این یک قانون هست هست که خلق در درجه ی پایینی از خالق قرار داره .

فعلا چیز محسوسی که میبینیم همین گوشی های هوشمند هستند که با چندتا دستور از پیش تعریف شده و بر اساس سنسورهایی کار می کنند

در همه ی این ها فعلا بالای 60 درصد دست انسان در کار هست و دستگاه رو کنترل میکنه

rezaee;929732 نوشت:
مثال؟
شما در کجای خودتان نگریستید و این را فهمیدید که صرفا هوش نیستید؟
اصلا تعریف شما از هوش چیست؟
تعریف شما از حود چیست؟

چطور اثبات میکنید که به غیر از مغزتان نیازمند یک چیز دیگر به اسم روح هستید؟

اگر دین حرفی از روح نزده بود، آیا همچنان معتقد بودید روح دارید؟

چون من هوش در کنترل خودم هست و زمانی که لازم باشه ازش استفاده می کنم
پس وجودم بر هوش احاطه داره و بعنوان یه ابزار ازش استفاده میکنه

هوش یه مفهوم و ابزاری هست که ازش برای فهم مطالب و تجزیه و تحلیل مطالب و یادگیری . . . استفاده میکنم
من هوش رو بعنوان یه ابزار در خودم میبینم .
اینکه من جدول ضرب رو حفظ میکنم بکارگیری هوش هست

تعریف خود :
یه وجودی واحد که دارای اراده و قوه های متعددی هستم
یه وجودی واحد که بر همه ی بخش ها تاثیر میذاره

___________
جوابم مثبت هست
به نظرم هر کسی در خودش بنگرد متوجه میشود که صرفا مواد الی و اب و امواج و جریانات الکتریکی نیست
چون اینا مشخصه ای نیستند که من رو بوجود بیارند

مثلا فرض کنید من فلان جریان شیمیایی در مغر باشم => خب چطور وجودم رو واحد درک میکنم

من خودم رو محدود به مغز احساس نمی کنم وجودم بسیار گسترده تر هست

rezaee;929732 نوشت:
هوش مصنوعی یعنی شبیه سازی کامل هوش انسان!
پیش بینی ها بر این است که تا سال 2050 هوش مصنوعی به قدری پیشرفته میشود که ربات هایی توانمند تر از انسان ها خواهیم داشت!

این فیلمها که میسازند و ربات های پیشرفته بر علیه انسان ها میشورند، صرفا محض تخیل و سرگرمی نیست! الان بحثهای جدی و مهمی درباره ی پیشرفت هوش مصنوعی در دنیا برقرار است، و علتش این هست که روزی میرسد که ربات ها خودشان ربات میسازند! خودشان خودشان را پیشرفت میدهند! و دیگر هیچ نیازی به انسان ندارند! و حتی ممکن است بر علیه انسان قیام کنند!

خیلی تخیلی به نظر میرسد ولی خیلی حقیقی است!

هوش مصنوعی ساخت خود بشر هست و از هوش انسان نمیتونه فراتر بره
همه چی هم در حد پیش بینی هست

ابوالفضل;929741 نوشت:
مثلا فرض کنید من فلان جریان شیمیایی در مغر باشم => خب چطور وجودم رو واحد درک میکنم

من خودم رو محدود به مغز احساس نمی کنم وجودم بسیار گسترده تر هست

چون قسمت ادراک در مغز شما واحد است!
البته حق دارید و این فرایند بسیار پیچیده است و توضیحش به همین سادگی نیست. و برای همین یک گرایش در ارشد و دکترای کامپیوتر با نام هوش مصنوعی وجود دارد تا فرد پس از 6 سال مطالعه و تحقیق و آزمایش، تازه بتواند دانش امروز در این زمینه را درک کند (البته قبلش نیز 4 سال دروس پایه ای کامپیوتر و دیجیتال خوانده است)

نمیدانم دنیای ومپوس را خواندید یا نه. مثال کوچک و ساده ایست که اولین مثال کتاب هوش مصنوعی راسل(اگر اشتباه نکرده باشم) هست. بنظرم اگر نخوانده اید، بخوانید. ارزش خواندن دارد و نهایتا 1 ساعت وقت هم نمیگیرد.

اگر کسی دنیای ومپوس را خوب درک کند، متوجه چگونگی رشد هوش یک ربات بصورت خود به خودی (بدون دخالت انسان) میشود. و اگر این را درک کند، دیگر نمیگوید که ربات توانایی جلو زدن از انسان را ندارد.

انگار شما بگویید فرزند، به دلیل اینکه 100% ژن هایش را از پدر و مادرش میگیرد، توانایی بهتر بودن از آنها را ندارد. درصورتیکه فرزندان میتوانند باهوشتر، زیباتر، قد بلند تر، سالم تر و ....... تر از پدر و مادرشان باشند!
همانطور که ربات ها میتوانند بهتر از انسان ها بشوند! (ان شاءالله دیدن آن روز به عمر هر دوی ما میرسد)

اتفاقا الان نشسته بودم پای تلوزیون و کانال ها را عوض میکردم. دیدم در شبکه ی پویا (کارتن) یک کارتن ژاپنی پخش میکنند که اینبار، بچه های ژاپنی، ربات های فوتبالیست میسازند که کاملا شبیه انسانها هستند، و همان کارتن فوتبالیست ها که ما در کودکی میدیدم، اینبار بصورت فوتبالیست های رباتی تکرار کرده اند! افسوس خوردم که ما چقدر عقبیم!

فردا این بچه ها ربات هایی میسازند که با آن سیطره ی خود را بر دنیا قطعی تر و محکم تر میکنند. چون امروز اگر انسان با انسان مبارزه میکند، و ما میتوانیم با شهادت طلبی و فدا کردن جان انسانهایمان، مقابل توپ و گلوله ی پیشرفته تر آنها بایستیم، فردا با ارتش رباتی به جنگ ما میایند و ما باید خون خود را در راه مبارزه با آهن و پلاستیک هدر کنیم! و در نهایت تسلیم و ......
همین امروز هم دیگر فانتوم های چند صد هزار دلاری امریکایی به همراه یک خلبان که سالها آموزش دیده، برای بمب باران کردن به آسمان برنمیخیزند. و به جای آن، یک هواپیمای چند ده هزار دلاری (شایدم هم چند صد دلاری) بدون سرنشین با دقت بهتر و هزینه به مراتب کمتر پرواز میکند و عملیات میکند و برمیگردد.
و شما در بهترین حالت، اگر بتوانید آن را سرنگون کنید، یک تکه آهن سرنگون کرده اید و دشمن دوباره تکه آهن دیگری میفرستد، ولی او اگر شما را بکشد، جان یک انسان را گرفته است و به مرور جان همه ما را میگیرد!
مگر اینکه به خودمان بیایم و از خواب غفلت بیدار شویم و هوش مصنوعی و رباتیک را پذیرفته و البته درک کنیم!

از بحثمان دور شدیم
به نظرم این بحث ها امروز بی فایده است

2 حالت دارد. یا دوستان بروند و مطالعات زیاد درباره دانش هوش مصنوعی کنند تا درک کنند چرا حرفهایی که درباره روح میزنند غلط است.
یا اینکه منتظر بمانیم تا آن روزی برسد که رباتی را ببینند که نتوانند تشخیص بدهند که ربات است یا انسان است؟

موفق باشید

rezaee;929668 نوشت:
ما 2 تا کتاب داریم به فاصله 10 سانت از یکدیگر روی میز گذاشته ایم. میخواهیم این 2 کتاب را به یکدگیر برسانیم(فاصله شان را صفر کنیم و به یکدیگر بچسبند). برای این کار، علم ریاضی میگوید کتاب ها باید از نصف فاصله ای که دارند عبور کنند (یعنی اول فاصله شان بشود 5 ساند). وقتی فاصله شان شد 5 سانت، دوباره باید از نصف فاصله ی فعلی شان نیز عبور کنند تا به یکدیگر برسند (یعنی فاصله شان بشود 2.5 سانت).

رضائی جان عزیز
این شبهه و سوالات ریاضی مربوط به چند هزار سال پیش هستش که توسط زنون الئائی و پارمنیدس ایجاد شده (واقعا شبهات باحالی هستش!)البته پاسخ هایی هم به آن داده شده!از همون موقع تا به بعد!اگر حرکت غیر ممکن شود در ریاضی یکی از چالش های مهم و حتی نابود کننده است!که اینطور نیست
https://en.wikipedia.org/wiki/Zeno_of_Elea
https://plato.stanford.edu/entries/zeno-elea/
http://www.mathpages.com/rr/s3-07/3-07.htm

rezaee;929749 نوشت:
چون قسمت ادراک در مغز شما واحد است!

ادراک واحد
اگر بهش عمیق فکر کیند به کجا میرسید

من وجود خودم رو یک وجود محدودی نمیبینم
فکر و خیالم در نامحدود سیر می کند

چطور اینها در دایره چند رابطه شیمیایی و الکتریکی مغزی تعریف میشوند!

اگر من همین رابطه هخای شیمیایی و الکتریکی مغزی باشم فکرم هم باید محدود در همین جریانات محدودی باشد

اگر همون ادراک واحد رو به قول شما در نظر بگیریم و ادراک واحد هم بدن رو کنترل کنه
خود ادراک واحد بر چه اساس و پروسه ای عمل میکنه ؟
خیال
تفکر
تبیین خوب و بد
شعور و محبت و عشق
و ..

ظهور می کنند ؟

rezaee;929749 نوشت:
البته حق دارید و این فرایند بسیار پیچیده است و توضیحش به همین سادگی نیست. و برای همین یک گرایش در ارشد و دکترای کامپیوتر با نام هوش مصنوعی وجود دارد تا فرد پس از 6 سال مطالعه و تحقیق و آزمایش، تازه بتواند دانش امروز در این زمینه را درک کند (البته قبلش نیز 4 سال دروس پایه ای کامپیوتر و دیجیتال خوانده است)

نمیدانم دنیای ومپوس را خواندید یا نه. مثال کوچک و ساده ایست که اولین مثال کتاب هوش مصنوعی راسل(اگر اشتباه نکرده باشم) هست. بنظرم اگر نخوانده اید، بخوانید. ارزش خواندن دارد و نهایتا 1 ساعت وقت هم نمیگیرد.

اگر کسی دنیای ومپوس را خوب درک کند، متوجه چگونگی رشد هوش یک ربات بصورت خود به خودی (بدون دخالت انسان) میشود. و اگر این را درک کند، دیگر نمیگوید که ربات توانایی جلو زدن از انسان را ندارد.

انگار شما بگویید فرزند، به دلیل اینکه 100% ژن هایش را از پدر و مادرش میگیرد، توانایی بهتر بودن از آنها را ندارد. درصورتیکه فرزندان میتوانند باهوشتر، زیباتر، قد بلند تر، سالم تر و ....... تر از پدر و مادرشان باشند!
همانطور که ربات ها میتوانند بهتر از انسان ها بشوند! (ان شاءالله دیدن آن روز به عمر هر دوی ما میرسد)

اتفاقا الان نشسته بودم پای تلوزیون و کانال ها را عوض میکردم. دیدم در شبکه ی پویا (کارتن) یک کارتن ژاپنی پخش میکنند که اینبار، بچه های ژاپنی، ربات های فوتبالیست میسازند که کاملا شبیه انسانها هستند، و همان کارتن فوتبالیست ها که ما در کودکی میدیدم، اینبار بصورت فوتبالیست های رباتی تکرار کرده اند! افسوس خوردم که ما چقدر عقبیم!

فردا این بچه ها ربات هایی میسازند که با آن سیطره ی خود را بر دنیا قطعی تر و محکم تر میکنند. چون امروز اگر انسان با انسان مبارزه میکند، و ما میتوانیم با شهادت طلبی و فدا کردن جان انسانهایمان، مقابل توپ و گلوله ی پیشرفته تر آنها بایستیم، فردا با ارتش رباتی به جنگ ما میایند و ما باید خون خود را در راه مبارزه با آهن و پلاستیک هدر کنیم! و در نهایت تسلیم و ......
همین امروز هم دیگر فانتوم های چند صد هزار دلاری امریکایی به همراه یک خلبان که سالها آموزش دیده، برای بمب باران کردن به آسمان برنمیخیزند. و به جای آن، یک هواپیمای چند ده هزار دلاری (شایدم هم چند صد دلاری) بدون سرنشین با دقت بهتر و هزینه به مراتب کمتر پرواز میکند و عملیات میکند و برمیگردد.
و شما در بهترین حالت، اگر بتوانید آن را سرنگون کنید، یک تکه آهن سرنگون کرده اید و دشمن دوباره تکه آهن دیگری میفرستد، ولی او اگر شما را بکشد، جان یک انسان را گرفته است و به مرور جان همه ما را میگیرد!
مگر اینکه به خودمان بیایم و از خواب غفلت بیدار شویم و هوش مصنوعی و رباتیک را پذیرفته و البته درک کنیم!

پیشرفت های چشم گیری در هوش مصنوعی صورت گرفته
ولی همه شان بر اساس یه الگوریتم از پیش طراحی شده فعال میشوند

نیروی محرکه ای که دارند برق هست

دانشمندانی مثل هاوکینگ نگرانی که از هوش مصنوعی دارند این هست که در مسیر غیر صحیحی وارد شود می تواند برای بشر خطر افرین باشد
اگر کنترل شود هیچ مشکلی ندارد و کاملا در مسیر اهداف انسانی میرود

برخی افراد هم نظر مقابل هاوکینگ دارند :
[=Nassim]مثلا لوسیانو فلوریدی، پروفسور موسسه اینترنت آکسفورد در این مورد گفته است: «خطر اصلی پیدایش هوش‌های مصنوعی فوق‌العاده قوی نیست، بلکه ممکن است به دلیل استفاده نادرست از فناوری‌های دیجیتال، تعداد بسیار زیادی از انسان‌ها و حتی کره زمین به خطر بیفتند».

همین بازی شطرنج رو با کامپیوتر در نظر بگیرید
هوشمند هست و انسان و خیلی شطرنج باز های حرفه ای رو شکست میده

ولی با یک دکمه خاموش میشه!

خب یه سوال از شما :

میدانیم که هوش مصنوعی بر اساس الگوریتمی ساخته انسان شروع به کار میکنه
یعنی روحش همون الگوریتم اولیه
نیروی برق
و در نهایت وجود برتر انسان و مغز پیشرفته انسان بوده

شما روح هوش بیوژیکی رو چه میپندارید ؟

________
توجه کنید اگر دست انسانی نبود هوش مصنوعی هم امکان وجودش صفر بود !

[="Times New Roman"]

rezaee;929749 نوشت:
چون قسمت ادراک در مغز شما واحد است!
البته حق دارید و این فرایند بسیار پیچیده است و توضیحش به همین سادگی نیست. و برای همین یک گرایش در ارشد و دکترای کامپیوتر با نام هوش مصنوعی وجود دارد تا فرد پس از 6 سال مطالعه و تحقیق و آزمایش، تازه بتواند دانش امروز در این زمینه را درک کند (البته قبلش نیز 4 سال دروس پایه ای کامپیوتر و دیجیتال خوانده است)

سلام
دوستان هوش مصنوعی چطور میتونه از انسان پیشی بگیره؟درسته میتونه بعضی کارهای انسان رو انجام بده ولی واقعا که رباتها زنده نیستند؟
آیا منظورتون اینه که هوش مصنوعی اینقدر پیشرفت میکنه که رباتها زنده میشن؟

ابوالفضل;929725 نوشت:
شما ظاهرا مطلب رو نمیگیرید

دیوانه مثل کودک هست فقط جسمش بزرگ شده و در همان عالم مونده

ما نمیگیم کودک دیوانه هست !

باز هم می گویم این تعبیر شما از دیوانه
به کودک اصلا درست نیست
و عالم یک دیوانه با عالم یک کودک ممکن است زمین تا اسمان فرق داشته باشد
دیوانه معمولا در عالم توهم به سر می برند و مثلا فکر می کنند خدا یا نایب خدا و ... هستند هرچند نمی خواهم در این مورد بحث را ادامه دهم
چون سلامت کافی رو داره

ابوالفضل;929725 نوشت:
روح مستقل هست و برای گرداندن جسم در دنیای مادی به مغز نیاز دارد

می توانید همین را اثبات کنید ؟

ابوالفضل;929838 نوشت:
من وجود خودم رو یک وجود محدودی نمیبینم
فکر و خیالم در نامحدود سیر می کند

چطور اینها در دایره چند رابطه شیمیایی و الکتریکی مغزی تعریف میشوند!

اگر من همین رابطه هخای شیمیایی و الکتریکی مغزی باشم فکرم هم باید محدود در همین جریانات محدودی باشد

منظره ی عظیم کل یک شهر در چشمان 2 سانتی ما جا میشود! این استدلالات بیشتر شبیه سفسطه و خود گول زدن است!

ابوالفضل;929838 نوشت:
پیشرفت های چشم گیری در هوش مصنوعی صورت گرفته
ولی همه شان بر اساس یه الگوریتم از پیش طراحی شده فعال میشوند

نیروی محرکه ای که دارند برق هست

دانشمندانی مثل هاوکینگ نگرانی که از هوش مصنوعی دارند این هست که در مسیر غیر صحیحی وارد شود می تواند برای بشر خطر افرین باشد
اگر کنترل شود هیچ مشکلی ندارد و کاملا در مسیر اهداف انسانی میرود

برخی افراد هم نظر مقابل هاوکینگ دارند :
مثلا لوسیانو فلوریدی، پروفسور موسسه اینترنت آکسفورد در این مورد گفته است: «خطر اصلی پیدایش هوش‌های مصنوعی فوق‌العاده قوی نیست، بلکه ممکن است به دلیل استفاده نادرست از فناوری‌های دیجیتال، تعداد بسیار زیادی از انسان‌ها و حتی کره زمین به خطر بیفتند».

همین بازی شطرنج رو با کامپیوتر در نظر بگیرید
هوشمند هست و انسان و خیلی شطرنج باز های حرفه ای رو شکست میده

ولی با یک دکمه خاموش میشه!

خب یه سوال از شما :

میدانیم که هوش مصنوعی بر اساس الگوریتمی ساخته انسان شروع به کار میکنه
یعنی روحش همون الگوریتم اولیه
نیروی برق
و در نهایت وجود برتر انسان و مغز پیشرفته انسان بوده

شما روح هوش بیوژیکی رو چه میپندارید ؟

________
توجه کنید اگر دست انسانی نبود هوش مصنوعی هم امکان وجودش صفر بود !

مشکل شما برای درک این موضوع این هست که، هوش مصنوعی و عملکردش را با کامپیوتر های امروزی مقایسه میکنید. شما تصوری که دارید این هست که یک برنامه (الگوریتم) میدهیم و ربات یا سیستم مزبور، بر پایه ی این الگوریتم نهایتا میتواند دست به چند انتخاب محدود بزند.

اما هوش مصنوعی یعنی چیزی خلاف تصور شما. هوس مصنوعی یعنی یک الگوریتم پایه بده، که ربات خودش بتواند الگوریتم را توسعه، اصلاح و حتی با الگوریتم جدید جایگزین کند!

مثلا یک راننده و خودرویش را در نظر بگیرید که باتری تمام کرده و گوشه ای ایستاده. شما ماشین این فرد را هول میدهید و ماشین روشن میشود، اما دیگر از دست شما خارج میشود و راننده به هر مسیری دلش بخواهد میرود. و حتی میتواند دنده عقب بگیرد و شما را نیز زیر بگیرد!

آن الگوریتم اولیه، فقط الگوریتم اولیه است. کار به جایی میرسد که ربات خودش الگوریتمش را گسترش میدهد و اصلاح میکند و تغییر میدهد، و خودش الگوریتم تازه مینویسد و خودش ربات جدید میسازد!

حیات;929846 نوشت:
سلام
دوستان هوش مصنوعی چطور میتونه از انسان پیشی بگیره؟درسته میتونه بعضی کارهای انسان رو انجام بده ولی واقعا که رباتها زنده نیستند؟
آیا منظورتون اینه که هوش مصنوعی اینقدر پیشرفت میکنه که رباتها زنده میشن؟

سلام
بستگی داره که منظور شما از زنده بودن چی باشه. ولی اگر منظورتون جاندار بودن هست، بله؛ الان یه آزمایشگاهی در آمریکا که اسمش یادم نیست(سرچ کنید پیدا میشه) یک کروموزوم مصنوعی ساخته. و توی سلول بدون کروموزوم یک تک سلولی گذاشته و تونسته یه موجود جدیدی بسازه که کروموزوم و ژن هاش مصنوعیه (دوستان زیست شناس، اگر از واژگان غیر دقیق استفاده میکنم ببخشند.)

اگر "حیات مصنوعی" و یا "ساخت کروموزوم مصنوعی" و چیزهای شبیه این را سرچ کنید، مطالبش رو پیدا میکنید. (آزمایشگاه کرگ؟! یه همچین چیزی باید باشه)

و تا جایی که قبلا خونده بودم، گویا الان داره تلاش میکنه کل سلول رو هم بصورت مصنوعی بسازه.

>>>> این یعنی، یک موجود زنده (یا ربات زنده) که توسط بشر خلق شده!! و فکر کنم آخرین استدلال دینیون! مبنی بر وجود روح کاملا منقضی شده و نمیدونم دیگه چه بهانه ای میخوان بتراشند؟!

اصلا به عنوان یک سوال جدید: اگر بشر روزی یک موجود زنده ی مصنوعی بسازد، آیا شما متقاعد میشوید که روحی که بر تعریف آن اصرار دارید، کلا میرود روی هوا ؟

البته من خودم به روح معتقدم، ولی اون رو جزوی از انرژی اصلی این عالم و توی تعریف های فیزیک مدرن از دنیا جستجو میکنم! ربط دادن روح به عقل و مغز یک کار قدیمی و منقضی شده است که به دلیل عدم پیشرفت علم در قرون و هزاره های گذشته انجام گرفته است.

روح چیست و در کجای بدن قرار دارد

https://www.youtube.com/watch?v=I_YfKrpgfyk

https://www.youtube.com/watch?v=MHOtKIOEk6k

**گلشن**;929881 نوشت:
می توانید همین را اثبات کنید ؟

من از راه خودشناسی به نتیجه میرسم
همین که شما وجود دارید و اراده می کنید میتونه یه نوع اثبات بر این مطلب باشه و لازم نیست ما با اثبات خارجی به نتیجه برسیم .

_______
شما موجودیت خودتون رو درک میکنید و با محیط ارتباطات دو طرفه برقرار می کنید

خود ماده تا ذرات بنیادی واکاوی شده=> اثاری از اعلام موجودیت درش نیست و تمام عکس العملش در برخورد با نیروها هست
یعنی بر فرض خود پروتون ها بر اساس نیروهایی با هم پیوند میخورند
__
در حالت جزء اراده و اختیاری نداره => ÷س در کل و مجموعه منظم هم امکان این اگاهی و اراده نمیتونه باشه !
حالا شما میتونید حرف من به درستی اثبات کنید
همین ماده ای که هیچ اگاهی و اختیاری از خودش بروز نداده چطور بطور منظم در مجموعه بنام مغز و جسم جمع و موجودیت و اراده و اختیار پیدا کرده ؟
به نظرتون شگفت انگیز نیست !

جهانی که در ان میل به بین ظمی هست تا نظم !

ابوالفضل;930086 نوشت:
خود ماده تا ذرات بنیادی واکاوی شده=> اثاری از اعلام موجودیت درش نیست و تمام عکس العملش در برخورد با نیروها هست
یعنی بر فرض خود پروتون ها بر اساس نیروهایی با هم پیوند میخورند
__

درود بر ابولفضل گرامی
با امید به اینکه بردگی نوین(سربازی)شما تمام شده باشد:d
دانشمندان کل اطلاعات را نفهمیده اند که اینطور قاطع میگویید!

ابوالفضل;930086 نوشت:
در حالت جزء اراده و اختیاری نداره => ÷س در کل و مجموعه منظم هم امکان این اگاهی و اراده نمیتونه باشه !

خاصیت سینرژی را چه میکنید برادر من!اصلا گیرم که وجود نداشته باشد!

ابوالفضل;930086 نوشت:
همین ماده ای که هیچ اگاهی و اختیاری از خودش بروز نداده چطور بطور منظم در مجموعه بنام مغز و جسم جمع و موجودیت و اراده و اختیار پیدا کرده ؟

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%DB%8C

ابوالفضل;930086 نوشت:
به نظرتون شگفت انگیز نیست !

اصلا!

سوال
یکی از دلایل اثبات روح آن است که گاهی به شیئی یا عملی علاقه مند می شویم و رغبت به آن را در خود می یابیم؛ ولی به علل مختلف بر خلاف آن را انجام میدهیم؛[1] حال چگونه می توان با این دلیل و معیار, روح را برای افراد دیوانه اثبات کرد؟

پاسخ
ظاهراً مقصود پرسشگر از دلیل فوق, همان برهانی است که به برهان طبیعی مشهور است.
برهان طبیعی مبتنی بر حرکت:
توضیح برهان: در طول هستی خود آثاری را مشاهده می کنیم که بدون وجود روح و بدون قائل شدن به وجود روح نمی توان توجیه دیگری برای آنها پیدا کرد؛ یکی از این آثار حرکت است. مراد از حرکت، حرکت ارادی است. این حرکت ارادی نیز گاهی به مقتضای طبیعت حاصل می شود چون سقوط سنگی از بالا به پائین و گاهی نیز برخلاف مقتضای طبیعت است. مثال: انسانی که بر روی زمین راه می رود مقتضای وجود جسمانی اش سکون و عدم حرکت است یعنی سنگینی بدن وی او را به سکون فرا می خواند اما برخلاف این اقتضا و میل طبیعی، شاهد حرکت وی می باشیم. پس باید محرک خاصی علاوه بر عناصر جسم متحرک داشته باشد و آن نفس و روح است.[2]
این برهان با این پرسش آغاز می شود که منشأ آثار در انسان چیست؟ در پاسخ به این که منشأ در افعال انسان چند احتمال قابل تصور است: 1- جسم اوست؛ 2- خداوند است؛ 3- عقل فعال است؛ 4- صورت جسمیه است؛ 5- ماده اوست.
ابن سینا چنین استدلال می کند که هیچ یک از این احتمالات, منشأ آثار و افعال انسان نیستند, بلکه منشأ آثار انسان, صورت نوعیه[3] (یا همان نفس) انسان است. استدلالی که ابن سینا برای مدعای خود می آورد به صورت برهان سبر و تقسیم است که عبارت است از:
اگر منشأ حرکت ارادی در جسم باشد این امر دایر مدار بین دو احتمال است: منشأ آن یا مزاج انسان است؛ یا صورت جسمیه او.
ابن سینا هر دو احتمال را رد نموده, ثابت می کند که منشأ حرکت ارادی, صورت نوعیه (روح و نفس خاص) است. اما این که صورت جسمیه نمی تواند مبدأ حرکت ارادی باشد, بدین علت است که صورت جسمیه بین همه اشیاء مشترک است, در صورتی که حرکت ارادی در بسیاری از اشیاء جسمانی وجود ندارد؛ بنابراین اگر منشأ حرکت، جسم باشد، باید در همۀ اشیاء جسمانی وجود داشته باشد و نباید تخلف بپذیرد و یا به تعبیر دیگر نباید اولویتی در کار باشد که در بعضی از اشیا، جسم، منشأ آثار باشد و در بعضی دیگر نباشد.
از این جا معلوم میشود که منشأ آثار، صورت جسمیه نیست. مزاج هم نمی تواند مبدأ حرکت ارادي باشد. ابتدا لازم است دو قسم از حرکت را توضیح دهیم تا بهتر بتوانیم این برهان را تقریر کنیم:
حرکت دو گونه است: یا به مقتضاي طبیعت است؛ مانند سقوط جسم از بالا به سمت پایین؛ یا بر خلاف مقتضاي طبیعت است؛ مانند وقتی که انسان روي زمین راه میرود، با این که بدن انسان او را به سکون وا میدارد؛ یا پرنده اي که در هوا پرواز میکند، مقتضاي سنگینی جسم آن، این است که بر زمین، ساکن باشد اما پرنده بر خلاف حرکت طبیعی خود در آسمان بالا می رود و پرواز می کند. چنان که خواجه در شرح اشارات می نویسد: »لأن المزاج یقتضی حرکه المرکب الی مکانٍ بمکان یقتضیه غالب اجزائه اما مطلقا او بحسب الاجتماع ....».[4]
بنابراین حرکت بر ضد طبیعت مزاج, مستلزم محرکی است که زاید بر جسم متحرک است و آن را نفس می گوییم. حرکت مزاج همواره به سمت مکانی است که این مکان, مقتضای غالب اجزای آن است, یا مطلقا و یا بر حسب اجتماع؛ اما به هر صورت مقتضی حرکات مختلف در جهات مختلف نیست. افزون بر این که چه بسا بین حرکت مزاج و حرکت ارادی, تضاد و تعارض پیش بیاید؛ چون حرکت ارادی, مخالف حرکت مزاج است؛ از این رو ممکن است مزاج, مانع حرکت ارادی گردد. از این جهت مبدأ آثار و محرک حرکت ارادی, نفس (روح) است.[5]
در بیان بالا روشن است منشأ حرکتهای ارادی که برخلاف مقتضای طبیعت است, منحصر در حرکتهای عقل محور نیست؛ چه بسا افرادی مانند مجانین و دیوانگان از نعمت عقل عادی محروم باشند اما اینچنین نیست که با فقدان عقل نتوانند اقدام به حرکاتهای ارادیِ مذکور کنند؛ زیرا, حرکتهای ارادی می توانند به منشأ وهم و قوه متخیله صورت پذیرد و تنها مجرای صدور آنها, قوه عاقله نیست. پس حرکتهای ارادی ایی که برخلاف مقتضای طبیعت است از دیوانگان و مجانین نیز قابل صدور است و در صورتی که این برهان را بپذیریم می توانیم با این برهان, وجود روح و نفس را در دیوانگان و مجانین نیز اثبات کنیم.
قسمت دوم این برهان, مبتنی بر «ادراک» است؛ بدین بیان که ما مشاهده می کنیم برخی موجودات دارای ادراک اند (قوه درک کنندگی) و برخی فاقد چنین قوه ای می باشند. بدیهی است که لازم است موجودات ادراک کننده، قوه ای در باطن خود داشته باشد که موجودات غیر ادراک کننده، فاقد آن باشند.
بعلاوه, اثبات روح از منظر ابن سینا منحصر در این برهان نیست؛ ایشان برهانهای دیگری را نیز در مقام اثبات نفس و روح بیان کرده اند؛ مانند «برهان اندیشه من و وحدت اعمال نفسانی»[6]و «برهان استمرار»[7]. در صورت ناتمام بودن برهان فوق, می توان برای اثبات روح در دیوانگان از براهین دیگر بهره جست.

نتیجه

آن دسته حرکتهای ارادی انسان که بر خلاف طبیعت وی می باشند, همیشه بر اساس عقل و تعقل نیست تا به تبع عدم وجود عقل در دیوانگان, این برهان در مورد آنان جاری نگردد؛ بلکه این نوع حرکتهای ارادی می توانند به منشأ دیگری از شئون روح که در دیوانگان نیز موجود است, انجام شود.

منابع
[1]. به نقل پرسشگر از کتاب تنبیهات و اشارات نوشته ابن سینا.

[2]. ابن سینا حرکت را به دو دسته تقسیم می کند: نخست حرکت «قسری» و دوم حرکت «ارادی». در حرکت قسری نیازمند به محرک خارجی می باشیم اما حرکت ارادی بر مقتضای طبیعت است؛ مثلا هر جسمی که از ارتفاع پرتاب می شود طبیعت او گرایش به افتادن است. پس حاصل این برهان این می شود که حرکت ضد مقتضای طبیعت, نشان از نیرویی دیگر دارد که آن نفس است. ر.ک: ابن سینا, شفا, ص 201 – 204.

[3]. صورت نوعیه عبارت از امری و یا جوهری است که در انواع و اجسام مختلف موجود بوده و منشأ نوعیت نوع و آثار مخصوص به هر نوع است و به اعتبار آن که اجسام طبیعی به آن تکمیل و تمام می شوند کمال گویند و به اعتبار مبدئیت آن برای افعال ذاتیه, طبیعت گویند.

[4]. ر.ک: خواجه نصیر الدین طوسی, شرح اشارات و تنبیهات, ج2, ص 299.

[5]. ر.ک: خواجه نصیر الدین طوسی, شرح اشارات و تنبیهات, ج2, ص 298 – 305.

[6]. ابن سینا, رساله احوال النفس, نشر دار بیبلیون, ص 184.

[7]. همان, ص 183.


موضوع قفل شده است